eitaa logo
عزیزم حسین♥️
3.1هزار دنبال‌کننده
6.5هزار عکس
5.4هزار ویدیو
123 فایل
ا ﷽ ا تکثیرکانال تکثیرعشق ناب 💚 تمام ذرات وجود ما عشق ناب فاطمی است والحمدلله فاطمه ای که هستی اش هست به ماسوادهد رزق اگرکه میدهد به یمن اوخدا دهد ای عشق سربلندکه برنیزه میروی از حلقه کمندتو راه گریز نیست کانال دیگر @yaraliagham @qalalsadegh135
مشاهده در ایتا
دانلود
ا ﷽ ا جریان هجوم به نقل از ✅حضرت فاطمه(سلام الله علیها)، خود با وضعیت وخیم جسمی، درد بازو، صورت کبود شده، پهلو شکسته، چشمان کم سو، بدنی که دچار سوختگی شده و قلبی شکسته و پُر از غم، ماجرای هجوم و لطمات و صدمات وارده را، این گونه بیان می فرماید : 📋《..فَجَمَعُوا الحَطَبَ الجَزلَ عَلی بابِنا وَ أتَوا بِالنارِ لِیُحْرِقُوهُ وَ یُحْرِقُونا، فَوَقَفتُ بِعِضادَةِ البابِ وَ ناشَدتُهُم بِاللهِ وَ بِأبِی أن یَکُفُّوا عَنّا وَ یَنصُرُونا》 ♦️بر درب خانه ی ما هیزم زیادی جمع کردند و آتش آوردند تا خانه و ما را آتش بزنند. من در پشت درب ایستاده بودم و آن‌ ها را به خدا و پدرم قسم می دادم که دست از ما بردارند و ما را یاری کنند. 📋《فَأخَذَ عُمَرُ السَّوطَ مِن یَدِ قُنفُذٍ ـ مَولی أبِی بَکرٍـ فَضَرَبَ بِهِ عَضُدِی! فَالتَوی السَوطُ عَلی عَضُدِی، حَتّی صارَ کَالدُملُجِ وَ رَکَلَ البابَ بِرِجلِهِ فَرَدَّهُ عَلَیَّ ـوَ أنا حامِلٌ ـ فَسَقَطتُ لِوَجهِی وَ النارُ تَسعَرُ وَ تَسفَعُ وَجهِی》 ♦️ناگهان عُمَر تازیانه را از دست قنفذ ـ غلام ابوبکر ـ گرفت و با آن به بازوی من زد. در این هنگام تازیانه دور بازوی من پیچید، به گونه ای که دور تا دور بازویم وَرَم کرد و مثل بازو بند شد و با پایش به درب لگد زد و درب را به روی من به عقب فشار داد و باز کرد ـ و من در آن هنگام باردار بودم ـ پس با صورت بر زمین افتادم، در حالی که آتش شعله ور بود و حرارتش صورتم را می سوزاند. 📋《فَضَرَبَنِی بِیَدِهِ حَتّی انتَثَرَ قُرطِی مِن اُذُنِی وَ جائَنِی المَخاضُ فَأسقَطتُ مُحْسِناً قَتِیلاً بِغَیرِ جُرمٍ!》 ♦️سپس عُمَر چنان به .... 📋《فَهذِهِ اُمَّةٌ تُصَلِّی عَلَیَّ؟!! وَ قَد تَبَرَّاَ اللهُ وَ رَسُولُهُ مِنهُم، وَ تَبَرَّاتُ مِنهُم》 ♦️آیا این‌ ها مردمانی هستند که می خواستند بر جنازه ی من نماز بخوانند؟!! در حالی كه خداوند و فرستاده ی او از آنان بيزاری جسته‏ اند، من نيز از آنان برائت می ‏جويم.(۱) 📚منبع : ۱)بحارالأنوار مجلسی، ج۳۰، ص۳۴۹ حضرت سلام الله علیها حضرت علیه السلام @azizamhosen @yaraliagham
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
  در میان خلق با او بوده هم‌سر فاطمه از ازل ساقی علی بوده ست، کوثر فاطمه نام زهرا می درخشد در میان اهل بیت سیزده معصوم ما دُرّند، گوهر فاطمه چون کلام حق که با "هُم فاطِمَه" آغاز شد در میان پنج تن هم بوده محور فاطمه در بهای آفرینش از نبی و از علی با حدیث قدسی "لولاک" شد سر فاطمه هردو یک روحند اما در دوتن، با این حساب فاطمه شد حیدر کرّار و حیدر فاطمه سیب در معراج با دست پیمبر شد دو نیم نیم آن شد ذوالفقار و نیم دیگر فاطمه مرتضی با ذوالفقار انگار جولان می دهد خطبه خوانی می‌کند تا روی منبر فاطمه هر خطیبی که دم از فضل و دم از ایثار زد انتهای منبر او ختم شد بر فاطمه هرکسی در روضه های بچه هایش کار کرد پاسخش را می دهد چندین برابر فاطمه بر قلوب شیعیان مهر شفاعت می زند می تکاند چادرش را روز محشر فاطمه 🔸شاعر: ____ 🔹
خسته شدم از غربت و دربدری ها دارم فقط شوق حرم این آخری ها شوق لقاء الله، دیدار حسین است شوق بغل دارند علیِّ اصغری ها عمرم فدای تاری از گیسوی ارباب ارباب دارد تا قیامت دلبری ها ما را برای گریه کردن آفریدند زیباست اصلاً زندگی با نوکری ها سربند یازهرا به سر بستند عشاق سهمیه ها دارند اینجا مادری ها صد فتنه را کوبد بهم در جنگ احزاب عهدی که می بندند با هم حیدری ها روزی که مولا لشکری را زیر و رو کرد یادآوری شد بر تمام خیبری ها ای مرگ بر وجدان آنکس که نفهمید خاری به چشم دشمن است این رهبری ها رفتند یک عده میان آتش و سنگ  خوردند سهم الارث شان را دیگری ها دیگر خجالت می کشم من از شهیدان  کو خاطرات جبهه و هم سنگری ها! دیدیم این چل روز تا پای شهادت... ماندند پای دین شان پامنبری ها این روزها مثل غروب کربلا بود برداشت هایی داشتیم از روسری ها! روزی که از ناموس ما چادر کشیدند شد حالشان در روضه بدتر، دختری ها حرمت نگهدارید! چون زهرا شهیده است نذر شفای اوست جانِ بستری ها سیلی زدند و ضربه بر عرش برین خورد یک زن زمین خورد و علی با او زمین خورد رضا دین پرور
ما زالَتْ بَعْدَ اَبيها ص مُعَصَّبَةَ الرَّأْسِ ناحِلَةَ الْجِسْمِ مُنْهَدَّةَ الرُّكْنِ باكِيَةَ الْعَيْنِ مُحْتَرَقَهَ الْقَلْبِ يُغْشى عَلَيْها ساعَةً بَعْدَ ساعَةٍ.... در بین بستری و مداوا نمی شوی بانوی آسمانی من! پا نمی شوی!؟ برخیز ای شکوفه ی باغ بهاری ام برخیز ای توسلِ شب‌زنده‌داری ام برخیز و حال و روز مرا روبه راه کُن با چشم کَم سوی‌ات به علی هم نگاه کُن زهرِ بدونِ یارشدن را چشیده ام من کم محلی از همه ی شهر دیده‌ام تنها تو اعتنا به کلامم کُنی بس است جای تمام شهر سلامم کُنی بس است برخاستی و شد پُر خون جای پیکرت آلاله کاشتی وسط باغ بسترت خونابه را به ورطه ی سیلاب می کِشی این رختخواب را چِقَدَر آب می کِشی! مَرهَم به پیش زخم تنت سد نمی شود ردِّ غلافِ بازوی تو رد نمی شود دردت به جانِ من..،تو قنوتِ دُعا نگیر با دستِ بی تعادل خود رَبَّنا نگیر حجم غم تو در دل من بی حساب شد آن بانویِ رشیده‌ی من آبِ آب شد ثانیه های رفتن تو تند می شود دارد نفس نفس زدنت کُند می شود با سنگ،شیشه ی دل من را محک زدند آئینه ی مرا وسط کوچه چک زدند در کوچه..،خاک بوی لباس تو را گرفت آن تکّه‌گوشوارِ تو را مجتبی گرفت لطفاً بیا بمان و نرو یارِ غارِ من زهرا!نمی شود نَروی از کنارِ من!؟ مهتابِ من سری به دلِ شب نمی زنی!؟ شانه به زلف درهم زینب نمی زنی!؟ گیسوی پُر گره شده را غرق بوس کن زهرا بمان و زینبمان را عروس کن خانُم!دعای رفتَنَت از خانه زود بود خانُم!سه ماه آخرِ عمرت کبود بود آه اِی کتاب عشق که بندت گسسته شد آه ای کبوتری که پر تو شکسته شد لطفاً بمان و ترک نکن اهل لانه را بگذار روبه راه کنم وضع خانه را من آن دری که بر سر تو خورد..،می کَنم آن میخ کج که بر پر تو خورد..،می کَنم ای خانه دارِ عرش! سرت درد می کند جارو نزن‌..،تمام پرت درد می کند این آسیا ست گریه نموده به حال تو دستاسِ خانه سُرخ شد از شرمِ بال تو من دست هم به لقمه یِ امشب نمی زنم نانی که پخته‌ای بخدا لب نمی زنم دست از کفن بشوی و علی را کفن نکن این قدر خون به قلبِ حسین و حسن نکن بی تو حسین چشم به خوابی نمی بَرَد این تشنه! لب به کاسه ی آبی نمی برد باشد..،برو..،محل نده زهرا به اشک و آه باشد..،قرار و وعده ی ما بین قتلگاه بردیا محمدی
نوحه دست من قطع شده ببین عمو بی دستم از محمود کریمی ادرک عبدالله یا اباعبدالله ▿♪▾ دست من قطع شده ببین عمو بی دستم ▿♪▾ این تنو و این جانم این سر و این دستم ▿♪▾ ای عمو دست به شمشیر بلا دادم من ▿♪▾ کمکم کن که ز قاسم عقب افتادم ▿♪▾ ادرک عبدالله یا اباعبدالله ▿♪▾ تو حسین ابن علی من علی اصغر تو ▿♪▾ آمدم تشنه شوم آمدم کشته شوم ▿♪▾ پیش چشم تر تو ▿♪▾  آمدم تا روی قلبت هدف تیر شوم ▿♪▾ مثل اکبر سپر نیزه و شمشیر شوم ▿♪▾ ادرک عبدالله یا اباعبدالله ▿♪▾ دست من قطع شد و آمدم سر بدهم ▿♪▾ جان به زیر سم اسب چون برادر بدهم ▿♪▾ آمدم با تن بی دست تو را یار شوم ▿♪▾ پیرو مکتب عباس علمدار شوم ▿♪▾ ادرک عبدالله یا اباعبدالله ▿♪▾ تن بی تاب مرا ای عمو تاب بده ▿♪▾ میدهم بهر تو خون تو به من آب بده ▿♪▾ تشنه ام لیک به فکر لب عطشان تو ام ▿♪▾ پسر فاطمه میگریم و گریان تو ام ▿♪▾ اباعبدالله حسین ▿♪▾ محمود کریمی دست من قطع شده ببین عمو بی دستم
💠 زبان حال حضرت سکینه 💠 مرثیه سالروز وفات حضرت سکینه سلام الله علیها آنان که بهر دنیا دل از خدا بریدند گلهای باغ ما را در خاک و خون کشیدند بر روی آل احمد از کینه آب بستند فریاد العطش را از کودکان شنیدند مانند ابن ملجم فرق علی اکبر از ضرب تیغ کینه از راه کین دریدند در پیش چشم نجمه لب تشنه جسم قاسم پامال سم اسبان کردند و سر بریدند از بهر جرعه آب لب تشنه دست سقا از تن جدا نمودند بر آرزو رسیدند بر روی دست بابا شش ماهه کودکی را مانند غنچه گل با تیر کینه چیدند اینجامکن اقامت ترسم دوباره آیند آنان ک ناز ما را با کعب نی خریدند ما را ببر از اینجا بالین قبر زهرا تا گویمش چه کردند آنان با یزیدند ما وارثان اوییم در تازیانه خوردن از روی ما به سیلی یک باغ لاله چیدند ژولیده 🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺
نقش جلیله دخترِ ارباب سرجدا بعد از شهادت پدرش، بعد نینوا... کمتر نبود از هنرِ عمه های خود با شعر، خطبه، نوحه، تباکی، بکا، دعا یعنی پس از شهادت شاه شهیدمان مرهون نوحه های سکینه ست کربلا آن بانویی که عابدۀ اهلبیت بود با سوز خویش داده چنین درسِ دین بما راه حسین، راه قیام است و راه خون باید همیشه زنده نگه داشت راه را تیغ زبان گشود، به فریادِ فاطمی گفت از هزار داغ، یکی را برای ما وقت غروب بود و أذانی نمی رسید إلاّ صدای هلهلۀ لشگر دَغا دیدم به چشم خویش در اطراف خیمه گاه در لابلای شیون و غوغای ماجرا یک دسته نیزه، رأسِ بریده کنند حمل یک فوج نیزه، معجرِ زنهای با حیا دست خودم نبود که فریاد میزدم معجر مگیر از سرِ ما، پَستِ بی حیا دیدم ز پای خواهر من زیوری ربود یک نابکار، با طمع و حرص، بی هوا در بینِ دود و آتشِ خیمه، بدست خصم دیدم چکید خون، ز همه گوشواره ها دیدم فرارِ خواهر دیگر در آن میان با دامنِ به شعله نِشسته ،سوی کجا؟ میگفت با تمام نواهای زخمی اش اینجاست موجِ خونِ خدا، موج کربلا این موجِ کربلا همه را غرق می کند مستغرق خدا چو سکینه، نه در بلا 🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ نه از لباس کهنه‌ات نه از سرت شناختم تو را به بوی آشنای مادرت شناختم تو را نه از صدای دلنشین روزهای قبل که از سکوت غصه‌دار حنجرت شناختم تو شعر عاشقانه بودی و من این قصیده را میان پاره‌پاره‌های دفترت شناختم قیام در قعود را، رکوع در سجود را من از نماز لحظه‌های آخرت شناختم غروب بود و تازه من طلوع آفتاب را به روی نیزه، از سر منورت شناختم شکست عهد کوفه... این گناه بی‌شمار را به زخم‌های بی‌شمار پیکرت شناختم تو را به حس بی‌بدیل خواهر و برادری به چشم‌های بی‌قرار خواهرت شناختم اگرچه روی نیزه‌ای ولی نگاه کن مرا نگاه کن... منم سکینه دخترت... شناختی؟ @majmaozakerine
🌹 🌹 🎤مداح :حاج محمود کریمی 💫💫💫💫💫💫💫 سلام ای ماه شبای تارِ، دو دنیا زینب، یا زینب سلام ای راه، فضیلت دارِ، تولا زینب، یا زینب عزیز شاهِ، جهان و یارِ، حسین یا زینب، یا زینب زمین و زمون/ میخونن امشب سلام بر حسین/ سلام بر زینب احساسی تریم از هر چی عاشقون است تو این قصه لیلی نقشش خواهرون است همه حاجت ها، روا میشه با، نگاه زینب، یا زینب پیشِ آقاشه، کسی که باشه، تو راهِ زینب، یا زینب پُر از اسرارِ، پُر از سردارِ، سپاه زینب، یا زینب بخونیم همه/ با هم زیر لب سلام بر حسین/ سلام بر زینب ای جان های عاشق ای دل های بیتاب این ذکر و بگیرید دریاب دریاب دریاب جان ارباب پَرِ پروازِ، شهادت بازِ، به نام زینب، یا زینب سر و منصورِ، سراسر نورِ، قیام زینب، یا زینب به قدری والاست، که میشه عباس، غلام زینب، یا زینب عرش قلب زینب سر تا سر حسینه حرف عشق از اول تا آخر حسینه میگن عاشقا/ توی تاب و تب سلام بر حسین/ سلام بر زینب چشمه ی خِیراتی، چشمه ی برکاتی خواهر حسنین، عمه ی ساداتی جان و روح حسین، مُقتدای اباالفضل اهلا و سهلا، مرحبا مولاتي جلوه ی قبله، جلوه ی صلواتی جلوه ی ثقلین، نورِ در مِشکاتی ماهِ آل علی، ماهِ خونه ی حیدر اهلا و سهلا، مرحبا مولاتي طایره ملکوت، ضامن عرصاتی مَروه و عرفات، مَشعَر و میقاتی عمه ی سجاد، عمه ی علی اکبر اهلا و سهلا، مرحبا مولاتي زمین و زمون/ میخونن امشب سلام بر حسین/ سلام بر زینب با یک نفس تمام جهنم شود بهشت گویند اگر جهنمیان یک صدا حسین @ewwmajmamolodi 🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟
. شیعیان آمده ماه جمادی پنجم مه شده موسم شادی شادمان گشته مرتضی و زهرا گوید این نکته را امشب منادی در سپهر دین سرزده یک کوکب آمده دنیا دخت علی زینب دخت زهرا یازینب هست مولا یا زینب شده روشن زمقدمش مدینه آمده بر علی سرور سینه بین زن های عالم دخت حیدر همچو زهرا بود او بی قرینه بحر دین رااو گوهر یکتاستی دختر فاطمه کعبه ی دلهاستی دخت زهرا یا زینب هست مولا یا زینب دختر حضرت حیدر رسیده فاطمه را بود نور دو دیده در صبوری چنان زینب کبری نه کسی دیده نه کسی شنیده در شمایل چون فاطمه ی زهراست در خصایل هم فاطمه ی زهراست دخت زهرا یا زینب هست مولا یا زینب اوگل فاطمه زینب کبراست هدیه بر حیدر از خالق یکتاست محور صبوری و استقامت همه ی هستی اهل تولاست همچنان بابا روح کرامت اوست شافع مادر روز قیامت اوست دخت زهرا یا زینب هست مولا یا زینب شمع جمع تمام عالمین است بر علی و زهرا نور دو عین است روز اول که او آمد به دنیا دیده اش محو رخسار حسین است نسبش احمد فاطمی سیرت اوست کرمش بیحد حیدری صولت اوست دخت زهرا یا زینب هست مولا یا زینب دختر دختر پیمبری تو گل خانواده ی حیدری تو چون حسین تو کشتی نجات است کشتی نجاتش را لنگری تو در دلم دارم ولایتت زینب شاملم عمری است عنایتت زینب دخت زهرا یا زینب هست مولا یا زینب