eitaa logo
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
170هزار دنبال‌کننده
4.4هزار عکس
1.1هزار ویدیو
13 فایل
داستان زندگی آدمها👥 شما فرستاده ایید⁦👨‍👩‍👧‍👦⁩📚⁦ کانال فروشگاهیمون☘️👇 https://eitaa.com/joinchat/2759983411Cdc26d961b4 تبلیغات پربازده👇✅ https://eitaa.com/joinchat/3891134563Cf500331796 ادمین گرامی کپی از مطالب کانال حرام و پیگرد دارد❌❌❌
مشاهده در ایتا
دانلود
باید بشینید فکر کنید کنید ایا اونقدر اون اقا پسر رو دوست دارید که حاصر بشید طبق عقاید اون و خانوادش پیش برید و ایا در اینده بر سر این عقاید دچار مشکل نمیشید با همسرتون بحث نمیکنید و کاملا خودتون رو با این شرایط میتونید وفق بدیدو بپذیرید و گرنه از این ازدواج صرف نظر کنید چون ممکنه یک سری محدودیتهای دیگه رو هم بپذیرید برای یک سری محدودیت نیست ولی چون شما ظاهرتون اینجوری هست محدودیت حساب میشه ظاهرتون مشکل نداره اما خانواده ای که مذهبی هست نمیتونن ظاهر شما رو قبول کنن انشالله که بتونین تصمیم درستی بگیرید ❤️❤️🌹🌹🌹🌹🌹❤️❤️❤️ سلام دررابطه باخانمی که گفتن بانامزدشون کات کردن عزیزم اولاکه وقتی تفاوتهای به ای فاحشی داشتین اشتباه کردین که وارداین رابطه شدین مگراینکه قصدعوض شدن داشته باشین وگرنه مثل الان درتمام طول زندگی مشکل خواهیدداشت دومااینکه مانتوی جلوبازپوشیدن رونمیگن حجاب متوسط بلکه نوعی بی حجابی هست که شماتصمیم ندارین ازموضعتون کوتاه بیاین پس چطورتوقع دارین طرف مقابلتون ازموضعش کوتاه بیاد سومااینکه خواهرتون عکساشون روتوپیج میزارن ومردای فامیل میبینن مگه مردای فامیل نامحرم نیستن؟؟ نامزدتون درست گفته بایدشوهرش خیلی بی غیرت باشه که براش مهم نیست مردای دیگه زنش روبی حجاب ببینن غیرت درست مردروی زنش نشان ازعلاقه ومردونگیش هست @azsargozashteha💚
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#قسمت_هفدهم با هزار مصیبت و بدبختی جهازو جور کردیم و منم زایمانم به سزارین ختم شد و خونه هم تکمیل ک
اون زمان تازه موبایل اومده بود و هر کسی موبایل نداشت ولی محمد تونسته بود تو این یک سال برای خودش خط موبایل بخره و انقدر من استرس داشتم امان نمیدادم گوشی زنگ بخوره دوباره شماره میگرفتم که یهو گوشی زنگ خورد و محمد گفت بله که بهش گفتم بدو بیا خونه بنده خدا ترسیده بود فکر کرده بود برای بچم اتفاقی افتاده که بهش گفتم ماشینمون رو آوردن سر جاده نمایندگی ایران خودرو گفتن مدارکت رو ببری تحویلش بگیری دیگه دوتایی سر از پا نمیشناختیم ماشین آوردیم و محمد جلوش دوتا گوسفند سر برید و به همه فامیل و همسایه گوشت داد و شیرینی میداد و بلاخره بعد از ۳۳سال به آرزوش رسیده بود سوار ماشین خودش بود یک هفته از تحویل ماشین گذشته بود که بهم گفت بریم شهرشون تو مسیر برگشت یه موتور تو اتوبان خلاف اومد و با ما تصادف کرد و اون زمان کلی خرج رو دستمون گذاشت ولی خداروشکر بخیر گذشت و رفع شد روزها میرفت و زندگی داشت روی خوشش رو نشون ما میداد محمد دائم برای من طلا میخرید و پول پس انداز میکرد و مغازه خریده بود و زمین صنعتی خریده بود کلا وضعمون داشت عوض میشد هر چی وضع ما بهتر میشد حال مادرش بدتر میشد کار به جایی رسیده که دیگه علنن به زبون میاورد و نمیتونست ببینه که ما این چیزا رو میخریم مثلا اگر محمد برای من طلا میخرید میگفت جلو مادر و خواهرم ننداز هرچی حسادت اونا بیشتر میشد محمد هم سمج تر میشد تو جمع کردن مال که متوجه شدم بچه دومم رو باردارم پسرم ۲سال ونیم داشت و یه بچه ی شیرین زبون و خیلی خوشگلی بود که محمد فکر میکرد که انقدر اون از حاملگی من خوشحاله مادرشم خوشحال میشه گوشی رو داد به پسرمو گفت به عزیز بگو میخوای آبجی دار بشی پسرم با همون زبون بچگونه گفت عزیز مامانم تو دلش آبجی داره و گوشی داد دست باباش تا محمد گوشی و گرفت مادرش گفت راست میگه؟؟ محمد گفت اره دوماهه حاملس به جای تبریک گفت حیف کاشکی خواهرت حامله بود به جای این اون حرفشم شنیدم و دم نزدم گفتم مهم نیست بذار بگه روزگار میگذشت و دخترم به دنیا اومد دیگه با دنیا اومدن نازی محمد اون یک ذره کمکم ازشون دریغ کرد انگار دلش گرم شده بود که وارث داره و میخواست هرچی هست براشون جمع کنه وقتی که به کل کمک محمد قطع شد آزار و اذیت هاشون شروع شد.... @azsargozashteha💚
❤️ سلام ادمین گرامی ، لطفا پیام بنده رو در کانالتون قرار بدید دختری هستم ۱۲ ساله پدرم دو زن داشت زن اول بچه دار نمیشد وقتی زن دوم حامله شد و بچه ای ک من بودم ب دنیا اومد پدرم من رو ب زن اول داد تا بزرگ کنه و با پرستار ها دست ب یکی کردن ک ب زن دوم ینی مادر اصلی من بگن ک بچه مرده ب دنیا اومده حتی جنازه ی بچه رو هم ب مادر اصلیم نشون ندادن زن اول فکر میکرد ک پدرم من رو از پرورشگاه آورده و کسیو ندارم حالا ک ۱۲ سالم شده متوجه شدم ک کسی ک بزرگم کرده مادرم نبوده از قضا وقتی فهمیدم ک حدود ۶ ماه قبل در صانه حه ی(دقیق نمیدونم چجوری نوشته میشه) تصادف عمرشونو دادن ب شما همزمان با متوجه شدن من مادر واقعی ام هم متوجه قضیه شد خلاصه سرتونو ب درد نیارم من الان ی مشکلی دارم ک نیاز ب راهنمایی دارم من الان تکلیفم با خودم روشن نیست بلاتکلیفم نمیدونم میخوام چیکار کنم و باید چیکار کنم پیش زن اول بمونم یا برگردم پیش مادر اصلیم میترسم... میترسم از اینکه اگ پیش زن اول بمونم با خودش بگه ک ای بابا چقد پرروئه حالا ک مامانشو پیدا کرده برا چی مونده پیش من مامانشو پیدا کرده بازم اومده چسبیده ب من و چسم بزنن😞 و یا اینکه اگ برگردم پیش مادر اصلیم اون هم ب نحوی تقریبا همین حرفارو بزنه و با خودش بگه ک تا حالا کجا بوده؟ برگرده بره همونجا و نمیخوامشو حالا ک منو پیدا کرده اومده پیشم و از این حرفا جفتشون بگن ک اومده عین کنه چسبیده ب من و اگ اینا رو بگن با من سرد میشن و تنها کسی ک عذاب میکشه و اذیت میشه منم واقعا نمیدونم باید چ کار کنم ،،،، گاهی وقتا ب سرم میزنه ک از خونه بزنم بیرون و برم ی جایی خودمو گم و گور کنم واقعا دارم عذاب میکشم نمیدونم برگردم پیش مادر اصلیم یا پیش زن اول بمونم کاربران عزیز کانال خواهش میکنم تمنا میکنم کمکم کنید سر سه راهی گیر کردم زن اول یا مادر اصلیم یا گم و گور شدن... تصمیم گیری در این رابطه خیلی برام سخته آخه بدبختی دیگه بابامم نیست ک سین جینش کنم از زیر زبونش بکشم بفهمم چرا اینکارو باهام کرده بدبختم کرده🤦🏻‍♀ ادمین گرامی و کاربران کانال بابت طولانی شدن متن خیلی معذرت میخوام ایدی ادمین 👇🌹 @habibam1399 لطفا پاسخ ها کوتاه باشد 🌹🙏
❤️ باسلام❤️❤️اد مین عزیز این داستان یکی از اتفاقات واقعی زندگیه منه بزارین تا بقیه هم ببینن خدا هوامونو دارم ممنونم❤️❤️در اوایل جوانی بودسر کار میرفتم تو یه شرکت مهم که ژنراتور وسانتریفیوژمیساخت قسمت فنی کار میکردم مقید بودم وهمیشه سعی میکردم حدود شرعی را رعایت کنم صبحا هم تو سرویس قران میخوندم نمازام سعی میکردم سر وقت بخوانم در ضمن خواستگار داشتم ولی یه بار می امدن دیگه پیداشون نمیشد یا مورد نامناسب بود من بخاطر شرایط کاری مجبور شدم خانه اجاره کنم پدرم هنوز زنده بود وهوامو داشت صبح ساعت شش صبح میرفتم تا ساعت شش عصر برمیگشتم گاهی بخاطر پروژه های مهم وعجله ای تا ساعت یازده شب سر کار بودم وخواهر کوچکترم هم چون درس میخواند گاهی پیشم بود لازم بذکر که ماخونمون تلفن داشت موبایل هم داشتم صاحب خونمون هم تلفن داشت که زن صاحب خونمون بهم گفت شبها تلفن خونه را میکشن چون صاحب خونمون مشکل اعصاب دارن بدخواب میشه تو همین زمان یکی از نزدیکان من بخاطر حسادت وبی آبروکردن من زنگ میزنه خونه پدرم وگوشی رو خواهرم بر میداره وبهش میگه که دخترتون که من باشم با یه پسر اوردم خونمون و.... 😔😔😔من از همه جا بیخبر بودم تا ساعت دونصفه شب که اتفاقا همون شب خواهر کوچکم امتحان ریاضی داشت آمده بود که من کمکش کنم داشتم باهاش ریاضی کار میکردم که دیدم زن صاحب خونمون گوشی بدست اومده خیلی دلخور که ما یه امشب تلفن خونمونو نکشیدیم خواهرتون زگ زده ومارو بیخواب کرده کلی عذر خواهی کردم وگوشی رو گرفتم باتشر به خواهرم گفتم مگه ساعت نداری این موقع شب زنگ میزنی چرا به تلفن خودمون زنگ نزدی کلی حرف بارش کردم فقط گفت تو کجایی عصبانی شدم گفتم احمق جان وقتی به تلفن خانه صاحب خانه زنگ زدی یعنی من خانه ام وآخیشی گفت وقطع کرد من هم گوشی رو با کلی عذر خواهی تحویل دادم صبح بخاطر امتحان خواهرم مرخصی گرفتم خانه بودم که مادرم وخواهرم اومدن وقضیه رو برام گفتن ❤️❤️❤️اونجابود که به معنی واقعی اینکه باخدا باش پادشاهی کن رسیدم اگه اون شب صاحب خانه ما یادش نمیرفت گوشی رواز برق بکشه اگه زن صاحب خونمون نبود اگه خواهرم اون شب پیشم نبود. اگه من بیدار نمیموندم و.....وخدا رو نداشتم چطوری بیگناهیمو ثابت میکردم الام ۱۴ سال از اون موضوع میگذره ومن ازدواج کردم ۳ تا بچه دارم زندگی خوب ولی اون بنده خدا که خدا از سر تقصیرش بگذره با همه زیبایی وموقعیت خوبی که داشت حالا زندگی نابسامان وپراز گرفتاری داره❤️❤️این تازه یکی از چیزاییه که فهمیدم خدا هوامو داره ❤️❤️❤️عزیزان من خدا هوای همه مارو داره ما متوجه نیستیم ❤️❤️بقول مادرم خدا خدایشو بلده😘😘😘 @azsargozashteha💚
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#پرسش_اعضا ❤️ سلام وقت بخیر من از مادرشوهرم متنفرم خیلی دخالت میکنه قبلا هم به شوهرم تذکر داده بو
❤️ در مورد خانومی که مادر شوهرشو پرت کرده بیرون. من صبح سر کلاس بودم اومدم پیام ها رو بخونم پیامتون رو دیدم خیلی تعجب کردم و بعدش خندم گرفت اخه وقتی حواسش نبوده شکسته چرا این حرکت رو کردید ! مادر شوهر اصن بد!ولی نباید حرمت بشکنید چون مادر عزیز ترین کسته و باید به خاطر شوهرتون ایشون رو دوست بدارید خیلی کار زشتی انجام دادید به نظرم هول شدید یا از شدت عصبی بودن این کارو کردید نباید منتظر شوهرتون باشید خودتون باید برید اما ای کاش حررمت خودتونو نمیشکستید که به این روز بیفتید ان شاءالله که هرچی صلاحه خاهرم میگه این کار شما مثل این میمونه که شوهرتون مادر شما رو ‌پرت کنه بیرون میزنه شما چی کار میکنید! ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ سلام.راجب اون دوستی که گفته بودن از مادر شوهر شون متنفر ان....ب نظر من کار شما خیلی خیلی زشت بوده...خودتونو جای همسرتون بزارین اگه ایشون با مادر شما این کار رو میکرد شما چه عکس العملی داشتین.؟؟ مادر شوهرتون هرچقدر هم بد باشه کسیه که شریک زندگی و سازنده زندگی تونو تربیت کرده احترامش واجبه بخاطر همسرتون هم که شده....اگه دخالت میکنه راه های دیگه ای هم هست که متوجه شون کنید دخالت نکنن.....صبر داشته باشین و از ته دل و برای خدا احترام بزارین اون وقت متوجه میشین چقد تاثیر داشته عزیزم......ببخشید طولانی شد ممنون پست میکنید ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ سلام خدمت اعضای کانال درباره اون خانمی که مادرشوهرشون را بی احترامی کردن میخواستم بگم واقعان برات متاسم که همچین عروسی هستی من چهار سال با مادرشوهر تو خونه زندگی کردم تو یه اتاق ۲در۳ سال ۷۶ تا ۸۰ مادرشوهرم از صبح تا شب بهم فحش میداد ناحق ونا سزا میگفت ولی باهمه اینها هنوز که هنوز هست اگه خدای نکرده مریض بشه من میارمش منزل خودم وتعارفش میکنم دکتر درمانش میکنم خوب که شد دوباره میره هنوز هم بعضی وقتها دلش که پر باشه من وقتی میرم خونشون بهم چیزی میگه یه کلام بی حرمتی بهش نکردم اونم ازم راضی هست رفته چند جا پشت سرم ازم تعریف کرده که هر چی بهش چیزی میگم جوابم نمیده ولی شما خیلی پر روح بودی چطور خجالت نکشیدی زن بیچاره رو زدی دست بالای دست بسیاره یه روز نوبت خودت میشه من اصلان نمیتونم که باور کنم که همچن عروسهایی وجود داره ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ @azsargozashteha💚
❤️ سلام.من نزدیک به 45 سال سن دارم یه دختر 14 ساله و پسر 10 ساله دارم دخترم گیر داده که یه خواهر میخوام میخواستم ببینم میشه تو این سن بچه دارشد یا کسی هست که تو این سن بچه دار شده باشه و اینکه این همه فاصله سنی بین بچه ها مشکلی نداره ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ سلام ادمین جان.خسته نباشی لطفا مشکل منم بزارید توی گروه شاید کسی راه حلی براش داشته باشه.: پسرمن پنج سالشه و پرخاشگری میکنه هرچی میخواد فقط باداد و هوار میخواد. دست بزن هم داره اینوجدی میگم حالا شاید بخندین ولی دستش سنگینه هرجاداد و هوارش به کارنیومد دست بلندمیکنه براش فرقی نداره طرف کی باشه. ممنون میشم راهنمایی کنین ایدی ادمین 👇🌹 @habibam1399 لطفا به هر دو سوال پاسخ بدید دوستان🌹🙏 @azsargozashteha💚
سلام به دلیل درخواست دوستان عزیز و اعضای محترم کانال ،داستانها ،درد دل ها و صحبتهای زن و شوهری و متاهلین عزیز که محدودیت سنی دارد رو در کانال جداگونه قرار دادیم 🔞👇👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2729115697Ca1050d30df لطفا فقط متاهلین و بالای هجده سال عضو شوند🙏🙏 ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️🌹❤️❤️❤️ بخشی از سوالات و ارسالیهای اعضا اینجا ارسال میشه همگی لطفااااا عضو شید 🙏🙏🙏🙏 هر دو کانال رو بازدید بفرمایید مطالب جدید هست دوستان✅✅✅ 🌹
🌞روزی یک صفحه بخوانیم 🌞 سوره ❤️ صفحه ی ۱۰۹🌹 @azsargozashteha💚
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#پرسش_اعضا ❤️ سلام.من نزدیک به 45 سال سن دارم یه دختر 14 ساله و پسر 10 ساله دارم دخترم گیر داده که
❤️ سلام 💐 در جواب اون خانمی که دخترش یه خواهر میخواد و خودشون ۴۵ سالشونه . ببینید من شنیده ام که تا ۵۰ سالگی زن ها میتونن باردار بشوند یه چیز دیگه ای هم هست و اینکه خاله ی من هم در ۴۴ سالگی بچه دار شدند ( ۲ بچه داشتند از قبل ) ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ سلام در مورد اون خانمی که میخواست بچه بیاره و ..... به نظرم فاصله سنی اصلا مهم نیست همسایه مون تقریبا هم سن شماست یکی دو سال کوچیکتر یا بزرگتره دوسال پیش یه دختر آورد با اینکه نوه داشت😂😂😂 نوه ش ۳ سالش بود این دخترش رو باردار شد الان به دخترش میگیم خاله کوچولو 😂 خاله منم توی همین سن ها بود که یه پسر آورد تازه شما نه عروس داری نه داماد ولی خاله من عروس داشت به نظرم خیلی هم خوبه که یه بچه بیارید ☺️ واقعا دوتا بچه کمه و اینکه قبل از اینکه بچه بیارید با دخترتون حرف بزنید و بگید نه داداشم خوبه و ..... که اگه فردا روز بچه تون پسر شد دخترتون ناراحت نشه ! ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ سلام خانم 45ساله،فقط تحت مراقبت پزشک باشه ازمایشها رو بده اگر فولیکول داشته باشه،هیچ مشکلی نداره،باردار بشه و تحت مراقبت پزشک پیش بره خانمی هم که پسر5سالش با داد و کتک به مقصود میرسه،تا دیر نشده بره مشاوره کودکان...بسیار کارامده و بهش کمک میکنه ❤️❤️🌹🌹🌹❤️❤️❤️❤️ سلام صحبتم با اون خانمی که میگن دخترشون خواهر می خواد... تو خانواده و فامیل ما زن عموم و عمم تو این سن بچه دار شدن،یکیشون دختر اون یکی پسر و خدارو شکر هیچ مشکلی ندارن ولی،خب آدم از خودش شناخت داره و اگه می دونین که حوصله ی بچه بزرگ کردن تو این سن رو دارین که من پیشنهاد می کنم بچه دار بشین.بچه برکت میاره با خودش😍🌈 زن عمو و عمه ی من هم از شما بزرگ تر بودن و بچه هاشون دانشگاه می رفتن ولی الان مشکل خاصی بین بچه هاشون پیش نیومده انشاالله که برای شما هم پیش نمی یاد🌺 ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ سلام در رابطه با اون خانمی که گفته بودن 45 سال سن دارم و یه دختر 14 ساله و یه پسر 10 ساله...... میخواستم بگم من یه دختر 16 ساله هستم و خواهرم 6 سالش هست و بخاطر این فاصله سنی به شدت دارم اذیت میشم تورو خدا بچه دار نشید که اشتباه محض هست چون بچه نیاز به بازی داره و فکر نکنم به خاطر این فاصله سنی اون دوتا بچهاشون بتونن باهاش بازی کنن البته این نظر منه ولی من کاملا مخالفم ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ سلام درجواب خانمی که 45 سال دارندو دخترشون خواهرمیخواد... من الان 45 ساالمه، سال 98یه دختر 19 ساله ویه دختر 13 ساله داشتم😊 وناخواسته باردارشدم،😳 اولش خیلی با خودم کلنجار رفتم، ولی چون واقعا بچه دوست دارم باهاش کنار اومدم، وقتی با آزمایشهای غربالگری متوجه شدم فرزندم سالمه واقعا خوشحال شدم😉 و به فامیل خبر دادم، الان این بچه 15 ماهشه واقعا تو کل فامیل ودوست وآشنا وهمکار خواستنیه.👶 خواهرهاش که دیگه هیچ، عاشقشن.یه داداش کوچولو دارند.👩‍👧 وجالبه که وقتی من بچه دارشدم خیلیها که دوتا بچه داشتندوهم سن من بودند، می گفتن :من هم دوست داشتم سه تا باشند ولی روم نمیشه، حرف مردم و... ولی واقعا حس خوبیه. به نظر من حتما اقدام کن. بچه ها گناه دارند، کم باشند! دخترت واقعا خواهر نیاز داره،معلومه خیلی عاقله که چنین پیشنهادی داده! (آفرین)! فکر چندسال دیگه را بکن که بچه هات با فامیلهاکه رفت وآمدشون کم میشه، دیگه خواهر وبرادر ها هم که کم باشند چی میشه؟ راستی مادرمن هم تو سن 43 و45 سالگی بعداز من(که 13 ساله بودم) دوتا داداش برامون آورد که خییییییلی خوشمزه بود!😍 والان حدود30 سال دارندومتاهل هستند، واقعا بهمون با این داداشها خوش میگذره!👨‍👦 ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ اون خانم 45ساله تا وقتی که یائسه نشدن میتونن باردار بشن والا خارجیا هرچی تعداد فرزندانشون بیشتره کلاسشون بیشتره،تو ایران هی حضرت آقا توصیه به فرزندآوری میکنن،فایده ای نداره،همه رو آوردن به سگ پرستی.کلی هزینه هنگفت واسه سگ و گربه میکنن اما نمیرن یه بچه بی سرپرست نمیارن حداقل واسه اون خرج کنن ،که ذخیره قبرو قیامتشون بشه و دل یه طفل معصومی خوش بشه بابا ننه دار شده.اسرائیل و....ازدیاد نسل میکنن.اما ایران داره نسلش رو به پیری میره و خیلی هنر کنن بعضیا تک فرزندی رو .... حالا این خانم45ساله اگه همسرشون راضی هستش،زودتر اقدام کنن به بارداری ،چه اشکالی داره،خیلیم عالی ❤️❤️❤️❤️❤️🌹🌹🌹❤️❤️ سلام خانمی که گفته بودن 45 سالشونه و بچه هاشون 14 و 10 ساله خاستم بگم که من الان 18 سالمه و یه برادر 22 ساله ام دارم 4 سال پیش خداخاسته مادرم باردار شد الان 42 سالشونه تا 4 ماهگی نمیدونستیم که باردارن درسته یکم مشکل بود آزمایشای مختلفی دادن که مطمن بشیم بچه سالمه خیلیا گفتن نه خوب نیست و فلان ولی الان راضیم دلم گرمی خونمونه چند سال دیگه ام که منو برادرم میریم سر کار و زندگی خودمون داداش کوچیکم هست که کنار مامان بابام باشه و تنها نباشن🙂 یچیز دیگه ام
اینکه وقتی ماماانم برای آزمایشا میرفت خانمای زیادی بودن که توی 45 سالگی قصد باردار شدن داشتن شمام با مشاور پزشک و توکل به خدا اقدام کنید انشالله که بچه دار میشید و قدمشون براتون با برکته😇🌹 ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ درمورد سوال اول یک زن از لحاظ پزشکی تا سن قبل یائسگی میتونه بچه دار بشه فاصله خیلی مهم نیست بامطالعه واستفاده از کتاب های مربوط ورعایت موازین اسلامی فرزند پروری این فاصله سنی راجبران کنین در رابطه با حامله شدن باید به پزشک زنان مراجعه کنین تا بدن شما را برای بارداری آماده کنن البته از همه مهم تر لطف وتوکل به خداست اگه خدا بخواد همه چیز ممکنه اول توکل بعد پیگیری وحتی میتونین اگه تصمیم جدی برای بچه دار شدن دارید از مراکز رویان وناباروری هم استفاده کنین ❤️❤️🌹❤️❤️🌹🌹🌹🌹🌹🌹 در مورد اون خانم که ۴۵ سالشه و می خواد بچه دار بشه هیچ ایرادی نداره زن دایی منم وقتی چرا خوبه زن داداش ناخواسته باردار شد بچه شم سالم و الان بزرگ شده، ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ @azsargozashteha💚
آشنایی ❤️ سلام مادر من معلم بود یک همکار خیلی صمیمی داشت که اصرار داشت من با دخترش ازدواج کنم یبارم عکسشو نشونم داده بود ولی اصلا به ننشسته بود رفته بودن عروسی یکی از همکارا اونجا عکس دسته جمعی انداخته بودن وقتی عکسشو دیدم تو دلم گفتم آرایش کرده اش برای عروسی اینه خودش دیگه چیه خلاصه از مادر من اصرار از من انکار آخرم یک روز سر خود قرار گذاشت من با دختره برم بیرون یک دور باهاش بزنم یکم باهاش آشنا بشم شاید خوشم بیاد منم شاکی ولی انقدر قلبش و گرفت فشارش بالا پایین شد که رضایت دادم برم ولی تو دلم گفتم آبروتو میبرم یک کاری میکنم خودشون انقدر بدشون بیاد که دیگه جواب سلامم ندن چه برسه به دختر یک شلوار لی زانو انداخته و یک تیشرت رنگ و رو رفته برداشتم تو ماشین تنم کردم یک ساعتم زودتر رفتم دم خونشون میخواستم هول بشن وقتی رفتم زنگ درشونو زدم که دختره بیاد پایین یکی آیفون برداشت سراسیمه گفت آقا زودتر بیا بالا خونشون دو طبقه بود رفتم بالا دیدم صدای جیغ میاد چشمتون روز بد نبینه شوفاژ سالن کنده شده بود و آب لجنی بود که از لوله فواره میکرد تو هوا اونم آب جوش بابای خانواده خونه نبود مادر و دختر سرتا پا خیس لجنی رو لباس خونه مانتو پوشیده بودن دختر موهاش یک دسته اش شرق بود یک دسته اش غرب اول فکر کردم یک نفر دیگه اس بس که قیافش بدون آرایش فرق داشت ولی مامانش که صداش کرد فهمیدم همونه عجیبه تو اون وضعیت چه قیافه دلنشینی هم داشت همکار مامانم که دید من هاج و واج وایسادم نگاه میکنم گفت آقا جعبه ابزارت کو پس زود باش یک کاری کن زندگیم به گند کشیده شد منو با تعمیرکار اشتباه گرفته بودن اتفاقا یک سری آچار ماچار تو ماشین داشتم رفتم آوردم کلید موتورخونه رو نداشتن دست همسایه بود که خونه نبود دیگه با قابلمه سپر درست کردن که من با آب جوش کباب نشم رفتم پیچ پایین شوفاژ و بستم ولی دستام تاول زد پرده دیوار فرش دستباف مبلها همش به گند کشیده شده بود وقتی آب بند اومد همه از نفس رفتیم من که همونجا نشستم وسط آبها زیر چشمی دختره رو نگاه میکردم لعنتی من نمیدونم صورت به این خوشگلی رو چرا همچین کرده بود تو عروسی مامانش بهش گفت پاشو برو حموم الان سر و کله این پسره پیدا میشه آماده شو دخترش گفت برو بابا این یارو اگه اومد من سرمو میتراشم ماست میمالم نمیفهمی نمیخواد ننه اش خودشو انداخته جلو جان خودم با همین لفظ گفت از هوش و فهمش خیلی خوشم اومد همونجا از رو زمین گفتم نه به خدا خودمم میخوام من غلط کنم نخوام این بنده های خدا مثل فنر پریدن هوا بلند شدم معذرت خواهی کردم خودمو معرفی کردم چقدر خجالت کشیدن ولی من پرو دیگه از خونشون نیومدم بیرون وایسادم باهاشون به تمیزکاری هرچی گفتن شما نکن گفتم نمیشه نصف آبها رو جمع کرده بودیم تازه لوله کش اصلی پیداش شد دیگه باباشون هم اومد همه کمک کردیم یکم خونه رو سامان دادیم خراب کار اعظم برادر کوچیکه هم که با اسکیت رفته بود تو شوفاژ این شر و به پا کرده بود سر و کله اش پیدا شد من رفتم خونه دوش گرفتم چند تا پیتزا خریدم بردم دم در دادم بهشون بنده خداها یه تعارف زدن سریع خودمو انداختم تو خونه با نیش باز بعد اونم بزرگترها باهم حرف زدن به توافق رسیدن ولی دیگه نذاشتم خانمم بره آرایشگاه برای آرایش چون نامزدی هم شکل دیو درستش کرده بودن دختر به اون خوشگلی رو روز عروسیمون فقط موهاشو آرایشگاه درست کرد خودش خودشو آرایش کرد هنوز تو این شش هفت سال همه فامیل میگن عروس فوق العاده شده بود. بقیه ش اینجاس 😍👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2729115697Ca1050d30df کلی داستان توی کانال دوممون گذاشتیما از دست ندید 👆❤️