eitaa logo
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد♨️🚫
163.2هزار دنبال‌کننده
4.7هزار عکس
1.4هزار ویدیو
13 فایل
داستان زندگی آدمها👥 شما فرستاده ایید⁦👨‍👩‍👧‍👦⁩📚⁦ کانال تعبیر خوابمون 👇🤍 https://eitaa.com/joinchat/1319240024C241ce5aee0 تبلیغات پربازده👇✅ https://eitaa.com/joinchat/3891134563Cf500331796 ادمین گرامی کپی از مطالب کانال حرام و پیگرد دارد❌❌❌
مشاهده در ایتا
دانلود
❤️🍃 سلام خدمت حبیبه خانم عزیز و دوستان خوب کانال😊🌸 من مدتهاست که عضو کانالتونم اما این اولین پیامم هست کانالتونم واقعا عالیییه و تا الان کمک زیادی بهم کرده،اما یه مسئله ای هست که خیلی حالمو بد کرده و کسی هم ندارم که درد دل کنم،که اگه امکانش هست،پیاممو فوری تو کانال بزارید تا یه راه حلی دوستان پیشنهاد کنن🙏🏻 من ۱۵سالمه و فروردین ماه امسال عقد کردم،شوهرم از اقوام دور هستن اما من تا روز آشنایی نه خودشو ونه خانوادشو ندیده بودم آشناییم با شوهرم سنتی بوده ،من جلسه اول بعد از صحبت کردن ازش خوشم اومد و اونم دوستم داشت😊😍 اما من اوایل غرور و عقایدم اجازه نمی‌داد بخوام قبل از عقد باهاش گرم بگیرم و صمیمی بشم،اونم تا مدت ها فکر میکرد مامان و بابام منو مجبور به ازدواج کردند منم سنم پایینه راضی نیستم،ولی تا بهش ثابت بشه که من واقعا میخوامش ۱۵روز طول کشید😁 هنوز چیزی نگذشته بود که۱۸روز بعدش برادر شوهرم عقد کردن،اما چی بگم...! روز عقد من چون مراسم مون عصر بود ما صبح زود محضر حاضر شدیم اما اکثرا گفتن که برا مراسم عصر آماده میشیم و نمی‌تونیم بیایم محضر،حتی پدر شوهرم هم سرکار بود😔 اما برا عقد جاریم محضر پر شده بود ،پدر شوهرم هم مرخصی شو گرفته بود مهریه من ۱۱۴تا بود اما مهریه جاریمو کردن ۲۱۴تا😒 حالا من غریبه محسوب میشدم،جاریم دختر عمو شوهرم بود بعد عقدمون هم چون خیلیا خاطر شوهرمو میخواستن اکثرا میگفتن که آره علی(شوهرم)نباید با قریبه وسلط میکرد(حالا ما هم اقوام محسوب میشدیم😒 واز اون موقع تازه ماجرا شروع شد😕... فردای عقدشون عصر بودو داشتیم استراحت میکردیم که تماس گرفتن به شوهرم که بیاین بریم نمایشگاه گل و گیاه،اونم ازم نپرسید نظرت چیه ،سریع قبول کرد😡اون لحظه خود داری کردم این اولین دفعه بود که دوتایی می‌رفتیم اینجور جاها(البته با برادر شوهر و جاریم ) تو کل زمانی که اونجا بودیم برادر شوهرم دست جاریمو گرفته بود و دور می‌زدن و از ما فاصله میگرفتن،بعد شوهرم دست منو گرفته بدو بدو که داداشم کجا رفت،اصلا هم بهم محل نمیداد،فقط دنبال داداشش بود😢😭 اون زمان شوهرم فقط بهم شب وقت خواب محبت میکرد که اونم مشخصه واسه چی...😏 حالا جاریم هشت ماه ازم بزرگتره،همش اونو تحویل میگیرن ،منم به بقیه احترام می‌زارم بعد بهم بی محلی میکنن(حتی شوهرم،مخصوصا وقتی چشمش به برادرش میخوره) تفاوت منو جاریم اینه که من چادر می‌پوشم و حجاب دارم و خیلی کم آرایش میکنم اما جلو شوهرم تا میتونم به خودم میرسم لباس جذب میپوشم آرایش میکنم ،زبون میریزم،نوازشش میکنم،هرچی بخواد نه نمیگم، جاریم حجاب نداره تو جمع آقایون می‌رقصه ،آرایشش هم همیشه داره حس میکنم شوهرم دلش یه آدمی مثل جاریمو میخواد🙁 یه دفعه دیگه هم شوهرم بدون اینکه من بدونم دعوتشونو برا کافی شاپ قبول کرد،منم جلو در اونجا متوجه شدم فکرشو بکنین،تازه از خارج شهر اومده بودیم کفشام کثیف بود و یه جفت کفش تمیز هم تو ماشین داشتم اما اجازه بهم نداد که حتی عوضشون کنم تو کافی‌شاپ با کفشهای کثیف خیلی خجالت کشیدم،علاوه بر اون برا سفارش اصلا نظرمو نپرسیدن،جاریم برا همه سفارش داد،تو کل رمان هم شوهرم دستشو بهم کرده بود داشت با برادرشوهر و جاریم صحبت میکرد...شدید بهم بی احترامی شد از شوهرم سوییچ ماشینو گرفتم و گفتم می‌خوام کفشامو عوض کنم اونم سوییچو داد اما دنبالم نیومد تو اون وقت شب،ساعت۱۰و نیم من از طرف کافی شاپ بین اون همه تعمیرگاه و میون اونهمه آدم جورواجور و خیابون که جز اراذل اوباش کسی تو نبود رفتم تو ماشین کفشامو عوض کردم،اونم تنها هنری که زد این بود که یه تک بهم زد که زود برم😏 تو کل زمانی که تو کافی شاپ چهارتایی نشسته بودیم کسی اصلا باهام صحبت نمی‌کرد(حتی شوهرم) بعداً که سوار ماشین شدیم بهم گفت داداشمو و زن داداشم گفتن که خانومت کجا رفت!😏منم عصبی شده بودم،ترجیح دادم سکوت کنم تا حرفی نزنم که بعد پشیمون بشم😖 این رفتارا به اشکال مختلف مدام تا الان تکرار شده و میشه من الان یه راهنمایی میخوام،تو رو خدا هرکسی که می‌تونه کمکم کنه،من کسیو ندارم که پای درد و دلام بشینه و راهنماییم کنه خیلی سخت شوهرتم که باید پشت و پناهت باشه جلو بقیه اینطور بهت بی محلی کنه و تنهات بزاره شوهرم میگه دوسم داره،اما جلو اونا رفتارش اصلا خوب نیست،یه طوریکه انگار مزاحمشم حسم اینه دیگه دوسم نداره،با اینکه همه میگن از جاریم خوشگل ترم و حتی یکی دو دفعه که آرایش داشتم شوهرم نگام هم نمی‌کرد اما چشمای برادر شوهرم ازم برداشته نمیشد،ولی اون نگاش همش رو جاریمه، اون یکی مثل جاریمو میخواد شرمنده که سرتون درد آوردم😓 از خدا می‌خوام اون چیزی که سرم میاد سر هیچکس نیاد!🥲 👇❤️ @adminam1400 ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد♨️🚫
لطفا لطفا لطفا کمک کنید راهکار بدید خداوند الهی که همه جوونا روهدایت کنه ومریضاروشفا بده بچه های منم
پاسخ اعضا 🌙🌸 ‌ سلام به خواهری که گفتن ۱۷ساله همسرشون فوت و دو دختر یکی ازدواج ودیگری دیپلم گرفته وبا پسری در ارتباطه،خواستم بگم خواهرم شما سر کار میرید از دختر بزرگتون کمک بگیرید بهش بگید این داره این کارها را میکنه شاید او بتونه به شما کمک کنه و با اون پسر صحبت کنید که دست از این بردار یا شکایت میکنیم یا هم که اگه همو دوست دارن بیاد بگیرتش 🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹🌸 سلام خواهری که گفتن شوهرشون ناتوانی جنسی داشته وپنهان کرده میخاد جدا شه،،خواهرم با وکیل مشورت کن ناتوانی جنسی خودش یکی از دلایلی هست که دادگاه حکم میده و مرد محکوم میشه،اصلا نگران نباش سند ازدواج را روز عقد که امضا میکنن یکی از شروطش همین ناتوانی جنسی هست که اگر مرد داشته باشه دادگاه طلاق میده،برا مهریه هم چون عندالمطالبه نیست فک نکنم چیزی بدن مگر تا یکسال قبل بنام شوهرت بوده یا هم اینکه زمانی که شما خانمش شدی بنام مادرش زده باشه دادگاه فک کنم بتونه براتون بگیره،نگران نباش برا منم دعا کن گرفتارم 🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹🌸 سلام برا این زخم باید چون دارو اعصاب می خوره ودارو اعصاب هم گرم وخشک است از موادی استفاده کند که خنک باشه مثل عرق کاسنی 🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹🌸 سلام خانمی که عکس لب مادرشون را گذاشتن هر شب داخل نافشون چند قطره روغن زیتون بریزید و به کمر بخابن تا روغن جذب بشه خشکی لب‌شون ان شاءالله برطرف میشه. ✅خانمی که دو دل هستن باردار بشن یا نه... امروز تو یه جمعی بودم که خانما ۲ یا ۳ فرزندی بودن و دیگه از سن بارداری گذشته بودن... همگی به من میگفتن خیلی پشینونیم کاش بچه بیشتر داشتیم یکیشون که دوتا پسر هم داشت میگفت همیشه حسرت میخورم چرا نذاشتم باردار بشم و دختر داشته باشم.... به من میگفتن اشتباه ما را تکرار نکن و بذار تا فرصت بارداری داری چند تا بچه داشته باشی... به نظر خودمم زمان و فرصت خیلی زود از دست آدم میره و تا به خودت بیای سنی ازت گذشته و بچه هات هم تنها هستن و پشتوانه ای ندارن.... برادرم دوتا بچه داره و دخترش که ازدواج کرده خونه باباش در حد سر زدن میره اما میگه خلوته و نمیتونم بمونم و زود میاد خونه مادرم چون ما ماشالله تعدادمون زیاده و همیشه خونه مادرم شلوغه.... زن داداشم الان دیگه خیلی پشیمونه که چرا بیشتر بچه نداره.... اما برادرزاده ام چون خودش تنها بوده میگه چندتا بچه به دنیا میارم تا مثل خودم تنها نشن.... پس اگر تصمیم به بارداری دارید تعلل نکنید و نذارید فرصت از دستتون بره. 🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹🌸 ✅خانمی که میگید دخترم نصف شب بلند میشه و جیغ میزنه و با چشای گرد اطراف را نگاه میکنه و... بچه من هم هرازگاهی این اتفاق براش می افتاد چشماشو گرد می‌کرد بدنش را سیخ می‌کرد و با چشمای باز اما خواب جیغ میزد به طوری که فکر میکردم داره چیزی میبینه و خودمون دیگه میترسیدیم. بعد از یه مدت که این اتفاق افتاد فهمیدم بچه دستشویی داره قبل خواب‌ می‌بردم دستشویی یا اگر غذای آبکی خورده بود قبل جیغ زدن خودش بغلش می کردم می‌بردم دستشویی الان هم که بزرگتر شده اگر شب فراموش کنم ببرم دستشویی همین اتفاق می افته... 🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹🌸 سلام عزیزی گفت اسم به ماهان بیاد، میران، ماکان، مهران🌺🌺 🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹🌸 سلام عزیزی که سرما خورده وسرفه میکنه برو دکتر سوزن دگزا بزن همون روز سرفه دیگه نمیکنی 🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹🌸 سلام خواهر عزیزی که دوران نامزدی عالی داشتی والان عقد کردی شوهرت سرد شده خب چرا اینقدر سخت میگیری هر جا هستی ی دعا نویس خوب پیدا کن وبگو برات کتاب باز کنه ببینه چی اومده، برا بعضی مسائل واقعا دعا جواب میده🌺🌹 ᯽────❁────᯽ @azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
خواص سدر برای پوست و مو 💥سدر پوست را خنک می‌کند و موها را حالت می‌دهد 💥 یکی از درمان‌های شوره ی، سدر است. 💥گیاه سدر، صَمغی دارد که می‌توان آن را در آب حل و روی سر استفاده کرد. 💥50 گرم حنا را با 150 گرم سدر و 150 گرم مورد ترکیب کنید و روی موها بگذارید و بعد از گذشت نیم ساعت موهای خود را بشویید. 👈این ماسک برای جلوگیری از ریزش مو عالی است و ریشه مو را محکم می‌کند. 💥برای سفید شدن دست و بدن ، سدر و آب لیمو را با هم ترکیب کنید تا به شکل خمیری نه سفت و نه شل در آید سپس آن را به قسمت‌های مورد نظر بمالید و ۱۵ دقیقه بعد بشویید ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد♨️🚫
اما من و سبحان بهم اعتماد داشتیم الکی حرف هیچ کسو باور نمیکردیم منو سبحان قرار بود عاشق ترین باشیم
❤️🍃 نازنین خلاصه بچه ها ی مدت گذشت گفتم ک من گوشی نداشتم گاهی مجبورانه میرفتم سر گوشی پدرم مثلا فکر کنید تلگرامم رو گوشی بابام بود روبیکا رو گوشی مامانم کم کم سر گوشی بابام ب چیزای عجیب میخوردم انگار قرار بود بدبختیام شروع بشه دفعات اول فقط بی صدا نگاه میکردم من هیچ زفیق صمیمی نداشتم ک دردامو بهش بگم فقط سید سبحان بود ک همرو میدونست حتی میدونست تو بچگی توسط پسر عموم اذیت دیدم مجبورانه باز ب سید سبحان گفتم گفت شاتاشو بده نگه داریم گفتم اما نمیخوام پروفایل اون خانم هارو ببینی گفت باور کن نمیبینم و اینا اما چون گوشی نداری بده من برات نگه دارم خیلی بهش اعتماد داشتم شات هارو دادم و هیچوقتم تا الان نه از اعتمادم سو استفاده کرد و نه چیزی به روم اورد خلاصه هی ادامه داشت گاهی ب سید سبحان میگفتم دیگه نمیتونم نفس بکشم هر روز چیزای بدتر و بدتر ولی انگار اینجا تازه اول ماجرای سخت من بود انگار زمونه بهم گفت چیه داره کنار سبحان بهت خوش میگذره صب کن تا ادمت کنم تورو چ به خوشی انگار یادت رفته تو زاده ی غمی رفیقت باید همون تیغ باشه ن سید سبحان وچقدر گاهی زور زمونه از ما بیشتره😔🥲 میدونید همه امید ی دختر باباشه دختر ک باشی بابات قهرمان زندگیته  حس میکنی تنها مرد تو دنیا باباته اما بابای من...  میون دردایی ک از بابام داشتم ب دوش میکشیدم  ی روز سید سبحان دیگه جوابمو نداد😔 نازنین انگار جون میداد و میمیرد انگار اب میشد مگه یه دختر ۱۶ساله چقد تحمل داشت؟؟؟  مدام شیطنتاش با سبحان تو ذهنش بود سبحانی ک عاشق نازنین بود مگ میشد اخه چراااا باید جواب نده جرا باید حدا بشن؟؟؟ بچه ها اون مدت حدودا یک سال ما هی ب دلایلی جدا بودیم اما نیمیشو متوجه میشدم بابام تهدیدش کرده بود گاهی فقط تو بیو گرافی چت میکردیم بعدش گاهی با استوری واستاپ اما فایده نداشت مرتب عشقمو جدا میکردن ی روز ظهر ی کار درسی واجب با گوشی داشتم بابام گوشیو اورد دیدم ای داد یکی واسش پیام داده ینی بچه ها خورد شدم از جلو چشمم کنار نمیرفت بابای من واسه ی نفر دیگه پیام داده بود میام واست کادو میخرم از دلت در میارم  بابایی ک بلد نبود از دل دخترش در بیاره الان رفته بود نازکشی ی نفر دیگه تن تند شات گرفتم واسه خودم فرستادم شب انگار حالت جنون بهم دست داده باشه رفتم پی وی سید سبحان پیام دادم نمیخوای جواب بدی نده ولی این شات هارو واسه من بفرس میخوام جنون وار داد میزدم با مامانم اینا بحث میکردم ... بگو خدا بسش نبود از اول ی مامان بزرگ نداشت ک همدمش باشه بگو اخه همبازی و همدل بچگیهاشم ک گرفتی اریای لعنتی هم ک از اعتمادش سو استفاده کرد با رفیقش ریختن رو هم الان چرا باید اینطوری بشه چرااا؟؟  چرا الان فقط سبحان میتونه ارومم کنه و همونم ازم گرفتی چرااا؟؟؟ تو اون دوران مدام با همه دعوا داشتم میزدم از خونه بیرون اول میرفتم سر قبر داییم و تاجایی ک جا داشت اشک میریختم بعدش برا اینکه پیدام نکنن میرفتم جاهایی ک با سبحان قرار داشتیم  زهرا و مهلا گاهی نگران همه جارو میگشتن اما من هیچ جا نبودم گاهی ساعت ها بیرون بودم و گریه و گریه ی روزی اگ خدا جلومو گرفت گفت چرا با بدنت این کارو کردی میشینم واسش تعریف میکنم میگم خداوکیلی خودت بودی با این همه درد کم نمیووردی؟؟؟ خیانت باباتو عینه ببینی اما ن بتونی ب کسی بگی و ن کسیو داشته باشی ارومت کن عادتم شده بود شبا گوشی بابامو میدیدم تو گروه های صیغه محرمیت و این چیزا عضو شده بود چیزای بد میدیدم و اب میشدم و حتی ی نفر نبود بگه نازنین اروم باش گاهی بیرون ک میزدم رفیقام برا سبحان پیام میدادن اما انگار برا اونم مهم نبودم بعدا یکم از طرف اونم میگم ک بی من چیکارا میکرده خلاصه شده بودم مرده متحرک روزا میرفتم مدرسه دوستام سراغشو می‌گرفتن میگفتم هنوز حرف نزدیم تولدم تنها بودم سالگردمون تنها بودم اما انقد ب روم نمیووردم ک دوستام میگفتن چطوری اون رفته و تو انقد شادی با این حرفشون تیر میزدن ب قلبم تو مدرسه اروم اما تو خونه میشدم اشوب و اشک یادمه قهر اولمون حدودا یه هفته یود میگفت تو با پسری عیر من هستی و امار منو از اونا میگیری و .... دوباره بعدش قهر و قهر 
نازنین ک ن بهتره بگم مرده متحرک ی شب رفت حسینیه مراسم بود کنار چندتا دوستاش با فاصله نشست چشمش ب جای خالی سبحان بود میگفت خدایا اگ قرار بود اینم بره پ چرا دادی؟ ناله میزد یهو دید دوتا دوستاش داشتن حرف میزدن یکیشون گفت اگ برگشت ینی دوستت داره اون یکی گفت اگه دوستت داشت ک نمیرف🙃  برا اولین بار جلو دوستاش شکست و گریه کرد زار میزد به حال خودش اخه این جه زندگی نکبت باری بود ک داشت؟ جرا تموم نمیشد؟ چرااااا؟؟؟؟ اخرین قهرمون پشت تلفن داشتیم باهم حرف میزدیم یکن راجب رفیقش بحثمون شد یهو قط کرد و دیکه جواب نداد🥲 نازنین شده بود ی قلب تیکه پاره ک هرکی از راه می‌رسید عین کاغد ی قسمتو میبرید و میرفت  شما بودید بهش حق نمیدادید نتونه قیدشو بزنه؟ اخه نازنین کیو داشت ک بگه اینم نشد ب درک؟ نازنین خودشو خورد میکرد پا رو دلش میزاشت اما اون زمان سبحان سال اول دانشگاه بود و در نهایت غرور نمیخواست غرورشو بشکنه.. این وسط شد محل جولان شهلا و اریا شهلای نامرد میومد پی وی نازنین و مدام حرف اریا رو میزد ک من اشتباه کردم اومدم میون شما دوتا تو و اریا واقعا عاشق همید من هر عکسی اریا خواست براش دادم اما اون فقط عکسای با حجاب تورو داره مدام حرف میرد ک اریا حرف دهنش نازیچی نازیچیه از دهنش اسمت نمیوفته هرجی من میگم میگه نگو اینا حرفای نازیچیه حرفای اون مال اونه میگف با من چت میکنه اما حس میکنه تویی اسم تو همش میون رابطه ماست تروخدا بیا ی بار باهاش حرف بزن بیا بزار من همه چیو درست کنم  دیدم ن اینطوری فایده نداره گفتم خودم چت میکنم ب اریا میگم نمیخوامت گمشو از زندگیم بیرون اینطوری دل خودمم خنک میشه با اون کاری ک باهام کرد منم غرورشو میشکنم شهلای نامرد از اون طرف پیام داده بود واسه سبحان تو اینستا و سر حرفو باز کرده بود ک نازنین عاشق اریاس من و تو وسیله بودیم واسه فراموش کردن من بازیچه اریا شدم تو بازیچه نازنین خدا میدونه چ حرفایی زده بود ک انگار قلبم داشت میسوخت اما هیچکس از اینده خبر نداره و شهلا نمیدونست با این کارا باعث میشه من به جای برگشتن به اریا به عشق دلم سبحان برگردم... ....
❤️ شهید رسول خلیلی 💜
زندگینامه شهید رسول خلیلی💜🍃 شهید محمد حسن (رسول) خلیلی 20 آذر 1365 در زمان جنگ تحمیلی عراق در تهران به دنیا آمد. پدرشان همیشه در جبهه ها بود و ایشان را خیلی کم میدیدند. وی فرزند دوم خانواده است و برخلاف برادرش شخصیت آرام و ساکتی داشت و خیلی شیطنت نمی کرد.از همان دوران کودکی نیزبا اعتقاد و مومن بود. تا تمام شدن جنگ تحمیلی همراه خانواده در تهران زندگی می کرد و پس از اتمام جنگ به کرج رفتند.اما در سن هجده سالگی بار دیگر به تهران بازگشتند. او مصادف با ولادت امام حسن عسگری علیه السلام به دنیا آمد به همین علت نامش را محمد حسن گذاشتند اما در خانه رسول صدایش می کردند.زمانی که ماموریت بود وضرورت داشت که اسم مستعارانتخاب کنند؛ رسول اسم مستعار «ابوخلیل» را انتخاب کرده بود. او در دبیرستان رشته علوم انسانی را خواند و در دانشگاه رشته مدیریت را ادامه داد. در سن 13 سالگی بود که وارد بسیج شد اوایل چون سنش کمتر از حداقل مورد نظر بود، قبول نمی‌کردند اما بالاخره رفت و عضو شد.شهید رسول خلیلی یک بعدی نبود، کوهنوردی می‌رفت، ورزش می‌رفت، دعای ندبه می‌رفت. شب‌های جمعه به بهشت زهرا(س) و از آنجا هم به شاه عبدالعظیم می‌رفت. در هیئت‌های مختلفی شرکت می‌کرد از جمله هیئت ریحانه‌النبی را خیلی دوست داشت.او از دوران کودکی به نحوی تربیت شده بود که درتمام مجالس مذهبی شرکت می کرد. بصیرتی که در دفاع از حریم ولایت داشت این مجالس مذهبی بود که در استحکام ستون‌های زندگی‌ اش مؤثر بود. به راپل و کوه‌نوردی خیلی علاقه داشت و برای آموزش سلاح نیز می‌رفت. از دوران کودکی به دنبال نقاشی و درس عربی و قرآن بود. سوریه هم که رفته بود در آنجا با بچه‌ها عربی صحبت میکرد. به زبان عربی تسلط کامل داشت و در خانه هم اخبار را به زبان عربی گوش میداد. رسول به ولایت و حضرت آقا و دفاع از حریم ولایت خیلی علاقه داشت. وقتی از همان ابتدا در خط ولایت بود در انتها نیز به دفاع از حریم ولایت رفت. چه ولایتی بالاتر از امام حسین(ع) که از حریم خواهرش دفاع کند و این هم نتیجه‌اش بود که به مقام شهادت رسید. شهید رسول خلیلی بصیرت دینی داشت و مطیع حرف پدر و مادرش بود. از ایشان مشورت می گرفت و راهکار می‌خواست حتی در انتخاب دوست و رفیق. در تشییع جنازه‌اش سیل جمعیت، همه از قشر جوان و دوست و همکار و همکلاسی‌های خودش بودند. به رعایت حلال و حرام اهمیت زیادی می‌داد. روزی که فردای آن عازم سوریه بود، خمس مالش را حساب کرد. در رابطه با امر به معروف و نهی از منکر فعال بود. یکی از دوستانش می‌گفت بعد رسول کسی نیست که به ما بگوید غیبت نکن، تهمت نزن. اواسط شهریور ماه بود که تصمیم به رفتن گرفت، وصیتنامه اش را هم نوشت و به رسم امانت به پدر سپرد تا اگر برنگشت دستخطی برای آن ها به یادگار گذاشته باشد. از زیر قران رد شد و رفت و از همه چیز دل کند و مادر و پدر و برادرش برایش آرزو های خوب کردند. از آنجایی که شهید رسول خلیلی به دوره های سخت نظامی علاقه بسیاری داشت و با توجه به تخصص های مختلفی که در امور نظامی داشت بیشتر به تخریب علاقه داشت و تخریب چی به روز و ماهری بود و بر حسب وظیفه راهی دفاع از حرم آل الله شد و یکی از مدافعان حرم بانوی مقاومت عقیله بنی هاشم بود.مانند تمام کسانی که در مسیر پیشوایشان ابا عبدالله‌ الحسین (ع) گام برداشتند واز دین خدا دفاع کردند و به ندای «هل من ناصر ینصرنی» لبیک گفتند. سرانجام شهید رسول خلیلی روز دوشنبه 27 آبان 1392 مصادف با 14 محرم الحرام 1435 و 18/11/2013 در ساعت 14:۰۰ بعد از ظهر در حال پاکسازی یکی از محورهای دشمن بال در بال ملائک گشود و زندگی جاودانه اش در بهشت را آغاز کرد و به فیض عظیم شهادت نائل گشت. یکی از عنایات پروردگار متعال و سرور و سالار شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین(ع) سنگ مزار شهید رسول خلیلی که مزد دفاع از حرم بانو زینب (س) میباشد که توسط دوستان شهید از کربلا آورده شده. این سنگ از سنگ های دیوار داخل حرم میباشد و به دلیل قدمت بالای سنگ با عنایت پروردگار صحیح و سالم به ایران آورده میشود و سنگ مزار شهید رسول خلیلی میشود.طبق وصیت شهید که گفته بود بر سر مزار من روضه حضرت زینب (س) بخوانید ،این شعر روی سنگ نوشته شده است: ای که برتربت من میگذری روضه بخوان نام زینب (س) شـــنوم زیر لحد گریه کنم. قفسه کتاب ( از خاطرات شهید رسول خلیلی )❤️🍃 اتاقش یک قفسه کتابی داشت که دیگر جوابگوی حجم کتاب‌هایش نبود. پیشنهاد دادم که در اتاقش یک کمد دیواری درست کند تا بزرگتر باشد، به همین منظور قفسه کتاب را خالی کرد و کتاب‌ها چند ماهی در گوشه اتاق جمع‌آوری شده بود.
من یک روز به شوخی به او گفتم که اگر برایت اتفاقی بیفتد، اینجا می‌خواهیم مراسم برگزار کنیم، اینطوری که نمی‌شود؛ کمد را درست کن و این کتاب‌ها را از روی زمین جمع کن. همان روز رفت و سفارش طبقات کمد را داد و تا صبح در حال اندازه‌گیری و نصب طبقات آن بود. فرش اتاقش را هم شسته بود. پسرم مهیای رفتن بود. قبرهای الوارثین در فکه ( از خاطرات شهید رسول خلیلی )❤️🍃 من مدام در زمان جنگ در منطقه بودم و پس از صدور قطعنامه جنگ تمام شد آن موقع راهیان نور مرسوم نبود و ما هرسال با گردان خودمان می‌رفتیم منطقه. یک مقری داریم بنام الوارثین در فکه، اولین سالی که رسول را منطقه بردم، سال اول راهنمایی بود، به رسول قبرهایی را نشان دادم و گفتم که بچه‌ها شب می‌آمدند در این قبرها راز و نیاز می‌کردند و نماز شب می‌خواندند و برای هر شهیدی هم که شهید می‌شد ما یک قبر سمبلیک درست می‌کردیم، خلاصه رسول را توجیه کردم. هوا تاریک شد و وقت اذان رسید. ما نماز مغرب و عشا را در تاریکی در آن منطقه خواندیم و پس از نماز دیدم رسول نیست. آنقدر دنبال رسول گشتم و بالاخره متوجه شدم که در داخل یکی از این قبرها رفته و چفیه را کشیده روی سرش و به سجده رفته و در حال گریه کردن است. من این حالش را به هم نزدم و فقط یک عکس در همان حالت از ایشان گرفتم. رسول به هر جهت که بود بالاخره راه خودش را پیدا کرد. راوی :پدر شهید دعا کنید من شهید شوم ( از خاطرات شهید رسول خلیلی )❤️🍃 می‌گفت در دوره آموزشی بسیج، یک شب رسول، من را کنار کشید. حالا آن موقع سیزده ساله بود. گفت آقا مرتضی شما آدم خوبی هستید و من به شما اعتماد دارم. یک چیزی می‌خواهم بگویم، فقط از شما می‌خواهم که به هیچ کس نگویید. تاکید کرد که به پدرم نگویید، به مادرم نگویید، به برادرم روح الله نگویید. من اول فکر می‌کردم یک کار خطایی کرده یا تقصیری از او سر زده. گفتم خوب بگو. گفت آقا مرتضی شما آدم پاک و مومنی هستید، دعایتان هم مستجاب می‌شود. دعا کنید ما شهید بشویم! آقا مرتضی ‌گفت؛ من همانجا چشمم پر اشک شد، رفتم پشت چادرها و شروع کردم به گریه که این بچه در این سن و سال چقدر از امثال ما سبقت گرفته! راوی :دوست شهید دفاع از ولایت ( از خاطرات شهید رسول خلیلی )❤️🍃 تقریبا شانزده ساله بود. ما آن موقع کرج بودیم. اعلام شده بود که رهبر معظم انقلاب می‌خواهند تشریف بیاورند کرج. مردم هم در حال آماده شدن برای استقبال از ایشان بودند. شهر را چراغانی کرده بودند و شیرینی پخش می‌کردند و خلاصه مهیا بودند که از ایشان استقبال کنند. آن روز شهید خلیلی در کلاس درس بود که معلمش قبل از اینکه شروع به درس کند، بنا می‌کند به انتقاد از حکومت و جامعه. می‌گوید که اصلا حرفهای اینها حساب و کتاب ندارد! آدم نمی‌داند کدام حرف اینها را باور کند. از یک طرف می‌گویند اسراف نکنید. از آن طرف شما بروید ببینید در این خیابانها چقدر چراغ روشن کردند! اینها اسراف است و حرام است! بعد رسول بلند می‌شود و به اعتراض می‌گوید آقا اینها اسراف نیست! حرام هم نیست! بلکه حسنه است و ثواب هم دارد! ما تازه با بچه‌ها داریم پول جمع می‌کنیم که به‌خاطر ورود رهبری در مدرسه قربانی بکشیم. معلمش هم عصبانی می‌شود و می‌گوید خلیلی! باز دوباره شما در این مدرسه، روی حرف من حرف زدی؟ این مدرسه یا جای من است یا جای شما! چون مثل اینکه قبلا هم بین اینها راجع به ولایت و این مسائل بحث شده بود. شهید خلیلی  می‌گوید من باید بروم! چون شما استاد ما هستید و احترامتان واجب است، من از این مدرسه می‌روم. به‌خاطر دفاع از ولایت، مدرسه را ترک کرد. من بعدازظهر که از سر کار برگشتم، دیدم شهید خلیلی خانه است. از مادرش پرسیدم چرا رسول امروز مدرسه نرفته؟ گفت رفته بود. زود آمده. گفتم چرا؟ گفت با معلمش دعوایش شده. رسول ماجرا را برایم گفت. گفتم بلند شو برویم مدرسه. مدرسه شان در باغستان کرج بود، دبیرستان جابر بن حیان. در مدرسه،  سراغ مدیر را گرفتم که با او صحبت کنم. مدیر گفت حاج آقا، این پسر شما چندین بار سر همین مسئله ولایت با معلمش حرفش شده. دو سه بار خود من رفتم آشتی‌شان دادم. من هم گفتم تقصیر از شماست. شما چرا این معلم را اخراج نمی‌کنید؟ چرا گزارش نمی‌کنید؟ گفت چکار کنیم؟ من همان‌جا یک کاغذ آوردم گفتم همین حالا بهترین فرصت است که برایش گزارش بنویسید! خلاصه همان‌جا گزارشش را نوشتیم و مدتی بعد هم آن معلم را از آنجا اخراج کردند. ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
🍎 🔺کمبودهای بدن را از روی میل غذایی بفهمید! زبان بدنتان را بفهمید. ✳️اگر مدام خسته هستید آهن بدنتان کم است. 🔴راه حل👈 خوردن گوشت، عدس، اسفناج،کشمش ✴️اگر پوست‌تان می‌خارد روی بدنتان کم است. 🔴راه حل👈 زرده تخم مرغ،لوبیا سفید،جگر ✳️اگر سرتان شوره میزند ویتامین A بدنتان کم است. 🔴راه حل👈 آب هویج، سیب زمینی، کدو ✴️اگر مدام عفونت میگیرید سلنیوم بدنتان کم است. 🔴راه حل👈 ماهی، میگو، تخمه آفتابگردان ✳️اگر کمردرد و پا درد دارید ویتامینD بدنتان کم است. 🔴راه حل👈 قارچ،ماهی بخورید و زیر نور خورشید بروید. ✅خشکی دور دهان و بینی‌ یعنی ویتامین B12 ‌شما کم است. 🔴راه حل👈 مرغ، شیر، ماست ✳️هوس شیرینی‌ کرده‌اید؟ بدنتان کروم کم دارد! 🔴راه حل👈گوشت گاو، مرغ، کلم بروکلی و تخم‌مرغ 🍎🍎🍎🍎🍎🍎🍎🍎🍎 🔴سنجد و خاصیت گسترده آن ✍ سنجد از نظر طبيعت طبق نظر حكماى طب سنتى است و از نظر خواص، عقيده داشتند كه مقوى و نشاط‌آور است و براى سرفه‌هاى گرم، مفيد و مقوى معده است و قى و آشفتگى را تسكين مى‌دهد و را ريشه‌كن ساخته و مانع ريختن مواد به معده مى‌شود سنجد خصوصا خام آن براى بند آوردن نافع است مقدار خوراک آن تا ۵۰ عدد مى‌باشد ✍ادرار اگر قطره‌قطره بیاید، با پودر سنجد روان می‌شود. پودر هسته آن، غضروف‌ساز بوده و برای ترمیم مفاصل و کمردرد می‌توان آن را با شیرعسل میل کرد. سالخوردگانی که خمیده راه میروند و ورزشکارانی که ساق پای ضعیفی دارند از سنجد در برنامه غذایی خود استفاده کنند زیرا سنجد ساق پا را محکم میکند. سرشار از فیبر و منبع غنی از کلسیم است؛ برای همین خوردن آن به پیران و مادران شیرده توصیه می‌شود زیرا هم جلوی پوکی استخوان را می‌گیرد و هم دستگاه گوارش را تقویت می‌کند و هم موجب تیزهوشی نوزاد شیر‌خوار می‌شود.سنجد برای ترمیم شکستگی و ترک استخوان، بی‌نظیر است. برای عفونت زخم ها و زودتر التیام پیدا کردن آن ، برگ تازه یا خشک درخت سنجد را ضماد کنید. 🍎🍎🍎🍎🍎🍎🍎🍎🍎 🔴آرایش صورت دخترها و عوارض آن در درازمدت ✍عوارض آرایش صورت: این روزها آرایش کردن بیش از گذشته میان زنان و دختران جوان رایج شده است. اگر در کشورهای غربی پیر زن های 70 سال به بالا، خود را با انواع ترفندها می خواهند زیبا و جوان نشان دهند، در کشور ما بسیاری از دختران نوجوان 14 سال به بالا، هر روز وقت زیادی از خود را روبروی آینه می گذرانند تا خوشگل شوند، غافل از این که پزشکان متخصص پوست نسبت به عوارض آرایش های غلط هشدار می دهند. دکتر نسترن فرزان، متخصص پوست و مو دراین باره می گوید: کرم پودرها، لاک ناخن، رژ لب، ریمل چشم و سایه ها در رنگ های متنوع از جمله مواد آرایشی هستند که مورد استفاده قرار می گیرند. وی می افزاید: متاسفانه اغلب خانم ها بدون توجه به ویژگی های پوست خود از این مواد استفاده می کنند. مثلا کسی که پوست خشک دارد، به هیچ وجه نباید از کرم پودرهای خشک استفاده کند. او درباره استفاده از مواد آرایشی چرب کننده توضیح می دهد: بیشتر عوارض مواد آرایشی پوست، به مواد چرب مربوط می شود و در نهایت موجب بروز آکنه روی پوست خواهد شد. به گفته وی، مواد آرایشی چرب، منافذ پوست را می بندند و موجب بروز جوش های سرسیاه روی پوست می شوند. مخصوصاً دختران جوان از مصرف مواد آرایشی بپرهیزند. این مواد به پیر شدن زودرس پوست آن ها کمک می کند. چند توصیه: اگر بخواهید پوست خود را به انواع مواد آرایشی عادت دهید، باید هر روز 2 ساعت جلوی آینه بایستید و دست کم 50 لایه متفاوت را روی پوست خود قرار دهید. پس از انجام این کار منصرف شوید. تحت تاثیر تبلیغات مواد آرایشی قرار نگیرید. بسیاری از این تبلیغات دروغین هستند و ممکن است روی پوست شما تاثیر مخرب بگذارند. 👈 از لوازم آرایشی دیگران به هیچ وجه استفاده نکنید. 👈 توجه داشته باشید قسمت بیشتر شیشه عطرهای شیمیایی که تولید می شوند، الکل است. بنابراین از پاشیدن آن به خصوص روی پوست خود خودداری کنید. 👈 به ویژه دختران جوان از مصرف مواد آرایشی بپرهیزند. این مواد به پیر شدن زودرس پوست آن ها کمک می کند. ❌ هرگز از لوازم آرایشی شیمیایی استفاده نکنید 🔍 مطالعات پزشکی نشان می‌دهد که این مواد شیمیایی آرایشی و بهداشتی، به بروز آسیب‌های زیر منجر می‌شود: ⬅️ انواع سرطان ⬅️ بی‌نظمی هورمونی ⬅️ آسیب رساندن به سیستم عصبی ⬅️ آسیب به اندام‌های مختلف بدن ضمناً توصیه می شود به جای استفاده از ادکلن و عطرهای شیمیایی از عطرهای طبیعی استفاده نمایید ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
51.58M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🇮🇷🇮🇷 بوی بددهان و یا ایجاد خوش بویی دهان برمبنای طب سنتی اگه میخوای بوی بد دهانتون رفع بشه و دیگه دغدغه این مشکل رو نداشته باشین این پست رو از زبان استاد تاجبخش عزیز ببینید. ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
❤️🍃 سلام بر دوستان عزیز ومدیر محترم گروه دوستان من۳ زایمان طبیعی داشتم والان مخام برم دکتر برای عمل جراحی!!!خواستم ببینم کسی این عمل را انجام داده یا نه؟؟آیا با عمل مثل قبل از زایمان میشیم یا نه؟؟عوارضی هم داره یا نه،،؟اگه کسی اطلاعات داره بیزحمت راهنمایی کنید ممنونم ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام خدمت ادمین عزیز و اعضای محترم گروه لطفا اگه کسی درمان عفونت قارچی واژن می‌دونه بهم بگه چه درمان خانگی باشه چه شیمیایی من زیاد عفونت قارچی می گیرم نمی‌دونم دلیلش چیه خواهش میکنم اگه کسی می‌دونه کمکم کنه ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام عزیزم خدا خیرتون بده پیام منم بزارید قبل هم گفتم شوهرمن شیره مصرف می‌کنه ۷ صبح می‌ره ۲ صبح میاد اصلا نمیگه من وبچم چکار میکنیم با پدر شوهر مادرشوهر خونه ۵۰ متری زندگی میکنم بامن رابطه نداره من تو فشار هستم برای همین گاهی خودارضایی میکنم چیکار کنم اذیت میشم دلم رابطه میخواد من داغ هستم بعد خودم اذیت میشم فشارم میوفته ولی شما راه حلی دارید .خودش می‌ره به خودش میرسه سرحال خیانت کار هست ومیگه خوب کاری میکنم شبا می‌ره پی رفیق بازی مواد کشی وهزار کاردیگه تو باغ جاهای دیگه اصلا انگار نه انگار زن بچه داره پدر مادرش ی وقت نصفه شب میبینن میاد بهش میگن خسته نباشی.خدا لعنتشون کنه واگذارشون به خدا ..نه گردشی نه تفریحی نه خریدی نه مسافرتی همش تنها با بچم تو خونه .پدر مادرم هم فوت شده هرکاری بگید کردم مهربانی بداخلاق در دوستی در قهر دعا اصلا نشده که نشده . خستم خیلی خستم فقط آرزوی مرگ دارم دلم برای بچم میسوزه ..ممنون از کانال خوبتون ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام من همون خانمی هستم که گفتم ازسینه هام شیرمیاد بعدازاماه رفتم آزمایش گفت بارداری اصلن باورم نمیشد چون من تنبلی تخمدان دارم ازبخت بدم آبله مرغان گرفتم وبیشترتوی سرزده وسرم خیلی دردمیکنه خیلی نگرانم آیاروی جنین اثرمیزاره لطفا راهنمایی کنید ❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام خدمت مدیر محترم گروه و دوستان عزیزم🙏🙏🙏🙏من خواهشی از شما دوستان ودوستان مشهدی دارم من وشوهرم بعده چند سال میخایم یه دوهفته دیگه با کاروان بیایم پابوس آقا امام رضا شوهرم معلول هست میگه خیله دوست دارم یه بار برم داخل حرم آقا امام رضا یه غذایی از خود حرم آقا امام رضا بخورم😔حلا سوال کردام میگند باید کدملی را وارد سامانه بکنیم تا ببینم قسمتمون میشه یا نه حلا از شما میخوام راهنمایم کنین بخاطر اینکه شوهرم معلول هست ومریض چطور میتونم شوهرم را ببرم یه غذای از خود رستوران خودم حرم بخوره چون خیلی خوشش میاد خواهشن اگه میدونید عزیزان راهنمایم کنین ممنون🙏🙏🙏🙏 ❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام به همگی، ان شاء الله که خدا به حق اما م حسین همه ی مریض ها رو شفا بده، خانمای گل منم الان 3 ساله که زایمان کردم درد شدیدی به رحم و دل و پهلوهام میگیره در حدی که واژنم هم خیلی درد میگیره بعداز زایمان دو تا سونو انجام دادم و لی چیزی نبوده زایمانم هم طبیعی بود پریودیم هم منظم با این که 7 روز طول می کشد و لی فقط روز اول خونریزی دارم اون 6 روز ش در حد لکه بینی هست کسی میدونه علتش چیه یا پیش چه دکتر ی برم آخه چند بار پیش دکتر زنان رفتم ولی جوابی نگرفتم اجرتوو با آقا امام حسین علیه السلام ❓❓❓❓❓❓❓❓❓ یک سوال داشتم از هم گروهای عزیزم....چند ساله موریانه وسایل هامون رو میخوره و از بین میبره حتی فرش خونه مون..‌‌‌‌..با خیلی چیزها مثل نفت ،گازوئیل،وایتکس و... استفاده کردم برای یک مدت خوبه کامل از بین نمیره باید چکار کنم که برای همیشه از بین بره دیگه واقعا خسته شدم بیزحمت زودتر جوابم بدید ممنون میشم ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام خدمت شما مهربانوان سرزمینم عزیزان چه راهکاری برا درمان نازک بودن دیواره رحم داریدسه ماهی هست که زایمان طبیعی داشتم، ممنون میشم اگه کسی تجربه درمان شدن رو داشته حتما من رو هم راهنمایی بفرمایید سلامتی وتندرستی ودلی سرشار از عشق ومحبت براتون آرزومندم🤲🌹🌹 👇❤️ @adminam1400 ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
🔴دندان گیر طبیعی و دندان درد نوزاد برمبنای طب سنتی ✍کوﺩﮐﺎﻥ ﺩﺭ ﺣﯿﻦ ﺩﺭﺁﻭﺭﺩﻥ ﺩﻧﺪﺍﻥ، ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻧﺪ ﮐﻪ ﯾﮏ ﺟﺴﻢ ﺳﺨﺖ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺩﻧﺪﺍﻥ ﺑﻤﺎﻟﻨﺪ دندان گیر پلاستیکی سودازاست و باعث سرد شدن مغز می شود دندان گیر طبیعی و سالم که موجب تقویت لثه و تسریع رشد دندان میشود ⏪گوشت کبابی یک تکه گوشت گوسفندی کباب شده روی زغال رو به کودک بدهید تا به دندان بکشد با این کار هم خارش لثه کم میشود هم عصاره گوشت میخورد ⏪ریشه شیرین بیان ﺍﮔﺮ ﺭﯾﺸﻪ ﺗﺎﺯﻩ ﺩﺭ ﺩﺳﺘﺮﺱ ﻧﯿﺴﺖ، ﺭﯾﺸﻪ ﺧﺸﮏ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺍﺯﻋﻄﺎﺭﯼ ﺗﻬﯿﻪ ﮐﺮﺩﻩ،ﺁﻥ ﺭﺍ ﺗﻤﯿﺰ ﺑﺸﻮﯾﯿﺪ ﻭ ﺑﺮﺍﯼﭼﻨﺪ ﺳﺎﻋﺖ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺁﺏ ﺑﺨﯿﺴﺎﻧﯿﺪ ﻭ ﺑﻌﺪ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﮐﻮﺩﮎ ﺑﺪﻫﯿﺪ ﺗﺎ ﺑﻪ ﻟﺜﻪ ﻫﺎﯼ ﺧﻮﺩ ﺑﮑﺸﺪ. ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽