eitaa logo
این عمار
3.1هزار دنبال‌کننده
28.5هزار عکس
22.9هزار ویدیو
616 فایل
اتباط با مدیر @fanoodi
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ختم نهج البلاغه در ۱۹۲ روز(45).mp3
1.55M
🔊 ختم گویای نهج البلاغه در ۲۷۰ روز 🌺 سهم روز بیستم از حکمت ۱۶۷ تا حکمت ۱۷۷
🌹ختم نهج البلاغه در ۲۷۰ روز. سهم روز بیستم ┄═❁🍃❈🌼❈🍃❁═┄ 📒 : خودپسندی مانع فزونی است. ┄═❁🍃❈🌼❈🍃❁═┄ 📒 : آخرت نزديك، و ماندن در دنيا اندك است. ┄═❁🍃❈🌼❈🍃❁═┄ 📒 : صبحگاهان، برای آنكه دو چشم بينا دارد روشن است. ┄═❁🍃❈🌼❈🍃❁═┄ 📒 : ترك گناه آسانتر از درخواست توبه است. ┄═❁🍃❈🌼❈🍃❁═┄ 📒 : بسا لقمه ای گلوگیر كه از لقمه های فراوانی محروم می كند. ┄═❁🍃❈🌼❈🍃❁═┄ 📒 :مردم دشمنِ چيزهایی هستند كه نمی دانند. ┄═❁🍃❈🌼❈🍃❁═┄ 📒 : آن كس كه از افكار و آراء گوناگون استقبال كند، صحيح را از خطا خوب شناسد. ┄═❁🍃❈🌼❈🍃❁═┄ 📒 : آنكس كه دندان خشم در راه خدا بر هم فشارد، بر كشتن باطل گرايان قدرتمند توانمند گردد. ┄═❁🍃❈🌼❈🍃❁═┄ 📒 : هنگامی كه از چيزی می ترسی، خود را در آن بيفكن، زيرا گاهی ترسيدن از چيزی، از خود آن سخت تر است. ┄═❁🍃❈🌼❈🍃❁═┄ 📒 : بردباری و تحمل سختيها ابزار رياست است. ┄═❁🍃❈🌼❈🍃❁═┄ 📒 : بدكار را با پاداش دادن به نيكوكار آزار ده. ┄═❁🍃❈🌼❈🍃❁═┄
✨بسم الله الرحمن الرحیم✨ 🌹شرح 🔴 قسمت هفتم 🔷 2. چرایی زهد: 🔻بحث دوم پیرامون زهد چرایی زهد است، در این بخش حضرت آثار، دلایل و فلسفه هایی را برای زهد بیان می فرمایند. 🔹2.1 دلایل و فلسفه زهد: 🔸2.1.1 اثر زهد ، شناخت باطن پنهان دنیا است. حضرت در حکمت ۳۹۱ می فرمایند: «در دنیا زهد بورز تا خدا چشمت را به روی عیب های دنیا باز کند و غافل مباش که لحظه‌ای از تو غفلت نمی شود». 🔸2.1.2. اثر زهد کوچک شمردن مصیبتها است. در حکمت ۳۱ نهج البلاغه می فرمایند: «کسی که در دنیا زهد و بی رغبتی از خود نشان دهد مصیبت های دنیا را کوچک می شمارد». 🔸 2.1.3 تأسی به رسول اکرم است. ما مأموریم که در همه شئون زندگی از پیامبر عظیم الشأن اسلام (صلوات الله علیه و آله) الگو بگیریم. در بند ۷ خطبه ۱۰۹ نهج البلاغه درباره زهد پیامبر مولا علی (علیه السلام) می فرمایند: « پیامبر دنیا را کوچک شمرد و در چشم دیگران نیز آن را ناچیز جلوه داد. آن را خوار می شمرد و در نزد دیگران خوار و بی مقدار معرفی می کرد و می دانست که خداوند برای احترام و ارزش او دنیا را از او دور ساخت و آن را برای ناچیز بودنش به دیگران بخشید، پیامبر از جان و دل به دنیا پشت کرد و یاد آن را در دلش می ميراند دوست می داشت که زینت های دنیا از چشم او دور نگه داشته شود تا از آن لباس فاخری تهیه نسازد یا اقامت در آن را آرزو نکند و برای تبلیغ احکامی که قطع کننده عذر ها است تلاش کرد و امت اسلامی را باهشدارهای لازم نصیحت کرد. 🔸2.1.4. تأسی به انبیای بزرگوار گذشته است. در حکمت ۱۰۴ نهج البلاغه داستان خیلی جالبی را می خوانیم: « از نوف بکالی نقل شده است: در یکی از شب ها امام علی (علیه السلام) را دیدم که برای عبادت از بستر برخاست. نگاهی به ستارگان افکند و به من فرمود: « خوابی یا بیدار؟ گفتم بیدارم. امام فرمود: ای نوف خوشا به حال آنان که از دنیا چشم پوشیدند و دل به آخرت بستند، آنان مردمی هستند که زمین را تخت، خاک بستر، آب را عطر و قرآن را پوششی زیرین و دعا را لباس رویین خود قرار دادند. با روش عیسی مسیح (علیه السلام) با دنیا برخورد کردند. ای نوف! همانا داوود پیامبر در چنین ساعتی از شب بر می خاست و می گفت این ساعتی است که دعای هر بنده ای به اجابت می رسد غیر از باجگیران، جاسوسان، شبگردان و نیروهای انتظامی حکومت ستمگر یا نوازنده طبل و تنبور». ↩️ ادامه دارد... 🎙 حجت الاسلام مهدوی ارفع
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
حکمت-4-زهد-2.oga
743.2K
🔊 شرح نهج البلاغه با نهج البلاغه 🔸 شرح 7⃣ 🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌳شجره آشوب« قسمت بیستم » 📌بررسی نفوذی های بنی امیه در حکومت امیرالمومنین علیه السلام 🔻از نظر امام، دشمن پنهان خطرهایی بسیار بیشتری نسبت به دشمن آشکار دارد. 🔻 درنتیجه از همین نکته می‌توان پی برد که اهل نفاق که در ظاهر مسلمان واقع می‌شوند و در حقیقت قصد براندازی اسلام و نظام اسلامی را دارند بیشترین ضربه را به حاکمیت خواهند زد. این جبهه علیرغم تظاهر به رعایت احکام شرع، با همکاری عناصر خودفروخته و مخالف یا دنیاطلب داخلی، تلاش می‌کنند تا اصل اسلام را از بین ببرند؛ به‌نحوی‌که از اسلام جز نامی باقی نماند. 🔻 آنچه در کتب تاریخ برمی‌آید می‌توان فهمید معاویه و سپاه شام، به‌عنوان کانون فرماندهی و کنترل تمام فتنه‌ها و آشوب‌های داخلی حکومت امام علی بوده و با تقویت عناصر مخالف، سعی بر براندازی نظام تحت امر امام داشتند. 🔻 آن‌ها نه‌تنها قصد از بین بردن نظام، بلکه می‌خواستند اسلام را به‌طورکلی دفن کنند. ما در این کتاب در صدد این هستیم که نشان دهیم مهم ترین دشمن و اصلی ترین آن ها، از نظر امام همین جبهه بنی امیه هستند که نیت آن ها، انهدام اسلام بود. 📚 کتاب شجره آشوب 💬 نویسندگان: آقایان یوسفی و آقامیری ↩️ ادامه دارد...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
از زیارت حرم امام رضا جانمان تا زیارت شهید گمنام دیشب بود که فهمیدم مراسم محفل با شهدا در مسجد امام حسین (ع) روز سه شنبه ساعت ۱۵ میخواد برگزار بشه . ساعت ۱۴:۴۰ دقیقه رسیدم نیشابور و با تاکسی مستقیم تا مسجد محل محفل شهدا رفتم . از هرچه که بگذریم از مراسم شهدا نمیشه گذشت . به مسجد رفتم و متوجه شدم شهید گمنام تازه تفحص شده رو میخوان بیارن . یک دیدار کاملا خصوصی با شهید گمنام . چشمانم بارانی شد و قطره های اشک شروع به باریدن کردند . آن وقت بود که گفتم : شهدای گمنام ! تک تک تان پر گشودید و رفتید؛ رفتید، شما همچون کبوتر انی می مانید هرچند دوستار لانه و کاشانه اما آشیانه شان را به قصد پرواز به بالاترین ها رها کردند تا به جنگ سختی ها و به جنگ ناجوانمردی ها بروند. شما کبوترانی هستید که بال هایتان زیر حجم این ناجوانمردی ها به ظاهر شکست اما همچنان ادامه دادید. اکنون شما را همان کبوتران عشقی می نامند که رسم عاشقی و جوانمردی را خوب به ما آموختند. ! گوارای وجودتان . دست توسل ما را هم به نگاهی بگیرید و دعایمان کنید . https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 🇮🇷این عمار🇮🇷 ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
نام رمان: براساس واقعت دلاوری ها و رشادتهای شهدای https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
اقای اکبری:ببخشید خانم موحد میشه ی سوال شخصی ازتون بپرسم من:بفرمایید اقای اکبری:شما ازدواج کردید؟ من:خیر،فقط ی بار خیلی وقت پیش نامزد کردم... آقای اکبری:بهم خورد؟ من:بله آقا ی اکبری:چرا؟ من: نامزدم فوت کرد آقای اکبری:خدا رحمتشون کنه حالا شما عاشقش بودید؟ من:اون عاشقم بود ولی من از اول یکی دیگه رو می خواستم آقای اکبری:پس چرا باهاش نامزد کردید من:ب دلایل شخصی آقای اکبری:اون کسی ک شما دوسش داشتید هم شمارو دوست داشت؟ من:اون قبلا عاشقم بود حالا دیگه نیست آقای اکبری:چ ادمِ بلا نسبت خری بوده چجوری تونسته شما به این خوبی رو فراموش کنه...... ^از خنده می خواستم بترکم ولی عادی خودمو جلوه دادم و امیر ی نگاه عصبی ب آقای اکبری انداخت ک یهو گوشیش زنگ خورد.... تماس رو برقرار کرد و گفت:به به سلام نگین خانم عزیز دلم............خوبی عشقم؟ ^وا رفتم ولی چیزی نگفتم...امیر به کسی جز من که نمیگف عشقم حالا چیشده😔 از شدت حرص ناخنامو محکم تو دستم فرو کردم..سعی کردم عادی باشم.. سرمو با برگه های جلوم گرم میکنم ولی حواسم کاملا به مکالمه ی امیره امیر:خب منم دلم برات تنگ شده شب میام باهم میریم دور دور طرف:..... امیر:اییییییی جانم باشه.... کادوت هم تو راهه طرف:..... امیر:بله بله که میخرم...صد تا هم میخرم.... ای جان..... باشه زندگیم کاری نداری الان تو اداره م... بعدا میام حسابه توی شیطونو میرسم.. ~و گوشیو قطع کرد و باز ب کارش ادامه داد😑 من ینی این نگین خانم رو ببینم همه ی موهاشو میکنم دختره ی پروی امیر دزد.........😒 https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
کل روز رو آقای اکبری مخ منو خورد هم روی پرونده هاکار میکرد هم حرف میزد انگار میخواست خودشو بیشتر بمن نزدیک کنه و بیشتر ازم حرف بکشه وقتی آقای اکبری خاطرات و جک های بیمزه تعریف میکرد مجبور بودم الکی بخندم و امیر گاهی وقتا زیر چشمی نگاهمون میکرد چقد دلم تو این پنج سال براش تنگ شده بود کل این پنج سال همش ب فکرش بودم و فکر آینده اینکه وقتی همه چی تموم بشه و من برگردم ایران فکر میکردم وقتی برگردم من و امیر ی بار برای همیشه مال هم میشیم و هیچ چیز نیست که مارو از هم جدا کنه اما ن ب پیسی خوردم امیر همونطور ک گفته بود منو فراموش کرد و رفت و خودشو وارد ی رابطه ی دیگه کرد بغض سختی گلومو فشار میده فقط میخوام سریع تر ساعت کاری تموم بشه برم خونه و های های گریه کنم من همون امیرو میخوام این امیر برای من ناشناسه... نکنه با طرف نامزد کرده نکنه امیر عاشقشه نکنه ک بیشتر من دوسش داشته باشه... خدایا...امیرم رو بهم برگردون.... ~با صدای اقای اکبری به خودم میام آقای اکبری:خانم موحد........؟ من:بله آقا ی اکبری:میشه بریم بیرون قدم بزنیم؟ ^وای خدا این دیگه چی میگه این وسط.... ن واسا برم باهاش...امیر فکر نکنه حالا ک رفته من تنهام..............! بزار عصبانی ش کنم این برا همه غیرتی میشه... من:بله ب شرط اینکه آبمیوه مهمون من باشید... آقای اکبری:حالا باهم کنار میاییم خانم موحد... نظرتون چیه دنگی حساب کنیم؟ ^خنده ی بلند الکی کردم و از جام پاشدم ک برم بیرون ک امیر خطاب ب آقای اکبری گفت:آقای اکبری فکر میکردم شما پلیس وظیفه شناسی هستید چطور میتونید وسط تایم کار برید تفریح کنید؟ هنوز پرونده هایی ک سرهنگ موحد بهتون دادن ناقص ان و برسی نشدن هروقت کارتون رو تموم کردید میتونید هر جا خواستید با هر کسی خواستید برید من:آقای اکبری ولشون کنید بیایین بریم بیرون قدم بزنیم ^یهو سرهنگ وارد شد و گفت:دخترم چرا پشت میزت نیستی؟میخوای جایی بری من:حجم کار سرم ریخته سر درد گرفتم گفتم برم بیرون ی هوایی کلم بخوره ک انگار آقای عطایی صاحب منصب اینجاست و نمیزاره کسی از جاش جم بخوره .... سرهنگ:خب راست میگن خوشم میاد آقا ی عطایی از پلیسای خوب و وظیفه شناس اینجا هستن وجودشون اینجا ی نعمته دخترم بشین کار پرونده هارو با آقای اکبری تموم کن بعد باهم میریم بیرون دیگه شب.... من:چشم...... و حالت شکست خورده سر جام میشینم ک وظیفه شناس شده خیر سرش هیش گودزیلای پرو با اون نگین جونت ک معلومه خرش کردی..... https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
*چندروز بعد* مش سلیمون سینی شربت و کیک ای ک خودم درست کردم رو وارد اتاق میکنه و ی لیوان شربت و کیک جلوی امیر و یکی هم جلوی من میزاره و با نگاه دلسوزانه و پدرونه ش از اتاق خارج میشه... استرس دارم...خدایا از کیک خوشش بیاد خواهش میکنم... امیر انگار از ظواهر خوشش اومده و کم کم داره میل به خوردن کیک و شربت میکنه ^فقط من و امیر هستیم آقای اکبری دیگه نیومد چون کار پرونده های جنایی تموم شده بود...البته بهتر که نیومد...نقدر صحبت میکرد که امون نمیداد من یه دله سیردرتماشای امیر باشم وب بهانه ی تایید پرونده ها برم پیشش و از بوی عطره سردشو لذت ببرم... وجدانم:میدونی خیلی بد جنسی من:اره خیلی وجدانم:کار درستی نیستا اذیتش نکن خوبیت نداره گناه داره من:وا منظورت چیه مگه من چکار کردم..... وجدانم:چکار نکردی😑 میدونی ب کیک انجیر حساسیت داره و بخوره کهیر میزنه و سرخ میشه و بدنش داغ میکنه و صورتش میسوزه من:خب اینایی ک گفتی چ ربطی ب کیک انجیری ک من درست کردم اوردم اینجا داره؟😂 وجدانم:😒 عهه عهههه امییییر نخور اون کیک رو به به کیکه رو خورد شربتم روش.... من:ایول ایول الانه ک بترکه و منفجر بشه وجدانم: ان شاءالله بی وجدان بشی خلاص شی من: ان شاءالله... ^آخی امیر هم سرما خورده نمیتونه بفهمه ک کیکِ کیک انجیریه نوش جانت عزیزم گوارای وجودت اون شربته😂 دیگه تو باشی جلو من به نگین جونت دل و قلوه ندی😒 دختره ی زشت و ایکبیری وجدانم: باشه بابا نزن.. حالا چی تو شربته ریختی؟ من:هیچی جان وجدان قرص ضد حساسیت رو توش پودر کردم و حل کردم... ینی الان خنثی میشه ولی......... وجدانم:ولی چی؟ من:دیگه بقیه شو خودت مشاهده کن...😈 *نیم ساعت بعد* من:اقای عطایی مشکلی دارید چرا سرخ شدید؟براتون اب بیارم امیرم: مشکلی نیس نمیخاد نگران شید.. ^بیشعور با این حالشم داره باهام لج میکنه...رفتم سمت میزش عین مرغ پر کنده شده بود دستاش و صورتش سرخ شده بود و کهیر میزد قرص خواب رو بهش دادم و گفتم:خوردن این قرص حالتون رو بهتر میکنه قرص رو ازم گرفت وخورد و تشکر ارومی کرد که به زور شنیدم... سه ساعت بعد اخییییی گوگولی من امیر شیطون من اوخی چ ناز خوابش برده... اخ من فدای تو بشم که انقد تو خواب مظلومی ولی تو بیداری میشی گودزیلای دوسر و همش حرصم میدی با کم محلی هات... وجدانم:خیلی نامردی چرا ب جای قرص ضد حساسیت بهش قرص خواب دادی من:خب قرص ضد حساسیت رو توی شربت اش ریخته بودم دیگه ولی ب هر حال زمان میخواست تا اثر کنه حالا نیگاش کن عین بچه کوچول موچولا می‌مونه خرس گنده 28سالشه😂 نیگا سرش رو گذاشته روی میز خسبیده (خوابیده) وجدانم:من دیگه حرفی ندارم من:عافرین شرت کم... به سمت امیر میرم و تو اون حالت ازش عکس میگیرم... یه عکس که خودمم کنارش باشم میگیرم و براش شاخ میزارم.. یهو دلم میگیره... کاش به اینجا نمیرسیدم که برای داشتن یه عکس از عشقم مجبور شم اینهمه کار کنم... کاش امیر میزاشت براش توضیح بدم... اگه میزاشت از حسم بهش بگم خوب بود ولی اون دیگه بهم فرصت نمیده... حرفتی اون روزمونم به خاطره حضور سرهنگ گوش کرد وگرنه مطمئنم من براش اونقد بی ارزشم که حاضر نباشه به حرفام گوش کنه... کاش یهفرصت بهم میداد... روی میزم میشینم و به صورت غرق خوابش نگا میکنم... چقد جذابتر شده لعنتی... قطره ی اشکی روی صورتم میفته... ینی واقعا فراموشم کرده و عاشق اون دختره ی زشت (نگین😒) شده؟ اگه اینجوری باشه که من نابود میشم... من چجوری بودنش کناره یکی دیگرو تحمل کنم... حتی تصورشم برام غیر ممکنه... من نمیزارم...همه ی تلاشمو میکنم که امیر منو ببخشه... خدایا تو به دله عاشقم رحم کن..خودت دیدی تو این پنج سال چی کشیدم...نزار قلبم بمیره...نزار😔 https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
حتما بخوانید👇👇 یادمه حاج حسین یکتا میگفتن؛ اون دنیا معلوم نیست برای ما سلام الله علیها و رو بیارن برای حساب رسی! یکی از 🌹 رو میارن میشه و اعمال مون رو بر اساس اعمال خواهند سنجید... ان شا الله اون دنیا مجلسی تشکیل خواهد شد! به ریاست شهید ...🌹 نمایندگانی از جنس چمران، باکری، آوینی، زین الدین، همت، کاظمی، خرازی، بابایی و کاوه و ... و سخنگوی هیات رییسه! جاویدالاثر حاج و خواهند کرد مسئولان خائنی که و مردم را ندیدند و جیب و را ترجیح دادند... ندیدند پسر و دختر جوان کشور را و اسیرِ حزب بازی خودشان شدند... و مُهر را بر پیشانی رییس جمهوری می‌زنند که به بار آورد... مسئولین بی درد... و آن روز مصادره خواهد کرد اموال با تصاحب کرده‌ی نجومی بگیران را به نفع ... دلمان می‌خواهد... که پای شکنجه‌ شده‌ی خود را در جلسه سازمان ملل به همگان نشان داد و شد سند جنایت ... شهید حسین علم الهدی: نه چپ، نه راست، صراط مستقیم... بی تفاوت نباشیم... به قول شهید آوینی آن که شیعه بودن دارد! قطعا امتحان را پس خواهد داد... سید علی تنها نخواهد ماند... https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
4_6017360279615046836.mp3
7.41M
🎙بگو وقت میهمانت میشوم یا نه؟ (نجوا با امام زمان) بانوای: حاج میثم مطیعی https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
+حاج‌‌آقا‌پناهیان‌‌میگفت: آقا صبح بہ‌عشق‌شماچشم‌بازمیکنہ این‌عشق‌فهمیدنےنیست...! بعدماصبح‌کہ‌چشم‌بازمیکنیم بجاےعرض‌ارادت‌بہ‌محضرآقا گوشیامونُ‌چک‌میکنیم! https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎤 آیت الله 🔵رابطه بین -زمان علیه السلام و علیه السلام... اللّٰهُمَّ‌عَجِّل‌لِوَلیِّڪ‌الفَرَج https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
4_5774173012202882079.mp3
8.67M
🎧🎧 🎵دلم گرفته ای رفیق... 🎤🎤 گرشا تقدیم به همه عزیزانی که دارن💐💐 👌👌 وَعَجِّلْ‌فَرَجَهُمْ https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
پروفسور شپیرا رییس مرکز بیولوژیک اسرائیل: واکسن فایزر سرطان‌زاست پروفسور شموئل شاپیرا که قبلاً به عنوان رئیس مؤسسه بیولوژیکی که ساخت واکسن اسرائیلی برای به آن سپرده شده بود ابراز تأسف کرد که در گذشته علیه کرونا واکسینه شده است: ۳ بار اشتباه کردم: تزریق اول، تزریق دوم و تزریق سوم. کی گفته که اونایی که واکسن زدن قبول نمی کنند که اشتباه کرده اند؟ اثربخشی آن کم تا بعضاً وجود ندارد، عوارض آن شدید و قابل توجه است. این واکسن عوارض بسیار جدی دارد و ظاهراً افرادی به دلیل آن جان خود را از دست داده اند، سعی می کنند آن را سفید کنند، مطالب زیادی از سراسر جهان در مورد التهاب عضله قلب منتشر شده است که مربوط به این واکسن است. التهاب عضله قلب گاهی یک بیماری کشنده است. بیماری های عصبی مشکل دارند ممکن است که بروز برخی بیماری ها مانند سرطان را افزایش دهد. شپیرا اعلام کرد که مخالف واکسن نیست و در طول عمرش با واکسن های زیادی واکسینه شده اما از اینکه با این واکسن (فایزر) برای کرونا واکسینه شده، متاسف است https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 🇮🇷این عمار🇮🇷 ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
قوه‌قضائیه: حکم اعدام حمید قره‌حسنلو لغو نشده؛ نامه‌نگاری موضوعیت ندارد مرکز رسانه قوه قضاییه: دیروز خبری مبنی بر نامه‌نگاری یکی از مقامات کشور برای لغو حکم اعدام حمید قره‌حسنلو (یکی از متهمان پرونده) و موافقت با این درخواست منتشر شد. صبح امروز نیز یکی از روزنامه‌های رسمی، این خبر را تایید کرد و از لغو حکم این متهم نوشت. در مورد پرونده متهمان جنایت ۱۲ آبان‌ماه استان البرز تا این لحظه هنوز حکم قطعی ای صادر نشده است و پرونده متهمان شهادت سیدروح‌الله عجمیان در دیوان عالی کشور در حال بررسی است و سیر قضایی و طبیعی خود را طی می کند ؛ به همین دلیل نامه‌نگاری در این خصوص موضوعیت ندارد. احکام براساس قانون صادر و پس از طی روند دادرسی و تشریفات قانونی نهایی می‌شوند. پی نوشت: پس باید با روزنانه اعتماد برخورد شود! گرچه گذر زمان است که حقیقت را مشخص خواهد کرد! https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 🇮🇷این عمار🇮🇷 ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─