#پرسش_اعضا 💜🍃
سلام خسته نباشید
برای تخته شدن شکم چه چیزی رو پیشنهاد میکنید؟ خدا خیرتون بده زود تر سوالم رو بزارد
❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓
سلام، ببخشید 48 سال دارم آقا هستم، تومر نخاع گردن تهران عمل کردم، سمت چپم خیلی سنگینه حتی راه رفتن رو از من گرفته 20 جلسه هم فیزیوتراپی رفتم، اصلا خوب نشدم. بدنم هر روز از گردن تا پاهام مثل آتش می سوزه، 2مرتبه هم شیمی درمانی شدم، خوب نشدم. چه راه حلی پیشنهاد میکنید. طب سنتی چی خوبه برام. یا اینکه اگه دکتری دراین مورد می شناسید. معرفی کنید، ممنون.🌸
❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓
ببخشید یک سوال دارم خیلی ضروری هست
اعصابم بهم ریخته لطفا زودتر جواب بدهید ممنونم
دخترم حدود ۱۳ سال هست
ازدواج کرده
باردار نشده
اوایل دکترها گفتن شوهرش جهش اسپرم خیلی پایین هست. و نطفه اش ضعیف هست...
خیلی پیگیر درمان نبود
که بخاطر همین دخترم قصد جدایی داشته. ولی هنوز جدا نشده
حدود ۶ ماه هست،
پريودی هاش نامرتب شده. چندروز پیش آزمایش داد.
دکتر بعداز دیدن آزمایش و سونو
گفت داره یائسه میشه
یائسگی زودرس 😭😭😭
موقع آزمایش و سونو دخترم حدود ۱۰ روز بود. پریودی اش عقب افتاده بود.
و هم شرایط روحی اش خیلی خیلی بد بود. چون میخواد جدا بشه و همسرش اصلا قبول نمیکند. و اونم داره عذاب میکشه 😔
میشه این شرایط توی آزمایش و سونو اثر گذاشته باشه و تشخیص اشتباه باشه؟
توروخدا لطفا بهم زودتر جواب بدهید.
دخترم و همسرش هردو ناشنوا هستن.
دخترم شرایط خیلی بدی داره، از نظر روحی
❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓
سلام عزیزان میشه بگید آیا کسی هست که بشناسید فیبروم داشته وبا داروهای گیاهی خوب شده اگه هست لطفاً من رو هم راهنمایی کنه چون به من دکتر گفته که باید عمل کنی ممنون میشم اگه راهنمایی کنید
❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓
سلام خسته نباشید حبیبه خانم خیلی ممنون بخاطر این کانال خوبتون ک همه ما راحت حرفامون رو میزنیم و مشکلات همدیگر رو حل میکنیم خواستم بگم من 29 شهریور ساعت12شب یکدفعه ای احساس کردم چیزی نمیشنوه گوش سمت چپم ولی جدی نگرفتم وخوابیدم ساعت4صبح بود ک حالت تهوع گرفتم همراه با سرگیجه خیلی سنگین ک منو سریع بردن بیمارستان همه آزمایش هارو دادم ولی سالم بودم دکتر مشهد رفتم 7جلسه تزریق گوش داشتم ولی متاسفانه هنوزم نمیشنوم خواستم بدونم آیا کسی این مشکل من رو داشته راهنمایی کنه البته دعا نویس گفته جن زده شدم ولی حرفشو باور نکردم ببخشیدطولانی شد
#ایدی_ادمین_پاسخگو 👇❤️
@adminam1400
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
هدایت شده از اطلاع رسانی گسترده حرفهای
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍀دست هاتو نرم و لطیف کن🍀
👩🦱داشتن دست های نرم و لطیف
بــرای یــه خـــانــوم خــــیـلی ضـــروریــه
💞خصوصاًکه متاهل باشی یادم ازدواج
حـالا چـجوری هـم به کـارای خونه برسم
هم دست هام نرم و لطیف بمونن؟🤔
♻️کافیه چند ســاعت درروز از ایـــن
🧤دستکش های خوشـگل و جذاب
کـــلـــیــپ بــــالا اســــتـفــاده کــنـــی😍
دوستداری یه جفت داشتهباشی
و بـرای هـمســرت دلـبـری کـنی🥰
پس بزن رولینک زیر تا نشونت بدم👇
https://eitaa.com/joinchat/2464546829C13cffb07df
🍀دوست داری دستات نرم باشن؟🍀
👱♀داشتن یه پوست شاداب برای ما
خانوم ها ضـروریه خصوصـا که ازدواج
کــــرده بــاشـی یــا دم ازدواج بـاشی💞
خــب با این وضـعـیت چـــاره چــیـه؟🤔
🧤یـــه جــــفــت دســـتــکــش جـــذاب😍
که باهاش برای همسرت دلبری کنی🥰
بزن رولینک زیر تا نشونت بدم👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2464546829C13cffb07df
#داستان_مریم_عباس 🌸🍃
برای یک لحظه نگاهم کرد و جوابم رو داد .. وقتی در رو بستم هر دو نمیدونستیم چکار کنیم .. وسط اتاق ایستاده بود ..
با دست اشاره کردم و گفتم بفرمایید بشینید من الان میام ..
به سمت آشپزخونه میرفتم که گفت من چیزی نمیخورم ..
برگشتم و با فاصله ازش نشستم .. قلبم طوری خودش رو به سینه ام میکوبید که میترسیدم صداش رو بشنوه .. با انگشتم با گلهای فرش بازی میکردم .. حس کردم نگاهم میکنه .. سرم رو بلند کردم برای یک لحظه چشم تو چشم شدیم .. ته دلم لرزید .. چقدر جذاب بود، حتما زنش هم خوشگله .. نگاهش رو ازم دزدید .. گوشه ی سبیلهاش رو گرفته بود و بازی میداد ..
چند دقیقه هر دو تو سکوت نشسته بودیم .. نفس بلندی کشید و گفت میشه یه لیوان آب بیاری ..
بلند شدم و گفتم بله .. حتما .. هنوز قدمی برنداشته بودم که گفت قراره همش با چادر بگردی ؟؟ مگه من نامحرمم
گفتم آخه.. خجالت میکشم ..
با جدیت گفت خجالت میکشیدی چرا قبول کردی؟ من الان دیگه شوهرتم
از لحنش ناراحت شدم .. بدون حرف ، چادرم رو رها کردم و بدون چادر رفتم یه لیوان آب آوردم ..
برگشتم و همون جای قبلی نشستم ..
کمی از آب خورد و اومد نزدیک من نشست
با اینکه حس خوبی بهش پیدا کرده بودم ولی معذب بودم و سرم رو کمی عقب بردم با اخم گفت مگه نامحرمم که فرار میکنی؟👇👇👇
ادامه شو اینجا بخونید👇❌
https://eitaa.com/joinchat/1844904645C57201642e2
داستان جنجالی مریم وعباس🙈🔞👆
سنجاق شده ها👆😍
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#پرسش_اعضا 💜🍃 سلام خسته نباشید برای تخته شدن شکم چه چیزی رو پیشنهاد میکنید؟ خدا خیرتون بده زود
#پاسخ_اعضا ❤️🍃
سلام واسه اون خانوم های ک میگن میگرن دارن برنامه انارستان من نگاه میکردم خانم دکتر گفت کسانیکه میگرن دارن بخاطر کتف یا گردنشون میگرن میگیرن ولی خودشون خبر ندارن چون نه کتف درد میگیره نه گردن میزنه به سر میگرن میگیرن و باید ورزش کتف و گردن انجام بدن انشالله ک همه مسلمین جهان سالم باشن
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
سلام دوستی برای پورستات سوال کردن همسر من پورستاتش ۵۰ بود الان شده ۲۰ بدون هیچ دارویی از طب سنتی شنیده بودم فقط هرروز یک مشت تخمه کدو یا حداقل درهفته ۳ بار فقط با همین روش خوب شد روغن مالی روغن تخم کدو هم خوبه صلوات بر محمد وال محمد❤️
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
سلام خواهر عزیزی که وسواس دارند وقرص اسنترا ۵۰ مصرف می کنند اگر تصمیم دارند که بار دار شوند حتما با دکتر معالج شون در میان بگذارند تا خدای نکرده مشکلی پیش نیا دودر مورد وسواس تا خود شخص نخواد حتی با دارو هم رفع نمیشه توکل به خدا داشته باش واراده خودت رو قوی کن واهمیت نده چون برای وسواسیها همه چی پاکه حتی یقین فرد وسواس اعتبار نداره.
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
سلام به همگی خواهران گلم
در جواب دوستی که گفتن پدرشون کنار گوشش غده زده و اهل استان کرمان هستن ... برای همسر من مشکلی در گوشش پیش اومد و نیاز به نمونه برداری و.... خلاصه ما رفتیم پیش دکتر مریم عامی زاده کرمان متخصص گوش و حلق و بینی هستن و بسیار بسیار عالی هستن و ما جواب گرفتیم خودشون هم نمونه برداری کردن ..
بنظرم برین پیششون و اگه نیاز باشه ارجاع میدن جای دیگه ولی خیلی مطبشون شلوغ میشه و ما که خیلی ازشون راضی هستیم خدا خیر دنیا و آخرت و نصیبشون کنه .نگران نباش عزیزم ان شاالله که خیره و چیز خاصی نیست.توکلتون به خدا باشه .
برای سلامتی و فرج آقا صاحب الزمان صلوات
التماس دعا
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
باسلام چهل شب برای پای دختر ۱۴ سالش روغن زیتون استفاده کنه
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
سلام ادمین گرامی،خسته نباشید،من با اون دختر ۱۵ساله که حافظ قرآن هستن کاملاموافقم،من ۴۳سالمه ۳فرزنددارم،مسلمانی کاملاازنظر من دراین زمونه ازبین رفته هیچ جور به فکر زن نیستن زن بدبخت هم بایدبسوزه وبسازه چرا چون زنه ،اسم ارث میادانگارقتل انجام دادیم نمیدن که هیچ قطع رابطه هم میکنن،من خودم به نوبه خودم تا این ۴۳سال کل عمرم سوخت وازبین رفت وهیچی از زندگی نفهمیدم،چون کلی آقا بالاسر داشتم (پدری متعصب که میگفت دخترنباید درس بخونه وفقط شوهرداری وبچه داری کنه،گفتم اشکال نداره خونهشوهرادامه تحصیل میدم،اونجا هم باکلی رئیس روبرو شدم که چه درس خوندنی به شوهروبچه هات برس،شوهرهم که فقطو فقط بپز،بشور،جارو کن تمیز کن،اتو کن، حق منه شوهروهم کاملا اداکن،وتمکین کن ،بچه داری کن،برادرهاهم حق نداری از ارث حرف بزنی والا باچاقو طرفی،نگیدنه که اکثرا همینه)،وبه هیچ آرزویی نرسیدم فقطو فقط چون زنم.موندم اون دنیام چجوری رقم میخوره.
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
سلام دختر خانمی که 16ساله آسه و داره قوز در میباره حتما پیگیرش بشید موضوع حساسیت منم خودم از 12سالگی دچار این مشکل شدم و به جایی رسیدم که قوز من 80درجه شد و آخر کارم به عمل رسید واز گردن تا کمر الان میله گذاشتند و یپچ و مهره کردند من خودم تجربه اشو دارم مشکل بزرگیه و گردن و فکو شونه را هم در گیر میکنه
درضمن عمل سختیه و تا جوانتره عملش راحتتری
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
✳احكام كودك در هفته اول تولد🐣
💎 شستشوى بدن (غسل)
💎 نخستین غذا (كام برداشتن)
💎نخستین سخن (اذان و اقامه)
💎نامگذارى
💎 تراشیدن سر
💎 ختنه
💎عقیقه
💎 ولیمه
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
💧💦شستشوى بدن (غسل دادن)💦💧
1⃣ غسل دادن نوزاد, مستحب است .
2⃣ اگر غسل دادن براى نوزاد ضرر داشته باشد, مستحب نیست
3⃣ اگر غسل دادن نوزاد دو یا سه روز تأخیر بیفتد مانعى ندارد, ولى اگر به حدى تأخیر بیفتد كه به او نوزاد نگویند . بهتر است , رجاءاً غسل دهند.
👈 نخستین غذا (كام برداشتن )
مستحب است ـ حتى پیش از خوردن شیر مادر 🍼 با آب فرات و تربت 📿 سیدالشهداء (ع ) كام طفل را بر دارند
👈 نخستین سخن (اذان و اقامه)
مستحب است در روز اول تولد نوزاد , یا پیش از افتادن بند ناف او, در گوش راستش اذان , و در گوش چپش اقامه بگویند.
👈نامگذارى
1⃣ پس از تولد نوزاد, مستحب است نام نیكویى برایش بر گزینند.
2⃣ برگزیدن نام نیكو یكى از حقوق فرزند بر پدر خویش است
3⃣ بهترین نامها براى فرزند نامهایى است كه بندگى خداوند را در بر داشته باشد; مانند عبدالله , عبدالرحمن ,عبدالرحیم ; و در مرتبه دوم نامهاى پیامبران و امامان (علیهم السلام ).
4⃣ از میان نامهاى پیامبران و امامان (علیهم السلام ) نام محمد بهترین نامهاست .
5⃣ كسى كه چهار فرزند پسر دارد, مكروه است , نام یكى از آنان را محمد نگذارد
👈 تراشیدن سر
⬅ در روز هفت تولد نوزاد ـ دختر یا پسر ـ مستحب است موى سر او را تراشیده و به اندازه وزن موها طلا و نقره صدقه دهند.
⬅ مكروه است قسمتى از موى سر نوزاد را تراشیده و قسمتى را باقى گذارند.
👈 ختنه
۱➖ واجب است فرزند پسر ختنه شود.
۲➖ مستحب است ختنهء نوزاد را در روز هفتم انجام دهند.
۳➖ نوازدى كه به طور مادرزاد ختنه شده باشد, اگر ختنه اش كامل باشد, لازم نیست او را ختنه كنند.
۴➖ نوزادى كه به طور مادرزاد ختنه شده , مستحب است براى عمل كردن به سنت پیامبر به محل ختنه او تیغ بگذارنند.
۵➖ كسى كه كودك ـ مسلمان ـ را ختنه مى كند لازم نیست مسلمان باشد; زیرا كافر هم مى تواند كودك مسلمان راختنه كند.
👈 عقیقه
1- عقیقه , گوسفند یا حیوان دیگرى است كه براى هر شخصى كشته مى شود.
2- گوسفند🐏 , گاو🐂 یا شت🐪ر در عقیقه كافى است ولى قوچ🐑 از همهء اینها بهتر است .
3- مستحب است عقیقه سالم و چاق باشد.
4- مستحب است عقیقهء پسر, حیوان نر و عقیقهء دختر, حیوان ماده باشد.
5- مستحب است عقیقه را روز هفتم تولد كودك بدهند و اگر از روز هفتم تأخیر افتاد, همچنان مستحب است , حتى اگر فرزند بالغ شد, و برایش عقیقه نداشته باشند, مستحب است خودش عقیقه را بدهد.
6- در عقیقه مى توانند گوشت خام یا پخته شده را تقسیم كنند, یا بپزند و گروهى از مؤمنین ـ حداقل ده نفر ـ رادعوت كنند و به آنها غذا بدهند.
7- مستحب است پا و ران عقیقه را به قابله (ماما) بدهند.
8- صدقه دادن قیمت عقیقه به جاى عقیقه كافى نیست .
9- مكروه است كه پدر نوزاد یا یكى از عائلهء او از گوشت عقیقهء فرزندشان بخورند و مادر نوزاد نیز اگر از عقیقه نخورد به احتیاط نزدیكتر است .
10- در مورد آنچه در بعضى از روستاها رسم است كه استخوان عقیقه را در پارچهء سفیدى پیچیده و دفن مى كنند مدركى نیافتیم .
👈ولیمه
1- ولیمه دادن در تولد فرزند مستحب است .
2- لازم نیست ولیمهء تولد فرزند در روز تولد وى باشد, بلكه اگر چند روزى هم بگذرد مانعى ندارد.
3- ولیمه دادن براى ختنهء فرزند, نیز مستحب است .
منابع:📚حلية_المتقين📚تحف العقول
🌹تحقيقات پيج حليه المتقين🌹
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#مسافر_بهشت 🌸🍃 ابر دیدگان را نمنای بارشی است و بگذار بیدریغ ببارند. و بگذار تا این سخنان را با كل
#ادامه_مسافر_بهشت ❤️🍃
. از آن سحر، از او كه چه سان عیسیوار به آسمان رفت تا روح آزادهاش را بیش از این در قفس تنگ تن نگه ندارد، از او كه در خیال آدمی چون من راه هم نداشت، و باز سر را پائین انداختم تا كه نبینم، اما مگر میشد؟ دستهایش را درهم حلقه كرده بود و بر دو زانو نشسته بود، حتی تكانی هم نمیخورد تو گوئی اگر سالها هم اینگونه میماند باز آن آرامش و سكونش بهم نمیخورد. مگر طاقت من و تو باور دارد؟
میگفت و من سراپا شرم و حیرت، میدانی چه میگویم؟ آرام میگفت حتی آن هنگام كه موجهای دریای بیكران وجودش به صخره میخوردند باز حسرت فریادی به دلم میماند. كلمات كه از دهانش چون آفرینش تازهای و چون گلی غنچه میزد و سپس میشكفت.
باران رحمت بود كه بر این كویر سوخته میبارید. فیاض چون چشمه كوهساران وجودش پاك و معطر.
تكیه به دیوار داده میگفت: گاه انسانی در كنار زندگیش به جهاد برمیخیزد و بسیارند اینان و گاه آدمی در كنار جهادش زندگی هم می كند و چه كمند اینان و او اینگونه بود. آنی كه در زیر سقف آبیاش میزیست.
و اینگونه سخنانش را ادامه داد و از آن سحر گفت: هنوز شب چتر سیاه خویش را بر سر دشت افكنده بود. در پای بیسیم به انتظار نشسته بودیم آرام نداشت بیقرار بود. هوای رفتنی جانش را به لب رسانده بود، چشم به آسمان و گوش به صدای بیسیم منتظر ایستاده بود. گاه لبخندی بر لبانش مینشست و باز ساعت را نگاه میكرد، به راستی كه زمان بر او چه سخت گذشت. در آن لحظات كه بیتابی ارمغان زمان بود چه بر او میگذشت كدام ندا او را خوانده بود؟ نمیدانستیم، هیچكس نمیدانست و تا به آن شب او را آنگونه ندیده بودیم. حتی سال پیش، وقتی كه با تركشی در پا خود را از محاصره رهانیده بود، آنشب گونهای دیگر بود، مرتب به ساعتش نگاه میكرد و با چشمانی به آسمان، چشمانی تر و گونهای خیس آرام زمزمه میكرد: به ساعتی دیگر مانده است و دیگر نایستاد، نماز، به نماز ایستاد و كاش میشدگفت در آن خلوت و در آن لحظات كه احساس میكردی زمان از حركت ایستاده و تمام آفرینش به او و نیایشش خیره گشته چگونه بوده است. در نماز چنان به خود میپیچید كه باورش بر من و تو مشكل است و پس از پایان نماز باران اشك بود كه بر زمین خشك گونههایش جاری شد. و نالههایش كه به یكباره به فریاد تبدیل شد. یكی از برادرها از ترس آنكه مدهوش نشود بطرفش رفت و آرام او را بغل زد بر پیشانی و گونههایش بوسه زد و از او خواست كه باز گردد تا آماده حركت شویم.
بیسیم را روشن گذاشته بودیم و من به ساعت نگاه كردم. دقیقهای دیگر و بعد .... صدائی از آنطرف سیمها شمرده و آران ندای حركت را داد: «برادرها كربلا نزدیك است، گامی» و دیگر مجال ماندن نبود 50 نفر بودیم و ما جزو نخستین گروهی كه قرار بود 24 ساعت قبل از حمله اصلی، نیروهای دشمن را دور بزنیم و توپخانههایشان را از فعالیت بیندازیم. سلاحهایمان را امتحان كردیم و او همچنان بیتابانه ایستاده بود صورتش گل انداخته بود و گوئی بار سفر بسته آماده حركت بود. شب هنگام بود كه راه افتادیم، حین رفتن كسی از پشت سر صدا زد، «دعای خیرمان، همراهتان» و دیگر سكوت شروع شد جز صدای گامهای همراهان و در فاصلههای معینی صدای شلیك توپ یا اسلحه دیگر صدائی به گوش نمیرسید.
اولین مانع سیمهای خاردار بود. طبق نقشهای كه داشتیم از میادین مین گذشتیم و از نقطه كور و شیب تند تپه بالا رفتیم، صخرههائی در پیش بود و ما هر كدام را طی میكردیم و بحركت خود ادامه میدادیم. شب از نیمه گذشته بود و ما حدود دو ساعتی بود كه همچنان حركت میكردیم، گاه گشتیهای دشمن از كنارمان میگذشتند و ما هر بار در گودالی یا پناه صخرهای پنهان میشدیم، و منورهائی كه در فواصل مشخصی در آسمان درخشیدن میگرفت و تا لحظاتی منطقه را از ظلمتش میرهانید.
نزدیكیهای ساعت 5 بود كه از اولین خطوط نیروهای دشمن گذشته بودیم و باید در فاصله روشنائی صبح تا شب بعد درازكش در میان گودالی یا پناه صخرهای پنهان میشدیم تا شب بعد دوباره به راهمان ادامه دهیم چیزی به روشنائی صبح باقی نمانده بود. در دل دشمن به انتظار نشستیم تصمیم بر این بود كه هر سه ساعت یكبار یكی از ما نگهبانی را بعهده بگیرد و اولین پست نگهبانی را او بعهده گرفت لبخندی بر لبانش نقش بسته بود با همان لبخند گفت: نوبت دوم كسی نگهبانی نخواهد داد چون اینجا نخواهیم بود! به او گفتم: تمام نیروها در حال آمادهباش بسر میبرند و چشم به همت و تلاش ما دارند باید توپخانه بعثیها را از فعالیت بیندازیم و با همان آرامش پاسخم داد: چشم به آسمان باید داشت دل به همت او بست كه همت از اوست باشد كه همتی دهد تا ... و حرفش را برید و دیگر ادامه نداد، چشمهایش به ستاره سحری خیره گشت كسی دیگر سئوالی نكرد
#ادامه_دارد...
#احکام_دین ☀️🍃
وظیفه کسی که فضله را نمی شناسد
پرسش :آیا شک شخصی که امکان یقین در مورد او وجود ندارد نیز احکام شک را دارد مثلا زنی که اصلا فضله را نمی شناسد اگر چیزی در غذا ببیند و شک کند که فضله است یانه با توجه به اینکه اگر فضله هم باشد وی متوجه نمی شود چه حکمی دارد؟
پاسخ :آن را دور می اندازد و از غذا استفاده می کند.
تردید در یقین سابق به نجاست
پرسش :اگر کسی بعد از مدتی که به متنجس بودن جایی یا شیئی یقین داشته و در یقین خود دچار تردید شده و فکر می کرده ممکن است یقین اولیه از روی وسواس یا غیره باشد، تکلیفش چیست؟
پاسخ :یقین او در این صورت اعتباری ندارد.
شک در نجاست چیزی که پاک بوده
پرسش :اگر شک داشته باشیم که چیزی نجس است یا نه چه حکمی دارد؟
پاسخ :هرگاه چیزى پاک بوده شک دارد نجس شده است یا نه، پاک است و اگر چیزى قبلًا نجس بوده شک دارد پاک شده یا نه، نجس است.
تفحص در موارد مشکوک
پرسش :چنانچه (مثلاً) دست نجس مدّتی با اشیاء مختلف تماس داشته و سپس متوجه شوند، تا چه اندازه لازم است آنها را تطهیر کنند؟
پاسخ :مسأله نجاست و پاکی بسیار ساده است و سفارش شده جستجو نکنند و تنها مواردی که یقین به نجاست دارید را بشوئید و از روایات بدست می آید چنانچه فرد شک دارد جایی از بدن نجس شده است، لازم نیست حتّی نگاه کند تا یقین پیدا شود و یا اگر شک در ترشح نجاست دارد می تواند آب به آن محل بپاشد تا یقین حاصل نشود که نجاست ترشح شده است. یعنی حتی در مواردی که به راحتی می توان به طهارت و نجاست علم پیدا کرد، نیاز به تفحّص نیست هرچند در موارد دیگر مانند اطّلاع از وقت اذان، به فتوای ما، تفحّص برای کسب علم لازم است.
علم و یقین افراد وسواسی به نجاست
پرسش :اگر شخصی وسواس در نجاست و پاکی داشته باشد اما در عین حال یقین به نجاست چیزی داشته باشد چه تکلیفی دارد؟
پاسخ :افراد وسواسى نباید به علم و یقین خود در طهارت و نجاست توجّه کنند، بلکه باید ببینند افراد معمولى در چه مورد یقین به طهارت یا نجاست پیدا مىکنند و به همان ترتیب عمل کنند و براى ترک وسواس، بهترینراه، بىاعتنایى است.
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#داستان_زندگی 🌸🍃 نازگل شاید درک نکنین و بگین مگه ازدواجذاجباری هم میشه ولی من بچه بودم فقط ۱۳ س
#داستان_زندگی 🌸🍃
نازگل
ی مدت بود ب رضا شک داشتم میشه گفت ی سال بود شک داشتم ولی نمیدونستم چطور از کارش سر در بیارم چون رمزشو بهم نمیداد ی سال اخر تا اینکه ی روز هکش کردم ( بخدا یادم رفته لطفا نپرسین چطوری )و شب ک اون سر کار بود تو گوشی خودم داشتم چکش میکردم ساعتای دو شب تنها خونه بودم یهو خیلی چیزا رو فهمیدم از تو پیاماش با دوستش و با اون زن فهمیدم رضا با زنی از اقوام دورمون ک قبلا خاستگار دختره بوده حرف میزنع زنه براش عکس میفرسته از درد دلای رضا با دوستش فهمیدم ک رضا عاشق یکی از دختر عمه هامع ( خاستگار همین دختر عمم هم بوده گویا قبل من ) قلبم داشت از حرکت وایمیستاد
ب خداوندی خدا قسم شاید باورتون نشه ک چقدر ی ادم میتونه هرز و کثیف باشه و فکر کنید من دارم دروغ میگم ولی حتی داشت خیالبافی و برنامه ریزی میکرد .. اون شب دوتا خیانتشو فهمیدم تا صب ب در دیوار نگاه میکردم ن گریم میومد ن خوابم میومد ن حرفم میومد شوکه بودم. من فقط و فقط ۱۷ ۱۸ سالم بود همه بهم گفتن برو ب دختر عمت بگوحواسش ب خودش باشه
از مراحل جدا شدنم و نگم ک چقدر عذاب کشیدم از اوارگیمون تو خونه اقوام تو دوران کرونا و بی پولی خودمو پدرم نگم ( چون خونه خودمون روستا بود دیگه مجبور بودیم برا کارای دادگاه بمونیم شهر )چقدر اقوام فشار میاوردن ک برگرد سر زندگیت حتی دختر بچه ده نهذساله برا من تعیین تکلیف میکرد چرا ؟ چون تو خونشون مهمون بودیم و اذیتم میکرد ک برگردم پیش رضا چقد تو دادگاه اذیت شدم ( تنها نکته مثبت این بود پدر مادرم دیگه پشتم بودن برعکس قبلا ) . خلاصه من تونستم توی سن آخرای۱۸ یا اولای نوزده سالگیم طلاق گرفتم
بعد از طلاقم زندگیم خیلی بهتر شد حال روحیم خوبتر میشد و و بدون مشاور و .... خودم کم کم از حالت افسردگی در اومدم خونمون از روستا اومد شهر خیلی خیلی حال خودم با خانوادم بهتر شد و رفاهمون خیای بیشتر شده خدا را شکر این یکی دو سال اخر . من ک ترک تحصیل کرده بودم ادامه تحصیل دادم و امسال دیپلممو تو رشته تجربی با کلی سختی بدون معلم و مدرسه و از راه دور گرفتم
از بعد طلاقم تا الان هزار بار رضا خودش پیام داده ادم فرستاده در خونمون ک من پشیمون برگرد ب قول اطرافیان هر چقد براش میرن خاستگاری قبول نمیکنه و میگه من عاشق نازگلم نمیدونم دیگه برام مهم نیس از روزی ک خیانتشو فهمیدم برام مرد اصلا الان بهش فکر هم نمیکنم بلکه خدا رو شکر میکنم خیانت کرد ک بتونم راحت تر جدا سم هر چند خیلی سختی کشیدم و با ترس لرز جدا شدم اوایل نمیدونم چی بگم راجب رضا راستش اینقدرررر برام بی ارزشه ک اصلا در موردش دلم نمیخواد حرف بزنم ن دوستش دارم و ن ازش متنفرم و مطمعنم اگر تنها مرد روی کره زمین باشه دیگه انتخاب من نیس
از علی بگم براتون. من علی رو هیچوقت و هیچوقت فراموش نکردم شاید تو دوران تاهلم سعییییی میکردم بهش فکر نکنم ولی هیچوقت حس قشنگی ک درونم بهش داشتمو نتوتستم مخفی و یا کتمان کنم حداقل برای خودم . چند ماه بعد از طلاقم ک حالم بهتر شد و تنفرم نسبت ب مردا کمتر شده بود ( چون با خیانت رضا داغون شدم از همه بدم میومد اخه من خیلی خیلی بهش خوبی کرده بودم و خیلی تلاش کردم بتونم دوستش داشته باشم و زور داشت از همچین کسی خیانت دیدن )به علی ابراز علاقه کردم ولی علی منو پس زد خیلی محترمانع و گفت ک بیا درسامونو بخونیم بی خیال این حس ها شیم فعلا
گذشت تا پارسال یعنی قبل عید. من با رفتارام غیر مستقیم ب علی نشون دادم دوستش دارم و اون هم همینطور اما هیچکدوم مستقیم چیزی نگفتیم دیکه تاااا رسید ب عید امسال
و امسال قبل از عید ی روز ک شرایط ایجاب کرد و منو علی تنها خونشون بودیم علی اومد کنارم و بهم ابراز علاقه کرد و گفت همیشه دوستت داشتم گفت از بچگی دوستت داشتم گفت هیچوقت شرایطش پیش نیومد یهت بگم گفت اگر پست زدم بارهای قبل چون اصلا تو شرایط خوبی نبودم مسولیت مادرم( پدرش پارسال فوت کرد ) مسولیت زندگی و درامد درسم و دانشگاه نمیزاشت بهت اجازه بدم وارد زندگیم شی
گفت الان اوضاع بهتر شده گفت از این ب بعد همیشه باهاتم ی ماهی منو علی با هم تو رابطه بودیم ولی راستش هر چقدررررر نگاه کردم دیدم این منم ک دارم تو این رابطه فقط تلاش میکنم محبت میکنم وقت میزارم ابراز علاقه میکنم و دوست داشتنمو ثابت میکنم علی بشدت سرد بود تو رابطمون تا من پیام نمیدادم پیام نمیداد کم کم قلبم شکست..
#ادامه_دارد...
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
خاطرات ی دختر 16 ساله شکست خورده((: ×🚷
یه دختر 16 ساله تموم خاطراتش از جدایی نامزدشو گذاشته... 🥀
برای خوندن بزن رو لینک 😭👇
https://eitaa.com/joinchat/3123708404C390120cf85
https://eitaa.com/joinchat/3123708404C390120cf85
دوستم نداشت 💔
#روز عقدمون همسرم بهم گفت مادرم هر هدیه ای بهت داد رو قبول کن و جلو مهمونا بازش نکن...پرسیدم چرا؟گفت فعلا نپرس،فقط بازش نکن.. ....
#شب شد و مادرشوهرم بعنوان زیر لفظی یه جعبه رو بهم داد..دل تو دلم نبود آخرشب بشه بازش کنم..بیبینم چیه و معنی حرف همسرم چیه...وقتی مهمونا رفتند خواستم بازش کنم که یهویی...👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/3123708404C390120cf85
https://eitaa.com/joinchat/3123708404C390120cf85
👆❌❌❌
#پرسش_اعضا 💜🍃
سلام به ادمین های عزیز و گرامی
ان شاءالله همیشه در کمال صحت و سلامتی باشید.
❌❌❌
مشکل من برمیگرده به ۲۰ سال قبل
لگن سمت چپ من یا لگن خاصره (همون جایی که آمپول میزنن) تاندون یا رباطش کش اومده یجوری که بعضی وقتا احساس میکنم الان از هم جدا میشه و دکتر و ام ار ای رفتم گفتن هیچ علاجی نداره نمیشه پیوند مفصلی هم بزنیم .
اصلا نمیتونم چیز سنگین بردارم یا نمیتونم بچه بغل کنم موقع خوابیدن خیلی اذیت میشم همیشه باید حواسم حتی تو خواب هم جمع باشه که بد نخوابم که فرداش از شدت درد نمیتونم راه برم
خلاصه اینکه اکثر اوقات من لگنم درد میکنه و راه رفتن برام خیلی سخت میشه و روز بروز هم دردم بیشتر میشه نگرانم که سنم بالاتر میره کلا خانه نشین بشم ۴۷ سالمه 😔
از شما عزیزان کمک میخواستم اگه در این مورد راه درمانی هست راهنماییم کنید .
عزیزانی که برا هر بیماری دکتر معرفی میکنید لطفا اول اسم شهر بعد آدرس بدین 🙏
پیشاپیش از راهنمایهاتون تشکر و قدردانی میکنم.
اجرتون با فاطمه زهرا س
❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓
سلام وقتتون بخیر،من کم کاریی تییروییددارم چندسال والان ی مدتی که گلوم خشک و میسوزه بایدآب یاچای بخورم وگرنه به سرفه میفتم که تهوع میگیرم راهکاری دارین دوستان؟
❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓
سلام ببخشید راه حل خونگی برای ازبین بردن لکه های صورت کسی داره،؟
❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓
سلام خوبین پسری دارم ۳۰ سالشه همش سرش تو گوشی هست وزود عصبانی میشه وقتی چیزی بهش مگی ممنون که راهنماییم کنید خدا خیرتون بده
❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓
سلام به ادمین محترم و حبیبه خانم عزیز
مدت زیادیه به زایده در قسمت داخلی مچ دست راست مادرم بوجود اومده و اندازه یک نخود درشت و سفت است .و در اثر آن انگشت اشاره حالت خشکی و گرفتگی دارد به اصطلاح خودمان میگیم در اثر کار زیاد آب آورده حالا از دوستان عزیز میخوام اگه راهکاری برای خوب شدنش دارند لطف کنند بگن چون دکتر گفته باید جراحی بشه مادرم چون فشار خون داره میترسه و فکر میکنه چیز بدیه
❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓
سلام عزیزم دخترم سیزده ساله هستش خوارش واژن داره خیلی اذیت میکند پیش دکتر هم بردم چند تا پماد داد باز هم خارش دارد من چه کاری کنم
@adminam1400
#ارسالی_اعضا 🔻
امسال عید قرار بود تنها باشم.
دو روز مونده به عید آقایی زنگ خونمونو زد. مرد پنجاه و یکی دوساله متشخصی بود. گفت فامیلش بهشتیه. مهندسه و خونش سر کوچهاس.
آقای بهشتی، با خجالت گفت باید چند روزی بره سفر ولی برادرشو نمیتونه ببره و از من خواست به برادرش سر بزنم.
گفت برادرش، مخش قاطی کرده و تازه از آسایشگاه مرخص شده.
قرار شد من برم به برادرش سربزنم. فردا شبش رفتم خونشون. در باز شد دیدم یه آقای خیلی باکلاس و متشخص دعوتم کرد داخل. فهمیدم همون برادر دیوانه ی آقای بهشتیه!!
من که از ترس داشتم مثه چی میلرزیدم با تردید رفتم داخل. ازم پرسید چایی میخورم یا قهوه؟ گفتم چایی.
گفت معذرت میخوام چایی نداریم. گفتم خب قهوه. گفت خیلی معذرت میخوام اونم نداریم. و خندید ...
مطمئن شدم دیوانه اس. یهو از اتاق رفت بیرون، مطمئن بودم رفته چاقو یا اره بیاره کارمو یه سره کنه ولی لحظه ای بعد وقتی برگشت دیدم تو دستش.... 😂😂🤭👇🏻👇🏻
https://eitaa.com/joinchat/2947940371Ce7f0ec817a
#چله_سوره_حشر ❤️
#روز_سی ام 🌱
قرائت سوره ی حشر و صد بار ذکر استغفرالله ربی و اتوب الیه 🍃
به نیت سلامتی و تعجیل در فرج 🤲
و بخت گشایی جوانان 🤲
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
#سوره_حشر ❤️🍃
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
Parhizgar059.mp3
1.31M
ترتیل سوره حشر با صدای استاد پرهیزگار🌻🍃
سلام خدمت دوستان عزیزم
ایام به کام ❤️
امروز ایتا به خاطر ارتقای سیستم و بهتر شدن کیفیت پیام رسان و رفع نواقص چند ساعتی رو قطع بود
ان شالله شاهد بهتر شدنش باشیم و کنار هم بمونیم😘
چله ی سوره ی حشر رو فرستادم که روندش خراب نشه عزیزای دلم
التماس دعا 🙏❤️
#دعا_درمانی 🌱
دعای جلوگیری از کارهای غیرشرعی
همسرتان
اگر همسرتان در دام شیطان افتاده
و کارهای غیر شرعی انجام میدهد
مثال رابطه با زنان و مشروب خوری
یا نیامدن شب تا صبح به منزل و به
ناراحتی شما از این موضوع اهمیت
نمیدهد و یا برادر پدر و....
«آیه شریفه نهم از سوره مبارکه
یاسین» را بخواند و به سمت فرد
مورد نظرش بدمد در مقبول شدن
سخنش بسیار موثر و مجرب است.
منابع: دوهزار دستورالعمل مجرب
ختمی از سوره قارعه برای طلاق
گرفتن زن از مرد بد اخلاق:
«سوره القارعه» در تفریق و جدایی اثر
عظیم دارد .اگر زنی از شوهر خود در
عذاب باشد بنویسد به نیت جدایی در
خانه پنهان کند که
البته جدایی افتد
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم
الْقَارِعَةُ ﴿١﴾ مَا الْقَارِعَةُ ﴿٢﴾
وَمَا أَدْرَاکَ مَا الْقَارِعَةُ ﴿٣﴾
یَوْمَ یَکُونُ النَّاسُ کَالْفَرَاشِ الْمَبْثُوثِ ﴿٤﴾
وَتَکُونُ الْجِبَالُ کَالْعِهْنِ الْمَنْفُوشِ ﴿٥﴾
فَأَمَّا مَنْ ثَقُلَتْ مَوَازِینُهُ ﴿٦﴾
فَهُوَ فِی عِیشَةٍ رَاضِیَةٍ ﴿٧﴾
وَأَمَّا مَنْ خَفَّتْ مَوَازِینُهُ ﴿٨﴾
فَأُمُّهُ هَاوِیَةٌ ﴿٩﴾
وَمَا أَدْرَاکَ مَا هِیَهْ ﴿١٠﴾
نَارٌ حَامِیَةٌ ﴿١١﴾»
منابع: اسرار المقاصد ص 248
دعای بسیار مجرب برای مهربان شدن
محبوب:
اگر خواهی کسی را دوست و مهربان
گردانی چنانکه یک ساعت بی تو قرار
و آرام نباشد بنویس در محل آفتاب در
هنگام برآمدن روز جمعه و در زیر سنگ
گران نهد که بغایت آزموده است
« یحبونهم کحب الله و الذین امنوا اشد
حبا
بگوید بستم سر فلان با سر خویش»
«الحمد الله رب العالمین بستم دل فلان
را با دل خویش»
«مالک یوم الدین بستم پای فلان را بر
پای خویش »
«اهدنا الصراط المستقیم بستم زبان
فلان را بر زبان خویش»
«صراط الذین انعمت علیهم غیر المغضوب
علیهم ولا الضالین»
منابع : کونوز الاسرار ج 1 ص 321
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
📅 #تقویم_روز
🗓 #شنبه ۲۸ بهمن | دلو ۱۴۰۲
🗓 ۷ شعبان ۱۴۴۵
🗓 17 فوریه 2024
🌹 امروز متعلق است به:
🔸پبامبر گرامی اسلام حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله وسلّم
❇️ #ذکر روز شنبه ۱۰۰ مرتبه : یا رَبِّ الْعالَمِین "ای پروردگار جهانیان"
❇️ این #ذکر که مربوط به روز #شنبه است به نام رسول خدا صل الله و علیه و آله و سلم میباشد، روایت شده است که هر کس این ذکر را بخواند #بی_نیاز می شود و در این روز #زیارت حضرت رسول الله (صل الله و علیه و آله و سلم) خوانده شود.
❇️ #ذکر (یا #غنی) ۱۰۶۰ مرتبه بعد از نماز صبح موجب #غنی و #بی_نیاز شدن میشود.
📆 روزشمار:
▪️4 روز تا ولادت حضرت علی اکبر علیه السلام
▪️8 روز تا ولادت حضرت صاحب الزمان (عج)
▪️23 روز تا آغاز ماه مبارک رمضان
▪️32 روز تا رحلت ام المومنین حضرت خدیجه علیها السلام
▪️37 روز تا ولادت امام حسن مجتبی علیه السلام
⛔️ برای #حجامت و #خون دادن روز مناسبی نیست.
✅ برای #اصلاح #سر و #صورت روز مناسبی است.
⛔️ برای گرفتن #ناخن روز مناسبی نیست.
✅ برای #ازدواج و #خواستگاری روز مناسبی است.
✅ برای #زایمان روز مناسبی است.
⛔️ برای #برش و #دوخت #لباس روز مناسبی نیست.
⛔️ امشب برای #مباشرت خوب نیست.
✅ برای #مسافرت رفتن روز مناسبی است.
🔰 زمان #استخاره :از طلوع آفتاب تا ساعت ۱۰ و بعداز اذان ظهر تا ساعت ۱۶ عصر.
🔸امروز روز خوبی است.
🔸امروز برای شروع کارها مناسب است.
🔸دید وبازدید با دوستان و خویشاوندان خوب است.
🔸کسی که در این روز بیمار شود خیلی زود بهبود یابد.
🔹کسی که امروز گم شود،پس از چند روز پیدا میشود.ان شاء الله.
🔹قرض دادن و قرض گرفتن بلامانع است.
🔹کشاورزی و باغبانی وآبیاری و خرید و فروش محصولات زراعی خوب است.
🔹در خرید و فروش و تجارت انجام شود.
🔸میانجیگیری برای اصلاح ذات البین و رفع اختلافات دوستان و خویشاوندان موجب دوستی است.
🔸کسی که در این روز متولد شود سعادتمندخواهدشد. اگر خدا بخواهد.
🔸رسیدگی به ایتام ونیازمندان و بیچارگان خوب است.
🔸صدقه دادن خوب است.
🔹رَک اَرقنوع یا به اصطلاح ماه ترکی، قوت روح، امروز درصورت راست»است.باید مراقب بود که امروز به آن آسیبی نرسد.
🔹تعبیرخواب امشب،تأخیر دارد.
🔹مسیر رجال الغیب میان غرب و شمال میباشد.بهتر است هنگام حرکت به سمت محل کار یا در مکانی که حاجتی دارید رو به این سمت نهاده و از ایشان یاری بطلبید.
چون کسی در نزد شروع در شغلی و سفری روی خود را به طرف ایشان کند و همت از ایشان طلبد، بدین نهج (صورت): بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحیم، اَلسَّلامُ عَلَیکَ یا رِجالُ الغَیبِ. اَلسَّلامُ عَلَیکَ اَیَّتُهاَ الاَرواحُ المُقَدَّسَةِ. اَغیثُونی بِغَوثِهِ و اُنظُروُا اِلَیَّ بِنَظرَةٍ یا رُقَبا یا نُقَبا یا نُجَبا یا اَبدالَ یا اَوتادَ یا غَوث َیا قُطُب : و به هر زبانی که خواهد، مطلب خواهد و شروع در مدعا کند، البته به مقصود رسد.
🔹 #اوقات_شرعی_به_افق_تهران
🔹 اذان صبح ۵:۲۵:۴۲ طلوع آفتاب ۶:۴۹:۴۶
🔹 اذان ظهر ۱۲:۱۸:۱۸ غروب آفتاب ۱۷:۴۷:۲۱
🔹 اذان مغرب ۱۸:۰۵:۵۲ نیمه شب شرعی ۲۳:۳۶:۳۱
🗓 #ذات_الکرسی مخصوص روز #شنبه است.
⏰ ذات الکرسی عمود ۶:۲۰ #صبح
🤲 دعا خواندن در زمان ذات الکرسی #مستجاب میشود.
🌹 #آسان_شدن_ازدواج
🌹 اگر فرد مجردی دوست دارد كه ازدواج كند سـه روز روزہ بگیرد در هر شب آن پیش از رفتن بـه رخت خواب 21 باراین آیات را از سورہ فرقان بخواند و از خداوند بخواهد تا خواستـه اش را برآوردہ سازد خداوند امر ازدواج او را آسان میكند : والَّذِینَ یَقُولُونَ رَبَّنَا هَبْ لَنَا مِنْ أَزْوَاجِنَا وَذُرِّیَّاتِنَا قُرَّةَ أَعْیُنٍ وَاجْعَلْنَا لِلْمُتَّقِینَ إِمَامًا ﴿74﴾ أُوْلَئِكَ یُجْزَوْنَ الْغُرْفَةَ بِمَا صَبَرُوا وَیُلَقَّوْنَ فِیهَا تَحِیَّةً وَسَلَامًا ﴿75﴾ خَالِدِینَ فِیهَا حَسُنَتْ مُسْتَقَرًّا وَمُقَامًا» ﴿76 📓 مستدرك الوسائل، ج14، ص211
#سوره_حشر ❤️🍃
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
#چله_سوره_حشر ❤️
#روز_سیو_یکم 🌱
قرائت سوره ی حشر و صد بار ذکر استغفرالله ربی و اتوب الیه 🍃
به نیت سلامتی و تعجیل در فرج 🤲
و بخت گشایی جوانان 🤲
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
Parhizgar059.mp3
1.31M
ترتیل سوره حشر با صدای استاد پرهیزگار🌻🍃
در روایت آمده: روزی حضرت رسول (ص) در مسجد نشسته بودند. ناگهان جبرئیل(ع) نازل شد و گفت: (السلام علیک یا رسول الله) به بقیع قدم نِه تا قدمت به آن غریبان و محبوسان زندان تنگ و تاریک رسد و نسیم رحمت تو بر ایشان بوزد. حضرت برخواسته با یارانی چند رو به گورستان نهاده می رفتند که امیرالمؤمنین(ع) به ایشان رسیده و عرض کردند: کجا تشریف میبرید؟ حضرت فرمودند: به بقیع. چون به میان قبرستان رسیدند آواز شخصی به گوش آن حضرت رسید که میگفت: الامان ای رسول الله. حضرت گوش به قبر نهاده فرمودند: مرا از کیفر خود خبر دهو علّت آن را بگو؟ صدا آمد ای شفیع عاصیان و ای پیشوای اهل ایمان نفرین مادر مرا به این کیفر مبتلا کرده که او را آزرده ام الامان یا رسول الله. آن حضرت فرمودند: بلال در مدینه ندا کند. بلال به صدای بلند ندا کرد: ای مردم به امر رسول خدا (ص) بر سر قبرهای پدران و مادران و نزدیکان خود بیایید.
صدای بلند بلال به گوش اهل مدینه رسید شهر به جوش و خروش آمد و مردم در قبرستان بقیع حاضر شدندو پیر زنی پشت خمیده که به عصا تکیه نموده آمده در برابر آن قبر ایستاد و بر آن حضرت سلام نمود و خاک پای آن حضرت را بوسید و عرض کرد: یا رسول الله فرمان چیست؟ حضرت فرمودند: ای پیر زن این فرزند تو است؟ پیر زن گفت: بلی یا رسول الله. حضرت فرمودند: فرزند تو در میان بلا و گرفتاری است او را حلال کن. پیر زن گفت: یا رسول الله حلال نمیکنم. حضرت فرمودند: چرا؟ پیر زن عرض کرد: او را با شیره جان پروردم و خون جگر خوردم تا روزی پشت و پناه من باشد و بر من احسان کند. ولی چون بزرگ شد به آزارم پرداخت. حضرت دست به دعا برداشته گفت: الهی به حرمت پنج تن آل عبا صدای این فرزند را به گوش مادرش برسان تا شاید دلش بسوزد و بر فرزندش رحم کند. سپس به پیر زن فرمود: گوش بر قبر بگذار تا ناله فرزندت را بشنوی. پیر زن چون گوش بر قبر نهاد ناله جان سوزی شنید بی اختیار گریست و شنید که میگوید: بالای سرم آتش است پایین پایم آتش است از طرف راستم آتش است از طرف چپم آتش است از پشت سرم آتش است امان بده امان بده. ای مادر از من در گذر و گرنه تا قیامت این چنین در بلا خواهم ماند و بی شک در دوزخ مخلد خواهم بود.
پیر زن به حال پسرش رقت کرد و گفت: خداوندا از تقصیر فرزندم گذشتم. در همان حال خداوند لباس رحمت بر وی پوشانید و او را بخشید و فرزند ندا داد مادر ای مادر خدای تعالی از تو راضی باشد که از من راضی شدی وبخشیدی.
(منبع: حقوق الوالدین ص315- از کتاب داستانهای شگفت انگیزص197 )
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#پرسش_اعضا 💜🍃 سلام به ادمین های عزیز و گرامی ان شاءالله همیشه در کمال صحت و سلامتی باشید. ❌❌❌ مشک
#پاسخ_اعضا ❤️🍃
سلام
اون خانمی که دختر یک ساله دارین مقعد و....قرمز میشه
اول گرمی نخورن اگه خودشون شیر میدن ،چون فقط از گرمیه
به بدن بچه هم پماد کالاندولا بزنن
احتمالِ حساسیت به پوشک هم میتونه داشته باشه ،تا میتونی باز نگهشدار
بچه داری صبوری لازم داره
خوشبخت باشی دخترم
☀️🍃☀️🍃☀️🍃☀️
سلام خدمت تمام خواهرهای گلم الناز جون خیلی خوشحال شدم که تصمیم درستی گرفتی درسته که امیر رو دوست داشتی ولی ابتدا با علیرضا قول ازدواج داده بودی شاید اکر زیر قولت می زدی الان این آسایش رو نداشتی خدادوست داشته که علیرضا دوباره به زندگیت برگردوند
ابتدا نمی خواستم داستانت رو بخونم اخه از دست سهیلا ومهسا ناراحت شدم که اینقدر ساده بودند وبی زبان
ولی وقتی پایان داستانت رو خوندم خیلی شاد شدم زندگیتون پایدار
برا همه جوان ها دعا کنید
☀️🍃☀️🍃☀️🍃☀️
سلام برای اون خانمی مینویسم که پسر ۲۵سالشون تو خواب فوت کردن
عزیزم دقیقا ۶ماه پیش همین اتفاق برای برادر۲۷سالم افتاد😭 از سر زمین اومد ساعت دو بعد از طهر خوابید ودیگه بیدار نشد
اون ما را با خودش برد میخوام بگم گلم تو تنها نیستی برادرم بعد از ۳تا دختر بدنیا اومده بود چقدر پسر خوب وپاکی بود مثل پسر شما ،زندگی ما بعد از برادرم درست نشدولی من برای به پدر ومادرم میگم این راه هممونه،اونا که زودتر رفتن کمتر گناه دارن وخیلی پاک هستن
عزیزم زندگی پس از زندگی را ببین واقعا اونا زندگی میکنن نه ما
برای همسرت فقط بجای اینکه بشینی اون بیاد دلداریت بده تو برو پیشش گریه کن،من پدرم بعد از برادرم واقعا شکست الان همسر شما با مواد داره داغ فرزندشا تسکین میده سعی کن راضیش کنی بره کنگره ۶۰خیلی خوبه
شرمنده زیاد شد
برای حال دلم منم دعا کنید
مامان کیان
☀️🍃☀️🍃☀️🍃☀️
سلام دوستای عزیزم.انشالله که حال دلتون خوب باشه.داستان الناز رو که میخوندم فقط باهاش اشگ ریختم .وهمش تحسینش کردم وتشویق.کا چه صبورانه بحرانی که ممکن بود باعث داغون شدن زندگی خودش وشوهرش بشه رو گذروند.افرین عزیزم که عشقت گذشتی ولی آبروی خودت وخانواده و بهتر بگم طایفه ات رو بدست آوردی واین واقعا جای تحسین داره که خودت رو به سرنوشت سپردی عزیزم.اول به گناه نرفتی و بعد آبروی خودت و خانوادت رو حفظ کردی عزیزم.امروز از ته قلبم با اشگ چشم دعا کردم که امیر هم خدا بهترین ها رو جلوی راهش بگذاره وخوشبخت بشه عزیزم.چون اون هم واقعا یه مرد بودوهیچ وقت نخواست از عشق تو وخودش سوءاستفاده کنه.انشالله که عزیزم هر دوتون باسرنوشتی که خدا جلوی راهتون گذاشته به بهترین ها برسید عزیزم❤️❤️❤️
☀️🍃☀️🍃☀️🍃☀️
خواهرعزیزی که خواستگارداری ومهریه گفتن ۷۲ وشمااز۵۰۰ شروع کردین کلا محضراز۱۱۴ بیشترنمیزنه اصل رفتاروشخصیت اون آقاس چندباررفتوآمدخانوادگی داشته باشین براشناخت ببینیدازلحاظه اخلاقی مشکی نباشه خانوادش چه برخوردی نسبت به رفتاراشما دارن اینها ملاک باشه براتون
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#ادامه_مسافر_بهشت ❤️🍃 . از آن سحر، از او كه چه سان عیسیوار به آسمان رفت تا روح آزادهاش را بیش
#ادامه_مسافر_بهشت ❤️🍃
.
حق استفاده از بیسیم را نداشتیم، قرار بر این بود كه هر یكساعت یكبار بیسیم را روشن كنیم و منتظر پیامهای جدید باشیم در غیر اینصورت ممكن بود بعثیها ردمان را پیدا كنند و در مدت چند لحظه محل ما را به جهنمی از آتش گلولهها نشان كنند. آخرین تماس را نیم ساعت پیش گرفته بودیم و قرار بود سر ساعت معین شده بیسیم را روشن كند و منتظر پیامهای جدید كه بصورت رمز داده میشد باشد.
تازه چشمانمان گرم شده بود و دقایقی از دراز كشیدنمان نگذشته بود كه دستی یكی یكی همهمان را بیدار كرد كسی چیزی نپرسید بیسیم روشن بود صدا با رمز مشخصی به ما میگفت كه زودتر برگردیم ساعت حمله لو رفته است و از مأموریت صرف نظر كنیم و هر چه زودتر به خطوط نیروهای خودی باز گردیم و همین جملات كافی بود تا دشمن مكان ما را شناسائی كند. فوراً باید آن محل را ترك میكردیم و جایمان را تغییر میدادیم.
همگی بسرعت بلند شدیم و هنوز چند لحظهای از ترك آن محل نگذشته بود كه زمین زیر پایمان شروع به لرزیدن كرد، باید از مقدار تاریكی كه از شب باقی مانده بود استفاده كنیم و خود را به خطوط نیروهای دشمن میزدیم و از خط محاصرهشان عبور میكردیم. سر بالائی تند و شیبداری در پیش بود اگر میجنبیدیم و میتوانستیم خود را به نوك قله برسانیم میتوانستیم از آنجا خود را از دل محاصره بیرون كشیم. اما كمی دیر شده بود باران توپ و خمپاره بود كه بر سرمان باریدن گرفت. نیروهای بعثی از چند جهت به سوی ما می آمدند و هر لحظه حلقه محاصره را تنگتر میكردند اگر موفق میشدند و قله را تصرف میكردند و آنجا راه را میبستند دیگر مجال برای رهائی نمیماند، باید نگهشان میداشتیم تا توپخانه خودی حمایتمان كند.
اما نیرویمان اندك و سلاحهای سنگینمان یك تیربار بود و یك آرپیجی. درگیری هر لحظه شدت مییافت و ما در زیر باران گلولهها از مكانی به مكان دیگر میرفتیم، یكی از برادرها كه مسئول آرپیجی بود موفق شد یكی از خودروهایشان را بزند و همین باعث گردید تزلزلی در حركتشان پدید آید آنقدر كه فرصت كردیم گامی دیگر بسوی قله فرا نهیم. اما دمی بیشتر نپائید و نیروهای خصم به پیشرویشان بسوی ما ادامه دادند.
تنها یك راه نجات داشتیم و آن این بود كه یكی از ما میماند و با تیربار و آرپیجی بقیه را حمایت میكرد تا حركت كنند، فرمانده گروه همانطور كه شلیك میكرد گفت: یكی از ما میماند و بقیه به حركتشان به طرف نوك قله ادامه میدهند. تو گوئی منتظر این پیام ایستاده بودند لحظه موعود فرا رسیده بود بیآنكه كسی سخنی گوید و یا اعتراضی كند همه به او نگریستیم كه تیربار و آرپیجی را از دست برادران گرفت و همانطور كه در سنگرش نشسته بود نواری تازه روی تیربار سوار كرد و مصمم ندا داد. من میمانم، شما بروید تا دیر نشده حركت كنید.
چنان طنین صدایش قاطع بود و چشمانش میدرخشید كه گوئی سحری در پس این نگاه منتظر طلوع است كه ما شب زدگان را مات و بیحركت كرد هیچكس سخنی نمیگفت، تنها فرمانده گروه بود كه به سویش رفت و او را در آغوش كشید و غرق بوسهاش ساخت و خواست كه پس از رسیدن ما به نوك قله خودش را با سرعت هر چه بیشتر به ما برساند و او پذیرفت.
یكی یكیمان را بوسید، هنگامی كه مرا در آغوش میگرفت زیر گوشم نجوا داد: ابراهیم بجای من از همه حلالخواهی كنی كه بازگشتی برای من نخواهد بود. خدانگهدارت و مگر اجازه سخنی داد. صدای فرمانده بود كه از هم جدایمان كرد: برادر ابراهیم وقت داره میگذره، زودباش و او به سنگرش بازگشت و ما راهمان را به طرف قله كج كردیم. دیگر او را ندیدیم تا هنگامی كه به قله رسیدیم لحظهای از گشادن آتش به روی خصم باز نمیایستاد. از صخرهای به صخره دیگر و از سنگری به سنگری دیگر نقل مكان میكرد حتی آن دم كه آخرین گلوله آرپیجیاش را شلیك كرد و از حركت باز داشته بود كه فكر میكردند چند نفر در برابرشان ایستاده.
به قله كه رسیدیم منتظر او ماندیم فرمانده گروه مرتب میگفت: چرا دیگه نمیاد؟ فرصتی نمانده بود با بیسیم از توپخانه خودمان یاری خواستیم از روی قله او را میدیدم و حماسه بزرگش را، چون پلنگی كوهی پرغرور و سراپا ایثار میجنگید و نعرههایش، صدای الله اكبری كه گوئی صدای تمام گلولهها و توپها را در خود گم كرده بود چه سان سبك از میان سنگرش برمیخاست و لحظهای بعد در سنگری دیگر جای میگرفت. جنگش آنقدر ادامه یافت تا صحنهای ما را بر جای خشكاند پیش از آنكه توپخانه خودی شلیك كند آن منظره چنان ما را مبهوت خویش كرد كه گوشی بیسیم از دست فرمانده گروه بر زمین افتاد.
#ادامه_دارد...
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
#نکات_سلامتی 🍎
🌸 خواص #گل_ختمی
✅ بهترین #شامپو و جایگزین شامپوهای شیمیایی .
🔰 همیشه شوره سر دارید و سر شما پوسته پوسته میشود و از این جهت رنج میبرید ؟
🔰 آیا دوست دارید که برای همیشه از بیماری صعب العلاج #برص ( #پیسی ) و #جنون ( دیوانگی ) در امان باشید ؟
🔰 آیا بدنبال شامپوی طبیعی برای موهای کثیف و بدن چرکین خود هستید ؟!
🔰 آیا دوست دارید که مبتلا به #سردرد و #میگرن نشوید ؟!
🔰 آیا دوست داری همیشه روحیه خندان و خوشحال داشته باشی؟!
🔰 آیا بدنبال موهای نرم و صاف هستید ؟
🔰 آیا دوست دارید پوست صورت شما صاف و نرم بشود ؟
🌸 همه این خواص در #گل_خطمی به ودیعه گذاشته شده است .
🌸 شامپویی جالب، راحت و خیلی ارزان و در عین حال با تمام قابلیت های یه شامپوی خوب و البته بدون ضرر، به نام «گل ختمی».
🌺 فواید گل ختمی
🔰 روایت داریم از امام کاظم علیه السلام که می فرمایند
شستن سر با گل ختمی در روز جمعه از سنت است ومنافعی دارد:
1⃣ روزی را زیاد می کند،
2⃣ فقر را از بین می برد ،
3⃣ موها را نیکو می کند،
4⃣ پوست را زیبا میکند
5⃣ وایمنی از بیماری سودا است.
بهترین چیزی که انسان می تواند بدن خود را با آن بشورد همین گل ختمی است که فواید زیادی دارد .
✅ نحوه استفاده
روش استفاده از آن دو روش است یک روش برای کسانی که موی بلند ندارند خود گل ختمی را آسیاب کرده و همین جور خشک سر را با آن بشورند وروش دوم که بهترین روش است ،گل ختمی را آسیاب کرده و داخل آب ولرم به مدت نیم الی یک ساعت قرار دهید وبعد آن را با پارچه ی نازک و تمیز صاف کنید که این تبدیل می شود به شامپو،و بهترین شامپوی طبیعی است .
✅ امروزه این شامپو های شیمیایی که در بازار هستن جز ضرر چیزی ندارد چون وقتی سر را با آن می شوییم حتما یه چربی یا چیز دیگری از ماده ی آن شامپو در سر می ماند واین مواد شمیایی ماندنش برای پوست سر وخود موها خطرناک است.امروزه بیشتربیماریهایی که برای مو هست مثل کم پشت بودن و وموخوره (موهای بیمار)همش به خاطر استفاده از شامپو ها وصابون های شیمیایی است.در زمان قدیم که خانم ها موهای بلند ومحکم و جذاب داشتند به خاطر این بود که از این شامپوی طبیعی استفاده می کردند.این گل ختمی بهترین شامپوی طبیعی برای پوست ومو است کف هم می کند وفواید زیادی دارد ودرمان بسیاری از بیماری ها است.
🔰 امام صادق علیه السلام فرمودند شستن سر با خطمى ،
1⃣ مایه ى ایمنى از سردرد،
2⃣ برکنار ماندن از فقر، و
3⃣ پاکیزگى سر از سبوسه (شوره سر) است .
🔰 امام رضا علیه السلام میفرمایند شستشو دادن سر را با گل ختمى در روز جمعه جزو دستورات پیغمبر اسلام صلی الله علیه و آله است علاوه بر این داراى خواصى است مانند اینکه
1⃣ موها و صورت را زیبا مى نماید،
2⃣ از سردرد جلوگیرى مى کند.
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#داستان_زندگی 🌸🍃 نازگل ی مدت بود ب رضا شک داشتم میشه گفت ی سال بود شک داشتم ولی نمیدونستم چطور ا
#داستان_زندگی 🌸🍃
نازگل
بهش گفتم علی بیا این رابطه رو یا درستش کنیم یا تموم ،ی کم عذر و بهانه اورد برا اینکه اینقدر سرده ولی بازم درست نشد و حاضر نشد درست شه. من با قلبی پر از خونه ازش خداحافظی کردم برا همیشه دو ماهی میشه ک کات کردیم من ۲۱ و علی ۲۲ سالشه . میدونم الان میخواین بگین سنت کمه و چقد ب فکر رابطه و ای و .... همین الان بهتون بگم که من ازدواجم ک اجبار بود و قضیه علی هم بخاطر اینه ک عاشقشمممم خیلی زیاد نمیتونستم ازش بگذرم هیچوقت نتونستم حسرتش تو دلم بمونه .
و همچنین اگر میخواین بگین با ابراز علاقه کردنات خودتو کوچیک کردی. باید بهتون بگم من از کارم پشیمون نیستم من شجاعتشو داشتم خواسته دلمو بیان کنم و همچنین شجاعتشو داشتم وقتی دیدم علی قدر عشق منو نمیدونه رابطه رو تموم کنم. اما قلبم تیکه تیکه هست. ن میتونم علی رو داشته باشم ن فراموش میشه
دوماهههه شب و روز من عذابه. دو ماهه شب روز من با بغض و گریه میگذرع دلم برا علی تنگ شده خیلی زیاد. کاش میتونستم داشته باشمش یا کاش فراموشم میشد برا همیشع 🖤
تازه میدونین اون از من بچه میخواست من اصلا شرایطشو نداشتم من هنوز واقعا حس میکنم بچم اصلا دلم بچه نمیخواست ولی حتی اینقدر منو ضعیف کرده بود ک حاضر بودم بچه بیارم براش ولی طلاق نگیرم اما خدا را شکر مشکل داشت و بچه دار نمیشد احمق . فرض کن فقیر بود سنش بالا بود بچه دار نمیشد و ... بعد ب من خیانت کرد ؟. بخدا تعریف از خود نباشه من هیچی ن از ظاهر ن شخصیت هیچی کم ندارم
دو ماهه ک از علی کلا قطع رابطه ام شمارشم پاک کردم ولی خیلی حالم بده من واقعا ازدواج کردنو دوست ندارم دیگه حداقل تا چند سال دیگه دوست ندارم ولی خاستگارای خیلی خوبی دارم چون من کلا برعکی بچگیم الان ادم اجتماعی و اگاهی هستم اهل مطالعه هستم و اطلاعات عمومی بالایی دارم تیپ و قیافمم خیلی خوبه برا کنکور ک نتونستم بخونم ولی احتمالا مهر میرم دانشگاه. بله داشتم میگفتم خاستگارای خیلی خوبی دارم اما چون هررر کاری میکنم اون حس قشنگگگ رو فقط و فقط ب علی دارم و علاقم ب خاستگارام ک حتی تمام معیارامو دارن فقط ی علاقه ساده و منطقی میتونه باشه. همه خاستگارامو دارم رد میکنم چون ن ن میتونم عاشقشون شم ن دوست دارم باز وارد ی زندگی بدون عشق با حوصله سر بری های روز مرش بشم. ولی از ی طرف هم میترسم بعدا ن تنها علی رو فراموش نکنم بلکه کیفیت خاستگارامم بیاد پایین و تنها بمونم. و الان خیلی میترسم نمیدونم چ تصمیمی بگیرم یهو میزنه ب سرم برا فراموش کردن علی هم ک شده ی مدت با خاستگاریم ک خیلی خوبه حرف بزنم شاید علی فراموش شد و اون حس قشنگم اومد برا این خاستگار و عاشقش شدم اما باز با خودم میگم اگر وسط اشنایی علی برگرده و دلم طاقت نیاره چی ؟
پایان ✅✅✅✅✅
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽