#حضرت_زینب
#اسارت
مادر میان کوچه ها یکبار اگر رفت
دختر چهل منزل میان هر گذر رفت
مادر میان آتش در معجرش سوخت
دختر به زور آستین معجر به سر رفت
مادر میان چهل نفر افتاد اما
دختر میان حلقۀ صدها نفر رفت
مادر اگر با درد پهلو رفت مسجد
دختر به کاخ شام با درد کمر رفت
مادر اگر باگوش پاره خانه برگشت
دختر به ویرانه ولی پاره جگر رفت
مادر به پیش دیدۀ انصار افتاد
دختر به پیش چشم قومی بدنظر رفت
سیدپوریا هاشمی
🕊﷽🕊
#دشتی
#شب_هفت_امام حسین(ع)
⬅️#در_چهار_سبک
فدای چشم چون دریای زینب
بمیرم واسه ی غمهای زینب
شب هفتم سر قبر حسینش
چقدر خالیه امشب جای زینب
شب هفتم شده زینب کجایی
سر قبر حسین خود بیایی
شب هفتم کنار قبر سقا
بگو ام البنین داد از جدایی
یه گوشه زار و تنهایی رقیه
گرفته ذکر بابایی رقیه
به یاد اصغر شیرین زبونش
داره میخونه لالایی رقیه
بگو پس نور چشمای ترت کو
بگو شبه پیمبر اکبرت کو
نه حر موند و نه عبدالله و قاسم
ابالفضل ،ساقی آب آورت کو
شب هفتم شد و قلبم کبابه
همه دنیا به چشم ما سرابه
امون از داغ طفل شیرخواره
که حالش از همه بدتر ربابه
میسوزونه غمت از ما پر وبال
چه سخته همسفر با قوم دجال
تو بیداری که پیش شمر و زجرم
تو خوابم میرم هرشب بین گودال
شب هفتم گرفتم روضه ی سر
امان از ناله ی پر سوز خواهر
اسیر شمر بودم من اگر که
نبودم مجلس ختمت برادر
بنال ای دل از این غم بی شماره
ندارد اسمانم یک ستاره
شب هفتم شده شیون کن ای دل
به یاد آن گلوی پاره پاره
✍حسین کریمی نیا
#حضرت_زینب_س_کوفه_و_شام
از تنت دوری و سرنیزه مکانت شده است
آیه ی کهف خدا ذکر زبانت شده است
@hosenih
سرِ تو دست سنان است و گلویت خسته
خسته از دست تکان های سنانت شده است
بین هجده گل سرخم که به نی می سوزند
زخم پیشانی تو خوب نشانت شده است
برسان از سر نی نیم نگاهی به من و
دخترت که نفسش، مرثیه خوانت شده است
من عزادارم و دستانم اگر بسته، ولی
سنگ ها بر سر من لطمه زنانت شده است
شده امروز مرا همسفر کوفه و شام
آنکه دیروز تو را قاتل جانت شده است
@hosenih
معجر سوخته ی دخترکانت، امروز
بدترین زخم روی روح و روانت شده است
شاعر: #حسن_کردی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسین_ع_مناجات
شب تا سحر جز نام تو نجوا ندارد
کی گفته که عاشق شب یلدا ندارد؟!
دلداده تنها لذّتش دیدار یار است
وابستگی به لذّت دنیا ندارد
@hosenih
میسوزم و میسازم عمری با فراقت
پروانه جز آتش که جایی را ندارد
هر فصلی از عمرم زمستان است بی تو
دنیای بی تو واقعاَ گرما ندارد
ما را به عنوان «غلامت» می شناسند
بی تو کسی کاری به کار ما ندارد
@hosenih
ای خوش به حال آنکه مثل مهزیارت
جز دیدن تو در سرش رؤیا ندارد
از دیدنت محروم میماند یقیناَ
چشمی که رنگ و بویی از تقوا ندارد
وقتی که جای «بهتر از ما» خیمه ی توست
دیگر برای روسیاهان جا ندارد
تا زنده ام میبینمت یا نه ؟ بگو که
این نوکرت توفیق دارد یا ندارد؟
گر چه بدم امّا تو را میخواهم آقا
مجنون تمنّایی به جز لیلا ندارد
@hosenih
خوشبخت آنکه انتخابش کردهای تو
بدبخت آنکه این لیاقت را ندارد
هر جای هیأت که نشستم فیض بردم
پایین و بالا مجلس آقا ندارد
شاعر: #محمد_فردوسی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_زینب_س_کوفه
ای هلال من به بالای سنان قرآن بخوان
قاری قرآن و قرآن را زبان! قرآن بخوان
با صدای خود مسخر کن تمام کوفه را
کوفه را هم کربلا کن؛ همچنان قرآن بخوان
@hosenih
گرچه بشکسته جبینت بر سر نی، سجده کن
گرچه گشته از دهانت خون روان، قرآن بخوان
تا مگر آوای قرآن تو آرامم کند
بر فراز نیزه ای آرام جان قرآن بخوان
تا که اسلام تو را اهل زمین باور کنند
ای امام کلّ اهل آسمان قرآن بخوان
زادۀ مرجانه دارد قصد آزار تو را
تا نرفتی زیر چوب خیزران قرآن بخوان
صوت قرآن سر تو سربلندم میکند
تا نگشته قامت زینب کمان قرآن بخوان
یاد قرآن پدر کن؛ روی دست جدمان
وارث حیدر! تو هم نوک سنان قرآن بخوان
@hosenih
آنچه دیدم مادرم زهرا برایم گفته بود
این مصیبت را نمیکردم گمان؛ قرآن بخوان
هرکه هرچه دارد، از این خاندان دارد حسین
تا به «میثم» هم دهی سوز نهان قرآن بخوان
شاعر: استاد #غلامرضا_سازگار
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
ورود به شام
شامیان من داغدارم هلهله کمتر کنید
خارجی نه زاده ی پیغمبرم باور کنید
کف زدن پایِ سر فرزند زهرا خوب نیست
نامسلمانان حیا از دخت پیغمبر کنید
با چه جرمی عمه ام را پیش چشمم
می زنید
نه حیا از فاطمه نه شرم از حیدر کنید
گشته جای شیر جاری اشک از چشم رباب
جای خنده گریه با آن مهربان مادر کنید
میهمانم، زاده ی پیغمبرم آیا رواست
جای عطر گل نثارم خاک و خاکستر کنید
این سر ریحانه ی زهراست بر بالای نی
از چه رو با خنده استقبال از این سر کنید
کوچه کوچه سنگ بگرفتید جای گل به دست
تا نثار فرق مجروح علی اکبر کنید
زخم زنجیر مرا دیدید و خندیدید باز
شادمانی پای اشک عمه ام کمتر کنید
فاطمه با ماست ای نامرد مردم کِی رواست
رقص پای گریه ی صدیقه ی اطهر کنید
شیعیان با شعر #میثم در غم ما اهل بیت
دیده را لبریز از خون سینه پر آذر کنید
✍منکلام:استادحاج غلامرضا سازگار
متخلص به میثم
🔴کانال رسمی عاشقان حضرت زینب«س»
https://eitaa.com/hazratehzeynab
حضرت زینب سلام الله علیها
آبروی نوکران هم از نگاه زینب است
نور اگر داریم در دل از پگاه زینب است
پارکابش پاسبانش اکبر لیلاست و
حضرت عباس هم میر سپاه زینب است
هر که می گردد حسینی زینبی هم می شود
سوز هر سینه فقط از سوز آه زینب است
در دلش دارد هزار و نهصد و پنجاه زخم
قتلگاه شاه عریان قتلگاه زینب است
قول داد و از حسینش یک قدم دوری نکرد
کربلا تا شام چل منزل گواه زینب است
بی جهت در مصر و در سوریه دنبالش نگرد
کربلا قطع یقین آرامگاه زینب است
✍منکلام:کربلایی حامد آقایی
🔴کانال رسمی عاشقان حضرت زینب«س»
https://eitaa.com/hazratehzeynab
کاروان اسرا
پشتِ دروازه رسیدم حالتم تغییر کرد
کوفه بود و بی وفایی،غربتم تغییر کرد
روزگاری بینِ کوفه آبرویی داشتم
از نگاهِ مردمانش عزّتم تغییر کرد
خطبه ای خواندم فصیح و با صلابت چون علی
لحنِ من انگار که در صحبتم تغییر کرد
زیر و رو کردم تمامِ قلب ها را با سخن
این چنین شد که تمامِ هیبتم تغییر کرد
ناگهان خولی سرِ پاک حسین بر نیزه زد
چوبه ی محمل زدم سر،صورتم تغییر کرد
می زدم از دل نوا..آخر هلالِ یک شبه
یک دو روزی می شود که عادتم تغییر کرد
آیه ای قرآن بخوان تا که جلا گیرد دلم
در غیابِ تو ولیکن همّتم تغییر کرد
تا نَفَس دارم حمایت می کنم از مکتبت
کاش می دیدی چگونه شوکتم تغییر کرد
✍منکلام:کربلایی محسن راحت حق
🔴کانال رسمی عاشقان حضرت زینب«س»
https://eitaa.com/hazratehzeynab
مصائب شام
سردار سر سپرده سرگشته زینب است
سر بر سریر شاه سر افکنده زینب است
بر دفتری که نام شهیدان غزل شود
اول سروده بر سر دیباچه زینب است
بر سرسرای ظلمت و جهل یزیدیان
تنهاترین ستاره رخشنده زینب است
زیبنده بر کلام خدا چون علی بود
آن کس که بر علی شده زیبنده زینب است
از بین قتلگه چو صدا می زند حسین
جان بر لبان و از نفس افتاده زینب است
شمع وجود و گرمی جانش برادر است
گردان به دور شمع چو پروانه،زینب است
در محفل شبانه بت ها، تبر به دوش
ویرانگر دلاور بت خانه زینب است
زینب چنان شده ست چو شاه سخنواران
جای شراب و می که به پیمانه زینب است
زیبا بود هر آنچه ببیند در این مسیر
افسون گر سرادق افسانه زینب است
چون رسم مادرم به شب آهسته گریه کن
سنگ صبور ناله ویرانه زینب است
"هر گز نمیرد انکه دلش زنده شد به عشق"
نام شفا دهنده دلمرده زینب است
از دست نرفته هستی این کاروان هنوز
بر جای مانده، گوهر ارزنده زینب است
در تند باد ریشه کن دشت کربلا
سروی که مانده راست و نشکسته زینب است
از هر طرف چو بشنوی اید صدا به گوش
ذکر لب سران به سرنیزه زینب است
در نینوای پر شده از نای و ناله ها
نجوای مادرانه ای بشنوده زینب است
از سمت علقمه چو که ادرک اخا شنید
خواهر برای آن شه مه پاره زینب است
تن زیر خاک و سر به سر نی سوار شد
هم بر زمین و هم به نی دلبسته زینب است
در موسم شکفتن این لاله های سرخ
مضمون اولین شعر عیدانه زینب است
✍منکلام:کربلایی مهدی رجبی کاشانی
🔴کانال رسمی عاشقان حضرت زینب«س»
https://eitaa.com/hazratehzeynab
کاروان اسرا
روضه برپا بود هر جا آب بود
روضه هایش ذکر بابا آب بود
مقتل جانسوز آقا آب بود:
تشنه لب بود آه اما آب بود
روضه خوانش گاه ظرفی آب شد
گاه گاهی روضه خوان قصاب شد
ماجرای آب آبش کرده بود
غصه ی ارباب آبش کرده بود
مادری بی تاب آبش کرده بود
دختری بی خواب آبش کرده بود
یا خودش بارید دائم یا رباب
روضه می خواندند هر دم با رباب
پیکری را بر زمین پامال دید
شمر را در گودی گودال دید
عمه را بالای تل بی حال دید
لشکری را در پی خلخال دید
هجمه ی شمشیرها یادش نرفت
سنگ ها و تیرها یادش نرفت
هم به تن رخت اسارت دیده بود
خیمه را در وقت غارت دیده بود
از سنان خیلی جسارت دیده بود
از حرامی ها شرارت دیده بود
آتش بی داد دنیا را گرفت
شمر آمد راه زن ها را گرفت
عمه را با دست بسته می زدند
با همان نیزه شکسته می زدند
بچه ها را دسته دسته می زدند
می شدند آنقدر خسته می زدند
تازیانه جای طفلان خورده بود
زین جهت خیلی به زینب برده بود
با تنش زنجیرها درگیر بود
در غل و زنجیر امّا شیر بود
از نگاه حرمله دلگیر بود
اوجوان بود آه امّا پیر بود
ماجرای شام پشتش را شکست
غصه های شام پشتش را شکست
کوچه های شام پیرش کرده بود
شهر و بار عام پیرش کرده بود
سنگ روی بام پیرش کرده بود
طعنه و دشنام پیرش کرده بود
بی هوا عمامه اش آتش گرفت
مثل زهرا جامه اش آتش گرفت
درد و رنج و غصه ی بسیار دید
از زبان شامیان آزار دید
خواهرانش را سر بازار دید
عمه را در معرض انظار دید
بزم مِی بود و سر و طشتی طلا
خیزران بود و عزیز مصطفی
نیزه بازی با سرش هم جای خود
بوریا و پیکرش هم جای خود
دست بی انگشترش هم جای خود
ماجرای خواهرش هم جای خود
خاک را همسایه ی افلاک کرد
خواهرش را در خرابه خاک کرد
✍منکلام:کربلایی وحید محمدی
🔴کانال رسمی عاشقان حضرت زینب«س»
https://eitaa.com/hazratehzeynab
ورود به شام
مجلس یزید
چون قطارِ کوفه سوی شام شد
طرفه شوری ز ازدحامِ عام شد
شد ز شهرِ شام گردون بر نفیر
چون ز اَحبارِ یهود اندر فَطیر
دورِ گردون بس که دشمن کام شد
ماتمِ اسلام عیدِ عام شد
شد چو در شام اخترانِ برج دین
آسمان گفتی فرو شد بر زمین
آلِ سفیان در قصورِ زرنگار
در نظاره سویشان از هر کنار
بسته ره حزبِ شیاطین از هجوم
بر سنان سرها درخشان چون رُجوم
هر طرف نظّارگان از مرد و زن
با دف و نی انجمن در انجمن
شامیان بر دست و پا رنگین خضاب
چهره خون آلود آلِ بو تراب
خواجه ی سجّاد آن فخرِ کبار
همچو مصحف در کفِ کفّار خوار
بر سِنان تابان سرِ شاهِ انام
چون ز جیب شامگه ماهِ تمام
آلِ زهرا پا برهنه بر شتر
گِرد آن سر چون قطارِ عِقدِ دُر
زین حدیث انگشت بر دندان مگیر
کآلِ حیدر سر برهنه شد اسیر
رویشان که آفتابِ فاش بود
خود حجاب دیده ی خفّاش بود
جای حیرانی است این دورِ نگون
شرم بادت ای سپهرِ واژگون
شهر شام و عترتِ پاکِ رسول
در اِسار زاده ی هندِ جهول
گیرمت باک از جفا و کین نبود
در جفا کاری چنین آئین نبود
شامیان بردند در بزمِ یزید
دست بسته عترتِ شاهِ شهید
خواجهی سجّاد در ذِلّ قُیود
.چونمسیحی در کلیسای یهود
شاهِ دین را سر به طشتِ زرنگار
بانوان از دیده مروارید بار
ره نشینان متّکی بر تختِ عیش
همچو در بتخانه اصنامِ قریش
پورِ سفیان سر خوش از جامِ غرور
قدسیان گریان از آن بزمِ سرور
بانوان کِلّه ی شرم و حیا
پرده پوشانِ حریمِ کبریا
از هَوانِ دهر در ذِلّ قیاد
بسته صف در محفل آن بد نهاد
خواجه ی سجّاد سبطِ مستطاب
کرد با آن دل سیه روی عتاب
گفت وَیحَک ای سیه بختِ جهول
هین گمانت چیست در حقِ رسول
گر ببیند با چنین حالِ عجیب
بالله این مستورگانِ بی حجیب
گر بدانستی چه کردی از جفا
با سلیلِ دودمانِ مصطفی
میگرفتی راهِ دشت و کوه پیش
میگرستی روز و شب بر حالِ خویش
بیختی غم خاکِ عالم بر سرت
باد بالین توده ی خاکسترت
باش در موقفِ یومُ النُّشور
آیدت پیش آنچه کردی از غرور
گر دو روزی سفله گان خوشه چین
بر سریرِ کامرانی شد مکین
برنکاهد کبریا و جاهِ ما
وآن سلیمانیّ و تاج و گاهِ ما
ما سلیلِ دوده ی پیغمبریم
با نبوّت زاده ی یک مادریم
شیرِ یزدان بابِ ذوالاِکرامِ ما
با اَمارت زاده ما را مامِ ما
تا شده مامت ز بابت بار گیر
بوده بابم بر مسلمانان امیر
مصطفی را آن امیرِ محتشم
بود در بدر و اُحد صاحب علم
بابِ تو در جیش کفّارِ قریش
حامل رایات و پیش آهنگِ جیش
پورِ هند از پاسخش بر تافت رو
که نبودش حجّتی در خوردِ او
وه چه گویم من زبانم بسته باد
خامه ی خونبارِ من بشکسته باد
که چه رفت از ضربتِ چوبِ جفا
زان سپس بر بوسه گاهِ مصطفی
پس به خود بالید و گفت آن سفله قدر
کاش بودی در حضور اشیاخِ بَدر
تا بِدیدندی که چونکردم قضا
ثارِ خویش از خاندان مرتضی
زان سپس دادند در ویرانه جا
پرده پوشان حریمِ مصطفی
شد خرابه گنج دُرهای یتیم
همچو اندر کهف اصحابِ رقیم
نه به جز خاکِ سیه فرشی به زیر
نه به سرشان سایبانی از هجیر
سَروری که سر به پا سودیش عرش
شد سرش را خشت بالین خاک فرش
اشکِ خونین شربتِ بیماریَش
شمعِ بالین آهِ شب بیداریَش
✍منکلام:مرحوم استادحاج محمدتقی ممقانی
متخلص به نیر تبریزی
🔴کانال رسمی عاشقان حضرت زینب«س»
https://eitaa.com/hazratehzeynab
کاروان اسرا
سپردمت به غم و اشک و درد و آه حسین
سپردمت به غروب و به قتلگاه حسین
سپردمت به دلِ مادرم خداحافظ
سپردمت به شب و نورِ ماه حسین
سپردمت به کمانها به تیرهای شکسته
به جایِ سوختهی خیمهگاه حسین
سپردمت به فراق و سپردیَم به فراق
به گریههای یتیمانِ بی پناه حسین
سپردمت به علمدارِ علقمه رفتم
سپردیَم به هزاران نگاه حسین
به خیزران سنان و به تازیانهی شمر
سپردیَم به مغیلانِ راه حسین
نشته خاک غمت بر سرم خداحافظ
بخواب ای پسرِ مادرم خداحافظ
✍منکلام:کربلایی حسن لطفی
🔴کانال رسمی عاشقان حضرت زینب«س»
https://eitaa.com/hazratehzeynab
#زبانحال_حضرت_زینب_س
#با_سرمبارک_امام_حسین_ع
سری به طشتِ طلا در مقابلِ زینب
چرا دو نیمی تو ای ماهِ کاملِ زینب
ز نیمِ دیگرت آیا، بگو خبر داری؟
کجا فتاده به خون آن شمائلِ زینب
نهاده قاتلت این سر جلوی رویم تا
به قصدِ اینکه بسوزد فقط دلِ زینب
هلا تو ماهِ درخشانِ در کسوف امشب
ببر تو هاله ای از غم ز محفلِ زینب
بگو برادرِ زینب چه بر سرت آمد
تنت به دشتِ بلا سر به مایلِ زینب
ببین چگونه کشیدند معجر از رویم
بیا جلوی حرامی شو حائلِ زینب
تنت به بسترِ خارا چو صید بحرِ خون
خدا کند که بیایی به ساحلِ زینب
از این خرابه نشینی و دردِ هجرانت
که بارِ غم بنشسته به محملِ زینب
در این سفر چه کشیدم که بعد از آن دیگر
تمامِ غصه ی عالم شد حاصلِ زینب!
#هستی_محرابی
#سینه زنی امام حسین ع
#سبک منم باید برم
شبای روضه هات،شبای عشق عالمه
هوای مجلسات ،هوای خوبه حالمه
برا غمت حسین،اگه بمیرمم کنه
بجون مادرت, اقامنورهام نکن۲
یه لحظه هم منو،از این خونه جدام نکن
قاطی این خوبام، توروخدا سوام نکن
حسین آقام آقام ، حسین آقام آقام آقام
میام تو روضه هات ،که قلبموجلا بدی
میام که این دل ،سیاهموشفا بدی
برای اربعین بهم یه کربلا بدی۲
بهم نگو برو ،بدون تو کجا برم۲
دلم میخوادباشه، روی ضریح تو سرم
دوای دردمن ، یه شب جمعه یک حرم
حسین آقام آقام حسین آقام آقام آقام
نمیره یاد من،غروب روز کربلا
تو گودی افتادی ،هی میزدی و دست و پا
روی تنت پراز، شمشیر وتیرونیزه ها
یکی باسنگ میزد،به روی زخم پیکرت
یکی نشسته بود، رو سینه ی مطهرت
یکی برید سرت ،جلو چشای مادرت
حسین آقام آقام حسین آقام آقام آقام
#امام_حسین
#حضرت_زینب
شامــیان خنده به زخم جــگر ما نزنید
ساز با نالـــــۀ ذرّیـــۀ زهــــــرا نزنـید
ســر مـــردان خدا را به سـر نیزه زدید
مــــرد باشید دگـر سنگ به زنها نزنید
به زنان بر ســــر بازار اگـر سنگ زدید
دخــــــتران را به کـــنار ســر بابا نزنید
علـــی و فاطمه در جمع شما اِستادند
پیش چشـم علـی و فاطمه ما را نزنید
به اســیری که بود در غل و زنجیـر زدید
به یتیمی که دویده است به صحرا نزنید
رقــص شادی جلو محمــل زینب نکنید
پای ســـر بریـــده به زمـــین پا نزنـــید
بگـــذارید برای شـــهدا گـــریه کــنیم
خـــــــنده بر داغ دل ســوختۀ ما نزنیـــد
کشتن فاطــــمه بین در ودیوار بس است
تازیـــانه به تن زینــب کـــبری نزنیــد
به تماشـــای سر پاک حســین آمده اید
اینقــــدر دست به هنگام تماشـــا نزنید
ســخن «میثم» دل سوخته را گوش کنید
دوستان غـــــــیر در خـــانۀ مــــــولا نزنید
#استاد_حاج_غلامرضا_سازگار
@rozeh_1
#حضرت_زینب
#امام_حسین
اگه بری من می مونم با کوفه
کینه داره از پدر ما کوفه
باشه برو ولی نگفتی آخر
با حرمله چطور برم تا کوفه
نگو که غارت میکنن تنت رو
نگو...نگو...نگو که گردنت رو...
حیفه که غارت بشه ، مادرم دوخت
با بازوی شکسته پیرهنت رو
بگو که بسته با طناب نمیشم
وارد مجلس شراب نمیشم
حریف شام و کوفه میشم اما
حریف گریه ی رباب نمیشم
الهی غصه های سخت نبینم
سرت رو بالای درخت نبینم
دعا بکن توو مجلس شرابش
پا رو سرت پایین تخت نبینم
رضا قربانی
@rozeh_1
#حضرت_زینب
#امام_حسین
آمده موسم تنهایی و حیران شده ام
دادم از دست تو را، سخت پریشان شده ام
رفتی و بعد تو من پاره گریبان شده ام
نظری کن چقدر بی سر و سامان شده ام
چشم بد بعد تو دنبال من افتاد حسین
خواهرت را نکند بُرده ای از یاد حسین؟!
چند مرکب پیِ من پشت سرم تاخته اند
عده ای چشم به سوی حرم انداخته اند
این طرف روی تنت کوه سنان ساخته اند
سنگ دل ها سرفرصت به تو پرداخته اند
یک نفر هستم و از چند طرف درگیرم
به خود فاطمه سوگند که بی تقصیرم
رکن من بودی و از رکن و اساس افتادم
کعب نی خوردم و عشق تو نرفت از یادم
" زلف بر باد مده تا ندهی بر بادم"
گم شده بین شلوغی سخن و فریادم
شاهدی داد زدم... گریه کنان می گفتم
با صدایی که گرفته سویشان می گفتم:
جوشن مانده به روی بدنش را نبرید
سخت جا رفته... عقیق یمنش را نبرید
با سر نیزه توان سخنش را نبرید
هرچه بردید ولی پیرهنش را نبرید
بگذارید نگاهی به سویش بندازم
لااقل چادر خود را به رویش بندازم
محمد جواد شیرازی
@rozeh_1
#حضرت_زینب
#امام_حسین
نه تنها از سر نی ها سرش را نیز دزدیدند
که حتی پاره های پیکرش را نیز دزدیدند
گمان کردی قناعت می کنند این قوم بر خلخال؟
حریصان از حسین انگشترش را نیز دزدیدند
خداوندا تو گفتی دین حق احیا شود با خون
ولی این قوم خون اطهرش را نیز دزدیدند
سکینه یک النگو یادگاری از برادر داشت
شگفتا یادگار اکبرش را نیز دزدیدند
حیا می کرد عریان باشد آن پیکر به خاک اما
لباس دست دوز مادرش را نیز دزدیدند
میان خیمه ها دیدم غریب و خسته فطرس را
گرفتند آسمانش را، پرش را نیز دزدیدند
دگر بر دختران شیعه زر زینت نخواهد بود
کنون که گوشوار دخترش را نیز دزدیدند
پیمان طالبی
@rozeh_1
#امام_حسین
#حضرت_زینب
هرگز نمی شد خواهرت اینجا نیاید
بهر عزاداریِ این لب ها نیاید
امکان ندارد اینکه مجنونی بخواند
اما برای دیدنش لیلا نیاید
بستند به زنجیر راه گریه ها را
شاید صدایی از گلوی ما نیاید
از دخترت می خواستم وقتی می آید
یا چشمهایش را بگیرد یا نیاید
ای صوت لب های پر از آیات غمگین
پایین بیا تا خیزران بالا نیاید
دیدند می خوانی ولی کاری نکردند
تا خیزران روی لبت با پا نیاید
کنج تنور آمد کنارت چهره نیلی
کردم دعا اینجا دگر زهرا نیاید
چشمانِ اینجا سخت ناپرهیزگارند
اما نمی شد خواهرت اینجا نیاید...
علی اکبر لطیفیان
@rozeh_1
#حضرت_زینب
#امام_حسین
رسيد روضه به جايي كه ديدنش سخت است
به حنجري كه يقيننا بريدنش سخت است
تني كه مثله شود پاكشيدنش سخت است
صداي واي بني شنيدنش سخت است
اگرچه سخت سرت را ولي جدا كردند
چنان كه فاطمه را از علي جدا كردند
همين كه تير رها كرد تيغ مي بُرد
رفيق مي زند و نارفيق مي برد
و بوسه گاهِ نبي را دقيق مي برد
عميق بوسه زده پس عميق مي برد
چنان پرنده كه هي بال را به هم زده است
صداي فاطمه گودال را به هم زده است
خدابخير كند لحظه هاي اخر را
خدا بخير كند رفتن برادر را
يكي بگيرد از ان دور چشم خواهر را
كه شمر بين دو دستش گرفته يك سر را
به نيزه زلف كمند است ساعتي ديگر
سري به نيزه بلند است ساعتي ديگر
بلند گفت یکی آن وسط، سرش با من
ولی مزاحممان است خواهرش، با من!
تو پا گذار به گودال، خنجرش با من
شروع کار قتال از تو، آخرش با من!
بریدن سر او مثل آب خوردن بود
جداشدن ز قفا، ظلم بر سر و تن بود
ز قتلگاه، اگر بوی سیب می آید
حبیبه ای به مزار حبیب می آید
صدای ناله ی زهرا عجیب می آید
که آخرین پسرم عنقریب می آید
در آن زمان سر خون حسین من جنگ است
به هر کجا بروید آسمان همین رنگ است
سعید پاشازاده
@rozeh_1
#امام_حسین
#حضرت_زینب
چگونه صبر کنم رفتن تورا بینم
نوای وا عطشا گفتن تورا بینم
در این طرف تو صدا می زنی “انا المظلوم”
جواب هلهله دشمن تورا بینم
بپوش زیر زره دست دوز مادر را
مباد لحظه ای عریان تن تورا بینم
چگونه معجر خودرا به سر نگه دارم
چگونه لحظه جان دادن تورا بینم
کویر واین همه لاله حسین خیز وببین
میان دشت فقط گلشن تورا بینم
شود به سم ستوران تن تو حلاجی
میان گرد و غبار ، خرمن تورا بینم
چگونه حفظ کنم چادرم که در مقتل
به دست چند نفر جوشن تورا بینم
خداکند که نیفتی به زیر پای کسی
به چشم خویش لگد خوردن تورا بینم
قاسم نعمتی
@rozeh_1
نگاهی به حالم کن ای ارباب
نگاهی به حالم کن ای ارباب
منم نوکر سربه زیر تو
خوشم من که وقف توام مولا
به یک گوشه چشمت اسیر تو
تو روح ایمان من
تو جان جانان من
تویی آنکه عالم به عشقت اسیر است
تو رویای هرشبم
وَ ذکر روی لبم
امیری حسینٌ وَ نعم الامیر است
جسمت برخاک
بر نیزه ها سر تو
هل من ناصر
آید ز حنجر تو
ذبح اعظم
تفسیر پیکر تو
یا ثارالله لبیک یا حسین جان
خوشا لشکر عاشقان تو
که سویت زِ هر سرزمین آیند
صف زائرانی که از شوقت
سوی کربلا اربعین آیند
در این سفر گریه ها
همین اشک بی صدا
به هل معین تو لبیک ما شد
عطش رفت از یاد ما
به یاد آن کودکی
که لب تشنه بر روی دستت فدا شد
تا وصل تو
مشتاق جاده هایم
سویت مولا
پای پیاده آیم
من بی تابِ
دیدار کربلایم
یا ثارالله لبیک یا حسین جان
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
#بحارالاشعار
#امام_حسین__ع__مناجات
همه ی دار و ندارم بنویسید حسین
به خدا باغ و بهارم بنویسید حسین
من گدازاده ی این بارگه و درگاهم
سَرور ایل و تبارم بنویسید حسین
همه جا پشت و پناهم همه جا تکیه گهم
همه جا یار و کنارم بنویسید حسین
روضه ی داغ بخوانید برایم مردُم
بگذارید ببارم بنویسید حسین
یاحسین و یاحسین گفته مرا خاک کنید
به روی سنگ مزارم بنویسید حسین
کربلایی میلاد یعقوبی
امام حسین (ع)
مناجات
🔻🔻🔻🔻🔻
🌐 https://www.beharalashar.ir
🔺🔺🔺🔺🔺
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
@beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
#بحارالاشعار
#حضرت_زینب__س__روضه
این اسارته داداش یا قتلگاه
نیمی از قافله جون داده تو راه
ای پناه عالمین نگاهی کن
بی پناهیم بی پناهیم بی پناه
بعد از اون رنجی که تو راه کشیدیم
بعد از اون همه جسارت که دیدیم
حالا باید همه آماده بشیم
دم دروازه ساعات رسیدیم
دستامون بسته شده کنار هم
یه طرف طناب به بازوی منه
یه طرف به گردنه زین العباد
سر سلسله به دست دشمنه
پریشون وارد شهر شام شدیم
از رو نیزه احوال ما رو ببین
تازیونه می زنن که راه بریم
راه بریم بچه ها میخورن زمین
دستی که برای ما حجاب میشد
حالا بسته است تو بگو چی کار کنیم
میون نامحرما گیر افتادیم
کاش می شد از این قفس فرار کنیم
باورم نمیشه نامسلمونا
مارو خارجی داداش صدا کنن
اگه میتونی یه کم قرآن بخون
تا مارو کمتر اینا نگا کنن
اینا سنگم میزنن ولی داداش
میسوزه دلم برای بچه هات
تا میشد پناهشون شدم ولی
حالا هی با گریه میزنن صدات
خیلی سخته گذر از این مرحله
کاش فقط سنگ میزدن به قافله
بارون آتیش و ما چی کار کنیم
دستامون بسته شده با سلسله
بعد از اون کوچه های آتیش و سنگ
که تن ما پره از کبودیه
سخت ترین مسیر ما تو این دیار
رد شدن از کوچه یهودیه
حضرت زینب (س)
روضه
🔻🔻🔻🔻🔻
🌐 https://www.beharalashar.ir
🔺🔺🔺🔺🔺
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
@beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
#بحارالاشعار
#امام_حسن__ع__روضه
چشمی که گریان عزای مجتبی شد
روز قیامت دیده گریان ندارد
زهرا دعایش کرده هرکس عاشق اوست
غیر از حسن هر عاشقی درمان ندارد
بی چاره شد راهی دوزخ شد کسی که
بر معجزات دست او ایمان ندارد
هر کس که طعم نوکریش را چشیده
گفته به جز شیر جمل سلطان ندارد
وجه الله و شمس الله و مصداق قرآن
قرآن دگر مانند او قرآن ندارد
فرمان روای کائنات و آسمان هاست
افسوس در دور و برش سلمان ندارد
او حیدر و زهرا و ختم المرسلین است
چیزی که دیگر شد عیان پنهان ندارد
باید بمیرند عاشقانت زین مصیبت
آقای عالم گنبد و ایوان ندارد
محمد حبیب زاده
امام حسن (ع)
روضه
🔻🔻🔻🔻🔻
🌐 https://www.beharalashar.ir
🔺🔺🔺🔺🔺
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
@beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
#بحارالاشعار
#امام_سجاد__ع__نوحه
کسی چه داند ،که من چه دیدم
چه بار داغی ، به دل کشیدم
دیدم به روی خاک صحرا
گل های بی سر حرم را
امان امان ازاین غریبی 2
چون من ندیده،کسی به عالم
جسم امامی، پاشیده ازهم
تنش میان خون رها بود
سرش به روی نیزه ها بود
امان امان ازاین غریبی 2
در آن هیاهو،در آن بیابان
کنار جسم ، شهید عطشان
آتش زده از دل زبانه
زینب کجا و تازیانه
امان امان ازاین غریبی 2
وقتی تنش را، صدپاره دیدم
با آه دل را ، آتش کشیدم
دارم به روی لب نوایی
او را کفن شد بوریایی
امان امان ازاین غریبی 2
هرگز نکرده، غم ها رهایم
زنجیر بستند، بر دست وپایم
خون می چکد از گردن من
شد باعث جان کندن من
امان امان ازاین غریبی 2
سی سال گریه،سی سال ناله
در شام دیدم، داغ سه ساله
دارم به سینه بس که آلام
شد ذکر من الشام الشام
امان امان ازاین غریبی 2
حاج سید هاشم وفایی
امام سجاد (ع)
نوحه
🔻🔻🔻🔻🔻
🌐 https://www.beharalashar.ir
🔺🔺🔺🔺🔺
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
@beharalashar