eitaa logo
💚عزیزم حسین💚
3هزار دنبال‌کننده
6.2هزار عکس
5.1هزار ویدیو
123 فایل
ا ﷽ ا تکثیرکانال تکثیرعشق ناب 💚 تمام ذرات وجودم عشق ناب فاطمی است والحمدلله فاطمه ای که هستی اش هست به ماسوا دهد رزق اگرکه میدهد به یمن اوخدا دهد ای عشق سربلندکه برنیزه میروی از حلقه کمندتو راه گریز نیست کانال دیگر: @yaraliagham @qalalsadegh135
مشاهده در ایتا
دانلود
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 مثل بابام حیدر منم جگر دارم برا دفاع از تو سینه سپر دارم اشاره کن تا که به پات بدم این سر فکر نکنی ترسی من از خطر دارم پره غصه و محن هستم من هم حسین و هم حسن هستم من جگرشیری دارم می دونی مرتضی به شکل زن هستم امون ای وای امون از غربت فداییه اصغر فداییه اکبر در بساطم تنها این دو پسر دارم اورده ام همرام لشگرم و داداش به همراه خودمن دو شیر نر دارم یکی سنگ میونه ابروشون زد یکی با دشنه به پهلوشون زد یکی از راه رسیدو محکم با لگدش به سرو به روشون زد امون ای وای امون از غربت ای همه ی هست و دارو نداره من چی کار کنم از دل غمت رو بردارم می بینی از غصت دلم پریشونه می بینی از غصت دیده ی تر دارم تنشون دوخته به هم با تیر شد سهم این دوتن چقدر شمشیرشد مثل اکبر شدن اربا اربا رو خاکا پیکرشون تکثیر شد رضا نصابی طفلان حضرت زینب (س) شور 🔻🔻🔻🔻🔻 🌐 https://www.beharalashar.ir 🔺🔺🔺🔺🔺 💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 @beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 سالار زينب - دلدار زينب - اي يار زينب - حسين من در شور و شينم - بهرت حسينم - اي نور عينم - حسين من ------- برادر من اي بي قرينه شاه مدينه عزيز دل بنما قبول اين دو غنچه ام را آرام جانم قرار دل - بده به زينب رخست برادر تا اين دو گل را کند فدا آورده ام من دو نو جوانم نيلوفرانم بهرت اخا ------ جان دو طفلم اخا فداي - يک تار موي طفلان تو اين دو ضبيح عطشان و خسته - اي جان زينب فداي تو - بنگر برادر طفلان زينب در شور و شينند اينک دگر اين هديه هاي ناقابلم را - اي عشق زهرا از من بخر ------- بنگر چگونه کفن به قامت بهر شهادت آماده اند در انتظار ازن نبرد و سر مست جامت استاده اند - سرمايه اي جز اين دو ندارم دار و ندارم اين است و بس جان برادر بيا رها کن کبوترانم از اين قفس ------- اي کاشو بينم زخمي و صد چاک در خون و در خاک طفلان خود نظر دو چشمت کردم عزيزم اين لاله هارا با جان خود - الحمد الله کردي ز خواهر اين هديه هارا مولا قبول تازنده هستم شرمنده هستم از روي ماهت يابن الرسول طفلان حضرت زینب (س) نوحه 🔻🔻🔻🔻🔻 🌐 https://www.beharalashar.ir 🔺🔺🔺🔺🔺 💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 @beharalashar
تا دم مرگ تو را مرثیه خوان خواهم ماند نوکرت بوده و هستم و همان خواهم ماند مثل فطرس همه ی عمر به چشمان پر اشک صبح و شب رو به حرم نامه رسان خواهم ماند @hosenih زیر باران غمت دل به جنون خواهم زد مثل یک موج در اوج هیجان خواهم ماند حسرت هیچ کسم نیست در این تنهایی عبد آقای جوانان جنان خواهم ماند تن به مرداب جهالت ندهم با مهرت گرچه یک قطره ولی در جریان خواهم ماند هر کسی در گذر عمر عوض خواهد شد من که در قاطبه ی گریه کنان خواهم ماند رشک من عاقبت کار زهیر است فقط سائل عاقبت خیری تان خواهم ماند @hosenih پنجه در زلف ضریحت نکشیدم چندی ست باز در حسرت آن کعبه ی جان خواهم ماند؟ مثل بی تابی فرزند به آغوش پدر از حرم دورم و در آه و فغان خواهم ماند شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
محرمی که نباشی در آن محرم نیست بدون تو ضربان زمین منظم نیست چقدر ساده گرفتیم بی تو بودن را هزار سال بدون تو زندگی...کم نیست @hosenih خودت بخواه که دست از گناه بردارم که عهدهای منِ روسیاه محکم نیست هزار بار خودت را به ما نشان دادی ولی چه فایده...چشمان ما که محرم نیست خودم به چشم خودم دیده ام که در روضه حلاوتی ست که در هیچ جای عالم نیست @hosenih حوائجم همه در بین روضه یادم رفت غمت چه کرده...غم روزگار یادم نیست بیا و روضه ی گودال را بخوان آقا محرمی که نباشی در آن محرم نیست شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
نزدیک تری از رگ گردن به گدایت ماییم و طواف حرم کرب و بلایت هر جای جهان می نگرم نام تو آنجاست از هر نظر انگار شبیهی به خدایت @hosenih گشتیم تمامی جهان را و ندیدیم شیرین تر و دلچسب تر از شور عزایت در روز قیامت که جهان دور تو جمع است بگذار که ما نیز بیفتیم به پایت بگذار که من نیز گرفتار تو باشم یک جرعه بنوشان به من از جام بلایت پر سوخته چون فطرس و دلسوخته چون حر من آمده ام باز به امید عطایت ای آن که جهان تکیه به دستان تو داده ست حالا چه شده تکیه زدی خود به عصایت با خود و سپر رفت به میدان علی اکبر از معرکه برگشت ولی بین عبایت @hosenih دیدند ملائک همگی گوشه ی گودال آغوش گشوده ست خداوند برایت بر نیزه شدی قاری قرآن، چه شکوهی ای آنکه دل از فاطمه می بُرد صدایت شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
با رخصت از خدای تعالی!فقط حسین ما گم نمیشویم هَدَینا فقط حسین سر خم نمیکنیم به هر قبله دروغ دل را نمیدهیم  به هرجا!فقط حسین @hosenih بگذار هرکه خواست گدای کسی شود مارا چه کار با دگران.ما فقط حسین! صد مرده زنده میشود از ذکر یا حسین گفته خود مسیح مسیحا فقط حسین خیلی دعام‌ کرده اگر نوکرش شدم دارد هوای سینه زنش را فقط حسین سرمایه محبت زهراست دین من سرمایه محبت زهرا فقط حسین @hosenih امسال جای ما وسط صحن خالی است یک کربلا بده به گداها فقط!حسین.. از شهر شام تا برسد باز پیش تو یک ذکر گفت گفت زینب کبری،فقط حسین شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
گوشوارم را بگیر انگشترش را پس بده آه ، تنها دلخوشی دخترش را پس بده موی بابا را رها کن ، گیسوی من را بکش هر چه میخواهی بزن اما سرش را پس بده @hosenih چشمهایش پر ز خاکستر شده ، نشناختم لطف کن مژگان چشمان ترش را پس بده معجرم آتش گرفت و گیسوانم سوخته جای آن ، کهنه لباس مادرش را پس بده لااقل قبل از رسیدن تا سر بازار شام تکه ای از روسری خواهرش را پس بده عاقبت جان میدهد از این پریشانی رباب جای این طعنه زدن ها اصغرش را پس بده @hosenih کودکی از بام سنگی را به سویم پرت کرد داد زد خلخال پای لاغرش را پس (نده) روضه خوان مبهوت مانده در ردیف روضه ها گوشوارش را نگیر ، انگشترش را پس بده شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
غم تو آبروی ماست این غم را مگیر از ما دلیل پلک‌های زخم! مرهم را مگیر از ما نگاه خیس ما ارثیه‌ی آبا و اجدادی‌ست بیا لطفی کن این حق مسلّم را مگیر از ما @hosenih برای ما که از غوغای این عالم گریزانیم همین یک دلخوشی مانده‌ست، این کم را مگیر از ما به غیر از خیمه‌ی تو هر کجا آلوده‌ی فتنه‌ست نشستن در پناه سرخ پرچم را مگیر از ما رضا(ع) فرمود "فَابکِ لِلحُسین اِنْ کُنتَ باکِیّا" عمل کردن به این فرمان محکم را مگیر از ما @hosenih دم نوحه برای سینه‌زن حکم نفس دارد بدون روضه می‌میریم، این دم را مگیر از ما تمام سال با شوق همین یک ماه سر کردیم تمام سال را باشد... محرّم را مگیر از ما شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
ای ماه عشق ،ماه شهادت خوش آمدی ای در تو شاهراه سعادت خوش آمدی ای ماه خون گرفته که نامت محرم است ماه حسین(ع) شمس هدایت خوش آمدی @hosenih هر شب ندا دهند بشیران عرش حق ای نوکرحسین(ع) به هیئت خوش آمدی کاری دراین نظام ، بدون حساب نیست زهرا (س) نوشته نامه دعوت خوش آمدی جنت به حال روضه نشین غبطه می خورد ای مستمع ، به روضه جنت خوش آمدی @hosenih آبادی بهشت ، ز حالِ خرابِ ماست ای گریه کن به بزم محبت خوش آمدی یک جمله روضه یادشهیدان، رقیه(س)گفت: بابا به این خرابه خلوت خوش آمدی شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
 شکر خدا ماه محرم رسید بهر دلم مونس و همدم رسید شکر خدا اهل بُکا می شوم سینه زن ماه عزا می شوم شکر خدا خیمه غم پا گرفت دست مرا حضرت زهرا گرفت شکر خدا من به دعای حسین سینه زنم باز برای حسین @hosenih شکر خدا باز کنم نوکری نوکری اما بجهان سروری باز شده همدمم این روزها پیروهن مشکی و شال عزا باز حسینه وباز این چه شور باز همان قصه اشک و بلور باز شب سوم این ماجرا باز رقیه نمک این عزا باز عطش باز نوا بهر آب باز غم روضه ی طفل رباب باز دلم در یَم غم گُم شود باز شب هفتم و هشتم شود باز موذن، علیِ اکبر است باز پدر پشت سرش مضطراست @hosenih باز وفای گل ام البنین باز عزای گل ام البنین باز دوصد تیر ز کین می خورد باز به صورت به زمین می خورد باز کسی غرق یم خون شود کُشته افتاده به هامون شود باز کسی آید و از پشت سر موی سری را بکشد بی خبر شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
خورد در عالم ذر تا نظر ما به حسین سجده کردیم که شد گرم سر ما به حسین فاطمه دست کشیدست به چشم تر ما گره خوردست اگر چشم تر ما به حسین یک شب آمد پی ما گفت شما مال منید! دیگر افتاد از آن شب‌ گذر ما به حسین @hosenih دل ما وادی امنش شده، فاخلع نعلیک! بخدا سوخته مردم جگر ما به حسین صد برابر شده این وسع کم ما به حسن سود خالص شده حتی ضرر ما به حسین چهارده قبله خدا خلق نموده اما.. انس دارد نفس بیشتر ما به حسین پدری کرده برای همه نوکرهایش بدهی داشت از اول پدر ما به حسین گریه کردیم و جراحات تنش بهتر شد جلوه کردست در عالم هنر ما به حسین @hosenih درحسینیه همه زائر ارباب شدیم  وصل شد تا که دل یک نفر ما به حسین کاش در موقع تلقین گدا سر برسد آن زمانیکه رسیده خبر ما به حسین اربعین باز میایم حرم ان شالله منتهی میشود آخر سفر ما به حسین شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
پَر پَر زدی و بال و پَر تو رها نشد آه…ای غریب، راه گلوی تو وا نشد در ازدحامِ زخمِ تنت نیزه جا نشد از روی سینه تو چرا؟! شمر پا نشد با دست و پا زدن نفست تنگ می شود بی حالی و نصیب سرت سنگ می‌شود دیدی هِلال آب نیاورد و دیر شد دیدی که کهنه پیرُهنت غرق تیرشد دیدی تمام پوشش تو یک حصیر شد زینب کنار جسم تو یکباره پیر شد طاقت بیار، لشکرت ای شاه می رسد طاقت بیار ، مادرت از راه می رسد ای کاش چوب کفر به ایمان نمی زدند با خیزران به قاری قرآن نمی زدند آتش به خیمه های پریشان نمی‌زدند نیزه به پهلوی تو حسین جان ،نمی زدند از نعل ها سراغ تنت را گرفته ایم از دست "بوریا" کفنت را گرفته ایم یک عده روی غارت سر شرط بسته اند یک عده روی خُود و سپر شرط بسته اند یک عده روی مشک قمر،شرط بسته اند ای وای...روی زیور و زر شرط بسته اند من تازیانه می خورم و تو نفس بگیر برخیز و معجری که ربودند پس بگیر اصلا کسی به آینه سنگ جفا نزد! آن پیرمرد روی تنت با عصا نزد! در قتلگاه هیچ کسی دست و پا نزد! با نیزه بر گلوی تو آن بی حیا نزد! مادر دوباره مونس و تنها کَسَت شده بر گرد سمت خیمه که "دلواپست" شده علی اصغر یزدی @rozeh_1
زمین یک آهِ شعله ور درآورد غم ِ تو اشکِ پیغمبر(ص) درآورد تنت را تیرباران کرد و دیدم دوباره نیزه ای دیگر درآورد بمیرد حرمله(لع) که با تبسّم؛ سه شعبه زد به سمتت! پر درآورد رسید و پیکرت را غرقِ خون دید دلِ مادر سر از محشر درآورد یکی آورد با خود نعلِ تازه یکی پیراهن از پیکر درآورد نشست و با غضب از دستت ای وای هم انگشت و هم انگشتر درآورد نمی‌دانم چه شد که خنجرِ شمر(لع) زد و از حنجرِ تو سر درآورد! مرضیه عاطفی @rozeh_1
نیرو نمانده است به بازو برادرم تا نیزه های در بدنت را درآورم ای عمر من چگونه تنت اینچنین شده بالا بلند قامت تو چون نگین شده با تیغ و تیر پیرهنت ریز ریز شد از نعل های تازه تنت ریز ریز شد ای پاره پاره تن به زمین ریختی حسین از دست های من به زمین ریختی حسین یک لحظه قلب من متحیر شد و شکست بردند نیزه ها بدنت را به روی دست دستی سیاه پیرهنت را ربوده است هر نیزه قسمتی ز تنت را ربوده است نشناختم اگر که تو را حق بده حسین آه ای مرملٌ بدما حق بده حسین چون چاره نیست از بدنت دور می شوم با تازیانه ها ز تنت دور می شوم زخمی ترین بدن به که بسپارمت حسین؟ تنهاترین من به که بسپارمت حسین؟ از لحظه ای که گرگ صفت ها رها شدند خلخال ها روانه ی بازارها شدند غربت ببین چگونه سفر می برد مرا فریادهای حرمله سر می برد مرا خولی برای بردن تو کیسه جور کرد گویا هوای کوفه و نان تنور کرد حسن کردی @rozeh_1
خیمه‌ها را یکی‌یکی گشتم تا که امشب تو را نگاه کنم تا دل سیر گریه‌ای بکنیم تا دَمِ صبح آه آه کنم پشتِ این خیمه‌ها،چرا بر خاک؟ فکرِ این تشنه‌ی صدایت باش خارها را که حال می‌چینی جان من فکر دستهایت باش تازه خوابیده‌اند طفلانت سایه‌یِ میرِ خیمه کم نشود دلِ من می‌تپد دعای کن بی علمدار این حرم نشود هرچه خواستم رباب بس بکند آنهمه آه و ناله را که نشد هرچه می‌خواستم ببافم باز گیسوانِ سه ساله را که نشد اصغر امشب که خواب رفته ولی حال و احوال مادرش پیداست با خودش تا به صبح می‌گوید که سفیدیِ حنجرش پیداست خواب دیده که شیرخواره یِ او لبش از آفتاب خشک شده کاش می‌شد بگیرد از شیرش حیف شیر رباب خشک شده جان مادر بیا و از پیش من نه طفلان بی پناه نرو هرکجا می روی برو اما سمت گودال قتلگاه نرو حسن لطفی @rozeh_1
من از آتش‌زدن بال و پرت می‌ترسم شب به پایان برسد از سحرت می‌ترسم این جماعت همه در فکر عذابت هستند آه از آتش روی جگرت می‌ترسم غم چشمان تو با قبل تفاوت دارد بی من زار نرو از سفرت می‌ترسم اصلا امشب چقدر توصیه داری آقا دارم از این‌همه اما اگرت می‌ترسم چشم من خورد به اکبر جگرم سوخت حسین من ز پاشیدن جسم پسرت می‌ترسم تیرهایی که سه‌شعبه‌ست مهیا کردند از تهاجم سوی چشم قمرت می‌ترسم رحم بر طفل صغیر تو ندارند اینها خیلی از تیر و گلوی ثمرت می‌ترسم زنده‌ای و بسوی خیمه‌ی تو می‌آیند ته گودال ز چشمان ترت می‌ترسم سیدپوریا هاشمی @rozeh_1
بین گودال و حرم،عطر فروشم فردا تن عریان تو را با چه بپوشم فردا؟ من ببینم که تو بی پیرهنی می میرم تکیه ی بر نیزه ی غربت بزنی، می میرم چقدر دلهره و غم سرِ پیری دارم! پدرم گفت که یک روز اسیری دارم پدرم گفت که یک روز بلا می بینم سرِ نی، زلف پریشان تو را می بینم وحید قاسمی @rozeh_1
عکس امشب که خوش احوال تو را می بینم عصر فردا ته گودال تو را می بینم آمدم تا که دلی سیر کنارت باشم شانه بر مو بزنی، آینه دارت باشم چقدَر پیر شدی!؟ از حسنم پیر تری! از من خسته به والله! زمین گیر تری! مادرم بود که آگاه ز تقدیرم کرد من اگر پیر شدم، پیری تو پیرم کرد عصر فردا به دل مضطر من رحمی کن ته گودال به چشم تر من رحمی کن من ببینم که تو بی پیرهَنی می میرم تکیه بر نیزه ی غربت بزنی، می میرم آه از سینه ی پر خون بکِشی می میرم از دهان نیزه ای بیرون بکشی، می میرم سر گودال من از هول و ولا خواهم مرد زود تر از تو در این کرب و بلا خواهم مرد پنجه ی کینه به مویت برسد من چه کنم!؟ نیزه ای زیر گلویت برسد من چه کنم! بوسه ی فاطمه بر حنجر تو می بینم خنجری کُند به پشت سر تو می بینم بین گودال و حرم، عطر فروشم فردا تن عریان تو را با چه بپوشم فردا!؟ چادرم هست، ولی همسفرم شک دارم! تا دم عصر بماند به سرم، شک دارم! مُردم از غم، بروم فکر اسیری باشم قبل از آن، فکر مهیّای حصیری باشم وحید قاسمی @rozeh_1
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 عمه جان ول کن من از اصغر که بهتر نیستم عمه با قاسم مگر اصلا برادر نیستم ؟ سن و سالم را نبین از قد و قامت هم نپرس پهلوانم من ، مگر از نسل حیدر نیستم ؟ هی فقط امروز چسبیدی به من از صبح زود دستهایم را رها کن من که دختر نیستم تو به فکر بچه ها ، زن ها ، به فکر خیمه باش من بزرگم ، لااقل کمتر ز اصغر نیستم ناله هل من معین دارد کبابم می کند من مگر عمه ز سربازان لشکر نیستم ؟ گیرم این مردم همه دشمن، کسی هم نشوند مه جان دارد صدایم می کند ، کر نیستم یک عمو مانده برایم در تمام زندگی دیگر اصلا فکر دست و بازو و سر نیستم دارد آنجا عمه جان هی نیزه بالا می رود حیف عمه ، قتلگه من پیش مادر نیستم آسمان دارد صدایم می کند این الحبیب؟! من اگر بالم نسوزد که کبوتر نیستم عبدالله ابن الحسن (ع) روضه 🔻🔻🔻🔻🔻 🌐 https://www.beharalashar.ir 🔺🔺🔺🔺🔺 💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 @beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 گرچه از داغ جوان تا شده ای ما هستیم و که گفته است که تنها شده ای ما هستیم تو چرا بار دگر پا شده ای ما هستیم ما نمردیم مهیا شده ای ما هستیم رخصت دیدن تو فرصت ما شد اما نوبتی هم که بود نوبت ما شد آقا به درخیمه ما نیز هرازگاه بیا با دل ماسه نفرراه بیا راه بیا چشمهامان پر حرف است که کوتاه بیا تو بیا با قدمت گرچه با اکراه بیا تا ببینی که به تیغ و زره آراسته اند تند بادند که در معرکه برخاستند باز میدان ز تو جنبش طوفان با من تخت از آن توو پیش تو جولان با من شاه پیمانه ز تو عهد به پیمان با من ذره ای غم به دلت راه مده جان با من آمدم گرم کنم گوشه بازارت را تا نگاهی بکنی این سر بدهکارت را به کفم خيرعمل خيرعمل آوردم دو شکر قند دو شهد و دو عسل آوردم من از این دشت شقایق دوبغل آوردم دو سلحشور ز صفین و جمل آوردم تیغ دارند و پی تو به صلایی رفتند شیرهایم به پدر نه که به دایی رفتند دست رد گر بزنی دست ز دامان نکشم دست از این خیمه رسد از سر پیمان نکشم بعد از این شانه به گیسوی پریشان نکشم تیغ می گیرم و پا از دل میدان نکشم به تو سوگند که یک دشت به هم می ریزم چشم تا کار کند تیغ و علم می ریزم دختر مادرم و جان پس در خواهم داد او پسر داده و من هم دو پسر خواهم داد جگرش سوخت اگر من دو جگرخواهم داد ميخ اگر خوردبه تن تن به تبر خواهم داد چادرش را به کمر بست اگر می بندم دلِ تو مادریُ روضه ی او سوگندم قنفذ از راه از آن لحظه که آمد می زد تازه میکرد نفس را و مجدد می زد وای از دست مغیره چقدر بد می زد جای هر کس که در آن روز نمی زد می زد مادرم ناله بجز آه علی جان نکشید دست او خرد شد و دست زدامان نکشید وای اگر خواهر تو حیدر کرار شود حرمم صاحب یک نه دو علمدار شود لشگری پا و سر و دست تلنبار شود بچه شیر خودش شير جگردارشود در دلم خون تو با صبرحسن می جوشد خون زهراست که در رگ رگ من می جوشد وقت اوج دو كبوتر دوبرادر شده بود نيزه و تير تبرهادوبرابرشده بود خيمه اي سد دوچشم تر مادر شده بود ضربه هاشان چه مكرر چه مكرر شده بود روي پيشاني زينب دوسه تاچين افتاد تا كه از نيزه سر اين دو به پايين افتاد شاعر : حسن لطفی طفلان حضرت زینب (س) روضه 🔻🔻🔻🔻🔻 🌐 https://www.beharalashar.ir 🔺🔺🔺🔺🔺 💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 @beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 رها کنید مرا زین خیام تا بروم دو بال خویش گشوده سوی خدا بروم عموی من که به چنگال خصم افتاده دگر چه جای سوال است من کجا بروم ببین که سایه ی قاتل به صورتش افتاد هجوم برده سرش را کند جدا بروم مرا به راه عمو نذر کرده بابایم برای انکه کنم نذر او ادا بروم میان هر رگ من خون دست عباس است به عشق آنکه شوم مثل او فدا بروم تمام ترس من از بعد عصر عاشوراست که در میان اسیران زکربلا بروم من و نگاه به روی کبود ناموسم همان خوش است که بر روی نیزه ها بروم عبدالله ابن الحسن (ع) روضه 🔻🔻🔻🔻🔻 🌐 https://www.beharalashar.ir 🔺🔺🔺🔺🔺 💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 @beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 حسینم ای شهید تشنه لب ، کنار قبرت اومده زینب میخوام که جونم و بگیره رب ، بالا سر تو نپرس تو حال و روزم و داداش گواه حال زینبه اشکاش دیگه توون نمونده تو پاهاش ، بالا سر تو کدوم سر و کدوم تن و پیکر تو بودی و هجوم یک لشگر غارت شد انگشت و هم انگشتر برات بمیرم ، برات بمیرم *** یادم نمیره لحظه آخر ، همون دمی که اومدش مادر جلوی چشمای بابام حیدر ، با کینه میزد رمق نداشت صدای محزونت دیگه به لب رسیده بود جونت گرفته بود محاسن خونت ، با کینه می زد شد آسمون کبود و خونین رنگ برای غارت تنت شد جنگ دفن شدی با نیزه و تیر و سنگ برات بمیرم ، برات بمیرم شاعر : منصور عرب امام حسین (ع) نوحه 🔻🔻🔻🔻🔻 🌐 https://www.beharalashar.ir 🔺🔺🔺🔺🔺 💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 @beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 گفتم بابامو میخام ولی یه سر برام آوردن جلو چشای عمه زینب بابا النگوهامو بردن گفتم بابامو میخام محکم به صورتم سیلی زد جلوی دخترای شامی با مشت و پا بهم خیلی زد امان از دل عمه مادر بود برای من چقد تو مسیر شام کتک خورد به جای من ببین بابا زخمیه لاله ی گوشم ببین بابا لباس پاره میپوشم زجر حرومی اومد کشید موهامو از پشت سر گوشواره هامو از گوشم کند شدم شبیه یه گل،پرپر تنم شده غرق درد سنان بی حیایه نامرد تویه هوای سرد صحرا با تازیونه من رو میزد نبودی که ببینی توی کوچه ها رفتم میون اون شلوغی زیر دست و پا رفتم چشت روشن بزم حرامم بردن چشت روشن تو ازدهامم بردن بقلم: حسین محبی حضرت رقیه (س) شور 🔻🔻🔻🔻🔻 🌐 https://www.beharalashar.ir 🔺🔺🔺🔺🔺 💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 @beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 تو نبودی که ببینی چه ستمهایی شد ناگهان دشمن تو بر سرمان ریخت پدر بعد گودال حرم بود و حرامی بابا از سر و صورتمان معجرمان ریخت پدر یک حرامی ز پسِ خیمه نشان از سر، داد لشگری را به سر اصغرمان ریخت پدر بعدِ تو دشمن بد ذاتِ خدا بارانی از غُل و سلسله بر پیکرمان ریخت پدر هر زمانی به خدا دست عدو بالا رفت زَهرۀ عمّه، دلِ مادرمان ریخت پدر پشت دروازه شام از همه سو میدیدیم چقدر سنگ به دور و برمان ریخت پدر همه دیدند که خون نه، عرق شرم هنوز از سرِ نیزۀ آب آورمان ریخت پدر وای از آن لحظه که هی بر سر و روی تو شراب پیش چشمان پر از گوهرمان ریخت پدر مجتبی تاجیک ( ساده ) حضرت رقیه (س) روضه 🔻🔻🔻🔻🔻 🌐 https://www.beharalashar.ir 🔺🔺🔺🔺🔺 💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 @beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 آرامه جانه من،روح و روانه من بر نوکرت کن عنایت دمی مولا من خادمت هستم،گرچه بدوپستم شده حاجته قلبه من آقا کربلا افضل الاذکار،ماهه شبه تار،اربابه عالم یاحسین سیدالعطشان،ای روح قرآن،خرابه حالم یاحسین (اللهی العفو)2بحقه مولاناالحسین * * * "بنددوم" دلواپسم آقا،من بی کسم آقا عمریه چشمام به راهه فرج مانده ای حضرت دلبر،ای نائب الحیدر مادر به گوشم دعای فرج خوانده بسه صبوری،این هجرودوری،همه امیدم مهدی آقاکجایی،چقدر جدایی،صبح سپیدم مهدی (العجل آقا)3مهدی * * * سربازه اسلامیم،پیوسته میخوانیم مدافعانه حرم،پیروه عشقیم در حفظ ولایت،همواره باغیرت ما حافظه دو حرمهای دمشقیم عبده حسینیم،به شوروشینیم،کرببلامون تو جبهه هاست عشقه اسارت،بعدش شهادت،محسن حججی الگوی ماست (آه وواویلا)2بازم جاموندم ازشهدا * * * "بندچهارم" چون میثم تمار،میریم به سره دار سرمیدهیم دررهت،باشوق وبیتابی ذکره مدامه ما،برلب شعاره ما لعن علی داعش وصعود و وهابی پابنده احساس،مریده عباس،مثاله سقای علقمه جون میدم آخر،با بدنه بی سر،روی پلاکم یافاطمه (عشقه شهادت)3برا حسین * * * شاعر:الیاس محمدشاهی اجرا:کربلایی حامدرضوانی امام حسین (ع) زمینه 🔻🔻🔻🔻🔻 🌐 https://www.beharalashar.ir 🔺🔺🔺🔺🔺 💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 @beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 کاروان حاجیان آمدند در نینوا بعد حج نزد خدا می کنند جان را فدا زینبا گوید حسین اینجا کجاست؟ بی گمان اینجا همان کرب و بلاست؟ کربلا یا کربلا (4) بوسه زد مولا حسین بر زمین و خاکِ عشق ناله و گریان شدش کار اهلِ پاکِ عشق گفت و آری این همان غوغا سراست تا ابد خاکش به عالم کیمیاست کربلا یا کربلا (4) اندرین دشت بلا اصغری پرپرشود جان فدای دین خود حضرت اکبر شود می شود عباس آب آور شهید محشری دیگر شود اینجا پدید کربلا یا کربلا (4) کودک ناز حسین سدّ سیلی می شود هم ز گوش و هم ز رو هر دو نیلی می شود صد امان از غصّه ی اهل حرم وارد کرب و بلا شد دلبرم کربلا یا کربلا (4) امام حسین (ع) نوحه 🔻🔻🔻🔻🔻 🌐 https://www.beharalashar.ir 🔺🔺🔺🔺🔺 💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 @beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 بدون عشقت کارم تمومه نفس کشيدن بي تو حرومه بعد يه عمري گدايي شب جمعه ام يادم نميره هردلي شد کربلايي عاقبت از غمت مي ميره -- سينه زني که فاطمه دوسش داره خراب عشقه مي دونه روضه اربابش حسين کتاب عشقه کتابي که تو هر صفحش هزارتا قصه داره *** امام حسین (ع) شور 🔻🔻🔻🔻🔻 🌐 https://www.beharalashar.ir 🔺🔺🔺🔺🔺 💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 @beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 گرچه قدم کوچک است و بار ندارد بیشتر از یازده بهار ندارد عشق تو با سن و سال کار ندارد سر کشی عشق من مهار ندارد هرکه شد از عشق مست عبد حسین است هرکسی عبدلله است عبد حسین است من که پسر خوانده ی سرای عمویم ماحصل زحمت دعای عمویم دست چه باشد کنم فدای عمویم دار و ندارم همه برای عموم در سر ما فرق ، بین دست و جگر نیست مرد خدا نیست آنکه مرد خطر نیست حضرت عزوجل که ترس ندارد کوه وقار از کوتل که ترس ندارد طفل حسن از جدل که ترس ندارد بچه ی شیر جمل که ترس ندارد وای اگر نیزه ای به دست بگیرم زیر و زبر میکنم به عشق امیرم از سر شوق است اگر که بی کفنم من مرد بی دفاع عمو حسین منم من طفل حسن زاده نه خودم حسنم من عمه مهیای جنگ تن به تنم من یک تنه پس میزنم به لشکر کوفه عمه سپاهت منم برابر کوفه حال که در خیمه های او پسری نیست از علی اکبرش دگر خبری نیست ماندن من در حرم چنان هنری نیست دست ضعیفم که هست اگر سپری نیست دست من از جنس دست مادر آقاست ارث قدیمی ما ز کوچه ی زهراست جان که نباشد حرم چه فایده دارد بعد عمو پیکرم چه فایده دارد از همه کوچکترم چه فایده دارد حبس شدن در حرم چه فایده دارد عمه یسار و یمین چقدر شلوغ است دور عمو را ببین چقدر شلوغ است زانوی من خم شد آن سوار که افتاد از روی مرکب بی اختیار که افتاد با طرف راست یک کنار که افتاد بر روی شمشیر و سنگ و خار که افتاد عمه ببین نیزه را به مشت گرفتند موی عموی مرا ز پشت گرفتند عمه بس است این همه تپیده شدن ها ضربه ی شمشیر ها شنیده شدن ها زیر لگدهای چکمه دیده شدن ها این طرف و آنطرف کشیده شدن ها دیر شد عمه بیا و مرا رها کن عمه برو در میان خیمه دعا کن آمد و آن تیرهای جدا شده را دید روی تنش زخمهای وا شده را دید دور سرش چند مرد پاش ده را دید در بدنش نیزه های تا شده را دید یابن خبیثه چرا به سینه نشستی روی حسینیه ی مدینه نشستی عبدالله ابن الحسن (ع) روضه 🔻🔻🔻🔻🔻 🌐 https://www.beharalashar.ir 🔺🔺🔺🔺🔺 💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 @beharalashar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ا﷽ ا عزیزم حسین❤️❤️❤️ عزیز فقط شمایی ❤️ عزیز هر آنچه است که، رنگ و بوی شما بدهد❤️ عشق فقط شمایی❤️ هستی و وجود فقط شمایی❤️ روح و ریحان فقط غم شماست❤️ عزیزم حسین❤️ عزیزم حسین❤️ عزیزم حسین❤️ @shoormahshar
یه عالمه گریه ۳.mp3
6.98M
ا﷽ ا تا خوب نشه زخمات ،دست برنمی دارم اما مگر ،زخمهای تو ای حسین عزیزم ، یکی و دو تا و سه تا بود جسمی که سر ندارد بدنی که اربا اربا شد پیکری که زیر سم اسبان و سواران ماند مگر التیام می یابد 💚❤️🖤 لباس کهنه چه حاجت چه سود تیماری تنی نماند جامه پوشند یا کفنش.. 🎤 عزیزم حسین❤️ عزیزم حسین❤️ عزیزم حسین❤️ @shoormahshar