eitaa logo
عزیزم حسین♥️
3.1هزار دنبال‌کننده
6.7هزار عکس
5.6هزار ویدیو
124 فایل
ا ﷽ ا تکثیرکانال تکثیرعشق ناب 💚 تمام ذرات وجود ما عشق ناب فاطمی است والحمدلله فاطمه ای که هستی اش هست به ماسوادهد رزق اگرکه میدهد به یمن اوخدا دهد ای عشق سربلندکه برنیزه میروی از حلقه کمندتو راه گریز نیست کانال دیگر @yaraliagham @qalalsadegh135
مشاهده در ایتا
دانلود
ما فراموش کرده ایم آقا کار دنیا بدون تو لنگ است بی حضور تو تا صف محشر جلوی پای این جهان سنگ است ما فراموش کرده ایم آقا با تو دنیا بهار می گردد با تو بر روی موج خوشبختی همه دنیا سوار می گردد ما فراموش کرده ایم آقا که تویی رهنمای این مردم بی تو در فتنه های رنگارنگ می شود اعتقاد و ایمان ، گم ما فراموش کرده ایم آقا کعبه یعنی امام یعنی تو آیه آیه تمام قرآن را شرح و تفسیر و روح و معنی تو ما فراموش کرده ایم آقا دردها از تو نسخه می گیرد بی تو ای صاحب زمانه ی ما روح و جان زمانه می میرد ما فراموش کرده ایم آقا با تو پا تا به سر همه دردیم بی تو در کوچه های گمراهی با تو ختم بخیر می گردیم ما فراموش کرده ایم آقا تو بهار علی و زهرایی رگ رگت خون مرتضا دارد تو سحرگاه شام دلهایی ما فراموش کرده ایم آقا کن حلال این همه فراموشی آخرین ماه فاطمه برگرد کن پر از نور ، قلب خاموشی ما فراموش کرده ایم اما تو فراموشمان نخواهی کرد می کشد انتظارت این عالم ای سفر کرده از سفر برگرد شعرِ بی روضه شعرِ بی نمک است یا اباصالح ای بهار حسین می رسد آن زمان که می خوانی روضه ای بر سر مزار حسین بی گمان در کنار شش گوشه از تن و آفتاب می خوانی با دوچشم ترت برای همه روضه های رباب می خوانی پرده ی خیمه را کناری زد دید قرص قمر به دست حسین ناگهان دید دست و پا می زد روی دست حسین هست حسین کاش دیگر نبیند این مادر روی غرق به خون اصغر را یا نبیند به روی سرنیزه غنچه ی ناشکفته پرپر را ناصر شهریاری @deabel
ای عشق! کاری کن که درماندند درمان‌ها برگرد و برگردان حقیقت را به ایمان‌ها چشم‌انتظارت شهرهامان کوچه در کوچه غرق خیالِ بوسه بر پایت، خیابان‌ها مستِ شب گیسوی تو، چشم سحرخیزان بی‌تاب تسبیح سحرگاهت، شبستان‌ها مهدیه‌ها دل برده‌اند از حوض مسجدها دور «ولیِّ عصر» می‌گردند میدان‌ها... پُر می‌شود شهر از نوای «آیة الکرسی» تا بگذری از زیر این دروازه قرآن‌ها... در خواب، چشمان تو را دیدند نرگس‌ها شوق گل روی تو را دارند گلدان‌ها ای در صدای مهربانت حجتی کامل! ای در نگاه روشنت اثبات برهان‌ها! هر جمعه در شهری برایت ندبه می‌خوانیم تا یوسف گمگشته! باز آیی به کنعان‌ها... قاسم صرافان @deabel
این روزها که می‌گذرد، غرق حسرتم مثل قنوت‌های بدون اجابتم! بسته‌ست چشم‌های مرا غفلت گناه تو حاضری! منم که گرفتار غیبتم! یک گام هم به سوی شما برنداشتم ای مرحبا به این همه عرض ارادتم! خالی‌ست دست من، به چه رویی بخوانمت؟ دل خوش کنم به چه؟ به گناهم؟ به طاعتم؟ من هر چه دارم از تو، از این دوستیِ توست خیری ندیده‌ای تو ولی از رفاقتم بگذر ز رو سیاهی من، أیها العزیز! حالا که سویت آمده‌ام غرق حاجتم بگذار با نگاه تو مانند حُرّ شوم با گوشه‌چشم خود بِرَهان از اسارتم آن روز می‌رسد که فدایی تو شوم؟ من بی‌قرار لحظه ناب شهادتم یوسف رحیمی @deabel
آن صدایی که مرا سوی تماشا می‌خواند از فراموشیِ امروز به فردا می‌خواند آشنا بود صدا، لهجۀ زیبایی داشت گله از فاصله، از غربت و تنهایی داشت هم‌نفس با من از آهنگ فراقم می‌خواند داشت از گوشۀ ایران به عراقم می‌خواند یادم انداخت که آن سوی تماشا او هست می‌روم می‌روم از خویش به هر جا او هست جمکران بدرقه در بدرقه، تسبیح به دست سهله آغوش گشوده‌ست مفاتیح به دست رایحه رایحه با بوی خودش می‌خوانَد خانۀ دوست مرا سوی خودش می‌خوانَد خانۀ دوست که از دوست پر از خاطره است خانۀ دوست که نام دگرش سامره است آن اویسم که شبی راه قرن را گم کرد با دل ما تو چه کردی که وطن را گم کرد؟ وطن آن‌جاست برایم که پر از خویشتن است یعنی آن‌جا که در آن خانۀ محبوب من است سامرا! خانۀ محبوب من! از او چه خیر؟ از دل‌آرام من، از خوبِ من، از او چه خبر؟ ما همه غرق سکوتیم تو این‌بار بگو سامرا! طاقت ما طاق شد از یار بگو سایۀ روشنش آورده مرا تا اینجا بوی پیراهنش آورده مرا تا اینجا به اذانش، به قنوتش، به قیامش سوگند به رکوعش، به سجودش، به سلامش سوگند قَسَمت می‌دهم آری به همان راز و نیاز آخرین بار کجا در حرمت خواند نماز؟ آخرین مرتبه کی راهی میقات شده‌ست؟ آخرین بار کجا غرق مناجات شده‌ست؟ خسته از فاصله‌ام با منِ بی‌تاب بگو با من از گریۀ او در دل سرداب بگو سامرا! ای که بلندای شکوهت عرش است گرد و خاک قدمش روی کدامین فرش است؟ حرمت ساحل آرام‌ترین امواج است این گدا سامره‌ای نیست، ولی محتاج است از زمستان پیاپی به بهارم برسان بر لبم عرض سلام است به یارم برسان ما به تکرار دچاریم بگو با یارم غیر او چاره نداریم، بگو با یارم ـ رنگ و رو رفته شد آفاق، به دنیا برگرد ما نخواندیم دعای فرج اما برگرد آن‌چه را مانع دیدار شد از دیده بگیر جز تو ما از همه گفتیم، تو نشنیده بگیر تو فقط چارۀ هر دردی و برمی‌گردی وعدۀ بی برو برگردی و برمی‌گردی روزیِ باغچه آن روز نفس خواهد بود جای دل، آن‌چه شکسته‌ست، قفس خواهد بود از سر مأذنۀ کعبه اذان می‌خوانیم قبلۀ کج شده را سوی تو می‌چرخانیم هر کجا می‌نگرم ردّ عبورت پیداست کوچه در کوچه نشانی ظهورت پیداست تازه این اول قصه‌ست، حکایت باقی‌ست ما همه زنده بر آنیم که رجعت باقی‌ست می‌نویسم که شب تار سحر می‌گردد یک نفر مانده از این قوم که برمی‌گردد سید حمیدرضا برقعی @deabel
حالا که سیل غم بنا دارد بیاید کشتی نوحی لاجرم باید بیاید دل را به هرکه غیر او دادیم و گفتیم باز است این در هرکه میخواهد بیاید فریاد ایمان سر برآوردیم و با شک گفتیم منجی جمعه ای شاید بیاید شاید برای کوفیان عصر غیبت بد نیست گاهی استخاره بد بیاید بیراهه رفتیم و گمان کردیم کافی است روی ولا الضالین مومن "مد" بیاید در غیبتیم و ظاهرا فکر ظهوریم قبل از نود آخر چگونه صد بیاید؟ هی درد پشت درد ما دنبال درمان آخر نفهمیدیم او باید بیاید از دست ما گم کرد قافیه خودش را حق دارد اینکه ظرف صبرش سر بیاید علی اکبر نازک کار @deabel
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ نشد که بال بگیرم به سوی باغ بهشت و یا چراغ بگیرم من از چراغ بهشت @hosenih بهشت چیست در عالم مگر جمال حسین خدا کند که نماند به سینه داغ بهشت بهشت روی حسین است و کربلای حسین عجیب زخم عمیقی بود فراق بهشت اگر که سائل درمانده ای برو به کرببلا رواست حاجت عالم به زیر طاق بهشت حرم نرفته چه داند که آن که رفته حرم به چشم دیده در آیینه ها رواق بهشت و یا هر آنکه شبی در حرم سحر کرده به روزگار نگیرد دگر سراغ بهشت برای گریه کن او بهشت هم روضه ست کند حسینیه برپا به هر اتاق بهشت @hosenih رسید شعله ی در تا به خیمه ها آنروز و سوخت در دل آتش دوباره باغ بهشت ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ با یا علی، خدا را با اشک چشم خواندم با فاطمه دعا را با اشک چشم خواندم وقت اذان مغرب، چشمم به سفره تا خورد آیات هل اتی را با اشک چشم خواندم @hosenih دل مرده بودم اما زنده شدم دوباره تا ختم الانبیا را با اشک چشم خواندم دیدم دلم گرفته، ذکر حسن گرفتم با دوست ربنا را با اشک چشم خواندم وقتی در اوج گرما بی تاب و تشنه بودم سالار کربلا را با اشک چشم خواندم فورا مرا خریدند، هربار پنج تن را پنهان و آشکارا با اشک چشم خواندم وقتی دلم شکست و یاد حسین کردم با خویش روضه ها را با اشک چشم خواندم عالم به گریه افتاد، تا شرح غارت آن مظلوم سر جدا را با اشک چشم خواندم @hosenih حتی کفن نکردند آن پیکر رها را جریان بوریا را با اشک چشم خواندم از غربتش زبانم وقتی به لکنت افتاد باقی ماجرا را با اشک چشم خواندم ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ محبت علی و فاطمه ، حسین و حسن محبتی که پدر داده یادمان این است @hosenih محبتی که سرانجام در حساب و کتاب رسد به روز قیامت به دادِمان این است فقط ز درسِ الفبا " حُ سِ ی ن " را بلدیم هزار شکر که سطح سوادمان این است چه فرق می کند اصلاً عجم ، عرب ، غیره... که اهل روضه شدیم و نژادمان این است یکی زیارت دنیا یکی شفاعت حشر تمام خواهشِ دلهای خادمان این است @hosenih بقیع می شود آباد مثل کرببلا خدا گواست که ما اعتقادمان این است ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ نور نازل، چهارده‌ معصوم عقل‌کامل، چهارده معصوم چارده عصمت خداوندی مظهر قدرت خداوندی @hosenih چارده ماه آسمان‌افروز چارده آفتاب‌ظلمت‌سوز چارده چشمه‌ی عسل‌آگین چارده‌ اسم‌ چون‌ شکر‌شیرین چارده آبشار ربانی چارده‌تا شراب سبحانی چارده‌ فهم از خدای بزرگ چارده‌تا خدانمای بزرگ چارده قبله در میان بشر چارده کعبه‌ی امان بشر چارده‌ تکیه‌گاه هر‌ مومن چارده‌ جان‌پناه هر‌ مومن چارده‌لو‌لوء، چارده‌ مرجان  چارده سوره، چارده قرآن چارده‌ راه‌ مسقیم‌‌ به‌ او چارده‌تا شفا، دواء، دارو چارده حبل‌ متصل‌ به‌خدا چارده‌ رشته‌ی‌ توسل‌ ما چارده نور‌ و احد‌ ازلی جلوه‌ی‌ احمد‌ و‌ جلال‌ علی @hosenih چارده‌ تاج‌ِنور بر سرشان فخرشان‌فاطمه‌ست، مادرشان چارده‌خیر‌ و‌ چارده‌برکات دائماً بر‌ وجودشان صلوات ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم‌الله الرحمن الرحیم تقدیم به ▶️ سبز همچون سرو حتی در زمستان ایستادم کوهم و محکم میان باد و طوفان ایستادم بر تنم رخت سپیدی چون لباس رزم مانده خاکریز اینجاست، جان بر کف به میدان ایستادم @hosenih خورده ام سوگند باید مرهم هر درد باشم قول دادم، پای سوگندم به قرآن ایستادم پای تخت هر مریضی پای سجاده ست گویا، در نماز عشق با چشمان گریان ایستادم اشک هایم را نبیند هیچکس، باید بخندم من که دور از خانه، دلتنگ عزیزان ایستادم از پرستار بزرگ کربلا یاری گرفتم با صبوری گرچه غمگین و پریشان ایستادم جمع ما بوی شهادت می دهد این روز و شب ها بین همکاران خود بین شهیدان ایستادم سرفه ی خشک و گلوی خشک و تب… لرزید پایم زیر لب گفتم سلام ای شاه عطشان! ایستادم @hosenih ایستادم در دل موج بلا… دنیا بداند تا زنم بر دفتر غم مهر پایان ایستادم شاخه ی سبز دعا، رخت سپید و دیده ی خون من به پای خانه ی خود، پای ایران ایستادم... ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
برگرفته از این عشق ، توان جان رنجور من است همصحبت قلب از همه دور من است من در طلب رضای تو می کوشم لطف تو نشان سعی مشکور من است شاعر: @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ چندشب مانده فقط برگ امان نیست مرا توشه ای از برکات رمضان نیست مرا..  یک زمان گریه کنی خوب برایت بودم خاک بر سر شده ام! اشک روان نیست مرا @hosenih توبه هایم عقب افتاد و جوانیم گذشت پیری از راه رسیدست، توان نیست مرا سرم آنقدر به دنیا و ظواهر گرم است چیزی از باطن اسرار عیان نیست مرا  آشتی کردن من باهمه بود الا او سود این دوستی ام غیر زیان نیست مرا شب قدر از کف من رفت و برای بخشش غیر روز عرفه هیچ زمان نیست مرا... تا زمانیکه حسین است رفیق دل من میل همراه شدن با دگران نیست مرا  دور هم بودن ما را بنویسید بهشت نفسی جز نفس سینه زنان نیست مرا @hosenih آه جز کرببلا هیچ نمیخواهم من آه جز کرببلا قبله جان نیست مرا خواهری رفت سوی مقتل و میگفت حسین جای تو همسفری غیر سنان نیست مرا.. ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e