eitaa logo
💚عزیزم حسین💚
3.1هزار دنبال‌کننده
6.1هزار عکس
5.1هزار ویدیو
123 فایل
ا ﷽ ا تکثیرکانال تکثیرعشق ناب 💚 تمام ذرات وجودم عشق ناب فاطمی است والحمدلله فاطمه ای که هستی اش هست به ماسوا دهد رزق اگرکه میدهد به یمن اوخدا دهد ای عشق سربلندکه برنیزه میروی از حلقه کمندتو راه گریز نیست کانال دیگر: @yaraliagham @qalalsadegh135
مشاهده در ایتا
دانلود
‍ ❣️✨✨✨✨﷽ ✨⭐️🍃 ✨🍂🌺 ✨ 🔹السَّلامُ عَلَى الشَّجَرَةِ النَّبَوِيَّةِ وَ الدَّوْحَةِ الْهَاشِمِيَّةِ ... 🔹 ای تسلای دلم ؛ در غم بی مادری‌ام قصدِ رفتن بکنی ؛ پشت سرت می‌بری‌ام مثلِ پیراهن کعبه که عزادار شده بسته‌ام زخمِ تو را با گره‌ی روسری‌ام من بمیرم ؛ نفست همنفسِ درد شده گرمیِ زندگی‌ ما !؛ بدنت سرد شده ای بهارِ منِ دلخسته چرا پاییزی ؟! چهره‌‌ی زخمِ خزان خورده‌ی تو زرد شده لرزه افتاده به جانت ؛ بدنم می‌لرزد آمده زلزله‌ی روضه ؛ تنم می‌لرزد دید ، تا بستر پر خونِ تو را ؛ آه کشید وای ، از خاطره‌هایش ؛ حسنم می‌لرزد روضه‌ی نو ننویسید به دفتر ، کافی‌ست مقتلِ بازِ مرا روضه‌ی مادر کافی‌ست بعدِ سی سال ، دلم بین در و دیوار است تا بمیرم ؛ بخدا میخ همان در کافی‌ست آه ، خورشید ، غروبِ تو طلوع روضه‌ست قامتِ خم شده‌ام مال رکوع روضه‌ست باید آماده‌ی غم‌های جدیدی باشم لحظه‌ی رفتن تو تازه شروع روضه‌ست آه ، بابا چقدَر ماتم تو جانکاه است بعد تو ذکر شب و روز لب من آه است بین تقدیر من انگار ، عزا حک شده است تازه بعد از غم تو داغ حسن در راه است وای ، از همسرِ نامرد و نمکدان شکنش وای ، از خون دلش با جگرش در دهنش وای ، از فتنه‌ی یک پیرزن پست و حسود تیرباران شدنش ؛ خون تنش بر کفنش تازه بعد از حسنم نوبت داغی عظماست نوبت آن همه روضه‌ست که در کرب‌و‌بلاست غمِ مادر ؛ غم بابا ؛ و غم سخت حسن همه جمعند در آن داغ ، که در عاشوراست هُرم این داغ زیاد است ، سرم می‌سوزد «مرغ باغ ملکوتم» که پرم می‌سوزد می‌رود بر سرِ نیزه سر خونین کسی و نظر می‌کند آنجا که حرم می‌سوزد تو دعا کن به عزادار ، خدا رحم کند بین یک لشکر خونخوار ، خدا رحم کند حق بده اینکه من از ترس به خود می‌لرزم من و نامحرم و بازار ؟! ، خدا رحم کند رضا قاسمی
‍ ❣️✨✨✨✨﷽ ✨⭐️🍃 ✨🍂🌺 ✨ 🔹السَّلامُ عَلَى الشَّجَرَةِ النَّبَوِيَّةِ وَ الدَّوْحَةِ الْهَاشِمِيَّةِ ... 🔹 ای یادگار مادر مظلومه دخترم دخت بلا کشیده من روح پیکرم اینقدر پیش دیده من دیده تر مکن گریه به روی خونی و فرق پدر مکن اینقدر با دو چشم ترت آتشم مزن با ناله پدر پدرت آتشم مزن لطمه به رخ مزن دگر آه و نوا بس است داغ کبودی رخ زهرا مرا بس است تو پیش از این مصیبت بسیار دیده ای تو ماجرای سینه و مسمار دیده ای فرق شکسته دیده ای و گریه می کنی بر نی سر بریده ببینی چه می کنی قدری به خاطر دل بابا صبور باش فکر سر بریده و خاک تنور باش حالا عزیز کوفه حقیرت نمی کنند عباس تا که هست اسیرت نمی کنند عبدالحسین میرزایی
فضاى كوفه غمبار است امشب غم از هرسو پديدار است امشب سحاب غم گرفته روى مه را زمين و آسمان تار است امشب همه ذرّات عالم بى قرارند هراسان چرخ دوّار است امشب همه افلاك در سوز و گدازند شب افشاى اسرار است امشب سرشگ از ديده جبريل جارى بسان درّ شهوار است امشب ملايك در سما سر در گريبان نبى را ديده خونبار است امشب نداى قَدقُتل مى آيد از عرش جهان مبهوت و افگار است امشب چه در سر دارد آيا ابن ملجم كه لرزان عرش دادار است امشب به محراب عبادت شاه مردان قتيل تيغ اشرار است امشب ميان خاك و خون چون مرغ بسمل على سلطان احرار است امشب عدالت را به خاك و خون كشيدند ز خون محراب گلزار است امشب براى بهترين فرزند آدم همه عالم عزادار است امشب ستون خيمه اشراق بشكست رسول حق عزادار است امشب رخ مهتابى فرزند كعبه ز شوق وصل گلنار است امشب بگفتا «فزت ربّ الكعبه» زيرا شب ديدار با يار است امشب به گردون آه فرزندان زهرا جگرسوز و شرربار است امشب ز چشم آسمان گر خون ببارد در اين ماتم سزاوار است امشب ترا «فولادى» ار داغ على نيست چرا غم يار و غمخوار است امشب امیرالمومنین
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 باز دعوت شدم و آمده ام مهماني به اميدي كه مرا پيش خودت بنشاني پاي اين سفره نشستن چه صفايي دارد باز هم شاه و گدا جمع به يك مهماني خسته از راه رسيدم تو خودت تعارف كن شربتي، جرعه ي آبي، دو سه لقمه ناني چقدر تا كه به اين خانه رسم طول كشيد من و يك سال فقط در به دري حيراني بعد مهماني قبلي كه از اينجا رفتم گم شدم، دور شدم از تو به سرگرداني به تو و مهر تو سوگند كه مي دانستم كه تو دنبال مني تا كه برم گرداني مناجات با خدا
4_5981311626962275063.mp3
1.89M
‍ واحد جفت مدح مولا و کربلا از روز اول من گدای آل زهرایم‌ من ادّعای بندگی دارم به مولایم من بنده ام من عبد آن صاحب لوا هستم من بنده ام من بَردهء شیر خدا هستم درسینه تارم نور جلی دارم من سرفرازم چون عشق علی دارم یا مرتضی حیدر از برکت شیرحلال و لقمهء بابا شد قسمتم باشم گدای حضرت مولا عمری درِ این خانه کشکولی به کف دارم عمری بود که سر به ایوانِ نجف دارم من روزیِ خود را زین خانه میگیرم بی حیدر و زهرا واللهِ می میرم یا مرتضی حیدر صحرا به صحرا بیقرار و مست و مجنونم من پای پیمان غدیر خم دهم خونم لعنت به هر کس که ولایت را شده منکر باشد ولیِ مطلق حق حیدر و لاغیر نفرین و لعنت بر هرکس که غاصب شد رُکنِ ولایت را با حیله صاحب شد یا مرتضی حیدر ای کربلا ای قبله گاهم آرزو دارم تا که دوباره سر رویِ خاک تو بگذارم مجنون شدم با دیدن گنبد طلاهایت با دیدن سرخیِ پرچم های زیبایت دیوانه شد قلبم مجنون صحرا شد پایم که به خاک کربُ بلا وا شد یا اباعبدالله یا حسین ثارالله شبهای جمعه کربلا غوغا وطوفانی است در قتلگاه شاه بی سر بزم مهمانی است مادر بدیدار حریم پسرش آید زهرا بدیدار حسین بی سرش آید گوید به صد ناله شیب الخضیب من بهر تو میمیرد مادر غریب من یا اباعبدالله یا حسین ثارالله
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. ، شب قدر سومه من اومدم بازم گدايی ای جگر گوشهٔ فاطمه بگو الان كجايی نجفی يا كربلايی ؟ يا که مشهد الرضايی ؟ مكه ای يا كه مدينه ؟ غصه دار زخم سينه هر جا هستی اقاجونم، برام دعا كن۳ خوب خوبا مهربونم، برام دعا كن۳ _ شب قدر سومه سفارش منم كن اقا لباس پاكی و اخلاص و خودت تنم كن اقا اگه ابروتو بردم دل به غير تو سپردم پشيمونم پشيمونم اشتباه كردم ميدونم عيبامو بيا درست كن، ای گل نرگس۳ يه غلام سيا درست كن، ای گل نرگس۳ _ شب قدر سومه امضا میشه مقدّراتم آقا جون یعنی میشه امضا بشه برگِ ‌براتم حرم و بده نشونم قسمتم کن آقا جونم کنارت تو دلِ جاده اربعین پای پیاده یاد پاهای رقیه(س)٬ میریم پیاده۳ نذر بابای رقیه(س)٬ میریم پیاده۳ ___ شب قدر سومه٬ تازه شده داغ سه ساله داری از غمش آقا جون گریه و ضجّه و ناله آخه عمّه جونْ رقیه(س) نداره تَوون رقیه(س) بسکه رو خارا دویده شده قامتش خمیده تو بيای روضه بخونی ،برا رقيه۳ عمريه كه پريشونی ، برا رقيه۳ تاولِ تازه روی پا٬ دلش رو‌ خون کرد۳ روی نیزه سرِ بابا٬ دلش رو‌ خون کرد۳ شاعر:
4_5980858550862228251.mp3
3.84M
🔶🔸اللهم عجّل لولیک الفرج🔸🔶 واحد حماسی امیرالمومنین علی علیه السلام ➖➖➖➖➖ ای فاتح خیبر داماد پیغمبر بر هرنبردی تو سردار وسرلشکر دلدل سواریّ و میتازی بر میدان از خشم چشم تو میدان شود طوفان با ذوالفقار تو شد هر که رودررو با یک تنِ بی سر افتاده به زانو علی اسدالله حیدری محشره اندر محشری همسر زهرای بتول ساقی حوض کوثری یاعلی مولا یاعلی ➖➖➖➖➖ پیروز پیکاری دل دار و سالاری الله به تو نازد از بس جنم داری هرکس نَمی خورده از ضرب شست تو روح از تنش رفته با برق دست تو از هیبتت دشمن واللهِ می میرد با چرخش تیغت سرگیجه میگیرد حق علی و مَعَ الحق علی امپراطور مطلق علی نقشه ی دشمن و بر مَلا کرده ای در خندق علی یاعلی مولا یاعلی ➖➖➖➖➖ تو نفس قرآنی میزانِ ایمانی بر قلعه ی قلبم مولا تو دِژبانی وقت ظهور گردد با ذکر تو محشر وقتی که فرزندت گوید مدد حیدر باصاحب صمصام احیا شود اسلام وقتی که می آید دنیا شود آرام بر همه ی جهان رهبره برتر و سرتر و سروره میوه ی قلب فاطمه تکرار حیدر صفدره یابن امیرالمومنین ➖➖➖➖➖ ✍️به قلم:
ای یادگار مادر مظلومه دخترم دخت بلا کشیده من روح پیکرم اینقدر پیش دیده من دیده تر مکن گریه به روی خونی و فرق پدر مکن اینقدر با دو چشم ترت آتشم مزن با ناله پدر پدرت آتشم مزن لطمه به رخ مزن دگر آه و نوا بس است داغ کبودی رخ زهرا مرا بس است تو پیش از این مصیبت بسیار دیده ای تو ماجرای سینه و مسمار دیده ای فرق شکسته دیده ای و گریه می کنی بر نی سر بریده ببینی چه می کنی قدری به خاطر دل بابا صبور باش فکر سر بریده و خاک تنور باش حالا عزیز کوفه حقیرت نمی کنند عباس تا که هست اسیرت نمی کنند
فضاى كوفه غمبار است امشب غم از هرسو پديدار است امشب سحاب غم گرفته روى مه را زمين و آسمان تار است امشب همه ذرّات عالم بى قرارند هراسان چرخ دوّار است امشب همه افلاك در سوز و گدازند شب افشاى اسرار است امشب سرشگ از ديده جبريل جارى بسان درّ شهوار است امشب ملايك در سما سر در گريبان نبى را ديده خونبار است امشب نداى قَدقُتل مى آيد از عرش جهان مبهوت و افگار است امشب چه در سر دارد آيا ابن ملجم كه لرزان عرش دادار است امشب به محراب عبادت شاه مردان قتيل تيغ اشرار است امشب ميان خاك و خون چون مرغ بسمل على سلطان احرار است امشب عدالت را به خاك و خون كشيدند ز خون محراب گلزار است امشب براى بهترين فرزند آدم همه عالم عزادار است امشب ستون خيمه اشراق بشكست رسول حق عزادار است امشب رخ مهتابى فرزند كعبه ز شوق وصل گلنار است امشب بگفتا «فزت ربّ الكعبه» زيرا شب ديدار با يار است امشب به گردون آه فرزندان زهرا جگرسوز و شرربار است امشب ز چشم آسمان گر خون ببارد در اين ماتم سزاوار است امشب ترا «فولادى» ار داغ على نيست چرا غم يار و غمخوار است امشب
YEKNET.IR - zamine - shabe 19 ramezan 98 - banifatemeh.mp3
3.67M
🔳 (ع) 🌴به سوی مسجد شد روونه 🌴آروم آروم از تو خونه 🎤 👌 👌👌👌💚❤️👌
حضرت علی (ع) - شب نوزدهم - لطیفیان از چه مهمان محاسن پیر من بابای من هرکجا که حرف هجران است با من می زنی یا مگو چیزی و یا گیسو پریشان می کنم بعد عمری آمدی و حرف رفتن می زنی * بعد عمری من فقط یکبار بر تو رو زدم کم بگو ،دست از سرم بردار زینب جان برو می روی ، باشد برو در خانه ی من هم نمان خب به جای رفتن مسجد به نخلستان برو * حیف جای مادرم خالی است ورنه ای پدر شک ندارم راه مسجد رفتنت را می گرفت چادرش را بر کمر می بست و بین کوچه ها پا برهنه می دوید و دامنت را می گرفت * حیف جای مادرم خالی است ورنه ای پدر گیسو یش را بر زمین می ریخت پیش پای تو ناله از دل می کشید و باز مثل پشت در استخوانش را سپر می کرد امشب جای تو * مادرم زهراست من هم دختر این مادرم گر دهی اذنم فدایت دست و پهلو می کنم حرمت گیسوی من مانند موی او بود کوفه را من زیر و رو با نام گیسو می کنم * نذر کردی گوئیا رویت ببینم لاله گون رحم کن کن بر دخترت امشب بیا مسجد نرو هست در یادم هنوز آن صورت سرخ وکبود ای قتیل مادر زینب بیا مسجد نرو * ای غریب کوچه ها ،ای حیدر بی فاطمه مادرم زهرا برای تو همیشه کوه بود در بین کوچه،بین چهل نفر آن روز هم مادرم از پا نمی افتاد اگر قنفذ نبود *علی اکبر لطیفیان*
‍ . علیه السلام بند1⃣ آسمون سیاهه سینه‌ی زمین پُر آهه بیقراره اونکه قرار دلهای بی پناهه از داغ حیدر بی‌تابه کوفه دلتنگ یاره مهتاب کوفه محراب و منبر روضه خون عمامه و سر غرق خون شیر خدا در زمزمه انّا الیه الراجعون انّا الیه الراجعون بند2⃣ لحظه‌ی سفر شد کهکشون دیگه بی قمر شد سهم یتیمای علی از امشب خون جگر شد رو دست مردم ظرفای شیره اما چه فایده که خیلی دیره اشک چشای خسته‌شون داره میباره بی امون اما میخونه مرتضی انّا الیه الراجعون انّا الیه الراجعون بند3⃣ با یه قلب مضطر روضه خونه چشمای حیدر خیره شده باز این دمای آخر به دیوار و در امشب تو بستر احیا گرفته رو لب دم یا زهرا گرفته میخونه از یار جوون از بانوی قامت کمون میگه شده وقت سفر انّا الیه الراجعون إنّا الیه الراجعون شعر‌وسبک:محمدجواد ابوتراب‌زاده .ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ .
بیتی های شب ضربت خوردن حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام همین که تیغ بَر سر  بر جبین خورد میانِ خانه‌اش زینب زمین خورد نه  تیغ اینقدر‌ها زوری ندارد غلط گفتم که میخی آتشین خورد علی را عاقبت از پا درآورد که با خود تیغ یادِ مادر آورد چنان زد تیغ هم نالید از درد چنان زد دادِ زهرا را درآورد سرِسفره دلِ دختر تَرَک خورد فقط سه لقمه امشب با نمک خورد علی امشب هوایِ روضه‌ها داشت فقط میگفت بودم او کتک خورد همان‌هایی که بانو را شکستند خدایا بِینِ اَبرو را شکستند چنان زد فاطمه اُفتاد از پا گمانم باز پهلو را شکستند چه با این مَرد این شمشیر کرده چه با این فرق این تقدیر کرده چنان بد زد نشد بیرون کشانَد گمانم تیغ در سر گیر کرده حسن با داغِ خود درگیرتر شد  تمامِ مسجد از شمشیر تر شد علی اُفتاد رویِ دامنِ او حسن پیر است حالا پیرتر شد نه مرحم نه دوا آورده بودند فقط آه و نوا آورده بودند فقط یک ضربه خورده بود اما برای او عبا آورده بودند زمین اُفتاد و می‌نالید بابا که هر گوشه علی می‌دید بابا عبا آورده بودند و کمش بود علی را روی هم میچید بابا علی جانش علی جانش زمین ریخت که حتی آه مژگانش زمین ریخت کشیدش در بغل این بارِ آخر ولی از بین دستانش زمین ریخت صدا زد آتشِ دل را نشانید مرا بر شانه‌های خود کشانید جوانان بنی هاشم بیایید علی را بر درِ خیمه رسانید لطفی 🥀🥀🥀🥀
علیه السلام 🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 🏴بند اول: شب آه و گریه و شب هق هق بارونه سرِ مرتضی شکسته و دل همه خونه رنگ صورتش شده مثه غروب خورشید و جبرئیل تو آسمون داره، روضشو میخونه امشب توی دل بچه ها شده غوغا😭 افتاده توی بستر غریبونه مولا میره با روی خونی زیارتِ زهرا سی سال هر شب، مرگش، رو خواست از خدا اما امشب، حیدر، شد حاجت روا تَهَدَّمَتْ، وَ اللهْ، اَرْکانُ الْهُدَیٰ تَهَدَّمَتْ، وَ اللهْ، اَرْکانُ الْهُدَیٰ 🏴بند دوم: حانَ في سَمائِنَا الْغُروبْ، يَسْطُو بِنَا الْآهُ غابَ شَمسُنا مِنَ الْوُجودْ، نَضيعُ لَوْلاهُ بَعدَ ما بَكىٰ حَياتَهُ، يَنْعَىٰ عَلَى الزّهراءْ قَدْ مَضىٰ اِلىٰ زَكيَّتَهْ، وَ الْكَوْنُ يَنعاهُ يَرْوي لَنا الْحُسَينُ، وَ دَمْعَهُ الْحَمْراء مُصيبَةَ الجَبينِ، بِفَجْرِهِ الْغَبْراء وَ سَقْطَةَ الْجَنينِ، وَ لَطمَةَ الزّهراء ماتَ الْقرآن، وَ الدّين، وَ الْجَوْرُ بَدَىٰ ماتَ الْاِسلام، وَ الْعَدلْ، مَخْنوقَ الصَّدَىٰ تَهَدَّمَتْ، وَ اللهْ، اَرْکانُ الْهُدَیٰ تَهَدَّمَتْ، وَ اللهْ، اَرْکانُ الْهُدَیٰ 🏴بند سوم: لحظه ی وداع شده ولی، انگاری معلومه که دلش پر از تلاطمه، با اینکه آرومه افتاده یادِ وصیت و سفارش زهرا که میگفت حسین من توی کربلا مظلومه میگفت که زخمیِ تیر و نیزه ها میشه میگفت اسیرِ درد و غم و بلا میشه میگفت جلوی چشمام سرش جدا میشه جسمش بی سر، روی، خاک کربلا اِرْباً اِرْبا، عریان، زیرِ دست و پا تَهَدَّمَتْ، وَ اللهْ، اَرْکانُ الْهُدَیٰ تَهَدَّمَتْ، وَ اللهْ، اَرْکانُ الْهُدَیٰ شعر‌: (بند عربی) سبک: 🔰 : غروب در آسمان ما آشكار شد و آه بر ماحمله‌ور شد خورشيد ما از هستى نا پديد شد و ما بدون او گمراه مى شويم بعد از آنكه زندگيش را با نوحه بر زهرا گريست به سوى زهراى خود شتافت و جهان به سوگواريش پرداخت حسين با اشكهاى سرخش روايت مى كند مصيبت پيشانى در صبحگاه شومش را و همچنين سقط جنين و لطمه بر گونه زهرا را قرآن و دين مردند و ستم آشكار شد اسلام و عدالت مُرد و فرياد خفقان شد بخدا قسم اركان هدايت ويران شدند
خیره به اسمان شده این دیده ی ترم من بی کس همیشه تاریخ حیدرم.. یک روز آب خوش به گلویم نرفته ست از ابتدا غریب مرا زاد مادرم امشب فقط به فاطمه ام فکر میکنم آغوش باز کرده در این شام آخرم افطار تلخ من به نمک باز میشود خرما چرا گذاشته زینب برابرم ای کوفه خوش بخواب علی رفتنی شده راحت شدید از من و فریاد منبرم وقت اذان شدست مهیای رفتنم شمشیرتان کجاست بکوبید بر سرم الله اکبر! اشهد حیدر بلند شد... یارب گواه باش که پر گشته ساغرم فزت و رب کعبه!سرم غرق خون شده این را برای فاطمه سوغات میبرم من را رها کنید خودم راه میروم حالا که ایستاده دم خانه دخترم زینب بمان به خانه که خانه ست جای تو.. این کوچه نیست جای تو ای بانوی حرم از کوچه رد شدن به تو یکروز میرسد از حال و روز کوفه ی آنروز مضطرم فریاد میزنند ببینید اسیر را فریاد میزنی که خدا نیست معجرم فریاد میزنند که خیراتشان دهید فریاد میزنی که زنسل پیمبرم فریاد میزنند که زینب حسین کو؟ فریاد میزنی که به نیزه است دلبرم
میان قبله محراب ناله ها کردم به هرقنوت برای همه دعا کردم برای اینکه به وصل حبیبه ام برسم به قلب سوخته هر شب خداخدا کردم گرفته مسجد کوفه شمیم تو زهرا ببین چه محشری از عاشقی به پا کردم میان گودی محراب تا زمین خوردم عجیب یاد تو و داغ کوچه را کردم تو گیر کردی و نام مرا صدا کردی ببین به صورت خونین تورا صدا کردم عزیز من به تو گفتم که بی تو می میرم ببین به عهد چهل ساله ام وفا کردم دلم زبس نگران نگاه زینب بود دوشانه حسینین خودم رها کردم محارمند کنون دور دخترم اما اشاره جانب گودال کربلا کردم تمام شاخه گلانش به نیزه چیده شود به پیش دیده زینب گلو بریده شود
همین که تیغ بَر سر  بر جبین خورد میانِ خانه‌اش زینب زمین خورد نه  تیغ اینقدر‌ها زوری ندارد غلط گفتم که میخی آتشین خورد - - - علی را عاقبت از پا درآورد که با خود تیغ یادِ مادر آورد چنان زد تیغ هم نالید از درد چنان زد دادِ زهرا را درآورد - - - سرِسفره دلِ دختر تَرَک خورد فقط سه لقمه امشب با نمک خورد علی امشب هوایِ روضه‌ها داشت فقط میگفت بودم او کتک خورد - - - همان‌هایی که بانو را شکستند خدایا بِینِ اَبرو را شکستند چنان زد فاطمه اُفتاد از پا گمانم باز پهلو را شکستند - - - چه با این مَرد این شمشیر کرده چه با این فرق این تقدیر کرده چنان بد زد نشد بیرون کشانَد گمانم تیغ در سر گیر کرده - - - حسن با داغِ خود درگیرتر شد  تمامِ مسجد از شمشیر تر شد علی اُفتاد رویِ دامنِ او حسن پیر است حالا پیرتر شد - - - نه مرحم نه دوا آورده بودند فقط آه و نوا آورده بودند فقط یک ضربه خورده بود اما برای او عبا آورده بودند - - - زمین اُفتاد و می‌نالید بابا که هر گوشه علی می‌دید بابا عبا آورده بودند و کمش بود علی را روی هم میچید بابا - - - علی جانش علی جانش زمین ریخت که حتی آه مژگانش زمین ریخت کشیدش در بغل این بارِ آخر ولی از بین دستانش زمین ریخت - - - صدا زد آتشِ دل را نشانید مرا بر شانه‌های خود کشانید جوانان بنی هاشم بیایید علی را بر درِ خیمه رسانید
🌻🌹 امشب کجا آه ای مسافر بار بستی؟ امشب کجا احیا گرفتی با که هستی؟ امشب کجا بغض غریبی را شکستی؟ یا بین مایی گوشه ای تنها نشستی؟
مداحی آنلاین - فریاد جبرئیل پیچیده در سماء - نریمان پناهی.mp3
9.99M
🔳 (ع) 🌴فریاد جبرئیل پیچیده در سماء 🌴گوید که کشته شد از کینه مرتضی 🎤 👌
مداحی_آنلاین_تو_همیشه_توی_قلب_منی_حمید_علیمی.mp3
3.09M
🔳 (ع) 🌴تو همیشه توی قلب منی 🌴ابا الحسینی ابا الحسنی 🎤
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
باز کن آغوش خود را سائل‌ات سر می رسد آن گدا که بخشش‌ات را کرده باور، می رسد آنقَدَر فریاد خواهم زد که من را هم ببین ناله های هر شبم از پشت این در می رسد @hosenih چلّه چلّه خون دل خوردم که با قیمت شوم مِی که جاافتاده شد،در جام ساغر می رسد تا نَفَس باقی است..،نَفْس سرکشم را رام کن رفته رفته عمر من دارد به آخر می رسد در شب قَدرَت،به قَدرِ گریه ام رونق بده... هر که به جایی رسید،از دیده‌ی تر می رسد گرچه بد کردم..،بیا با این بدت تندی نکن ای که لطفِ بی حدت حتی به کافر می رسد از دل هر معصیت زهرا مرا بیرون کشید کار من هرگاه گیر افتاد..،مادر می رسد زیر قرآن زیر و رویم کن..،الهی بِالعَلی... دلشکسته گیر می افتد،به دلبر می رسد نخل حیدر خرج افطاری ما را می دهد از نجف ظرف رطب هر شب به نوکر می رسد دفن نوکر احتیاطاً گردن ارباب هاست بعد مُردن کفن و دفن ما به حیدر می رسد در سراشیبی قبرم،بعد تلقین خواندنم... حتم دارم مرتضی آنجاست که سر می رسد هرچه که غم بود،حیدر در وجودش جمع کرد... بعدها ارث پدر یکجا به دختر می رسد ▪️ ▪️ سر به چوب محمل خود زد..،در آن ساعت که دید نیزه‌داری مست با راس برادر می رسد @hosenih در کنار خانه ی باباش سنگش می زنند زخم مهلک بر پر و بال کبوتر می رسد کاش زینب خاطرش در کوچه ها آسوده بود... کاش بر هر دختری می دید معجر می رسد شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
بر عفو بی‌حسابت، این نکته‌ام گواه است گفتی که یَأس از من، بالاترین گناه است @hosenih من غرق در گناهم، مسکین و رو سیاهم تنها تویی پناهم، «لا تَقنَطُوا» گواه است هرگز نمی‌پسندی، دَر بَر رویم ببندی آخر کجا گریزد، عبدی که بی‌پناه است در دیده اشک سُرخم، بر چهره رنگ زردم مویم شده سفید و، پرونده‌ام سیاه است بازآمدم به سویت، برگشته‌ام به کویت این بندۀ فراری، محتاج یک نگاه است من عهد خود شکستم، من راه خویش بستم ور نه به جانب تو، هر سو هزار راه است یک جمله با تو گفتن، ذکر هزار سال است یک لحظه بی‌تو بودن، یک‌عمر اشتباه است @hosenih یک یا اِلهی اَلْعَفو، جبرانِ جُرمِ یک عمر یک شام قَدر با تو، بِهْ از هزار ماه است شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
آنچنان زخم‌ گناهان به پرم افتاده که به صد شهر‌ دگر هم خبرم‌ افتاده هرچه را جمع نمودم سر یک غفلت سوخت زیر پای همه حالا ثمرم افتاده @hosenih من همان شاخه‌ی سرسبز تَه باغ توأم که دگر پیر شدم برگ‌و برم افتاده بشکند پای من ای وای چه کردم به خودم به چه جاهای بدی که گذرم افتاده دل من جای علی بود خرابش کردم از دلم نام شریف پدرم افتاده آشتی کن که دوباره به خودت برگردم آرزوهام همه دور و برم افتاده جوشن ای کاش پناهم بدهد از آتش من که خوردم به زمین و سپرم افتاده بِعَلیٍ بِعَلیٍ بِعَلیٍ بِعَلی که هوای نجفِ او به سرم افتاده تا به ایوان طلایش نظر من خورده جنت و هشت بهشت از نظرم افتاده برسانید سلامِ منِ بد را به حسین فطرس امشب تو ببر..من که پرم افتاده شب قدری ببریدم طرف کرببلا خیر عالم همه در این سفرم افتاده @hosenih دم افطار فقط گریه به آن تشنه کنم... داع خشکی لبش بر جگرم افتاده نیزه ها عاقبت از اسب زمینش زده اند خبر ذبح سرش بین حرم افتاده شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
با چشم تر بر روی سر قرآن گرفتیم ذکر بِکَ یا رب و یا رحمن گرفتیم با ذکر آن سرچشمه ی رحمت، محمد در راه دریای خدا جریان گرفتیم @hosenih جانی نمانده بود بین سینه هامان گفتیم فورا بِعَلیٍ، جان گرفتیم بِفاطِمَه گفتیم، مادر سر رسید و از دست هایش رزق آب و نان گرفتیم ذکر لب ما سینه زن ها بِالحَسَن شد خیر دو دنیا را از آقامان گرفتیم گفتیم یاد رأسِ بر نی، بالحُسَینِ آتش گرفتیم و سپس باران گرفتیم از خیر ذکر بِعَلیِ بنِ الحُسَینِ از خوان زین العابدین ایمان گرفتیم وقتی به ذکر حضرت باقر رسیدیم فهم معارف را ز رب آسان گرفتیم بردیم نام حضرت شیخ الائمه قول نجات از آتش سوزان گرفتیم بر روی لب آمد دم موسی بن جعفر از برکت این دم، سر و سامان گرفتیم تا نوبت ذکر علی موسی الرضا شد رفتیم با هم دامن سلطان گرفتیم آمد میان، نام جواد و از سخایش خیر کثیر و برکت و احسان گرفتیم با بردن نام علیِ بنِ محمد قول وصالِ جنت و رضوان گرفتیم گفتیم ذکر بِالحَسَن را، روزی خود از سامرا با دیده ی گریان گرفتیم یعقوب وار از هجر یوسف گریه کردیم بِالحُجةِ... بوی غم کنعان گرفتیم قرآن به سر، سر شد... الهی بِالرقیه از غربتش بر آستین دندان گرفتیم @hosenih از شام قدرش که سر بابا بغل کرد ویرانه غوغا شد، دل ویران گرفتیم آن قدر ناله زد " أبَ..." کنج خرابه ما نوکرانش درد بی پایان گرفتیم شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e