eitaa logo
💚عزیزم حسین💚
3.2هزار دنبال‌کننده
6.1هزار عکس
5.1هزار ویدیو
123 فایل
ا ﷽ ا تکثیرکانال تکثیرعشق ناب 💚 تمام ذرات وجودم عشق ناب فاطمی است والحمدلله فاطمه ای که هستی اش هست به ماسوا دهد رزق اگرکه میدهد به یمن اوخدا دهد ای عشق سربلندکه برنیزه میروی از حلقه کمندتو راه گریز نیست کانال دیگر: @yaraliagham @qalalsadegh135
مشاهده در ایتا
دانلود
السلام ای چشمه ی فیض و سعادت السلام هشتمین نورِ خدا برجِ ولایت السلام السلام ای جلوه ی وَ الطُورِ سِنین السلام آیه های روشنِ طاها و یاسین السلام السلام ای ماهِ تابان کوکبِ اقبالِ ما آن طلوعِ آستانت قبله ی آمالِ ما بر مشامم می رسد هر لحظه بوی مشهدت جان به قربانِ تو و صحن و سرا و مرقدت زنده ایم از برکتِ مِهر ولایت یا رضا چشمِ ما روشن از آن گنبد طلایت یا رضا در بغل گیرم ضریحِ با صفایت یا رضا یک زیارت سهمِ من پایینِ پایت یا رضا فخرِ ما این بس تو باشی سید و مولای ما برکتِ دنیای ما و شافیِ عقبای ما ای امامِ نور و رحمت منبعِ فیضِ خدا گلشنِ مِهر و محبت مظهرِ جود و سخا تو به امرِ حق شدی راهی بسوی خاکِ طوس مقدمت بر چشمِ ما ای حضرتِ شمس الشموس اقتدارِ کشورِ ایران همه از نامِ توست روزیِ ایرانیان از سفره ی انعامِ توست گر چه گشته دارِ غربت منزل و ماوای تو شد ولی در قلبِ هر جان حقیقت جای تو! هستی محرابی @deabel
یابن الشبیب ! گریه فقط بر غم حسین یابن الشبیب ! گریه فقط بهر كربلا یابن الشبیب درد حسین درد جان فزاست یابن الشبیب ! روضه ی ما داغ پر بلا است یابن الشبیب ! درد حسین درد بی کسی است یعنی عزیز فاطمه شبگرد بی کسی است یابن الشبیب ! عمه ی ما را کتک زدند آتش هزار بار به باغ فدک زدند یابن الشبیب ! کوچه به دل غم نشانده است یعنی هنوز دست علی بسته مانده است یابن الشبیب ! خنده مرا ترك می كند خد التریب را چه كسی درك می كند یابن الشبیب ! غصه دلم را كباب كرد شیب الخضیب دیده ی ما را پر آب كرد یابن الشبیب ! جرم یتیم سه ساله چیست ؟ دیگر پس از امام کشی آه و ناله نیست یابن الشبیب ! قصه ی معجر نگفتنی است جریان حنجر و دم خنجر شنفتنی است یابن الشبیب ! غارت خیمه عجیب بود در شعله ها سلاله ی حیدر غریب بود یابن الشبیب ! دختر ترسیده دیده ای ؟ در زیر خار طفلک خوابیده دیده ای یابن الشبیب ! جد مرا سر بریده اند پیش نگاه عمه ی ما سر بریده اند لطیفیان @deabel فاطی عالی
ابری سیاه، چشم ترش را گرفته بود زهری توان مختصرش را گرفته بود معلوم بود از وَجَناتش که رفتنی است یعنی که رُخصتِ سفرش را گرفته بود از بس شبیه مادرش افتاد بر زمین در انتهای کوچه سرش را گرفته بود تا رو به روی حجره خمیده خمیده رفت از درد بی امان، کمرش را گرفته بود چشم انتظار دیدن روی جواد بود خیلی بهانه ی پسرش را گرفته بود بر روی خاک بود که پیچید بر خودش آثار تشنگی، جگرش را گرفته بود افتاد یاد جدّ غریبی که خواهرش در بین قتلگه خبرش را گرفته بود دیگر توان دیدن اهل حرم نداشت از بس که نیزه دور و برش را گرفته بود وقتی که شمر آمد و کارش تمام شد خلخال دختری نظرش را گرفته بود محمد فردوسی @deabel
‍ *نوحه و روضه رقیه س* *بسیار زیبا* *سبک شیرازی* 😭😭 رقیه گشته بی پدر ای ساربان آهسته تر... این جاده گر گل میشود اون سرزمین کربلا۲ گلهای گلدان حسین پرپرشود درنینوا۲ ازسیلی این قوم دون ۲ روی رقیه شد کبود۲ 😭😭 (رقیه گشته بی پدر ای ساربان آهسته تر...) 😭روضه😭 (بمیرم اومدزیر یه خارو خاشاک دید یه دخترسه ساله ای😭 زیر خاروخاشاک نشسته وگریه می کند بازبون بچگی صدامیزنه بابا بابا هی صدامیزد عمه عمه عمه عمه من بابام ومیخوام بابام ومیخوام اینقد ناله زد،گریه کرد😭 گفتن دخترحسین بهانه ی بابا گرفته گفت اشکال نداره برید سر بریده ی باباشو براش ببرید😭 بمیرم سروگذاشت روزانو صدازد بابا،بابا توآسمونا دنبالت می گشتم بابا عمم می گفت :رفتی سفر بابا،بابا بابا بابای مهربونم اینجای روضه دلم آتیش گرفته😭 صدازد بچه های شام بیاین ببینید بابام اومده😭 دیگه به من نگید بچه یتیم۲ بیاید ببینید بابام اومده من مهمون دارم😭 خوش اومدی بابا بابا خوش اومدی توویرونم) 😭😭 😭ادامه نوحه😭 گلوی اصغرش شکافت قنداقه اوشدغرق خون۲ درعلقمه آب آورش گشته جدا دستش کنون۲ ازسیلی این قوم دون روی رقیه شدکبود۲ گلوی اصغرش شکافت۲ قنداقه اوشد غرق خون۲ (رقیه گشته بی پدر ای ساربان آهسته تر....) 😭😭 بابانگرحزینه ام من دخترت سکینه ام۲ آوردی ازمدینه ام بی توسفر چراکنم۲ بابا گلی گم کرده ام۲ کواصغرشیرین زبان۲ می گردم اندرکشته ها۲ شاید گلم پیداکنم۲ من دخترت رقیه ام سیلی زدشمن خورده ام۲ ویران سراجایم شده پرآبله پایم شده۲ ارثی زمادر برده ام من تازیانه خورده ام۲ (رقیه گشته بی پدر ای ساربان آهسته تر.....) 😭😭 یارقیه فاطی
*نوحه بشنو از عرش خدا حسن شیرازی* *نوحه زیبا و شنیدنی* *تقدیم به همه عذاران حسینی* *متن نوحه* *بشنو از عرش خدا صدای زمزمه میاد* *گوش بده با گوش دل صدای فاطمه میاد* *گوش بده با گوش دل صدای فاطمه میاد* *دل دیوونه من دیوونه تر شد آقاجون* *از صدای زنگ قافله خبر شد آقاجون* *از صدای زنگ قافله خبر شد آقاجون* *حسین ثارالله حسین* *ثارالله حسین ثارالله* *نوحه بشنو از عرش خدا حسن شیرازی* *چه خبر شده زمین و آسمون پر از غمه* *اهل دل با اشكشون با هم میگن محرمه* *توی دنیا دل من قشنگترین عذا خونست* *توی دنیا دل من قشنگترین عذا خونست* *دل من حسینیه ذینبیه سقا خونست* *دل من حسینیه ذینبیه سقا خونست* *حسین ثارالله حسین ثارالله حسین ثارالله ..* *نوحه بشنو از عرش خدا حسن شیرازی* *دوست دارم تا جون دارم اسم تو رو صدا کنم* *دوست دارم تا جون دارم اسم تو رو صدا کنم* *درد عمری بی دردی رو با دیدن دوا کنم* *عمریه منتظرم یه لحظه کربلات باشم* *با سرو پای وجودم قبرتو نگاه کنم* *نوحه بشنو از عرش خدا حسن شیرازی* *من سر سفره ی تو بزرگ شدم خوب میدونی* *من سر سفره ی تو بزرگ شدم خوب میدونی* *تا پای مرگ محاله دامن تو رها کنم* *تا پای مرگ محاله دامن تو رها کنم* *حسین ثارالله حسین ثارالله حسین ثارالله* ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ *نوحه شیرازی*👆
از روزگار شکوه به دلدار میبرم در محضرش گلایه ی بسیار میبرم صدبار توبه کردم و هر بار هم شکست یک توبه ی نصوح باخودم اینبار میبرم من آن غریب خسته ی دلخورده ام که بار از دست روزگار به اجبار میبرم بارم غم است بر سر دوشم گذاشتم هرصبح باخودم سر بازار میبرم از بس که در به در زدم و ماندبی جواب خسته شدم، تکیه به دیوار میبرم دستم تهیست کاسه ی چشمم ولی پر است انرا برای شاه به دربار میبرم شاهی که هست ملجا درماندگان و من یک کوله بار شوق به دیدار میبرم شاعر: @hosenih
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ هوسم بود حج بیت الله قسمتم شد حریم شاه طوس نرسیدم به ساحل دریا آمدم در میان اقیانوس شرط توحید حُب این آقاست وحده لا اله الا هو دست مارا رها نخواهد کرد آنکه گردیده ضامن آهو @hosenih رسم آقای مهربان این است میهمان را بغل کند آرام پُر کند کاسه های سائل را جلوی در ؛همینکه گفت : سلام السلام ای رئوف تر ز همه باز راهم به خانه ات افتاد از جدا بودن از تو خسته شدم عوضم کن تورا به جان جواد تاکه گفتم مسافرِ حرمم چِقَدَر دل شکست یاد شما کوله باری سلام آوردم همه گفتند التماس دعا پای مارا نَبُر ز خانه‌ی خویش خوش؛ دل ما به رفت و آمد هاست بااجازه ز صحن شاه نجف گنبدت شاه کُلّ گنبدهاست حرف گنبد شد و شکست دلم از مدینه کسی خبر دارد؟ آه از غربت امام حسن فاطمه اینهمه پسر دارد یا امام رضا @hosenih تو که از حال ما خبر داری کوهی از غصه و غمیم همه ای علمدار ِ روضه های حسین نگران ِ مُحرمیم همه به اسیری ِّ زینب کبری گره از کار ِ نوکرت وا کن در سحرهای ماه ذیقعده اربعین مرا تو امضا کن ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
از داغِ زهر پیکرم آتش گرفته است گویی تمامِ بسترم آتش گرفته است تر میکند لبانِ مرا کودکم ولی از تشنگی،لب ترم آتش گرفته است @hosenih پا می‌کشم به خاک و نفس میزنم که شهر از آه آهِ آخرم آتش گرفته است حالا کبوتران به غمم گریه می‌کنند از بال و پر زدن،پَرم آتش گرفته است امشب تمام حجره‌ی من کربلا شده یک جرعه آب،حنجرم آتش گرفته است امشب دوباره خیمه‌ی آتش گرفته را می‌بینم و سراسرم آتش گرفته است @hosenih سرها به روی نیزه و سرنیزه‌ها به تَن یک دشت در برابرم آتش گرفته است فریادِ دختری زِ دلِ خیمه می‌رسد عمه کمک که معجرم آتش گرفته است شاعر: @hosenih
گرچه روی شانه بارم را به زحمت می کشم از رضا که دوستم دارد خجالت می کشم ای که بوده سایه ات در این بلایا بر سرم آخرش دیدی خودم را هم رساندم تا حرم غرق نعمت بودم و ناشکری من شد زیاد من پناه آورده ام آقا به تو در این بلاد @hosenih خیلی آقایی در آغوشت به دعوت آمدم بازهم من را پذیرفتی زیارت آمدم آمدم مهمانیت با سر به زیری یا رضا دستهایم را سر پیری بگیری یا رضا بازهم نیمه نگاهی کن تو ای سلطان به ما روزهای خوبمان را باز برگردان به ما کاش می شد رزق محتاجان درگاهت زیاد ازدحام جمعیت می آمد از باب الجواد بارها حاجت گرفتم بین این صحن و سرا میل ایوان نجف دارم در این ایوان طلا @hosenih یا علی موسی الرضا جان علی ما را بخر ما گرفتاریم یک شب کربلا ما را ببر * صاحب احیا حسین و روح اَو اَدنا حسین از ته گودال خونین می رود بالا حسین موی او پیچیده دست قاتل از بالای سر سنگ خورده بارها از این و آن صد جای سر شاعر: @hosenih
کم ناز کن در باز کن مهمان رسیده مهمان تو با دیده ی گریان رسیده سرمایه ای که داده بودی باختم من یا ذالکرم هنگامه ی احسان رسیده @hosenih حرف دل هر نوکری اینست عمری هر چه رسیده از سوی سلطان رسیده باور کن آقا تا حرم خود را کِشیدم از این جدایی بر لبانم جان رسیده افتاده بارم آمدم دستم بگیری با چشم گریان عبد سرگَردان رسیده مانند زهرا مادرت سائل نوازی لطف تو بر دادِ گنهکاران رسیده هنگام جان دادن قرار ما دوتا شد جانِ خودت صبرم دگر پایان رسیده گویا هنوز از گوشه ی صحنت سحرها آه کسی جامانده از گُردان رسیده چه ارتباطی بین اینجا با شلمچه ست اینجا به پایان دوره ی هجران رسیده امضای تو پای شهادت نامه ها بود با دست تو این فیض بر یاران رسیده @hosenih تو سفره دار گریه کن های حسینی با گریه هایت روضه تا ایران رسیده من آمدم رزق عطایم را بگیرم از تو برات کربلایم را بگیرم شاعر: @hosenih
دعا كنيد شب گريه آورش نرسد و جانِ او به لبانِ مطهرش نرسد هنوز هم كه جوادش نيامده از راه دعا كنيد نفسهای آخرش نرسد @hosenih بدون سرفه‌ی خونين جگر نمی‌ريزد دعا كنيد كه زخمی به حنجرش نرسد هزار شكر كه معصومه با برادر نيست وگرنه داشت دعايی كه خواهرش نرسد چنان به رویِ زمين می‌خورَد قدم به قدم گمان كنم كه به حجره به بسترش نرسد نفس نفس زدنش سخت‌تر شده ای داد خداكند كه صدايش به مادرش نرسد جوادش عاقبت آمد ...گريز روضه رسيد پسر رسيد كه روضه به آخرش نرسد.... *** حسين بر سرِ زانو،جوانش اُفتاده نمی‌شود نزند داد،بر سرش نرسد بغل كشيده تنش را ولی زمين می‌ريخت به خيمه‌گاه گمانم كه اكبرش نرسد چقدر هلهله دارند اراذلِ كوفه دعا كنيد كه ای كاش خواهرش نرسد @hosenih علی كه رفت عمو رفت دختری ترسيد دويد آتشِ خيمه به پيكرش نرسد دويد عمه كه پيش از سنان به او برسد كه دستهایِ حرامی به معجرش نرسد شاعر: @hosenih
کفتر ایوانم و یار ندیم رضا رزق مرا می دهد دست کریم رضا نیست اگر فرصتی بهر زیارت ولی بال زدم روز و شب دور حریم رضا شد پر زخمی من مثل پر جبرئیل بُرده مرا سمت عرش ذکر عظیم رضا @hosenih هشت در از جنتش وا شده بر آسمان می وزد از این بهشت باز نسیم رضا می پرم از مرقدش اینطرف و آنطرف در همه جا می برم عطر و شمیم رضا خاک کف پای او سرمهء چشم همه مرهم بالم شده خاک گلیم رضا اینهمه راه آمدم تا بشوم جَلد او با همه راه آمده قلب سلیم رضا سقف گدایی من زیر همان گنبد است هر دل آواره ای هست مقیم رضا هر که شبی رد شد از گوشهء باب الجواد با همهء کاهلی گشته سهیم رضا باز دو تا جلوه کرد آینه های حرم اسم رحیم خدا، اسم رحیم رضا غرق گناه آمدم باغم و آه آمدم صاحب امراضم و صاحب بیمه رضا @hosenih سائل این سفره ام زود بلندم نکن سیر نخواهم شد از خوان نعیم رضا من شبی ایوان طلا خواستم از فاطمه باز نجف رفتم از صحن قدیم رضا حرف ندارد رضا حرف مرا می خرد یک شب جمعه مرا کرببلا می برد شاعر: @hosenih
در ابتدای وصف تو پایان مرا گرفت حالم کویر بود که باران مرا گرفت نان تو مزه کرد مسلمان تو شدم به به چه خوب،نان کریمان مرا گرفت! @hosenih من مور دشت بودم و در قصر آمدم از ان شبی که چشم سلیمان مرا گرفت دیشب قرار بود بیوفتم به قعر چاه دست کریم شاه خراسان مرا گرفت گفتند حکم سوختنم مهر خورده است! اصلا محل نداد دوچندان مرا گرفت @hosenih هرچند کیسه های مرا غرق سکه کرد پولش نبود،مردی سلطان مرا گرفت گوشم‌ نبود هیچ بدهکار هیچ اسم از ان زمان که اسم رضا جان مرا گرفت شاعر: @hosenih
امان نداد مرا این غم و به جان اُفتاد میان سینه‌ام این دردِ بی امان اُفتاد به راه رویِ زمین می نشینم و خیزم نمانده چاره که آتش به استخوان اُفتاد چنان به سینه‌ی خود چنگ می زنم از آه که شعله بر پر و بالِ کبوتران اُفتاد @hosenih کشیده‌ام به سرِ خود عبا و می‌گویم بیا جواد که بابایت از توان اُفتاد بیا جواد که از زخمِ زهر می‌پیچد شبیه عمه‌اش از پا نفس زنان اُفتاد شبیه دخترکی که پس از پدر کارش به خارهای بیابان به خیزران اُفتاد به رویِ ناقه‌ی عریان نشسته،خوابیده و غرقِ خوابِ پدر بود ناگهان اُفتاد گرفت پهلویِ خود را میانِ شب ناگاه نگاه او به رُخِ مادری کمان اُفتاد دوید بر سرِ دامان نشست خوابش بُرد که زجر آمد و چشمش به نیمه‌جان اُفتاد رسید زجر دوباره عزای کوچه شد و به هر دو گونه‌ی زهرا ترین نشان اُفتاد @hosenih رسید زجر و پِیِ خود دوان دوانش بُرد که کارِ پنجه ی زبری به گیسوان اُفتاد   به کاروان نرسیده نفس نفس می زد به خارهای شکسته کشان کشان اُفتاد   دوباره ناله ای آمد عمو به دادم رس دوباره رأسِ اباالفضل از سنان اُفتاد شاعر: @hosenih
یارمن وقتی تو باشی یار میخواهم چکار دل به تو دادم فقط دلدار میخواهم چکار کاشی فیروزهء قلبم تراش دست توست پس برای عاشقی ابزار میخواهم چکار @hosenih خار گل های ضریحت دستهایم را گرفت خوارشد غم پیش من غمخوار میخواهم چکار باز هم در این زیارت دست خالی آمدم خانهء تو هست کوله بار میخواهم چکار جان آقا پشت در خوبست، تحویلم نگیر من گدایم این همه اصرار میخواهم چکار گر گنهکارم ولی با لطف تو هستم طرف حرز رفت و آمد معمار میخواهم چکار میشود وقتی کنار سفره با سلطان نشست چند تکّه نان بی مقدار میخواهم چکار @hosenih کار من را سهل کرده یا سریع و یا رضا در حریمش ذکر یا غفّار میخواهم چکار کوچه و پس کوچهء دور حرم یعنی بهشت سائل باب الجوادم کار می خواهم چکار شاعر: @hosenih
┈•‌‌‌‌‌‌꧁بٰابُ༼﷽༽الْحَرَم꧂•┈ •|⇦بگو به موسی عمران.. به ساحت مقدس حضرت علی ابن موسی الرضا علیه السلام ویژۀ ایام زیارت مخصوص به نفسِ حاج حنیف طاهری•✾• ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ بگو به موسی عمران به کوه طور مرو وگر نه با اَرِنی، لَن تَرانیت اولی ست زِ کوه طور بیا خدمت رضا در توس که در جمال خدایی او خدا پیداست چه اختلاف لطیفی به موقع اعجاز میان موسی عمران و زاده موساست برای خلقت آن اژدهای هول انگیز همیشه تکیه موسی بر آن بلند عصاست ولی امام، نگاهی به نقش پرده نمود زِهیبت نظرش شیر زنده شد، برخاست یکی به فیض عصا و یکی زِ نور نگاه ببین تفاوت رَه از کجای تا به کجاست؟ مگر زِ تربت پاکش به تابِ طُره حور گره زدند که مُشکین شمیم و غالیه ساست غبار خاکِ قدمهای زائر حرمش گهی به دوش نسیم و گهی به دست صباست یکی بَرد به چمن تا به گُل ببخشد بوی یکی بَرد به شفاخانه ها که محض شفاست علی عالی اعلی، که نام اقدس او ز اسم حضرت حق، سر علم الاسماست شعاع نور خدا، جلوۀ جلال نبی جمالِ علمِ علی، نور دیدۀ زهراست زِ پاره های جگر، ثانی امام حسن که پارۀجگر پاک سیدالشهداست همیشه تا بود این آفتاب چشمۀ نور هماره تا به فلک ماه اَنجمن آراست غریب کوس شهنشاه توس پا برجا لِوای دولت او زین بخش ارض و سماست *حالا ماها چه کار کنیم؟ مردم .. * سزد که بر سر خورشید سایه اندازیم کنون که سایۀ شمس الشموس بر سرماست شاعر: محمدعلی ریاضی یزدی ای که خوش می روی ..... *حضرت زهرا سلام الله علیها فرمود: هر موقع خواستید روضه بخونید مخصوصا شبهای جمعه، حواستون باشه ، گفت خانم چه روضه ای بخونیم شما دوست دارید فرمود: روضه وداع بخونید من میام* ای که خوش میرویُ و میبری همراهت جان سر بگردان و ببین حال منِ سرگردان بعد خود دستِ چه کس می سپُری زینب را دستِ سقای حرم ، یا که به چِنج گرگان؟ به دهر هر خبری هست زیر پرچم توست کسی اگر در دیگر زند، زِ بی خبریست ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net ✓اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam__net فاطی
. کفتر ایوانم و یار ندیم رضا رزق مرا می دهد دست کریم رضا نیست اگر فرصتی بهر زیارت ولی بال زدم روز و شب دور حریم رضا شد پر زخمی من مثل پر جبرئیل بُرده مرا سمت عرش ذکر عظیم رضا هشت در از جنتش وا شده بر آسمان می وزد از این بهشت باز نسیم رضا می پرم از مرقدش اینطرف و آنطرف در همه جا می برم عطر و شمیم رضا خاک کف پای او سرمهء چشم همه مرهم بالم شده خاک گلیم رضا اینهمه راه آمدم تا بشوم جَلد او با همه راه آمده قلب سلیم رضا سقف گدایی من زیر همان گنبد است هر دل آواره ای هست مقیم رضا هر که شبی رد شد از گوشهء باب الجواد با همهء کاهلی گشته سهیم رضا باز دو تا جلوه کرد آینه های حرم اسم رحیم خدا، اسم رحیم رضا غرق گناه آمدم باغم و آه آمدم صاحب امراضم و صاحب بیمه رضا سائل این سفره ام زود بلندم نکن سیر نخواهم شد از خوان نعیم رضا من شبی ایوان طلا خواستم از فاطمه باز نجف رفتم از صحن قدیم رضا حرف ندارد رضا حرف مرا می خرد یک شب جمعه مرا کرببلا می برد شاعر: .👇
. السلام علیک یاعلی بن موسی الرضا هوسم بود حج بیت الله قسمتم شد حریم شاه طوس نرسیدم به ساحل دریا آمدم در میان اقیانوس شرط توحید حب این آقاست وحده لا اله الا هو دست مارا رها نخواهد کرد آنکه گردیده ضامن آهو رسم آقای مهربان این است میهمان را بغل کند آرام پر کند کاسه های سائل را جلوی در ؛همینکه گفت : ؛سلام السلام ای رئوف تر ز همه باز راهم به خانه ات افتاد از جدا بودن از تو خسته شدم عوضم کن تورا به جان جواد تاکه گفتم مسافرِ حرمم چِقَدَر دل شکست یاد شما کوله باری سلام آوردم همه گفتند التماس دعا پای مارا نَبُر زخانه خویش خوش؛ دل ما به رفت و آمد هاست بااجازه ز صحن شاه نجف گنبدت شاه کُلّ گنبدهاست حرف گنبد شد و شکست دلم از مدینه کسی خبر دارد؟ آه از غربت ِمام حسن فاطمه اینهمه پسر دارد یا امام رضا تو که از حال ما خبر داری کوهی از غصه و غمیم همه ای علمدار ِ روضه های حسین نگران ِ مُحرمیم همه به اسیری ِّ زینب کبری گره از کار ِ نوکرت وا کن در سحرهای ماه ذیقعده اربعین مرا تو امضا کن .
۴۵ تو گل ولایی ای امام هشتم از لطف خدایی تو پناه مردم شد بهشت ما کویت دست ما بود سویت یا رضا رضا جان(۲) صحن تو حریمت شد بهشت شیعه باشد از کرامت زائر تو بیمه صحن با صفا داری ایوان طلا داری یا رضا رضا جان آمدم دوباره بر تو من پناهم ای هستی احمد محتاج نگاهم دل فقط به تو بستم خاک پای تو هستم یا رضا رضا جان دارم گل زهرا در دلم ولایت بر همه تو داری لطف بی نهایت نور بصری مولا تو تاج سری مولا یا رضا رضا جان آمدی تو مولا در شهر خراسان بر تو گشته آقا ظلم و کین فراوان زاینهمه ستم مولا قامت تو خم مولا یا رضا رضا جان قصردشمن تو گشته قتلگاهت جان ما فدای ناله‌ها و آهت از همه گسستی تو منتظر نشستی تو یا رضا رضا جان فرزند تو مولا آمده کنارت در لحظه ی آخر گشته بی قرارت خون شده دلش زین غم اشک او شده مرهم یا رضا رضا جان از کینه ی مأمون گشته ای تو خاموش با دست جوادت میشوی کفن‌پوش وای از این همه بیداد کس نکرد ز تو امداد یا رضا رضا جان پیکر تو تشییع روی دست یاران تشییع حسین شد زیر سم اسبان افتاده تنش صدچاک در قتلگهش بر خاک یا رضا رضا جان .
‍ بسوز ایدل که مضطر گردم اینجا شکوه نخل باور گردم اینجا در این صحرا مکن منزل برادر که ترسم بی بادر گردم اینجا نمی خواهم سیه پوش و عزادار زداغ زلف اکبر گردم اینجا نمی خواهم کنار نعش قاسم شریک داغ مادر گردم اینجا نمی خواهم زدیده اشک افشان به عباس دلاور گردم اینجا نمی خواهم سراپا آه و شیون به سوگ مرگ اصغر گردم اینجا نمی خواهم میان لجه خون پی صد پاره پیکر گردم اینجا ولی با این همه در خط تسلیم مطیع امر داور گردم اینجا برای نشر دین و حفظ اسلام تو را من یار و یاور گردم اینجا (ژولیده نیشابوری) اجرای سبک:🎤 با نوای مداح اهل بیت ع استاد کربلایی محمد دیدبان
دور از حرم افتادم و غم مطلق شد حسرت به دلِ سائلِ مستحق شد جا مانده ام از زیارت مخصوصه این داغ به داغِ اربعین ملحق شد! شاعر: @dobeity_robaey
خوشم که شاه رئوفم مرا صدا کرده میان این همه مردم مرا سوا کرده مرا کشانده به اینجا دگر عوض بشوم به بی پناهِ گنهکار اعتنا کرده زِگوشه ی حرمش تا به عرش راهی نیست  مرا امام رضا عاشقِ خدا کرده  @hosenih اگر گره به دلم خورده چاره اش اینجاست گره ز کار دلم با نگاه وا کرده یقین کنید که سلطان نگفته می بخشد همین که زائرِ اویی به تو عطا کرده زمان جلوه ی یا ایها الرضایی خویش ز بس که لطف نموده همه رضا کرده به زیر سایه ی ایوان باصفایِ رضا دلم هوایِ نجف ؛ صحنِ مرتضی کرده بلند بلند به پیری گریه می کنم امشب شبیه طفل که دستِ پدر رها کرده @hosenih صدایِ پای محرم به گوش می آید  چه آتشی به جگر روضه ها به پا کرده قسم به ناله ی شب های جمعه ی زهرا دلم هوایِ سحرهایِ کربلا کرده صدا زند پسر من ؛ کدام بی انصاف  تنت بدون کفن بر زمین رها کرده ؟ شاعر: @hosenih
من جدا از تو گرفتارم و با تو خوبم حق بده سر به در خانه تو می کوبم مثل آهوی فراری به تو رو آوردم بغلم کن شود آرام دلِ آشوبم مثل چشم تو، ضریحت چه بهم ریخت مرا جذبهٔ دیدن تو کرده چنین مجذوبم @hosenih رونمایت همهٔ زندگی ام را بدهم پردهٔ محمل خود بازکن ای محبوبم گر بگویند که یک حاجت از این خانه بخواه طلب وصل تو را می کنم ای مطلوبم قلم انگشت ،مرکب دوسه تا قطرهٔ اشک چند خطی شده این درد ِدل ِمکتوبم بار افتاده مارا برسان کرببلا زائر حضرت ارباب نما محسوبم مادرم با نمک روضه بزرگم کرده من به این نوکری از کودکی ام منصوبم @hosenih خیزران گفتم و دیدم دهنم درد گرفت سالیان یست عزادار ِ لبی مضروبم لبهٔ چوب کجا ،صورتِ محبوب کجا مُشت ، مانند رقیه به لبم می کوبم داد زد رأس تورا یک شبه پس می گیریم تشنهٔ بوسه زتو بیشتر از آن چوبم شاعر: @hosenih
ناله ای بر لبم از فرط تقلا مانده سوختم از عطش و چشم به دریا مانده باز دلتنگِ جوادم که در این شهرِ غریب به دلم حسرتِ یک گفتنِ بابا مانده دست و پا می زنم امّا جگرم می سوزد به لبِ سوخته‌ام روضه ی زهرا مانده @hosenih جان به لب می شوم و کرب و بلا می بینم که لب کودکی از فرط عطش وا مانده مادرش چشم به راه است که آبش بدهند وای از حرمله آن جا به تماشا مانده @hosenih شعله‌ور می شوم از زهر و حرم می بینم که در آتش دو سه تا دخترِ نو پا مانده دختری می‌دود و دامنِ او می سوزد ردِّ یک پنجه ولی بر رُخ او جا مانده این طرف غارت و سیلی نگاه بی شرم آن طرف بر نوک نیزه سرِ سقّا مانده شاعر: @hosenih
مانند کبوتر به هوای تو رهائیم از جانبِ سلطان برسد هرچه ، رضائیم مارا چه بدو‌خوب به پای تو‌نوشتند احسان بکنی یا نکنی باز گدائیم از بس که گنه دیدی و نادیده گرفتی رو داد به ما تا که دگر بار بیائیم @hosenih آلوده دلان راه به میخانه ندارند ما تشنه‌ی وصلیم ، اگر بی سر و پائیم عمریست که در حسرت یک نیمه نگاهت بیمار ِ فِراغیم و به دنبال ِ دوائیم مارا کرمِ تو درِ این خانه کشیده آقایِ رئوفم، همه محتاجِ عطائیم یکبار شده جانِ جوادت بغلم کنم ما قافله ای خسته ، گرفتارِ بلائیم مازائرِ عرشیم سحرهایِ حریمت درپایِ ضریحت همه مهمانِ خدائیم آشفتگی نوکرتان علتش این است جا مانده‌ی راهِ سفرِ کرب و بلائیم ما زنده بر عشقیم و گرفتارِ حسینیم با دستِ رئوفت همه زَوّارِ حسینیم @hosenih زندانی بغداد زمین خورد و صدا زد ما وارث یک مادر ِ افتاده ز پائیم زان روز که شد چشم زنی تار ز سیلی ما کوچه نشینان همه محتاجِ عصاییم با دختر من بی ادبی کار ندارد معصومه من راه به بازار ندارد شاعر: @hosenih