eitaa logo
💚عزیزم حسین💚
3.1هزار دنبال‌کننده
6.1هزار عکس
5.1هزار ویدیو
123 فایل
ا ﷽ ا تکثیرکانال تکثیرعشق ناب 💚 تمام ذرات وجودم عشق ناب فاطمی است والحمدلله فاطمه ای که هستی اش هست به ماسوا دهد رزق اگرکه میدهد به یمن اوخدا دهد ای عشق سربلندکه برنیزه میروی از حلقه کمندتو راه گریز نیست کانال دیگر: @yaraliagham @qalalsadegh135
مشاهده در ایتا
دانلود
بیهوده قفس را مگشایید پری نیست جز مُشتِ پری گوشه ي زندان اثری نیست @hosenih در دل اثر از شادی و امّید مجویید از شاخه ي بشکسته امّید ثمری نیست گفتم به صبا دردِ دل خویش بگویم امّا به سیه چال، صبا را گذری نیست گیرم که صبا را گذر افتاد، چه گويم؟ ديگر ز من و دردِ دل من خبری نیست امّید رهایی چو از این بند محال است ناچار بجز مرگ، نجاتِ دگری نیست ای مرگ کجایی که به دیدار من آیی در سینه دگر جز نفس مختصری نیست @hosenih تا بال و پری بود قفس را نگشودند امروز گشودند قفس را که پری نیست شاعر : استاد © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
کسی که طالب آنست تا خدا برسد یقین کند که فقط از در شما برسد بدون روی تو دنیا خموش و تاریک است بدون روی تو مقصد به نا کجا برسد @hosenih خوش آن‌ دمی که تو می خوانده ای نمازت را خوش آن دمی که ز تو عطر ربنا برسد ( به آسمان رود و کار آفتاب کند ) کسی که از تو برایش شبی دعا برسد گدا کنار تو باشد قرار خواهد داشت همیشه نان تو بر سفره ی گدا برسد تو باب حاجتی و کن روا تو حاجاتم که پایم از حرمت تا به کربلا برسد نشد که از تو خبر سوی دخترت ببرند نشد که بر سر بالین تو رضا برسد شکست پای تو اما تنت کفن دارد گریز روضه دوباره به بوریا برسد @hosenih تن مقطع او بین بوریا جمع است به جز سری که صدایش ز نیزه ها برسد خدا کند که نبیند ز روی تل زینب که کار سر نه ز حنجر که از قفا برسد شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
چهار گلدسته با دوتا گنبد شش جهت نور کبریا دارد هر که در آن حرم رسد گوید جلوه ی مشهد الرضا دارد چهار گلدسته چهار رکن بهشت دو ضریح از دو حجت داور یک ضریح از جواد اهل البیت یک ضریحی ز موسیِ جعفر @hosenih ای مزارت مدار جود و کرم دست حاجات خلق سوی شماست مهری و چند تا ستاره ی فضل معتکف در کنار کوی شماست مثل فرهاد میرزا شده اند خاکبوس تو بس امیر و وزیر "کلبُهم باسطٌ ذِراعیهِ" حک شده روی قبر خواجه نصیر دلم از درد و غم به تنگ آمد سر و پا رنج و غصه و دردم سمت باب الحوائج آمده ام رو به باب المراد آوردم من جوانی گناه آلوده رو به دیوار می کنم از شرم دست بر روی شانه ام بگذار دعوتم کن به یک نصیحت گرم گرمی دست تو برات خداست با شما توبه ام پذیرفته است سفره ی تو دوای هر دردی است مادر این راز را به من گفته است ای ید الله دست تو باز است گره از کار بسته ام وا کن گوشه ی خانه بستری پهن است درد بیمار من مداوا کن آه ای یوسفی که زندان را بوی پیراهن تو گلشن کرد نور حقی و سجده های شبت ظلمت آن محیط روشن کرد دست زنجیر پایبندت شد گریه ی زخم ها به حال تو بود این شب و روز های آخر هم گوئیا موعد وصال تو بود @hosenih بدنی در احاطه ی زنجیر روی یک تخته ی در آوردند پدری را چنین غریبانه پیش چشمان دختر آوردند آه، از این وصال درد آمیز آه، از این وداع رنج آور ماجرا را خدا بخیر کند باز هم دختری و جسم پدر شاعر: حجت الاسلام © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
▪️شاه خراسان گریه کرد▪️ می شود بر شانه‌ لطفت پریشان گریه کرد پابرهنه سویت آمد مثل باران گریه کرد هردم ای آیینه! با آهت دل عالم گرفت چشم دنیا تار شد، سر در گریبان گریه کرد خون به جای اشک از زنجیر دستانت چکید پا به پای تو در و دیوار زندان گریه کرد  از شکوه تو زن آوازه‌ خوان لکنت گرفت با نوای ربنای تو نگهبان گریه کرد تازیانه خط به خط بر پیکرت مقتل نوشت تازیانه زخم‌هایت را فراوان گریه کرد بیت آخر خواند دعبل از غریب کاظمین بی صدا زیر عبا شاه خراسان گریه کرد «حسین عباسپور» حضرت امام کاظم علیه السلام
شب تاریک زندان در بر خود اختری دارد صدف دانيد زندان را که در دل گوهری دارد @hosenih نسیمی جان فزا آمد ز گورستان و دانستم که این مرداب در دستان خود نیلوفری دارد مگر او کیست کز سوز مناجات شبانگاهش دل زنجیر چون آب است و غل چشم تری دارد مگر او کیست کز مهرش مسلمان ساخت از کافر که زندانبان او دیریست حال دیگری دارد که زندانبان او دیریست از لطف حضور او برای خویش در آن دخمه حوض کوثری دارد پس از او رو سیه گشتند خرماهای بغدادی عزادار است هر نخلی که باری و بری دارد شهیدی دیگر از آل علی آمد، ولی این بار به تن پیراهن و بر دست خود انگشتری دارد شهادت چیست؟ آزادیست! آری ارث اجدادی است ولی باقی است جای شکر کین پیکر سری دارد @hosenih مبادا بازهم تابوت مردی بوریا باشد هزاران شکر این زندانِ بی روزن دری دارد شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
یا رب به حق مادرم خلصنی یا رب یا رب به جد اطهرم خلصنی یا رب او همنوا با چاه شد من با سیه چال من از علی تنهاترم خلصنی یا رب یا رب به آن زندانی زندان کوفه به عمه جان مضطرم خلصنی یا رب تا کی نبینم ای خدا معصومه ام را دلتنگ روی دخترم خلصنی یا رب زیر غل و زنجیر و ضرب تازیانه چیزی نماند از پیکرم خلصنی یا رب راضی به مرگ خود شدم از بسکه گوید او ناسزا بر مادرم خلصنی یا رب ای زاده خیر النسا موسی ابن جعفر ای هفتمین نور خدا موسی ابن جعفر کاری ندارد از شما حاجت گرفتن ای دستگیر هر گدا موسی ابن جعفر ┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄ بهترین مداحی های روز @qwehgm ⏪⬅️⏪ ☘🌿☘🌿☘🌿☘🌿☘
ای ستونِ عرشْ مستحکم بر ایوان شما چشمه سارِ بیکرانِ فیضِ حقّ، جان شما عالَمِ ایجاد با نورِ شما ایجاد شد نور دارد رو‌شنا از روی تابان شما کم نداری در شگفتی معجزاتِ بی شمار مثل دریایی وُ پیدا نیست پایان شما @hosenih عرصه ی دنیا مجالِ اختیارِ تامّ نیست در قیامت میشود معلومْ، میدان شما با تو تنها در غریبستانِ دنیا اُنسِ ماست ای پناهِ امن از هر غصّه، دامان شما چَشم بر راهِ غُبارِ کاظمینت مانده ایم «بو که بویی بشنویم از خاکِ بستان شما» دستِ رأفت از ترحّم بر سرِ ما هم بکش؛ ما «فقیریم» و «اسیر» و «سائلِ» خوان شما تا که از حکمت زبان را می گُشایی نزدِ خلق عقلْ زانو می زند در پیشِ بُرهان شما هرکجا تو دینِ حقّ را عرضه کردی گفته اند کافر و گبر و یهودی شد، مسلمان شما @hosenih مصرعی زیباتر از نظمِ مرا حافظ سرود: «ای فروغِ ماهِ حُسن از روی رخشان ِ شما» . . از کدامین روضه یاد آرم که جانْ می سوزَدَم می چکد از خامهْ خونْ در شرحِ زندان شما پایت از زنجیر آزرده شد و ساقت شکست شکرِ حقّ از خیزران نَشْکست دندان شما شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
🏴اللّٰهُمَّ صَلِّ عَلَىٰ مُحَمَّدٍ وَأَهْلِ بَيْتِهِ، وَصَلِّ عَلَىٰ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ وَصِيِّ الْأَبْرارِ، وَ إِمامِ الْأَخْيارِ، وَعَيْبَةِ الْأَنْوارِ، وَوارِثِ السَّكِينَةِ وَالْوَقارِ، وَالْحِكَمِ وَالْآثارِ، الَّذِي كانَ يُحْيِي اللَّيْلَ بِالسَّهَرِ إِلَى السَّحَرِ بِمُواصَلَةِ الاسْتِغْفارِ، حَلِيفِ السَّجْدَةِ الطَّوِيلَةِ، وَالدُمُوعِ الْغَزِيرَةِ، وَالْمُناجاةِ الْكَثِيرَةِ... قصد سفر کردم که باشد مقصدم مشهد عمری کبوتروار جلد مشهدم مشهد امیدوارانه همیشه پر زدم مشهد هربار بعد از کاظمینش آمدم مشهد باب الحوائج خیرخواهانه دعایم کرد موسی بن جعفر استان بوس رضایم کرد دل های مشتاقان همیشه ارزومندش در محشر فردا همه محتاج لبخندش او نیست در بند کسی ؛ دنیاست در بندش اولاد من قربان این بابا و فرزندش عمری بدهکارم بدهکار رضاجانش شد بهترین سلطان عالم طفل دامانش @hosenih سلطان هوای رعیت اش را بیشتر دارد ارباب از حال دل نوکر خبر دارد هرقدر که مهر و محبت این پسر دارد این رافت اش را یادگاری از پدر دارد شمسی که خود می پرورد شمس الشموس این است در چشم خاص و عام " زین المجتهدین "  است موسای اهل بیت بود از هرکسی سر بود گنجینه ی جمع کمالات پیمبر بود او پنجمین ذریه ی زهرای اطهر بود جانم به معصومی که خود معصومه پرور بود مانند او اولاد او با ابرو هستند سادات ایران بیشتر از نسل او هستند از نسل زهرا از تبار " هاشم" اش خواندند گاهی " وفیّ"  گفتند و گاهی " قائم " اش خواندند اهل ادب اهل تدبر عالمش خواندند میدانی اصلا از چه بابت کاظمش خواندند ؟ عمری به روی غیظ کردن بست چشم اش را حتی ندیده دشمن او نیز خشم اش را دارد نسیم مهرورزی عطر خوشبویش تنها تبسم می چکد از روی دلجویش سنی و شیعه گوید از اخلاق نیکویش هدیه فرستاده برای شخص بدگویش در هر قنوت خویش مردم را دعا می کرد با جمع بدگویان خود اینگونه تا می کرد او با زبان حق در این عالم تکلم کرد حتی به روی دشمن خود هم تبسم کرد عمری به هر درمانده ای مولا ترحم کرد در پیشگاهش بشر حافی دست و پا گم کرد این دستگیری ها به یمن التفاتش بود احیای دل ها هم یکی از معجزاتش بود همراه علم و منطق و برهان امامت کرد بی مزد و منت بارها قصد هدایت کرد جای پدر از منظر اسلام صحبت کرد از پاسخ او بوحنیفه نیز حیرت کرد در کودکی تندیس درک و فهم کامل بود از خردسالی نیز حلال مسائل بود من خرج مدحش میکنم ابیات موزون را وقف وجودش میکنم طبع دگرگون را کی چشم پوشی میکنم اینگونه مضمون را؟ باید که یاداور شوم اقرار هارون را جز او کسی آیینه ی موسی بن عمران نیست میراث دار دانش جمع رسولان نیست همچون پدر بر روی منبر درس دین می گفت با لحن زیبای امیرالمومنین می گفت تفسیری از فحوای آیات مبین می گفت شیخ الائمه مدح او را این چنین می گفت : قطعا رحیم است و علیم است و حکیم است او مانند اجدادش کریم بن کریم است او افسوس اسیر دست جمعی بی مروت شد عمری از این زندان به آن زندان...اذیت شد سهمش از این دنیا فقط درد و مشقت شد در هر سیه چالی مکرر هتک حرمت شد شلاق زندان بان او خیلی به او بد کرد لعنت به سندی ؛ سندی بن شاهک نامرد هردفعه که راهی زندان بلا می شد از دخترش معصومه با حسرت جدا می شد در دخمه ای با درد غربت آشنا می شد ‌ از بی کسی هر روز دلتنگ رضا می شد آزرده از تنهایی و رنج مصائب بود شب تا سحر هم صحبتش تنها مسیب بود یک عده با نامهربانی خسته اش کردند با ضربه های ناگهانی خسته اش کردند با چوب های خیزرانی خسته اش کردند با ناسزا و بددهانی خسته اش کردند هرصبح و شب وقتی به سمت قبله رو می کرد بین قنوتش مرگ خود را آرزو می کرد @hosenih مانند زهرا مادر خود درد پهلو داشت عمری نشان از تازیانه روی بازو داشت در صورت نیلی خود زخمی به ابرو داشت مرثیه در لفافه میگویم؛ دو زانو داشت ساق شکسته در غل و زنجیر تا می‌خورد سیلی شبیه مادر خود بی هوا می خورد با اینکه رد سلسله بر پیکرش دارد شکر خدا یک جای سالم در سرش دارد حالا که جمعی بی حیا دور و برش دارد الحمدلله جای امنی دخترش دارد معصومه اش با چشم تر راهی زندان نیست در هر دو پای دخترش خار مغیلان نیست شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
نام خالق آئینه‌ها به نام خدا به نام صاحب آدینه‌ها به نام خدا به نام حضرت ایزد خدای عزوجل به نام حضرت امجد خدای شعر و غزل اگرچه با قلمی که شکسته بنویسم به یمن این شب و روز خجسته بنویسم خوشا به حال من و دفتر غزل خیزم به شوق و شور و شعف واژه واژه می‌ریزم صدای بال و پر جبرییل می‌آید صدای گام بلند خلیل می‌آید خدا به دست خلیلی دگر تبر داده که پشت لات و هبل‌ها به لرزه افتاده ندا رسیده که إقرأ...بخوان ز طیّ براق بخوان از آن...لاتمم مکارم الاخلاق نهفته مدح نگارم به مطلبی نافذ نهفته در غزلیات حضرت حافظ نگار من که به شوقش خدا قلم بسرشت «نگار من که به مکتب نرفت و خط ننوشت » «به غمزه مسئله آموز صد مدرس شد» به روی منبر نوری خطیب مجلس شد به آیه‌های لبش سر به راه خواهم شد اسیر أشهد أن لا اله... خواهم شد نشسته عالم و آدم به خوان احسانش خوش آن دمی که بخواند قصص ز قرآنش رواق منظر چشم من آشیانه شود دوباره مثنوی ام یک غزل ترانه شود گمان مکن که نبی یار غار می‌خواهد برادری چو علی سر به دار می‌خواهد برای روز مبادا به وقت خوف و خطر میان بستر خود جان نثار می‌خواهد اگر چه رحمت محض خداست در عالم به غزوه‌ها یل دلدل سوار می‌خواهد به نصف سیب بهشتی خود بسنده نکرد کنار فاطمه اش ذوالفقار می‌خواهد
شعر اگر از تو نگوید همه عصیان باشد زنده در گور غزلهای فراوان باشد نظم افلاک سراسیمه به هم خواهد ریخت نکند زلف تو یک وقت پریشان باشد سایه ابر پی توست دلش را مشکن مگذار این همه خورشید هراسان باشد مگر اعجاز جز این است که باران بهشت زادگاهش برهوت عربستان باشد چه نیازی ست به اعجاز، نگاهت کافی ست تا مسلمان شود انسان اگر انسان باشد فکر کن فلسفه خلقت عالم تنها راز خندیدن یک کودک چوپان باشد چه کسی جز تو چهل مرتبه تنها مانده از تحیر دهن غار حرا وا مانده عشق تا مرز جنون رفت در این شعر محمد نامت از وزن برون رفت در این شعر محمد شأن نام تو در این شعر و در این دفتر نیست ظرف و مظروف هم اندازه یکدیگر نیست از قضا رد شدی و راه قدر را بستی رفتی آنسوتر از اندیشه و در را بستی رفتی آنجا که به آن دست فلک هم نرسید و به گرد قدمت بال ملک هم نرسید عرش از شوق تو جان داده کمی آهسته جبرئیل از نفس افتاده کمی آهسته پشت افلاک به تعظیم شکوهت خم شد چشم تو فاتح اقلیم نمی دانم شد آنچه نادیده کسی دیدی و برگشتی باز سیب از باغ خدا چیدی و برگشتی باز شاعر این سیب حکایات فراوان دارد چتر بردار که این رایحه باران دارد 🖋حمیدرضا برقعی
روز مبعث روز فخر انبیاست   مصطفیٰ نورٌ عَلیٰ نور خداست   عید مبعث وعده گاه کبریاست   رستگاری، مژدگانی خداست   عید مبعث وعده قالو بَلیٰ ست سرّ مکنونات هستی بر مَلاست   بر دل کعبه  طنین  این  نواست یا  رسول  الله  لفظ  کیمیاست    روز مبعث مبدأ عشق و صفاست   جلوه گاه  مظهر  نور  هُداست   یا رسول الله ذکر ما سواست   وعده گاه عشق بازی با خداست   مصطفیٰ آئینه مهر و وفاست   قلب او با روح قرآن آشناست   نور او افزون ز نور انبیاست   سروریّش بر همه عالم رواست   بر لب پیک خدا شور و نواست   لفظ حاتم در ثنای او خطاست   کشتی او مأمن شاه و گداست ساحلش مطلوب اصحاب رضاست   هر چه باشد او رسول کیمیاست او شفیع روز  فردای شماست ذکر روز مبعثم یا مصطفاست   یا رسولالله مدد ذکر خداست  🖋اصغر چرمی
بخوان محمد «اِقرء و ربُّک الاکرم» بخوان به نام خداوندگار لوح و قلم بخوان بخوان که تویی منجی همه عالم بخوان که پیشتر و برتری تو از آدم بخوان که خوانده خدایت پیمبر اکرم بخوان که هر سخن توست آیتی محکم بخوان به نام خدایی ‌که آفرید تو را بخوان بنام کریمی ‌که برگزید تو را الا که سیطره کفر از این خبر شکند صف سپاه شب از نیزه سحر شکند اگر چه کوه بوَد خصم را کمر شکند به تیغ عدل تو بازوی زور و زر شکند تبر به دست، بتان را به یکدگر شکند کمان گرفته ز بوجهلِ فتنه سر شکند خبر دهید که دیو غرور و مستی مُرد رسید لشکر توحید و بت پرستی مُرد محمد ای دو جهان زیر بار منت تو مبارک است به خلق و خدا نبوت تو خجسته باد به عالم ظهور دولت تو تمام نور بود از چراغ حکمت تو بود حقیقت توحید درس وحدت تو درود بر تو و دین و کتاب و عترت تو چراغ عترت و قرآن یکی است یااحمد به این دو عزت ما متکی است یااحمد دو ثقل زنده تو اهل بیت و قرآنند دو قطعه نور ز یک مشعل فروزانند دو سوره‌اند که مانند نور و فرقانند دو آفتاب که از یک سپهر تابانند دو گوهرند که از یک صدف درخشانند دو نخل نور که محصول یک گلستانند به اتفاق، دو تصویر از جمال خداست هرآنکه گشت جدا ازیکی، ز هردو جداست تو آفتاب جهانی، جهان تو را دارد امیر قافله‌ای، کاروان تو دارد نشسته‌ای به زمین،آسمان تو را دارد تو باغبان جنانی،جنان تو را دارد زمان به طول تمام زمان تو را دارد مکان به وسعت کل مکان تو را دارد چه مقبلان که همه مورد قبول تواند رسول مایی و پیغمبران رسول تواند کسی که در همه جا در کنار توست علی است کسی که دست تو و ذوالفقار توست علی است کسی که تا ابدالدهر یار توست علی است کسی که شیر تو و کردگار توست علی است کسی که جان تو و جان نثار توست علی است کسی که فاتح پروردگار توست علی است کسی که حافظ قرآن و دین توست علی است کسی که گفته خدا جانشین توست علی است سلام بر تو و قدر و جلال و عنوانت! سلام چار کتاب خدا به قرآنت! سلام بر تو و یاسین و نور و فرقانت! سلام بر تو که سلمان بود مسلمانت! سلام بر شرف و اقتدار سلمانت سلام مکه و غار حرا به پیمانت سلام بر تو و مولا علی برادر تو یگانه فاتح بدر و حنین و خیبر تو بشر رسید به آیین راستین امشب خدا نمود برون،دست از آستین امشب رسید حلقه، توحید را نگین امشب طلوع کرد رخ آفتاب دین امشب بتان کعبه! بیفتید بر زمین امشب خدای را بستایید از همین امشب ظهور مکتبِ «خیرالورا» مبارک‌باد طلوع نور ز غار حرا مبارک باد بشارت ای، همه دختران زنده به گور محمد آمده، پایان گرفته سلطه زور به گور گشت نهان، دیو کبر و جهل و غرور فروغ دوستی از کوی دوست کرده ظهور به شام تیره شبیخون زده است لشکر نور محمد آمده، چشم بد از جمالش دور رسید مژده که در ظلِّ احمدید همه از این به بعد،کنار محمدید همه قسم به ذات خداوندگار حیِ قدیر دو عید ماست یکی، این دو، بعثت است و غدیر جهانیان همه دانید از صغیر و کبیر فقط علی است پس از مصطفی به خلق، امیر به شهریار پیام آوران کسی است وزیر که علم دارد و اخلاص دارد و شمشیر هزار مرتبه میثم اگر روی سر دار ز دامن علی و اهل بیت دست مدار نخل میثم
4_5821038917947755959.mp3
5.74M
منو غربت بغداد قفس مانده و صیاد نه همراز نه همدل در این شهرِ غریبان ملاقات ندارم ، در این گوشه زندان گرفتار بلایم ، پریشان رضایم مدینه مدینه ، منم یوسف زهرا به زندان حجاج ، غریبانه و تنها رضا نور معینم ، بیا صبح سپیدم واویلا واویلا ، واویلا واویلا ... گرفتار بلایم ، پریشان رضایم یا باب الحوائج ، یا موسی بن جعفر ای علَم دارِ سپاهِ منو ای میرِ حرم دیده بگشا و نظر ، که چه آمد به سرم ؟ دیده بر هم منه ، ای سروِ به خون غلطیده تا نگویند حسین داغ برادر دیده ┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄ بهترین مداحی های روز @qwehgm ⏪⬅️⏪ ☘🌿☘🌿☘🌿☘🌿☘
2. امام دل شکسته ام.mp3
2.45M
*🏴 نوحه واحد امام کاظم علیه السلام* *مداح=جواد مقدم🎤🎤* *امام دلشکسته ام* *زندون شده خونه ی من* *از دست تازیونه ها* *درد میکنه شونه ی من* *غم لونه کرده گوشه ی* *این دل ویرونه ی من* *به زیر سیلی کتک* *زخمی شده گونه ی من* *درسته زخمیم خدا* *درسته می کشم بلا* *درسته جون میکنم تو غم ها* *بدتر از این نیست* *ناسزا بشنوم از یه بی حیا* *جبه مادرم حضرت زهرا* *دلم گرفته از این زمونه* *به روی صورت اشکام رونه* *موسی بن جعرفم من* *هم درد حیدرم من ... ┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄ بهترین مداحی های روز @qwehgm ⏪⬅️⏪ ☘🌿☘🌿☘🌿☘🌿☘
بر ناله های روز و شبش اعتنا نشد هر روز آب تر شد و دردش دوا نشد ابعاد جسم مختصرش وقت سجده اش در یک نگاه، بیشتر از یک عبا نشد @hosenih خاک نمور و سرد سیهچال شد سبب از دردهای کهنه، شبی هم رها نشد دلتنگ بود سخت به دیدار دخترش اما ندیدش آخر و حاجت روا نشد بین فشارِ حلقه ی زنجیرها کسی چون او به ساقِ خُرد شده مبتلا نشد تا مغز استخوان تنش تیر می کشید بی دردسر نشد که شود جابجا، نشد بدکاره هم عوض شد و ذکر جلاله گفت بیچاره آنکه با کرمش آشنا نشد مردی که با حیا به نماز ایستاده بود حتی زمان نافله از او حیا نشد وقتی که زهر، تشنه لبش کرد، لحظه ای گریان به جز به تشنه لب کربلا نشد @hosenih هرچند سینه اش به روی تخته پاره رفت دیگر شکسته زیر سم اسب ها نشد شکر خدا نماند تنش بر روی زمین شکر خدا که سهم تنش بوریا نشد شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
مدح ۲۶ رجب سالروز ، پدر مظلوم امیرالمومنین حضرت علی (ع) امام صادق(ع) فرمودند: به خدا سوگند اگر ایمان ابوطالب را در یک کفه‌ی ترازو و ایمان همه‌ی خلق را در کفه‌ی دیگر ترازو قرار دهند همانا ایمان ابوطالب بر ایمان خلائق ترجیح پیدا می‌کند. 📚بحارالانوار، ج۳۵، ص۱۱۲ يگانه حامي قرآن و پيغمبر ابوطالب به ايمانت سلام از خالق داور ابوطالب سلام‌الله بر اخلاص و صدق و دين و توحيدت كه ايمانت بود از كوه سنگين‌تر ابوطالب تو آن درياي نور استي كه پروردي به دامانت همانند اميرالمؤمنين گوهر ابوطالب سزد خاك رهت را توتياي ديده گردانم كه عمّ المصطفايي و ابوالحيدر ابوطالب عجب نبود شفاعت گر كشد ناز تو را فردا چو آيي با علي در عرصه محشر ابوطالب تو در امواج سختي يار گرديدي محمد را تو بودي مصطفي را بهترين ياور ابوطالب رسول‌الله خُرسندت، ولي‌الله فرزندت عروست حضرت صديقه اطهر ابوطالب كيم من تا كنم وصف تو را اي حامي احمد تو را بايد خدا گردد ثنا گستر ابوطالب وفات تو است عام الحزنِ شخص اول خلقت ز بس بودي گرامي نزد پيغمبر ابوطالب به غير از تو كه چون جان پرورش دادي محمد را نگردد كس در اين عالم علي پرور ابوطالب سرم خاك كف پايت كه در ياري پيغمبر ز ياران بودي اي پاكيزه طينت سر ابوطالب تو از قرآن و از اسلام و از پيغمبر اكرم حمايت كرده‌اي تا لحظه آخر ابوطالب نه تنها خود، كه شد يار محمد چار فرزندت عقيل و طالب و مولا علي، جعفر، ابوطالب سزد كافرترم خوانند از هر كافري فردا نخوانم دشمنانت را اگر كافر ابوطالب رسول‌الله دشمن شاد شد با رفتنت آري غمت زد بر دل ختم رسل آذر ابوطالب تو تا رفتي علي گرد يتيمي ماند بر رويش ز جا خيز و بگير او را چو جان در بر ابوطالب تو گويي جان برون شد از تن اصحاب پيغمبر كه بودي جمله را چون روح در پيكر ابوطالب اگر چه نيست قبرت را رواق و قبّه و صحني مزارت شهر دل ها راست روشنگر ابوطالب عجب ني گر محمد در كنار تربت پاكت فشاند اشك ماتم از دو چشم‌تر ابوطالب سزد در سوز هجرانت بسوزد آن چنان «ميثم» كه سوزد در عزايت صفحه و دفتر ابوطالب استاد حاج غلامرضا سازگار
4_5805646064396537985.mp3
4.88M
‍ 🕊﷽🕊 🌾 🍁 حرکت کاروان از مدینه خدانگهدار مدینه دارم میرم ازاین دیار اینجا کسی وفا نکرد دارم میرم به سوی یار آتش به جونم میزنه یاد مدینه ودیوار مادر ما به زیر پا مردم می خندیدند کنار میرم به کربلا بشم فدایی امر خدا با اکبر وبااصغرم با عباس بن مرتضی 🌾حسین حسین حسین حسین 🌾غریب مادری حسین(3) لحظه به لحظه زینبم نزدیک میشیم به کربلا اینجا همون جایی که سر می شه از بدن جدا صد پاره جسم اکبرم در خاک وخون شناورند اوفتاده او باتنه پاک مانند ماه تابناک عباس با وفای من در خاک وخون تپیده دستش شده از تن جدا سقای تشنه کام ما 🌾حسین حسین حسین حسین 🌾غریب مادری حسین(3) خدانگهدار زینبم دارم میرم به سوی یار خدا نگهدار زینبم میرم به سوی مادرم سرم بروی نیزه ها اما به فکر بچه هام خدا نگهدار باباجون رقیه ی شیرین زبون خدانگه دار سکینه به یاد تو دل حزینه 🌾حسین حسین حسین حسین ┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄ بهترین مداحی های روز @qwehgm ⏪⬅️⏪ ☘🌿☘🌿☘🌿☘🌿☘ عالی
🌸 🌺 🍃🍂✨🌼🍃🍂✨🌼 مبعث شده و حرا شده طور محمد عالم متحیر شده از نور محمد جبریل امین همیشه مأمور خدا بود فخرش شده اینکه گشته مأمور محمد شیرین جهان نموده زهرا و علی را فرهاد صفت این دم پر شور محمد قرآن که شده چراغ عالم به زمان‌ها زیرا که بود یگانه منشور محمد مهدی که بود نجات عالم ز سیاهی ما منتظر دولت منصور محمد زینب که به کربلا شده عصمتش افشا بوده صفتش دختر مستور محمد ما شیعه‌ی حیدر شده‌ایم و از سر شوق با عشق علی همیشه مغفور محمد گفتا علمای امتم برتر از انبیای پیشند من مطمئم سید علی خامنه‌ای بوده یقین شامل منظور محمد وقتی به ولایت برسد وزن مهم نیست شعرم اگر از وزن برون گشته فدای دل مسرور محمد وقتی که قوانین به ولایت برسد اصل ولی هست شعری که بود مدح نبی آخر آن مدح علی هست جبریل به دستور علی وحی می‌آورد حیدر تو بگو تو کیستی مرد؟ 🌸🍂✨🍃🌸🍂✨🍃
باید که با دعای ابوطالب آرم به لب ثنای ابوطالب باب ائمه همدم پیغمبر جان جهان فدای ابوطالب باید ملک ستاره بیفشاند چون گل به خاک پای ابوطالب باشد به مکه گر چه مزار او در قلب ماست جای ابوطالب اوصاف ما کم آورد از شأنش پیغمبر و علی است ثناخوانش اسلام بر ولایت او نازد پیغمبر از حمایت او نازد جود است سائل کرم و جودش دریا هم از عنایت او نازد هم شهر مکه دور سرش گردد هم کعبه بر سقایت او نازد توحید فخر کرده به توحیدش تاریخ بر حکایت او نازد در روی او فروغ ولی پیدا آیینۀ جمال علی پیدا اسلام بود، بود و نبود او گویند اهل‌بیت درود او انوار حیدر است به روی وی پشت محمّد است وجود او گفتار اوست نعت رسول‌الله آیات سرمدی است سرود او بر چهره می‌شکفت چو باغ گل لبخند مصطفی به ورود او با مسلمین کنند چو میزانش سنگین‌تر است کفۀ ایمانش الحق که اوست حامی پیغمبر الحق که شخص اوست ابوالحیدر هر کس که شک نمود به ایمانش حتماً بوَد به دین نبی کافر باور کنید بین همه اصلاب صلب شریف اوست علی‌پرور جز از صدف به دست نیاید در هرگز خزف برون ندهد گوهر از این پدر علی به وجود آید تا نزد او ملک به سجود آید تا بود دوست‌دار محمّد بود تنها نه دوست، یار محمّد بود تنها نه یار بود خدا داند حامی و جان‌نثار محمّد بود مثل علی که دور نبی می‌گشت پیوسته در کنار محمّد بود حتی به وقت مرگ وجود او هر لحظه بی‌‌قرار محمّد بود «میثم» که بوده مدح‌سرای او چندین قصیده گفته برای او استاد حاج غلامرضا سازگار @rozeh_1
از دین ابراهیم تا دین محمد یکتا پرستی پا به پا همراهش آمد یک بار هم بر بتکده سر خم نکرده یک بار هم سجده نکرده جز به ایزد روزی که محتاج نبی ، پیغمبرانند از او شفاعت میکند آن روز احمد فرزند ، وقتی قاسم نار است و جنت جای پدر حتما بود خلد مخلد وقتی که لبهای زمین و رود خشک است لب تر کند از آسمان باران ببارد بغض غم مرثیه اش باشد گلو گیر اشعار توحیدیه اش باشد زبانزد حتی بحیرا خیره مانده بر مقامش وقتی حضانت میکند از نور سرمد هر کس که به ایمان او شک داشت باید بر تن لباس از آتش دوزخ بپوشد در وصف او این بس که بابای علی بود آری علی که نیست در اوصاف او حد میثم مؤمنی نژاد @rozeh_1
اى ابوطالب درود ما به جسم و جان تو اى كه تمجيد از فداكاريت يزدان مى کند گر تو مخفى داشتى ايمان خود را كردگار خانه‌ات را پايگاه عشق و ايمان مى كند اى ابوطالب تو عمران و على موساى توست آنكه خدمت بر درش موسى بن عمران مى كند فى المثل احمد چو موسى و على هارون اوست سرپرستى زين دو را حق بر تو احسان مى كند اى ابوطالب چنان كز حق حمايت می كنى اين على يارى از او با تيغ برّان مى كند گر تو در باطن حمايت از پيمبر مى كنى او به ظاهر يارى از ختم رسولان مى كند گر تو تا سرحدّ امكان می كنى يارى ز دين او طرفدارى ز دين ما فوق امكان مى كند آن بنايى را كه با دست نبى و ز جهد تو پايه ريزى شد، على تحكيم بنيان مى كند اين على بر آرزوهايت تجسم مى دهد اين على تبليغ حق ترويج قرآن مى كند پايه هاى بت پرستى را بر اندازد زِ بُن روزگار بت پرستان را پريشان مى كند پرده هاى جهل را از هم بدرّد تار و پود كاخ هاى شرك را با خاك يكسان مى كند سیدرضا موید @rozeh_1
حامی مصطفی ابوطالب شیر مردِ وفا ابوطالب ای کفیل و پناه و تکیه گهِ... خاتم الانبیا ابوطالب سال ها پای دین پیغمبر خورده ای طعنه ها ابوطالب ساقی زائران بیت الله در صفا و منا ابوطالب از ازل روح محکمت بوده از پلیدی جدا ابوطالب ای تجلی "عُروة الوثقی... لَا انفِصامَ لَها" ابوطالب هر که شک کرد در مقاماتت هست از اشقیا ابوطالب نظری کن کریم بنده نواز به من بی نوا ابوطالب تا قیامت نمی کنم هرگز حیدرت را رها ابوطالب پسرت را منم همیشه غلام تا ابد هر کجا ابوطالب هم أب حیدری و هم احمد پدر هل أتی ابوطالب می روی، هر دو تا یتیم شوند احمد و مرتضی ابوطالب تازه رفته خدیجه از دنیا نرو ای آشنا ابوطالب خم شود بعد رفتنت قطعا کمر مصطفی ابوطالب رفتی و حرمت رسول شکست بعد تو بارها ابوطالب محمدجواد شیرازی @rozeh_1
26 رجب ، پدر مظلوم امیرالمومنین (ع) امام صادق(ع) فرمودند: به خدا سوگند اگر ایمان ابوطالب را در یک کفه‌ی ترازو و ایمان همه‌ی خلق را در کفه‌ی دیگر ترازو قرار دهند همانا ایمان ابوطالب بر ایمان خلائق ترجیح پیدا می‌کند. 📚 بحارالانوار، ج35، ص112 يگانه حامي قرآن و پيغمبر ابوطالب به ايمانت سلام از خالق داور ابوطالب سلام‌الله بر اخلاص و صدق و دين و توحيدت كه ايمانت بود از كوه سنگين‌تر ابوطالب تو آن درياي نور استي كه پروردي به دامانت همانند اميرالمؤمنين گوهر ابوطالب سزد خاك رهت را توتياي ديده گردانم كه عمّ المصطفايي و ابوالحيدر ابوطالب عجب نبود شفاعت گر كشد ناز تو را فردا چو آيي با علي در عرصه محشر ابوطالب تو در امواج سختي يار گرديدي محمد را تو بودي مصطفي را بهترين ياور ابوطالب رسول‌الله خُرسندت، ولي‌الله فرزندت عروست حضرت صديقه اطهر ابوطالب كيم من تا كنم وصف تو را اي حامي احمد تو را بايد خدا گردد ثنا گستر ابوطالب وفات تو است عام الحزنِ شخص اول خلقت ز بس بودي گرامي نزد پيغمبر ابوطالب به غير از تو كه چون جان پرورش دادي محمد را نگردد كس در اين عالم علي پرور ابوطالب سرم خاك كف پايت كه در ياري پيغمبر ز ياران بودي اي پاكيزه طينت سر ابوطالب تو از قرآن و از اسلام و از پيغمبر اكرم حمايت كرده‌اي تا لحظه آخر ابوطالب نه تنها خود، كه شد يار محمد چار فرزندت عقيل و طالب و مولا علي، جعفر، ابوطالب سزد كافرترم خوانند از هر كافري فردا نخوانم دشمنانت را اگر كافر ابوطالب رسول‌الله دشمن شاد شد با رفتنت آري غمت زد بر دل ختم رسل آذر ابوطالب تو تا رفتي علي گرد يتيمي ماند بر رويش ز جا خيز و بگير او را چو جان در بر ابوطالب تو گويي جان برون شد از تن اصحاب پيغمبر كه بودي جمله را چون روح در پيكر ابوطالب اگر چه نيست قبرت را رواق و قبّه و صحني مزارت شهر دل ها راست روشنگر ابوطالب عجب ني گر محمد در كنار تربت پاكت فشاند اشك ماتم از دو چشم‌تر ابوطالب سزد در سوز هجرانت بسوزد آن چنان «ميثم» كه سوزد در عزايت صفحه و دفتر ابوطالب استاد حاج غلامرضا سازگار @rozeh_1
ﺑﺎﺯ ﻏﻢ ﺭﺍﻩ ﻧﻔﺲ ﺑﺮ ﻗﻠﺐ ﭘﯿﻐﻤﺒﺮ ﮔﺮﻓﺖ ﺑﺎﺯ ﺍﺯ ﺩﺭﯾﺎﯼ ﺍﯾﻤﺎﻥ ﺁﺳﻤﺎﻥ ﮔﻮﻫﺮ ﮔﺮﻓﺖ ﺩﺭ ﻣﯿﺎﻥ ﻫﺎﻟﻪ ﻫﺎﯼ ﻏﻢ ﭼﻬﺮﻩ ﯼ ﺣﯿﺪﺭ ﮔﺮﻓﺖ ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﯾﺎﺭ ﻣﺤﻤّﺪ ﺭﺍ ﺍﺟﻞ ﺩﺭ ﺑﺮ ﮔﺮﻓﺖ ﺑﺎﺯ ﺍﺯ ﺳﻨﮓ ﺣﻮﺍﺩﺙ ﻗﻠﺐ ﭘﯿﻐﻤﺒﺮ ﺷﮑﺴﺖ ﺑﺮ ﺩﻝ ﺷﯿﺮ ﺧﺪﺍ ﺩﺍﻍ ﺍﺑﻮﻃﺎﻟﺐ ﻧﺸﺴﺖ ﺁﻩ ﯾﺎﺭﺍﻥ، ﯾﺎﺭ ﺧﺘﻢ ﺍﻟﻤﺮﺳﻠﯿﻦ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺭﻓﺖ ﯾﺎﺭ ﻗﺮﺁﻥ، ﯾﺎﺭ ﺍﺣﻤﺪ، ﯾﺎﺭ ﺩﯾﻦ، ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺭﻓﺖ ﺣﺎﻓﻆ ﺍﺳﻼ‌ﻡ ﻭ ﺩﯾﻦ ﺭﺍﺳﺘﯿﻦ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺭﻓﺖ ﻭﺍﻟﺪ ﻣﻮﻻ‌ ﺍﻣﯿﺮﺍﻟﻤﺆﻣﻨﯿﻦ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺭﻓﺖ ﺍﯼ ﺳﭙﻬﺮ ﻧﻮﺭ، ﺩﺭﯾﺎﯼ ﮐﺮﺍﻣّﺖ ﯾﺎ ﻋﻠﯽ ﺩﺭ ﻏﻢ ﺑﺎﺑﺎ ﺳﺮﺕ ﺑﺎﺩﺍ ﺳﻼ‌ﻣﺖ ﯾﺎ ﻋﻠﯽ ﺍﻭ ﻣﺴﻠﻤﺎﻧﯽ ﻣﺠﺎﻫﺪ ﺭﻫﺒﺮﯼ ﺁﮔﺎﻩ ﺑﻮﺩ ﮐﻮﻩ ﭘﯿﺶ ﮐﻔّﻪ ﯼ ﺍﯾﻤﺎﻥ ﺍﻭ ﭼﻮﻥ ﮐﺎﻩ ﺑﻮﺩ ﺑﺎ ﻣﺤﻤّﺪ ﻫﻤﺪﻡ ﻭ ﻫﻤﺴﻨﮕﺮ ﻭ ﻫﻤﺮﺍﻩ ﺑﻮﺩ ﻣﺜﻞ ﻓﺮﺯﻧﺪﺵ ﻋﻠﯽ ﯾﺎﺭ ﺭﺳﻮﻝ ﺍﻟﻠﻪ ﺑﻮﺩ ﻓﺎﺵ ﮔﻔﺘﻢ ﻓﺎﺵ ﮔﻮﯾﻢ ﮔﺮ ﺍﺑﻮﻃﺎﻟﺐ ﻧﺒﻮﺩ ﺍﯾﻦ ﭼﻨﯿﻦ ﺧﺘﻢ ﺭﺳﻞ ﺑﺮ ﻣﺸﺮﮐﯿﻦ ﻏﺎﻟﺐ ﻧﺒﻮﺩ ﺍﻭ ﭼﻮ ﺩﺭﯾﺎ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺣﯿﺪﺭ ﮔﻮﻫﺮ ﺭﺧﺸﺎﻥ ﺍﻭ ﺑﺎ ﻣﺤﻤّﺪ ﺍﺯ ﺍﺯﻝ ﺧﻮﺭﺩﻩ ﮔﺮﻩ ﭘﯿﻤﺎﻥ ﺍﻭ ﺷﯿﺮ ﺣﻖ ﺍﺯ ﮐﻮﺩﮐﯽ ﭘﺮﻭﺭﺩﻩ ﯼ ﺩﺍﻣﺎﻥ ﺍﻭ ﺑﻮﺩ ﺳﻨﮕﯿﻦ ﺗﺮ ﺯﺧﻠﻘﺖ ﮐﻔّﻪ ﯼ ﺍﯾﻤﺎﻥ ﺍﻭ ﺍﯾﻦ ﺳﺨﻦ ﺑﺲ ﺩﺭ ﺟﻼ‌ﻝ ﻭ ﺍﻋﺘﺒﺎﺭ ﻭ ﺭﻓﻌﺘﺶ ﺑﺮ ﻣﺤﻤّﺪ ﮔﺸﺖ ﻋﺎﻡ ﺍﻟﺤﺰﻥ ﺳﺎﻝ ﺭﺣﻠﺘﺶ ﻧﻮﺭ ﺍﯾﻤﺎﻥ ﺑﺮ ﻓﻠﮏ ﻣﯽ ﺭﻓﺖ ﺍﺯ ﺭﺧﺴﺎﺭ ﺍﻭ ﺷﺎﺩ ﻣﯽ ﺷﺪ ﺧﻮﺍﺟﻪ ﯼ ﻟﻮﻻ‌ﮎ ﺍﺯ ﺩﯾﺪﺍﺭ ﺍﻭ ﺑﺎ ﻣﻠﮏ ﭘﺮﻭﺍﺯ ﮐﺮﺩﻩ ﺟﻌﻔﺮ ﻃﯿّﺎﺭ ﺍﻭ ﻓﺎﺗﺢ ﺍﺣﺰﺍﺏ ﻭ ﺧﯿﺒﺮ ﺣﯿﺪﺭ ﮐﺮﺍﺭ ﺍﻭ ﭘﺎﻓﺸﺮﺩ ﻭ ﻏﺎﻓﻞ ﺍﺯ ﭘﯿﻐﻤﺒﺮ ﺍﮐﺮﻡ ﻧﺒﻮﺩ ﺑﺮ ﭘﯿﻤﺒﺮ ﺩﺍﻏﺶ ﺍﺯ ﺩﺍﻍ ﺧﺪﯾﺠﻪ ﮐﻢ ﻧﺒﻮﺩ ﺻُﻠﺐ ﺍﻭ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﻪ ﺩُﺭّﯼ ﭼﻮﻥ ﻋﻠﯽ ﮔﺮﺩﺩ ﺻﺪﻑ ﮐﺲ ﻧﺪﺍﺭﺩ ﻏﯿﺮ ﺍﺯ ﺍﻭ ﺩﺭ ﮐﻞّ ﺧﻠﻘﺖ ﺍﯾﻦ ﺷﺮﻑ ﺁﺭﯼ ﺁﺭﯼ ﺍﯾﻦ ﺧﻠﻒ ﺑﺎﯾﺪ ﺯﺻﻠﺐ ﺍﯾﻦ ﺳﻠﻒ ﯾﺎﺭ ﺍﺣﻤﺪ ﺁﻥ ﺳﻠﻒ ﺟﺎﻥ ﻣﺤﻤّﺪ ﺍﯾﻦ ﺧﻠﻒ ﺑﻮﺩ ﺩﺭ ﻣﻮﺝ ﺷﺪﺍﺋﺪ ﭼﺸﻢ ﭘﯿﻐﻤﺒﺮ ﺑﻪ ﺍﻭ ﻣﯽ ﺳﺰﺩ ﺗﺎ ﺍﻭ ﺑﻪ ﺣﯿﺪﺭ ﻧﺎﺯﺩ ﻭ ﺣﯿﺪﺭ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺗﺎ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺑﺎﻍ ﻭ ﮔﻠﺴﺘﺎﻥ ﺁﯾﺪ ﺩﺭ ﻭﺟﻮﺩ ﺗﺎ ﺻﯿﺎﻡ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻗﯿﺎﻡ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺭﮐﻮﻉ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺳﺠﻮﺩ ﻫﻢ ﺯﮐﻞّ ﺧﻠﻖ ﻫﻢ ﺍﺯ ﺧﺎﻟﻖ ﺣﯽّ ﻭﺩﻭﺩ ﺑﺮ ﺍﻣﯿﺮﺍﻟﻤﺆﻣﻨﯿﻦ ﻭ ﺑﺮ ﺍﺑﻮﻃﺎﻟﺐ ﺩﺭﻭﺩ ﻧﻘﺶ ﻟﺒﺨﻨﺪ ﻣﺤﻤّﺪ ﺩﺭ ﻟﺐ ﺧﻨﺪﺍﻥ ﺍﻭ ﻧﺨﻞ «ﻣﯿﺜﻢ» ﺑﺎﺭﻭﺭ ﺍﺯ ﻣﺪﺡ ﻓﺮﺯﻧﺪﺍﻥ ﺍﻭ استاد حاج غلامرضا سازگار @rozeh_1
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 دردمندیم ُ مداوایی هست دامن و دستِ تمنّایی هست سرِ ما خاکِ کفِ پایی هست ما گداییم وَ آقایی هست! سحر ُ شوقِ تماشایی هست قطره ای راهیِ دریایی هست جلوه ی عالمِ معنایی هست نور از عرش مُعلایی هست دلِ ما ، مستِ دلارایی هست صحبت از جامِ طهورایی هست نفسی هست ُ مسیحایی هست وَ تولا وَ تبرایی هست عاقبت صحنه ی عُقبایی هست آخرش ، آخرِ دنیایی هست به خدا ، حضرتِ مولایی هست! با خدا ، حضرتِ زهرایی هست! شیعه آن روز خدا را دارد تا علی دارد و زهرا دارد! دوم پُر شده کاسه ی چَشمِ تَرِمان چشمه ی کوثریِ ساغرمان وسعتِ ، رحمتِ پیغمبرمان آسمان داده به بال و پَرمان سرِ ما و قَدَمِ سرورمان پیشکش هم سر ُ هم پیکرمان دلِ ما سوخته ی دلبرمان خاکِ راهش شده خاکسترمان می رسد ، تا نَفَسِ آخرمان نعره ی یا علی ، یا حیدرمان نامِ مولا شده ، تاجِ سرمان که کرم ریخته ، دوروبرمان نعمتی نیست از این بهترمان که کُند شاهِ نجف ، نوکرمان می رود پُشتِ سرِ مادرمان دسته ی سینه زنِ ، محشرمان شور در عرصه ی محشر بالاست پرچمِ یک تنِ ، بی سر بالاست!! سوم سایه ی ، روی سرِ ما زهراست محشرِ ، محشرِ کبری زهراست! صاحبِ ، جنتُ الاعلا زهراست! عصمتُ اللهِ دو دنیا زهراست سر بِزیرند همه ، تا زهراست! نور در نور سراپا زهراست اختیارات ، فقط با زهراست! مُهرِ تایید وَ امضا زهراست! کارسازِ همه ، تنها زهراست آبرودار به معنا زهراست همه محتاج وَ دارا زهراست! ذکرِ سرمایه فقط یا زهراست همه جا شخصِ مُجزّا زهراست! باز بالاتر از اینها زهراست تا شفاعتگرِ عُظمی زهراست... بانیِ روضه ی سقا زهراست! گریه ُ گرمیِ بازارِ حسین با دوتا دستِ علمدارِ حسین!! چهارم بابِ حاجات ُ نجات عباس است افتخاراتِ ذوات عباس است تا عموی حضرات عباس است دُرِّ نابِ برکات عباس است! با وقار ُ سکنات عباس است آینه دارِ صفات عباس است ساقیِ ، آبِ حیات عباس است حُسنِ جمعِ حسنات عباس است! پَر و بالِ درجات عباس است! پاسدارِ ، طبقات عباس است! یلِ ، حیدر وجنات عباس است! غرق در جلوه ی ذات عباس است! تشنه ی آبِ فرات عباس است ماهتابِ عتبات عباس است با قتیل العبرات عباس است با اسیر الکربات عباس است غیرتِ پُر تب ُ تابی دارد پای زینب چه رکابی دارد!! پنجم گره از ما وَ از او وا شدنش جان به قربانِ مسیحا شدنش بی عصا ، حضرتِ موسی شدنش! تشنه لب ، راهیِ دریا شدنش محشری کرده زِ جا پا شدنش! کربلا ، یک تنه غوغا شدنش مَشک بر دوش مهیّا شدنش راهکارش شده سقّا شدنش دیده ها محوِ تماشا شدنش اینهمه خوش قدُ بالا شدنش! حامیِ زینبِ کبری شدنش ... عاقبت نیز شد آقا شدنش!! علقمه خیبر ُ مولا شدنش!! پسرِ حضرتِ زهرا شدنش!! داستانیست ، معمّا شدنش بینِ این چند وجب جا شدنش!! گره افتاده به کارش چِقَدر!! بچّه گانه است ، مزارش چقدر!! حضرت عباس (ع) مدح 🔻🔻🔻🔻🔻 🌐 https://www.beharalashar.ir 🔺🔺🔺🔺🔺 💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 @beharalashar