eitaa logo
💚عزیزم حسین💚
3.2هزار دنبال‌کننده
6.1هزار عکس
5.1هزار ویدیو
123 فایل
ا ﷽ ا تکثیرکانال تکثیرعشق ناب 💚 تمام ذرات وجودم عشق ناب فاطمی است والحمدلله فاطمه ای که هستی اش هست به ماسوا دهد رزق اگرکه میدهد به یمن اوخدا دهد ای عشق سربلندکه برنیزه میروی از حلقه کمندتو راه گریز نیست کانال دیگر: @yaraliagham @qalalsadegh135
مشاهده در ایتا
دانلود
وای اگر سوخته ای ناله ی شبگیر کند کودکی را شرر حادثه ای پیر کند من چهل سال گرفتار غروبی سردم بین آن کوچه ی بد فاطمه را گم کردم @hosenih بغض ها راه گلو را همه شب سد کردند همه حتی درِ خانه به حسن بد کردند آن کسانیکه سر سفره من می‌ماندند.. نانشان دادم و هرروز مُذلم خواندند کینه‌ی مخفی شان‌ را علنی میکردند دوستان نیز به من بدهنی میکردند نگو از پاره جگرها بگو از روی کبود نگو از جعده بگو قاتل من قنفذ بود شرر این قوم به من بیشتراز زهر زدند صد نفر مادر ما را وسط شهر زدند آی مردم جگری سوخت تماشا نکنید بعد ما هیچ دری را به لگد وا نکنید @hosenih شاخه‌ی یاس علی داغ زدن داشت مگر یک زن حامله شلاق زدن داشت مگر  همه ی عمر شکایت به خدا می‌بردم عوض فاطمه من کاش کتک می‌خوردم شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
صبح ازل طلوعش  باطلعت حسن بود "و الشمس و ضحها" در صورت حسن بود یک ذره خاک او ماند مارا درست کردند گویا که خلفت ما از خلقت حسن بود @hosenih بابا همیشه میگفت دیدی خدا کریم است؟! نانی که خوردی امشب از برکت حسن بود هرجا حسین قدم زد دنبال مجتبی بود شخصا حسین محو شخصیت حسن بود با دوستان مروت، با دشمنان مروت این خُلق در یکی بود، او حضرت حسن بود! یک گوشه چشم کرد و شش گوشه را بنا کرد کرببلا محیطش تا تربت حسن بود صد سال اشک آدم یک گریه ی شبش بود صدسال صبر ایوب یک ساعت حسن بود @hosenih در خانه جعده بود و در کوچه هم مغیره.. پس‌ کی خدا دراین شهر هم صحبت حسن بود؟! در کوچه پیش رویش کشتند مادرش را فریاد ازین زمانه! این قسمت حسن بود! شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
ماجرای کوچه چشمان ترم را زخم کرد آه از دردی که قلب مضطرم را زخم کرد آتش این زهر، آبی روی آتش بوده است آتشی دیگر دل شعله ورم را زخم کرد @hosenih روضه‌خوانی میکنم هرروز وشب درخلوتم روضه ی سنگین مادر حنجرم را زخم کرد این مصیبت‌نامه را جز من نمیداند کسی دست نامردی رسید و باورم را زخم کرد حوریه حتی نسیمی بر رخش دارد ضرر باد گلبرگ گل پیغمبرم‌ را زخم کرد سال‌ها گریان داغ ضربت یک سیلی ام ضربه ای محکم که روی‌مادرم را زخم کرد با شتاب و ناگهانی رد شد از روی سرم این مصیبت بود از پا تا سرم را زخم کرد @hosenih آنقدر گفتم به جای مادرم من را بزن این تقلا کردنم بال و پرم را زخم کرد عرش هم آنروز از غصه تلاطم کرده بود مادرم درکوچه راه خانه را گم کرده بود شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
همیشه پلک تر من هوای باران داشت همیشه اشک در این آستانه جریان داشت هنوز می شد از آئینه روز را تاباند هنوز شب نرسیده،هنوز امکان داشت کسی که نور تو را در ازل زیارت کرد هوای عشق تو را در سرش کماکان داشت جذامیان مدینه نماز خوان تواند چقدر کعبه ی الطاف تو،مسلمان داشت گدا،گرسنه،تهی دست..،سیرِ سیر شدند همیشه آب و غذا،خانه ی کریمان داشت غنی تر از همه ی خلق در جهان گردید کسی که پشت در تو به فقر ایمان داشت گدای خانه ی آن مادری مرا خواندند که در سلاله ی نورانی اش،حسن‌جان داشت اگر قرار بر این شد گدا اضافه کنید تو را به حضرت زهرا مرا اضافه کنید @hosenih تو مهربان تر از آغوش مادری آقا برای من به خدا چیز دیگری آقا زمان سجده ی تو جبرئیل می آید زمان سجده به معراج می پری آقا رسالت تو کرامت،کلام تو وحی است قسم به نام محمّد ص،پیمبری آقا تمام کرّوبیانِ بهشت معترفند ندیده اند شبیه تو دلبری آقا فقط اجازه بده خاک پایتان باشم مرا قرار بده جای پادری آقا مرا به آن گذری که به سگ غذا دادی... مرا میان همان کوچه می بری آقا!؟ سه بار مال خودت را حراج دین کردی سه بار..،تا خودِ دینار آخری آقا تویی امام کرامت تویی امام حسن منم گدای کرامت منم غلام حسن @hosenih به احترام شما شوکران عسل گردید شرنگ تلخ به شهدشکر بدل گردید چِقَدر مصرع ابتر میان دفتر بود که با عنایت چشم شما غزل گردید جهان پرید به"آغوش"پر محبت تو جهان توسط "عرش خدا" بغل گردید تویی که تیغه ی برنده ی دو چشمانت بلای جان خود حضرت اجل گردید علی به تیغ حسن جان خود توسل کرد که ختم غائله ی غزوه ی جمل گردید گره به کار من افتاد هر زمان،دیدم که نذر روضه ی طَشت تو،راه حل گردید تمام کوچه ی ما نذر قاسمت هستند که بیرق پسرت پرچم محل گردید قسم به قاسمت آقا چقدر غم خوردیم کنار خاک بقیع حسرت حرم خوردیم @hosenih نفس نفس زدی و آه آخرت رد شد تمام خاطره ها از برابرت رد شد جگر نمانده برایت که قِی کنی آن را ز شرم از جگرت زهر همسرت رد شد میان آن گذرِ شوم،بغض تو گویاست چقدر سخت از این کوچه مادرت رد شد میان کوچه سر مادرت به جایی خورد تو سرشکسته شدی،دستی از سرت رد شد همین که چادر خاکی به زیر پا افتاد هجوم درد ز اعضای پیکرت رد شد هزار تیر به تشییع یاکریم آمد هزار تیرِ نفسگیر از پرت رد شد اگرچه درد کشیدی..،تن تو دست نخورد هزار شکر که پیراهن تو دست نخورد شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
از بس حسن بخشنده و مهمان نواز است از عالم و آدم گدایش بی نیاز است از سفره اش هر قدر می خواهی طلب کن دستِ حسن در بذل و بخشش بازِ باز است @hosenih زانو بغل کردن دگر معنا ندارد وقتی که آقای کریمت چاره ساز است هر جای عالم چشم می چرخانم انگار پرچم سیاهِ "یا حسن" در اهتزاز است استاد عباس است، باید هم بگویند شير جمل در هر نبردی یکه تاز است در جنگ ها، الحق جلودارش نبودند جنگاوری اش فخرِ تاریخِ حجاز است * @hosenih سجاده را از زیر پایش می کشیدند غافل از آنکه مجتبی اصل نماز است اینکه چه ها شد در دل کوچه، بماند از چادرِخاکی نوشتن جانگداز است شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
زمین گدای عطای علی الدوام حسن زمانه ریزه خور لطف مستدام حسن بهشت مست کرامات ناتمام حسن به نام باب نجات بشر به نام حسن حسن امام من است و منم غلام حسن به نام او که به ما اعتبار بخشیده به پای هر یک ما صدهزار بخشیده تمام هستی خود را سه بار بخشیده فدای جود و جوانمردی و مرام حسن حسن امام من است و منم غلام حسن @hosenih بهار لطف و عنایاتش از ازل جاریست شکوه و هیبت او از رخ جمل جاریست ببین ز مکتبش اهلا من العسل جاری است به غیر مهر و وفا نیست در کلام حسن حسن امام من است و منم غلام حسن به لطف هرم نفسهای او زمین زنده است به لطف عزت او نام مومنین زنده است به لطف صلح حسن راه و رسم دین زنده است معامله نبود با عدوپیام حسن حسن امام من است و منم غلام حسن حسن کریم حسن مهربان حسن دلخواه حسن معز الائمه حسن عزیز الله حسین شمس دل فاطمه حسن هم ماه پیمبران همه در حسرت مقام حسن حسن امام من است و منم غلام حسن حسن حکیم حسن دلربا حسن والا حسن حلیم حسن دل نشین حسن اعلا به غیر او که نشسته ست با جذامی ها؟ فدای عاطفه و منطق و مرام حسن حسن امام من است و منم غلام حسن فدای او که فراوان غم و بلا دیده از آشنا و غریبه فقط جفا دیده شنیده های مرا بین کوچه ها دیده نگه نداشت کسی شان و احترام حسن حسن امام من است و منم غلام حسن @hosenih فدای او که ندارد رواق و صحن و سرا ضریح و گنبد و گلدسته ای به رنگ طلا نه خادمی نه غلامی نه زائری حتی خدا کند که بگیریم انتقام حسن حسن امام من است و منم غلام حسن به وقتش ای گل زهرا به ظلم می تازیم بقیع، صحن و سرا و ضریح میسازیم فقط به آل علی صبح و شام مینازیم تمام هستی ما نذر یک سلام حسن حسن امام من است و منم غلام حسن شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
از بس که زخمهای دلم بی شماره بود هفت آسمان زچشم ترم پرستاره بود بیگانه جای خود که مرا آشنا شکست آیینه ام که همسفرم سنگ خاره بود @hosenih تشت از حرارت جگرم داد می کشید از بس که داغ بر جگر پاره پاره بود «زهری که می شکافت دل سنگ خاره را » با من چه کرد که نفسم در شماره بود خون دهان مجال سخن را زمن گرفت در بسترم وصیت من با اشاره بود خاموش بودم از غم غیرت تمام عمر این راز سر به مهر گریبان پاره بود درگوش مانده آه پس از سال ها هنوز آهی که از شکستن یک گوشواره بود قدم نمی رسید تا سپر مادرم شوم بر خاستن به پنجه پا کاش چاره بود دیدم به چشم خویش که مادر دگر ندید مویم سپید شد اگر از آن نظاره بود من که نخفته بودم از این غم تمام عمر تابوت پیش چشم ترم گاهواره بود قسمت نبود در دل تابوت خفتنم تشییع تیر روضه این سوگواره بود @hosenih تشییع من دومرتبه بود و ولی حسین ... تشییع جسم پر پر او چند باره بود بس که ستور از تن او رفت و باز گشت چون رشته های زلف تنش پاره پاره بود شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
میان هجمۀ غم‌ها اگر پناه ندارد حسین هست نمی‌گویم او سپاه ندارد @hosenih حسین مرهم زخم برادر است و غمی نیست زمانه حرمتشان را اگر نگاه ندارد حسین هست که سر روی شانه‌اش بگذارد حسین هست نیازی به تکیه‌گاه ندارد میان لشکر او مرد مانده؟ آه نمانده درون خانۀ خود یار دارد؟ آه ندارد زمانه تلخ‌ترین زهر را به کام حسن ریخت دلاوری که به جز ترک جنگ، راه ندارد کسی که صلح حسن را غلط شمرد، ندانست امام مفترض الطاعة اشتباه ندارد @hosenih درید قلب حسین آن چنان ز داغ برادر که احتیاج به گودال قتلگاه ندارد شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
از درد به جسم خود.mp3
2.73M
از درد به جسم خود نشان می بینم‎ هِی ابر سیه در آسمان می بینم‎ عباس کجا رفته علی اکبر کو ؟‎ دور و بر خود شمر و سنان می بینم‎ آن چادر قیمتی دیروزم را‎ امروز به دست این و آن می بینم‎ دور و بر خنده های نامحرم ها سقای حرم را نگران می بینم از ضربه ی بی هوای شمر است؛ حسین این درد که من در استخوان می بینم ای وای خدایا صدقه آوردند خرما به دهان کودکان می بینم زان روز که رفته ام به آن مهمانی خواب لب و چوب خیزران می بینم هر جا که رقیه با لگد می افتاد یک فاطمه با قدّ کمان می بینم دنبال سر سکینه تا مهمانی یک رومی پست بد دهان می بینم ‏ @nohematn
|⇦•عمریه آقا سینه زنم... و توسل به کریم اهل بیت امام حسن مجتبی علیه السلام اجرا شده ماه صفر۱۴۰۰ به نفس سیدرضا نریمانی •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ عمریه آقا سینه زنم حک شده بر روی بدنم بر سر سفره خان کَرَم جیره خور نان حسنم مست خراباتی این سینه زنی ام من حسنی حسنی حسنی ام تا سایه ی تو باشد به سرم محتاج تو ام سلطان کَرَم این نمکِ سفره ی تو کرده اسیرم آمده ام مُزد مُحرم رو بگیرم نگاهی کن به دستانم دَخیلک یا حسن جانم مثلِ نبی تو بی مثلی فاتحِ میدان جملی سیرتِ تو شد فاطمیون رفته قد و بالات به علی عاشقتم از ازل ای یار قدیمی جن وملک جیره خورت بس که کریمی ای نور دل و چشمان نبی ای حیدر منش و زهرا نسبی حل شده با تربت تو آب و گِل ما صحن و سرای تو بنا شد به دلِ ما منم عبد و تو سلطانم دَخیلک یا حسن جانم مور و سلیمون خاک درت گردش اصلیِ دور سرُ روح الامین و جن ‌و مَلَک خادم دربار پسرت شاه کَرَم ‌هستی و بی سنگ‌مزاری ای به فدای حرمی که تو ‌نداری آتش زده این، غربت جگرم آقای کریمی، خاکت به سرم حسر ت دیدار تو افتاده به جانم فاطمیه کنج بقیع روضه بخوانم پریشان پریشانم دَخیلک یا حسن جانم
|⇦•از بس که حُسن نام تو شد... و توسل به کریم اهل بیت امام حسن مجتبی علیه السلام اجرا شده ماه صفر۱۴۰۰ به نفس حاج امیر کرمانشاهی •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ از بس که حُسن نام تو شد مشق جوهرم عطر بقیع می‌وزد از باغ دفترم شوق بهشت سهم بقیه، ز من مخواه از گندم مزار شما ساده بگذرم مسکین، یتیم، اسیر، همه زود آمدند مثل همیشه در صف این خانه آخرم *چه‌خونه ای ،چه آقایی، چه‌کریمی، قربونت برم آقا ...دیدی یه مشکلی برات پیش میاد فکر میکنی میگی این مشکل رو با کی درمیون بذارم؟ به اون آدم‌ِ نزدیک زندگیت فکر میکنی، باز میگی اصلا بهش بگم؟ نگم؟ نکنه بهش بگم فکری با خودش بکنه؟ نکنه روم رو زمین بندازه؟ اما من همین قدر میتونم برات بگم هرکسی تو زمان امام ‌حسن مجتبی تو‌ مدینه زندگی میکرد، هروقت به مشکلی برمیخورد خیالش راحت بود، میگفت: میرم پیش کریم اهل بیت مشکلم رو‌ حل میکنه، دوست و دشمنم نداشت، أغوشش همیشه به روی همه باز بود . تو قیامت میگن: اصحاب امام‌حسین کجان؟ یه جمعیت عظیمی بلند میشن، میگن اصحاب امام حسن کجان ؟ یه جمعیت کمی بلند میشن... میخوام غربت رو بدونی، تو ‌مدینه وقتی امام‌حسن رو میدیدن از مرکب پیاده نمیشدن، از رو‌ مرکب میگفتن: "السَّلام عَلَیکَ یا مُذِلَّ المُؤمنین"... اینقدر سائل عطا میکرد، که سائل می موند، اصلاً باورش نمیشد، در تاریخ أوردن یه روزی از صبح تا شب صدقه و هدیه میداد به سائلهای مختلف، هرچی داشت عطا میکرد، شب یه سائلی اومد، گفت: بده آقا! در راه خدا، حضرت فرمود: هرچی داشتم از صبح دادم، همین کفش ها مونده برام، اینارو بدم بهت برو بفروش... دیدی میگن: فلانی به داداشش رفته؟ تو ‌گودال از حسین همه چی رو بردن، عبا، عمامه، کلاه خود،رِدا،کفش هاارو بردن، ساربان اومد دید دست خالی مونده، انگشت و انگشتر رو برداشت .....* نقش است بر کتیبه‌ی خلقت، هُوَ الکَریم ثبت است بر جریده‌ی عالم، هُوَ الکَریم من خواب دیده‌ام پس از آبادی بقیع نذر ضریح توست النگویِ مادرم آنقدر حلقه بر در این خانه کوفتم حالا خودم کُلونِ قدیمی این درم گفتند سائلان که پس از تو کجا رویم گفتی که این شما و سرای برادرم حسین جان ...حسین‌جان ... این‌ها دو واژه‌اند که با هم غریبه‌اند بر صفحه چون دو خط موازی: حسن، حرم حسن جان ... میلاد حسنی
رنگش پریده موهاش سفیده.mp3
5.71M
متن نوحه رنگش پریده موهاش سفیده 🔳 (س) سید مجید بنی فاطمه رنگش پریده موهاش سفیده گونش سیاهه قدش یه کم خمیده با اینکه جونش به لب رسیده به عشق باباش ادامه میده پشت سر اون سر بریده یه جوری شد از اون شبی که از ناقه افتاد با هیچی دیگه آروم نمیشه باباشو میخواد میگه که خستم از سفر بابا دیگه بیا منو ببر بابا **** بابا رسیدی صبح امیدی بابا یه ماهه دخترتو ندیدی تو رو که دیدم شکست غرورم برا تو سوخته دل تنورم خاک موهاتو خودم میشورم گلایم اینه چرا بابایی منو نبردی تموم سر تو زخم اما سیلی نخوردی دلم پر از سوال پر درده بابا چرا لبت ورم کرده *** زخمی وجودم روی کبودم جای خرابه کاشکی رو نیزه بودم رد طناب و دور گلومه آثار آتیش هنوز رو مومه این حرفا بین منو عَمومه بذار خودتو یه لحظه بابا به جای عمه یه چند شب دیگه وا نمیشه چشای عمه کاخ یزید بابا همین پشته مجلس اونجا عمه‌مو کشته https://eitaa.com/joinchat/2115895304C4149e19122 ─┅─⊱✾♡✾⊰─┅─ ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
91.5K
ای وارث علی یاصاحب الزمان بنگر به عمه ات با چشم خون فشان بر روی ناقه عریان و بی جهاز یا فارس الحجاز یا فارس الحجاز بنگر به حالت سردار قافله خون گریه می کند چشمان سلسله کاهیده جسمش از زنجیر جانگداز یا فارس الحجاز یا فارس الحجاز کی دیده سنگ بر مِهر و قمر زنند ماتم رسیده را بر دل شرر زنند یا تسلیت دهند با صبل و چنگ و ساز یا فارس الحجاز یا فارس الحجاز بازوی زینب و دستان عابدین شد بسته بینشان طفلان دلغمین زین قصّه بگذرم دارد سرِ دراز یا فارس الحجاز یا فارس الحجاز یک دم قدم گذار در مجلس یزید چوب ستم بگیر از دست آن پلید لبهای تشنه را کو میزند به ناز یا فارس الحجاز یا فارس الحجاز سر را به طشت زر گلگون نظاره کن چون عمه پیرهن از غصه پاره کن از بهر انتقام بستان زحق جواز یا فارس الحجاز یا فارس الحجاز https://eitaa.com/joinchat/2115895304C4149e19122 ─┅─⊱✾♡✾⊰─┅─ ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
Shab05Safar1401[06].mp3
7.25M
▪️داره تماشا میکنه خواهر حسینش رو () 🎙 بانوای : حاج میثم مطیعی یکی سرو برد یکی اومد پیرهن برادرو برد یکی با حسرت اومد آروم آروم، انگشترو برد داره تماشا میکنه خواهر حسینش رو بی سر حسینش رو میخونه با حال مضطر حسینش رو برات بمیرم که سر پیرهنت دعواست چقد برای کشتنت دعواست میون نامردا برا تنت دعواست سیدنا المظلوم کفن نداره با چه رویی بگم که پیرُهن نداره اصلا حسین نه هرکس رو خاک افتاد زدن نداره نرید به سمت خیمه‌‌ ها آقا هنوز زنده س مولا هنوز زنده س اون که واسش می‌میریم ما هنوز زنده س یه جوری کشتن کسی پیکرو نمیشناسه زینب برادرو نمیشناسه کسی روی نیزه سرو نمیشناسه سیدنا المظلوم قیامتی بود هرکسی فکر بردن غنیمتی بود خدا گواهه بین اون قتلگاه چه غارتی بود از روی مرکب روی خاک افتاد زبونم لال جون داد زبونم لال آقای ما شد دشمن شاد زبونم لال یکی اومد از قتلگاه صداش می‌لرزه چی شده دست و پاش می‌لرزه بعد حسین دنیا دیگه نمی‌ارزه سیدنا المظلوم شاعر: رضا یزدانی✍
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ به نام خدا السلام ای حجت حق در زمین جان بقربانت امام نازنین کوه غم افتاده در جان دلت در کجا باشد عزیزم منزلت؟ با چه حالی روز راشب می کنی ؟ یاد درد و داغ زینب می کنی صبر و تابت را به غارت برده اند عمه جانت را اسارت برده اند در کجا می نالی ای صاحب زمان؟ عمه جانم عمه جانم عمه جان با تو چون کرداست چرخ روزگار؟ ناله هایت بهر زینب زار زار کی بُوَد وقت طلوع ای آفتاب؟ تا ز دست عمه بگشایی طناب خاطرت آزرده می گردد ببخش زینب زهرا کجا بزم شراب ؟ مهدیا جانها شده بر لب بیا بهر تسکین دل زینب بیا ازغریبی ناله زد با شور و شین جان مادیگربه لب آمد ،حسین عالم از اندوه زینب پیر شد یابن زهرا انتقامش دیر شد زجر وخولی بس که بی رحم وبَدند دسته گل های حسین را می زدند عمه جانت باز در شام خراب گشته از داغ رقیه دل کباب باز زینب داغ لاله دیده است داغ زهرای سه ساله دیده است کربلا گرچه توانش را گرفت این اسیری نیمه جانش راگرفت داغ زینب تازه گردید آه آه باز دیده در خرابه قتلگاه از تن زینب روانش رفته بود دختر شیرین زبانش رفته بود دوری از بابا برایش شد محال گفت عمه جان حلالم کن حلال تا سه ساله در دل شب دفن شد گوئیا که جان زینب دفن شد بر مزار دختر شاه غریب خوانده زینب تابه صبح اَمَّنْ یُجیب آه«مداح»زینب از دل ناله زد ناله ها از داغ آن سه ساله زد. شعر:علی اکبراسفندیار«مداح» https://eitaa.com/joinchat/2115895304C4149e19122 ─┅─⊱✾♡✾⊰─┅─ ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
بسم الله الرحمن الرحیم راحت‌تر است بابا خار از جگر کشیدن تا که برای دختر  یک شب پدر ندیدن گفتم که بوسه‌ای و اُفتادی از نوکِ نِی دیدی که کار من نیست  از نیزه بوسه چیدن بر دورِ گردن ما با این طناب سخت است تنها نه راه رفتن  حتی نفس کشیدن دیروز با عمو و امروز با حرامی فرق است از عمو‌جان  تا ناسزا شنیدن من را کدام کشته  در دورِ قتلگاهت بر خارها کشیدن بر تیغ‌ها دویدن ماکه گرسنه بودیم هرشب کباب خوردند خنده ندارد اما طفل گرسنه دیدن بوی شراب می‌داد دست و دهان این زجر لکنت زبان به من داد تا قافله رسیدن ترسانده است من را با خونِ دامنش  شمر بعد از تو سهم من شد از خواب هِی پریدن از وضعِ حنجر تو  پیداست قاتل تو... هِی کرده استراحت هنگام سر بریدن (حسن لطفی ۴۰۱/۰۶/۱۰)
شور امام حسین علیه السلام (واحد هم خونده میشه) با موضوع آداب زیارت به کربلا / با دو چشم گریون میام به کربلا/ با حال پریشون میام زایر شما/ کمن زار الله یا سیدی یا / اباعبدالله بند اول: سوی کربلا میام غبارآلوده وقتی که امام ما چنین فرموده کوله باری از گناهشو میبخشن هرکی قدمی تو این مسیر پیموده به کربلا / دلشکسته محزون میام توی خطر / من گذشته از جون میام در پناهتم / میون این راه یا سیدی یا / اباعبدالله بند دوم: رو بال فرشته راهیه افلاکم اما توی این مسیر چقدر غمناکم یاد لب تشنه ی حسین زهرام یاد تن افتاده به روی خاکم به کربلا/ با لبان عطشان میام یاد غم / سالار شهیدان میام سینه می زنم / میگم واویلاه یا سیدی یا /اباعبدالله بند سوم: سرخیه رو صورتش میشه سرمایه اون زایری که نرفته زیر سایه با اهل حرم نموده او همدردی وقتی اربعین میاد حرم مشایه به کربلا / با دلی شکسته میام برهنه پا/ ناتوون و خسته میام روی لبمه / مدد ثارالله یا سیدی یا / اباعبدالله بند چهارم : هر عاشق بی نوا که راهش دوره میده یه سلامی به تو و ماجوره همنوای اهلبیت عصمت میشه با خوندن هر زیارت ماثوره با یه علم / با پای پیاده میام دوباره با/ کل خونواده میام این سفارشه / شما هست والله یا سیدی یااباعبدالله بند پنجم: من مسافر از حریم شاه طوسم با حال و هوای کربلا مانوسم سینه خیز میام سمت ضریحت آقا خاک قدم زایرتو میبوسم دعای تو / همراهمه وقتی میام به کربلا/ با تموم سختی میام تا حسینی ام / نمیشم گمراه یا سیدی یا/ اباعبدالله
◾نوحه زمزمه و شور سینه زنی ◾امام حسین، کربلا، اربعین ◾بنداول عشق منی و حرم تو گردیده دلم با نام شما سرشته شده آب و گلم طوفان زاده‌ام حرم تو گشته ساحلم(۲) مادر من تو روضه نام تو رو شنفته بعد اذان تو گوشم ذکر شما رو گفته ◾بنددوم آلوده‌ام و نوکر بی پا و سر تو همیشه منم آقا زیر بال و پر تو من گریه کنم توی روضه با مادر تو(۲) روضه بوریا و روضه حنجر تو قصه نعل اسب و گریه‌ی خواهر تو ◾بندسوم مدیون توام حرم تو شد قبله نما تو روضه‌ی تو حاجت دلم گشته روا من گریه کنم برای تو و راس جدا(۲) کی میشه تا که مهمون  سفره کرم شم همیشه آرزوم مدافع حرم شم ◾بندسوم بین الحرمین بهشت روی زمینمه خاک کرببلاسجده ی روی جبینمه خط سرخ حسین همه ی آئین و دینم(۲) به سوی علقمه من ز کربلا روانم روضه ی مشک سقا دارم تو راه میخونم
از بس حسن بخشنده و مهمان نواز است از عالم و آدم گدایش بی نیاز است از سفره اش هر قدر می خواهی طلب کن دستِ حسن در بذل و بخشش بازِ باز است زانو بغل کردن دگر معنا ندارد وقتی که آقای کریمت چاره ساز است هر جای عالم چشم می چرخانم انگار پرچم سیاهِ "یا حسن" در اهتزاز است استاد عباس است، باید هم بگویند شير جمل در هر نبردی یکه تاز است در جنگ ها، الحق جلودارش نبودند جنگاوری اش فخرِ تاریخِ حجاز است * سجاده را از زیر پایش می کشیدند غافل از آنکه مجتبی اصل نماز است اینکه چه ها شد در دل کوچه، بماند از چادرِخاکی نوشتن جانگداز است
حضور حضرت رقیه علیهاالسلام در کربلا همراه با کاروان😭 می رسه نوای جانسوزی به گوش در میون ناله های اربعین کنار مزار خاکی حسین دختر پیری نشسته رو زمین کی میگه رقیه جامونده ببین اولین روضه خون کربوبلاست اومده قبل همه از شهر شام زائر دل خسته ی قبر باباست داره باز شیرین زبون کربلا میگه از جسارتای شهر شام اگه بابا سرتو شکسته سنگ سر من شکسته با سنگ ِ رو بام بابایی اگه سنان تو قتلگاه زد به تو سیلی محکم،بی هوا توی خواب ناز به من سیلی زده توی راه کوفه زجر بی حیا خورده تو پهلوی من تو راه شام کعب اون نیزه ای که رفت تو تنت معجر من رفته غارت بعداز اون روزی که رفته به غارت پیرهنت گفت کنار قبر اکبر، داداشم مادرت از داغ تو قدکمونه میشنوه هر دفه مادرت اذان میره یه گوشه و روضه میخونه حالا میره کنار قبر عمو میگه از همسفری با قاتلین شبیه تو عموجون تو راه شام خورده ام با صورتم روی زمین جلوی سر تو روی نیزه ها دور من رقاصه ها می رقصیدند توی گوش دختر شامی دیدم گوشواره ای که همینجا دزدیدند یادته عموی باغیرت من خواهرم سکینه بود برات عزیز نبودی ببینی تو بزم شراب یکی زد صدا سکینه رو کنیز ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
چهل منزل کتک خوردم، نبودی به زیر دست و پا مُردم، نبودی منی که غنچه بودم، تشنه ماندم توانم رفت و پژمردم، نبودی چرا وقتی که بد ترسیده بودم چرا نام تو را بردم، نبودی؟! شب تاریک، در بین بیابان من از محمل زمین خوردم نبودی نپرس از پهلویم، تقصیر زجر است به ضرب چکمه آزردم، نبودی چرا ساکت، چرا اینگونه سردی؟! مگر با دختر خود، قهر کردی؟! سه ساله بودم و قدم کمان شد تسلای غمم، زخم زبان شد نبودی جان بگیرم در کنارت رقیه از یتیمی نیمه جان شد حجابم را نشد محکم بگیرم دو دستم بسته بین ریسمان شد چه دستان بزرگی دارد این شمر تمام صورتم زهرا نشان شد حواسم بود روی نیزه بودی سرت بالاسر من سایه بان شد سرت را می گذارم روی شانه که گویم حرف های دخترانه اگرچه درد دارم قدر کافی نمی خوابم که مویم را ببافی نپرس از وضع موهایم که دیگر ندارد حاجتی بر موشکافی پر پروانه وارم را شکستند ندارم استطاعت بر طوافی شدم خسته ازین سربار بودن خودم حس می کنم هستم اضافی مرا با خود ببر، با من بگو که دگر از این مصیبت ها معافی بیا امشب به قول خود عمل کن مرا در لحظه ی آخر بغل کن شاعر:
ز همسرم زهر . جفا چشیدم من خسته شدم مادر . دگر بریدم من ز دوستان زخم . زبان شنیدم من خسته شدم مادر . دگر بریدم من کجایی ای اجل تویی طبیبم منکه میان خانه ام غریبم واویلا واویلا واویلا ........ ممنونتم ای زهر . شدی تو تسکینم قاتل زهرا رو . دیگه نمیبینم شدی تو داروی . این دل غمگینم اون در و دیوارو . دیگه نمیبینم همیشه داغ کوچه خاطرم بود قاتل من قاتل مادرم بود واویلا واویلا واویلا ........ میان آن کوچه. چو لاله پژمردم مادر که سیلی خورد . همونجا من مردم مادر زمین خورد و . منم زمین خوردم گوشواره تا افتاد . همونجا من مردم کاسه خون چشای مادرم شد دو دست من عصای مادرم شد واویلا واویلا واویلا .....
                      بسم الله الرحمن الرحیم 🚩 مناجات با ابا عبدالله علیه السلام 🔷 📝🎵 شعر و سبک : 🚩بند 1 چه حس قشنگیه اینکه ظهر اربعین تو حرم باشی چه حس قشنگیه تا همیشه سایه ی رو سرم باشی چه حس قشنگیه قول اینو بدی که پدرم باشی چه حس قشنگیه توی کربلا بباره رو سرت بارون چه حس قشنگیه آقا دعوتت کنه حرم بشی مهمون چه حس قشنگیه بشه قصمون شبیه لیلی و مجنون عشق اول و عشق آخرم در خونه ی تو من یه عمره نوکرم دست خالیمو پر کن سرورم توی قبرم پیرن سیامو میبرم عشق بین الحرمین دارم رو لبم ذکر حسین دارم                        جانم ارباب حسین جانم 🚩 بند 2 چه حس قشنگیه اینکه دستتو بگیره دختر ارباب چه حس قشنگیه تو بهشتم برسی به محضر ارباب چه حس قشنگیه بده اذن کربلامو مادر ارباب چه حس قشنگیه نفسم بنده به روضه های توباشه چه حس قشنگیه سر قبر من سیاهیای تو باشه چه حس قشنگیه فکر من فقط به کربلای تو باشه شد کرببلات خواب هرشبم من فداییه علی اکبر و زینبم ازعشق حرم رفت بالا تبم به علی قسم شدی تو دینو مذهبم عشق بین الحرمین دارم رو لبم ذکر حسین دارم                      جانم ارباب حسین جانم
ایّهاالغریب ... جگرت میسوزه تو میسوزی قلبِ ؛ خواهرت میسوزه ایّهاالغریب ... از نوا افتادی باز دوباره یادِ ؛ کوچه ها افتادی میونِ کوچه ها زمینگیرت کردن پیرت کردن ۲ مادرِتو جلوت زدن پیرت کردن پیرت کردن ۲ شهید اون غلافِ شمشیرت کردن پیرت کردن ۲ واویلا واویلا ..... ایّهاالغریب ... چقدر نامردن جای گل نعشت رو ؛ تیرباران کردن ایّهاالغریب ... زار و مضطر رفتی با تنِ پُر از تیر ؛ پیشِ مادر رفتی ای کاش تشییعِ تو هم شبانه بود شبانه بود ۲ شبیه مادرِ تو مخفیانه بود شبانه بود ۲ شبیه بابای تو غریبانه بود شبانه بود ۲ واویلا واویلا ..... ایّهاالغریب ... جانِ بر لب بودی تشت تو پر خون شد ؛ فکر زینب بودی ایّهاالغریب ... گفتی با اشک و آه لایوم کَیومِکَ ؛ یااباعبدالله دارم میبینم که می افتی تشنه لب ای تشنه لب ۲ می زننت تو رو جلو چشم زینب ای تشنه لب ۲ رد میشن از روی تنِ تو با مرکب ای تشنه لب ۲ واویلا ...
یا عاقبت از سینه جانم در می آید یا اینکه بابای من از این در می آید این گریه ها از درد نه از اشک شوق است امشب پدر مهمانی دختر می آید شانه زدن، جارو کشیدن، ناز کردن از دست من تنها همین ها بر می آید خاکستری یا گلی گلی عمه کدامش از این دو پیراهن به من بهتر می آید خون لبم بند آمده خوب است اما خون سرم از زیر این معجر می آید من گیسویم را دور دستم حلقه کردم چون که به دست دختر انگشتر می آید پیراهنم که سوخت قبلا پس چرا باز دارد دوباره بوی خاکستر می آید حتی صدای پای بابا فرق کرده است حس می کنم مهمان من با سر می آید 🔸شاعر: