eitaa logo
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
169.8هزار دنبال‌کننده
4.3هزار عکس
1.1هزار ویدیو
13 فایل
داستان زندگی آدمها👥 شما فرستاده ایید⁦👨‍👩‍👧‍👦⁩📚⁦ کانال فروشگاهیمون☘️👇 https://eitaa.com/joinchat/2759983411Cdc26d961b4 تبلیغات پربازده👇✅ https://eitaa.com/joinchat/3891134563Cf500331796 ادمین گرامی کپی از مطالب کانال حرام و پیگرد دارد❌❌❌
مشاهده در ایتا
دانلود
🌱 آیه شریفه9 سوره یس را هفت مرتبه بر هفت قطعه سنگ نمک به ترتیب بخواند و در هر نوبت اسم دو نفری را که می خواهند از هم جدا شوند و مادر آن ها را نام ببرد و بدمد بر سنگ سپس در آتش اندازد بی‌شک بین آن‌ها جدایی حاصل خواهد شد لعنت خدا بر سوء استفاده کننده فقط در امر حلال مجرب است. وَجَعَلْنَا مِنْ بَيْنِ أَيْدِيهِمْ سَدًّا وَمِنْ خَلْفِهِمْ سَدًّا فَأَغْشَيْنَاهُمْ فَهُمْ لَا يُبْصِرُون 📚کنز الحسینی ص146 🌿🌺🌿 اگر کسی این دو آیه را نقش کند در لوح و در دیوار خانه یا دکان خود نصب کند یا بر کاغذی با نیت خالص و توجه به خدا و معنی آن بنویسد و در میان متاع خود نهد اسباب رزق او به سهولت مهیا شود و منابع و منافع بسیار یابد . آِیات ۱۹ و ۲۰ سوره حجر : وَالأَرْضَ مَدَدْنَاهَا وَأَلْقَيْنَا فِيهَا رَوَاسِيَ وَأَنبَتْنَا فِيهَا مِن كُلِّ شَيْءٍ مَّوْزُونٍ وَجَعَلْنَا لَكُمْ فِيهَا مَعَايِشَ وَمَن لَّسْتُمْ لَهُ بِرَازِقِينَ  📚خواص آیات قرآن کریم ص ۹۹
⊰━━━⊰ ≼ِ✺ ✺≽ ⊱━━━⊱ 🗓 ۱۵ آبان | عقرب ۱۴۰۳ 🗓 ۳ جمادی الاول ۱۴۴۶ 🗓 5 نوامبر 2024 🌹 متعلق است به: 🔸زین العابدین و سيد الساجدين حضرت علي بن الحسين عليهما السّلام 🔸باقر علم النبی حضرت محمد بن علی عليه السّلام 🔸رئيس مكتب شيعه حضرت جعفر بن محمد الصادق عليهما السّلام 📆 روزشمار: ▪️2 روز تا ولادت حضرت زینب سلام الله علیها ▪️10 روز تا شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها (روایت 75روز) ▪️30 روز تا شهادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها (روایت 95روز) ▪️40 روز تا وفات حضرت ام البنین سلام الله علیها ▪️47 روز تا ولادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها ❇️ روز ۱۰۰ مرتبه : یا أَرْحَمَ الرَّاحِمِین "ای مهربان‌ترین مهربانان" ❇️ خواندن روز باعث می‌شود که حاجت روا شوید این ذکر به نام علی بن الحسین علیه السلام و محمد بن علی علیه السلام و جعفر بن محمد علیه السلام می‌باشد بنابراین رعایت شده است در این روز امام خوانده شود. ❇️  (یا ) ۹۰۳ مرتبه بعد از نماز صبح موجب می‌شود. 📚 شب : طبق آیه ی ۴ سوره می‌باشد. ⛔️ برای و دادن روز مناسبی نیست. ✅ برای و روز مناسبی است. ⛔️ برای گرفتن روز مناسبی نیست. ✅ برای روز مناسبی است‌. ⛔️ برای و روز مناسبی نیست. ⛔️ برای و روز مناسبی نیست‌‌‌. ⛔️ امشب برای خوب نیست. ✅ برای رفتن روز مناسبی است. 🔰زمان : از ساعت ۱۰ صبح تا ساعت ۱۲ ظهر و بعداز ساعت ۱۶ عصر تاعشای آخر. 🔹امروز روز خوبی است. 🔹امروز براے شروع کارها روز خوبے است. 🔹دید وبازدید با دوستان و خویشاوندان نیکو است. 🔹کسے که در این روز بیمار شود خیلے زود خوب میشود. 🔸کسے که امروز گم شود، زود پیدا میشود. ان شاء الله. 🔸قرض دادن و قرض گرفتن پسندیده است. 🔸این روز براے برگزارے مجالس عروسے و جارے ساختن صیغه ے عقد، با توکل بر خداوند انجام شود. 🔸کشاورزے و باغبانے وآبیارے و خرید و فروش محصولات زراعے خوب است. 🔸خرید و فروش و تجارت، با سود همراه باشد. 🔹میانجیگیرے براے اصلاح ذات البین و رفع اختلافات دوستان و خویشاوندان خوب است. 🔹کسے که در این روز متولد شود، خوش روے خواهد بود. 🔹رسیدگے به ایتام  ونیازمندان و بیچارگان خوب است. 🔹صدقه دادن خوب است. 🔸حجامت وفصد(فصد=رگ زنی)، در این روز باعث ضعف دماغ است. 🔸 امروز،سر تراشیدن، خوب است سبب درازے مو باشد. 🔸رَڪ اَرقنوع یا به اصطلاح ماه ترکی، قوت روح، امروز در《 ساق پاها 》 است. 👈🏻باید مراقب بود که امروز به آن آسیبے نرسد. 🔸مسیر رجال الغیب از سمت جنوب میباشد. بهتر است هنگام حرکت به سمت محل کار یا در مکانے که حاجتے دارید رو به این سمت نهاده و از ایشان یارے بطلبید.چون کسے در نزد شروع در شغلے و سفرے روے خود را به طرف ایشان کند و همت از ایشان طلبد، بدین نهج (صورت): بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحیم، اَلسَّلامُ عَلَیکَ یا رِجالُ الغَیبِ. اَلسَّلامُ عَلَیکَ اَیَّتُهاَ الاَرواحُ المُقَدَّسَةِ. اَغیثُونی بِغَوثِهِ و اُنظُروُا اِلَیَّ بِنَظرَةٍ یا رُقَبا یا نُقَبا یا نُجَبا یا اَبدالَ یا اَوتادَ یا غَوث َیا قُطُب 👈🏼و به هر زبانے که خواهد، مطلب خواهد و شروع در مدعا کند، البته به مقصود رسد. 🌹 🌹 از شیخ بهایی منقولست که هر که صد بار این دعا را بخواند با شرایط تا ده روز هر روز ده بار و از روز چهارشنبه هم شروع کند اگر مطلب او روا نشد با من دشمن شود : بسم الله الرحمن الرحيم يا مُفَتِّحَ الابواب و يا مُقَلِّبَ القُلوب و الابصار و يا دَليل المُتِحَيّرين و يا غياث المُستَغيثين ،تَوَكلتُ عَليكَ يا ربِّ و اقضِ حاجتي و اكْفِ مُهمّي و لا حول و لا قُوَة الا بالله العَلي العَظيم و صَلّي اللّه عَلي مُحَمّد و آل محمد ☜ صبح 05:05 طلوع آفتاب 06:30 ☜ ظهر 11:48 اذان عصر 14:43 ☜ آفتاب 17:05 اذان مغرب 17:24 ☜ عشاء 18:12 نیمه‌شب شرعی 23:05 🗓 مخصوص روز است‌‌. ⏰ ذات الکرسی ۱۲:۰۸ 🤲 خواندن در زمان میشود.
❤️🍃 سلام.. من بیست سالمه و به غیر از خودم چهار تا خواهر و یه برادر دارم که همشون بزرگتر از خودمن.. دو تا از خواهرام و برادرم ازدواج کردن. دامادامون رو بیشتر از برادرم دوست نداشته باشم کمتر از اون دوست ندارم... تو خانواده ما همیشه ی حس خواهر برادری واقعی بین ما و دامادامون بوده و همیشه هممون تو هر شرایطی پشت هم بودیم. وقتی دور هم جمع میشدیم خاکی و بی شیله پیله با هم خوش میگذروندیم و هیچوقت با وجود دامادامون حس نکردیم غریبه ای بینمونه و واقعا جزیی از خانوادمونن. هیچوقت حسادت و چشم و هم چشمی تو خانوادمون جایی نداشته و هیچوقت واسه همدیگه با داشته هامون کلاس نذاشتیم ولی تمام اینایی که گفتم ی استثنا داره و اون هم زن داداشمه... برادرم بیست و هشت سالشه قدش یک و هشتاد و هفته.. چشمای آبی فوق العاده زیبایی داره ولی اهل دوست دخترا و این چیزا نبود و با همسرش از این طریق که خواهر یکی از هم دانشگاهیای خواهرم بود و به پیشنهاد خواهر و مادرم رفتن خواستگاریش ازدواج کرد.. اینم بگم که ما تهرانیم و زن داداشم ... قدش با کفش پاشنه دو متری به شونه داداشم هم نمیرسه و بعد از ازدواجش فوق العاده چاق شده. ولی مشکل هیچ کدوم اینا نیست و این ایرادا در وهله اول به چشم هیچ کس نیومد.قبل از ازدواجشون ظاهر خیلی ساده با آرایش معمولی و لباسای ساده میپوشید..اما اگر الان که یکساله ازدواج کردن و ساکن تهرانه ازش یه عکس بگیرید و با عکس یکسال پیشش مقایسه کنید به هیچوجه قادر نیستین تشخیص بدین که این همون آدمه.. چه از لحاظ شخصیتی و چه از لحاظ ظاهری صد و هشتاد درجه تغییر کرده. اوایل که وارد خانواده ما شد من و خواهرام به این امید که زن یه دونه داداشمونه و بعلاوه اومده تو شهر غریب و کسی رو اینجا نداره سیل محبتمون رو به طرفش سرازیر کردم ولی انقدر جواب محبت رو بد داد و از محبت سو استفاده کرد که همه رو از خودش روند.. با گستاخی و بی محبتی تمام جواب تمام محبت ها رو داد.. از وضع ظاهرشم که واقعا نمیدونم چی باید بگم... اصلا انگار نه انگار همون دختره... هفت قلم آرایش غلیظ مانتو کوتاه شلوار تنگ کفش پاشنه بلند و البته تمام این خریدا ماهی یه بار و از گرون ترین پاساژای تهران باید انجام شه.. تو خونه دست به سیاه و سفید نمیزنه در صورتی که قبل از ازدواج واسه داداشم کلی از استعداد کدبانویی و آشپزیش حرف زده بود. الان یکساله ازدواج کردن  ولی انقدر خرج ظاهرش و چیزای الکی میکنه که داداشم با اینکه بابام براش خونه خریده و حقوق خوبی هم میگره کلی رفته زیر قرض و بدهکاری. اصلا همه اینا به کنار فضای صمیمیو خاکی خونمون رو با ادا و اصول و کلاس گذاشتن و عشوه ریختناش خراب کرده. داداشم هم فکر میکنه مثل خواهرای خودش بی ریا و تو جمع خانواده اینجوریه ولی تو رفتارای داداشم هم میشه نشونه های نارضایتی رو دید.. باور کنید ما اصلا خانوادمون طوری نیست که بخوایم با کسی لج کنیم یا هیچ کدوممون قصد نداریم خواهر شوهر بازی در بیاریم و با وجود تمام این رفتارا همیشه بیشترین احترام ممکن رو بهش گذاشتیم . ولی واقعا به نظر شما این درسته که اون جواب محبت مارو با گستاخی و بی محبتی داد؟! این درسته که از شهرستان اومده و اینجوری داره از سادگی داداشم سو استفاده میکنه و انقدر انداختش زیر قرض؟! بخدا من و خواهرام با اینکه وضع مالیمون خدا رو شکر بد نیست هیچوقت چنین توقعاتی نداشتیم. دوستان اگه میشه راهنماییم کنید که چه رفتاری باید نشون بدم. چه جوری باید همون سادگی و خاکی بودن رو به جمع خانوادمون برگردونم؟! آخه چه جوری میتونم همونجوری که رو دامادامون که تو هر شرایطی از زندگیم پشتم بودن و واقعا مثل برادرمن رو زن داداشم که همچین آدمیه حساب خواهری بکنم... خواهش میکنم راهنماییم کنید که چه رفتاری باید داشته باشم. با وجود همه این کاراش دلمم براش میسوزه.. حس میکنم تو زندگیش کمبود داشته که الان رفتارش, اینطوری شده! 👇🌻 @adminam1400 ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#پرسش_اعضا 🌻🍃 سلام یه سوالی داشتم از عزیزان گروه تو رو‌خدا اگه کسی قطعی راه حلی میدونه دریغ نکنه
پاسخ اعضا 🌙🌸 سلام روز بخیر. میخواستم برا اون دوستمون چند تا شغل خانگی پیشنهاد بدم. پارچه‌ی برش خورده از تولیدی بیارن بدوزن. بسته بندی هر چیزی از ظروف یکبار مصرف تااااا جوراب و روسری و ... اگه جا و مکان دارن درست کردن رب گوجه،رب غوره،رب انار،آبلیمو،خیارشور،ترشی،مربا... دوخت سرویس آشپزخونه آنلاین شاپ اگه پارکینگ یا انباری مناسب دارن یه مغازه بزنن، از لباس زنونه تا کالای خواب،پارچه فروشی،خرازی،بدلیجات تاااا هر چیزی که سرمایشون میرسه. 🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹🌸 سلام. برا دوستی که پدرشون مدتهاست سرفه میکنن،با مشورت پزشک شربت زادیتن بخورن. 🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹🌸 باسلام اون خانمی که چن ماهه ازدواج کردن ومادر شوهرشون ازشون بچه میخاد وکیست ریز دارن. این کیستها رفع میشن باداروی هورنونی اگه قرص ال دی بهتون نمیسازه برید پیش دکتر تاداروتدن عوض کنه وبا شوهرتون هم قرار بزارید هرکی راجه به بچه دار شدن پرسید بگید تا دو سال نمیخایم بچه بیاریم البته در ظاهر. ... تا از حرف وحدیث وسوال دجواب راحت باشید . اصلا مسائل خصوصی زندگیتون رو عمومی نکید به مردم چه مربوط که شماها بخایید پاسخ راستشو بگید اصلا به حرف اطرافیون گوش نکن وصبور باش به وقتش داروها جواب میده وباردار میشی 🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹🌸 اون خانمی که پدرتون از پاییز سرماخورده ودکتر هم رفته وخوب نشده سرفشون احتمالا آلرزی دارن. پیش پزشک آلرژی وحساسیت برن. حتما دارو الرزی بهش میدن اگه سرفه های خشک میکنه وبا انتی بیوتیک خوب نشدن احتمالا اسپری میدن 🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹🌸 سلام خدمت خاهر عزیزی که پدرشون سرفه میکنه ..عزیزم تو شونه هاشو خیلی چرب کنیدو لیوان بندازید( بادکش کنید) خیلی موًره ..البته سه شب تا یک هفته ‌...و بعدشم اگر کرسی باشه بهتره نبوده حتما گرم کنید ..برای فرج اقا امام زمان صلوات 🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹🌸 سلام.در پاسخ به خانمی که گفته پدرش از اول پاییز مریضه و خوب شده ولی سرفه میکنه. خواهر آویشن شیرازی.گل پنیرک وگل ختمی رو دم کنید بدید بخوره.گل پنیرک برا سرفه عالی هستش انشالله خوب میشن برای ظهور صاحب الزمان عج صلوات 🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹🌸 سلام وقت تون بخیر کسی که پرسیده بودند بابام از اول پاییز سرماخوردند وسرفه شون باقی مانده یاشربت آویشن بخرند یادانه به آب کم بریزند روش غلیظ شد زیرگاز خاموش کنند و میل کنند 🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹🌸 سلام میخوام یه کم درد و دل کنم با شما ها که شاید مثل من تموم وقت همدمتون گوشیه چون افسرده شدیم چقدر ما دهه ۶۰ مظلوم هستیم خودمون به سختی تو خانواده پرجمعیت بزرگ شدیم بدبختی کشیدیم ازدواج کردیم بدبختی کشیدیم الان ۳۴ سالمه پسرم ۱۴ سالشه برای زنده بودن تاوان ها دادیم و تو مردم خم به ابرو نیاوردیم حالا که به یه دوره خوب رسیدیم و راحت تر زندگی میکنیم باید تاوان ندانم کاری بچه و شوهر رو بدیم الان با کوتاهی پدر تو تربیت بچه ها میرن خطا میکنن و صبح و شب من مادر میشه گریه ،میشه زجه، میشه زجرررر تا کی تاوان بدیم واقعا تا کی خدایا بسه به روزی رسیدم که میگم خدایا کاش بهم بچه پسر نمیدادی چون من نمیدونستم تو دنیای پسرا چی میگذره خدایا نفس من رو بگیرراحتم کن ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
درمان گل مژه و تیک چشم👁 از زبان حکیم خیراندیش🌸🍃 ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#داستان_زندگی_اعضا ❤️🍃 ستاره باور حرف‌های دلربا برام سخت بود از اینکه مادر ناظری فوت کرده بود نا
❤️🍃 ستاره خیلی دلم خنک شد که حداقل تلافی بلاهایی که سرم آوردن رو سرشون آوردم مادر شوهر پریسا انگار که کشف بزرگی کرده باشه بلند گفت همون کارایی که برای عروستون کردین ما هم برای دخترتون می‌کنیم اگر نمی‌تونید قبول کنید پس این ازدواجو بهم بزنید  برای عروستون هیچ کاری نکردین و رسم نداشتین نوبت پسر من شده زرنگ شدید؟ مادر شوهرم هر کاری کرد که یه جوری اون خانم رو ساکت کنه اما اون قبول نمی‌کرد و می‌گفت هر کاری برای عروستون کردید باید برای دخترتونم بکنید وگرنه ازدواج رو به هم می‌زنم.  دلم خیلی خنک شد چون خانواده پسره خیلی پولدار بودن و خوب، مادر شوهرم اینا کوتاه اومدن و قرار شد که تمام مراسماتشون عین مراسمات ما باشه مادر شوهر پریسا با من خیلی صمیمی شد چون می‌خواست سر از کارینا در بیاره با من صمیمی شد اونشب مراسمشون تموم شد ولی با شرط‌هایی که کاملاً از شرط‌های خودشون متفاوت بود وقتی که اونا رفتن مادر شوهرم توپید به من و گفت اگه دهنتو می‌بستی مراسمات دخترم به بهترین شکل انجام می‌شد دختر منم آرزو داره.  خیلی خونسرد بهش گفتم منم آرزو داشتم دلم می‌خواست همه چیزم به بهترین شکل باشه اما گفتین رسم ندارید حالا چی شده شماهایی که به سنتتون پایبند بودید و معتقد الان می‌خواید همه رو بذارید زیر پاتون؟  مادر شوهرم چرخید سمت حمید و فوری گفت نمی‌خوای یه تو دهنی به زنت بزنی که بفهمه کی باید دهنشو باز کنه و کی ببنده؟  حمید آروم گفت مامان زن من دروغ نمیگه تو خودت برای این هیچ کاری نکردی گفتی رسم نداریم حالا نوبت خواهرم رسیده همه چیز برعکس شده؟  از حمایت زیر پوستی حمید خیلی خوشم اومد بعدم از جاش بلند شده رو به من گفت پاشو بریم دیگه من توی این خونه نمیام تا وقتی که به زنم احترام بزارید.  تو راه برگشت به خونه بهم گفت خوب کاری کردی همه چیز باید یکسان باشه مادر من هر کاری می‌کرد که ازدواج من و تو مفت در بیاد اما حالا به این پسر بدبخت که رسیده لیست بلند و بالا می‌چینه. حرفشو تایید کردم و توی دلم جشن گرفتم که بالاخره انتقامم رو از مادر شوهرم گرفته بودم دوباره زندگیمون از فردا مثل قبل شد حمید درگیر کار بود و دلربا اصلاً حرفی نمی‌زد فقط یه گوشه می‌نشست و فکر می‌کرد شماره آقای ناظری رو گرفتم اما جواب نمی‌داد بالاخره بعد از چند بار زنگ زدن جوامو داد بهش گفتم فوت مادرتون رو تسلیت میگم ما رو تو غمتون شریک بدونید.  خیلی خوشحال شد و ازم تشکر کرد دوباره بهش گفتم پس کی میاید برای شروع دوباره کلاس‌ها؟  لبخند روی لب دلربا نقش بست متوجه شدم که یه چیزی هست و نمیگه به من یه دفعه ناظری گفت شما خیلی لطف دارید ولی الان برنامه‌ام خیلی شلوغه بعید می‌دونم بتونم بیام اما براتون یه نوبت می‌ذارم به محض اینکه وقتم خالی شد و سرم خلوت شد هماهنگ می‌کنم که دوباره کلاس‌ها رو شروع کنیم دلربا وقتی فهمید که ناظری قراره دوباره بیاد خیلی خوشحال بود و سر از پا نمی‌شناخت اصلاً براش مهم نبود که ناظری گفته یه تایمی رو سرم شلوغه و نمی‌تونم بیام فقط می‌گفت قراره بیاد.  بهش گفتم من نمی‌دونم چی توی سرته و داری چیکار می‌کنی اما اینو می‌دونم که ناظری یه مرد متاهله و باید حواستو حسابی جمع کنی مبادا پاتو کج بذاری.  کلافه نگاهم کرد و گفت باشه خانم مدیر من اگر خوشحالم به خاطر شروع کلاس هامه  لبخندی بهش زدم و گفتم من دخترم رو می‌شناسم مامان جان شاید الان ازم یه چیزایی رو مخفی کنی اما به مرور زمان خودم می‌فهمم و امان صد امان از روزی که من بفهمم تو چیکار کردی نگاه نمی‌کنم ناظریه دخترمه باباته یه پسر غریبه است کیه روزی که عصبانی بشم و حقیقت رو بفهمم اون وقت اون روی منو می‌بینی.  دلربا بی تفاوت به سمت اتاقش رفت و سرخوش از برگشت دوباره ناظری نشست پای درسش، با دوستم شکوفه تماس گرفتمو بهش گفتم می‌خوام برات درد دل کنم گفت سر کارم ولی حتماً حتماً میام خونتون.  از دوستای قدیمم که به واسطه شغلش یعنی مشاوره سنگ صبورم بود و راهنمایی‌های خیلی درستی بهم می‌کرد  بی صبرانه منتظر وقتی بودم که بیاد خونمون و یه راهکار خوب جلوی پام بذاره حالم مثل آدمی بود که توی یه شن روان گیر کرده و داره میره پایین به هر چیزی که دست می‌زدم بگیرمش تا از خودم محافظت کنم پوسیده بود و با هر تقلا بدتر فرو می‌رفتم ... ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
❤️🍃 شهید توکل مصطفی زاده 💜
یادی از چمران خطه لرستان شهید توکل مصطفی زاده در سرکوب گروهک های معاند نظام ، منافقین و مقابله با فتنه هایی همچون خلق عرب و غائله کردستان نقش بسزایی داشت. سرهنگ پاسدار ماشالله بازگیر؛ فرمانده سپاه ناحیه خرم آباد در ادامه بیان روایت های خود از نقش آفرینی و حضور رزمندگان لشگر 57 حضرت ابوالفضل (ع) دردوران دفاع مقدس ضمن اشاره به این که شهدا ظهر عاشورا را در دوران دفاع مقدس به صورت عملی معنا کردند و این موضوع بیانگر اوج عظمت حضرت امام (ره) هست که چنین انسان های بزرگی را تربیت کرده است در خصوص پایمردی و مقاومت شهدایی چون شهید توکل مصفی زاده گفت: شهید توکل مصطفی زاده به همراه داریوش مرادی و توکل حسنوند از جمله بچه های اطلاعات عملیات بودند که این گروه با نام گردان اخلاص شناخته شده بود درواقع رزمندگان این گروه فقط با خدا معامله می کردند. وی به حضور همیشگی این شهدا در خط اول حمله اشاره کرد و خاطرنشان ساخت: شهیدانی چون توکل مصطفی زاده از لجمن به بعد کار می کردند یعنی از لبه ی جلویی منطقه نبرد ؛ می توان گفت: سنگر استراحت این عزیزان هم در خط اول بود. این رزمنده دوران دفاع مقدس با اشاره به طولانی بودن بازه زمانی کار شناسایی مناطق تحت نظر دشمن توسط بچه های اطلاعات عملیات لشگرگفت:شهید توکل مصطفی زاده به عنوان یکی از افراد اطلاعات عملیات روزها و ساعت ها در شناسایی دقیق بود، در شاخ شمیران واحد شناسایی دستش بود ،بعد از نماز مغرب حرکت کرد به سمت خط دشمن ، دو سه روز گذشت وقتی که برگشت چکمه هایش را که درآورد پاهایش تاول زده بود. شهید توکل مصطفی زاده وی درخصوص دقت نظر شهید مصطفی زاده در رابطه با شناسایی سنگرهای دشمن بیان کرد: شهید توکل مصطفی زاده دانه به دانه سنگرهای دشمن را شناسایی می کرد؛ اطلاعات نظامی شامل جو ،زمین ، و دشمن است توکل مصطفی زاده جغرافیا ،زمین و دشمن را به خوبی بررسی می کرد. شهید توکل مصطفی زاده 1 فرمانده سپاه ناحیه خرم آباد بااشاره به نقش خطیرشهيد توكل مصطفي زاده در مبارزات دوران انقلاب در این خصوص گفت:شكوفايي جواني شهید مصادف بود با دوران مبارزات انقلاب به رهبري امام خميني (ره) ، توکل با كمك ديگر برادران و هدايت روحانيت در پخش اعلاميه ها و نوارهاي حضرت امام و تشكيل راهپيمايي نقش بسزايي داشت وي در مبارزه خستگي ناپذيرش يك هدف داشت و آن رضاي خدا بود و به همين دليل در جهت تحقق فرمان او كوشش مي كرد و نوک پیکان حمله اش به سمتِ كليه ي مظاهر كفر ،شرك و در راس آن حكومت شاه و خطوط انحرافي بود که از جمله آن ها مي توان به نقش ايشان در به هلاكت رساندن نيروهاي ساواك در زمان طاغوت و رسوا نمودن گروهك هاي چپ اشاره کرد. وی ادامه داد: سردار شهيد با پيروزي شكوهمند انقلاب اسلامي در تشكيل كميته ي مركزي با همكاري برادران همرزمش هم چون، شهيد سعيدي، شهيد پورزادي و ديگر برادران نقش فعالي داشت ودر همين راستا به برخورد شديد با گروهك ها، دستگيري ساواكي ها وهم چنین سر كوب فتنه هاي خلق عرب در خوزستان نقش فعالي داشت. ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
🌻🍃 سلام عزیزم تو رو خدا اینو بزار گروه دوستان کمکم کنید بخدا تا آخر عمر دعاتون میکنم دوستان من قبلا صورتم خیلی صاف خوب بود بدون کک مک و چروک ولی ازوقتی زایمان کردم تمام صورتم بهم ریخته چند باری بعد از زایمان خیلی لاغر کردم بهم گفتن خوب با اینکه بدنت خیلی لاغر شده صورتت خراب نشده ولی سر زایمان دومی تمام صورتم بهم ریخت لکه آورده زیر چشام پر از خطه تو رو قرآن راهنمایی کنید چکار کنم.الان ۳۱ سالمه بچه سومم باردارم رفتم دکتر گفت کاری نمیشه کرد تا زایمان نکنی ایا روغن گیاهی هست بتونم استفاده کنم که این خطا بهتر بشن تو ایینه نگاه میکنم افسردگی میگیرم بخدا جاریم همسن منه اصلا نه خطی داره نه هیچی یا حتی بیشتر عروسهای فامیل رو سی خوردی چهل سال سن دارن هیچکدوم خط زیر چشمشون نیست و بديش اینجاس تو خانواده همسرم به زیبایی خیلی اهمیت میدن من یروزی از همشون خیلی بهتر بودم حالا از همه بدتر شدم کلا صورتم پیر شده 😭😭😭😭بعدش به غیر از بوتاکس راهی هست برای چروک زیر چشم که بعد از زایمان انجام بدم .بالاخره ماسک خونگی هم اگر بلدید بهم بگید بخدا تا آخر عمر دعاگوتون هستم 💋💋مامان دلارام ❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام عزیزم انشالله خیر دو دنیا ببینی اینم بزار گروه خانمای عزیز تورو خدا هرکس میدونه جواب بده انشالله خدا خیرتون بده من خواهرم ۲۴سالشه خیلی صورت صاف و قشنگی داشت ولی مدتی هست بشدت جوش میزنه و اینکه چند تا دکتر پوست رفته ولی بی فایده چند دوره راکوتان خورده ولی بی فایده یه مدت خوب بود دوباره افتضاح شده حالا مشکل اینه که خواهرم اعصابش خرابه سر یه جریانی برای چند سال پیش بشدت عصبی میشه و موهاش خیلی ریزش داره الان فهمیدیم نه بخاطر طبع گرم نه بخاطر طبع سرد بلکه بخاطر استرس و فشاری که روش هست جوش میزنه شما میدونید برای اینکه اعصابش آروم بشه چی خوبه و اینکه کمتر استرس داشته باشه تورو خدا کمک کنید راهی برامون نمونده گاهی همه ی درها بسته میشه نمیدونم چه خاکی تو سرم بریزم😭مامان دلارام ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام عزیزم الهی خیر دو دنیا ببینی حبیبه جان اینم بزار گروه دوستان اگر میدونن راهنمایی کنن دوستان من سر بارداری دوم رو گونه ها و بینی لک اوردم الان بچه سومم چهارماه حامله هستم شما راهکاری ندارید چی بخورم لک نیارم😭😭 و اینکه آیا برای خط زیر چشم هیچ پماد یا روغنی نیست استفاده کنم.سر نمازام برا همتون دعا میکنم برای همه بی اولادها مخصوصا دختری از دیار کریمان که همشهری هستیم. همه دختر پسرهای جوان سبز بخت بشن.منم باشم اورانوس ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام ادمین عزیز خسته نباشید من یه سوال دارم از شما لطف کنید جواب من بدید خواهر من سنش رفته بالا از ۱۸ سالگی خا ستگار داشته تا الان که ۵۰ سالشه به این دلیل همش خواهرم جواب رد داد چون رو قیافه حساسه به یکی از خواستگار ش پدرم قبول نکرد ولی بعدن خودشم قبول نکرد خواهرم مجرده الان یه آقای که یه پسر ویه دختر دار که هر دو تا ش ازدواج کردن آقای ۵۴ سال سنش بالا نشون میده و خوشگل هم نیست خواهرم میگه دلم نمی شینه می ترسم بعدش مشکل پیش بیاد از آن طرف هم پیش داداشم زندگی می کنه زن وبچه فشار میارن، خواهش میکنم زودتر جواب بدین آقا منتظر جوابه ببخشید طولانی شد ❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام دوستان لطفاً اگر کسی تجربه ای داره کمک کنه مادرم ۷۰سالشه و دیابت داره چند ماهی هست که کشاله رانهاش درد داره و خوب نمیتونه راه بره. موقع راه رفتن درد داره ... برا دیابتش زیر نظر بهترین دکتره ولی این سخت حرکت کردنش داره بیشتر میشه دکتر گفته آنقدر متفورمین خوردی زده پات. آیا کسی درمانی چیزی سراغ داره که راحت و بدون درد قدم برداره. می‌ترسیم زمین گیر سه خدای نکرده. و یه مشکل دیگه که پدرم هشتاد سالشه و به شدت پیرچشمی داره خودش میگه خیلی خیلی ضعیف میبینم دکتر هم گفته برا پیر چشمی عینک و.. درمانی نداره لطفاً اگر راهکاری دارین بفرمایید تعجیل در فرج آقا امام زمان صلوات ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام وقت بخیر چند وقت پیش دخترم برای ازبین بردن خالهای قهوه ای رودستش ازپماد شاخ سوز استفاده کرد حالا جاشون گوشت اضافه آورده میخواستم ببینم راه درمانش چی هست کسی این تجربه رو داشته ممنون ❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام خانم حبیبه جان برای گشایش بخت دختر ان چی کار کنیم ❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام وخسته نباشیدخدمت ادمین عزیزواعضای کانال یه سوال داشتم اگه کسی تجربه واطلاعی دراین موردداره ممنون میشم کمکم بکنه من 23سالمه شهریورسال93که13ساله بودم ازدواج کردم ورفتم سرزندگیم یعنی کلاس هفتم روکه خوندم وقبول شدم دیگه مدرسه نرفتم وادامه ندادم وشدیداعلاقه به درس خوندن دارم واگه قسمت باشه میخوام الان ادامه تحصیل بدم(اگه شوهرجان مخالفت‌ نکنه)البته دوتابچه مدرسه ای دارم میگن مدرسه بزرگسالان یاشبانه خوبه راستش خواستم تفاوت این دوتاروبهم لطف کنید بگید میخوام همه شرایطشونوبدونم وراهنمایی کنیدکه چیکاربایدبکنم واینکه میگن مدرسه
بزرگسالان غیرحضوری هست درسته؟ (غیرحضوری خیلی بهتره)خداخیرتون بده من قم زندگی میکنم واینکه نزدیک جمکران اگرمدرسه خوب سراغ داریدبهم بگیدپیشاپیش ممنونم ازپاسخ گوییتون🌺 👇🌻 @adminam1400 ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
💜🍃 سلام عزیزم حیبیه جان انشالله خیر ببینی من میخوام این داستان بزاری گروه تا دوستان قضاوت کنن.حدود ۷سال پیش من ازدواج کردم یعنی همان زمانی تو نامزدی بودم خواهری داشتم ۱۷ساله که بسیار زیبا و نجیب و با حیا ابرو بود همان حین نامزدی من کلی خواستگار براش پیدا میشدحتی زمانی که من مجرد بودم ولی بخاطری من جلوش بودم نتونست ازدواج کنه زیبایی خواهرم به حدی بود که تو مدرسه تو فامیل زبانزد بودتمام همکلاسیاش و دخترهای فامیلمون حسرت زیبایی خواهرم میخوردن😭😭😭حالا برم سر اصل مطلب زمانی که عقد کردم خواهرم خواستگاری از اقوام نزدیک داشت که که تمام مدت نامزدی من پیله بودن خواهرم بگیرن برای پسرشون.اون پسره پدرش فوت کرده چندساله چندبار گفتن ماهم گفتیم ن .مادره پسره با جادو جمبل سرکار داره بشدت زیاد هرچی از مان از اونا اصرار پافشاری بیشتری .خواهرم گریه میکرد اشک میرخیت که من حسن( همون پسره منظورم)نمیخوام و اون پسره هم گریه میکرد من فقط اینو میخوام تمام در و همسایه رو واسطه کرده بود که بچه یتیمی هست اگر ندینش اهش میگیره دامنتون و مریم (یعنی خواهرم) سیاه بخت میشه بالاخره با اصرار این و اون پافشاری پدرمادرم خواهرم با حالت ناراضی و گریه راضی شد نشون نامزدی بیارن همچین که نشون آوردن خواهرم تمام شب گریه میکرد من اینو نمیخوام ماهم باهاش گریه میکردیم😭😭😭نمیدونم چه مرگمون شده بود قدرت ن گفتن نداشتیم ،تا اینکه بخاطر گریه های زیاد خواهرم پدرم نشون برد داد پس .بدبختی از اینجا شروع شد دوباره اصرار پافشاری گریه های شدید پسر و دوباره فرستادن اطرافیان فامیل دوست آشنا که اگر مریم به حسن ندین سیاه بخت میشه چون آه بچه یتیم پشت سرش هست .خواهرم به حالتی شده بود میگفت وقتی پسره نبینم میخوامش وقتی ببینمش حالم بد میشه تن و بدنم بلرز میفته فقط دلم میخواد بمیرم ولی زن این نباشم .این داستان یکماه ادامه داشت هی از ما ن از اونا اصرار پافشاری (خانواده مادری و حتی مادرپسر هم بسیار با دعا جادو سرکار دارن )تا اینکه دیدیم یروز بالاخره با پافشاری زیاد خواهرم مریم نشست سرسفره عقد 😭😭😭ک ای کاش هیچ وقت این اتفاق نمیفتاد.خواهرم یکساعت نشست سر سفره عقد پاشد دیگه همراه پسره نرفت اومد خونه تمام اونشب تا صبح گریه کرد،هرکار کردیم با پسره بره بیا قبول نکرد.زمانی هم که عقد کردیم پسره روی واقعیش نشون داد یروز اومد خونمون وقتی دید خواهرم نمیره خونشون و اجازه نمیده اون بیاد به خواهرم گفته بود اصلا تورو نمیخواستم بخاطر اصرار مادرم بوده .حتی بمن گفتن تو دوس پسر داشتی ولی من باز اومدم خواستگاریت(اینارو همون اقوامش فکر کنم یادش داده بودن که بترسونش تا راضی به ازدواج بشه ) زمانی این حرفها به خواهرم زد خواهرم دیگه نتونست تحمل کنه دوباره میگم تمام مدت عقد فقط همین ربع ساعت حرفی که با خواهرم زد و جروبحث فقط همین خواهرم نه باهاش رفت نه اومد 😭😭😭بالاخره بعد از کشمکش فراوون بخشش مهریه تا بابام پول دادگاه همچی داد راضی شد بیاد طلاق بده یعنی خواهرم فقط یکساعت سر سفره عقد نشست 😭😭😭.ما ااز اون روز روی خوش زندگی رو ندیدیم من نمیدونم ایا ما مقصریم چون بعد از اون اتفاق همه مارو مقصر کردن و شروع کردن به بدوبیراه گفتن از دوست آشنا فامیل بالاخره تا هرجا تونستن مارو خراب کردن بعد از اون اتفاق هر خواستگاری برای خواهرم میا بنا به دلیلی بهم میخوره .بنظر شما آیا حقی بگردن ماهست ما مقصریم !!! آخه پسره ازدواج کرده بچه هم داره حتی یروز از داداشم حلالیت طلبیده بخاطر بدی های که بما کردن ،خواهرم فقط ۱۷سال داشت اصلاثبات فکری درستی نداشت و اما این ۷سال به اندازه ۱۷سال بما گذشت صورت بسیار زیبا صاف خواهرم از بین رفت پر شده از جوشهای خیلی وحشتناک 😭😭😭😭با اعصاب خیلی ضعیف و ریزش مو بشدت هرچی هم دکتر می‌بریم فایده نداره بعضیها میگن چله افتاده بعضیها هم معتقدن مادره پسره جادوگره بختش بسته .حالا قضاوت از شما آیا ما مقصریم و اگر مقصریم به اندازه تمام دنیا درد کشیدیم آیا کافی نیست 😭😭😭😭 ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#پرسش_اعضا 🌻🍃 سلام عزیزم تو رو خدا اینو بزار گروه دوستان کمکم کنید بخدا تا آخر عمر دعاتون میکنم د
پاسخ اعضا 🌙🌸 سلام باید حرف مغز و خواهرت را گوش کنی 🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺 سلام خدمت حبیبه خانم عزیزواعضای محترم گروه،،خانمی که گفته بودن لاغرن،برگ یونجه خشک شده روپودرکرده روزی ی قاشق باشکرمخلوط شود میل کنیدیابانبات،،برالک صورت دو عددقرص آسپرین رو پودر کرده وبامقداری ژل آلوورا مخلوط کرده روصورت میمالیم تا بیست دقیقه بماند روزی یکبار انجام دهید تا نتیجه بگیریدتایکماه،وبراکسانی که ادرارشون بی اختیار می‌ریزه سنجدروآسیاب کرده روزی یک تادوقاشق تو ابمیوه،شیریاماست ویاباآب خورده شود،پوکی استخوان را هم برطرف میکند. برافرج مهدی فاطمه(س)صلوات بفرستید 🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺 با سلام خدمت همه ی شمامخاطبین محترم وتشکرازحبیبه خانم که انشالله اجرشون روازخدای مهربون بگیرند...درموردسوال خانم که براسرفه پرسیده بودن این مطلب رومن ازکانال سیاهدونه که مجریش آقای محمدامین احسانیان است یادگرفتم وهمیشه دعا گوشون هستم...برای برطرف شدن سرفه هنگام سرما خوردگی روی انگشت شصت دست یک خط وسط است زیراون خط وسط رومقداری چهار تخمه یا بارهنگ با نوارچسپ پهن میچسپانیم بعدازیک ساعت آبریزش وسرفه بطورمعجزه آسا کم میشود وبعدازیکروزقطع میشود من همه شربتا وجوشونده هارو امتحان کرده ولی بیفایده بودولی اینکاربرامن جواب داد...برااون خانمی که فرزندش سرفه خشک طولانی مدت داردهم حتماانجام دهد امتحانش ضررنداره البته چندین بارانجام دهید تاکاملا درمان شوید...جمال دلربای مهدی فاطمه(س)صلوات التماس دعا🙏🌹🌹 🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺 سلام به همه در جواب خانمی که بچشون موقع شیرخوردن گازشون میگیره عزیزم بچه منم همین کارو میکرد اینقدرکه میترسیدم شیرش بدم خواهرشوهرم گفت هروقت گرفت بینی شو بگیر نمیتونه نفس بکشه ولش میکنه چند بار اینکارو کردم یادش رفت راحت شدم 🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺 سلام دخترم من یه مرد نزدیک به سن 60 سال یه توصیه بهت می کنم تا قبل از عقد به هیچکس خودتان را وابسته نکن خدانگهدارت دختر گلم 🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺 سلام خانمی ک شوهر چشم چرون داره این مشکل خیلیاست ولی شوهر شما باید خودش ب نتیجه برسه ک چشم چرونی گناهه ، وگرنه شما خودتم بکشی اون کار خودشو مبکنه اول از همه منابعی در اختیارش بزار تا خودش متوجه بشه و یه اتفاقی در درون خودش بیوفته ادمی که گناه براش معنا نداره میگه خب چرا اینکار لذت بخشو نکنم؟ ولی وقتی خود طرف به گناه بودن و ممنوعه بودن چیزی پی ببره خودش از خدا خجالت میکشع کتاب سه دقیقه در قیامتو دانلود کن یا بگیر بده بخونه فایل صوتی شنود رو از گوگل بگیر قسمتایی که در مورد نگاه حرامه رو بده گوش کنه...در مورد شخصیه ک تجربه نزدیک ب مرگ داشته هم جذابه هم اموزنده ۱۶ فایله و هر فایل ۴۰ دیقه ولی ارزش گوش دادن داره و اون قسمتایی مهم بده گوش کنه در این فایل اون شخص دیده که یک شخص چشم چرون بخاطر این خصلتش زندگیش از هم پاشیده و نابود شده...‌زنش بخاطر رقابت باخانمای بدحجاب و واسه اینکه نشون بده ب شوهرش اونم میتونه مثل بقیه جذاب بشه لباسای بد و ارایش و...رو انتخاب میکنه. مرده به زنه بخاطر یه زن بدحجاب خیانت میکنه. زنه هم محض رقابت ب شوهره خیانت میکنه دخترشونم ب پیروی از مادرش دختر خرابی میشه و کلا نابود مبشه زندگیشون اینا بخاطر یه چشم چرونی بود اگه مردی خودش ب گناه بودن نگاه حرام پی ببره حتی اگ همه شرایط جور باشه بازم ب زنش خیانت نمیکنه پس عوض دعوا و اعصاب خوردی سعی کنید منابعی در اختیارش بزارید تا خودش ب اشتباه بودن چیزی پی ببره 🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺 سلام عزیزان وقتتون بخیر خانمی که فرمودی به یه پسر علاقه داری اما اون خبر نداره وپرسیدی هر وقت تصویر پسره اومد به ذهنم فکرم رو به چه مشغول کنم؟؟....عزیزم هر وقت اومد تو ذهنت فقط لااله الاالله بگو و محکم بگو.این از القائات شیطان هست...لا اله الاالله که بگی از ذهنت میره...این شماره حرم امام حسین علیه السلام هست1640 زنگ بزن وصل میشه به روضه ی منوره بعد هر چه خاستی با امام حرف بزن و صلاح خودت رو از امام بخواه ..کمکت میکنه 🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺 سلام بر همه‌ی عزیزان برا خواهری می‌نویسم که مشگل سرفه پدرشون رانوشتن که از اول پاییز سرما خورده و هنوز سرفه می‌کنه عزیزم اگر امکانش هست بهترین دارو شیر الاغ هست اگر میتونید تهیه کنید و بدون گرم کردن بخورند سریع سرفه قطع میشه باتشکرازادمین عزیزوباارزوی سلامتی همه ی عزیزان ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
درمان نفخ معده 💨 از زبان حکیم خیراندیش🌸🍃 ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
🌱 روایت است كه سیاهی را نزد شاه مردان حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام آوردند كه دزدی كرده بود حضرت به او فرمود: ای اسود! تو دزدی ؟ گفت : آری یا امیرالمؤمنین. حضرت فرمود: آیا قیمت آنچه دزدیدی به یك دانگ و نیم زر می رسد؟ گفت : بله یا امیرالمؤمنین ! حضرت فرمود: یك بار دیگر از تو بپرسم ، اگر اعتراف آوردی دست ترا ببرم . گفت : چنان كن یا امیرالمؤمنین ! حضرت بار دیگر از وی بپرسید و او اعتراف آورد. امیرالمؤمنین علیه السلام دست راستش را ببرید. آن سیاه، دست بریده را در دست چپ گرفت و بیرون رفت . خون از دستش می چكید. ابن كرار به وی رسید، گفت : یا اسود! دست تو را كه برید؟ گفت : امیرالمؤمنین ، پیشرو سفیدرویان و سفید دستان و مولای من و مولای جمله مخلوقات و وصی بهترین پیغمبران . ابن كرار گفت : او دست تو را بریده است و تو مدح و ثنای او می گویی ؟ گفت : چگونه نگویم كه دوستی او با گوشت و پوست و خون من آمیخته است . وی دست من را به حق برید، نه به باطل . ابن كرار پیش امیرالمؤمنین علیه السلام آمد و آنچه شنیده بود باز گفت ، امیرالمؤمنین علیه السلام گفت : ما را دوستانی باشند كه اگر به ناخن پاره پاره شان كنیم ، جز در دوستی نیفزاید و دشمنانی نیز باشند كه اگر عسل در گلویشان كنیم ، جز دشمنی نیفزاید. امیرالمؤمنین علیه السلام ، فرزندش حسن علیه السلام را فرمود كه آن سیاه را باز آورد. حضرت فرمود : ای اسود! من دست تو را بریدم ، تو مدح و ثنای من کردی! مرد سیاه گفت: من كه باشم كه ثنای تو كنم . حضرت دست او بر جای خود نهاد و ردای مبارك خود بر وی افكند و دعایی بر آنجا خواند، در همان حال دست وی درست شد، چنانكه گویی هرگز نبریده اند. 🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱 حضرت آیه اللّه حاج میرزا جواد آقا تهرانی (رض) با همه مهربان بود و خوش رفتار. هیچ كس را نیازرد، حتّی آزار موری را تاب نمی آورد. این جریان كه از خانواده ایشان نقل شده معروف است : آخر شبی از مسافرت برمی گردند. دیروقت است و موقع خواب و استراحت . به ملاحظه اینكه خانواده ناراحت و بدخواب نشوند از كوبیدن در خودداری می كند. پشت در تكیه می زند و منتظر می ماند. پس از لحظاتی همسر ایشان كه مشغول خواب و استراحت بوده اند در عالم رؤ یا می بینند كه كسی به او می گوید: برخیز! برخیز و در منزل را بگشای ! همسر محترمه میرزا جواد آقا از خواب بلند می شود و در را باز می كند و می بیند میرزا پشت در است . سؤ ال می كند: آقا! حال كه از سفر آمده اید پس چرا در نزدید؟ آقا می فرماید: دیدم نیمه شب است و دیروقت ، نخواستم اسباب زحمت شما را فراهم كنم ! هرگز از كسی به بدی یاد نكرد و به احدی رخصت غیبت نمی داد. اگر كسی به قصد غیبت لب می تكاند می فرمود: یا باید در گوش خود پنبه ای بگذارم كه اظهارات شما را نشنوم و یا از خدمتتان مرخص شوم ! دلا معاش چنان كن كه گر بلغزد پای فرشته ات به دو دست دعا نگهدارد 🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱 مرحوم حجه الاسلام والمسلمین حاج سیّد احمد آقا خمینی می گفت : وقتی كه ازعراق می خواستیم به كویت برویم به دلیل ممانعت برگشتیم . از ساعت پنج صبح برای اینكه كسی در نجف خبردار نشود بین الطّلوعین حركت كردیم به سوی كویت . در مرز كویت ما را راه ندادند. ما برگشتیم به مرز عراق . ترین وجه با امام برخورد كردند. حتّی یك اتاق كه امام در آنجا استراحت بكند به ما ندارند. سرانجام امام عبایشان را انداختند در كنار یك اتاق مخروبه كه آنجا بود و دراز كشیدند. ساعت یازده دوزاده شب بود كه از بغداد گفتند: به بصره برگردید. ما به بصره برگشتیم . ساعت یك یا یك و نیم بعد از نیمه شب به شهر بصره رسیدیم . یك ساعتی طول كشید تا مقدّمات كار را انجام بدهیم . بالاخره ساعت دو بود كه امام خوابیدند. طولی نكشید كه من یك مرتبه دیدم زنگ ساعت به صدا درآمد. وقتی ساعت را نگاه كردم دیدم ساعت چهار نیمه شب است و امام برای نماز شب بلند شدند. یك پیرمرد كه از ساعت پنج صبح تا دو بعد از نصف شب نخوابیده وقتی می خوابد یادش می ماند ساعت را كوك كند كه برای نماز شب بیدار شود. قال رسول اللّه صلی الله علیه و آله : قَیِّدوا العِلمَ بِالكِتابِ: علم و دانش را به وسیله نوشتن دربند كنید . داستانهايي از علما/عليرضا حاتمي ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
❌ شش ماهی از زایمان ناموفقم گذشته بود ولی نمیدونستم چرا انقدر حالت تهوع دارم همسرم مدام بغلم میکرد و میگفت حتما خبراییه عشقم همیشه م بهم روحیه میداد و میگفت تو دوباره مادر میشی بهترین مادر دنیا هم میشی بعدشم چشمکی بهم میزد و میگفت تو جواب دعاهای مادرمی اما انگار خبری نبود چند بار ازمایش داده بودم منفی بود یه روز رفتم دستشویی که یه دفه مثل چند دفه ی قبل که سقط داشتم همون حالتا برام پیش اومد با وحشت همسرمو صدا کردم تا بیاد کمکم کنه. رنگ به رخسار نداشتم با کمک همسرم سرپا ایستادم بوی خیلی بدی توی دستشویی پیچیده بود جوری که نمیشد نفس کشید وقتی چیزی رو که سقط شده بود دیدیم شاخ دراوردیم . من غش کردم ولی صدای همسرم رو میشنیدم که سریع زنگ زد به پلیس...👇🏻🔞 https://eitaa.com/joinchat/3033399661Cce36688bbf کانال مخصوص میباشد❌❌❌
❤️🍃 با سلام و خسته نباشید من دختری 27 ساله هستم که توی یه شرکت مهندسی کار می کنم. از نظر تحصیلات خانواده و ظاهر و حتی موقعیت در جایگاه کاملا مناسبی قرار دارم. پسرهای زیادی هم تمایل به برقراری ارتباط با من هستند و 4 سال با یک پسر 26 ساله دوست بودم که در نهایت پیشنهاد ازدواج داد و من قبول نکردم. ولی توی محیط کار با پسر مدیر عامل که 30 ساله هست و یک ساله که با زنش از تحصیل در خارج برگشته و توی همین شرکت کار می کنه برخورد کردم. چون پسر بسیار خوش رویی هست در ابتدا رابطه همکاری بینمون خیلی دوستانه و صمیمی بود. ولی کم کم این آقا شروع کرد به زیاد کردن رابطه و ابراز علاقه بیش از حدو رابطه ما شکلش کم کم تغییر کرد. باید بگم من از همون ابتدا از این آقا خوشم می اومد ولی هیچ وقت به برقراری یه ارتباط عاطفی باهاش فکر نمی کردم.چون ایشون متاهله بعد از یه مدت که صمیمی تر شدیم از مشکلاتش به من گفت و اینکه زنشو دوست نداره و زنش بهش بد کرده و نمی تونه باهاش زندگی کنه و گفت که می خواد با من باشه. من در ابتذا این رابطه اصلا واسم جدی نبود ولی با اصرار این آقا که الان 8 ماه از رابطم باهاش می گذره الان خیلی احساسم بهش زیاد شده و علاقم بیشتر شده. این آقا میگه جدا میشه.البته رابطه ما توش کشمکش زیاد بوده .به خاطر اینکه من خیلی عذاب می کشم و بحث و جدل زیاد می کنم. ولی تو این 8 ماه بهانه های مختلفی آورده که برای زمینه سازی جدایی چه کارهایی میکنه . مثلا بسیار سرد و بد با همسرش برخورد میکرد که اونم از این وضع خسته بشه ولی همین 2 ماه قبل زنش شک کرد که این آقا با کسی رابطه داره و بخاطر اینکه آبرو ریزی نشه این آقا مجبور شد یکم رفتاراشو با زنش بهتر کنه که موضوع ارتباطش با من علنی نشه. ولی توی این 2 ماه به من دروغ میگه که هنوز روابط سردی داره و وقتی من چند بار متوجه شدم گفت به خاطر اینکه من ناراحت نشم. تا حالا چندین بارم هست که خواستم ازش جدا بشم. ولی این آقا هر دفعه با گریه و زاری که بدون من نمی تونه برگشت. برای خود منم سخته چون از اینکه این رابطه به اینجا رسید ناراحتم و نه راه پس دارم و نه راه پیش… اصلا نمی دونم چه جوری من شکل دوستی ساده ای که با این آقا داشتم به همچین رابطه عشقی رسید. خیلی سردرگمم… این آقا میگه جدا میشه و به خاطر تماس ها و اس ام اس های زنش برای اینکه به گفته خودش منو ناراحت نکنه دروغ هم گفته… خواهش می کنم کمک کنید بهم … ❤️❓❤️❓❤️❓❤️❓❤️❓ سلام من 20 سالمه و  تو خیالاتم ازدواج کردن خیلی هیجان انگیزه ، داشتن کسی که آدم دوسش داشته باشه و بتونه بدون محدودیت و اجازه گرفتن از کسی باهاش رفت و آمد داشته باشه خیلی جذابه، هر جور که تجسم می کنم به این نتیجه می رسم زندگی آدم بعد از ازدواج خیلی لذت بخش تر می شه و نمی تونم بفهمم چرا بعضی از افراد متاهل میگن ای کاش ازدواج نمی کردیم. یعنی این افراد نیاز عاطفی و جسمی ندارن و بودن کنار همسر براشون لذت بخش نیست ؟ یا ادا در میارن و منکر حقیقت می شن؟ به نظرم داشتن ارتباط عاطفی و جسمی و ... چیز کمی نیست که کسی بگه ترجیح میدم نداشتمش و مسئولیت و مشکلات الانم نبود؟ واقعا این افراد ترجیحشون اینه این دسته از نیازاشون براورده نشه ولی مسئولیت و مشکلات فعلی رو نداشته باشن؟ یعنی کلا نمی فهمم چرا بعضی از افراد میگن دوست دارم مجرد بمونم یا ای کاش مجرد بودم؟  شاید بگین اینا نیازاشون رو جور دیگه برطرف می کنن، ولی به نظر من رابطه ی دوستی و ... نمی تونه جایگزین ازدواج باشه، چون به هر حال محدودیتاش و استرس و ترس و .. توش خیلی خیلی بیشتره که اصلا نمی شه مقایسه کرد، منصفانه نیست بگیم تو همه ی روابط دوستی دو طرف همه جوره با هم رابطه دارن چون هممون می دونیم این حقیقت نداره و اکثر افراد تو دوستی محدودیت های زیادی رو رعایت می کنن.  چرا این افراد میگن نمی خوایم ازدواج کنیم؟ و  سوالم از افراد متاهل دارم.  چقدر تفاوت هست بین زندگی مجردی و متاهلی ؟ آیا واقعا زندگی متاهلی به همون اندازه که تو تخیلات مجردی تون خوب بود الانم  خوبه؟ آیا لذت عاطفی و جسمی که می برین به همون اندازه که قبل از ازدواج فکر می کردین هست؟ اگر نیست چقدر تفاوت وجود داره؟ بعد از ازدواج احساس پشیمونی نکردین که ای کاش مجرد بودم؟ 👇🌻 @adminam1400 ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#پرسش_اعضا 🌻🍃 سلام عزیزم تو رو خدا اینو بزار گروه دوستان کمکم کنید بخدا تا آخر عمر دعاتون میکنم د
پاسخ اعضا 🌙🌸 سلام.خانمی که گفته بودن پدرشون سرماخوردن ومرتب سرفه میکنن.میخواستم بگم که ازصمغ عربی استفاده کنن واقعا جواب میده مقدارکمی ازصمغ رواسیاب کنیدبامقداری نشاسته تواب سردحل کنیدوهرروزبدین بخورن انشاالله سرفه هاشون تموم میشه ☀️🍃☀️🍃☀️🍃☀️🍃☀️🍃 سلام وادب به دوستان عزیز گروه😘 صحبتم خطاب به اون خانمی هست که میگند اشکالی نداره که زن از مرد بزرگتر باشه وحضرت خدیجه 45 ساله بوده با حضرت محمد ازدواج کرده این حرف کاملا اشتباه هست که تو دهن خیلیا افتاده اولا خوبه کتاب خونده بشه حضرت خدیجه یکسال یا نهایتا دوسه سال از حضرت محمد بزرگتر بوده، کلی روایت داریم که ازدواج باپیرزنان موجب تباهی بدن مردان هست لطفا در کانال بانوان آقای احسانیان عضو بشید این لینک کانال https://eitaa.com/joinchat/3089433007Cfe1ed13b11 وصوت ازدواج باپیرزنان که موجب تباهی مردان میشه رو گوش کنید. خدا وکیلی این چه توصیه ای هست که توصیه میکنید چه اشکالی داره زن 20 سال بزرگتر باشه😳 تو رو خدا تا از چیزی مطمئن نشدید حرف نزنید در روایتی خواندم اگر چیزی رو صد در صد نمیدونستی اصلا نظر وفتوا ندید که به جهنم میرید. چون رحم پیرزن مثل کوره ی آهک میمونه زن که سنش بالا میره رحم به شدت صفرایی میشه پسر جوان نباید با پیرزنان ازدواج کنه وهمچنین اینکه خانم هایی که سنشون بالا هست وچند بچه دارند با پسران مجرد ازدواج می‌کنند 90 درصدشون طلاق می‌گیرند ویا اینکه بعد از مدتی سرکوفت می‌شنوندکه آقا پسرگفتند ای کاش باهات ازدواج نمی‌کردیم حسرت عروسی خیلی چیزهای دیگه به دلمون موند خدا شاهده چندین مورد اینطور دیدم (دختر مهتاب) ☀️🍃☀️🍃☀️🍃☀️🍃☀️🍃 روی صحبتم باخانمی که گفتن شوهرشون چشم چران هست من نمیتونم به شما راه حلی بدم ولی شما دوتااشتباه بزرگ انجام داری میدی که خواهشا دیگه انجام نده اول اینکه قطع رابطه اصلا راه حلش نیست اینجوری داری خودتومحدودمیکنی وبعدش خودت آسیب میبینی به جاش سعی کن توجمع بیشتر پیش شوهرت باشی ودوم نبایدبه شوهرت بگی چشم چرون این باعث میشه هرچی شمابگی اون بیشتراین کارو بکنه اگه توی خیابون به زنی نگاه کرد یواش وباسیاست وعشوه یه نیشگون بهش بگیر بگو سوگلی پیشت هست امیدوارم مشکلتون باسیاست ودرایت خوتون حل بشه ☀️🍃☀️🍃☀️🍃☀️🍃☀️🍃 سلام پسر روستایی که دندونش آبسه کرده خون میاد هر روز صبح ظهر وشب بخور بده چند تکه زغال داغ سرخ شده روش اسفند دانه عنبر نسا و کندر و سیاه دانه بریز دهانش باز کنه روی دودش نفس بکشه تا دود به دندونش برسه روزی سه بار انجام بده عفونت سر دهان دندان وبینی خوب میشه سعی کن دو هفته انجام بدی خانم ۴۲ ساله که پریود نمی شی دکتر رفتی خوب نشدی کانال دکتر احسانیان عضو شو پیام‌ها رو بخون مثل تو بودن و خوب شدن حتی باردار شدن ☀️🍃☀️🍃☀️🍃☀️🍃☀️🍃 سلام لطفا در مورد سن ازدواج حضرت خدیجه سلام الله علیها توجه کنید . در طول تاريخ نسبت به حضرت خدیجه سلام الله علیها خیلی حسادت بوده خانم پاک دامن که تاجر بوده به مردان توجهی نداشته چشم پاک بودن .هرخانمی دوست داشتن همسر پیامبر شوند .و دستگاهای تبلیغاتی دشمن به‌ شدت سعی می کردند.این بانوی بزرگوار رو زیر سوال ببرند.مثلا عایشه به شدت به ایشان حسادت می کردند و می خواستند سن این بانو رو زیاد نشون بدن وسن کم خودشون رو کم و خوب جلوه بدن.روایات جعلی بعد از پیامبر به شدت زیاد بوده حتی افرادی پول می گرفتند و روایت دروغ می ساختند.حتی لعن ونفرین بر امام علی علیه‌السلام رو رواج دادن.حضرت خدیجه سلام الله علیها در۵۰ سالگی از دنیا رفتن.تاریخ ازدواجشون ۱۵ سال قبل بعثت بوده.سال رحلتشون هم ۱۰ بعثت بوده.از ازدواج تا رحلت میشه ۲۵ سال. پس ۲۵ سال با پیامبر زندگی کردند.۵۰ سال عمر داشتن . کل عمر ۵۰ سال از ۲۵ سال زندگی مشترک کم کنید میشه ۲۵ . خانمها ایشون موقع ازدواج ۲۵ سال داشتن . یکم تحقیق کنید سخنرانی گوش بدین .تاریخ بخونید . تو اینترنت سرچ کنید .البته در کتابهای مختلف اهل سنت سن عایشه را که حساب کنید می بینید سن عایشه هنگام ازدواج ۲۱ سال بوده.مواظب باشید چیزی نگید که اون دنیا نتو نیم جواب بدیم .اینها احاديث جعلی هست که درمورد رسول الله درست کردند.تا به رسول در طول تاريخ توهین شود ورسول الله منفور شود و مردم مسلمان نشوند. ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
درمان سردی روان😵‍💫 از زبان حکیم خیراندیش🌸🍃 ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#داستان_زندگی_اعضا ❤️🍃 ستاره خیلی دلم خنک شد که حداقل تلافی بلاهایی که سرم آوردن رو سرشون آوردم م
❤️🍃 ستاره رفتارهای مشکوک دلربا هر روز بیشتر و بیشتر می‌شد و من تنها بودم تا اینکه یه روز ناظری باهام تماس گرفت و گفت می‌خوام بیام برای هماهنگی کلاس‌های دخترتون منم به رسم ادب استقبال کردم وقتی دلربا فهمید سر از پا نمی‌شناخت لباس‌های مناسب پوشید و منتظر نشست ساعت ۴ بعد از ظهر بود که سر و کله ناظری پیدا شد دلربا به قدری از دیدن ناظری خوشحال بود که انگار نامزدش وارد خونه شده ناظری شروع کرد با من حرف زدن بیشتر از هر چیزی حواسم به واکنش‌های دخترم و این مرد بود ناظری حرف می‌زد و من اصلاً به حرفاش گوش نمی‌دادم یه لحظه انگار فقط فهمیدم داره بابت غیبت ناگهانیش ازم عذرخواهی می‌کنه گفت بازم معذرت می‌خوام باید قبل از اینکه برم بهتون اطلاع می‌دادم یا حداقل بعدش زنگ می‌زدم و خبر می‌دادم که چند وقتی نیستم ولی از شدت ناراحتی فوت مادرم نتونستم تمرکز کنم و تماس بگیرم واقعاً غم از دست دادن مادر خیلی بزرگه و فکر نمی‌کنم چیزی توی این دنیا بتونه این غم رو تسکین بده.  سری تکون دادم لب زدم بله حق با شماست ولی هیچ غمی سخت‌تر از غم از دست دادن فرزند نیست امیدوارم هیچ پدر و مادری همچین غمی رو تجربه نکنه ناظری هم به تایید حرفم سرش رو تکون داد اوردن چای رو بهانه کردم که برم و تنهاشون بذارم ببینم چی میگن، ی دیوار وسط خونمون بود و نشیمن از پذیرایی جدا می‌کرد بیشتر جای دکوری بود و ی جورایی ی نصفه دیوار به حساب میومد خودم رو پشت دیوار پنهان کردم شاید باطن کارم غلط باشه اما باید سر در می‌آوردم و می‌فهمیدم که چه اتفاقی بین دخترم و معلم زبانش افتاده، صدای ناظری اومد که گفت چرا انقدر تابلو بازی در میاری؟   دلربا فوری ازش عذرخواهی کرد و گفت دیگه حواسمو جمع می‌کنم تکرار نمی‌شه.  ناظری هم بهش گفت عشق کوچولوی من این چند روز چیکار می‌کرد؟    یه لحظه نفسم رفت مرتیکه بیشعور به دختر من گفت عشق کوچولو؟ دلربا خیلی خوشحال و سرخوش گفت هیچی مامانم هی سوال پیچم کرد و ازم چیزی می‌پرسید انگار می‌خواست سر در بیاره اما من هیچی نگفتم خیالت راحت.  مطمئن شدم که دختر احمق من داره یه کاری می‌کنه فوری رفتم به اشپزخونه و سینی چای رو حاضر کردم و بردم براشون دوباره جلوی من شروع کردن به حفظ ظاهر و خیلی عادی رفتار کردن اما تو وجود من ولوله‌ای به پا بود می‌دونستم که اگه به حمیدم بگم اهمیتی نمیده فقط سر کاره هر کاری بود باید تنهایی انجام می‌دادم ناظری بعد از خوردن چاییش از جاش بلند شد و گفت پس من فردا میام اینجا برای شروع دوباره کلاس‌ها.  انقدر که هر دوشون با عجله و مشتاق عمل کردن من فرصت نکردم ناظری رو جواب کنم و بهش بگم نمی‌خواد بیای یا حداقل یه مقدار ازش زمان بخرم برای اینکه بتونم یه راه درست رو پیدا کنم رفت و امدهای ناظری به خونه ما شروع شد، نزدیک اومدن ناظری که میشد دلربا عین ی دختری که تازه نامزد کرده به خودش میرسید و منتظر بود، بهش که اعتراض میکردم این چه وضعیتیه حق به جانب میگفت مامان انقدر گیر الکی نده میخوام مرتب باشم. زندگی من فقط شده بود نگرانی در مورد دختر دسته گلم کنترلش از دستم خارج شده بود و نمی‌دونستم باید چیکار کنم چند بار به ناظری تیکه انداختم که مواظب رفتارت باش و حواسم حسابی بهت هست اما اون انقدر بی‌حیا بود که خودش رو می‌زد به کوچه علی چپ و جوری رفتار می‌کرد که انگار نه انگار رابطه ش با دختر من فراتر از یه معلم و کارآموزه. حمیدم که کلاً ما رو رها کرده بود و تمام خانواده و زندگیش شده بود کار، برای دور کردن دلربا از ناضری و عوض کردن حال و هوای همه مون به حمید پیشنهاد دادم که بریم مسافرت اونم قبول کرد وقتی به ناظری خبر دادم که ما چند روزی رو نیستیم خیلی راحت ازم پرسید جدیداً شما با من خیلی سرسنگین شدین و مثل قبل نیستید مشکلی پیش اومده؟ واقعاً نمی‌دونستم در برابر وقاحت این مرد باید چی بگم فقط بهش نگاه کردم و از کنارش رد شدم دلربا فوری اومد کنارمون سن و سالش خیلی کم بود و درک نمی‌کرد یک مرد برای چی باید به یه دختر این سنی نزدیک بشه ولی من خودم حواسم به دخترم بود. سه شنبه بود که راه افتادیم به سمت ویلای شمال پدر حمید دقیقاً از وقتی که رسیدیم دلربا سر ناسازگاری گذاشته بود به بهانه‌های مختلف یا غر می‌زد یا داد و بیداد می‌کرد یه روز با پدرش توی خونه نشسته بودیم و چایی می‌خوردیم که دلربا اومد سر مسائل مختلف بیخودی غر زد و بد قلقی کرد که حمید سرش داد زد و اونم گریه کنان به سمت اتاقش رفت، دست آخر من متهم شدم به اینکه اونو رو بد تربیت کردم و عرضه نداشتم برای دخترم درست مادری کنم. ... ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
☀️🍃 حق الناس بودن نگاه به خانه مردم🌸🍃 پرسش :نگاه کردن به خانه مردم که زن نامحرم برهنه است حریم خصوصی حساب میشه حق الناس است؟ پاسخ :حق الناس است. حفر چاه فاضلاب تا عمقی که به آب برسد🌸🍃 پرسش :حفاری چاه به مصارف فاضلاب تا عمقی که به آب برسد چه حکمی دارد؟ پاسخ :اگر بر خلاف قوانین و مقررات نباشد و ضرری به همسایگان اطراف نزند مانعی ندارد نوشتن مبلغ چک بودن اطلاع از سفید امضاء بودنش🌸🍃 پرسش :یک روز داداشم نزد من آمد و یک برگ چک نزد من آورد و به من گفت که مبلغ ۷ میلیون تومان را داخل آن بنویسم چون نمیخواست به دستخط خودش باشد من ندیدم که آن چک سفید امضا است، بعد که آن مبلغ را نوشتم دیدم که آن چک سفید امضا است یعنی فکر میکردم که آن برگ چک از خود داداشم است حالا آن چک رو داداشم خرج کرده و صاحب آن چک مجبور به پرداخت آن میباشد آیا حق الناس به ذمه من است خواهشا کامل و واضح توضیح دهید؟ پاسخ :اگر اطلاعی از این موضوع نداشته اید حق الناسی بر ذمه شما نیست تصرف در اموال عمال رژیم طاغوت 🌸🍃 پرسش :پدر بزرگ من قبل از انقلاب در جریان مبارزاتی که داشتند یکی از نیروهای امنیتی رژیم را گروگان میگیرند و بعد از تخلیه اطلاعات برای آزادی او درخواست وجه زیادی میکنند، این وجه را میگیرند و او را آزاد میکنند، قسمتی از پول صرف مبارزه قسمتی صرف مستمندان قسمتی صرف کار فرهنگی و قسمتی هم بین خودشان تقسیم میکنند جهت گذرندان زندگی، سوال بنده این است که که این پول که وارد زندگی خانواده من شده حرام بوده یا حلال؟ پاسخ :گرفتن پول از او جایز نبوده مگر اینکه یقین داشته باشند که پول او حرام است و آن را بگیرند و به مستمندان بدهند تصرف در اموال شریک بهائی بعد از جداشدن🌸🍃 پرسش :اگر کسی با شخص بهائی کار کند و بعد از مدتی از او جدا شود و جنسی از او نزد وی بماند آیا باید به عنوان امانت یا مظالم از طرف او رد کند و ضامن است؟ پاسخ :اگر امانت بوده باید به او برگرداند در غیر این صورت می تواند از آن استفاده کند. حق الناس بودن انتقال بیماری به دیگران🌸🍃 پرسش :اگر شخصی غیر عمد بیماری خودش را به شخص دیگری منتقل داد مثل ایدز ، و دیگر به آن شخصی که ایدز به او منتقل شده چیزی نگوید آیا حق الناس است یا نه؟ پاسخ :حق الناس است و باید اطلاع دهد. نجس کردن اموال عمومی🌸🍃 پرسش :نجس کردن اموال عمومی چه حکمی دارد؟ پاسخ :این کار جایز نیست. استفاده از باقی مانده محصول توسط دیگری در صورت اعراض صاحبش🌸🍃 پرسش :آیا برداشت کشت دوم برنج که از ریشه ان به وجود می آید درمیان مزارعی که صاحبان آن به آنها اهمیت نمی دهند و احتیاجی به آن ندارند و اگر محصول همانطور درزمین بماند خراب میشود توسط افراد دیگر چه حکمی دارد و آیا این رها کردن اعراض محسوب نمی شود؟ پاسخ :اگر از آن صرف نظر کرده اند مانعی ندارد. شستن ماشین با آب نهرها 🌸🍃 پرسش :شستن ماشین با آب نهرهای بزرگ و کوچک چه حکمی دارد؟ پاسخ :اگر به حداقل قناعت کنند مانعی ندارد مگر اینکه مالک صریحا نهی کرده باشد. دلالت واگذاری حق به خدا 🌸🍃 پرسش :میخواهم بدانم گفتن این که من میگذرم ولى بخدا واگذارشان میکنم، آیا حلال کردن اشخاصى که به کسى بدى میکنند هست یانه؟ مخصوصا تاکید بر واگذارکردن بخدا در مورد اینکه خدا تقاص آنها را دهد؟ پاسخ :این عبارت به این معناست که حلال نکرده بلکه به خدا واگذار کرده که او حقش را بگیرد. ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
🌻🍃 سلام  فکر نمیکردم یه روزی همچین مشکلی به مشکلاتم اضافه بشه. برادرم ۵ سال از من کوچکتره و زودتر از من چند ماهیه ازدواج کرده با دختری ۱۸ ساله‌ .   این دختر توی دوران دوستی شون به من پیام میداد و اصلا نجابت و سنگینی و وقار تو رفتارش نبود و هی میگفت من عروستم ... منم سرد یا اصلا جوابشو نمیدادم . میگفت هدفش آشنایی با منه ولی یعدها فهمیدم جز دو بهم زنی هدف دیگه ای نداره. این دختر از نظر شخصیتی و خانوادگی و مالی و تحصیلی و چهره و اخلاق و همه چی از خانواده ما خیلی پایین تره. برادرم هم درس نخونده و بعد دیپلمش رفته سراغ شغل ازاد و درآمد خوبی هم داره با سن کمش. خلاصه به هر ترفندی که بود عقل برادرم رو دزدید و داداشم خونوادم رو تحت فشار گذاشت که باهاش ازدواج کنه و ما هم به ناچار قبول کردیم.  بماند که برادرم سر همون پیام دادن ها و دو بهم زنی های دختره چقدر به ناحق یه من فحش های ناموسی داد و حتی میخواست کتکم بزنه ... ، بعد اون ماجراها من نسبت به برادرم سرد شدم و با دختره هم سرد برخورد کردم.  اما از سادگی و دل رحمی خودم چندین بار خواستم با دختره خوب باشم اما انگار ظرفیت خوبی کردن نداره و فقط دوس داره سر کوچکترین حرفی که من باهاش میزنم یا حتی با داداشم میزنم منو بکوبونه و باهام مخالفت کنه و ... انگار از اینکه من و داداشم حتی در حد یه جمله با هم حرف میزنیم احساس ناراحتی میکنه و چون داداشم دیوونه ست و هر آن ممکنه بخاطر زن عتیقش منو بزنه و بهم بی احترامی کنه من جرات حرف زدن و جواب دادن به دختره رو ندارم ...  این دختره خیلی رو مخ منه ... همیشه از این میترسم که نکنه من ازدواج کردم بیاد و زندگی منو بهم بریزه ! باور کنید انقدر موجود عجیبیه که من با دیدنش عصبی میشم و کلی استرس میگیرم با اینکه هر وقت میان خونه مون فقط وقت غذا خوردن میبینم شون. همه ش تو اتاقن با هم میرن و با هم میان اصلا دختره پیش ما و مامانم نمیمونه !  فقط در حضور داداشم پیشمون میشینه و میمونه! شاید فکر کنید مشکل از منه ... اما به من بگید من با این همه بی احترامی چطور کنار بیام ... من چون اخلاقشون رو میدونم در حد سلام باهاشون حرف میزنم و فقط سکوت میکنم اما دیگه خسته شدم ... نحوه برخورد درست با همچین موجودات عجیب و غریبی چیه؟ انقد هم سطح شعورشون پایینه که هر چی هم بخوام درست و غلط و بشون بگم نمیفهمن و بدتر بی احترامی میکنن. کلا از نظر فرهنگی صفر هستن هم زنش هم داداشم. 🌻🌱🌻🌱🌻🌱🌻🌱🌻🌱 سلام گلم اینم میزاری گروه در مورد تجربه خواستگاری و یه نصیحت به دوستان گلم .دوستان عزیزم من چندسال پیش تو مسجد. دختر خانمی بسیار زیبا دیدم خیلی خیلی زیبا ،از اونجایی که ینفر از آشناها بمن سپرده بود برام یه عروس زیبا پیدا کن من ایشون معرفی کردم بالخره بعد از پرس جو آدرس شماره تلفن پیدا کردیم قرار ‌گذاشتیم با مادر اقاپسر .وخوداقاپسر و زن داداششون به خونه این بنده خداها رفتیم از اونجایی که بنده شناختی از این دختر خانم نداشتم‌نمیدونستم وضع مالی در چه حده ولی دختری بسیار نجیب با ابرو و بسیار زیبا که خواستگاران بسیاری هم تو مسجد داشت، یک روز رفتیم خونشون بنده خداها وضع مالی خیلی خوبی نداشتن خونه زندگی خیلی ساده ولی بسیار تمیز وسایل خونه همینجور ساده تمیز .ولی اقاپسر خانواده خیلی سطح بالا و پولدار . وقتی از در وارد شدیم مادر اقاپسر وقتی با این وضع زندگی فقیرانه روبروشد خیلی ناراحت شد و فیس کرد واقعا من اون روز خیلی ناراحت شدم اصلا چایی نخورد و پر از تکبر یه گوشه نشست و حرف نزد و عروسشون هم شروع کردن به تیکه انداختن خداشاهده که اون روز من غم تو چهره اون دختر خانم دیدم و بسیار بسیار از رفتار زننده زشت این بنده خدا ناراحت شدم .حالا میخوام اینو بگم این خانم تا جایی من خبر دارم بیشتر از صدجا رفت خواستگاری آخرش یک تک دختر خیلی زیبا که تحصیل کرده از خانواده سرشناسم بودن گرفتن برای آقازاده اشون .حالا بریم سر اصل مطلب روزی نیست که این خانم با عروسش دعوا نداشته باشن چقدر بهش بی احترامی میکرد تا اینکه با یک بچه از آقازاده ایشون طلاق گرفت و خونه هرچی پسر ایشون داشت بجای مهریه گرفت بچه اش هم داده این خانم بزرگ میکنه،ولی اون دختر خانم زیبا ازدواج کرده الان سه تا بچه داره چه زندگی خوبی همه حسرت زندگیشو میخورن .چقدر احترام خانواده همسرش رو دارن حتی مادرشوهرش زمان کرونا سخت مریض شد به گفته خود مادرشوهرش اگر این عروسم نبود کمکم کنه میمیردم، حالا میخوام اینو بگم دوستان عزیز تکبر چیزی خوب نیست بخدا قسم آدم تاوان تمام ریز به ریز کاراش تو همین دنیا پس میده هواسمون به رفتارمون باشه چکار میکنیم این خانم اون روز میتونست با یه لبخند یه چایی بخوره و بعد بیا بیرون بمن بگه از لحاظ مالی بهم نمیخوریم نه اینکه با حرفا و حرکاتش دل بشکونه.امیدوارم درسی برای همه باشه
🍎 ☠ در ایران: ✍ در این میانگین سن ابتلای بانوان ایرانی به سرطان پستان 10 سال زودتر از استاندارد جهانی است که جای تأمل و نگرانی دارد☠ ❌مصرف بالای فست فود، الکل، سیگار، آلودگی‌های محیطی و استرس نیز احتمال بروز سرطان را تا ۳۰ درصد بالا برده است⚠️ ✍ سبک زندگی سالم احتمال را به میزان قابل توجهی کاهش می‌دهد . ✍ با تغذیه سالم، پیاده روی و ورزش می‌شود آمار ابتلاء به سرطان به نصف کاهش داد . ✍ عفونت اچ پیلوری با بهداشت مواد غذایی مرتبط است و عفونتی است که پیش نیاز ابتلاء به سرطان معده محسوب می‌شود . ✍ گنجاندن غذاها، تمام خوراکی های تازه و مواد غذایی مانند حبوبات و ادویه‌هایی مانند زردچوبه، به رژیم غذایی ضروری است، حذف این مواد از چرخه غذایی نسل جدید را مستعد بیماری کرده است . 🥝🥝🥝🥝🥝🥝🥝🥝 ❤️کمک به ❤️ ✍️ مصرف عسل طبیعی به‌ صورت ناشتا برای بسیار مفید است . ✍ شربت عسل طبیعی با کمی پودر زنجبیل نیز مفید است، چون خشکی زنجبیل باعث می‌شود با سرعت بیشتری رطوبت قلب را کاهش دهد . ✍ برای سرعت بخشیدن به درمان می‌توان از شربت عسل و زعفران نیز بهره جُست . 🥥🥥🥥🥥🥥🥥🥥🥥🥥 ✨ : 👈 ویتامین‌هایی که بدن انسان در نیاز دارند - ویتامین سی: ویتامین سی مورد نیاز خود را می توانید از طریق مصرف مرکبات، سبزیجات تیره رنگ تازه و مکمل های این ویتامین دریافت کنید . - ویتامین دی: تمام بزرگسالان زیر ۷۰ سال باید روزانه ۶۰۰ واحد بین المللی ویتامین دی مصرف کنند و حداقل ۳۰ دقیقه در معرض نور مستقیم خورشید باشند . - ویتامین ای: گوشت و ماهی، اسفناج، بروکلی و بادام سرشار از این ویتامین هستند . - ویتامین ب کمپلکس: تمام ویتامین های گروه ب را در زمستان به میزان کافی مصرف کنید . - امگا سه: این یک ویتامین نیست اما نقش مهمی در فصل زمستان برای سلامت شما دارد، اسیدهای چرب امگا سه سطح چربی خوب خون یا اچ دی ال را حفظ می کنند . 🫐🫐🫐🫐🫐🫐🫐🫐🫐 😳 : ❌ رژیم غذایی فاقد مواد مغذی مناسب می‌تواند منجر به شود . ❌ کمبود ویتامین B۱۲، ویتامین D، بیوتین، آهن و سایر مواد مغذی با ریزش مو در ارتباط است . 👈 همچنین داشتن یک رژیم غذایی سرشار از ویتامین‌ها و موادمعدنی می‌تواند به بهبود به ویژه در افرادی با مشکل کمبود مواد مغذی کمک کند . 👈 خوراک های 1- تخم مُرغ . 2- انواع توت . 3- اسفناج . 4- ماهی های چرب . 5- سیب زمینی . 6- آووکادو . 7- دانه های سویا . 🍐🍐🍐🍐🍐🍐🍐 💅 و روش‌های جلوگیری از انجام آن👇 ✍ ، که در اصطلاح علمی « » نامیده می‌شود، عادتی اجبارگونه است که بسیاری از افراد به آن مبتلا هستند . ✍ این عادت معمولاً در کودکی شروع می‌شود و عوامل متعددی مانند استرس، اضطراب، خستگی یا حتی کمال‌ گرایی در بروز آن نقش دارند . ✍ اگرچه در نگاه اول بی‌خطر به نظر می‌رسد، اما می‌تواند به مشکلات جسمی و اجتماعی جدی منجر شود . 👈 یکی از راه‌های ساده برای جلوگیری از ناخن جویدن، استفاده از بانداژ یا دستکش است، این روش دسترسی به ناخن‌ها را محدود می‌کند و از جویدن آن‌ها جلوگیری می‌نماید، همچنین فعالیت‌هایی مانند بافتنی، نقاشی یا هر نوع کار دستی می‌تواند دستان شما را مشغول نگه دارد 👈 یکی از کمک های دیگر این است که به وسیله مصرف دارو ، اعصاب خود را کنترل کنید تا کم کم این عادت را ترک نمایید . ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
🌸🍃 بخش اول✅ سلام واقعیتش من خیلی اتفاقی با این کانال آشنا شدم، راجع به یکی از رشته های تجربی سرچ میکردم که این کانال بالا اومد و چند تا از مطالب رو خوندم و یک دفعه تصمیم گرفتم اتفاقی که برای خودم افتاده و تجربه ای که کسب کردم رو بنویسم . سال 94 تصمیم گرفتم تغییر رشته بدم و به خاطر همین از شرکتی که مشغول به کار بودم استعفا دادم و  موندم خونه و درس خوندم .  تو فضای مجازی از قبل با چند نفر از آقایون ارتباط کاری داشتم و هر از گاهی که برام سوال پیش می اومد ازشون کمک میگرفتم, بعد از 3  4 ماه دیدم یکی از همون آقایونی که ازش راهنمایی میگرفتم ایمیل زدن که در حال حاضر رو چه پروژه ای کار میکنم، منم براشون توضیح دادم که میخوام تغییر رشته بدم و در حال حاضر خونه نشستم و درس میخونم، ایشون هم استقبال کردن و از اون روز به بعد به فاصله های نه چندان کوتاه پیام میدادن و از اوضاع درسی من سوال میکردن. هر بار که ایشون پیام میدادن سوال و جواب هایی میشد که باعث شده بود تایم و موضوع صحبت ما بیشتر و گسترده تر بشه با این که حدود چند سالی به ایشون ایمیل میزدم اما هیچ شناختی به جز اسم و فامیلی ایشون نداشتم، اما بعد ها ایشون راجع به خودم، اینکه چند سالمه و کجا زندگی میکنم پرسید.  متقابلا منم همین سوالات رو از ایشون پرسیدم, اون دورانی که درس میخوندم هیچی به اندازه درس برام اهمیت نداشت، اما به پیام های اون آقا هم جواب میدادم، چون از نظر خودم  ارتباط خاصی  نبود و همش 5 دقیقه بیشتر وقت منو نمیگرفت، مثلا سلام خوبی درس ها چطور پیش میره و منم پاسخ میدادم سلام ممنون خوبه. اما این رابطه به احوال پرسی های ساده و مختصر ختم نشد و جوری شده بود که من ساعت ها پای لپ تاپ مینشستم و با ایشون چت میکردم با این که نزدیک به کنکور بود، خلاصه من کنکورم رو دادم و قبول هم نشدم، اما همچنان با اون آقا در ارتباط بودم، اون زمان اصلا نمیدونستم اسم این  نوع رابطه رو چی بذارم، راستش خودم از 13 سالگی تو اینترنت بودم به خصوص به خاطر رشته تحصیلیم و تو دوران دبیرستان هم تو چت روم های مختلف چت میکردم اما اون دوران برای من به سر رسیده بود و اون زمان که 24 سالم بود از آشنایی تو فضای مجازی متنفر بودم. راستش این جور رابطه ها رو سطح پایین هم میدونستم اما خودم دچارش شدم بدون اینکه بخوام مخصوصا که میدیدم رابطه م با اون اقا خیلی مثبته و همه ش پر از چیزهای خوبه، ایشون مشوق من  تو تغییر رشته بودن حتی بعد اینکه قبول نشدم تاکید داشتن که دوباره بخونم، فیلم ها و کتاب های خوب معرفی میکردن, اصلا خبری از حرفای احساسی  و آبکی نبود. خلاصه 7 8 ماهی از ارتباط مون گذشته بود که 1 روز راجع به موضوعی داشتیم صحبت میکردیم که یه حرفی زد که معنیش این میشد که مجرد نیست، من پرسیدم مگه شما متاهلی؟ گفت میخوره مجرد باشم یا متاهل، گفتم نمیدونم، خودتون بگید با یه ایموجی خنده نوشت متاهلم با این که رابطه ما احساسی نبود خشکم زد و تا چند ثانیه فقط یه نوشته همراه با خندش زل زده بودم.  اصلا نمیدونستم چه واکنشی نشون بدم، اما خودم رو زدم به خونسردی گفتم عه نگفته بودی، چند وقته؟ گفت 2 ساله. بعدش یه بهونه ای آوردم و خداحافظی کردم ازش, خیلی ناراحت شده بودم حتی میخواستم براش ایمیل بزنم شما که متاهلی بیخود میکنی با دخترهای دیگه ارتباط میگیری، دوباره پیش خودم گفتم الان یه اسم میذاره رو رابط مون خودش رو توجیح میکنه، مثلا میگه ما نوع دوستی مون احساسی نیست و دوستی ما اجتماعی و از این جور چرت و پرت ها. خلاصه با این که میدونستم متاهله  اما فردا که پیام داد جوابش رو دادم و انگار نه انگار چیزی عوض شده (اشتباه اول)،  اما بعد مدتی طاقت نیاوردم و بهش گفتم شما متاهلی و من نمیتونم هیچ نوع رابطه ای باهات داشته باشم، اونم بر خلاف انتظارم قبول کرد و گفت نمیخوام اذیت بشی، چند روزی گذشت و اون آقا دوباره اومد و پیام داد که من نمیتونم, من 1 روزه تمام باهاش بحث کردم و سعی کردم متقاعدش کنم که این رابطه اشتباهه، اما ایشون قبول نکرد و دلیل و برهان خودشو داشت آخر به اینجا ختم شد که فقط ماهی دو بار به هم پیام بدیم (اشتباه دوم). اما ایشون سر قولی که داده بود نموند و بازم هر روز پیام میداد، منم اول با سختگیری اما بعدش راحت جوابش رو میدادم و بدم هم نمی اومد, اینم بگم از اون خداحافظی و برگشت مجددش دیگه ابراز احساست و دوست داشتن هاش شروع شد و  تمام حرفش این بود که تو دنیا هیچ کس مهمتر از من براش نیست.  1 سالی گذشت و اتفاق خاصی نیافتاد اما خب هر روز که از  رابطه مون میگذشت، نگرانی من بیشتر میشد چون منم بهش داشتم وابسته میشدم، هم  وابسته هم که دوستش داشتم از لحاظ شخصیتی برام جذاب بود .... ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
🌱 مرحوم حجه الاسلام دكتر امینی چنین می نویسد: پس از گذشت چهار سال از فوت مرحوم پدر بزرگوارم آیه اللّه علاّمه امینی نجفی یعنی سال یكهزار و سیصد و نود و چهار هجری قمری ، شب جمعه ای قبل از اذان فجر ایشان را در خواب دیدم . او را شاداب و خرسند یافتم . جلو رفته و پس از سلام و دست بوسی عرض كردم : پدر جان ! در آنجا چه علمی باعث سعادت و نجات شما گردید؟ گفتند: چه می گویی ؟ مجدّداً عرض كردم : آقاجان ! در آنجا كه اقامت دارید، كدام عمل موجب نجات شما شد؟ كتاب الغدیر... یا سایر تالیفات ... یا تاسیس و بنیاد كتابخانه امیرالمؤمنین علیه السلام ؟ پاسخ دادند: نمی دانم چه می گویی . قدری واضح تر و روشن تر بگو! گفتم : آقاجان ! شما اكنون از میان ما رخت بر بسته اید و به جهان دیگر منتقل شده اید. در آنجا كه هستید كدامین عمل باعث نجات شما گردید از میان صدها خدمت و كارهای بزرگ علمی و دینی و مذهبی ؟ مرحوم علاّمه امینی درنگ و تامّلی نمودند. سپس فرمودند: فقط زیارت ابی عبداللّه الحسین علیه السلام . عرض كردم : شما می دانید اكنون روابط بین ایران و عراق تیره و تار است و راه كربلا بسته . چه كنم ؟ فرمود: در مجالس و محافلی كه جهت عزاداری امام حسین علیه السلام برپا می شود شركت كن . ثواب زیارت امام حسین علیه السلام را به تو می دهند. سپس فرمودند: پسرجان ! در گذشته بارها تو را یادآور شدم و اكنون به تو توصیه می كنم كه زیارت عاشورا را هیچ وقت و به هیچ عنوان ترك و فراموش نكن . مرتباً زیارت عاشورا را بخوان و بر خودت وظیفه بدان . این زیارت دارای آثار و بركات و فوائد بسیاری است كه موجب نجات و سعادتمندی در دنیا و آخرت تو می باشد... و امید دعا دارم . آری ! علاّمه امینی با كثرت مشاغل و تالیف و مطالعه وتنظیم و رسیدگی به ساختمان كتابخانه امیرالمؤمنین علیه السلام در نجف اشرف مواظبت كامل به خواندن زیارت عاشورا داشتند و سفارش به زیارت عاشورا می نمودند و به این جهت خودم حدود سی سال است مداوم به زیارت عاشورا می باشم. 🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱 زمان امام صادق علیه السّلام بود شخصی بنام نجاشی استاندار اهواز و فارس بود، یكی از كشاورزهای قلمرو حكومت او به حضور امام صادق (ع) آمد و عرض كرد: در دفتر مالیاتی نجاشی ، مبلغی را به نام من نوشته اند، نجاشی از شیعیان شما است ، اگر لطف می فرمائی نامه ای برای او بنویس تا ملاحظه مرا بكند. امام صادق (ع) برای نجاشی نامه ای ، این گونه نوشت : بسم اللّه الرحمان الرحیم سّر اخاك یسّرك اللّه . :بنام خداوند بخشنده مهربان ، برادر دینی خود را خوشحال كن ، خداوند ترا خوشحال می كند. هنگامی كه این نامه به دست نجاشی رسید، وقتی دریافت كه نامه امام صادق (ع) است ، گفت : این ، نامه امام صادق (ع) است ، آن را بوسید و به چشم كشید و به حامل نامه گفت : حاجت تو چیست ؟ او گفت : در دفتر مالیاتی تو، مبلغی را به نام من نوشته اند. نجاشی گفت : آن مبلغ ، چه اندازه است ؟! او گفت : ده هزار درهم است . نجاشی ، منشی خود را طلبید، و جریان را به او گفت و به او دستور داد كه آن مالیات را بپردازد و نام آن كشاورز را در دفتر مالیات ، خط بزند، و سال آینده نیز همین كار را در مورد او انجام دهد. پس از این دستور، نجاشی به آن كشاورز گفت : آیا تو را خوشحال كردم ؟. او گفت : آری فدایت شوم . سپس نجاشی دستور داد یك كنیز و یك غلام و یك مركب و یك بسته لباس ‍ به او بخشیدند، و در مورد هر یك از آنها كه به او می داند، نجاشی به او می گفت :آیا تو را خوشحال كردم ؟. او در پاسخ می گفت : آری فدایت گردم . تا آنجا كه نجاشی به او گفت : این فرشی را كه روی آن هنگام دادن نامه مولایم امام صادق (ع) نشسته بودم ، به تو بخشیدم ، برادر و با خود ببر و در نیازهایت مصرف كن . آن كشاورز، خوشحال از نزد نجاشی بیرون آمد و سپس به حضور امام صادق (ع) رسید و جریان را به عرض آن حضرت رساند، و آن حضرت را خوشحال یافت ، عرض كرد: ای فرزند رسول خدا گویا رفتار نجاشی با من ، شما را خوشحال كرد؟. آن حضرت فرمود: آری سوگند به خدا او خدا و رسولش را خوشحال كرد. داستان دوستان/محمد محمدي اشتهاردي
❌❌مهم حتما بخونید لطفا❌❌❌ سلام خدمت دوستان عزیز و اعضای بزرگوار کانال ایام به کام دوستان گلم به دلیل حجم بالای پاسخ اعضا و محدودیت در ارسال روزانه یه تصمیمی گرفتیم 👇 پاسخ هایی که شما به سوالات میدین ممکنه چند روز طول بکشه که در کانال ارسال بشه چون باید به جز پاسخ اعضا مطالب دیگه ای هم در کانال بزاریم و به این خاطر که اعضای محترممون زودتر به پاسخشون برسن تصمیم گرفتیم یه کانال دیگه اختصاص بدیم به این قضیه یعنی اونجا فقط مختص پاسخ اعضا باشه پاسخ هایی که توی کانال اصلیمون جا نداریم بزاریم رو اونجا قرار میدیم یعنی یه بخشیش در همین کانال و تعدادی دیگه ش در کانال دیگه ای قرار میگیره فقط دقت کنید عزیزان هردو کانال رو چک کنید حتما ❌❌❌👆👆چون در هر دوکانال پاسخها تکراری نیستند ممنون میشم همگی اون کانال هم عضو باشید برای دسترسی بهتر به پاسخها✅✅✅👇👇👇👇 در ضمن اینجا مخزن میشه برای دسترسی بهتر به مطالبی که میخواید بعدا پیداشون کنید😍✅ https://eitaa.com/joinchat/3518169438Cd5294f4139 عضو بشید همگی🙏👆 کانال خصوصیه دوستان و مختص اعضای خودمونه🌸 🙏🌸
⭕️سنگسار شدن یک زن توسط شوهرش ساعت 7:30 😔 دیروز تو تهران میخواستن حکم رو اجرا کنن، خیلی وحشتناک بود! زن رو گذاشته بودن تو چاله و تا سینه زیر خاک بود به شوهرش التماس میکرد که ببخشتش، اما مرد دستش را پر از سنگ کرده بود و منتظر دستور قاضی بود و با تمام انزجار نگاهش میکرد و میگفت که باید قصاص بشه زن التماسش میکرد، اما مرد فقط دنبال قصاص بود و فریاد میزد و به زن لگد میزد... کاملا دچار جنون شده بود و میگفت مگه من چیکارت کرده بودم و خودش رو میزد. خیلی دردناک بود... ترس در چشمان زن موج میزد و با صدای بلند داد میزد که منو ببخش، بخاطر دختر کوچیکمون منو ببخش، قول میدم که جبران میکنم... عده ای داد میزدن ببخشش و عده ای دیگر میگفتن بکشش! شوهر رو به قاضی کرد و گفت حکم رو اجرا کن، قاضی به زن گفت که وصیتی نداری؟ زن گفت فقط به من اجازه بدید یک بار دیگه بچه ی خودم را شیر بدم... بچه ی ۲۰ ماهه را براش آوردن و زن را از خاک بیرون کشیدن تا به بچه شیر بدهد. اما در عین ناباوری ....👇🔞 https://eitaa.com/joinchat/3033399661Cce36688bbf چه صبری داری خدا😭👆
احساس توانمندی و کشف توانایی ها و استعداد ها ✅ بهبود روابط عاطفی و مسئولیت پذیری ✅ جذب پول و ثروت و.... ✅ احساس ارزشمندی و لیاقت ✅ غلبه بر ترس‌ها و افزایش اعتماد به نفس ✅ رفع افسردگی و استرس و.... اینجا بهت آموزش میدم چطور اول یک برند عالی از خودت بسازی تا بتونی زندگی عالی خلق کنی👇👇 ☆꧁༒☬عزت نفس ☬༒꧂☆ ◦•●◉✿ 🌿🌺🌿 ✿◉●•◦ https://eitaa.com/joinchat/3920298929Cbd23662cbb ♦️بهترین سرمایه‌گذاری ، سرمایه‌گذاری روی شخصیت خود ارزشمندت هست دوست خوبم.
تو شایسته بهترین زندگی هستی الماس وجودت رو کشف کن😍 بزن رو علامت سوال تا بگم چیکار باید کنی 😇👇         💎 💎  💎 💎     💎 💎 💎 💎 💎 💎    💎💎💎💎💎💎💎💎       💎💎💎❓💎💎💎          💎💎💎💎💎💎                💎💎💎💎                      💎💎 👆اینجا دنیات‌ عوض میشه
📢 هر روز بخوانیم 🔹 امروز؛ صفحه صد و هشتاد و دو قرآن کریم سوره مبارکه الأنفال ✏️ توصیه مهم حضرت آیت‌الله خامنه‌ای: هر روز حتماً قرآن بخوانید حتّی روزی نیم صفحه، روزی یک صفحه بخوانید، امّا ترک نشود. در دنیای اسلام هیچ کس نباید پیدا بشود که یک روز بر او بگذرد و آیاتی از قرآن را تلاوت نکند. ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽