eitaa logo
💚عزیزم حسین💚
3هزار دنبال‌کننده
6.3هزار عکس
5.2هزار ویدیو
123 فایل
ا ﷽ ا تکثیرکانال تکثیرعشق ناب 💚 تمام ذرات وجودم عشق ناب فاطمی است والحمدلله فاطمه ای که هستی اش هست به ماسوا دهد رزق اگرکه میدهد به یمن اوخدا دهد ای عشق سربلندکه برنیزه میروی از حلقه کمندتو راه گریز نیست کانال دیگر: @yaraliagham @qalalsadegh135
مشاهده در ایتا
دانلود
🗓تاریخ اجرا: شب اول @MATNMADDAHISHOOR دلخونم از کوفیا، از این شهر بی وفا برگرد و اینجا نیا، ای شاه کم سپاه میریزن روی سرت، میشینن رو پیکرت پیش چشم مادرت، در بین قتلگاه کشته منو همین بی‌قراری ابی‌عبدالله دختر سه ساله اینجا نیاری ابی‌عبدالله این کوفیا چه نقشه ها داشتن ابی‌عبدالله قیمت برا سر تو گزاشتن فی سبیل الله سید مظلوم حسین جانم ای حسین جانم ای حسین جانم موندم بی یار و پناه، سهمم شد غصه و آه شرمندم روم سیاه، یا شاه کربلا تو غربت با چشم تر، آواره و در به در جلو دروازه‌ی شهر میشه سرم جدا دلواپسم با چشمای خونبار برگرد تو رو به حق علمدار برگرد که میشه بر تو جسارت ابی‌عبدالله دارن همه میان واسه غارت ابی‌عبدالله دیدم کنیزهای دم بخت بی جهاز از دختران در سفرت حرف می‌زنند فی سبیل الله تو رو کشتنت غریب ابی‌عبدالله یه سپاه نانجیب ابی‌عبدالله هتک حرمت کردن وقتی که پیرهن پارت رو غارت کردن هتک حرمت کردن همونا که نامه دادن تو رو دعوت کردن هتک حرمت کردن هتک حرمت کردن شمر و خولی و سنان یکدفعه دورت کردن هتک حرمت کردن برای بریدن سرت رقابت کردن موی سر و صورت تو سفید شد عجیب نیست اسبی که روی پیکرت دویده نجیب نیست عذاب داره میزدن میگفتن ثواب داره پیمبر گفت قاتل تو حسین نقاب داره رسید دیدم گلوی عقشمو برید دیدم یه نامردم پیراهن از تنت کشید نمردم آخر سر تو رو به نیزه دیدم پی تو روی خار دویدم چیا ز حرمله شنیدم خستگی از بدنت میریزه داره نیزه ز تنت میریزه رسیدن مادرتو ندیدن سواره ها با مرکب، پیکرتو دریدن آواز و هلهله، واویلا خنده های حرمله، واویلا شراب میخوره روبروی چشمای رباب میخوره سیدالمظلوم، سیدالعریان سیدالغریب غریب غریب غریب سید العطشان غریب غریب غریب فی امان الله به خدا سپردمت ابی‌عبدالله منو میکشه غمت ابی‌عبدالله هتک حرمت کردن بی مروتا با خون تو تجارت کردن هتک حرمت کردن چقدر به اهل بیت تو جسارت کردن هتک حرمت کردن به قد و قامت عباس حسادت کردن هتک حرمت کردن به علمدار رشید تو اهانت کردن کشته‌ی بی سپاه حسین حسین حسین خون تو شد مباح حسین حسین حسین پناه بر خدا قتلگاه مگه چقدر جا داره پناه بر خدا بردن سر مگه دعوا داره پناه بر خدا تنها بین گوداله، خیلی خیلی بی حاله پناه بر خدا به مخدرات هجوم آوردن پناه بر خدا خیمه ها رو همه به غارت بردن بو نه عالمدی حسین سن یارالی من یارالی تنت بی سر روی ریگ بیابان @MATNMADDAHISHOOR 🎤 📜 🎼 https://eitaa.com/joinchat/550436918Cbc44167e53 ❌کپی بدون درج لینک کانال شرعاً حرام است❌
هر چند ناتوان شدی اما ز پا نَیُفت ای هشتمین عزیز! عزیزِ خدا نَیُفت می ترسم آن که دست بگیری به پهلویت باشد ز پا بیفت ولی بی هوا نَیُفت کوچه به آل فاطمه خیری نداشته دیوار را بگیر و در این کوچه ها نَیُفت مردم میان شهر تماشات می کنند این بار را به خاطر زهرا بیا نَیُفت دامان هیچ کس به سرت سر نمی زند حالا که نیست خواهر تو پس ز پا نَیُفت تکّه حصیر خویش از این حجره جمع کن اما به یادِ نیمهِ شبِ بوریا نَیُفت ای وای اگر به کرببلا بوریا نبود! راهی برای دفن شه کربلا نبود علی اکبر لطیفیان @deabel
وای مادر مددی کن جگرم می‌سوزد که نه تنها جگرم پا به سرم می‌سوزد زهر اثر کرده به زانو و ستون فقرات جگرم پاره شده تا کمرم میسوزد کسی آید ز وفا چشم جوادم گیرد پیکرم پیش نگاه پسرم می‌سوزد همره هر نفسم خون ز لبم می‌پاشد تار میبینم و چشمان ترم می‌سوزد چون مقطع شده حرفم ، پی اخبار ولا دود می‌گویم و بر لب جگرم می‌سوزد قاسم نعمتی @deabel
آمد از راه و کشید آرام عبا رویِ سرش یعنی امروز ست روزِ ناله‌هایِ آخرش هر قدم رفت و نشست و دست بر پهلو گرفت میکشد خود را به سویِ خانه مثلِ مادرش رویِ خاکِ کوچه دنبالش اگر دقت کنی بنگری آثاری از خاکی ترین بال و پرش او زمین می‌خورد و میخندید بر حالش عدو این هم ارثی بود که برده ز جدِّ اطهرش صحنۀ جان دادن او روضۀ مستوره شد حجره در بسته میداند چه آمد بر سرش بار دیگر صورت خاکی و دست و پا زدن خادمش دید و ولی هرگز نمیشد باورش یک بُنَیّ گفت و از کام پسر بوسه گرفت از مدینه بهر یاری زود آمد دلبرش کربلا بابا رسید امّا پسر افتاده بود قلبِ شاعر آب شد در این سه بیت آخرش هر چه قدر آغوش خود واکرد اکبر جا نشد تا که آخر در عبا پیچید جسم اکبرش تا قیامت هم نمیفهمند اهل معرفت از چه آمد دست بر سر بین لشگر خواهرش آنکه حتّی تارِ مویش را ندیده جبرئیل دست بُرده بر سرِ نعش علی بر معجرش قاسم نعمتی @deabel
روضه یابن شبیبت روز مارا تارکرد مادرت باروضه تو گریه بسیار کرد گوسفندی را مثال آوردی و این کار تو کل چوپان های ده را تاابد بیمار کرد گفتی از خنجر که هرگز از جلو کاری نشد شاه وقتی پشت و رو شد تیغ دیگر کار کرد وقت مثله کردنش بالاسرش زهرا رسید آمد و با یک تن غارت شده دیدار کرد سربه خورجین رفت و آخر بی برادر بودنش خواهری را همسفر با دسته اشرار کرد اینهمه شال و کتیبه یادگاری از شماست ماحسینی گر شدیم از برکت نام رضاست... سید پوریا هاشمی @deabel
السلام ای چشمه ی فیض و سعادت السلام هشتمین نورِ خدا برجِ ولایت السلام السلام ای جلوه ی وَ الطُورِ سِنین السلام آیه های روشنِ طاها و یاسین السلام السلام ای ماهِ تابان کوکبِ اقبالِ ما آن طلوعِ آستانت قبله ی آمالِ ما بر مشامم می رسد هر لحظه بوی مشهدت جان به قربانِ تو و صحن و سرا و مرقدت زنده ایم از برکتِ مِهر ولایت یا رضا چشمِ ما روشن از آن گنبد طلایت یا رضا در بغل گیرم ضریحِ با صفایت یا رضا یک زیارت سهمِ من پایینِ پایت یا رضا فخرِ ما این بس تو باشی سید و مولای ما برکتِ دنیای ما و شافیِ عقبای ما ای امامِ نور و رحمت منبعِ فیضِ خدا گلشنِ مِهر و محبت مظهرِ جود و سخا تو به امرِ حق شدی راهی بسوی خاکِ طوس مقدمت بر چشمِ ما ای حضرتِ شمس الشموس اقتدارِ کشورِ ایران همه از نامِ توست روزیِ ایرانیان از سفره ی انعامِ توست گر چه گشته دارِ غربت منزل و ماوای تو شد ولی در قلبِ هر جان حقیقت جای تو! هستی محرابی @deabel
یابن الشبیب ! گریه فقط بر غم حسین یابن الشبیب ! گریه فقط بهر كربلا یابن الشبیب درد حسین درد جان فزاست یابن الشبیب ! روضه ی ما داغ پر بلا است یابن الشبیب ! درد حسین درد بی کسی است یعنی عزیز فاطمه شبگرد بی کسی است یابن الشبیب ! عمه ی ما را کتک زدند آتش هزار بار به باغ فدک زدند یابن الشبیب ! کوچه به دل غم نشانده است یعنی هنوز دست علی بسته مانده است یابن الشبیب ! خنده مرا ترك می كند خد التریب را چه كسی درك می كند یابن الشبیب ! غصه دلم را كباب كرد شیب الخضیب دیده ی ما را پر آب كرد یابن الشبیب ! جرم یتیم سه ساله چیست ؟ دیگر پس از امام کشی آه و ناله نیست یابن الشبیب ! قصه ی معجر نگفتنی است جریان حنجر و دم خنجر شنفتنی است یابن الشبیب ! غارت خیمه عجیب بود در شعله ها سلاله ی حیدر غریب بود یابن الشبیب ! دختر ترسیده دیده ای ؟ در زیر خار طفلک خوابیده دیده ای یابن الشبیب ! جد مرا سر بریده اند پیش نگاه عمه ی ما سر بریده اند لطیفیان @deabel فاطی عالی
ابری سیاه، چشم ترش را گرفته بود زهری توان مختصرش را گرفته بود معلوم بود از وَجَناتش که رفتنی است یعنی که رُخصتِ سفرش را گرفته بود از بس شبیه مادرش افتاد بر زمین در انتهای کوچه سرش را گرفته بود تا رو به روی حجره خمیده خمیده رفت از درد بی امان، کمرش را گرفته بود چشم انتظار دیدن روی جواد بود خیلی بهانه ی پسرش را گرفته بود بر روی خاک بود که پیچید بر خودش آثار تشنگی، جگرش را گرفته بود افتاد یاد جدّ غریبی که خواهرش در بین قتلگه خبرش را گرفته بود دیگر توان دیدن اهل حرم نداشت از بس که نیزه دور و برش را گرفته بود وقتی که شمر آمد و کارش تمام شد خلخال دختری نظرش را گرفته بود محمد فردوسی @deabel
‍ *نوحه و روضه رقیه س* *بسیار زیبا* *سبک شیرازی* 😭😭 رقیه گشته بی پدر ای ساربان آهسته تر... این جاده گر گل میشود اون سرزمین کربلا۲ گلهای گلدان حسین پرپرشود درنینوا۲ ازسیلی این قوم دون ۲ روی رقیه شد کبود۲ 😭😭 (رقیه گشته بی پدر ای ساربان آهسته تر...) 😭روضه😭 (بمیرم اومدزیر یه خارو خاشاک دید یه دخترسه ساله ای😭 زیر خاروخاشاک نشسته وگریه می کند بازبون بچگی صدامیزنه بابا بابا هی صدامیزد عمه عمه عمه عمه من بابام ومیخوام بابام ومیخوام اینقد ناله زد،گریه کرد😭 گفتن دخترحسین بهانه ی بابا گرفته گفت اشکال نداره برید سر بریده ی باباشو براش ببرید😭 بمیرم سروگذاشت روزانو صدازد بابا،بابا توآسمونا دنبالت می گشتم بابا عمم می گفت :رفتی سفر بابا،بابا بابا بابای مهربونم اینجای روضه دلم آتیش گرفته😭 صدازد بچه های شام بیاین ببینید بابام اومده😭 دیگه به من نگید بچه یتیم۲ بیاید ببینید بابام اومده من مهمون دارم😭 خوش اومدی بابا بابا خوش اومدی توویرونم) 😭😭 😭ادامه نوحه😭 گلوی اصغرش شکافت قنداقه اوشدغرق خون۲ درعلقمه آب آورش گشته جدا دستش کنون۲ ازسیلی این قوم دون روی رقیه شدکبود۲ گلوی اصغرش شکافت۲ قنداقه اوشد غرق خون۲ (رقیه گشته بی پدر ای ساربان آهسته تر....) 😭😭 بابانگرحزینه ام من دخترت سکینه ام۲ آوردی ازمدینه ام بی توسفر چراکنم۲ بابا گلی گم کرده ام۲ کواصغرشیرین زبان۲ می گردم اندرکشته ها۲ شاید گلم پیداکنم۲ من دخترت رقیه ام سیلی زدشمن خورده ام۲ ویران سراجایم شده پرآبله پایم شده۲ ارثی زمادر برده ام من تازیانه خورده ام۲ (رقیه گشته بی پدر ای ساربان آهسته تر.....) 😭😭 یارقیه فاطی
*نوحه بشنو از عرش خدا حسن شیرازی* *نوحه زیبا و شنیدنی* *تقدیم به همه عذاران حسینی* *متن نوحه* *بشنو از عرش خدا صدای زمزمه میاد* *گوش بده با گوش دل صدای فاطمه میاد* *گوش بده با گوش دل صدای فاطمه میاد* *دل دیوونه من دیوونه تر شد آقاجون* *از صدای زنگ قافله خبر شد آقاجون* *از صدای زنگ قافله خبر شد آقاجون* *حسین ثارالله حسین* *ثارالله حسین ثارالله* *نوحه بشنو از عرش خدا حسن شیرازی* *چه خبر شده زمین و آسمون پر از غمه* *اهل دل با اشكشون با هم میگن محرمه* *توی دنیا دل من قشنگترین عذا خونست* *توی دنیا دل من قشنگترین عذا خونست* *دل من حسینیه ذینبیه سقا خونست* *دل من حسینیه ذینبیه سقا خونست* *حسین ثارالله حسین ثارالله حسین ثارالله ..* *نوحه بشنو از عرش خدا حسن شیرازی* *دوست دارم تا جون دارم اسم تو رو صدا کنم* *دوست دارم تا جون دارم اسم تو رو صدا کنم* *درد عمری بی دردی رو با دیدن دوا کنم* *عمریه منتظرم یه لحظه کربلات باشم* *با سرو پای وجودم قبرتو نگاه کنم* *نوحه بشنو از عرش خدا حسن شیرازی* *من سر سفره ی تو بزرگ شدم خوب میدونی* *من سر سفره ی تو بزرگ شدم خوب میدونی* *تا پای مرگ محاله دامن تو رها کنم* *تا پای مرگ محاله دامن تو رها کنم* *حسین ثارالله حسین ثارالله حسین ثارالله* ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ *نوحه شیرازی*👆
از روزگار شکوه به دلدار میبرم در محضرش گلایه ی بسیار میبرم صدبار توبه کردم و هر بار هم شکست یک توبه ی نصوح باخودم اینبار میبرم من آن غریب خسته ی دلخورده ام که بار از دست روزگار به اجبار میبرم بارم غم است بر سر دوشم گذاشتم هرصبح باخودم سر بازار میبرم از بس که در به در زدم و ماندبی جواب خسته شدم، تکیه به دیوار میبرم دستم تهیست کاسه ی چشمم ولی پر است انرا برای شاه به دربار میبرم شاهی که هست ملجا درماندگان و من یک کوله بار شوق به دیدار میبرم شاعر: @hosenih
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ هوسم بود حج بیت الله قسمتم شد حریم شاه طوس نرسیدم به ساحل دریا آمدم در میان اقیانوس شرط توحید حُب این آقاست وحده لا اله الا هو دست مارا رها نخواهد کرد آنکه گردیده ضامن آهو @hosenih رسم آقای مهربان این است میهمان را بغل کند آرام پُر کند کاسه های سائل را جلوی در ؛همینکه گفت : سلام السلام ای رئوف تر ز همه باز راهم به خانه ات افتاد از جدا بودن از تو خسته شدم عوضم کن تورا به جان جواد تاکه گفتم مسافرِ حرمم چِقَدَر دل شکست یاد شما کوله باری سلام آوردم همه گفتند التماس دعا پای مارا نَبُر ز خانه‌ی خویش خوش؛ دل ما به رفت و آمد هاست بااجازه ز صحن شاه نجف گنبدت شاه کُلّ گنبدهاست حرف گنبد شد و شکست دلم از مدینه کسی خبر دارد؟ آه از غربت امام حسن فاطمه اینهمه پسر دارد یا امام رضا @hosenih تو که از حال ما خبر داری کوهی از غصه و غمیم همه ای علمدار ِ روضه های حسین نگران ِ مُحرمیم همه به اسیری ِّ زینب کبری گره از کار ِ نوکرت وا کن در سحرهای ماه ذیقعده اربعین مرا تو امضا کن ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e