eitaa logo
دفتر حضرت آيت الله سند (دام ظله)
567 دنبال‌کننده
41 عکس
14 ویدیو
135 فایل
دفتر مرجع عاليقدر آیت الله شیخ محمد سند حفظه الله
مشاهده در ایتا
دانلود
🟢حکم نماز زوجه در زاد‌گاهش ❓سؤال من زنی متأهل هستم. خانواده‌ام (پدر و مادرم) در شهرستان دیوانیه هستند، ولی خودم در شهرستان المناذره زندگی می‌کنم. من همیشه به پدر و مادرم سر می‌زنم و هر بار بین سه تا پنج روز پیش آن‌ها، در شهرستان دیوانیه، می‌مانم. در اوقاتی که در شهرستان دیوانیه هستم، نماز و روزۀ من چه حکی دارد؟ ⬇️ 🖊پاسخ زاد‌گاه و وطن خویشاوندان (وطن پدر و مادر و خانواده و طایفه) با ازدواج زن از‌بین نمی‌رود و بعد از ازدواج نیز هم‌چنان وطن شخص محسوب می‌شود، بلکه وطنی برای تداوم پیوندهای زندگی در آن باقی می ماند، زیرا زاد‌گاه محل پیوند‌ها‌ و علقه‌ها و دلبستگی‌های شخص است و ریشۀ شخص در آن‌جا‌ست. بنا‌بر‌این شخص باید روزه بگیرد و نماز را تمام بخواند. 🔹 🌐 https://m-sanad.com/?faqs=من-زنی-متأهل-هستم-خانوادهام-پدر-و-ماد&lang=fa @ayatollahsanad 🔺
مهمترین معیار در حجيت روايات.mp3
46.75M
مهمترين معيار در حجيت روايات روايات صادره اجمالی وتفصيلی مرجع عاليقدر حضرت آيت الله شيخ محمد سند (دام ظله) دوشنبه ٧ خرداد ١۴٠٣ هـ ش ١٩ ذو القعدة ١٤٤٥ هـ نجف اشرف @ayatollahsanad 🔺
🟢من أخرج من مكة قسراً بعد عمرة التمتع ❓السؤال . ما حکم من أبطل عمرة تمتعه بإتيان العمرة المفردة بعدها ، ثم أخرج من مكة قسراً ، ولم يتمكن من الإتيان بالحج ، فهل عليه طواف النساء لعمرة التمتع التي أتى بها ؟ . ⬇️ 🖊الجواب . ١- مع إتيانه لعمرة مفردة بعد عمرة التمتع قبل الحج تنفصل عمرة التمتع وتنقلب لعمرة مفردة فيلزم لها طواف النساء . ٢- وأما العمرة الثانية فإن أتى بها بنية لمن أوقعت عمرة التمتع السابقة له فتنقلب من مفردة إلى تمتع تلقائياً ، وإلا فتكون عمرة مفردة أخرى . ٣- وعلى تقدير إخراجه قسراً من مكة بعد العمرة الثانية لا محالة ستنقلب الثانية إلى مفردة أيضا واللازم عليه طواف للنساء لإحرام العمرة الأولى وطواف للنساء آخر للعمرة الثانية . 🔹 🌐 https://m-sanad.com/?faqs=ما-حکم-من-أبطل-عمرة-تمتعه-بإتيان-العمرة @alsanadoffice 🔺
🟢وا‌گذاری امور به امام، معنا و گسترۀ آن در روایت وارد شده‌است: «بَعْدَهُ مَعْرِفَةُ اَلرَّسُولِ وَ اَلشَّهَادَةُ لَهُ بِالنُّبُوَّةِ وَ أَدْنَى مَعْرِفَةِ اَلرَّسُولِ اَلْإِقْرَارُ بِهِ بِنُبُوَّتِهِ وَ أَنَّ مَا أَتَى بِهِ مِنْ كِتَابٍ أَوْ أَمْرٍ أَوْ نَهْيٍ فَذَلِكَ عَنِ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ بَعْدَهُ مَعْرِفَةُ اَلْإِمَامِ اَلَّذِي بِهِ يَأْتَمُّ بِنَعْتِهِ وَ صِفَتِهِ وَ اِسْمِهِ فِي حَالِ اَلْعُسْرِ وَ اَلْيُسْرِ وَ أَدْنَى مَعْرِفَةِ اَلْإِمَامِ أَنَّهُ عِدْلُ اَلنَّبِيِّ إِلاَّ دَرَجَةَ اَلنُّبُوَّةِ وَ وَارِثُهُ وَ أَنَّ طَاعَتَهُ طَاعَةُ اَللَّهِ وَ طَاعَةُ رَسُولِ اَللَّهِ وَ اَلتَّسْلِيمُ لَهُ فِي كُلِّ أَمْرٍ وَ اَلرَّدُّ إِلَيْهِ وَ اَلْأَخْذُ بِقَوْلِهِ؛ ترجمه: [بالا‌ترین و والا‌ترینِ فرائض بعد از شناخت خداوند] معرفت به رسول‌الله و تصدیق نبوت او است و کم‌ترین مرتبۀ معرفت به رسول‌الله اقرار به نبوت او و اقرار به این است که امر و نهی او از سوی خداوند است. بعد از معرفت رسول‌الله، معرفت امام بالا‌ترین و والا‌ترینِ فرائض است. کم‌ترین مرتبۀ معرفت به امام تصدیق این است که او عِدل و همتا و وارث نبی است؛ اطاعت از او اطاعت از خداوند و پیامبر است و قبول سخن او و تسلیم در برابر او و تبعیت از او و واگذاری امور به او لازم و واجب است. امام همۀ شئون پیامبر، به‌جز شأن نبوت، را دارا‌ست». 1. در این روایت، مقام «امامت» به‌صورت مستقل تعریف و تبیین شده‌است در حالی که امامت همان شئون نبی، به‌جز شأن نبوت و رسالت، است. 2. در این روایت، «اَلرَّدُّ إِلَيْهِ؛ وا‌گذاری امور به امام» از لوازم معرفت به مقام امام و تکلیف و وظیفه برای امت شمرده شده‌است. آیا این ویژگی در امت‌های گذشته نیز مطرح بوده‌است؟ 3. آیا «اَلرَّدُّ إِلَيْهِ؛ وا‌گذاری امور به امام» در‌مورد پیامبران نیز مطرح است؟ آیا در زمان هر نبی‌ای، امت باید اموراتشان را به پیامبرشان رد می‌کردند؟ 4. گسترۀ «اَلرَّدُّ إِلَيْهِ؛ وا‌گذاری امور به امام» تا کجا‌ست؟ آیا می‌توان گفت «اَلرَّدُّ إِلَيْهِ» به معنای وا‌گذاری همۀ امور و شئون زندگی و عرضۀ همۀ کار‌ها به امام است؟ آیا می‌توان گفت مطابق «اَلرَّدُّ إِلَيْهِ»، باید با امام در ارتباطی دائمی بود و لحظه به لحظۀ زندگی و عمل‌کرد‌های روزانه را با زندگی و عمل‌کرد‌های امام مقایسه کرد؟ 5. این روایت «ادنی معرفت امام» را بیان کرده‌است در حالی که در روایتی دیگر، «شاهده علی خلقه» نیز از ادنی معرفت امام قلمداد شده‌است. آیا «شاهده علی خلقه» جزو ادنی معرفت امام است یا نه؟ چگونه می‌توان بین این دو روایت جمع‌بندی کرد؟ 6. در روایت دیگری وارد شده‌است: «مُحَمَّدِ بْنِ اَلطَّيَّارِ قَالَ: قَالَ لِي أَبُو جَعْفَرٍ (عَلَيْهِ السَّلاَمُ): تُخَاصِمُ اَلنَّاسَ؟ قُلْتُ نَعَمْ. قَالَ: وَلاَ يَسْأَلُونَكَ عَنْ شَيْءٍ إِلاَّ قُلْتَ فِيهِ شَيْئاً؟! قُلْتُ: نَعَمْ. قَالَ: فَأَيْنَ بَابُ اَلرَّدِّ إِذاً؟!!؛ ترجمه: محمد‌بن طیار نقل می‌کند حضرت امام باقر (علیه‌السلام) از من پرسید آیا با مردم دعوا می‌کنی؟ پاسخ دادم: آری. حضرت (علیه‌السلام) فرمود: آیا آن‌ها به تو چیزی می‌گویند و تو جوابشان را می‌دهی؟ پاسخ دادم: آری. حضرت (علیه‌السلام) فرمود: پس در این صورت مسئلۀ رد به امام و وا‌گذاری امور به او چه می‌شود؟!!» در‌بارۀ این روایت توضیح دهید. حضرت باقر (علیه‌السلام) در این روایت چه انتظاری از محمد‌بن طیار داشته‌است؟ 7. آیا می‌توان گفت این روایت به مسئلۀ استنباط نیز مرتبط است و فقیه، هم در مقام استنباط، باید از حضرت امام زمان (عج‌الله‌فرجه) مدد بگیرد و عرضه بدارد «یا‌صاحب‌الزمان‌أدرکنی» و هم در زمان افتا و پاسخ به استفتا، مخاطب را به امامِ حیِ ناظر توجه دهد؟ 8. «الرد إلی الإمام» فقط در امور علمی مطرح است یا در همۀ امور و شئون؟ 9. در زیارت جامعۀ کبیره آمده‌است: «وَمُقَدِّمُكُمْ أَمامَ طَلِبَتِي وَحَوَائِجِي وَ إِرادَتِي فِي كُلِّ أَحْوالِي وَأُمُورِي؛ ترجمه: [من] مقدم‌کنندۀ شما پیش روی خواسته‌ام و حاجاتم و ارادتم در همه احوال و امورم هستم». آیا می‌توان این فقره از زیارت جامعه را با «الرد علیه» مرتبط دانست و گفت بنابر فقرۀ یاد‌شده، وا‌گذاری امور به امام عام است و همۀ امور و شئون را شامل می‌شود؟ 10. «ادنی معرفت امام» در روایت مختلفی مطرح شده‌است و در بیش‌تر آن‌ها، ادنی معرفت امام «مفترض الطاعت دانستن امام از سوی خداوند» معرفی شده‌است. یعنی بر‌اساس بیش‌تر روایات، کم‌ترین حد معرفت امام این است که او را واجب‌الطاعت از سوی خداوند تبارک و تعالی بدانیم در حالی که در روایت محل بحث، الرد إلی الإمام و در روایتی دیگر، شاهد اعمال دانستن امام نیز از ادنی معرفت امام معرفی شده‌است.
اینک ادنی معرفت امام با چه چیزی محقق می‌شود؟ آیا با مفترض‌الطاعت دانستن او پایین‌ترین مرتبۀ معرفت حاصل می‌شود یا افزون بر آن، باید امام را شاهد و ناظر اعمال خود بدانیم و همۀ امور را به او وا‌گذار کنیم تا به پایین‌ترین حد معرفت به امام برسیم؟ ⬇️ 🖊پاسخ 1. بین مقام «امامت» با مقام «نبوت» و «رسالت» تلازمی وجود ندارد. امامت مقامی مجزا‌ست و برای این‌که پیامبری امام شود، به جعلی مجزا نیاز دارد. 2. پیامبر عظیم‌الشأن اسلام، حضرت محمد مصطفی (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلم)، هم مقام نبوت و رسالت را داشت و هم مقام امامت را. ایشان، هم نبی و رسول بود و هم امام امت. 3. برخی پیامبران الهی علاوه بر مقام نبوت، به مقام امامت نیز رسیدند، ولی باید دانست که مرتبۀ امامتِ پیامبران ، به‌جز پیامبر خاتم، پایین‌تر از مرتبۀ امامتِ دوازده معصوم (علیهم‌السلام) است. 4. مرتبۀ امامتِ پیامبر خدا محمد مصطفی (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلم) از مرتبۀ امامتِ دوازده معصوم (علیهم‌السلام) بالا‌تر و والا‌تر است. 5. هر شأن و مقام و جایگاه و مرتبه و کمالی برای ائمۀ معصومین (علیهم‌السلام) اثبات شود به‌طریق اولی برای حضرت ختمی‌مرتبه محمد مصطفی (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلم) به نحو بالا‌تر و والا‌تر و راقی‌تر ثابت است. 6. همان‌طوری که امامتِ حضرتِ ختمی‌مرتبه (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلم) از امامتِ ائمۀ معصومین (علیهم‌السلام) بالا‌تر و والا‌تر است، امامتِ حضرتِ امیرِ مؤمنان، علی (علیه‌السلام) از امامت دیگر ائمه (علیهم‌السلام) بالا‌تر و وا‌لا‌تر است. 7. «الرد إليه» در‌مورد امام مطرح است و پیامبری که به مقام امامت بار نیافته باشد، «الرد إليه» در‌مورد او مطرح نیست. 8. امامت مدیریت عمومی و سراسری است و این مقام گام‌به‌گام در همۀ مسئولیت‌ها و در همۀ امور و شئون مطرح می‌شود. 9. این مسئله با مسئله استنباط نیز مرتبط است. در مقام استنباط، نباید به ادله و قوانین عامه اکتفا کنیم و حتماً باید به ادلۀ خاصه و روایت ائمۀ معصومین (علیهم‌السلام) نیز مراجعه کنیم و از راهنمایی‌های آن ذوات قدسی (علیهم‌السلام) بهره‌مند شویم. 10. شیخ مفید (قدس‌سره‌الشریف) در «مقنعه» می‌فرماید اگر سلطان جور به فقیه شیعه اجازه دهد و فقیه توانایی یابد و بر مسند قضا نشیند، باید خود را رخصت‌یافته از سلطان حق بداند، نه سلطان جور، یعنی باید چنین قصد کند که با اجازه و رخصتِ حضرتِ امامِ زمان (عج‌الله‌فرجه) و به نیابت از ایشان بر مسند قضا نشسته‌است، نه با اجازه و رخصتِ سلطانِ جور. 11. چنین نگرشی در قضا انحصار ندارد و در مقام افتا و در قبول هر مسئولیتی و در انجام دادن هر فعالیتی مطرح می‌شود. شخص، چه در مقام قضا و چه در مقام افتا و چه در هر مقام و مسئولیتی، باید رضایت حضرتِ حجت‌بن‌الحسن (عج‌الله‌فرجه) را در‌نظر داشته باشد و خود را مأذون از طرف ایشان و نائب ایشان بداند. 12. «الرد إلی الإمام» عام است و منحصر در امور علمی نیست. انسان باید در همۀ امور دنیوی و اخروی و دینی «رد إلی الإمام» کند. 13. در تبیین پایین‌ترین مرتبۀ معرفت به امام باید بین همۀ ادله جمع کرد و حاصل آن را پایین مرتبۀ معرفت دانست. بنا‌بر‌این همۀ آن‌چه در روایات مختلف به‌عنوان «ادنی مرتبۀ معرفت به امام» معرفی شده‌است شرطِ لازمِ تحققِ چنین معرفتی است و با فقدان هر‌یک از آن‌ها ادنی معرفت به امام حاصل نشده‌است. 🔹 🌐 https://m-sanad.com/?faqs=در-روایت-وارد-شدهاست-بَعْدَهُ-مَعْ&lang=fa @ayatollahsanad 🔺
❓سؤال در مناسک حج، «سند‌الناسکین»، مسئلۀ 427، گفته‌اید: «علاوه بر این‌که حاجی باید در منا مبیت داشته باشد، باید محل استقرارش نیز منا باشد به‌طوری که مرکز اقامتش منا باشد. البته لازم نیست کل اوقات را در منا بماند.» ظاهراً اصل اقامت در منا در ایام تشریق (11 و 12 و 13 ذی‌الحجه) است و حج‌گزاران، مطابق فتوای مراجع تقلید‌شان، به‌قدری که برای انجام دادن اعمال منا لازم باشد در منا اقامت می‌کنند و در‌نتیجه منا مرکز اقامت آن‌ها نیست. از سوی دیگر، حاجی‌ها دسته‌جمعی و با قافله‌ها و کاروان‌های حج به حج می‌روند و با توجه به این‌که مرکز اقامت بقیۀ حج‌گزاران و در‌نتیجه محل اقامت کاروان منا نیست، مقلدین شما باید از کاروان جدا شوند و به‌صورت انفرادی در منا بمانند و چنین کاری موجب عسر و حرج و مشقت است. آیا راه‌حل برای این کار حرجی وجود دارد؟ ⬇️ 🖊پاسخ 1. اعمال منا در ایام تشریق واجب است و ترک برخی اعمال منا، علاوه بر قضا، موجب کفاره می‌شود و شخص باید گوسفندی قربانی کند، ولی این اعمال، علی‌رغم وجوب، داخل در ماهیت حج و از اجزای نیستند و در‌نتیجه با ترک آن‌ها، به صحت حج آسیبی نمی‌رسد. 2. اگر زائر به‌تنهایی قادر به ماندن در منا نباشد، مثلاً نتواند راه منا پیدا کند و چیز‌هایی از این قبیل، معذور است [و لازم نیست مرکز اقامتش منا باشد]. 3. در‌صورت امکان، حاجی باید مرکز حضور و اقامتش را منا قرار دهد و اگر این امکان وجود نداشته باشد، مخصوصاً برای کسی که راه‌ها و مکان‌ها را نمی‌شناسد، معذور است و لازم نیست مرکز اقامتش منا باشد. 4. «مرکز حضور و اقامت» به این معنی نیست که در تمام اوقات باید در منا باشد [و حق خارج شدن از آن مکان را به‌هیچ‌وجه ندارد]، بلکه به این معنی است علاوه بر مبیت و علاوه بر رمی جمرات، در منا باشد و تا حدودی به منا تردد کند، هر‌چند رفت و آمد و تردد در خیمه‌ها و چادر‌های تعیین‌شده یا موضع دیگری از منا باشد. 🔹 🌐 https://m-sanad.com/?faqs=در-مناسک-حج،-سندالناسکین،-مسئلۀ-427،&lang=fa @ayatollahsanad 🔺
🟢محل وقوف اهل عراق و خلیج در مزدلفه ❓سؤال آیا می‌شود خلاصۀ اشکال در‌بارۀ موقف مزدلفه را برای کسی که از طرف عزیزیۀ مکۀ جدید داخل می‌شود بیان کنید. حدود و ثغور مزدلفه با علائمی مشخص شده‌است. ⬇️ 🖊پاسخ 1. علائمی که در حد فاصل مزدلفه و عزیزیه نصب شده‌است و حدود و ثغور آن دو منطقه را مشخص می‌کند مبتنی بر شواهد حسی نیست و چنین حدودی سینه‌به‌سینه از ساکنان آن مناطق نقل نشده‌است. این علائم مبتنی بر اجتهادات و استنباط‌های ارگان‌های رسمی است. 2. در کتاب‌ها و نشریه‌هایِ چاپ‌شدۀ ارگان‌هایِ رسمیِ یاد‌شده تصریح شده‌است با حدود و ثغور تعیین‌شده با علائم، منطقۀ مزدلفه توسعه یافته‌است و این توسعه با تحقیقات صاحب‌نظران مطابق است. 3. بدون شک حدود و ثغور مشاعر امری توقیفی است، همان‌طوری که محدوده و وسعت مطاف و محدوده و وسعت مسعا و... توقیفی است و امور توقیفی را باید شریعت تبیین کند. به سخن دیگر، حدود و ثغور مشاعر از موضوعات مستنبطه است و فقها، بر‌اساس ادلۀ شرعی، باید محدوده و وسعت آن را تبیین کنند و در‌نتیجه نظر دیگران در این باره حجت نیست. بنا‌بر‌این شخص یا باید خود مجتهد باشد و در این باره اجتهاد کند یا باید در این باره از مجتهد جامع‌الشرائط تقلید کند یا احتیاط کند. 4. نقشه‌های به‌جا‌مانده از دورۀ امپراتوریِ عثمانیِ ترکیه با وسعتِ گستردۀ امروزیِ مزدلفه از سمت عزیزیه مکه جدید هم‌خوان نیست و آن را رد می‌کند. 5. در مصادر و منابع قدیمی‌ای، در‌بارۀ مزدلفه «صعود از طرف محسِّر» آمده‌است و مزدلفه به «مرتفع بودن» وصف شده‌است. 6. آن‌چه در مصادر و منابع قدیمی آمده‌است (صعود از طرف محسِّر و مرتفع بودن) با روایات ما هم‌خوان و مطابق است. در روایات ما، آمده‌است که رفتن به مزدلفه با بالا رفتن از منطقۀ محسر و حیاض و زمین‌های مسطح شروع می‌شود و تا عرفات و مأزمین ادامه می‌یابد. 7. به مسئولین محترم حج و زیارت توصیه می‌کنم که با مقامات عربستانی در این رابطه توافق کنند که اتوبوس‌ها، به‌قدری که محقق رکن باشد، از راه مأزمین عبور کنند، هر‌چند بلا‌فاصله از مزدلفه به سمت عزیزیه بروند. اگر از مزدلفه، حتی در شب، عبور کنند، رکن محقق می‌شود و حرکت به سمت عزیزیه اشکالی ندارد. 🔹 🌐 https://m-sanad.com/?faqs=آیا-میشود-خلاصۀ-اشکال-دربارۀ-موقف-م&lang=fa @ayatollahsanad 🔺
🟢وجوبِ تراشیدن سر در حج صروره* ❓سؤال کسی که اولین بار است حج به جا می‌آورد باید موی سر خود را بتراشد. آیا این حکم فتوا‌ست یا احتیاط واجب؟ ⬇️ 🖊پاسخ لزوم تراشیدن سر برای صروره فتوا‌ست، نه احتیاط. احتیاط واجب راجع به تلبید** در عمرۀ تمتع است. [*: «صروره» به کسی که برای اولین بار حج می‌گذارد گفته می‌شود. **: «تلبید» آغشته کردن موی سر با چیزی لزج، مانند عسل و‌.‌.‌. است به منظور مراقبت از موی سر.] 🔹 🌐https://m-sanad.com/?faqs=کسی-که-اولین-بار-است-حج-به-جا-میآورد-با&lang=fa @ayatollahsanad 🔺
❓سؤال اگر شخصی در ظهر یا عصر روز پنج‌شنبه مُحرم شود و در مغرب همان روز (در شب جمعه) به مکه برسد و احتمال داشته باشد که شب جمعه اولِ ماهِ شعبان باشد، آیا عمرۀ رجبیه برای شخص محسوب می‌شود یا نه؟ آیا بین اَعلام و بزرگان اختلافی در این باره وجود دارد؟ ⬇️ 🖊پاسخ آری، اگر در ظهر یا عصرِ روزی که از ماه رجب است مُحرم شود، عمرۀ رجبیه محسوب می‌شود و اشکالی ندارد، هر‌چند شبِ آن روز اولِ ماهِ شعبان باشد. ظاهراً همه این حکم را قبول دارند و مسئله اختلافی نیست، چرا‌که در این باره نص وجود دارد. 🔹 🌐 https://m-sanad.com/?faqs=اگر-شخصی-در-ظهر-یا-عصر-روز-پنجشنبه-مُح&lang=fa @ayatollahsanad 🔺
❓سؤال بر چه اساسی مُحرم شدن از شهر جده را صحیح می‌دانید؟ ⬇️ 🖊پاسخ از نظر ما، شهر جده محاذی میقات است. البته ما «محاذات» را در معنایی غیر از معنای مد‌نظر اعلام به‌کار می‌بریم. از نظر ما، «محاذات مواقیت بودن» به معنی قرار گرفتن در منطقه‌ای است که مرز‌های مواقیت تعیین‌شده، به‌عنوان «منطقۀ میقات»، به وجود می‌آورد و بنا‌بر این مبنا، شهر جده بر روی محیط این منطقه قرار گرفته‌است و در‌نتیجه احرام بستن از آن شهر صحیح است. این حکم در‌مورد کل شهر جده، به‌جز قسمتِ جنوبیِ آن، صادق است. 🔹 🌐 https://m-sanad.com/?faqs=بر-چه-اساسی-مُحرم-شدن-از-شهر-جده-را-صحیح&lang=fa @ayatollahsanad 🔺
🟢حکمِ وقوفِ امسال (۱۴۴۵) با اهل‌سنت ❓سؤال آیا وقوف در عرفات با اهل‌سنت کافی و مجزی است در حالی که می‌دانیم امسال (سال ۱۴۴۵) روز اعلامی از طرف آن‌ها صحیح نیست و خلاف واقع است؟ ⬇️ 🖊پاسخ ۱. بین «خلاف ظاهر» و «خلاف واقع» تفاوت وجود دارد. وقوف با اهل‌سنت در این سال (۱۴۴۵) را نمی‌توان خلاف واقع دانست. ۲. در خلاف واقع ما قطع و یقین به مخالفتِ روزِ اعلامیِ آن‌ها با واقعیت داریم [در حالی که در این‌جا چنین قطع و یقینی وجود ندارد]. ۳. بین دو قسم (خلاف ظاهر و خلاف واقع) تفاوت بسیاری وجود دارد، ولی گاهی برخی افراد بین آن‌ها خلط می‌کنند و حکم دو قسم بر آن‌ها مشتبه می‌شود. ۴. وقوف امسال (سال ۱۴۴۵) مندرجِ تحتِ «خلاف ظاهر» است که در اصطلاح فقها، «وقوف با اهل‌سنت در صورت شک» نامیده می‌شود، نه مندرجِ تحتِ «خلافِ واقع» که همان قطع به خلاف است. [به سخن دیگر، در وقوف امسال ما علم به واقع نداریم و به مخالفتِ قطعیِ وقوف، در تاریخِ رسمیِ اعلامی، علم نداریم. ما شک به خلاف واقع بودن چنین وقوفی داریم و حکم صورت شک با حکم صورت قطع و یقین متفاوت است.] پس محل بحث از مصادیق خلاف‌الظاهرِ مشکوک‌الواقع است، یعنی به خلاف ظاهر بودن علم داریم، ولی به خلاف واقع بودن شک داریم که حکم این صورت کفایت و اِجزای وقوف است. ما به این مبحث در بحث «هلال و استهلال» اشاره کرده‌ایم. 🔹 @ayatollahsanad 🔺
❓سؤال حاجی در حج آگاهی یافته‌است که حج با مال غیر‌مخمّس (مالی که خمس آن پرداخت نشده‌است) صحیح نیست. با توجه به این‌که در حج است، چه باید بکند؟ اگر نیت پرداخت خمس مال بعد از اتمام حج و بر‌گشت به وطن کافی است؟ ⬇️ 🖊پاسخ 1. نیت پرداخت خمس لازم و واجب است تا شخص از تمرد و تجری دوری کند، ولی صرف نیت برای ابرای ذمه کافی نیست. شخص می‌تواند پارچۀ احرام را به‌صورت نسیه بخرد و پول آن را بدهکار شود و سپس با مال غیر‌مخمّس بدهی خود را تسویه کند. در این صورت احرام شخص صحیح است و اشکالی ندارد، هر‌چند احوط این است که ابتدا خمس پول را کنار بگذارد [و سپس اقدام به خرید یا تسویۀ دین و بدهکاری کند]. 2. اما این‌که آیا بدون احتساب و پرداخت یا کنار گذاشتن خمس شخص مستطیع محسوب می‌شود یا نه، باید گفت از نظر ما، استطاعت شرط مشروعیت حج واجب نیست، بلکه شرط تنجز حج است و در‌نتیجه شخص، چه مستطیع باشد و چه نباشد، می‌تواند حج واجب به جا آورد. اما بنا‌بر دید‌گاهی که استطاعت را شرط مشروعیت حج واجب می‌داند، باید گفت اگر مقدارِ مالِ مخمّس موجب استطاعت شخص شود، حج واجب بر ذمۀ شخص می‌آید. 3. اگر حاجی در حج قادر بر مصالحه باشد، مصالحه مقدم بر «صرفِ نیتِ پرداختِ خمس» است. 🔹 🌐 https://m-sanad.com/?faqs=حاجی-در-حج-آگاهی-یافتهاست-که-حج-با-مال&lang=fa @ayatollahsanad 🔺
🟢ارتکابِ سهویِ تروکِ احرام ❓سؤال شخصی برای عمرۀ مفرده احرام بست و سپس به شیشۀ ماشینی نگاه کرد و تصویر خود را دید و سپس در آسانسور به آینه نگاه کرد و خود را دید و سپس سر خود را از پشت با پارچۀ احرام پوشاند. این شخص مدعی است که همۀ این کار‌ها از روی غفلت بوده‌است و در این باره قسم جلاله می‌خورد. حکم این شخص چیست؟ آیا باید کفاره بدهد؟ ⬇️ 🖊پاسخ اگر ارتکاب آن افعال از روی غفلت و سهو بوده باشد، اشکالی ندارد و کفاره لازم نیست، ولی بهتر است من باب استحباب، مقداری خرما صدقه دهد. 🔹 🌐 https://m-sanad.com/?faqs=شخصی-برای-عمرۀ-مفرده-احرام-بست-و-سپس-به&lang=fa @ayatollahsanad 🔺
4_6007825615426688494.mp3
41.77M
1 ● فقه القلوب 1 ■ اشاره‌ای به منابع این علم ○ مشهد ؛ ذي الحجة 1445
4_6010077415240374235.mp3
13.92M
● پرسش و پاسخ 1 ○ مشهد ؛ ذي الحجة 1445
1_12010063176.mp3
59.83M
2 ● فقه القلوب 2 ■ تاریخچه گذرا و فهرستی از این علم ○ مشهد ؛ ذي الحجة 1445
1_12010084007.mp3
37.39M
● پرسش و پاسخ 2 ○ مشهد ؛ ذي الحجة 1445
1_12032401473.mp3
53.25M
3 ● فقه القلوب 3 ■ تفاوت علوم مربوط به روح و اخلاق و آداب و قلب ○ مشهد ؛ ذي الحجة 1445
1_12032433174.mp3
57.6M
● پرسش و پاسخ 3 ○ مشهد ؛ ذي الحجة 1445