eitaa logo
💚عزیزم حسین💚
3.1هزار دنبال‌کننده
6.1هزار عکس
5.1هزار ویدیو
123 فایل
ا ﷽ ا تکثیرکانال تکثیرعشق ناب 💚 تمام ذرات وجودم عشق ناب فاطمی است والحمدلله فاطمه ای که هستی اش هست به ماسوا دهد رزق اگرکه میدهد به یمن اوخدا دهد ای عشق سربلندکه برنیزه میروی از حلقه کمندتو راه گریز نیست کانال دیگر: @yaraliagham @qalalsadegh135
مشاهده در ایتا
دانلود
ای بر حدیث غربت من ترجمان، بمان بر ماندنم پس از تو ندارم گمان، بمان دستاس و جانماز تو و مُهر و چادرت گویند یک صدا همه با هم بمان، بمان منشان به خاک، خانه نشین مدینه را خورشید را مگیر از این آسمان، بمان روی زمین نشاند مرا، راه رفتنت با آن‌ که تیر می‌خورم از این کمان، بمان صد چشم گشته‌ام که ببینم قد تو را ای سروِ من، اگر چه نماندی چمان، بمان 🔹 @deabel
. 🔵 (ع) دلی لرزیده با نگاه تر نشسته نزد لاله ی پرپر پدری ناله میزنه از دل پیچیده اما خنده ی لشکر آه و واویلا یا علی اکبر ساحل گلگون دریا را دریاب نور چشمان زهرا را دریاب غریب و تنهاست سالار زینب یا علی اکبر بابا را دریاب ای گل چیده داغ تو سخت ِ در خون تپیده داغ تو سخت ِ ذکر بابای تو در این صحرا ای نور دیده داغ تو سخت با سر زانو نزدت نشینم پرپر تر از آنی که ببینم اربا" اربایی ای گل بابا از سرو قدت خوشه بچینم وقت جان دادن بود و رسیدم ناله های دردت را شنیدم هر چه را گشتم در همه جسمت یک جایی بهر بوسه ندیدم 🔵 (ع) شکفته ای تو بر سر دستم غنچه ی باز پرپر دستم پاره ی ماه از تشنگی بودی عقیق سرخی گوهر دستم لالا لالایی یا علی اصغر حنجرت لرزید کربلا لرزید همه دشت نینوا لرزید از ناله ی من آسمان نالید تمام عرش کبریا لرزید شکوفه ی لبهای تو پرپر خزان زده بر خنده ی آخر به جای لالایی برای تو میرسه بر گوش نوحه مادر آیت معصومی حسینی غربت محرومی حسینی کودک شش ماهه علی اصغر سند مظلومی حسینی نور مهتابی بر تو دریغ شد گل آفتابی بر تو دریغ شد خدای عالم شاهد ِ اصغر قطره ی آبی بر تو دریغ شد 🔵 از عطش رنگ گلها پریده قَد نهالی تازه خمیده بانگ عطشا از دل خیمه در همه جای هستی پیچیده آه و واویلا آه و واویلا به جای آب از دیده خون جاریست باغ لبهای تشنه گلناریست کشتن گلها با عطش امشب مثل شمشیر و ضربه کاریست هر طرف طفلی ناله ای دارد به خاک خیمه چهره بگذارد ابر چشمان ساقی طفلان قطره های دل از دیده بارد حلقه ی دور ساقی عطشان جمع عطشان طفلان نالان به روی دست خواهری مضطر قنداقه طفل شش ماهه گریان آرزوی آب دیگر سراب ِ برگ هر گل از آتش کباب ِ بین هر خیمه می گردد حیران بند نمی آید اشک رباب ِ 🔵 (ع) وقت غوغای کربلا آمد در نوا دشت نینوا آمد از سوی نهر علقمه بر گوش ناله ی اَدرک یا اَخا آمد آه و واویلا آه و واویلا از پا افتاده سرو علمدار باغبان ماند و حال دل زار بین یک لشکر ناجوان مردی قافله سالار گشته گرفتار بی او دنیا را دنیای غم دید طرفی دست و مشک و علم دید وقتی عباسش رفته از دستش آه و فغان اهل حرم دید آه و فغان از هجرت عباس علقمه دیده غیرت عباس لب دریا و آب زلالش دارد به لبها حسرت عباس با لب عطشان آبی ننوشید با یاد طفلان آبی ننوشید یاد لبهای خشک حسین و با چشم گریان آبی ننوشید 🔵 شب وصال و شور دعا شد کعبه عشاق کرببلا شد گوشه خیمه سر به سجاده قافله سالار محو خدا شد یا الله الله یا الله الله امشب حسین و ذکر یا غفار دست قنوت و دیده بیدار فردا سر او بر سر نیزه زینب اسیر و راهی بازار محبوب خود را تا سحر خواند با شوق وصل و چشم تر خواند فردا در مقتل صورت بر خاک و شعر پهلو و وای مادر خواند امشب ببیند روی طفلان را بر لبش آرد آه سوزان را گویی می بیند عصر فردا و زینب و جمعی دل پریشان را محراب زهد و دیدگانی تر عبا بر دوش و عمامه بر سر فردا به غارت میرود از او حتی پیراهن حتی از پیکر 🔵 دامن کشان از خیمه ها رفتی روح و ریحان از خیمه ها رفتی قد و بالای مجروحت دیدم کام عطشان از خیمه ها رفتی مهلا" مهلا آه ای جانم برادر رفتی و دلها در قفای تو در تب و تاب ِ ماجرای تو چه میشد می مُردم نمی دیدم روز دوری ، شام عزای تو وعده وصل ما به پایان شد غم هجرانت بار گران شد سهم من اشک و ناله از هجران سهم جسم تو تیر و سنان شد هرگز حالت را محزون نبینم الهی زخمت افزون نبینم کهنه پیراهن از چه پوشیدی پیرهن از جسمت بیرون نبینم از بَر زینب چشم تر رفتی اشکم من دیدی خون جگر رفتی چه میشد بودم هم رزم جنگت ای برادر جان بی سپر رفتی 🔵 زمین میلرزد آسمان نالد همه ی عالم یک زمان نالد مرد مجروحی در دل گودال نیمه نفس با نیمه جان نالد آه و واویلا آه و واویلا غرق خدا بود ضربه ها آمد محو دعا بود ضربه ها آمد نه فقط پیش چشم خداوند نزد زهرا بود ضربه ها آمد مادر می نالید ای خدا فرزند تا جدا می شد بند او از بند یکی با نیزه یکی با خنجر پیرهن را از جسم او می کَند نینوا آن دم شور و نوا شد کربلا غرق کرب و بلا شد خون چکید از چشم همه عالم تا که رگهای حنجر جدا شد خیل یک لشکر جمله پیوسته مشغول غارت از تنی خسته بعد از آنی که تن شده عریان با نعل تازه سینه شکسته محسن غلامحسینی 👇 فاطی عالی
زینب بیا وقت وداع آخرم شد آمادة خنجر دگر این حنجرم شد ای خواهری که هر جا یارم تو بودی از کودکی غمخوار و دلدارم تو بودی بنگر کنون نخل جدایی جان گرفته آن روزهای خوب ما پایان گرفته ای خواهر نالان خدا باشد نگهدار من می روم میدان خدا باشد نگهدار @marsieha
خداحافظ ای ماه خوب صیام خداحافظ ای رحمت مستدام خداحافظ ای سفره های سحر نماز و دعا و قعود و قیام رسیدیم از این فیض تا عید فطر از آن حسن مطلع به حسن ختام چه ماهی که با لطف حق شد شروع چه ماهی که با لطف حق شد تمام چه شب های اُنسی چه حال خوشی که پُر میشد از عطر رحمت مشام چه محروم باشم چه مرحوم، باز به لطف خدا چشم دارم مدام اگر عقده داری چو من در گلو اگر از گناهان شدی تلخ کام به دربار حق رو کن و زیر لب ببر نام زهرا "علیها سلام" بگو مهر او هست در سینه ام به اولاد زهرا غلامم، غلام اگر شاهدی از تو درخواست شد برای ملائک بگو این کلام دو چشمم عزادار آن تشنه ای است که بر زخم او نیزه شد التیام عقب مانده های حُنین و اُحد گرفتند از آن بی کفن انتقام تنش پایمال سم اسب شد عیالش روان شد به بازار شام فدای رقیه که در راه حق فدا شد برای بقاء قیام
و حسرت ماه مبارک و انتظار مُحرم گذشت ماه خدا و دلم گرفته شراره زِ رفتنش دل عُشاق به غم نشسته دوباره چه جوشنی چه مُجیری چه لحظه های خدایی سحرگه و شب قدرش ، چه سوز و اشک و دعایی خوشا بحال دلی که همیشه غرق صفا بود به روزه و به نماز و به بندگیِ خدا بود سحر چه حال خوشی داشت دعا و ذکر و نمازش کنارِ سُفره ی افطار صفا و راز و نیازش فضای رحمت این ماه چه دلربا و جَلی بود میان محفل عُشاق لبم به ذکر علی بود گذشت ماه خدا و چرا نیامده آقا ؟ بگو چه چاره کنم من کجاست یوسف زهرا ؟ اگر چه وقت وداع و رسیده فصل جدایی دلم خوش است به مُحَرم برای اشک و گدایی اگر که ماه دعا رفت اگرچه دل به عزا شد دلم دوباره به یادِ حسین و کرب و بلا شد
و حسرت ماه مبارک و انتظار مُحرم گذشت ماه خدا و دلم گرفته شراره زِ رفتنش دل عُشاق به غم نشسته دوباره چه جوشنی چه مُجیری چه لحظه های خدایی سحرگه و شب قدرش ، چه سوز و اشک و دعایی خوشا بحال دلی که همیشه غرق صفا بود به روزه و به نماز و به بندگیِ خدا بود سحر چه حال خوشی داشت دعا و ذکر و نمازش کنارِ سُفره ی افطار صفا و راز و نیازش فضای رحمت این ماه چه دلربا و جَلی بود میان محفل عُشاق لبم به ذکر علی بود گذشت ماه خدا و چرا نیامده آقا ؟ بگو چه چاره کنم من کجاست یوسف زهرا ؟ اگر چه وقت وداع و رسیده فصل جدایی دلم خوش است به مُحَرم برای اشک و گدایی اگر که ماه دعا رفت اگرچه دل به عزا شد دلم دوباره به یادِ حسین و کرب و بلا شد 🖋مرتضی شاهمندی
❣﷽❣ 🎆 🥀 : سلام ای بی کفن شه دور از وطن 🎆#‍شب_سوم 🌻 دلم داده خبر. می آید دلبرم بباف ای عمه جان. کمی موی سرم حلالم کن اگر برایت زحمتم به خاک ِ بی کسی گذارم صورتم 🎆پدر جانم حسین کبوتر بودم و .پرم را چیده اند تمام دختران . به من خندیده اند تماشایی شده لباس پاره ام ببین گم کرده ام دوتا گوشواره ام 🎆پدر جانم حسین از آن شب تا کنون.زمین گیرم پدر دگر از زندگی .ببین سیرم پدر منم که بوده ام همه عمرم عزیز نگاهم میکنند به چشم یک کنیز 🎆پدر جانم حسین ❇️🎆❇️🎆❇️🎆 ❇️‍ 🌻 دوطفلانم حسین.بقربان سرت مزن تو دست رد.به هست خواهرت دوتا رزمنده از تبار جعفر اند زشیرِ زینب و زخون ِ حیدراند ❇️حبیبی یا حسین م کنایه دارد این سخن با چشم تر نبیند مادرش زمین خورده پسر تورا جان حسن زجان سیرم نکن جلوی این دوتا زمین گیرم نکن ❇️حبیبی یا حسین نمی آیم برون .دگر از خیمه گاه نبینم اشک تو.میان این سپاه چرا تو آه ِ غم زسینه میکِشی بدان آخر مرا حسین جان میکُشی ❇️حبیبی یا حسین 🔺🔻🔺🔻🔺🔻 🧿 قرار قلب من.امیر صف شکن تو سرتاپا شدی.جوانیِ حسن نیابت داری از علمدارِ جمل شهادت پیش تو شداحلی من عسل 🧿عزیز مجتبی عجب نازی بُوَد به چشمان ِ یتیم به میدان میروی کریم بن کریم تو در جنگ آوری امیرِ مطلقی حریفِ کشتن‌ِ تبارِ ازرقی 🧿عزیز مجتبی صدایت آمد ای‌.عموجانم بیا که مانده پیکرم.به زیرِ دست وپا شکسته سینه ات شبیه مادرم مکش پا بر زمین ببین که مضطرم (تو با جان دادنت عمو را میکُشی به سختی هر نفس ببین قد میِکشی) 🧿عزیز مجتبی 🧿🚩🧿🚩🧿🚩 🥀 🌴 حرم در اضطراب.شده قحطی آب مکن بازی علی.تو با جان ِ رباب الهی که شود دعایم مستجاب تحمل کن علی به دامانم بخواب 🌴علی لالی لای علی ترک افتاده بر.لبانِ کوچکت مچرخان دورِ لب.زبانِ کوچکت سپیدیِّ گلو بپوشان از نظر مده تو حنجرت دمِ تیر ِ سه پر 🌴علی لالی لای علی دلم آشفته شد.شنیدم هلهله گلویت پاره شد.امان از حرمله شبیهِ غنچه ای زهم پاشیده ای بجای گریه تو چرا خندیده ای 🌴علی لای لای علی 🌴💚🌴💚🌴💚 ☑️🔘☑️🔘☑️🔘 🏁 🏴 برو میدان ولی.کمی آهسته تر نما رحمی علی.توبر حال ِپدر محاسن روی دست شدم شیدای تو تماشا میکنم قدوبالای تو 🏴علی اکبر علی برای بوسه بر لبانت رو زدم کنار پیکرت ببین زانو زدم زمین خوردم همه جلوتر آمدند جواب ناله ام سپاهی کف زدند 🏴علی اکبر علی عصای پیری ام زپا افتاده ام گمان کرد عمه ات که من جان داده ام ز جا برخیز علی که چشمانم تر است چه سازم ای پسر که حرف معجراست 🏴علی اکبر علی ♨️💢♨️💢♨️💢 ♨️ 💢 امیرِ با کرم.علمدارِ حرم یلِ ام البنین. پناهِ خواهرم قد و بالای تو عمود ِ خیمه ها شدی در عاشقی عموی بچه ها 💢ابوفاضل مدد همینکه ناله ات.به گوش من رسید کنار پیکرت.ببین قدم خمید چه آورده سرت عمود آهنین گمانم بی هوا توهم خوردی زمین 💢ابوفاضل مدد تماشایی شدی.امیر علقمه برایت مادری‌.نموده فاطمه ببوسم دست تو به پیش مادرم چه گویم پاسخ سکینه دخترم 💢ابوفاضل مدد ♨️💢♨️💢♨️💢 🎆 ⚪️ 🎆حسین جانم حسین جان گل زهرا حسین مه دلها حسین سلام الله علی الشیب الخضیب سلام الله علی الخدالتریب میگم با قلب سوزان دوست دارم حسین جان 🎆حسین جانم حسین جان خداحافظ حسین پناه عالمین خداحافظ به زهرا نورعین می آید بوی هجران دلم خون شدحسین جان 🎆حسین جانم حسین جان می آیم سوی تو ببوسم روی تو زنم شانه خودم بر موی تو به جای مادر تو ببوسم حنجر تو 🎆حسین جانم حسین جان 🎆⚪️🎆⚪️🎆⚪️ 🥀 🥀 سلام الله علی.غریب کربلا چنان یحیی شدی‌.قتیلَ الادعیا همه سیراب و تو لبت عطشان حسین رها روی زمین تنت عریان حسین حبیبی یا حسین خودم دیدم تورا.به زیر دست وپا چگونه شد حسین.سرت از تن جدا به قدرِ بوسه ای نمانده از تنت به دست این و آن بُوَد پیراهنت 🥀حبیبی یا حسین نیابت دارم از.لبان مادرت ببوسم قدکمان. بریده حنجرت شبیه مادرم شده پهلوی تو بهم خورده چرا تمام موی تو 🥀حبیبی یا حسین 🥀🔳🥀🔳🥀🔳 🔺 سرت را روی نی . ببوسم من ز دور چه آمد بر سرت.حسین کنج تنور به کوفه آمدم به دنبال سرت بیا و گریه کن به حال خواهرت 🔺حبیبی یا حسین هلال صورتت . زده آتش دلم چه با ناز آمدی . کنار محملم نسیم افتاده در سر گیسوی تو به گریه مانده است نگاهم سوی تو 🔺حبیبی یا حسین سرت را روی نی.نگهدار ای حسین رسیده راهمان.به بازار ای حسین به دخترهای تو جسارت می شود عقیله پای تو کجاها می رود 🔺حبیبی یا حسین ⚜هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)⚜
✅شور وداع با ماه صفر 🔻محمد علی بیابانی 1⃣بند اول رسم روزگار اینه، بار فراق سنگینه امسالم نفهمیدم، با تو بودن چه شیرینه یعنی باز چشای من، ماه عزات و می‌بینه کم سینه زدم برات، کم گریه کردم از غمت امسالم نشد آقا، بمیرم توی محرمت چجوری وداع کنم، با پیرن سیاه ماتمت تو که یه عمری سایه‌ت رو سرم بوده امسال اگه سال آخرم بوده وقت مردنم کاشکی بگی آقا این بیچاره عمری نوکرم بوده این آخرین خواهش نوکره سال دیگه من و یادت نره آقام آقام آقام آقام حسین 2⃣بند دوم من که اربعین امسال، بیچارگیم و می‌دیدم هر شب آقا تو رویا، تو موکبات می‌خوابیدم موندم و دلیل این، جاموندنم رو فهمیدم می‌دونم آقا بدم، به همه به جز تو رو زدم پیر شدم نفهمیدم، دلم و به هر کسی ندم اما تو رهام نکن، حالا که پشیمون اومدم بذا همیشه زیر پرچمت باشم هر روز آقا گریون غمت باشم جان مادرت برام یه کاری کن هر سال اربعین تو حرمت باشم اربعینا دلم کبوتره سال دیگه من و یادت نره علیه السلام
ما زالَتْ بَعْدَ اَبيها ص مُعَصَّبَةَ الرَّأْسِ ناحِلَةَ الْجِسْمِ مُنْهَدَّةَ الرُّكْنِ باكِيَةَ الْعَيْنِ مُحْتَرَقَهَ الْقَلْبِ يُغْشى عَلَيْها ساعَةً بَعْدَ ساعَةٍ.... در بین بستری و مداوا نمی شوی بانوی آسمانی من! پا نمی شوی!؟ برخیز ای شکوفه ی باغ بهاری ام برخیز ای توسلِ شب‌زنده‌داری ام برخیز و حال و روز مرا روبه راه کُن با چشم کَم سوی‌ات به علی هم نگاه کُن زهرِ بدونِ یارشدن را چشیده ام من کم محلی از همه ی شهر دیده‌ام تنها تو اعتنا به کلامم کُنی بس است جای تمام شهر سلامم کُنی بس است برخاستی و شد پُر خون جای پیکرت آلاله کاشتی وسط باغ بسترت خونابه را به ورطه ی سیلاب می کِشی این رختخواب را چِقَدَر آب می کِشی! مَرهَم به پیش زخم تنت سد نمی شود ردِّ غلافِ بازوی تو رد نمی شود دردت به جانِ من..،تو قنوتِ دُعا نگیر با دستِ بی تعادل خود رَبَّنا نگیر حجم غم تو در دل من بی حساب شد آن بانویِ رشیده‌ی من آبِ آب شد ثانیه های رفتن تو تند می شود دارد نفس نفس زدنت کُند می شود با سنگ،شیشه ی دل من را محک زدند آئینه ی مرا وسط کوچه چک زدند در کوچه..،خاک بوی لباس تو را گرفت آن تکّه‌گوشوارِ تو را مجتبی گرفت لطفاً بیا بمان و نرو یارِ غارِ من زهرا!نمی شود نَروی از کنارِ من!؟ مهتابِ من سری به دلِ شب نمی زنی!؟ شانه به زلف درهم زینب نمی زنی!؟ گیسوی پُر گره شده را غرق بوس کن زهرا بمان و زینبمان را عروس کن خانُم!دعای رفتَنَت از خانه زود بود خانُم!سه ماه آخرِ عمرت کبود بود آه اِی کتاب عشق که بندت گسسته شد آه ای کبوتری که پر تو شکسته شد لطفاً بمان و ترک نکن اهل لانه را بگذار روبه راه کنم وضع خانه را من آن دری که بر سر تو خورد..،می کَنم آن میخ کج که بر پر تو خورد..،می کَنم ای خانه دارِ عرش! سرت درد می کند جارو نزن‌..،تمام پرت درد می کند این آسیا ست گریه نموده به حال تو دستاسِ خانه سُرخ شد از شرمِ بال تو من دست هم به لقمه یِ امشب نمی زنم نانی که پخته‌ای بخدا لب نمی زنم دست از کفن بشوی و علی را کفن نکن این قدر خون به قلبِ حسین و حسن نکن بی تو حسین چشم به خوابی نمی بَرَد این تشنه! لب به کاسه ی آبی نمی برد باشد..،برو..،محل نده زهرا به اشک و آه باشد..،قرار و وعده ی ما بین قتلگاه بردیا محمدی
پیش از غروب عمرتوبانو خزان شد مابین بستری وتنت نیمه جان شده از روز حادثه توچرا بی تکلمی نا محرمم مگر لب توبی زبان شده اذن دخول توملک الموت میکند بانوبگومگر اجلت ناگهان شده من گرد بسترت همه شب دور می زنم حرفی بزن بگوکه غم توعیان شده گویابه خواب امشب تو محسن آمده خنده به لب شدی ز لب مهربان شده تسبیح وهم ستاره و سجاده شاهداست بر ناله ی شبانه و درد نهان شده دستی که زانوی غم زهرا به برگرفت غمخوار آه وناله ی این کودکان شده زهراببین که قلب حسن تیر می کشید غمدیده از کبودی قد کمان شده زهراشکسته قلب علی درهوای تو درماتم وعزای تو اومیزبان شده بانو به زیرپای توچادر فتاده بود از بس که خم شدی کمرت ناتوان شده زینب کناربسترتوسفره کرده پهن خوشمزه تر برای تو این پخت نان شده گویاردیف دنده ی تان نامنظم است ای وای من شکسته سراستخوان شده این درد پهلویت پس از آن ضربه ی دَرَست احوال مرگ بررخ ماهت عیان شده از چشم پر ستاره ی تو خون چکیده است گریم برای قطره ی اشک روان شده مهمان شدم شبی که بپرسم حال تورا دیدم بهارعمرتوبانو خزان شده غلامی(مجنون کرمانشاهی)
پیش از غروب عمرتوبانو خزان شده مابین بستری وتنت نیمه جان شده از روز حادثه توچرا بی تکلمی نا محرمم مگر لب توبی زبان شده اذن دخول توملک الموت میکند بانوبگومگر اجلت ناگهان شده من گرد بسترت همه شب دور می زنم حرفی بزن بگوکه غم توعیان شده گویابه خواب امشب تو محسن آمده خنده به لب شدی ز لب مهربان شده تسبیح وهم ستاره و سجاده شاهداست بر ناله ی شبانه و درد نهان شده دستی که زانوی غم زهرا به برگرفت غمخوار آه وناله ی این کودکان شده زهراببین که قلب حسن تیر می کشید غمدیده از کبودی قد کمان شده زهراشکسته قلب علی درهوای تو درماتم وعزای تو اومیزبان شده بانو به زیرپای توچادر فتاده بود از بس که خم شدی کمرت ناتوان شده زینب کناربسترتوسفره کرده پهن خوشمزه تر برای تو این پخت نان شده گویاردیف دنده ی تان نامنظم است ای وای من شکسته سراستخوان شده این درد پهلویت پس از آن ضربه ی دَرَست احوال مرگ بررخ ماهت عیان شده از چشم پر ستاره ی تو خون چکیده است گریم برای قطره ی اشک روان شده مهمان شدم شبی که بپرسم حال تورا دیدم بهارعمرتوبانو خزان شده (مجنون کرمانشاهی)
📌 خلاصه‌ای از صلوات‌الله علیه 📌 ▫️سه روز، روزه پیش از ▫️ترک کلام بیهوده و لغو و مخاصمه و مجادله در راه ▫️غسل کردن پیش از زیارت و در وطن خود ▫️خواندن ادعیه مأثوره هنگام غسل کردن ▫️طاهر بودن؛ به این معنا که انجام غسلی بر او واجب نبوده و با وضو باشد ▫️پوشیدن جامه‌های پاکیزه ▫️پوشیدن جامه تیره یا در کربلا ▫️کوتاه برداشتن گام‌ها، هنگام رفتن به و حرکت کردن به آرامی و با وقار ▫️گفتن ذکر «اللَّهُ أَکْبَر»، «الْحَمْدُ للَّهِ»، «سُبحانَ اللَّهِ» و «لا الهَ الَّا اللَّهُ» هنگام رفتن به زیارت و صلوات فرستان بر پیامبر و آل ایشان ▫️خواندن اذن دخول قبل از ورود به حرم مطهّر ▫️اذن دخول گرفتن با و ▫️تلاش جهت تحصیل رقّت قلب، سوزش و شکستگی دل و خضوع ▫️سجده برای خداوند به منظور تشکر از این نعمت الهی ▫️عتبه‌بوسی ▫️مقدّم داشتن پای راست هنگام ورود و پای چپ هنگام خروج ▫️ایستاده کردن، البته اگر فرد عذری ندارد ▫️سر به زیر انداختن و توجه نکردن به بالا و طرف راست و چپ ▫️خواندن زیارت‌های مأثوره ▫️خواندن نماز زیارت، که حداقل دو رکعت است ▫️خواندن دعاهای وارده، بعد از نماز و زیارت ▫️خواندن مقداری از قرآن، خاصه سوره و و هدیه کردن آن به سیدالشهداء صلوات‌الله علیه ▫️زیارت کردن به نیابت ارواحنافداه، پدر و مادر و دوستان و نزدیکان و برای آن‌ها طلب مغفرت نمودن ▫️بلند نکردن آواز و صدای خود در مشاهد شریفه ▫️توقف در حرم، به قدر حال و توسل ▫️وداع باصاحب آن مرقد شریف هنگام رفتن از آن شهر ▫️قصد بازگشت به آن مکان مقدس هنگام ▫️بهتر شدن حال و کردار و گفتار، قبل و بعد زیارت ▫️انفاق و احسان بر فقیران و مجاوران آن بقعه ▫️یاری رساندن به سایر زوار حضرت ▫️عطر نزدن و سرمه نکشیدن؛ «وَلاتَدَّهِنْ وَ لاتَکتَحِل حتّی تَأتِیَ الفُرات» ▫️حرکت به سوی حرم با آرامش و متانت؛ «وَیَلْزَمُکَ التَّوقیرُ لِأَخْذ ما لَیْسَ لَکَ» ▫️دیده از محرمات پوشاندن؛ «وَیَلْزَمُکَ انْ تَغُضَّ بَصَرَکَ» ▫️پرهیز از خصومت و نزاع ▫️پرهیز از سوگند یاد کردن ▫️پرهیز از شوخی و مزاح؛ «وَاقِلّ مِنَ الکَلامِ وَالمِزاح» ▫️مصاحبت نیکو با همسفران؛ «یَلْزَمُکَ حُسْنَ الصَّحابَهِ لِمَنْ یَصحَبُکَ» ▫️زیاد ذکر خدای گفتن؛ «وَأَکْثِر مِنَ اللَّهِ تَعالی» ▫️پا برهنه و همچون بندگان حرکت نمودن؛ «وَامْشِ حافیاً وَامْشِ مَشْیَ العَبد الذَّلیل» 📕 فروع کافی، جلد ۶، صفحه ۳۲۱ 📕 کامل‌الزیارات شریف: باب ۴۸، ۴۹، ۷۹ 📕 آداب زیارت، صفحه ۱۵۲ حضرت علیه السلام •┈┈••✾••┈┈• @azizamhosen
@madahi - حاج محمود کریمی.mp3
9.47M
📝 نمیشه باورم که وقت... کریمی 🏷 | حضرت علیه السلام •┈┈••✾••┈┈• @azizamhosen
9223292054.mp3
7.12M
📋 مگه میشه تنها بذاری منو؟ 💔 واحد سنگین | وداع مولا علی علیه السلام 🎤 حسین سیب سرخی حضرت سلام الله علیها •┈┈••✾••┈┈• @azizamhosen
🔻 آخرین دیدار 🔻 🥀 هنگامه از علیاءمخدره زينب کبری سلام‌الله علیها، بدن پاره پاره برادر را در آغوش گرفت و دهان بر حلقوم بريده برادر نهاد و بوسيد و فرمود: 🥀 یا اخى؛ لو خُيّرتُ بين الرّحيل و المقام عندك لاخترتُ المقام عندك و لو ان السباع تاكلُ مِن لحمى 🥀 اى برادر؛ همانا اگر مرا بين سكونت در كنار تو و رفتن به سوى مدينه، مخيّر نمایند، سكونت در کنار تو را بر مى‌گزینم، اگر چه درندگان صحرا مرا به قتل برسانند... 📕 معالی السبطین، جلد ٢، صفحه ۵۴ سلام الله علیها •┈┈••✾••┈┈• @azizamhosen
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ا ﷽ ا ☘ با حضرت رضا علیه السلام بگزار تا بگیرم چون ابر در بهاران ... و لحظات وداع همیشه سخت و جانکاه است آن هم با امام مهربانی که همه وجودت را پر کرده باشد... ☘پای رفتنم نیست امام رضای عزیزم چون چاره نیست می روم و می گزارمت ... ممنونم از همه مهربانی ها می روم و در قلب و جانم حرمی از جنس شما ساخته ام و هر لحظه و آن ، به یادتان خواهم بود ان شاءالله... حضرت علیه السلام •┈┈••✾••┈┈• @azizamhosen
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
لحظاتی از حضور در کربلا وقتی وقت تاب جدایی نداشتم و همینطور حرم را می گشتم و متحیر بودم... حضرت علیه السلام •┈┈••✾••┈┈• @azizamhosen
ا ﷽ ا 🩸 وداع در گودال... 🩸 🥀 هنگامه از علیاءمخدره زينب کبری سلام‌الله علیها، بدن پاره پاره برادر را در آغوش گرفت و دهان بر حلقوم بريده برادر نهاد و بوسيد و فرمود: 🥀 یا اخى؛ لو خُيّرتُ بين الرّحيل و المقام عندك لاخترتُ المقام عندك و لو ان السباع تاكلُ مِن لحمى 🥀 اى برادر؛ همانا اگر مرا بين سكونت در كنار تو و رفتن به سوى مدينه، مخيّر نمایند، سكونت در کنار تو را بر مى‌گزینم، اگر چه درندگان صحرا مرا به قتل برسانند... 📕 معالی السبطین، جلد ٢، صفحه ۵۴ حضرت علیه السلام •┈┈••✾••┈┈• @azizamhosen