شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#داستان_زندگی_اعضا ❤️🍃 فرشته ناصر با تحدید از خونه رفت . ناصر یه آدم خیلی بی شخصیت و ترسناک بود .
#داستان_زندگی_اعضا ❤️🍃
فرشته
گفتم : شاهین
شاهین: جونم
دستمو زیر چونم زدم و گفتم : واقعا دوستم داری ؟
با لبخند گفت : کی بود میگفت این حرفا مال زن و شوهراس . چیشده فرشته خانممممم؟؟؟
با حرص گفتم : مرض کینه ای
هردومون خندیدیم . اون روزم گذشت . بابا علی و مامان زینب تازه از مکه برگشته بودن و همه رو شام دعوت کرده
بودیم . بعد از ۴ سال ناصر هم اومده بود توی جمعمون .
اما همش یه جوری به من و شاهین نگاه میکرد .
داشتم چایی میریختم که صدای بحثای همیشگی بابا و ناصر رو شنیدم ولی با حرف یهویی ناصر همه وجودم یخ
کرد : آقا علی شما که حرف از خدا و پیغمبر میزنی ،
حواست به نوه هات هست ؟
بابا گفت : چطور ؟
ناصر : اخه دوتاشون دارن کارای یواشکی انجام میدن .
گفتم حواستون باشه یه وقت آبروتون نریزه
قوری از دستم افتاد و روی دستم شکست . با جیغ شیما همه به اشپزخونه اومدن . دستم پر از خون شده بود .
شاهین بی توجه به بقیه دستمو توی پارچه ای پیچید و به سمت ماشین بردم . با مامان و شاهین ، به بیمارستان رفتیم تا دستمو بخیه بزنن . دردش باعث شده بود گریه
کنم از طرفیم از مامان خجالت میکشیدم مامان ، با تعجب نگاهمون میکرد .
از اون شب به بعد بابا باهام حرف نمیزد . ولی خیلی زود قرار ازدواج من و شاهین گذاشته شد . روز عقدم با لباس
سفید روی تخت نشسته بودم که در اتاق باز شد و بابا علی وارد اتاق شد . کنارم نشست . با استرس سرمو پایین
انداختم که گفت : کی فکرشو میکرد فرشته کوچولو عروس بشه .
از لحن مهربونش لبخندی روی لبم نشست
که گفت : فدای لبخندت بشم دختر قشنگم . حیف که محمد و زهرا نیستن تا دخترشونو ببینن .
حرفی نزدم که گفت : شاهین معلومه دوست داره . ناراحت شدم از اون کارتون ولی خوشبختیتون آرزومه .
توی آغوشش کشیدم و دست های مردونش رو نوازش وار روی موهام کشید .
از آینه رو به روم به خودمو شاهین نگاه کردم . شاهین نگاهش به قرآن بود . لبخند کوچیکی روی لبام نقش بست
که شاهین مچ نگاهمو گرفت .
موقع بله گفتن شد و من با یه بغض و دلتنگی پدر و مادرم
گفتم : با اجازه بابا علی و مامان زینب بله
صدای دست و کل زدن همه بلند شد و من رسما زن شاهین شدم .
روزا میگذشت و من و شاهین همیشه باهم بودیم . دنبال خرید جهیزیه و ساختن خونه و .....
این وسط حرفای بی ربط و فاجعه بار ناصر ، لحظه ای رهامون نمیکرد . شاهین با شنیدن حرفاش تا مرز جنون
میرفت و عصبانی میشد . ناصر همش میگفت که من زیر ابی میرفتم و جز شاهین با پسرای دیگه ای هم دوست بودم .
همه میدونستن این حرفا دروغه ولی شاهین اعصابش بهم میریخت .
توی جمع بودیم و ناصر داشت از نجابت دختر خواهرش حرف میزد . درست عین خاله پیرزنا حرف میزد .
شاهین که میدونست داره به من و شاهین کنایه میزنه ، زیر گوشم گفت : ب خدا خونش حلاله
دستشو گرفتم و اروم گفتم : بیخیال شاهین
چند روزی گذشته بود . داشتیم ناهار میخوردیم که صدای زنگ خونه بلند شد . به سمت در رفتم و با دیدن عمه صباگفتم :
عمه صباعه
عمه با گریه وارد خونه شد و گفت : من دیگه اون مردک بی همه چیزو نمیخوام
بابا علی گفت : چی شده؟
عمه ، استین لباسشو بالا زد و گفت : ببین آقا جون همه جای بدنمو سیاه و کبود کرده .
مامان گفت : چشه این مرد اخه
عمه با حرص نگام کرد و گفت : اینو میخواد
با تعجب گفتم : ها؟؟؟
باباگفت : چی می گی صبا؟؟
عمه رو بهم گفت : چه کرمی ریختی که میگه فرشته رومیخوام؟
بابا با عصبانیت گفت : درست حرف بزن صبا زندگی تو چه ربطی به فرشته داره؟
فرشته شوهر داره این حرفا چیه
عمه با گریه گفت: اخ اقا جون پدرمو دراورده . همش راجب فرشته حرف میزنه .
بغض و عصبانیت وجودمو پر کرده بود . مامان رو به عمه گفت : صبا این حرفا رو دیگه نشنوم .
به گوش شاهین برسه خون به پا میکنه .
عمه گفت : بهتر بزار برسه شاید این دختره ی ... رو ادم کرد
بابا با داد گفت : صبا ببند دهنتو
با بغض گفتم : عمه من... ؟ من چیکار کردم مگه؟
رو بهم گفت : هستی که شوهرمو از راه به در کردی
بابا به سمتش رفت و دستشو بالا برد تا سیلی بزنه توی صورتش که مامان جلوشو گرفت و گفت : آبرو ریزی نکن علی
با گریه به سمت اتاقم رفتم .
حالم بد بود و مدرسه نرفته بودم . شاهین اومده بود حالمو بپرسه . توی اتاق بودم و صداهای عمه و شاهین به گوشم
میرسید : شاهین عمه قربونت بره تو با این همه با شخصیتی چرا رفتی سراغ این پتیاره
شاهین : چی میگی عمه؟
عمه: برو ببین چطور خودشو به موش مردگی زده . وقتی که واسه شوهر من دلبری میکرد فکر اینجاشو نکرده
شاهین با صدای بلند گفت : درست حرف بزن عمه
عمه با گریه گفت : اره توهم طرف اون ....رو بگیر
#ادامه_دارد...
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
#نکات_سلامتی 🍎
🔖میخچه ، از چیستی تا درمان
✔️ميخچه، توده هايي از سلول هاي مرده اي هستند که حاصل اصطکاک و بر خورد بين پاها و کفش مي باشد.
❇️مهمترين عوامل ایجاد میخچه پا :
1️⃣استفاده از کفش نامناسب،کفش هاي تنگ ونوك تيز،پاشنه بلند ويا گشاد و سست
2️⃣از عوامل ایجاد میخچه بخصوص در کودکان مي تواند اشكالات استخوان بندي خود فرد باشد.
3️⃣رعايت نکردن بهداشت پا و استفاده از جوراب نامناسب(جوراب پلاستیکی)
4️⃣ايستادن هاي طولاني مدت
❇️ پيشگيري و درمان :
1️⃣پوشيدن کفش در اندازه مناسب، عرض جلوي کفش مناسب باشد،همچنين پوشيدن كفش بزرگ به اندازه کفش تنگ مضر است.
2️⃣جوراب نخي و مناسب و شستن روزانه جورابها
3️⃣پرهيز از ايستادن هاي طولاني
4️⃣شبها پاها را شسته و خشك كنيد و كرم مرطوب كننده يا روغن كرچك استفاده كنيد.
❇️ درمانهاي كلي ميخچه:
كرايو-كوتر-چسب ميخچه و يا جراحي است كه به صلاحديد پزشك انجام مي شود.
❇️ درمانهاي طب سنتي ميخچه:
1️⃣براي درمان ميخچه مي توان پا را به مدت ده تا پانزده دقيقه در آب گرم قرار داد و سپس به آرامي سنگ پا بر روي قسمت نرم شده ميخچه بماليد.(به هيچ وجه با ناخن گير،قيچي،تيغ و وسايل نوك تيز و آلوده به ميخچه ها دست نزنيدو ريسك آلودگي را بالا نبريد) وبعد از روغن كرچك استفاده نمود.
2️⃣مي توان سير را له کرد ودرشب هنگام خواب بر روي ميخچه قرار داد.
3️⃣پنبه استريل آغشته به سركه سيب را روي ميخچه گذاشته و با چسب شب تا صبح ببنديد و صبح محل را با سنگ پا خيلي ملايم بشوريد.
🍊🍊🍊🍊🍊🍊🍊🍊🍊
🔴 خواص زردچوبه
♻️ امروز میخواهیم درباره یک داروی مفید و پرکاربردی که در همه آشپزخانهها پیدا میشه صحبت کنیم، یعنی #زردچوبه
🔹 زردچوبه گرم و خشک است و یک #ضدالتهاب بسیار قوی است که در درمان آرتریت و سایر بیماریهای التهابی و سرطان مفید است.
🔹 زردچوبه کاهنده #قند خون است، قدرت #بینایی را افزایش میدهد و #گرفتگیهای_کبد را باز میکند.
🔹 زردچوبه به صورت پودر یا مخلوط با روغن و یا پماد در درمان #زخم های ناشی از بریدگی و خراش بسیار مفید است و از عفونی شدن زخم جلوگیری کرده، بهبود زخم را سرعت بخشیده و خونریزی را بند میآورد.
🔹 اگر زردچوبه را گرم کنید و روی موضع #ورم و درد بگذارید ورم را رفع و #مسکن است.
🔹 زردچوبه جهت رفع #اسهال_سرد مفید است.(یک قاشق چایخوری در یک لیوان آبجوش)
🔹افراط در مصرف زردچوبه مضر #قلب است و مصلح زردچوبه #آبلیمو و #بالنگ است.
🔹 افراد گرم مزاج و کسانی که داروهای #رقیقکننده مثل آسپرین و هپارین و... مصرف میکنند، کسانی که مشکل #کیسه صفرا و #زخم_معده دارند و خانم های #باردار در مصرف زردچوبه افراط نکنند.
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
13.16M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✳️راه کاری برای عرق شدید دست و پا⁉️
✅ حکیم حسین خیراندیش
🔵
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
وصیتنامه شهید احمد عارفی
تو خواهرم! تو هم زینب گونه باش و در راه خدا مبارزه کن که شیرین مبارزه ای است .
خدایا خدایا تا انقلاب مهدی (عج) خمینی را نگهدار برای حفظ اسلام از عمر ما بکاه و به عمر او بیفزا.
هر کس که تورا شناخت جان را چه کند فزند و عیال و خانمان را چه کند
دیوانه کنی هر دو جهانش بخشی دیوانه تو هر دو جهان را چه کند
در قاموس شهادت واژه وحشت نیست .«مام خمینی (ره)»
با آغاز جهاداست که زندگی از نو آغاز می شود مانند نوری که به جهانی تاریک و ظلمانی می رود و زندگی جاودان و همیشگی و اخروی را نوید می دهد . خدایا ! خودت میدانی که چقدرگناه کردم. خدایا! به لطف و کرامت و بزرگی ات که تو مرا ببخشی. به که پناه ببرم. خدایا! استغفار می کنم. خدایا !بر من آن روز نشود که در زیر شلاقهای دوزخ صدای «یا رب ارحم ضعف بدنی»سر دهم .
مادرم عزیزم! سلام مرا بپذیر. حلالم کن گناهانم را ببخش. مبادا در فقدان من گریه کنی که این خواهش من است. خدا را شکر که من به مقام والای شهادت رسیدم. خودت بهتر میدانی که مرگ حق است و چه بهتر که در راه حق مُردم که چه نعمتی است بزرگ . ای پدرعزیزم! حلالم کن از اذیت هایی که به تو کرده ام. خواهش می کنم که در مرگ من گریه نکنی و به مادرم و خواهران روحیه بدهی. پاسداران و امام را دعا کنید.
تو خواهرم! تو هم زینب گونه باش و در راه خدا مبارزه کن که شیرین مبارزه ای است .
سلام بر برادران بسیج که خداوند انشاالله تمام نعمت را به آنها بدهد که اینان فرزندان امام امت هستند.
مردم، هر چه دعا دارید برای امام کنید .
ما زنده به آنیم که آرام نگیریم موجیم که آسودگی ما عدم ماست
والسلام علیکم و رحمت الله
احمد عارفی
درباره شهید
شهید احمد عارفی
نام پدر: مظفر
تاریخ تولد:1345
تاریخ شهادت: 1361/5/18
محل تولد: بخش ریز (شهرستان جم)
شهید احمد عارفی در سال 1345در روستایی دور دست از امکانات رفاهی، امّا غنی از فرهنگ و هنر و اندیشه در خانواده ای مذهبی دیده به دنیا گشود. احمد نیز جزء همان سربازان آیت الله خمینی بود که آن سال ها می گفتند به شاه گفته سربازان من الان در گهواره هستند... . و روزگار هنوز فرصت بچگی به سربازان خمینی نداده از آنها مردهایی دلیر ساخت.
یکی دوسال بیشتر از دوران تحصیل احمد در مدرسه راهنمایی نگذاشته بود که ندای رهبر کبیر انقلاب، خمینی بت شکن را همانند بسیاری از هم سن و سالان خود لبیک گفت و راهی جبهه هایی حق علیه باطل شد. این نوجوان که حالا به سن 16سالگی رسیده بود ابتدا راهی کازرون جهت گذراندن دوره آموزش یک ماهه گشت و سپس راهی سرزمینهای نور و حقیقت شد تا از کیان و ناموس این مملکت دفاع نماید . شعله های گدازنده ی ندای درونیشان که از بدو تولد در وجودشان مشتهد شده بود و هرآن شعله ور تر می شد وجود خاکی او را سوزاند و چوبه های سست قفس تن را خاکستر کرد تا روح پر تب وتاب وتپنده احمد در یک قدمی پرواز قرار گیرد . پرواز زیبای ایشان زمانی محقق شد که در جبهه کوشک هنگام تکمیل نودن خط مقدم جبهه با ماشین عازم آنجا شده بودند که نرسیده به نقطه مقصود خمپاره 160از سوی دشمن به سوی آنان پرتاب می شود که چند تن از برادران مجروح و برادر عزیز احمد عارفی از ناحیه سر به وسیله ترکش مورد اثابت قرار می گیرد پیش بند قشنگ شهید را به نام زیبای خودش اضافه می نماید. وصیت نامه این نوجوان دلیر ریزی می تواند چراغ راهی باشد برای امروز و فرداهای ما...
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
#پرسش_اعضا ❤️🍃
سلام خدمت دوستان عزیز. ببخشید اگه کسی برای درمان کهیر راهکاری داره ممنون میشم راهنمایی کنید.
❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓
سلام وقتتون بخیر ... میشه پیام من رو توو کانال بذارین ... ممنونم
خانوما پسرم 17سالشه و قدش 174.. میشه یه دکتر غدد خوب توو شهر کرج یا تهران معرفی کنید برای افزایش قد ... ممنون میشم ...
❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓
سلام
یک راهنمایی میخاستم ازتون من چند سال پیش کرونا گرفتم حس بویاییم خیلی کم شده اگه دارویی داره لطفا راهنمایی کنید ممنونم 🙏
❓❓❓❓❓❓❓❓❓
باسلام دوباره
میخواستم بدونم کسی در مورد دستگاه جوراب بافی اطلاعی داره
میشه تو پارکینگ خونه راه اندازی کرد
سر و صدا داره یا نه
ممنون میشم اگه کسی که واقعا اطلاعاتی داره بهم بده🍀
❓❓❓❓❓❓❓❓❓
سلام وقتتون بخیر یه دعا یاذکر میخواستم بخت پسرام بازبشه وخانواده ودخترخوب نصیبشون بشه
❓❓❓❓❓❓❓❓❓
سلام خواهرم سونوگرافی رفته بهش گفتن فولیکول غالب نداره کسی تجربه مشابه داره که تونسته باشه مشکلش رو حل کنه و صاحب فرزند بشه؟؟؟؟؟
❓❓❓❓❓❓❓❓❓
سلام وقت بخیر شدیدا به همفکری عزیزان نیاز دارم اجرتون با فاطمه زهراع خانمی پنجاه ساله هستم از شوهرم خیلی وقت پیش جدا شدم وفرزند هم ندارم😭😭 حالا مجبور شدم تنها زندگی کنم ولی از اینکه شب تنها باشم خیلی میترسم هیچ کس رو ندارم که بیاد پیشم چکار کنم ؟؟آیا بنظر شما در خانه سالمندان یا پرورشگاه کار شبانه بهم میدن که نخوام شبها خونه باشم ؟چه فکری بنظرتون میرسه برام ؟تو رو قرآن همفکری کنید خیلی خیلی خیلی گیر کردم😭😭😭😭🙏🙏
ادمین عزیزم لطفا سریع اینو بذار تو گروه بخدا از اینکه شب بشه وحشت دارم بخاطر تنهایی دیشب ساعت دو ونیم حس میکردم کسی پشت در هست نزدیک بود تا صبح سکته کنم شما رو به حضرت زهرا یه فکری بکنید دق کردم
#ایدی_ادمین 👇👇🌻🌻
@adminam1400
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❇️ گودی جای جوش صورت⁉️
✅ حکیم خیراندیش
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#پرسش_اعضا ❤️🍃 سلام خدمت دوستان عزیز. ببخشید اگه کسی برای درمان کهیر راهکاری داره ممنون میشم راه
#پاسخ_اعضا ❤️🍃
سلام وادب خدمت دختر خانم گلی که فکشون صدا میدهد بهتره به یه متخصص ارتو پدی مراجعه کنید ببینید نظر ایشون چیه در ضمن خودتون تقویت کنیدشاید مفصل های فکتون ضعیف هستند
🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹
سلام وادب خدمت گل یاس عزیزم خدا قوت خانم گل عزیز که هم بچه داری میکنی هم خدمت به مادر
عزیزم نازنینم شما تا اونجا که لازم بوده شکایت و اینا کردی واز حق خودت دفاع کردی نظر من اینه فعلا سکوت و صبوری طلاق نگیر حس ششمم میگه بعداز یکسال شوهرت بر میگرده اجازه بده دخترت با پدرش در ارتباط باشه پیداس دختر شو دوست داره شاید به واسطه همین علاقه ای که به دخترش داره برگشت و پشیمان شد عزیزم همیشه میگویند همه راهها رو نبندید یه روزنه رو باز بگذارید
🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹
سلام برهمگی خدمت خواهری که ۱۵ ساله ازدواج کردن وپسرعمو دختر عمو هستن وهردوخانواده بینشون جر وبحثه. ووووو خواهر گرامی وقتی از شوهرت راضی هستی دنبال حرف وحدیث و بین دوخانواده نرو و اختلافات اونارو تو زندگیتون نیار بزار اونا هر حوری می خوان باشن در نهایت یه دوسه سالی برید جایی که از هر دوخانواده. دور باشید همون شهر خودتون. اگه هم بشه یه شهر دیگه. ... تا هم خودتون به زندگی خودتون باشید وهم خانوادتون دیگه دنبال جر وبحث نباشن. در نهایت دیدی تاثیر نداره بی خیال حرف وحدیث باشید. شما اگه با غریبه هم وصلت کرده بودی. وبخواسی دنبال حرف وحدیث باشی باز همین آش وهمین کاسه بود به بنطر من مته رو خشخاش نزار شما شما زندگی خودتون کنید. وینهایتش یه مدت از هر دو طرف رفت وامدارو کم کنید وبهشون اعلام کنید که نمخایم جنگ اعصاب داشته باشیم. اونا هن دیگه ول میکنن جر وبحثارو. ویا هر دوخانواده رو مثلا شما به مادرت بگو. ول میکنم میرم یه شهر دیگه تا راحت باشیم. ویا شوهرت به مادرش بگه همین حرف رو. تا اونا ول کنن وکوتاه بیان
وبهشون بفهمونید از دست حرف وحدیث میهایید فرار کنید. تهدید خوبیه البته دوتاتون باید بگید
🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹
سلام؛
دوستی که ۱۵ساله با پسر عموشون زندگی میکنن،دقیقا حق با همسرتون هست.چرا وقتی ایشون اینقدر بهتون محبت میکنه شما بخاطر خانوادهها زندگی رو براش تلخ میکنین؟اگه همسرتونم مثل شما به دفاع از خانوادش قیام میکرد و دائم تو خونه براتون تنش ایجاد میکرد،راضی بودی؟
مادراتون دختر عمو هستن و از پس هم برمیان.مادرتون بچه نیست که شما بخاطر دفاع از ایشون دنبال تلافی و جبران رو مادرشوهرت هستی.شما با همه خوب و مهربان باشین بخاطر آرامش خونتون.همسر و بچه هاتون گناه دارن بخدا.چند سال دیگه از اینکه این روزها رو بخاطر دیگران بهشون حرام کردی پشیمون میشی.من خودم ۴۱سالمه.تجربه بهم ثابت کرده هیچوقت وسط دعوای دیگران نباشم.
سخن میان دو دشمن چنان گوی گر دوست شوند شرمزده نشوی.
در مورد عدم اعتماد بنفستون تو خانوادهی همسرتونم باید بگم در درجهی اول اصل خودتونین که میدونین هیچی کم ندارین،بعدم همسرتون که ازتون راضیه،که اگر اینطور نبود قبل از همه ازتون انتقاد میکرد.شما با بسم الله تو جمعشون حاضر شین و به خودتون بگین وقتی هیچی کم ندارم چرا بترسم؟من خیلی هم عالی هستم.
متاسفم برا خانوادههایی که با بی فکری و رفتارهای زننده آرامش رو از زندگی بچههاشون میگیرن.
🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹
سلام درجواب خانومی که فرمودن باهمسرشون دخترعموپسرعمو هستن و مادرشوهرشون به قول خودشون سلطه گران. عزیز من فکرکنم خوشی زده زیر دلت خودت میگی همسرت همه چی تمومه هواتو داره نمیذاره بهت بی احترامی کنن پس دیگه چی میخوای از زندگیت شما متأسفانه خیلی ناشکر و ناسپاسی اصلا اختلاف خانواده ها به شما و همسرتون ربطی نداره بچسب به زندگیت و احترام هر۲ طرف رو کاملا حفظ کن. وقتی خانواده ها ببینن شما به زندگیتون چسبیدین واختلاف اونا هیچ اهمیتی واستون نداره رفته رفته اونام باهم خوب میشن مقصر اختلاف اونا شمایی که طرفداری خانواده خودتو میکنی وزندگیتو تلخ میکنی اینم بهت بگم رفته رفته با این روشی که پیش گرفتی همسرت دلسرد میشه درضمن دلیلی نداره معذب باشی تو فامیل همسرت چون اونا که غریبه نیستن برداشت شما اینه که اونا خیلی کلاس میذارن و از بالا به بقیه نگاه میکنن شماهم تو مهمونیات باکلاس باش ولی بی احترامی نکن من واقعا تعجب میکنم از شما به جای اینکه روابط رو درست کنید بیشتر دارین خرابش میکنید خدارو شکرکنید که همسرتون همه جوره کنارتونه
مادرشوهر با مادر خود آدم هیچ فرقی نداره اگه هرطرف پیش شما گلایه اون یکی رو کرد بهشون بگید که شما هردو واسم عزیزین و مهمترازهمه اینکه باهم فامیلین دیگه پیش من از هم شکایت نکنید چون من فقط چسبیدم به زندگیم و شوهرم و بچه هام و هرگز به خاطر این خاله زنک بازیا زندگیمو تلخ نمیکنم. درعمل هم واقعا همینطوری باش خانم عزیزی
❌❌مهم حتما بخونید لطفا❌❌❌
سلام خدمت دوستان عزیز و اعضای بزرگوار کانال
ایام به کام
دوستان گلم به دلیل حجم بالای پاسخ اعضا و محدودیت در ارسال روزانه یه تصمیمی گرفتیم 👇
پاسخ هایی که شما به سوالات میدین ممکنه چند روز طول بکشه که در کانال ارسال بشه چون باید به جز پاسخ اعضا مطالب دیگه ای هم در کانال بزاریم
و به این خاطر که اعضای محترممون زودتر به پاسخشون برسن
تصمیم گرفتیم یه کانال دیگه اختصاص بدیم به این قضیه
یعنی اونجا فقط مختص پاسخ اعضا باشه
پاسخ هایی که توی کانال اصلیمون جا نداریم بزاریم رو اونجا قرار میدیم
یعنی یه بخشیش در همین کانال و تعدادی دیگه ش در کانال دیگه ای قرار میگیره
فقط دقت کنید عزیزان هردو کانال رو چک کنید حتما ❌❌❌👆👆چون در هر دوکانال پاسخها تکراری نیستند
ممنون میشم همگی اون کانال هم عضو باشید برای دسترسی بهتر به پاسخها✅✅✅👇👇👇👇
در ضمن اینجا مخزن میشه برای دسترسی بهتر به مطالبی که میخواید بعدا پیداشون کنید😍✅
https://eitaa.com/joinchat/3518169438Cd5294f4139
عضو بشید همگی🙏👆
کانال خصوصیه دوستان و مختص اعضای خودمونه🌸
#ارادتمند🙏🌸
#حبیبه
#داستان_یک_اشتباه ❌
شش ماهی از زایمان ناموفقم گذشته بود ولی نمیدونستم چرا انقدر حالت تهوع دارم
همسرم مدام بغلم میکرد و میگفت حتما خبراییه عشقم
همیشه م بهم روحیه میداد و میگفت تو دوباره مادر میشی
بهترین مادر دنیا هم میشی
بعدشم چشمکی بهم میزد و میگفت تو جواب دعاهای مادرمی
اما انگار خبری نبود چند بار ازمایش داده بودم منفی بود یه روز رفتم دستشویی که یه دفه مثل چند دفه ی قبل که سقط داشتم همون حالتا برام پیش اومد با وحشت همسرمو صدا کردم تا بیاد کمکم کنه. رنگ به رخسار نداشتم با کمک همسرم سرپا ایستادم
بوی خیلی بدی توی دستشویی پیچیده بود جوری که نمیشد نفس کشید وقتی چیزی رو که سقط شده بود دیدیم شاخ دراوردیم . من غش کردم ولی صدای همسرم رو میشنیدم که سریع زنگ زد به پلیس...👇🏻🔞
https://eitaa.com/joinchat/3033399661Cce36688bbf
کانال مخصوص #متاهلین میباشد❌❌❌
🌟بعضی شبا یه خوابایی میبینم که اصن روم نمیشه برا کسی تعریف کنم ولی دلم خیلی میخواد بدونم تعبیرشون چیه یه کانال پیدا کردم که خوابمو دقیق و درست تعبیر میکنه برام 😳👇
https://eitaa.com/joinchat/1319240024C241ce5aee0
#حرف_اعضا ❤️🍃
سلام و درود خدا به حبیبه خانم و دیگر اعضای گروه
پاسخ به گل یاس خانم☘
خواهرم میتونی شغل خانگی مثل درست کردن ترشی یا کارهای دیگه که سفارش از بیرون بگیری انجام بدی
اگه برات مقدور هست وسرمایه اندکی داری یه سری لوازم مثل روسری یا لوازم آشپزخانه یا حتی ادویاجات از بازار عمده فروشها بخری و به همسایه ها وهم محلی ها بفروشی
یا اگه میتونی وشرایط داری پرستار بچه بشی به شرطی که بیارند منزل خودت
اما در مورد بچه هات
میدونم پیشنهادی که میدم خیلی بیرحمانه هست ولی اگه بتونی یک مدتی پا روی عواطف واحساسات خودت بزاری نتیجه خوبی بده
هردو بچه را تحویل پدرشون بده تا جونش دربیاد اون زن پست فطرت هم بره کنار ضمنا اون خانم غلط کرده که میده پرورشگاه چون پروشگاه بچه ای که پدر ومادر دارند قبول نمیکنن ایتطوری هم هزینه های بچه ها میفته رو دوش مرد نادان هم اون زن خودش جمع میکنه از زندگیت میره بیرون ولی خیلی سخته هست
اما اگه بخواهی پیش خودت نگه داری از طریق دادگاه مطالبه نفقه کن و خودت هم شکایت ترک نفقه کن دخترت طفلک ۸ ساله تقصیر نداره نیاز به محبت پدر داره اجازه بده تلفنی با پدرنامردش صحبت کن بهش یاد بده که از پدرش پو شاک وخواراکی وحتی رفتن به مراکز تفریحی بخاد حتی پسرت بنداز به جون پدره تا پدرش متوجه بشه که وقتی بچه داری باید مسوولیت پذیر باشه
الهی که به حق پهلوی شکسته حضرت زهرا مردت سرعقل بیاد وپای اون زن هرزه هم از زندگیت بریده شد هر چن که دیگه اون مرد برای تو دیگه مرد نمیشه چون خودم کشیدم فقط اینجور مردان زندگی چند نفر تباه میکنن
خدا نگذره از زنهایی که مثل یک بمب اتمی آوار میشن تو زندگی چند انسان دیگه اینقدر هوس باز و........هستن که حاضرن هر خفتی بپذیرن آخه مردی که خرج زن وبچه هاش نده و به زن و بچه هاش وفادار نباشه کی میتونه به اون زن پست فطرت وفادار باشه
🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺
✅️باسلام
درمورد خانمی که گفتند مادرش ومادرشوهرش دختر عمو هستند و از اول آبشون توی یک جو نمیرفت. ....
خانم محترم همانطوریکه نوشتی حسابی سوار سر خانواده شوهرت شدی.مادرت که ماشاالله به جای سکوت با مادر شوهرت میجنگه.از حرفهات معلومه که حسابی جنگو و جنگ طلب هستید،هم خودت هم مادرت.
واقعا یعنی چی؟حکومت نظامیه?
خانوادت شوهرت جرات نمیکنند که جلوی شوهرت حرفی بهت بزنند؟
حسابی شوهرت تو مشتته که به پشتیبانی از تو دعوا راه میندازه.بیچاره شوهرت که دائم باید حرص بخوره.میان زنش و مادرش گیر کرده.به قول خودت موهاش سفید شده.واقعا ارزش داره ?یعنی حتما باید حرفمان به کرسی بنشونیم؟حتما این وسط شوهرت باید سکته کنه.چرا اینقدر بی ملاحظه شدی.چرا؟؟؟؟
خوب معلومه که وقتی تنها هستی تحقیرت میکنند. در واقع دارند تلافی میکنند.حق دارند.دل پری از خودت،مادرت،شوهرت دارند.
توقع داری حلوا حلوات کنند؟
خواهرم،به کجا چنین شتابان?
این دنیا ارزش بدی کردن نداره.به جای اینکه خودسازی کنی.مادرت رو هم نصیحت کنی.دشمنی ها رو کنار بذاری،بذر محبت بکاری، تازه یادت اومده که زندگی رو به کام شوهر وبچه هات تلخ کنی؟
نکن ،به خدا ارزش نداره.همه بنده ی یک خداییم.روزی میمیریم،بذار با نام نیک،یاد نیک برویم.
کینه کدورتها رو دور بریز.مهربان شو.
از محبت خارها گل میشود.
رسد آدمی به جایی که به جز ملائک نبیند.
خودسازی کنید.یه وقت میبینی خیلی دیر میشه،خدا قهرش میاد.دودش تو چشم خودت میره.به عذاب گرفتار میشی.
نکن.مواظب باش.دنیا دار مکافاته.نذار آه پشت سرت باشه.