eitaa logo
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
169.2هزار دنبال‌کننده
4.3هزار عکس
1.1هزار ویدیو
13 فایل
داستان زندگی آدمها👥 شما فرستاده ایید⁦👨‍👩‍👧‍👦⁩📚⁦ کانال فروشگاهیمون☘️👇 https://eitaa.com/joinchat/2759983411Cdc26d961b4 تبلیغات پربازده👇✅ https://eitaa.com/joinchat/3891134563Cf500331796 ادمین گرامی کپی از مطالب کانال حرام و پیگرد دارد❌❌❌
مشاهده در ایتا
دانلود
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
ما عقد کردیم وبه خونه محمد رفتم که یه اتاق از سه اتاق خونه پدریشو به ما دادن که از همه بزرگتر بود
🌸🍃 دختری از دیار غریب ومرحله جدیدی از زندگیم شروع شد اما چی فکر می کردیم چی شد مادرم همیشه می گفت عروس تا سه روز از اتاق بیرون نمی یاد بعد از سه روز در حد کار کردن روز مره بیرون بیا تا خودشون صدات کنن ولی فردای روز عروسیم مرا صدا زد وجارو به دستم داد وگفت همه جارا جارو کن وظرف ها بشور محمد سه تا برادر ودو خواهر دیگه هم داشت برادرانش هم یک سال فاصله سنی شون بود وقتی خواهرم با غذا که زرشک پلو با مرغ برام ویه چیز مغزی جات وشیرین فکر کنم همه جا اسمش فرق کنه اینجا بهش میگن برشتوک که رسمه روز دوم عروسی برای عروس وداماد ببرن آورده بودن اما وقتی منو توی آشپزخانه دیدن خیلی ناراحت شدن ولی به روی خودشون نیاوردن پدر شوهرم مرد ساده بود از نظر عقلی کم داشت وهمه کاره خونه، مادرشوهرم بود خواهرام برگشتن خونه اما با ناراحتی که چرا زودی خواهرم از اتاق در آورده بود ومن که خونه مادرم با اینکه پدر نداشتم ومادر بازحمت خیاطی خرج منا درمی آورد هرگز غذای شب مونده نمی خوردم ولی خونه مادر شوهرم تا ده روز اضافه غذا ی عروسی می آورد ومی خوردیم خودشون تلوزیون سیاه سفید داشتن ولی تلویزیون من رنگی بود شبها تا ساعت ۲ نصف شب خودش با شوهرش وسه تا پسراش کلا همه شون توی اتاق من پای تلوزیون بودن عین خیالش نبود من تازه عروسم وحتی من تا هر ساعتی که اونها بیدار بودن اجازه این که پاهامو دراز کنم نداشتم باید حالت چها رزانو بودم تا از اتاق بیرون می رفتن خیلی اذیتم می کردن .وقتی تنها می شدیم محمد گفت چرا مادرم این کار را می کنه فکر نمی کنه الان دوماه نشده که ازدواج کردیم احتیاج داریم که تنها باشیم منم فقط سکوت می کردم مادر شوهرم هر روز با پدر شوهرم دعوا می کرد .جیغ دادشون بالا می رفت پدر شوهرم هم زد تلوزیون خودشون شکست ومن از ترس از اتاق بیرون نمی آمدم هر روز مادرشوهرم دعوا راه می انداخت وول میکرد می رفت خونه پدرش وشب شوهرم که از سرزمین بر می‌گشت بهش می گفتم برو دنبال مادرت ورش دار بیارش واونم می رفت ولی مادر ش همه کاسه کوزه ها را سرمن می شکست که چرا نیامد دخالت کند باید اونم دوتا چوب از پدرت می خورد مگر من چه گناهی کردم ومحمدو پر می کرد واونم باهام قهر می کرد همیشه با پدر شوهرم دعوا می کرد آخرش سر من خالی می کرد خاله محمد وقتی ده می‌آمد با این که چند تا اتاق ویه حال بزرگ داشت بهش می گفت برو توی اتاق ما بخوابه وخودشو شوهرش توی اتاق می خوابیدن تا یه شب که خاله اش رفته بود مهمونی وقرار بود شب برگرده خونه مادرشوهرم . مادر شوهرم بهم گفت در را قفل نکن خواهرم هر موقع آمد بیاد توی اتاق شما بخوابه وای نمی دونید توی اون لحظه چقدر می شکستم بی صدا فریادم را فقط خدا می فهمید نشستم سر جام تا ببینم خواهرش کی میاد دیدم صدای در آمد وقتی خاله اش وارد خونه شد مادرشوهرم بهش گفت برو توی اتاق محمد بخواب خاله هم گفت وای من خجالت می کشم تازه عروس داماد ن من توی یه اتاق دیگه می خوابم این همه جا ومن یه نفسی تازه کردم ورفتم خوابیدم 😞😞😞 ..تقریبا سه ماه از ازدواجم گذشته بود که حامله شدم وسختی های زندگیم بیشتر شد تمام کار های خونه را انجام می دادم حتی مادرشوهرم هم رفتارهاش باهام بد تر شد فقط به فکر پچه های خودش بود مهم نبود براش که من ویار دارم یا چیزی که باب میل من باشه درست کنه برام در حقیقت بیشتر وقت ها گشنه بودم مادرم هر از گاهی برام غذا ومیوه می‌آورد ولی وقتی مادرشوهرم می فهمید اون مواد غذایی راهم ازم می گرفت ومی خورد وگاهی هم خونه مادرم می رفتم وهمه جوره مادرم بهم می رسید تا چهار ماهگی که رفتم سونوگرافی وفهمیدم بچم دختره و مادرشوهرم تا یک هفته باهام قهر کرده بود اون غذا یی هم که برام جیره بندی کرده بود بهم با نفرین می داد همش پشت سرم بد منا به محمد می گفت که زنت دختر زاه دختر خوب نیست کاری کرد که محمد دیگه پچه به دنیا نیومده دوست نداشت واونم دیگه بهم محبت نمی کرد یادمه مادرم بهم زنگ زد گفت جنسیت بچه چیه تا براش سیسمونی آمده کنم ومن باگریه جواب دادم دختره وبه خاطر این همه خانواده محمد باهام قهر مادرم خیلی غصه خورد وگفت مگر دست تویه بعد هم خدا ی که دختر داده پسر هم می ده ولی خانواده محمد که حالیشون نبود هر روز مادرشوهرم با شوهرش جنگ دعوا داشت اگر دخالت می کردم می گفت ما زن شوهریم تو دخالت نکن اگر هم دخالت نمی کردم می گفت تو چرا نیامدی وساطت کنی و انگار نه انگار که من حامله بودم وهمیشه پیش محمد چوقولیه منا می کرد توی حامله گیم بیشتر موقع ها با گریه می خوابیدم تا توی نه ماهگی دوروز درد داشتم محمد هم رفته بود سفر اون روز ها هم موبایل گران بود بیشتر مردم نمی تونستن بخرن ومحمد هم نداشت تا روز سوم که اونم مادرم به دادم رسید آمد بردم خونه خودشون از اونجا بردم درمانگاه یه ماما مهربان خودش تنها
بودتا که وضعیت منا دید همون روز بردم اتاق زایمان ومادر عزیزم پشت در بود گریه می کرد وبه در می کوبید ومن توی درمانگاه ساده روستا فارق شدم اما اون مامای مهربون که انشاالله هر کجا هست خدا براش خوش بخاد با حوصله کارای منا انجام داد ودخترم به دنیا آمد وماما رفت وبه مادرم اطلاع داد که دخترتون فارغ شده ولباس های بچه بیارید تا تنش کنم ومادرم که فکر نمی کرد الان موقع زایمانم باشه ومنا برای معاینه آورد بود مادر عزیزم با گریه رفت وتوی خیابون پسر عموی محمد دید وگفت بره لباس های بچه بیاره وقتی لباس هارا آوردن مادرشوهرم لطف کرد باهاشون آمد ومنو بردن خانه ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
💜🍃 سلام جوشای قرمز رنگ که به سینه مردا میزنه نشانه چیست ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام علیکم عزیزان گروه امیدوارم همیشه خوب و خوش باشید عزیزان اول بگم به امید خداوند میخوام برای اربعین برم کربلا دعا کنید مشکلم حل شه عزیزان من من یه ۲۰روزیه که انگشتان پام خیلی درد میکنه بخاطر اینکه یه دوسالی بود کفش راحتی میپوشیدم و خیلی برام گشاد شده بود وبعد از آن یه کفش تنگ پوشیدم از آن به‌بعد انگشتان پام خیلی درد میکنه خواهش میکنم هرکس تجربه داره راهنمایم کنه چون میخوام برم کربلا انشاالله دعا گویتان هستم ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام وقتتون بخیر دخترم۲۱سالشه کیست تخمدان داره اما الان۴ماهه پریود نشده لطفا راهنماییم کنید قرص ال دی.دوفاستون‌.عروس پشت پرده هم استفاده کرده اما تاثیر نداشته ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام. لطفا ادرس دکتر طب سنتی،برا حمله پانیک رو بزارین تو گروه ممنون ❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام خدمت همگی خانمی که گفتن پسرشون جن گیر شدن چهار قل رو هر روز صبح وشب به نیتشون بخونید خودشون هم که بخونه اثرش بیشتره ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام عزیزم خوبین خداقوت ممنونم بابت کانال خوبتان🌷🌷 از اعضای کانال سوالی دارم هرکسی میدونه جواب بده ممنون میشچون خیلی ذهنم مشغوله😢😢 چند مدت پیش طرفای غروب بود داشتم می رفتم بیرون سرکوچه ما دیدم یه گربه ماده اس . تا منو دید میو میو کرد دنبال غذا می گشت منم از راه دور نازش دادم گفتم گرسنته بیا بریم خونه بهت غذا بدم. اینو گفتم راهمو به سمت خونه برگردوندم. این گربه هم باهام اومد بهش غذا دادم رفتم نانوایی ازون وقت خونه مو یاد گرفته. گاهی روزی دوبار گاهی روزی یکبار گاهی هم یه روز نمیاد حالا اینا هیچی. اما خواهرم حرفی بهم زد دلم گرفت. گفت یه جا خوندم کسانی که گربه به سمتشون میاد انژری منفی دارن که گربه ها جذبشون میشه ازون وقت ناراحتم. عکس گربه رو میدم ببینین اخه مشکل من اینه من سگهای ولگرد یا گربه هارو بیرون می بینم دنبال غذا هستن دلم به درد میاد باور می کنین اشکهام می ریزه یا باخداحرف می زنم خدایا کمکشون کن 🤲🤲 ببخشید پیامم طولانی شده مادری از شهر باران 🌷🌷🌷🌷🌷 ❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام عزیزم خوبین؟ خسته نباشین میشه لطف کنین از دوستان داخل کانال سوالمو بپرسین ممنون میشم 🌷🌷 خانمی 40 ساله هستم مدتیه گوشام درد می کنه حس می کنم شنواییم کم شده دکتر عمومی رفتم گفت التهاب داری اما دارویی نداد خودم شخصاگفتم گوشمو شستشو بده که اشتباه کردم چون نمیدونستم با آب شستشو میدن اما بازم همونه الان از دوستان میخوام راهکار مفید خانگی بدن شاید عفونت یا چیزیه برطرف بشه از لطف شما متشکرم مادری از شهرباران 👇❤️ @adminam1400 ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
🌻🍃 ❌❌❌دوستان سلام.این عکس پشت پای دختر۱۴سالمه.حدودیک ماهه این لک وداره باکمی دون دون اطرافش.هیچ دردیاسوزش وخارشی هم نداره.خودم فکرکردم شاید.کفشش پشت پاش وزده.ولی زخم نیست.بیشتر حالت لک ِ. نمیدونیدچیه راهنمایی کنید.چکارش کنم که ازبین بره.فقط هم پای چپشه. 👇❤️ @adminam1400 ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#پرسش_اعضا 💜🍃 سلام جوشای قرمز رنگ که به سینه مردا میزنه نشانه چیست ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام علیکم عزیزا
پاسخ _اعضا 🌙🌸 سلام درمورد سوالی که دوست عزیزمون پرسیده بودن که چرا هرجامیرن برادادششون خاستگاری جورنمیشه داداش منم دقیقا اینجوری بود هرجامیرفتیم خاستگاری میگفتن امشب یا فردا برا دخترمون خاستگارمیاد که صبت کنن وقول وقرار بزاریم یا میگفتن دیشب مهر بریدیم شاید۲۰جابیشتر رفتیم همه همین جوابو میدادن آخرش بابام خسته شد گف چرا اینجوری میشه وهیچ کدوم سرنمیگیره رفت پیش یکی از طلبه ها که سرشناس بودن و دعا میدادن گفت بخت پسرتونو سنگین کردن که ازدواج کنه دعا داد بعد که رفتبم خاستگاری همون جا جواب بله رو دادن و اعصاب ماهم آروم شد😅😂چون خداییش برادرم نه اهل دود و سیگارو رفیق بود نه بداخلاق بود سرکارشم میرفت همه قبولش داشتن چیزی نبود که بگیم مشکلی هست از جانب پسرمون 🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹🌸 سلام٠آدرس طب سنتی تو تبریز برای پانیک شهرک باغمیشه، میدان اطلس، میدان ونک، طب سنتی طوبی ،استاد کلاهی 🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹🌸 سلام خدمت خانم ۲۳ ساله یی که ۶ ماهه عقد کردن و نامزدشون میگه دوست ندارم وارد حریم خصوصی من بشی ،،،عزیزم احساس میکنم که شوهرتون سختشه که دل از مجردی بکنه و وارد دنیای متاهلی بشه وعلتش هم اینه که خیلی زود وارد رابطه ی جدی شده و مجردی نکرده و حتما حتما باید زیر نظر یک مشاور کاربلد مشکلتون حل کنید قبل از اینکه زیر یک سقف برید 🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹🌸 سلام ادمین جان .خواهش میکنم این پیام منوبزارین گروه. من نفرین کنم شماهابگین امین. خدایا خداوندا هرچی مادرشورشیطان صفت تودنیاداری محتاج عروس بکن تاعروس های بی گناه انتقام بگیرند بگین آمین😭 ۲۰سال ازدواج کردم شوهرم تک فرزنده مادرشوهرم خیلی بی حیا و خیلی بی آبرو هست.تویک خونه زندگی میکنیم پدرشوهرم فرشته بود که زنش انقد اونوکتک زدانقدبخاطرمن اونو اذیت کرد تا اون بیچاره دق کردومرد.حالاهم میخواد منوبکشه .خیلی حسوده همش چشمش دنبال منوشوهرمه. میگه چرا زودخوابیدین.چرادیربیدارشدین چرااین لباس پوشیدی چرا ب خودت می‌رسی چرازیادخوردی چرادیرازخونه مادرت اومدی. خلاصه بخوام بنویسم حرفاشو تمومی نداره زندگی رابرامون جهنم کرده شوهرم بخوادطرف منوبگیره خون ب پامیکنه چشم دیدن خوشی منوپسرشونداره. منم صبر کردم بخاطربچم منتظرروزی هستم اون ازتخت بیفته وهمه چی بیفته دست من دلم میخواد لال بشه ونتونه حرف بزنه هرروز کتکش بزنم بزنم ونتونه جای آزمن بگه به امید اون روزانشالا 🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹🌸 سلام به همگروهی های عزیز ودوست داشتنی.جواب دوستی که فرزندش از ۲۰ روزگیش قرص تیروئید مصرف میکنه. پسر منم از وقتی که بدنیا آمد از پاشنه پاش فهمیدن که تیروئید داره وقرص تیروئید رو شروع کردن ..الان به لطف خدا دیگه یک سالی هست که دیگه خوب شده وقرص مصرف نمیکنه..من لاهیجان پیش فوق تخصص خانوم دکترسایه علیزاد بردم . 🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹🌸 سلام وقت بخیر در جواب آن خانمی ک‌گفتن برادرشون معتاد شده و چندین بار بردن کمپ ترک کنه اما مجدد شروع کرده باید بگم برادر من هم همین مشکل رو داره سالی سه بار بابام بردش کمپ ترک کنه می اومد خونه فرداش مواد مصرف می‌کرد آنقدر این کارو و کرد از غصه اش مامان. بابام سرطان گرفتن و برادرم هم ب کارا ش همچنان ادامه داد مامان بابام پیر شدن از غصه اش ،اینم بگم مامانم چقدر واسش نذر و نیاز کرد ، چند روز پیش کارت بانکی بابام رو برمیداره و از خونه می‌ره بیرون دو روز ازش بی خبر بودیم تو کارت سه میلیون پول داشته اونم نامردی نمیکنه همرو میده کراک میخره موقع خرید ماموران نیرو انتظامی میریزن اونجا میگیرنش و میبرنش. زندان چند رو ز پیش از آنجا زنگ زده و خبر داده ک گرفتنش و گفته پول واسم کارت بکارت کنید اینجا میخام خوراکی و سیگار بخرم پول ندارم خاستم ب ااون خانم بگم ک اعتیاد ترک ندارع مگر با مرگ😔 البته خیلی‌ها بودن ک من میشناسمشون ترک کردن اما اینم اراده آهنین میخاد کسی ک سست اراده باشه هیچ وقت نمیتونه اعتیاد رو کنار بزاره انشاالله خدا ب همه ی جوانها رحم کنه 😔🤲 ᯽────❁────᯽ @azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴درمان واریس و ضعف ماهیچه پا ها در طب سنتی ‌در این ویدیو با حضور دکتر تن ساز در مورد اینکه برای درمان واریس پا چه راهکارهایی وجود دارد و همچنین توجه به این نکته که جوراب واریس نباید در ابتدای کار قبل از پاکسازی استفاده شود صحبت می کنیم ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
❌❌مهم حتما بخونید لطفا❌❌❌ سلام خدمت دوستان عزیز و اعضای بزرگوار کانال ایام به کام دوستان گلم به دلیل حجم بالای پاسخ اعضا و محدودیت در ارسال روزانه یه تصمیمی گرفتیم 👇 پاسخ هایی که شما به سوالات میدین ممکنه چند روز طول بکشه که در کانال ارسال بشه چون باید به جز پاسخ اعضا مطالب دیگه ای هم در کانال بزاریم و به این خاطر که اعضای محترممون زودتر به پاسخشون برسن تصمیم گرفتیم یه کانال دیگه اختصاص بدیم به این قضیه یعنی اونجا فقط مختص پاسخ اعضا باشه پاسخ هایی که توی کانال اصلیمون جا نداریم بزاریم رو اونجا قرار میدیم یعنی یه بخشیش در همین کانال و تعدادی دیگه ش در کانال دیگه ای قرار میگیره فقط دقت کنید عزیزان هردو کانال رو چک کنید حتما ❌❌❌👆👆چون در هر دوکانال پاسخها تکراری نیستند ممنون میشم همگی اون کانال هم عضو باشید برای دسترسی بهتر به پاسخها✅✅✅👇👇👇👇 در ضمن اینجا مخزن میشه برای دسترسی بهتر به مطالبی که میخواید بعدا پیداشون کنید😍✅ https://eitaa.com/joinchat/3518169438Cd5294f4139 عضو بشید همگی🙏👆 کانال خصوصیه دوستان و مختص اعضای خودمونه🌸 🙏🌸
⭕️سنگسار شدن یک زن توسط شوهرش ساعت 7:30 😔 دیروز تو تهران میخواستن حکم رو اجرا کنن، خیلی وحشتناک بود! زن رو گذاشته بودن تو چاله و تا سینه زیر خاک بود به شوهرش التماس میکرد که ببخشتش، اما مرد دستش را پر از سنگ کرده بود و منتظر دستور قاضی بود و با تمام انزجار نگاهش میکرد و میگفت که باید قصاص بشه زن التماسش میکرد، اما مرد فقط دنبال قصاص بود و فریاد میزد و به زن لگد میزد... کاملا دچار جنون شده بود و میگفت مگه من چیکارت کرده بودم و خودش رو میزد. خیلی دردناک بود... ترس در چشمان زن موج میزد و با صدای بلند داد میزد که منو ببخش، بخاطر دختر کوچیکمون منو ببخش، قول میدم که جبران میکنم... عده ای داد میزدن ببخشش و عده ای دیگر میگفتن بکشش! شوهر رو به قاضی کرد و گفت حکم رو اجرا کن، قاضی به زن گفت که وصیتی نداری؟ زن گفت فقط به من اجازه بدید یک بار دیگه بچه ی خودم را شیر بدم... بچه ی ۲۰ ماهه را براش آوردن و زن را از خاک بیرون کشیدن تا به بچه شیر بدهد. اما در عین ناباوری ....👇🔞 https://eitaa.com/joinchat/3033399661Cce36688bbf چه صبری داری خدا😭👆
خواب زیاد میبینی و توی پیدا کردن تعبیر دقیق و درستش سردرگم میشی؟؟؟😥 خیلی از تعبیرا درست نیست و باعث دلهره و نگرانی میشه😓 این کانال تعبیر خواب های دقیق و صحیح از 👇 داره که کمکتون میکنه به جواب درست برسید👌 https://eitaa.com/joinchat/1319240024C241ce5aee0 تعبیر خواب رایگان هم براتون انجام میشه👆✅
❤️🍃 2 سال پیش ازدواج کردم اون موقع شوهرم 20 سالش بود و من 23. خانواده فرهنگی و تحصیل کرده ای بودیم. خواستگار زیاد داشتم. یه شب که برام خواستگار اومده بود خانواده ی شوهرم که اسمش رو میذارم رضا، سر زده اومدن خونه ما. مادرش با مادرم فامیل بود. وقتی دیدن واسه من خواستگار اومده خیلی ناراحت شدن. اینو بگم که من رضا رو که کلاس 5 ابتدایی بود دیدم و بعد اون تا اون شب ندیدم. یعنی رفت و آمد داشتن خانواده هامون اما قسمت نبود ما همدیگه رو ببینیم. من لیسانسم رو تازه گرفته بودم و تازه رفته بودم سرکار و اون سربازیش رو تموم کرده بود و سیکل داشت و تو یه مغازه شاگردی میکرد. وقتی همدیگه رو اون شب دیدیم من مهرش به دلم افتاد و خواستگارم رو رد کردم اما به کسی دلیلش رو نگفتم. فردا شب اونم خانواده ش رو راضی کرد و اومدن خواستگاریم. پدر مادرم سر سخت مخالف بودن و ما هر دو تا مون راضی. حتی من از سن و تحصیلات و هزار بهونه دیگه آوردم اما اون گفت یا باید مال من بشی یا هرگز زن نمیگیرم. بعد از 6 بار خواستگاری تو دو ماه مراسم عروسی مون گرفته شد و یه هفته ای رفتیم سرخونه زندگی مون. بعد از مدتی پچ پچ های فامیل شوهرم شروع شد که زنش پیره به درد نمیخوره و این حرف ها. رضا درآمد آنچنانی نداشت. مادرش از خونه بیرون مون کرد، پدرم با این شرط رضایت به ازدواج داد که دیگه برنگردم خونه اش. من تو یه شهر دیگه کار میکردم. طلا هام رو فروختم یه کمی از بدهی های عروسی مون رو باهاش دادیم. یه رنو خریدیم. تو اون شهر یه واحد با دو میلیون اجاره کردیم و ماهی 250 کرایه میدادیم. مادرم و مادر رضا چند تا اسباب کهنه بهمون دادن. یه موکت داشتیم با یه دست رخت خواب یه تلویزیون کوچیک قدیمی و یخچال دست دوم و چند تا ظرف کهنه و قدیمی. اون موقعی که از خونه بیرون مون کردن شوهرم اشک تو چشاش جمع شد و گفت ببخش بدبختت کردم، لیاقتت بهتر از اینا بود، گفتم مرد زندگیم تویی جز تو کسی به چشمم نمیاد. یه مدت بگذره همه چی خوب میشه. اون شب تو خونه خالی و سرد تو بغل همدیگه هر دوتامون گریه کردیم. تا 3 ماه همه چی خوب بود اما حرف های فامیل های رضا و مادرش هواییش کرد. شروع کرد به ایراد گرفتن، فحش دادن، رفیق بازی، دختر بازی، شب ها جدا ازم میخوابید، ماه به ماه بهم دست نمیزد.  آزارم میداد، میگفت من پیرزن گرفتم، تو خیابون که زن های بی حجاب رو میدید میگفت اون رو نگاه جووووووون چه بدنی داره الان نداشته باشیش ...، منم فقط خود خوری میکردم. تا عصر سرکار بود من تو خونه هم دلخوشی نداشتم. زیر پاش نشستن که طلاقم بده . گفت من زن جوون میخوام . با حقوقی که میگرفتم تیکه تیکه واسه خونه وسایل خریدم. 3 ماه رفت خونه مامانش شهرمون و منو تنها گذاشت. خبردار شدم اونجا رفتن واسش خواستگاری. جلسه خواستگاری دختره بهش گفته لاغری بچه ای آس و پاس و علاف و بی کاره ای. من خونه میخوام به اسمم بکنی باید ماشین واسم بخری ... سکه مهرم کنی و نزدیک 12 میلیونی خرج رو دستش گذاشته بودن و آخرش دختره رو بهش ندادن.  بعد 6 ماه از اون قضیه برگشت. وقتی اومد خونه همه چی تغییر کرده بود. یه زندگی ساخته بودم که تو رویاهام هم خودم باورم نمیشد. همه وسایل خونه رو نو کرده بودم. اونم هر چی پس انداز داشت و حقوق گرفته بود خرج علافی کرده بود. 3 ماه دیگه تو خونه مثل دو تا غریبه باهام رفتار میکرد. دریغ از یه نگاه با محبت. من هر روز با نوازش بیدارش میکردم. شب ها از پشت بغلش میکردم تا بخوابم. از بیرون که می اومد براش نوشیدنی میاوردم. حتی جوراب هاش رو مجبورم میکرد از پاش در بیارم و تو لگن وسط هال آب بیارم و پاهاش رو بشورم.  همیشه بهش میگفتم مرد زندگیم، شیر مرد پرقدرتم، نفسم، عشقم، همه کسم. یه شب ناراحت از بیرون اومد یه دعوای حسابی باهام کرد. 2 ماه دیگه گذشت و من ماشین مون رو عوض کردم و یه پراید گرفتم. واسه خودمم طلا هندی خریدم. به وضع خودم جلوش میرسیدم. یه روز بیرون یه خانوم مسن پیش شوهرم منو واسه پسرش خواستگاری کرد، شوهرم غیرتی شده بود باور نمیکرد. بهش گفتم من تو رو همه جوره دوست دارم. همین که روم غیرت داری و سایه ی سرمی واسم دنیاییه. تو بغلش گریه کردم. همش پیشونیم رو میبوسید و ازم معذرت خواهی میکرد. فرداش حالم بد بود. نمیتونستم بلندشم. دست چپم درد میکرد. منو بغل کرد و رسوند دکتر گفتن مال فشار عصبیه همون جا هم معلوم شد باردارم. باهام رفتارش عوض شد. تو کارهای خونه کمکم میکرد. جلو دیگران مثل گذشته طرفداریم رو میکرد، میگفت تو جوجه ی ناز و تپل منی منم شیر پر قدرتتم. میذارمت رو سرم و تو جنگل راه میرم و بهت افتخار میکنم. یه روز بی خبر پدرم که منو طرد کرده بود اومد شهری که ما بودیم با مادر شوهرم و مادرم. همه شون به زندگی مون غبطه میخوردن. پدرم شب عروسی که من از خونه ش رفتم حتی رو سرم دست نکشید اما اون روز مثل یه بچه بغلم کرد بوسم کرد گفت رو سپیدم کردی.
شوهرم الان چشم پاک شده،  کاری شده، جونش رو واسم میده. یه تو راهی داریم و خدا رو شکر از زندگیم خیلی راضیم. شوهرم واقعا عاشقمه درست مثل روزهای شیرین اول ازدواج مون.  شوهرم میگه همون دفعه اول که دیدمت واقعا عاشق خوشگلیت شدم اما الان بیشتر از اون عاشق وفاداریت شدم. هر کی هم بعد این حرفی بزنه خودم جوابش رو میدم، تو جوجه ی ناز خودمی، الانم شوهری مهربونم نشسته داره نگام میکنه. باید برم پیشش.خدایا واسه همه چی شکرت . ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#پرسش_اعضا 💜🍃 سلام جوشای قرمز رنگ که به سینه مردا میزنه نشانه چیست ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام علیکم عزیزا
پاسخ اعضا 🌙🌸 ‌ سلام خدمت ادمین عزیز و مهربون و دوستان گل ..در جواب دوست عزیزی که برادرشون اعتیاد پیدا کرده و خیلی نگران بودن میخوام بگم آه از اعتیاد خواهر جان اگر من میتونستم چیزی رو از دنیا حذف کنم اون این مرض بود..به نظر به جای فرسوده کردن خودتون و حرص خوردن صبر کنید که این جوری فقط نابود میشید تا خودش نخواد هیچ فایده ای نداره...ما ۱۵ ساله که درگیر این مشکلیم برادر عمر و جونی مارو گرفت و هر لحظه به پرتگاه نزدیک تر میشه متاسفانه پسر های با هوش و کنجکاو بیشتر تو این دام میوفتن هزار بارم بخوابانید و خرج کنید فایده نداره باید خودش بخواد ولی امیدتون رو از دست ندید من خیلی ها رو دیدم که خواستن و واقعا موفق شدن پس صبر کنید تا به اون نقطه برسه غیر از دعا و خویشتن داری کاری ازتون برنمیاد که همه کارا بی فایده است...به کنگره ۶۰ مراجعه کنید ببریدش اونجا مشاوره شاید با روش اونا بتونه برادر من یک سال اونجا پاک بود ولی بعد تحت شرایطی دو باره😭..هزینه هم نمیگیرن باید سرچ کنید نزدیک ترین شعبه تو محل خودتون رو معرفی میکنن..برای ما هم دعا کنید..کاش من میمردم و یه همچین روزایی رو نمیدیدم شرمنده زن و بچشم خدایا منو بکش و اونو رها کن...دوستان عزیز برای رفع مشکل من و این دوستمون یک صلوات ختم کنید ..تشکر🌺 🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹🌸 سلام برای خانمی ک دوتا بچه خودشون دارن و از پدرومادر بودن انتقاد داشتن.کاملا حرفاشون درست و بجا هست گرچه توپشون پر بود.ولی حرف حق جواب نداره.ولی در کنار تمام صحبت هاشون ک بخق بود ،تنها جنبه پدر و مادری رو در نظر گرفتن من هم مادر دوتا بچه هستم و درک میکنم چون الان بچه ها ب اون نقشی ک باید تو زندگیم برسن نرسیدن.یعنی در این بعد زمان ک قرار دارید حرفتون درسته.کاش میتونستیم وقتی پیر شدیم و ب بچه هامون نیاز پیدا کردیم رو هم پیشاپیش میدیدیم.امیدواریم منه نوعی ب عروس و داماد و فرزندم نیاز پیدا نکنم ولی دنیا چیزی رو نشون نمیده.من خودم سعی میکنم عشقی ک از مادرم گرفتم رو بتونم در زمان نیازش برگردونم.این انسانیته ن فقط در قبال پدر و مادر در قبال هر آدمی ک بهمون خوبی میکنه پدر و مادر هم جای خود داره.اره شما درست میگید من بچه رو بدون انتخابش بدنیا اوردم.ولی من وسیله و راهی بودم ک خدا توسط من روح ب اون بچه دمید.و من با کمک خدا بچه رو زندگی بخشیدم از همه چیز خودم گذشتم تا روزی بچه ی من هم لذت پدر و مادر شدن رو بچشه.این قدر دانی رو در کنار امکانات زندگی ک در اختیار بچم گذاشتم رو باید بهش آموزش بدم.ن اینکه فقط از بعد مادی بفرزندم نگاه کنم تربیت معنوی بچه رو هم مسئولم.پدر و مادر ها اونقدر گذشت دارن ک از حقشون بگذرن ولی اگر بچه رو درست تربیت کنیم بچه هم لطف و مهربونی وعشق بلاعوض رو یاد میگیره.حالا بگذریم ک ی عده ی معدودی از پدرومادرها توقعاتشون بالاست.اون دیگه ب ذات انسانیت مربوط میشه.پس ما هم سعی کنیم پدر و مادرهای آینده رو کم توقع بار بیاریم.ولی گذشت کلمه ای هست ک روح بلندی میخواد.شرمنده طولانی شد.ولی وظیفه خودم دونستم ک اینو عرض کنم تا چ حد درسته نمیدونم. 🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹🌸 سلام برای خانمی ک وسیله زیاد میخرن و بعدش ب جای خوشحالی اعصاب خودشونو و شوهرشون رو بهم میریزن.من خودم قبلا این شکلی بودم ولی ن ب شدت شما.این مساله نشات گرفته از بدبینی و زمینه افسردگیه.اگه ریشه یابی کنید میبینید ترس ها تون زیاده ترس از اینکه فلانی کلاهمو برداشته.فلانی راجع ب مارکش دروغ گفته،فلانی بهم گرون فروخته،دوم ترس از تایید نشدن دارید و میخوایید تایید همه رو بگیرید و این خیلی خصلت بدیه.شما وسیله رو برای دل خودتون و کاربردش میخرید.وقتی بعد تحقیقتون نتیجه گیری کردید و خرید انجام شد بگید کار تمومه دیگه مثلا میشه چیکار کرد و ب خودتون بگید وسیله مدت زمان داره بعد از دوره مصرفش بهترش رو میخرم.خانما من حتی بعضی وقتا از لباسشوییم جارو برقی مثل آدم تشکر میکنم.مثلا میگم لباسشویی عزیزم مرسی ک دارمت و گرنه با این مشغله چطور من لباس بشورم.وقتی ب وسایلتون هم حس قدر دانی داشته باشید امثال این خانم دچار وسواس فکری نمیشید. 🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹🌸 سلام لطفا لطفا اینو داخل گروه بذارید امیدوارم اون خانمی ک انتقاد کردن ببینن.راجع ب گل سر نذری.عزیزم از قدیم گفتن پرسیدن عیب نیست ندانستن عیبه.چرا انقدر عصبانی.خوب ندیده بودم تا حالا جرمه.پرسیدم با خیال راحت استفاده کنم یا کار دیگه ای باید باهاش انجام بدم.چون چند نوع نذر دیدم ک وقتی بگیریم میتونیم نیت کنیم و مشابه اش رو پخش کنیم.بنده مسئول برداشت اشتباه شما و ترس بی موردتون نیستم.چرا اعصاب ندارید.😜من باید از برداشت اشتباه شما شاکی بشم😁 ᯽────❁────᯽ @azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔵امربه معروف یعنی هرکس به اندازه خودش ، جلوی گناه رو بگیره ... ┄┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
بودتا که وضعیت منا دید همون روز بردم اتاق زایمان ومادر عزیزم پشت در بود گریه می کرد وبه در می کوبی
🌸🍃 دختری از دیار غریب .............................من بعداز فارق شدنم به خونمون رفتم ولی از محمد خبری نبود اون بادوستش رفته بود مسافرت پی خوش گذرانی خودش بود وخبری هم ازش نداشتم چون اون موقع آدم های پول دار گوشی موبایل داشتن وماهم جزع پول دار هانبودیم مادرم هم صبح می آمد کمک حالم وموقع نهار می رفت وبعد از ظهر باز برمی گشت وباز برای شام می رفت وباز آخر شب باز می گشت تا صبح کمکم باشه وقتی دخترم به خانه بهداشت بردم خانمی که مسئوله آنجابود گفت دخترتون خیلی خیلی کم وزنه وفکر نکنم البته دور از جونش زنده بمونه ومن هم چنان گریه می کردم ولی مادرم دلداریم می داد تا بعد از سه روز محمد برگشت ودخترشو دید خوش حال شد وگفت باز جای دیگه خواستن برن ولی به دل شوره افتاده بود برگشت خونه اون موقع زایمان من با تمام هزینه وخدمات که انجام داد بود ۳۰۰۰ تومان شده بود که مادر عزیزم خودش داد ومادر شوهرم به روی خودش نیاورد ولی محمد بعد از برگشتن به مادرم برگردوند . تمام ز حمت من وبچه ام رو مادرم کشید ولی اسمشو مادر شوهرم گذاشت بهار. باز گفتم اشکال نداره خلاصه بگم بهار ۱۸ روزه بود که داییم مادرم را به زور شوهر داد ومادرم زن یه حاجی که ۲۰ سال از خودش بزرگ شد وزندگی برای من که جز مادرم کسی نداشتم مشکل ومشکل تر شد یادمه همان روز که مادرم ازدواج کرد من از غصه از هوش رفتم وبعد از دکتر بردن وخواهر هام منا خونه یکی از خواهرم آوردن تاچند روز ازم مواظبت کردن تا سر پاشدم وبرگشتم مادر شوهرم اجازه نمی داد حمام کنم ویا لباس های بچه را اون جا بشورم یادمه توی سرمای زمستان وقتی برف ها از سر خونه مون با نور آفتاب اب می شدن از یه لوله پایین میریختن من یه سطل گذاشتم وکهنه های بچه توی آب یخ زده می شستم که از سرمای زیاد آب دستام قرمز می شد ویخ می زد ومادرش هم با خوشحالی ولذت نگاهم می کرد ومن با گریه کهنه های بچه را که زیاد هم تمیز نشده بودن سر بند می زاشتم ولی مادر شوهرم آمد بند لباس را ورمی داشت ولی الان وقتی دخترش پیشم درد دل می کنه یاد گذشته خودم میفتم رفتارمادرشوهرم باهام بد بود اجازه نمی داد محمد چیزی برام بخره مثلامحمد عیدنوروز برای همه لباس می گرفت ولی اجازه نداشت برای من ودختر چیزی بگیره اما باز مادرم به دادم می رسید من این خاطره هارا با گریه می نویسم وقتی یاد مادم ومهربونیاش میفتم زبانم کم میاره از عشق مادر عزیزم که چیزی بگم اگر کفش نداشتم مادرم برام می خرید اگر دخترم لباس نداشت مادرم برام تهیه می‌کرد ومحمد هم کاری به بی رحمی مادرش نداشت و گاهی وقت هابرای همه خانوادشون که لباس می گرفت البته به جز من یه شلوار ویا پیراهن هم برای دخترم می آورد ومی گفت به‌خاطر این که لباس زیاد گرفتم اینا به جای تخفیف بهم دادن ومن با حسرت تماشا چی بودم واز درون با خدا حرف می زدم . گذشت دخترم ۲ساله شد و رفتار های مشکوک از محمد دیدم خدایا یعنی داره به من خیانت می کنه یه روز که رفتم پیش خواهرم وقتی برگشتم به مادر شوهرم گفتم محمد کجاست اونم گفت توی اتاق مهمان گوشی تلفن برده کلی حرف زده الانم خوابه رفتم در زدم گفتم محمد . الکی گفتم کلید اتاق را خونه خواهرم گم کردم گوشی تلفن بده می خام زنگ بزنم اونم گوشی بهم داد آخرین شماره که محمد گرفته بود گرفتم یعنی زدم سر تکرار واییییییییییی دنیا به سرم خراب شد دوستم بود که حتی از هر نظری بگی من ازش سر بودم محمد فهمید ومنا زد وبه مادر م توهین کردن نمی دونم چی شد که یهو سر از زیر زمین در آوردم وشیشه سم توی دستم سر کشیدم واییییییییییی چشمام سیاهی رفت بالا آوردم ولی فایده ای نداشت مادر شوهرم همسایه هارا خبر کرد ومن را به درمانگاه واز آنجا با آمبولانس به بیمارستان بردن توی بیمارستان معده من را شست وشو دادن سه روز توی بیمارستان بودم بعد از سه روز کلا دیگه نه می تونستم حرف بزنم ونه حرکت کنم دکتر ها گفتن از نظر ما معده خوب شست وشو دادیم دیگه سمی توی بدنش نیست وباید منتقل بشه به شهر بزرگ تر که بیمارستان روان درمانی داره ومادرم آمده بود بالای سرم دکتر بهش گفته بود که افسردگی شدید داره منو بازحمت سوار ماشین کردن وبه بیمارستان روانی هابردن من نه حرف می زدم نه حرکت می کردم هر دو دستم مثل چوب خشک شده بودن منو بستری کردن وتا ۱۵ روز بستری بودم توی اون ۱۵ روز که بستری بودم مادرم وخواهرم همراهم بودن کسایی که به ملاقات من می آمدن هر کدام حرفی می زدن ودر مورد من قضاوت نابه جا می کردن ومن فقط می شنیدم ولی نه واکنشی ونه صدایی فقط چشم وگوشم فعال بود مثل مرده ای که نمی توانست در مورد قضاوت های مردم از خود دفاع کنم یه روز بعد از ملاقات محمد به بالینم آمد هیچ کس توی اتاق نبود وبا گریه گفت من اشتباه کردم تو منم ببخش قول می دم تکرار نکنم توفقط خوب شو دخترمون بی تابیتو می کنه زود تر خوب شو پیشمون برگرد
خودش می دونست که مقصره مادرم دست به دعا برداشت ومثل همیشه دست به دامان خدا شد دکتر ها گفتن اگر تا فردا عصر واکنشی نشان نداد زیر شوک می بریم چند تا از زنهاکه هم اتاقی من بودن وقتی مادرم در اون حال ديدن که دم ودقیقا التماس خدا می کرد اونها هم غم خودشون فراموش کردن وبا مادرهمراه شدن ودسته دعا برداشتن وتا صبح بالای سرم قرآن خوندن مادرم سواد نداشت ولی با خدا ارتباط دلی داشت تا اذان صبح که یهو مادرم صدا زدم مادرم باخوشحالی آمد وگفت جانم داری حرف می زنی وگفتم گرسنه ام مادر م برام میوه آورد ولی هنوز نمی تونستم درست حسابی صحبت کنم ویا دست پامو تکان بدم دستام خشک بود مثل شاخه خشکیده درخت بینایی چشمم هم کم شده بود واین بیماری تا ۱۵ روز منپ توی بیمارستان نگه داشت ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
🍎 🔖کمبود ویتامین D را چگونه برطرف کنم؟ . ✅بهترین منبع ویتامین د، تابش نور آفتاب بر روی پوست است. پیش‌ساز این ویتامین مهم در جلوگیری از پوکی استخوان و کارکرد طبیعی سیستم ایمنی بدن در پوست موجود است که با تابش آفتاب فعال می‌شود. . 🔻حال باید برای کمبود این ویتامین چه کنیم؟ اولین و بهترین راه، قرار دادن پوست بدن در معرض آفتاب البته بعد زدن کرم ضد آفتاب است. ولی قرار دادن همه‌ی سطح پوست در مقابل آفتاب در کشوری آفتابی چندان معمول نیست، شاید پشت پنجره‌ای‌ و ممانعت از ورود نور مستقیم آفتاب با زندگی آپارتمانی و حذف حیاط از زندگی روزمره مشکل‌ساز شده است. . ✅یک پیشنهاد این است که‌ روزی ده دقیقه آفتاب نیمروز در زمستان و آفتاب صبح و عصر در تابستان و یا هفته ای سه نوبت به مدت نیم ساعت با قرار دادن پوست بدن در معرض تابش آفتاب میزان ویتامین د بدن خود را تامین کنید. . ✅خوردن مکمل ویتامین د زیر نظر پزشک هم البته نقشه شماره دو است که برخی از دوستان و همراهان در مورد آن پرسیده بودند و دوستش نداشتند. . ✔به هر صورت حواس‌مان باشد که ویتامین د در سلامت استخوان‌ها، مفاصل و تنظیم ایمنی دخیل است! مکمل ویتامین د اگر زیادی مصرف شود نیز دردسرساز است پس حتما زیر نظر پزشک مصرف بفرمایید. . ✅مواد غذایی مثل لوبیا چشم بلبلی، ماهی سالمون، شیر کامل و بادام زمینی‌ نیز دارای مقادیری ویتامین د هستند ولی اساس تامین ویتامین د، تابش مستقیم نور آفتاب به پوست است. 🔴دمنوش‌هایی برای حمله به چربی خون 👌 دمنوش زنجبیل ☕️ کارایی زنجبیل در بهبود سطوح کلسترول تقریبا برابر با داروی آتورواستاتین است. دمنوش آویشن ☕️ به گفته محققان طب سنتی نوشیدن دمنوش آویشن نقش موثری در دفع رطوبت و بلغم از بدن و کاهش چربی‌خون داره. دمنوش شوید ☕️ گیاه پرخاصیت تخم شوید رو درون آب جوش ریخته و به مدت ۱۰ دقیقه بجوشونید. دمنوش برگ کاسنی ☕️ کاسنی برای دفع سموم بدن، پاکسازی کبد و کاهش کلسترول خون موثره. دم‌کرده زنیان و عناب ☕️ محققان طب سنتی توصیه می‌کنن افراد برای کاهش چربی خون از این دمنوش استفاده کنند. دمنوش خارمریم ☕️ برای کاهش کلسترول خون، یک قاشق چای‌خوری دانه‌های خار مریم رو در یک لیوان آب جوش بریزید و اجازه بدید به مدت ۱۵ دقیقه دم بکشه، بعد از صافی رد کرده و میل کنید. ـ⁣⁣⁣⁣🌺🍂🍃🍂🍃🍂 🔖 نبرد با موخوره موخوره ناشی از خشکی مو است... قرار گرفتن مو ها در هوای مرطوب، در کنار سایر تدابیر به بهتر شدن شرایط مو کمک می کند. برخی غذاها مثل گوشت‌‌نمک سود و مانده، گوشت گاو، کلم ، عدس، بادمجان، قارچ و... سبب افزایش سودا و خشکی در بدن می شوند، از این غذاها تا حد امکان کمتر استفاده شود. کاهو، تخم مرغ عسلی، شیر گاو، آب جو طبی، کدو و... در رطوبت دهی بدن نقش مهمی دارند، برای تامین رطوبت مو میتوان از این موارد استفاده کرد. ورزش و فعالیت بدنی، دفع مواد زائد بدن و نداشتن یبوست نیز در رطوبت دهی و پاکسازی بدن اهمیت دارد. داشتن آرامش روانی نیز به حفظ شرایط مناسب درونی کمک میکند. چند ماده موضعی جهت بهبود وضعیت موها: مالیدن روغن بادام شیرین به موها. مالیدن روغن کدو هر دو سه ساعت یکبار. مالیدن روغن خیار به موها. مالیدن روغن بنفشه به موها هر دو سه ساعت یکبار. نوشیدن و مالیدن آب پنیر به موها. روش تهیه آب پنیر: ۲ لیوان شیر می جوشانیم هنگامی که کمی سرد شد ۲ قاشق سرکه به آن اضافه می کنیم، سپس آب را از قسمت جامد ایجاد شده جدا کرده و مجدد میجوشانیم. این مایع را هم صبح ناشتا می توان نوشید، هم میتوان موها را به آن آغشته کرد چند ساعتی بماند سپس شسته شود. 🖊دكتر الهام پارسا(متخصص طب سنتی ایرانی ) 🎙لطفا انتشار دهید👌 ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
🩺❌توضیحاتی در مورد ممنوعیت نکته ی اول : چرا میخوای بفهمی که مشکل داری؟؟ ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
❤️🍃 استفاده از قرآن پیدا شده🌸🍃 پرسش :قرآن پیدا شده در آب روان چه حکمی دارد؟ پاسخ :اگر صاحب آن را نشناسید می توانید از آن استفاده کنید. استفاده از مال پیدا شده در حرم مکه🌸🍃 پرسش :آیا میتوانم مالی که در حرم مکه پیدا کردهام برای خود بردارم؟ پاسخ :احتیاط واجب آن است که اگر در حرم مکّه مالى که قیمت آن به اندازه یک درهم یا بیشتر است پیدا کند آن را برندارد. پیدا کردن چیزی که استفاده از آن حرام است🌸🍃 پرسش :پاکت سیگاری که در تاکسی دیده شده ومسافرجا گذاشته چه حکمی دارد میشود استفاده کرد؟ پاسخ :پاکت را از بین ببرید. پیدا کردن و استفاده از پسماند ابزار ساختمانی🌸🍃 پرسش : افرادى که در خدمات شهرى (شهردارى) شهرها کار مى کنند اشیایى مانند لامپ و غیره پیدا مى کنند که با کمى خرج قابل استفاده مى شود، به طور کلّى نسبت به اشیایى که پیدا مى شود مانند قراضه آلومینیوم، آهن، پلاستیک، کفش وغیره چه وظیفه اى دارند؟ پاسخ :اگر صاحبان این اشیا آنها را به دور انداخته اند اشکالى ندارد. مصرف مال پیدا شده برای ساختن مسجد🌸🍃 پرسش :آیا مال پیدا شده را، در صورتى که از یافتن صاحب آن مأیوس شدیم، مى توانیم در امورات مسجد صرف کنیم؟ پاسخ :مى توانید آن را تملّک کنید و سپس به مسجد بدهید، یا به نیازمندان صدقه داده شود. حیوان گمشده در بیابان🌸🍃 پرسش :یک حیوانى همراه حیوانات کسى از بیابان مى آید، بعد از یک سال که مالک حیوان پیدا نشده آن را ذبح مى کنند و مردم گوشت آن را مى خورند، حکم کسانى که از این گوشت استفاده کرده اند را در دو صورت علم و جهل به مجهول المالک بودن حیوان، بیان فرمایید. پاسخ :هرگاه کسى حیوان گمشده اى را پیدا کند، باید یک سال از صاحب آن سراغ بگیرد، اگر پیدا نشد، مى تواند آن را از طرف صاحب اصلى آن در راه خدا صدقه بدهد یا خودش بردارد به نیّت این که اگر صاحبش پیدا شد عوض آن را بدهد و اگر مجهول المالک باشد باید با اجازه حاکم شرع آن را به مستحقّین داد. سپرده گذاری مال پیدا شده 🌸🍃 پرسش :شخصی مقداری پول پیدا کرده است : الف : آیا می تواند در بانک چه به صورت سپرده یا قرض الحسنه قرار بدهد؟ ب : چنانچه ترس از تلف شدن آن را داشته باشد مثلا بترسد از دزیده شدن آن، آیا در این صورت میتواند سپرده نماید؟ ج : چنانچه سپرده کردن و گذاشتن در بانک جایز باشد تا چه مدت می تواند این کار را ادامه بدهد؟ د : اگر پول را سپرده نماید، سود آن متعلق به چه کسی می باشد؟ پاسخ :الف : نمی تواند آن را سرمایه گذاری نمایند و باید به وظیفه ی خود عمل نماید. ب : در فرض سؤال مجاز به انجام این کار می باشد. ج : انجام این کار تا یکسال جایز می باشد. د : سود نیز تابع اصل پول می باشد. ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
💜🍃 سلام به همگی موضوعی که این بار قراره مطرح کنم نحوه ارتباط کلامی و محبت بین زن و شوهره اول برای آقایون رو میگم آقایون بر عکس ظاهر محکمشون حساس هستن این حساسیت کمبودش خیلی دیر خودشو نشون میده یعنی ممکنه چیزی نگه برا مورد محبت قرار نگرفتن اما یه دفه خودشو بد نشون میده بد نشون دادنش خودشو تو مشاجره ها یا حتی بدترش خیانت باشه... پس خانوما جدی بگیرن زن ها عمومأ فداکار هستن و متأسفانه تحت هر شرایطی فرزند رو به شوهر ترجیح میدن این خیلی بده... مثلأ بعد بچه دار شدن زن دست شوهرشو نمیگیره جمله محبت آمیز ( نه توی فضای مجازی ) نمیگه... متأسفانه دختر و پسرایی که امروز عقد کردن یا حتی ازدواج کردن با پیام توی مجازی فرستادن عشقشون رو ابراز میکنن یه شعر میفرستن که نه شاعرش خودشون هستن نه بلدن بخوننش طرف مقابل هم نخونده صرفأ میفهمه یه پیام عاشقانه اس... چه چیزی برتر از محبت مستقیم و رو در رو میتونه باشه؟ شما دو نفر کنار هم هستید و واسطه ای مثل گوشی ندارید وقتی هم که کنار هم هستید که شعر حفظ نمیکنید! بلکه ابراز محبتتون از اعماق وجودتونه و شخص مقابل متوجه میشه یه جمله دوستت دارم به شوهرتون یا گرفتن دستاش ( نه شل و ول بلکه محکم چون آقایون ذاتشون تحکمه ) یا تشویقش چه کار ها که نمیکنه! محبت بر عکسه تحقیر فک نکنید با تحقیر کردن و بعدش محبت جبران میشه نخیر یه جمله تحقیر آمیز که حتی ناخواسته از دهنتون خارج میشه دل مردتون رو میشکونه حالا شما صدبار بعدش محبت کن متأسفانه زبون بعضی خانوما مثل ماره شوهرشو با همه مقایسه میکنه انتظارات بیجا و مالی زیاد داره اینا خیلی بده خانوما حواستون باشه دل مثل شیشه اس مبادا بشکنه که دیگه نمیشه درستش کرد با سرکوفت زدن شوهرتون علیه شما میشه و فکر خیانت... حالا این متن راجع محبت به خانوماس برا آقایون👇❤️ روح خانوما درست مثل یه گلبرگ خوشبوئه حتی وقتی در حال نوازش این گلبرگ هستید باید حواستون باشه آسیب نبینه( دقت کنید حتی وقت نوازش ) خانوم از شما میپرسه دوس داری چی بپوشم؟یا بهم میاد؟ هیچ وقت نگید بهت نمیاد بگید فلان لباس بهتره بذارید خانمتون احساس کنه بهترینه فراموش نکنید همسرتون فقط یکیه با تمام وجود حواستون به روح لطیف شون باشه دست خانمتون رو آروم بگیرید خانوما جسمشون درست مثل پروانه اس تحمل نداره محکم باهاش برخورد شه پس اروم دستش رو بگیرید سعی کنید وقتی سکوت بینتون برقراره با انگشت شصت پوست روی دستش رو نوازش کنید فک کنید گله! در محبتای کلامی سعی کنید از تشبیه استفاده کنید ولی اغراق نکنید مثلأ عطر جدید خریده از شما نظر میخواد آروم بغلش کنید و بگید بوی گل میده... یا نظرتون رو راجع لباسش میخواد بگید مثل ماه شدی خانوما عاشق مردای متبسم ولی محکم هستن حین محبت لبخندی داشته باشید مست کننده! موفق باشید❤️ ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#پرسش_اعضا 💜🍃 سلام جوشای قرمز رنگ که به سینه مردا میزنه نشانه چیست ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام علیکم عزیزا
پاسخ اعضا 🌙🌸 ‌ خانمی که دخترش دوران عقد هستش و شوهرش الکلیه میتونه نفقشو بذاره اجرا و آزمایش بگیره که مشخص شه الکل مصرف میکنه بعد در دوران عقد اگه طلاق بگیره و باکره باشه نصف مهریه تعلق میگیره اگه نباشه کامل باید مهریه رو بده ان شاءالله عاقبت بخیر باشین فرج مولا صلوات 🌱🌻🌱🌻🌱🌻🌱🌻🌱🌻 سلام در جواب خانمی ک گفتن دخترشون میره کلاس چهارم و سینه هاش جوانه زده و موی زاید کرکی داره و نگران بلوغ زودرس هستن نگران نباشن اینا نشانه های بلوغ هست و طبیعی هستش و سه سال بعد از بروز این نشانه قاعدگی اتفاق می افتد دختر خودمم میره کلاس چهارم و همین نشانه تو بدنش هست ❤️❤️❤️ 🌱🌻🌱🌻🌱🌻🌱🌻🌱🌻 سلام. در جواب خانمی که زیر گلوی پسرش یه برامدگی بیضی شکل هست. پسر من از یک سالگی متوجه شدم پشت گردنش زیر گوشش یه برآمدگی هست منم خیلی ترسیدم چندین بار دکترای مختلف بردم آزمایش دادم گفتن چیزی نیست یه دکتر به من گفت اصلا کاری بهش نداشته باش اگه دیدی بزرگتر شد اونموقع پیگیر باش. یه میکروب یا عفونتی چیزی تو بدنش هست که به آنتی بیوتیک مقاوم شده. الان پسرم 22 سالشه. خدا رو شکر مشکلی نداره. شما هم اگه دکتر گفته چیزی نیست نگران نباش. ان شالله که به زودی برآمدگی محو بشه. 🌱🌻🌱🌻🌱🌻🌱🌻🌱🌻 سلام. در پاسخ خانمی که پسر 17 سالشون لکنت داره. خواستم بگم پسر منم 15 سالشه لکنت داره و من کاملا شما رو درک می کنم. منم همه کاری کردم از طب سنتی تا گفتاردرمانی. پسرم از نظر درسی خیلی خوبه و کلی کلاس میره و اخیرا میگه تا خوب نشم دیگه کلاسامو نمیرم و هی میگه چرا دیگران مثل بلبل حرف میزنن و من نمی تونم. خیلی به خاطر این مساله اوضاع خونمون بهم ریخته. میدونم خیلی تو این کانال راهکار دادن بعضیا. ولی تورو خدا بازم اگه کسی درمان لکنت رو می دونه به ما کمک کنه. تو رو خدا برامون دعا کنید 🌱🌻🌱🌻🌱🌻🌱🌻🌱🌻 سلام. در جواب خانمی که پسر 17 سالشون لکنت دارن. من پسرم رو که لکنت داره پیش یک روانشناس خبره بردم گفتن ریشه اش اضطراب درونی هست. یه سری تمرین دادن هم برای لکنت و هم برای کنترل اضطراب. شما هم اگه تهران هستید یا می تونید بیاید تهران ببرید پیش دکتر رضا ناظری. ایشون دکترای تخصصی روانشناسی دارن. تو گوگل سرچ کنید ادرس و شماره تلفن هست. ان شالله بزودی خوب میشن. برا پسر منم دعا کنید. 🌱🌻🌱🌻🌱🌻🌱🌻🌱🌻 سلام به همه ی اعضای گروه،خانم های عزیز به نظرمن آدمی که معتادشد هیچ جوره دیگه نمیتونه ترک کنه من یک برادرداشتم که خیلی پسرخوبی بود خیلی خوشکل بود اصلا صورتش ازخوشکلی تک بود توسن پایین ازدواج کرد ولی متاسفانه آلوده ب مصرف موادشد البته قرص متادون میخورد باعث شد که زنش طلاق بگیره بارها فرستادیمش کمپ دوره های یک ماهه ۳ماهه و۶ماهه ولی دوباره میرفت قرص میخورد مامانم تواوج جوانی به خاطر فشارروحی زیاد سکته کرد وفوت کرد😭😭وداداشم هم یک وسال نیم بعدازفوت مادرم درسن ۲۸سالگی دراوج جوانی وزیبایی فوت کرد😭😭😭البته همیشه خودش خیلی دوست داشت ترک کنه وسالم باشه ولی نمیشد ونمیتونست واخرهم باعث مرگش شد لطفا برای شادی روح همه اموات و مادروبرادر من هم صلوات بفرسین 🌱🌻🌱🌻🌱🌻🌱🌻🌱🌻 اینو بزاری خانمی که میگه پسرش با دختر اقوام نامزد کرده حالا دوست پسر قبلی دختر زنگ میزنه و مزاحم میشه میگه من اون دختر میخوام بنظرم اول بچه خودتو در نظر بگیر اول بچت. اول بچت. اول بچت. ببین خواهر اول بچه خودت دلت برای کسی نسوزه ما دلمون سوخت برای یه بچه یتیم هفت ساله که خواهرم داره زجر میکشه به معنای واقعی .ببین خواهر اگر عقد ببندی دیگه راهی نداری .باشن فامیل ما هم همین فکر فامیلی و یتیمی کردیم هنوز داریم میسوزیم و می‌سازیم. با یه مشاوره صحبت کن. 🌱🌻🌱🌻🌱🌻🌱🌻🌱🌻 سلام اینم بزار برای خانمی که میگه هرچی می‌خریم پشیمون میشم یا به شوهرم غر میزنم خسته شده عزیزدلم حتما برو دکتر خودت نشون بده مردم نون ندارن بخورن اونوقت شوهر بیچاره کلی چیز برات خریده بعد میگی رو دلمه خوب نخر خواهر من مگر مجبوری همش وسایل خونه رو عوض کنی والله بنظر من هر روز وسایل جدید میاد آدم بخواد رو مد بگرده دهنش سرویسه بنظر من پول وسیلارو برین مسافرت عشق و حال من یه جاری دارم هر سال یه تغییری تو خونه زندگیشون میدن هرجا میره یچی میبیه میخواد خونش تغییر بده والله من اصلا برام مهم نیست حتی خندم میگیرم بخدا آخه چکاریه همش وسایل خونه رو عوض کنی.والله خدا هم نمیفهمه به کی بده ᯽────❁────᯽ @azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
🌱 همچنین یكی از درباریان متوكّل ، معروف به ابوالعبّاس - كه دائی نویسنده خلیفه بود - حكایت كند: من با ابوالحسن ، علی هادی علیه السلام سخت مخالف و نسبت به او بدبین بودم ، تا آن كه روزی متوكّل مرا به همراه عدّه ای برای احضار آن حضرت از شهر مدینه به سامراء بسیج كرد. پس از آن كه وارد شهر مدینه شدیم ، به منزل حضرت وارد شده و پیام متوكّل عبّاسی را ابلاغ كردیم ؛ و حضرت هادی علیه السلام موافقت نمود كه به سوی شهر سامراء حركت كنیم . پس از آن ، از شهر مدینه به سمت سامراء خارج شدیم ، هوا بسیار گرم و ناراحت كننده بود؛ و چون موقع حركت ، آب و غذا نخورده بودیم ، مقداری راه را كه پیمودیم ، پیشنهاد دادیم تا پیاده شویم و اندكی استراحت كنیم ؟ امام هادی علیه السلام فرمود: در این جا مناسب نیست ، بهتر است كه به راه خود ادامه دهیم تا به محلّی مناسب برسیم . به همین جهت به حركت خود ادامه دادیم تا این كه در بیابانی قرار گرفتیم كه هیچ آب و گیاهی یافت نمی شد و گرمی هوا و تشنگی و گرسنگی تمام افراد را بی طاقت كرده بود. در این هنگام حضرت توجّهی به افراد نمود و اظهار داشت : چرا این قدر بی حال و ناتوان شده اید، چنانچه خسته ، تشنه و گرسنه هستید، همین جا اُتراق كنید. ابوالعبّاس گوید: من گفتم : یا اباالحسن ! در این صحرای بزرگ چگونه استراحت كنیم ؟ حضرت فرمود: همین جا مناسب است . بنابر این ، طبق دستور حضرت در حال بار انداختن بودیم كه ناگهان متوجّه شدیم در همان نزدیكی - كنار ما - دو درخت بسیار بزرگ با شاخه های زیاد بر زمین سایه افكنده و كنار یكی از آن ها چشمه ای است و آب آن بر زمین جاری می باشد، كه بسیار سرد و گوارا بود. بسیاری از همراهان با حالت تعجّب گفتند: ما چندین مرتبه از این مسیر رفت و آمد كرده ایم ؛ ولی هرگز چنین چشمه و درختانی را در این مكان ندیده ایم . و من بسیار در تعجّب فرو رفته و با تمام وجود، به آن حضرت خیره شده بودم كه ناگهان تبسّمی نمود؛ و سپس روی مبارك خود را از من برگرداند. با خود گفتم : این موضوع را باید خوب بررسی كنم ؛ لذا از جای خود برخاستم و كنار یكی از آن دو درخت آمدم و شمشیر خود را زیر خاك پنهان نموده و دو سنگ به عنوان علامت و نشانه روی آن ها نهادم ، و بعد از آن آماده نماز شدم . و چون افراد استراحت كردند، حضرت فرمود: چنانچه خستگی افراد برطرف شده است ، حركت كنیم . همه رفتیم ، من بازگشتم ؛ ولیكن هیچ اثری از درخت و چشمه آب نیافتم و شمشیر خود را برداشتم و به قافله ، ملحق شدم و بسیار در فكر فرو رفتم و دست به سمت آسمان بلند كرده و از خداوند خواستم كه مرا از دوستان و معتقدان به حضرت ابوالحسن ، امام هادی علیه السلام قرار دهد. در همین لحظه ، حضرت متوجّه من شد و فرمود: ای ابوالعبّاس ! بالا خره كار خود را كردی؟ عرضه داشتم : بلی ، یاابن رسول اللّه ! من نسبت به شما مشكوك بودم و الا ن به حقانیّت شما معتقد گشتم و به لطف خداوند منّان هدایت یافتم . حضرت فرمود: آری چنین است ، همانا افراد مؤ من و اهل معرفت ، كمیاب هستند. چهل داستان و چهل حديث از امام هادي(ع)/ عبدالله صالحي
❌❌مهم حتما بخونید لطفا❌❌❌ سلام خدمت دوستان عزیز و اعضای بزرگوار کانال ایام به کام دوستان گلم به دلیل حجم بالای پاسخ اعضا و محدودیت در ارسال روزانه یه تصمیمی گرفتیم 👇 پاسخ هایی که شما به سوالات میدین ممکنه چند روز طول بکشه که در کانال ارسال بشه چون باید به جز پاسخ اعضا مطالب دیگه ای هم در کانال بزاریم و به این خاطر که اعضای محترممون زودتر به پاسخشون برسن تصمیم گرفتیم یه کانال دیگه اختصاص بدیم به این قضیه یعنی اونجا فقط مختص پاسخ اعضا باشه پاسخ هایی که توی کانال اصلیمون جا نداریم بزاریم رو اونجا قرار میدیم یعنی یه بخشیش در همین کانال و تعدادی دیگه ش در کانال دیگه ای قرار میگیره فقط دقت کنید عزیزان هردو کانال رو چک کنید حتما ❌❌❌👆👆چون در هر دوکانال پاسخها تکراری نیستند ممنون میشم همگی اون کانال هم عضو باشید برای دسترسی بهتر به پاسخها✅✅✅👇👇👇👇 در ضمن اینجا مخزن میشه برای دسترسی بهتر به مطالبی که میخواید بعدا پیداشون کنید😍✅ https://eitaa.com/joinchat/3518169438Cd5294f4139 عضو بشید همگی🙏👆 کانال خصوصیه دوستان و مختص اعضای خودمونه🌸 🙏🌸
خواب زیاد میبینی و توی پیدا کردن تعبیر دقیق و درستش سردرگم میشی؟؟؟😥 خیلی از تعبیرا درست نیست و باعث دلهره و نگرانی میشه😓 این کانال تعبیر خواب های دقیق و صحیح از 👇 داره که کمکتون میکنه به جواب درست برسید👌 https://eitaa.com/joinchat/1319240024C241ce5aee0 تعبیر خواب رایگان هم براتون انجام میشه👆✅
📢 هر روز بخوانیم 🔹 امروز؛ صفحه نود و چهار قرآن کریم سوره مبارکه النساء ✏️ توصیه مهم حضرت آیت‌الله خامنه‌ای: هر روز حتماً قرآن بخوانید حتّی روزی نیم صفحه، روزی یک صفحه بخوانید، امّا ترک نشود. در دنیای اسلام هیچ کس نباید پیدا بشود که یک روز بر او بگذرد و آیاتی از قرآن را تلاوت نکند. ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
Quran-page-094.mp3
3.05M
📢 هر روز بخوانیم 🔹 صفحه نود و چهار قرآن کریم، سوره مبارکه النساء با صدای عبدالباسط محمدعبدالصمد بشنوید. ✏️ توصیه مهم حضرت آیت‌الله خامنه‌ای: هر روز حتماً یک صفحه قرآن بخوانید
🌱 ♦️نمازی برای کارگشایی در امر ازدواج به ۴ خانم بزرگوار که اسمشون فاطمه است باید در ۴ شب متوسل بشی🔻 ❇️شب اول ۲ رکعت نماز به نیت خانم فاطمه زهرا سلام الله علیها، بعد از تمام شدن نماز ۱۰۰ مرتبه ذکر (السلام علیکِ یا فاطمه) ❇️شب دوم ۲ رکعت نماز به نیت خانم فاطمه بنت اسد مادر حضرت علی علیه السلام، بعد از تمام شدن نماز ۱۰۰ مرتبه ذکر (السلام علیکِ یا فاطمه بنت اسد ) ❇️شب سوم ۲ رکعت نماز به نیت خانم فاطمه ام البنین مادر ابوالفضل العباس علیه السلام، بعد از تمام شدن نماز ۱۰۰ مرتبه ذکر (السلام علیکِ یا فاطمه ام البنین ) ❇️شب چهارم ۲ رکعت نماز به نیت خانم فاطمه معصومه سلام الله علیها خواهر امام رضا علیه السلام، بعد از تمام شدن نماز ۱۰۰ مرتبه ذکر (السلام علیکِ یا فاطمه معصومه ). 🌿🌺🌿 ♦️جهت چله بری از هر نوعی که چله افتاده باشد از قبیل حامله نشدن،بخت دختران و..... به دستور زیر عمل کنند.🔻 🎗روز چهارشنبه بگیرید نخ ابریشم هفت رنگ (یعنی جدا جدا هفت رنگ نخ ابریشم) هفت عدد را به اندازه ای مساوی ببرد با پاکی و وضو رو به قبله بنشیند به نیت چله بری ایت الکرسی یکبار خوانده و یک گره بزند در گره دوم دوبار ایت الکرسی بخواند وگره بزند در گره سوم سه بار ایت الکرسی بخواند وگره بزند تا چهل گره که در گره چهلم باید چهل مرتبه ایت الکرسی بخواند وقتی چهل گره تمام شد (گره چهلم گره ای باشد که نخها را حلقه ای شکل کند جهت انداختن به گردن)نخ را در طشتی انداخته با اب ان غسل کند و بعد غسل نخ را به گردن اندازد تا چهل روز در گردنش باشد روز چهلم به اب روان اندازد 🎗 ❇️ایت الکرسی ایه اول است یعنی تا علی العظیم❇️ ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽