eitaa logo
عزیزم حسین♥️
4.5هزار دنبال‌کننده
11.2هزار عکس
10.6هزار ویدیو
166 فایل
ا ﷽ ا تکثیر و نشر کانال🙏 تکثیر عشق ناب علوی،حسینی است❤️💚 عشق را باید همی تکثیر کرد👌 ای عشق سربلند که برنیزه میروی ازحلقه کمندتو راه گریز نیست کانال های ما: حسینی، محبتی : @azizamhosen روضه،مقتل: @yaraliagham علمی،حدیثی: @qalalsadegh135
مشاهده در ایتا
دانلود
فهرست اشعار اهل بیت (ع) و مناجات با خدا -------------------------- -------------------------- -------------------------- -------------------------- -------------------------- -------------------------- -------------------------- -------------------------- -------------------------- -------------------------- -------------------------- -------------------------- -------------------------- -------------------------- -------------------------- @beharalashar فهرست کانال بحار الانوار
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 هیچ كس چون من به كار عشق مشتش وا نشد‏ هیچ جانبازی چو من در قتلگه شیدا نشد دست هایم ضربه گیر تیغ ها شد هر طرف ‏هیچ دستی مثل دست من سپر این جا نشد شیوه اعجاز دستم دشمنان را کور کرد ‏دست موسی هم نصیبش این ید و بیضا نشد می کند دست و سرم از رهبرم دفع بلا ‏حیف چون سقا دو دستم هدیه بر زهرا نشد تو به مقتل هم یتیمان را نوازش می کنی ‏هیچکس چون تو برای این دلم بابا نشد ناله های غربتت شد قاتل جانم عمو ‏به که با زن ها اسیری رفتنم امضا نشد تا قیامت ای عمو از عمه ام شرمنده ام ‏او حریف این سماجت های بی پروا نشد چون که آهنگ اسیری را شنیدم در حرم ‏خواستم با عمه باشم ای عمو اما نشد شاعر:محمود ژولیده عبدالله ابن الحسن (ع) روضه 🔻🔻🔻🔻🔻 🌐 https://www.beharalashar.ir 🔺🔺🔺🔺🔺 💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 @beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 ز جانش چشمه چشمه خون به باغ باغبان میداد پناه باغبان بود این گل سرخی که جان میداد زمام جان به دست و با تمام کودکی هایش بزرگی را نشان دوستان و دشمنان میداد جهان بینی یک عالم به دست او دگرگون شد که دست پرپرش درس مروت بر جهان میداد به عطر کهنه پیراهن، چنان جان غزل پیچید که با هر آه شعر تازه دست شاعران میداد به دامان که بود این دست نیلی لحظه آخر که اینگونه شمیم یاس و عطر ارغوان میداد نشانی از تن در خاک و خون پیچیده پیدا نیست دوباره غم گواه از یک مزار بی نشان میداد فاطمه معصومی عبدالله ابن الحسن (ع) روضه 🔻🔻🔻🔻🔻 🌐 https://www.beharalashar.ir 🔺🔺🔺🔺🔺 💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 @beharalashar💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 ز جانش چشمه چشمه خون به باغ باغبان میداد پناه باغبان بود این گل سرخی که جان میداد زمام جان به دست و با تمام کودکی هایش بزرگی را نشان دوستان و دشمنان میداد جهان بینی یک عالم به دست او دگرگون شد که دست پرپرش درس مروت بر جهان میداد به عطر کهنه پیراهن، چنان جان غزل پیچید که با هر آه شعر تازه دست شاعران میداد به دامان که بود این دست نیلی لحظه آخر که اینگونه شمیم یاس و عطر ارغوان میداد نشانی از تن در خاک و خون پیچیده پیدا نیست دوباره غم گواه از یک مزار بی نشان میداد فاطمه معصومی عبدالله ابن الحسن (ع) روضه 🔻🔻🔻🔻🔻 🌐 https://www.beharalashar.ir 🔺🔺🔺🔺🔺 💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 @beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 در دلش شوقی از شهادت داشت قلبش از شور عشق آکنده ست یازده سال دارد امّا او در سپاه حسین فرمانده ست تیر ها خورده است عبدالله ولی از بوی سیب می گوید صورت خاکی اش به اهل حرم روضه هایی عجیب می گوید «دست» او رفته است عیبی نیست می دهد «پای» عشق «سر» را هم از عمویش گرفته چون فُطرس در دِلِ دشت بال و پر را هم در عقیده شبیه قاسم بود از غم چشم او غزل می ریخت نعل اسبان کربلا گفتند از لبانش کمی عسل می ریخت دست هایی که سمت تابوتِ پدرش نیزه و کمان برداشت بر لب خشک سید الشهدا آمد و چوب خیزران برداشت عاشقی را میان این میدان چه هنر مند گونه معنا کرد عاقبت هم به آرزوش رسید جان خود را فدای آقا کرد علی اصغر یزدی عبدالله ابن الحسن (ع) روضه 🔻🔻🔻🔻🔻 🌐 https://www.beharalashar.ir 🔺🔺🔺🔺🔺 💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 @beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 به گَرد پای من امروز لشگری نرسد به اوج بال و پرم هیچ شهپری نرسد سوار مرکب عشقم، رکاب یعنی چه؟ به این سواره، پیاده تکاوری نرسد به خویش گفتم: از این پس تو را نمی بخشم اگر ارادت تو داد دلبری نرسد منم که رهبر میدان نوجوانانم به این حضور حکیمانه رهبری نرسد میان مقتل مظلوم، یاری اش کردم به این مقام شریفم پیمبری نرسد به هیبت غضب مجتبایی ام سوگند سپاه کوفه به این رزم حیدری نرسد مرا بلندی شمشیر «خصم» مانع نیست به ضربه گیری دستم دلاوری نرسد مرا ز هول قیامت دگر نترسانید به این قیامت دشوار، محشری نرسد کمان حرمله با گودی گلویم گفت: به جز تو و علی اصغر به حنجری نرسد سر مرا به روی سینه ی عمو کندند مقام ذبح مرا در منا، سری نرسد تمام صورت من زیر دست و پا له شد به این کتاب زبان بسته دفتری نرسد منم که با تنم اندازه کرده ام لطفت به وسعت بدنم هیچ پیکری نرسد به جان عمّه دعای عمو به گوشم گفت: که دست غارت دشمن به معجری نرسد منم که غوطه به دریای خون زدم، سر مست چنین به گودی مقتل شناوری نرسد شوند اهل یفین در بهشت مهمانم به سفره خانه ی من طول کشوری نرسد چراغ باغ جنان گوهر جمال من است به پرتو افکنی ام هیچ اختری نرسد ز عشق، سلطنت دهر، می رسد امّا به طعم ملک ری ما، ستمگری نرسد. شاعر:محمود ژولیده عبدالله ابن الحسن (ع) روضه 🔻🔻🔻🔻🔻 🌐 https://www.beharalashar.ir 🔺🔺🔺🔺🔺 💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 @beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 ((به خداحافظی تلخ تو سوگند نشد ))1 هرچه کردیم که در خیمه شود بند نشد پدرش کوهی پر از صبر و شکیبایی بود به پدر این گل معصوم همانند نشد از همان لحظه ی پرواز کبوترهایت آشنا صورت او با گل لبخند نشد ظاهرا پیش من اما دل او در گودال زیر شمشیر غمت بود که پابند نشد خواهرت نیست مقصر تو خودت میدانی سعی کردم که نیاید به خداوند نشد سهمش ای کاش سه شعبه نشود آه ولی در تمامی ِ مقاتل ننوشتند ، نشد آنچنان دوخت سه شعبه بدنش را به حسین اندکی فاصله مابین دو دلبند نشد عبدالله ابن الحسن (ع) روضه 🔻🔻🔻🔻🔻 🌐 https://www.beharalashar.ir 🔺🔺🔺🔺🔺 💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 @beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 بوی حسن می رسد از خیمه ها به مشام آمده تا که دهد زخم مرا التیام عبدالله بن الحسن،ایی آخرین یار من دستت جدا گته چون،دست علمدار من ای گل پژ مرده ی،سوخته بر سینه ام تیر شعبه تو را،دوخته بر سینه ام ای پسر مجتبی کامده ای در برم غصه مخور من تو را،پیش پدر می برم ای یادگار وای ،جان برادرم درقتلگاه خون،ای یار آخرم از دست عمه چون ،تیری رها شد بر سینه عمو،بس پر بها شدی گر تشنه ای کنون،در پیش علقمه مژده که می شوی ،سیراب فاطمه در قتلگاه من،ای یاس باغ من رفتی دوباره غم،آمد سراغ من پیش خدای ما،باشد قرار ما با مادرت بمان،در اتظار ما شاعر : علی محلاتی عبدالله ابن الحسن (ع) روضه 🔻🔻🔻🔻🔻 🌐 https://www.beharalashar.ir 🔺🔺🔺🔺🔺 💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 @beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 اگر که رعیت ارباب رعیت حسن است بدست سینه زنان برگ دعوت حسن است بساط گریه ی هیئت ز برکت حسن است تمام ماه محرم روایت حسن است حسینیه حسنیه ست خانۀ دل ماست مقام صلح حسن همطراز عاشوراست سپرده دست حسینش اگر پسرها را برای معرکه ها نذر کرده سرها را چه بهتر است نبندند این گذرها را که شرمسار نسازند خون جگرها را به دست های عقیله ست دست عبدالله امید کل قبیله ست دست عبدلله به سن و سال کمش غیرت حسن دارد خلاصه ای ز کرامات پنج تن دارد عجیب حال و هوایی جمل شکن دارد کفن برای چه وقتی که پیرهن دارد نگاه میکند از تل تمام قائله را شنیده از سوی میدان صدای هلهله را دوید و دید به مقتل سروصدا مانده عموی بی کفنش زیر دست و پا مانده هزارو نهصد و پنجاه زخم جا مانده چقدر میزند او را سنان وامانده عموش در ته گودال پاره پاره تن است برای غارت پیراهنش بزن بزن است کسی نشسته به سینه که خنجری بکشد به قصد قرب به رگ های حنجری بکشد درست در جلوی چشم خواهری بکشد نشد حسین نفس های آخری بکشد رسید سینه زنان لا افارق العمی سپاه کوفه بدان لا افارق العمی کشید دست خودش را سپر درست کند سپر برای عمو نه پدر درست کند پناه بر بدنی محتضر درست کند به گریه مرهم چشمان تر درست کند دوباره حرمله با یک سه شعبه بلوا کرد یتیم را به روی سینۀ پدر جا کرد سید پوریا هاشمی عبدالله ابن الحسن (ع) روضه 🔻🔻🔻🔻🔻 🌐 https://www.beharalashar.ir 🔺🔺🔺🔺🔺 💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 @beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 دست از عمه کشید و بدنش میپیچید زیر ِ پایش عربی پیرهنش میپیچید گردبادی ز خیامی به نظر می‌آمد گِردَش انگار زمین و زَمَنَش میپيچید میدوید و سِپَهی دیده به او دوخته بود وَ طنین رجزش تا وطنش میپیچید ز سر عمامه و نعلین ز پایش وا شد ذکر یا فاطمه يِ بت شکنش میپیچید دید اطراف عمو نیزه و شمشیر پُر است داشت گِردِ عمویِ صف شکنش ميپیچید ناگه از پرده‌یِ دل کرد صدا وا اُمّاه دست بُبریده‌ی او دور تنش میپیچید تیغ بر فرق سرش نیزه به پهلویش خورد نعره‌یِ حیدریِ یا حسنش میپیچید عبدالله ابن الحسن (ع) روضه 🔻🔻🔻🔻🔻 🌐 https://www.beharalashar.ir 🔺🔺🔺🔺🔺 💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 @beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 خسته ام این روزها از سن کمتر داشتن می خورد اینجا به درد من فقط سر داشتن قصد من این بود از دستی که دادم رفته است باری از روی دو کوه شانه ات برداشتن هرکسی دور و بر قاسم نبوده، آمده کار دستم داده است اینجا برادر داشتن چند دسته چشم دارد می دود سمت حرم یک پسر می ارزد اینجاها به دختر داشتن از توانی که ندارد دست تو فهمیده ام سخت دارد می شود انگار معجر داشتن آنقدر زخمی شدی که زجر دارم می کشم کاش می آمد به کار پیکرت پر داشتن قد و بالای من از آغوش تو کوچک تر است تازه می بینم چرا خوب است اکبر داشتن بس که چشمان تو برگشت از حرم فهمیده ام داغ سنگینی است روی سینه خواهر داشتن یوسف دوش نبی در قعر چال افتاده ای می شود واجب هراز گاهی پیمبر داشتن شاعر : رضا دین پرور عبدالله ابن الحسن (ع) روضه 🔻🔻🔻🔻🔻 🌐 https://www.beharalashar.ir 🔺🔺🔺🔺🔺 💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 @beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 در دلش شوقی از شهادت داشت قلبش از شور عشق آکنده ست یازده سال دارد امّا او در سپاه حسین فرمانده ست تیر ها خورده است عبدالله ولی از بوی سیب می گوید صورت خاکی اش به اهل حرم روضه هایی عجیب می گوید «دست» او رفته است عیبی نیست می دهد «پای» عشق «سر» را هم از عمویش گرفته چون فُطرس در دِلِ دشت بال و پر را هم در عقیده شبیه قاسم بود از غم چشم او غزل می ریخت نعل اسبان کربلا گفتند از لبانش کمی عسل می ریخت دست هایی که سمت تابوتِ پدرش نیزه و کمان برداشت بر لب خشک سید الشهدا آمد و چوب خیزران برداشت عاشقی را میان این میدان چه هنر مند گونه معنا کرد عاقبت هم به آرزوش رسید جان خود را فدای آقا کرد علی اصغر یزدی عبدالله ابن الحسن (ع) روضه 🔻🔻🔻🔻🔻 🌐 https://www.beharalashar.ir 🔺🔺🔺🔺🔺 💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 @beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 دست از عمه کشید و بدنش میپیچید زیر ِ پایش عربی پیرهنش میپیچید گردبادی ز خیامی به نظر می‌آمد گِردَش انگار زمین و زَمَنَش میپيچید میدوید و سِپَهی دیده به او دوخته بود وَ طنین رجزش تا وطنش میپیچید ز سر عمامه و نعلین ز پایش وا شد ذکر یا فاطمه يِ بت شکنش میپیچید دید اطراف عمو نیزه و شمشیر پُر است داشت گِردِ عمویِ صف شکنش ميپیچید ناگه از پرده‌یِ دل کرد صدا وا اُمّاه دست بُبریده‌ی او دور تنش میپیچید تیغ بر فرق سرش نیزه به پهلویش خورد نعره‌یِ حیدریِ یا حسنش میپیچید عبدالله ابن الحسن (ع) روضه 🔻🔻🔻🔻🔻 🌐 https://www.beharalashar.ir 🔺🔺🔺🔺🔺 💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 @beharalashar