eitaa logo
💚عزیزم حسین💚
3.2هزار دنبال‌کننده
6.1هزار عکس
5.1هزار ویدیو
123 فایل
ا ﷽ ا تکثیرکانال تکثیرعشق ناب 💚 تمام ذرات وجودم عشق ناب فاطمی است والحمدلله فاطمه ای که هستی اش هست به ماسوا دهد رزق اگرکه میدهد به یمن اوخدا دهد ای عشق سربلندکه برنیزه میروی از حلقه کمندتو راه گریز نیست کانال دیگر: @yaraliagham @qalalsadegh135
مشاهده در ایتا
دانلود
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 قدم اگر خمید ، فدای سر حسین جانم به لب رسید ، فدای سر حسین ام البنین سابق این شهر عاقبت شد مادر شهید ، فدای سر حسین یک چند وقتی است در این شهر هیچ کس لبخند من ندید ، فدای سر حسین هر جمله بشیر مرا پیر کرده است مویم شده سفید ، فدای سر حسین گلچین چهار تا گل گلخانه مرا چه وحشیانه چید ، فدای سر حسین هر شب به یاد عمر کم ناز دانه ها اشکم به رخ چکید ، فدای سر حسین هر شب به یاد تشنگی کودک رباب خواب از سرم پرید ، فدای سر حسین عباس پاسبان حرم شد به جای من دستش اگر برید ، فدای سر حسین گویند جا شده به مزار محقری آن قامت رشید ، فدای سر حسین شاعر : محمد حسین رحیمیان حضرت ام البنین (س) روضه 🔻🔻🔻🔻🔻 🌐 https://www.beharalashar.ir/ 🔺🔺🔺🔺🔺 💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 @beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 فاطمه مستعسلم خيز و پريشانم مکن دست و پا گم کرده ام بازي تو با جانم مکن يک طرف تابوت خالي يک طرف نعشت جوان بين اين دو قاتل جان،زار و حيرانم مکن مي کشي آخر علي را کلميني فاطمه باز کن چشم کبودت ، تو پريشانم مکن حضرت زهرا (س) روضه 🔻🔻🔻🔻🔻 🌐 https://www.beharalashar.ir/ 🔺🔺🔺🔺🔺 💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 @beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 سعادته – گدايي از امام باقر(ع) جهنمه – جدايي از امام باقر(ع) دريا دريا – ولايتش توي دلها نشسته عشقه آقا – راه محبت ديگر و بسته مثل زهرا(س) – شده ترانه ي اين دل خسته امام باقر(ع) 2 يابن الزهرا(س) – آقام آقام آقام امام باقر(ع) * چشماتو ببند – به ياد آقا يه آرزو كن با نظرش از – اين خونه كسب آبرو كن دسته دسته – ملائكه بالا سرت رسيدن امشب والله – همه شادي قلبتو ديدن با اين آوا – همگي تا آسمونا پريدن امام باقر(ع) 2 يابن الزهرا(س) – آقام آقام آقام امام باقر(ع) * باقرالعلوم – تو اولياء لقب گرفتي هم از حسن(ع) – هم از حسين(ع) نسب گرفتي امشب آقا – دوباره مي شم يه بي قرارت كاش كه بودم – امشب و تو مدينه كنارت اشكاي ما – آقاجونم چراغاي مزارت امام باقر(ع) 2 يابن الزهرا(س) – آقام آقام آقام امام باقر(ع) * هديه ی آقا – براي عاشقاي خسته اينه چشماي شما – يه سحر مدينه رو مي بينه آقا آقا – رو ما در ماه رجب رو واكن عشق زهرا(س) – براي قلب خسته دعا كن همين حالا – منو مسافر كرببلا كن امام باقر(ع) 2 يابن الزهرا(س) – آقام آقام آقام امام باقر(ع) * در كربلا – توي سپاه خون خدايي تو حرم عشق – شريك قيام كربلايي از كودكي – بوده اي تو پاي عَلم ابالفضل(ع) ديده چشمات – هميشه جود و كرم ابالفضل(ع) مهمونم كن – دوباره آقا حرم ابالفضل(ع) شاعر : رضا تاجیک امام باقر (ع) سرود 🔻🔻🔻🔻🔻 🌐 https://www.beharalashar.ir/ 🔺🔺🔺🔺🔺 💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 @beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 شانه ی ضرب دیده اش نگذاشت موی او را دوباره «شانه» کند باید انگار جای بازوی خود مادرش شانه را بهانه کند زینب از دست های لرزانش خوب فهمید هُرم آتش را مادرش زیر لب چنین می گفت با تو هم اینچنین زمانه کند اشک ها شان برای هم زیباست کربلا و مدینه ای بر پاست زینب افتاده است یاد غلاف مادرش یاد تازیانه کند آن زمانی که دید آتش را آستین در دهان گذاشت ولی خوب فهمید روز عاشورا خیمه ها را عدو نشانه کند درب آتش گرفته سویی بود روی دیوار جای خون مانده با وجود هجوم خاکستر خانه را او چگونه خانه کند حرف های علی و زهرا هم خود چنان روضه ایست مکشوفه آن زمانی که فاطمه می گفت تشیعش را علی شبانه کند علي اصغر يزدي حضرت زهرا (س) روضه 🔻🔻🔻🔻🔻 🌐 https://www.beharalashar.ir/ 🔺🔺🔺🔺🔺 💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 @beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 خانه‌اش ساکت است و ایوانش هرچه گُل داشت حیف چیده شدند نه پسرها فقط ، نوه‌هایش یا شهیدند یا شهیده شدند سینه‌اش آتش است و باید که... غمِ عالم به آن اضافه کنی اینهمه غم به یک طرف وقتی شرم را هم به آن اضافه کنی خانه‌اش ساکت است وقتی شد خالی از بازیِ نوه‌هایش سینه‌اش آتش است وقتی هست شرمگینِ رُباب و لالایش سربزیر است مثل عباسش‌ پیش چشم تمام خانم‌ها سخنش بود که حلال کنید در جواب سلام خانم‌ها هیچکس نیست وقتِ تسکین جز ، آهِ سوزان و داغِ سنگینش خبری نیست از عزیزانش هیچکس نیست گِردِ بالینش چادرش خاکی است عزادارِ رفتنِ دودمانِ خود شده است مجلسِ روضه‌اش اگر خالیست او خودش روضه خوانِ خود شده است روضه میخواند این دمِ آخر چشمِ بیمار را بگریاند روضه میخواند از حسینش تا... در و دیوار را بگریاند : از همان لحظه‌ای که مَشک اُفتاد قدِ من خَم شد و حرم پاشید چشم من تار شد از آن دَم که چشمِ عباسِ من زِ هم پاشید کمرِ من شکست از آن وقتی که روی مشک خم شد عباسم جگرم تکه تکه شد وقتی زیرِ سرنیزه کم شد عباسم نفسم بند آمد از وقتی لبِ گودال خواهرش اُفتاد به زمین می‌خورم از آن دَم که تهِ گودال مادرش اُفتاد (حسن لطفی ۹۸/۱۱/۱۸) حضرت ام البنین (س) روضه 🔻🔻🔻🔻🔻 🌐 https://www.beharalashar.ir/ 🔺🔺🔺🔺🔺 💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 @beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 با عنایت حق چه زیبا دوباره شکوفه سر زد به گلستان شکوفا شده یاسِ خوش عطرِ محمد مژده آی شیعیان ، کوثر اومده برای پیمبر ، تاج سر اومده تهنیت میگند از عالم بالا برای قدومِ حضرت زهرا زهرا زهرا ، فاطمه جانم (۳) هر چه داریم همه از عنایات توست اُم ابیها سایتون ایشالا باشه بر سرِ ما ای گل طاها اولِ سال ما ، ذکر یا زهراست آخرِ سالمون ، ختمش با زهراست روز مادر از تو عیدی می گیریم نذر تو ذکر یا مهدی می گیریم زهرا زهرا ، فاطمه جانم هر ستاره ای نورش و از چادر شما می گیره نه فقط شیعیان بلکه هر یهودی برات می میره تویی خیر کثیر برای دو عالَم عاشقت رو دریاب ای نگین خاتم نگاهم به دست با کَرَم توست مادرم توی قلبم حَرَم توست زهرا زهرا ، مادر خوبم کربلایی مرتضی شاهمندی حضرت زهرا (س) سرود 🔻🔻🔻🔻🔻 🌐 https://www.beharalashar.ir/ 🔺🔺🔺🔺🔺 💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 @beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 رسیده است دگر لحظه های آخر من علی(علیه‌السلام)بیا بنِشین درکنار بسترمن دگر زمان فراق آمده حلالم کن رسیده است ز جنّت خدیجه(علیهاسلام)مادر من هنوز هست در این سینه ی شکسته نفس مگیر زانوی خود در بغل برابر من اگرچه می روم اما مخور تو غصه علی (علیه‌السلام) از این به بعد شود همدم تو دختر من کبودی رخ خود را ز تو نهان کردم خدا کند که نبینی عصابه ی سر من میان کوچه دویدم اگر به دنبالت مرا زدند که گفتم علی(علیه‌السلام) ست رهبر من برای دشمنی با علی(علیه‌السلام) مرا بزنید چه غم اگر که بریزید باز بر سر من دوباره سینه سپر می‌کنم ولی این بار به جای دست ببندید چشم شوهر من محمود اسدی شائق حضرت زهرا (س) روضه 🔻🔻🔻🔻🔻 🌐 https://www.beharalashar.ir/ 🔺🔺🔺🔺🔺 💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 @beharalashar
‍ حضرت_زهرا سیلی و میخ در و آتش نگارم را گرفت بشکند دست مغیره چون که یارم را گرفت پیش چشمم همسرم را زد عدوی بی حیا این جسارت هدیه ی پروردگارم را گرفت فاطمه بود و نبودم بود و قنفذ با لگد ضربه ای زد پشت در ایل و تبارم را گرفت شد کبود از ضربه ها برگ گل یاس نبی حیف شد آمد خزان باغ و بهارم را گرفت آسمان شد روضه خوان و گریه کن عرش خدا داغ زهرا خنده های روزگارم را گرفت صبر کردم در عزای خاتم پیغمبران داغ زهرا عاقبت صبر و قرارم را گرفت در دل شب غسل میدادم به جسم یاس خود حیف شد گلچین رسید و گلعذارم را گرفت در کفن وقتی که پیچیدم تن زخمی او این مصیبت روشنی شام تارم را گرفت پایه های عرش میلرزید وقت دفن او گریه ی آهسته امشب اختیارم را گرفت گرچه زهرا اعتبارم بود اما رفتنش افتخار و اعتبار و اقتدارم را گرفت سعید مرادی
یل بی بدلی،شیر صف شکنی اخوی حسین،حسن بن علی چقده آقا کرم داری،سایه ای روی سرم داری کی میگه آقا بی حرمی؟،تو توی قلبم حرم داری سر سفرت قد کشیدم از کرامت هات شنیدم از دعای خیر شما هیچ زمانی بد ندیدم مدیون حسنم،مجنون حسنم من پایان صفر،محزون حسنم پره درد دلت،بی وفا همسرت جگرت رو سوزوند،بمیره قاتلت چقده که بی حبیب بودی،از خوشی ها بی نصیب بودی تو هم آقا مثل اجدادت،حسن زهرا غریب بودی به غم کوچه اسیر شدی چقدر مولا تو پیر شدی نمی‌دونم چی دیدی که میگن که گوشه گیر شدی مدیون حسنم،مجنون حسنم من پایان صفر،محزون حسنم غرورت رو شکست،راهتون رو که بست نانجیب بی هوا،میزد از روی قصد کاش نبودی و نمیدیدی،جسارت و خیلی ترسیدی خدا می‌دونه که چی گفتن،کاش نبودی و نمیشنیدی میسوزی از داغ مادرت نگرونی واسه خواهرت بی قراری واسه ساعتی که شهید میشه برادرت تنها مونده حسین،تو گودال بلا نوکر به غم تو، آقا شد مبتلا ✍️
تو وضع موجود باهمه وجود،بمون پای حجابت تو هم مث همسر حیدر دفاع کن از امامت همسری که رو گرفت از کور مادرزاد راه جنگیدنِ با نفسو نشون داد توی هر شرایطی با دل پر درد به زمین خورد چادر از سرش نیفتاد حجابش حجاب فاطمست،این اعتقاد یه خادمه ست خیلی حجابش مقدسه،چون قداستش به فاطمست با اعتقادم،لبیک یا فاطمه س۳ نگاه عباس تو علقمه،به خیمه گاه زینبه آخه می‌دونه چی میگذره روی دلش یه ماتمه شده فکر کنی حسین ع لحظه‌ی آخر چی بهش گذشت که بود تو فکر خواهر خواهری که سایشو هیچکس ندیده بی حسین به آخر راهش رسیده تا جون داری تو نفس بزن،یک لحظه چادر رو پس نزن تو از تبار عقیله ای،دشمن عفت رو پس بزن با اعتقادم،لبیک یا فاطمه س۳ ✍️
تا دنیا دنیاست از ته دل داد میزنم میگم حسین تا دنیا دنیاست همیشه سینه میزنم به شور و شین تا دنیا دنیاست اشک میریزم واسه غریب عالمین عالم فدای غم بچه‌های تو من هر چی دارم میریزم به پای تو تا رو سفید شم من با یک نگاه تو نوکر از تو دور نشه خدا نکرده این دل از دوریتون آقا پر درده این دفعه بیاد حرم برنمی‌گرده (حسین ثارالله)۴ چی از این بهتر عالم بشناسن منو غلام حیدر چی از این بهتر که جوری زندگی کنم مثل یه نوکر چی از این بهتر مثل حاج قاسم بشم سرباز رهبر اون که میخواد ما با ولایت بمونیم حرف ولی فقیه و خوب بخونیم تا آخرش مطیع امرش بمونیم خوبه مثل حججی بری اسیری یا مثل حبیب شهید بشی تو پیری حاج قاسم گفته شهید نشی می‌میری ✍️
من خیلی وقته که به تو بد کردم بد قولی کردم تا که عادت کردم من با گناه های زیادم هربار راه ظهورت رو آقا سد کردم حلالم کن،میدونم خیلی وقته که تو شلوغیه دنیا اسیرم حلالم کن،بذار سایت بمونه روی سرم آقا شاید بمیرم حلالم کن،حالامن هر جوری باشم از در خونت جایی نمیرم حلالم کن ۴ ...................................... من با همه غیر از تو آقا ساختم حتی زمانی که به دنیا باختم شاید که دیر باشه ولی باید گفت من خیلی وقته که تو رو نشناختم نگاهم کن،میخوام آدم بشم دوباره به زندگی برگردم نگاهم کن،میخوام باز به همه بگم خنده تو رو حس کردم نگاهم کن،دیگه تا عمر دارم آقا دور پرچمت میگردم نگاهم کن۴ ✍️
حالم آقا خرابه و دلم پریشونه دلتنگ کربلا شدم رقیه می‌دونه غیر از حرم چیزی نمیخوام خدا می‌دونه دنیا دیگه بعد حسین برام یه زندونه عشق منی تنها تو،خوبه حال من با تو هر دفعه کمک خواستم،هیچکی نبود الا تو یا اباعبدالله ع وقتی دلم تنگت میشه یه گوشه می‌شینم تو تنهاییم عکسهای اربعین و میبینم یادم میاد روزایی رو که کربلا بودم حالا که از تو دور شدم من خیلی غمگینم فکر حرمم ارباب،نوکر بد و دریاب با خیال شش گوشه،می پرم آقا از خواب یا اباعبدالله ع
ع هیچکی مثل حسین تو دنیا هوامو نداشت دورم که خالی شد اون فقط محلم گذاشت بذر عشقش رو تو دلِ منِ ویرونه کاشت ای سایه ی بالا سرم،من تو رو می‌خوام بخدا که تا نفس دارم،من تو رو می‌خوام حسین به جان مادرم،من تو رو میخوام حسین،آروم جونم(۳ هیچکی مثل حسین دل منو شیدا نکرد هیجا مثل حرم دل گرفتمو وا نکرد نوکر جز کربلا زندگیشو پیدا نکرد الهی قربونت برم،کربلا می‌خوام به ناله های مادرم،کربلا می‌خوام شب و روزم شده حرم،کربلا میخوام حسین،آروم جونم(۳ هیچکی مثل حسین تو قتلگاه تنها نبود وقتی که بی حیا موی سرش رو گرفته بود میگن که اومدش مادری با روی کبود می‌گفت یه عده نانجیب ،آبش ندادن حسینو تشنه کشتنش،خاکش نکردن غریب و خسته میزدن،کی گفته مردن حسین،آروم جونم(۳ ✍️
🏴 سربند: چادر اوست - شکوه بندگی نام زهراست - شعار زندگی ۲ به رشته‌‌ چادر زهرا / دخیل بسته ایم محکم تمام هستی به فدای / سیده زنان عالم سیده ی نساء عالمین فاطمه ی امیرمومنین ۲ در هیاهو - شکسته حرمتم شد لگدمال - شکوه غیرتم ۲ به سوی خانه حمله ور شد / جهنم و شرارِ آتش لگد زدند بخت ما را / عده‌ای از تبار آتش سیده ی نساء عالمین فاطمه ی امیرمومنین ۲ آتش افتاد - به خانه دلم چون که می سوخت - تمام حاصلم ۲ در اثر سیلی نامرد / کبود شد چهره خورشید شکسته بین در و دیوار / ستون خیمه های توحید سیده ی نساء عالمین فاطمه ی امیرمومنین ۲ بر زمین بود - شکوه آسمان دست حق بود - میان ریسمان ۲ میان کوچه ها غلاف از / تبار دشمن علی بود فاطمه تا لحظه آخر / دست به دامن علی بود سیده ی نساء عالمین فاطمه ی امیرمومنین ۲
🏴 علیه السلام سربند: چادر اوست - شکوه بندگی نام زهراست - شعار زندگی ۲ به رشته‌‌ چادر زهرا / دخیل بسته ایم محکم تمام هستی به فدای / سیده زنان عالم سیده ی نساء عالمین فاطمه ی امیرمومنین ۲ جانت افتاد - همین که در خطر محسنت شد - برای تو سپر ۲ امان ز تیز بودن میخ / گرفته از تو کودکت را گرفته از تو یک حسن را / همان حسین کوچکت را سیده ی نساء عالمین فاطمه ی امیرمومنین ۲ میخ داغ و - حرارت و لگد داغ محسن - به دل شراره زد ۲ تمام آرزویم این بود / فاطمه جان! داغ نبینی گرفته است نُه فلک را / نوای فِضّةُ خُذینی سیده ی نساء عالمین فاطمه ی امیرمومنین ۲ میخ در یا - که تیر پر شتاب داغ زهرا - رسیده بر رباب ۲ روضه این دو طفل معصوم / جلوه کند به روز محشر گریز روضه های محسن / به روضه علی اصغر سیده ی نساء عالمین فاطمه ی امیرمومنین ۲
🏴 سربند: چادر اوست - شکوه بندگی نام زهراست - شعار زندگی ۲ به رشته‌‌ چادر زهرا / دخیل بسته ایم محکم تمام هستی به فدای / سیده زنان عالم سیده ی نساء عالمین فاطمه ی امیرمومنین ۲ ای شکوهت - شکوه نُه فلک روضه خوان - خزان تو فدک ۲ خمیده شاخه های طوبی / به یاد قد کمانی تو گریه کند فدک برای / لحظه خطبه خوانی تو سیده ی نساء عالمین فاطمه ی امیرمومنین ۲ بین خطبه - بهشت آرزو واژه واژه - فقط علی بگو ۲ علی است پادشاه عالم / دُرج عفاف و ملکه تو زنده شده است نام حیدر / به خطبه های فدک تو سیده ی نساء عالمین فاطمه ی امیرمومنین ۲ بال و پر در - دل قفس زدی بین کوچه - نفس نفس زدی ۲ برای روی نیلی تو / گرفته روضه گوشواره قباله پاره شد و یا که / بند دلی شده است پاره سیده ی نساء عالمین فاطمه ی امیرمومنین ۲
🏴 سربند: چادر اوست - شکوه بندگی نام زهراست - شعار زندگی ۲ به رشته‌‌ چادر زهرا / دخیل بسته ایم محکم تمام هستی به فدای / سیده زنان عالم سیده ی نساء عالمین فاطمه ی امیرمومنین ۲ شد فلک بر - سر علی خراب بین بستر - تن تو گشته آب ۲ از آسمان باشکوهم / فقط همین هلال مانده چه کرده‌اند بین کوچه / زبان روضه لال مانده سیده ی نساء عالمین فاطمه ی امیرمومنین ۲ گشته ویران - به زیر دست و پا بارگاه - غرور مرتضی ۲ زخم کبود ابروی تو / نهان شده به زیر دستار پیرهنت دوباره گل داد / کشته مرا قصه مسمار سیده ی نساء عالمین فاطمه ی امیرمومنین ۲
گرچه عمری‌ست که زانوی غمت در بغل است همچنان منتظرش باش که خیرالعمل است مردن از چشم‌‌ به‌ راهیش گوارا عسل است ای که ذکر شب و ورد سحرت "العجل" است! بیش‌ از این در پی آن باش که دلداده شوی باید آماده‌ی آماده‌ی آماده شوی شب بی‌تابی ما را سحری در راه است باز هم بت‌شکنی با تبری در راه است در قد و قامت حیدر پسری در راه است بر یتیمان محمد پدری در راه است عاقبت منجی بین‌المللی می‌آید باز از کعبه یکی مثل علی می‌آید آن که گل‌ها همه وا می‌شود از لبخندش ابر و باد و مه و خورشید و فلک در بندش "یاحسین" است مزیّن شده بر سربندش یعنی ای مردم مشتاق! منم فرزندش آمدم جامعه را غرق در اعجاز کنم به نگاهی گره از کار جهان باز کنم هیبت حیدر و سیمای پیمبر دارد خاک زر می‌شود آن‌جا که قدم بردارد عالمی منتظر اوست علم بردارد کو جلودار اگر تیغ دودم بردارد؟ لشکری ساخته از نسل جمارانی‌ها و امیران سپاهند سلیمانی‌ها بی‌خود از خود شده خورشید خلاف آمده است آسمان هیبت او را به طواف آمده است آفتاب است که شب را به مصاف آمده است ذوالفقار است که بیرون ز غلاف آمده است همه جا پر شده از عدلِ گریبانگیرش خون بیدادگران می‌چکد از شمشیرش آی شیطان‌صفتان! هیبت‌تان پوشالی‌ست ژست آقای جهان بودن‌تان توخالی‌ست گرچه امروز رجزخوانی‌تان جنجالی‌ست حالتان لحظه‌ی موعود چه بد احوالی‌ست می‌رسد لحظه‌ی پایانی عیاشی‌تان شده نزدیک‌تر از پیش فروپاشی‌تان دست شب می‌شود از غائله کوتاه آخر می‌شود نوبت جولان سحرگاه آخر می‌دمد طلعت آن چهره‌ی دلخواه آخر چشم برهم بزنی می‌رسد از راه آخر آفتاب آن‌سوی این کهنه‌شب تاریک است شاعری گفت کمی صبر سحر نزدیک است
بی نیاز از تمام دنیاییم مستمند نگاه زهراییم عزت جاودانه می خواهیم رحمت مادرانه می خواهیم فاطمه ای یگانه خلقت سوره ی مهربانی و رحمت مثل باران نور می باری تاج لولاک روی سر داری نغمه ی آسمانی توحید مشرق نور یازده خورشید بر بلندای نور و ایمانی حجت الله بر امامانی آسمانها ز نور چشمانت ملک الموت هم به فرمانت پشت پرچین خانه ات جبریل آمده مستمند احسانت و پدر پشت بوسه ها می دید آسمان را میان دستانت نور شبهای چادرت بانو کرده محراب را غزل خوانت می شود دیدنی جمال علی وقت اعجاز صوت قرآنت برده هوش از سر تمامی شهر عطر خرمای سهم سلمانت بی تو خورشید سنگ تاریک است با تو تا عرش راه نزدیک است پاسخ رنج های دنیایت در قیامت "لَسوفَ یُعطیکَ" است در عبادت عظیم و نستوهی به تو زیبد "نَفَخْتُ مِن روحی" تو صراط کمال دنیایی زهره ی بی زوال دنیایی صفتی نیست قابلت باشد چه کلامی معادلت باشد؟ "یُطعِمونَ الطَعامِ" سوره ی دهر آیه ای از فضائلت باشد انسیه حوریه و یا انسان تا کجا حد فاصلت باشد قبل خلقت که امتحان دادی به خدا خویش را نشان دادی نور اگر پاک دامنی دارد از جمال تو روشنی دارد پدرت جمله ی "فِداها"یش یک جهان حرف گفتنی دارد بر پدر مایه ی مباهاتی نور یک اربعین مناجاتی کوری چشم ابتران حسود مادر نسل پاک ساداتی روز محشر در آن پریشانی صاحب برترین مقاماتی صورتت رو گرفت از دنیا بلکه از آن دو چشم نابینا آفتاب از حجابتان روشن واژه ها در مقابلت الکن با ولای تو زندگی کردیم در کلاس تو بندگی کردیم در پناه دعای روشن نور تبِ دنیا شد از جهانم دور بی پناهم پناه می خواهم خسته ام تکیه گاه می خواهم ای همه عرش و فرش پابستت ای فدای جریحه ی دستت قبر مخفی ت میزند فریاد تا ابد بر سقیفه نفرین باد ای که سرچشمه ی بهاری تو به چه جرمی بنفشه زاری تو یاس هجده بهار دیده چرا ذکر عجل وفات داری تو نود و پنج روز بارانی لحظه ها را به انتظاری تو ای که بر ماه چهره ات مادر طاقت برگ گل نداری تو آه از دست شوم آن نامرد آه از خنده های آن ولگرد وسط کوچه اتفاق افتاد ناگهان ماه در محاق افتاد از خجالت زمین ترک برداشت صورتت داغی از فدک برداشت رد شوم از فضای آن کوچه از غم ماجرای آن کوچه بگذرد این جهان جهانی که... می رسد آن زمان زمانی که... ذولفقار از نیام می جوشد از زمین انتقام می جوشد وارث روزگار می آید یوسفت با بهار می آید
با طلوعت عرش را غَرق تَحَیُّر می کنی ماه‌بانو!نان ظلمت را تو آجر می کنی "عقلِ"بی احساس را با"عشق"دمخور می کنی دامن سجّاده را با یاس ها پُر می کنی آسمان دلداده ی راز و نیازت می شود بال جبریل امین چادرنمازت می شود تو درآغوش خدیجه مثل حور افتاده ای مادر پیغمبری گرچه پیمبرزاده ای قبل خلقِ کهکشان ها امتحان پس داده ای از همان اوّل برای آخِرت آماده ای روز محشر تک تک ما را صدا خواهی نمود دانه دانه شیعیانت را جدا خواهی نمود ای که با لطفت بیابان غرق باران می شود خاک خشک یثرب از عطرت گلستان می شود پای تسبیحات تو سلمان،مسلمان می شود کوثر تو آبروی کُلِ قرآن می شود روح ایمانی تجلی خدایی مادرم لَيْلَةِ الْقَدْرِ تمام انبیایی مادرم مادر آئینه‌ها ای مادر اهل کسا بانی آرامشِ پیغمبر اهل کسا آفتابِ روی بام حیدر اهل کسا چادرت پهن است بر روی سر اهل کسا آینه دار امیر المومنینِ پنج تن ریشه های چادرت حبل المتین پنج تن یا کریم بام احمد جلد بام فاطمه است بَضْعَةُ مِنِّ محمد در مقام فاطمه است ذکر پیغمبر شب معراج "نام" فاطمه است آیه های روشن قرآن کلام فاطمه است آیه ی تطهیر هم با او مطهر می شود کائنات از نور ایمانش منور می شود ای که افلاک است خانُم،مُستجیر نانِ تو می شود آزاد،هرکس شد اسیر نان تو کاش بنویسی مرا جیره بگیرِ نانِ تو بی نیاز از هر دو دنیا شد فقیر نان تو چون که دستت را به وقت پخت نان بوسیده است دست"دستاس" تو را هفت آسمان بوسیده است تو گُل نیلوفر هِجده بهار حیدری تو چراغ روشن شب‌های تار حیدری تو قرار چشم های بی قرار حیدری در دل تلخی و شیرینی کنار حیدری حرز مولا در میان کارزارش نام توست ذکر حکاکی شده بر ذوالفقارش نام توست آفتاب عشق را تا بی کران تابانده ای در دل غم ها علی را باز هم خندانده ای کهکشان را با حجابی اطلسی پوشانده ای "پیش نابینا،میان حِصنِ چادر مانده ای" آه!گفتم چادرت...،داغ دل ما تازه شد بارش غم در هوای سینه بی اندازه شد راه را تا بست..،یاسی رنگ نیلوفر گرفت چشم‌زخم دشمنِ آل عبا آخر گرفت دست سنگینی به زیر گونه ی مادر گرفت خاک کوچه رنگ سُرخ لاله ای پرپر گرفت خاک عالم بر سر من..،معجرش خاکی شده پیش چشمان حسن بال و پرش خاکی شده آه!آئینه چرا سنگی محک می زد تو را؟ بشکند دستی که در کوچه کتک می زد تو را نا نجیب از حرص حیدر داشت چک می زد تو را دومی با نیّت باغ فدک می زد تو را چشم تو تار است..،راه خانه را گم کرده ای گوشوارَت را میان کوچه ها گم کرده ای
ای که شد از سیلی تو صورت زهرا کبود پست فطرت تر ز تو در عالم امکان نبود گردنت را مجتبی نشکست در آن کوچه ها چون که زهرا مادرش دستور صبرش داده بود بولهب زنده شد و در كوچه راهم را گرفت ضربت دستان او نور نگاهم را گرفت مجتبی میخواست گردد جان پناهم ياعلی با لگد آن بی حيا از من پناهم را گرفت خواستم آهی كشم شايد سبک گردد دلم  پشت دستی آمد از كين؛راه آهم را گرفت در کوچه ها غرور علی را کسی شکست در کوچه بود فاطمه روی زمین نشست علی را کوفه های بی سحر کشت؟ علی را دست های مختصر کشت؟ نه بانو جان ، به پهلوی تو سوگند علی را غصه ی دیوار و در کشت گرفتی از مدینه گفتنت را دریغ از من نمودی دیدنت را ولی با من بگو ساعت به ساعت
بايد بري؛ نه ! محض رضاي خدا نگو دق مي كنم بدون تو، اين جمله را نگو زهرا بمان و زندگي ام را به هم نريز سنگ صبور من! نرو از پيشم اي عزيز باور نمي كنم كه دلم را تو بشكني با رفتنت به زخم غرورم نمك زني زهرا شب عروسي مان خاطرت كه هست؟ مهريه ي زلال و روان خاطرت كه هست؟ يادت كه هست قول و قراري كه داشتيم!؟ يك روح واحديم ؛ شعاري كه داشتيم اي دل خوشي ِ زندگي ام! مي شود نري از حال و روز من، كه شما با خبرتري گريه نكن محدثه ، غمگين نكن مرا با رفتنت غريب تر از اين نكن مرا خاتون من! قلندر خوبي نبوده ام من را ببخش؛ شوهر خوبي نبو ده ام با درد ِ دنده هاي ِ شكسته جدال كن تقصير دستِ بسته ي من شد حلال كن دلگرمي علي! به نظر زود مي روي!؟ نه سال شد فقط ،چقدر زود مي روي! بعد از تو فيض هاي خدايي نمي رسد فرياد مرتضي كه به جايي نمي رسد زهرا بمان و چهره ي غم را عبوس كن زهرا بمان و زينب مان را عروس كن غصه به كار دل گره ي كور مي زند خيلي دلم براي حسن شور مي زند زهرا نرو، كه بغض بدي در گلوي توست دامادي حسين و حسن آرزوي توست حالا كه اعتنا به قسم ها نمي كني فكر حسين تشنه لبت را نمي كني!؟ ديدي كه رنگ از رخ مهتاب مي پرد شبها حسين تشنه لب از خواب مي پرد در باغ ميوه هاي دلت، سيب نوبر است اين كربلايي از همه شان مادري تر است حرف از سفر زدي و تبسم حرام شد پيراهن حسين شنيدم تمام شد باشد برو-قبول- علي بي پناه شد باشد قرار بعدي مان قتلگاه شد باشد برو كه كرببلا گريه مي كنيم با هم كنار طشت طلا گريه مي كنيم
عج زیاد خون به دلت کرده ام حلالم کن تو خوب بوده ای و من بدم حلالم کن چقدر قدر تو مخفی است بین ما مردم در آسمان و زمین محترم ، حلالم کن نه مقبلم نه کمیتم نه محتشم اما به سوز شاعری محتشم حلالم کن همه امید من این چشم های دریایی است میان گریه شبی باز هم حلالم کن تو از سلاله ی زهرای مهربان هستی به حق فاطمه ی بی حرم حلالم کن مرا به خیل گناهم نگیر آقا جان تو را به چادر زهرا قسم حلالم کن به مشک پاره ی عباس و چشم پر خونش تو را به حق دو دست قلم حلالم کن
داره میسوزه در ، گیر افتاده توو هُرم شعله ها ، زندگیه حیدر خونابه روو   زمین  هِی میریزه ، از پهلوی مادر داره میسوزه در بدجور لگد خورده ،ضربه ی محکم و سنگین پا ، گلشو پژدمرده بال و پرش  تَرک  خورده مسمار ، چی سرش آورده بدجور لگد خورده یه عده بی حیا همش توو رفت و آمدن افتاده غرق خون به زیر دست و پا یه زن با بار شیشه پشت در نقش زمین شده خونه و زندگیه حیدرو بِهم زدن شکسته دنده و : پهلوی مادرم میباره درد وغم : از روی مادرم مظلومه مادرم چادر و معجر سوخت، بانوی پا به ماه پیش چشم ، یه عده کافر سوخت حرارت اون  قَده  بالا بود که ، همه ی پیکر سوخت چادر و معجر سوخت راه نفس سد شد، ریخته بودن توو خونه نامردا ، حال حسین بَد شد یه گوشه مجتبی دق کرد وقتی ، ضربه ها ممتد شد راه نفس سَد شد همه میخندیدن به حال و روز مرتضی مادر و میزدن با ضرب تازیوونه ها یکی برای یاری و کمک نیومدِش به اشک چشم مجتبی نکردن اعتنا بشکنه پای اون: کسی که زد لگد همونکه بی هوا : مادر ما رو زد   مظلومه مادرم قنفذ جفا کردش همراه اون مغیره با غلاف ،  عُقدشو وا کردش دستای ما درو از دستای ، مولا جدا کردش قنفذ جفا کردش کرده ورم بازوو میچکه روو زمین خونابه از ، زخمای توو پهلوو سیاهی و کبوودی ها مونده ، روو صورت و ابروو کرده ورم بازو حرومیا دستای مولارو که بستن و اون دو نفر بازوی مادرو شکستن و خدا الهی نگذره از اون چهل نفر توو کوچه ها غرور حیدرو شکستن چقد بلا کشید: مادر قد کمون باتن غرق خون: دیگه نداشت توون مظلومه مادرم