eitaa logo
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
166.2هزار دنبال‌کننده
4.5هزار عکس
1.2هزار ویدیو
13 فایل
داستان زندگی آدمها👥 شما فرستاده ایید⁦👨‍👩‍👧‍👦⁩📚⁦ کانال فروشگاهیمون☘️👇 https://eitaa.com/joinchat/2759983411Cdc26d961b4 تبلیغات پربازده👇✅ https://eitaa.com/joinchat/3891134563Cf500331796 ادمین گرامی کپی از مطالب کانال حرام و پیگرد دارد❌❌❌
مشاهده در ایتا
دانلود
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#داستان_زندگی 🌸🍃 سمانه   همش بهم میگفت زیباییه خیره کننده ای دارم همش بهم میگفت دختر خوشگل زیا
🌸🍃 سمانه .. آرش توروخدا برگرد پيشم .. آرش خوشبختت ميكنم .. از حال رفتم بيدار شدم هيچ اس ام اس از آرش نداشتم دوباره گريه و گريه و گريه مامان اومد خسته و هلاك. حوصله ی اونو نداشتم. گفت كتفم درد ميكنه با بی تفاوتی گفتم خلايق هر چه لايق :((((( صبح با صداي اس ام اس پريدم . خودش بود آرشم .. عشقم نفسم زندگيم بازم قربون صدقه ام رفت بازم بهم سلام و صبح بخير گفته بود گوشي رو بوسيدمو رخت خوابامو جمع كردم يه ماچ گنده از مادري كه ديشب تا صبح از كتف درد نخوابيده بود كردم :)) مامان گيج شده بود گيجه گيج با بودن آرش من با نداشته هام همه چیز داشتم  دو روز بعد با هم وعده گذاشتیم همو ببینیم. اون روز سر از خود نمیشناختم ..  آرش خوشتیپم٬ کسی که با نفساش نفس میکشیدم مهم نبود واسم که مردم چی میگن یا صاف وسط خیابون وایساده بودیم واسه من فقط آرشم مهم بود فقط و فقط اون آرش گفت بهتره به پدرومادرش چیزی نگه و یه روز قرار بذاره مادرش منو ببینه. قبول کردمو به آرش قسم دادم به عشق پاکمون که نهایت تلاشش رو بکنه واسه رسیدن بهم با آرش رفتیم خرید. دیگه با آرش راحت بودم دیگه نیازی نبود به دروغ گفتن از اینکه فلان چیزو دارم... حالا آرش میدونست من هیچم .. همه رویاهاش با من نابود شد فقط زیباییم واسش مونده بود همینو بس ! مانتو روسری کیف کفش مقداری لوازم آرایش ولی آرش تاکید کرد خودم باشم خود ِخودم ! نمیخواست از خودم بوم نقاشی درست کنم میگفت تو نقاشی شده ی خدادادی هستی :)))))) با گفتن کلمه به کلمه این حرفا من جون ِتازه ای میگرفتم. فردا شد و من قرار بود مادر عشقم رو ببینم ... دستام یخ کرده بود .. آب دهنم خشکیده بود .... مانتو یاسی و روسری رو پوشیدم مقداری رژ زدمو بنا به سفارش عشقم خیلی ساده اما شیک رفتم داخل یک هتل قرار گذاشته بودیم که قبلاْ با آرش رفتیم من همه چیزو یاد گرفتمو دیدم .. اخه من تابه حال تو عمرم یه کافی شاپ ساده رو نرفته بودم چه برسه به این جور جاها !!!!! آرش و مامانش زودتر رسیده بودن .. انصافاْ مادر شیکی داشت  به عشقم میخورد پسر همچین مادری باشه .. وقتی داشتم بهشون نزدیک میشدم با مادر خودم قیاس کردم غمی قلمبه خورد تو فرق سرم.. مامان پینه بسته ی من کجا و این مامان ناخن کاشته شده کجا !! مامان من از هفت فرسنگی بوی وایتکس و تمیز کننده میده این خانوم از چهل فرسنگی بوی ادکلنی خدا تومنی !!!! باختم  همون آن خودمو باختم .. اما دلمم باخته بودم :(( تفاوتا رو قبول داشتم ولی منم حق داشتم حق داشتم عاشق بشم حق داشتم آرشمو بخوام به خدا حق داشتم کی   کی   جواب این اشکامو میده ؟؟؟ کی مسئوله ؟؟؟ مگه من چیم از بقیه کمتر بود؟؟؟ مگه من آدم نبودم ؟؟؟؟ بابا منم ادمم گوشت استخون پوستم ... از فقیرررررررررر بودن بیزارم بیزار ...   خسته ام .. خیلی خسته .. زندگیم پر از غصه ... کمرم شکست .. تو اوج جوونی.. مادر آرش و خودش جلوم ایستادن.. با همون دست یخ کرده به مادر آرش دست دادم و سلام دادم. مادرش سرتاپامو برانداز کردو لبخندی صورتش رو پر کرد. رو به آرش کردو گفت : الحق که سلیقه ت به مادرت رفته.. خوشم اومد از سلیقه و انتخابت .. رو به من کردو گفت : مرحبا که عروس بودن در فامیل فلانی ِبزرگ برازندته گفت یکمی از خودم بگم .. گفتم دانشجوی فلان جا هستم و در حال حاضر لیسانسه بیکار ! میگفت باید ادامه بدم تا دیگه هیچ چیزی کم نداشته باشم. بعد رفت سراغ چیزی که نباید میرفت ! خونواده َم تحصیلات مادرو پدرم !! شغلشون !! محل زندگیم !!! اصالتم !!! چی میگفتم ؟! صُم وبکم شده بودم ! بغضیدم ! آرش نجاتم دادم حرف تو حرف اورد و قضیه فیسله پیدا کرد البته فعلاْ مادرش گفت هرچه زوتر میخواد این وصلت صورت بگیره و با خنده اضافه کرد مبادا مرغ از قفس بپره ! منو تا جایی که با آرش هماهنگ کرده بودیم رسوندن و رفتن ... دوباره اون بغض لعنتی اومد تو گلوم خونه کرد .. اَه متنفر بودم از گریه و بغض رسیدم خونه رفتیم زیر دوش و گریه کردم با صدای بلند ... آرش بهم زنگ زده بود .. بهش زنگ زدم .. گفت : ایشالا امیدی هست عزیزم . گویا مادرش یه ساعته همه جا رو پر کرده بود .. میگفت عجیب مهرت افتاده تو دلش و پسندت کرده .. میگفت صبر کنیم به مرور با واقیعت روبه روش کنیم ! گفتم آرش: امیدی هست ؟؟! تا خدا هست هیچ ناامیدی نیست .. خنیدیم .. ذوق کردم .. الهی به امید تو ... باز گفتم : آرشم ما خیلی با هم تفاوت داریم  مادر ِمن ... نذاشت ادامه بدم .. گفت واسه ی مادرم مهم توئی که پسندیده و کل فامیل رو پر کرده آرش می خندید ُمیگفت مادرم جوری مهرت افتاده تو دلش که میگه همین فردا بریم . زودی قرار مدارای عقد رو بذاریم .. صبر کن ایشالا درست میشه .. ....
🌱 بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ يكى از علماى فارس به تهران آمده بود در مسافرخانه پولهايش را مى دزدند، او هم هيچ كس را نمى شناخته و مانده بود كه چه بكند، به فكرش مى رسد كه براى تهيه پول ، فرمان اميرالمؤ منين () به مالك اشتر را روى يك كاغذ اعلا با يك خط عالى بنويسد و به صدر اعظم وقت هديه بكند تا هم او را ارشاد كرده باشد و هم خود از گرفتارى رها شود. اين عالم محترم خيلى زحمت مى كشد و فرمان را مى نويسد، وقت مى گيرد و مى رود. صدر اعظم مى پرسد: اين چيست ؟ مى گويد: فرمان اميرالمؤ منين (ع ) به مالك اشتر است . صدر اعظم تاءملى مى كند و بعد مشغول كارهاى خودش مى شود، اين آقا مدتى كه مى نشيند و بعد مى خواهد برود، صدر اعظم مى گويد: نه ، شما بنشينيد، اين مرد محترم باز مى نشيند. مردم مى آيند و مى روند. آخر وقت مى شود، بلند مى شود برود مى گويد: نه آقا شما بفرماييد. همه مى روند غير از نوكرها، باز مى خواهد برود، مى گويد: نه شما بنشينيد من با شما كارى دارم . به فراش ‍ مى گويد: اين را براى چه نوشتى ؟ مى گويد: چون شما صدراعظم هستيد فكر كردم كه اگر بخواهم به شما خدمتى بكنم ، هيچ چيز بهتر از اين نمى شود كه فرمان اميرالمؤ منين (ع ) را كه دستور حكومت است و موازين اسلامى حكومت است براى شما بنويسم . صدر اعظم مى گويد بيا جلو و يواشكى از او مى پرسد: آيا خود على به اين عمل كرد يا نه ؟ عالم مى گويد: بله ، عمل كرد. مى گويد: خودش كه عمل كرد جز شكست چه نتيجه اى گرفت ؟ چه چيزى نصيبش شد كه حالا تو اين را آورده اى كه من عمل كنم ؟ آن مرد عالم گفت : تو چرا اين سؤ ال را جلوى مردم از من نپرسيدى و صبر كردى همه مردم رفتند؟ حتى نوكرها را بيرون كردى و من را آوردى نزديك و يواشكى پرسيدى ؟ از چه كسى مى ترسى ؟ از اين مردم مى ترسى . تو از چه چيز مردم مى ترسى ؟ غير از همين على است كه در فكر مردم تاءثير كرده ؟ الآن معاويه كجاست ؟ معاويه را لعنت مى كنى . پس على شكست نخورده ، باز هم امروز منطق على است كه طرفدار دارد، باز هم حق پيروز است . اين يك مثل بود ولى بيانگر واقعيت است . بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ ثقة الاسلام ((نورى )) در كتاب ((مستدرك )) اين حكايت را از عالمى نقل نموده است كه : در قريه ما، كه از دهات نزديك شهر ((حله )) است ، متولى مسجد كه ((محمد)) نام داشت ، بر حسب عادت هر روز به مسجد مى آمد، اما روزى بر خلاف عادت ، پيدايش نشد. احوالش را پرسيديم ، گفتند: در منزل بسترى است . خيلى تعجب كرديم ، چون تا شب گذشته صحيح و سالم بود. به ديدنش رفتيم ، ديديم سر تا پايش سوخته است ، گاهى بيهوش مى شود و گاه به هوش مى آيد. پرسيدم : چه بر سر شما آمده است ؟ گفت : ديشب در خواب ((پل صراط)) را نشان من دادند، امر شد كه من هم بايد از روى پل رد شوم . اول زير پايم خوب بود، بعد ديدم كه راه باريك شد. ابتدا نرم و راحت بود، يك دفعه ديدم تيز و بران گرديد. همين طور كه آهسته آهسته مى رفتم ، خود را محكم گرفته بودم كه نيفتم . رنگ آتش كه شعله اش بالا مى زد، سياه بود، و مردم مثل برگ خزان از اين طرف و آن طرف به گودال جهنم مى افتادند. يك مرتبه ديدم كه زير پايم به اندازه مويى باريك شده است ، و ناگهان آتش مرا به طرف خود كشانيد و به گودال افتادم . هر چه دست و پا مى زدم ، پايين تر مى رفتم ، همين كه ديدم كار از كار گذشته ، به قلبم گذشت : مگر نه اين كه هر وقت به زمين مى افتادم مى گفتم ((يا على (ع ) ))، پس چرا حالا نگويم ، گفتم : ((اى مولاى من ، اى اميرالمؤ منين (ع ) كمكم كن .)) در اين موقع به من الهام شد كه به بالا بنگرم ، آقايى را ديدم كه كنار صراط ايستاده ، دست دراز كرد و كمر مرا گرفت و بالا كشيد. گفتم : آقا سوختم ، به فريادم برسيد. حضرت دست مبارك خود را از زانو تا منتهاى ران من كشيد. از خواب پريدم ، ديدم جاى دست اميرالمؤ منين (ع )، اصلا سوزشى ندارد و خوب شده ، لكن تمام بدنم مى سوزد. محمد، سه ماه در بستر افتاده بود و ناله مى كرد. مرهم ها آوردند و طبيب ها عوض كردند، تا پس از سه ماه رو به بهبودى گذاشت و گوشت تازه بر بدنش ‍ روييد اما بعدا هر وقت اين قضيه را نقل مى كرد، مدتى تب و لرز مى كرد. بلى ، راه چاره ، تمسك به ولايت اهل بيت (ع ) است . حضرت امام رضا(ع ) وعده فرموده كه زايرين قبرش را در پل صراط دستگيرى فرمايد. نسبت به متمسكين حضرت امام حسين (ع ) نيز بشاراتى در اين مورد رسيده است . ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
❤️🍃 سلام دوست عزیزی که عصب دست شوهرشون گرفته عمل نکنند فایده‌ای ندارد دوباره برمیگرده 🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺 سلام خانمی گفته بودن که همسرشان نماز میخوانند و مشروب هم میخورند. برای ترک مشروب بهشون بگید این کار را انجام بدهند جهت مثل خوری/ خوری/ / بازی/ / / وآزار/ وهر عمل خلاف شرعی رو که بفکرتون میرسه ساعت عمل کردن مابین اذان واقامه نماز صبح ویا بعداز نماز صبح ویا بعداز نماز شب عمل کردن با نه فقط برای امتحان کردن ذکر شریف یا رو 161 بار بخونین سپس بگین خدایا فلانی زاده فلانه رو از فلان کار منع کن 7 روز یا شب تکرار کنین در یک زمان مشخص وببینین خدا برای دل شما چه میکنه. 🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺 درباره خانمی که پرسیده بودن در بارداری به نزدیک قبرستون رفتن، آیا بچه شون چشمش شور میشه.نه شور نمیشه فقط اگر خانم بارداری به صورت فردی که مرده نگاه کنه، بچه اش چشم هایش شور میشود. در ضمن کسی که بچه به دنیا میاره تا چهل روز نباید به قبرستان برود، به خاطر چله افتادن روی بچه اش و سنگینی. 🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺 سلام دوستان در جواب دوستی که گفته بودن کم پشتی مو دارند یا ی سری از دوستان ریزش مو دارند یکی از آشنایان نزدیک منم ریزش موی شدید داشت خیلی دکتر های مختلف میرفت و هزینه میکرد و چند سال درگیر بود اما خوب نشد دیگه ریزش موهاش به حدی زیادشد که کف سرش از لای موهاش مشخص بود تا اینکه ی بنده خدایی ی دکتر معرفی کرد توی تهران که فکر کنم بهش مزوتراپی میگن دقیق نمیدونم براش انجام داد تمام موهاش دراومد هر دوماه در میون میرفت بعدشم ی برادرش که نزدیک به ۳۰سال کچل بود رو معرفی کرد که ایشونم الان میره پیش اون دکتر موهاش دراومده. يعنی سر طرف اصلا مو نداشت مثل کف دست بود کاشت انجام نمیدن دارو میدن که میزنی به کف سر.واقعا عالیه. هزینش هم تا چند ماه پیش که من ازشون پرسیدم فکر کنم حدود ۸۰۰تومن توی مطب هزینه ویزیت و...میشه و با دارو و غیره حدود ۳تومن هر جلسه میافته که الا ن نمیدونم شاید بیشتر شده باشه و هر دوماه و سه ماه میرن شما هم ببینید اگر اطرافتون همچین جایی هست حتما برین چون آشنايان ما عالی جواب گرفتن ببخشید طولانی شد🙏موفق باشید 🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺 سلام به همگی. راستش خیلی وقتا توی گروه میبینم که یه سری از خانوم ها تا مشکلی براشون پیش میاد میگن برامون طلسم کردن و بریم دعا بگیریم و... اما خواهش میکنم اینکار رو نکنید زندگیتون رو بهم نریزید میرید پیش دعا نویس طرف که ادم رو میبینه کل زندگیش رو میگه ندیده و نشناخته. خوب اون از کجا میدونه؟ مگه استغفرالله خداست که از گذشته و ایندت و زندگیت خبر داره؟ اینا همشون موکل دارن جن دارن که وقتی یکباراین موکل ها میان خونت و خبرشو به دعانویس میدن دیگه پاشون به خونتون باز میشه توی تمام کاراتون دخالت میکنن و زندگی ادمو خراب میکنن شاید خیلی ها باور نکنید اما من ندانسته تجربه کردم. نه اینکه پیش دعا نویس رفته باشم یه بنده خدایی اومد خونمون گفت من سیدم تا منو دید تمام زندگیم رو گفت حتی در مورد شوهرم که ندیده بود تمام خصوصیات اخلاقی و... بعدش کم کم اعتمادم جلب شد وقتی دیدم تا منو دید زندگیم رو گفت ازم پول گرفت گفت برای شوهرت طلسم کردن پولو گرفت و گفت من توی حرم امام رضا براتون گوسفند قربونی میکنم و بهم گفت به کسی چیزی نگم و حتی ادرس و شماره تلفنش و ادرس محل کارش رو که توی حرم بود داد. بعداز رفتن هر چی به اون شماره تماس گرفت دیدم صدای زنده ی داخل حرمه. محل کاره حرمش هم رفتم گفتن اصلا همچین کسی رو نمیشناسیم گفتم شاید خادم افتخاری باشه اما اصلا اسمش توی لیست نبود. اما بعد ازرفتنش زندگیم به گند کشیده شده. همش توی خونم جن میبینم همش اذیت میکنن شوهرم توی کارش کم اورد تمام زندگیمون رو فروختیم کلی بدهکاری ‌. درصورتی که قبلش بهترین زندگی رو داشتم و وضع مالی خوبی هم داشتیم. همش سوره جن میخونم که نیان. ندانسته زندگیم رو خراب کردم. من کردم اخرش این شد شما نکنید. نمازتون رو سروقت بخونید سوره واقعه رو برای رزق و روزی بخونید از خدا بخواین کمکتون کنه نه از بنده خدا. 🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺 سلام جواب خانمی که ۴۴ سال سن دارن وقصدازدواج دارن ، پیشنهادمیکنم ۴۰تانمازامام جوادبخونن بسیارمجربه هرروزبخون ان شالله جواب میگیری ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
❌❌مهم حتما بخونید لطفا❌❌❌ سلام خدمت دوستان عزیز و اعضای بزرگوار کانال ایام به کام دوستان گلم به دلیل حجم بالای پاسخ اعضا و محدودیت در ارسال روزانه یه تصمیمی گرفتیم 👇 پاسخ هایی که شما به سوالات میدین ممکنه چند روز طول بکشه که در کانال ارسال بشه چون باید به جز پاسخ اعضا مطالب دیگه ای هم در کانال بزاریم و به این خاطر که اعضای محترممون زودتر به پاسخشون برسن تصمیم گرفتیم یه کانال دیگه اختصاص بدیم به این قضیه یعنی اونجا فقط مختص پاسخ اعضا باشه پاسخ هایی که توی کانال اصلیمون جا نداریم بزاریم رو اونجا قرار میدیم یعنی یه بخشیش در همین کانال و تعدادی دیگه ش در کانال دیگه ای قرار میگیره فقط دقت کنید عزیزان هردو کانال رو چک کنید حتما ❌❌❌👆👆چون در هر دوکانال پاسخها تکراری نیستند ممنون میشم همگی اون کانال هم عضو باشید برای دسترسی بهتر به پاسخها✅✅✅👇👇👇👇 در ضمن اینجا مخزن میشه برای دسترسی بهتر به مطالبی که میخواید بعدا پیداشون کنید😍✅ https://eitaa.com/joinchat/3518169438Cd5294f4139 عضو بشید همگی🙏👆 کانال خصوصیه دوستان و مختص اعضای خودمونه🌸 🙏🌸
تو ۱۰ روز حرفه ای شو ‼️ دنبال یه دهن پرکن هستی ؟🎁 دوست داری تو خونه کنی ؟💸 🔴 بیا اینجا ببین چه خبرههه 🤩👇 ┄┄•❅✾❅•┄┄ 🍃هر مدل عروسک بخوای هم میبینی و هم با قیمت مناسب میکنی 😍 دنیا جون تو کانالش کلی هم آموزش داره دیگه چی از این بهتررر😜👇 ┄┄•❅✾❅•┄┄ https://eitaa.com/joinchat/1688863330Cffa4abdfe5
کانال فروش محصولات طب اسلامی 👇✅✅✅🌻🌻🌻 و https://eitaa.com/joinchat/2759983411Cdc26d961b4 با نظارت خانم حبیبه🌸
💜🍃 با سلام خدمت همه دوستان در جواب خانمی که گفتن به سلامتی میخوان مشرف بشن جح وهمان روز پرواز پریود میشن بگم که خوش به سعادتتون ان شا الله حجتون قبول باشه مارو هم دعا کنید ،منم دقیقا ۱۷ سال پیش حج تمتع رفتم وهمین مشکل شما رو داشتم شما تا وقت دارین برین دکتر زنان براتون امپول بنویسه وپریودیتون رو جلو بندازین تا موقع ایکه ان شا الله اعزام بشین پاک باشید وبعد برای اینکه دیگه اونجا پریود نشید از اول پریودی شروع کنید قرص جلو گیری سفید شبی دوتا بخورید من که طبق دستور پزشک زنان همین کار رو کردم وخدارو شکر مشکلی نداشتم ،البته خیلی خانم ها بودن که گفتن قرص ضرر داره نخوردن واونجا پریود شدن ،در اصل مشکلی برای حج ایجاد نمیکنه چون اونجا روحانی کاروان وخانم ها هستن که همه جوره راهنمایی میکنن ولی خود ادم سختش هست که حالا بعد عمری میخوای بری خانه خدا ولی با این وضعیت زمانت برای زیارت وکلی برنامه ها از دست میدین به طور مثال خانمی توی اتاق مابودن که وقتی رسیدیم مدینه چون ما مدینه اول بودیم اونجا پریود شدن ونمیتونستن بیان زیارت تومدینه هم که برای زیارت قوانین خاص خودش روداره که ایرانیها همه موقع نمیتونن به زیارت حرم پیغمبر ص مشرف بشن ویه هفته هم اونجا بیشتر نیست وزمان زود می ‌گذره ،ومگه این موقعیت هم چند بار برای ادم تو زندگی تکرار میشه پس ان شا الله تا وقت دارید به دکتر زنان مراجعه کنید تا راهنمایی کنن ان شا الله که به سلامتی مشرف بشید مارو هم دعا کنید ،وبعد در گروه اعلام کنید پیشاپیش حجتون قبول حق 🙏🙏 🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹 سلام در مورد خانومی که وسایل منزلش گم میشه همسرتون تو مجردی همیشه برا نشون دادن خودش خواسته معمولی همه رو انجام می‌داده بعد ازدواج وهزینه زندگی رو آورده به وسایل منزل و بچه ها میخواد کم نیاره واگه ثابت هم بکنی وسایل برای شماست انگار میکنه من این تجربه رو دارم حتی به جهیزیه ام هم رحم نکرد وقتی بچه هام دوره راهنمایی درس میخوندن دیدم پسرم خیلی نگران دنبال دفتر درستش میگرده گفتم یکی دیکه ببر گفت نمیشه سوالات درسی نوشتم بعد چن وقت خونه خواهر شوهرم دیدم پسرم گفت دفترم اینجا چکار میکنه گفت بابات واسه پسرم آورده پسرمم گفت به بابام نگفتی دفتر برگردون واسه درس بچته گفت بمن چه میخواست نیاره خواهر عزیز همه میدونن شوهرت دور از چشم شما این کارهارو میکنه وبه رو خودشون نمیارن خیلی اتفاقهای دیگه هم افتاده شما روحتونم خبر نداره من سی و سه سال دارم زندگی میکنم اینجور آدما درست نمیشن اگه اعتراض هم بگنی میگه مال خودمه دوست دارم هر جور خرج کنم و زن و بچه هیچی فقط اطرافیان مهمه من که نتونستم کاری بکنم اگه تو میتونی برو دونه دونه وسایلاتو از تو خونه هاشون جمع کن بیار شوهر من دست بزن داره دیگه جون کتک خوردن ندارم ولش کردم بحال خودش امیدوارم بتونی جلوش دربیایی والا این کار به بچه هات هم لطمه میزنه اینهایی که گفتم ی نمونش بود ببین تواین سالها با بچه ها چی کشیدم لطفا مواظب تمامی لوازم بچه ها باشید تا ضربه روحی بهشون وارد نشه چون تا آخر تو دلشون میمونه ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
🍎 . حبوبات مناسب بهار 🥣از حبوبات چیزی که در فصل بهار بیشتر توصیه می‌کنیم، عدس و ماش است. خصوصا سعی کنید در غذاهای بهاره ماش بیشتر استفاده کنید اگر لازم شد به آش ها حبوبات بزنید ، از عدس و ماش استفاده کنید ، در حبوبات میل این دو به خنکی بیشتر است. خورشت های بهاره خورشت های خنک هم می توانید درست کنید ، یک خورشت خیلی خوب و مطلوب در فصل بهار خورشت کدو است . خورشت کدو یک خورشت ملایم مایل به خنکی و با هضم خوب است. می دانید مضرات کدو را می توانید با کمی تفت دادن در روغن بگیرید و وقتی که در فضای خورشت طبخ می شود سردی و تری آزاردهنده آن برای برخی معده های ناتوان گرفته می شود . فصل بامیه هم که بهار است و می تواند خوراک و خورشت خوبی برای این فصل باشد . خورشت کنگر از چیزهایی است که حتماً توصیه می کنم همه حتی شده یک نوبت در بهار بخورند. از توصیه های اکید است که کنگر در فصل بهار می تواند یک پاکسازی کامل از فضای معده انجام دهد و یک سری فضولات انباشته شده در معده و روده ها را پاک کند. در عین حالی که غذای خوش خوراکی است می تواند اثر سلامتی بخش خوبی هم بر جای بگذارد . به توصیه کلی که هم در طب اسلامی و هم در طب سنتی داریم تاکید می کنم که: خوراکی هر فصلی را در همان فصل بخورید که خداوند آنرا مناسب بدن در آن فصل قرار داده است. این می تواند توصیۀ راهنمای ما در انتخاب غذا باشد. . . 🌺 تدابیر کلی آلرژی در فصل بهار 🌺 🔹داشتن لینت مزاج 🔹ماساژ کف پا 🔹شانه زدن موها و یا خاراندن ملایم سر در کنترل علائم موثر است 🔹خود را از قرار گرفتن در معرض باد و هوای سرد حفظ کنید 🔹ورزش منظم و سبک داشته باشید 🔹در حال تندرستی سونا بروید و سعی کنید عرق کنید 🔸پرهیز از روغن مالی سر 🔸خود را در معرض عوامل ایجاد کننده یا تشدید کننده قبلی قرار ندهید 🔸از روابط زناشویی زیاد بپرهیزید 🔸در طول روز خصوصا بعد از غذا نخوابید 🔸پرهیز از پرخوری و روی هم‌خواری 🔸از‌ مصرف افراطی دمنوش های مختلف پرهیز کنید 🤧😷 ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
❤️🍃 سلام دوستان خواهری ک گفتید راهنمایی میخاید ک پسرتون ۱۸سالست و از همسر اولتونه و شما رفتید شهر دیگه با همسر دوم و فرزندانتون زندگی میکنید و عذاب وجدان گرفتید عزیزم چرا اینقد زندگیو سخت میگیرید و خودتونو اذیت میکنید همین کاری ک کردید بهترین تصمیم هست چون اگر پسرتونو با خودتون میبردید قطعا چون همسرتون راضی نیس پسرتون اونجا راحت نیس و مطمئنا چون پسرتون جوونه و غرور داره و همسرتونم ک پدر خوندست کم کم رابطشون بدتر میشه و خدای ناکرده بحثی بالا میگیره و روشون ب هم باز میشه اینقد پسرتونو لوسش نکنید درسته مادرید و دلتون پیششه ولی تو سن پسر شما جوونا یا دارن درس میخونن یا کار میکنن یا خدمت سربازی ان شما تا کی میخاید ازشون حمایت کنید بنظر من بهتره از یه فامیل دلسوز بخاید پسرتونو ور داره ببره یه جا با شاگردی کار اموزی کنه مثل مکانیکی برقکشی ساختمان یا برق خودرو ....یا اینکه تشویقش کنید بره سربازی و خدمتشو تموم کنه ک از زندگی عقب نمونه الان ک همسرتون کارش اونجاست شما نمیتونید ک رهاش کنید باید سر زندگی و کنار همسرتون بمونید 🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹 سلام.خواستم یکم درد دل کنم.۷ساله بودم که خانوادم برا اینکه معدل من ۲۰شده بودبه جشنی توشهرستان دعوت شدن.ولی داداشم رو بردن و منو گذاشتن خونه خالم😔اونجاپسر خالم که عقل درستی هم نداشت اذیتم کرد و ....منم وقتی مامانم اینا برگشتن جلو داداشم که دوسال ازم بزرگتربودبه مامانم گفتم.ازاون روز به بعدداداشم بهم میگفت تو ....😭خیلی بی جهت کتکم میزد.روزی نبود که بدنم سیاه و کبود نباشه.حموم میرفتم فقط زخمام می‌شمردم.خانوادم هم هر کاری میکردن نمیتونستن جلوش بگیرن😭جیگرم خون شد تو خونه بابام. همش دلم میخاست فرار کنم از دستش.با اولین خاستگار مثل عقده ای ها وقتی ۱۹سالم بودازدواج کردم.آخی که روز خوش از دست این مرد و خانوادش هم ندیدم.از منع رفت و آمد.لباس درست پوشیدن تا هر جور کتک که بگی از دست اینم خوردم.البته من داداشم رو حلال کردم.الهی خدا هم ببخشدش.فقط خاستم درد دل کنم.الانم افسردگی دارم انگار.دلم نمیخاد جایی برم یا کسی بیاد خونم.فقط بخاطر بچهام خودم رو قوی نشون میدم.تو ۳۰سالی دیابت گرفتم ‌و انسولین میزنم.خدا عاقبت هممون رو ختم بخیر کنه.صلوات 🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹 سلام در رابطه اون بنده خدایی که اون خانم را که شوهرش فیلم مستهجن میدیده را مثلا راهنمایی کرده که اشکال ندارد وخواهرش رفته پیش روانشناس گفتن فیلم پورن تماشا کن .‌.نمیدونم از شدت تاسف وناراحتی چی باید بهت بگم ..‌عزیزمن چرا وقتی بلد نیستی راهنمایی کنی خودتو باعث گناه میکنی و دیگران را هم با راهنمایی اشتباه منحرف می‌کنی ..تماشای فیلم پورن هم عذاب این دنیا وهم عذاب اخروی در پی خواهد داشت اون روانشناس بی ایمانی که توصیه به دیدن فیلم پورن کرده باید جوابگویی بدبخت کردن مردم هم باشه...تروخدا اگر بلد نیستین راهنمایی نکنید مردم را . 🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹 سلام به همه اعضای گروه برا تمدید قرداد مستاجر خواندن ۱۴ بار سوره انشراح بر روی ۴ عدد میخ نافع است بعد میخ ها را درون خاک گلدان یا باغچه منزل بگذارید برا منم دعا کنین عزیزان بعد سی سال زندگی مشترک بتونم صاحب خونه بشم مستاجری خیلی سخته ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#داستان_زندگی 🌸🍃 سمانه .. آرش توروخدا برگرد پيشم .. آرش خوشبختت ميكنم .. از حال رفتم بيدار شدم
🌸🍃 سمانه مادر آرش پیغام پشت پیغام که ما میخوایم بیایم و منو آرش دلهره هامون زیادتر میشد  آرش به مادرش گفته بود بیشتر باهاش آشنا بشو اما مادرش گفت همون یه بار کافی بود و من به عنوان عروس خانواده همه جوره قبولش دارم اما امیدوارم تحصیلاتشو ادامه بده تا دیگه هیچ چیزی کم نداشته باشه. یه روز آرش بهم زنگ زد و گفت به مادرش مختصر از وضع خونواده َمون گفته <<< اینکه وضع مالی ِچندان مناسبی نداریم ! با ناراحتی پرسیدم: مامانت چی گفت ؟؟؟ گفت مهم خود دختره َس به وضع باباش چیکار داریم ! آرش گفت : عریزم انگاری مامانم همه جوره پسندت کرده ٬ جای هیچ نگرانی نیس ! نفس بلندی کشیدم گوشی رو قطع کردمو کلی واسه آینده َمون برنامه ریزی کردم :)) چقدر با آرشم خوشبخت میشم ... تصمیم گرفتم به قول مامانش ادامه تحصیل بدم و با بودن آرش بزرگترین انگیزه رو واسه این کار دارم ! یه کار خوب دستو پا کنم و مامان بابامو از اون فلاکت بیارم بیرون یه روز دیگه با مادرش قرار گذاشتیم همدیگه رو دیدیم .. اون روز دلهرم کمتر از قبل بود . مادر آرشم صمیمی تر از قبل و اینکه منو عروس خانومم صدا میزد. شماره خونه َمونو گرفت تا رسماْ پا جلو بزارنو رویاهای منو رنگ واقیعت ببخشن! آرش نظرش این بود که چون برخورد اوله خونه یکی از دوستاشو که یه خونه ی متوسطه بگیریم بعد کم کم همه چیزو بگیم ! من مخالفت کردم. گفتم : آرشم من میخوام یه عمر باهات زندگی کنم نمیخوام نه به تو نه به خونوادت دروغ بگم . بسپاریم به اون بالا سری توکل به خودش :) با آرش رفتیم پاساژ واسم لباس خرید تا روز خواستگاری بپوشم . به مامان بابام جریانو گفتم بنده خداها داشتن بال در میوردن .. بابا دستشو بالا بردو گفت الحمدالله! من بابا و مامانم هر سه نفرمون خوش خیال بودیم.... بابا بهم پول داد مقداری میوه گرفتم که ینی آبرومند باشه ... یه جعبه شیرینی و ... تا حالا اینقدر خوراکی تو خونه َمون نیومده بود .. یخچال زاغارت ِخونه مون که همش توش بوق میزد اینبار جا نداشت واسه سه چار کیلو میوه!! رفتم آماده بشم ... لباسمو پوشیدم یه کمی آرایش کردم .. تو آینه لبخندی نثار خودم کردم .. دارم عروس میشم :)))) دارم زن آرشم میشم... مدام آیة الکرسی رو میخوندم بعدش وجعلنا که چشم مامان باباش به روی زندگیمون بسته بشه و رضایت بدن ... زنگو زدن گومب گومب .. قلبم تند تند میزد بابا رفت درو باز کنه .. مامان چادرو انداخت به سر به من گفت برو تو اتاق .. خونه َمون دوتا اتاق داشت .. یه آشپزخونه کوچولو تو حیاط بود .. یه اتاقا رو به اصطلاح پذیرایی کرده بودیم . به مامان گفتم نمیرم منتظر میمونم خوش آمد بگم. آرش با کت و شلواری که همیشه و همیشه تیپشو خوش تیپ تر میکرد اومد با یه سبد گل که اندازه کل ِ خونمون بود مامانش اون صمیمت قبلو نداشت باباشم که مَهو و مات .. سلام دادیم منو مامانم !!! هیچ جوابی نشنیدیم  .. خرد شدم .. تحقیر شدم .. باباش چندشش میشد رو فرشامون بشینه یا با بابام همکلام بشه بغض کردم بازم اون بغض لعنتی ... سکوت .... سکوت .. سکوت.... مامان بابام متوجه بی توجهیشون شدن و خجالت میکشیدن حرفی بزنن ... دلم واسشون سوخت ... یه عمر توسری خور بودن حالا هم .... هر چی بابام به بابای آرش تعارف میکرد اصلاْ نمیگفت خرت به چند من ؟! اهمیتی به بابام نمیداد انگار بابام داره به دیوار حرف میزنه ! شکستم ... در کنار غرور بابام منم شکستم .. میخواستم داد بزنم تویی که اسم دکتر بودنو یدک میکشی هیچ بویی از انسانیت نبردی .. بابا ما هم آدمیم .. بابای زحمتکش من که بیشتر از توی ِپشت میز نشین ِپول دربیار زحمت میکشه اما هیشکی قدر نمیدونه چی بگم که هر چی یاد اون موقعا و اون حقارتا میوفتم هنوز آتیشم میگیره .. اونروز خواستگاری دوس داشتم مامان بابامو بگیرم تو بغلمو زار زار گریه کنم .. خیلی خرد شدیم ! کوچیک شدیم .. سه تایمون !! آرش میبینی ؟؟؟ میخونی ؟؟؟ دوس دارم بدونم الان که داری این نوشته ها رو میخونی چه حسی داری؟؟؟ هر حسی داشته باشی مثه حس الان من نیس .. نمیدونی این اشکای لعنتی هنوز ولم نکردن .. همیشه همراهمن پدرومادر آرش به سکوت ِهمراه با تحقیرشون ادامه میدادن ... آرش با دیدن اوضاع شروع کرد به حرف زدن به جای پدرش گفت اگه اجازه بدید (.... )هنوز حرفش تموم نشده بود که بابای آرش رو به بابام کردو گفت : بوی ِکباب شنیدید ؟! خجالت نمیکشید ؟ بعضم اشک شده بودو همینجوری میومد پایین ! بابای بی زبون ِمن همش شنونده بود ُ لال <><><> باباش گفت .. گفت .. گفت ... .... ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
☀️🍃 خواندن نماز میت زن مطابق دستور نماز میت مرد✅ پرسش :آیا جایز است نماز میت زن را مانند دستور مرد خواند؟ پاسخ :اشکالی ندارد هرچند بهتر ترک آن است. حکم اشتباه لفظی در نماز میّت✅ پرسش :اگر در نماز میّت زن، به‌صورت اشتباه در تکبیر چهارم به‌جاى عبارت «اللّهم إنّ هذه أَمَتک» گفته شود «اللّهم إنّ هذا عبدُک»، نماز چه حکمی دارد؟ پاسخ :اصل در تکبیر چهارم طلب مغفرت براى میت است و اگر در این تکبیر عبارت دیگرى را به‌صورت صحیح با این مضمون بیان کرده نماز صحیح است و اشکالى ندارد. لزوم الحاق اعضای جداشده به میت هنگام غسل و نماز میت✅ پرسش :اگر یک یا چند عضو میت قطع باشد آیا در هنگام غسل و نماز باید همراه بدن باشد؟ پاسخ :درصورتی‌که امکان دارد با آن همراه باشد. خواندن نماز میت شیعه به روش اهل سنت✅ پرسش :اگر در نماز میت شیعه، عمدی به روش اهل سنت با تکتیف نماز خوانده شود چه حکمی دارد؟ پاسخ :نماز را اعاده کنند اگر هم دفن شده کنار قبر اعاده کنند. حکم حرف زدن یا راه رفتن در حین نماز میّت✅ پرسش :حرف زدن و راه رفتن نمازگزار در هنگام نماز میّت چه حکمی دارد؟ پاسخ :نمی‌تواند حرف بزند و یا راه برود و مستحب است امور دیگری که در نماز واجب شرط است را نیز رعایت نماید مانند اینکه با وضو باشد و غسل واجبی بر عهده نداشته باشد و کفش نداشته باشد. تکلیف امام در مورد نماز میت ناقص✅ پرسش :اگر کسی بر میت یا امواتی نماز میت خوانده باشد و بعداً متوجه شود نماز را اشتباه خوانده مثلاً تکبیر آخر را نگفته و اموات را نشناسد و قبر آن‌ها را بلد نباشد چه وظیفه‌ای دارد؟ پاسخ :در این صورت وظیفه‌ای ندارد ولی اگر قبر آن‌ها را بشناسد احتیاط آن است در کنار قبر آن‌ها نماز را بخواند. تقدم مرد بر زن در نماز میت✅ پرسش :در نماز میت درصورتی‌که زنی در صف اول نماز جماعت حاضر شود حکم نماز ایشان و کسانی که دو طرف و پشت سرش هستند را بیان کنید؟ پاسخ :در نماز میت نیز زن‌ها باید پشت سر مردها باشند و اگر در کنارشان هستند باید حائلی بین آن‌ها باشد. خون آمدن از بدن میت بعد از اقامه نماز میت✅ پرسش :میتی را غسل داده و سپس بر او نماز خوانده‌اند، ولى در موقع دفن متوجّه شدند که از جنازه خون آمده است. آیا بعد از پاک کردن کفن و جنازه، تکرار نماز میّت واجب است؟ پاسخ :اگر نمی‌دانید کى خون آمده است تکرار نماز لازم نیست. ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
💜🍃 سلام وقت بخیر ببخشید من ی مشکلی دارم ک نمیدونم چرا هر چی خوبی هم میکنم چ ب خانوادم چ ب هر کس اصلا نمیبینن .من ۴۷ سالم داماد دارم پسرم ۲۳ سالش .حتی بچه هام خوبی هام را نمیبینن من از ۲۳سالگی بیوه شدم سر کار هم میرم رو پاها خودم هستم دخترم ازدواج کرده ولی راضی نیس از ازدواجش پسرم همیشه باهام بدرفتاری میکنه.خانوادم دور خواهرم ک شوهر داره و خوشبخت را گرفتن چون با شوهر اون‌میتونن رابطه بر قرار کنن و کلا من ک دامادم‌منزوی و پسرمم با کسی نمیجوشه انگار دوست ندارن حتی خودمم خیلی خوبی میکنم میگم میخندم بر خلاف میلم اما ن‌میتونم دوست نگه دارم ن‌ کسی باهام خوبه چیکار کنم بنظرتون .خیلی تنهام 😭😭😭😭 البته اضاف کنید پسرم یکماهه ش بوده ک شوهرم فوت شده و حقوق هم نداشت ادمین از،بچه ها گروه میخوام کمکم کنن بتونم ی دوست یه رفیق داشته باشم اینقد تنها نباشم ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام دخترم کلاس اول هست وسال رو به تمام شدن دخترم خیلی کند ذهنه کلاس گذاشتمش کتاب کمک درسی گرفتم سی دی اموزشی گرفتموهیچ کدوم فایده نداره سرکلاس موقع املا نوشتن همه را نصفه نیمه می نویسه جا می ندازه غلط می نویسه مشاوره هم بردمش هیچ فایده نداره دوتا خواهر برادر دیگه داره بزرگتر از خودش بسیار باهوش ودرس خوان نمی دونم بااین چیکارکنم همه ی وقتم وپر کرده ممنون می شم راهنمایی کنید ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام خسته نباشید خداقوت توگروه سوالم بزارین تا جواب بگیریم ...ایا کسانی هستن ک برا بارداری کاشت انجام دادن ؟؟؟سخت هست یانه توراخداراهنمایی کنید ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سوال. من یه پسر 20ساله دارم. اعتقاداتش به دین خیلی ضعیف . شب ها دیر میاد خونه. میخواد آزاد باشه. میگه به من گیر نده. حالا من چیکار کنم؟؟ ❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام سوال من اورژانسی لطفا زود بزارین کانال من یه دختر یازده ساله دارم دستاش خیلی عرق میکنه به طوری وقتی مشق مینویسه اذیت میشه بی زحمت اگه کسی راه حلی بلد بگه من انجام بدم چون اذیت میشه ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام ببخشید سوالمو اورژانسی بزارین من ۳۰سالمه یه دختر۵ساله دارم با یه دختر۹ماهه دارم اما خداخواسته باز باردارشدم .چون خونواده شوهرم پسر پرست ان . تنها دوتا دخترمن نوه شون هستند شوهرم زیاد موافق این بارداری من نیست دلش میخواد بچه رو بندازم میگه اون یکی بچمون هنوز شیر مادرمیخوره.از طرفی هم زخم وزبونها خونوادش رو نمیتونه تحمل کنه همش میگن زنت دخترزاست. بنظرتون چکارکنم؟خودم گفتم بچه رو نمیندازم عذاب وجدانش بکشتم هرچی خدا بخواد.اما شما راه حل بهم بدین این دخترمو کی از شیر بگیرم؟ببخشید طولانی شد 👇💜 @adminam1400 ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽