eitaa logo
💞روزهای خدایی💞
72 دنبال‌کننده
39 عکس
6 ویدیو
1 فایل
در این کانال به توفیق الهی برخی از #ایام‌اللّه زندگی #شهروندی، #طلبگی، #تبلیغی و #معلّمی و #مترجمی و #ویراستاری ثبت می‌شود. 🔸 #سرگذشت‌ها روی #سرنوشت‌ها تأثیر می‌گذارد.🔸 ارتباط👇 @mirzameysam افراد فراری از شبکه‌های مجازی وطنی 👇 https://t.me/ayyamollah1
مشاهده در ایتا
دانلود
✨﷽✨ (از نعمت پروردگارت سخن بگو!) سلام علیکم. هفته پیش که مقام معظم رهبری(حفظه الله تعالی) در خطبه‌های تهران آیه شریفه پنجم سوره مبارک ابراهیم با این فراز «وَذَكِّرْهُمْ بـ » (ای ابراهیم! روزهای خدا را به مردم کن) را تلاوت فرمودند و محور فرمایشات خود قرار دادند به ذهنم آمد که جدای از ایام الله امت‌ها که به نوبه خودش تاریخ‌ساز و عبرت‌آموز است ولی برای هر کدام از انسان‌ها هم ایام الله‌ فراوانی در زندگی‌ شخصی روزمره‌شان وجود دارد که اگر در آنها درنگی شود و همیشه جلوی چشمان باشد یادآوری آنها خیلی می‌تواند آثار و برکات به همراه داشته باشد، البته به شرط و بودن، صبری زیاد بسان صبر حضرت ایوب‌ و شُکری فراوان بسان شکر حضرت ابراهیم (علی نبینا و آله و علیهما السلام) ‌. روزهایی که در آنها خیلی پُر رنگ بوده و قضیه‌ای خدایی اتفاق افتاده است. حداقل فایده این کار این است که اگر روزی در زندگی انرژی‌مان افتاد! و دچار بی‌انگیزگی و روزمرگی شدیم با مرور و یادآوری این روزها خودمان را پیدا می‌کنیم و انرژی می‌گیریم. قصد دارم به توفیق و مدد الهی برخی از رویدادهای خاص و ویژه که در زندگی ، ، ، و برایم رخ داده و خاطره‌ای ماندگار شده است را از سال‌های دور و نزدیک، برای خودم جمع‌آوری کنم، و از دریچه به آنها نگاه کنم و آنها را با شما سروران گرامی و گرانقدر به اشتراک بگذارم. شاید نقل اینها برای برخی جالب و جذاب و مفید و راهگشا باشد ... تا خدای حاکم بر قلبها چه تقدیر فرماید. ممنون همراهی و صبوری‌تان هستم. میرزا میثم جمعه چهارم بهمن ماه ۱۳۹۸ 🌹❤️ 📎 https://b2n.ir/424793 @ayyamollah
✨﷽✨ تحلیل قبرستانی ! چند روز پیش برای دفن مادر یکی از دوستان همسرم به رفتیم. با رعایت همه احتیاطات کرونایی شامل: ، و رعایت . خانمی که فوت کرده بود مبتلا به کرونا نبود و آزمایش کرونایش منفی بود و در اثر مشکلات گوارشی بعد از عمل جراحی و چند روز بستری در بیمارستان و در نهایت کمای عمیق به رحمت خدا رفته بود. در قم خانواده آنچنانی نداشتند و بیشتر اقوامشان تهران و اراک بودند و همین باعث شد که عنایت بیشتری به شرکت در مراسمشان داشته باشم. منتظر بودیم تا غسل و کفن انجام شود و در همان جمع محدود حدودا 15 نفره نماز خوانده شود و برنامه‌های بعدی. از آنجا که تا حدودی روابط عمومی‌ام نسبتا قوی است در حاشیه این انتظار با یکی از برادران مرحومه مشغول صحبت شدیم از هر دری. ایشون ساکن تهران بود ولی سالها در زندگی کرده بود و در بخش مخابرات آنجا مشغول به کار بود و برام جالب بود که خیلی هم انقلابی و ولایی و دلسوزانه صحبت می‌کرد. حتی می‌گفت به خاطر شرکت در راهپیمایی‌های همبستگی با فلسطینیان در سوئد و دیگر برنامه‌های مذهبی و انسانی از طرف بعضی ایرانیهای آنجا تحت فشار بودم. خلاصه، صحبت به بحث روز، یعنی کشیده شد. نظر خیلی متفاوتی در مورد منشأ این ویروس داشت. به شدت دست‌ساز بشر بودن این ویروس را رد کرد و گفت: عامل به وجود آمدنش هست. یخ‌های در اثر گرم شدن زمین در حال ذوب شدن است و این ویروس‌ها که مربوط به زمانهای خیلی دور و به تعبیر ایشون هستند آزاد شده‌اند و به کشتی‌های در حال عبور چسبیده‌اند و منتقل شده‌اند و می‌گفت شاهدش هم این است که کشورهایی که ارتباطات دریایی زیادی با مناطق قطب شمال دارند از جمله خیلی قربانی داشته‌اند! معتقد بود که می‌بایست قم را می‌کردند مثل چین و ... . خلاصه بعد از نزدیک دو ساعتی جنازه برای نماز و تشییع از غسالخانه به محل نماز آورده شد. به درخواست برخی وابستگان مرحومه و البته نبودِ روحانی معمّم دیگر! نماز میّت را با دقت بالا در رعایت اسمها و ضمیرها و فعلهای مونث در 😱خواندم و بعدش هم ذکر توسل مختصری و ابا عبد الله الحسین علیه‌السلام، روضه مورد علاقه شدید حضرت مادر 😭 و مناسب آن جمع را خواندم. واقعا افرادی که در ایام کرونا از دنیا می‌روند بسیار بالاست و سنگینی داغ عزیزان در این روزها برای ! آنها بسیار سنگینتر است. بعد از نماز با آمبولانس جنازه را نزدیک محل دفن بردند و با تشییع مختصری مراسم دفن شروع شد. دنبال مَحرم ایشان بودند که داخل قبر برود. شوهرش بود و دامادش و دو برادر معلوم‌الحال! که اصلا نزدیک قبر هم نیامدند و را حسابی رعایت می‌کردند. نزدیک بود شوهر رنجور و پیر ایشان که سیّد هم هست برود ولی دامادشان لطف کردند و رفتند. همسر یکی از برادران مرحومه به دست تند تند دستان همسر خود را ضد عفونی می‌کرد! قرعه خواندن هم باز به من افتاد و گفتند شما نماز را خوانده‌اید و زحمت تلقین با شما! بنده خدایی که در مزار مستقر بود و قرآن می‌خواند و تلقین و ... هم گفت: آنجا که آب هست تیمم باطل است شما بخوانید حاج آقا! با نگاه خاصی کارت دعای تلقین خود را به من داد! شروع کردم به خواندن: یا فلانة ابن فلان!!! هل أنتِ علی العهد... سریع تلقین‌خوان تذکر داد: «بنت!» 😳 (واقعا نماز و تلقین میت زن، خیلی حساسه) گفتم: بله بله! بنت😓... خوشبختانه بعدش دیگه ایرادی نتونست بگیره. وقت خاک ریختن دیدم همه اقوام فاصله اجتماعی را رعایت کرده‌اند و کسی نرفت برای خاک ریختن حتی ! با کمال تعجب دیدم: شوهرش بیل به دست شده ...😱😳😳😔... یا علی😭😭 📌 آن روز در قبرستان را خیلی خیلی خوب با تمام وجودم لمس کردم و فهمیدم... و همچنین غربت و تنهایی یک مرد را! جهت شادی روح آن مرحومه که مادر مومنه، رنج‌ و محرومیت کشیده، و داغِ پسر ‌جوان ‌دیده‌ای بود اگر دوست داشتید فاتحه‌ای بخوانید ... 📎http://ayyamollah.blog.ir/post/16 @ayyamollah
✨﷽✨ سال اوّل طلبگی‌ام بود. یه روز ایشان را در خیابان ارم زیارت کردم که مثل یک فرد معمولی، پاکت نامه‌ای در دست داشتند و در حال رفتن به باجه پستی روبروی بودند. جلو رفتم و بعد از سلام، عرض کردم: لطفا نصیحتی بفرمایید! فرمود: 🌺«آن ره روید که رهروان رفتند!»🌺 روحشان شاد! ❤💔 @ayyamollah
✨﷽✨ شاید شماها هم مثل من یه سوالی از بچّگی تا حالا ذهنتون را به خودش درگیر کرده باشه👇 چرا همیشه تو جیب بود؟ چرا تو جیب خودش نبود؟ تازه هم تو جیب بود! خب چرا هرکس وسایل خودشو نگه نمیداش؟! پاسخ این سؤالم را پیدا کردم 😍👇 ‏‎نکته اصلی این حرکات، است. 😎 توی ، در زمینه خیلی خیلی خیلی رو بچه‌هاشون کار میکنن... الان هم توی خانواده‌هاشون، کسانی که سلاح نگه میدارن، اسلحه رو یکی نگهداری میکنه، خشاب و فشنگ‌ها رو یکی دیگه جداگانه... تا موقع خشمِ آنی (لحظه‌ای)، تصمیم‌گیری با مشورت باشه 👏❤ @ayyamollah
✨﷽✨ دیشب، توفیق یار شد و در جلسۀ‌ یکی از اقوام شرکت کردیم. سخنران که شخصیّت معروف سیاسی و اخلاقی هستند داستان جالبی از زندگی‌شان نقل کرد و گفت: «در آغاز ازدواج که در بودیم، از خانمم خداحافظی کردم و گفتم که من بلد نیستم و در درس‌هایی هم که در حوزه تا حالا خوانده‌ام چنین مهارت‌هایی را یاد نگرفتم! خلاصه، اومدم قم و چون با مرحوم آیت‌الله مصباح شناختی دورادور داشتم و ایشان را شخصیّتی متخلّق و راه‌بلد می‌دانستم به درب منزلشان رفتم و در زدم و با حاج آقا مشکلم را مطرح کردم و عاجزانه، راهنمایی خواستم. آیت‌الله مصباح به ایشان فرموده بودند که یک اصل را می‌گویم و همیشه در مراودات خانوادگی‌ات آویزۀ گوش تو باشد: «هر چه برای خودت می‌پسندی برای خانمت هم بپسند!» اگر دوس داری به تو دروغ نگه تو هم به او دروغ نگو و ... . القصه! سخنران گفت که یه روزی به کنفرانسی در دعوت شدیم که بین ادیان مختلف بود و همۀ ادیان نماینده‌ای داشتند؛‌ از جمله بهائی‌ها! آخرین روز یه سؤال و درخواست به تعبیر ایشون خیلی سخت مطرح شد: هر کسی از دیدگاه دین و مذهب خودش مورد اتّفاقشون را بنویسه تا به یه جمع‌بندی برسیم. ایشون می‌گفت که من یاد آیت‌الله مصباح افتادم و اون جمله و توصیۀ معروفشان و همان را نوشتم و دادم. فردا که کنفرانس تمام شد و هدیه‌هایی به شرکت‌کنندگان دادند خطّ‌کش و ... پشت همۀ‌ اونا همین جمله را حکّ‌ کرده بودند که انگار مورد اتّفاق همۀ‌ ادیان و مذاهب بوده: «هر چه را برای خودت می‌پسندی برای دیگران هم بپسند!» پی‌نوشت: چندین جای نهج‌البلاغه هم امیرالمومنین(علیه السلام) همین جمله را به مالک اشتر و محمّد بن ابی بکر و دیگرانی فرموده‌اند. @ayyamollah
✨﷽✨ یادش بخیر چند سال پیش یهویی قسمت شد و با سه نفر از دوستان طلبه با ماشین پژوی 405 خودم (که در سال 89 ماشین پژوی 504 را تبدیل به مدل پایین‌تر کرده بودم و 405 گرفتم!) در مسیر زیارت اربعین امام حسین(علیه السلام) قرار گرفتیم و تا رفتیم. دم مرز، آخرین توشۀ غذایی‌مان در کشور عزیزمان ایران را خوردیم و کارهای خروج از مرز را انجام دادیم و ردّ‌ شدیم. اوّلین موکب عراقی، فقط چای عراقی داشت و موکب‌دار عراقی عذرخواهی می‌کرد و می‌گفت ببخشید که کم است. یادم از بیت شعر معروف عربی از متنبّی یا ابی‌تمّام که در مغنی خوانده بودم افتاد و آن را برایش خواندم: «قلیلٌ منك يكفيني/و لكن قلیلك لا یقالُ له قلیلُ» (اندڪي از تو مرا ڪفایت مےڪند! اما اندڪ تو را نمے‌توان اندڪ خواند..♥️) حسابی لذّت برد و تشکّر کرد! با رفقا حیران ماندیم که حالا ماشین برای کجا بگیریم: العمارة، نجف، کاظمین، کربلا ... یادم از ذکری آمد که سالها پیش از عارف وارسته و انقلابی و مبارز خطّۀ مشهد، مرحوم آیت‌الله مروارید آن را به جمع رفقای شهیدینی‌مان فرموده بود و توضیح داد که من هیچوقت معطّل ماشین نمانده‌ام و وقتی این ذکر را می‌خوانم ماشین جلوی پای من ترمز می‌زنه. با رفقا تصمیم گرفتیم که به سبک «دوقلوهای افسانه‌ای» 😌دست در دست هم دهیم به مهر و این ذکر را دسته‌جمعی بخوانیم تا ماشینی با گنجایش بیشتر رزق‌مان شود. 😅 در همین حین که داشتیم آماده می‌شدیم تا ذکر خاصّ را بخوانیم، جوانی به طرفمان آمد و گفت این شیخا ماشین میاد دنبالشون و خلاصه، وضعیّتشون به قول خودمونی، کویته!» بهش گفتیم باور کن ما از قبل ماشینی را هماهنگ نکرده‌ایم و مثل بقیّۀ مردم باید به سراغ وَن، یا اتوبوس یا کامیون و ... برویم. ذکر را خواندیم: «اللهمّ إنّي أسألك بکلماتك و معاقد عرشك و سكّان سماواتك و أنبیائك و رسلك أن تستجیبني فقد رَهِقَني من أمري عسرٌ و أسألك أن تصلّي علی محمّد و آل محمّد و أن تجعلَ لي من عُسري يسراً» رفتیم سراغ ماشین‌ها و با قیمت‌های بالا و مسیرهایی که از قبل اصلاٌ بهشون فکر نکرده بودیم و خلاصه خالی‌الذهن پا در مسیر زیارت اربعین گذاشته بودیم. مدّتی با راننده‌های مختلف کلنجار رفتیم. یه مرتبه دیدیم که طلبۀ ملبّسی از دور به طرفمان می‌آید و می‌گوید شما کجا می‌روید؟!‌ گفتیم جای خاصّی در ذهنمان نیست. گفت یه وَن گرفتیم همه‌مون طلبه هستیم و چهار تا جای خالی داریم! گفتیم ما 5 نفریم! گفت حالا بیایید. رفتیم و راننده وقتی دید ۵ نفر هستیم گفت نفر پنجم‌تان صندلی کنار من بشینه؛ خلاصه با یک ون که همه به جز یک نفر! طلبه بودیم راه افتادیم. طلبه‌های اهوازی بودند و خیلی باصفا و معنوی در حدّ اعلا و همچنین انقلابی! در راه گفتند یکی از طلبه‌ها زیارت عاشورا را شروع کنه؛ قرعه به نام یکی از طلبه‌های خوش صدا و با لحن حزین همراه ما افتاد و ایشون هم انصافاً سنگ تمام گذاشت (سلّمه الله من الآفات و العاهات) ... دردسرتان ندهم با همین ماشین زیارت دوره‌ای را به سامرّا و کاظمین رفتیم و در نهایت، در نجف، خانۀ پدری‌مان پیاده شدیم. راستی یادم اومد که وقتی راه افتادیم توی راه یه نفر جلوی ون ما را گرفت و به‌زور ما را برد به یک منزل عراقی و جاتون خالی ما که شام خورده بودیم دوباره با پذیرایی‌های متنوّع پذیرایی شدیم. برنج و مرغ و سالاد و ... ❤️😍 @ayyamollah
سلام. عزاداری‌ها قبول باشه و ملتمس دعا در روضه‌های آخر ماه اسارت آل الله، ماه صفر. امروز صبح در برنامه‌ای که به مناسبت ایّام سالگرد جنگ ۸ سالۀ تحمیلی از شبکۀ ۳ پخش میشه در ارتباطی که با خبرنگاری در استان قهرمان ایلام برقرار کرد، خیلی تعبیرات زیبا و در عین حال تکان‌دهنده‌ای در وصف ایلام و رشادت‌های مردمانش در زمان جنگ گفت؛ یکی از تعبیراتش این بود: «در زمانی که زنان گردن‌بندهای خود را به جبهه‌ها هدیه می‌کردند، ۳۴۰ زن ایرانی، خود را هدیه کردند! 😔😢💔 @ayyamollah
سلام علیکم! پیشاپیش سال بسیار خوب و متفاوت و بابرکتی به برکت حلول ماه مبارک رمضان در عید نوروز امسال را برای همۀ سروران عزیز همراه و بامعرفت، آرزو می‌کنم و خدمتتان صمیمانه تبریک عرض می‌کنم. 💐 أمّا بعد! در این یکی، دو روزه دو پیامک زیر را به‌مانند دیگر شهروندان عزیز شهر «عُشّ آل محمّد(علیهم السلام)» دریافت کردم: سوختن غصّه‌هات تو آتیش آرزومه 4شنبه سوریت مبارک🔥 املاک ... شهرک ... سلام! دلم برات تنگ شده ۲۵ اسفند یه جشنواره داریم با کلّی جایزه. در همان روز، هم داریم خیابان ... 👆ترویج و تشویق فرهنگ ! و و چهارشنبه‌سوری (بخوانید ) از طرف مشاور املاک و فروشگاه کوروش (که در قم می‌ترسند «کوروش» آن را در به‌صراحت در تابلوهاشون و تبلیغاتشون بنویسند!) : واقعاً باید به برخی فروشگاه‌های زنجیره‌ای که با رشد قارچ‌گونه‌شون و مکیدن خون خُرده‌فروشان! با شگردهای تبلیغاتی مدرن و گاهی کم‌فروشی‌های مدرن در قالب تبلیغات فریبنده و جذّاب، به دیدِ یک معضل امنیّتی بلندمدّت و حتّی کوتاه‌مدّت نگاه کرد و همچنین به مشاوره‌املاکی‌ها که یکی از عوامل مهمّ و کلیدی گرانی زمین‌ها در بسیاری از مناطق هستند با فروش زمین‌هایی که با رانت از سال‌های پیش خریده و ذخیره کرده‌اند به یکدیگر با قیمت‌های نجومی و بالا‌بردن قیمت‌ها و ترویج شایعات گاه وبی‌گاه دربارهٔ وضعیّت زمین‌های برخی مناطق و واردآوردن شوک و ایجاد التهاب در بازار مسکن! مجرَّب و مشهود است!!! 😔😏🧐 @ayyamollah
۱۴۴۵ ق سلام علیکم! عزاداری‌هاتون قبول باشه و ملتمس دعا در روضه‌های ارباب چند شب پیش در یک روضه مغتنم در خانه یکی از اقوام سببی، سخنران جلسه نکته زیبایی از یکی از آیات سوره مبارک یوسف استفاده کرد که برام تازگی داشت و تا به حال به اون دقت نکرده بودم: وَلَقَدْ هَمَّتْ بِهِ ۖ وَهَمَّ بِهَا لَوْلَا أَنْ رَأَىٰ بُرْهَانَ رَبِّهِ ۚ كَذَٰلِكَ لِنَصْرِفَ عَنْهُ السُّوءَ وَالْفَحْشَاءَ ۚ إِنَّهُ مِنْ عِبَادِنَا الْمُخْلَصِينَ (یوسف/۲۴) در این آیه تعبیر خداوند در آن بحبوحه امتحان دشوار حضرت یوسف و نجات ایشان با دیدن برهان الهی، این است که: "كَذَٰلِكَ لِنَصْرِفَ عَنْهُ السُّوءَ وَالْفَحْشَاءَ ۚ إِنَّهُ مِنْ عِبَادِنَا الْمُخْلَصِين" ما این‌گونه بدی و فحشا را از او دور کردیم! مطلب سخنران جلسه این بود که 👈گاهی خداوند انسان را با دورکردن بدی و فحشا از او نجات می‌دهد و نمی‌گذارد که بدی و فحشا به سوی او بیاید، نه اینکه او به سمت بدی و فحشا نرود! 👉 @ayyamollah
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 خون تو رنگین‌تر از خون حسین بن علی نیست 🔹مادر شهید فلسطینی در مویه‌های سوزناکش می‌گوید: 🔹 «عزیزم خون تو رنگین‌تر از حسن و حسین نیست. آنها را هم کشتند و ذبح کردند. خدا به همراهت پسرم...» حال و هوای دهۀ شصتی‌ها! مویه‌های سوزناک این مادر شهید فلسطینی به نوعی یادآوری و بازسرایی سرود خاطره‌انگیز «مادر برام قصه بگو» برای دهۀ شصتی‌های خودمون هست: مادر برام قصه بگو دل تنگ تنگه قصه ی بابا رو بگو قصه ی بابا رو بگو دل تنگ تنگه مادر مادر مادر مادر دیشب خواب بابا رو دیدم دوباره دیدم برام سوغاتی داره می‌یاره رو شونه‌هاش دست مردی رو دیدم دیدم که بابا به دورش بی قراره بغل واکرد به روم خندید تو آغوشش منو بوسید چش گریونمو می دید صداش زیبا چشاش دریا به روم خندید منو بوسید انگشترش مثل خورشید می‌تابید از خنده هاش عشق و امید می‌بارید مادر مادر مادر مادر دستشو رو سینه گذاشت رو زانوهاش منو نشوند بغضش شکست و گریه کرد روضه‌ی اربابشو خوند خونم مگه رنگین‌تر از خون حسینه جونم مگه شیرین‌تر از جون حسینه یه جون اگه دادم به راه دین و ایمون صد جون هزارونش به قربون حسینه بابات شهیده یادت بمونه هرجا که باشی با تو می‌مونه 💔😭 : 🔹قابل‌ توجّه کسانی که شایعه ناصبی بودن فلسطینیان را باور کرده‌اند. @ayyamollah