#روشنگریهایی_از_زیارت_اربعین 1
⚫️چیستیِ هدفِ عاشورا؛ اقامۀ نماز یا برپایی ولایت؟
ادامه مطلب🔸🔸🔸
10. خداوند متعال میفرماید: «فَمَنْ يَكْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَيُؤْمِنْ بِاللَّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَىٰ لَا انْفِصَامَ لَهَا؛ بنابر این، کسی که به طاغوت [بت و شیطان و هر موجود طغیانگر] کافر شود و به خدا ایمان آورد، به دستگیرۀ محکمی چنگ زدهاست (سورۀ مبارکۀ بقره، آیۀ شذیفۀ دویست و پنجاه و شش، ترجمۀ مکارم شیرازی).» در این آیه، خداوند پذیرش ولایت طاغوت و حکام و وُلات جور و ظلم را عبادت آنها و تألّه در آنها معرفی کرده [کفر مقابل ایمان است و کسی که کفر نورزد ایمان آوردهاست.] و گفتهاست اطاعت از طاغوت پذیرش الوهیت او است. به سخن دیگر، شخص با اطاعت از طاغوت، برای خود خدایانی غیر از الله تبارک و تعالی قرار میدهد. این برداشت براساس مقارنۀ کلمۀ توحید، یعنی لاإلهإلاالله، با کفر به طاغوت و ایمان به خدا (مَنْ يَكْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَيُؤْمِنْ بِاللَّهِ) است.
11. خداوند تعالی در آیهای دیگر، ولایت را در ولایت خودش و ولایت رسولش و ولایت علی و ولایت آلمحمد و علی (مصادیق آیۀ تطهیر) حصر کرده و فرمودهاست: «إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ؛ سرپرست و ولیّ شما تنها خداوند است و پیامبر او و آنها که ایمان آوردهاند، همانها که نماز را برپا میدارند و در حال رکوع، زکات میدهند (سورۀ مبارکۀ مائده، آیۀ شریفۀ پنجاه و پنج،)».
12. هدایتیافتگی شرطِ صحتِ ایمان به خداوند و رسولالله است و مقتضای چنین اشتراطی هدایت به امامت اهلبیت (علیهمالسلام) و پذیرش امامت آن ذوات قدسی است و درنتیجه شهادت ثالث (شهادت به ولایت حضرت امیر مؤمنان، علی علیهالسلام) شرطِ صحتِ شهادتین است و مانند شهادتین، اُسّ و اساس دین است، یعنی شهادت ثالث، مانند شهادتین، نهتنها از اصول دین است، بلکه راه ورود به دین است.
13. از آنچه گذشت روشن میشود که یکی از بزرگترین اهداف زیارت اربعین رویاندن و رشد و نمو دادن محبت اهلبیت (علیهمالسلام) در جان و روح مردم و تربیت نفوسشان با این محبت الهی است. آری، محبت اهلبیت (علیهمالسلام) بعد از ایمان به خداوند و رسولالله، بزرگترین فریضۀ دینی است که در آیۀ مودت نیز بر آن تصریح شدهاست: «قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَىٰ؛ بگو: من هیچ پاداشی از شما بر رسالتم درخواست نمیکنم جز دوست داشتن نزدیکانم [= اهلبیتم] (سورۀ مبارکۀ شوری، آیۀ شریفۀ بیست و سه،».
🔹
دفتر مرجع عاليقدر حضرت آيت الله شيخ محمد سند (دام ظله)
@ayatollahsanad 🔺
#پرسش_های_دینی
#موسيقی
#شعائر_حسینی
⚫️موسیقی و جلوههای صوتی
❓سؤال
آیا از نظر شما موسیقیای (در معنای خاص و شناختهشدۀ آن) مباح وجود دارد؟
⬇️
🖊پاسخ
1. استفادۀ از آلات موسیقی، بهصورت مطلق و کلی، حرام است، مگر چند استثنا، مانند زدن دف در عروسیها و کوبیدن بر طبل در جنگها و برخی موارد دیگر.
2. آری، برخی جلوههایِ صوتیِ* غیرِ مطرب ــ تا زمانی که آشکارا نغمۀ موسیقایی تلقی نشود ــ اشکال ندارد و جایز است.
3. افزون بر آن، شنیدنِ اصواتِ طبیعی و گوش سپردن به آنها نیز جایز است، صداهایی مانند صدای باد و صدایِ چکۀ آب و صدای برگ درختان [هنگام وزش باد] و صدای پرندگان مختلف. گوش دادن به این صداها و صدها صدایِ طبیعیِ دیگر که ما را احاطه کردهاند و در هرجا و هرکجا قابلشنیدند، جایز است.
4. هم شنیدن اصوات طبیعی جایز است و هم ترکیب آنها با همدیگر و هم ترکیب آنها با جلوهها و افکتهای صوتی.
[*: افکت (جلو): «مجموعۀ عوامل صوتی و تصویری که به قصد ایجاد تأثیر ویژه در تماشاگر یا برجسته کردنِ طرحِ کلیِ فیلم، بهکار گرفته میشود (فرهنگ بزرگ سخن، ج 1، ص 498)»].
🔹
دفتر مرجع عاليقدر حضرت آيت الله شيخ محمد سند (دام ظله)
🌐 https://m-sanad.com/?faqs=آیا-از-نظر-شما-موسیقیای-در-معنای-خاص-و&lang=fa
@ayatollahsanad 🔺
#بيانيه_اربعين
⚫️پرتوهایی از زیارت اربعین
زیارت اربعین معجزهای روشن و گویا در عصر علم و مدرنیته
1 و 2. در نهضت حسینی (علیهالسلام) با دو معجزه روبهروییم که هر دو معجزه بهلحاظ زمانی و مکانی عام و فراگیر است و انسان امروزی آنها را میبیند و مییابد.
3. در حالی که بیشتر معجزههای انبیا (علیهمالسلام) بهلحاظ زمانی و مکانی محدود بودهاند.
4. روشن است که هر معجزه الهی، [به تناسب مخاطب و فراخور زمان و مکانش]، پیام و معنا و خطاب و راهنمایی دارد.
5. یکی از دو معجزۀ یادشدۀ در نهضت حسینی خون ریختهشده است که از زمان شهادت حضرت امام حسین (علیهالسلام)، هستی را خونآلود کرد بهطوری که از آسمان خون میبارید و از زمین خون میجوشید. آری، در شهرها و کشورهای اسلامی، بلکه در روی زمین، سنگ و سنگریزهای را بلند نمیکردند مگر اینکه در زیر آن خون مییافتند و لباسی را در زیر آسمان پهن نمیکردند مگر اینکه خونی میشد و خون روی آن حتی با شستن نیز زدوده نمیشد و این حالت ادامه داشت تا اینکه مردم به ستوه آمدند و از این وضعیت نالیدند و ضجه زدند. در روایاتی که شیعه و سنی روایت کردهاند، وارد شدهاست این وضعیتِ جهانی در برخی شهرها و منطقهها تا چهار سال و در برخی شهرها و منطقهها تا سه سال و در برخی شهرها و منطقهها تا دو سال و در برخی شهرها و منطقهها تا یک سال و در برخی شهرها و منطقهها تا چند ماه ادامه داشت.
6. معجزۀ دیگرِ نهضتِ حسینی زیارت اربعین، با تعداد زائر ملیونی، از سال دو هزار و سه میلادی تا به امروز (دو هزار و بیست و سه)، است.
7. معجزۀ زیارت اربعین با دیگر معجزههای انبیا تفاوتی دارد و آن این است که این معجزه با مشارکت بشر و اراده و اختیار او محقق میشود و چنین مشارکتی در دیگر معجزههای انبیا صورت نگرفتهاست، مگر در برخی معجزههایی که به دست سیدالانبیا، محمد مصطفی (صلیاللهعلیهوآلهوسلم)، محقق شد، مانند غزوۀ بدرالکبری و خندق و احزاب.
8. اعجاز زیارت اربعین در برتری نظم و مدیریت آن است. [در این زیارت، چندین ملیون نفر شرکت میکنند در حالی که] نظم و مدیریت در آن بهتر و برتر از نظم و مدیریت در کشورهایِ پیشرفته و جهاناولی است و وقتی چنین است، روشن است که نظم و مدیریت در آن بسیار برتر از نظم و مدیریت در کشورهای جهاندومی و جهانسومی است.
9. این نظم و مدیریت منحصر به مدیریت یک حوزه (حوزۀ خدماتی) نیست، بلکه در همۀ زمینههای اساسی و مهم مطرح است، زمینههای مهمی مانند تأمین غذا و مسکن و بهداشت و امنیت و اخلاق و ترافیک.
10. مهمترین حوزه از حوزههایِ اساسی و مهمِ یادشده حوزۀ اخلاقی است، اخلاقی که منشأ فیروزی و پیروزی و موفقیت در دیگر زمینهها و عرصههاست. [اخلاقمداری زائران و مجاوران در زیارت اربعین بهحدی قوی و چشمگیر است که] زیارت اربعین را به مدینهای فاضله تبدیل کردهاست بهطوری که امور آن به خوبی و نیکی میگذرد، ولی نه توسط ارتش و پلیس و قوۀ قهریه و قضائیه و دستگاهها و نهادها و سازمانها و امکانات دولتی.
11. مدینۀ فاضله بزرگترین معجزهای است که انبیا آن را آرزو میکردند. آری، ادارۀ جامعۀ بشری و رساندن آن به کمالات عالی معجزهای والا و از همۀ معجزات حسی برتر و بزرگتر است، معجزات حسیای که که به دست انبیا صادر شدهاند که پیامبر فرمودهاست: « إنما بعثت لأتمم مكارم الأخلاق؛ من برای این مبعوث شدم که مکارم اخلاقی را تمام و کامل کنم.»
12. بالاترین و والاترین هدف دین و شریعت رساندن اجتماع به مدینۀ فاضله است در حالی که هدایت و ارشادِ بسیاری از معجزههایِ انبیا (علیهمالسلام) در حدی نبود که جامعه را به مدینۀ فاضله برساند، مدینۀ فاضلهای که آرزویِ حکما و فلاسفه و جامعهشناسان بوده و هست. آری، مدینۀ فاضله در طول تاریخ، محقق نشد [و جز آرزویی برای مردمان نبود] در حالی که در زیارت اربعین آن را به روشنی مییابیم. آری، در زیارت اربعین، مدینۀ فاضله محقق میشود و این چیزی است که به ذهن و اندیشۀ هیچ فیلسوف و حکیم و اندیشمندی نرسیدهاست.
13. برایِ اداره و مدیریتِ هر تجمعِ بزرگِ بشری ــ اعم از ملی و بینالمللی که چند ملیون نفر یا کمتر از آن در یک شهر یا کشور جمع میشوند، مانند تجمع در المپیادها یا تجمع در المپیک یا تجمع ملیونی زائرین بیتالله حرام در حج یا تجمع هندوها در هند و مانند آن ــ دولتهای مختلف با هم همکاری و همیاری میکنند. آنها از افراد خبره در این زمینه استفاده میکنند یا امکاناتِ لجستیکیِ لازم را فراهم میکنند و با وجود همۀ اینها، در رسیدن به هدف کاملاً موفق نمیشوند و خللها و کاستیهای بسیاری در کارِ مدیریتیِ آنها دیده میشود.
ادامه دارد🔸🔸🔸
دفتر مرجع عاليقدر حضرت آيت الله شيخ محمد سند (دام ظله)
٢١ صفر ١٤٤٥ هـ
@ayatollahsanad 🔺
#بيانيه_استهلال
بسم الله الرحمن الرحيم
الحمدلله رب العالمين وصلواته على سيد أنبيائه محمد المصطفى وآله سادة الأوصياء
وبعد
فردا شنبه اتمام عده ماه صفر و يكشنبه اول ماه ربيع الاول می باشد
دفتر مرجع عاليقدر حضرت آيت الله شيخ محمد سند (دام ظله)
شب شنبه 30 صفر 1445 هـ.
🔹
https://t.me/ayatollahsanad 🔺
پرتوهایی از زیارت اربعین A5.pdf
509.1K
بيانيه هاي اربعين ١٤٤٥ هـ
مرجع عاليقدر حضرت آيت الله شيخ محمد سند (دام ظله)
#پرسش_های_دینی
#احكام_پزشكی
🟢مسئولیت پرستاران در مقابل بیماران
❓سؤال
سوالی از جوانی مؤمن از کانادا که در حوزۀ سلامت فعالیت میکند دریافت شد. وظیفۀ نامبرده زیرنظر داشتن و پرستاری از بیماران قلبی کهنسال است. معمولاً این بیماران در وضعیت سخت و اسفناکی هستند و به همین دلیل، در زمان بستری بودن، وصیتنامهای مینویسند که در صورت ایست قلبی بیمار، نه پزشک و نه پرستار و نه هیچکس دیگر حق احیای قلب او را با شوک الکتریکی یا با سیپیآر (شوک غیرالکتریکی) ندارد تا بیمار از این بیماری و سختیها و درد و رنجهای آن راحت شود.
از سوی دیگر، قانون نیز چنین وصیتی را نافذ و محترم میشمارد و اگر کسی، مثلاً پرستار، مطابق این وصیت عمل نکند و بیمار را احیا کند، از طرف بیمارستان، موردمؤاخذه و بازخواست قرار میگیرد.
از سوی دیگر، روشن است که براساس تعالیم دین اسلام، نجات انسان از مرگ، در صورت توان، واجب است.
اینک با توجه به آنچه گذشت،
أ. پرستار شرعاً در صور زیر چه تکلیفی دارد؟:
1. اگر مریض کافر باشد؛
2. اگر مریض مسلمان، ولی غیرشیعه باشد؛
3. اگر مریض مؤمن و شیعه باشد.
ب. اگر پرستار با وصیت بیمار مخالفت کند و او را سیپیآر (احیای بیمار با ضربۀ دست) کند، در بیشتر موارد، به علت کهولت سن و پوکی استخوانها، دندههای بیمار آسیب میبیند و در برخی موارد، دندههای بیمار میشکند. در این موارد، آیا پرستاری که اقدام به احیا کردهاست، باید دیه پرداخت کند؟
⬇️
🖊پاسخ:
1. جان انسانها محترم است، ولی احترام جان آدمی أ. امری ذومراتب است و ب. دارای معانی مختلف و متعدد است.
2. «حرام بودن کشتن» و «واجب بودن نجات از هلاکت» و مرگ» و «واجب بودن جلوگیری از ضرر و زیان و آسیب» و «واجب بودن تأمین خورد و خوراک و پوشاک و مسکن» و... از معانی «حفظ جان انسان» است.
3. معنای اول برای همۀ انسانها ثابت است، اعم از مسلمان و غیرمسلمانی که با مسلمانان در صلح است و سر جنگ و نزاع ندارد.
4. معنای دوم (نجات دادن جان انسان از مرگ) برای شخص مؤمن (شیعه) و غیرمؤمن مستضعف ثابت است و تعمیم آن برای افرادی غیر از دو مورد گفتهشده محل اشکال است، خصوصاً با توجه به اینکه خود مریض از کمک کردن و احیای قلبی منع کردهاست و کمک و احیای او برای خود پرستار منع قانونی دارد و موجب ضرر و زیان او میشود.
5. درنتیجه «وجوب نجات جان آدمی» منحصر در نجات مؤمن و نجات غیرمؤمنِ مستضعف است و دیگران را شامل نمیشود.
6. آری، نجاتِ جانِ مؤمن و نجاتِ جانِ غیرِمؤمنِ مستضعف واجب است، ولی اگر خود مریض از نجات و احیا منع کردهاست و از سوی دیگر، اگر نجات و احیای او برای نجاتدهنده (پرستارِ در فرض سؤال) تبعات قانونی سنگین داشته باشد که برای پرستار زیانبار و ناعادلانه باشد یا موجب جریمه با مبالغ زیاد و چشمگیر شود، در این صورت وجوبِ نجاتِ جان بهکلی، خصوصاً در غیرِمؤمنِ مستضعف، ساقط میشود و لازم نیست پرستار بیمار را را، خصوصاً اگر غیرِمؤمنِ مستضعف باشد، نجات دهد.
7. اگر پرستار به احیای قلبی بپردازد و در اثر احیای قلبی آسیبی به استخوانهای بیمار وارد شود، دیه و غرامت نخواهد داشت، چراکه در این غرض احیاگر (پرستار) محسن و نیکوکار است و راهی برای مؤاخذه و بازخواست نیکوکاران وجود ندارد: «مَا عَلَى الْمُحْسِنِينَ مِنْ سَبِيلٍ؛ بر نیکوکاران مؤاخذهای نیست (سورۀ مبارکۀ توبه، آیۀ شریفۀ نود و یک)».
🔹
دفتر مرجع عاليقدر حضرت آيت الله شيخ محمد سند (دام ظله)
🌐https://m-sanad.com/?faqs=سوالی-از-جوانی-مؤمن-از-کانادا-که-در-حوزۀ&lang=fa
https://t.me/ayatollahsanad 🔺
#پرسش_های_دینی
#علم_رجال
🟢 ضرورت يا تهديد علم رجال برای مراجعه به تراث روایی؟!
دستاوردهای علم رجال و علم اصول
❓سؤال
برخی معتقدند علم رجال برای ثراث روایی تهدیدی ویرانگر و فاجعهای مرگبار است، چراکه براساس دادههای علم رجال جز تعداد کمی از روایات، روایاتی صحیح نخواهند بود. آیا چنین اعتقاد و نگرشی صحیح است؟
⬇️
🖊پاسخ
1. اشکال یادشده بهخاطر کاستی یا ناراستی علم رجال نیست، بلکه برخاسته از ناآگاهی اشکالکننده از علم رجال و مکاتیب مختلف رجالی است.
2. مشکل این است که چنین مستشکلینی از مبنای مشهور در علم رجال ناآگاه است در حالی که زعیم بزرگ، حضرت آیتالله خوئی (قدسسره)، در مقدمۀ کتاب «معجم الرجال» خاطرنشان کردهاست که در بیشتر مسائل رجالی با مشهور همسو نیست و بیشتر مبانی مشهور را قبول ندارد.
3. اگر ما از مسلک مشهور چشم پوشیم و فقط به مسلک رجالی محقق خوئی (قدسسره) چشم دوزیم، باید گفت براساس مسلک ایشان نیز تبیینها و تقریرهای مختلف و متعددی وجود دارد که حجیت همۀ تراث را حفظ میکند و هیچ بخشی از تراث از دست نمیرود. البته رسیدن به چنین نتیجهای بر تضلع در علم اصول و مهارت و دقت در علم رجال بستگی دارد.
4. اعتبارِ اجمالیِ تراثِ روایی امری قطعی است و کسی در آن شک و تردید ندارد. به سخن دیگر، اعتبارِ اجمالیِ تراثِ روایی به علم رجال و قوانین رجالی وابسته نیست، همانطوری که اصولیین در ابتدای باب انسداد این مسئله مطرح کرده و پذیرفتهاند. ما چه انسداد را بپذیریم و چه انسداد را نپذیریم، تراث روایی اجمالاً حجیت دارند. آری، علمی اجمالی بر حجیت تراث وجود دارد که ما را به عمل کردن به تراث روایی ملزم میکند.
5. علمی اجمالی بر حجیت تراث وجود دارد که ما را به عمل کردن به تراث روایی ملزم میکند و نهتنها این علم اجمالی برآمده از ادلۀ حجیت خبر واحد و برآمده از حجیت ظنِ برخاسته از خبر واحد نیست، بلکه برعکس، ادلۀ حجیت خبر واحد از این علم اجمالی (علمِ اجمالی به معتبر بودن و حجت بودن تراث روایی) به وجود آمدهاند. [به سخن دیگر، ما علمی اجمالی داریم که رها و آزاد نیستیم و در شریعت به احکامی مکلف شدهایم و این احکام و تکالیف شرعی در روایات معصومین بازگو شدهاند و برای همین نمیتوان از همۀ تراث و از همۀ روایات چشم پوشید و به آنها عمل نکرد.] این علم اجمالی برخاسته از ادلۀ حجیتِ خبر واحد نیست، بلکه چون چنین علمی اجمالی وجود دارد، ما به عمل کردن براساس روایات ملزم میشویم. پس این علم اجمالی بر دلیل یا دلایل ظنی مقدم است، زیرا هم قطعی و یقینی است [و قطع و یقین بالاتر و والاتر از ظن است] و هم پایۀ حجیت ظن و دلایل ظنی است و بر آنها سیطره و هیمنه دارد.
6. افزون بر آنچه گذشت، باید گفت علمِ اجمالیِ یادشده پایۀ علم رجال نیز هست. علم رجال نیز برخاسته از همان علمِ اجمالیِ یادشده است. علمای رجالی میکوشند تا براساس قواعد و قرائنی و براساس خود روایات، احوال روات و محدثین در طبقههای مختلف را بررسی کنند تا از احوال و صفات و مذهب آنها مطلع شوند. به سخن دیگر، علمِ اجمالیِ یادشده رجالیها را ملزم به کاوشهای رجالی میکند، نه برعکس. چنین نیست که رجالیها بهخاطر مذهب حقۀ راوی و صداقت او به وجود تکلیف برسند، بلکه علمِ اجمالیِ به وجودِ تکلیف آنها را ملزم به کاوشهای رجالی میکند.
7. ادلۀ حجیتِ خبرِ واحد برای اعتبار تفصیلی، و در عین حال ظنیِ، اخبار و روایات است. ما علم اجمالی به وجود تکلیف داریم و این علم اجمالی تکالیف را اجمالاً منجز میکند و براساس ادلۀ حجیتِ خبرِ واحد، خبر واحد حجت است و مکلف باید مطابق ظن برآمده از خبر واحد عمل کند تا با عمل به آن، در مقابل تنجزِ علمِ اجمالیِ یادشده معذور باشیم. به سخن دیگر، علمِ اجمالیِ یادشده تکالیف را فیالجمله منجز میکند و ما برای معذوریت، به دنبال خبر واحد میرویم تا با عمل به آن، واقعِ منجزشده را از دست ندهیم، نه اینکه ابتدا حجیتِ خبرِ واحد را اثبات کنیم و سپس علم به وجود تکلیف داشته باشیم. این نکتهای مهم است که بسیاری از علمای اصول، در ابتدای بحث انسداد، آن را متذکر شدهاند و با این همه، موردغفلت بسیاری از افراد قرار میگیرد.
حاصل آنکه أ. علم اجمالی به حجیت تراث روایی منجز است. این علم اجمالی وابستۀ ادلۀ ظنی نیست و ب. خبر واحد و دلایل ظنی در رتبۀ پایینتر از علمِ اجمالیِ یادشده و معذر هستند.
8. بسیاری از متقدمین مانند شیخ مفید و سید مرتضی و شیخ صدوق و شیخ کلینی و جناب نجاشی و جناب ابنغضائریِ پدر و پسر و نیز شیخ طوسی «صحت» را وصف طریق نمیدانستند، بلکه وصف محتوا و مضمون میدانستند. این بزرگان «صحیح بودن حدیث» را وصف سند حدیث نمیدانستند، بلکه مقصودشان از «صحت حدیث» این بود که حدیث بهلحاظ متن و محتوا صحیح است.
آری، باید درمورد «صحت حدیث» در زبان این بزرگان تحقیق و تفحص شود. وقتی در رجال نجاشی یا
طوسی یا غضائری یا حتی در کتب حدیثی، خصوصاً در کتب اربعه، روایتی «صحیح» خوانده میشود، باید در آن تعبیر دقت و مقصود فهمیده شود.
بزرگان یادشده «صحت حدیث» را در معنای گفتهشده بهکار میبردند و «صحت» را وصف متن میدانستند، نه وصف طریق و علاوه بر آن بزرگان، کسانی مانندابنبراج و ابنحمزه و ابنزهره و ابنادریس و حلبیون نیز چنین نگرشی داشتند و «صحت» را وصف متن میدانستند، نه وصف طریق، بلکه چنینی نگرشی مبنای ابنقبۀ معروف نیز بود.
9. پس از نظر متقدمین، مبنای صحت و اعتبار حدیث وثاقت راویان حدیث نیست، بلکه مبنا صحت متن و محتوای حدیث است. از نظر آنها چنین نیست که «روایت صحیح است، چون راویان آن ثقه هستند»، بلکه باید گفت «روایت صحیح است، چون متن و محتوای آن صحیح و پذیرفتنی است».
البته طریق حدیث از نظر متقدمین منحصر به سند حدیث نبود، بلکه از نظر آنها، طریق حدیث مجموعهای از قرائن و شواهد بود که با ضمیمۀ به هم، روایت را قابلاستناد میکرد.
10. آنچه از نظر این بزرگان مهم بود، مطابقت و همخوانی متن روایت با شبکۀ رواییِ آن باب بود. از نظر آنها، مهم این بود که خبری در باب خاص با دیگر اخبار باب همخوان و همراستا باشد و خبری شاذ و مخالف دیگر اخبار تلقی نشود. پس از نظر آنها، قانونی پیشینی، [مثلاً از راه سند روایت]، برای صحیح یا ضعیف خواندن روایات وجود ندارد، بلکه مهم این است که متن روایت در راستای مضمون دیگر روایات باشد. مهم این است که متن روایت با قوانین و قواعدی که از مجموعِ روایاتِ باب بهدست آمدهاست، همخوان و مطابق باشد. به سخن روشنتر، شرطِ پذیرفتنِ روایت، موافقت مضمون آن با محکمات کتاب و سنت است. اگر روایتی با محکمات کتاب و سنت مخالف نباشد، بلکه همخوان باشد، حجت است و باید به آن عمل شود چنین حجیتی که برآمده از همخوانیِ روایت با محکمات کتاب و سنت است، بالاتر و والاتر از حجیت برآمده از وثاقت راوی است.
11. مسلک متقدمین که شرح آن گذشت، با سیرۀ عقلا نیز مطابقت دارد. سیرۀ عقلا دربارۀ قوانین این است که قوانین تفصیلی و دستورهای جزئی نباید مخالف با اسناد و قوانین بالادستی (قوانین مادر مانند قانون اساسی) باشد. نهتنها از نظر عقلا، قوانین تفصیلی و دستورهای جزئی نباید مخالف با اسناد و قوانین بالادستی باشد، بلکه نباید با قوانین بالاتر از خود (و پایینتر از قوانین بالادستی) نیز مخالف و ناهماهنگ باشد. برای مثال، قوانین وزارتی باید با قوانین مجلس همراستا و همخوان باشد یا برای مثال، قوانین شهرداری با قوانین وزارتی یا قوانین مجلس با قوانین اساسی که بالاتر از آنهاست، باید همخوان باشد یا قوانین اساسی با مقدمۀ قانون اساسی که بالاتر از آنهاست، باید همراستا باشد. یعنی هر طبقه از قوانین باید با طبقۀ بالاتر از خود همخوانی داشته باشد و این همان صحتِ متن (مبنای متقدمین در صحت روایت) و ملاک بودن مضمون است.
12. وحید بهبهانی و طبقههای مختلف شاگردان ایشان (که انسدادی بودند و مبنای انسداد را بنا نهادند) همین مسلک را پذیرفته بودند. این بزرگان نیز «حجیت» را وصف متن حدیث میدانستند و معتقد بودند ملاک صحت روایت متن آن است، نه سند و احوال روات آن.
13. اما درمورد ضرورت و فایدۀ علم رجال باید گفت که علم رجال مانند علم تاریخ است. علم رجال شامل دلایل و شواهد و قرائن و داستانهای مختلف از زندگی افراد و احوال دورههای مختلف است که با توجه کردن به آنها، ما از کتب و تراث روایی اطالاعات مختلف و بسیار مفید بهدست میآوریم. با علم رجال، ما از کتب روایی و سال تألیف و چگونگی تألیف و میزان اعتبار و نسخ مختلف آنها مطلع میشویم و با روات و طبقات مختلف روات آشنا میشویم. دانستن این موارد موجب میشود دورنمایی روشن و واضح از روایات و کتب روایی داشته باشیم.
🔹
دفتر مرجع عاليقدر حضرت آيت الله شيخ محمد سند (دام ظله)
🌐https://m-sanad.com/?faqs=علم-رجال-ضرورتی-برای-مراجعه-به-تراث-روا&lang=fa
https://t.me/ayatollahsanad 🔺
#پرسش_های_اعتقادی
#صوفيه
⚫️روایات در مذمت صوفیها
❓سؤال
شیخ حر عاملی در کتاب رسالۀ اثنیعشری، صفحۀ بیست و هشت، روایتی را از حضرت امام هادی (علیهالسلام) در مذمت صوفیه نقل کردهاست: «ما رواه مولانا الأجل الأكمل ملا أحمد الأردبيلي قدس الله روحه في كتاب حديقة الشيعة قال : نقل الشيخ المفيد محمد بن محمد بن النعمان رضي الله عنه عن محمد بن الحسين بن أبي الخطاب أنه قال : كنت مع الهادي علي بن محمد عليهما السلام في مسجد النبي صلى الله عليه وآله فأتاه جماعة من أصحابه منهم أبو هاشم الجعفري كان رجلا بليغا وكانت له منزلة عنده عليه السلام ثم دخل المسجد جماعة من الصوفية وجلسوا في ناحية مستديرا وأخذوا بالتهليل فقال عليه السلام لا تلتفتوا إلى هؤلاء الخداعين فإنهم خلفاء الشيطان ومخربوا قواعد الدين يتزهدون لراحة الأجسام ويتهجدون لصيد الأنعام يتجوعون عمرا حتى يديخوا للإيكاف حمرا لا يهللون إلا لغرور الناس ولا يقللون الغذاء إلا لملأ العساس واختلاس قلوب الدفناس، يكلمون الناس بإملائهم في الحب ويطرحون باذليلائهم في الجب أورادهم الرقص والتصدية، وأذكارهم الترنم والتغنية فلا يتبعهم إلا السفهاء ولا يعتقدهم إلا الحمقى (الحمقاء - خ) فمن ذهب إلى زيارة أحدهم حيا وميتا فكأنما ذهب إلى زيارة الشيطان وعبادة الأوثان ومن أعان أحدا منهم فكأنما أعان يزيد ومعاوية وأبا سفيان .
فقال له رجل من أصحابه وإن كان معترفا بحقوقكم ؟ قال فنظر إليه شبه المغضب وقال دع ذا عنك من اعترف بحقوقنا لم يذهب في عقوقنا أما تدري أنهم أخس طوائف الصوفية والصوفية كلهم مخالفونا وطريقتهم مغايرة لطريقتنا وإن هم إلا نصارى أو مجوس هذه الأمة أولئك الذين يجهدون في إطفاء نور الله بأفواههم والله متم نوره ولو كره الكافرون؛ عالم بزرگ و بزرگوار، ملا احمد اردبیلی (قدساللهروحه) در کتاب حدیقةالشیعة از شیخ مفید و او از محمدبن حسینبن ابیخطاب نقل کردهاست که: در مسجدالنبی (صلیاللهعلیهوآلهوسلم)، با علیبن محمد، حضرت امام هادی (علیهالسلام)، بودم. در این حین، گروهی از اصحاب حضرت نیز به مسجد آمدند که ابوهاشم جعفری نیز در بین آنها بود. ابوهاشم فردی بلیغ بود و منزلت بالایی نزد حضرت امام هادی (علیهالسلام) داشت. سپس گروهی از صوفیها وارد مسجد شدند و دایرهوار نشستند و به لاالهالاالله گفتن مشغول شدند. حضرت امام هادی (علیهالسلام) فرمود به آن افرادِ نیرنگبازِ اهلِ خدعه توجه نکنید! آنها جانشینان شیطان و نابودکنندۀ دین و قوانین دینی هستند! آنها بهخاطرِ راحتیِ بدنهایشان تظاهر به زهد میکنند و بهخاطر بهدست آوردنِ انعامها و هدیهها شبزندهداری میکنند و بهخاطر نوشیدن از جامهای سرخ گرسنگی میکشند.
لاالهالاالله گفتن آنها برای فریفتن مردم و کمخوری آنها برای پر کردن دیگهایشان و برای بهدست آوردن دلهای مردم است. با مردم از روی مهر و محبت سخن میگویند و با ضلالت و گمراهیشان، آنها را در چاه میاندازند. وِردشان زبانشان رقصیدن و کف زدن و ذکرشان ترانه و غناست! کسی از آنها تبعیت نمیکند مگر اینکه سفیه باشد و کسی به آنها معتقد نمیشود مگر اینکه احمق باشد! هرکس به زیارت زنده یا مردۀ یکی از آنها برود گویا به زیارت شیطان رفتهاست و بتها را پرستیدهاست! هرکس یکی از آنها را یاری کند گویا یزید و معاویه و ابوسفیان را یاری کردهاست!
در این حین، یکی از اصحاب حضرت عرض کرد آن افراد چنین هستند، اگرچه به حقوق شما معترف باشند؟ حضرت با نگاهی غضبآلود نگاه کرد و فرمود: از این سخنان دست بردار و روی گردان! کسی که به حقوق ما اعتراف کند و معتقد باشد از ما نافرمانی نمیکند و سرکش نمیشود. مگر نمیبینی اینها بدترین افراد صوفیه هستند در حالی که همۀ صوفیه با ما مخالفاند و راه و روششان مغایر راه و روش ماست؟! آنها نصارا و مجوس این امت هستند! آنها برای خاموش کردن نور الهی تلاش میکنند در حالی که خداوند نور خود را حفظ و آن را کامل میکند، هرچند کافرین نخواهند (الإثنا عشریة، ص 28 و29)».
⬇️
🖊پاسخ
1. شکی در آنچه در روایت شریفه گذشت نیست. البته این روایت و اعتقاد به مضمون آن به این معنی نیست که بین صوفیه و امویها و ناصبیها تفاوت و تمایزی نیست.
2. همانطوری که حضرت امیر مؤمنان، علی (علیهالسلام)، بین خوارج و امویها تفاوت قائل بود.
3. برای تشخیص درصد صحیح و سقیم و سالم و فاسد در هریک از طوائف و گروهها، تمایز قائل شدن بین آنها لازم و ضروری است.
4. بدون شک صوفیه بر باطلاند، ولی در عین حال با ناصبیهایی مانند امویها و وهابیها، که دشمنان اهلبیت هستند، مخالفاند و در طول قرون مختلف، چون سدی بلند و قوی مقابل آنها ایستادهاند.
5. افزون بر آنچه گذشت، صوفیه از راه عقل و برهان و قلب و باطن و فطرت، به فضایل اهلبیت (علیهمالسلام) رسیده و فضایل آن ذوات قدسی را
پذیرفتهاند.
6.
همانطوری که برخی افراد منتسب به مذهب اهلبیت (علیهمالسلام) نیز دراثر انگیزههای مادی و دنیاطلبی، برخی معارف غیبی را انکار میکنند. این افراد نیز اهل حق مطلق نیستند.
7. ملاک و معیار و میزان حق کتابالله و عترت (علیهمالسلام) و بدیهیات عقلی و اولیات فطری است و برای همین، در مذهب حقۀ اثنیعشری، باب اجتهاد و نقد و بررسی مفتوح است.
🔹
دفتر مرجع عاليقدر حضرت آيت الله شيخ محمد سند (دام ظله)
🌐https://m-sanad.com/?faqs=شیخ-حر-عاملی-در-کتاب-رسالۀ-اثنیعشری،&lang=fa
https://t.me/ayatollahsanad 🔺
#پرسش_های_دینی
#احكام_پزشكی
❓سؤال
سقطِ جنینِ بیستروزه چه حکمی دارد، در صورتی که پدر و مادر آن با هم ناسازگار و زندگی مشترک آنها متزلزل باشد؟
⬇️
🖊پاسخ
1. سقط جنین حرام است، ولی حرمت آن در حدِ حرمتِ سقطِ جنین در چهار ماه ابتدایی نیست.
2. [سقط جنین بهطور کلی حرام است]، ولی حرمت آن دارای مراتب است بهطوری که حرمت سقط جنین چهارماهه شدیدتر از حرمت سقط جنین سهماهه است و حرمت سقط جنین سهماهه شدیدتر از حرمت سقط جنین دوماهه است و حرمت سقط جنین دوماهه شدید سقط جنین یکماهه است.
3. وقتی چهار ماه جنین تمام و روح در آن دمیده شد، سقط آن مانند قتل یک انسان زنده است و دیۀ کامل دارد.
4. چهبسا بقای جنین و تولد آن موجب شود زندگی مشترک بین زوجین نیز مستحکم شود.
🔹
دفتر مرجع عاليقدر حضرت آيت الله شيخ محمد سند (دام ظله)
🌐https://m-sanad.com/?faqs=سقطِ-جنینِ-بیستروزه-چه-حکمی-دارد،-در&lang=fa
https://t.me/ayatollahsanad 🔺
#پرسش_های_دینی
#نماز
❓سؤال
آیا در نمازهای نافله و مستحبی و دیگر اذکار، وجود موالات، هرچند موالاتی عرفی، متصور است و باید موالات را رعایت کنیم یا نه، موالاتی برای نمازهای نافله و مستحبی و دیگر اذکار متصور نیست و آنها را هر طوری که انجام دهیم کافی است؟
به سخن دیگر، اگر شخص نماز یا دعا یا ذکری را که معمولاً پنج دقیقه طول میکشد، در پنج ساعت انجام دهد، آیا صحیح و قبول است یا نه؟
⬇️
🖊پاسخ
1. بله، موالات در نمازهای نافله و مستحبی و دیگر اذکار نیز شرط است، خصوصاً در نمازهای نافله. موالات در اذکار نیز شرط است با این تفاوت که موالات اذکار وسیعتر است.
2. موالات اذکار بسیار وسیع و دارای مراتب و درجات عدیده است، ولی باید دانست که هر قدر مرتبۀ موالاتِ رعایتشده بالاتر باشد، عمل اجر و ثواب و تأثیر بیشتری دارد.
🔹
دفتر مرجع عاليقدر حضرت آيت الله شيخ محمد سند (دام ظله)
🌐 https://m-sanad.com/?faqs=آیا-در-نمازهای-نافله-و-مستحبی-و-دیگر-ا&lang=fa
https://t.me/ayatollahsanad 🔺
#پرسش_های_دینی
#حج
❓سؤال
چنانکه میدانیم ایستگاه قطار حرمین قبل از میقات مدینه است. با توجه به این مطلب، حکمِ نذرِ احرام از مدینه چیست؟ آیا میتوان از میقات احرام بست و سپس و به سمت قطار رفت یا احرام منذور از خانه شروع میشود (و بعد از احرام، شخص باید به سمت قطار برود) یا احرام منذور از ایستگاه قطار شروع میشود؟
پرسش بعدی این است که حکم رفتن به سایه در شب* و روز چیست؟
⬇️
🖊پاسخ
1. احرام بالنذر از مدینه و سپس رفتن به ایستگاه قطار جایز است.
2. احرام از میقات و سپس رفتن به ایستگاه قطار جایز است.
3. احرام بالنذر از ایستگاه قطار جایز است، هرچند ایستگاه قبل از میقات است.
4. بهرهگیری از سایه ــ چه در شب و چه در روز ــ موجب کفاره میشود و کفارۀ آن یک گوسفند در برابر هر عمل حج است.
*: بنابر فتوای برخی فقها، حکم «تظلیل؛ بهرهگیری از سایه» شامل شب نیز هست. در این نگرش، «استظلال» به معنای پوشاندن و محافظت است و به استفاده از سایه و دوری از تابش آفتاب اختصاص ندارد. در این نگرش، محافظت از سرما و گرما و باران و... نیز از مصادیق استظلال است.
🔹
دفتر مرجع عاليقدر حضرت آيت الله شيخ محمد سند (دام ظله)
🌐 https://m-sanad.com/?faqs=چنانکه-میدانیم-ایستگاه-قطار-حرمین&lang=fa
https://t.me/ayatollahsanad 🔺
_موجز الشهادة الثالثة رقعي.pdf
1.26M
#كتاب
مختصر كتاب الشهادة الثالثة
جزء 3
سماحة المرجع الديني الشيخ محمد السند دام ظله
🖊بقلم الشيخ محمد الربيعي
https://t.me/alsanadoffice 🔺
#پرسش_های_دینی
#شهادت_ثالثه
#نماز
🟢کلام آدمی نبودن شهادتهای سهگانه
(همانطوری که شهادت به یگانگی خداوند (شهادت اول) تکلم کردن با خداست و کلام آدمی نیست، شهادت به رسالت پیامبر و شهادت به ولایت امیر مؤمنان (شهادت دوم و سوم) نیز تکلم کردن با خداست و کلام آدمی نیست.)
❓سؤال
اگر نمازگزار در قنوت، بعد از دعا کردن مثلاً بگوید: «بحق الحسین (علیهالسلام)»، آیا نمازش باطل میشود؟
⬇️
🖊پاسخ
1. عبارت یادشده کلام آدمی نیست و موجب بطلان نماز نمیشود. «بحق الحسین» خطاب با خداوند و مناجات با حضرت حق و توسل به خداوند با تمسک به مقام والای اباعبدالله (علیهالسلام) در نزد خداوند، است.
2. براساس روایات، حضرت یوسف نیز در مناجاتش با خداوند، به آبا و اجداد خود، ابراهیم و اسحاق و یعقوب (علیهمالسلام)، توسل کردهاست. در «تفسیر قمی» از حضرت امام صادق (علیهالسلام) روایت شدهاست: «في قصة النبي يوسف ع في السجن:... قَالَ فَلَمَّا انْقَضَتِ الْمُدَّةُ وَ أَذِنَ اللَّهُ لَهُ فِي دُعَاءِ الْفَرَجِ، فَوَضَعَ خَدَّهُ عَلَى الْأَرْضِ ثُمَّ قَالَ: "اللَّهُمَّ إِنْ كَانَتْ ذُنُوبِي قَدْ أَخْلَقَتْ وَجْهِي عِنْدَكَ، فَإِنِّي أَتَوَجَّهُ إِلَيْكَ بِوَجْهِ آبَائِيَ الصَّالِحِينَ إِبْرَاهِيمَ وَ إِسْمَاعِيلَ وَ إِسْحَاقَ وَ يَعْقُوبَ"، فَفَرَّجَ اللَّهُ عَنْهُ. قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ، أَ نَدْعُو نَحْنُ بِهَذَا الدُّعَاءِ؟ فَقَالَ ادْعُ بِمِثْلِهِ: "اللَّهُمَّ إِنْ كَانَتْ ذُنُوبِي قَدْ أَخْلَقَتْ وَجْهِي عِنْدَكَ، فَإِنِّي أَتَوَجَّهُ إِلَيْكَ بِنَبِيِّكَ، نَبِيِّ الرَّحْمَةِ، مُحَمَّدٍ (صلی الله علیه وآله وسلم) وَ عَلِيٍّ وَ فَاطِمَةَ وَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَيْنِ وَ الْأَئِمَّةِ (علیهم السلام).
ترجمه: دربارۀ ماجرای یوسفِ نبی (علیهالسلام) در زندان وارد شدهاست: وقتی مدت زندانی بودن تمام شد و خداوند به یوسف اجازه داد تا برای خلاصی و رهاییاش دعا کند، یوسف گونهاش را بر زمین گذاشت و عرضه داشت: "بارالها، اگر گناهانم مرا در پیشگاه تو روسیاه و بیآبرو کردهاست، من با آبروی آبا و اجدادم، ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب، به تو روی میآورم." حضرت (علیهالسلام) در ادامه فرمود: بعد از این دعا، خداوند او را از زندان خلاص کرد.
روای میگوید به حضرت عرض کردم: فدایت شوم، ما نیز میتوانیم این دعا را بخوانیم؟
حضرت فرمود: شما چنین دعا کنید: بارالها، اگر گناهانم مرا در پیشگاه تو روسیاه و بیآبرو کردهاست، من با آبرویِ پیامبرِ رحمت، حضرت محمد مصطفی (صلیاللهعلیهوآلهوسلم)، و با آبروی حضرت علی و حضرت فاطمه و حضرت حسن و حضرت حسین و آبروی ائمۀ اطهار (علیهمالسلام) به درگاه تو میآیم.
3. پس چنین نیست که نام بردن از نبی یا وصی حتماً سخن آدمی و تکلم با انسانها محسوب شود. وقتی [در مناجات یا در نماز یا...] نام نبی یا وصی را میآوریم، با نبی یا وصی سخن نمیگوییم و طرف خطاب ما نبی یا وصی نیست، بلکه ما با حضرت حق تعالی سخن میگوییم و خداوند را مخاطب قرار میدهیم و با او مناجات میکنیم و نام بردن از پیامبر یا امامان (علیهمالسلام) توسل به خداوند است با آبروی آن ذوات قدسی (علیهمالسلام).
4. پس روشن است که شهادت سوم (شهادت به ولایت حضرت امیر مؤمنان، علی ــ علیهالسلام) در نماز بههیچوجه کلام آدمی محسوب نمیشود. مخاطب ما هنگام ادای شهادت سوم حضرت حق تعالی است، نه امیرالمؤمنین. ما با خداوند سخن میگوییم و در سخن خود به جعل و نصب الهی اقرار میکنیم. ما با گفتن شهادت سوم، اقرار میکنیم که خداوند حضرت علی (علیهالسلام) را وصی پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) و خلیفه و جانشین ایشان قرار دادهاست، همانطوری که شهادت دوم (شهادت به رسالت حضرت محمد مصطفی صلیاللهعلیهوآلهوسلم) کلام آدمی نیست و مخاطب ما هنگام ادای شهادت دوم، پیامبر نیست. ما هنگام ادای شهادت دوم، خداوند را مخاطب قرار میدهیم و با حضرت حق تعالی مناجات میکنیم و اقرار میکنیم که او حضرت محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) را بهعنوان نبی مبعوث کرده و به سوی خلق فرستادهاست.
5. بهجز سلام دادن به پیامبر و ائمۀ اطهار و بهجز سلام دادن به انبیای الهی و ملائکۀ مقرب (علیهمالسلام) در تشهد دوم نماز، قبل از سلام آخر، همۀ نماز، از ابتدا تا انتها، خطاب با خداوند و مناجات با حضرت حق است و به صرف نام بردن از نبی یا وصی (علیهماالسلام)، نماز از مناجات با خداوند بودن خارج نمیشود. نام بردن از نبی یا وصی (علیهماالسلام) در نماز به این معنی نیست که طرف خطاب ما نیز نبی یا وصی (علیهماالسلام) است و ما نبی یا وصی را مخاطب قرار دادهایم.
همانطوری که شهادت بر یگانگی خداوند (شهادت اول) مناجات با خداوند و اقرار به یگانگی او است، شهادت بر رسالت پیامبر و جانشینی امیر مؤمنان (شهادت دوم و سوم) نیز مناجات با خداوند و اقرار به فعل و نصب و جعل او است.
6. در روایتی که علیبن ابراهیم قمی (قدسسره) آن را روایت کردهاست، تشهد در اذان و اقامه چنین تفسیر شدهاست: «... وَ مَعْنَى قَوْلِهِ "أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ" إِقْرَارٌ بِالتَّوْحِيدِ وَ نَفْيُ الْأَنْدَادِ وَ خَلْعُهَا وَ كُلُّ مَا يُعْبَدُ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَ مَعْنَى "أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللَّهِ" إِقْرَارٌ بِالرِّسَالَةِ وَ النُّبُوَّةِ وَ تَعْظِيمٌ لِرَسُولِ اللَّهِ ص وَ ذَلِكَ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَ: "وَرَفَعْنَا لَكَ ذِكْرَكَ" أَيْ تُذْكَرُ مَعِي إِذَا ذُكِرْتُ؛
ترجمه: و "أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ" اقرار به توحید و یگانگی خداوند و نفی همتا و شریک برای او است و "أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللَّهِ" تعظیم رسولالله (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) و اقرار به رسالت و نبوت ایشان است و چنین اقراری، بعد از اقرار به توحید و یگانگی خداوند، پیروی از سخن و دستور خداوند است که فرمودهاست: "وَرَفَعْنَا لَكَ ذِكْرَكَ (سورۀ مبارکۀ انشراح، آیۀ شریفۀ 4)"، یعنی هرگاه که یاد شدم همراه من یاد می شوی.»
🔹
دفتر مرجع عالیقدر، حضرت آیتالله شیخ محمد سند (دامظله)
https://t.me/ayatollahsanad 🔺
سید عبد الحسین شرف الدین و سازش از موضع قدرت
مرجع عاليقدر حضرت آيت الله شيخ محمد سند دام ظله
در آپارات مشاهده كنيد
https://aparat.com/v/Xti5l
#پرسش_های_اعتقادی
🟢اجر و ثواب کشته شدن در راه زیارت حضرت امام حسین علیهالسلام
❓سؤال
آیا کسی که در راه زیارت حضرت امام حسین (علیهالسلام) یا در راه زیارت دیگر امامان (علیهمالسلام) میمیرد، شهید است؟
⬇️
🖊پاسخ
در «کاملالزیارات» نقل شدهاست: «في ثواب من قتل في طريق زيارته (علیه السلام):... قُلْتُ: فَمَا لِمَنْ قُتِلَ عِنْدَهُ جَارَ عَلَيْهِ سُلْطَانٌ، فَقَتَلَهُ؟
قَالَ: أَوَّلُ قَطْرَةٍ مِنْ دَمِهِ يُغْفَرُ لَهُ بِهَا كُلُّ خَطِيئَةٍ وَ تُغْسَلُ طِينَتُهُ الَّتِي خُلِقَ مِنْهَا الْمَلَائِكَةُ حَتَّى تَخْلُصَ كَمَا خَلَصَتِ الْأَنْبِيَاءُ المخلصين [الْمُخْلَصُونَ] وَ يَذْهَبُ عَنْهَا مَا كَانَ خَالَطَهَا مِنْ أَجْنَاسِ طِينِ أَهْلِ الْكُفْرِ وَ يُغْسَلُ قَلْبُهُ وَ يُشْرَحُ صَدْرُهُ وَ يُمْلَأُ إِيمَاناً فَيَلْقَى اللَّهَ وَ هُوَ مُخْلَصٌ مِنْ كُلِّ مَا تُخَالِطُهُ الْأَبْدَانُ وَ الْقُلُوبُ وَ يُكْتَبُ لَهُ شَفَاعَةٌ فِي أَهْلِ بَيْتِهِ وَ أَلْفٍ مِنْ إِخْوَانِهِ وَ تَوَلَّى الصَّلَاةَ عَلَيْهِ الْمَلَائِكَةُ مَعَ جَبْرَئِيلَ وَ مَلَكِ الْمَوْتِ وَ يُؤْتَى بِكَفَنِهِ وَ حَنُوطِهِ مِنَ الْجَنَّةِ وَ يُوَسَّعُ قَبْرُهُ عَلَيْهِ وَ يُوضَعُ لَهُ مَصَابِيحُ فِي قَبْرِهِ وَ يُفْتَحُ لَهُ بَابٌ مِنَ الْجَنَّةِ وَ تَأْتِيهِ الْمَلَائِكَةُ بِالطُّرَفِ مِنَ الْجَنَّةِ وَ يُرْفَعُ بَعْدَ ثَمَانِيَةَ عَشَرَ يَوْماً إِلَى حَظِيرَةِ الْقُدْسِ، فَلَا يَزَالُ فِيهَا مَعَ أَوْلِيَاءِ اللَّهِ حَتَّى تُصِيبَهُ النَّفْخَةُ الَّتِي لَا تُبْقِي شَيْئاً فَإِذَا كَانَتِ النَّفْخَةُ الثَّانِيَةُ وَ خَرَجَ مِنْ قَبْرِهِ كَانَ أَوَّلُ مَنْ يُصَافِحُهُ رَسُولَ اللَّهِ (صلی الله علیه وآله وسلم) وَ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ (علیه السلام) وَ الْأَوْصِيَاءَ وَ يُبَشِّرُونَهُ وَ يَقُولُونَ لَهُ الْزَمْنَا وَ يُقِيمُونَهُ عَلَى الْحَوْضِ فَيَشْرَبُ مِنْهُ وَ يَسْقِي مَنْ أَحَبَّ؛
ترجمه: در ثواب کسی که در راه زیارت حضرت امام حسین (علیهالسلام) میمیرد: به حضرت عرض کردم: کسی که در راه زیارت حضرت امام حسین (علیهالسلام) است و حاکمی بر او ظلم و ستم میکند و او را میکُشد. چنین شخصی چه مقام و منزلتی دارد؟
حضرت فرمود: با اولین قطرۀ خونی که از او ریخته میشود، همۀ گناهان و لغزشهایش آمرزیده و روح آسمانی او از همۀ ناپاکیها و ناخالصیها پاک میشود، همانطوری که انبیای الهی (علیهمالسلام) از ناپاکیها و ناخالصیها پاک و طاهرند. این فرد از هر ناخالصی پاک میشود، از ناخالصیهایی که کافران به آنها همراهاند.
آری، قلب او پاک و سینهاش فراخ و از ایمان به خداوند مملو میشود.
درنتیجه او خداوند را زیارت میکند در حالی که به مقام مخلصین بار یافته و از هر ناپاکی پاک شدهاست. در حق او شفاعت برای خانوادهاش و شفاعت برای هزار نفر از دوستانش نوشته میشود. جبرئیل و عزرائیل بر او سلام و صلوات میفرستند و همراه با آن دو، بر او سلام و صلوات میفرستند و برای او، از بهشت کفن و کافور میآورند و قبر او را وسیع میکنند و چراغهایی روشن در قبر او میگذارند و دری به بهشت به روی او میگشایند و فرشتهها از بهشت نزد او میآیند و بعد از هجده روز، او را به حظیرۀ قدس (جایگاهی والا و مقدس) میبرند.
او در حظیرۀ قدس همواره با اولیای الهی همدم و همنشین خواهد بود تا اینکه نفخۀ اول خواهد شد، نفخهای که همه چیز را فانی خواهد کرد و چیزی را باقی نخواهد گذاشت.
پس هنگامی که زمان نفخۀ دوم فرا رسد و او از قبرش برخیزد، اولین کسانی که با او مصافحه خواهد کرد، رسولالله (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) و امیر مؤمنان، حضرت علی (علیهالسلام)، و دیگر امامان (علیهمالسلام) خواهد بود. [آری، او با این ذوات قدسی مصافحه خواهد کرد و] آنان به او بشارت خواهند داد و خواهند گفت با همراه شو و به او در کنارِ حوضِ [کوثر] جا میدهند.
او از حوضِ [کوثر] مینوشد و به هر که بخواهد، مینوشاند (کاملالزیارات، ج 1، ص 123).»
آنچه در این روایت بهعنوان اجر و ثواب ذکر شده است، عبارت است از طیِ کمالاتِ عوالمِ رجعت و حتی طیِ برخی از کمالاتِ روزِ قیامت.
2. همچنین در روایتی دیگر وارد شدهاست: «في ثواب من مات في زيارة الحسين (علیه السلام):...
قَالَ: فَمَا لِمَنْ مَاتَ فِي سَفَرِهِ إِلَيْهِ؟ قَالَ: تُشَيِّعُهُ الْمَلَائِكَةُ وَ تَأْتِيهِ بِالْحَنُوطِ وَ الْكِسْوَةِ مِنَ الْجَنَّةِ وَ تُصَلِّي عَلَيْهِ إِذْ كُفِّنَ وَ تُكَفِّنُهُ فَوْقَ أَكْفَانِهِ وَ تَفْرُشُ لَهُ الرَّيْحَانَ تَحْتَهُ وَ تَدْفَعُ الْأَرْضَ حَتَّى تَصَوَّرَ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ مَسِيرَةَ ثَلَاثَةِ أَمْيَالٍ وَ مِنْ خَلْفِهِ مِثْلَ ذَلِكَ وَ عِنْدَ رَأْسِهِ مِثْلَ ذَلِكَ وَ عِنْدَ رِجْلَيْهِ مِثْلَ ذَلِكَ وَ يُفْتَحُ لَهُ بَابٌ مِنَ الْجَنَّةِ إِلَى قَبْرِهِ وَ يَدْخُلُ عَلَيْهِ
رُوحُهَا وَ رَيْحَانُهَا حَتَّى تَقُومَ السَّاعَة؛
ترجمه: (در اجر و ثواب کسی که در راه زیارت حضرت امام حسین ــ علیهالسلام ــ میمیرد):
راوی میگوید به حضرت عرض کردم: کسی که در راه زیارت حضرت امام حسین (علیهالسلام) میمیرد، چه اجر و ثوابی دارد؟
حضرت فرمود: فرشتگان الهی او را تشییع میکنند و از بهشت، برایش کافور و کفن میآورند و هنگامی که [مردم] او را کفن کردند، فرشتگان بر او نماز میگزارند و سپس علاوه بر کفن او، کفنی دیگر [با کفنی که از بهشت آوردهاند] و زیر قدمهای او، از ریحان فرش میکنند.
آنگاه قبر او وسیع میشود بهطوری که گویی، هم فاصلۀ روبهروی و فاصلۀ پشت سر او و هم فاصلۀ بالای سر او و هم فاصلۀ زیر قدمهایش تا او سه فرسنگ ادامه دارد، [یعنی توگویی هر هر طرف، قبر تا سه فرسنگ فراخ میشود.] سپس دری از بهشت به قبر او باز میشود و تا قیام قیامت، نزد او مالامال از روح و ریحان میشود (کاملالزیارات، ج 1، ص 123).»
🔹
دفتر مرجع عاليقدر حضرت آيت الله شيخ محمد سند (دام ظله)
https://t.me/ayatollahsanad 🔺
https://aparat.com/v/YHoIA
حقيقت پيامبر صلوات الله عليه واله از ديدگاه ی و قرآن
مرجع عاليقدر حضرت آيت الله شيخ محمد سند (دام ظله)
#کتاب_فارسی
معارف مهدوی 1
📚مردان عصر ظهور
https://t.me/mohkamatalthaqalain 🔹
#پرسش_های_دینی
#حقوق
❓سؤال
من در یک مدرسۀ دولتی معلم بودم و دروس تعیینشده را تدریس میکردم. سپس با اجازۀ مدیر مدرسه [و با حفظ سمت در آن مدرسۀ دولتی]، و در مدرسهای خصوصی (غیر انتفاعی) مشغول تدریس شدم. آیا این کار من شرعاً جایز است؟
⬇️
🖊پاسخ
اشتغال به تدریس در مدرسۀ خصوصی با رعایت دو شرط جایز است:
1. با اجازۀ مدیر مدرسه باشد؛
2. در انجام وظایف در آن مدرسه کوتاهی نشود. البته ممکن است مدرسه در آینده وظیفهای دیگر به معلم محول کند.
او در انجام وظایف محتمله نیز نباید کوتاهی کند.
🔹
دفتر مرجع عاليقدر حضرت آيت الله شيخ محمد سند (دام ظله)
@ayatollahsanad 🔺
#پرسش_های_اعتقادی
🟢شفاعت پیامبر خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم
❓سؤال
نظر شما دربارۀ روایتِ «ادخرت شفاعتي لأهل الكبائر من أمتي؛ من شفاعتم را برای افرادی که مرتکب گناهان کبیره شدهاند، نگه داشتهام» چیست؟
⬇️
🖊پاسخ
1. اصل شفاعت پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) امری قطعی و مسلم و بهلحاظ نقلی (آیات و روایات)، متواتر است.
2. شفاعت گاهی به فرد گناهکار تعلق میگیرد و گاهی برای افزون کردن اجر و پاداش و بالا بردن مقام و منزلت شخص است.
3. در روایات وارد شدهاست که حتی ائمۀ اطهار (علیهمالسلام) نیز برای اینکه به مقام والای حضرت رسول اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) برسند، به شفاعت ایشان نیاز دارند و وقتی ائمه (علیهمالسلام) چنیناند، دیگر انبیای الهی (علیهمالسلام) بهطریق اولی نیازمند شفاعت پیامبر خواهند بود تا با شفاعت ایشان، به مقامات والاتری برسند.
4. همانطوری که در روایات وارد شدهاست اهوال قیامت (ترس و وحشتهای در قیامت) بهطوری سهمگیناند که هیچ نبیای از آن نجات نمییابد مگر با شفاعت سیدالانبیا، حضرت محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلم).
5. بلکه در روایات تفسیری وارد شدهاست که ایمان و عمل هیچ پیامبری پذیرفته نمیشود مگر با شفاعت سیدالانبیا (صلیاللهعلیهوآلهوسلم). شیخ صدوق (رحمهالله) روایت کردهاست: «لَا يَدْخُلُ الْجَنَّةَ رَجُلٌ إِلَّا بِرَحْمَةِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ؛
ترجمه: هیچکسی به بهشت نمیرود مگر در سایۀ لطف و رحمت خداوند عزوجل» (در برخی نسخ «بعمله» نیز آمدهاست و روایت چنین است: «لَا يَدْخُلُ الْجَنَّةَ رَجُلٌ إِلَّا بِرَحْمَةِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ؛
هیچکسی بهخاطر عملش به بهشت نمیرود مگر در سایۀ لطف و رحمت خداوند عزوجل»).
و «رحمت خداوند» سیدالانبیا، محمدِ مصطفی (صلیاللهعلیهوآلهوسلم)، است.
6. البته دربارۀ خود این روایت باید گفت که مرسل است، ولی همانطوری که علامه مجلسی (رحمهالله) گفتهاست، مسلمانان این روایت را تلقی به قبول کردهاند. البته روایتی مشابه این روایت در مجمعالبیان، از طریحی، نقل شدهاست.
🔹
دفتر مرجع عاليقدر حضرت آيت الله شيخ محمد سند (دام ظله)
🌐 https://m-sanad.com/?faqs=نظر-شما-دربارۀ-روایتِ-ادخرت-شفاعتي-لأ&lang=fa
@ayatollahsanad 🔺