eitaa logo
عزیزم حسین♥️
3.1هزار دنبال‌کننده
6.5هزار عکس
5.4هزار ویدیو
123 فایل
ا ﷽ ا تکثیرکانال تکثیرعشق ناب 💚 تمام ذرات وجود ما عشق ناب فاطمی است والحمدلله فاطمه ای که هستی اش هست به ماسوادهد رزق اگرکه میدهد به یمن اوخدا دهد ای عشق سربلندکه برنیزه میروی از حلقه کمندتو راه گریز نیست کانال دیگر @yaraliagham @qalalsadegh135
مشاهده در ایتا
دانلود
ناگفتنی‌ست درد دل مرتضاي تو در خانه‌ام ببين كه چه خالی‌ست جای تو هر شب به جای آب و غذا غصه می‌خورم يادش به خير بر سر سفره غذای تو... صبر زياد و عمر كمی می‌كنم طلب پايان هر نماز خودم از خدای تو بی‌اختيار فاطمه‌جان گريه می‌كنم از گريه‌های نيمه‌شب بچه‌های تو زهرا درست از شب دفنت به اين طرف هر شب حسن گرفته بهانه برای تو با گريه‌اش حسين هم از خواب می‌پرد تازه شروع می‌شود از نو عزای تو باور نمی‌كنند كه از خانه رفته‌ای احساس می‌كنند می‌آيد صدای تو در پيش بچه‌های تو شرمنده‌تر شدم وقتی نشد كه ختم بگيرم برای تو امروز مدفن تو غريبانه مانده تا از ياد شيعيان نرود ماجرای تو محسن مهدوی @deabel
زینب! مبـاد شکـوه ز بـی‌مادری کنی آمـاده بـاش تـا کــه پدرپروری کنی با مرگ من چو روز علی تیره می‌شود بایـد بـر او بسـوزی و روشنگری کنی آنسـان که مادرت به نبی مادری کند بایـد تــو از بـرای علـی مادری کنی من دیده‌ام زبان علی در دهان توست بایـد تـو بـا زبـان علی، حیدری کنی مـن کوثـر محمّـد و تو کوثر علی! آری تـو را سـزد کـه بـر او کوثری کنی مگذار تا حسین روَد تشنه لب به خواب بیـدار بـاش تـا کـه بر او ساغـری کنی از قتلگه گرفته الـی مجلس یزیـد بایــد تــو بـر حسیـن، پیام‌آوری کنی من پای کرسی سخنت می‌کنم جلوس وقتی به شهر شام، سخـن‌گستری کنی فریــادزن، خــروش برآور، سخن بگو! آنسـان کـه از رسـول خدا دلبری کنی «میثم» بگیر درس ولایت ز فاطمه خواهـی اگــر بـرای علی شاعری کنی استاد حاج غلامرضا سازگار @deabel
بیرون ببر ای آسمان از محفل من ماه را کز آتش دل کرده‌ام روشن چراغ آه را از بسکه دود آه من گردید سدّ راه من در کوچه‌های شهر خود گم کردم امشب راه را گفتم به شب زاری کنم خون جگر جاری کنم صبح آمد و دادم ز کف این رشته کوتاه را باید که اسرار درون از سینه‌ام ناید برون ورنه به آتش می‌کشم با ناله مهر و ماه، را از شدت اندوه و غم ریزد نیستان را بهم در بند بیند شیر اگر بر جای خود روباه را تا محرم اسرار من با بذل جان شد یار من بر راز گوئی، کرده‌ام پیدا درون چاه، را رزم آوری آزاده‌ام اما ز پا افتاده‌ام زیرا که از کف داده‌ام دخت رسول الله را هر گه که با سوز درون از خانه میآیم برون چشمم شود دریای خون بینم چو آن درگاه را «میثم» اگر روشن دلی خشدار کز راه علی دشمن به آگاهی برد یاران نا آگاه را استاد حاج غلامرضا سازگار @deabel
یاس مان را تبر آزرده خدایا چه کنم؟ بین معبر شده پژمرده خدایا چه کنم؟ دست خود را روی ریحانه ی ما کرد بلند آن حرامی سیه چرده، خدایا چه کنم؟ تا به امروز کسی مادر ما را اصلا آه، کوچک شده نشمرده خدایا چه کنم؟ مادرم... ام ابیها، جلوی چشمانم وسط کوچه زمین خورده، خدایا چه کنم؟ نظرم بر رخش افتاد، دلم ریخت به هم با رخی که شده خون مرده خدایا چه کنم؟ حس بینایی چشمان خدابینش را دست سنگین کسی برده، خدایا چه کنم؟ علتش اشک من است این همه تکثیر شده؟ یا نه آیینه ترک خورده، خدایا چه کنم؟ محمدجواد شیرازی @deabel
باور نمی کنم که تو بی بال و پر شدی خسته شدی شکسته شدی مختصرشدی شرمنده ام بخاطر من زخم خورده ای روزی که در مقابل دشمن سپر شدی افتادی از نفس– نفست بند آمده افتاده ای به بستر ؛غم محتضر شدی هیزم به دست های مدینه که آمدند مجروحِ دودِ آتش و زخمیِ در شدی آتش زبانه می زد و در نیمه باز بود فهمیدم از صدا زدنت بی پسر شدی این شهر چشم دیدن ما را نداشتند ازدست هم محلی خود خونجگر شدی همسایه ها رعایت حالت نمی کنند آری دگر برای همه درد سر شدی محمدحسن بیات لو @deabel
منتظر سینه ای دارم پر از اندوه و درد بیشمار نالم از هجر رخ والایت ای زیبا نگار 🍀 از فراق روی دلجویت بنالم از دو‌ عین تا شوم مهجور از عشق تو ای محبوب یار 🍀 کن نظر بر سوی من یا حجة ابن العسکری جز به کویت نیست راهی بهر من ای شهریار 🍀 امت گمگشته ره را راهنمایی سوی توست ای امید مستمندان جهان ای غمگسار 🍀 باز آ تا رشتهٔ عمرم زهم نگسیخته چون گره افتد شود کوتاه تر در نزد یار 🍀 گر بیفتد دیدگانم بر جمال انورت آرزو دیگر نباشد بر سرم ای مه عذار 🍀 روز و شب وردم بود نام تو یا یابن الحسن نه قدم بر دیدگانم ای عزیز کردگار 🍀 «خوشنوایم»خاک پایت توتیای دیده ام سینه ام مملو از عشق تو اندر دل شرار 🍀 محمدحسین محمدی(خوشنوا) @deabel
نَیُفتــَــد بـر قــــدِ گـــل آذر ای کاش نگـردد هیـــچ یاسی پـرپـر ای کاش به نفســــه عمر گـــل کوتاه باشــــد نَشیند بر گلـــی خاکستــــر ای کاش چه تشبیهی برایش بهتــــر از گــــل بجای گــــل بگویند مــــادر ای کاش صفــــا مادر ، وفــــا مادر ، شفـــا او نگیــــرد مــــادری دردِســـَر ای کاش پســر طاقــــت نــدارد دیدنــــش را نبینــــد دردِ مادر ، دختــــر ای کاش غمِ بی مادری سخت است وجانکاه نباشــد خانه ای بی مـــادر ای کاش مدینه مادری در شعلـــه ها سوخت نگیرد آتشــــی بر معجــــر ای کاش چـــه گویــم بار شیشه داشت مادر به بیرون باز میشــد آن در ای کاش علــی را دست بستــــه ؛ میکشیدند یکی می بست چشمِ حیدر ای کاش تمــام صحنــــه ها را دیــــد مــــولا فلک سوزد ز داغش یکسـر ای کاش به گودال آمــــد آن جانـیِ بی رحم نمی آورد با خود خنجــــر ای کاش بریدنــد از قفایــش آن ســــری که تماشایش نمیکرد خواهــر ای کاش سیدحسین میرعمادی @deabel
آتشی در خانۀ اهل کسا انداختند ریسمان بر گردن شیر خدا انداختند بدتر از آن ریسمان این بود که ، در پشت در یاس هجده سالۀ او را ز پا انداختند با لگد گیرم چنان انداختندش بر زمین پیش چشم دخترش زینب چرا انداختند فرصتِ آنکه سرش را خم کند پیدا نکرد دست ، سمت صورت او بی هوا انداختند دور از چشم علی فضه بیا امداد کن با لگد هم طفل من را هم مرا انداختند از علی شد هتک حرمت وقت مسجد بردنش از سرش عمّامه از دوشش عبا انداختند دیدنِ این چادر خاکی علی را می کشد روی چادر چند تایی ردِّ پا انداختند آتشی را کز درِ این خانه شعله می کشید بعدها در خیمه های کربلا انداختند دیدهء عباس روی نیزه ها پُر آب شد دختری را بی هوا از ناقه تا انداختند جان فدای آن سری که شامیان با سنگها شرط بستند و ز رویِ نیزه ها انداختند گشت آقایی میان خاکها با گریه گفت : ... خاتمت بردند ، انگشتت کجا انداختند مهدی مقیمی @deabel
💠حقيقت و دليل وجود شب قدر را بدانید.. 🔥 احراق بيت فاطمة هو احراق ليلة القدر عن أبي عبد الله علیه السلام أنه قال ﴿إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْر﴾ الليلة فاطمة، و القدر الله، فمن عرف فاطمة حق معرفتها، فقد أدرك ليلة القدر، و إنما سميت فاطمة لأن الخلق فطموا عن معرفتها، و قوله ﴿و ما أَدْراكَ ما لَيْلَةُ الْقَدْرِ لَيْلَةُ الْقَدْرِ خَيْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ﴾يعني خير من ألف مؤمن، و هي أم المؤمنين ﴿تَنَزَّلُ الْمَلائِكَةُ وَ الرُّوحُ فِيها﴾ و الملائكة المؤمنون الذين يملكون علم آل محمد علیهم السلام، و الروح القدس هي فاطمة ﴿بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ كُلِّ أَمْرٍ سَلامٌ هِيَ حَتَّى مَطْلَعِ الْفَجْرِ﴾ يعني حتى يخرج القائم عج. 📚تفسير فرات الكوفي ج۲ ص٥٨١. 🌟 مولانا امام جعفر صادق عليه السلام فرمودند: در آيه شریفه: «إِنَّـا أَنـزَلـنـاهُ فـِي لـَيـلَـةِ الـقَـدر» مراد از « شب» فاطمه عليها السلام و مراد از «قدر»: الله (جل جلاله) است. پس هر كس حضرت فاطمه زهراء سلام الله عليها را به گونه ای كه حق معرفتش است، بشناسد پس بدرستی شب قدر را شناخته است. همانا فاطمه، فاطمه ناميده شد چون شناخت او - مانند شب قدر - از خلايق پنهان شده است. 👈 و آنجا که خداوند فرمود: ﴿و تو چه می دانی شب قدر چيست، شب قدر از هزار ماه بهتر است﴾ يعنی: فاطمه عليها السلام از هزار مؤمن بهتر است زيرا او مادر مؤمنين - یعنی ام المومنین - است. 👈 و آنجا که خداوند فرمود: ﴿فرشتگان و «روح» در آن شب به اذن پروردگارشان برای - تقدیر - هر کاری نازل میشوند.﴾، «فرشتگان يعنی: مؤمنانی كه از علم آل محمد عليهم السلام بهره مند میباشند، و «روح» یعنی همان روح القدس كه همان فاطمه سلام الله عليها است. 👈 و آنجا که خداوند فرمود: ﴿شبی است سرشار از سلامت تا طلوع سپیده!﴾، يعنی: فاطمه سرشار از سلامت برای مومنین است - تا ظهور حضرت قائم عج. . 📚 تفسير فرات الكوفي ج۲ ص۵۸۱ 📚 بحارالانوار ج۴۳ ص۶۵ @deabel
‍ 🏴السَّلاَمُ عَلَیْکِ أَیَّتُهَا الصِّدِّیقَهُ الشَّهِیدَهُ🏴 شب باشد و آن هم به زیرِ نورِ مهتاب شمعی که دارد ذره ذره می شود آب چشم سحر ابری و بارانیست امشب قلب علی از غصه طوفانیست امشب داغِ شفق بود و وداعِ چشمِ خورشید زخمِ شکافی که به زیرِ جامه اش دید یاسِ پدر را چه به تیغِ و زخمِ نیلی پروانه که اصلا ندارد تابِ سیلی ذرات عالم سوگِ جسمِ مهربانش غیر از علی امشب که دارد آسمانش برگ گلِ ریحان چرا رنگش کبود است خونابه ی پهلوی او مانند رود است آهسته تر اسما بریز آب روان را طاقت ندارد برگِ گل تیغِ خزان را حرفی بزن چیزی بگو یارِ صبورم ای کوثرِ احمد تو ای مشکاتِ نورم جانم فدای جسم بیمار و ضعیفت زهرا نبینم رنگ و رخسارِ نحیفت گنجینه ی هفت آسمان در سینه ی توست آیات اعظم جلوه ی آیینه ی توست زهرا تو را خالق چه قدسی دم سرشت است نام تو را زیباتر از مریم نوشت است واحسرتا! ای گل شبانه خاک رفتی تا در جوارِ سیّد لولاک رفتی! @deabel
حرف از وصیت است!؟ چرا خوب می شوی چشم و چراغ خانه ی ما خوب می شوی نبضت اگر چه فاطمه جان کُند می زند! جدی نگیر بغض مرا، خوب می شوی جانِ حسن سفارش تابوت را نده! کوری چشم....... خوب می شوی کافور و سدر دست علی می دهی چرا!؟ عطرخوش بهشت خدا خوب می شوی حرف مرا دو تا نکنی پیش بچه ها! من قول داده ام که شما خوب می شوی 《عجل وفاتی》 تو غرور مرا شکست در شهر گفته ام همه جا خوب می شوی گفتم که کار می دهد این زخم دست ما! گفتی که بی طبیب و دوا خوب می شوی مویت اگر چه سوخت، عروس منی هنوز افتاده ای به گریه چرا؟ خوب می شوی غصه نخور جواب سلامم نمی دهند با غربتم کنار بیا خوب می شوی کمتر بگو حسین، صدایت گرفته است ای روضه خوان خانه ی ما خوب می شوی وحید قاسمی @deabel
دخترم، ارثیه‌ی غربت مادر مال تو پر کشیدن مال من، این دو سه تا پر مال تو داغ من مال علی، داغ علی هم مال من حسنین و غم این دو تا برادر مال تو خطبه خونی، توی مسجد مدینه مال من خطبه خوندن، توی کوفه مثل حیدر مال تو خنده‌ی همسایه‌ها، تو راه کوچه مال من صدای هلهله و خنده‌ی لشگر مال تو این سه تا کفن، واسه من و علی و مجتبا زینبم، پیرهن حسین بی‌سر مال تو قصه‌ی میخ در و کشتن محسن مال من غصه‌ی سه شعبه و حنجر اصغر مال تو بوسه‌های بی‌رمق؛ این دم آخر مال من بوسه‌های لب گودال برادر مال تو زخم بستر مال من، اشکای حیدر مال من یک هزار و چندتا زخمِ تنِ بی‌سر مال تو قتل و غارت مال تو، رخت اسارت مال تو دیدن بزم شراب و می و ساغر مال تو امیر عظیمی @deabel