eitaa logo
دفتر حضرت آيت الله سند (دام ظله)
566 دنبال‌کننده
41 عکس
14 ویدیو
135 فایل
دفتر مرجع عاليقدر آیت الله شیخ محمد سند حفظه الله
مشاهده در ایتا
دانلود
⚫️تعامل با امام معصوم و مشورت دادن به او و سازگاری آن شأن امام ❓سؤال محمد‌بن حنفیه برادرش، حضرت امام حسین (علیه‌السلام)، را [دربارۀ سکوت و بیعت با یزید] نصیحت کرد. آیا چنین بر‌خورد و تعاملی با امام معصوم صحیح است؟ با توجه به این‌که اعتقاد به امامتِ امامِ معصوم ملازم با تسلیم مقابل او و تبعیت از دستور‌های او و اقتدای به او است، آیا چنین بر‌خورد و تعاملی با شأن امام و با اعتقاد به امامت سازگار است؟ ⬇️ 🖊ادامه پاسخ 6. احمد‌بن محمد از علی‌بن مهزیار روایت کرده‌است: كَتَبَ إِلَيَّ أَبُو جَعْفَرٍ ع أَنْ سَلْ فُلَاناً أَنْ يُشِيرَ عَلَيَّ وَ يَتَخَيَّرَ لِنَفْسِهِ فَهُوَ أَعْلَمُ بِمَا يَجُوزُ فِي بَلَدِهِ وَ كَيْفَ يُعَامِلُ السَّلَاطِينَ فَإِنَّ الْمَشُورَةَ مُبَارَكَةٌ قَالَ اللَّهُ لِنَبِيِّهِ فِي مُحْكَمِ كِتَابِهِ وَ شاوِرْهُمْ فِي الْأَمْرِ فَإِذا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ - فَإِنْ كَانَ مَا يَقُولُ مِمَّا يَجُوزُ كَتَبْتُ أُصَوِّبُ رَأْيَهُ وَ إِنْ كَانَ غَيْرَ ذَلِكَ رَجَوْتُ أَنْ أَضَعَهُ عَلَى الطَّرِيقِ الْوَاضِحِ إِنْ شَاءَ اللَّهُ؛ ترجمه: حضرت امام باقر (علیه‌السلام) به من نوشت که به فلانی بگو به من مشورت دهد و مرا راهنمایی کند که او با عرف و فرهنگ شهرش بیش‌تر آشنا‌ست و باید‌نباید‌های شهرش را بهتر می‌داند. او آگاهی دارد که با سلاطین و حاکمان چگونه تعامل کند. آری، مشورت امری شایسته و مبارک است. خداوند در کتابش، قرآن کریم، به رسول‌الله (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلم) فرموده‌است: «وَشاوِرْهُمْ فِي الْأَمْرِ فَإِذا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ؛ و در کارها، با آن‌ها مشورت کن و چون تصمیم گرفتی، به خداوند توکل کن (سورۀ مبارکۀ آل‌عمران، آیۀ شریفۀ صد و پنجاه و نُه).» [او به من مشورت دهد و مرا راهنمایی کند.] پس اگر رأی و نظر او امری جایز باشد، با نامه‌ای، نظر او را تصویب می‌کنم و اجازه می‌دهم تا انجام شود و اگر رأی و نظر او امری جایز نباشد، انتظار دارم آن نظر را دور اندازد و سراغ آن کار نرود، ان‌شاء‌الله. سپس راوی می‌گوید حضرت (علیه‌السلام) در‌بارۀ «وَ‌شاوِرْهُمْ فِي الْأَمْرِ» فرمود مراد از آن نظرِ خیر‌خواهانۀ کسی را جویا شدن است. 7. در روایت موثق حسن‌بن جهم آمده‌است: كُنَّا عِنْدَ أَبِي الْحَسَنِ الرِّضَا ع فَذَكَرْنَا أَبَاهُ ع فَقَالَ كَانَ عَقْلُهُ لَا يُوَازِنُ بِهِ الْعُقُولُ وَ رُبَّمَا شَاوَرَ الْأَسْوَدَ مِنْ سُودَانِهِ فَقِيلَ لَهُ تُشَاوِرُ مِثْلَ هَذَا قَالَ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى رُبَّمَا فَتَحَ لِسَانَهُ قَالَ فَكَانُوا رُبَّمَا أَشَارُوا عَلَيْهِ بِالشَّيْ‏ءِ فَيَعْمَلُ بِهِ مِنَ الضَّيْعَةِ وَ الْبُسْتَان؛ ترجمه: ما در نزد حضرت ابا‌الحسن، امام رضا (علیه‌السلام)، بودیم و پدر ایشان، حضرت امام موسای کاظم (علیه‌السلام)، را یاد کردیم. حضرت امام رضا (علیه‌السلام) فرمود عقل پدرم از همۀ عقول بالاتر بود، ولى با این‌همه، ایشان با خدمتكاران خود مشورت می‌كرد. برخی به ایشان اعتراض کردند که آیا با این‌ها، با این خدمتکار‌ها، مشورت می‌کنی!! حضرت امام موسای کاظم (علیه‌السلام) پاسخ داد چه‌بسا خداوند متعال بر زبان او سخنى جارى كند كه به حال ما مفيد و راه‌گشا و كار‌گشا باشد. آری، گاهی خدمتکارانِ حضرت به ایشان دربارۀ مسائل كشاورزی و باغ و مزرعه مشورت می‌دادند و حضرت به نظر آن‌ها عمل می‌کرد. 8. حاصل سخنان گذشته این است که مشورت دادن و راهنمایی کردن امام معصوم (علیه‌السلام) از سوی مردم عادی به این دلیل است که گاهی خداوند وحی و راهنمایی و سخنش را از طریق مردم به امام منتقل می‌کند. آری، مردم عادی افرادی غیر‌معصوم‌اند، ولی امام معصوم در‌می‌یابد سخن و راهنمایی شخص وحیی از سوی خداوند تبارک و تعالی است. 9. سخن ما قابل‌مقایسه است با ما‌جرای قابیل و کلاغی از سوی خداوند مأمور شد تا قابیل را راهنمایی کند. خداوند تبارک و تعالی در این باره می‌فرماید: «فَبَعَثَ اللَّهُ غُرَابًا يَبْحَثُ فِي الْأَرْضِ لِيُرِيَهُ كَيْفَ يُوَارِي سَوْءَةَ أَخِيهِ قَالَ يَا وَيْلَتَا أَعَجَزْتُ أَنْ أَكُونَ مِثْلَ هَٰذَا الْغُرَابِ فَأُوَارِيَ سَوْءَةَ أَخِي فَأَصْبَحَ مِنَ النَّادِمِينَ؛ ترجمه: سپس خداوند زاغی را فرستاد که در زمین، جست‌و‌جو (و کند‌و‌کاو) می‌کرد تا به او نشان دهد چگونه جسد برادر خود را دفن کند. او گفت: "وای بر من! آیا من نتوانستم مثل این زاغ باشم و جسد برادرم را دفن کنم؟!" و سر‌انجام (از ترس رسوایی، و بر اثر فشار وجدان، از کار خود) پشیمان شد (سورۀ مبارکۀ ملئده، آیۀ شریفۀ سی و یک، ترجمۀ مکارم شیرازی).» کلاغ یاد‌شده در آیۀ شریفه نه از ملائکۀ مقرب و نه پیامبری معصوم و مبعوث از سوی خداوند و نه روحی از عالم امر بوده‌است و با این حال، حامل رسالت و پیامی از سوی حضرت حق بود.
خودِ کلاغ از این رسالت و مضمون پیام اطلاعی نداشت، ولی مخاطبِ پیام (قابیل) به‌وضوح و به‌روشنی پیام را در‌یافت کرد و آن را فهمید. 10. در واقعۀ جنگ خندق، جناب سلمان (رضی‌الله‌عنه) پیامبر و مسلمانان را به حفر خندق راهنمایی کرد. آیا این واقعه با علمِ پیامبرِ عظیم‌الشأنِ اسلام (صلی‌الله‌‌علیه‌و‌آله‌و‌سلم) منافات دارد؟! 🔸🔸🔸ادامه دارد 🌐 https://m-sanad.com/?faqs=محمدبن-حنفیه-برادرش،-حضرت-امام-حسین&lang=fa @ayatollahsanad 🔺
⚫️تعامل با امام معصوم و مشورت دادن به او و سازگاری آن شأن امام ❓سؤال محمد‌بن حنفیه برادرش، حضرت امام حسین (علیه‌السلام)، را [دربارۀ سکوت و بیعت با یزید] نصیحت کرد. آیا چنین بر‌خورد و تعاملی با امام معصوم صحیح است؟ با توجه به این‌که اعتقاد به امامتِ امامِ معصوم ملازم با تسلیم مقابل او و تبعیت از دستور‌های او و اقتدای به او است، آیا چنین بر‌خورد و تعاملی با شأن امام و با اعتقاد به امامت سازگار است؟ ⬇️ 🖊ادامه پاسخ 11. سخن ما با ما‌جرای افک و بهتان به ماریه و فحص حضرت امیر مؤمنان (علیه‌السلام) نیز قابل‌مقایسه است. پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلم) امیر مؤمنان، حضرت امام علی (علیه‌السلام)، را مأمور کرد که در‌بارۀ ماریۀ قبطیه و بهتانی که به او زده‌اند تحقیق کند. امیر مؤمنان، حضرت امام علی (علیه‌السلام)، به پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلم) عرض کرد: «أكون في أمرك كالسكة المحماة في الأرض أم الشاهد يرى ما لا يرى الغائب، فقال (صلی الله علیه وآله وسلم) له : بل يرى الشاهد ما لا يرى الغائب؛ ترجمه: در این مأموریت مانند نوک گاو‌آهن خواهم بود و قضایا را زیر و رو و حقیقت را آشکار خواهم کرد یا مانند شاهدی خواهم بود که قضایای را که از چشم غائبان پوشیده‌است، دیده‌است.» پیامبر سخن حضرت امام علی (علیه‌السلام) را تأیید کرد و فرمود: «بل يرى الشاهد ما لا يرى الغائب؛ آری، شخص حاضر و شاهد چیز‌هایی را می‌بیند که شخص غائب از آن‌ها اطلاع ندارد.» در صحیحۀ جناب زراره از حضرت امام باقر (علیه‌السلام) چنین آمده‌است: «ثُمَّ قَالَ (علي علیه السلام): يَا رَسُولَ اللَّهِ، إِذَا بَعَثْتَنِي فِي الْأَمْرِ أَكُونُ كَالسِّكَّةِ الْمُحْمَاةِ تَقَعُ فِي الْوَبَرِ أَوْ أُثَبِّتُ، فَقَالَ ثَبِّت؛ حضرت امام علی (علیه‌السلام) عرض کرد: ای پیامبر خداوند، حال که ما را برای این کار مأمور کردی، مانند نوک گاو‌آهنی خواهم بود که در زمین فرو رفته و آن را شخم می‌زند و خاک را زیر و رو می‌کند تا این‌که حقیقتِ امر را اثبات کنم. پیامبر فرمود: چنین کن.» 12. از آن‌چه گذشت می‌توان در‌یافت که نصیحت و راهنمایی فردی عادی و غیر‌معصوم به شخص معصوم به معنای وجود نقص در معصوم نیست، بلکه آن‌چه را غیر‌معصوم در نصیحت و راهنمایی و ارشاد معصوم می‌گوید نصرتی الهی و پیامی از سوی خداوند است برای معصوم، بدون این‌که افضلیت و برتری‌ای برای شخص غیر‌معصوم در مقایسه با امام معصوم اثبات کند. راهنمایی فرد غیر‌معصوم نسبت‌به معصوم مصداق نصرت و یاری الهی است که خداوند فرموده‌است: «إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ يَنْصُرْكُمْ وَيُثَبِّتْ أَقْدَامَكُمْ؛ اگر خدا را یاری کنید، شما را یاری و گام‌های شما را در راه حق استوار می‌کند (سورۀ مبارکۀ محمد، آیۀ شریفۀ هفت).» خداوند تبارک و تعالی از سویی می‌گوید: اگر خدا را یاری کنید، شما را یاری و گام‌های شما را در راه حق استوار می‌دارد: «إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ يَنْصُرْكُمْ وَيُثَبِّتْ أَقْدَامَكُمْ» و از سوی دیگر، یاری و کمک و نصرت را به نزد خود منحصر می‌کند و می‌گوید هر نصرت و یاری‌ای از خداوند است: «وَمَا النَّصْرُ إِلَّا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ؛ هیچ و فتح و پیروزی نیست مگر از سوی خداوند (سورۀ مبارکۀ آل‌عمران، آیۀ شریفۀ صد و بیست و شش)» و از سوی سوم، نصرت و پیروزیِ از جانب خداوند را به عمل‌کرد مؤمنان مشروط می‌کند و می‌گوید: «إِنَّ اللَّهَ لَا يُغَيِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّىٰ يُغَيِّرُوا مَا بِأَنْفُسِهِمْ؛ خداوند سرنوشت هیچ قوم (و ملتی) را تغییر نمی‌دهد مگر آن‌که آنان آن‌چه را در خودشان است تغییر دهند (سورۀ مبارکۀ رعد، آیۀ شریفۀ یازده، ترجمۀ مکارم شیرازی).» بر‌اساس آیۀ یازدهِ سورۀ رعد، تغییر و نصرت و پیروزی از جانب حضرت حق است، ولی نصرت الهی و فتح از جانب او به این مشروط است که مؤمنان وظایف دینی و مسئولیت‌های شرعی خود را انجام دهند. پس خداوند فتح و پیروزی‌ای را که موجب کنار گذاشتن و نا‌دیده گرفتن امت باشد، نصیب امام معصوم نمی‌کند. 13.
در تفسیر عیاشی، از فضل‌بن ابی‌قرة، روایت شده‌است: «سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ (عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ) يَقُولُ: أَوْحَى اَللَّهُ إِلَى إِبْرَاهِيمَ أَنَّهُ سَيُولَدُ لَكَ، فَقَالَ لِسَارَةَ فَقَالَتْ أَ أَلِدُ وَ أَنَا عَجُوزٌ؟! فَأَوْحَى اَللَّهُ إِلَيْهِ أَنَّهَا سَتَلِدُ وَ يُعَذَّبُ أَوْلاَدُهَا أَرْبَعَمِائَةِ سَنَةٍ بِرَدِّهَا اَلْكَلاَمَ عَلَيَّ قَالَ فَلَمَّا طَالَ عَلَى بَنِي إِسْرَائِيلَ اَلْعَذَابُ ضَجُّوا وَ بَكَوْا إِلَى اَللَّهِ أَرْبَعِينَ صَبَاحاً فَأَوْحَى اَللَّهُ إِلَى مُوسَى وَ هَارُونَ (عَلَيْهِمَا اَلسَّلاَمُ) يُخَلِّصُهُمْ مِنْ فِرْعَوْنَ فَحَطَّ عَنْهُمْ سَبْعِينَ وَ مِائَةَ سَنَةٍ قَالَ وَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ هَكَذَا أَنْتُمْ لَوْ فَعَلْتُمْ لَفَرَّجَ اَللَّهُ عَنَّا فَأَمَّا إِذْ لَمْ تَكُونُوا فَإِنَّ اَلْأَمْرَ يَنْتَهِي إِلَى مُنْتَهَاهُ؛ ترجمه: از حضرت امام صادق (علیه‌السلام) شنیدم که می‌گفت خداوند تبارک و تعالی به حضرت ابراهیم (علیه‌السلام) وحی کرد که بچه‌دار خواهد شد. حضرت ابراهیم (علیه‌السلام) این پیام را به ساره گفت و ساره گفت آیا منِ پیر‌زن بچه‌دار می‌شوم؟!! خداوند وحی کرد که آری، بچه‌دار خواهی شد و فرزندان و نوادگان تو سخن مرا رد خواهند کرد و برای رد سخن من، چهار‌صد سال به عذاب گرفتار خواهند شد. حضرت امام صادق (علیه‌السلام) ادامه داد که وقتی عذاب بر بنی‌اسرائیل طولانی شد، آن‌ها تا چل روز، گریه کردند و ضجه زدند و خدا را خواندند تا این‌که خداوند تبارک و تعالی حضرت موسی و هارون (علیهما‌السلام) را مبعوث کرد تا بنی‌اسرائیل را از دست فرعون و از ظلم و ستم‌های او نجات دهند. حضرت امام صادق (علیه‌السلام) فرمود: در‌بارۀ شما نیز چنین است. اگر به وظایف و مسئولیت‌های خود قیام کنید و وظایف و مسئولیت‌هایتان را انجام دهید و به درگاه الهی گریه و انابه کنید، خداوند فرج ما را نیز می‌رساند، ولی اگر به وظایف خود عمل نکنید، امر همین خواهد بود تا این‌که به آخر خود برسد (تفسیر عیاشی، ج 2، ص 154).» 14. امت و توجه به آن‌ها و در‌نظر گرفتن دید‌گاه‌ها و نظرات آن‌ها، در فتح و پیروزی و امداد از سوی خداوند تأثیر دارد، ولی این به معنای برتری امت بر امام معصوم (علیه‌‎السلام) نیست، بلکه مراد این است که چون ادارۀ جامعه و رسیدگی به امورات مسلمانان به مسلمانان مرتبط است، پس امت و توجه به آن‌ها در امداد و یاری و نصرت از سوی خداوند نقش دارد. 🔹 🌐 https://m-sanad.com/?faqs=محمدبن-حنفیه-برادرش،-حضرت-امام-حسین&lang=fa @ayatollahsanad 🔺
⚫️توسل به اهل‌بیت عصمت و طهارت و شفاعت آن ذوات قدسی ــ علیهم‌السلام ❓سؤال در استغفار و طلب آمرزش ما از خداوند تبارک و نعالی، اهل‌بیت (علیهم‌السلام) چه نقشی و چه تأثیری دارند؟ آیا توسل به آنان و شفاعتشان فقط پذیرش استغفار ما را سرعت می‌بخشد یا بدون توسل به آنان و بدون شفاعتشان، استغفار ما پذیرفته نمی‌شود؟ ⬇️ 🖊پاسخ 1. متوسل شدن به پیامبر و اهل‌بیت ایشان (علیه‌و‌علیهم‌السلام) شرط هر عبادتی است و هیچ عبادتی بدون این شرط پذیرفته نمی‌شود. خداوند در آیات مختلفی این حقیقت را باز‌گو کرده‌است. برای مثال، خداوند در آیۀ 2. متوسل شدن به پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلم) شرط هر عبادتی است و هیچ عبادتی بدون این شرط پذیرفته نمی‌شود، همان‌طوری که شفاعت ایشان شرط هر عبادتی است و هر عمل و هر عبادتی بدون شفاعت ایشان مردود و باطل است. 3. پس باید گفت توسل به پیامبر و اهل‌بیت ایشان (علیه‌و‌علیهم‌السلام) دو شرط قبولی و صحت اعمال و عبادات‌اند، یعنی هر عمل و عبادتی و هر ذکر و وردِ زبانی و قلبی‌ای مشروط به دو شرط یاد‌شده است و بدون آن دو شرط، هیچ عمل و عبادت و ذکری قبول نمی‌شود و صحیح به جا آورده نمی‌شود و استغفار نیز یکی از اعمال و عبادات و اذکار است و از این حکم مستثنا نیست. پس می‌توان گفت پیامبر و اهل‌بیت ایشان (علیه‌و‌علیهم‌السلام) همان بسمله‌ای هستند که هر عمل و ذکری و هر تقربی به خداوند با آنان آغاز می‌شود. 🔹 دفتر مرجع عاليقدر حضرت آيت الله شيخ محمد سند (دام ظله) @ayatollahsanad 🔺
⚫️دیۀ سر‌نشینان در حوادث رانندگی ❓سؤال اگر در حادثۀ رانندگی، سر‌نشین یا سر‌نشینان خود‌رو بمیرند، ولی حادثه به راننده مرتبط نباشد، مثلاً حادثه در‌اثر ترکیدن لاستیک باشد در حالی که راننده در این باره سهل‌انگاری نـکرده‌است، آیا راننده ضامن دیه سر‌نشین یا سر‌نشینان است و باید دیۀ آن‌ها را بپردازد؟ ⬇️ 🖊پاسخ 1. اگر حادثۀ [منجر به فوت یا جرح] عمدی یا شبه‌عمدی یا حتی خطایی باشد، به راننده منتسب و در‌نتیجه دیه ثابت است، ولی اگر به قضا و قدر الهی مربوط و از اراده و اختیار راننده خارج بوده باشد، دیه‌ای بر راننده نیست. باید دانست که تعیین نوع حادثه، این‌که عمدی یا شبه‌عمدی یا خطایی یا امری خارج از اراده و اختیار راننده بوده‌است، بر‌عهدۀ کار‌شاسان تصادفات رانندگی است. 2. [چه‌بسا حوادثی که مردم آن‌ها را از قضا و قدر الهی می‌دانند در حالی که از سهل‌انگاری و کم‌کاری راننده است.] برای مثال، در بسیاری از موارد، ترکیدن لاستیک به‌علت سهل‌انگاری راننده در تعویض آن است. 🔹 🌐 https://m-sanad.com/?faqs=اگر-در-حادثۀ-رانندگی،-سرنشین-یا-سرن&lang=fa @ayatollahsanad 🔺
❓سؤال حضرت فاطمۀ زهرا (سلام‌الله‌علیها) آن افراد را تهدید کرد که اگر علی (علیه‌السلام) را رها نکنید، موهایش را باز خواهد کرد. آیا این نقل ثابت است؟ آیا چنین کاری با مقام و منزلت حضرت فاطمۀ زهرا (سلام‌الله‌علیها) سازگار است؟ آیا ممکن بود آن حضرت چنین کاری را مرتکب شود؟ ⬇️ 🖊پاسخ . عیاشی، با سند خود، در تفسیرش و طبریِ شیعه (ابن‌رستم طبری) در کتاب المسترشد از زراره و او از حضرت امام صادق (علیه‌السلام) و شیخ مفید، با سند خود، در الاختصاص و کشی با سند خود از حضرت امام صادق (علیه‌السلام) و ابن‌شهر‌آشوب در المناقب و طبرسی در الاحتجاج و بسیاری از بزرگان دیگر در مصادر قدیمی روایت یاد‌شده را نقل کرده‌اند و روایت از این جهت ثابت است، ولی باید دانست مراد از «نشر‌الشعر؛ باز کردن مو» نشان دادن آن، خصوصاً به نا‌محرم، نیست. مراد از «نشر‌الشعر؛ باز کردن مو» باز کردن آن مقابل ‌نا‌محرم و نشان دادن آن به نا‌محرم نیست، هملن‌طوری که در زیارت ناحیۀ مقدسه «ناشرات‌الشعور؛ در حالی که مو‌هایشان را باز و پریشان کرده بودند» وارد شده‌است. مراد از این عبارت‌ها باز کردن و پریشان کردن مو است، نه نشان دادن آن به کسی، خصوصاً به نا‌محرم. «نشر‌الشعر» یعنی باز کردن و پریشان کردن مو، هر‌چند در زیر رو‌سری یا چادر باشد. با توجه به معنایی که گذشت، معنای عبارت بعدی آن، در در نقل کشی آمده‌است، روشن می‌شود. در نقل کشی، در ادامۀ روایت آمده‌است: «ولأضعن قميص رسول الله على رأسي ولأصرخن إلى الله تعالى؛ پیراهن رسول‌الله (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلم) را بر سرم خواهم گذاشت و خدا را خواهم خواند و از خداوند یاری خواهم خواست». در برخی روایات وارد شده‌است حضرت زهرا (سلام‌الله‌علیها) می‌خواست این کار را در کنارِ مضجعِ شریفِ پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلم) انجام دهد، [نه در مقابل چشم نا‌محرمان]. مراد از «نشر‌الشعر» نشان دادن آن نیست، بلکه به معنای پریشان کردن آن است. زنان برای نشان دادن ماتم و عزا معمولاً چنین کاری می‌کنند، همان‌طوری که این حالت برای زنان، هنگام دعا و تضرع به درگاه حضرت حق مستحب است. پس تهدید حضرت فاطمۀ زهرا (سلام‌الله‌علیها) به نشر و باز کردن مو تهدید به نفرین کردن است. 🔹 دفتر مرجع عاليقدر حضرت آيت الله شيخ محمد سند (دام ظله) @ayatollahsanad 🔺
❓سؤال در روایت وارد شده‌است که حضرت فاطمۀ زهرا (سلام‌الله‌علیها) از پدر بزرگوارش، پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلم)، در‌خواست کرد برایش خدمتکاری بگیرد تا در کار‌ها به او کمک کند و خستگی او را رفع کند. پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلم) به او اذکاری را یاد داد که امروزه ما آن اذکار را با نام «تسبیح حضرت زهرا (سلام‌الله‌علیها)» می‌شناسیم. تسبیح حضرت زهرا (سلام‌الله‌علیها) امری معنوی و رفع خستگی امری مادی است. سؤال ما این است که چه ارتباطی بین این دو امر است؟ مراد از «راحتی‌ای که اذکار، خصوصاً تسبیح حضرت زهرا (سلام‌الله‌علیها)، به ارمغان می‌آورد» چیست؟ ⬇️ 🖊پاسخ شکی نیست که امور معنوی و غیر‌مادی سهم عمده‌ای در در توانایی بدنی و قوای مادی دارد، هر‌چند عوامل مادی و بدنی نیز در توانایی بدنی تأثیر دارد. خداوند فرموده‌است: «يا أَيُّهَا النَّبِيُّ حَرِّضِ المُؤمِنينَ عَلَى القِتالِ إِن يَكُن مِنكُم عِشرونَ صابِرونَ يَغلِبوا مِائَتَينِ وَإِن يَكُن مِنكُم مِائَةٌ يَغلِبوا أَلفًا مِنَ الَّذينَ كَفَروا بِأَنَّهُم قَومٌ لا يَفقَهونَ؛ ترجمه: ای پیامبر، مؤمنان را به جنگ (با دشمن) تشویق کن. هر‌گاه بیست نفر با استقامت از شما باشند، بر دویست نفر غلبه می‌کنند و اگر صد نفر باشند، بر هزار نفر از کسانی که کافر شدند، پیروز می‌گردند، چرا‌که آن‌ها گروهی هستند که نمی‌فهمند (سورۀ مبارکۀ انفال، آیۀ شریفۀ 65).» خداوند در این آیۀ شریفه به این نکته اشاره کرده‌است که صبر، که امری معنوی و عاملی غیر‌مادی است، تأثیر به‌سزایی در جنگ و در توانایی در جنگ و در نتیجۀ جنگ دارد. علاوه بر آیۀ یاد‌شده، آیات دیگری نیز بر تأثیر عوامل معنوی و غیر‌مادی در توانایی و قدرت و نیرو دلالت دارد. از سوی دیگر، در روایت وارد شده‌است «ما ضعف البدن عما قويت عليه الروح؛ هيچ بدنى در انجام آن‌چه روح انسان بر آن قوى است، نا‌توان نيست». افزون بر آن‌چه گذشت باید گفت «شجاعت» صفتی معنوی و غیر‌مادی است و به‌صرف توانایی بدنی و قوی بودن عضلات، شخص «شجاع» خوانده نمی‌شود. برای همین گفته می‌شود که جنگ روانی و رسانه‌‎ای مهم‌تر از جنگ تن‌به‌تن یا جنگ با اسحله و ابزار است. جنگ روانی و رسانه‌ای هشتاد در‌صد و دیگر عوامل فقط بیست در‌صد در پیروز شدن تأثیر دارند. البته این سخن به معنای بی‌ارزشی یا کم‌ارزشی عوامل مادی نیست. بر‌اساس وحی، ما باید تا جایی که می‌توانیم خود را، حتی از جهت مادی، آماده کنیم. خداوند در این باره می‌فرماید: «وَأَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ وَمِنْ رِبَاطِ الْخَيْلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَعَدُوَّكُمْ وَآخَرِينَ مِنْ دُونِهِمْ لَا تَعْلَمُونَهُمُ اللَّهُ يَعْلَمُهُمْ؛ ترجمه: هر نیرویی در قدرت دارید برای مقابله با آن‌ها [= دشمنان‌]، آماده سازید. و (هم‌چنین) اسب‌های ورزیده (برای میدان نبرد) تا به‌وسیلۀ آن، دشمن خدا و دشمن خویش را بترسانید. و (هم‌چنین) گروه دیگری غیر از این‌ها را، که شما نمی‌شناسید و خدا آن‌ها را می‌شناسد (سورۀ مبارکۀ انفال، آیۀ شریفۀ شصت).» آری، عامل معنوی و مادی، هر‌دو، مهم و تأثیر‌گذار‌ند و نباید به‌بهانۀ پرداختن به یکی، از دیگر غافل شد، ولی با این همه، عامل معنوی مهم‌تر است و سهم به‌سزایی در جنگ و پیروزی دارد. 🔹 دفتر مرجع عاليقدر حضرت آيت الله شيخ محمد سند (دام ظله) 🌐 https://m-sanad.com/?faqs=1-حضرت-فاطمۀ-زهرا-سلاماللهعلیها-آن&lang=fa @ayatollahsanad 🔺
🟢ازدواج دختر بدون اذن ولی؛ حکم ازدواج و حکم فرزندان ❓سؤال دختری بدون اذن و اجازۀ ولیّش ازدواج کرده و بچه‌دار شده‌است. حکم ازدواج [از جهت صحت و بطلان] و حکم فرزندان [از جهت حلال‌زاده بودن یا نبودن] چیست؟ ⬇️ 🖊پاسخ 1. اگر زوجه هنگام ازدواج بالغ و رشید بوده باشد، ازدواج صحیح است. البته برای تبیین صحت ازدواج راه‌های دیگری، غیر از راه گفته‌شده (بالغ بودن و رشید بودن زوجه هنگام ازدواج)، نیز وجود دارد. 2. فرزندان حلال‌زاده‌اند. 🔹 🌐 https://m-sanad.com/?faqs=دختری-بدون-اذن-و-اجازۀ-ولیّش-ازدواج-کرد&lang=fa @ayatollahsanad 🔺
🟢وقف مسجد و حکم توابع مسجد ❓سؤال شخص مسجدی را وقف می‌کند و بعد از مرگ او، ورثه که متولیان وقف‌اند، تصمیم می‌گیرند طبقه‌ای دیگر بالای مسجد بنا کنند تا زمانی که برای زیارت به آن شهر می‌روند، مکانی برای ماندن داشته باشند. آیا چنین کاری جایز است یا طبقۀ بالا نیز مسجد است و نمی‌توان آن را از مسجد بودن به چیزی دیگر تغییر کار‌بری داد؟ ⬇️ 🖊پاسخ 1. اگر طبقۀ بالای مسجد زائر‌سرا و ملکی تابع مسجد باشد، اشکالی ندارد. طبقۀ بالا تابع مسجد است، ولی مسجد نیست و حکم مسجد را ندارد. 2. اگر طبقۀ بالای مسجد ملکی تابع مسجد نباشد و ورثه بخواهند آن را تملک کنند یا دست‌کم مختص‌به آن‌ها باشد و فقط آن‌ها از آن استفاده کنند، چنین چیزی جایز نیست، زیرا طبقۀ بالا ملکی است تابع وقف مسجد. 🔹 🌐 https://m-sanad.com/?faqs=شخص-مسجدی-را-وقف-میکند-و-بعد-از-مرگ-او،&lang=fa @ayatollahsanad 🔺
❓سؤال 1. من در حالی که انگشتر عقیق یا فیروزه در دست کرده بودم، با زنم همبستر شدم. آیا کار من اشکال دارد؟ 2. بعد از این‌که یک‌بار با همسرم همبستر شدم، آیا جایز است بدون غسل جنابت، برای بار دوم نیز با او همبستر شوم؟ برای مثال، اگر با همسرم همبستر شوم و سپس برای کاری، از خانه بیرون بروم و بعد از انجام دادن آن کار به خانه بر‌گردم و بدون این‌که غسل جنابت کنم، بار دیگر با همسرم همبستر شوم، آیا اشکال دارد؟ 3. بلا‌فاصله بعد از اتمام دورۀ قاعدگی همسرم و بدون این‌که ایشان غسل کند، آیا می‌توانم با او همبستر شوم؟ ⬇️ 🖊پاسخ 1. همبستر شدن در حالی که انگشتر عقیق یا فیروزه در دست کرده‌اید، اشکالی ندارد، ولی اگر در نگین انگشتر اسمی از اسمای الهی یا چیزی مانند آن نوشته شده باشد، باید از نجس شدن آن جلو‌گیری کرد. 2. مجامعتِ بعد از مجامعت، بدون غسل جنابت، جایز است، ولی اگر مجامعت دوم برای انعقاد نطفه و به منظور بچه‌دار شدن باشد، مکروه است. همبستری بعد از اتمام دورۀ قاعدگی همسر و بدون این‌که ایشان غسل کند جایز، ولی مکروه است. 🔹 🌐https://m-sanad.com/?faqs=1-من-در-حالی-که-انگشتر-عقیق-یا-فیروزه-در-د&lang=fa @ayatollahsanad 🔺
🟢حکم قسم خوردن به غیر‌خداوند ❓سؤال در جلد چهارم کافی، صفحۀ 438، بابی با عنوانِ «أنه لا يحلف إلا بالله ومن لم يرض [بالله] فليس من الله» وجود دارد و روایاتی در این موضوع نقل شده‌است. روایات باب از قسم خوردن به غیر‌خداوند نهی می‌کنند. اینک 1. آیا این روایات به‌لحاظ سندی صحیح هستند؟ و 2. آیا بر‌اساس این روایات، قسم خوردن به غیر‌خداوند مطلقاً جایز نیست و اشکال دارد یا روایات چنین دلالتی ندارند و مقصود از آن‌ها چیز دیگری است؟ ⬇️ 🖊پاسخ 1. بیش‌تر بزرگان ما این روایات را به باب قضا یا به قسمی که عمل به مؤدای آن لازم و واجب و ضروری است، حمل کرده‌اند. 2. در گفت‌و‌گو، قسم خوردن به مقدسات دینی حرام نیست. 🔹 🌐 https://m-sanad.com/?faqs=در-جلد-چهارم-کافی،-صفحۀ-438،-بابی-با-عنوان&lang=fa @ayatollahsanad 🔺
🟢مراد از «ممتحنة» در زیارت حضرت فاطمۀ زهرا سلام‌الله‌علیها ❓سؤال شما گفته‌اید که «ممتحنة» اسم فاعل است و در‌نتیجه با کسره (مُمتَحِنَة) صحیح است، نه با فتحه (مُمتَحَنَة). «ممتحنة بودن حضرت زهرا (سلام‌الله‌علیها) به این معنا‌ست که ایشان مایۀ امتحان مؤمنان‌اند تا آنان را به پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلم) ملحق کنند. سؤال این است که مراد از «امتحان» چیست؟ چگونه باید آن را تصویر کرد و امتحان با چه چیزی متحقق می‌شود؟ ⬇️ 🖊پاسخ 1. «یا ممتحنة» در زیارت حضرت فاطمۀ زهرا (سلام‌الله‌علیها) وارد شده‌است و احتمال دارد قرائت آن با کسره (صیغۀ فاعلی) صحیح باشد، هر‌چند سیاق زیارت قرینه‌ای است که قرائت با فتحه (صیغۀ مفعولی) صحیح است. 2. در هر صورت، اهل‌بیت (علیهم‌السلام) معلمان و آموزگاران و مربیان مردم و وجه‌الله و عین‌الله و ید‌الله و اُذُن‌الله در میان مردم هستند. روشن است که با وجود این ویژگی‌ها، آن‌‎ها مایۀ امتحان مردم خواهند بود و مردم را امتحان خواهند کرد. 3. مقام امتحان خلق یکی از وجوهِ «مقامِ شهادتِ» آن ذوات قدسی (علیهم‌السلام) است. 4. امتحان مردم و فیض‌رسانی به آن‌ها بر حسب قابلیت‌ها و ظرفیت‌هایشان از مقتضیات هدایت و تربیت تکوینی آن ذوات قدسی (علیهم‌السلام) است. 5. امتحان اهل‌بیت (علیهم‌السلام) نسبت‌به شیعیان و دوستدارانشان یک نوع مشخص و معین ندارد، بلکه به‌اندازۀ گستردگی امتحانات الهی، گستره و متنوع است. 6. در خطبۀ دوم حضرت فاطمۀ زهرا (سلام‌الله‌علیها) آمده‌است: «وَاللَّهِ عَائِفَةً لِدُنْیَاکُنَّ، قَالِیَةً لِرِجَالِکُنَّ، لَفَظْتُهُمْ بَعْدَ أَنْ عَجَمْتُهُمْ؛ من از دنیای شما سیر و بیزارم و از مردان شما کراهت دارم. من آن‌ها را بعد از این‌که آزمایششان کردم، دور انداخته‌ام.» روشن است که «لَفَظْتُهُمْ بَعْدَ أَنْ عَجَمْتُهُمْ؛ آن‌ها را بعد از این‌که آزمایششان کردم، دور انداخته‌ام» به معنای امتحان و آزمایش مهاجرین و انصار است. 7. خداوند سبحان در‌بارۀ حضرت موسای کلیم فرموده‌است: «وَأَلْقَيْتُ عَلَيْكَ مَحَبَّةً مِنِّي وَلِتُصْنَعَ عَلَىٰ عَيْنِي * إِذْ تَمْشِي أُخْتُكَ فَتَقُولُ هَلْ أَدُلُّكُمْ عَلَىٰ مَنْ يَكْفُلُهُ ۖ فَرَجَعْنَاكَ إِلَىٰ أُمِّكَ كَيْ تَقَرَّ عَيْنُهَا وَلَا تَحْزَنَ ۚ وَقَتَلْتَ نَفْسًا فَنَجَّيْنَاكَ مِنَ الْغَمِّ وَفَتَنَّاكَ فُتُونًا؛ ترجمه: و من محبتی از خودم بر تو افکندم تا در برابر دیدگان [= علم‌] من، ساخته شوی (و پرورش یابی). * در آن هنگام که خواهرت (در نزدیکی کاخ فرعون) راه می‌رفت و می‌گفت: «آیا کسی را به شما نشان دهم که این نوزاد را کفالت می‌کند (و دایه خوبی برای او خواهد بود)!» پس تو را به مادرت بازگرداندیم، تا چشمش به تو روشن شود و غمگین نگردد. و تو یکی (از فرعونیان) را کشتی؛ اما ما تو را از اندوه نجات دادیم و بارها تو را آزمودیم (سورۀ مبارکۀ طه، آیات شریفۀ سی و نه و چهل، ترجمۀ مکارم شیرازی).» خداوند در این آیه فرموده‌است: «وَفَتَنَّاكَ فُتُونًا؛ و بارها تو را آزمودیم.» خدای سبحان در جای دیگر و در شأن حضرت نوح می‌فرماید: «وَاصْنَعِ الْفُلْكَ بِأَعْيُنِنَا وَوَحْيِنَا؛ و (اکنون) در حضور ما و طبق وحی ما، کشتی بساز (سورۀ مبارکۀ هود، آیۀ شریفۀ سی و هفت،» وقتی خداوند در‌بارۀ این دو پیامبرِ بزرگِ الهی چنین می‌گوید، وضعیت دیگر افراد روشن است. 🔹 🌐https://m-sanad.com/?faqs=شما-گفتهاید-که-ممتحنة-اسم-فاعل-است&lang=fa @ayatollahsanad 🔺
🟢غسل جبیره‌ای دادن به میت ❓سؤال زنی سالمند در بیمارستان در‌گذشت که در روی گردنش، روی رگ اصلی، پانسمانی داشت. هنگام غسل دادن، خانم مرده‌شوی گفته‌است نمی‌توان پانسمان را از گردن او جدا کرد، زیرا در‌صورت برداشتن پانسمان، از جای زخم خون می‌آید. آیا در فرض سؤال، دفن میت با وجود پانسمان اشکال دارد؟ ⬇️ 🖊پاسخ با توجه به اضطراری که در سؤال گفته شده‌است، غسل جبیره‌ای میت جایز است و می‌توان میت را با وجود پانسمان در گردنش دفن کرد. 🔹 🌐 https://m-sanad.com/?faqs=زنی-سالمند-در-بیمارستان-درگذشت-که-در&lang=fa @ayatollahsanad 🔺
زیارت قبور سنت قرآنی مرجع عالیقدر حضرت آیت الله شیخ محمد سند (دام ظله) در آپارات ببینید ⬇️ https://aparat.com/v/TMQta
🟢سپرده‌گذاری در بانک به منظور قرعه‌کشی و بردن جایزه ❓سؤال برخی حساب‌های بانکی مختص به قرعه‌کشی‌اند. بین سپرده‌گذاران در این حساب‌ها، قرعه‌کشی می‌شود و به شخص برنده مبلغی به‌عنوان جایزه، از محل در‌آمد بانک، داده می‌شود. سپرده‌گذاری در این حساب‌های بانکی چه حکمی دارد؟ ⬇️ 🖊پاسخ اگر قرار‌داد سپرده مشروط به قرعه‌کشی برای جایزه نباشد، اشکالی ندارد و جایز است، ولی اگر مشروط به قرعه‌کشی برای جایزه باشد، شرط (اشتراط بر قرعه‌کشی برای جایزه) جایز نیست. 🔹 🌐 https://m-sanad.com/?faqs=برخی-حسابهای-بانکی-مختص-به-قرعهکشی&lang=fa @ayatollahsanad 🔺
🟢تخییر استمراری در اماکن تخییر ❓سؤال در اماکن چهار‌گانۀ تخییر (مکه و مدینه و مسجد کوفه و حرم حضرت امام حسین علیه‌السلام)، آیا مسافر هر نماز چهار‌رکعتی را بخواهد، می‌تواند کامل و هر نماز چهار‌رکعتی را بخواهد، می‌تواند شکسته بخواند یا باید از ابتدا کامل خواندن یا شکسته خواندن را نیت کند و بعد از آن، در تمام مدت سکونت در آن مکان، مطابق آن نیت ابتدایی عمل کند؟ ⬇️ 🖊پاسخ 1. در نحوۀ خواندن هر نماز چهار‌رکعتی مخیر است، یعنی هر نماز چهار‌رکعتی را می‌تواند کامل یا شکسته بخواند. برای مثال، می‌تواند نماز ظهر را کامل و نماز عصر را شکسته یا، بر‌عکس، نماز ظهر را شکسته و نماز عصر را کامل بخواند. 2. افزون بر آن‌چه گذشت، باید گفت شخص مسافر می‌تواند در اماکن تخییر، همۀ نوافل نماز ظهر و عصر را بخواند، اعم از این‌که خود نماز ظهر یا عصر [یا هر‌‌دو] را کامل یا شکسته به جا آورد. 🔹 🌐 https://m-sanad.com/?faqs=در-اماکن-چهارگانۀ-تخییر-مکه-و-مدینه-و&lang=fa @ayatollahsanad 🔺
❓سؤال آیا اعتقاد و اقرار به حیات برزخی از ضروریات دینی است؟ ⬇️ 🖊پاسخ اعتقادات تقسیم می‌شوند به: 1. اساس‌ها؛ 2. اصل‌ها؛ 3. ضروری‌ها؛ 4. یقینی‌ها و قطعی‌ها؛ 5. ظنی‌ها به ظن معتبر. هر‌یک از موارد پنج‌گانه گاهی به‌لحاظ اسلام ظاهری مطرح می‌شود و گاهی به‌لحاظ اسلام واقعی و باطنی که همان اسلام و ایمان حقیقی است. بنا‌بر آن‌چه گذشت، اساس‌ها همان چیزی است که داخل شدن در دایرۀ اسلام (ظاهری یا واقعی) به آن‌ها بستگی دارد، مانند اقرار به شهادتین نسبت‌به اسلام ظاهری و مانند شهادت‌های سه‌گانه نسبت‌به ایمان و اسلام حقیقی. اصل‌ها چیز‌هایی هستند که با انکار آن‌ها، شخص از اسلام ظاهری یا اسلام حقیقی خارج می‌شود، مانند معاد که انکار آن منجر به خروج از اسلام ظاهری است و مانند ولایت که انکار آن موجب خروج از ایمان و اسلام حقیقی است. ضروری‌ها چیز‌هایی هستند که دلایل قطعی و یقینی بر آن‌ها دلالت دارند و محقق متأمل آن‌ها را در شریعت، به‌صورت یقینی و قطعی، ثابت‌شده می‌یابد، مانند وجوب نماز و وجوب روزه و وجوب دیگر ارکان فروعات. اصل نماز و روزه و... ارکان‌الفروع‌اند و رکن‌الفرع رکن است، نه فرع. هر‌چند همۀ ضروری‌ها با دلایل قطعی و یقینی اثبات شده‌اند، دارای مراتب مختلف و متعدد‌ند و هر مرتبه آثار مختص به خود را دارد. برای همین، مانند عده‌ای از بزرگان متقدم، ما نیز در احکام ضروری‌ها به تفصیل قائل شده‌ایم. 🔹 🌐 https://m-sanad.com/?faqs=آیا-اعتقاد-و-اقرار-به-حیات-برزخی-از-ضرور&lang=fa @ayatollahsanad 🔺
حضرت زهرا سلام الله عليها برطرف كننده شبهات مرجع عاليقدر حضرت آيت الله شيخ محمد سند (دام ظله) در آپارات دنبال كنيد ⬇️ https://aparat.com/v/jS0M9
🟢هزینۀ اینتر‌نت و برق و استفادۀ آن دو در امور محرم ❓سؤال ما برای استفاده از تلویزیون و دیدن برنامه‌ها آن باید مبلغی را به سازمان برق پرداخت کنیم. از سویی نیز می‌دانیم گاهی تلویزیون موسیقی پخش می‌کند و ما خواسته یا نا‌خواسته آن را می‌شنویم. اینک پرسش ما این است که پرداخت هزینۀ تلویزیون چه حکمی دارد؟ آیا جایز است کسی که به موسیقی‌های آن گوش می‌دهد، هزینۀ آن را به سازمان برق بپردازد؟ ⬇️ 🖊پاسخ 1. استماع و آگاهانه گوش دادن و تمرکز بر روی موسیقی حرام است، نه سماع (شنیدن) آن. اگر صدای موسیقی به گوش کسی برسد و شخص آن را بشنود، ولی به آن التفات و توجه نداشته باشد و آگاهانه به آن گوش ندهد اشکالی ندارد و حرام نیست. 2. اگر شخصی با اینتر‌نت یا از تلویزیون به غنا و موسیقی گوش دهد، [خودِ گوش دادن به غنا و موسیقی حرام است، ولی] پرداخت اجرت و هزینۀ اینتر‌نت و تلویزیون حرام نیست، زیرا منفعت اینتر‌نت و تلویزیون منفعتی حلال است، هر‌چند شخص آن دو را در عملی حرام به کار بگیرد. 🔹 🌐 https://m-sanad.com/?faqs=ما-برای-استفاده-از-تلویزیون-و-دیدن-برنا&lang=fa @ayatollahsanad 🔺
🟢عکس و فیلم و موازین قضایی ❓سؤال آیا زنا با عکس و فیلم اثبات می‌شود؟ ⬇️ 🖊پاسخ 1. با این امور حکم قضایی اثبات نمی‌شود، زیرا این موارد علم‌آور نیستند و اطمینان نیز کافی نیست. 2. خصوصاً با برنامه‌های خاص و پیشرفته، امکان دستکاری در عکس وجود دارد. 3. ممکن است با بررسی شرایط و با در نظر گرفتن قرائن و شواهد مختلف، در‌بارۀ صدور فعلی به اطمینان برسیم. در این صورت، نهایت چیزی که اطمینان اثبات می‌کند تهمت به شخص و شک و شبهۀ در‌بارۀ او است و [چنین شک و شبهه و تهمتی دارای ثمره است]. برای مثال، در قتل، دیه را اثبات می‌کند. 🔹 🌐 https://m-sanad.com/?faqs=آیا-زنا-با-عکس-و-فیلم-اثبات-میشود؟&lang=fa @ayatollahsanad 🔺
⚫️پیوند رحم از زنی به زن دیگر ❓سؤال برخی زنان با عمل جراحی رحم زن دیگری را به خود یا رحم خود را به زنی دیگر پیوند می‌دهند. پیوند رحم اغراض مختلفی دارد. برای مثال، ممکن است زنی از بدو تولد فاقد رحم باشد یا ممکن است رحم او از بدو تولد ناقص باشد یا ممکن است رحم او دچار بیماری و عارضه‌ای شده باشد و برای بهبودی او، رحم را از بدنش خارج کرده باشند. اینک با توجه به این مسئله، پرسش‌هایی مطرح می‌شود: 1. آیا پیوند رحم به دلایلی که گذشت، جایز است؟ نا‌گفته نماند که رحم رحمِ زنی فوت‌شده یا رحمِ زنی اهدا‌کننده است. 2. آیا پیوند رحم مادر (اهدا‌کننده) به دخترش جایز است؟ 3. آیا پیوند رحم خواهر (اهدا‌کننده) به خواهرش جایز است؟ ⬇️ 🖊پاسخ 1. حکم پیوند رحم همان حکم پیوند دیگر اعضا‌ست. پیوند اعضا با توجه به ذات و ماهیت عمل، جایز است و اشکالی ندارد. 2. حکم پیوند تخم‌دان‌ها که تابع رحم‌اند، همان حکم پیوند رحم است. 3. لقاح تخمک با منیِ مردی که نسبت‌به صاحبِ قبلیِ تخمک (نسبت‌به فرد اهدا‌کننده) اجنبی است اشکال دارد، بلکه با توجه به این‌که رحمِ صاحبِ قبلیِ تخمک (رحمِ فردِ اهدا‌کننده) برای مرد اجنبی حرام است، تلقیح تخمک او با منی مرد اجنبی نیز قطعاً حرام خواهد بود. 4. با پیوند رحم، رحم از اعضایِ بدنِ زنی است که عمل پیوند را انجام داده‌است. 5. پس فرزند متولد‌شده فرزند زن دوم است، زنی که عمل پیوند را انجام داده‌است، زیرا رحم از اعضایِ بدنِ آن زن است و او صاحب فعلی رحم است. 6. اما تخم‌دان‌ها به صاحب قبلی‌شان (زنی که رحم و تخم‌دان‌ها از او گرفته شده‌است) منتسب است و در‌نتیجه صاحب تخم‌دان‌ها (زنی که رحم و تخم‌دان‌ها از او گرفته شده‌است) مادر نوزاد متولد‌شده خواهد بود. 7. به سخن دیگر، نوزاد متولد‌شده دو مادر خواهد داشت. 8. حکم اخذ رحم از شخصی دیگر، مرده یا زنده، تفصیل و بستگی دارد به مسلمان بودن و مؤمن بودن و غیر‌مسلمان بودن شخصی که رحم از او گرفته می‌شود. اگر فردی که رحم از او گرفته می‌شود مسلمان نباشد و در صورت زنده بودن، به اهدای رحم اقدام کرده باشد، اخذ رحم و پیوند آن جایز است. 9. پیوند رحم مادر به دخترش، اگر همراه با پیوند تخم‌دان‌ها باشد، در این صورت صاحب تخمک‌ها مادر زوجه خواهد بود و در‌نتیجه لقاح آن‌ها با منی زوج به‌لحاظ تکلیفی اشکال خواهد داشت، زیرا مادر‌زن حرث و کشت‌زار شخص نیست. 10. پیوند رحم خواهر به خواهرش فی‌نفسه جایز است، هر‌چند شخصی که رحمش را اهدا می‌کند (خواهرِ شخصِ پیوند‌گیرنده) با از‌‌بین بردن رحم و خارج کردن آن از بدنش مرتکب حرام می‌شود. 11. در همۀ موارد اشکالی مشترک وجود دارد و آن تلقیح منی زوج با تخمک زن اجنبی است. آری، تلقیح منی زوج با تخمک زن اجنبی اشکال دارد، ولی نوزاد متولد‌شده حلال‌زاده و منتسب به صاحب منی (زوج) است و صاحب تخمک و صاحب رحم دو مادر نوزاد محسوب می‌شوند، یعنی نوزاد متولد‌شده دو مادر خواهد داشت، صاحب رحم و صاحب تخمک. 12. البته اگر صاحب تخمک از افرادی باشد که برای زوج حرام‌اند، در حلال‌زادگیِ نوزادِ متولد‌شده اشکال وجود دارد. 🔹 🌐 https://m-sanad.com/?faqs=برخی-زنان-با-عمل-جراحی-رحم-زن-دیگری-را-ب&lang=fa @ayatollahsanad 🔺
⚫️التصوف بین الرفض والمشترکات تصوف در دو افراط گری ❓سؤال در کلیپی، شما از تصوف و از صوفی‌ها تعریف و تمجید می‌کنید و می‌گویید صوفی‌ها از اهل تسنن و چون سدی مقابل اموی‌ها و ناصبی‌ها و وهابی‌ها بودند. صوفی‌ها مهر اهل‌بیت (علیهم‌السلام) را در دل داشتند و از اهل‌بیت (علیهم‌السلام) حمایت می‌کردند و با این کار، نگذاشتند مهر و محبت و حمایتی که اهل‌سنت نسبت به اهل‌بیت (علیهم‌السلام) داشتند از‌بین برود. چرا صوفیه را مدح و از آن‌ها دفاع می‌کنید در حالی که انحراف آن‌ها روشن است و ائمه (علیهم‌السلام) نیز آن‌ها را افرادی منحرف می‌دانستند و حتی آن‌ها را لعن کرده‌اند؟! ⬇️ 🖊جواب 1. ما صوفیه را به‌صورت مطلق مدح و از هر جهت تأیید نکرده‌ایم. 2. غرض تفطن دادن به تفاوت صوفی‌ها با دیگر سنی‌ها و با اشعری‌ها و معتزلی‌ها و وهابی‌ها و حتی با اسماعیلی‌ها‌ست. 3. مقصود این است که صوفیه از‌نظر اعتقادات به شیعه بسیار نزدیک‌اند و می‌توان آن‌ها را، از حیث اعتقادات، در یکی از فرق شیعی، اعم از دوازده‌امامی یا شش‌امامی یا زیدیه یا واقفیه، مندرج کرد. 4. برخی مراجع شیعه با مراکز دینی اهل‌تسنن، مانند الازهر و...، گفت‌وگو کرده و رایزنی داشته‌اند. گفت‌و‌گو و رایزنی با اهل تصوف دربارۀ اهل‌بیت (علیهم‌السلام) و ترویج مکتب شیعه تأثیر بیش‌تری دارد. 5. ابهامی که برای برخی عزیزان دلسوز پیش آمده‌است به دلیل تقطیع سخنرانی است. چون فقط بخشی از سخنرانی را شنیده‌اند، دچار ابهام شده و گمان کرده‌اند ما در پی تأیید صوفیه هستیم. لطفاً عزیزان کل سخنرانی را گوش دهند که اگر کل سخنرانی شنیده شود، همۀ ابهامات رفع می‌شود. 6. هر‌چند کلیپ یاد‌شده بخشی از سخنرانی است و قبل و بعد سخنرانی تقطیع شده‌است، در همان کلیپ، قرائن و شواهدی وجود دارد که مقصود را روشن می‌کند. با این همه، لطفاً کل سخنرانی را گوش دهید. 7. ما در این سخنرانی نسبت به کار‌های مجمع تقریب انتقاد و برای مسئولین محترم مجمع پیشنهادی داشتیم. سخن ما این بود که صوفی‌ها، و نه دراویش، به‌لحاظ فکری به شیعه نزدیک‌تر‌ند و گفت‌و‌گو با آن‌ها نسبت به گفت‌و‌گو با دیگر فرقه‌های اهل‌سنت تأثیر بیش‌تری دارد و زود‌تر و بهتر به نتیجه می‌رسد. گفت‌و‌گو با آن‌ها نسبت به گفت‌و‌گو با وهابی‌ها یا نسبت به گفت‌و‌گو با اخوان المسلمین یا نسبت به گفت‌و‌گو با الازهر و... بهتر است. 8. این مدحی نسبی است، نه مطلق و همه‌جانبه. این مدح نسبی نیز دربارۀ صوفی‌ها‌ست، نه دراویش (بین صوفیۀ فکری و دراویش تفاوت وجود دارد). 9. ما در این‌گونه سخن گفتن و بین فرقه‌ها و مذاهب تفاوت قائل شدن به فرمایش حضرت امیر‌المؤمنین (علیه‌السلام) اقتدا کرده‌ایم. امیر‌المؤمنین، حضرت علی (علیه‌السلام)، می‌فرماید خوارج همانند امویان نیستند، هر‌چند هر‌دو اهل باطل‌اند. خوارج و بنی‌امیه باطل‌اند، ولی امویان در باطل شدید‌تر‌ند: «لا تُقاتِلوا (تَقْتُلوا) الخَوارِجَ بَعدي ؛ فلَيس مَن طَلبَ الحقَّ فأخْطَأهُ، كَمَن طَلبَ الباطِلَ فأدْرَكَهُ؛ بعد از من، با خوارج نجنگيد و آن‌ها را نكُشيد، زيرا كسى كه طالب حق باشد، ولی به آن نرسد، مانند كسى نيست كه جوياى باطل باشد و به آن برسد (نهج‌البلاغه، خطبۀ شصت و یک)». 10. حضرت علی (علیه‌السلام) بین فرقه‌های مختلف باطل تفاوت قائل شدند، زیرا همان‌طوری که حق دارای مراتب و درجات است، باطل نیز دارای درکات و هلکات است و نباید همۀ اهل باطل را یک‌کاسه کرد و در‌بارۀ همۀ آن‌ها حکم واحد داشت. باید بین اهل باطل تفاوت گذاشت و شدت و ضعف باطل بودن را در نظر گرفت. 11. بسیاری از علمای بزرگ ما بین صوفیۀ فکری با دراویش تفاوت قائل بودند، همان‌طوری که علمای اهل‌سنت نیز با هم فرق دارند. برای مثال، زمخشری و حسکانی و قندوزی و شبلنجی وده‌ها عالم سنی و صوفی دیگر به فضائل اهل‌بیت (علیهم‌السلام) اذعان دارند و به فضائل اهل‌بیت (علیهم‌السلام) اقرار کرده‌اند به‌طوری که کتاب‌های آن‌ها همواره مورد‌استشهاد علمای امامیه بوده است. 12. مثال دیگر تولد حضرت امام زمان (عج‌الله‌فرجه‌الشریف) است. پنجاه نفر از علمای بزرگ صوفی و سنی در قرن چهارم و پنجم به تولد حضرت ولی‌عصر (عج‌الله‌فرجه‌الشریف) اقرار کرده و این واقعه را از حضرت امام حسن عسکری گزارش کرده‌اند. اگر شمار علمایی از صوفیه و اهل‌سنت را که تولد حضرت را پذیرفته و نقل کرده‌اند تا قرن یازدهم در نظر بگیریم، به دویست و پنجاه عالم بزرگ و سر‌آمد دوران می‌رسیم که مورد‌قبول اهل‌سنت‌اند (این موارد در کتاب «متاهات فی مدینة الضباب» چاپ شده‌است.) همۀ این‌ها نشان‌گر این است که صوفیه دارای نظام فکری بوده‌است. 13. باید بین تصوف اندیشه و دراویش تفاوت قائل شد. بسیاری از بزرگان مذاهب اربعۀ اهل‌سنت از بزرگان صوفیۀ اندیشه و محب اهل‌بیت (علیهم‌السلام) بوده و دل در گرو آن ذوات قدسی (علیهم‌السلام) داشته‌اند.
این افراد با صوفیۀ درویشی تفاوت دارند. دراویش در سلوک و آموزه‌های عملی‌شان منحرف بوده‌اند. 14. آلوسی از بزرگان تصوف اندیشه و در عین حال، بزرگ و رهبر مذهب حنفی در زمان خود بود. آلوسی و امثال آلوسی، که نام برخی از آن‌ها در قبل گذشت، چه‌بسا فضائل اهل‌بیت (علیهم‌السلام) و برخی مقامات آن ذوات قدسی را قبول داشته و با تفسیر آیات قرآنی به برخی از فضائل و مقامات آنان (علیهم‌السلام) رسیده و آن‌ها را بازگو کرده‌اند. آری، این افراد در مقابل متکلمان لجوج خود، که همۀ فضائل و مقامات اهل‌بیت (علیهم‌السلام) را انکار می‌کردند، ایستادگی و شمه‌ای از آن فضائل را باز‌گو کردند. صاحب عبقات در موارد فراوانی به گفته‌ها و تفسیر‌های این عالمان بزرگ اهل‌سنت، چه در تفسیر قرآن و چه در تفسیر احادیث متواتر نبوی، استشهاد کرده‌است. 15. ما به‌هیچ‌وجه منکر انحرافات صوفیه نیستیم. صوفیه بی هیچ شکی منحرف بوده‌اند، ولی با این همه به برخی از فضائل اهل‌بیت (علیهم‌السلام) قائل معترف بوده‌اند. سخن ما این است که در بیان و پذیرش فضائل و مقامات اهل‌بیت (علیهم‌السلام) صوفیه مانند ما هستند و فقط در این نکته با هم اشتراک داریم. 16. توجه به این نکته مهم و مفید است. چه‌بسا برخی شیعیان برخی فضائل اهل‌بیت (علیهم‌السلام) را مصداق غلو بدانند و به این بهانه این فضائل را از آن ذوات قدسی نفی کنند در حالی که همان فضائل را بزرگان صوفیۀ سنی، مانند آلوسی و زمخشری، برای اهل‌بیت (علیهم‌السلام) نقل کرده و پذیرفته و با برهان و دلیل اثبات کرده‌اند. به‌راستی چگونه ممکن است سنی‌ای فضیلتی را برای اهل‌بیت (علیهم‌السلام) نقل و آن را پذیرفته باشد، ولی شیعه‌ای آن را مصداق غلو بداند و نپذیرد؟! 17. مرحوم سید عبد‌الحسین شرف‌الدین می‌گوید زمخشری به برداشت‌های بسیار دقیق و لطیف از آیۀ مودت رسیده‌است که دیگر علما، از فریقین، به آن‌ها توجه نداشتند. آری، از نظر شرف‌الدین، زمخشری که حنفی و صوفی است به مطالب نابی از آیه دست یافته‌است که دیگران از آن بی‌نصیب بوده‌اند. موارد این‌چنین بسیار است. 18. میزان ما قرآن و اهل‌بیت (علیهم‌السلام) است. البته این به معنای نفی زحمات بزرگان و بی‌توجهی به آورده‌های علمی آنان نیست. غرض این است که قرآن و اهل‌بیت اصل و مقدم‌اند و توجع به آرای علما از باب طریقیت به کتاب و سنت است. 19. چنان‌چه گذشت، میزان قرآن و اهل‌بیت‌اند و سخن دیگران باید بر این دو میزان عرضه شود تا سره از ناسره و صحیح از سقیم شناخته شود. مهم نیست گویندۀ سخن چه کسی است، اگر سخن با دو میزان یاد‌شده سازگار نباشد، پذیرفتنی نخواهد بود. البته در بیان مقامات و فضائل، نباید از راه و روش علمای امامیه خارج شد. باید فضائلی را گفت که با محکمات قرآن و روایات سازگار باشد. 20. برخی بزرگان، مانند مرحوم وحید بهبهانی و شاگرد ایشان و مرحوم شیخ عبدالله مامقانی، گفته‌اند بسیاری از مقامات و فضائل اهل‌بیت (علیهم‌السلام) را که امروزه برای ما بدیهی و روشن‌اند، گذشتگان، حتی برای برخی روات معاصر اهل‌بیت، از مصادیق غلو می‌دانستند. ما امروزه در سایۀ پیشرفت‌های علمی و عقلی، بسیاری از فضائل را مصداق غلو نمی‌دانیم، ولی در گذشته چنین نبود. 21. معمولاً نظر‌ها دربارۀ فلسفه و عرفان و تصوف بین دو لبۀ افراط و تفریط قرار گرفته‌است. برخی فلسفه و عرفان و تصوف را به‌صورت مطلق تأیید و برخی به‌صورت مطلق رد می‌کنند در حالی که از نظر ما، باید به مطالب آن‌ها نگاه کرد و آن‌ها را بر کتاب و سنت عرضه کرد و سره را از نا‌سره جدا کرد. راقم سطور از محضر چندین عالم بزرگ بهره برده و سیرۀ علما را نیز بر همین روش یافته‌است. در‌بارۀ فلسفه و عرفان باید گفت: أ‌. این دو علم علمی بشری‌اند، نه الهی و وحیانی؛ ب‌. این دو علم محدود هستند و باید به محدودیت این دو توجه داشت؛ ت‌. در این دو علم معارف بسیاری مطرح شده‌است و در عین حال خطا‌های بسیاری نیز در آن دو وجود دارد؛ ث‌. پژهشگران این دو علم باید به محدودیت این دو توجه داشته باشند و خود را در زندان این‌ها محصور و محدود نکنند؛ ج‌. این دو علم با کتب ادبی و لغوی قابل‌مقایسه‌اند. فلسفه و عرفان، مانند لغت، به ما علم تصوری می‌دهد، نه تصدیقی. نباید تصدیقاتمان را از این دو علم اخذ کنیم و تصورات نا‌صحیح و نا‌درست نیز باید تصحیح کنیم؛ ح‌. چنان‌چه گذشت، نباید تصدیقاتمان را از این دو علم اخذ کنیم مگر تصدیقاتی که با در‌یافت‌های بدیهی و فطریِ عقل یا با محکمات کتاب و عترت (علیهم‌السلام) مطابق و ساز‌گار باشد. خ‌. بایسته است که محققین این دو رشته از قرآن و معارف قرآنی و روایی آگاهی داشته باشند و نباید از آن معارف سترگ دور و بی‌بهره بمانند. د‌. محققین در رشتۀ فلسفه و عرفان باید در تحقیق و پژوهش آزاد باشند و اجازۀ نقد و بررسی نظرات فلاسفه و عرفا و متکلمان را داشته باشند. ذ‌.
البته روشن است که تأیید نظر یا نظریه‌ای یا مخالفت با آن باید بر‌اساس موازین و روش‌های علمی، عقلی مقبول باشد. ر‌. تحقیق و بر‌رسی در‌بارۀ موضوعات فلسفی و عرفانی و کلامی به معلومات دینی فراوانی وا‌بسته است و لازم است پژوهشگر در عرصۀ این سه دانش با وحی و معارف وحیانی (قرآن و سنت) آشنا باشد. 22. چنان‌چه گذشت، در مباحث فلسفی و عرفانی خطا‌های فاحشی وجود دارد، ولی نفی مطلق و افراطی این دو علم و دوری از مطالب عقلی و فطری و قلبی موجب می‌شود شخص در زندان حس و حس‌گرایی گرفتار شود و چیزی‌هایی را که از این زندان خود‌ساخته فرا‌تر هستند انکار کند. چنین شخصی در دریچۀ حس عالَم را می‌نگرد و غیب و مسائل غیبی و معارف وحیانی را انکار می‌کند. آری، کسی که در زندان حس گرفتار باشد، فضائل و مقامات معنوی اهل‌بیت (علیهم‌السلام) را نیز نخواهد پذیرفت و در رد و نقد آن‌ها خواهد کوشید. آری، این همان زندانی است که وهابی‌ها و مادی‌گرا‌ها در آن زندان گرفتار و محبوس‌اند. 🔹 @ayatollahsanad 🔺