eitaa logo
💚عزیزم حسین💚
3.1هزار دنبال‌کننده
6.1هزار عکس
5.1هزار ویدیو
123 فایل
ا ﷽ ا تکثیرکانال تکثیرعشق ناب 💚 تمام ذرات وجودم عشق ناب فاطمی است والحمدلله فاطمه ای که هستی اش هست به ماسوا دهد رزق اگرکه میدهد به یمن اوخدا دهد ای عشق سربلندکه برنیزه میروی از حلقه کمندتو راه گریز نیست کانال دیگر: @yaraliagham @qalalsadegh135
مشاهده در ایتا
دانلود
﷽ "مناجات امام زمان (عج) و فاطميه" اين روزها نگاه تو از خون دل تر است گويا دلت حسينيه ي اشك مادر است شال عزا دوباره نشسته به دوش تو شالي كه حيف، سوخته از آتش در است گلبرگ هاي گونه ي شبنم گرفته ات زخمي، شكسته، نيلي، چون ياس پرپر است اي وارث تمامي غم هاي اهل بيت اين روزها غريبي تو مثل حيدر است... ...چون ديده ام تورا و سلامت نداده ام يا تو سلام كرده اي و گوش من كر است مردن ميان روضه اگرچه سعادت است در روضه هاي فاطميه باز بهتر است زيرا كه اشك يك شبِ اين فاطميه ها با گريه ي تمام محرم برابر است حالا بيا و روضه بخوان آتشم بزن چشمم به ناله ي تو و يك واي مادر است يا رب كجا رواست زني را كتك زنند وقتي كه زن مقابل چشمان شوهر است محمدعلي بياباني @deabel
رفتي و پژمردنم و نديدي رفتي زمين خوردنم و نديدي تو كوچه ها راه من و مي بندن همه دارن به شوهرت مي خندن يه فكري هم به حال بچه ها كن يه سر بيا زندگيم و نيگا كن اگه بياي با دل بي غم مي ريم اصلاً از اين مدينه با هم می ريم بازم بمون و دست به پهلو بگير عيبى نداره از على رو بگير كارم شده يه گوشه اي ببارم بچه هات و سر خاكت بيارم دل من از همه كنار مي گيره حالا علي دست به ديوار مي گيره ميشه بياي دو قطره زمزم بدي يه ظرف آب بياري دستم بدي چه مادري ز دخترم گرفتند خواب و زچشماي ترم گرفتند اين چادرپاره من و مي كشه اين خون گوشواره من و مي كشه   بلند شو دستات و حنا بذارم تابوتت و بگو كجا بذارم؟!! تو خونه ياد اون روزا مي افتم برم بيرون تو كوچه ها مي افتم بي مادري نصيب دخترم شد خبر داري چه خاكي بر سرم شد خير نبينه اون كه به ما جفا كرد ما دو تا رو از همديگه جدا كرد تو چشم تو زد چشم و پر آب كرد خونش خراب كه خونه مو خراب كرد نقشه كشيدن مبتلامون كنن كي فكر مي كرد يه روز جدامون كنن؟!  علی اکبر لطیفیان @deabel
گفتم این اشک که مرحم بشود حیف نشد مرحم آتشِ قلبم بشود حیف نشد مادرم گفت نگو ،  سوختم از خاموشی زینب ای کاش که مَحرم بشود....حیف نشد فدک  و خانه‌ی امن و جگری بی آتش گفتم ای کاش که با هم بشود حیف نشد رفته بودیم بیاییم  مگر مادرمان ذره‌ای راحت از این غم بشود حیف نشد هرچه کردم به کناری بروند و برویم راهی از کوچه فراهم بشود حیف  نشد خواستم چادرِ مادر نخورَد خاک که خورد جایِ او قامتِ من خم بشود حیف نشد خواستم نشکند آنروز غرورم که شکست مانع آنهمه ماتم بشود حیف نشد کوچه‌اش سنگ و دلش سنگ و دو دستش سنگین خواستم ضربت او کم بشود حیف نشد حسن لطفی @deabel
خدا مرا بکشد تو سه ماهه پیر شدی چه آمده به سرت از زمانه سیر شدی توان حرف زدن هم نمانده در بدنت چه قدر فاطمه جانم تو گوشه گیر شدی تمام زندگی ام زیر و رو شد از وقتی که بین آتش و دیوار و در اسیر شدی مغیره هر چه تو را زد ز پا نیفتادی تو بار شیشه سپر کردی و دلیر شدی زنی نرفته به جنگ چهل نفر جز تو دوباره مثل همیشه چه بی نظیر شدی خدا مرا بکشد لاله از زمین رویید همین که با قد خم رد ز هر مسیر شدی مسیح پرور عالم تو هستی و حالا میان زخم و جراحت چنین اسیر شدی محمد حسین رحیمیان @deabel
جوری زدند آینه از چند جا شکست در بین خلق حرمت شیر خدا شکست ای کاش می شکست...نه ...آیینه خورد شد در پیش چشم های علی سینه خورد شد تا دست های حیدر کرار بسته شد گویی که ذوالفقار غرورش شکسته شد می سوخت بی صدا پر پروانه ی علی آتش گرفته بود در خانه ی علی سخت است باورش که چهل مرد، هم زمان در کوچه می بَرَند علی را کشان کشان افسوس ...غیرِ فاطمه ی در میانِ دود یک شهر روبه روی علی ایستاده بود از ذوالفقار حیدر کرار کینه داشت آن کس که روی چادر زهرا قدم گذاشت یاس علی! بریده بریده نفس نکش با قامتی که سخت خمیده نفس نکش بودی به دور حیدر کرار در طواف شد ناتمام حج تو با ضربه ی غلاف در شعله دیدنی شده راز و نیاز تو آتش دخیل بسته به چادر نماز تو احسان نرگسی @deabel
شیعیان سوز صدا را بشنوید حال پر فیض دعا را بشنوید بشنوید از خانه مولا علی ذکر نام حق ،خدای منجلی نک صدا با هق هقی همساز شد ذکر با امن یجیب آغاز شد این صدا از آن یک خون بر لب است آه او ام المصائب زینب است لحظه های زندگی اش پر زِ راز دخترک لب بر شکایت کرده باز وای جَدّا ،با تو دارم من سخن آتشی افکنده شد بر انجمن حضرت بابا غسلت داده است جسم تو بهر کفن آماده است امتت مزد رسالت داده است تیغ ها بهر علی آماده است بعد برگشتن زِ تشیع شما راه را بستند بر دخت شما پرسش از مادر زِ راه طعنه کرد زخم بر قلب دل ریحانه کرد هان زهرا در کجا باشد علی ؟ پس چرا مسجد نمی آید علی ؟ مسلمین از ما اطاعت کرده اند با خلیفه قصد بیعت کرده اند نِی علی است ،نِی مریدان علی در کجا باشند ،یاران علی بوذر و مقداد و آن عمار نیست پای منبر ، میثم تمار نیست این رسان پیغام ما دخت نبی آنی آید سوی مسجد آن علی غیر از این آیم پی امر امیر دست بسته آرمش پیش امیر گفت مادر به مغیره با محن تو کجا ،تهدید آن خیبر شکن تو نبودی در کنار مصطفی؟ هر کجا میرفت بودش مرتضی؟ تو نبودی در احد در جنگ بدر؟ غرش شیر خدا آن مرد مرد؟ گفته شد در آسمان صوت جلی نیست تیغی برتر از سیف علی لا فتا إلا علی باشد علی از همه شایسته تر باشد علی در غدیر خم نبودی تو مگر؟ رفت بالا دست حیدر با پدر؟ نا نجیب تا اسم حیدر را شنيد خاطرات بدر و خندق را شنيد دست خود بالا ببرد با ضرب کین مادرم افتاد و شد نقش زمین نرم نرمک راه میرفت با عصا چون عصایش بود اخم مجتبی اندکی تا این محن درمان گرفت آتشی در پشت خانه جان گرفت با لگد چون درب را او باز کرد عقده ها و کینه ها ابراز کرد مادرم آنجا بود همچون سپر تا نیفتد یک خراشی بر پدر آمدند آن چکمه پوشان روی او من بگویم شمه ای احوال او من بجویم با حسین از حال او در میان دست و پا دنبال او دست بابا بسته شد در آن میان دومی آنجا بود با تازیان می زدش با تازیان آن نا نجیب خوانده حیدر بهر او امن یجیب الغرض مادر به بستر اوفتاد نِی که او حتی پدر هم اوفتاد شد شکسته قامت سرو علی میرود تا آسمان آه علی شد فدای غربت من هستی ام مانده تنها آسیای دستی ام میشود سجاده ارث زینبین بی کفن در کربلا باشد حسین آنچه (مخلص ) گفت باشد آیه ای مانده از ریحانه ام یک سایه ای مهدی خاکی @deabel
این قصه ی پایان رسیده ابتدا هم داشت. این خانه ی تاریک روزی سرصدا هم داشت این زن که حالا پوستی بر استخوان ماندست هر نیمه شب در سجده اش یاربنا هم داشت. این حیدری که دیر شبها میرود خانه.. یک روز بین خانه اش مشکل گشا هم داشت خونابه های گوش بانو خوب میدانند این گوش پاره گوشواری از طلا هم داشت یاللعجب اوباش زهرا را چه بد کشتند! در کوچه ای که خانم آنجا آشنا هم داشت! ثانی لگد میزد بقیه کیف میکردند نامردِ کوچه دوستانی بی حیا هم داشت در روی زهرا ماند در را هم لگد کردند تو فکر کن آن لحظه بار شیشه را هم داشت! مردان نمیفهمند،بهتر که نمیفهمند.. اوضاع زهرا پشت در (فضه بیا) هم داشت یک سیلی معروف و صدها سیلی پنهان.. بین شلوغی ضربه هایی بی هوا هم داشت مولا عبا انداخت بررویش ولی زهرا.. ‌یک چادر افتاده زیر دست و پا هم داشت.. سید پوریا هاشمی @deabel
در راه عشق باید آماده ی بلا بود آغوش خار ، مزدِ طفل برهنه پا بود دندان به کارِ یکی از صد گره نیامد در کوی نیکنامان ، گریه گره گشا بود انگار در زدن را از سائلان گرفتند در را زدن تمام سرمایه‌ی گدا بود ای آخرت ! وفا کن ، با ما شکسته دل ها با ما شکسته دل‌ها دنیا که بی وفا بود یک عمر آه و نفرین ، از این و آن شنیدم تنها به جرم اینکه نفرین من دعا بود دیشب برای مردم تا صبح گریه کردم ای کاش یک نفر هم دیشب به فکر ما بود من هیچ شکوه ای از بیگانگان ندارم آنکه به حال و روزم خندید آشنا بود تا قبر بردنم را همسایه هم نفهمید از بسکه مردن من، چون شمع ، بی صدا بود در هر گذر من و دل از خوبی تو گفتیم گر شهر عاشقت شد ، تقصیر ما دو تا بود از بسکه قطره قطره بر پای تو چکیدم تابوت من سبک تر حتی ز بوریا بود ** ای دست ! روی خورشید من نشستی اما آنچه سیاه کردی روز سفید ما بود ای کاش می شکستند این دست دیگرم را اما به جای این دست آن دست بسته وا بود امروز را نبینید ، این بی حیا لگد زد دیروز پشت این در جمعیت گدا بود ای کاش ماجرا را حیدر ندیده باشد وقتی سرم به در خورد ، فضه ! علی کجا بود ؟!! با کفش های خاکی در خانه ام قدم زد آن خانه ای که فرشش تنها جهاز ما بود رفتم برای مردم حجت تمام کردم : آن را که می کشیدید او حجت خدا بود آن شیر را که دیدم قلبم به درد آمد حیدر برهنه سر بود ، حیدر برهنه پا بود علی اکبر لطیفیان @deabel
تو که می تــوانی بمانی بمان عزیزم تو خیــلی جـوانی بمان تو هم مثل من نیمه جـانی بمان زمــین گـیر من،آســمانی،بمان اگر می شـود می توانی بـمان تو نـیلوفرانه تـریـن یاس شـهر وجود تو کانون احـساس شهر دعا گوی هر قـدر نشناس شهر نکش دست از دست دستاس شهر نباشـی، چـه آبی چه نانـی بمان چه شد با علی همسفر ماندنت چه شـد ماجرای سـپر ماندنـت چه شد پـای حـرف پـدر ماندنـت پس از غـصه ی پشـت در ماندنت نـدارد علــی هـمزبانی بمــان برای علی بی تو بـد می‌شود بدون تو غم بی عـدد می‌شود نرو که غــرورم لــگــد می‌شود و این سـقف،سـنگ لحدمی‌شود تو باید غــمم را بدانــی بمــان چرا اشــک را آبـرو می‌کــنی چرا چــادرت را رفـو می‌کـــنی چرا اسـتخوان درگـلو میکــنی چرامـــرگ را آرزو میکـــــنی چه کم دارد این زنــدگانی بمان صابر خراسانی @deabel
فاطمیه؛ حالِ ما مثلِ مُحرّم می‌شود میهمان کاسه‌های چشم، زمزم می‌شود زیر سقفِ روضه‌ی مستورِ ناموس خدا هر کسی که مادرش زهرا ست، مَحرم می‌شود آبِ کوثر را به قوری‌های هیئت ریختند چای اینجا با دمِ سینه‌زنان دَم می‌شود با بهانه بی‌بهانه اشک، می‌ریزیم ما با در و دیوار هم مقتل مجسم می‌شود خم نیاوردیم، بر ابروی‌مان در مشکلات زیر بارِ روضه اما قدّمان خم می‌شود می‌شویم از داغِ مادر گریه گریه پیرتر مثل شمعی؛ قطره قطره عمرمان کم می‌شود اشک می‌ریزیم، شاید زخم او بهتر شود چون نمی‌دانیم، آیا اشک، مرهم می‌شود ؟! رضا قاسمی @deabel
دخیل عشق را هر کس به پای یار می بندد یقیناً راه دل را بر روی اغیار می بندد طریقِ "وصل" را بی زخم رفتن از محالات است چه خوشبخت است آن که بر کف پا خار می بندد برای دلبَری از شمع،پروانه پرش را داد... که عاشق هرچه را در چنته دارد،کار می بندد پِی تهذیب نَفسَت باش،تا صاحب نَفَس گردی بدون گردگیری،آینه زنگار می بندد @hosenih تمام اعتبار نام "مجنون" بسته بر "لیلا"ست اگر دلداده نام خویش بر دلدار می بندد اگر دنبال دریایی،ز چشمه سار خواهش کن... ضرر کرده است آن که دل به آب‌انبار می بندد دلیل ناله ی نیمه شبی،آهِ سحرگاهی است سحر بارِ خودش را مومنِ بیدار می بندد کمال چشم ها در رفت و آمد کردن "اشک" است "عمارت" گر شود "متروکه‌خانه" ،تار می بندد ولایت یک عدد دارد که آن هم مُختص مولاست کسی اُمّید بر صفرِ پس از اعشار می بندد!؟ فدای مادری که هر خمیرِ پخت نانش را به دیوار تنورِ "جار ثُمَّ الدّار" می بندد "بیا آقا بیا آقا"..،چه تکرارِ پر از دردی... دل شیعه چه طرفی را از این تکرار می بندد! تو گیر افتاده ای در کوچه ای که مادرت افتاد مسیر بازگشتت را در و دیوار می بندد @hosenih برای مادرت این روزها روضه بخوان آقا بخوان روضه که دارد مادر تو بار می بندد ▪️ ▪️ علی آن دستمال زردِ جنگِ خویش را حالا به روی زخم بال خانمی تب‌دار می بندد کسی که ربّنای او تعادل بخشِ عالم بود قنوت خویش را این روزها دشوار می بندد حَسن یک چند روزی می شود..،هنگامِ دَقُّ الباب دو چشمان ترش را بر روی مسمار می بندد شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
┈•‌‌‌‌‌‌꧁بٰابُ༼﷽༽الْحَرَم꧂•┈ |⇦•مرا ببین و برای سفر شتاب.. روضه و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها ویژۀ ایام فاطمیه _ حاج میثم مطیعی•ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄•● مرا ببین و برای سفر شتاب مکن بیا و بر سر من خانه را خراب مکن تمام حرف دلت را غروب با من گفت و شرح سرخیِ خود را چه خوب با من گفت حضور سبز و پر احساسِ زندگانیِ من مدار چرخشِ دستاسِ زندگانیِ من *رفتی علی رو تنها گذاشتی...* پس از تو ثانیه هایم به چنگِ دستاس است وَ دانه های دلم زیر سنگِ دستاس است *تو که خبر داری...* غریب و بی کس و مظلوم ودلشکسته،علی هنوز هم به شفایت امید بسته،علی فقط تویی که ز تنهایی ام خبر داری دلم به همرَهِ تو رفت،همسفر داری مگر ز داغِ پیمبر چقدر می گُذَرد که باغِ سبزِ تو را این شبِ خزان ببرد *تو هنوز از مصیبت فارغ نشده بودی... زهرای من! رسم همه عالم اینه: اگه کسی عزیز از دست بده همه دورش رو می گیرن... تنهاش نمیگذارن...چرا تنها موندی؟چرا مریض شدی؟چرا دستمال به سر می بندی؟جواب این سوال ها رو کی میده؟! * مگر قرار نشد غمگسارِ من باشی میان معرکه ها ذوالفقارِ من باشی مگر نه قبلِ ورودم قیام می کردی وَ گاه پیشتر از من سلام می کردی زِ جای خیز ،جواب سلام می خواهم نگاه نیمه تمامت، تمام می خواهم *چرا چشمات نیمه بازه زهرای من، چشمات رو به روی علی باز کن...* نگاه بی رمق و ،دست بی رمق، آری شباهتی چه صمیمانه با شفق داری علی که جز دَرِ خیبر میانِ مشت نداشت به معرکه زِرِهش هیچ گاه پشت نداشت ببین که در دلِ او از غمت چه رخ داده به زانوانِ علی،سخت،لرزه افتاده... *وقتی زهرا رو دفن کرد؛شیخ مفید در امالی نوشته:"فَلَمّا نَفَدَ یَدَهُ مِن تُرابِ القَبر..."بالای قبر حبیبش ایستاد دستاش رو به هم زد..."هاج به الحُزن..."غم و اندوه به دل علی هجوم آورد..."وَ اَرسَلَ دُموعَهُ عَلی خَدَّیه..‌."شروع کرد، های های گریه کردن...بیا ببین...* به زانوانِ علی،سخت،لرزه افتاده... کسی ندیده علی را که در خروش رود وَ یا در وسط مسجدالنبی ز هوش رود... طیِ حوادثِ دوران علی هراسان نیست ولی تصور داغ تو نیز آسان نیست... تو روز آخر خود نیز کار می کردی *تو خانه داری رو برای خودت افتخار می دونستی...تو به عالم یاد دادی زنی که خانه داره،انسان تحویلِ جامعه میده...انسان تربیت می کنه...* تو روز آخر خود نیز کار می کردی به کار منزل خود افتخار می کردی تنور خانه ی تو گرمِ پختن نان بود چقدر جانِ تو دلواپسِ یتیمان بود * " اِبکِ لی یا ابالحسن وابکِ لِلیَتامی..." علی برای من گریه کن...برای یتیمام گریه کن"وَلا تَنسَ قَتیلِ العِدا بطفِّ العراقی...." علی جان مراقب حسین من باش..‌* ببین که بی تو در این کودکان توانی نیست کنار سفره ی نان، اشتهای نانی نیست به کودکان یتیم،حرفِ مادرانه بزن بیا به گیسویِ دختر،دوباره شانه بزن *شاید شب ها به هزار زحمت بچه ها رو می خوابوند...بچه هاش با گریه می خوابیدند...اشتهای غذا نداشتند...همچین که مطمئن میشد بچه هاش خوابیدن،بلند میشد...می رفت کنار قبر زهرای خودش... اما بمیرم شاید وقتی برمیگشت می دید بچه هاش بیدار شدند...هر کدوم یه گوشه خونه نشستند...سر به زانو گذاشتند....* "این کودکت چه دیده که هی زار می زند هی دست مشت کرده به دیوار می زند..." ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net ✓اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam__net
روضه و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها ویژۀ ایام فاطمیه _ حاج میثم مطیعی•ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄•● برای زینبِ خود چاره کن که دلخسته است که دختر است و به مادر همیشه وابسته است که دختر است و شبِ خویش را سحر نکند اگر که چادر مادر دمی به سر نکند تو ای صبور،که ایثار را به پا کردی و اول از همه همسایه را دعا کردی *چه همسایه هایی داریم....هم دعاشون کردی... هم دَرِ خونۀ ما رو شلوغ کردند... هم هیزم آوردند...عجب همسایه هایی داریم...زن هاشون میان کنار بسترت گریه می کنند...لب هاشون رو می گزند...پشت دست می زنند...اما مرداشون با تو چه کردند....* نگویمت به منِ خسته اعتنایی کن زِ جای خیز،به همسایه ها دعایی کن مرو که موج نیازم به راه می افتد پس از تو یوسفِ اشکم به چاه می افتد مرو که چینیِ این دل شکسته تر نشود غریبِ خسته از این شهر،خسته تر نشود *زهرای من تو بری جواب سلام علی رو هم نمیدن...تو بری،علی از همیشه تنهاتر میشه...* هنوز نالۀ جان کاه تو به پشت در است دلم از آتشِ آن روزِ خصم،شعله ور است منم ز رویِ تو شرمنده چون در آتش و دود تو سوختی و علی دید و باز صبر نمود تو سوختی و علی سوخت با تمام وجود که کاش راهِ گریزی میان آتش بود که کاش مرغ دلی ناله در قفس نزند زنی میانه ی آتش، نفس نفس نزند... *اتفاق اونقدر مهیب بود که زهرا صدا زد: "یا اَبَتاه! هکَذا یُفعَلُ لِابنَتِک..‌"بابا بیا ببین با دخترت چه می کنند...یک نفر دیگه رو هم صدا زد ولی علی رو صدا نزد...صدا زد:"یا فضة فَاِلَیکِ فَخُذینی ..."فضه بیا به دادم برس..."واللهِ قَد قُتِلَ ما فی اَحشائی..."محسنمُ کشتن...* که کاش مرغ دلی ناله در قفس نزند زنی میانه آتش نفس نفس نزند که کاش شعله نیفتد به باغِ پیرُهنش بعید نیست که تاول زند تمام تنش سخن اگر چه نگفتم ولی دلم پر بود نگاه من که همیشه به خاکِ چادر بود گره به مشت تو را می زدند و من دیدم به قصد کشت تو را می زدند و من دیدم چنان زدند که در آسمان طنین افتاد که گوشوار افتاد و روی زمین افتاد علی دلیرِ هزاران مصافِ شمشیر است چگونه قاتلِ زهرا غلافِ شمشیر است؟! بیا که مرگ من از هجرت تو زودتر است که روزهای من از بازویت کبودتر است پس از فراق پیمبر چنین غمی زود است بیا یتیمیِ این کودکان کمی زود است بیا صفا بده ای دوست آشیانِ مرا بگیر زیرِ پر و بال،مرغکانِ مرا چگونه آنکه دل از آشیانه برگیرد کبوتران مرا زیر بال و پر گیرد حسن قرار ندارد، بیا قرارش باش حسین می رود از دست در کنارش باش چگونه غم ننشیند به چهره ی حسنت که خون تازه گُل انداخت رویِ پیرهنت *بیا به داد دل حسن برس...* "به هر جا مادری از شوق دست طفل خود گیرد در این کوچه گرفته طفل دست مادر خود را..." حسن قرار ندارد، بیا قرارش باش حسین می رود از دست در کنارش باش کنون به پیکرِ یاست،شقایق افتاده بیا ببین که حسینت به هق هق افتاده تو می روی و حسن می شود کبود از زهر تو می روی و حسینِ تو می رود از شهر تو می روی و حسینِ تو کربلا برود تنش به خاک،سرش رویِ نیزه ها برود خبر دهند که در خیمه آتشی برپاست که مثل آتشِ آن روزِ خانه ی زهراست... *خیمه های پسرمون رو آتش می زنند...* خبر دهند که خصم تو وحشیانه ربود لباس هایِ قشنگی که دستبافِ تو بود... قرار بعدیِ من با تو ای پناهِ حسین کنار پیکرِ بی سر به قتلگاهِ حسین... من و تو در پیِ آن راهِ دور در پیشِ همیم پس از زیارتِ سر در تنور پیشِ همیم *سرِ پسرمون رو می برند داخل تنور...این سر بریده بوی دود گرفت...بوی نون گرفت...همه بگید حسین...* ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net ✓اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam__net
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 زن، رشک حور بود و تمنای خود نداشت چون آسمان نظر به بلندای خود نداشت اسمی عظیم بود که چون راز سر به مهر در خانه ی علی سر افشا شدن نداشت ام البنین کنایه ای از شرم عاشقی است کز حجب تاب نام دل آرای خود نداشت در پیش روی چهار جگر گوشه ی بتول آیینه بود و چشم تماشای خود نداشت زن؟ نه! همای عرش نشینی که آشیان جز کربلا به وسعت پرهای خود نداشت در عشق پاره های جگر داده بود و لیک بعد از حسین میل تسلای خود نداشت عمری به شرم زیست که عباس وقت مرگ دستی برای یاری مولای خود نداشت شاعر:افشین اعلا حضرت ام البنین (س) روضه 🔻🔻🔻🔻🔻 🌐 https://www.beharalashar.ir 🔺🔺🔺🔺🔺 💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 @beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 دهمین رکن دین، هادی اهل‌بیت گشته مسموم کین، هادی اهل‌بیت یا امام زمان الامان الامان **** ایهــا العسکــری یا حسن یا حسن خیز و کن سیدی رخت ماتم به تن یا امام زمان الامان الامان **** زخم بغض عدو عاقبت چاره شد هادی اهـل‌بیت جگرش پـاره شد یا امام زمان الامان الامان **** سامـره سامـره غرق ماتم شده کربـلای دگــر کلِّ عالم شده یا امام زمان الامان الامان **** تیره از غم فضاست قتل ابن الرضاست بلکـه صـاحب عـزا علــی مرتضاست یا امام زمان الامان الامان **** پیکــر پــاک او بـر روی شانه‌ها رأس جدش حسین کنــج ویرانـه‌ها یا امام زمان الامان الامان **** هرچه با او شد از خصـم بـد اخترش نشـد از تـن جدا لب عطشان سرش یا امام زمان الامان الامان **** جسم ابـن الرضا شد نهان زیر خاک مثل جدش نشد پیکرش چاک‌چاک یا امام زمان الامان الامان **** شاعر : حاج غلامرضا سازگار امام هادی (ع) نوحه 🔻🔻🔻🔻🔻 🌐 https://www.beharalashar.ir 🔺🔺🔺🔺🔺 💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 @beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 آيا که شود باز ببينم وطنم را آرام کنم سينه ي پر از محنم را دلتنگ مناجات سحر هاي بقيعم بامادر غمديده بگويم سخنم را از سوز عطش تار شده راه نگاهم آخر چه کنم؟ لرزش دست و بدنم را آتش زده بر جان و دلم صوت حزيني سخت است تماشا کنم اشک حسنم را آن روز که در گوشه ي ويرانه نشستم لرزاند، غم عمه ي سادات تنم را من کشته ي بي حرمتي بزم شرابم با آنکه نبسته لب چوبي دهنم را آن روز که آمد به ميان حرف کنيزي.... سخت است که تفسير نمايم سخنم را ناموس خدا ، خيره سري ، چشم حرامي سربسته گذاريد بلاي کهنم را در اين دم آخر به خدا ياد حسينم زيرسرم آماده نهادم کفنم را تشييع تن سالم من کار ندارد غارت ننموده است کسي پيرهنم راa امام هادی (ع) روضه 🔻🔻🔻🔻🔻 🌐 https://www.beharalashar.ir 🔺🔺🔺🔺🔺 💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 @beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 اهل دردم، غم هادی دارم سامرایی است دل بی تابم زنده ی فیض مدام یارم مرده ی یك نفس سردابم * امشب از خویش برون می آیم تا به چشمان پرآبش گریم گاه بر آهِ دلِ شعله ورش گاه بر قبر خرابش گریم * كینه اهرمن تیره سرشت با مدار طبق نور چه كرد فتنه ی قوم پلید ابلیس با جمال پسر حور چه كرد * دست تذویر دوباره بی رحم آتش كینه ی خود را افروخت در پس پرده ی تنهایی خود مردی از نسل سلابت میسوخت * رفته رفته اثری سخت نمود زهر در جان شریف آقا در تب و تاب شد و سوسو زد شمع چشمان شریف آقا * خاك بر فرق من از این جمله همه چو بسمل به قفس پرپر زد پسرش پاره گریبان گریان در عزاداری او بر سر زد * جگر زهر چشیده یعنی آب گردیدن گل در آتش هر كه از نسل علی شد مسموم ناله زد فاطمه؛ مادر؛ آتش * تا نمانده به تن و دیده پر آب سینه سوزان و لبش خشك ولی زمزمه كرد و به سینه كوبید كه فدای تو حسین ابن علی * بر سر پای پسر سر بنهاد لحظه ی آخر جان دادن بود از لبش ذكر نمی افتاد و یاد آن صحنه ی افتادن بود * یاد میكرد از آن ساعت كه از فراز فرس آقا افتاد تشنه لب با بدن غرق به خون گوشه ای در دل صحرا افتاد * یاد آن یوسف افتاده به چاه گرگ ها دوروبرش زوزه كشان گرگ وحشی تری از راه رسید چنگ زد گرگ سرش زوزه كشان *** گوش كن مابقی قِصّه ز من گر چه این روضه دهد آزارت سر بریدند و دوان سوی حرم این بود معنی قتل و غارت امام هادی (ع) روضه 🔻🔻🔻🔻🔻 🌐 https://www.beharalashar.ir 🔺🔺🔺🔺🔺 💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 @beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 کبوتر حرم من بيا به بالينم كه زنده ماندن خود را بعيد مي دانم نماي كودكي فاطمه بيا پيشم ترا كه مينگرم در مقابل خويشم پدر به خانه چو آمد تو با تبسم باش به جاي من تو جواب سلام مردم باش همين كه رفت زخانه تو آب و جارو كن نهان سرشك غمت را ز ديده او كن به جاي فاطمه سوز چراغ بابا شو رسيد چون كه به خانه به پاي او پاشو اگر دوباره به خانه كسي هجوم آورد درون خانه ما ناكسي هجوم آورد تو هم بسان من آنجا حماسه سازي كن نما دفاع ز مولا و جان گدازي كن حضرت زهرا (س) روضه 🔻🔻🔻🔻🔻 🌐 https://www.beharalashar.ir 🔺🔺🔺🔺🔺 💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 @beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 به پشت درمادرمه باچشم ترمادرمه سپرشده واسه بابام شکسته پرمادرمه مادردردت به جونم مادرببین گریونم مادربگومیمونم ببین بابام زانوی غم بغل گرفته وبه لب میگه همش یازهرا(س)٢ ببین داداش حسن توخواب میلرزه وبه سوزوتب میگه همش یازهرا(س) یازهرافاطمه جان بنددوم بی قرینه مادرمه یک مدینه مادرمه میخ درسوخته خدا توسینه ی مادرمه مادرای مهربونم مادرای همزبونم مادرای قدکمونم پاشویه کم جون دلم مثل قدیم جلوچشام قدم بزن توخونه٢ پاشوبازم جون داداش به موهای زینب خود مادربزن یه شونه٢ یازهرافاطمه جان =================== بودونبودمادرمه کل وجودمادرمه شیرخدابابام علی(ع) یاس کبودمادرمه مادرکشیدی غربت سهمت سیلی ومحنت دیگه نکن وصیت جلوی من گذاشته ای سه تاکفن خدای من دلم چه بی قراره٢ توروخدابه من بگوچراسه تامگه داداش حسین(ع)کفن نداره٢ یازهرافاطمه جان توقتلگاه حسینمه به نیزه هاحسینمه زیرثم مرکباو به هرکجاحسینمه داداش زدنیاسیرم دادش به غم اسیرم داداش بی تومیمیرم توقتلگاه هربلائی سرت حسین(ع)آوردنو حیازمانکردن٢ جلوچشام سرازتنت بریدن ورحمی داداش به معجرانکردن٢ یازهرافاطمه جان مهدی منصوری حضرت زهرا (س) زمینه 🔻🔻🔻🔻🔻 🌐 https://www.beharalashar.ir 🔺🔺🔺🔺🔺 💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 @beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 میون بستر افتادی آخر ای مونسم زهرا نگو که وقت رفتن شد میزاری حیدرو تنها قرار ما نبود نُه سال فقط یار علی باشی شده حالا دعای من که تو از بسترت پاشی نرو زهرا نرو زهرا..... بااینکه خیلی درد داری ولی واسه منی مضطر زیر لب زمزمه داری امون از غربت حیدر نزار با رفتنت زهرا علی خونه نشین باشه تا روزی که شهید میشه برای تو حزین باشه نرو زهرا نرو زهرا چطوری خونه رو زهرا با این حالت زدی جارو به موی زینبین شونه زدی با دردای بازو شدی آماده ی رفتن لباس نو به تن کردی بگو آیا تو چاره ای برا اشک حسن کردی نرو زهرا نرو زهرا... وقتی به زینبت واسه همه ی ما کفن دادی آخرش با دلی پردرد یه کهنه پیروهن دادی گفتی این کهنه پیراهن باشه واسه حسین من بپوشه اینو وقتی که میره تنها سوی دشمن گفتی زینب همون دم که حسین میره سوی دشمن به روی حنجر خشکش بزن بوسه به جای من حسین جانم حسین جانم.... ️علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) حضرت زهرا (س) زمینه 🔻🔻🔻🔻🔻 🌐 https://www.beharalashar.ir 🔺🔺🔺🔺🔺 💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 @beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 نوحه حضرت امّ البنین سلام الله علیها حَزین و زار و دل غَمینم،به سوز و آهِ آتَشینم به همدردی با اشکِ سقّا،عزادارِ امّ البنینم زِ داغش،ندارد پایان بُکایم که او گفت،کنیز آلِ عبایم یا اُمَّ البنین یا اُمَّ البنین... بگفتا عباسم تو باید،شَوی قربانِ راهِ دلبر کنی کربلا کامِ تشنه،فدایی دست و دیده و سَر اگرچه،پر از سوز و آه و دردی مبادا،فداییِ او نگردی یا اُمَّ البنین یا اُمَّ البنین... کنار نَهر سُرخِ عَلقم،نبودی بِبینی چه ها شد عمودِ آهنین نصیبِ،سَرِ سقّای کربلا شد حسینَت،قدش از این غم خمیده است امیدِ،همه طفلان‌ نا امید است یا اُمَّ البنین یا اُمَّ البنین... حضرت ام البنین (س) نوحه 🔻🔻🔻🔻🔻 🌐 https://www.beharalashar.ir 🔺🔺🔺🔺🔺 💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 @beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 سلام روشن زیبائی کرامت ها سلام حضرت بانو غلامت آمده است شکسته تر ز سکوت رواق آینه ها گدای دم دمی بی مرامت آمده است کنار بال کبوتر نشسته ام امشب به خاک بوسی این آستان نورانی در اوج فیض توسّل قنوت می خوانم کنار هر نفس این ضریح عرفانی دخیل بسته ام ای خواهر امام رئوف به پای پنجره ی سبز آسمانهایت من از کنار همین گنبد و مناره ی عشق سفر نموده ام آری به بی کرانهایت اجازه ام بده از باب لطف همسایه الی الابد سر این سفره میهمان باشم در عالم در و همسایگی حواسم هست کنار پنجره فولاد یادتان باشم اگرچه از گذر لحظه ها نمی نالم اگرچه در حرمت بی نشانه می خندم ولی کنار شما چون برادرت فرمود به اشک روضه ی غربت دخیل می بندم سلام می دهم از جانبت به بابایی که لااقل به لبش چوب خیزران نزدند اگرچه سوخت ولیکن مقابل چشمش دگر که حرف کنیزیّ دختران نزدند شاعر:وحید قاسمی حضرت ام البنین (س) روضه 🔻🔻🔻🔻🔻 🌐 https://www.beharalashar.ir 🔺🔺🔺🔺🔺 💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 @beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 بمیرم که امشب اسیر غم هایی مادر٢ کنار تو حالا نشستم این دم آخر٢ (روضه دار داغ تو عرش اعلا سوگوار غم تو گشته بابا)٢ ذکر تو واحسینا٢ غریبم مادر مادر٣ **** رسیده به گوشم نوای آه و واویلا٢ پریشان شدی تو به یاد ظهر عاشورا٢ (گفته بودی غرق اشک و زمزمه زینب من ای عزیز فاطمه)٢ وعده ی ما علقمه٢ غریبم مادر مادر٣ شاعر : محمد مبشری حضرت زهرا (س) نوحه 🔻🔻🔻🔻🔻 🌐 https://www.beharalashar.ir 🔺🔺🔺🔺🔺 💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 @beharalashar
اصلا نفوذ خطبه‌ی من بی‌اثر شده است... ...یا اینکه گوش مردم این شهر کر شده است؟ دیگر نمانده قدرت در جبهه ماندنم بابا ببین که دختر تو خون‌جگر شده است آنقدر بعد تو بدنم ضرب دیده است دستم... سرم... تمامِ تنم مختصر شده است مرهم اثر نمی‌کند و دردسر شده این زخم روی دست، سرش بازتر شده است دیگر توانِ بازویم از دست رفته است گویا کبودی و ورمش بیشتر شده است اجرِ رسالتت ثمرش تار گشتنِ... ...چشمانِ من ز ضربه‌ی آن خیره‌سر شده است باعث شده است دور و برم تیره‌تر شود دردی که روی گونه‌ی من مستقر شده است هرشب برای محسن خود گریه می‌کنم از آن زمان که قتلگهش پشت در شده است یادم نمی‌رود که بدون مقدمه دیدم که چادرِ سر من شعله‌ور شده است باز استخوان سینه‌ی من درد می‌کند حتی نفس‌کشیدن من دردسر شده است فضه بیا که وقت نماز است چاره کن از خونِ دست، پیرهنم باز، تر شده است مهدی علی قاسمی محمدجواد شیرازی @rozeh_1
فرض کن آتش به جان هل اتی افتاده بود سوره کوثر به زیر دست و پا افتاده بود دود بود و آتش و مسمار و سیلی و لگد شعله بر جان عزیز مصطفی افتاده بود پیش چشم شاه خیبر همسرش را میزدند لرزه بر زانوی شاه لافتی افتاده بود مادر سادات را آتش زدند و بعد از آن ناله در هفت آسمان و ماسوا افتاده بود(۱) یاس نیلی زیر در جا ماند و پرپر شد ولی شور محشر در دل اهل کسا افتاده بود در مدینه مادری غرق به خون شد عاشقان کربلا هم پیکری ازهم جدا افتاده بود دست و پا یک سو و پیکر سوی دیگر مانده بود بر رخ زیبای اکبر رد پا افتاده بود ارباً اربا بود و در بین عبا پیچیده شد مثل اینکه عرش اعلا در عبا افتاده بود هرکسی با هرچه میشد پیکرش را پاره کرد شِبه پیغمبر غریب و بی صدا افتاده بود شیشه عمر علی درهم شکست و بعد از آن از غم او در حرم شور و نوا افتاده بود خون رگهای علی شد زینت روی پدر پادشاه کربلا هم در بلا افتاده بود (۱) اشاره ب روایت امام صادق ع : یوم احراق النار علی باب جدنا امیرالمومنین ع یوم المصیبه و ...... العبدالحقیر مرادی @rozeh_1