eitaa logo
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
170.8هزار دنبال‌کننده
4.3هزار عکس
994 ویدیو
13 فایل
داستان زندگی آدمها👥 شما فرستاده ایید⁦👨‍👩‍👧‍👦⁩📚⁦ کانال فروشگاهیمون☘️👇 https://eitaa.com/joinchat/2759983411Cdc26d961b4 تبلیغات پربازده👇✅ https://eitaa.com/joinchat/3891134563Cf500331796 ادمین گرامی کپی از مطالب کانال حرام و پیگرد دارد❌❌❌
مشاهده در ایتا
دانلود
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#زندگینامه 🌸🍃 زندگینامه شهید محمد حسین یوسف الهی شهید محمد حسین یوسف الهی در سال ۱۳۴۰ در شهر کرما
🌸🍃 . اکبر جلو بود و حسین پشت سرش. چهره اکبر نور بود! خیلی نورانی بود. می دانی چرا؟ اکبر اگر درون آب هم بود، نماز شبش ترک نمی شد. در ثانی اکبر نامزد داشت. او تکلیفش را که نصف دینش بود انجام داده بود، اما صادقی مجرد بود. اکبر در خواب گفت که ناراحت نباشید؛ عراقی ها ما را نگرفته اند، ما بر می گردیم.» پرسیدم: چه طور؟! گفت: شهید شده اند. جنازه های شان را امشب آب می آورد لب ساحل. من به حرف حسین مطمئن بودم. شب نزدیک ساحل ماندم. آخر شب نگهبان ساحل از کمی جلوتر تماس گرفت و گفت: یک چیزی روی آب پیداست. وقتی رفتم، دیدم پیکر شهید صادقی به کنار ساحل آمده! بعد هم پیکر اکبر پیدا شد! خبر داشتن از وقایع قبل از رخ دادن زمستان ۶۴ بود. با بچه های واحد اطّلاعات در سنگر بودیم. حسین وارد شد و بعد از کلی خنده و شوخی گفت: در این عملیات یک راکت شیمیایی به سنگر شما اصابت می کند. بعد با دست اشاره کرد و گفت: شما چند نفر شهید می شوید. من هم شیمیایی می شوم. حسین به همه اشاره کرد به جز من! چند روز بعد تمام شهودهای حسین، در عملیات والفجر ۸ محقّق شد! علت وصیت سردار شهید حاج قاسم سلیمانی به دفن در کنار شهید یوسف الهی سردار شهید حاج قاسم سلیمانی گفت «دوست دارم تا مرا در پس از مرگ در کنار او به خاک بسپارید». همرزمانش می‌گویند حسین از عرفای جبهه بود و زیبا ترین نماز شب را می‌خواند، ولی کسی او را نمی دید، رفیق خدا بود و مشکلات را با الهام‌هایی که به او می‌شد، حل می‌کرد به مرحله یقین رسیده بود و پرده‌های حجاب را کنار زده بود. خاطرات سردار شهید سپهبد سلیمانی از همسایه ابدیش سردار شهید سپهبد سلیمانی در خاطراتش با این شهید بزرگوار می‌گوید: یک روز با حسین به سمت آبادان می‌رفتیم. عملیات بزرگی درپیش داشتیم. چندتا از کارهای قبلی با موفقیت لازم انجام نشده بود و ز طرفی آخرین عملیاتمان هم لغو شده بود. من خیلی ناراحت بودم. به حسین گفتم: چندتا عملیات انجام دادیم اما هیچ کدام آنطور که باید موفقیت‌آمیز نبود. این یکی هم مثل بقیه نتیجه نمی‌دهد. گفت: برای چی؟ گفتم: چون این عملیات خیلی سخته و بعید می‌دانم موفق بشویم. گفت: اتفاقا ما در این کار موفق و پیروز هستیم. گفتم: حسین دیوانه شده‌ای. در عملیات‌هایی که به آن آسانی بود و هیچ مشکلی نداشتیم نتوانستیم کاری از پیش ببریم آنوقت در این یکی که کلا وضع فرق می‌کنه واز همه سخت‌تر است. موفق می‌شویم! حسین خنده‌ای کرد و با همان تکه‌کلام همیشگی‌اش گفت: حسین پسر غلامحسین به تو می‌گویم که ما در این عملیات پیروزیم. می‌دانستم که او بی‌حساب حرفی را نمی‌زند. حتما از طریقی چیزی که می‌گوید ایمان و اطمینان دارد. گفتم: یعنی چه از کجا می‌گویی؟ گفت: بالاخره خبر دارم. گفتم: خب از کجا خبر داری؟ گفت: به ما گفتند که ما پیروزیم. پرسیدم: کی به تو گفت؟ جواب داد: حضرت زینب(س). دوباره سوال کردم در خواب گفت یا در بیداری؟ با خنده جواب داد: تو چه‌کار داری. فقط بدان بی بی به گفت که شما دراین عملیات پیروزخواهید شد و من به همین دلیل می‌گویم که قطعا موفق می‌شویم. هر چه از او خواستم بیشتر توضیح بدهد. چیزی نگفت و به همین چند جمله اکتفا کرد. نیاز هم نبود توضیح بیشتری بدهد. اطمینان او برایم کافی بود. همان طور که گفتم همیشه به حرفی که می‌زد. ایمان داشتم. وقتی که عملیات با موفقیت تمام به انجام رسید. یاد حرف آن روز حسین افتادم و به ایمان و قاطعیتی که در کلامش بود. و هرگز از این اطمینان به او پشیمان نشدم. ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
🌻🍃 سلام لطفا پیام منو داخل کانالتون بزارید از دوستان میخوام اگه دکتر دندان پزشک برا کودکان ۲ ساله در اصفهان میدونن راهنمایی کنن جایی ک هم بیهوشی داشته باشه وهم قیمتش مناسب باشه ممنون از همه😘 ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام اورژانسی میخواستم واسه درمان نازاییم برم پیشه دکترمسعودنویدی کسمایی که تو رشت درگلسار مطبشون هست یکی از فامیلامون که کلا گفته بودن دیگه بچه دارنمیشه پیشش نتیجه گرفته ولی هرچی مطبشون زنگ میزنم کسی ج نمیده مسیرم هم دوره بیام ونباشن میخواستم اگه خانوماتوگروه کسی مسیرش نزدیک هست بپرسه ونوبت بگیره برام خداخیرتون بده مطبش گلسارهستش بلوارسمیه ساختمان پارس منم پروانه هستم فقط توروخدااورژانسی بزارین می‌خوام قبل از اینکه برم برای شروع آی وی اف یه ویزیت بشم پیشه شون ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام دوستان پسرم۱۸ساله هست قد و وزنش تناسب نداره لاغرهست راهنمایی کنید ومطلب دوم یک چشمش انحراف داره میخواهیم عمل کنیم دکتر خوبی سراغ نیستین که صد در صد جواب بده،بعضی از دوستان دکتر اعتضادرضوی در مشهد پیشنهاد دادن،ممنون میشم راهنمایی کنید ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام‌ خدمت حبیبه جان عزیز ودوستان گرامی عزیزیه سوال خدمت دوستان عزیزم ببخشید برای تاخیرپریود راهکاربدین ممنون میشم اخه من یه ماه خورده ایی هست پریود نشدم مجردم هستم ممنون میشم جواب بدید ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام دوستان خستم خسته توروخداکمکم کنیدازاتون راهنمایی میخوام مشگلی دارم توزندگی خیلی اعصابموخراب میکنه😔😔شوهرم ازهمه لحاظ ازش راضی ام مهربون کارکن صب میره سرکارتاشب مشکلم اینجاس شب میادخونه ازساعت۸شب قلیون میکشه تا۱۲شب تموم داغونم کرده هرچی میگم کم بکش فایده نداره حرف حرف خودشه تموم آشپزخونم کثیف میکنه بایدهروقت تموم کنه که بخوابه بعدش دقیق۱ساعت توآشپزخونه ام تاتمیزش کنم گازسرویس آشپزخونه ضرفشویی یخچال همه روبایدتمیزکنم این شده مشکلم توزندگیم الان ازشمادوستان عزیزم کمک میخوام چکارکنم ترک کنه دیگه نکشه منم آرامش بگیرم کل شب تامیخوابیم باش جروبحث میکنم چرااینجورمیکنی نکن فایده نداره هیچ عیبی ایرادی نداره بجزاین قلیون کشیدن کثیف کاری آشپزخونه توروخداراهنمایم کنیدچکارکنم دیگه نکشه ممنون ازتون خواهرای گلم ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام خواهرای عزیزم خواهشاً زود جوابمو بدید دختر ۸ساله کلاس دوم دارم اختلال یادگیری داره یعنی فقط تو درس یاد گرفتن وخوندن دیر آموز هست ....ازهمه لحاظ باهوش روهوا همه چیز رو یاد میگیری فقط درس خواندن ومشکل داره توقم میکنم چکار کنم ...کجا برم ...مرکزی ،مدرسه ای برای اختلال یادگیری هست؟کلافم به خدا😭 ❓❓❓❓❓❓❓❓❓ ما یک کودک 8 ساله ای داریم که خیلی عصبیه و اصلا آروم و قرار نداره و مدرسه که میره اصلا برا درس تمرکز نداره و تو مدرسه بچه ها را اذیت میکنه تو خونه هم اصلا به حرف بزرگترها گوش نمیده و در ضمن در دوران کودکیش دوبار بی دلیل تشنج کرد و دکتر گفت باید قرص دیازپام بخوره ولی ما بهش ندادیم و زیادهم با وسائل خونه بخصوص با لباسشوئی بازی میکنه یعنی جوری عادت کرده به لباسشوئی که انگار جزء مهم زندگیش هست و اصلا ازش سیر نمیشه و تا از مدرسه میاد لباساشا میندازه تو ماشین و میشوره و بعد هم دوباره میره سر گوشی و لباسشویی میبینه و خلاصه دیگه موندیم که چیکار کنیم این بچه آروم بشه اشتهاش هم کمه و رنگش هم سبزه و تیره هست و یبوست هم داره و دائم در حال حرکت و جنب و جوش هست خواهش میکنم بگین مشکل از کجاست و آیا ممکنه مشکل ماورائی باشه ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام خسته نباشید !من ۳۴سالمه خیلی ببخشید سینه هام خیلی کوچیکه دوتا بچه هم دارم ولی جلو شوهرم روم نمیشه !چکارکنم بزرگ بشه !خودمم خجالت میکشم!خواهش میکنم جواب بدین واینکه جواب منو توی کدوم گروه میزارین !گروه یک یا دو!!!منتظر جوابتون هستم 👇❤️ @adminam1400 ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
❤️ امروز چای را من دم میکنم نان صبحانه را من گرم میکنم نوای صبحگاهی رادیو را من در خانه پخش میکنم... کنارت مینشینم با دستانم موهایت را نوازش میکنم و با صدای آرام کنار گوشت زمزمه میکنم نمیخواهی بیدار شوی خورشید طلوع کرده... امروز من پرده های خانه را کنار میزنم تا آفتاب مهمان خانه شود... امروز من برایت با عشق غذای دلخواهت را آماده میکنم و مدام حین خرد کردن پیازها گوش هایم را تیز میکنم که بگویی خوب ریزشان کن که زیر دندان هایم لمسشان نکنم... امروز من برایت یک سفره ی رنگین پهن میکنم و هزار و یک جور سلیقه به خرج میدهم که غذا باب میلت باشد... و مدام حین غذا خوردن میپرسم دوست داشتی یا سری بعد کمی رنگ و لعابش را بیشتر کنم... امروز من به شلوغی های هفته و روزهایت نگاه میکنم و کمد لباس هایت را باز میکنم تا با شستن رخت هایت کمی از سنگینی کارهایت را کم کنم... امروز من به گلدان های کنار پنجره آب میدهم و زیر لب برایشان آواز میخوانم... امروز من میان هزار کار نکرده حواسم را جمع سکوتت میکنم و چای را بهانه میکنم که بیایی کنارم بنشینی و از حرف های در دل مانده ات برایم سخن بگویی... میدانی امروز من به اندازه یک عمر برایت مادری میکنم... تو امروز همان دخترک لباس صورتی کمر باریک باش که موهایش را خرگوشی بسته و به آرزوهایش فکر میکند... و من همان مادری که سالهاست در پیچ و خم این روزگار روزهای جوانیش را برای رسیدن من به آرزوهایم گم کرده... ﺑﭽﻪ ﮐﻪ ﺑﻮﺩﯾﻢ ، ﻭﻗﺘﯽ ﻣﺮﯾﺾ ﻣﯽ ﺷﺪﯾﻢ وقتى ﺁﻗﺎ ﺩﮐﺘﺮﻩ ، ﻣﯽ ﭘﺮﺳﯿﺪ ﺑﮕﻮ ﮐﺠﺎﺕ ﺩﺭﺩ ﺩﺍﺭﯼ؟ ﭼﺘﻪ ﺯﻝ ﻣﯽ ﺯﺩﯾﻢ ﺑﻪ ﻣﺎﻣﺎﻧﻤﻮﻥ؟ ﻣﻨﺘﻈﺮ ﻣﯽ ﺷﺪﯾﻢ ﺗﺎ ﺍﻭﻥ ﺑﮕﻪ ﻣﺮﯾﻀﯽ ﻣﻮﻥ ﭼﯿﻪ؟ ﻭ ﺟﻮﺍﺏ ﺩﺍﺩﻥ ﺭﻭ ﺑﻪ ﺍﻭﻥ ﻣﯽ ﺳﭙﺮﺩﯾﻢ ﭼﻮﻥ ﮐﻪ ﻣﯽ ﺩﻭﻧﺴﺘﯿﻢ ﻣﺎﺩﺭﻣﻮﻥ، ﻫﻤﻮﻥ ﺍﺣﺴﺎﺳﯽ ﺭﻭ ﺩﺍﺭﻩ ﮐﻪ ﻣﺎ ﺩﺍﺭﯾﻢ ﺣﺘﯽ ﺍﺯ ﺧﻮﺩﻣﻮﻥ ﺑﯿﺸﺘﺮ ، ﺩﺭﺩﻣﻮﻥ ﺭﻭ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﻣﯽ ﮐﻨﻪ ﺣﺎﻻ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻡ ﺑﮕﻢ ﺍﻭﻥ ﺭﻭﺯﻫﺎ ﺭﻭ ﯾﺎﺩﺕ ﻣﯿﺎﺩ؟ ﺧﺐ ، ﺗﻮ ﺟﻮوﻥ ﺷﺪﯼ ، ﺍﻭﻥ پا به سن گذاشته ﺣﻮﺍﺳﺖ ﺑﺎﺷﻪ ﺑﻬﺶ ﺣﺎﻻ ﻭﻗﺘﺸﻪ ، ﺗﻮﺍﻡ ﻣﺜﻞ ﺑﭽﮕﯽ ﻫﺎﺕ ﺍﮔﻪ ﺍﻭﻥ ﻣﺮﯾﺾ ﺷﺪ ﺣﺴﺶ ﮐﻨﯽ ﺣﺎﻻ ﺍﻭﻥ ﺑﻪ ﺗﻮ ﻧﯿﺎﺯ ﺩﺍﺭﻩ ، ﺣﺘﯽ ﺍﮔﻪ ﺣﺮﻓﯽ ﻧﺰﻧﻪ ﻣﺜﻞ ﻫﻤﯿﺸﻪ تموم ﺣﻮﺍﺳﺖ ﺑﻬﺶ ﺑﺎﺷﻪ ولادت حضرت زهرا ،روز زن و روز مادر به همه ی مادرها و بانوان صبور و فداکار و مهربون کانالمون مبارک باشه❤️😍😘
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#پرسش_اعضا 🌻🍃 سلام لطفا پیام منو داخل کانالتون بزارید از دوستان میخوام اگه دکتر دندان پزشک برا کود
💜🍃 توکل بخدا انشالله که خوب باشه براتون. ✅ خانمی که گفتن مجرای اشک چشم نوزادشان بسته هست و یک سالگی باید عمل بشه. بچه دوست من هم همین مشکل را داشت رفتن دکتر طب سنتی بهش سرمه اثمد داد خدا را شکر با چند بار استفاده خوب شد‌. شما هم نوزادتان را ببرید پیش دکتر طب سنتی انشالله خوب میشه. ✅ خانمی که زود بدنتون عرق سوز میشه برید حمام بعد یه بطری آب نمک خیلی غلیظ درست کنید و همه جای بدنتون خصوصا جاهایی که بیشتر غرق سوز میشه بریزید و چند ساعت بعدش برید حموم ممکنه خیلی بسوزه اما چند بار این کار را بکنید انشالله خوب میشید. ✅ خانمی که گفتید پسرتون آبریزش داره یه عنبر نسا را بگیرید روس شعله آتیش بزنید بعد با کاغذ لوله درست کنید یا با لوله خودکار پسرتون دود عنبرنسا را بکشه و برا آبریزش دودش را با بینی بکشه بالا سوزش داره اما چند روز انجام بده آبریزش قطع میشه و اینکه بچه ها وقتی سرما میخورن که آبریزش دارن شبانه روز کلاه سرشون بذارید که سر و پیشونیشون را گرم نگه داره. در کل خواهشا برای سرماخوردگی زود بچه ها را دکتر نبرین دارو خصوصا آنتی بیوتیک بدن بچه را ضعیف میکنه. یه کم صبر داشته باشید، حتی با دارو هم که قرار نیست یک روزه بچه خوب بشه... درمان سرماخوردگی فقط غذای گرم بخوره و جای گرم استراحت کنه و دود عنبر نسا و بخور اب گرم و شلغم و جوشانده بهش بدید و... تو خونه انجام بدید 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 باسلام باتوجه به عدم بارش رحمت الهی پس ازگذشت سه ماه ازفصل پاییزوکمبودآب متاسفانه درماههای آتی وسال آینده لطفا بیاییدنیت کنیم وهرنفرصدصلوات نذرشهدای تشنه لب کربلاکنیم تاخدابه خاطرخون این شهدابه مارحم کندوباران رحمتش رابرمانازل فرمایدلطفاپس ازخواندن این متن رابه گروهایی که عضوهستیدارسال کنید تاختم صلوات دسته جمعی صورت گیردان شاءالله وباران رحمت الهی نازل گردد بسم الله😔😔😔 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 سلام. ادمین. جان. میشه. این. مطلب من‌را بگذارید گروه .چرا بعضی ها. مشکلات دیگران را ک میخونن مشکلاتی ک اکثر خانم ها با شوهرشون دارن همه ب طلاق راهنمای میکنن و مهریه و نفقه ..ایران. پراز زن های طلاقی و بدون شوهر شده .اون اشخاصی ک بخاطر اینکه شوهرشون زن صیقه کرده و یا ی مشکلی داره فوری راهنمای میکنن برا طلاق .همون صیقه ی ها از همون افرادی هستن ک طلاق گرفتن یکی مثل این افراد گفتن جدا شو. جداشده. دیگه کسی زیر بار ازدواج. نمیره مجبوره بره با شوهراتون صیقه بشن. چرا همه را راهنمای میکنن ب طلاق ؟؟؟؟؟ادمین خواهشن. این را در گروه بگذار ..زن های بی شوهر تو ایران بیداد میکنن 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 فوری و اورژانسی سلام ادمین عزیز می خواستم در جواب اون خانمی که گفتند در ناحیه مقعد و ران دارای عفونت هستند و درمان نمیشه بگویم که اتفاقا درمان داره مادر من خیلی وقت سال پیش دمل چرکین قسمت باسنش درآمد که مجبور شد دوبار عمل کند و کلی آمپول انتی بیوتیک مصرف کرد ولی متاسفانه خوب نشد و تقریبا دو سال ادامه داشت با کلی درد و ناراحتی بالأخره یک روز یکی از اقوام پیشنهاد زالو درمانی داد خدا شاهد هست دو یا سه زالو انداختیم هنوز زالوها از بدن نیفتاده بودند که التهاب و درد دمل کم شد بعد دو سه روز به لطف خدا کاملا خوب شد شما هم به یکی از مراکز زالو درمانی مراجعه کنید ان شاءالله به زودی خوب می شوید. 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 سلام خدمت اعضای کانال و حبیبه خانم خانمی ک گفتن ۳۲ سالشونه ی مدته خیلی عصبانی میشن درحالی ک خوبیشون زبون زد همه بوده مادر من هم همینجور بودن دقیقا همه ازشون تعریف میکردن همیشه خونمون پر مهمون بود تا اینکه زن داییم اومد محله ی ما ما اون زمان تازه یه تیبا گرفته بودیم قبلش پراید داشتیم همش ازون موقع شروع شد بعدا فهمیدیم ک زن دایی خانم مادرمو جادو کردن و خیلی روزای تلخی بود واسمون یک فرد ماهر بود اومد خونمون و اونو باطل کرد خداروشکر الان مادرمم خوب شده جادو رو جدی بگیرید لطفا اصلا چیز الکی نیس تو قرآن هم گفته شده ک هس و نباید انکارش کرد شما هم حتما برید پیش فردی ک واقعا کار بلد باشه انشالله خدا حافظ زندگی همه مون باشه 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 سلام در جواب عزیزی که در مورد زونا سوال کرده بودند .مادر من دوسال پیش زونا گرفتن از طریق تنفس قابل انتقال نیست فقط او کسی که برای بیمار پماد ها شو میزنه باید حتما دستکش بپوشه اب تاول ها اگر روی کسی بریزه احتمال داره اونم مبتلا بشه اگر بیمار خوشانس باشن دوتا شش ماه زود طول میکشه که خوب بشن وگرنه ممکنه تا یک سال هم طول بکشه برای بهبودی کامل
☀️🍃 وجوب غسل‌های سه گانه برای میّت پرسش :برای میّت چند غسل باید انجام شود؟ پاسخ :واجب است میت مسلمان را سه غسل بدهند: اوّل با آبى که با سدر مخلوط باشد، دوم با آبى که باکافور مخلوط است، سوم با آب تنها، ولى شهید و بعضى دیگر غسل ندارند. مقدار سدر و کافور مخلوط در آب پرسش :آیا میزان و مقدار خاصی برای مخلوط کردن سدر و کافور در آب وجود دارد؟ پاسخ :مانعى ندارد سدر و کافور به‌اندازه‌ای باشد که آب را مضاف کند، ولى‏ باید به‌اندازه‏اى کم نباشد که بگویند سدر و کافور با آب مخلوط نشده است و درصورتی‌که مضاف شود بهتر این است میّت را اوّل با آن بشویند و بعد آب روى بدن او بریزند تا به‌صورت مطلق درآید. حکم مضاف شدن آب با سدر و کافور پرسش :اگر مقدار سدر و کافوری که در آب مخلوط می‌کنند جهت غسل میت زیاد باشد و آب را مضاف کند، ازاین‌جهت که این آب، آب مضاف شده اشکالی دارد؟ پاسخ :مانعى ندارد سدر و کافور به‌اندازه‌ای باشد که آب را مضاف کند و البته در این صورت بهتر این است میّت را اوّل با آن بشویند و بعد آب روى بدن او بریزند تا به‌صورت مطلق درآید. هرگاه سدر و کافور به‌اندازه کافى موجود نباشد پرسش :چنانچه برای غسل میّت، سدر و کافور به‌اندازه لازم پیدا نشود تکلیف چه می‌باشد؟ پاسخ :هرگاه سدر و کافور به‌اندازه لازم پیدا نشود، بناتر احتیاط واجب باید همان مقدار که به آن دسترسى دارند در آب بریزند و اگر آن‌هم پیدا نشود به‌جاى آن با آب معمولى غسل دهند. چگونگی غسل دادن میّت مُحرِم پرسش :با توجه به این‌که استعمال بوی خوش بر فرد مُحرِم حرام است، اگر کسی در حال احرام بمیرد استعمالِ کافور برای غسل او چه حکمی دارد؟ پاسخ :کسى که براى حج یا عمره احرام بسته است هرگاه پیش از تمام کردن طواف و قبل از حلال شدن بوى خوش بر او، از دنیا برود باید به‌جاى آب کافور او را با آب معمولى غسل دهند. تکلیف غسل و نماز میتی که معلوم نیست مرد است یا زن پرسش :اگر اعضاى بدن میّت به نحوى باشد که معلوم نیست مرد است یا زن؟ وظیفه انسان در غسل و نماز چگونه است؟ پاسخ :لازم است محارم او را غسل دهند و اگر محرمى نباشد هر یک از زن و مرد می‌تواند او را از روی لباس غسل دهد و در مورد نماز (ضمیرها را به‌صورت مذکّر می‌آورند. می‌گویند: هذا الانسان، یا هذا المیت) عدم لزوم تطهیر بدن میت اگر خونریزی زیاد باشد پرسش :چنانچه تطهیر بدن میّت مشکل باشد و پس از تطهیر مجدداً از بدن خون خارج شود وظیفه چیست؟ پاسخ :تطهیر لازم نیست. اگر خون بدن میت بند نیاید پرسش :چنانچه خون بدن میّت بند نیاید وظیفه چیست؟ پاسخ :باید زخم را با وسایلى محکم ببندند و به‌جاى غسل تیمّم دهند و اگر غسل جبیره ممکن باشد مقدّم است.
🍏 💐 در طب اسلامی ♥️ مصرف با شیر تازه گاو موجب فزونی آب کمر می شود. 🍯 امام کاظم علیه السلام:کسی که اب کمرش بر او دگرگون می شود،شیر تازه همراه با عسل برایش مفید است. ♥️ مصرف روزانه سه قاشق مرباخوری عسل در زمستان موجب پیشگیری از سرماخوردگی می شود. 🍯 امام رضاعلیه السلام:کسی که می خواهددر تمام زمستان از سرماخوردگی در امان باشد،هر روز ،سه قاشق عسل میل کند. ♥️ خوردن عسل،موجب فزونی حافظه می شود. 🍯 امام رضاعلیه السلام:خوردن عسل همراه با کندر و مربای زنجفیل با عسل موجب تقویت حافظه می شود. ♥️ مصرف عسل، موجب رفع اسهال می شود. 🍯 مردی به محضر پیامبر صلی الله علیه واله امد و گفت:برادرم به اسهال دچار شده است.پیامبرصل الله علیه واله فرمود:به او عسل بنوشان. ♥️ مصرف عسل، دور شدن بادهای زائد بدن می شود. 🍯 پیامبر صل الله علیه واله:عسل شفائی است که باد را دور می کند. ♥️ مصرف عسل،تب را طرد میکند. 🍯 پیامبر صل الله علیه واله:عسل شفائی است که تب را دور می کند. ♥️ مصرف عسل،موجب رفع بلغم می شود. 🍯 امام رضا علیه السلام:در عسل،درمان تمام دردهاست.کسی که در حالت ناشتا یک انگشت از ان را بلیسد،این عسل،بلغم او را قطع می کند،صفرا را خاموش می کند،و مانع سوداء می شود. ♥️ مصرف عسل،از قلب مراقبت می کند. 🍯 پیامبرصل الله علیه واله:عسل،چه خوب نوشیدنی ای است!از قلب مراقبت میکند. ♥️ مصرف عسل،سردی سینه را برطرف می کند. 🍯 پیامبر صل الله علیه واله:عسل چه خوب نوشیدنی ای است!سردی سینه را برطرف می کند. ♥️ مصرف عسل با سیاه دانه،برطرف کننده غرغر شکم است. 🍯 امام صادق علیه السلام به کسی که دچار غرغر شکم شده بودفرمود:چرا برای درمانش،از سیاه دانه و عسل استفاده نمی کنی؟ ♥️ مصرف شربت عسل با زعفران برای رفع تب ربعی(تبی که روز چهارم دوباره بر می گردد)مفید است. 🍯 امام هادی علیه السلام:بهترین چیز برای تب ربعی انست که در روز چیرگی تب،فالوده ای که با عسل درست شده و زعفران زیادی دارد،میل شود و در ان روز،چیز دیگری خورده نشود. ♥️ مصرف عسل،موجب شادابی جسم می شود. 🍯 پیامبرصل الله علیه واله:سه چیز است که جسم،با انها شاداب می گردد و رشد می کند:بوی خوش،لباس نرم،ونوشیدن عسل ♥️ توصیه به خوردن عسل بعد از میل ماهی . 🍯 امام صادق علیه السلام:کسی که ماهی بخورد و بخوابد و بعد از خوردنش،چند عدد خرما یا مقداری عسل نخورد،تا صبح،رگ فلج، بر او زده می شود. ♥️ توصیه به عسل درمانی درمورد همه بیماری ها 🍯 امام رضا علیه السلام:در عسل،درمان تمام دردهاست. ♥️ توصیه به نوشیدن عسل بعد از امیزش . 🍯 امام رضا علیه السلام:پس از امیزش غسل کن و همان موقع،مقداری مومیایی با شربت عسل یا با عسلی که کف ان را برداشته اند،میل کن؛زیرا این کار،مثل ان ابی که از تو خارج شده است،به تو بر می گرداند. 🌸منابع: دراسه فی طب الرسول المصطفی ج۴ بحار الانوار ج۶۲ص۱۰۰ الکافی ج۶ص۳۲۳ مکارم الاخلاق
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#داستان_زندگی 🌸🍃 مهسا منصور پاکت لباسارو اورد داد بهم و گفتم خب مرسی و خواستم شروع به رفتن کنم که
🌸🍃 مهسا یکم خودم رو از محسن دور کردم و گفتم فاصله بگیر! محسن بلافاصله گفت تو خانوممی !...چرا فاصله بگیرم؟ پوزخندی زدم و گفتم خانوم چی؟عقدیت؟...من اگه بخوام میتونم فردا پاشم برم اون صی_ه رو باطل کنم و توهم هیچ کاری نمیتونی بکنی! محسن حر‌.صش گرفت و گفت خب همون فردا بلند میشیم میریم محضر کارای عقدمون رو میکنیم! تا اسم عقد اومد بد‌..‌.نم گُر گرفت ! بااینکه از انتخاب منصور مطمعن نبودم ولی شاید قبولش میکردم و از طرف دیگه ته دلم یه امید کم از سمت حمید برام بود که با عقدِ محسن شدن تموم میشد! ساکت شدم و بلند شدم که برم که محسن گفت من بچه میخوام مهسا ‌.‌...همین امشب! همینو که گفت تا اخرشو خوندم و دلم لرزید ! سریع بلند شدم رفتم توی آشپزخونه پیشِ بیتا! تنها راه رو اینو دیدم که بیتارو درجریان بزارم تا مانع شه! .‌‌...وگرنه من قدرت مخالفت رو نداشتم! بیتا تا منو دید گفت خوب دلبری میکنی این اواخر!...نکنه دلت نمیخواد بری؟ با صدای نگران گفتم محسن میگه بچه میخوام ! بیتا تا اینو شنید رنگش سرخ شد! دندوناش رو مح...کم بهم فشرد و اشک توی چشماش حلقه زد ولی خودشو کنترل کرد که گریه نکنه! زیر لب شنیدم که با خودش گفت خب طبیعیه محسن هنوز بچه اس!...وقتی ریختِ اینو ببینه خام میشه! بعدم با دلهره از سرجاش بلند شد و گفت پاشو بریم سفره رو بندازیم! حتما بیتا فکر کرد که محسن مثل شبای قبل از بیتا میتر...سه ولی اینطور نبود! سرسفره نشستیم و نگاه محسن همش روی من بود و بیتا هم با بغض حواسش به محسن بود و مادرشوهرمم یه ریز قربون صدقه ام میرفت! میگفت قربون یادگار علیم برم!....ماشالله علیم سلیقه اش خوب بوده چه خانوم خوشگلی! ...انشالله برامون یه نوه میاره و دل علی از اون دنیا شاد میشه! واقعا مادرشوهرم و محسن رو دیگه درک نمیکردم! دیگه حتی یه ذره هم از بیتا تر...س نداشتن به اخرای شب رسیدیم که مادرشوهرم گفت بیتا جان بیا مارو با ماشین برسون خونه بعد بیا! بیتا خواست مخالفت کنه که مادرشوهرم گفت بیا دیگه! بیتا هم با اینکه دلش میلرزید اماده شد که بره و دم رفتن گفت مراقب باش من زود میام! ولی همین که بیتا با مادرشوهرمینا پاشون رو از خونه بیرون گذاشتن محسن اومد سمتم من سریع از سرجام پریدم و گفتم بیتا ....بیتا گناه داره ...تا وقتی بیاد من برم ظرفارو بشورم بیام ! که محسن گفت لازم نیست گفتم که من بچه میخوام! دیدم واقعا قابل کنترل نیست و سریع دوییدم و رفتم توی اتاقم و در رو بستم ولی محسن ول کن نبود و محکم در میزد _مهسا در رو باز کن!....بچه میاریم ...از فردا هم میفتم دنبال کارای عقد رسمیت! ساکت بودم و چیزی نمیگفتم ولی محسن گفت اگه در رو باز نکنی در رو میشکنم منم باز نکردم با خودم گفتم بیخیال میشه و میره ولی نرفت وقتی ده دقیقه صبر کرد و دید خبری از در باز کردن نیس با پاش مح...کم به در لگ...د میزد! قلبم تند تند میزد میگفتم خداکنه بیتا زودتر بیاد ولی همون لحظه در شکست و محسن اومد داخل اشکام تند تند میریختن ! گفتم الان منو زن..ده نمیزاره که محسن اومد پیشم و تو گوشم زمزمه کرد تو عشق منی!...میدونی‌که! همون شب کار تموم شد و من زن محسن شدم! دوست داشتم بمیرم! محسن بلند و نگاهی بهم انداخت و و گفت از این به بعد مال خودمی!...فهمیدی؟ اینو گفت و رفت . تند تند گریه کردم بااینکه حمید همونموقعم منو نمیخواست ولی دیگه رسیدن بهش رو برای خودم غیرممکن دیدم! همینجوری گریه میکردم که یهو بیتا اومد توی اتاقم هول زده بود تند تند میگفت چی شد؟...چرا تو این ریختی شدی؟...چرا در شکسته؟...ها؟ با گریه و صدای لرزون گفتم ...بیتااااا ..تمومممم شد ....بدبخت شدم ...تموم شد ....خانوم محسن شدم! بیتا تا اینو شنید شبیه دیوونه ها شد و دستش رو گذاشت رو سرش و تا جایی که میتونست فر...یاد زد میگفت خداااااا لعنننتتتتتتتت کننهههههه محسننننن.... خدا ازت نگذرههههه ...زندگیم رو سیااااااه کردیییییی ....الهیییییی روز خوش نبینی ....
🕊 وصیت نامه شهید محمد حسین یوسف الهی بسم الله الرحمن الرحیم شهادت می دهم که خدا یکی است و محمد (ص) فرستاده و آخرین پیامبر است و علی(ع) ولی الله است و جانشین پیامبر اسلام و اولین امام است، قیامت راست است و جزاء و پاداش کلیه اعمال نیز صادق است، انسان از خاک آفریده شده و به خاک بر میگردد و باز از خاک سر بر میدارد و به اندازه خردلی به کسی ظلم نمی شود و نفس هرکس در گرو اعمال خودش می باشد. مادر عزیزم خجالت می‌کشم که چیزی بنویسم و خود را فرزندت بدانم زیرا کاریکه شایسته و بایسته یک فرزند بوده انجام نداده ام. مادریکه شب تا صبح بر بالین من می نشستی و خواب را از چشمان خود می گرفتی و به من آموختنیهایی آموختی، مرا ببخش و... همچنین از شما پدرم که با کمک مادرم تمام زندگیتان را صرف بچه هایتان کردید خداوند اجرتان را به شما عطا کند و درجات شما را متعالی کند و بهشت را جایگاهتان قرار دهد. ای پدر و مادر عزیز و گرامی چه خوب به وظیفه خود عمل کردید و من چقدر فرزند بدی برای شما بودم. شما فرزند خود را برای خدا بزرگ کردید و برای خدا هم او را به جبهه فرستادید و در راه خدا اگر سعادت باشد می‌رود. از خواهران و برادران خود که در رشد من سهم به سزایی داشتند تشکر می کنم و از خداوند متعال پیروزی، سعادت و سلامت را برای ایشان خواستارم و ای پدر و مادر و ای خوهران و برادران عزیزم این رسالت را شما باید زینب وار به دوش کشید و از عهده آن به خوبی بر میائید و می توانید چون پتک بر سر دشمنان داخلی و خارجی فرود آئید و خون ما را هم چون رود سازید تا هرچه بر سر راه دارد بردارد تا به دریای حکومت حضرت محمد(ص) برگردد. امیدورام که خداوند عمر رهبر عزیزمان را تا انقلاب مهدی طولانی بگرداند و ظهور حضرت مهدی(عج) را نزدیک بگرداند تا مستضعفین جهان به نوائی برسند و صالحین وارثین زمین شوند. ای مردم بدانید تا وقتی که از رهبری اطاعت کنید، مسلمان، مومن و پیروزید وگرنه هرکدام راهی به غیر از این دارید آب را به آسیاب دشمن میریزید، همچنان تا کنون بوده اید باشید تا مانند گذشته پیروز باشید و این میسر نیست به جز یاری خواستن از خدا و دعا کردن. امیدوارم که خداوند متعال به حق پنج تن آل محمد(ص) و به حق آقا امام زمان(عج) ایران را از دست شیاطین و به خصوص شیطان بزرگ نجات دهد و از این وضع بیرون بیاورد که بدون خدا هیچ چیز نمی تواند وجود داشته باشد. به امید اینکه تمام دوستان گناهان مرا ببخشند، التماس دعای عاجزانه را از همگی دارم. محمد حسین یوسف الهی ۱۳۶۴/۱۲/۲۴ 😢
🌱 امام صادق)علیه السلام ) فرمود: هرگاه یكی از شما حاجتی از خدا خواست كه حتما برآورده گردد، باید دل به خدا ببندد و از مردم ناامید شود، و امید جز خدا نداشته باشد، وقتی كه خداوند قلب مؤ من را چنین دید، قطعا حاجت او را - اگر از خدا طلبید - بر می آورد، قبل از آنكه به حساب و باز خواست خداوند در قیامت كشیده شوید خود را به حساب بكشید چرا كه در روز قیامت پنجاه ایستگاه (بازرسی ) است كه توقف در هر ایستگاه ، مدت هزار سال است ، سپس آیه 5 سوره سجده را خواند:(ثم یعرج الیه من یوم كان مقداره خمسین الف سنه مما تعدون(جبرئیل و فرشتگان به سوی خدا عروج می كنند، در روز )قیامت) كه اندازه آن ، پنجاه هزار سال از آنچه می شمارید (از سالهای دنیا باشد). 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 مُدرّس بر سر سجاده‌اش می‌نشیند، نگاهش را دوخته به جایی و خاموش است. اِنگار كه در آن دَمِ واپسین، سراسر زندگی‌اش را مرور می‌كند، تا دورترین خاطره‌هایش را و حتی ضربه‌ی تركه‌ای را كه در شش سالگی به بازویش خورد و او را به نزد پدر بزرگ، به قمشه و بعد به اصفهان كشاند. جانِ خسته‌اش انگار ، زخم تمام ضربه‌هایی را كه در سراسر عمر خورده به یاد می‌آورد با این حال در چهره‌اش طراوت و شادابی خاصی موج می‌زند زیرا به خوبی می‌داند آخرین ضربه كه برای همیشه او را به دیار دوست می‌فرستد در حال فرود آمدن است. صدای اذان، مُدرّس را به خدا و دیگران را به خود باز می‌گرداند. جهانسوزی(شخصی كه برای قتل مدرس آمده بود) به تندی قوری را كه از روی سماور برداشته و در استكانی چای می‌ریزد و استكان را به خَلَج(همكارش) می‌دهد. خَلَج نیز گَرد پاكتی كوچك را در آن خالی می‌كند. استكان را در مقابل مُدرّس می‌گذارد و به او می‌گوید: بخور. مُدرّس استكان را بر می‌دارد و چای را در چند جُرعه می‌نوشد و با خونسردی سریعا به نماز می‌ایستد و در پیش رویِ كسانی كه داغ حسرت یك تعظیم او به دلشان مانده است، در برابر خدا به ركوع می‌رود، رو به دوست و پشت به دشمنان زانو می‌زند و به سجده می‌افتد. مستوفیان با نگرانی چشم دوخته است به او، مُدرّس نماز مغرب را به پایان می‌برد اما زهر هنوز اثر نكرده است. مُدرّس هنوز بر سجاده نشسته و ذكر می‌گوید. سه دژخیم با تعجب و وحشت به او خیره شده‌اند. در برابرش احساس ناتوانی می‌كنند. زهر را به او خورانده‌اند اما تلخی در كام و جان خودشان موج می‌زند. مستوفیان بیش از آن تاب نمی‌آورد بلند شده و مدرس را به زمین می‌اندازند، جهانسوزی و خلج نیز دست و پای سید را می‌گیرند. مُدرّس با صدای بلند شهادتین خود را می‌گوید. مستوفیان عمامه‌ مدرس را باز می‌كند و آن را بر گردن او می‌پیچد. آنگاه دو سوی عمامه را آن قدر از دو طرف می‌كشد تا راه لب، بر كلام سرخ مُدرّس بسته می‌شود. چشمانش به روی مُهر سجاده و لبانش به كلام خدا بسته می‌شود اما جلاّدان هنوز رهایش نمی‌كنند. آن قدر عمامه را به دور گردنش نگه می‌دارند تا پیكر نحیف و رنج كشیده‌اش سُست می‌شود و ستاره بر آسمان سجاده می‌افتد همچون مولایش علی ـ علیه السّلام ـ در محراب خون. ستاره‌اي بر خاك
🛑 بالاخره جاریم بعد ۲سال اعتراف کرد 🛑 🌺🌺تا دو سال پیش صورت جاریم اینقد افتاده و لاغر بود 😣 ولی الان نگاش کنی هلوی شده برای خودش🥰🥰 نامرد راز چاقی صورتشو نمی‌گفت 😁 تا دو روز پیش دوباره ازش پرسیدم گفت دیوونم کردی بیا تو این کانال عرض یک هفته صورتت تپل میشه 🤩🤩 بدونه بازگشت🤩🤩 😉😉الان میفهمم چرا صورتش اینقد تپل و صاف شده بود😉😉 رازش اینجا بود👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/3251438165Cc087d8f9d1 مشاوره رایگان👇👇 09213196630
کمتر از سه ماه تا عید مونده 😱 میخوای همه با دیدنت تعجب کنن❗️❓😍😍 https://eitaa.com/joinchat/3251438165Cc087d8f9d1 اطلاعات دقیق تر لینک بالا☝️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌞روزی یک صفحه قران بخوانیم🌞 سوره ❤️ جزء 🍃 صفحه ی ۴۸۰🌼 @azsargozashteha💜
2750579.mp3
3.58M
🌞روزی یک صفحه قران بخوانیم🌞 سوره ❤️ جزء 🍃 صفحه ی ۴۸۰🌼 @azsargozashteha💜
🌱 در خواص السّور امده که امام صادق ع می فرمایند: هرکس را بهتانی زده باشند هفت بار سوره مبارکه « نور» را بخواند از آن اتهام خلاص می گردد. منابع: خواص السور حضرت امام جعفرصادق ع می فرمایند: که به جهت فراخی روزی سوره « واقعه» را چهل و یک مرتبه بخوانند و بر سر هر قبری که بخواند صاحب ان قبر از عذاب ایمن گردد و بعضی از علماء گفته اند، اگر سوره واقعه را نزد بیمار بخواند راحتی می یابد و اگر نزد محتضر خوانند جان دادن برای او اسان می شود. منابع: مفاتیح حضرت امام صادق ع روایت گردیده است که به جهت آسانی سوال و جواب قبر هفتاد و پنج مرتبه سوره « الحاقه» را بخواند . و در حاشیه زادالمعاد است که این آیه شریفه را بر کفن میت بنویسند تا از عذاب قبر ایمن باشد: « لا یَسْتَطیعُونَ نَصْرَهُمْ وَ هُمْ لَهُمْ جُنْدٌ مُحْضَرُونَ» (یس۷۵). منابع:زادالمعاد جهت رفع فشار قبر در حاشیه زادالمعاد است که این آیه را بر جامه (کفن) میت بنویسند: « سُبْحانَ الَّذیٖ خَلَقَ الْازْواجَ کُلَّها مِمّا تُنْبِتُ الارضُ وَ مِنْ اَنْفُسِهِمْ وَ مِمّا لا یَعْلَمُونَ» (یس۳۶). و این آیه را ورد خود کند ، سوال قبر بر او آسان می شود: « وَ اِذا قیلَ لَهُمْ اَنْفِقُوا مِمّا رَزَقَکُمُ اللهُ قالَ کَفَرُوا لَلَّذینَ آمَنُوا اَنُطْعِمُ مـَنْ لَوْ یَشاءُ اللهُ اَطْعَمَهُ اِنْ اَنْتُمْ اِلّا فی ضَلالٍ مُبینٍ» (یس ۴۷). منابع:علامه مجلسی زادالمعاد ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
❤️🍃 🍃🌻 شهید جواد الله کرم☀️🍃 ذکر صد صلوات و قرائت زیارت عاشورا هدیه به روح بلند و جاودانه ی این شهید عزیز🌱 کسانی که در چله شرکت کردند لطفا تا شب انجام بدن 🙏 به امید حاجت روایی ان شالله🤲💜 ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
زیارت-عاشورا-صوتی-–-فرهمند.mp3
1.95M
قرائت زیارت عاشورا ❤️ صوتی 🌱 با نوای استاد فرحمند🌸🍃
🌸🍃 زندگینامه شهید جواد الله کرم شهید مدافع حرم «جواد الله کرم» متولد دوم تیر ماه سال 1360 و اهل محله مهرآباد تهران بود. وی از مستشاران زبده نظامی و فرماندهان مقاومت بود که برای دفاع از حرم عمه سادات داوطلبانه به سوریه اعزام شد. او سه بار در سال های 93 و 94 در جریان جنگ سوریه مجروح شد. در جریان حمله نیروهای تکفیری به خان‌طومان در جنوب غرب حلب در زمان آتش ‌بس در 19 اردیبهشت سال 95 به شهادت رسید. پیکر وی در منطقه ماند و در زمره شهدای جاویدالاثر قرارگرفت. او می گفت: «مهم نیست چه مسئولیتی داریم و کجا هستیم، هرجا که هستیم باید درست انجام وظیفه کنیم.» به روایت همرزمان: وقتی شهید امین کریمی با تیر دشمن روی زمین افتاد، جواد الله کرم هم تیر خورد ولی چیزی نگفت. بالاخره فرمانده باید خودش را جلوی نیروهایش سرحال نشان دهد. گذشت و بعد یک ساعت روستا کامل دست ما بود. به اتفاق آقا جواد انتهای روستا نشستیم و تازه وقت کردیم که از شهادت امین کریمی بغض کنیم. جواد الله کرم گفت: «امین خیلی بچه خوبی بود، از اوایل پاسدار شدنش من می دونستم که شهید میشه.» با تعجب پرسیدم: «مگه شما از اون موقع می شناختینش؟» گفت: «بله. من مربی‌شون بودم. از همون موقع می رفت دنبال جدیدترین اطلاعات و سخت‌ترین کارها و درست کردن پیشرفته‌ترین وسایل تخریب و خلاصه خیلی آدم مخلصی بود.» جواد الله‌کرم نیز ازجمله شهدای مدافع حرمی بود که شهادت خود را پیش‌بینی کرده و برای آن آماده بود. یکی از همرزمان شهید، خاطره‌ای از شب قبل از شهادت او نقل کرده و گفته بود: شب بود، همه جمع نشسته بودیم و داشتیم شوخی می‌کردیم، جواد گفت: بچه‌ها امشب کمتر شوخی کنید. تعجب کردم، به شوخی گفتم: «جواد نکنه داری شهید می‌شی» گفت: «آره نزدیکه» هاج و واج مانده بودیم چه بگوییم. همه لحظه‌ای سکوت کردند. یکی از بچه‌ها دوربین آورد و گفت: «بگذار چند تا عکس بگیریم» قبول کرد، نشستیم چند تا عکس مجلسی انداختیم، فردا جواد شهید شد. به روایت همسر: من از همان ابتدا و زمان آشنایی با هدف و خواسته آقاجواد آشنا بودم همه ما برایمان جا افتاده بود که در کنار علاقه ای که به خانواده اش، من و بچه ها دارد ادای تکلیفش را مهمتر می داند. برایمان جا افتاده بود که آقا جواد خانواده اش را دوست دارد اما تکلیف را مهمتر از خانواده می دانست ما هم هرگز مانع رفتن ایشان به ماموریت نمی شدیم. در جواب اینکه چرا اصرار بر رفتن به سوریه دارد به همه می گفت اگر به سوریه نرویم باید در ایران با دشمن رو به رو شویم. آیا شما دوست دارید دشمن وارد تهران بشود و خانه و زندگی ما را ویران کند؟ پس بهتر این است که در سوریه با دشمن رو به رو شویم و او را عقب بزنیم. معتقد بود حتی اگر حرم حضرت زینب(س) هم در سوریه نبود باید می رفت و چیزی از اهمیت رفتنش کم نمی شد چه برسد به اینکه بحث حرم هم پیش آمده بود. آقا جواد میگفت سوریه محور مقاومت ماست. اگر از دست برود خطر بزرگی برای انقلاب اسلامی است. از طرف دیگر غرور و غیرتم اجازه نمی دهد که زنان و کودکان مسلمان در این کشور بی دفاع و بی سرپناه بمانند. نسبت به اوضاع واحوال همه نگران بودند و تمام تلاش شان بر این بود که تا جای ممکن از دور و بری ها کسی مشکلی نداشته باشد حتی نسبت به بنده و بچه ها دلسوز و مهربان بود. همیشه عادت داشت به محض رسیدن به خانه تمام مشغله های کاری را کنار بگذارد و مشغول بچه ها می شد. کسی در خانه احساس کمبود محبت و معاش نمی کرد. به روایت مادر: روزی که خبر شهادت فرزندم را شنیدم از صبح آیه شریف "ولا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیا عند ربهم یرزقون" ورد زبانم بود و خاطرم هست روزه بودم. نزدیک ظهر بود که دیدم یکی از دخترانم به خانه آمد اما چهره اش آرام نبود. چندبار پرسیدم: «چیزی شده که آنقدر بهم ریخته ای؟» گفت: «نه؛ فقط آقا جواد مجروح شده است.» دیدم چشمان دخترم اشک داشت. گفتم: «مادر! می دانم آقاجواد شهید شده است. به من بگو چون از صبح انگار بمن تلقین شده است که امروز خبر شهادتش را می شنوم.» همین موقع بود که دیدم جمعی از فامیل و همسایه ها وارد منزل شدند برای تسلی دادن. خداوند در قران فرموده وعده من حق است و عملی می شود. اگر بپذیریم وعده مرگ و شهادت هر انسانی آنطور رقم می خورد که تقدیر خداوند است، دیگر دلیلی ندارد برای رفتن فرزندمان به جبهه دفاع از حرم اهل بیت(ع) ممانعت کنیم. ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#پاسخ_اعضا 💜🍃 توکل بخدا انشالله که خوب باشه براتون. ✅ خانمی که گفتن مجرای اشک چشم نوزادشان بسته ه
🌸🍃 سلام روزتون بخیر دوستای گلم... برا اون دوست عزیزی که گفتن پاشنه پاشون درد می‌کنه و دوست دیگه ای گفتن قسمت بالای باسنشون درد دارن اینا رو انجام بدن ان شالله که بهتر بشن... دکتر طب سنتی به من گفتن درد پاشنه اول از یبوست هست اگه دارید درمانش کنید بعد هم از علائم دیسک خفیف هست برا درمانش... ۱.کف پا و قسمت گودی کمر رو با روغن سیاهدونه روغن مالی کنید حدود ده دقیقه مالش بدید. ۲.کل بدن رو حداقل در ماه یکبار نوره بزنید و کف پاها رو هفته ای یکبار البته کف پا رو نوره زدید مواظب باشید کف پا خیلی لیز میشه خدا نکرده اتفاقی نیفته بعد هم سنگ پا بزنید. ۳.درمان سوم که تاکید کردن سنگ پا کشیدن با سنگ پایی که جنسش سنگی هست پلاستیکی نباشه. ۴. کنار دیوار دراز بکشید پاهاتون رو ۱۰ دقیقه بزنید به دیوار که خون از سمت پاها به سمت قسمت های بالا جریان پیدا کنه و بعد حدود ۱۰ دقیقه دوچرخه بزنید(یعنی همون حالت دراز کشیده پا ها رو مثل زمانی که سوار دوچرخه هستید از زانو خم کنید و حرکت بدید). ۵.حدود ۱۰ دقیقه کف پاها رو رو شیشه آبلیمو یا نوشیدنی حالت غلتیدن بمالید یا اینکه با چیزی مثل گوشت کوب ده دقیقه بکوبید کف پاشنه پا. ان شالله که بهتر بشید و برا فرج امام زمان و برطرف شدن مشکل منم سه تا صلوات بفرستید❤️ 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 بنام ایزد یکتا سلام بر همه وحبیبه خانم خانمهای محترم هرکس مشکل ازدواج ویا بچه ویا هرگونه حاجت داری یه نامه برای امام زمان بنویس ودر اب روان یا چاه یا جوی اب تمیز یا دریا بنداز حتما در پایان نامه مشکل یا حاجتت بنویسی نامه را رو به قبله وبا بسم الله الرحمن الرحیم بندازی نیازی نیست که حتما در چاه جمکران بندازی تومفاتیح نامه نوشته است این متن نامه هس برای فرج وسلامتی اقا امام زمان صلوات 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 سلام بر همه عزیزان گروه هرموقع کار اداری داشتید قبلش ایه ۷و۸و۹ ۱۰ سوره جاثیه رو ۳ بار بخون وبه رو کف دستت فوت کن کارت زود راه میفته همچنین تو خونه هم اگه درنزد کسی کارداشتی که گوش به حرفت بخاد بکن همین روش بکار ببر در ضمن اینو بگم دستت ببند نزد اون شخص باز کن وفوت کن
📅 🗓 ۱۴ دی | جدی ۱۴۰۲ 🗓 ۲۱ جمادی الثانی ۱۴۴۵ 🗓 4 ژانویه 2024 🌹 امروز متعلق است به: 🔸حضرت حسن بن علي العسكري عليهما السّلام 📆 روزشمار: ▪️8 روز تا وفات حضرت ام کلثوم علیها السلام ▪️9 روز تا ولادت امام باقر علیه السلام ▪️11 روز تا شهادت امام هادی علیه السلام ▪️18 روز تا ولادت امام جواد و حضرت علی اصغر علیهما السلام ▪️21 روز تا ولادت امیرالمومنین حضرت علی علیه السلام ❇️ روز ۱۰۰ مرتبه: لا إِلهَ إِلَّا اللَّهُ المَلِک الحقّ المُبین نیست خدایی جز الله فرمانروای حق و آشکار ❇️ روز به اسم امام حسن عسکری (ع) است روایت شده در این روز زیارت امام حسن عسکری (ع) خوانده شود. روز می‌شود. ❇️  (یا ) ۳۰۸ مرتبه بعد از نماز صبح موجب می‌شود. ✅ برای و دادن روز مناسبی است. ✅ برای و روز مناسبی است‌‌‌‌. ✅ برای گرفتن روز مناسبی است. ⛔️ برای و روز مناسبی نیست‌‌‌‌‌. ⛔️ برای روز مناسبی نیست‌. ✅ برای و روز مناسبی است‌‌. ✅ امشب برای خوب است. ⛔️ برای رفتن روز مناسبی نیست‌‌‌‌‌‌. 🔰 زمان : از طلوع فجر تا طلوع آفتاب و بعد از ساعت ۱۲ ظهر تا عشاء آخر. 🔹امروز روز خوبی است. 🔹امروز برای شروع کارها روز خوبی است. 🔹دید وبازدید با دوستان و خویشاوندان خوب است. 🔹کسی که در این روز بیمار شود زود بهبود یابد. 🔸کسی که امروز گم شود، خیلی زود پیدا میشود. ان شاء الله. 🔸قرض دادن و قرض پسندیده است. 🔸کشاورزی و باغبانی وآبیاری و خرید و فروش محصولات زراعی خوب است. 🔸خرید و فروش با سود همراه است. 🔹میانجیگیری برای اصلاح ذات البین و رفع اختلافات دوستان و خویشاوندان خوب است. 🔹کسی که در این روز متولد شود، حکیم و سیاستمدار خواهدشد. اگر خدا بخواهد. 🔹رسیدگی به ایتام ونیازمندان و بیچارگان خوب است. 🔹صدقه دادن خوب است. 🔸رَک اَرقنوع یا به اصطلاح ماه ترکی، قوت روح، امروز در «کف پا» است.باید مراقب بود که امروز به آن آسیبی نرسد. 🔸 خواب در این شب درست نیست. 🔸مسیر رجال الغیب از میان غرب و شمال میباشد.بهتر است هنگام حرکت به سمت محل کار یا در مکانی که حاجتی دارید رو به این سمت نهاده و از ایشان یاری بطلبید.چون کسی در نزد شروع در شغلی و سفری روی خود را به طرف ایشان کند و همت از ایشان طلبد، بدین نهج (صورت): بسم الله الرحمن الرحیم، السلام علیک یا رِجالُ الغیب. السلام علیک ایتها الارواح المُقَدّسه. اَغیثونی بِغَوثه و اُنظروا اِلَیَّ بِنَظره یا رُقبا یا نُقبا یا نُجبا یا ابدال یا اوتاد یا غوث یا قُطُب و به هر زبانی که خواهد، مطلب خواهد و شروع در مدعا کند، البته به مقصود رسد. 🔸 🔹 اذان صبح ۵:۴۴:۵۰ طلوع آفتاب ۷:۱۴:۲۱ 🔹 اذان ظهر ۱۲:۰۸:۵۶ غروب آفتاب ۱۷:۰۳:۴۲ 🔹 اذان مغرب ۱۷:۲۳:۵۱ نیمه شب شرعی ۲۳:۲۴:۱۶ 🌹 🌹 اگر به کسی تهمت زده اند و یا بی گناه است و می خواهند او را به نزد قاضی ببرندتا روز محاکمه هر روز 1000 مرتبه بگوید : أُفَوِّضُ أَمْری إِلَی اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصیرٌبِالْعِباد : بی شک به فضل الهی او از بلا محفوظ خواهد ماند ⏰ ذات الکرسی عمود ۹:۱۲ 🤲 دعا خواندن در زمان ذات الکرسی میشود. 🗓 مخصوص روز است‌‌.
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#داستان_زندگی 🌸🍃 مهسا یکم خودم رو از محسن دور کردم و گفتم فاصله بگیر! محسن بلافاصله گفت تو خانو
🌸🍃 مهسا بیتا همینجوری فریا...د میزد و گریه میکرد و منم بغضم ترکیده بودم و اشکام تند تند میریخت ! نمیدونستم از اون به بعد چی میشه! محسنم بی تفاوت نسبت به همه جا از خونه زد بیرون! بیتا بعد از یکی دوساعت داد زدن و گریه کردن سریع از سرجاش بلند شد و گفت تکلیف ما باید روشن شه!... اگه اینقدر ناز نمیومدی و همون اول منصور رو قبول میکردی کار به اینجاها نمیکشید!...تو باید از این خونه بری! درحالی که میلرزیدم با بغض گفتم خب بیتا ...خب کجا برم...کار از کار گذشته!...محسن میخواد منو ببره عقد کنه ! بیتا همین که اسم عقد رو شنید عص...بی تر شد و اومد سمتم و چندتا سیلی بهم زد و گفت تو غلط میکنی عقد کنی!....تو خودتم کرم داری!... وگرنه اگه کرم نداشتی گورتو گم میکردی میرفتی پیش منصور!... تو فقط عقد محسن شو ببین میزارم روزخوش ببینی یا نه! جوابی به بیتا ندادم! یه جورایی بهش حق میدادم! بیتا از اتاقم رفت بیرون که دیدم گوشیم داره زنگ میخوره نگاه کردم دیدم منصوره! منصور رو دلسوز و همراه خودم احساس کردم و تلفن رو جواب دادم صدای منصور توی گوشم پیچید! _خانوم خانوما یادی نکنیااااا...نگی ماهم دل داریمااااا ...نگی ماهم دلمون تنگ میشه هاااا هیچی نمیگفتم و فقط بغض کرده بودم ! تا منصور گفت ...مهسا !اونجایی؟ بغضم ترکید و گفتم بدبخت شدم منصور!...بیچاره شدم!...من خیلی بدبختم و همینجوری گریه کردم منصور با نگرانی تند تند میپرسید چی شده ؟...ها؟...چی شده مهسا؟..جواب بده! که فوری جواب دادم و گفتم من خانوم محسن شدم ! همین جمله رو که گفتم یه سکوت سنگین بین منو منصور برقرار شد و منصور گوشی رو روم قطع کرد ! دلم لرزید با خودم گفتم دیدی مهسا!...دیدی منصورم قیدتو زد !..دیدی بدبخت شدی!....دیدی باید اینجا بسوزی و بسازی! منصوری که چقدر نازم رو میکشید و بهم اهمیت میداد با شنیدن این جمله ازم دلسرد شد!  اون شب تا صبح خواب به چشمام نیومد از صدای راه رفتن بیتا و باز و بسته شدن درا فهمیدم که اونم تا صبح نخوابیده دم صبح بود که یکم چشمام رو روی هم گذاشتم توی چُرت بودم که دیدم گوشیم داره زنگ میخوره نمیدونم چرا اینقدر دلم نازک شده بود سریع از سرجام پریدم و گوشیم رو برداشتم! دیدم مادر محسن داره زنگ میزنه! با ناراحتی جواب دادم! که صدای خیلی خوشحال مادرش رو شنیدم: _به به عروس خانوم ...خوشگل خانوم...کی یه نوه به ما میدی خوشگلم؟... خبرارو شنیدم ...مبارک باشه حوصله ی سر و کله زدن با مادر محسن رو نداشتم و گوشی رو روش قطع کردم ! من بچه نمیخواستم! میدونستم اگه توی اون خونه بمونم هرروزش برام جن...گ اعصابه بلند شدم رفتم حمام و بعدش خواستم لباس بپوشم که بین لباسای منصور و لباسای کهنه ی خودم مُرَدَد موندم با خودم گفتم دیگه کار از کار گذشته پس بهتره به خودم برسم از یه طرفم احتمال دادم اون روز حمید رو ببینم به خاطر همین لباسای نو رو پوشیدم و بازم ارایش کردم و به خودم رسیدم ! از اتاقم اومدم بیرون که چشمم به بیتا افتاد سرجام خشکم زد و دروغ نگم یه جورایی ازش ترسی..دم بیتا تا منو دید قر..مز شد دستاش رو مشت کرد و گفت تو میخوای منو دیو..وونه کنی؟...اره؟...اینارو باز پوشیدی دل محسنو مثل دیشب ببری؟ بیتا داشت میومد سمتم که از ترسم گفتم نه نه ...میخوام برم دیدن منصور!....میخوام برم دیدنش تا زودتر از این خونه برم ! بیتا تا اینو شنید انگار دلش اروم شد و اشکاش تند تند ریختن نشست رو زمین و گفت توروخدا زودتر از این خونه برو!‌...اگه محسن عقدت کنه من دق میکنم!...من نمیتونم تحمل کنم ...فقط زود برو! دلم براش سوخت و زیرلب تند تند گفتم میرم ‌...میرم! بااینکه دروغ گفته بودم که میخوام برم دیدن منصور ولی وقتی حال و روز بیتا رو دیدم تصمیم گرفتم واقعا برم ! یه مقدار پول برداشتم و از خونه رفتم بیرون شماره منصور رو گرفتم جواب نداد باز شمارشو گرفتم! ... ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽