eitaa logo
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
165.9هزار دنبال‌کننده
4.5هزار عکس
1.3هزار ویدیو
13 فایل
داستان زندگی آدمها👥 شما فرستاده ایید⁦👨‍👩‍👧‍👦⁩📚⁦ کانال فروشگاهیمون☘️👇 https://eitaa.com/joinchat/2759983411Cdc26d961b4 تبلیغات پربازده👇✅ https://eitaa.com/joinchat/3891134563Cf500331796 ادمین گرامی کپی از مطالب کانال حرام و پیگرد دارد❌❌❌
مشاهده در ایتا
دانلود
☀️🍃 شرایط گرو گذار و گرو گیرنده🌸🍃 پرسش :طرفین رهن چه شرایطی باید داشته باشند؟ پاسخ : « گرو گذار» و «کسى که مال را گرو مى‏گیرد» باید بالغ و عاقل باشند و کسى آنها را مجبور نکرده باشد و نیز باید سفیه نباشند همچنین حاکم شرع او را به خاطر ورشکستگى از تصرّف در اموالش جلوگیرى نکرده باشد. شرایط مال به رهن گذاشته شده🌸🍃 پرسش :مالی که گرو گذاشته می شود و یا به اصطلاح آنرا به رهن می گذارند چه شرایطی باید داشته باشد؟ پاسخ :الف : گرو گذار بتواند شرعا در آن تصرف کند، بنابر این اگر مال شخص دیگرى را رهن بگذارد صحیح نیست،مگر این‏که صاحب مال اجازه دهد و اگر صاحب مال به طلبکار بگوید: «من این مال را در مقابل بدهى فلان کس رهن گذاردم» و او «قبول کند» صحیح است. ب : خرید و فروش آن شرعا صحیح باشد، بنابراین شراب و آلات قمار و مانند آن را نمى‏ توان گرو گذارد. کیفیت مبادله ی مال به رهن گذاشته شده🌸🍃 پرسش :آیا تحویل دادن عین مال به رهن گذاشته شده شرط است؟ پاسخ :احتیاط واجب آن است که گرو بدون تحویل دادن به طلبکار صورت‏ نمى‏گیرد، ولى اگر گرو گذارى به این حاصل شود که مثلًا خانه را طبق سند محضرى گرو بگذارند و سند را به طلبکار بدهند بطورى که در صورت لزوم بتواند طلب خود را از فروش آن بردارد مانعى ندارد، هر چند بدهکار در آن خانه ساکن باشد. قرار دادن چک و سفته به عنوان رهن 🌸🍃 پرسش : یکى از مسائل لازم در اسناد تجارتى (چک، سفته، برات) پشت نویسى آنهاست که به وسیله پشت نویسى انتقال آنها صورت مى گیرد امّا نظر به این که اینها در بین تجّار و بازرگانان ارزش تجارتى دارند و حتّى به جاى وجه نقد معامله و معاوضه مى شوند آیا مى توان این اسناد را به طور مستقل (نه این که همراه با قراردادى نزد بانک وثیقه باشند) به عنوان مال مرهونه (مال در گرو وثیقه) وثیقه و گرو گذاشت یا نه؟ پاسخ :اگر چک و سفته از فرد معتبری باشد می توان آن را به عنوان وثیقه پذیرفت. گرو گذاشتن اموال ضروری🌸🍃 پرسش :اگر بدهکار مالی برای گرو گذاشتن نداشته باشد و یا اموالی را که جزو مستثنایت دین و ضروری زندگی او است را به عنوان گرو بگذارد، تکلیف طلبکار در این صورت چیست؟ پاسخ :هرگاه بدهکار گروگانى نپرداخته و غیر از خانه مسکونى اش و وسایل ضرورى خانه مال دیگرى نداشته باشد، طلبکار نمى تواند طلب خود را از او بخواهد، بلکه باید مهلت بدهد، ولى اگر مالى را که گرو گذاشته، طلبکار مى تواند آن را بفروشد و طلب خود را بردارد (حتّی اگر جزء مستثنیات دین باشد). تعلق خمس به مال رهن گذاشته شده🌸🍃 پرسش :من مقداری پول به صاحب خانه ام به عنوان قرض الحسنه داده ام ( برای رهن منزل ) آیا سر سال باید خمس آن را بدهم؟ پاسخ :مادام که برای رهن به آن نیاز دارید خمس ندارد. صحیح نبودن رهن منافع🌸🍃 پرسش : آیا کسی میتواند منفعت خانه را گرو بگزارد یا باید عین باشد ؟ پاسخ : رهن منافع صحیح نیست باید رهن عین باشد. ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
💜🍃 سلام به ادمین گروه وهمه عزیزان درگروه ما چندسالی هست طبقه پایین خونمون میخخواستیم دست کشی کنیم خراب کردیم که دست کشی کنیم الان چندساله همونطورمونده هرکارمیکنیم یک چیزی پیش میاد نمیتونیم درست کنیم والا موندیم دیگه اگه ذکری نذری به نظرتون میرسه ممنون میشم راهنماییم کنید❤️ ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام عزیزان کمکم کنید من حدود سه ماهه قلبم تیر می کشید با کوچکترین استرس ناراحتی یا وقتی جوش میخوردم پشت کتفم و قلبم درد می‌گرفت دلشوره استرس عصبی میشدم امروز رفتم دکتر اکو نوار قلب گرفت گفت گرفتگی رگ قلب مادر زادی داری نمیشه عمل کرد هر چه بهش گفتم جایی دیگه پیش دکتر دیگه برم میگفت فقط داره داره نیاز به عمل نداره نمیشه عمل کرد چون مادر زادی است لطفا کسی مشکل من را داره خوب یا عمل انجام داد یا با دارو خوب شد چون خیلی درد دارم ممنون اگه جواب بدید ❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام لطفا مشورت بهم بدید من پسرم ۶ سالشه ولی متاسفانه سرپا دستشویی میکنه باعرض معذرت هرچی هم میگم بشین سرپادستشویی خیلی بده مردبایدبشینه دستشویی کنه گوش نمیده شوهرم میگه عرضه نداشتی یه دستشویی یادبچه بدی چیکارکنم 😣😭 ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام خسته نباشید.من یه دخترشیرازی هستم ۳سال ازدواج کردم نزدیک یک سال خوردی هست متوجه شدم شوهرم درحقم خیانت میکنه شوهرم برااصفهان هست پدرومادرش خبرندارن بامن ازدواج کردخودش گفت نمیخوام بدون خانواده خودم راضی نبودن اماباهاش بزورازدواج کردم حالاپشیمونم الان شوهرم فکرکنم بایه اصفهانی دوسته منوخونه باباش نمی‌بره که بفهمن وقتی میره۱۵روزمیمونه که اوناشک نکن بعدتوپیامهاش دیدم بادختررابطه داره۳تاازگوشیهامو منوشکونده الان نمیدونم چکارکنم میگه اگربه دخترزنگ زدی میکشمت واقعاراست میگه منوچندباربخاطراون تاحدمرگ زدخانوادم خبرندارن بخاطرهمین میترسم منوبکشه چاره ای ندارم خواهش میکنم کمکم کنین چکارکنم من من دوسش دارم ببخشیدزیادشدپیام ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام دوستان ما یه وام می‌خواستیم برداریم بعد مادر شوهرم گفتن شما وام خودتون رو بدید به ما بعد ۳ ماه ما وام کسب پروانه داریم اون و بدیم به شما. بعد ایشون وام و میخاد بده به برادر شوهرمجرد که فوقالعاده بد حساب هست. وما باید کارت یارانه خودمون رو بعنوان ضامن و واریز وام بزاریم بانک . برادر شوهرم ماه به ماه یارانه مارو بده به خودمون .... کلا فقط پای ما گیره بانک هست . بعد یه اتفاقی افتاد که ۸ماه بیشتره شد که ما فعلا وام و برنداشتیم .... واز وام مادر شوهرم (کسب پروانه ) خبری نیست . الان مادر شوهرم با یه حس طلبکارانه ای به ما میگه باید وام و بردارید و بدید به ما . ول کنم نیست وظیفه ما چیه؟ من ۱۰۰ درصد مطمئنم که اینا ماه به ماه یارانه مارو نمیدن . دلم خوش بود که عوضش اونام به ما وام میدن . ولی الان خبری نیست . و ظاهرا الکی بود. به نظرتون چی کار کنیم . از آه مادرشوهرم میترسم . ولی.... ما وضعیت مالیمون خوب نیست تا ۱۰۰ ملیون بدیم به برادر شوهر 👇🌻🌻 @adminam1400
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 لحظه باز کردن درب حرم مطهر حضرت زینب کبری(س) توسط شهید حاج قاسم السَّلامُ عَلیکِ یا بِنتِ عَلی المُرتضی(ع) السَّلامُ عَلیکِ یا بِنتِ فاطمة الزهرا(س) السَّلامُ عَلیکِ یا أُمّ المَصائِب یا حضرت زینب کبری (س) 🌱اللهم عجل لولیک الفرج🌱 ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
🍎 ❗️ناخن ها از سلامتی بدن میگویند رنگ طبیعی ناخن ها صورتی کمرنگ است که نشانه سلامتی بدن است ▫️رنگ پریدگی ناخن ها : نشان دهنده سوء تغذیه ، کم خونی ، بیماری کبد و قلبی ▫️سفیدی ناخن ها : ابتلا به بیماریهای کبدی مثل هپاتیت ▫️آبی گراییدن ناخن ها : مبتلا شدن بدن به کمبود اکسیژن ناشی از بیماریهای قلبی یا ریوی ▫️زردی ناخن ها : نشانه عفونت قارچی و امکان ابتلا به بیماری ریوی ، دیابت و مشکلات تیروئید ▫️تیرگی ناخن : ایجاد خطوط تیره زیر ناخن مراجعه به پزشک الزامی است و میتواند علائم ابتلا به سرطان پوست باشد ▫️ناصافی های سطح ناخن پوست : میتواند بر اثر آرتریت التهابی یا پسوریازیس باشد ▫️خانم هایی که از ناخن های مصنوعی استفاده میکنند و همیشه لاک زده اند ، علاوه بر اینکه به سلامتی ناخن هایشان صدمه میزنند و ناخن ها و دستها را در معرض ابتلا به عفونت ها قرار میدهند ، نمیتوانند از بیماریهای احتمالی خود آگاه شوند . 🍊🍊🍊🍊🍊🍊🍊🍊 ✴️ درمان خشکی صورت 👈علت خشکی پوست افزایش سودا یا صفرا است. باید بدن را از سودا پاکسازی کرد. 1⃣ چای نخورید. 2⃣میوہ و سبزیجات و سالاد استفادہ کنید. 3⃣روغن بنفشہ روزی دو بار صبح و شب بہ پوست بمالید. 4⃣کرم جوانہ گندم بہ پوست بمالید. 5⃣استفادہ از کرم رازیانه. 6⃣مصرف سرکہ انگبین. 6⃣انجام حجامت عام در دو مرحلہ هر ماہ یڪ بار بہ جز در ماہ دی. 🍐🍐🍐🍐🍐🍐🍐🍐🍐 👈درمان لوزه ⬅️لوزه ناشی از سردی حلق و گلو است. 🔻برای درمان انجام موارد زیر توصیه می گردد. طول درمان بیش از ۱۲۰ روز است. 1⃣ اولین و آخرین غذایش عسل باشد. یعنی اینکه یک قاشق غذاخوری صبح ناشتا و یک قاشق غذاخوری شب موقع خواب مصرف شود. 2⃣غرغره با آب و نمک دریا روزی دو مرتبه. 3⃣روغن مالی گلو با روغن سیاه دانه هر شب. 4⃣خوراک گرمیها مخصوصا شبانگاه.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🗯پول ندارم😅 کار ندارم... 🤕 درسم تموم نشده... 🤓🤯 یجورایی از شرایط ازدواج فقط سن و نیازش رو دارم... چه کار کنم؟ ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#داستان_زندگی ❤️🍃 عاشقانه های شهدا ( منوچهر و فرزانه )💜 . منوچهر سال هفتاد و سه راديوتراپي شد. ت
❤️🍃 عاشقانه های شهدا ( فرشته و منوچهر)💜 بعد از عيد، ديگر نمي‌توانست پاش را زمين بگذارد. ريه‌اش دست و پايش، بيناييش و اعصابش همه به هم ريخته بود. آن قدر ورم كرده بود كه پوستش ترك مي‌خورد. با عصا راه رفتن برايش  سخت شده بود. دكترها آخرين راه را تجويز كردند. براي اين كه مقاومت بدنش زياد شود، بايد آمپول‌هايي مي‌زد كه نهصد هزار تومن قيمت داشتند. دو روز بيشتر وقت نداشتيم بخريم. از بنياد چند نفر آمدند. برايم غير منتظره بود. پرونده‌هاي منوچهر را خواندند و گفتند «مي‌خواهيم شما را بفرستيم لندن». يعني تمام! هميشه اين طور ديده بودم. منوچهر گفت «من را چه به لندن؟ دلم پر مي‌زند بروم بقيع، بروم دو كوهه. آن وقت مي‌خواهيد من را بفرسيتد لندن؟» اصرار كردند كه «برويد خوب مي‌شويد و سلامت برمي‌گرديد». منوچهر گفت « من جهنم هم بخواهم بروم، همسرم را با خودم بايد ببرم». قبول كردند. نمي‌توانستم حرف بزنم، چه برسد به اين كه شوخي كنم. همه قطع اميد كرده بودند چند روز بيشتر فرصت نداشتيم. لباس‌هاش را عوض كردم كه در زدند. فريبا گفت «آقايي آمده با منوچهر كار دارد». چادر سرم كردم و در را باز كردم. مردي «ياالله» گفت و آمد تو. علي را صدا زدم، بيايد ببيند كيست. ديديم آمده كنار منوچهر نشسته، يك دستش را گذاشته روي سينه‌ي منوچهر و يك دستش را روي سرش و دعا مي‌خواند. من و علي بهت زده نگاه مي‌كرديم. آمد طرف ما پرسيد «شما خانم ايشان هستيد؟» گفتم «بله». گفت «ببين چه مي‌گويم. اين كارها را مو به مو انجام مي‌دهي. چهل شب عاشورا بخوان. (دست راستش را با انگشت اشاره به صورت تاكيد بالا آورد) با صد تا لعن و صد تا سلام. اول با دو ركعت نماز حاجت شروع كن. بين دعا هم اصلا حرف نزن». زانوهام حس نداشت. توي دلم فقط امام زمان را صدا مي‌زدم. آمد برود، دويدم دنبالش. گفتم «كجا مي‌رويد؟ اصلا از كجا آمده‌يد؟» گفت « ازجاييكه آقاي مدق آن جاست». مي‌لرزيدم. گفتم « شما من را كلافه كرديد بگوييد كي هستيد». لبخند زد و گفت «به دلت رجوع كن». و رفت. با علي از پشت پنجره توي كوچه را نگاه كرديم. از خانه كه رفت بيرون، يك خانم همراهش بود. منوچهر توي خانه هم او را ديده بود. مانده بوديم. منوچهر دراز كشيد روي تخت، پشتش را كرد به ما و روي صورتش را كشيد. زار مي‌زد. شب نه آب خورد، نه غذا. فقط نماز مي‌خواند. به من اصرار كرد بخوابم. گفت حالش خوب است. چيزي نمي‌شود. تا صبح رو به قبله نشست و با حضرت زهرا حرف زد. مي‌گفت «من شفا خواستم كه آمديد من را شفا بدهيد؟ اگر بدانم شفاعتم مي‌كنيد، نمي‌خواهم يك ثانيه‌ي ديگر بمانم. تا حالا كه نديده بودمتان، دلم به فرشته و بچه‌ها بود، اما حالا ديگر نمي‌خواهم بمانم». و اين را تا صبح تكرار مي‌كرد. به هق هق افتاده بودم. گفتم «خيلي بي‌معرفتي منوچهر، توي شرايطي به وجود آمده كه اگر شفايت را بخواهي، راحت مي‌شوي. ما كه زندگي نكرده‌يم. تا بود، جنگ بود. بعد هم يك راست رفتي بيمارستان. حالا چند سال با هم راحت زندگي كنيم». گفت «اگر چيزي را كه من امروز ديدم مي‌ديدي، تو هم نمي‌خواستي بماني». چهل شب با هم عاشورا خوانديم. گاهي مي‌رفتيم بالاي پشت بام مي‌خوانديم. دراز مي‌كشيد وسرش را مي‌گذاشت روي بام و من صد لعن و صد تا سلام را مي‌گفتم. انگشتانم را مي‌بوسيد و تشكر مي‌كرد. همه‌ي حواسم به منوچهر بود. نمي‌توانستم خودم را ببينم و خدا را. همه را واسطه مي‌كردم كه او بيشتر بماند. او توي دنياي خودش بود و من توي اين دنيا با منوچهر. برايم مثل روز روشن بود كه منوچهر دم از رفتن مي‌زند، همين موقع‌هاست. كناره‌گير شده بود و كم حرف تر. كارهاي سفر را كرده بوديم. بليت رزرو شده بود. منتظر ويزا بوديم. دلش مي‌خواست قبل از رفتن، دوستانش را ببيند وخداحافظي كند. گفتم «معلوم نيست كي مي‌رويم». گفت «فكر نمي‌كنم ماه شعبان به آخر برسد. هر چه هست توي همين ماه است». بچه‌هاي لجستيك و ذوالفقار و نيروي زميني را دعوت كرديم. زيارت عاشورا خواندند و نوحه خواني كردند. بعد از دعا، همه دور منوچهر جمع شدند. منوچهر هي مي‌بوسيدشان نمي‌توانستند خداحافظي كنند. مي‌رفتند، دورباره برمي‌گشتند دورش را مي‌گرفتند. گفت «باعجله كفش نپوشيد» صندلي آوردم. همين كه خواست بنشيند، حاج آقا محرابيان سرش را گرفت و چند بار بوسيد. بچه‌ها برگشتند. گفتند «بالاخره سر خانم مدق هوو آمد!» گفتم «خدا وكيلي منوجهر، من را بيشتر دوست داري يا حاج آقا محرابيان و دوستانت را؟» گفت «همه‌تان را به يك اندازه دوست دارم». .... ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#پرسش_اعضا 💜🍃 سلام به ادمین گروه وهمه عزیزان درگروه ما چندسالی هست طبقه پایین خونمون میخخواستیم د
❤️🍃 سلام .دخترخانمی که نامزدت خیلی دوست داره و حساسه.عزیزم برای ما هم ۱۳ ساله پیش همینجوری بود زیاد زنگ میزد همش کنارم بود حساس بود یکی نگام میکرد اون میخواست طرفو قورت بده الان چی،من زنگ میزنم میگه اه چقد فک میزنی😁و.....دلم برای اون روزا که مثل شما قدر ندونستم تنگ شده.عزیزم با گذشت زمان و بچه و ....خیلی رفتارها تغییر پیدا میکنه.نگران نباش.برای ما که اینطوری بود.خوشبخت باشی در کنار عشق پاکت. ☀️🍃☀️🍃☀️🍃☀️🍃☀️🍃 سلام خانم چهل ساله ای ک خواستگار پنجاه ساله دارن،عجله نکنید و پیشکش رو نگهدارید،پس دادن پیشکش از طرف شما یعنی اعلام جواب منفی. ☀️🍃☀️🍃☀️🍃☀️🍃☀️🍃 سلام به خانمی که ۲۶ساله هستن وپیراپزشکی خوندن وخواستگارپلیس دارندوقتی صحبت های شماروخوندم قشنگ زندگی خودم برام تداعی شدگوش کن وبعدخودت تصمیم بگیر من هم در۲۴سالگی ازدواج کردم بایک نظامی خیلی شادوسرحال بودم دائم درحال خنده بودم طوری که درحالت عادی صورتم خندان بودولی متاسفانه بعداز۲۰سال زندگی باایشون آدم بی روح وخسته ای شدم منی که دائم دوست داشتم حرف بزنم الان درونگراشدم اصلادوست ندارم یک کلمه حرف بزنم من درمحیط سازمانی زندگی کردم وبه جرات میگم بیشترنظامی هاازلحاظ روان مشکل دارندفقط سربسته گفتم قضاوت باخودتون ☀️🍃☀️🍃☀️🍃☀️🍃☀️🍃 سلام خانمی عزیزی که رشته تغذیه درس خوندیدوتازه ازدواج کردیدبه نظرمن همسرتون درست میگن که لباس گشادبپوش تومهمونی من خودم خانم هستم اوایل مثل شمافکرمیکردم که کی هواسش به منه توجمع ولی الان که کم کم سنم داره بالاترمیره ودیدم بله آقایانی هستندکه شایددرنظرشمابه شماتوجه ندارندولی نه درواقع تموم هوش وهواسشون پیش شماست من به عینه دیدم که توجمع بودیم آقاسرش توگوشی بوده ولی باگوشیش ازطرف تومهمونی عکس گرفته توروخداخانم هاعکس روپروفایل نزاریدمردها میان اونوسیومیکنن توگوشیشون لباس گشادباعث میشه اندامتون مشخص نشه وگناه نکنیدبه حرفشون گوش کنیدآقایون چیزهایی دیدندکه ماندیدیم ونمیان بازگوکنن برامون ☀️🍃☀️🍃☀️🍃☀️🍃☀️🍃 سلام خانم مری برای شمامی نویسم خواهشاخواهشاهیچ وقت سراغ دوست پسرومجازی دوست شدن نریدازخدابترسیدشرم کنیدازحرفتون من شمارودرک میکنم چون خودمم تهمت ازشوهرم خیلی شنیدم وبه خداواگذارش کردم حتی این فکرشماهم کردم ولی بازم گفتم نه هیچ وقت به شیطان اجازه غلبه نمیدم بارهاهم به شوهرم گفتم فقط ازخدامی ترسم وازش شرم دارم وگرنه سرت روپایین می انداختم شماهم هبچ وقت این کارونکنیدمثل من به خداواگذارش کنیدخودش جوابش روبه موقع میده مطمئن باشیدهمانطورکه توقرآن می فرمایدفصبرواوعده الله الحق (صبرکنیدکه وعده خداحق است )من همیشه این آیه روتکرارمیکنم لطفاارزش خودتون روحفظ کنیدبه گرگهای دیگه اجازه ندیدکه ذات پاکتون روخراب وکثیف کنن
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🟣هفت نکته درباره 🔰نکته 3 و نکته 4 ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
🌸✅ 🔰نکاتی در مورد غذای کودک🔰 🔹1- بهترین غذا، شیر مادر است. نکته: در قدیم اگر مادر نمیتوانست شیر بدهد دایه میگرفتند (کسی که قرار است به بچه شیر دهد اخلاق خوب داشته باشد و یا دیوانه و احمق نباشد زیرا برخی خصوصیات از طریق شیر دادن منتقل می‌گردد). 🔹2- برای افزایش شیر از داروی ترکیبی شیر افزا استفاده شود که از ترکیب تخم رازیانه، زیره، انیسون و تخم ترب است (هر کدام به تنهایی نیز موثر است). 🔹3- اولویت با شیر دادن یک زن به کودک است و از آنجا که در آن زمان شیر گاو و شتر و گوسفند بوده است ممکن است برخی خصوصیات بد به کودک منتقل شود. 🔹4- شیر خشک نیز مناسب نیست و در برخی موارد بعد از مدتها فهمیدند حاوی چربی خوک بوده است. 🔹5- توصیه به شیر دادن از دو سینه به کودک شده است چرا که یکی آب و دیگری غذاست. 🔹6- شیر دادن 21 ماه است و اگر کمتر بدهند ظلم در حق کودک است هرچند معروف دو سال شیر دادن است. 🔹7- در طب جدید تا 6 ماهگی به کودک نمیتوان چیزی داد ولی در طب اسلامی قبل از آن حداقل سویق و انار را میتوان داد. 👈توضیحات ❗️ امام علی (ع) می‌فرمایند: «نیست شیری که به بچه داده شود و مبارک‌تر از شیر مادرش باشد.» (الاصول من الکافي، شیخ کلینی، ج۶، ص۴۰) ❗️- روایت: «بپرهیزید از شیر خانم بد (فاسد) و مجنون زیرا از راه شیر سرایت می‌کند.» (تحف العقول، ابن شعبة الحراني، ص۱۰۵) ❗️- روایت «امام صادق (ع) من را دید درحالی‌که به یکی از فرزندانم شیر می‌دادم، امام فرمودند ای ام اسحاق از یک سینه به او شیر نده، از دو سینه به او شیر بده، یکی غذا و یکی نوشیدنی است.» (الاصول من الکافي، شیخ کلینی، ج۶، ص۴۰) ❗️- روایت از امام رضا (ع): «شیر دادن بیست‌ویک ماه است و اگر کمتر شیر بدهند این ظلمی در حق بچه است.» البته معروف است که مدت شیر دادن دو سال است. (الاصول من الکافي، شیخ کلینی، ج۶، ص۴۰) ❗️- پیامبر اعظم (ص): «به بچه‌های خود سویق بدهید در کوچکی، زیرا گوشت می‌رویاند و استخوان را محکم می‌کند.» در این روایت تعبیر صبیان آمده و صبی به معنی بچه کوچک و شیرخوار است و وقتی آمده در کوچکی به معنی ماه‌های اولیه است . ( المحاسن، أحمد بن محمد بن خالد البرقى، ج۲، ص۴۸۹) ❗️- در روایت آمده: «به بچه‌های خود انار بدهید، زیرا زودتر جوان می‌شوند (رشد می‌کنند).» (المحاسن، أحمد بن محمد بن خالد البرقى، ج۲، ص۵۴۶) 🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟
🌱 بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ علامه امينى فرمودند: وقتى الغدير را مى نوشتم خيلى مايل بودم كتاب الصراط المستقيم را هم ببينم . شنيده بودم نسخه خطى اش در نجف نزد شخصى است ، خيلى مايل بودم ايشان را ببينم و تقاضا كنم كتاب را امانت بدهند كه مطالعه كنم و سپس برگردانم . يك شب اوايل مغرب كه مى خواستم به حرم مطهر مشرف شوم ، ديدم همان شخص با يكى دو نفر از علماء در ايوان مطهر نشسته و مشغول صحبت اند. خدمت ايشان رفتم و بعد از احوالپرسى ، تقاضاى خود را اظهار كردم عذرهايى آورد، من گفتم : اگر مى خواهى ، به من امانت ده و اگر نمى شود، بيرونى منزلت مى آيم و همان جا مطالعه مى كنم و اگر اين را هم قبول نداريد، در دالان منزلت مى نشينم و مطالعه مى كنم . گفتند: خير، نمى شود. در نهايت آن شخص گفت : شما هيچ گاه اين كتاب را نخواهيد ديد. علامه امينى فرمودند: مثل آن كه آسمان را بر سر من زدند (نه از آن جهت كه او قبول نكرد بلكه از مظلوميت آقا اميرالمؤ منين (ع ) به حرم مشرف شدم و خطاب به آن حضرت عرض كردم : چقدر شما مظلوميد؟ يكى از ارادتمندان و شيعيان شما كتابى را در فضايل و حقانيت شما نوشته است و يكى از ارادتمندان و خدمتگزاران شما هم مى خواهد بخواند و به ديگران برساند. اين كتاب پيش يكى از شيعيان و ارادتمندان شما و در محيط شيعيان شماست و در كنار قبر مطهرت ، اما باز هم از اين كار ابا دارد. به راستى كه مظلوم تاريخ و قرن هايى ! آن مرحوم فرمودند: حال گريه عجيبى داشتم ، به طورى كه تمام بدنم تكان مى خورد. ناگهان در قلبم افتاد كه : ((فردا صبح به كربلا برو)). به مجرد اين خطاب در قلبم ، ديدم حال بكاء از ميان رفته و يك شادابى مرا گرفته است . هر چه به خودم فشار آوردم كه به آن حال خوش و گريه و درد دل ادامه دهم ، ديدم هيچ نمى توانم و به كلى آن حال رفته و تنها يك مطلب در دل من جايگزين شده است : ((به كربلا برو)). از حرم مطهر به منزل آمدم . صبح به اهل منزل گفتم : قدرى صبحانه به من بدهيد، مى خواهم به كربلا بروم . گفتند: چرا وسط هفته مى رويد و شب جمعه نمى رويد؟ گفتم : كارى دارم . به كربلا آمدم و يكسره به حرم مطهر حسينى مشرف شدم . در حرم مطهر به يكى از آقايان محترم اهل علم برخوردم . خيلى محبت و احوالپرسى كردند، گفتند: آقاى امينى ، چه عجب وسط هفته به كربلا آمده ايد؟ زيرا رسم علما آن بود كه پنجشنبه ها مشرف شوند تا زيارت شب جمعه را درك كنند. گفتم : كارى داشتم . گفت : آقاى امينى ، ممكن است از شما خواهشى كنم ؟ گفتم : بفرماييد. گفت : تعدادى كتاب نفيس از مرحوم والد باقى است كه بدون استفاده مانده و تقريبا محبوس است ، بياييد ببينيد، اگر چيزى به درد شما مى خورد به صورت امانت ببريد و بعد برگردانيد. گفتم : كى بيايم ؟ گفت : من امروز كتاب ها را بيرون مى آورم و آماده مى كنم . جناب عالى فردا صبح براى صرف صبحانه به منزل ما تشريف بياوريد، هم صبحانه صرف كنيد و هم كتاب ها را ملاحظه بفرماييد. قبول كردم و رفتم . مقدار بيست و چند جلد كتاب روى هم گذاشته بود. من تا نشستم ، دست دراز كردم و اولين كتاب را كه برداشتم ، ديدم نسخه اى بسيار پاكيزه نفيس و مجدول از كتاب الصراط المستقيم است . حالت گريه شديدى به من دست داد. صاحب خانه علت را جويا شد، من قضيه كتاب را در نجف نقل كردم . ايشان هم از لطف الهى به گريه افتادند، كتاب مذكور و چند جلد كتاب نفيس ديگر را به امانت دادند و مدت سه سال نزد من بود تا بعد از انجام رسيدن كارم به شخص مذكور بازگردانم .
📺کانالی با متفاوت ترین پست های و اینجا لحظات خاطرت انگیز رو دوباره زندگی کن 😍 اینجا مخصوص کسایی هست که دلشون میخواد یک بار دیگه برگردند به روزهای خوب گذشته 🥹 همراه من شو‌ و لذت ببر 👇👇 https://eitaa.com/joinchat/3775201632Cccb65ce95d
❤️🍃 شوهرم عاشق موهای بلنده اما من موهام کم پشت بود و رشد نداشت هرچی می‌گفت امتحان میکردم چقد خرج کردم امااااااا با یه چیز خیلی ساده که تو خونه همه هست موهام تو یکماه رشد عجیب و پر شد خدا خیرش بده تو این کانال دیدم https://eitaa.com/joinchat/2759983411Cdc26d961b4 انقدر موهام ناز شده 😍