شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#بخش_دوم گفتم حتی خانوادمم با این اختلاف رضایت نمیدن. قیافه مهران عوض شد گفت یعنی چی این حرفا چیه
#بخش_اخر
همون شب گفتم همه چی تمومه همه چی ولی بازم نتونستم در برابر مهران مقاومت کنم.
۱۴ ماه عقد بودیم که بدترین دوران زندگیم بود، بعد عروسیمم ول کن نبود مادرش، مهران وقتی اینو دید خودش گفت دیگه تو مهمونی های زنونشون نرو یه کلاسی چیزی بنویس که بهونه خوب داشته باشی واسه نرفتن، منم از خدا خواسته گفتم میخوام برم آموزش آرایشگری ببینم.
بالاخره کاری که همیشه دوست داشتمو شروع کردم مدرکمو گرفتم و مهران برام یه جای کوچیک اجاره کرد و شروع به کار کردم، سر همینم کلی بهم زخم زبون زدن، مادرش گفت آرایشگری یعنی حمالی زنای دیگه رو بکنی یا جاریم میگفت چندشت نمیشه دستتو تو موی چرب بقیه میکنی یا ریش و سیبیلشونو بند میندازی.
منم در یه حدی جوابشونو میدادم اما کافی نبود دلم خیلی وقتا میگرفت ازشون گفتم خدایا فقط یجوری جوابشونو بده که من ببینم دلم آروم بگیره.
خیلی طول کشید اما خدا نشونشون داد، ۱۱ سال از شروع کار من گذشت هردفه مشتریام راضی تر از قبل پیشم میومدن و مشتریای دائمم زیاد شدن، اصلاح کار استخدام کردم وردست گرفتم بعد یه مدت ناخن کار آوردم و برکت کارم زیاد شده بود شکرخدا
زمانی که من داشتم تو کارم پیشرفت میکردم شرکت شوهرمو برادرش بخاطر یکسری مشکلات یجورایی ورشکست شد کلی چک و سفته داشتن که بخاطرش هرچی ملک اضافه داشتن فروختن و اعتبارشونم لکه دار شد، شرکت و بستن شوهرم خیلی حالش خراب بود میگفت بیچاره شدیم، منم همش دلداری میدادم میگفتم خدا بزرگه دوباره شروع به کار کن من کمکت میکنم.
من تو اون ۱۱ سال هرچی سود داشتم طلا خریده بودم واسه همین شوهرم بدون اینکه از پدرش کمک بخواد تونست دوباره شروع کنه از طرفی منم برای خونه خرج میکردم و خداروشکر به مشکل نخوردیم، اما برادرشوهرم هرکاری کرد زنش ۱ گرم از طلاهاشو نداد و گفت از بابات بگیر، یک سال کامل خرجشون با پدرشوهرم بود اونام صداشون دراومد به جاریم توپیدن که کمتر خرج کنه تو این وضعیت، جاریمم بهش برخورد دعواشون شد دخترشو گذاشت پیش برادرشوهرم و رفت خونه پدرش، همون موقع گفتم وقتشه برم خونه مادرشوهرم تو این ۱۱ سال هرچی تونست بهم گفت تا تونست جاریمو زد تو سرم و منو در حد اون نمیدونست این همه خوار و کوچیکم کرد حالا وقتشه همه اینارو یادآوری کنم، وقتی بعد از مدتها به شوهرم گفتم بریم خونشون خودش فهمید گفت میخوای به روی مامانم بیاری؟ گفتم آره گفت تو هیچی نگو خودم میگم.
وقتی رفتیم اول از جاریم سوال کرد و بعد گفت یادته میگفتی از داداشت یاد بگیر چه انتخابی داشته یادته گفتی این دختره اگه بی پول بشی یه لحظه ام باهات نمیمونه حالا کی نمونده مامان؟ کی کمکم کرد تو فشار قرار نگیرم همینی که هزار بار مسخرش کردی آرایشگاه زده یجوری کمکم کرد که نخوام محتاج کسی بشم یه قرونم ازتون نگرفتم حالا الان زنداداشم از ثروت و داراییش چیزی تقدیم داداشم کرد؟ حتی طلای خودشم نداد نتونست بیکاری داداشمو تحمل کنه دنبال بهونه بود که قهر کنه بره.
مامانش دراومد گفت چقدر نشستین دعا کردین زندگی اینا بپاشه الان اومدین ابراز خوشحالی کنین بگین حق با ما بود؟
خواستم حرف بزنم دوباره نتونستم کلا آدمی بودم که تو این شرایط زبونم قفل میکرد😅 الان یکم بهتر شدم.
باباش همون لحظه جوابشو داد گفت دیگه هوچی گری درنیار داره درست میگه دیگه مامانشم بلند شد رفت اتاقش.
من هنوزم بعد اون قضایا دیر به دیر خونشون میرم بیشتر بخاطر اصرارای پسرم باهاشون میرم
جاریم حدودا ۱ ماه قهر بود وقتی برادرشوهرم شروع بشه کار کرد تونست راضیش کنه برگرده
مادرشوهرم هنوز با من خوب نیست اما دیگه زبونشم برام دراز نیست و هیچی نمیگه همین برام بسه. خیلی وقته که سرم بالاست قبلا بچه تر بودم کوتاه میومدم الان دیگه کوتاه نمیام کسی بگه بالا چشمت ابروعه از خجالتش درمیام😅
دو ساله که سالنمو بزرگتر کردم و ۱۵ نفر زیر دستمن، کاملا مشخصه که پیشرفتم خوار شده تو چشمشون و از این بابت خیلی خوشحالم 😁
با این که ورشکستگی شوهرم خیلی دوره ی سختی رو برامون رقم زد اما باعث شد یه چیزایی ثابت بشه بالخره میگن تو هر شری یه خیری هست، خیر این ورشکستگیم این بود که مادرشوهرم جواب حرفاشو کاراشو بگیره.
ولی اینو بگم که اگه این کسی دلتون شکست و گلگیشو به خدا کردین فکر نکنین خدا حواسش نیست فکر نکنین کاری برامون نکرد اتفاقا حواسش هست و هیچ ظلمی رو بی جواب نمیزاره.
••-••-••-••-••-••-••-••
~JOIN↴🌸{ @azsargozashteha}
••-••-••-••-••-••-••-••
#نکته ❤️✅
اگر عادت داری
همیشه روی مبل ها و فرش ها را بپوشانی، زندگی نمی کنی
اگر پنجره ها را به بهانه ی آنکه پرده ها کثیف میشوند باز نمیکنی
زندگی نمی کنی
اگر روکش مشمایی صندلی های ماشینت را هنوز دور ننداخته ای
زندگی نمی کنی
دیر میشود عزیز
بیا دست برداریم از این اسارت کهنه
که به مسخره ترین طرز ممکن نامش شده قناعت و چنگ انداخته به باورهایمان
عمر تمام این وسایل میتواند
از من و تو و نسل آینده مان بیشتر باشد
چه عیبی دارد
کثیف شدند تمیزشان میکنیم
ما معنای مراقبت را اشتباه فهمیده ایم
نباید این ترس
باعث شود لذت بردن از آنها را فراموش کنیم
اگر راحت تر زندگی کنیم
آرامتر و کم دغدغه تر هم خواهیم بود
فقط فکر کن که چه صفایی داشته
رقص نسیم و پرده های بلند
رو به حیاط و آنهمه گلدان در جای جای زندگی
و چه لذتش بیشتر بود شستن و تکاندن فرش های لاکی پس از فصلی و سالی
حالا در آپارتمان هایمان
اسیر شده ایم در میان این روکش ها و حفاظ ها...
خوشبختی واقعی
همین حوالی ست
در سادگی ...
در سهل گیری زندگی ...
روی زندگی را نپوشانیم ...
••-••-••-••-••-••-••-••
~JOIN↴🌸{ @azsargozashteha}
••-••-••-••-••-••-••-••
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#قسمت_هفتادو_سه تا نگاهش کردم گفت بزار یه چی همین الان بگم .. من این دختر رو به عنوان عروس قبول ندا
#قسمت_هفتادو_چهار
تکون خوردن پرده ی اتاق مرضیه توجهم رو جلب کرد..
نمیخواستم ناراحت بشه.. دست صنم رو رها کردم و گفتم تو برو اتاق ، من به آفت بگم برامون خوراکی بیاره..
به مطبخ رفتم .. آفت با دیدنم دستپاچه شد و گفت عه.. آقا میخواستم الان بیام برای خوش آمد گویی..
بزار شربت سکنجبین بریزم براتون بیارم ..
سینی رو ازش گرفتم و گفتم ناهارمون رو هم بیار اتاق... ولی واسه شام ، روی ایوون سفره پهن کن همگی باهم شام میخوریم ..
آفت دستش رو گذاشت روی چشمش و گفت چشم ، چشم ...
به اتاق برگشتم .. صنم به سمتم برگشت .. شربت رو به دستش دادم و صنم کمی سر کشید و گفت وای چه خنکه .. چسبید ..
خیره نگاهش کردم و گفتم عاشقتم دختر
صنم چشمهاش میخندید ..
بعد از اون جدایی طولانی و سخت، بودنمون کنار هم خیلی لذت بخش و آرامش دهنده بود ..
صنم سرش رو به بازوم تکیه داده بود که حس کردم گریه میکنه .. با تعجب سرم رو بلند کردم و پرسیدم صنم... گریه میکنی؟؟
صنم دستی به به صورتش کشید و گفت هر شب آرزو میکردم ، یک بار هم شده اینطور کنارت باشم
صورتشو بوسیدمشو دادم و گفتم خدا جواب دعاهامون رو داد و تو دوباره مال خودم شدی ..
کنار هم خوابمون برد .. وقتی چشمهام رو باز کردم هوا تاریک شده بود .. صنم رو بیدار کردم و گفتم آماده شو شام رو همگی باهم میخوریم ..
صنم نیم خیز شد و با التماس گفت نمیشه از فردا ؟
جلوی آینه موهام رو مرتب کردم و گفتم نه.. بلند شو .. من کنارتم .. چیزی نمیشه..
با صنم از اتاق بیرون رفتیم .. بلند گفتم آفت .. شام رو بیار...
مادر تو ایوون نشسته بود و قلیان میکشید .. حتی سرش رو به سمتمون برنگردوند .. هر دو سلام دادیم و رو به روش نشستیم ..
زیر لب سلام داد ..
به پشتی تکیه دادم و گفتم الان چه وقت قلیون کشیدنه... بعد از شام میکشیدی ..
مادر زیر چشمی نگاهم کرد و گفت میلی به شام ندارم ..
آفت سینی به دست اومد و سفره رو باز کرد .. به صنم گفتم تو سفره رو بچین ..
آفت تو هم برو مرضیه رو صدا کن ..
آفت دستهاش رو تو هم گره زد و گفت مرضیه خانم گفتند شام نمیخورند..
تو یه حرکت شلنگ قلیون رو از دست مامان گرفتم و قلیون رو گرفتم به طرف آفت و گفتم اینو بزار مطبخ و مرضیه هم صدا کن میخواهیم شام بخوریم ....
••-••-••-••-••-••-••-••
~JOIN↴🌸{ @azsargozashteha}
••-••-••-••-••-••-••-••
#پرسش_اعضا ❤️
سلام بزرگوار، لطفا پیام منو بذارید شاید کسی تجربه داشته باشه و منو از این فلاکت نجات بده😭😭😭
مجردم، حدودا ۵ساله مدام لکه بینی و ترشحات خونی و قهوه ای میبینم متخصص زنان، متخصص داخلی، طبیب سنتی رفتم متخصص گفت ویتامین دی بدنت کمه و باید قرص بخوری که یه مدت خوردم بعد ولش کردم، طبیب سنتی هم یکسری دارو داد تا میخوردم خوب رود رها میکردم فرداش مجدد شروع میشد😒تغذیه ام هم ترکیبی از سردیجات و گرمیجات هست لبنیات خیلی کم میخورم، چندین ساله نوره زرنیخ دار استفاده میکنم، عرق رازیانه با عسل شب هایی که لکه بینی نداشتم میخوردم و...هر دارویی بگید خوردم از سیاهدانه و عسل ناشتا، تا ترکیب زرده تخم مرغ محلی و فندق و گل گاوزبان و خیلی داروهای گیاهی بیفایده بوده الآن واقعا عاصی شدم😱 برای نمازم اذیتم و دیگه تکلیفمو نمیدونم
لطفا خواهران اگه تجربه ای دارن که خوب شدن اعلام کنن و دعای منو تا عمر دارم نصیب خودشون کنن😄
❤️❤️❤️❤️❤️
سلام من اولین باره مشکلم رو میگم لطفاً بزارید کانال❤️
من یه دختر ۱۷ ساله هستم که امسال یازدهم رو تموم کردم و تو شاهد درس میخونم و رقابت های خییییییییییلی شدید توی کلاس ما هست جوری که سر ۲۵ صدم نمره اضافه کار به بیمارستان و اینا میرسه...
من از عید امسال (۱۴۰۰) سردرد های خفیف و سرگیجه داشتم گذاشتمش به پای فشار دروس ولی آزمایش خون هم رفتم گفتن که اصلا کم خونی ندارم،،،،چند روز پیش ضربه بدی به سرم خورد و سرم محکم کوبیده شد دیوار از اون روز به بعد سردرد هام به شدت شدید شدن و احساس میکنم مغزم تو سرم تکون میخوره انگار مغزم رو ویبره هست و سرگیجه هام طوری شده که حتی وقتی دراز میکشم هم سرم گیج میره ،،،، بعد عید هم همزمان با سردرد هام لکنت زبان هم سه بار گرفتم و هر سه بار بعد یه هفته خوب شدم و بعد عید اختلال خواب هم پیدا کردم.
از یه طرف دیگه هم میترسم برم دکتر بگه سرت یه مرضی داره
اگه پزشکی در کانال هست یا فردی که قبلاً اینطور شده و الان بهبود یافته ممنون میشم راهنمایی کنید😢
عاجزانه به کمکتون نیاز دارم😔😔❤️
❤️❤️❤️❤️
سلام دوستان کسی شماره دفتر مشاوره آقای قاسم سوری که مشهد هستن رو دارن؟؟
❤️❤️❤️❤️
سلام
من(p) هستم ازبروجرد
خانمامن شرایطم طوری هست که به درامدزایی بســــــــیارنیازدارم یعنی خیـــــلی خیـــــلی
شمایه کارسراغ دارین انجام بدم
البته کاردرمنزل میخام
نمیدونم برم بیرون کارانجام بدم
دعاتون میکنم ممنونم
❤️❤️❤️❤️
سلام خانما ی نفر با سیم کارت ایرانسل پیاما عاشقانه برا خواهرم میفرسته میخواد بدونه اگه بره به خدمات ارتباطی بگه اسمشو براش در میاره یا باید شکایت کنه .اگه طرف سیم کارتو سوزوندع باشه هم معلوم نیست کی بوده
ایدی ادمین 👇🏻🌹
@habibam1399
باتجربه ها لطفا راهنمایی کنید🙏🏻🌹
••-••-••-••-••-••-••-••
~JOIN↴🌸{ @azsargozashteha}
••-••-••-••-••-••-••-••
#مژده 😍 #مژده 😍
به دلیل تقاضای بالا و نیاز اعضای عزیز کانالهامون مبنی بر وجود متخصصین متبحر #طب_اسلامی
و مشاوره و ویزیت اعضای محترم مخصوصا کسانی که به هر دلیلی دسترسی یا فرصت مراجعه به #طبیب رو ندارن ❤️
مدیریت مجموعه کانالهای ما تصمیم بر اجرای این کار ارزشمند فقط برای اعضای محترم و خانواده های عزیزشون دارن😍
ما از چهار متخصص #متبحر طب اسلامی در این امر یاری گرفتیم و با درخواست ازشون با اینکه واقعا وقتشون پر بود ولی لطف کردن و هرکدام یک روز در هفته رو به #ویزیت اعضای ما اختصاص دادن که واقعا ازشون ممنونیم 💚🙏🏻🙏🏻
همچنین تمام داروها رو باهماهنگی مجموعه ی محیا برای عزیزان ارسال میکنیم چون داروها به راحتی در دسترس نیستن💚
ارسال دارو زحمت زیادی داره ولی به خاطر درمان و آرامش اعضای عزیزمون سختی ها برامون آسون میشه🙏🏻❤️
هماهنگی 👇🏻🌹
@habibam1299
لطفا همگی عضو بشید👇🏻👇🏻
https://eitaa.com/joinchat/2947940371Ce7f0ec817a
لینک کانال را به #خانواده و عزیزان خود بدهید 👆🏻🌹
ظرفیت برای #ویزیت محدود است❌❌🙏🏻
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#پرسش_اعضا ❤️ سلام بزرگوار، لطفا پیام منو بذارید شاید کسی تجربه داشته باشه و منو از این فلاکت نجات
#پاسخ_اعضا ❤️
سلام خسته نباشید
در جواب کسیکه گفتن همش سردرد د حالت تهوع و... دارن منم همین طور بودم ولی چون حالت تهوع و معده دردم بیشتر از سردردم اذیتم میکرد سردردهام یادم رفته بود، تا اینکه برای معده ام رفتم دکتر، یه دکتر عمومی، بعد بهم گفت مال اعصابمه و برای معده دارو داد بعد پرسید سردرد هم داری، تازه یادم افتاد که مدام سردرد دارم یعنی فهمیدم مال معده ام بوده با داروها الهی شکر خوب شدم
اگه تهران هستین برین پیش نیاوران ، پورابتهاج ، نرسیده اجودانیه ، پلاک334
دکتر کریمی
❤️❤️❤️❤️❤️❤️
سلام جواب اون خانومی که گفتن دست مادرشون ملتهب وخارش داره دقیقا دخترمن پارسال تابستون همین مشکل براش پیش آمد با سرکه سیب رقیق شتشو دادیم اولش خیلی میسوخت بعد خیلی خیلی بهتر شد وروش مرطوب کننده بزنن واینکه به هیچ عنوان گرمی نخورن
❤️❤️❤️❤️❤️
سلام خواستم به اون دخترخانم که عرض کردن سردرد شدید دارند واحساس میکنند مغزشون تکون میخوره بگم خواهرم سرشما افتاده یعنی مغزتون تکون خورده اگه کسی رامی شناسید که سر روبندازه یعنی بار وسری یکم سرشما راتکون داده وجابجا کنه سرتون حتما بهترمیشه علاجش فقط اینه هیچ وقت باقرص درست نمیشه امیدوارم بهتربشید
❤️❤️❤️❤️❤️
سلام
خدمت خانم محترمی که سردرد دارند. شما به طب اسلامی مراجعه کنید تا علت سردرد تان مشخص شود. من هم زیاد سردرد میکنم به طوری که از شدت سردرد بالا میآورم.. به دلیل سردو تر بودن معدم. چیزهایی که سرد وتر یا سنگین هستند نمیتونم بخورم. مثل آش، خیار، کدو... چیزی که سرمو آروم میکنه فقط عناب است... البته ما ارثی دچار میگرن هستیم .استرس،سرماوگرما،وتغذیه نامناسب باعث تشدید سردرد میشود. انشاءالله خداوند همه مریض ها را شِفا بدهد. اللهم عجل لولیک الفرج
❤️❤️❤️❤️
سلام .در مورد شخصی که گفته بودن سردردو تهوع همیشگی دارن .بنظرم شاید مزاج شون خیلی گرمه .خلاصه غلبه مزاج دارن .اگه میخواین واقعا خلاص شین .پیش دکتر علی اصغر زنده دل که تخصصشون طب سنتی هستش با گرفتن نبض بیمار .دردشو تشخیص میده .با اینترنت نوبت بگیرین
❤️❤️❤️❤️🌹
سلام.ممنون ازکانال خوبتون.درموردخانم مجردی که لکه بینی دارند...عزیزم ممکنه نافت دچارافتادگی شده باشه!منم مجردم وبعضی مواقع لکه بینی داشتم رفتم پیش دکترطب اسلامی نافم رابرام جاانداخت خوب شدم.
شماهم حتمامراجعه کنیدان شاالله خوب میشید.
❤️❤️❤️❤️
سلام.خانمی که حالت تهوع و سرگیجه داشتن.ممکنه مشکل از گوششون باشه.عفونت گوش هم باعث سرگیجه و حالت تهوع میشه.
❤️❤️❤️❤️❤️
سلام
برای خانمی که گفته بودن لکه بینی دارن
من مادرم همینطور بود ینی بعضی وقتا میشد ۱ ماه گرفتار بود
پیش دکتر زنان رفت قرص ویتامین دی رو مرتب میخوره الان خیییییلی بهتر شده چند بار زیر ۱۰ روز تموم شده
میخواستم بگم که قرار نیس شما روز اولی که قرص و خوردی درست بشی
من مامانم ۵،۶ ماه شایدم بیشتر خورد تا اثر کرد
❤️❤️❤️❤️❤️
سلام
اون خانمی ک ناشناس ب خواهرشون پیامک عاشقانه میدن ...
ببین خانوم شما میتونی اگ اون شماره اینستا یا تلگرام داشته باشه بفهمی کیه ...
یا اینکه همون دفتر خدماتی بری
و از همه مهمتر و بهتر و مطمئن تر برو شکایت کن ب پلیس فتا اونا حتی اگ سیمکارتو سوزونده باشن میفهمن کیه بلاخره کلی پلیس و نیرو کاربلد تو نیرو پلیس و انتظامی داری و علم خعلی پیشرفت کرده شما میتونی راحت بفهمی اون کیه
و اینکه ب خواهرتون بگید جوابشو اصلللن نده
اون فرد ب جرم مزاحمت محاکمه میشه
❤️❤️❤️❤️❤️❤️
سلام اون خواهر م که ۵ساله لک بینی دارن منم تقریبا چندسال وضعیتی مشابه شما داشتم دکتر طب سنتی گفتن این دارو های طب سنتی که شما استفاده میکنید وقتی اثر میکند که کیست یا مورد خاص دیگه ای نداشته باشین من سونوی واژینال رفتم و فهمیدم که علت این چندسال لک بینی وپریودی نامنظم کیست تخمدان بود برای درمان هم از طب سنتی گیاه پنج انگشت و کپسول سلامت بانو استفاده کردم وهم قرص های روزانه ای که متخصص زنان تجویز کردن خدا را شکر لک بینی نامنظمی پریدیم از بین رفت .شما هم حتما زیر نظر متخصص سونوی واژینال بدید
انشالله سلامتی تون را بدست بیارید
❤️❤️❤️❤️❤️
سلام کمبود روی ومنیزیوم موروسفید میکنه،،برای رفعش غذاووویتامین روی یا منیزیوم مثل موز بخورن
❤️❤️❤️❤️❤️
سلام خواستم درمورد اون خانمی که گفته پدرم سردردهای شدید داره وهمش قرص ومسکن میخوره بگم اگه پدرتون سینوزیت دارند بهترین درمان عنبر نسا هستش دودشو ازبینی داخل کنی وازدهانش بیرون بده وبه هیچ وجه وارد ریه اش نکنه چون باعث ضربه به ریه میشه منم سینوزیت داشتم کل دنیا را شتم درمان نداشت باعنبر نسا درمان کردم خوب شد انشالله پدرشما هم خوب بشه
••-••-••-••-••-••-••-••
~JOIN↴
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#قسمت_هفتادو_چهار تکون خوردن پرده ی اتاق مرضیه توجهم رو جلب کرد.. نمیخواستم ناراحت بشه.. دست صنم ر
#قسمت_هفتادو_پنج
مادر فهمید کم مونده عصبی بشم و حرفی نزد و خودش رو کمی به سمت سفره کشید و نونی رو به طرف خودش کشید و زیر لب، جوریکه به سختی میشد شنید، گفت لااقل میرفتید حموم... ایش..
صنم لبش رو گزید و من بلند گفتم آفت.. چی شد غذا..
چند دقیقه بعد مرضیه ، با چشمهای پف کرده اومد... آروم سلام داد ..
مادر با دست به کنارش زد و گفت بیا اینجا بشین دخترم ..
مرضیه زیر چشمی نگاهی به صنم انداخت .. صنم لبخند کمرنگ دوستانه ای زد ولی مرضیه سریع نگاهش رو دزدید ..
مشغول خوردن غذا شدم و جدی ولی آروم گفتم شامتون رو بخورید ..
همشون شروع به خوردن کردند..
مادر چند تا از گوشتهای غذا رو جدا کرد و توی غذای مرضیه ریخت و گفت بخور دخترم
.. بخور بزار بچمون جون بگیره ..
کمی آب خوردم و گفتم مادر بچه نیست که ..
سر سفره اینقدر تعارف نمیکنند که..
مرضیه بلافاصله بعد از شام به اتاقش برگشت ..
صنم موقع خواب گفت یوسف... منم دلم میخواد زودی حامله بشم ..
دستهام رو باز کردم و گفتم بپر بغلم تا دنیا اومدن اون بچم ، تو هم مادر میشی .. یکی دوسال دیگه، تو حیاط باهم بازی میکنند و صدای خنده هاشون تا آسمون میره ..
صنم گفت ایشالا .. دعا میکنم پسر باشه .. شبیه تو ..
**********
دو ماه از برگشت صنم گذشته بود و مادر و مرضیه ، روی خوش به صنم نشون نمیدادند و غیر از مواقع لازم باهاش هم صحبت نمیشدند ..
مرضیه سنگین تر شده بود و مادر حسابی بهش میرسید ..
صنم دو سه روزی بود که بی حال بود و میترسیدم که از تنهایی مریض شده باشه .. سعی میکردم زودتر از حجره برگردم .. اون شب بعد از خوردن شام کمی حالش بد شد و عوق زد ..
ناخودآگاه لبخند زدم و به مادر گفتم فکر کنم صنم هم بارداره .. باید برم قابله رو بیارم ..
مرضیه مات نگاهم کرد و به سختی بلند شد و به اتاقش رفت .
صبح به حجره رفتنی ، به آفت گفتم برو دنبال قابله ، بیاد صنم رو معاینه کنه .. یادت نره..
ظهر تو حجره مشغول کار بودم که سلطانعلی با رنگ پریده وارد حجره شد و بریده بریده گفت آقا.. بیایید خونه... خانوم کوچیک.. حالش خوب نیست....
••-••-••-••-••-••-••-••
~JOIN↴🌸{ @azsargozashteha}
••-••-••-••-••-••-••-••
#دردو_دل_اعضا ❤️
#پرسش
سلام من دختری ۱۴ساله هستم
تا الان ۲سال هستش که یکی از اقوام از من خواستگاری کرده ایشون از هرنظر خوب هستن
مالی همه چیز دارن خونه و ماشینو حتی برای من هم خواستن بگیرن
اخلاقشم نسبتا خوب هستش
اهل نماز هم هست
مشکل من اینه ک الان اگر دروغ نگم ظاهرش و اندامشو دوست ندارم شاید بگین ورزش کنه و ......مجابش کنم ولی من اعتقاد دارم تا خودش نخواد درست نمیشه الان هم ۲۰سالشونه
به جز خود ظاهرش من با دلم نتونستم کنار بیام اصلا حتی فکرشم میکنم لرزه به بدنم میندازه ک از ارزوهام بگذرم
کل فامیل پاپیچم شدن دوستا رفقا مادرم پدرم خاله ها داییا مادربزرگ همه خواستن مجابم کنن ولی من هرکار کردم نتونستم با دلم کنار بیام یجور ترس هم دارم
مادرو پدرم این چند روز خیلیییی باهام حرف زدن تا مجابم کنن قبول کنم ولی من نتونستم اونا رو مایوس کردم
اون اقا از همهههههه لحاظ خوبه
من ترسم اینه ک اگه ردش کنم ممکنه دیگه همچین موقعیتی برام پیش نیاد یا خدا به خاطر اینکه ردش کردم وقتی بزرگ شدم منو در دام یه شخص بد بندازه 😔شاید مسخره به نظر بیاد ولی من خیلییی میترسم که همه رو از خودم ناامید کنم فردای روز اگر بزرگ شدم زندگی خوبی نداشته باشم
از اعضا خواهش میکنم کسی هست که مثل من باشه ؟اینکارو کرده باشه در ایندش چ اتفاقی افتاد ؟ زندگیش خوب شد یا اونجوری که میخواست نبود من میترسم ناامید بشم
و اینکه اگر دعایی چیزی هست که همسری خوب به موقعش نصیبم بشه هست ؟!بهم بگین خواهش میکنم اگر خوندید کمکم کنید
و اینکه قران رو هم باز کردم 😳😔
خوب دروامد و ایه ای از سوره صافات اومد اولشم (فاقبلو /قبول کنید )اومد ولی من نمیتونم نمیدونم چرا ولی دلم راضی نمیشه
ممنون میشم راهنمایی کنید و بهم بگین اگر کسی اینجوری بوده چ اتفاقی براَش افتاده
ایدی ادمین 👇🏻🌹
@habibam1399
••-••-••-••-••-••-••-••
~JOIN↴🌸{ @azsargozashteha}
••-••-••-••-••-••-••-••
باید خیلی جنس وجودت ناب باشه که دیگران رو تحسین کنی و از تماشای موفقیت و خوشبختیِ اونا لذت ببری.
باید خیلی اصیل باشی که رنجهای دیگران تو را غمگین کنه و شادیهای اونا تو را خوشحال.
باید خیلی از عقدهها و کمبودها به دور باشی و از انسانیت، سرشار! و آنقدر قوی باشی که شکستها و ناکامیها، از تو یک انسانِ سَرخورده و حقیر نساخته باشن، و انسانی بیمنطق، که علیه دستاوردها و داشتههای دیگران جبهه میگیره!
باید خیلی شخصیت محکمی داشته باشی که با وجود چیزهایی که بر تو گذشته، همچنان از اینکه آدمهایی هستند که اراده میکنن، تلاش میکنن و موفق میشن، احساس خوبی داشته باشی.
باید اونقدر اصالت داشتهباشی که برای دیگران هم آرزوهای خوب کنی، برای دیگران هم خوشحال باشی و خیرخواه دیگران هم باشی.
باید به درجهای از آرامش و خودباوری و رضایت درونی رسیده باشی که بتونی موفقیت و جسارتِ دیگران رو تحسین کنی.
باید خودت رو زیاد دوست داشته باشی و با خودت کاملا کنار اومده باشی، تا خیلی زود حرفها و قضاوتهای دیگران تو رو عصبانی نکنه.
و چقدر کم هستن آدمایی که خودشونو دوست دارن و با خودشون و با جهانشون کنار اومدن... و چه انگشت شمارند، اونایی که به شادیِ کسانی به جز خودشون هم فکر میکنن...
••-••-••-••-••-••-••-••
~JOIN↴🌸{ @azsargozashteha}
••-••-••-••-••-••-••-••
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#دردو_دل_اعضا ❤️ #پرسش سلام من دختری ۱۴ساله هستم تا الان ۲سال هستش که یکی از اقوام از من خواستگار
#پاسخ_اعضا ❤️
سلام
در جواب این دوستمون باید بگم که اصلا الان وقت ازدواجه؟😐😳
من خودم یه دختر ۱۴ ساله هستم و میتونم درک کنم که یه سری مسائل ذهنت رو درگیر می کنه
اما ازدواج!!
فکر نمیکنی هنوز خیلی جوونی؟
به نظر من هرچقدر هم که خوب باشه الان وقت ازدواج نیست
من توی خانواده پرجمعیتی به دنیا اومدن اما حتی مادرم تو سن بیست و پنج سالگی ازدواج کرده.
من تعجب میکنم که پدر و مادرت دارن برا این کار تشویقت میکنن
به نظر من فعلا دست نگه دار و درست رو ادامه بده
مادر و پدر من با این که خیلی هم رو دوست دارن اما مادرم همیشه به من میگه که از عالم نوجوانی و جوانی و مجردی لذت ببر
به نظر من ازدواج توی این سن اشتباهه
عمه من با اینکه سی و خورده ای سال داره، همه خواستگار هاش رو رد میکنه!😁
چون معتقده که هنوز زوده
امیدوارم که کمک کرده باشم🙏🏻
❤️❤️❤️❤️❤️
سلام
دوست عزیزی که خواستگار خوب دارید ولی دلتون رضا نیست:
عزیزم
قبل از هر چیز و هر کس خود شما مهم هستی،باید به این ازدواج حس خوبی داشته باشی.
پرسیده بودی:آیا کسی این تجربه را داره؟
بله...من دقیقا مثل شما و در سن شما یه خواستگار داشتم از فامیل نزدیک،که اتفاقا همه با این ازدواج موافق بودند،غیر از خودم که حس خوبی راجع بهش نداشتم 🙃
و مادرم با من همراه شد و نگذاشتیم دیگران برامون تصمیم بگیرند.
چند سال بعد ازدواج کردم،اوایل همه فکر میکردند اگه با خواستگار اولم ازدواج میکردم خوشبخت تر بودم
ولی الان نزدیک سی سال هست که خوشبخت زندگی میکنم😇
❤️❤️❤️❤️❤️
در پاسخ اون دوست مون که گفته بودند خواستگار خوبی دارند ولی از اندام ایشون خوششون نمیاد
باید گفت من دوستی داشتم که دقیقا تعریف می کرد که خواستگاری داشت که خیلی به ایشون علاقه داشت ولی ایشون خیلی چاق و فربه بودند ولی وقتی جواب رد شنیده بودند و مشکل اصلی را فهمیده بودند در مدت زمان کوتاهی خودشون را لاغر کرده بودند و برگشته بودند به خواستگاری
حالا نظر من هم این است که شما مشکل اصلی را با شخص مورد نظر در میان بگذارید و از ایشان بخواهید اندام متناسبی پیدا کنند و بعد دوباره به خوایتگاری ایشان بیایند تا درمورد خواستگاری دوباره فکر کنند
و اینکه در اول ازدواج این چیزها خیلی به نظر می رسد و بعد از آن وقتی وارد زندگی شدید دیگر حتی به این چیزها فکر هم نمی کنید زیرا خداوند علاقه ی زیادی در دل هردوی شما می اندازد که شاید به این چیزها هم بخندید
انشاالله که خداوند همه جوانان را خوشبخت کند
❤️❤️❤️❤️❤️
سلام به دختر عزیزی که ۱۴ سالشونه و خواستگاری دارن که همه خانواده اصرار به ازدواجشون دارن ، دختر گلم برای ازدواج یسری ملاکها و معیارهایی مد نظر هست که باید مورد توجه قرار بگیره که اولین اونها ایمان و اعتقادات درست اون فرده ،بعد از اون توانایی مالی ولی چیز دیگه ای که تو اسلام هم بهش توجه شده اینه که دو طرف از نظر ظاهری هم مورد پسند همدیگه باشن یعنی نباید جوری باشه که دو طرف یا یکی از طرفین نسبت به طرف مقابل حس انزجار داشته باشه و خوشش نیاد .دختر گل بیشتر و مهمتر از همه این ملاکها و معیارها خود تو هستی اینکه بدونی الان توانایی تشکیل یه خانواده و همسر بودن رو داری یا نه ؟! اینکه مطمین باشی تو این سن کمت ایا میتونی همسر خوب و یا مادر خوبی هم باشی یا نه؟؟!! چون ازدواج حس مسولیت میطلبه عزیزم پس توانایی اینموضوع باید هم در مرد باشه هم در زن. مسیله ی بعدی در مورد اینکه ایا اتفاق بدی میفته شما ایشون و رد کنی یا نه ؟ که باید بگم خداوند هیچ وقت تو همچین مسایلی بنده هاشو مجبور نکرده و شما مختاری رد کنی یا بپذیری .برای گرفتن استخاره هم شرایطی هست بهتره اگه زمانی تصمیمتم گرفتی برای ازدواج پیش کسی که تو این کار مجرب هست بری و استخاره دقیق و صحیح داشته باشی. موفق باشی 🌺🌺
❤️❤️❤️❤️
سلام در رابطه با دختر خانم 14 ساله ای که خواستگار دارن عزیزم تو تازه 14 سالته خیلی بچه ای درستو بخون اگه شغل خوبی داسته باشی حتما همسر خوبی هم نصیبت میشه بنظر من که الان تو این سن فقط باید درس بخونی به فکر ازدواج نباشی البته خانوادت هم بی تقصیر نیستن که توی این سن به فکر ازدواجت هستن من چند نفر میشناسم که توی همین سن تو ازدواج کردن وقتی یکم بزرگتر شدن و دیگران رو دیدن کارشون به طلاق کشیده
❤️❤️❤️❤️❤️
سلام در جواب دختر خانم ۱۴ ساله ای ک با خاستگارشون مشکل دارن...
اقااااا😐من نمیدونم ب تو چی بگم😐
بابااااااااا دخترررر ۱۴ سالته هنوزززز
چی چیو میترسی مورد خوب گیر نیاد دیگه؟؟؟
دلت باهاش نیس بگو نه و تمامممم
چرا خودتو زجر میدی اخه
زندگی ک دلت باهاش نباشه هیچ وخ زندگی نمیشه
❤️❤️❤️❤️❤️
سلام در پاسخ اون دختر خانوم 14 ساله میخواستم بگم که اگر فقط مشکل قیافه است که بعد از ازدواج عادی میشه شاید الان بگه نه زشته و... ولی بعد از ازدواج قیافه فقط واسه یکی دوهفته اوله بعدش اخلاق و رفتار فرد مهمه