eitaa logo
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
170.5هزار دنبال‌کننده
4.3هزار عکس
1هزار ویدیو
13 فایل
داستان زندگی آدمها👥 شما فرستاده ایید⁦👨‍👩‍👧‍👦⁩📚⁦ کانال فروشگاهیمون☘️👇 https://eitaa.com/joinchat/2759983411Cdc26d961b4 تبلیغات پربازده👇✅ https://eitaa.com/joinchat/3891134563Cf500331796 ادمین گرامی کپی از مطالب کانال حرام و پیگرد دارد❌❌❌
مشاهده در ایتا
دانلود
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#پرسش_اعضا 🌱 سلام لطفاً مشکل من را هم داخل کانال بگذارید من ی مدتی هست چشمام ب شدت میسوزه و خیلی کم
💚 سلام خسته نباشید درجواب اون عزیزی که از خواب بد بیدارمیشن منم خیلی درگیر بودم بیشتر هم بعد ازدواج حرز آبی دجانه سرچ کنین برای خودتون توی اتاق آویزون کنید با چنتا آیت الکرسی خیلی جواب میده ودودکردن کندر واسپند وگلپر هم فراموش نکنیدبشه براتون عادت قبل غروب آفتاب یا اگه یادتون رفت شب دود بدین حتما ❣❣❣❣ سلام در مورد اون شخص که در خواب سقوط میکنند یا پاشون لگد میزنند باید بگم سودای بدنتون بالا رفته حتما با طب اسلامی یا سنتی مراجعه کنید ❣❣❣❣❣ خانم عزیزی که گفتن غده چربی روی بازو دارن میخواستم بگم هرگونه غده چربی رو با استفاده روغن عاقرقرها میشه از بین برد ولی خب این روغن رو هر جایی نداره وگاها عطاری ها نمیشناسن یا نهایتا گیاهش رو میشناسن بتونید روغن عاقرقرها پیدا کنید برای از بین بردن چربی حتی موضعی روغن عاقرقرها توصیه میشه که به همه جای بدن میشه زد مگر صورت و نوک سینه که چربی رو آب میکنه حتی برای لاغری موضعی میشه ازش استفاده کرد . ❣❣❣❣❣ سلام درمورد شخصی که چشماشون میسوزه . شما احتمالا چشماتون داره ضعیف میشه . یا میتونه اینا علائم کم آبی بدن باشه . مدتی آب زیاد بخورید اگر خوب نشدید . به چشم پزشک مراجعه کنید .⚘ ❣❣❣❣❣ سلام خدمت همه دوستان و ادمین عزیز .اون خانمی که گفتند برای استفاده از شیاف عزیزم این مشکلات که گفتی من درباره این ها اطلاعات ندارم درباره این شیاف تعریفشو خیلی شنیدم ولی میدونم فیبروم و کیست و عفونت رو درمان میکنند.دختر داییم گرفت یه قوطی کوچولو بود ۷_ ۸ تا داشت .زمان استفاده رو هم میگند بهتون. بعد از دود عنبر نسارا هم میتونید استفاده کنید شما تو شهرتون به افرادی که تخصص طب اسلامی دارند مراجعه ‌کنید و اگر نمیشناسید تو اینترنت نمایندگی های آیت الله تبریزیان و استاد خیراندیش و روازاده رو پیدا کنید حتما کمکتون می‌کنند. حتما مشورت کنید با متخصص . انشالله سلامت باشید. ❣❣❣❣❣ سلام شهادت امام حسین و یارانش رو تسلیت میگم برای خانومی که خواب لگد و سقوط میبینه، اولا که تعبیر به خوب کنید ولی باید بگم شما خیلی در معرض چشم زخم هستین، حتما یا قربانی بدید یا صدقه، اگه توان قربانی چهارپا رو ندارید یه خروس بکشید و بدید به فقیر سوره ی ناس و فلق به همراه آیت الکرسی رو زیاد بخونید، هرروز هم سوره ی یاسین رو بخونید 🌹🌹🌹🌹لاحول ولا قوت الا بالله ❣❣❣❣❣ سلام خدمت اعضاء کانال و ادمین محترم در مورد خانم یا آقایی که کسی تو خواب پاش رو لگد میکنه یا از بلندی پرت میشه پایین من تجربه خودم رو به شما میگم شما رد نظر کنید چهار قل ان یکاد آیة الکرسی زیاد بخونید امیداورم موفق باشید ❣❣❣❣❣❣ و درجواب اون اقایی که حس دلسوزیش گل کرده میخواد زن بگیره من خودم بچه زن اولم به خدا بابام با اینـکارش منو کامل نابود کرد والان بچم همش بهم میگه مامان تو بابا نداری 😭 خیلی سخته ولی شما مردا نمیدونم چجوری هستین که دلتون میاد بچتونو عذاب بدین برای خوش گذرونی خودتون حالاهم نه اینکه مرد قحطیه بزار بره یه شوهرپیدا کنه توروخدا اینکارو با بچت نکن با خانمت که باهم چیزت ساخت ❣❣❣❣ سلام درجواب اونی که تو خواب یکی بهش لگد میزنه من بعداز زایمونم اینجوری بودم دقیقا حسش میکردم افسردگی گرفته بودم چون خیلی ناراحت بودم ولی رفته رفته خوب شدم البته من بهت پیشنهاد میکنم بری دکتر یا هم چیزای گرم بخور چون مغزت سرد شده لطفا بزار تو کانال ❣❣❣❣❣ سلام خانمی که گفتند که شیاف لیابل خوبه شما انشالله ۶ ماه استفاده کنید مشکلتون حل میشه . من خودم و اطرافیان استفاده کردم و نتیجه بخش بوده . ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ••-••-••-••-••-••-••-•• ~JOIN↴🌸{ @azsargozashteha} ••-••-••-••-••-••-••-••
☘ مادرم تعریف می کرد که خيلی وقت پیش پدرم ورشکست میشه.جوری که تو تهیه ی مایحتاج اولیه‌ زندگی میمونه. می‌گفت یه روز که یکی از طلبکار ها اومده بود برای گرفتن قرضی که داده بود. قاعدتا شرایط برگردوندن پول رو نداشته و خیلی شرمنده میشه.بعد از رفتن طلبکار و عصبانیتی که پدرم داشته مأمور برق قوز بالا قوز میرسه و بخاطر دیرکرد تو پرداخت میخواد که برق رو قطع کنه. پدر من هم که تو اون شرایط هیچی براي از دست دادن نداشته با مأمور بحثش میشه و از خرد تا کلان ممکلت رو با سلام و صلوات یاد میکنه! مادرم میگه مأمور بنده خدا می گفت من مأمورم و معذور. دستور دادن قطع کنم وگرنه اگه به من باشه شما هیچوقت پرداخت نکن.اما شرایط جوری نبوده که پدرم بتونه پرداخت کنه. مأمور برق همون‌جا متوجه‌ میشه که شرایط مالی ما خیلی داغونه.به پدرم میگه من دیگه برای قطع برق نمیام ولی شماهم قول بده وضعیتت بهتر شد خودت بیای اداره پرداخت کنی پدرم قبول میکنه. بعداز چند مدت که وضعیت مالی پدرم یه مقدار بهتر میشه. و می بینه خبری از قبض و مأمور برق نیست یادش می افته که قول داده تا خودش نره اداره، قبض برق رو خونه نیارن. بلند میشه و میره اداره که پرداخت کنه مشخصات میده و می بینه هیچ بدهی ای نداره.سراغ مامور برق رو از همکاراش میگیره و اون کسی که بابام مشخصاتشو میده .میگن چند روزه پیش تصادف کرده و رفته کما . مادرم میگه وقتی بابات اومد خونه از شدت ناراحتی فکر کردم اتفاقی برای مادرش که مریض بود افتاده.مادرم می گفت اون روزها خیلی براش از ته دل دعا کرده . براش گریه کرده که شفا پیداکنه. پدر و مادرم بهشون سر میزدن و پولی رو هم که بابت برق پرداخت کرده بود رو به مادر مأمور برق میدن .و تو اون شرایط کنار خانواده ش میمونن.خوشبختانه مسعود به هوش میاد و بعد از اون اتفاقات با پدرم رفیق صميمي هم میشن . پدرم همیشه میگه حواست به برخوردت باش .ممکنه با کسی که بحثت میشه بعدش باهاش رفیق بشی.مثل من که بخاطر یه برخورد اشتباه هیچوقت تو جمعی که مسعود باشه.نمیتونم راجع به رفتار درست حرف بزنم. ضایع ام میکنه و میگه تو که اسطوره ی اخلاقی! اگه اون روز کوتاه نمی اومدم منو کشته بودی مرد اخلاق:) ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ••-••-••-••-••-••-••-•• ~JOIN↴🌸{ @azsargozashteha} ••-••-••-••-••-••-••-••
❣ سلام میخواستم به خانمی که سنگ کیسه ی صفرا دارن و دنبال درمان گیاهی هستن بگم که طب بوعلی توی قم و تهران درمان سنگ صفرا و حتی کیسه صفرای سنگ ساز را بهتون میده و داروهاش واقعا معجزه میکنه البته به شرط اینکه به دستور العملش پایبند باشید ادرسشم توی گوگل سرچ کنید طب بوعلی براتون میاره مشاوره ی تلفنی هم دارن ان شاءالله به حرمت این روزهای عزیز همه ی بیماران شفا بگیرن🤲 ❣❣❣❣❣ خانم عزیزی که گفتن غده چربی روی بازو دارن میخواستم بگم هرگونه غده چربی رو با استفاده روغن عاقرقرها میشه از بین برد ولی خب این روغن رو هر جایی نداره وگاها عطاری ها نمیشناسن یا نهایتا گیاهش رو میشناسن بتونید روغن عاقرقرها پیدا کنید برای از بین بردن چربی حتی موضعی روغن عاقرقرها توصیه میشه که به همه جای بدن میشه زد مگر صورت و نوک سینه که چربی رو آب میکنه حتی برای لاغری موضعی میشه ازش استفاده کرد . ❣❣❣❣❣ سلام و عرض ادب خدمت همه. برای درمان سنگ کیسه صفرا بدون عمل : عزیزم مادر من سنگ کیسه صفرا داشتن دکتر میخواست بستریشون کنه ولی قبول نکردند و با داروی گیاهی کاملا درمان شدند. باید برید پیش یه حکیم خوب. انشاالله همیشه سلامت باشید. ❣❣❣❣❣❣ سلام وقت بخیر. به اون دوست عزیزی که پیام دادن که یه غده چربی رو کتفشون دارن بگین که وقتی برنج دم میدین یه پیاز رو بذارن رو برنج تا پیاز بپزه بعد پیاز رو بذارن رو غده چربی. چند دفعه این کار رو تکرار کنن ان شاءالله که مشکلشون حل شه ❣❣❣❣❣❣ سلام. در جواب خانمی که در مورد غده چربی روی کتف پرسیدند من یک غده چربی اندازه یک نخود روی شونه سمت راستم داشتم از وقتی ازدواج کردم همسرم هر وقت این غده رو می دید و دستش می رسید فشارش میداد بترکونش🤪 اوایل همسرم که چربی غده رو خالی می کرد بعد یک مدت دوباره یک مقدار کم چربی داخلش جمع می شد اما اونقدر همسرم این غده رو فشار داد و کامل خالیش کرد که بعد از چند ماه کلا از بین رفت. وقتی غده رو فشار می داد درد نداشت فقط وقتی داشت آخرش رو تخلیه می کرد و خیلی فشار می داد یک مقدار درد داشت که قابل تحمل بود. ❣❣❣❣❣❣ سلام خدمت دوستان عزیزم.من بعد از ۴ سال دکتر ودرمان تمام پزشکان ایران بهم گفتن ک تو اصلا نمی تونی بچه‌دار بشی.تو این چند ساله مشکلمو تو دلم نگه داشتم حتی به مادر خودمم نگفتم که تحمل غصه منو دیگه نداره چون خودش خیلی سختی کشیده .فقط منو همسرم خبر داریم .حالا از همه دوستان میخوام که برای معجزه من دعا کنن بحق ۶ماهه امام حسین. بخدا خیلی سخته درد بی درمون داشته باشی ،کسی ندونه،تازه نیش کنایه هاشونم بشنوی. التماس دعای فراوان دخیل بسته باب الحوائج ❣❣❣❣❣ سلام ضمن عرض تسلیت بمناسبت عاشورای حسینی خواستم تشکر کنم از خانمی که با ذکر داستان تلخ زندگی خودشون آقائی که قصد ازدواج با عشق قبلی خودش رو داشت نصیحت کرد امیدوارم خودشون هم درس عبرت گرفته باشن و اون بنده خدا رو فراموش کنن و آرزو دارم خوشبختی و سعادت به زندگیشون برگرده و گذشته رو جبران کنه ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ••-••-••-••-••-••-••-•• ~JOIN↴🌸{ @azsargozashteha} ••-••-••-••-••-••-••-••
سلام خیلی فکر کردم که مشکلی که دارم رو بفرستم یا نه، اما تو دلم یه گوله غم جمع شده و ترجیح دادم بگم تا اعضا راهنمایی کنند یازده ساله ازدواج کردم شوهرم میوه فروشی داشت ورشکست شد و الان پیش پدرش سوپر مارکت مشغول به کاره درآمد خرج اجاره و خورد و خوراک میشه دوست دارم گاهی برم خرید یه مانتویی یه لباسی برای بچم بخرم اما میدونم شوهرم پولی نداره بده دخترم شش سالشه و خیلی به دختر عمش حسادت میکنه میگه مامان چرا اون لباس و عروسک خوشکل داره من ندارم و از درون دوست دارم بمیرم خواهرشوهرم خیلی پولدارن یه مدتی هست هر لباس یا عروسکی که برای بچش میخره برای دختر منم میخره و احساس میکنم با این کار میخواد به ما ترحم کنه اصلا خوشم نمیاد یه نوع توهین به خودم و بچم میبینم چندین بار این کارو تکرار کرده بار آخر گفتم چرا برای بچم میخری مگه ما گدا هستیم ؟ گفت این حرفا چیه برای برادرزادم میخرم گفتم اگر هدفت خوبی بود پول این لباسارو میدادی برادرت خودش این پولو بدون اینکه من بفهمم از تو گرفته بده به من برای بچه خرید کنم اینطوری برادرت عزیز میشد و عشقم بهش بیشتر میشد و زجر نمیکشیدم از بی پولی در کمال وقاحت بهم گفت من اگر میدونستم افکار تو اینقدر پوسیدس حتما اینکارو میکردم و پولو میدادم داداشم ولی من چون برادرزادم جون من هست اینکارو کردم هر دفعه پول دستم اومد واسش لباس خریدم که حسرت لباس بچه ی منو نخوره حیف تو لیاقت نداری تمام این توهین ها رو شنیدم و نتونستم جوابشو بدم چون دستمون تنگه همیشه احساس کردم خواهرشوهرم از بالا به من نگاه کرده شوهرمم بخاطر این موضوع باهام دعوا کرده گفته لیاقت نداری اصلا درکم نمیکنه حرفای خواهرشو باور کرده لطفا بگید چطوری بهشون بفهمونم من نمک نشناس نیستم فقط از ترحم بیزارم ؟ ایدی ادمین👇🏻🌱 @habibam1399 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ••-••-••-••-••-••-••-•• ~JOIN↴🌸{ @azsargozashteha} ••-••-••-••-••-••-••-••
💚 🌱 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ••-••-••-••-••-••-••-•• ~JOIN↴🌸{ @azsargozashteha} ••-••-••-••-••-••-••-••
🌱 یک قسمتی در مغز هست به نام wise mind اگر آن را به کار بگیریم بسیار خوشبخت تریم. این قسمت به ما می آموزد در زندگی ات آدم ها باید باشند، اما محتاج به حضورشان نباشی. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ••-••-••-••-••-••-••-•• ~JOIN↴🌸{ @azsargozashteha} ••-••-••-••-••-••-••-••
🌞روزی یک صفحه بخوانیم 🌞 سوره ❤️ صفحه ی ۲۳۶🌹 @azsargozashteha💚
4_561380726990176571.mp3
1.57M
🌞روزی یک صفحه بخوانیم 🌞 سوره ❤️ صفحه ی ۲۳۶🌹 @azsargozashteha💚
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#دردو_دل_اعضا ❣ #پرسش سلام خیلی فکر کردم که مشکلی که دارم رو بفرستم یا نه، اما تو دلم یه گوله غم ج
🧡 سلام دوستان خوبم من پیامم در رابطه با خانمی هست که شوهرش میوه فروشی داشته اولا دختر خوب خواهر شوهرت هیچ وظیفه ایی در قبال تو یا بچت یا شوهرت نداره و کلا بخاطر این که دل برای بچش خرید میکنه دوست داشته بچه برادرش هم از عروسک ولباس لذت ببره و با این کارش هم کمک برادرش کرده و شما بجا تشکر رفتاردرستی اصلا نکردین چون قرار نیست خواهرش بیاد پول بده به شوهرت وکمکش کنه چون خودش داره شاید شوهرش قبول نمیکنه و در حد خرید برای بچه بهش اجازه داده من یه برادر دارم و تو اژانس کار میکنه با این کرایه خونه و خرج بالا من و خواهرم هر وقت برای خودمون یه چیزی بخریم برای زن داداشمون میگیریم فقط فقط بخاطر برادرم که حداقل از نظر این که زنش لباسش مرتب باشه و زور به برادرمون نگه و جالب اصلا رفتار درستی هم با ما نداره و حتی خونش هم چند بار زنگ زدم با این که خواهر بزرگ هستم اما علنا برادرم گفت زنم حال پذیرایی نداره و خدا شاهده از لباس زیر گرفته تا روسری و چادر و مانتو هر وقت برای خودم بگیرم یا خواهرم برای خودش بگیره براش عکس میفرستیم که چه رنگی دوست داری میخریم میدیم مادرم یا برادرم براش ببره و الان با دیدن پیامتون واقعا متاسفم که چرا بعضی وقتها توقع زیادی دارید و این هیچ وقت کسی که داره نمیاد برادرش یا خواهرشو از بالا نگاه کنه و این که دادن پول به شوهر شما هم غرور شوهرت از بین میره وهم این که یه عمر از این رفتار تو دلش ناراحت و شما فقط فکر خودت هستی که چون دلت میخواد خرید کنی باید پول میداده خواهرم شما بجا این کارها یه کار تو خونه پیدا کن و کمک شوهرت باش تا نگاهت به دست کسی نباشه ❣❣❣❣❣❣ سلام در پاسخ به اون خانمی که گفتن که فکر میکنن خواهرشوهرشون بهشون ترحم میکنه یه کلیپ سخنرانی به تازگی از استادتراشیون دیدم خیلی جالب بود میگفت اگر شمابامادرشوهرتون زندگی کنیدغذاتون بسوزه متوجه بشه براتون غذا بیاره کلی ناراحت میشیدولی اگربامادرتون زندگی کنیدو این اتفاق بیافته کلی خوشحال میشیدکه مادرم به فکرمه؛ حالایه سوال اگرخواهرخودتون برای دخترتون وسیله میخریدکلی هم به رخ شوهرمیکشیدیدکه چقدربه فکرمه،حالا برعکس اگه خانواده خودتون کادو بخره منت نیست! ❣❣❣❣❣ سلام اوخانمی که خواهر شوهرش هرچی برای دختدش میخرید فکر میکرد ترحم هست باید به شما بگم که اشتباه میکنید تمیخوام سرزنش کنم امام علی میگه هر کسی رو به خاطر چیزی سرزنش کنی نمیمیری تا همون به سرت بیاد ببین خانم‌جان منم پدرم همیشه دستش تنگ بوده ولی خب خاله هام بهتر از ما بودن من خاله هام رو خیلی نمیدیدم اما خب همون چند ماهی یه بار وقتی میدیدمش برای من و دخترخالم که تقریبا همسن من بود برامون مثل هم میخرید عروسک میخرید برای اون برای منم میخرید لباس میگرفت یا ..... سعی میکرد برای منم بگیره اللن که دیگه خیلی ساله گذشته بعضی وقتا سعی میکنه برای منم بخره خانم شما اگه خواهرت به دخترت میداد بازم میگفتی ترحممممم یا یه چیز دیگه ای ..... نه عزیرم اینطور نیست خواهر شوهرت داشته به شما لطف میکرده مهم‌این بودا که به دخترت سخت نگذره ولی به نظر من شما اشتباه میکردی اون ترحم‌نبوده دلسوزی یا ..... دیگه بوده کوتاه بیا خودت کم کم اشتی کن خودت رو بذار جای اون اگه تو اینکار میکردی و باهات اینجوری میشد چکار میکردی؟ تازه شاید خواهر شوهرت به این فکر نکرده که میتونه این پول رو به برادرت بده ... امیدوارم تصمیم درستی بگیری برای ظهور منجی صلوات ❤️😊❤️ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ••-••-••-••-••-••-••-•• ~JOIN↴🌸{ @azsargozashteha} ••-••-••-••-••-••-••-••
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#داستان_زندگی ❣ #زندگی_ناهید من ناهیدم، با شوهرم سنتی ازدواج کردیم . شوهرم بیست و هشت سالشه و من بی
لباس پوشیدم و رفتم خونه خواهر شوهرم ، شوهرش از این که سر ظهر رفته بودم اونجا تعجب کرده بود. خواهر شوهرم با تعجب بهم نگاه کرد و گفت چیشده ناهید جان ؟ راه گم کردی سر ظهری ؟ گفتم یه کاری باهات داشتم ، یکم خصوصیه . شوهرش گفت من برم پیش بچه ها یه چرتی بزنم و رفت تو اتاق . خواهر شوهرم کنارم نشست و گفت ناهید جان چیشده ؟ با بغضی که تو گلوم بود گفتم امیر از بهار خوشش میاد نه ؟ اصلا انگاری خیلی همو میخواستن واسه خاطر همینم شب خواستگاری من و بله برون نیومد . تو عروسی هم اونجوری ناراحت بود ، یکی دو سال اول که تو عقد بودم تو هر مهمونی که من بودم اون نبود . رنگ از رخ خواهر شوهرم پرید ، گفتم آره فرزانه خانم ؟ فرزانه با دست و پای لرزون گفت دروغ گفتن بهت به خدا دروغ گفتن ، اصلا بین این دو تا هیچی نبوده . گفتم هیچی نبوده ؟ خودم نامه ها و پیغام پسغام دیدم . فرزانه دستمو گرفت و گفت به قرآن هر چی بوده مال قبل ازدواج بهاره و امین بوده ، دو تاشون جوون بودن ، بچه بودن همش هیجده نوزده سالشون بود . الان میبینی که هم شوهر تو چسبیده به زندگی هم بهار ، تو رو خدا این ماجرا رو به کسی نگو . اصلا غیر من کسی از ماجرا خبر نداره، گفتم چرا نرفتین‌ واسه امیر خواستگاری ؟ چرا واسه داداشش رفتین ؟ فرزانه سری تکون داد و گفت دختر عمومون بود ، اونجا امین قلبشو عمل کرده بود . حالش بد بود ، به غریبه اعتمادی نبود رفتیم خواستگاری . عموم همون شب اول گفت دختر مال خودمون پسر مال خودمون ، کی می‌تونه این وصلت خراب کنه ؟ نظر بهارم کسی نپرسید ، قرار شد چند روز بعد بهم محرم بشن . تا این که امیر اومد سراغم و گفت اگر بهار بدین به امین من یه بلایی سر خودم میارم حتما. گفتم به خاطر داداشت بگذر از این ماجرا ، تو هنوز بچه ای سنی نداری ، این دختره بهار هنوز نوزده سالشه . داد زد و گفت کجا بچم؟ بهار نوزده سالشه من که نوزده سالم نیس... اون روز امیر خیلی توپش پر بود ولی من گفتم حتی اگر بهار با داداشت ازدواج نکنه نمیدنش به تو . شوخی که نیست ، اسم رو دختر مردم بزاری بعد بگی واسه این نمی‌خوام واسه بعدی بدین ببریم ؟ قسمش دادم به جون مادرمون ، گفتم اگر این کارو بکنی حال امین بد میشه ، میبینی که داداشمون قلبش مریضه . بهارو ندن به امین ، ما واسه کی بریم خواستگاری ؟ از بعد اون روز امیر دیگه اسمی از بهار نیاورد ، خودش میدید چقدر حال داداشش داره بهتر میشه . ولی بهار سر ناسازگاری گذاشت ، از فامیل و آشنا خبر رسید که راضی به این ازدواج نیست . شب خواستگاری همه تو خونه عموم بودیم و بهار از اتاق بیرون نیومد ، هر چی انتظار کشیدیم نیومد . یهو امیر پاشد گفت دختر عمو نازتو بکشیم ؟ رفت تو اتاقش و همه زدن زیر خنده ، همه بهار و امیر مثل خواهر برادر میدونستن. یه دقیقه نشد که امیر از اتاق بیرون اومد و بعدش بهار اومد ، نمیدونم بهش چی گفت که راضی شد به ازدواج . همه میگفتن و می‌خندیدن ، امیر از همه بیشتر . جوری می‌خندید که از خنده هاش میترسیدم . بعد اون دیگه بهار و امیر باهم رو در رو نشدن ، شب خواستگاری توهم بهار نیومد . فرزانه که حرفاشو زد گفت واسه گذشته ها بود ، هر چی که بود ما سر سفره پدر و مادر بزرگ شدیم ، امیر چشم به ناموس خودش نداره‌. از خونه فرزانه بیرون زدم و تو بهت بودم ، نگاهای بهار تو شب عروسی یادم میومد و اتیشم میزد . از نامه مشخص بود که باهم رابطه ندارن ولی جونشون واسه هم میره. چند روز بعد اون ماجرا مادر شوهرم به همه اعلام کرد بهار حاملست . نمی‌دونم چرا ولی حس میکردم تا قبل حاملگی بهار ، جفتشون امید داشتن که بهم برسن . روزا پشت هم می‌گذشت و شکم بهار جلو تر میومد و عشق امیر به بهار منو به زندگی سرد کرده بود . نمیتونستم بگم چرا عاشقشی ، نمیتونستم بگم از همه چی خبر دارم ولی به عنوان یه زن از درون متلاشی شده بودم .... ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ••-••-••-••-••-••-••-•• ~JOIN↴🌸{ @azsargozashteha} ••-••-••-••-••-••-••-••
💚 سلام ادمین عزیز اگه میشه پیام من روفوری بزارید ممنون میشم 🙏 آخه دیشب که شام غریبان بود یه ماشین پراید مشکی رنگ هم به مامانم اینا غذا داده هم به من که جلو در بودم صدا کرد و غذا داد واینکه خونه من پنج کوچه و یک خیابون با مامانم اینا فاصله هست وبه جز من سر کوچه روبه رویمون چند خانوم دیگه هم بود که به اونا غذا نداده و داخل کوچه مامانم اینا هم چون کسی بیرون نبوده فقط به اونا غذا داده . دیشب هم من غذا رو که قیمه بود خوردم هم مامانم اینا . دیشب هم دودل بودم که غذا رو بخورم یا نه چون اون دو مرد قریب بودن شک کردم گفتم نکنه یه وقت غذا آلوده به کرونا باشه یا چیز دیگه ای. ولی خب خوردم تا نصفه که خوردم احساس کردم غذا یه مزه ای میده حالا نمیدونم چون به خودم تلقین کردم اون جوری احساس کردم یا نه بقیشو نخوردم.و حالا مامانم زنگ زده میگه نکنه توش سم بوده باشه یا ما رو جادو بکنن با غذا یا میخواستن مارومریض کنن .آخه مگه میشه اتفاقی هم به اونا غذا بدن هم به من ؟چرا به اون خانومایی دیگه غذا ندادن ؟داخل ماشینشون بازم غذا بود ؟ویا اگه به فقرا میدادن ما که فقیر نیستیم یعنی نه لباسامون اینو نشون میداد ونه خونمون .واینکه هم ابجیم که غذا رو گرفته شیک میگرده وهم من .وهم تو دست ابجیم 5تا النگو هست وهم خودم که 9تا النگو دستم هست گفتم که فکر نکنید اونا فکرکردن ما فقیریم. حالا خیلی دلشوره استرس گرفتم چیکارکنم ؟ نکنه واقعا ما رو خواستن از رو دشمنی مسموم کنن ؟ آخه هم اونا هم ما دشمن زیاد داریم 😔 *خدا کنه که ما اشتباه فکرکرده باشیم* ❣❣❣❣❣❣ سلام خدمت مدیران کانال و مخاطبین عزیز از مدیر تقاضا دارم سوال منم کانال بزارید دوستان راهنمایی کنن خواهرم بواسیر داشت خبلی درد داشت که غیر قابل تحمل بود دکتر ۴۰ روز پیش عملش کرد حالا بعد از عمل نمیتونه بشینه و نمی تونه درس راه بره فقط رو پهلو خوابیده هنوز هم درد داره آمپول مسکن میزنه از بس درد داره که تحملش خیلی سخته و خواهرم لاغره و بواسیرش بادی بود خواهش میکنم التماس میکنم هر کس میتونه راهنمایی کنه کسی هم نداره که مرتب دنبال دکترش باشه شوهرش فوت کرده برای اقا امام زمان و شفای مریضا و خواهر منم دعا کنید و ۳ تا صلوات بفرستید ممنون از کانال خوبتون ❣❣❣❣❣ سلام دوستان عزیزم ان شاء الله که حالتون خوب باشه. مادرم یه چند وقتی هست پاشون استخوان اضافه در آورده اولش یکی پاشون این جور شد بعد یه مدتی دوباره اون یکی پاشون بی‌حس شده وورم کرده دیروزم واکسن کرونا زدن. میخواستم ببینم شما عزیزان تجربه چیزی نذارید که در اختیارم بذارید چکار کنم که مادرم خوب بشه چه دارویی، استفاده کنم که اثر بذاره. تو رو خدا اگه چیزی میدونید ازم دریغ نکنید خدا بهترین هارو نصیبتون کنه ان شاء الله به حق امام حسین علیه السلام ایدی ادمین 👇🏻🌱 @habibam1399 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ••-••-••-••-••-••-••-•• ~JOIN↴🌸{ @azsargozashteha} ••-••-••-••-••-••-••-••
💚 سلام عزیز می خواستم بگم حتما لطف کنید سوال منو بپرسید من دختر خونه بودم خیلی مادرم دوست داشتم یکی ودو سال آخر عمرش دلشوره داشتم مادرم مرد در سومین سالگرد پدرم از دست دادم بعد خیلی داداش کوچکم دوست داشتم ویه جورایی عاشقش بودم. هر موقع حالم بد می شد داداشم می دیدم حالم خوب می شد اونم از دوتا پله افتاد ضربه مغزی شد ومرد چن سال بعدش دادشم از روی کوه افتاد ومرد ودر دومین سالگرد این برادرم برادر بزرگم کرونا گرفت ومرد واز همه مهم تر هم دلم شور می زنه هم خواب می بینم که جورایی خواب‌ام پیام می دن همیشه صدقه وروضه و... براشون می دادم واز همه مهم تر براشون خیلی دعا می کردم ولی اون دنیایی تعبیرش شد چون خواب می بینم جاشون خیلی خوبه. الان دیگه یه جوری شدم که انگار تا می آیم دعا کنم می گم نمی خواد تو بقیه م به کشتن می دی چون دعاهام این دنیا براشون گیرا نمی شه حالا می خواستم بدونم آیا می گن اگه تلقین بد بکنی که من نمی کردم فقط نا خودآگاه بم الهام می شد آیا درسته من در مرگ اونا دخیل بودم یعنی براتر تلقین ها ودلشوراهامه یانه. چون دیروز دیدم در کا نالتون یه سری گفته بودن هر چی فکرشو کنید بر می گرده منفی باشه منفی می آید. مثبت باشه مثبت می آید. ما آیه قرآن داریم که برگی از درخت نمی افتد تا خدا نخواهد.. خلاصه من موندم تازه خوابم رو پیش خودم تعبیر خوب می کردم یا به هر که می گفتم می گفتم اول بگو خیره تا تعریف کنم. من در صمن برای همشون خوابای خوب هم دیده بودم که حصرت ابوالفضل مادرم وداداش حصرت زهرا وامام حسین شفا داده بودن ولی نمی دونم چرا مردن در ضمن داداشام هیچ کدو مشگل نداشتن به جز آخری که داداش بزرگم بود یه ماهه فوت کردن خیلی دلم گرفته نمی دونم چه کار کنم در صم شوهرم رو که می بینم یه چیزایی دوباره بم تلقین می شه می ترسم شوهرم رو نیز از دست بدم تره خدا یه صلوات برای سلامتی شوهرم بفرستید چون جانباز وازاده هست. ودر صمن محبت کنید وخواهشا هر کدوم برای 5 نفر از خانوادم که به رحمت خدا رفتن مخصوصا تازه گذشته امروز براش چون روز تاسوعاست یه فاتحه بفرستید وبرام دعا کنید وراهنمایی راجع به سوالم بفرمایید ممنون وسپاس گزارم ایدی ادمین👇🏻🌱 @habibam1399 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ••-••-••-••-••-••-••-•• ~JOIN↴🌸{ @azsargozashteha} ••-••-••-••-••-••-••-••
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#پرسش_اعضا 💚 سلام ادمین عزیز اگه میشه پیام من روفوری بزارید ممنون میشم 🙏 آخه دیشب که شام غریبان بود
❣ سلام در مورد دوست عزیزی هم گفتن خواهرشون بواسیر عمل کرده برن از عطاری عنبر نسارا بگیرند و رو آتیش، بگیرند وقتی دود کرد بزارن زیر یک گلدان خالی که تهش، سوراخ هست و بشینند روش تا دود از سوراخ گلدان به مقعد که جراحی شده بزنه تا خوب بشه وخشک بشه آن شاءالله روزی دوبار انجام بدن وبا روغن زیتون هم چرب کنند تا خوب بشه 💚💚💚💚💚 سلام اون خانمی که گفتن خواهرشون عمل بواسیر کردن و درد دارن خواستم بگم کاملا طبیعیه و به مرور خوب میشن. فقط خیلی مراقب باشن یبوست نشن که درد بیشتر نشه. با رژیم غذایی ملین حتما از یبوست جلوگیری کنن و اینکه روزی چندبار ده دقیقه داخل لگن آب گرم و دو سه قطره بتادین(بیشتر بتادین نریزن) بشینن و مقعدشون رو باز و بسته کنن هم از عفونت جلوگیری میکنه و هم درد رو تسکین میده. اینا تجربه خودم بود که خداروشکر نتیجه داد 💚💚💚💚💚 عزاداری هاتون قبول عزیزی که به غذای شک کردین ان شاءالله که هیچی نیست وغذا همین تعداد بوده و تموم شده به بقیه نرسیده . شما و خواهرتون که غذا رو خوردید سه تا یس پشت سر هم بخونید ان شاءالله رفع جادو می شه. التماس دعا 💚💚💚💚💚 سلام برای اون خانمی که نگران غذا ها بودن ما خودمون هیئت داشتیم شبا که غذا اضافه میومد توی خیابون به آدما میدادیم بعضی اوقات هم غذا تموم میشد به بقیه نمیدادیم اگه سم بود که باید تا الان دور از جون مرده بودید به نظرم انقدر ذهنتون رو درگیر نکنید متوسل بشید به امام حسین (ع) انشاءالله که مشکلی پیش نمیاد حلال کنید کلی با پیامتون خندیدم😄❤️ 💚💚💚💚💚 سلام درجواب اون خانمی که گفتن دومرد غریبه غذا داده به خانمهای دیگه نداده شما نباید میگرفتید به بهونه ای ردمیکردید چون خودتون میگید همه مون دشمن زیادداریم پدرم بازنشسته نیروهای مسلح هست ازاین موضوع ها زیاددیده میگه داخل آبمیوه ها باسرنگ سم میزنن میدن طرف بخوره مسموم میکنن دزدی کنن ازهمون شخص ❣❣❣❣❣❣ سلام اینکه دوست عزیزی گفتن برادر ها ومادر شون را از دست دادن واحتمال میدن از دعاهای ایشان بوده که در آخرت حالشان خوب هست میخوام بگم اگر مرده را در خواب ببینند یعنی روحش آزاد شده و عذاب نمی بیند وحتما دعا شون کنند که اموات دستشون از دنیا کوتاه هست و به دعاهای ما نیاز دارند و خوابی که می بینند اگر بد بودن اصلا تعریف نکنند حتی برای خودشان فقط صدقه بندازند واگر خواب خوب دیدن مثل اهلبیت علیه السلام که تو خواب شون آمده بازم تعریف نکنند ومثل راز نگه دارند چون اگر تعریف بشه دیگه از این عنایت ها بهشون نمیشه وخیالشون هم از بابت همسرشان راحت باشه وتا اراده خدا نباشه هیچ برگی از درخت نمی افته وهمش تقدیر الهی هستش و خدا اموات شون هم بیامرزد وروحشان شاد وقرین رحمت الهی. یاعلی 🧡🧡🧡🧡🧡 در مورد اون خانمیکه اعضای خانواده اش پدر و مادر و دوتا برادراش مرحوم شدند اولا تسلیت عرض میکنیم انشاءالله بخاطر این مصیبتها ماجور باشید واقعیت این است که دلشوره داشتن یا تلقین دلیل نمیشه که شخص از دنیا بره بلکه هر که پیش خدا عزیز باشه و دوستش داشته باشه مصیبت بیشتر میبینه و شما هم انشاءالله اینطور هستید، اینکه گفتید خواب شفای خانواده تون رو دیدید ولی بعد از دنیا رفتند گاهی شفا گرفتن رسیدن مرگ هست یعنی با رسیدن مرگ از وضع جسمی نجات پیدا میکنه و راحت میشه و ازاد میشه و اون طرف هم حالش خوب میشه و در نعمت به سر میبره و لذااین هم خودش یکنوع شفاست همانطور که برا یه دختر بچه ای این اتفاق افتاد که بجای اینکه با روضه خوندن شفا پیدا کنه اتفاقا عکس شد و از دنیا رفت که شفاش در همین از دنیا رفتن و نجات از وضع موجود و وارد شدن در نعمت الهی بود ضمنا برای اینکه عمر کسی دراز بشه و اتفاقی براش نیفته هر روز صدقه بده و یه دعایی هم در مفاتیح الجنان برا درازی عمر هست که میتونی برا طولانی شدن عمر خودت یا هرکسی رو که دوست داری بخونی تا عمرش طولانی بشه یه مطلب دیگه اینکه گفتید دعا کردید برا اعضاخانواده تون ولی گیرایی نداره و تصور میکنید که باعث از دنیا رفتن شون شده عرض کنم باز دلیل نمیشه هر چند ممکنه دعا هم اثر گذاشته باشه مثلا اگه شما اینطور دعا کردید که خدایا دین و ایمان برادرم رو حفظ بفرما که ثابت قدم بمونه و خدواند هم دعای شما رو مستجاب کنه ولی میبینه اگه بخاد دین و ایمانش ثابت بمونه بایستی از دنیا بره والا دینش رو از دست میده یا به گناه هان بزرگ مبتلا خواهد شد لذا از دنیاش میبره و اینطوری دعای شما رو مستحاب میکنه البته اینها هم بعنوان مثال است و واقعیت رو نمیدونیم ممکنه دعای شما باشه و یا ممکنه مصلحت دیگری باشه 🧡🧡🧡🧡🧡 سلام در مورد خانمی که گفتن خانوادش رو از دست داده و....... شما اصلاً هیچ دخالتی در مرگ اونا نداشتین اونجوری فکر نکنید بقول خودتون به اذن خدا برگ از درخت نمی‌افته. اگر افکار منفی دارین تو کلاس های قانون جذب استاد شریفی شرکت کنید کانال ایتا شون آکادمی
💚 تو لباس کارگر بود اما این لباس براش خیلی تنگ و کوتاه بود. شده بود مثل پدری که لباس فرزند نوزادش را به تنش چپانده اند. چند وقت پیش که برای تعمیرات خانه مان پدرم چندتا کارگر آورده بود کارگری بین اونها بود که از چند فرسخی متوجه میشدی نه کارگری مناسب اوست و نه او مناسب کارگری. تو حرفاش با همکارانش میشنیدم که چقدر تحلیل های عمیق راجع به مسائل داره. روز آخر بود و کار تعمیرات به پایان نزدیک شده بود. وقتی سر سفره ی ناهار بودیم نزدیک شدم و ازش پرسیدم شما چه کتاب هایی خوندین که اینقدر معلومات خوبی دارین؟ گفت معلوماتم تا حالا کمکی بهم نکرده؟ گفتم چطور ؟! گفت بعد از این که فوق لیسانسم رو گرفتم و با معدل ممتاز فارغ التحصیل شدم. فکر کردم دیگه نان آور خانه شده ام و لا اقل میتونم به مادرم کمک کنم که برای چندرغاز ، سبزی پاک نکنه. به اندازه ی کافی زحمت مان را بعد از رفتن پدرم کشیده بود. اما این خیالی باطل بود. انگار که دلش به جوشیدن افتاده باشد. مثل کتری ای که وقتی آب می جوشد درش باز می شود . در دلش از جوشش غم باز شده بود. به درد دلش ادامه داد؛ هر دری زدم انگار پشتش بتن ریخته بودن ، از هر کسی خواهش کردم انگار تو سینه اش آهک ریخته بودن، به هر راهی رفتم ، تهش به کوره راه ختم شد. دیگه نا امید شدم از اینکه کاری گیرم بیاد . همکلاسی های تنبل و پارتی کلفتم . الان تو جایگاهی هستن که من باید ازشون درخواست کار کنم و راحت بگن به دردمون نمیخوری؟ میدونی چرا؟ چون همیشه زور چماق بیشتر از زور عقله! پارتی هم یه نوع چماقه، قدرته، و زورش از معلومات من بیشتر بوده و هست. دیگه به فکر درس و دانشگاه نیستم فقط وقت گیر بیارم برای خودم میخونم . دانشگاه برای من فقط تلف کردن وقت بود .هیچوقت فکر نمی کردم عمله بشم. همکارش با خنده گفت کارگری هم شغل شریفیه احسان. احسان گفت شریف یعنی چی؟ معلم، مهندس، دکتر، وکیل، قاضی، کارگر همشون فقط یه شغلن فقط یه شغل. میدونی چی تعیین میکنه که یه شغل شریفه یا نه؟ به اشاره سر نشونم دادم چی؟ جواب داد اگه شغلت تورو شرمنده ی خانوادت نکرد شغلت شریفه. وگرنه مرده شور شغلی رو ببرن که تورو خوار و خفیف میکنه. شغلی شریفه که با دل قرص، به مهمونت تعارف محکم کنی برای شام بمونه . حالا هرچی که بگن شغلت شریفه. شرافت با شرمندگی نمیخونه داداشم. اگه جهیزیه ی خواهرم هانیه رو جور کنم. البته اگه بتونم. از اینجا میرم. موقع خداحافظی پرسید راستی تو چکاره ای؟ گفتم : معلمم. زیر لب چیزی گفت: لبخندی زد و رفت. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ••-••-••-••-••-••-••-•• ~JOIN↴🌸{ @azsargozashteha} ••-••-••-••-••-••-••-••
🧡 سلام بزرگوار وقت شما بخیر لطفاً مشکل من هم توی کانال تون بگذارید. 25 ساله ازدواج کردم. در شهر خانواده همسرم زندگی می کنیم وخودم از خانواده ام دور هستم. گاهی اوقات خیلی دلم برای خانواده ام تنگ میشه اما همسرم نسبت به این مسئله خیلی بی تفاوت هستند. حتی دریغ از یک تلفن زدن و احوالپرسی کردن یا عیدی تبریک گفتن. در حالیکه خودشون در کنار خانواده شون هستند. حتما باید به دیدار همه خواهر وبرادرشون بریم. .وتحت هر شرایطی توی همه بر نامه ها ومراسماتشون شرکت کنیم. اما نوبت من وخانواده ام که میشه یا جنگ ودعوامون میشه یا باسردی و بی توجهی با من بر خورد میکنه. دیگه خیلی خسته شدم. انگار توان وکشش ندارم. در ضمن شوهرم با برادرش شراکتی کار می کنند. جالب اینجاست که برادر ش هر طور دلش بخواد بره مسافرت یا هر کار دیگه‌ای می تونه وقت بگذا ره اما نوبت به من که می رسه میگم دلم تنگ شده برای پدر ومادرم میگه خودت تنهایی می خوای بری برو من وقت ندارم. با هات بیام. سرپرست شرکت هم برادر شوهرم هست. اما دیگه چی بگم. نه توان روحی برام مونده نه جسمی 4تا بچه دارم دوتا پسر دوتا دختر کوچکتر که خیلی نیاز به رسیدگی دارند که متأسفانه همسرم اصلا توجه به نیاز روحی هیچ کدوم نداره وفقط و فقط کارش براش مهم هست. ممنونم از دوستانی که راهنمائیم کنند. ❣❣❣❣❣ من تو خانواده ای زندگی میکنم ک الان نزدیک ب ده سالی میشه ک خواهر بزرگترم خودکشی کردن بخاطر افسردگی خیلی زیاد، ک ما هم ازمریض شدنش بی اطلاع بودیم الان مشکل من اینه ک یه خواستگار دارم ک خیلی هم همدیگه رو دوست داریم اما روم نمیشه بهش بگم خواهرم خودکشی کرده برام خیلی سخته نمیدونم چطور باید این موضوع رو بهشون بگم اگرم نگم فکر میکنم کار بدی میکنم ممکنه بعدها ک خودش بفهمه بگه ک چرا ازم مخفی کردی؟ و دیگه نسبت ب من بی اعتماد بشن لطفا راهنماییم کنین 🙏 بنظرتون این موضوع تو زندگی من تاثیر داره گفتن یا نگفتنش ممنون میشم ازتون 🙏 ❣❣❣❣❣❣❣ سلام لطفا لطفا پیاممو بزار گروه واجبه ما یه همسایه داشتیم میخاستن خونشونو مصادره کنن ۱ ملیون پول لازم داشت گفت سر یه هفته میدم الان دوماه گذشته هی خورده خورده داد ۲۰۰ تومنش مونده ماهم خودمون دستمون خالیه نداریم بگیم واسه خودش زنه خودش رفته اقلید خونه باباش شوهرشم هرچی در میزنیم درو باز نمیکنه گوشیاشونم خاموش کردن یا جواب نمیدن ما چیکار کنیم الان توروخدا خوبی ب بعضیا نیومده لطفا بگین چطوری پولمونو پس بگیریم 😭😭🙏🙏🙏🙏میخایم اسباب کشی کنیم میخایم واسه پول کارگر🙏🙏🙏 ❣❣❣❣❣❣❣ سلام به همه من مامانم مبتلا ب کرونا شده و خواهرم و خواهرزاده‌ام ک ده ماهشه علائم داره تورو خدا براشون دعا کنید ایدی ادمین👇🏻🌱 @habibam1399 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ••-••-••-••-••-••-••-•• ~JOIN↴🌸{ @azsargozashteha} ••-••-••-••-••-••-••-••
❣ زن میانسالی بود که با چادر سیاه و دمپایی کنار خیابان، توی تاریکی ایستاده بود. دنده‌عقب گرفتیم و سوارش کردیم. شروع کرد به دعا کردن برای آقای راننده و من. دو سه خیابان بعد گفت پیاده میشود. گفتیم: جای دیگه میری، برسونیمت... گفت: میرم توی خیابون! پیچیدیم. گفت: امروز رفته بودیم خونه دخترم، ناهار، مهمون بودیم. یهو شوهرم قاطی کرد، زد همه‌ی ظرفای جهاز دخترمو شکوند. چرخیدم طرفش: چرا؟ "دست خودش نیست مادرمرده! موج میگیرتش. جانبازه..." گفت: "دارم تعریف میکنم بدونین پررو نیستم که شما گفتی منو برسونین همینجوری بی‌تعارف بگم آهان برسونین. گرفتارم. میخوام زودتر برسم خونه." گفتم: "نه حاج‌خانم! این چه حرفیه؟" گفت: "برگشتیم خونه. شوهرم خوابید. این وقتا چند ساعت میخوابه، عین مُرده‌. از اون ور، دامادم رسیده خونه، وضع رو که دیده، شاکی شده. به خیالش مَرده از قصدی کرده. رفتم به دامادم توضیح بدم که والا دست خودش نبوده. رسیده‌نرسیده، پسرم زنگ زد مامان بیا... بابا بیدار شده، فهمیده خونه آبجی چه‌کار کرده، نشسته داره گریه میکنه‌... پا شدم، دویدم! باید زود برسم خونه، مبادا دوباره حالش بد بشه." . جلوی خانه‌ی کوچک یک طبقه‌ای، تهِ کوچه‌ای، پیاده شد، رفت توی پیاده‌رو و گفت: "مرد بدی نیست. خدا آدمو گرفتار نکنه." خستگی و درماندگی از صورتش می‌بارید. ایستاد جلوی در آهنی کوچک و با دست پیچیده توی چادر، در زد. . راه افتادیم. در سکوت. و من به روزی که زن شب کرده فکر کردم و به جنگ... به قربانیانش، به مادرانی که قاب عکس به‌دست دنبال تکه‌ای از فرزندانشان می‌گردند، به فرزندانی که در حسرت پدر، بزرگ می‌شوند، به پدرانی که شرمنده‌ی تکه‌های جهیزیه دخترانشان گریه میکنند... و به کسانی که از نمد جنگ برای خودشان کلاه دوختند و خوب کلاه‌هایی دوختند. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ••-••-••-••-••-••-••-•• ~JOIN↴🌸{ @azsargozashteha} ••-••-••-••-••-••-••-••
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#دردو_دل_اعضا ❣ #پرسش سلام خیلی فکر کردم که مشکلی که دارم رو بفرستم یا نه، اما تو دلم یه گوله غم ج
🧡 خطاب به خانمی ک خواهرشوهرش واسه بچش لباس می خره خانم گل چرا فکر منفی میکنی اصلا اینطور نیس آدم کیف میکنه واسه دیگران کادوبخره بخصوص بچه خواهریابرادرش باشه افکار منفی رو از خودت دور کن و برای زیادشدن روزی ذکرلااله الا لله الملک الحق المبین رو صدمرتبه بگو انشالله که دلت همیشه شادباشه وبتونی براش جبران کنی😊 ❤️❤️❤️❤️❤️ سلام. برای خانمی که شوهرش میوه فروش بوده: هرشب سوره واقعه بخون. تاثیر زیادی داره. خودم هم تجربه کردم. والان هم صبور باش. همیشه راهی هست برای درست رفتار کردن. پس هیچ وقت غصه نخور و بد نگو. عزت، تو هرچه بیشتر بنده خدا بودنه نه این چیزها. نکات مثبت رو درشت کن و از بدی های احتمالی یا قضاوت های ذهنی و حتی یقینی چشم پوشی کن. ❤️❤️❤️❤️❤️ سلام. به اون خانمی که از دادن لباس و هدایا به دخترشون از طرف خواهرشوهرش گلایه داشت خواستم بگم خواهر منم دقیقا مشکل شما رو داشت و همچنان با سه تا بچه داره. عزیزم من میدونم اینجور دلسوزی و بخشش ها عواقب بدی هم داره. مثلا خواهر من چند تا خواهرشوهر داره که هر کدومشون وضع مالی خوبتری از اون یکی داره همشون هم خیلی کمک خواهرم و بچه هاش میکنن. ولی همون عواقبش باعث ناراحتی میشه. مثلا واقعا عزت نفس و شخصیت خواهرم و پایین میارن. مثلا تو مهمونی و دور همیاشون، تفریحات و گشت و گذاراشون، حتی عروسیشون همدیگه رو خبر میکنن ولی خواهر من و بچه هاش رو اصلا محل نمیدن. بعد جالبش اینه که بعد تموم شدن مهمونیها، فرداش تمام چیزائی که تو اون دورهمی بوده، از شربت و شیرینی و غذا و حتی دسر سفره اشونو براش میفرستن. خوب چه دلیلی میتونن داشته باشن برا این کارشون؟ اگه نیتشون واقعا دلسوزی باشه چرا تو همون مهمونی و دور همی دعوتشون نمیکنن تا هم روحیه ی بچه ها عوض بشه هم اینایی که روز بعدش براشون فرستادن همونجا با دل خوش بخورن. غیر از اینه که خواهر منو بچه هاشو در شان خودشون نمیبینن؟ یا همون از بالا نگاه کردن که شما فرمودین؟ خلاصه خواهرم! اگه بعد این بذل و بخشش ها، عواقبی که گفتم نیست اصلا جای اعصاب خوردی نیست و باید واقعا تشکر کنی ازشون ولی اگه مشکلاتی که خواهر من داره شما هم دارید، باید بگم واقعا سخته سازش با همچین افرادی... ولی اینم بگم شما نباید به روشون بیارید. چون در هر صورت حرف اونا پیشه و میگن ما کمک کردیم و اینم جای تشکرته. پس سعی کنید ارتباطتتونو با خدا بیشتر کنید و از ائمه و شهدا کمک بخواید که خدا شرح صدر بتون بده . بتونید بهترین رفتار رو باشون داشته باشید. ان شاءالله موفق باشید. ❤️❤️❤️❤️❤️ سلام در مورد خانمی که فکر میکنه خواهر شوهرش بهش ترحم میکنه میخوام بگم که منم خواهر شوهرم یه برادر دارم که بیکار ه و دستشون خیلی خیلی تنگه اجاره هم میدند زن برادرم توی خونه کار میکنه دو تا پسر هم داره من و یه برادر دیگم که وظعش خوبه بهشون کمک میکنیم زن برادرم خیلی زن خوب منطقیه هیچوقت هم رفتار بدی ازش ندیدیم میخوام بگم منم عمم خوب درک میکنم که خواهر شوهرتون نه از روی ترحم ونه چیز ی فقط از روی محبت و عشقی که به برادر زادهش داره شما هم به جای رفتار نا متناسب رفتار منطقی داشته باشید امیدوارم به حق این ماه عزای حسینی که مشکل همه حل بشه ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ••-••-••-••-••-••-••-•• ~JOIN↴🌸{ @azsargozashteha} ••-••-••-••-••-••-••-••
🌞روزی یک صفحه بخوانیم 🌞 سوره ❤️ صفحه ی ۲۳۷🌹 @azsargozashteha💚
4_561380726990176572.mp3
1.61M
🌞روزی یک صفحه بخوانیم 🌞 سوره ❤️ صفحه ی ۲۳۷🌹 @azsargozashteha💚
🧡 سلام سخنی با برادر گرامی که قصد داشتن خانمی رو که عاشقش بودند را عقد کنند من ۵۳ سال سن دارم اگر جای مادر شما نباشم حتماً به عنوان خواهر بزرگتون می تونم توصیه‌ای داشته باشم ظاهرا تصمیم شما برا داشتن اون خانم حتمی هست ولی حالا به مطلبی هم که میگم توجه‌ کنید ضرر نمی‌کنيد گفته بودید آن خانوم به شما پیام داده با وجود این که میدونست شما متاهل هستید، به اندازه یک درصد نسبت به خیر بودن کارتون وجدانن فکر کنید عجله نکنید حداقل از خدا کمک بخواهید توسل داشته باشید که اگر ادامه این راه پشیمانی براتون به دنبال داره خودش راه رو بشما نشون بده و قبل از اینکه دیر شه متوجه امر بشید خیلی براتون دعا کردم (چون با توجه به علاقه شما دو نفر بهم متوجه عواقب کارتون نیستید) و از خدا خواستم از شما و تمامی کسانی که در چنین موقعیتی قرار گرفته‌اید دستگیری کنه وراهنمایی کنه راه درس رو برید لطفا از نتیجه کارتون هرچی شد برامون بزارید حتما مفید خواهد بود سخنی هم با دیگر کسانی که نظر داده بودند و خواسته بودند این آقا تصور کنه اگه خانمش با مرد دیگه ای ارتباط برقرار کنه چه حالی می شه، عرض کنم که باید دید خداوند نسبت به این دو رفتار چگونه سنجش داره گرچه من خودم خانوم هستم و داشتن هوو را بر نمی‌تابم ولی چنین مقایسه ای را هم درست نمی دونم چون فرق اساسی با هم دارند مسلماً ارتباط یک خانوم متاهل با مرد دیگری گناه بزرگیه که نمی تونیم با همین ارتباط در مورد مرد یک جور بهش نگاه کنیم البته منکر عواقب سوء ازدواج دوم نیستم ولی قیاس شما درس نبود ممنونم از کانال خوبتون برا من مفید بوده از وقتی که درد دلها ومشکلات اعضا رو میخونم یکی از پاهای ثابت دعاهام ،دعا براشون بوده بخصوص برا این برادر محترم ❣❣❣❣❣❣❣❣ 🌹 سلام ادمین عزیز و با تشکر از کانال تون در جواب خانمی که گفتن وضعیت مالی مناسبی ندارن و خواهر شوهرشون از سر لطف برای دختر ایشون لباس می خره و ایشون دچار سوتفاهم شدن و با ناسپاسی جواب محبت خواهرشوهرشون را دادن . خواهر من باید بگم درسته بعضی موارد خانواده حالا دونسته یا ندانسته در حق عروس ظلم می کنند و جوری شده که ما خوبی های آنان را حمل بر بدی می کنیم البته این خوبه که شما عزت نفس بالایی دارید و از ترحم بدتون می یاد اما چه عیبی داره عمه ایی از سر دلسوزی برای برادر زاده اش لباس و کادو بخره اگه هم پولش را می داد به قول شما به شوهرتان تا به شما می داد اول اینکه آون دیدگاه ش مثل شما نیست و بنا هم نیست کیفیت محبت اگر به مذاق ما خوش نیومد نکوهش ش کنیم و یا بدبینانه به آن محبت نگاه کنیم آون که مثل شما فکر نمی کنه که از بنا به میل و نظر شما محبت به برادر زاده اش کنه . اگه خواهرشوهرهایی مثل مال ما داشتی که با این که نون شب مون را نداشتیم و یا شوهرم تصادف کرده تو خونه افتاده بود و خودم یک تنه هم عیادت کنندگانش را رد و بدل می کردم و هم زخم و شکستگی دستش را پانسمان می کردم و نظافت و حموم و دستشویی و بعد حتی مادر پدرش یک آب میوه ناقابل براش نیاوردن که قوت بگیره هیچ می آومدن مهمونی و تازه بخاطر دخترشون که تو این شرایط پول نگزاشتیم ببریم برای شوهرش و بقول مادر شوهرم جلوی خانواده شوهرش خجالت کشید در حالی که کل حقوق و دارایی پدرشوهرم خرج همین دختر می شد و هیچ مشکلی هم نداشت پسرعموی شوهرش یه نفر را کشت و اقوام شون فراری بودن داخل شهرهای بزرگ می تونستن تو همون شهرها کار کنند در حالی که قبل تصادف شوهرم هم مایحتاج زندگیش و لباس بردیم برای خواهرشوهرم و اصلا تا حالا یه لباس ناقابل چه پدر شوهر و مادرشوهرم و چه خواهرشوهرهام برای بچه هام نیاوردن تازه همیشه طلبکار هستن و ارث نداشته باباشون را از من می خوام ما خودمون از صفر شروع کردیم پدرشوهرم حتی هزارتومان هم بهمون کمک نکرد که هیچ ماشین خریده بود برا دامادش در ایامی که ما مشغول ساخت خونه مون بودیم تصادف کرد و آومد خونه مون که پول بدین تا در انظار خانواده شوهر خواهرت براش درستش کنم گفت شوهرم ندارم دعوا کرد که داری خونه بسازی و نداری به خواهرت کمک کنی در حالی که ما خودمون آواره و مستاجر بودیم اگه پدر شوهرم کت و شلوار نداشت مادرشوهرم غر می زد که پسر داره اما کت و شلوار نداره اگه گوشی نداشتن اگه می خواستن برن مسافرت یا دکتر و غر و طمع شون پیش ما بود که پول بدین برا این کارها ؛ کارشون فقط مسافرت با دخترها و داماداش و گردش این شهر و آون شهره و می رفتن خونه های مردم شهرهای مختلف تا می آومدن خونه ها شون حتی مهمون هاشون را انتظار داشتن مابیاریم دعوت شام و نهار خونه هامون در حالی که یبار تعارف نکردن شما هم باهامون‌بیائین بریم گردش یا این مهمونها آومدن‌بیائین کمک به هر حال با این حال من همیشه خدا را شاکر بودم که با این همه خصلت طمع و خسیس بودن شون اما خصلت دخالت و تحریک پسرشون را ندارن البته من نقطه متفی ن
دارم که بخوان علیه ام تحریک ش کنن چون همیشه احترام خرد و بزرگ شون را داشتم . خواهر من اینقدر بدبین نباشید و بروید از دل ایشون در بیارید و خدا را شکر کنید بابت همچین خواهر شوهری برای تعجیل در ظهور آقا ک سلامتی ایشون ۱ صلوات بفرستید من الله توفیق ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ••-••-••-••-••-••-••-•• ~JOIN↴🌸{ @azsargozashteha} ••-••-••-••-••-••-••-••
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#بخش_دوم لباس پوشیدم و رفتم خونه خواهر شوهرم ، شوهرش از این که سر ظهر رفته بودم اونجا تعجب کرده بود
ولی به عنوان یه زن از درون متلاشی شده بودم . انگار همه زندگیمو باخته بودم ، وقتی با امیر ازدواج کردم دانشجو بودم ولی درس ول کردم ، با خودم فکر کردم اینهمه از خود گذشتگی ، من کجای این زندگی ام ؟ اونجایی که امیر به یه زن دیگه بگه من تو یه دنیای دیگه بابای بچه تو ام ؟ اونجایی که امیر داره تو یه دنیای خیالی با زن مورد علاقش زندگی می‌کنه ؟ مدام امیر زیر نظر داشتم تا ببینم با بهاره رابطه داره یا نه ، نداشت . فقط هرروز توی سر جفتشون این بود که کاش با هم زندگی می‌کردن . شروع کردم به درس خوندن ، حسابداری که از نیمه رها کرده بودم دوباره ثبت‌نام کردم . بهار چهار ماهه بود که براش جشن تعیین جنسیت گرفتن ، خیلی دلم میخواست تو مراسم شرکت نکنم ولی بهونه ای نداشتم . تو ماشین که داشتیم می‌رفتیم سمت خونش ، به امیر گفتم بنظرت بچشون چیه ؟ یکم فکر کرد و گفت نمی‌دونم والا. چه فرقی می‌کنه ؟ گفتم بنظرم من دختره ، چون بهار خودش خیلی احساساتیه ، یهو امیر از حرفم جا خورد با تعجب بهم نگاه کرد و گفت چه ربطی داره خب ؟ خندیدم و گفتم نمی‌دونم همینجوری گفتم . وارد مراسم که شدم بهار و امین لباس پوشیده بودن ، خونه رو دیزاین کرده بودن و یه بادکنک بزرگ گذاشته بودن که توش پر رنگی ریخته بودن که مشخص میشد بچه دختره یا پسر . میوه و شیرینی رو که خوردیم ، همه خواهر برادرا اومدن . بهار و امین رفتن وایستادن و همه شروع کردن به شمارش ، بادکنک که ترکید همه خونه پر شد از پر صورتی . همه از خوشحالی جیغ میزدن و بهار با چشمایی که از خوشحالی گریه میکرد نگاه به امیر میکرد . تو اون لحظه بیشتر از خودم دلم برای امین سوخت که با ذوق داشت نگاه به بهار میکرد و بغلش کرده بود . بچه بهار دختر بود ، بعد اون روز زیاد با بهار رفت آمد نکردم . بیشتر وقتمو تو دانشگاه میگذروندم و دلم نمی‌خواست کنار امیر باشم . انگار هیچ چیزی من و امیر بهم وصل نمی‌کرد بهار تقریباً هشت ماهه بود که کم‌کم حال امین بد شد ، این وسط از همه بیشتر امیر بود که ناراحت بود مدام شبا به امین فکر می‌کرد و می‌گفت برادرم اگر طوریش بشه من از غصه دق می کنم توی دلم با خودم میگفتم چشمت به زنشه و اونوقت از غصه مریضیه برادرش شب خواب نداره؟ هشت‌ ماهگی بهار بود که تصمیم گرفتن که امین دوباره قلبشو عمل کنه یکی از دریچه های قلبش مادرزادی مشکل داشت و تا حالا یه بار عمل کرده بود و این بار دوم بود که عمل می‌کرد دکترا می‌گفتن عمل سختی نیست اما ممکن که جواب نگیره و مجبور بشه راه‌های دیگه رو امتحان کنه . امین قلبشو عمل کرد ، توی تمام روزایی که حالش بد بود مدام به این ماجرا فکر می‌کردم که امین اگر بمیره من باید توی این زندگی چی کار کنم؟ نه بچه ای دارم و نه عشق و علاقه‌ای بین من و امیر هست فقط یه چیز مارو بهم وصل می‌کنه و اون اسمی که توی شناسنامه هامونه. امیر خیلی مرد خوبی بود به من و زندگیش خیلی می‌رسید ولی توی زندگی ما هیچ عشق و دوست داشتنی نبود . عمل امین موفقیت‌آمیز بود حالش خوب شد و بعد از خوب شدن حالش تقریباً دو هفته بعد بچه‌اش به دنیا اومد اسم دخترشو گذاشتن آلاله . آلاله خیلی شبیه به مادرش بود از همون روزای اول علاقه امیر به آلاله مشخص بود آلاله هرچه بزرگ‌تر می‌شد قشنگیش بیشتر می‌شد کم‌کم دیگه شبیه مادرشم نبود و از اون خیلی خوشگل تر شده بود . آلاله چهار ماهش بود که یه شب خواهر امیر حدوداً ساعت سه بود که زنگ زد به خونمون ، امیر خواب بود و من از جا پریدم پشت سر امیر رفت تلفنو جواب داد . دستو پاش می‌لرزید موقع جواب دادن تلفن مدام پشت سرهم می‌گفت الان حالش چطوره ؟ گوشیو قطع کرد نگاش کردم و گفتم چی شده ؟ گفت حال داداشم خوب نیست انگاری بردنش بیمارستان دوتایی سوار ماشین شدیم و رفتیم بیمارستان. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ••-••-••-••-••-••-••-•• ~JOIN↴🌸{ @azsargozashteha} ••-••-••-••-••-••-••-••
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#پرسش_اعضا 🧡 سلام بزرگوار وقت شما بخیر لطفاً مشکل من هم توی کانال تون بگذارید. 25 ساله ازدواج کردم.
🌹 سلام در جواب اون خانمی که گفتن مامان و خواهر و بچه اش کرونا گرفتن باید روزی دو یا سه بار از تجویز حکیم خیراندیش استفاده کنن به این صورت که در یک لیوان آب دو قاشق عسل بریزن و نصف یک لیمو ترش تازه رو توی لیوان بفشارن و مقداری نمک دریا ( حتما نمک دریا باشه نه نمک ید دار) اضافه کنن و میل کنن خیلی ها با این روش بهبود پیدا کردن. این ترکیب رو بچه ها هم دوست دارن و به راحتی میخورن. انشاالله این خانواده هم نتیجه بگیرن. ❣❣❣❣ سلام در مورد خانمی که شوهرش در سوپرمارکتی پدر شوهر شان کار می کند، اول اینکه وقتی متن شما را خواندم آنقدر تعجب کردم که چندبار دیگر هم از ابتدا تا انتها خواندم، باورم نمی شود افکار انسان ها اینقدر باهم متفاوت باشد! باورم نمی شود شما دلسوزی و لطف خواهرشوهرتان را اینطور قضاوت کرده باشید پاسخ اعضای محترم گروه به شما منطقی بود ولی من هنوز نتوانستم این حد از حسادت شما را هضم کنم، خواهرانه میگم عزیزم برای سلامت روانت حتماً بکوش،چون اگر این طور پیش بری زود پیر می شوی و دچار مشکلات فراوان جسمی و روحی خواهی شد. یاعلی ❣❣❣❣❣❣ در مورد اون خانمیکه گفت خواهرش ده سال پیش خودکشی کرده عرض کنم شما لازم نیست بگید که خواهرت خودکشی کرده بگید فوت کرده و از دنیا رفته و اینم حرف راستی است و دیگه اضافی لازم نیست بگید ، بعدها هم اگه فهمید بگید بهش که خب راستشو بهت گفتم بلاخره فوت کرده و اگه خود کشی رو میگفتم شما ناراحت میشدید چرا باعث ناراحتیت میشدم ❣❣❣❣❣❣ سلام برای خانمی که همسرشون میوه فروش بودن.. عزیزم کمک هاخواهر شوهرتون اگه بعدش مثل همیشه و عادی برخورد میکنه که از روی محبت هست؛و فکر میکنم واقعا سعی داره به دخترتون توی این شرایط بد نگذره... ولی اگه واقعا بعدش رفتارهایی مثل اینکه شما کمترین یا نیاز مندین و حرف هایی که باعث میشه عزت نفستون رو خراب کنه و یا جلوی بچه ها حرف هایی میزنه که باعث سر افکندگی دخترتون میشه ....بهتره به همسرتون بگید شخصیت بچم بهتر از لباس تنشه..و به دیدن خواهر شوهرتون برید و با احترام و محبت بگید باعث سوئ تفاهم شدین و قصد ناراحت کردنشو نداشتین و فقط خرید هرسری ایشون باعث میشه دخترتون واقعیت زندکی خودشو نبینه و در آینده نه چندان دور باعث سر خوردگی بشه چون بچه ها هر چی بزرگتر که بشن نیاز هاشونم بزرگتر میشه و عمه نمیتونه همه رو برآورده کنه و بهتره با واقعیت زندگی خودش و تفاوتش با دختر عمه رو متوجه بشه... موفق باشید... ❣❣❣❣❣ سلام ب اون خانم ک گفتن مادرشون کرونا مبتلا شدن انشاالله ک خدا کمکتون کنه جوش شیرین را توی ابجوش بریزید و بخور کنید منم خودم تو تلويزيون شنیدم ک شبکه خبر مجری از دکتر مردانی پرسید ک جوش شیرین تاثیر داره؟دکتر هم جواب دادن ک تا حالا هیچ مقاله ای در این مورد نوشته نشده ولی بیمارهاشون انجام دادن تاثیر گذاشته ما هم خانواده ۵ نفره هستیم ک ۲۵ روز پیش کرونا گرفتیم انجام دادیم خداراشکر خوب شدیم اصلا یک بار هم دکتر نرفتیم فقط فردای قرنطینه رفتیم ک آزمایشات خوب اومد ❣❣❣❣❣❣ سلام در جواب خانمی که پدر ومادر وخانواده شون رو از دست دادن . تسلیت میگم وخدا بهشون صبر بده خواستم بهشون بگم رشته تحصیلیم علوم دینی وحوزوی هست.این مسائلی که گفتن ربطی به فوت اعضای خانوادشون نداره .و شما اصلا تقصیری ندارید خودتون رو الکی سرزنش نکنید.می تونید برا اطمینان از حرفام از دفتر مراجع تقلید هم بپرسید.بهتره برا آرامش خودتون نماز بخونید وبعضی اوقات برا عزیزانتون قرآن بخونید.موفق باشد. ❣❣❣❣❣ . خانمی که گفتین خواهر شورتون برا بچه تون خرید می‌کنه و شما از این کارش ناراحتی 😔 ببین عزیزم ما حدیث از حضرت علی ع داریم به این مضمون که اگه از کسی یه کاری دیدید که به نظر تون اشتباه اومد 70تا دلیل بیارید برای توجیه اون کار اگه بازم کارش اشتباه بود بگید خدا هدایتش کنه 😍👍 بعد شما فکر نمیکنی اگه به شوهرت بده اون خورد میشه می‌شکنه با خودش میگه مگه من گدا هستم داره بهم پول میده😔😔 اما اینطوری که خواهر شوهرتون میده به عنوان هدیه و محترمانه هست😉 ‌شما هم تشکر کن و خودت رو در گیر این افکار نکن روح خودتو آزرده نکن و اینکه اگه میبینی داره زیاده روی می‌کنه او هدیه بهش بگو که اذیت میشی زحمت نکشه حتی اگه میتونی طور دیگه برای جبران بکن که خودت هم اذیت نشی ولی بد باهاش صحبت نکن براخودت بد تموم میشه🌺⁦♥️⁩ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ••-••-••-••-••-••-••-•• ~JOIN↴🌸{ @azsargozashteha} ••-••-••-••-••-••-••-••
🧡 سلام یک سوال،به نظر شما عزیزان زندگی با شوهر معتاد و بیکار بهتره برای آینده ی سه فرزند که دو دختر و یک پسر هستند و یا طلاق و ازدواج مجدد و یا تنها ماندن تا ازدواج فرزندان؟؟هم از طلاق میترسم و هم از ازدواج مجدد و هم از تنهایی و بگم که شوهرم رفته با یک دختر ترشیده که ۶ سال از خودش بزرگتره،صیغش کرده و با هم هستند...به نظر شماها چیکار کنم؟شوهرم بعضی وقتها میره و تا دو،سه هفته نمیاد و اومدنش هم شبها برای خوابه،همیشه با دست خالی و اگه بگم نون بخر میگه ندارم.منم تحت پوشش کمیته امدادم و پدرم برام خونه اجاره کردند و شوهرم میگه مهریت ببخش تا طلاقت بدم...ما ۱۵ سال زندگی کردیم و میگم ۱۵ سال زحمت تو و بچه هات رو کشیدم و حالا مفت مفت بزارم و برم...بچه ها رو خیلی دوست دارم و طفلکها خیلی به من وابسته اند و میبینند باباشون براشون هیییچ کاری نمیکنه.میگم نکنه طلاق بگیرم،ظلم به این طفل معصومها باشه...موندم چیکار کنم.لطفا راهنماییم کنید.اینم بگم که از فروش دخترها و به کارگری فرستادن پسرم ممکنه انجام بده و پول تریاکش رو جور کنه😔😔 ❣❣❣❣❣ سلام بر اعضای گروه راستش ی سواله چن وقته ذهنمو در گیر کرده من ی برادر شوهر دارم که زن و بچه داره و هممون مقیدیم مشکل اینجاس که این برادر شوهر من وقتی منو میبینه من و شوهرم با هم دعوا زن و شوهری پیدا میکنیم الکی و بی خودی بی خودی حتی تو زناشویی با من دچار مشکل میشه .با این که من راجع به برادر شوهرم به شوهرم حرفی نمی‌زنم .کسی بوده این مسئله براش پیش بیاد .😱 والا شایدم بگیین تلقینه یا خیالاتی شدی این طور نیست متاسفانه ❣❣❣❣❣❣❣ سلام خدمت دوستان ،من ی مشکلی دارم ملاج سرم همش یخ می کنه دائماً روسرم کلاه یا روسری بپوشم الآنم که هوا گرمه یخ می کنه حتی مسح سر می کشم سرمو خشک می کنم باد نخوره دکتر تب سنتی می گه مغزت سرده بنفشه کنجدی تو ببنی،روغن سیاه دونه رو ملاج استفاده کردم نتیجه ندیدم لطفا اگه کسی را حل داره من از این ناراحتی بیرون بیام ممنون می شم.چون سردرد می شم از سردی‌میگرنم دارم ببخشید زیاد شد. ایدی ادمین👇🏻🌱 @habibam1399 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ••-••-••-••-••-••-••-•• ~JOIN↴🌸{ @azsargozashteha} ••-••-••-••-••-••-••-••
❤️ منم میخوام داستان زندگیمو براتون بگم.... من و همسرم ۱۰ سال پیش تو دانشگاه باهم آشنا شدیم هردو دانشجوی رشته مهندسی بودیم البته همسرم ۸ سال از من بزرگترن و بعد از ترک تحصیل مجدد تصمیم به ادامه تحصیل گرفته بودن ۱ سال باهم در تماس بودیم تصمیم به ازدواج گرفتیم ... همسرم تو یکی از شرکتای مهندسین مشاور دولتی کار میکردن و همه چی اکی بود منم خوب دختر بزرگ خانواده بودم پدرم نظامی بود و سختی زندگی به خودم ندیده بودم با همسرم قرار گذاشته بودیم باهم تا مقطع دکتری پیش بریم درس بخونیم و زندگی کنیم و خوش بگذرونیم .... همه چی خوب بود تا ۱ ماه بعد از عروسیمون که یه روز همسرم ناراحت اومد خونه و گفت دیگه باهاش قرار داد جدید نبستن یعنی تعديل شد از کار . ما موندیم و کلی قسط و قرض جا مونده از عروسی و خرید خونه و وام ازدواج و .... بعد از اون همسرم نمیتونست درس بخونه چون هردومون دانشگاهمون هزینه داشت هرروز صبح تا شب با ماشین کار میکرد و مسافرکشی میکرد یه روز متوجه شدم همسرم تو یکی از محله ها کارگری میکنه ناراحت شدم احساس کردم تمام ایندم نابود شده اما ته دلم خوشحالم بودم حس میکردم چقد واسش مهمم كه بخاطرم تلاش میکنه خیلی اوضاع بدی بود تو یخچالمون وسیله ای نداشتیم و هرچی در میومد میرفت هزینه قسط و قرض .... باید فکر یه کار میکردیم هرچیزی میدیدم راجبش تحقیق میکردیم تا یه روز با عرقیات گیاهی آشنا شدیم شوهرم گفت بنظرم خوبه اینارو میخرن به مغازه دارا میفروشن کلی سود میکنن اگه بلد باشی از کجا بخری و بعد از تحقیق همسرم راهی مشهد شد اونجا با یه شرکت قرارداد فروش محصولاتشونو بست و چک واسه ۳ ماه بعد داد بعد از اینکه برگشت تهران من و همسرم هردو ویزیتور فروش محصولات شدیم و شروع به فروش کردیم هرچند کارمون نگرفت و موعد چکامون نزدیکتر میشد ... تصمیم گرفتیم به یه شهر دیگه بریم و رفتیم کاشان تا با محصولات اونجا آشنا شیم اونجا با یه محصول جدید آشنا شدیم که فروشش خیلی خوب بود ما هرروز ۴ صبح میرفتیم کاشان و شب خسته و کوفته میرسیدیم خونه دوباره فردا میرفتیم بازاریابی و روز بعد کاشان تقریبا هفته ای ۳ روز میرفتیم و اینجوری تونستیم چکای اون ورشکستی قبلی و جبران کنیم .... یادمه یه آقایی تو راه غذا میفروخت و ما هر دفعه یه پرس قرمه میگرفتیم و دوتایی میخوردیم اون كل ناهار و شاممون بود بماند که بعضی روزا همونم نداشتیم ... از فروش اون محصولات تو تابستون پول خوبی درآوردیم کم کم به فکر افتادیم چرا خودمون مغازه فروش نداشته باشیم دیگه کارمون راه افتاده بود و مجبور نبودیم هرروز بریم کاشان سفارش میدادیم واسمون میفرستادو ما ویزیتوری میکردیم. ماشینمونو که په پراید بود فروختیم یه مقدار از دوست و آشنا قرض کردیم و پول پیش یه مغازه دادیم و كل جنسامونو چکی ریختیم تو مغازه چسبیدیم به کار و مغازه ... بعد از اون راه و رسم کاسبی و یاد گرفتیم مغازمونو چند سال بعد گسترش دادیم و دو شعبه کردیم بزرگش کردیم. یه خونه بزرگ دیگه و دوتا ماشین خریدیم و از همه مهمتر همسرم هیچوقت اجازه نداد من درسم و ول کنم من تا اخر کارشناسی ارشد خوندم و الانم همسرم مصمم که باید دکتری شرکت کنم .. همسرم چند بار موقعیت خوب کاری واسش پیش اومد تو رشته خودش اما قبول نکرد من و همسرم در کنار هم میتونستیم یه همچین زندگی بسازیم الان هردومون خیلی خوشحالیم که تو اون شرکت نموند و اخراج شد چون اگه اونجا میموند اینقد پیشرفت نمی کردیم اینقد سختی نمیکشدیم و بزرگ نمیشدیم. هدفم از گفتن زندگیم این بود که زود ناامید نشیم جا نزنیم همدیگرو رها نکنیم در کنار هم همه کار میشه کرد زندگی همه سختی داره رنج داره باید دید از پس اون سختی چطور بر اومدن اگه دیگران تونستن پس منم میتونم. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ••-••-••-••-••-••-••-•• ~JOIN↴🌸{ @azsargozashteha} ••-••-••-••-••-••-••-••
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#پرسش_اعضا 🧡 سلام یک سوال،به نظر شما عزیزان زندگی با شوهر معتاد و بیکار بهتره برای آینده ی سه فرزند
💚 سلام خانمی که گفتن شوهرشون معتاده و زن صیغه ای داره،عزیزم گفتی از جدایی و تنهایی میترسی تو همین الانم تنهایی و از شوهرت جدایی،شوهرت معتاده راحت طلاق بگیرو برای زندگیت تلاش کن بچه هارم به آدم معتاد نمیدن نگرانشون نباش حضانتشون با خودته،اگرم یه درصد حضانتشونو ندادن به شرط گرفتن بچه ها مهریتو ببخش،شوهرت اگر فقط معتاد بود میگفتم سعی کن ترکش بدی ولی این اقا کار که نمیکنه زنم صیغه کرده،حیف تو وجوونیت به خودت اهمیت بده،با بچه هات انشاالله زندگی خوبی داشته باشید. ❣❣❣❣❣❣ سلام خسته نباشیددرجواب اون خانومی که شوهرش معتاد به نظرمن اگه طلاق بگیربهترچون الابودنبودپدربرای بچه هاش فرقی ندارولی اگه طلاق بگیرحداقل می تون بچه هاشواونطوری که دوست داربزرگ بکن واگه موقیت خوبی براش پیش اومدازدواج بکن ❣❣❣❣❣ سلام به دوست خوبی که همسرشون معتاد هست و بین موندن و طلاق گرفتن دو دل هستند دوست عزیز اینکه سایه یه پدر معتاد لاابالی که هیچ مسئولیتی نسبت به بچه ها نداره،روی سر بچه هات باشه خیلی بهتر از این نیست که طلاق بگیری و بچه هات را تنها بزرگ کنی، چه بسا تنها بزرگ کردن بچه ها خیلی برای آینده خودت و بچه هات بهتر باشه. گفتید تحت پوشش کمیته امداد هستید، خوب کمیته امداد برای کمک به زنان مطلقه شرایط بهتری فراهم میکنه.. از ترس اینکه تنها بشید،میخواهید یک عمر توی این شرایط زجر بکشید.. توکل کنید به خدا شاید بعد از طلاق یه ازدواج مناسب و در شان خودتون براتون رقم خورد.. ❣❣❣❣❣❣ سلام خانمی که شوهرش معتاد هست کوتاه و مختصر بگم شما نیازی به بخشیدن مهریه برای طلاق نداری ، اگه اثبات کنی که شوهرت معتاد هست و اگر مشکل اخلاقی یا روانی داشته باشن (چون عموی من هم معتاد بوده و خب مواد رو مغزش اثر گذاشته) دادگاه شما به شما اجازه طلاق میده ، اما درباره بچه ها ، همچین مردی فکر نمیکنم در قید و بند بچه داری باشه پس یا به شما واگذار میکنه یا همون‌طور که گفتید میفروشه یا ...😔 اگه مدرک داشته باشید که شوهرتون صلاحیت نگهداری از بچه ها رو نداره و شما از پس مخارجشون بر میاید ، بازم امکان اینکه دادگاه بچه ها رو به شما بده بالاست ، پیشنهاد میکنم برای شروع با یه وکیل مشورت کنید🙂 ❣❣❣❣ سلام وعرض ادب درجواب اون خانمی که گفتن همسرشون معتاد هستن وسه فرزند دارن.به نظر من طلاق گرفتن بهترین راه حله درازای بخشش مهریه هم بچه هاتون ازشون بگیرین،آخه من هرچقدرفک میکنم شوهرتون اصلا تاثیری توی زندگیتون ندارن،تازه به مرورشاید برای بچه هاتون هم مشکل ساز بشن😔آدمی که بود ونبودش فرقی نمیکنه رو برا چی میخواین،تازه میگین باباتون براتون خونه اجاره کرده،به نظرم مهریه راببخشید ودرازای مهریه بچه هاتون از این زندگی نجات بدین،تاحالا چطور خرج زندگی رامیدادین از این به بعدش هم خدا بزرگه،مردی که غیرت نداره برا زن وبچش نون آور باشه به درد زندگی نمیخوره،،موفق باشید خواهر بزرگوار🌹🌹 ❣❣❣❣❣ سلام در رابطه با اون خانومی ک شوهرشون معتاده و سه تا بچش رو تنهایی بزرگ میکنه عزیزم تو گفتی ک از طلاق و ازدواج مجدد میترسی ترس ک دلیلی نیست باید شرایط رو بسنجی اول اینکه اگه بخوای طلاق بگیری باید در نظر داشته باشه ک ایا خانواده ازت حمایت میکنن ؟ ک البته شما گفته بودی پدرتون براتون خونه اجاره کرده پس از طرف خانواده مشکلی نیس دوم اینکه اگه جدا نشی بچه ها با پدری معتاد زندگی میکنن ک حظور نصفه نیمه داره بچه ها تو چنین محیطی اسیب میبینن سوم اینکه اگه بخوای جدا بشی ممکنه شوهرتون تحدیدتون کنه ک بچه هارو ازتون میگیره تا مجبور بشید محریه تون رو ببخشید اگه ثابت کنید شوهرتون معتاده دادگاه بچه هارو ب شما میده پس از این بابت نگرانی نداشته باش چهارمین نکته اینکه اگه جدا بشی و قصد ازدواج داشته باشی باید در نظر بگیری ک ایا همسر دومتون حاظر میشن شمارو با سه فرزند قبول کنن؟ ـ خودتون میدونین بچه ها درست نیست ک پیش ی پدر بی مسعولیت زندگی کنن امیدوارم بهترین تصمیم رو بگیری ❣❣❣❣❣❣ درمورد خانومی که نظر خواهی کرد برای طلاق، شما باید آسیب های بعد طلاق را در نظر بگیرین ببینین وضعیت الانتون بهتره یا بعد طلاق؟ در ضمن اگه میدونید که بعد طلاق بچه هاتون ممکنه چه بلاهایی سرشون بیاد گناه هست که رهاشون کنید حضانتشون بگیرید و ببرید پیش خودتون. دادگاه برید به خاطر معتاد بودن شوهرتون براحتی میتونید عدم صلاحیتش بگیرید ولی اگه بتونید تو همون خانه مستقل بشید و ببچه هاتون زندگی کنید و خودتون سرکار برید و خرج زندگیتون در بیارید بدون اینکه به همسرتون احتیاج پیدا کنید و برای خودتون و فرزندانتون زندگی کنید.
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#پرسش_اعضا 🧡 سلام یک سوال،به نظر شما عزیزان زندگی با شوهر معتاد و بیکار بهتره برای آینده ی سه فرزند
🧡 سلام در مورد آقایی که گفتند می‌خوان با وجود همسر و دوقلوهاشون با معشوقه سابقشون که طلاق گرفته ازدواج کنند: بردار من ،همه متوجه شدند که قصد شما جدی است ،حالا که قصدتون جدیه لطف کنید کمترین آسیب را به همسرتون که مادر بچه های شما هم هست بزنید اولا لطفاً همه واقعیت گذشته و حال را به همسرتون توضیح بدید و احساستون را براشون توضیح دهید ،اجازه بدید همسرتون خودشون تصمیم بگیرند که می‌خوان گذشت کنند و با شما و همسر دوم شما بمانند ،یا میخواهند شما را ترک کنند ثانیا لطفاً اگر همسرتون تصمیم به جدایی گرفت, بدون آزار ایشون همه حقوق مالی و حضانت بچه ها در صورت تمایلشون بهشون بدید ثالثا توصیه میکنم قبل از هر اقدامی یکبار سریال معصومیت از دست رفته را ببینید ،تا بدانید زمانی که عشق سربرمیاره ،چه حیله های وحشتناکی ایجاد می‌کنه تا کار غلط ما را ,درست جلوه بده ❣❣❣❣❣❣ سلام عزیزم برااون بنده خدایی که ملاج سرشون سرده برن قم دکترآل اسحاق خودشون رحمت خدا فتن ولی شاگرداش ن خیلی عالی هستم میدونم خیابان آذر هست آدرسشون بپرسن پیدامیکنن در ضمن هرچی عکسوآزمایش هم دارند ببرن من که جواب گرفتم ❣❣❣❣❣ ببینید ممکن هست یه غذای بخورن که بهشون نسازه من خودم 4 سال این مشکل رو داشتم تمام دکترای شیراز رو رفتم هرکس یه حرفی میزد ولی در آخر خودم مشکلم رو فهمیدم من از برنج خارجی استفاده میکردم بنا به دلایلی یک ماه رفتم خونه مامان بزرگم چون از برنج ایرانی استفاده میکردن اونجا این مشکل رو نداشتم باز که برگشتم خونه باز سردرد و یخ کردن ملاج داشتم کلا برنج خارجی گذاشتم کنار الان خدارو شکر 10 سال هست که میگذره مشکل ندارم ببینید از کی اینجوری شدید و چی میخورین من خیلیا رو میشناسم که برنج خارجی بهشون نمیسازه ❣❣❣❣❣❣ سلام خدمت عزیزی که ملاج سرشون یخ می‌کنه طبق صحبت استاد خیراندیش شما تا ۴۰ شب ملاج سرتون رو با روغن کنجد چرب کنید ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ••-••-••-••-••-••-••-•• ~JOIN↴🌸{ @azsargozashteha} ••-••-••-••-••-••-••-••
🧡 سلام علیکم خدا فوت ممنون از کانال عالیتون من در شرف جدایی هستم نه کاردارم نه درآمد که بتونم وکیل بگیرم میخاستم بدونم شما میتونید منو کمک کنید از همینجا شماره یه وکیل خوب بهم بدین ازشون مشاوره بگیرم چون الان هزینه مشاوره هم زیاد بنده هم وکیلی نمیشناسم ممنون میشم کمکم کنید البته یکم کارم فوریه ❣❣❣❣❣❣❣ سلام لطفا اگر میشه مشکل منم تو کانالتون بزارید من همیشه از حرف زدن با دوستام و آشناها خجالت میکشم. چون دهنم بو میده. واقعا نمیدونم چیکار کنم مرتب مسواک میزنم. غذا میخورم اما فقط دو دقیقه اولش خوبه بعدش دوباره بو بد میده. از بچگی همینجوری بودم. حالا بچه بودم شاید کم کاری میکردم اما الان مرتب به دندونام میرسم و زیاد مسواک میزنم حتی شده روزی پنج بار. ارتودنسی کردم از نظر دندان و لثه مشکلی ندارم ینی دکترم گفت که مشکلی ندارم ولی از نظر معده رو نمیدونم. یه چند وقته معدم حساس شده و یکم درد میگیره بعضی وقتا. یه مدتم هست دهانم به شدت بدمزه هست. قبلا هم مشکل بوی بد دهنمو داشتم اما دهنم بدمزه نبود. بنظرتون میتونه از معدم باشه؟ نمیدونم مشکلم چیه که هرکاری میکنم درست نمیشه..خسته شدم دیگه بیست سالمه و از بچگی این مشکلو داشتم و اذیت شدم. خواهش می کنم اگر راه حلی چیزی میدونید بهم بگید. مرسی ❣❣❣❣❣❣ سلام اعضای خوب کانال.. من یه مشکلی دارم که شایدازنظربعضی هاخنده دارباشه وبی معنی،ولی برای من یه معضل بزرگ شده که نمیدونم چطورتحمل کنم تاآخرزندگیم😢 اونم شوخی های تندشوهرم من۲۷ سالمه واون ۳۴سالشه ۸ ساله ازدواج کردیم ویه دختر۷ساله داریم..ازوقتی باش رفتم زیریه سقف همش شوخی های تندمیکنه همش میزنه یاتوسرم یاصورتم یاکمرم یاپاهام منم خیلی دردم میادگاهی وقتاگریم میگیره به خدا باینکه ادم تپل مپلی هم نیستم که بگم کتک خورم ملسه لاغراندام هستم هرچی هم بهش میگم بابا آرومتراینکه نشدشوخی باباشوخیتو نخاستم اون بیشترمیکنه وخوشش میاد ومن بیشترعذاب میکشم یه باریه پس گردنی محکمی زدکه اشک ازچشم پریدبخدا منم همونطور گردنموگرفتم آروم آروم اشک میریختم وقتی متوجه من شداومدسمتم وبغلم کردگفتم چراگریه میکنی زن گنده جلوبچه ببخشیدمحکم زدم وازاینحرفا بعدش بش چشم غره رفتم وعصبانی گفتم دیگه حق نداری پشتگردنم یاکمرم بزنی ایناجاهای حساسی هستن میخای چلاقم کنی تاچندروزباش قهربودم اونم دیگه کمتراونجاهام میزد ولی عادتشوترک نکرده هنوز حتی گازمیگیره😫.. بخداعاصی شدم حتی بچه هم یادگرفته میگه بابایی تومامانوبگیرمن میزنم اونم دستوپام میگیره دخترم میزنه من فقط جیغ ودادمیکنم بخداتمام بدنم کبودشده دیگه نمیدونم باچه زبونی بش بفهمونم خجالتم میکشم قهرکنم برم خونه بابام آخه باچه بهانه ای برم روم نمیشه😞 حالاشمااگه راهکاری چیزی بلدید بم بگید🙏 یه چیزدیگه من نمیدونم همه مردا اینجوری شوخی میکنن یافقط مردمن اینجوریه؟؟؟؟؟؟؟ ❣❣❣❣❣❣❣ من یه مشکلی دارم عضو گروهتونم میخوام بدونم اگه وکیلی تو کانالتون عضو بیاد پی وی بنده یه چندتا سوال ازش بپرسم مشکلم خیلی حاده خیلی داغونم حالم بده ممنون میشم پاسخ بدین ایدی ادمین 👇🏻🌱 @habibam1399 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ••-••-••-••-••-••-••-•• ~JOIN↴🌸{ @azsargozashteha} ••-••-••-••-••-••-••-••
🌱 در یکی از روستاهای کوهستانی "دیاربکر" ترکیه ، آموزگار دبستانی بنام احمد در درس ریاضی به شاگردانش میگوید که اگر در یک کاسه ۱۰ عدد توت فرنگی باشد، در 5 کاسه چند عدد توت فرنگی داریم؟ دانش آموزان: آقا اجازه، توت فرنگی چیه؟ معلم: شما نمیدانید توت فرنگی چیه؟ دانش آموزان: ما تابحال توت فرنگی ندیده‌ایم. معلم فکری به نظرش میرسد، مقداری از خاک آن روستا را به یک مؤسسه کشت و صنعت در شهر "بورسا" فرستاده و از آنها سوال میکند که آیا این خاک برای کشت توت فرنگی مناسب است یا نه؟ آن مؤسسه پاسخ میدهد که این خاک و آب و هوای دیاربکر برای کشت توت فرنگی مناسب بوده و همچنین مقداری بوته توت فرنگی و دستورالعمل کاشت و داشت محصول را برای وی میفرستد. معلم بچه ها را به حیاط مدرسه برده و طرز کاشتن بوته‌های توت فرنگی را به دانش آموزان یاد میدهد و به آنها میگوید که امسال از شما امتحان ریاضی نخواهم گرفت، بجای آن به هر کدام از شما چهار بوته توت فرنگی میدهم که آنها را به خانه برده و کاشت آنها را همانطوریکه یاد گرفته‌اید، به پدر و مادرتان یاد بدهید. وقتی که توت فرنگیها رسیدند آنها را توی بشقاب گذاشته و به مدرسه می‌آورید. برای هر ۱۰ عدد توت فرنگی یک نمره خواهید گرفت. وقتی میوه‌ها رسیدند، بچه‌ها آنها را در بشقابی گذاشته و به مدرسه ‌آوردند. معلم میپرسد که مزه‌شان چطور بود؟ بچه ها میگویند که چون پای نمره در میان بود، اصلا از آنها نخورده ایم. معلم میخندد و میگوید همه شما نمره کامل را میگیرید. میتوانید بخورید. بچه‌ها با ولعی شیرین توت فرنگیها را میخورند. بعد از دوسال از آن ماجرا، مردم آن روستایی که تا به آن زمان توت فرنگی ندیده بودند، در بازارهای محلیشان، توت فرنگی میفروشند. معلم بودن یعنی این. فقط روی تخته سیاه آموزش ضرب وتقسیم نیست. معلم بودن شاید از خود اثری برجا گذاشتن باشد. پس بیاییم در زندگی اثری از خود بجا بگذاریم. بیایم زندگی مردم را به سمت شادی تغییر دهیم. کاری کنیم که ناممان ماندگار و یادمان فرحبخش باشد و دعای خیر همیشه مارا همراهی کند. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ••-••-••-••-••-••-••-•• ~JOIN↴🌸{ @azsargozashteha} ••-••-••-••-••-••-••-••
🌞روزی یک صفحه بخوانیم 🌞 سوره ❤️ صفحه ی ۲۳۸🌹 @azsargozashteha💚