#پرسش_فقهی
#معاملات
🟢حکم اجارۀ سرمایه
❓سؤال
آیا اجارۀ سرمایه جایز است؟ برای مثال، اگر مبلغی را بهعنوان سرمایه به یکی از شرکتهای پیمانکاری نفت یا شرکتی دیگر بدهیم و درصد معینی را بهعنوان سود تعیین کنیم و شرکتِ طرفِ قرارداد ملزم به پرداخت سود باشد و در نهایت، بعد از پایان قرارداد، اصل سرمایه را نیز از شرکت بگیریم، آیا چنین قراردادی جایز است یا نه؟
⬇️
🖊پاسخ
1. چیزی که امروزه بهعنوان اجارۀ سرمایه از آن یاد میشود قرض ربوی است و قرض ربوی (شرط زیادت در قرض) حرام است.
2. میتوان قرارداد را چنین منعقد کرد: با مبلغی که بهعنوان سرمایه به شرکت داده میشود ماشینآلات یا مصالح ساختمانی یا چیزی مانند آن خریداری شود و سود بهدستآمده از پیمانکاری بین طرف یا اطراف قرارداد با کسی که سرمایهگذاری کردهاست تقسیم شود. در این قرارداد، سودی معین وجود ندارد و شرکتِ طرفِ قرارداد ملزم به پرداخت سود مشخصی نیست، بلکه درصدی [معین] از سود بهدستآمده از پیامانکاری به شخص داده میشود.
🔹
🌐 https://m-sanad.com/?faqs=آیا-اجارۀ-سرمایه-جایز-است؟-برای-مثال،-ا&lang=fa
@ayatollahsanad 🔺
#پرسش_وپاسخ
#عقايد_شيعه
⚫️مقامات معنوی و شئوون روحانی
«صدّیق» و «صدّیقه» عناوینی عام یا مختص به برخی افراد
❓سؤال
1. در قرآن کریم و همچنین در روایات و زیارات، با ادبیات «صدّیق» و «صدّیقه» روبهروییم. آیا «صدّیق» مقامی خاص است یا هر فردی با عمل کردن میتواند صدّیق شود؟
2. «صدّیق» اعم از اینکه مقامی خاص باشد یا نه، چه معنایی دارد؟
3. در زیارت صدیقۀ طاهره، حضرت فاطمۀ زهرا (سلاماللهعلیها)، آمدهاست: «فَإِنَّا نَسْأَلُكِ إِنْ كُنَّا صَدقْنَاكِ إِلَّا أَلْحَقْتِنَا بِتَصْدِيقِنَا لَهُمَا». دال در «صَدقْنَاكِ» مشدد است یا نه و چرا؟
⬇️
🖊پاسخ
1. کمالات و فضائل عاماند و هر کسی میتواند به کمالها و فضلیتها متصف شود، ولی هر کمال و فضیلتی دارای مراتب و درجه است و قلۀ مراتب و درجات به اصطفا و برگزیدگی ختم میشود [و اصطفا و برگزیدگی عام و همگانی نیست].
2. مقام اصطفا و برگزیدگی آخرین مراتب کمالها و فضیلتهاست، ولی خود این مقام دارای مراتب و درجات فراوان است. برگزیدگان الهی از دیگران برترند، ولی چنین نیست که همۀ برگزیدگان الهی در یک حد و یک سطح باشند! مقام برگزیدگان با هم متفاوت است. برخی بالا و والا و برخی بالاتر و والاترند، همانطوری که دیگر افراد نیز در یک سطح از کمالات و فضائل نیستند و در کمال و فضلیت، با هم تفاوت دارند.
3. دربارۀ مراتب مختلف کمال و فضیلت میتوان گفت برخی درجات و مراتب آن اکتسابی است و برخی درجات و مراتب آن اعطاییِ لدنی است و برخی مراتب آن اعطاییِ اصطفایی (برگزیدگی) است. [مراتبِ اعطاییِ اصطفایی نیز لدنیاند (منعندالله هستند)، ولی برتر از قسم قبل و مختص به برگزیدگان الهیاند.]
4. مراتب و درجات اعطاییِ لدنیِ اصطفایی مختص برگزیدگان الهی و از دسترس دیگر افراد خارج است. افراد عادی نمیتوانند به درجات و مراتب اعطاییِ لدنیِ اصطفایی دست یابند، ولی مراتب و درجاتِ اعطاییِ لدنیِ ملکوتی (غیراصطفایی) برای دیگران نیز ممکن است و همه، به شرط مجاهدت و رعایت تقوای الهی و عمل به وظائف و تکالیف دینی، میتوانند به این مراتب و درجات برسند. این سخن دربارۀ مراتب و درجاتِ اعطاییِ لدنیِ ملکوتیِ علم و حکمت صادق است و مقام «صدّیق» و «صدّیقه» و نیز مقام حضور لدنی نیز همین حکم را دارد، همانطوری که بلعم باعورا به برخی از این مراتب و درجات رسیده بود.
5. همانطوری که اکتساب کمالات و فضائل لدنی ملکوتی (غیراصطفایی) ممکن است، سلب شدن و از دست دادن آنها نیز ممکن است. همانطوری که شخص با مجاهدت و تقوای الهی به کمالات و فضائل لدنی ملکوتی (غیراصطفایی) دست مییابد، با به عقب برگشتن و با از دست دادن تقوا و با سر باز زدن از انجام وظائف، از دست میروند. این سخن نهتنها دربارۀ کمالات و فضائل لدنی ملکوتی (غیراصطفایی) صادق است، بلکه دربارۀ کمالات و فضائل لدنی اصطفایی نیز صدق میکند. گاهی برخی برگزیدگان الهی دراثر ترک اولی برخی مقامات و درجات اصطفائی خود را از دست دادهاند.
6. «صدق» و «صدّیق» و «صدّیقه» مقامی والا و بلند و اعم از اصطفایی و غیراصطفایی است. برخی مراتب و درجات آن اصطفایی و دور از دسترس افراد عادی است و برخی مراتب و درجات آن غیراصطفایی و برای افراد عادی، ممکن است.
7. حضرت حق تعالی میفرماید:
«وَالَّذِينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَرُسُلِهِ أُولَٰئِكَ هُمُ الصِّدِّيقُونَ ۖ وَالشُّهَدَاءُ عِنْدَ رَبِّهِمْ لَهُمْ أَجْرُهُمْ وَنُورُهُمْ؛
ترجمه: کسانی که به خدا و رسولانش ایمان آوردند، آنها صدّیقین و شهدا نزد پروردگارشاناند. برای آنان است پاداش (اعمال)شان و نور (ایمان)شان (سورۀ مبارکۀ حدید، آیۀ شریفۀ نوزده).»
دستهای از روایات در تفسیر این آیۀ شریفه وارد شدهاست. برقی در «محاسن»، باب «مؤمن صدّیق و شهید است»، نقل کردهاست:
«عَنْهُ عَنْ أَبِيهِ عَنْ حَمْزَةَ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ الْجَعْفَرِيِّ عَنْ جَمِيلِ بْنِ دَرَّاجٍ عَنْ عَمْرِو بْنِ مَرْوَانَ عَنِ الْحَارِثِ بْنِ حَصِيرَةَ عَنْ زَيْدِ بْنِ أَرْقَمَ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ (عَلَیهِما السَلامُ) قَالَ: مَا مِنْ شِيعَتِنَا إِلَّا صِدِّيقٌ شَهِيدٌ! قَالَ: قُلْتُ: جُعِلْتُ فِدَاكَ، أَنَّى يَكُونُ ذَلِكَ وعَامَّتُهُمْ يَمُوتُونَ عَلَى فِرَاشِهِمْ؟! فَقَالَ: أَ مَا تَتْلُو كِتَابَ اللَّهِ فِي الْحَدِيدِ: "وَ الَّذِينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَرُسُلِهِ أُولئِكَ هُمُ الصِّدِّيقُونَ وَالشُّهَداءُ عِنْدَ رَبِّهِمْ"؟ قَالَ: فَقُلْتُ: كَأَنِّي لَمْ أَقْرَأْ هَذِهِ الْآيَةَ مِنْ كِتَابِ اللَّهِ عَزَّ وَجَلَّ قَطُّ. قَالَ: لَوْ كَانَ الشُّهَدَاءُ لَيْسَ إِلَّا كَمَا تَقُولُ لَكَانَ الشُّهَدَاءُ قَلِيلا؛
ترجمه: زیدبن ارقم از حسینبن علی، حضرت اباعبدالله (علیهالسلام)، روایت کردهاست که حضرت فرمود: همۀ شیعیان ما «صدّیق» و «شهید» هستند.
راوی میگوید به حضرت (علیهالسلام) عرض کردم: چگونه ممکن است همۀ شیعیان صدّیق و شهید باشند در حالی که بیشتر آنها در رختخواب و به مرگ طبیعی از دنیا میروند؟! حضرت (علیهالسلام) فرمود: آیا سخن خداوند تبارک و تعالی را در سورۀ حدید ندیدهای؟ خداوند در سورۀ حدید میفرماید: «کسانی که به خدا و رسولانش ایمان آوردند، آنها صدّیقین و شهدا نزد پروردگارشاناند. برای آنان است پاداش (اعمال)شان و نور (ایمان)شان». راوی میگوید: عرض کردم گویا من تابهحال با این آیه برخورد نداشتهام!حضرت فرمود: مطابق گفتۀ تو، مصادیق شهدا [در آیۀ شریفه] افراد قلیلی خواهند بود.
در روایتی دیگر، ابویوسف، یعقوببن یزید از محمدبن ابیعمیر و او هم از عمروبن عاصم و او هم از منهال قصاب روایت میکند که به حضرت امام صادق (علیهالسلام) عرض کردم: به درگاه حضرت حق دعا کن که شهادت را نصیب من گرداند. حضرت صادق (علیهالسلام) فرمود: مؤمن هرگاه بمیرد، شهید محسوب میشود. مگر سخن خداوند تبارک و تعالی را نشنیدهای که فرمودهاست:
«وَالَّذِينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَرُسُلِهِ أُولَٰئِكَ هُمُ الصِّدِّيقُونَ ۖ وَالشُّهَدَاءُ عِنْدَ رَبِّهِمْ لَهُمْ أَجْرُهُمْ وَنُورُهُمْ؛
ترجمه: کسانی که به خدا و رسولانش ایمان آوردند، آنها صدّیقین و شهدا نزد پروردگارشاناند».
این دو روایت در تبیین و تفسیر آیۀ شریفه وارد شدهاست و غیر از این دو، روایات دیگری نیز در این معنا از اهلبیت (علیهمالسلام) وارد شدهاست.
8. از ادله برمیآید که «صدّیق» و «شهید» دو مقام کمالی و فضیلتی والا و عام دارای مراتب مختلف است که مراتب و درجات برین و والای این دو کمال و فضیلت تا مقام اصطفا و برگزیدگی بالا میرود.
9. «صدّیق» و «شهید» دو مقام کمالی و فضیلتی دارای مراتب است. برخی از مراتب و درجات این دو مقام عام و در دسترس همگان است و برخی از مراتب و درجات آن مختص به مقام اصطفا و برگزیدگی است. فقط برگزیدگان الهی به درجات مختص به مقام اصطفا متصف میشوند.
10. «صدّیق» و «صدّیقه» مقامی است که شخص به وسیلۀ صدق و راستی با حضرت حق به این مقام میرسد و صدق و راستی با خدای سبحان با اطاعت از او حاصل میشود. کسی که با تمام وجود، با جوارح و جوانح، از حضرت حق تعالی اطاعت کند به مقام «صدق معالله» رسیدهاست و «صدّیق» یا «صدّیقه» است. «صدق معالله»، هم دربارۀ جوارح، [مثل دست و پا و چشم و..]، مطرح است و هم دربارۀ جوانح، مانند قلب و جان. صدق قلب همان اقبال به حضرت حق تعالی است.
11. آنچه در زیارت حضرت فاطمۀ زهرا (سلاماللهعلیها) وارد شدهاست (إِنْ كُنَّا «صَدَّقْنَاكِ»)، ظاهراً مشدد است، هرچند مشدد نبودن آن هم توجیه دارد و غلط نیست.
🔹
@ayatollahsanad 🔺
#پرسش_فقهی
#معاملات
#ربا #قرض
🟢قرض و مضاربه و گرفتن سود
❓سؤال
شخصی از دیگری مبلغی، برای مثال، دو هزار دینار بحرینی، را طلب دارد. شخص مقروض توان ادای بدهی و پرداخت آن را داشتهاست، ولی تا سیزده سال، تعلل کرده و بدهی را پرداخت نکردهاست. اینک و بعد از گذشت سیزده سال، میخواهد بدهی خود را بپردازد، ولی شخص طلبکار آن را پس نمیگیرد و میگوید باید سیزده سال قبل آن را پرداخت میکردی، زیرا بعد از سیزده سال، همه چیز گران شدهاست.
شخص طلبکار تاجر است و میگوید در این باره باید مصالحه کنیم. اگر من دو هزار دینار را سیزده سال پیش در بازار سرمایه میکردم و با آن سرمایه به تجارت میپرداختم، هر ماه پنجاه دینار سود میکردم (چنین سودی نسبتبه سرمایۀ دوهزاردیناری معقول و قابلقبول است). بنابراین فرض، سود سالیانۀ من ششصد دینار بحرینی میشد و چون سیزده سال گذشتهاست، باید سود ششصددیناری را در سیزده ضرب کنیم که حاصل ضرب هفت هزار و هشتصد دینار بحرینی میشود. پس شخص بدهکار باید هفت هزار و هشتصد دینار سودِ این سیزده سال با اصل مبلغ بدهی (دو هزار دینار) را به طلبکار بدهد، یعنی بدهکار در مجموع باید نُه هزار و هشتصد دینار بپردازد.
آیا چنین حسابی درست و جایز است؟ آیا طلبکار میتواند از روی مصالحه، چنین مبلغی را از بدهکار مطالبه کند؟ آیا شخص بدهکار باید این مبلغ را بپردازد؟
⬇️
🖊پاسخ
1. چنین حسابی جایز نیست. طلبکار نمیتواند مبلغی اضافه بر مبلغ قرض را بهعنوان سود و منافع از بدهکار بگیرد.
2. البته بدهکار بهخاطر تعلل و کمکاری در پرداخت قرض خود، گناهکار و ذمهاش، تکلیفاً و نه وضعاً، مشغول است. به سخن دیگر، با پرداخت مبلغ بدهی، بدهکار بدهیاش را ادا میکند و از این جهت (جهت وضعی)، به طلبکار بدهیای ندارد، ولی با این همه، بهخاطر تعلل و کمکاری در پرداخت قرض، گناه کردهاست و باید از طلبکار حلالیت بگیرد.
3. اگر بهخاطر تورم ارزش پول پایین آمده باشد، [پرداخت اصل بدهی (دو هزار دینار در فرض سؤال) کافی نیست و] بدهکار ضامن تفاوت خواهد بود.
4. جایز نبودنِ گرفتنِ سودِ پول راجعبه زمانی است که طلبکار پول نقد قرض داده باشد. اگر طلبکار در اصل مواد اولیه یا کالا قرض داده باشد، یعنی از اول، طلبکار مواد اولیه یا کالا را به شخص بدکار داده باشد و از همان اول، قرار بر پرداخت مواد اولیه یا کالا باشد، در این صورت، بدهکار باید قیمتِ روزِ آن ماده یا کالا را بپردازد، نه قیمتِ زمانِ قرض کردن (سیزده سال قبل) را.
5. جایز نبودنِ گرفتنِ سودِ پول راجعبه زمانی است که طلبکار پول را قرض داده باشد. اگر دین بهعنوان قرض نباشد، بلکه با عنوان مضاربه باشد و مدیون آن را برای مضاربه گرفته باشد، طلبکار حق اخذ سود را دارد.
🔹
🌐 https://m-sanad.com/?faqs=شخصی-از-دیگری-مبلغی،-برای-مثال،-دو-هزار&lang=fa
@ayatollahsanad 🔺
#پرسش_فقهی
#طهارت
🟢غسل جبیرهای
❓سؤال
اگر شخصی زخم را بخیه زده باشد و شستن زخم و رساندن آب به آن ممکن نباشد، چگونه باید غسل کند؟
⬇️
🖊پاسخ
باید همۀ مواضع غسل، بهجز جایی که زخم است، شسته شود.
اما دربارۀ زخم باید گفت اگر بتوان جبیرهای، [پوششی مانند پارچه یا مانند آن]، روی آن گذاشت و روی جبیره را مسح کرد [بهطوری که آب به زخم نرسد]، باید چنین کرد. اگر مسح جبیره [غسل جبیرهای] نیز ممکن نباشد،
شستن موضع زخم لازم نیست و شستن دیگر مواضع کفایت میکند.
🔹
🌐 https://m-sanad.com/?faqs=اگر-شخصی-زخم-را-بخیه-زده-باشد-و-شستن-زخم&lang=fa
@ayatollahsanad 🔺
#پرسش_فقهی
❓سؤال
1. دست زدن در اعیاد و میلاد ائمه (علیهمالسلام) چه حکمی دارد؟
2. بهلحاظ شرعی، آیا حکم دست زدن در مسجد با حکم دست زدن در حسینیه تفاوت دارد؟
3. حکم دست زدن در عروسیها و جمعهای خانوادگی و فامیلی و دوستانه چه حکمی دارد؟
⬇️
🖊پاسخ
اگر ریتم آن مشابه ریتم آهنگ و موسیقی باشد، حکم موسیقی را دارد [و اشکال دارد]، ولی اگر ریتم آن مشابه ریتم آهنگ و موسیقی نباشد،
جائز، ولی مکروه است، چنانچه خدای سبحان در اشاره به این مطلب میفرماید: «وَمَا كَانَ صَلَاتُهُمْ عِنْدَ الْبَيْتِ إِلَّا مُكَاءً وَتَصْدِيَةً ۚ فَذُوقُوا الْعَذَابَ بِمَا كُنْتُمْ تَكْفُرُونَ؛
ترجمه: و نماز و دعایشان در کنار خانه [یِ خدا] چیزی جز سوت کشیدن و کف زدن نبود.
پس به کیفر کفری که همواره میورزیدید، عذاب [دنیا و آخرت را] بچشید (سورۀ مبارکۀ انفال، آیۀ شریفۀ سی و پنج، ترجمۀ انصاریان).»
در روایات وارد شدهاست که دست زدن از کارهای قوم لوط بودهاست.
🔹
🌐 https://m-sanad.com/?faqs=1-دست-زدن-در-اعیاد-و-میلاد-ائمه-علیهمال&lang=fa
@ayatollahsanad 🔺
#پرسش_فقهی
#تقليد
🟢بقای بر تقلید میت و حکم موارد عدول
❓سؤال
من با رعایت شرایط و موازین شرعی، از مجتهدی تقلید میکردم که به تبعیض در تقلید معتقد بود. مرجع تقلید من از دنیا رفت و من از مجتهد دیگری تقلید کردم که معتقد به وجوب بقا بر مجتهد اعلم میت بود. فتوای مرجع تقلید دوم این بود که بقای بر تقلید از اعلم در همۀ مسائلِ اجتهادی، حتی در مسئلۀ تبعیص در فتوا، واجب است. بعداً دریافتم که مجتهدی دیگر (مجتهد سوم)، [دستکم در برخی مسائل]، از مجتهد دوم اعلم است. درنتیجه مطابقِ فتوایِ مجتهدِ اول (تبعیض در فتوا)، به تبعیض در فتوا بین موارد اختلافی بین مجتهد دوم و سوم عمل کردم. البته فتاوی مجتهد دوم و سوم به هم نزدیک است و موارد اختلافیشان کم است. من در موارد اختلافی یا در مواردی که یکی از آنها به احتیاط واجب قائل شدهاند، به تبعیض در فتوا عمل کردهام.
بعدها مرجع تقلید دوم نیز از دنیا رفت و اینک پرسشم این است که حکم اعمال من چیست؟ من براساس کدام فتوا باید عمل کنم؟ آیا باید بر تقلید مرجع تقلید اول باقی باشم و فقط در مسائلی که به مجتهد دوم و سوم رجوع کردهام، به فتوای آن دو عمل کنم؟
⬇️
🖊پاسخ
1. در هر مسئلهای که از میت عدول شدهاست، نمیتوان دوباره به میت رجوع کرد و به فتوای او در آن مسئله عمل کرد.
2. در این بین فرقی ندارد که عدول از مجتهد میت صحیح و بهجا بوده باشد یا نه. حتی اگر مجتهد میت در مسئله یا مسائلی اعلم بوده باشد و با این همه، شخص در آن مسائل به مجتهد زنده رجوع کرده باشد، نمیتواند دوباره به فتوای مجتهد میت در آن مسئله یا مسائل رجوع کند.
3. همانطوری که فرقی ندارد که شخص از فتوایِ مجتهدِ اعلمِ میت به فتوایِ مجتهدِ زنده عدول کرده باشد یا اینکه مجتهدِ اعلمِ میت در مسئلهای به احتیاط واجب معتقد شده باشد و شخص به فتوایِ فالأعلمِ زنده عمل کرده باشد. در هر دو صورت نمیتوان به فتوایِ مجتهدِ میت رجوع و به آن عمل کرد.
4. به سخن دیگر، اگر شخص در مسئله یا مسائلی، از مجتهد میت به مجتهد زنده، رجوع کرده باشد، بههیچوجه رجوع دوباره به فتوایِ مجتهدِ میت در همان مسائل صحیح نیست، [اعم از اینکه عدول صحیح و بهجا بوده باشد یا نه و اعم از اینکه شخص از فتوایِ مجتهدِ میت به فتوایِ مجتهدِ زنده عدول کرده باشد یا در مسئلهای که مجتهد میت به احتیاط واجب قائل شدهاست، به فتوای فالأعلمِ زنده عمل کرده باشد].
🔹
🌐 https://m-sanad.com/?faqs=من-با-رعایت-شرایط-و-موازین-شرعی،-از-مجته
@ayatollahsanad 🔺
#کتاب_فارسی
● #معارف
📚 در پيشگاه زيارت جامعه
🖊 ترجمه : محمد مهدي سلمانپور
📁مركز ترجمه و نشر آثار مرجع عاليقدر حضرت آيت الله شيخ محمد سند (دام ظله)
https://t.me/mohkamatalthaqalain 🔹
محوريت متن حديث ١٤٠٢ هـ ش.mp3
21.76M
#رجال
#حديث
نشست علمي
مدرسه تخصصي حديث
( حديث شناسي مقارن)
در مشهد مقدس
مشاركت مجازي با موضوع
🟢محوريت متن شناسي حديث
نزد متقدمين از فقها و رجاليون شيعه
📅 چهارشنبه ٢٠ دي ١٤٠٢ هـ ش
مرجع عاليقدر حضرت آيت الله شيخ محمد سند (دام ظله)
@ayatollahsanad 🔺
#پرسش_فقهی
#خمس
🟢اعتبارات دولتی و مسئلۀ خمس
❓سؤال
آیا اعتبارات و کمکهایِ مالیِ دولت برای افراد بالغ و غیربالغی که احتیاجات ویژهای دارند، [مثلاً دچار معلولیت هستند]، خمس دارد؟ دولت مبلغی را برای اعانه و کمک مالی در حساب این افراد واریز میکند.
⬇️
🖊پاسخ
1. خمس سود برای افراد غیربالغ واجب نیست.
2. تخصیص اعتبار و کمک مالی دولت برای شخص امنیت مالی محسوب میشود و ظاهر امر این است که اعتبارات دولتی برای شخص منبع درآمد محسوب میشود و گونهای ارتزاق از بیتالمال است و درنتیجه اگر زائد بر مئونه باشد، خمس دارد.
🔹
🌐 https://m-sanad.com/?faqs=آیا-اعتبارات-و-کمکهایِ-مالیِ-دولت-بر&lang=fa
@ayatollahsanad 🔺
#پرسش_وپاسخ
🟢توثیقات شیخ صدوق قدسسره و دلالت آن
❓سؤال
آیا ترحّم* و ترضیهای** شیخ صدوق (قدسسره) بر ثقه بودن فرد دلالت دارد؟ اگر ترحّم و ترضیهای شیخ صدوق (قدسسره) بر ثقه بودن فرد دلالت داشته باشد، آیا میتوان به چاپهای امروزی که با تصحیح و تحقیق و مقابلۀ برخی بزرگان چاپ شدهاست، اعتماد کرد؟ اگر بین چاپهای مصحّح و تحقیقشدۀ امروزی با چاپهای سنگی یا با نسخ خطی اختلاف وجود داشته باشد، کدام مقدم است و به کدامیک از چاپها باید اعتماد کرد؟ آیا ترضیهای شیخ صدوق (قدسسره) از خود ایشان است یا ناشر یا ناسخ یا مصحح ترضیها را به متن افزودهاند؟ آیا میتوان گفت مصححین با دیدنِ ترضیهایِ صدوق برای برخی از مشایخش، ترضی را تسری داده و در دیگر مشایخ او نیز آوردهاند و درنتیجه برخی ترضیها از خود صدوق نیست یا چنین سخنی معقول نیست؟
⬇️
🖊پاسخ
1. مشهور علما در برخورد با قرائن توثیق و تضعیف یک قرینه و دلالت آن را مستقلاً در نظر نمیگیرند، بلکه به مجموع قرائن و دلالت آنها توجه میکنند. ممکن است یک قرینه بهخودیخود و با غضنظر از دیگر قرائن، ثقه بودن شخصی را اثبات نکند، ولی وقتی با دیگر قرائن در نظر گرفته میشود، دلالتی ظنی بر وثاقت شخص میکند. در این نگرش، هر قرینه به وثاقت شخص بهصورت ظنی دلالت میکند و با در نظر گرفتن دیگر قرائن و دلالت آنها، ظن رفتهرفته قویتر میشود تا اینکه به مرتبۀ اطمینان میرسد.
2. توجه به مجموع قرائن و دلالت آنها نکتهای مهم است که از نگاه عالم بزرگی مانند آیتالله خوئی (قدسسره) پوشیده ماندهاست. مشهور برخی قرائن را بهعنوان قرائن توثیق تلقی کردهاند در حالی که چنین تلقیای مورداشکال آیتالله خوئی (قدسسره) قرار گرفتهاست. محقق خوئی گمان کردهاست از نظر مشهور، قرائن یادشده مستقلاً بر توثیق دلالت دارد و چنین برداشتی را نقد کردهاست در حالی که مشهور نگاه انضمامی دارند و هر قرینه را منضم با دیگر قرائن در نظر میگیرند. هر قرینه موجب شدیدتر شدن ظن میشود تا اینکه ظن به مرتبۀ اطمینان برسد و اطمینان حجت است.
3. همۀ قرائن و به تبع آن، ظن بهدستآمده از هر قرینه در یک حد و مرتبه نیستند. به حسب عوارض و حالات قرائن، قرینهای قوی و ظن برآمده از آن نیز قوی است و قرینۀ دیگری متوسط و ظن برآمده از آن نیز متوسط است و قرینۀ دیگری ضعیف و ظن برآمده از آن نیز ضعیف است.
4. یکی از قرائنی که باید با دیگر قرائن در نظر گرفته شود ترضیهای شیخ صدوق (قدسسره) است. ترضی صدوق به تنهایی ثقه بودن را اثبات نمیکند، ولی وقتی با دیگر قرائن در نظر گرفته شود، ممکن است ثقه بودن شخص اثبات شود، خصوصاً هنگامی که صدوق مکرراً درمورد کسی ترضی بهکار ببرد. ترضی مکرر درمورد شخصی گویای تبجیل و بزرگداشت آن شخص از سوی صدوق است.
5. وقتی ترضی شیخ صدوق با قرائن دیگر در نظر گرفته شود، قرائنی مانند [تکرار ترضی درمورد شخص] و کثرت روایت شیخ صدوق از آن شخص و شیخ اجازه بودن آن شخص و قرائنی از این دست، [به ثقه بودن شخص اطمینان حاصل میشود].
6. اما این اشکال که ترضیهای صدوق (قدسسره) از خود او نیست و ناسخ آن را افزوده است یا این اشکال که نسخ مختلف در این باره اختلاف دارند، در برخی نسخ ترضی آمدهاست و در برخی نسخ ترضی نیامدهاست، وارد نیست. ترضیها از خود صدوق است و کسی آن را نیفزودهاست و اگر در برخی موارد، در بین نسخ، اختلافی در این باره باشد، [چیزی عجیب نیست و] مانند اختلاف نسخ در دیگر موارد است و باید براساس قوانین و موازین ضبط و ترجیح نسخ عمل کرد.
7. [در برخی موارد، به جای «رضیاللهعنه» «ره» بهکار رفتهاست.] رمزِ «ره» نیز همان ترضی است، زیرا رمزِ «ره» [به معنای «رحمهالله» یا «رحمةاللهعلیه» است و] ترحم و ترضی یک معنی دارند.
8. حاصل این است که اختلاف نسخههای چاپی با نسخههای خطی یا با چاپهای سنگی، در محل بحث، مانند اختلاف نسخه در موارد دیگر است و باید به قوانین و موازین ترجیح نسخه رجوع شود.
[*: بهکار بردن عبارت «رحمهالله» یا «رحمةاللهعلیه» بعد از نام شخص.
**: بهکار بردن عبارت «رضیاللهعنه» بعد از نام شخص.]
🔹
🌐 https://m-sanad.com/?faqs=آیا-ترحّم-و-ترضیهای-شیخ-صدوق-قدسسر&lang=fa
@ayatollahsanad 🔺
دربارۀ لیلةالرغائب.pdf
360.2K
#پرسش_های_دینی
🟢درباره نماز ليلة الرغائب
دفتر مرجع عاليقدر حضرت آيت الله شيخ محمد سند (دام ظله)
@ayatollahsanad 🔺
#پرسش_فقهی
#معاملات
❓سؤال
شخصی با دوستان خود قراردادِ بیعِ سلف* میبندد و کل مبلغ معامله را قبض میکند و قبل از سررسیدِ سالِ خمسی، نصف کالای موردمعامله را تسویه میکند و نصف آن میماند. به سخن دیگر، بهاندازۀ نصفِ مبلغِ قبضشده، به طرف معامله، کالا میدهد و بهاندازۀ نصفِ مبلغِ قبضشده، به طرف معامله، کالا بدهکار است.
اینک 1. آیا باید خمسِ کلِ مبلغِ قبضشده را پرداخت کند یا خمسِ نصفِ آن (بهاندازۀ کالایِ تسویهشده) را؟ 2. آیا کالایی که آن را هنوز تسویه نکرده و به طرف معامله بدهکار است، از مئونه و خرجی سال حساب میشود یا نه؟
⬇️
🖊پاسخ
1. آنچه تسویه شدهاست خمس دارد و آنچه هنوز تسویه نشدهاست خمس ندارد، [یعنی نصفِ مبلغِ قبضشده خمس دارد، نه کل آن].
2. اگر مابقی مبلغ در دست شخص بماند و آن را در مئونه خرج نکند، از مئونه محسوب نمیشود و خمس دارد، زیرا صرفِ بدهکار بودنِ نصفِ مبیع (کالای موردمعامله) موجب نمیشود مبلغ بدهکاری از مئونه باشد.
*: بیع سلف بیعی است که مبیع کلیِ در ذمه و ثمن نقد و معلوم است. در این بیع، فروشنده مبلغِ موردمعامله را میگیرد و متعهد میشود در زمانی مشخص، کالا را تحویل دهد.
🔹
🌐https://m-sanad.com/?faqs=شخصی-با-دوستان-خود-قراردادِ-بیعِ-سلف&lang=fa
@ayatollahsanad 🔺
#کتاب_فارسی
● #معارف
📚 بوسه بر عتبات مقدسه
🖊 ترجمه : محمد مهدي سلمانپور
📁مركز ترجمه و نشر آثار مرجع عاليقدر حضرت آيت الله شيخ محمد سند (دام ظله)
https://t.me/mohkamatalthaqalain 🔹
#پرسش_فقهی
#ارث
❓سؤال
1. بعد از فوت فرزند، آیا مادر از ملک زراعیای مال پسر بودهاست، ارث میبرد؟
2. در سند زمینی زراعی آمدهاست که زمین مال وزارت دارایی و متعلق به دولت است و فلان شخص عراقی حق تصرف در درختان (درختان نخل) را دارد. شخصی که در سند ذکر شدهاست از دنیا میرود. اینک این زمین به چه صورتی بین وراث تقسیم میشود؟
آیا فقط درختان به ورثه میرسد و بین وراث تقسیم میشود یا هرچند زمین متعلق به دولت است، هم درختان و هم خود زمین بین ورثه تقسیم میشود؟
⬇️
🖊پاسخ
1. مادر از زمین زراعیای که مال پسرش بودهاست ارث میبرد.
2. خود زمین زراعی مال دولت است، ولی سرقفلی آن (حق اجاره دادن یا حق استفاده کردن از آن) ملک میت بودهاست و درنتیجه مطابق قانون ارث، بین ورثه تقسیم میشود.
بنابراین هم حق سرقفلی و هم درختان کاشتهشده در آن زمین ارث است و مطابق قانون ارث، بین وراث تقسیم میشود.
🔹
🌐 https://m-sanad.com/?faqs=1-بعد-از-فوت-فرزند،-آیا-مادر-از-ملک-زراعی&lang=fa
@ayatollahsanad 🔺
#پرسش_وپاسخ
#عقايد_شيعه
🟢ولایت تشریعی رسولالله و ائمه علیهوعلیهمالسلام
❓سؤال
نظر شما دربارۀ ولایت تشریعی رسولالله (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) و ائمه (علیهمالسلام) چیست؟ آیا این ذوات قدسی صاحب ولایت تشریعی هستند یا نه؟ اگر ائمه (علیهمالسلام) دارای ولایت تشریعی باشند، چگونه میتوان بین این مطلب با قاعدۀ «حرام محمد حرام إلى يوم القيامة وحلاله حلال إلى يوم القيامة» جمعبندی کرد؟ آیا امام میتواند حکم پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) را تغییر دهد؟
⬇️
🖊پاسخ
1. ولایت تشریعی برای پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) و بعد از ایشان، برای اهلبیت عصمت و طهارت (علیهمالسلام) ثابت است. ولایت پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) و اهلبیت (علیهمالسلام) در طول ولایت الهی است، نه در عرض آن.
2. همانطوری که ولایت تشریعی اهلبیت (علیهمالسلام) در طول ولایت تشریعی پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) است، نه در عرض آن.
3. معنای در طول ولایت الهی بودنِ ولایت پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) یا معنای در طول ولایت پیامبر بودنِ ولایت اهلبیت این است که ولایت تشریعی پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) ولایتی مقابل ولایت خداوند نیست، بلکه ولایتی برخاسته از ولایت الهی و سایهای از آن و تابع آن است، همانطوری که ولایت تشریعی اهلبیت (علیهمالسلام) ولایتی مقابل ولایت خدا و ولایت رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) نیست، بلکه ولایتی برخاسته از ولایت الهی و منشعبشده از ولایت رسولالله (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) است.
4. برای فهم بهتر مطلب میتوان ولایتهای سهگانه [ولایت الهی و ولایت رسولالله (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) و ولایت اهلبیت (علیهمالسلام)] را با قانون اساسی و قوانین تصویبشدۀ در مجلس و قوانین وزارتخانهها مقایسه کرد. قوانین مجلس مقابل قانون اساسی نیست، بلکه برآمده از قانون اساسی و شرح و تبیین و تفصیل و بیان قانون اساسی است، همانطوری که قوانین وزارتخانهها مقابل قوانین مجلس نیست، بلکه برآمده از قوانین مجلس و شرح و تبیین و تفصیل و بیان قانون مجلس است. قانون اساسی و قوانین تصویبشدۀ در مجلس و قوانین تصویبشدۀ در وزارتخانه سه طبقۀ طولی، و نه عرضیِ، قوانین هستند که طبقۀ بعد منشعب از طبقۀ قبل و برآمدۀ از آن است.
5. وزیر حق ندارد [بهبهانۀ] عمل به قانون اساسی، قوانین مجلس را نادیده بگیرد و به قوانین مجلس عمل نکند، همانطوری که فرضاً یک شهرداری نمیتواند [بهبهانۀ] عمل به قوانین مجلس، قوانین وزارتخانۀ مربوطه را نادیده بگیرد و به قوانین وزارتخانه عمل نکند. هم حقوقدانها و هم مراجع قانونی باید سه طبقۀ یادشده را در نظر داشته باشند و با توجه به یک طبقه، از طبقۀ دیگر غافل نشوند.
6. آنچه دربارۀ طبقات سهگانۀ قوانین بشری گذشت، درمورد قوانین و تشریعات دینی و الهی ــ اعم از فرائض الهی و سنن پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) و تشریعات اهلبیت (علیهمالسلام) ــ نیز صادق است. اهلبیت (علیهمالسلام) باید از فریضههای الهی و سنن پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) تبعیت کنند، همانطوری که فقها و مجتهدین باید از فریضههای الهی و سنن پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) و سنن اهلبیت (علیهمالسلام) تبعیت کنند.
7. ما گفتیم که «در طبقات سهگانۀ قوانین (تشریع الهی، سنن نبی و سنن اهلبیت) طبقۀ بعدی برآمده و منشعبشدۀ از طبقۀ قبلش و شرح و تبیین و تفصیل و بیان طبقۀ قبلش است.» روشن است که مراد از «شرح» و «تبیین» و «تفصیل» و «بیان» شرح و تفصیل و بیان لغوی نیست، بلکه مقصود این است که طبقۀ قبل قوانینِ اجمالیِ فوقانی و اصل و اساساند و مرتبۀ بعد تفصیل تقنینی، و نه لغوی، آن اجمال است. این مورد نیز با قوانین عرفی و بشری قابلمقایسه است. قوانین مجلس لغات قانون اساسی را شرح و بیان نمیکند، بلکه تفصیلِ تقنینیِ قانون اساسی است، همانطوری که قوانین وزارتخانهها تفصیلِ تقنینیِ قوانین مجلساند و همانگونه که قوانین زیرمجموعههای وزارتخانهها، مانند قوانین شهری و استانی، تفصیلِ تقنینیِ قوانینِ وزارتخانهها هستند. این قوانین طبقات مختلفی دارند که برخی برتر از برخی دیگرند.
8. طبقهطبقه بودن و لایهلایه بودن قوانین و اینکه طبقهای برتر از طبقۀ دیگر و محیط بر آن باشد و طبقهای پایینتر از طبقۀ دیگر و شرح و تفصیلِ تقنینیِ آن باشد امری ناگزیر و ناگریز و دارای ضروت ذاتی است، چه اینکه قانونی وضعی و بشری باشد و چه اینکه قانونی الهی و آسمانی باشد.
9. این امرِ ناگزیرِ ناگریز برهانی تام بر ولایت تشریعی رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) و ضرورت آن ولایت و نیز برهانی تام بر ولایت تشریعی اهلبیت (علیهمالسلام) و ضرورت آن ولایت است، ولایتهایی که در طول هماند، نه در عرض هم.
10.
آنچه گذشت با چشمپوشی از بسیاری از روایات فریقین است. تشریع پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) و ممارست بر تشریع از سوی ایشان، بنابر روایات فریقین، امری قطعی و ضروری است، مانند تشریعی که در دو رکعتِ آخرِ نمازهایِ چهاررکعتی (یعنی رکعات سه و چهار) یا در رکعتِ سومِ نمازِ مغرب انجام داد. این مورد و موارد بسیار دیگر در ابواب مختلف و مواطن متعدد سنن نبی (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) هستند، نه فرائضی از سوی خدای سبحان.
11. آنچه دربارۀ تشریع پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) گذشت دربارۀ تشریع اهلبیت عصمت و طهارت (علیهمالسلام) نیز صادق است. اهلبیت نیز در طول تشریع الهی و در طول سنن پیامبر اکرم، تشریع میکردند، مانند حکمهای امیرالمؤمنین، حضرت علی (علیهالسلام)، در ابواب قصاص و حدود و دیات.
12. آیۀ شریفۀ پنجاه و پنج از سورۀ مبارکۀ مائده عام است بر ولایت تشریعی پیامبر و اهلبیت دلالت دارد: «إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ؛
ترجمه: سرپرست و ولیّ شما تنها خداست و پیامبر او و آنها که ایمان آوردهاند، همانها که نماز را برپا میدارند و در حال رکوع، زکات میدهند (سورۀ مبارکۀ مائده، آیۀ شریفۀ پنجاه و پنج، ترجمۀ مکارم شیرازی)».
افزون بر این آیۀ شریفه، آیات دیگر و نیز روایات مستفیض و متواتر بر ولایت تشریعی پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) و اهلبیت عصمت و طهارت (علیهمالسلام) دلالت دارد.
13. از آنچه گذشت روشن میشود بین تشریعهای پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) با تشریعهای الهی تنافی و ناسازگاری وجود ندارد. تشریعها و سنن پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) برآمده از تشریعهای خدای سبحان و امتداد تشریعهای خداوند است، همانطوری بین بین تشریعها و سنن اهلبیت (علیهمالسلام) با تشریعها و سنن پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) ناسازگاری و تنافی وجود ندارد. تشریعها و سنن اهلبیت امتداد تشریعها و سنن پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) و شرح و بیان و ترجمان آنهاست.
14. همانطوری که روشن شد در این طبقات سهگانۀ تشریعی، طبقۀ نازل امتداد و شارح طبقۀ بالاتر است، نه تأثیرگذار در آن. طبقۀ سافل در طبقۀ بالاتر تصرف نمیکند و در آن اثر نمیگذارد.
15. این سخن دربارۀ قوانین بشری نیز صادق است. قوانین بشری نیز دارای لایهها و طبقات مختلف است و لایۀ سافل شارح لایۀ بالاتر است، نه مناقض آن. برای مثال، قوانین مجلس مشروعیت خود را از قانون اساسی بهدست میآورد و درنتیجه باید با قانون اساسی مطابق و سازگار باشد، نه مخالف و مناقض، همانطوری که قوانین وزارتخانهها مشروعیت خود را از قوانین مجلس بهدست میآورد و درنتیجه باید با قوانین مجلس مطابق و سازگار باشد، نه مخالف و مناقض.
🔹
🌐https://m-sanad.com/?faqs=نظر-شما-دربارۀ-ولایت-تشریعی-رسولال&lang=fa
@ayatollahsanad 🔺
تجلي توحيد در شهادت ثالثه
مرجع عاليقدر حضرت آيت الله شيخ محمد سند (دام ظله)
در آپارات ببينيد
⬇️
https://aparat.com/v/W1jmx
#پرسش_فقهی
#طهارت
⚫️ممکن نبودن طهارت تام و کامل دراثر عمل زیبایی
❓سؤال
کسی قصد دارد عمل زیبایی در صورت خود انجام دهد که با این عمل زیبایی، نمیتواند وضو را بهصورت کامل به جا آورد و باید حتماً وضوی جبیرهای بگیرد یا تیمم کند. آیا عمل زیبایی یادشده برای شخص جایز است؟
⬇️
🖊پاسخ
عمل جراحی یادشده جایز است به شرطی که
أ. دارای غرض عقلایی راجح و قابلاعتنا باشد
و ب. [فقط] مدتی موجب عذر شخص شود و شخص [فقط] تا مدتی معین نتواند وضوی را بهصورت کامل به جا آورد.
🔹
@ayatollahsanad 🔺
صبر زينب كبرى عليها السلام و مقام والاي ايشان
مرجع عاليقدر حضرت آيت الله شيخ محمد سند (دام ظله)
در آپارات ببينيد
⬇️
https://aparat.com/v/Fxoep
#پرسش_وپاسخ
🟢علم ابجد و حروف و حکم استفادۀ از آن
❓سؤال
ما بچهدار نمیشدیم. یکی از برادرانِ دینیِ عزیز ما را راهنمایی کرد و گفت شخصی کاملاً ثقه و مورداعتماد و اطمینان را میشناسد که به علم ابجد آگاهی و بر آن علم تسلط دارد. او با اقداماتی خاص، اسم کامل من و همسرم را پرسید، سپس رفت و سپس برگشت و گفت راهکار را یافتهاست. او چند نام را به من و همسرم پیشنهاد داد و گفت هریک از ما باید یکی از اسامی پیشنهادی را انتخاب کنیم و اسممان را به آن اسم منتخب تغییر دهیم. باید هریک از ما دیگری را به آن اسم منتخب صدا بزنیم و به دیگران نیز بگوییم که ما را با اسامی جدیدمان صدا بزنند.
آیا این کار صحیح و جایز است یا اشکال دارد و با راه و روش اهلبیت عصمت و طهارت (علیهمالسلام) ناسازگار است؟ آیا استفاده از علم ابجد برای بچهدار شدن جایز است یا نه؟ آیا استفاده از علم ابجد برای بچهدار شدن مخالف شریعت و مخالف سیرۀ اهلبیت (علیهمالسلام) است؟
⬇️
🖊پاسخ
اگر فعل آن شخص سحر یا طلسم نباشد یا از جنیان و شیاطین کمک نگرفته باشد، جایز و بیاشکال است.
🔹
🌐 https://m-sanad.com/?faqs=ما-بچهدار-نمیشدیم-یکی-از-برادرانِ-د&lang=fa
@ayatollahsanad 🔺