eitaa logo
💚عزیزم حسین💚
3.1هزار دنبال‌کننده
6.1هزار عکس
5.1هزار ویدیو
123 فایل
ا ﷽ ا تکثیرکانال تکثیرعشق ناب 💚 تمام ذرات وجودم عشق ناب فاطمی است والحمدلله فاطمه ای که هستی اش هست به ماسوا دهد رزق اگرکه میدهد به یمن اوخدا دهد ای عشق سربلندکه برنیزه میروی از حلقه کمندتو راه گریز نیست کانال دیگر: @yaraliagham @qalalsadegh135
مشاهده در ایتا
دانلود
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 محمد آل احمد از همه خوبان سرآمد عزیز زهرا و حیدر امام ِ باقر خوش آمد آینه ی تجلّی حُسن خدا طلعت او،شمس ولا،نور هُدی او ولیّ حیّ سبحان نورچشم عالمینه پسر حضرت زهرا نوه ی امام حسینه مددی حضرت باقر... صد قل هوا... میگن بر جلوه ی نور کمالش تبارک ا...و میخونن فرشته ها بر جمالش لیلا شده مجنون و آواره ی تو روی دلش به سوی گهواره ی تو توی آسمون عصمت تو که هاله ی دو نوری حَسَنینی هستی آقا تو سلاله ی دو نوری مددی حضرت باقر... قسم به ماه و ستاره حاجت دلها همینه یک شب اول رجب روباشیم ایشالا مدینه آسمون دلا گل افشونی بشه دور تا دور بقیع چراغونی بشه ایشالا نصیبمون شه تو مدینه این سعادت برای امام ِ باقر بگیریم جشن ولادت مددی حضرت باقر... امام باقر (ع) سرود 🔻🔻🔻🔻🔻 🌐 https://www.beharalashar.ir 🔺🔺🔺🔺🔺 💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 @beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 مادرم را دوست می دارم ،شما را بیشتر پس عزیزی مثل جانم یا نه ،حتی بیشتر در میان گرد و خاک راه تو گم می شوم هر چه بانو می تکانی چادرت را بیشتر خرده نان سفره ی تو رزق میکائیل شد هر چه آنها ریزتر ؛پس روزی ما بیشتر مثل قرآن ،کلّ القاب شما نورانی اند در میان این همه نور اسم زهرا بیشتر لحظه هایی که به محراب نمازت می روی خالق تو می شود گرم تماشا بیشتر معجزات چادرت جاری ست ،در شهر نبی در میان پیروانِ دین موسی بیشتر چادری که عرش را با ریشه هایش فرش کرد در زمین پیچید حرفِ آن ،در آنجا بیشتر آه ،اما با تنت افتاد ،بر روی زمین چادری که پهن شد ؛پس می خورد پا بیشتر هر چه شمعِ پیکر تو آب می شد بیشتر آن طرف پروانه ات می گشت ،تنها بیشتر گرچه بغضت حبس می شد در گلویت روز و شب در کنارت می شد اما بغض مولا بیشتر آن طرف همسایه ها گفتند کمتر گریه کن این طرف کردی دعا در حق آنها بیشتر حال تو هر روز ،می شد بدتر از یک روز قبل می شدی امروز ،رو به قبله ؛ فردا بیشتر رضا قاسمی حضرت زهرا (س) روضه 🔻🔻🔻🔻🔻 🌐 https://www.beharalashar.ir 🔺🔺🔺🔺🔺 💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 @beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 به كعبه ای که بر آن سجده نُه فلک دارد دل من و دل تو درد مشترک دارد محبت من و تو سنگ امتحان همه است میان جنت و دوزخ خدا محک دارد کسی که حرمت ما را شکست می دانست که حرمت در این خانه را ملک دارد خدا کند که دلش را خدا بسوزاند کسی که از دل خونت دل خنک دارد بگیر پرده ز رو ماه آسمانی من که این گرفتگی ات ریشه در فدک دارد فقط به آینه ی من نشسته گرد غمت ولی تو آینه ات، از سه جا ترک دارد به جز تو نیست گلی که نشان عشق مرا به روی ساقه و گلبرگ و شاخه حک دارد غذا نمی خورد و گریه می کند زینب دوباره سفره امروزمان نمک دارد محسن عرب خالقی حضرت زهرا (س) روضه 🔻🔻🔻🔻🔻 🌐 https://www.beharalashar.ir 🔺🔺🔺🔺🔺 💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 @beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 باز عطر نسيم مى‏ آيد بوى يار كريم مى‏ آيد در ميخانه باز مى‏ گردد وقت فيض از نماز مى ‏گردد پسرى آمده پيمبر رو غنچه ‏اى آمده بهشتى بو نور پنهان و منجلى باشد او طلوع مه على باشد شجر طيبه ثمر داده به شه سجده ‏ها پسر داده گر بيايد، نسيم انفاسش شيعه مستى كند ز احساسش شوق ديدار او پيمبر داشت مهر او را به سينه حيدر داشت چشمه‏ ي كوثر است و خود ساقى روح كوثر ز نام او باقى بى ولايش على نمى ‏بينى رطب از نخل حق نمى ‏چينى او كه حاكم به ملك سينه بود باعث عزت مدينه بود سرو كار دلم فقط با اوست كه به زهرا قسم مسيحا اوست روح كعبه به كعبه مى‏ آيد گره از كار كعبه بگشايد پسر سيد الكباء آمد ثمر كعبه و منا آمد او صفاى مه رجب باشد رهنما مه رجب باشد روزه دار مه خدا آمد تشنه جام كربلا آمد او كه شب زنده دار مى ‏باشد بهر ما بى قرار مى‏ باشد رزق شبهاى قدر در دستش كرم فاطمه به پيوستش او شكافنده علوم خداست ذره‏ اى علم او در اين دنياست به خدا مولدى تبارك اوست سفره دار مه مبارك اوست هر كه خواهد به كربلا برسد بايد از او به اين عطا برسد امام باقر (ع) میلاد 🔻🔻🔻🔻🔻 🌐 https://www.beharalashar.ir 🔺🔺🔺🔺🔺 💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 @beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 باور نمیکنم من ای حامی ولایت به تو کنند جلو روم چهل نفرجسارت حق بابات ببین چطور ادا شده زدن به دختر نبی روا شده تنها تو کوچه بودی توون و طاقت من ممنون که برنداشتی دست از حمایت من قنفذ به بازوی تو زد ای مه جبین افتادی از رنج زیاد روی زمین چاره نبود ببخش که دست علی رو بستن یاسم مقابل من دست تو رو شکستند نداری یاور ای گل بدحال من بازخم بازو اومدی دنبال من علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) حضرت زهرا (س) زمزمه 🔻🔻🔻🔻🔻 🌐 https://www.beharalashar.ir 🔺🔺🔺🔺🔺 💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 @beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 تو بودی هرشب ، تا صب بیدار با اینکه دیدی ، از همه آزار دعا کردی ، گفتی هربار الجار ثم الدار خون تو مونده ، روی دیوار همسایه ها هم ، انگار نه انگار دعا کردی ، گفتی هربار الجار ثم الدار هل جزا الاحسان الا الاحسان تازیونه زدند روی قرآن مهربونی کردی و بد دیدی ای فدای غریبی ت مادرجان مادرم مادرم ای وای مادر با اینکه دیدی ، خیلی آزار به سینه داری ، آه شرربار دعا کردی ، گفتی هربار الجار ثم الدار با زخم سیلی ، زخم مسمار سوختی به پای ، حیدر کرار دعا کردی ، گفتی هربار الجار ثم الدار هل جزا الاحسان الا الاحسان گریه میکردی تو بیت الاحزان ای بمیرم که نامردا کردند سایبون سرت رو هم ویران برا یتیما، بودی غمخوار سه روز روزه ، نکردی افطار دعا کردی ، گفتی هربار الجار ثم الدار اهل مدینه ، شدند بی عار تو آتیش و دود ، شدی گرفتار دعا کردی ، گفتی هربار الجار ثم الدار یطعمون الطعام... یعنی مادر بودی به فکر مردم این شهر چی شده یادشون رفته انگار چی شده که با ماها کردند قهر مادرم مادرم ای وای مادر با اینکه دیدی ، خیلی آزار به سینه داری ، آه شرربار دعا کردی ، گفتی هربار الجار ثم الدار با زخم سیلی ، زخم مسمار سوختی به پای ، حیدر کرار دعا کردی ، گفتی هربار الجار ثم الدار هل جزا الاحسان الا الاحسان گریه میکردی تو بیت الاحزان ای بمیرم که نامردا کردند سایبون سرت رو هم ویران حسین رحمانی حضرت زهرا (س) زمینه 🔻🔻🔻🔻🔻 🌐 https://www.beharalashar.ir 🔺🔺🔺🔺🔺 💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 @beharalashar
🥀زبانحال حضرت زینب کبرا (س) در شهادت مادر🥀 . . . 🎶سبک_خدا_مادرم_را …... . ✍حاج اسماعیل فرشی ازهر(غمخوار تبریزی ) 🏴http://eitaa.com/torkiy🏴 . . بابا مادرم را کجا میبری کسـی را نداری چـرامیبری دل اش پر زخونه بزار شب به مونه کجا میبری کجا میبری . . تورا مادرم یاور ویار بود درآماج غم یکه دلدار بود تورا یارو ماراپرستار بود تودلدارمارا ــ پرستارمارا ـ کجامیبری . . کسی زین شب ما ندارد خبر شـده تیره شب برغم ما سـپر شـود شورو محشـرگرآیدسحر توتاب دلان را ـ گل بلبلان را ـ کجامیبری . . من ومادرم رازها داشتیم چه سوز چه ساز نازها داشـتیم به بال اش چه پروازها داشـتیم توآمال مارا ــ پروبال مارا کجا میبری . . . دلم را غـم مادرم می درد رود گر زدستم چه ها می شود صفا را قضا زین سرا می برد بابای امیدم ـ مکن ناامیدم ـ کجا میبری . . بابا گررود ، ما درم از برم چه آید زبی ما دری بر سـرم نه زیبد که لثوم را پرورم حسن ناز خواهد ـ حسین نازخواهد کجا می بری . . بابا مادرم زارو دلخسته بود زآن ماجرا خون به دل بسته بود زتنهایی تو غم اش دسته بود تن خسته اش را ـ غم دسته اش را کجامی بری . . به جسم اش اگر خاک بستر شود غم و غصه هایم فزون تر شـود انیسـم فغان دیده ام ترشود تواین روح وجان را ـ گل ، گلستان راکجا می بری . . همان بازوانی که خیبر گشاد فقیر و غمین را ز هر غم رهاد چرا زیرتابوت ؟ به لرزه فتاد تو با آه وافغان ـ به دستان لرزان ـ کجامی بری . . همین دست ها یی که دست خداست همین دست هاییک ه مشکل گشــاست شده ناتوان این همین دست هاست ؟ ندارد توانی ـ ندیدم بمانی ـ کجا میبری . . فتاده ست (غمخوار) به دربار ما طمع دارد ازخوان پر بار مـا کسی را ندارد عزادار ما شب وروز وردش ـ شده فکروذکرش علی یا علی ــــ علی یا علی کانال باب الحوائج اشعار ناب ( مداحی و مولودی ترکی و فارسی) لینک کانال👇 http://eitaa.com/torkiy ---•••◇🔹️💢🔹️◇•••--- @torkiy ✨اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج✨
جرعه جرعه غم چشید و ذره ذره آب شد آسمان شرمنده از قدّ خم مهتاب شد گریه ها می کردد تا امت شود بیدار... حیف از صدای گریه اش امت فقط بی خواب شد پشت در آمد بگوید، گوش عالم بشنود ارث دریا بود آنچه قسمت مرداب شد تا پدر بود آمدن در خانه اش آداب داشت به گواه شعله ها این کار بی آداب شد بشکند دستی که پای شعله را اینجا کشاند باب را آتش کشید آتش کشیدن باب شد حضرت صدیقه از گستاخی مسمار نه از طناب دور دستان علی بیتاب شد ما نمی دانیم، نَعلُ السیف* می داند چرا «مرتضایم را نبر» « فضه مرا دریاب» شد کربلا مسمار در با انشعاب بیشتر با شتاب اینبار سمت تشنه ای پرتاب شد بعد مادر علت مرگ تمام عاشقان آتش و مسمار و سیلی و صدای آب شد... * نَعلُ السَیف : آهنی است که در انتهای غلاف شمشیر وجود دارد برای اینکه وقتی شمشیر از غلاف بیرون کشیده می شود ، غلاف تعادل خود را دور کمر شخص حفظ کند... مرضیه نعیم امینی @rozeh_1
یا فِضّه خُذینی که دگر تاب ندارم مانند علی بی کسم اَحباب ندارم پیغام مرا زود به حیدر برسانید: جز گوشه ی اَبروی تو محراب ندارم باید که بپوشانم از او چهره ی خود را با زخم و کبودی رخ مهتاب ندارم طِفلی حسنم دیده که نامرد مرا زد با گریه بمن گفت: دگر خواب ندارم فِضّه بگمانم که حسینم زده فریاد: مادر شده ام تشنه ولی آب ندارم دیدم که علی خیره به در مانده و با خود می گوید از این پس گل نایاب ندارم پنهانی و شب دفن کنید این تن من را یک دلخوشی از این دو سه اَصحاب ندارم پهلو و سر و صورت و بازو، در و مِسمار یا فِضّه خُذینی که دگر تاب ندارم سیدعلی حسینی @rozeh_1
نيلى بوَد ز سيلى بيگانه، روى من داغ پدر، سپيد نموده‌ست موى من! شب‌هاى درد و ناله و غم، تا سپيده دم با پهلوى شكسته بود گفتگوى من! تابى به تن نمانده و زينب ز روى مهر وقت نماز آورَد آب وضوى من! بيزارم از جفاى نفاق افكنانْ پدر! جز مرگ در جهان نبوَد آرزوى من! دخت تو از حريم ولايت دفاع كرد چون بود آبروى على، آبروى من رخت از جهان به سوى جنان مى‌كشيم ما از كردگار خواهشم اين‌است: شوى من تا ننگرد به بازوى آزرده و كبود از زير پيرهن بدهد شستشوى من روز جزا پناه دهم "تائب" حزين گر آيد از طريق محبت به سوى من مرحوم تائب @rozeh_1
سخت آزرده شد و وقتِ سفر درد کشید بسکه از دست قضا، دستِ قدَر درد کشید تار میدید و شنیدم که حدودِ دو سه ماه با همان چشم ِ ورم کرده و «تر» درد کشید از همان لحظه که، گستاخیِ آتش گل کرد جگرش سوخت و از داغِ پدر درد کشید میخ با آتش و دیوار تبانی می کرد بیهوا تا که لگد خورد به «در»! درد کشید جانش آمد به لب و آنچه نباید می شد تا که شش ماهه پسر گشت سپر درد کشید پشتِ در آیه ای از سورۂ کوثر جان داد گفت «یافضّه خذیني» و کمردرد کشید با همان دست که با آه می آمد بالا دستمالی به سرش بست و چه سردرد کشید در خودش ریخت غمش را همۂ روز، ولی... شب چه بیتاب شد و تا به سحر درد کشید به علی(ع) گفت عزیزم به خدا رفتنی ام خودش از گفتنِ این حرف و خبر درد کشید بارها دست به زانو زد و برخواست علی(ع)... تا که تابوت بسازد چقدَر درد کشید! مرضیه عاطفی @rozeh_1
امیرالمؤمنین عليه‏السلام: هنگامى كه عقل كامل شود، سخن، كم مى‏ شود إذا تَمَّ العَقلُ نَقَصَ الكَلامُ نهج البلاغه، حکمت 71 📚 @HadithNegar
محکومیت اهانت امام جمعه آزادشهر به خاندان عصمت و طهارت فاطمه ذکرِ کثیر است، کجا تکراریست فاطمیه نه عبوریست که فیضی جاریست کارِ شیعه بخدا فاطمیون را یاریست ِزدنِ فاطمه برنامه‌ ی استکباریست هر زمانی به طریقی دلِ ما می‌شکنند گاه در پشت در و گه ز جفا می‌شکنند @hosenih تا که کمرنگ شود فاطمیه در اَذهان قصه ای طرح شود با سخنی از شیطان تا فراموش شود روضه ی زهرا هر آن غافل از اینکه خدا داده به شیعه برهان ما همه عبد حسین و حسن و زهرائیم دشمنِ آل علی را همه دشمن هائیم دشمنِ پست پیِ توطئه ی افزون است هر که صبِ علی و آل کند ملعون است "شیعه ی انگلیسی، سُنیِ آمریکائی" دلشان خواسته ناخواسته با صهیون است آن ابوجهل که با نام امامِ جمعه است حذفِ او لازم الاجرا و رهِ او بن بست کارِ ما یاریِ زهراست، قسم بر زهرا یارِ این قافله مولاست، قسم بر زهرا پرچم فاطمه بالاست، قسم بر زهرا راهِ ما راه تولاست، قسم بر زهرا این تولا و تبرا هنرِ زهرائیست پیروی از رهِ زهرا و علی غوغائیست وای، نورِ ازلی مادر ما سیلی خورد در حمایت ز ولی مادر ما سیلی خورد چه غریب است علی مادر ما سیلی خورد آه، با صوت جلی مادر ما سیلی خورد فاطمه با دلِ بشکسته هزینه پرداخت بخدا با جگرِ خسته هزینه پرداخت @hosenih چند بار آن مهِ اَسرار ز پا افتاده گاه با سیلیِ کفار ز پا افتاده گاه از تیزیِ مسمار ز پا افتاده گاه بینِ در و دیوار ز پا افتاده چه بلائی به سرِ مادر سادات آمد که به مسجد به صدا جای مناجات آمد شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
عالم فدای خاک کف پای فاطمه قربانِ "بعلها و بَنیها"ی فاطمه خورشید و ماه، محو تماشای فاطمه تنها علی ست گوهر همتای فاطمه بی فاطمه، علی لقبش مرتضی نبود زهرا اگر نبود، رسول خدا نبود شب، انعکاس کوچکی از رنگ چادرش درمانده اند آینه ها از تصورش تدبیر، سر نهاده به پای تدبّرش کوثر شده کثیر برای تکاثرش هفت آسمان چو نقطه ای از «هَل أتی» او نازل شده ست سوره انسان برای او @hosenih چشم فلک به گردش دستاس خانه اش جنّ و ملک، گدای درِ آستانه اش اخلاص، محو بندگی خالصانه اش یک شهر، وامدار دعای شبانه اش قوم یهود، معجزه ها دیده اند از او مردان کور نیز حیا دیده اند از او با نام او صحیفه خلقت گشوده شد زیباترین سرود نجابت سروده شد نوری که در لسان خدایش ستوده شد از قبلِ آفریده شدن آزموده شد هر واژه ی زیارت او، چاره ساز ما تسبیح اوست مهر قبول نماز ما سرِّ نهفته در دل تکبیر، فاطمه شأن نزول آیه ی تطهیر، فاطمه همچون علی شجاع تر از شیر، فاطمه گرچه نبرده دست به شمشیر، فاطمه جنگیده در برابر صد مرد، پشت در هی شعله پشت شعله و هی درد، پشت در این در، حسابش از همه ی خانه ها جداست این در محل آمد و رفت فرشته هاست با دستهای پاک نبی، خوب آشناست یک میخ آن شریف تر از خانه ی خداست بازار دین فروشی تاریخ، داغ شد آتش به در زبانه زد و میخ داغ شد درها که وا شوند به دیوار می رسند دیوار اگر نشد به تنِ یار می رسند غم ها به قلب حیدر کرار می رسند یک روز هم به گوش علمدار می رسند عباس، اشک ریختنش فرق می‌کند از کوچه طرز رد شدنش، فرق می کند تا رفت سوی علقمه یک کوچه باز شد بی جنگ و بی مقدمه یک کوچه باز شد در آن خروش و همهمه یک کوچه باز شد گویا برای فاطمه یک کوچه باز شد اینجا ولی به جای لگد، تیر می‌زدند جای غلاف، با خودِ شمشیر می‌زدند @hosenih میخواست پیش پای برادر بایستد در پیش چشم خسته خواهر بایستد سر راست کرد، حداقل سر بایستد آخر توان نداشت که بهتر بایستد یک عمر ایستاده به زینب سلام کرد دستش به سینه بود و به او احترام کرد می‌خواست آب را برساند ولی نشد شرمنده ی رباب نماند، ولی نشد خود را کشید تا بتواند، ولی نشد خود را به خیمه ها بکشاند ولی نشد تا برد نامِ فاطمه را مادرش رسید قبل از حسین، فاطمه بالا سرش رسید شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
در نمازت گریه کردی شد بنای غم درست "آه"گفتی..،شد نوایِ ناله یِ ماتم درست گونه ی تو لمس کرد اشک نمازِ صبح را شد از آن پس رویِ هر برگِ‌گُلی شبنم درست قطره ای از اشک تو وقت مناجاتت چکید بر زمین افتاد..،شد سرچشمه ی زمزم درست @hosenih ای که در شرح تو آمد سوره ی "کوثر" پدید شد از اَعطینایِ شأن‌ات آیه ای محکم درست در حدیث قدسی "لولاک" پی بُردیم ما تو همانی که به اذنش می شود آدم درست نقش تو افتاد بر روی رکابِ احمدی با نگینی فاطمی شد حلقه ی خاتم درست ذات تو ذاتاً "ولیُّ‌الله"سازی می کند... مصطفی جای خودش..،شد مرتضیات هم درست تو پناهِ عالمی..،دیدیم در روز کساء با تو شد ضعفِ تنِ پیغمبر اکرم درست حضرت حق حیدرش را یکّه و تنها که دید بر تو رو زد..،شد برای مرتضی همدم درست دامنت را می تکانی در میان خانه ات از غبارش می شود آسیّه و مریم درست چادرت را پهن کردی بر سرِ اهلِ بُکاء در حسینیّه شد از هر تارِ آن پرچم درست @hosenih یک گره آورده بودم تا حسین‌ات وا کند تا قسم دادم به تو..،شد آن گره دَر ‌دَم درست ▪️ ▪️ ای که باران نیز در مَسحِ "رُخ"اَت محرم نبود... پس چگونه خورد بر آن،دستِ نامحرم..،درست! شکل زخمی را که میخِ در به پهلویت کِشید می کند تا روزِ غُسل‌ات پُرسشی مبهم درست شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
نیمه شب ها دردها انگار، درد آورتر است حال و روزِ زخمیِ تب دار، درد آورتر است لا به لای گریه هایِ بچه هایِ داغ دار ناله هایِ مادرِ بیمار، درد آورتر است یا علی می گوید و پهلو به پهلو می شود ظاهراً این بار از هر بار، درد آورتر است از زمین خوردن، همیشه زن خجالت می کشد گر ببیند شوهرش، بسیار درد آورتر است پشت در افتاده باشد یا میان کوچه ها در دو حالت، ضربه ی دیوار درد آورتر است در قبالِ زخم های جنگجویان اُحد حمزه می داند چرا مسمار، دردآورتر است حرف ها دارد در این بغضِ گلوگیرش ولی با جراحات لبش، گفتار،دردآورتر است @marsieha
رسید فاطمیه مادر محرم ها رسید فاطمیه چشمه سار ماتم ها رسید فاطمیه شد تولد روضه رسید مبدا تاریخ هجری غم ها @hosenih به فرش آمده عرش خدا که باشد او برای بزم عزای تو فرش مقدم ها برای داغ تو ای کوثر علی حتی بجوشد از دل هر سنگ آب زمزم ها بدون جرم و گناهی تو را چرا کشتند شده کلام خدا گوشواره ی دم ها به پیش گریه ی خورشید آسمان علی شبیه شبنم صبح است اشک عالم ها به روی زخم محبت فقط به عشق علی نمک زده ست به جای تمام مرهم ها علی ز فرط خجالت تو هم به خاطر او ز هم گرفتن رو شد وفای محرم ها @hosenih به محض دیدن هم هر دو گریه می کردند فتاده بغض غریبی به چشم همدم ها رسید ارث دو عاشق به زینب و به حسین وداع روز دهم آتش محرم ها شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://chat.whatsapp.com/HDX13NHZiyv0fNaAjr24su
نقل زَمَخشَری ست كه روزی ابولهب یك سنگریزه جانب احمد روانه كرد ریگی - به طول و عرض نخود- در كَفَش گرفت از روی كین، نبی خدا را نشانه كرد @hosenih تبّت یدا أبی لهب از آسمان رسید فوراً لهیب خشم الهی زبانه كرد فرمود: هر دو دست وی از تن بریده باد نفرین بر آنكه این عمل ظالمانه كرد یك دست او فقط به كمین نبی نشست خشم خدا به دست دگر هم كمانه كرد با این حساب، كیفر اهل سقیفه چیست؟؟ حق كسی كه حمله بر این آستانه كرد؟ قرآن اگر هنوز می آمد چه می نوشت؟ در وصف آنكه خون به دل " اهل خانه" كرد با مصطفى نكرد در آنجا ابولهب با فاطمه هرآنچه كه اهل زمانه كرد دشمن ، تقاص لات و هبل را ازو گرفت كار علی و باغ فدك را بهانه كرد @hosenih با هر دو دست، بست و شكست و كشید و كشت جان بتول را هدف تازیانه كرد "آتش به آشیانه ی مرغی نمی زنند" نفرین بر آن كه شعله در این آشیانه كرد شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
حیدر آیینه دار زهرا بود هر نفس بی قرار زهرا بود خانه ی ساده و گلین علی جنت و نوبهار زهرا بود مرتضی پشت در که در می زد  در دلش انتظار زهرا بود در یمین و یسار عرش خدا نام حیدر کنار زهرا بود @hosenih اگر احمد دو دست او بوسید... امر پروردگار زهرا بود چشمه های کرامت حسنین همه از چشمه سار زهرا بود چرخش کائنات از اول همه گرد مدار زهرا بود نور دادن به عالم امکان کار لیل و نهار زهرا بود گفت روحی فداک یا مولا این سخن افتخار زهرا بود نام حیدر اگر به مآذنه رفت همه از اعتبار زهرا بود آنچه ما را گدای فاطمه کرد کرم بی شمار زهرا بود جنگ می کرد با سلاح سخن خطبه ها ذوالفقار زهرا بود آنچه برد آبروی اهل نفاق خطبه ی شاهکار زهرا بود ظلم می دید بی عدد که مگو غربتی در دیار زهرا بود آنچه آتش به قلب حیدر زد گریه ی زار زار زهرا بود بی علی زندگی نمی ارزد این حقیقت، شعار زهرا بود دیدن غربت و غم مولا علت انکسار زهرا بود در دل دود و آتش نمرود مرتضی شرمسار زهرا بود کفر آتش بیار معرکه شد میخ هم ، هم جوار زهرا بود ضربه ای خورد و پشت در افتاد فضه آن لحظه یار زهرا بود آن غریبی که بسته شد دستش همه دار و ندار زهرا بود از دل کوچه تا در مسجد وسعت کارزار زهرا بود از دل کفر، برد ایمان را فقط این کار ، کار زهرا بود   بی علی رفت و با علی برگشت کار در اختیار زهرا بود آنچه در راه حق نمی لرزید قدم استوار زهرا بود @hosenih سد راه سقیفه در آن روز عزت و اقتدار زهرا بود آن سوالی که ماند بی پاسخ سنگ قبر مزار زهرا بود تا زمانی که شد دوتا فرقش مرتضی سوگوار زهرا بود آنچه بعد از سقیفه غارت رفت همه ایل و تبار زهرا بود شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
ای که پیش از خلقت خود امتحان پس‌ داده‌ای از ازل -آری- برای سوختن آماده‌ای "بَضعَةٌ مِنّی" شدی یعنی خودِ پیغمبری شأن تو این نیست که تنها پیمبرزاده‌ای @hosenih "بَضعَةٌ مِنّی" شدی یعنی تو هم روز اَلَست اولین فردی که فریاد "بَلَی" سرداده‌ای فوق عصمت، فوق باور، فوق درک انبیا فوق هر تعریفی و توصیف، فوق‌العاده‌ای ای که عرش از چادرت حاجت تمنا می‌کند از چه سرکردی جهان را با حصیر ساده‌ای؟ درد پهلو، زخم بازو داری اما همچنان با قنوت گریه‌هایت بر سر سجاده‌ای مادر سادات! تنها مادر سادات نه مادر دلسوز هر مرد و زن آزاده‌ای @hosenih بغض تلخی در گلوی ماست تا روز ابد از همان روزی که تو در بسترت افتاده‌ای لیلةالقدر انتظار دیدنت را می‌کشد مطلع‌الفجر تماشایی! کجای جاده‌ای؟ شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
از ابتدا قیامت او آشکار بود آن بانویی که ممتحن کردگار بود در بندگی خویش خدای بقیه بود سرتا به پاش مظهر پروردگار بود در خانه با کنیز خودش همکلام بود در سجده با خدای خودش همجوار بود @hosenih مردان جنگی از پس او برنیامدند با اینکه بر جراحت پهلو دچار بود کاری به این نداشت که تنها و بی کس است وقت گذر ز کوچه چه با اقتدار بود زهرا عجیب غیرتی عشق حیدرست پای علی برای بلا بی قرار بود از گرگهای شهر فدک را گرفته بود کرار بود گرچه خودش خانه دار بود بستند راه کوچه! مگر کم میاورد؟! غافل ازآنکه چادر او ذولفقار بود سیلی زدند جا بزند!گفت یا علی! یک دم عقب نرفت!سراپا وقار بود رویش کبود شد،رویشان را سیاه کرد با قامت شکسته عجب پای کار بود تا حشر خاک بر سر اهل مدینه کرد آن معجری که روی سرش پرغبار بود اصلا نخورد غصه ی آن گوش پاره را اما حسن نشست و پی گوشوار بود واضح تر از همیشه علی را نظاره کرد هرچند چشم‌هاش از آن ضربه تار بود ارثیه داد حضرت مادر به دخترش ارثیه ای که درد و غم بی شمار بود وقتی سر عزیز خدا رفت روی نی زینب اسیر هلهله ی سی هزار بود.. @hosenih از یک کفن مضایقه کردند کوفیان بر روی بوریا بدنی آشکار بود درراه زینب از همه بدتر عذاب دید دخت علی به ناقه ی عریان سوار بود دستش شکست و دست ستم را ز پشت بست با دست بسته فاتح این کارزار بود شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
|⇦•وسطِ شعلۀ کینۀ حسودا.. و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها ویژۀ ایام فاطمیه _ امیر کرمانشاهی •ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄•● وسطِ شعلۀ کینۀ حسودا بینِ تاریکیِ ناتمومِ دودا صورتِ مادرم کبود شد .. کبودا اثرِ شعله ها ، رو پَرِ چادره دود بالا بره نفسش می بُره ای خدا ضربه ها ضربه ها به کجا میخوره آی آتیش .. سمتِ مسمار نرو ای دَر .. سویِ دیوار نرو ای میخ .. کلَنجار نرو عُمرِ خورشیدِ این خونه بی فروغ بود سَرِ ظهری چقدر این خونمون شلوغ بود کاشکی اون ضربۀ به پهلو دروغ بود دست به پهلو گرفت، آروم آروم نشست بابا فهمید چی شد دیگه چشماشُ بست بینِ دیوار و در عاقبت بارِ شیشه شکست این غصه .. اون که میدونیِ خونه .. رو به ویرونیِ دیوار .. چرا خونیِ نامِ خود را خصم، داغِ ننگ زد دید بارِ شیشه دارم سنگ زد سنگ، كاري را كه با آئينه كرد ميخ در آن كار را با سينه كرد *ميخوام روضه بخونم؛ بسم الله الرحمن الرحيم، دومي ميگه: وقتي در رو سوزوندم، يه ناله اي دخترِ پيغمبر زد، همه بدنم شروع كرد به لرزيدن… “صل الله عليك يا اباعبدالله” اگه جا خوردي من رو ببخش، هِلال ميگه: ديدم شمر از تو گودال اومد بيرون، ديدم دست و پاش داره ميلرزه، گفتم: نامرد! تو كه كارِ خودت رو كردي، ديگه چرا دست و پات ميلرزه؟ گفت: هلال! تا نشستم رو سينه اش، صدايِ يه خانومي به گوشم رسيد، يه ناله اي زد، ” بُنَيَّ!…” ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net ✓اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam__net فاطی عالی
شبی که ختم خواهد شد دمِ صبحش به دیداری هزاران ساعتش وَللّهِ می ارزد به بیداری سحر از تاب گیسوی‌َت به گوش باد گفتم..،گفت: عجب یاری عجب یاری عجب یاری عجب یاری منِ بی عُرضه حتی عرضِ حاجت‌هام می لنگد گره در کار خود انداختم وقت گرفتاری @hosenih چه بر می آید از دستِ من درمانده جز گریه اَقَلّاً دلخوشم با چشم هایم کرده ام کاری برای سنگ‌ِ طفلان سر کوی‌َت..،سر آوردم بیا دیوانه ات را مفتخر گردان به آزاری وبال معصیت بال عروجم را ربود از من کبوتر را قفس وِل می کند امّا به دشواری قرار از ابتدا این بود..،بارِ هجر بردارم ببین حالا چگونه شُهره‌ی شَهرَم به سرباری! گریز از ناگزیریِ فراق‌اَت کاش ممکن بود... چه چاره دارد این بیچاره ی تو غیر ناچاری شهیدان تکلم،کُشتگان نُطق معشو‌ق اند بیا تکیه بزن بر کعبه..،ذبحم کن به گفتاری اگرچه ظرف من ظرفیَّتش در حدِّ مِهرَت نیست ندیدم کاسه ام را خالی از لبخند بگذاری "خودم خاک کف پای تو هستم حضرت‌عباسی‌ ع" به قول لات‌های بامرام کوچه‌بازاری @hosenih به جز تو رو به هرکس می زدم..،رو می گرفت از من هوای این گدای رانده از هر خانه را داری به حق خانمِ‌پهلو‌شکسته خواهشاً برگرد به حقِّ ردِّ خون مانده بر تیزی مسماری ▪️ ▪️ نه تنها مادر ما سوخت..،بلکه گیر هم افتاد نه ول کن بود میخ در،نه مهلت داد دیواری شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
داغش به دل نشست و، بنیانگرِ غم ماست امسال هم دوباره، بانیِ ماتم ماست اصلا خودش از اول، هیئت نشینمان کرد عمر کمَش عزایِ، سنگین و اعظم ماست @hosenih شد روضه های زهرا(س) دارالشفای عالم گرد و غبار پرچم، دارو و مرهم ماست تا کارمان گره خورد پشت درش نشستیم دریایِ استغاثه، در اشکِ نم نم ماست والله فاطمیه هم خط قرمز ما هم تا قیام مهدی(عج)؛ خطّ مقدم ماست گفتیم دردمان را، شد مادرانه درمان شد رازدار ما و یک عمر محرم ماست در کفن و دفن و برزخ، در صبح روز محشر نامش بدون تردید، در هر دو عالم ماست @hosenih ایکاش که بگوید، بر پاسبانِ دوزخ زنجیر از دو پایش، بردار!...آدم ماست این داغ دارِ من بود، عشق علی(ع) به دل داشت گریه کن حسین(ع)و...ماهِ محرّم ماست! شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
دِلا بکوش مُطهر بمان و مَحرم باش دخیل چادرِ دُخت رسول اکرم باش به تزکیه سپری کن دو روز دنیا را بدین طریق به چشم خدا مُکرّم باش عبودیت به صفات ربوبیت برسد بیا و عبد خداوند باش ، رَب هم باش تو جمع عالَم دنیا و آخرت هستی مباش فکر دو عالم ، خودت دو عالم باش مسافریم و از اینجا خلاصه باید رفت به فکر رفتن از این نشئه نیز کم کم باش ز راه میرسد آن دم که صور را بدمند از این به بعد دَمادَم به یاد آن دَم باش به سفره خانه یِ حاتم مَبَر نیاز ، اما اگر به خانه یِ تو آمدند حاتم باش اگر درست نکردی ، خودت درست بمان کسی به دست تو آدم نشد ، تو آدم باش غمی به غصه همسایه هات اضافه نکن ولی به غصه همسایه هات مرهم باش بگو به زن که زنی فاطمه نخواهد شد بگو که لااقل آسیه باش ، مریم باش شب زفاف دو رکعت نماز قبر بخوان شب زفاف که شد فکر قبر خود هم باش چراغ خانه به مسجد رواست نی خانه به فکر مسجد و محراب و ابروی خم باش گر ایستاده بمیری شهید میمیری درست مثل شهیدان چو کوه ، محکم باش کلید قفل شهادت بدست گریه توست امیدوار به این اشکهای نم نم باش آهای اُمت اسلام ! بهر پیروزی دخیل چادر دخت رسول اکرم باش /علی اکبر لطیفیان/ 👇👇👇👇👇👇👇 @AliakbarLatifian