#همسرداری 🌿
همسرم متشکرم
🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁
برای همه وقتهایی که مرا به خنده وا واداشتی
برای همه.وقتهایی که به حرفهایم.گوش کردی
برای همه وقتهایی که به من.شهامت و جرات دادی
برای همه وقتهایی که با من شریک شدی
برای همه وقتهایی که با من به گردش اومدی
برای همه وقتهایی که خواستی در کنارم باشی
برای همه وقتهایی که به من اعتماد گردی
برای همه وقتهایی که مرا تحسین کردی
برای همه وقتهایی که باعث راحتی و آسایش من هستی
برای همه وقتهایی که گفتی دوستت دارم😍
برای همه وقتهایی که در فکر من بودی
برای همه وقتهایی که برایم.شادی اوردی
برای همه وقتهایی که به تو احتیاج داشتم و تو کنارم بودی
برای همه وقتهایی که دلتنگم بودی
برای همه وقتهایی که به من دلداری دادی
برای همه وقتهایی که در چشمانم نگریستی و صدای قلبم را شنیدی
به خاطر همه این ها هیچ وقت فراموش نکن که......
همیشه برای گوش دادن به حرفهایت امادگی دارم
همیشه پشتیبانت هستم
من مثل کتابی گشوده برایت خواهم بود......فقط کافیست چیزی را از من بخواهی بلافاصله از ان تو خواهد شد❤️❤️
میخواهم.اوقاتم را در کنار تو باشم
من کاملا به تو اطمینان دارم و تو امین من هستی
در دنیا تو از هر چیزی برایم مهمتر هستی
همیشه دوستتتتتتتت داررررررررررررررم
چه به زبان بیاورم و چه نیاورم
همین الان در فکر تو هستم
تو همیشه برای من شادی می اوری به خصوص وقتی که لبخند بر لب داری
و
من همیشه برای تو اینجا هستم و دلم.برایت تنگ است🌹🌹
هر وقت احتیاج به درد و دل داشتی روی من حساب کن
❤️❤️❤️❤️تو
در
تمام
ضرباقلبم
حضور
داری❤️❤️❤️
همسرررررررم عاشقانه دوستت دارم و خالصانه پای مردانگیت خوآآآآآآهم ماند❤️❤️💋💋💋🌹🌹🌹
بفرست براش😁😍
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
#نکته
اقایون !
یادتون باشه اگه می خواین راحت زندگی کنین !!! یک سوم اون چیزهایی رو که میشنوین و می بینین رو باید ندیده و نشنیده بگیرین (خودتون رو به نشنیدن و ندیدن بزنید)
نادیده گرفتن ،چشم پوشی کردن از خیلی از چیزهایی که ازش اگاهین در مواردی که جزیی هستن از ضروریاته.
و اتفاقا اگر تو امور اساسی نباشه خیلی هم خوبه!
چون اگر خودتون رو خیلی جاها به نشنیدن و ندیدن نزنید مجبورین دایما درگیر بشین .
و چون جزییات زیاده دایما باید سر چیزهای کوچیک دعوا کنین.
و این میشه زندگی الان ما
پس آقای عزیز ....لطفا الکی تو هر چیزی سرک نکش ...دنبال آتو گرفتن نباش ...الکی شکاک نباش ....چون نتیجه اش نه تنها خوب نیست که پیش بینی قطعی و مسلمش رنج کشیدن خودته ....
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#داستان_زندگی 🌸🍃 وقتی رسیدیم خونه نرگس.گفتم: امیر منتطرمه.گفت: خفه شو.تلفن رو برداشت و شمارهزن عم
#داستان_زندگی 🌸🍃
نگاه کردم دفترچه هام بود که به سر و صورتم میخورد.نرگس تو حال خودش نبود...رنگ صورتش قرمز بود.همش میگفت میکشمش....تو چیکار کردی!!؟؟؟ازش میترسیدم....دروغ چرا از مردن میترسیدم.از اینکه بلایی سرم بیاره...اگه از دست اونم فرار میکردم محمد چیکارم میکرد...ندا نرگس رو از اتاق برد بیرون...نمیدونم چقدر نرگس تو حیاط بود و فریاد میکشید...خودش رو زد...وسایلش رو پرت میکرد عین دیووونه ها شده بود.ندا به سختی کنترلش میکرد که سمت من نیاد.دو سه ساعتی گذشت تا آروم گرفت،من فقط گریه میکردم و به خدا التماس میکردم بهم یه فرصت دیگه بده،به این پنج شش سال فکر میکردم..چه صبری داشت خدا که انقدر راز خیانت و هرزگی منو پنهون کرده بود تا من به خودم بیام اما من همچنان پیش میرفتم.چقدر خدا در حقم بزرگی و لطف کرده بود که بی آبرو نشم و من عین این احمق ها فکر میکردم از زرنگی خودم به اینجا رسیدم و کسی نفهمیده....دلم میخواست زمان به عقب برمیگشت و من خطایی نکرده بودم همونطور دختر ساده و سالمی بودم که محمد میتونست کم کم بهش دل ببنده....سرمو تو دستم گرفته بودم و زار میزدم به حال خودم....به حال محمد...به حال امیر....امیرم چی میشد..دفترچه اول رو برداشتم و عین دیوونه ها ورق زدم...میخواستم ببینم نوشتم نمیدونم امیر بچه کیه....خدا خدا میکردم..اگه این رو هم نوشتم امیر رو با خودم به ته چاه می انداختم.امیر بی گناه بود و به پای گناه من میسوخت. لعنت به من..نوشته بودم... کتاب را انداختم و شروع کردم خودم رو بزنم و فریاد کشیدم: لعنت بهت مریم...بمیری مریم...همه چیز رو نابود کردی....خدا لعنتت کنه...چرا بقیه باید تاوان گناهت رو پس بدن....نرگس اومد تو اتاق و گفت: چه مرگته؟؟؟بشین یه گوشه و بهم گوش بده...نشستم و نگاش کردم....اشک میریخت...ندام گریه میکرد...نرگس گفت:امیر بچه محمده؟؟؟ گفتم: نمیدونم...نرگس و ندا گریه هاشون شدت گرفت...ندا گفت: محمد بدون امیر میمیره....اگه واقعا بچش نباشه...اگه وافعا حروم زاده باشه گفتم: ترو خدا نگذارید بچم تاوان اشتباه منو پس بده.خواهش میکنم...امیر بی گناهه.نرگس گفت: خفه شو...محمد اگه بفهمه اینقدر هرزه بودی و از اول هر روز و هر شب تو بغل یکی ...
و حتی نمیدونی بچت مال کیه...روانی میشه...مجنون میشه...مخصوصا اینکه مدتیه بهت علاقه مند شده و دوستت داره...برای امیر نابود میشه...تو هرچی بودی و باشی ناموسش بودی اگه بفهمه ناموسش ...
گفتم: غلط کردم گفت: خفه شو...من زنگ میزنم به محمد میگم که تو پارک با یه پسر دیدمت.اما دفترچه خاطرات همش پیش من میمونه..محمد تورو طلاق میده.
بچشم میگیره...توام از زندگیش گورتو گم میکنی.ایناهم اینجا میمونه که اگه غیر از این عمل کردی بی آبروت کنم حتی به قیمت جنون برادرم...تو از زندگی محمد و امیر گمشی بیرون...برو دنبال هرزگیت...گفتم: محمد منو میکشه...امیرم چی میشه...نمیتونم ندا گفت:اگه بفهمه چه غلطی میکردی محمد تو رو نکشه بابا و داداشت حتما تو رو میکشن....پس خفه شو و هر چی نرگس میگه گوش کن..تو فقط با یک پسر رابطه داشتی اونم دو روز بوده میشناختیش اونم دفعه اول بوده میدیدیش همین...حرف دیگه ای نمیزنی...نرگس دنبال حرفش رو گرفت و گفت:بعدم میگی چون خیانت کردم باید طلاقم بدی من و مامان و ندام پشت حرفت رو میگیریم تا طلاقت بده و گورت رو گم کنی..نمیدونستم چی بگم.بخاطر امیر مجبور بودم قبول کنم.اگر قبول نمیکردم بابا از درد بی آبرویی سکته میکرد.خواهرم چی زندگی اونام تباه میشد.مامانم دق مرگ میشد....امیر....امیر من...پسرم حتماتو صورتم تفم نمی انداخت و قبولشم نمیکرد...کسی هم قبولش نمیکرد...قبول کردمگفتم: باشه نرگس گفت: پاشو برو تو حمام خودت رو بدنت رو بشور محمد نباید این شکلی ببینتت.لباس بهت میدم بپوش تا زنگ بزنم به محمد بگم بیاد.صبر میکنی تا من باهاش حرف بزنم بعد از اتاق میای بیرون...دقیقا همین حرفایی که قرار شد میزنی...شنیدی...راز این دفترچه ها و کثافت کاریات بین من و ندا و خدا میمونه...گفتم: باشه....با کمک ندا رفتم تو حمام و رفتم زیر دوش آب گرم ایستادم.تموم بدنم شروع کرد به سوختن.بدنم تیکه به تیکه متورم بود.استخونام درد میکرد.جای زخمای گردنم میسوخت. و دردش داغونم میکرد.چیکار کردی با خودت مریم...تا کجا پیش رفتی اگر نمیفهمیدن تا کجا میخواستی پیش بری؟؟؟
#ادامه_دارد..
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
#یک_نکته_از_هزاران 🌱
اون روز اصلا حوصله نداشتم ازمحل کارم که داشتم برمی گشتم تا برم سوار مترو بشم یادم افتاد که باید به بازار هم سربزنم ببینم جنسی که دنبالش میگشتم رو آوردن یا نه ؟!
همینطور که داشتم به مغازه ها نگاه می کردم متوجه پچ پچ صاحبان حجره ها شدم که که هموشون یه چیزهایی رو زیر زیرکی داشتن به هم میگفتن و چشماشون بیرون رو نگاه می کرد. بی اختیار برگشتم به سمت عقب و دیدم یک زن و شوهر جوانی دارن در راسته بازار آروم آروم قدم میزنن و به اجناس مغازه ها نگاه میکنن .زنه خیلی آرایش تندی داشت و از لحاظ لباس هم واقعا وضعیت نامناسبی داشت که شاید خیلی ها توی خونه هم اینطوری حاضر نباشن بگردن . بدتر از آرایش و لباس پوشیدن این خانم نگاه های فروشندگان و بقیه مردها بود که توی بازار از هرچیز دیگه ای آزار دهنده تر بود.اگر چه همیشه نیت اول آرایش کننده جلب توجه دیگرانه ولی وقتی می دیدم جوونهایی که احتمالا مجرد هم هستن چطوری با ولع تمام به چنین فردی دارن نگاه میکنن و چه تصاویری رو در ذهنشون متصور میشن اذیت می شدم.
باخودم گفتم :به توچه مربوطه ؟ کارخودتو رو بکن و راه بیفت برو پی کارت بذار اینا هم الکی دلشونو خوش کنن.
اما وقتی به نگاه سراسر حسرت و توام با گناه جوونهایی که داخل مغازه ها بودن یا داشتن ازکنار این زن و شوهر رد میشدن چشم می دوختم به خودم می گفتم : این جوون چه گناهی کرده که مجرده ؟ اگه وضع مالیش خوب بود که اینجا برای یه قرون دو زار که نمیومد صبح تا شب پشت دخل دیگران وقتش رو بگذرونه تا بیکار نباشه تازه اگرهم حقوق نسبتا مناسبی بگیره واقعا از پس خرج و مخارج سرسام آور زندگی های امروزی برنمیتونه بیاد که حاضر بشه تن به ازدواج بده و مسوولیت یکی دیگه رو هم قبول کنه.
تب و تاب عجیبی داشتم و نمی تونستم با افکارم کنار بیام ، از یه طرف دردسرهایی که پشت سرهر تذکر و دلسوزی از این جنس وجود داره رو جلوی چشمم رژه می بردم ، از طرفی هم جای سوز ترکه های گناهی رو روی بدن جوونهای می دیدم که بخاطر بی قیدی و بی غیرتی یه عده آدم تازه به دوران رسیده قدکوتاه نقش می بست.
هرجور بود باخودم کنار اومدم و دلمو زدم به دریا و نزدیکشون شدم . با دست آروم زدم به کتف شوهر این خانم و آروم بهش گفتم : «ببخشید آقا ...»
مرد آروم برگشت بهم نگاه کردم و وقتی چهره ام رو دید انگار متوجه شده باشه چی میخوام بگم سریع جواب داد: «بفرمائید..فرمایشی بود؟»
گفتم : «خیر نمیخواستم مزاحمتون بشم راستش می خواستم ببینم اجازه میدید به خانمتون نگاه کنم و کمی ازش لذت ببرم؟!»
مرده که گویا انتظار چنین حرفی رو نداشت توی یه چشم به هم زدن یقه منو گرفت و چسبوندم به دیوار باریک یکی از مغازه ها و گفت : « تو خیلی غلط کردی که بخوای به زن من نگاه کنی. مرتیکه مگه خودت خواهر و مادر نداری که به ناموس دیگران نگاه میکنی؟ بزنم با یه مشت اعلامیه ات کنم تا بفهمی ...هی که خوردی مزه اش چیه ؟»
انگار ماشه رگبار رو کشیده باشن یکسره داشت ازاین حرفا شلیک می کرد و بدتر از همه صورتش تو صورتم بود و هر از چند گاهی آب دهنش توی اون عصبانیت تو صورتم می پاشید و منم که از این کار متنفر بودم کاری از دستم برنمی اومد.
یخورده که ادامه داد بهش گفتم : « آقای عزیز چرا حالا ناراحت میشی؟ من که چیزی بدی نگفتم!»
خیر سرم خواستم آرومش کنم ولی انگار بدتر شد یارو تازه دور گرفت و گفت : «حالا چیز بدی نگفتی ؟ دیگه میخواستی چه غلطی بکنی ؟ نه توروخدا بیا چند تاچیز دیگه هم بهم بگو.»
از اونور زنشم جیغ جیغ می کرد که اینا همشون همینطورین فقط بلدن یه من ریش بذارن . اینا آب گیرشون نمیاد وگرنه شناگرای ماهری هستن و ...
من که آروم سینه دیوار چسبیده بودم دوباره گفتم : «آقای عزیز والله از اون موقع که شما و خانمتون پاتونو گذاشتین تو بازار همه کاسب ها و مشتری ها دارن بدون اجازه به خانم شما نگاه میکنن و از ایشون لذت میبرن ، من فقط خواستم اجازه بگیرم که حداقل عذاب وجدان نداشته باشم ...»
مرده اینو که شنید قرمز شد و داد زد: «تو خیلی ...خوردی...»
همینطور که اینو می گفت سرشو برگردوند به طرف خانمش و یه نگاهی به سر و وضع اون انداخت و انگار که سست شده باشه دستاش شل شدو یقه منو ول کرد ...
منم که دیدم الان وقتشه ادامه دادم : « قصد مزاحمت نداشتم شرمنده ازخیرش گذشتم ...» و آروم کنار جمعیت رفتم .
مرد به باچشم به زنش اشاره کرد و اونها راهشونو به سمت خروجی بازار تغییر دادن اما زنه همچنان زیر لب غرغر می کرد. اونها میرفتن تا از بازار خارج بشن ولی چشم ها همچنان دنبالشون بود.
نويسنده : علی جعفری
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
#احکام_دین ☀️🍃
ﺑﻪ ﺗﻌﻮﯾﻖ انداختن ﮔﻔﺘﻦ ﺷﻬﺎﺩﺗﯿﻦ ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﻗﺼﺪ ﻣﺴﻠﻤﺎﻥ ﺷﺪﻥ ﺩﺍﺭﺩ
پرسش :ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﻗﺼﺪ ﻣﺴﻠﻤﺎﻥ ﺷﺪﻥ ﺭﺍ ﺩﺍﺭﺩ ﺁﯾﺎ ﺟﺎﺋﺰ ﺍﺳﺖ ﮔﻔﺘﻦ ﺷﻬﺎﺩﺗﯿﻦ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺗﻌﻮﯾﻖ به اندازد؟
پاسخ :
همین اندازه که معنای شهادتین را در دل داشته باشد مسلمان خواهد شد و گفتن شهادتین برای اطلاع دیگران از اسلام اوست و اگر بعد از التزام به شهادتین (قبل از به زبان آوردن) واجباتی از وی فوت کند باید قضای آنها را بجا بیاورد.
مسلمان شدن بهایی و حکم اموال او
پرسش :اگر بهایی مسلمان شود، اثاثیه و وسایل او پاک است یا نجس؟
پاسخ :با مسلمان شدن او، وسایلش پاک می شود.
تعارض قلب و زبان کافر در اسلام
پرسش :اگر کافری شهادتین بگوید ولی بدانیم اعتقادی به آن ندارد و بالعکس اگر بدانیم اعتقاد پیدا کرده اما بر زبان جاری نکرده است در این صورت آیا پاک است یا نه؟
پاسخ :هرگاه کافر شهادتین نگوید، ولى قلباً به معنى آن ایمان داشته باشد مسلمان است، امّا اگر بر زبان جارى کند و یقین باشد که قلباً به آن ایمان ندارد احتیاط واجب آن است که از او اجتناب شود.
عدم تطهیر لباس کافر بعد از اسلام او
پرسش :آیا با مسلمان شدن کافر، لباس های او نیز تطهیر می شود؟
پاسخ :لباسى که بر تن کافر است وقتى اسلام آورد پاک مىشود مگر آلوده به عین نجاست باشد.
دلیل تطهیر بدن کافر بعد از شهادتین
پرسش :دلیل اینکه نجاست عرضی بعد از شهادتین پاک می شود چیست؟
پاسخ :دلیل آن جریان سیره است که در زمان پیامبر (صلی الله علیه و آله) کافرانی که مسلمان می شدند به آنها دستور داده نمی شد که بروید بدن خود را آب بکشید و در واقع این نوعی استثنا است بر اساس سیره مسلمین. (حتی دستور به انجام غسل جنابت نیز برای آنان داده نمی شد)
چیزهایی که با اسلام آوردن پاک می شوند
پرسش :اسلام آوردن چه چیزی را تطهیر می کند؟
پاسخ :در بحث نجاسات گفتیم احتیاط واجب آن است که از کافر اجتناب شود حال اگر کافر شهادتین بگوید یعنى بگوید: «اشْهَدُ انْ لا إِلهَ إِلَّا اللَّه وَ اشْهَدُ انَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللَّهِ» مسلمان مىشود و بدن او پاک مىگردد، ولى اگر عین نجاست در بدن او باشد باید آن را برطرف کرده و جاى آن را آب بکشد، ولى اگر قبل از اسلام آوردن عین نجاست برطرف شده باشد لازم نیست جاى آن را آب بکشد.
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#پرسش_اعضا ❤️🍃 سلام عزیزم ،،سوال من اورژانسیه لطفا سریع راهنمایی کنید ممنون میشم ،،فیبرم بزرگ دار
#پاسخ_اعضا 🌻🍃
سلام مجدد به حبیبه خانم گل
برای خواهری که به دنبال جای مطمئن برای گرفتن حرز امام جواد ع میگردند
عزیز من تهران هستم و از یک موسسه توی مشهد به نام اسم اعظم سفارش دادم برام فرستادن ، خیلی تحقیق کردم موسسه مطمئنی هستش و حتی جلوی خودتون هم نگارشش رو انجام میدن با رعایت تمامی آداب و برای نمازش هم من از خودشون نائب گرفتم
توی نت بزن موسسه اسم اعظم تمام مشخصاتش میاد توی ایتا هم کانال دارند لینکش رو برات میفرستم
واسه حاجت منم دعا کن 🤲
🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱
سلام مجدد به بانوی نازنین حبیبه جان
برای اون خواهری که شکم همسرشون بزرگ شده و زیاد نفخ میکنن
عزیزم به همسرت به مدت شکلات داغ بده بخوره ( پودر شکلات و آب جوش ) خوب میشه
اینو هر کسی انجام داده نتیجه گرفته
استفاده کردی ان شاء الله خوب شدن توی گروه بفرست ، برای حاجت منم دعا کنید 🤲
🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱
سلام خسته نباشید خدمت مدیر عزیز کانال و خواهران عزیز ..اون خانمی که برای بارداری ۴۰ سال گفته بودن دگه پاسخ هاش بسه اون بنده خدا دیگه فهمیدن وبهتر نیس بجاش سوالای دیگه رو جواب بدین
🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱
سلام دوست عزیزی که پسرش خیلی آسیب میبینه برای پسر تون گوسفند عقیقه کنید هرسنی باشه مشکلی نداره شرایط عقیقه هم در مفاتیح هست
🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱
وقانونی که نوشته همسایه ها از پسرش شکایت کردن بابت آسیب دست پسرشون نگران نباشید ودادگاه که میرید کاملا موضوع را توضیح بدین ودعائ هست در اینترنت که میخوانید و روز دادگاه قاضی حق را به شما میده من امتحان کردن در مورد خودم
🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱
عزیزی که پسرش ناخن پاش عفونت کرده یه پیاز کوچک بردارید وبمزید وسط اون پیاز را در بیارید وانگشت پا را داخل پیاز قرار بدین همه عفونت ها تخلیه میشه
🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱
سلام دوست عزیز شما که میخوای عمل جراحی اسلیو انجام بدی تهران دکتر عالم رجبی هم کارش خوبه هم با بیمه انجام میده تو اینترنت سرچ کنید آدرس وتلفن داده
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#مسافر_بهشت ❤️ زندگینامه شهید محمود شهبازی به سال 1337 در خانواده ای مذهبی در شهر اصفهان ، کودک
.
در سال 1359 ، برای ساماندهی و سازماندهی سپاه پاسداران شهر همدان به این شهر می رود و با عزمی استوار و فعالیتی گسترده ، این امر مهم را تحقق می بخشد و پس از چندی نیز به فرماندهی سپاه پاسداران همدان منصوب می شود .او به عنوان فرماندهی دلسوز و فداکار و در عین حال قاطع و منضبط ، به رتق و فتق و ساماندهی سپاه همدان می پردازدو در جذب نیروهای متعهد و انقلابی به سپاه ، دقت عمل به خرج می دهد و با سپردن مسئوولیت به نیروهای شایسته ، کیفیت آنرا بالا می برد .
شهبازی ، همزمان با شروع جنگ تحمیلی ، راهی جبهه می شود و در صحنه های مختلف کارزار ، حضوری عاشقانه و فعال می یابد . وی ابتدا به جبهه های غرب می رود و پس از تحکیم و تثبیت مواضع رزمندگان اسلام در آنجا ، به جبهة جنوب عزیمت می کند و از هیچ تلاشی در مقابله با دشمن دریغ نمی ورزد و کارآمدی و لیاقت خود را در بعد نظامی به ظهور می رساند .
پیش از آغاز عملیات فتح المبین ، به مسئوولیت معاونت تیپ 27 محمد رسول الله (ص) برگزیده شده و به هدایت نیروهای تحت امر تیپ می پردازد و در تحقق اهداف عملیات و منهدم کردن نیروهای دشمن، نقش و سهم بسزایی ایفا می کند.
محمود پس از فراغ از عملیات فتح المبین تیپ 27 را برای عملیاتی وسیع و بزرگتر تجهیز و آماده می کند. او برای اجرای عملیات بیت المقدس، نیروهای زبده تیپ را راهی محور اهواز خرمشهر کرده و با شروع رمز عملیات، به خطوط دشمن یورش می برد. شهبازی، در این حمله نیز همچون فتح المبین، پر شور و با رشادت، در فرماندهی رزمندگان، حماسه ای ماندگار خلق می کند و آنان را تا دروازة شهادت به آسمان عشق و سرزمین معشوق عروج می کند. پیش از عملیات، از حالت و سکناتش معلوم بود که او دیگر برای رسیدن به حضرت دوست برات عشق را دریافت کرده است و مشخص بود که چهره اش آسمانی است.
شهید شهبازی روز دوم خرداد ماه 1361، در آستانة فتح خرمشهر در عملیات بیت المقدس، بر اثر اصابت ترکش خمپاره، به فوز عظمای شهادت نایل آمد.
کندوی عسل ( از خاطرات شهید محمود شهبازی )
نزدیک روستایی مستقر شده بودیم ؛ زیر پای بازی دراز. فاصله ی کمی با عراقی ها داشتیم. گاهی عراقی ها را می دیدیم که به روستا می روند و لیمو شیرین می چینند. ما هم گاهی شب ها می رفتیم و با دلهره ای از درخت های روستا لیمو می چیدیم و برای بچه هایی که مریض بودند می آوردیم. نشسته بودیم پشت یک دیوار و داشتیم منطقه را شناسایی می کردیم که شهبازی را دیدیم. یک چتر منور انداخته بود روی سرش. دوید داخل روستا. فکر کردیم حتما عراقی ها را دیده و وقت نشده به ما خبر بدهد. به همین دلیل ما هم دویدیم پشت سرش. کمی گشتیم تا پیدایش کردیم. توی یکی از خانه های روستا چند تا کندوی عسل پیدا کرده بود. چتر منور را انداخته بود روی کندو و داشت عسل هایش را بیرون می آورد. زنبورها ریخته بودند روی سر و صورتش. صدایش در نمی آمد. در آن وضعیت اگر یک آخ کوچولو می گفت عراقی ها مثل شصت تیر می ریختند روی سرمان.
آن شب بچه ها مهمان حاج محمود بودند. عسل ها را بین همه تقسیم کرد. با آن صورت پف کرده و سرخ شده می خندید و می گفت : « بخورید. عسلش درجه یک است. تقویت بشوید برای عملیات
راوی : همرزم شهید
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
#همسرداری 🌿
#آقایان_بخوانند
#نابـودی_زنـدگـی_مشتـرک...!
🔴 یکی از سریعترین و قطعیترین راههای نابود کردن زندگی مشترکتان این است که همسرتان را تنها بگذارید...!
👈 یعنی ساعتهای زیادی را مشغول کارتان هستید و اوقات فراغت خود را هم با دوستانتان میگذرانید.
👈 وقتی هم که به خانه برمیگردید، ارتباط با کیفیتی با همسر و فرزندان برقرار نمیکنید و غرق تماشای فوتبال یا اخبار میشوید.
👈 روزهای آخر هفته نیز از بهم ریختگی خانه شاکی هستید و باز هم ترجیح میدهید سر قرار با دوستانتان حاضر شوید.
👈 یکی از ناخوشایندترین تجربیات برای یک زن، این است که با وجود شوهر داشتن، از لحاظ روحی و عاطفی احساس تنهایی کند.
👈 درست است که او هم دوستان یا کار خودش را دارد، مسئولیت بچهها با اوست و ...، اما هیچکدام اینها جای رابطه با همسرش را نمیگیرند.
👈 او دوست دارد با شما وقت صرف کند؛ با مردی که دوستش دارد. وقتی همسرتان را نادیده میگیرید و او را تنها رها میکنید، قلب او را آزرده میکنید.
✅ برای بیشتر خانمها، بزرگترین ترس، نادیده گرفته شدن و محرومیت عاطفی است.
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
#پرسش_اعضا 🌻🍃
سلام وقت بخیر این چاله ها رو چطور میتونم پر کنم؟لیزر هم انجام دادم فایده نداشته
#ایدی_ادمین_جهت_ارسال_پرسش_پاسخ 👇❤️
@adminam1400
#پرسش_اعضا 🌻🍃
سلام وقت تون بخیرازهمه ی دوستان سوالی داشتم من توی ارتباط گری ورفتار ضعیف هستم ونمیتونم بقیه روجذب خودم کنم بااین که خیلی مهربون ودلسوزهستم وباهمه رفتاردرستی دارم ولی کسی بامن معاشرت نمیکنه ودرجمع بامن صحبت نمیکنن خیلی ازکارهایی که خواهران توگروه گفته بودن مثل سوره واقعه وغسل قیس بن قرنی وگفتن باعزیزوسوره مزمل به چیزشیرین ویاودود وشب پنج شنبه نمازتسخیرقلوب و... روگفتم هیچ فایده ای نداره ازخواهران عزیزم عاجزانه درخواست دارم دعای مجرب میدونن به من بگن خیلی خیلی ناراحت این موضوع هستم
ما۵تاجاری هستیم و۲خواهرشوهربایکی ازجاری هاحرفمون شدهرچی ک لایق خودش بودبه منوپسرکوچیکم گفت بعداین موضوع دیگ بااین ک من تخسیرنداشتم وکسی اونجانبودک قصاوت کنه همه رفتن سمت اون جاریم قبل این موضوع هم همینطوربودولی الان خیلی بدترشده من توی جمع همیشه تنهام😭😔شایدبعضی ازخواهران عزیزبگن ک اصلامهم نیس ولی برای من این مسئله خیلی مهمه هرکس بتونه به بنده کمکی بکنه یک عمردعای خیرمیکنم براش اجرتون باصاحب الزمان.🌺🙏
خواهران عزیزکسی توی این جمع کلاس فن بیان رفته وبازخوردش چطوره بوده؟من درشهرقزوین هستم پیش استاداکبری میرم کلا۳ ترم هست ومن اوایل ترم ۲هستم ولی هیچ تاثیری نداشته جای خوب واستادخوب اگرمیشناسن به بنده هم اطلاع بدن ممنون ازهمه عزیزان ک دلسوزانه جواب میدن بااین که شماعزیزان روندیدم یه حس نزدیک نسبت به شمادارم🌹
❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓
سلام وخداقوت به شما🌷
میخواستم ببینم کسی(خودشون یااطرافیانشون)بیماری ام اس داشته که کامل خوب شده باشند؟؟
خواهش میکنم راهنماییم کنیدواقعانیازدارم🥺.
❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓
سوال اورژانسی🌹🌹🌹🌹
سلام خدمت حبیه واعضای کانال
ممنون میشم پیامم رو بدارید
برادرم بیماری کم خونی سیکل سل
ژنتیکی ۷۰ درصد داره خواستم بدونم
اگه کسی کامل خوب شده برام پیامش
رو بده ودرمانش .بخاطر مریضیش
کارش رو از دست داد .براش دعا کنید
خیلی افسرده شده .ان شاالله همه جونا
سروسامون بگیرن .الهی آمین
پیامم اورژانسی هست ممنون میشم 🌹
❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓
سلام میشه سوال منم بزارین دخترم ۱۹ سالش خیلی لاغر وریز هست به ۱۳ سال میخوره دکتر هم بردم گفتن چون پریود میشه وعکس از مچ دست گرفتن دیگه نمیشه کار کرد دیر شده میگم شما راه حلی به نظرتون میرسه که چیکارکنم دخترم قدش بلند بشه ولاغری هم عیب نداره مهم قد ش که بلند بشه ممنون اگه راهنمایی کنید
❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓
سلام و خسته نباشید خدمت حبیبه جان تو رو خدا سوال منو زود تر جواب بدید خانمی هستم ۳۰ساله که از زانو به پایین پاهام بی حس میشه ودرد میکنه وتعادل در راه رفتن ندارم چند ساله دکتر میرم ولی خوب نمیشم بهم گفتن بیماری نروپاتی دارم به نظر شما کسی بوده اینجور باشه و خوب شده خیلی اذیت میکشم همش چهار دست و پا میرم ممنون میشم راهنمایی کنید
❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓
سلام حبیبه خانم خدا خیرت بده من یه راهنمایی از دوستان میخواهم لطفا تو را به ابروی فاطمه زهرا بزار گروه مادرم 53سالش هست از وقتی یادم میاد پاییز که میشود صداش میگیره وگلوش خیلی اذیتش میکنه طوری که باید بستری بشود صداش خش دار میشود گلو درد وسینه درد میگیره خواهش میکنم اول از شما که بزاری گروه ودوستان اکه تجربه ای دارند راهنمایی کنند
تورا به قران بزارش گروه مادرم پسر نداره ما سه تا دختریم هم هزینه بیمارستان زیاده هم کسی ندار بیمارستان بره وکارهاش انجام بده چون سه تا بچه کوچک و مدرسه ای داریم
❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓
سلام خدا قوت
متاسفانه دو ماهی هست دور دهانم لکه های تیره شده دکتر رفتم لایه بردار داد متاسفانه فرقی نکرد خیلی ناراحت هستم پوستم سفید هست.اگر عزیزی صورتش مثل من شده لطفاً راهنمایی کند الهی خیر ببینید. مامان آقا امیر حسین
❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓
سلام وقت بخیر خسته نباشین
دختر من دو سال و چهارماهشه. خیلی ضعیف ریز نقش تا غذا میخوره میگه شکمم درد میکنه یکم تنفس اش هم دچار مشکل شده. چندین بار چکاب کلی دادم مولتی و آهن زینک مارک خوب دادم جواب نداده میشه لطفا کسی تو اراک تل گیر میشناسه شماره ای آدرسی بده واقعا ممنون میشم 🌹🌹🌹🌹
#ایدی_ادمین_جهت_ارسال_پرسش_پاسخ 👇❤️
@adminam1400
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
❌❌مهم حتما بخونید لطفا❌❌❌
سلام خدمت دوستان عزیز و اعضای بزرگوار کانال
ایام به کام
دوستان گلم به دلیل حجم بالای پاسخ اعضا و محدودیت در ارسال روزانه یه تصمیمی گرفتیم 👇
پاسخ هایی که شما به سوالات میدین ممکنه چند روز طول بکشه که در کانال ارسال بشه چون باید به جز پاسخ اعضا مطالب دیگه ای هم در کانال بزاریم
و به این خاطر که اعضای محترممون زودتر به پاسخشون برسن
تصمیم گرفتیم یه کانال دیگه اختصاص بدیم به این قضیه
یعنی اونجا فقط مختص پاسخ اعضا باشه
پاسخ هایی که توی کانال اصلیمون جا نداریم بزاریم رو اونجا قرار میدیم
یعنی یه بخشیش در همین کانال و تعدادی دیگه ش در کانال دیگه ای قرار میگیره
فقط دقت کنید عزیزان هردو کانال رو چک کنید حتما ❌❌❌👆👆چون در هر دوکانال پاسخها تکراری نیستند
ممنون میشم همگی اون کانال هم عضو باشید برای دسترسی بهتر به پاسخها✅✅✅👇👇👇👇
در ضمن اینجا مخزن میشه برای دسترسی بهتر به مطالبی که میخواید بعدا پیداشون کنید😍✅
https://eitaa.com/joinchat/3518169438Cd5294f4139
عضو بشید همگی🙏👆
کانال خصوصیه دوستان و مختص اعضای خودمونه🌸
#ارادتمند🙏🌸
#حبیبه
#درد_دل_اعضا ❤️
سلام وقتتون بخیر
زندگی ما سر هیچ و پوچ داره بهم میریزه مقصرم منم ولی وقتی داستانم رو بشنوین درجا به من حق میدین چون درکم میکنین.
۷ ساله ازدواج کردم ماشین زیر پام قدیمی شده میخواستم بفروشمش شوهرم گفت هم تو سایت های خرید و فروش خودرو بذاریم هم اینکه پشت شیشه اش میزنیم فروشیه
گفتم خوبه چشمت نمیترسه
گفت ۷ ساله میخوام یه چیزی بهت بگم دیگه الان بگم بهتره
قلبم تند تند میزد گفتم بگو ...👇❌
https://eitaa.com/joinchat/2311979298C8b0197e42c
چقدر سخته ادم این حرفا رو از همسرش بشنوه😔👆🔞
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#مسافر_بهشت ❤️ زندگینامه شهید محمود شهبازی به سال 1337 در خانواده ای مذهبی در شهر اصفهان ، کودک
#نامه_های_آسمانی 🕊
وصیت نامه شهید محمود شهبازی
خداوندا! توفیقی عطا فرما که از جمله کسانی باشم که خود بشارت به آنها دادهای از تو خواهانم که زندگیم را زندگی محمدی و مردنم را مردن محمدی قرار دهی.
اولین سفارشی که به عنوان وصیت دارم همین کلمه است، که روحانیت را تنها نگذار،
پدر و مادرم! از اینکه زحمات بسیار در تربیت فرزندتان کشیدید، امیدوارم خداوند اجرتان بدهد. من خودم به یاد دارم که قرآن را در دامان مادرم فرا گرفتهام و پدر جان تو خوب میدانی که دنیا دار فناست و آخرت مسلماً بهتر است.
…من استمرار حرکت انبیاء را در ولایت فقیه میبینم و باز به شما برادران و خواهرانم! گوشزد میکنم که روحانیت را کنار نگذارید. بدانید که تمام تلاش ابرقدرتها در از بین بردن اسلام، روی روحانیت قرار دارد، وقتی سخن امام را به یاد میآورم که چرا میخواهید این قدرت را بشکنید. شکست روحانیت شکست اسلام است، به فکر میافتم چرا؟
…سفارش دوم من درباره سپاه پاسداران است، بازوی مسلح ولایت فقیه و روحانیت، باید سپاه آنچنان باشد که پاسدارانش به عنوان فرضیه واجب خدمت نمایند. نه به عنوان شغل تلاش شما این باشد که ریشه منافقین را برکنید.
برادران! فقط باید به فکر اسلام بود و برای یاری اسلام باید اکنون از روحانیت و سپاه یاری جست و امام را یاری کرد، درود بر شهید مظلوم آیتالله بهشتی برقرار باد پرچم اتحاد جمهوری اسلامی به رهبری امام خمینی (ره)
۱۱/۵/۱۳۶۰ مطابق با عید سعید فطر
کنار حرم رسول الله ( از خاطرات شهید محمود شهبازی )🌸🍃
محمود آرام و آهسته در زیر آفتاب داغ مسجد الحرام راه میرفت، کف پایش از تماس با سنگفرش سفید و داغ مسجد قرمز شده بود.
قرآن را باز کرد و چند آیه خواند، نگاهش را به کعبه دوخت.
جلو رفتم و چشمانش را با دست گرفتم و گفتم: «خوب جایی گیرت آوردم»
با مکث پرسید: «شما؟»
دستانم را برداشتم و گفتم: «اینجوری که تو زل زدی وسط چشمهای خدا نباید هم هیچ کس را بشناسی»
لحظه شیرینی بود. حاج همت را که در کنارم ایستاده بود، به او معرفی کردم
صدای موذن فضای مسجد را گرفت
دستم را دور گردن شهبازی و همت انداختم و با خنده گفتم: « این دفعه شما دو نفر را توی یک تله میاندازم صبر کنید.»
مدتی گذشت و تیپ محمد رسول ا… تاسیس شد. هر سه به نزد برادر محسن رضائی رفتیم.
سر صحبت را باز کردم و گفتم:« بالاخره یک تیپ تازه تأسیس یک فرمانده میخواهد.»
رضائی نیز به همت و شهبازی گفت: از نظر من شما، آیینه هم هستید.
تیپ شماباید ۱۰ گردان داشته باشد، به همین دلیل این تیپ هم فرمانده میخواهد، هم جانشین فرمانده و هم رئیس ستاد.
ما باید دزفول و شوش را از زیر آتش عراقیها بیرون آوریم حضرت امام (ره) به این عملیات امیدوار است.
آقا محسن که رفت، محمود نگاهی به من انداخت و گفت: «کار خودت را کردی؟»
دستم را دور گردن آن دو انداختم و با لبخند گفتم: «کنار حرم رسول ا… قول دادم که شما دو نفر را توی یک تله بیاندازم.»
قنوت ( از خاطرات شهید شهبازی )🌸🍃
بارش بیامان خمپارهها تا نیمه شب ادامه داشت. ترکشهای سرخ خواب را از همه گرفته بود. زیر پل (۱) تعدادی از افراد نشسته بودند، «همدانی» از زیر پل بیرون آمد، مات و حیران به روی پل نگاه کرد. نزدیک دهنه پل و کنار تپه «مجاهد» در همان مکانی که خمپاره های صد و بیست مثل باران میباریدکسی به نماز ایستاده بود. صدای انفجار خمپارهها لحظه ای قطع نمیشد. طنین صدای «محمد بروجردی» در گوشش پیچید: «این امانت ماست …دست شما…امانتدار خوبی باشید.» دوباره نگاه کرد شهبازی در وسط آتش دشمن مثل ابراهیم با آرامش به قنوت ایستاده بود. نمی دانست چه کار کند. جرات حضور در خلوت شهبازی را نداشت. طاقت نیاورد در حالیکه اشک پهنای صورتش را پوشانده بود، به زیر پل بازگشت. خلوص نماز شبهای شهبازی در میان اهل جبهه مشهور بود، و همدانی با تمام وجودش این خلوص را در ظلمات شب مشاهده کرده بود.
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
#درد_دل_اعضا ❤️🍃
با سلام ببخشید من یه مشکلی برام پیش اومد و نمیدونم چیکار کنم اگه کسی راهکار بلده خواهش میکنم بگین من یه پسر سی دوساله دارم لیسانس دارد و از نظره ظاهری بسیار زیبا و خوش اندام و از نظر مادی کار هیچ مشکلی ندارد حالا مشکل اینجاس یه دختر دادش دارم عاشق پسر من شد که شانزده سالش و قد کوتاه در صورتی که پسر من صد نود قدش هست ونه از نظره ظاهر نه سن نه عقل به پسر من نمیخورد و ما اصلا ازدواج فامیلی نداشتیم و دوست نداریم ولی اینا نمیدونم با دعا جادو یا هر چیزی مخ پسر من زدند که باید باش ازدواج کنه منم اصلا تا حالا به رو خودم نیاوردم که روش باز بش و بخوان جلوی من حرفی بزنند ولی من مادرم از کار ها شون متوجه میشم و یه چیزی دیگه که من شوهرم اصلا رفت آمد با فامیل دوست ندارد چه برسد که ازدواج فامیلی داشت باشیم پسر من خیلی عاقل و دانا وحساسه ولی نمیدونم در این مورد چه به سرش آوردند که میخواد اینکار را بکن اینم بگم که من از فامیل اینا شنیدم که گفتن قرار ما بریم خواستگاری تو را خدا هر کی نمازی ذکری چیزی میدونید بگین من انجام بدم که عقل پسرم بیاد سر جایش بفهمد چیکار میخواد بکنه با سپاس از شما ببخشید طولانی شد مامان یاسین هستم
❓🌸❓🌸❓🌸❓🌸❓🌸
سلام میکنم به همگی...من یک دختر سی هشت ساله هستم الان یک خواستگار دارم از نوه های عموی پدرم هستن پسره چهل نه ساله اش از خودش هیچی نداره مال اموال دارن اما همش به نام پدرشه میگه بعد ازدواج هم خونه میخره هم ماشین هم مغازه میخره شغلش هم مغازه داره اما به اسم پدرشه ....جدای از اینها من پدر مادر ندارم خودم مستقل تو خونه پدری با برادرام زندگی میکنم انصافا برادرام خیلی اقان تا حالا از گل نازکتر بهم نگفتن هر چی بخام برام فراهم میکنن ...مادرم سه ساله فوت شده پدرم سیزده سال پیش فوت شدن از قدیم ایام همه عموها عمو زاده گان بابام به نوعی غیرتی بودن سوظن و بد دل بودم این هم بگم خودم دو تا عمو دارم اونام این بیماری رو دارن بد بین سوظن ...حالا در مورد این خواستگارم دو دل هسم که نکنه اون هم بهش این بیماری به ارث رسیده باشه بدبین سوطن داشته باشه در ضمن پسره هم زیاد به دلم نمیشینه موندم وسط دو راهه به خدا من یه دختر متدیین تو خانواده خوبی بزرگ شدم همیشه با خدا ارتباط دارم همش دوس دارم ازدواج کنم سر سامان بگیرم الخصوص مادر بشم هر جا بچه میبینم همش تو دلم میگم کاش منم زودتر ازدواج کنم مادر بشم خیلی ختم توسل گرفتم جواب نمیگیرم....حالا در مورد این خواستگارم نمیدونم چی جواب بدم از یه طرف نگرانم میخام ردش کنم از یه طرف میخام زودتر مادر بشم بچه داشته باشم میترسم اینو رد کنم دیگه خواستگار نداشته باشم یا اگه داشته باشم هم مطلقه یا بچه دار باشه به خدا خیلی دوس دارم بچه خودمو داشته باشم میترسم ارزوی مادر شدن به دلم بمونه.....تو رو خدا چیکار کنم ردش کنم یا نه ....اگه اینو ردش کنم خواستگار دیگه نداشتم چی...لطفا همتون راهنمایی کنیین
#ایدی_ادمین_جهت_ارسال_پرسش_پاسخ 👇❤️
@adminam1400
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#داستان_زندگی 🌸🍃 نگاه کردم دفترچه هام بود که به سر و صورتم میخورد.نرگس تو حال خودش نبود...رنگ صور
#داستان_زندگی 🌸🍃
کاش زودتر برمیگشتی مریم....کاش زودتر فهمیده بودی....امیر چرا هیچ وقت به امیر و آیندش فکر نکردی...این بی مهری ها از طرف محمد ارزشش رو داشت که الان بهت بگن هرزه...که الان تنت از این بلرزه که شوهرت بفهمه ....پشیمونی فایده ای نداشت..خدا را شکر میکردم که نرگس و ندا بخاطر برادرشون که بود دست از سرم برداشتند و میگذاشتن برم دنبال زندگیم....تو افکار خودم غرق بودم و شیر آب آروم آروم روی سرم میریخت که صدای داد و فریاد شنیدم...صدای محمد بود....از خونه مادرش تا خونه نرگس دوسه تا کوچه فاصله داشت...محمد مدام داد میزد: کدوم گوری قایمش کردید؟؟؟؟آب رو بستم و منتظر نشستم که نرگس صدام کنه.نرگس میگفت: داداش فهمیده چه غلطی کرده...من خودم آدمش کردم...تو یکم آروم بگیر....گوشه حمام ایستادم.محمد به زمین و زمان فحش میداد.صدای شکستن شیشه میشنیدم از ترس به خودم میلرزیدم.
به خدا التماس میکردم به دادم برسه دیگه از این غلطا نمیکنم... چند دقیقه بعد در حموم بازشد نرگس بود.گفت: خبر مرگت بیا بیرون ببین چه گندی به زندگی و روح و روان داداشم...آروم اومد بیرون قبل رفتن تو اتاق بازوم رو گرفت تو دستش محکم گرفت و چنگالش رو توش فرو کرد و گفت طبق قرارمون از کثافت کاریات حرفی نمیزنی...با این پسره دوست بودی اونم فقط دو روزه....همین....بعدم میگی طلاق میخوام چون خیانت کردم.،سرم رو به نشونه بله تکون دادم و رفتم تو اتاق. موهام خیس بود.گفتم: سلام محمد بلند شد و بدون اینکه نگام کنه خوابوند زیر گوشم و داد زد و گفت:زهرمار و سلام...درد و سلام..بمیری که مایه عذابمی...چه غلطی کردی آشغال...به من خیانت میکنی؟؟؟با ضربه دستش پخش زمین شدم و سرم خورد به دیوار....محمد حمله کرد سمتم...منتظر بودم بگیرنش اما نه اونا از دیدن من تو این شرایط لذت میبردن...محمد میزد و فحش میداد...منم از درد به خودم میپیچیدم...تا نرگس اومد جلو و گفت:داداشم...محمدم خونش میفته گردنت ولشکن آشغال رو...طلاقش بده بره گمشه از زندگیت خودم برات زن میگیرم یک زن خوب و سالم...محمد برگشت و گفت: چرا مذخرف میگی...مادر بچمه...زنمه...بهم خیانت کرده
اینو گفت و نشست..احساس کردم کمرش خم شده...انگار شکسته بود...شروع کرد به گریه کردن و گفت:چطور تونستی، منکه دوشب پیش بهت گفتم دوست دارم دیگه....گفتم از رفتار این شش سالم پشیمونم...گفتم بچه بودم اذیتت کردم بگذار زندگی کنیم بخاطر امیر...دلم براش میسوخت...دلم میخواست برم سمتش و صورتش رو پاک کنم...اما ازش بیزار بودم.اون منو به اینجا کشونده بود با خودخواهیش با بی مهریش،با ندیدنش ،با سردیش
گفتم : غلط کردم ،بخدا بار اولم بود....تو ببخش،اصلا نمیشناختمش،دفعه اولم بود میدیدمش،من که اینکاره نیستم اگه بودم که راحت خواهرت نمیدیدم
نرگس گفت: داداش بسه بلند شو...زنگ در خونه رو زدند. زنعمو و امیر بودند.محمد برگشت نگام کرد و گفت: پاشو خودتو مرتب کن نمیخوام امیر این شکلی ببینتت.به مامان گفتم بهش حرفی نزنه.اما نمیتونستم تکون بخورم.به کمک ندا و نرگس بلند شدم.دستم شکسته بود ،روی تخت تو اتاق دراز کشیدم و به امیر گفتند تصادف کردم بمیرم بچم انقد گریه کرد و بی تابی کرد تا بالاخره ندا ازم جداش کرد و از اتاق بردش بیرون.به محمد گفتم ببرم بیمارستان که زنعمو گفت: کجا تازه بچه رفت من کارت دارم،اگه محمد میگذاشت منکه برات آبرو نمیذاشتم.اما الانم باید طلاق بگیری و گم شی از زندگی محمد بیرون..من عروس خیابونی نمیخوام
#ادامه_دارد..
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
#نکات_سلامتی 🍏
📚 #درمان_کیست_تخمدان:
👈 اکثر کیست ها بلغمی هستند، از خوردن آب یخ و خوراک های با طبیعت سرد و شنا در استخر و گرفتن دوش سرد و نشستن روی چمن ها یا سنگ یخ در ده و زندگی در محل های سرد و نمناک به وجود می آیند .
👈 #کیست_ها در فصول سرد سال ،بزرگتر می شوند .
👈 توصیه: هنگام مصرف #نوار_بهداشتی در ایام #قاعدگی, یک لایه پارچه نخی تمیز روی آن بکشید و بعد استفاده کنید .
✍ #کیست_تخمدان باعث #تنبلی_تخمدان، #ناباروری، #نازایی، #یائسگی_زودرس و... می شود⚠️
👈 درمان کیست تخمدان🔰)طول درمان ۴۰ تا ۱۲۰ روز).
1➖دمنوش گل اسطوخودوس هندی با کمی عیل طبی(صبح ناشتا).
2➖دمنوش پونه و آویشن با کمی عسل طبی(میان وعده).
3➖یک قاشق شربت خوری سیاه دانه را با 2 قاشق عسل طبی ترکیب کنید بخورید(هر شب قبل از خواب).
4➖روغن مالی با روغن های سیاهدانه یا کنجد یا زیتون و... زیر شکم تا پهلوها(به غیر از ایام قاعدگی).
5➖بادکش زیر شکم و کمر یک شب در میان ۲۱مرحله(به غیر از ایام قاعدگی).
6➖شبی یک استکان عرق رازیانه نیم ساعت قبل از شام همراه با کمی عسل طبی(به غیر از ایام قاعدگی).
👈 توجه : دخترانی که ازدواج نکرده اند از دود داروهای (اسفند ،کندر و زاج) باید استفاده کنند (دود را ۱۴روز باید به داخل رحم برسانند).
7➖استفاده از داروی ترکیبی به صورت واژینال ۱۴مرحله در ایام پاکی (زاج به اندازه یک نخود+یک قاشق مرباخوری عسل+یک قاشق چایخوری روغن زیتون اصل بودار تصفیه نشده).
8➖دمنوش گل آروانه با کمی عسل طبی قبل از نهار و شام یک فنجان .
9➖سرگین الاغ(عنبر نسارا) را روی زغال روشن بریزید و دود آن را به واژن برسانید .
❌از مصرف بیش از حد چای سبز و گیاهان دارویی که باعث چربی سوزی می شوند پرهیز کنید⚠️
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
#یک_نکته_از_هزاران 🌱
سيد محمد اشرف علوي مينويسد:
« در سفري به مصر، آهنگري را ديدم كه با دست خود آهن گداخته را از كوره آهنگري بيرون ميآورد و روي سندان ميگذاشت و حرارت آهن به دست وي اثر نميكرد. با خود گفتم اين شخص، مردي صالح است كه آتش به دست او كارگر نيست. ازاينرو، نزد آن مرد رفتم، سلام كردم و گفتم:
«تو را به آن خدايي كه اين كرامت را به تو لطف كرده است، در حق من دعايي كن.» مرد آهنگر كه سخن مرا شنيد، گفت: «اي برادر! من آنگونه نيستم كه تو گمان كردهاي.»گفتم: «اي برادر! اين كاري كه تو ميكني، جز از مردمان صالح سر نميزند.»
گفت: « گوش كن تا داستان عجيبي را دراينباره براي تو شرح دهم. روزي در همين دكان نشسته بودم كه ناگاه زني بسيار زيبا كه تا آن روز كسي را به زيبايي او نديده بودم، نزد من آمد و گفت:
« برادر! چيزي داري كه در راه خدا به من بدهي؟»
من كه شيفته رخسارش شده بودم، گفتم: «اگر حاضر باشي با من به خانهام بيايي و خواسته مرا اجابت كني، هرچه بخواهي به تو خواهم داد.»
زن با ناراحتي گفت: «به خدا سوگند، من زني نيستم كه تن به اين كارها بدهم.» گفتم: «پس برخيز و از پيش من برو.»
زن برخاست و رفت تا اينكه از چشم ناپديد شد. پس از چندي دوباره نزد من آمد و گفت: «نياز و تنگدستي، مرا به تن دادن به خواسته تو وادار كرد.»
من برخاستم و دكان را بستم و وي را به خانه بردم. چون به خانه رسيديم، گفت: «اي مرد! من كودكاني خردسال دارم كه آنها را گرسنه در خانه گذاشتهام و بدينجا آمدهام. اگر چيزي به من بدهي تا براي آنها ببرم و دوباره نزد تو باز گردم، به من محبت كردهاي.»
من از او پيمان گرفتم كه باز گردد. سپس چند درهم به وي دادم. آن زن بيرون رفت و پس از ساعتي بازگشت. من برخاستم و در خانه را بستم و بر آن قفل زدم.
زن گفت: «چرا چنين ميكني؟» گفتم: «از ترس مردم.» زن گفت: «پس چرا از خداي مردم نميترسي؟» گفتم:
«خداوند، آمرزنده و مهربان است.»
اين سخن را گفتم و به طرف او رفتم.ديدم كه وي چون شاخه بيدي ميلرزد و سيلاب اشك بر رخسارش روان است. به او گفتم: «از چه وحشت داري و چرا اينگونه ميلرزي؟ » زن گفت: «از ترس خداي عزوجل.» سپس ادامه داد: «اي مرد! اگر به خاطر خدا از من دست برداري و رهايم كني، ضمانت ميكنم كه خداوند تو را در دنيا و آخرت به آتش نسوزاند.» من كه وي را با آن حال ديدم و سخنانش را شنيدم، برخاستم و هرچه داشتم به او دادم و گفتم: «اي زن! اين اموال را بردار و به دنبال كار خود برو كه من تو را به خاطر خداوند متعال رها كردم.»
زن برخاست و رفت. اندكي بعد به خواب رفتم و در خواب بانوي محترمي كه تاجي از ياقوت بر سر داشت، نزد من آمد و گفت: «اي مرد! خدا از جانب ما جزاي خيرت دهد.» پرسيدم: شما كيستيد؟ فرمود: «من مادر همان زني هستم كه نزد تو آمد و تو به خاطر خدا از او گذشتي. خدا در دنيا و آخرت تو را به آتش نسوزاند.» پرسيدم: «آن زن از كدام خاندان بود؟» فرمود: «از ذريه و نسل رسول خدا (صلّی الله عليه و آله و سلّم).» من كه اين سخن را شنيدم، خداي تعالي را شكر كردم كه مرا موفق داشت و از گناه حفظم كرد و به ياد اين آيه افتادم كه خداوند ميفرمايد:
«إِنَّما يُريدُ اللّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا»
خدا ميخواهد هر پليدي را از شما خاندان نبوت ببرد و شما را از هر عيبي پاك و منزه گرداند.» (احزاب: 33) سپس از خواب بيدار شدم و از آن روز تاكنون آتش دنيا مرا نميسوزاند و اميدوارم آتش آخرت نيز مرا نسوزاند».
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#پرسش_اعضا ❤️🍃 سلام عزیزم ،،سوال من اورژانسیه لطفا سریع راهنمایی کنید ممنون میشم ،،فیبرم بزرگ دار
#پاسخ_اعضا 💜🍃
سلام وقت بخیر به من گفتن کمی میکروب معده دارم در گروه بود پاسخهایی اما جزییات رو نگفتن اگر امکان دارد بزرگواری که تخم شاهی رو گفتن بخورید تا چند وقت خوردن خوب شدن علائم بیماریشون چی بوده تا چند هفته این کار رو ادامه دادن ؟؟خیر ببینید .
🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹
خانمی که گوش هاشون سوراخ کرده بهتر بود از گوشواره های پرسینگ استفاده کنه و هر روز با الکل هم ضد عفونی کنند ،اگه عفونت کرده به داروخانه مراجعه کنند پماد هست که چرب کنند عفونتش خوب بشه فقط به داروخانه بگن برای سوراخ گوششون پماد میخوان من خودم سوراخ کردم هنوز هم بعد یک ماه درد داره میرم حمام با صابون میشورم گوشواره هم انداختم که سوارخش جمع نشه
🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹
سلام تشکر ازکانال خوبتون خانمی که برای همسرشون دکتر خوب اورولوژی تو مشهد میخواستن دکتر مهدی قاضی واقعا دکتر عالی وکار بلدی هستن مطبشون مشهد میدان استقلال چهارراه میلاد کنار بانک صادرات
🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹
سلام
خدمت دوستمون که آبرسان خوب میخواستن
راکوتن و لایسل
اگه پوستتان جوش میزنه مخصوص پوست چرب را بگیرید
اگه پوستتان جوش نمیزنه مخصوص پوست خشک
واین که حتما آبرسان مرطوب کننده بگیرید بگید میخواین آبرسان و مرطوب کننده با هم باشه چون آبرسان به تنهایی پوست را خشک میکنه اگه فقط آبرسان باشه باید روش ی مرطوب کننده هم بزنید پس بهتره از اول آبرسان مرطوب کننده بگیرید که دیگه مرطوب کننده را جدا استفاده نکنید
🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹
به #سفر نرفتن شخص مورد نظر
اگر کسی میخواهد به سفر رود و شما از سفر رفتن او ناراضی هستید سنگی از راهی که میخواهد برود بردارید و بر روی آن نام آن شخص و نام مادرش را نوشته و بنویسید
قَالُواْ يَا مُوسَى إِنَّا لَن نَّدْخُلَهَا أَبَدًا مَّا دَامُواْ فِيهَا فَاذْهَبْ أَنتَ وَرَبُّكَ فَقَاتِلا إِنَّا هَاهُنَا قَاعِدُونَ
و آن سنگ را در چاه بیاندازید تا زمانی که آن سنگ در آن چاه است از سفر منصرف خواهد شد مگر آنکه از چاه خارج کنید این عمل در امور حلال مجرب است
📚کنز الحسینی ص ۸۱
برای دوستمون که برادرشون میخوان خارج از کشور برن و پدر ومادرشون طاقت دوریشون را ندارن☝️☝️☝️
🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹
سلام به حبیبه خانم عزیز ودوستان گلم
در جواب به اون خواهری که گفتند دختر 18 ساله اشون فوبیا مدرسه دارند:خواهرم چرا دختراتو مجبور به کاری میکنی که دوست نداره. نفرستش مدرسه. هر کاری دوست داره بفرستش.آرامشش رو بهم نزن.
ببر پیش یه روانکاو ببین ریشه ترس و فوبیاش چیه؟ همه که نباید تحصیلکرده باشند.
خدا خودش یار و یاور هست. اگر مدرسه نره از جای دیگه جبران میکنه. نگران نباش. بسپار به خدا.
توکل به خدا. انشاالله که موفق شوید
🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹
سلام
دختر خانمی که لاغره و میخواد برا عروسیش چاق تر بشه ، از داروخانه قرص ویتامین E بگیر روزی یکی بخور، خیلی خوبه و اشتهاآور و چاق کننده هست و سریع هم جواب میده
من خودم استفاده کردم نتیجه گرفتم به هر کسی هم پیشنهاد دادم راضی بوده.
🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹
سلام خانم عزیزی که پرسیدن درموردفیبروم رحمی عزیزم من سه تافیبروم داشتم دوتاش کوچیک بود ویکی بزرگ ولی خداروشکربارازیانه و عسل کاملا ازبین رفتن☺نمیدونم علائم تو چیه من خونریزی خیییلی شدید داشتم عزیزم ضرر نداره که توبخورببین چی نشون میده اگه فهمیدی که تاثیر داره ادامه بده انشاالله به لطف خدا روزبه روز کوچیک تر میشوازبین میره نگران نباش زودنروسراغ عمل
🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹
سلام دوستان عزیزمدیر محترم ازراه اندازی این گروه تشکر میکنم خداخیرتون بده داستان زندگی مریم راخوندم به شیطان لعنت ازاین اعضای محترم باراهنمایی زیباشون تشکر میکنم خداخیرتان بده که جوانهارا راهنمایی میکنید
🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹
سلام خانمی که دست درد شدید هستند لطفاً با روغن سیاهدونه ماساژ بدهند لباس آستین بلند و ترجیحا گرم بپوشند سردی نخورند .موقع خواب حتما با پتو بپوشانند و یک ماه تا چهل روز استراحت کنند از دستانشون کار نکشندو پودر سنجد با شیر و زنجبیل و عسل میل کنند انشالله درد دستشون درمان میشه من هر وقت از درد دست بی طاقت میشم گرم نگه داشتن دست هام تسکین خیلی خوبی برام هست
🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹
سلام خوبی
عزیززم
کانالی ریاضی هشتم
میخام اگر امکانش هس برام بفرستید
ممنون 🌷🌷
🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹
سلام خانمی که دست دخترشون سوخته جاش مونده .روغن سوختگی روباسین بزنیدواقعا عالیه.همسرمن بعد از گذشت بیست سال جای سوختگی بااین روغن خوب خوب شد
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
#همسرداری 🌿
#مقایسه_کردن
❣آیا میدونی دلیل خراب کردن بسیاری از رابطه ها چیست ؟
🔴امروز میخوام یکی از مهمترین دلایل فروپاشی یک رابطه براتون بگم و اون هم چیزی نیست جز " مقایسه کردن "
🔴میل به مقایسه کردن دلیل بدبختی بسیاری از زندگی های زناشویی و رابطه میان افراد است .
🔴ای آقای محترم✔️اگه هیکل همسرت رو با جنیفر لوپز مقایسه کنی ، مطمئنا اون قادر به رقابت با اون نخواهد بود ...
🔴آقایون : اگه در و دافهای تو خیابون رو دیدی و ظاهر زنت دلت رو زد بدون که با یه دست لباس و مانتو تنگ و جوراب ساپورت و کفش پاشنه 10 سانتی و یه کلیپس حتمان زیباترین و دلرباترین زن دنیا رو داشتی که تا حالا ندیدیش " پس دست تو جیبت بکن " اما یادت باشه پشت در خونت زنت برات میشه دلرباترین زن دنیا نه تو پیاده روی خیابون ، که اگه با این تیپ بردیش تو خیابون برات میشه "..."
🔴خیلی وقتها ، حتی همسرانمون رو با کسی مقایسه میکنیم که اصلا وجود نداره ، مثلا در مورد یک ستاره هالیوودی خیالپردازی میکنیم یا با دیدین شوهای زیادی که می بینیم رویایی فکر میکنیم اینجا زمینه خیلی چیزها تو دنیای واقعیت نیست . خیلی وقتا خیلی نقصها و عیب و ایرادها با فتوشاپ از بین میره و با خیلی کارهای دیگه قشنگتر و جذابتر و رویایی تر میشه ...
🔴بیا با هم رو زمین توی یه چهار دیواری پر از عشق زندگی کنیم پر از محبت به کسی که اگه عاشقانه و عمیق نگاهش کنی شاید بهترین تو دنیا باشه ... بیا فقط چند دقیقه عمیقتر و زیباتر و عاشقانه تر نگاه کنیم .
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
#پرسش_اعضا 🌻🍃
سلام خسته نباشید اگه میشه سوال من هم در گروه بگذارید پسر ۳ ساله ایی دارم از بدو تولد لکه های قهوه ایی روی بدنش داشت اما حالا دارند زیاد میشوند کسی میدونه از چیه
#ایدی_ادمین_جهت_ارسال_پرسش_پاسخ 👇❤️
@adminam1400
#حرف_اعضا 🌻🍃
سلام وقت بخیر
در جواب خانمی که ادرس پزشک طب سنتی برای درمان سرطان رو خواسته بودن اسم این دکتر ،دکتر تک دهقان از روستای ابیک قزوین هست توی گوگل سرچ کنین ادرس و شماره تلفنش رو میاره البته از نزدیکای ما کسی بهشون زنگ زدن جواب ندادن اگه در توانتون هست حتما بع ادرسشون سر بزنین .چند وقت پیش یکی از عزیزان برای درمان قطعی سرطان استفاده از عرق یا سبزی بَکلو که همون شاهی ابی هست رو پیشنهاد داده بودن و گفته بودن طی مصرف یکماهه تمام علائم سرطان رو از بین میبره خودمم قبلا توی تلگرام توی گروهی بودم که خانمی گفتن استفاده پنج روزه از گیاه افسنطین غده های سرطانی رو نابود میکنه البته خیلی خیلی توصیه کرده بودن که زمانی که از افسنطین استفاده میکنن نباید از داروهای شیمیایی استفاده کنن و بازم توصیه زیادی کرده بودن که بیشتر از پنج روز استفاده نکنن که اثرات مخرب زیادی داره و بعد از پنج روز استفاده حتما برن ازمایش بدن ببین وضعیت غده های سرطانی چطور هست اگه نیاز بود بعد از یه مدت باز پنج روز استفاده کنن
درمانهای دیگری هم بقیه دوستان برای درمان سرطان داده بودن و گفته بودن که نتیجه گرفتن مثل استفاده مداوم از انبه یا استفاده از ریشه گیاه قاصدک ان شاالله که نتیجه بگیرین
در جواب خانمی که معده درد دارن شما یه لیوان عرق نعنا رو با یه لیوان اب و یه قاشق چای خوری بارهنگ مخلوط کنین و بزارین روی شعله ملایم حدود ده دقیقه بجوشه بعد از اینکه خنک شد با کمی عسل یا نبات بخورین اگه یبوست دارین بجای اب از گلاب استفاده کنین چند روز که از این معجون استفاده کنین تمام دردهای معده و روده از بین میره
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
#شهیدانه ☀️
اخراج
از بی بند و باری بیزار بود. حجاب و حیای بالایی داشت. میگفت: «بدم میآید از دخترهایی که بین راه معطل میکنند تا مدرسه پسرانه تعطیل شود و همدیگر را ببینند». روزی که قرار بود فرح، برای بازدید به مدرسهشان برود، توی دفترچهاش نوشته بود: « گفتهاند هر کس حجابش را بر ندارد یا در مراسم شرکت نکند، از انضباطش کم میشود یا او را اخراج میکنند. با این حال من به هیچ قیمتی در این مراسم شرکت نخواهم کرد. حتی اگر مرا اخراج کنند».
شهیده فهیمه سیاری
پرندهای در عرش، ص50 و 51
امام علی ع
پوشیدگی زن او را شاداب تر و زیبایى اش را پایدارتر مى كند.
غرر الحكم، ص 405
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
#نکات_سلامتی 🍏
🔴 #عفونت_واژن چیست؟
❇️عفونت #واژن از شایعترین بیماریهای عفونی زنان به حساب میآید.
❇️به طور معمول، این عارضه با بروز التهاب و تغییراتی در ترشحات خارج شده از مهبل توأم است.
❇️عفونت واژن، معمولا، در سنین باروری زنان، یعنی در فاصله سن بلوغ تا دوران یائسگی بروز کرده و میتواند مجاری ادراری و تناسلی را درگیر کند.
❇️در این صورت، ممکن است با عوارضی نظیر درد و سوزش واژن همراه باشد.
انواع عفونت واژن🔻🔻
❇️انواع عفونت واژن بسته به عامل ایجاد کننده آن متفاوت است. از این میان، میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
🔸🔸🔸متاسفانه بانوان گرامی زمانی که برای عفونت به طبیب مراجعه میکنن نمیدانند کدام نوع عفونت را دارند و همین امر باعث تاخیر در درمان می شود که برای رفع این مشکل خواهشمندم این مطلب را به دقت مطالعه کنید تا به راحتی خود شما بتوانید تشخیص دهید 🔸🔸🔸
1⃣عفونت باکتریایی واژن
در این نوع عفونت واژن زنان، معمولا ترشحات واژن تغییر رنگ داده و سفید مایل به خاکستری یا زرد میشوند. این ترشحات، اغلب، با بوی نامطبوعی همراه هستند.
2⃣عفونت قارچی واژن
عفونت واژن قارچی زنان، به طور معمول با خارش واژن همراه است. در این هنگام، ترشحات واژن، پنیری شکل، غلیظ و سفید خواهد بود.
3⃣تریکومونیازیس
تریکومونیازیس یکی از انواع عفونت واژن زنان است که با خارش واژن و ترشحات بدبو همراه است.
در هنگام ابتلا به این بیماری، ترشحاتی به رنگ زرد مایل به سبز و کف مانند از واژن خارج میشود.
♦️علائم عفونت واژن (عفونت زنان)
از شایعترین علائم عفونت واژن میتوان موارد زیر را برشمرد:
🔸خارش واژن
🔸تغییر میزان ترشحات خارج شده از واژن
🔸سوزش ادرار
🔸سوزش واژن
🔸ادرار توأم با درد
🔸درد واژن در هنگام برقراری رابطه جنسی
🔸خونریزی یا لکهبینی
🛑 لطفا با ارسال این مطلب به ترویج طب اسلامی بپردازید و عزیزانتان را از روش های صحیح حفظ سلامتی آگاه کنید.
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
#پرسش_اعضا 🌻🍃
سلام پسری هفت ساله دارم که امسال میره کلاس اول اما به خاطر اضطراب جدایی اصلا مهر نرفت سر کلاس تا این که حالا با یکی از همکلاسی هایش دوست صمیمی شده با اون میره اگه دوستش مثلاً غیبت کنه نمیره مدرسه میگه نمیتونم ،و واقعاً هم نمیره اگه کسی تجربه ای داره کمکم کنه ممنون میشم که بتونه خودش تنها بره مدرسه نه حتماً با دوستش.
❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓
سلام دوست عزیزی که گفتند شیر مادر را بدوشند بزارن فریزر میشه لطفا بگید تو چه ظرفی بزارن فریزر؟ ظرفای پلاستیکی یا شیشه ای ؟؟ شیشه ای نمیشکنه توی فریزر ؟؟ ممنون
الهی خدا اولادهای سالم و صالح به همه ببخشه و یه عمر هزار ساله هم سالم و صالح بمونند زیر سایه پدر و مادر .آمین
❓❓❓❓❓❓❓❓❓
با سلام
خدا قوت
پسرم 13 سالشه بیضه هاش درد می کرد
سنو انجام داده دکتر گفت یکی از بیضه هاش واریس داره
می خوام بدونم کسی این مشکل و داشته
من از این بیماری چیزی نمی دونم. خواهشا اگه کسی تحربه دا ره بگه
ایا حتما باید عمل بشه
با طب سنتی هم در مان میشه؟
اگه اورژانسی بزارید ممنون میشم
❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓
سلام حبیبه خانم خیر ببینیدبخدا خیلی مهمه هرچه زودتر بزارید درگروه....مشکلی بزرگ دارم کمکم کنید..پسری افتاده تو زندگی دخترم که هم از نظر سطح خانوادگی هم اخلاق وشخصیت از همه نظر چون شناخت دارم بدرد دخترم نمیخوره وچندین مرتبه هم بخاطر دخترم استخاره قرآن گرفتم بسیار بد آمده جواب همه استخاره ها اینه که اگه هم ازدواج کنند جدا میشن...اما هرچه به دخترم با محبت صحیت میکنم میگه برای ازدواج نمیخوام فقط میخوام دوست باشم..تورو خدا هرکس هر ذکری که محکم باشه بهم بگین تا بخونم ازش جدا بشه...تا حالا چله ها ی زیادی با این نیت خوندم اما اثر نداشته
❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓
سلام ممنون بابت کانال خوبتوون🌷🌷لطفا سوال منو اورژانسی بزارید دخترم نه سالش بعضی وقتا شبا از ترس این که کسی جلو چشمش میاد نمیتونه بخوابه هی میگه همه جا ادمهایی هست میخوان منو بکشن اذیت کنن 😢😢نمیدونم چه کاری انجام بدم تا ارووم شه توروخدا اگه میتونین راهنماییم کنین خیلی اذیت میشه.اجرتون با سید الشهدا❤️
❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓
سلام
من یه خانم ۳۴ساله متاهل هستم که ۲ماه هست باردارم متاسفانه دچار یبوست شدید شدم
همه راهی رفتم اما افاقه نکرد
صبح ابجوش یا کمپوت سیب خونگی بدون شکر خوردم
انجیر و الو خیس خورده ناشتا خوردم در طول روز مدام انجیر میخورم نون جو میخورم مصرف برنج و ماکارونیم کمه شربت از داروخانه گرفتم اما بیفایده بوده
گلاب به روتون چند روزی یکبار اونم با تنقیه که مدفوع بسیار خشک و تیکه های کوچک و البته با حجم کم
حالم خیلی بد ویار شدید به انواع بو و انواع غذارو دارم
خواهش میکنم بگید برای درمان این یبوست شدید در دوره بارداری چیکار کنم
❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓
سلام حبیبه خانم خواهشا خواهشا سوال من را زودتر بزارید تو گروه پسرم کلاس دو م هستش الان یه چند روزی که میخواد بره مدرسه همش ترس داره به زور میره مدرسه همش میگه من به فکر توام یا بهونه باباش را میگیره چون باباش شهرستان کارمیکنه ماهی چند روز میاد مرخصی و میره اصلا انگار ترس داره تا بیاد بره مدرسه چند دفعه خدا حافظی میکنه میره هنوز بر میگرده بوس میکنه یا خدا حافظی میگیره میره دوستاشم صداشون در اومده از بس منتظرش میمونن ،البته اینم بگم که پارسال کلاس اول که بود بعد از چند ماه اينجوری شد تا یه بنده خدایی گفت براش در کتاب باز کن باز کردم بعد از یک هفته خوب شد تا امسال هنوز اونجوری شده خواهشا خواهشا اگر کسی راهنمایی کنه چکار کنم ممنون میشم اینکارش خیلی عذابم میده🙏🙏🙏🙏🙏
#ایدی_ادمین_جهت_ارسال_پرسش_پاسخ 👇❤️
@adminam1400
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
داستان واقعی
✅ من مریم هستم، 22 سالمه ... 2 سال پیش با کاوه ازدواج کردم ولی زندگیمون خیلی سرد و بی روح و کسل کننده بود 😔 تا جایی که تصمیم به جدایی گرفتیم 😭
چند هفته بعد رفته بودیم دادگاه ..#قاضی مردی مُسن و خوش رو بود ازم یه چیز عجیب خواست. گوشیمو گرفت و بعد ۲دقیقه بهم پس داد. گفتم چی شد جناب؟
گفت مدتی فقط شب ها ب توصیه های این کانال گوش کن..گفتم کدوم کانال گفت من شما رو عضو کانالی کردم که تاکنون زندگی #هزاران دختر و پسر رو #نجات داده. اگر جواب نداد برگرد و من حکم #طلاق شمارو مینویسم..
این داستان واقعیه و الان شوهرم جوری #دلبسته ی من شده که حتی #ملکه های بهشتی هم نمیتونن توجهشو جلب کنن و زندگی مون بهشت شده 😍 ... اینم لینک کانال 👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2311979298C8b0197e42
💰🔴دعای معجزه آسای ثروت 🔴💰
اگر کسی این دعا را بر روی مشتی
خاک از لانه مورچه هفت بار بخواند و در
چهار گوشه ی محل کارخود پخش
کند در آن جا مثل مورچہ مشتری
پیدا خواهد شد ورزق و روزی اش فراوان میشود👇😍
https://eitaa.com/joinchat/1319240024C241ce5aee0
بفرستید برای شوهرتون کار و کاسبیش سکه بشه🤩خیلیا حاجت گرفتن باهاش👆💯
#دعا_درمانی 🌱
در خواص السور از حضرت امام جعفر
صادق ع منقول است که اگر سوره
« الاعلی» را در وقت سفر رفتن سه
مرتبه بخواند به سلامت بازگردد.
از مولایمان حضرت امام صادق ع
منقول است که سوره «علق» را
بنویسد و در سفر با خود نگهدارد
از همه آفات محفوظ باشد تا به وطن
خود برگردد.
در تحفة الرضیه از بعضی علما نقل
گردیده و مجرب است برای اینکه
مسافر به سلامت و سریعا بازگردد
در یک ورقه دنبال هم بنویس:
« لا اله الا الله محمد رسول الله»
پس قسمتی که « محمد رسول الله»
است را پاره کن و به مسافر بده تا
همراه داشته باشد و « لااله الا الله»
نزد کسی که باقی می ماند باشد.
منابع:
خواص الایات و السور
(عبدالعلی بن محمد بیرجندی)
مفاتیح الحاجات
(محمدرضا حسینی غیاثی)
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽