eitaa logo
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
169.2هزار دنبال‌کننده
4.3هزار عکس
1.1هزار ویدیو
13 فایل
داستان زندگی آدمها👥 شما فرستاده ایید⁦👨‍👩‍👧‍👦⁩📚⁦ کانال فروشگاهیمون☘️👇 https://eitaa.com/joinchat/2759983411Cdc26d961b4 تبلیغات پربازده👇✅ https://eitaa.com/joinchat/3891134563Cf500331796 ادمین گرامی کپی از مطالب کانال حرام و پیگرد دارد❌❌❌
مشاهده در ایتا
دانلود
🍏 🍚 یادت نره 🌺رسول اکرم(صلى الله علیه و آله و سلم)به امام على(علیه السلام)فرمودند: غذاى خود را با چشیدن کمی نمك شروع کن. همانا كه در آن، درمان و شفاء هفتاد نوع بلا و آفت خواهد بود،كه دیوانگى،پیسى،جُذام، درد و ناراحتىهاى حلق، دندان ها و شكم و معده از آنها مى باشد. [بحارالانوار،ج63،ص398] 🌺حضرت علي(عليه السلام): خوراکتان را با خوردن کمی نمک آغاز کنید و با خوردن نمک پایان دهید که اگر مردم خاصیت نمک را می دانستند آن را بر پادزهر و ترياق ترجیح می دادند و هرکه غذایش را با نمک آغاز کند خداوند هفتاد درد را از او دور مي سازد که جز خدا کسی آنها را نداند. [تحف العقول،ص 108] 🌺امام محمد باقر(عليه السلام): خداوند به موسی بن عمران(علیه‏‌السلام) وحی فرمود که: به طایفه‏‌ات بفرمای که غذای خود را با نمک آغاز کنند و با نمک به پایان ببرند،وگرنه جز خویش را سرزنش نکنند. [المحاسن،ج۲،ص۴۲۳] 🌺امام موسي کاظم(عليه السلام): سفره‏‌ای که در آن نمک نباشد،بی‏‌برکت است. آغاز کردن غذا با نمک، برای تند‏رستی بهتر است. [الكافي،ج 6،ص۳2۶] 🌱 اهمیت استفاده از ✅ امیرالمومنین علی علیه السلام: شستن سربا چربی وچرک سر را ازبین می برد،حشرات(شپش و..) را دور می کند. ✅ امام صادق علیه السلام: شستن سر با از پیشگیری می کند، ازفقر جلوگیری می کند وباعث پاک شدن سر از شوره می شود. ✅ دوباره درجایی دیگر می فرمایند: شستن سربا گل ختمی درهرجمعه از و پیشگیری می کند. ✅ امام کاظم علیه السلام: شستن سر با ختمی روزی را جلب می کند. 🌟 فواید این شامپو 1⃣ افزایش روزی 2⃣ رفع میگرن 3⃣ نرم کننده پوست و مو 4⃣ رفع شوره سر 5⃣ رفع شپش سر ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
🌱 حضرت حجة الاسلام والمسلمين مروج الاسلام والدّين حاج شيخ غلامرضا فيروزيان فرمودند: تابستان سال 1323 در ونك مستوفى منبر ميرفتم . امام جماعت آنجا سيد بزرگوارى بود كه اَلا ن با گذشت ، 55 سال نامش را فراموش ‍ كرده ام . بين گفتگوهايى كه با هم داشتيم تعريف كرد: كه يك روز صداى در منزل بلند شد، وقتى آمدم در را باز كردم ، خانمى نيمه برهنه و بى حجاب و آرايش كرده و دست و سينه باز را مقابل خود ديدم ، خواستم درب را ببندم و به او بى اعتنايى كنم . فكر كردم همين كه در خانه يك روحانى با اين قيافه آمده شايد معايب بى حجابى را نميداند: و شايد بتوانم نصيحتش كنم . سرم را پائين انداخته و گفتم بفرمائيد، داخل اطاق شده نشست ، و مسئله اى در مورد ارث از من سئوال كرد. من گفتم خانم منهم از شما مى خواهم مسئله اى بپرسم اگر جواب داديد منهم جواب مى دهيم گفت : شما از من ؟گفتم بله . گفت بفرمائيد؟ گفتم : شخصى در محلى مشغول غذا خوردنست غذا هم بسيار مطبوع و خوشبو است ، گرسنه اى از كنار او مى گذرد، پايش از حركت مى ايستد جلوى او مى نشيند شايد تعارفش كند، ولى او اعتنا نمى كند. شخص گرسنه تقاضاى يك لقمه ميكند او ميگويد: غذا متعلق بمن است و نمى دهم هر چه التماس مى كند او به خوردن ادامه ميدهد، خانم اين چگونه آدميست ؟ گفت : آن شخص بيرحم از شمر بدتر است . گفتم : گرسنه دو جور است ، يكى گرسنه شكم و يكى گرسنه شهوت . جوان غربى و گرسنه شوت ، خانم نيمه برهنه و زيبائى را مى بيند كه همه نوع عطرها و آرايش هاى مطبوع دارد، هر چه با او راه ميرود شايد خانم توجهى به او بكند و مقدارى روى خوش به او نشان بدهد، جوان او اعتنا نمى كند. جوان : اظهار علاقه ميكند، زن : محل نمى گذارد، جوان : خواهش ‍ مى كند، زن ميگويد: من نجيبم و حاضر نيستم با تو صحبت كنم . جوان التماس ميكند، زن : توجه نمى كند. اين خانم چگونه آدمى است ؟ خانم فكرى كرد و از جا حركت كرد و از خانه بيرون رفت . فردا درب منزل صدا كرد، رفتم در را باز كردم ، ديدم سرهنگى دم در ايستاده و اجازه ورود مى خواهد، وقتى وارد اطاق شد و نشست . گفت : من شوهر همان خانم ديروزى هستم ، وقتى كه با او ازدواج كردم چون خانواده اى مذهبى بوديم از او خواستم با حجاب باشد، گفت : بعد از ازدواج ، ولى آنچه به او گفتم و خواهش كردم تهديد كردم ، زير بار نرفت ولى ديروز آمد و از من چادر و پوشش اسلامى خواست ، نمى دانم شما ديروز به او چه گفتيد: ماجرا را به او گفتم : او با خود عبايى آورده بود. به من داد و تشكر كرد و رفت . ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
🌻🍃 سلام حبیبه جان این یکی سوالم را هم بزار تو گروه ممنونم :چند سال دوست دارم یکی از کربلا یک سجاده برام بیار ولی کسی نیست اگر کسی از عزیزان میخواد بره کربلا اگر میشه تا من پول بریزم حسابش از اونجا یک سجاده بزرگ برای من بیار من شهرستان کازرونم ممنون میشم اگر کسی بتون این کارو برام انجام بده واقعا چند سال آرزو دارم از اونجا یک سجاده گیرم بیاد از این سجاده های قالیچه ای خوشم میاد اگر کسی میتون بهم خبر بده یک دنیا ممنون میشم و تا عمر که دارم دعاگوتون هستم 🙏🙏🙏🙏🙏 ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ ❌❌❌سلام دوستان.من مرتب گلودرد دارم.اینقدرداروی گلودردمیخورم دیگه خسته م!!!بایه کم ترشی.غذای سرخکرده.کره.خامه.روغن.حتی یه غذایی که یه کم چرب باشه.من سریع گلودردمیگیرم!!مونده تودلم سیردلم ترشی بخورم!!!بایه نوک قاشق ترشی هم گلودردمیگیرم!!!دیگه خسته م!!توروخدابگیدمشگل چیه؟چکارکنم؟تجربیاتتون وبگید.ممنون ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام برا یکی از اقواممون مشکلی پیش اومده من خواستم راهنماییشون کنید ایشون پدر ومادرشون هردو فشارخون بالا دارن و دارو مصرف میکنن حالا این خانوم چون سنشون کم هست میگه نمیخام مثل مامان و بابام از همین الان دارو مصرف کنم میشه شما راهنماییشون کنید ک خودشون چی مصرف کنن مصرف نمک تو خونه خیلی کم دارن ایشون الان فشار ندارن ولی میخان از همین سن پیشگیری کنن ک مثل مامان و بابا شون دراینده فشار خونی نشن ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام وخسته نباشید خدمت حبیبه خانم وخانمهای عزیز من طرف صبح اصلا میل به صبحانه ندارم ولی از ظهر به بعد اصلااروم وقرار ندارم از شیرینی گرفته تا تنقلات اضافه ی ناهار اصلا نمیتونم خودم را کنترل کنم اضافه وزن گرفته ام لطفا مرا راهنمایی کنید باتشکر ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام ببخشید حتما سوال منم داخل گروه بزارید هرچقدر طول بکشه صبر میکنم آخه خیلی سرگردونم یه پسر دارم کلاس نهم خدا را شکر درسش خیلی خوبه معلم ها خیلی به من فشار میارن که باهاش تست کار کن و ریاضی بیشتر کار کن تا توی یه مدرسه خوب قبول بشه ولی خودش اصلا وقتشا نمیکنه بعد از مدرسه و خودم هم دیگه بلد نیستم یاد بدم اونجوری که نکته ریز برا تست باشه خواهشم از شما اینه اگه کسی کتاب تست داره نصف قیمت هم باشه اشکالی نداره هم بهم راهکار بدید چه کتابایی را بخونه بهتره سی دی و فلش هم داشته باشید ممنون میشم کمکم کنید هر جور کمک که بتونه به آینده بچم کمک کنه دعاگوتون میشم تا آخر عمرم ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام عزیزم خیلی حالم خرابه لطفاً راهنمایی کند اشک امونم رو بریده امشب بعد سه سال از ازدواج دخترم تازه فهمیدم هیچ حسی نسبت به دامادم نداره دامادم بسیار پسر آروم خوب تمام زندگیش رو به پای دخترم ریخته خیلی دخترم رو دوست داره ولی متاسفانه دخترم نه نمی‌دونم چیکار کنم ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام خوبین خانما اگه راه حلی دارین برای چاقی پایین تنه راهنمایی کنید لطفا ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام به همه اعضای کانال خوبه حبیبه خانم مشکلی داشتم اگه کسی همچین مشکلی داشته کمکم کنه یه مدت هست خیلی استرس دا م احساس تنهایی میکنم شاید افسرده شدم اما همسرم اصلا یه همچین چیزیو قبول نداره با اینکه خواهر برادر دارم هیچ کدوم برام ۵ دقیق وقت نمیزارن درد ودل کنم اصلا یه جوریم حرف دلمو نمیتونم به کسی بگم، تپش قلب گرفتم ، قم هستم‌ اگه کسی مشاوره ای سراغ داره یه راه حلی داره ممنون میشم 😍انشاالله یه روزی مشکل همه اعضای کانال بر طرف بشه وبیام از خوبیهای متفاوت خودمون واطرافیان به هم بگیم ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام دوستان عزیزم میخواستم بگم من 15ساله ازدواج کردم ویه پسر هم دارم ولی از وقتی که ازدواج کردم توی یه اتاق خونه مادر شوهرم بودم وشوهرمم معتاد بود چند بار هم کمکش کردم ترک کرد ولی الان دیگه داره هرشب عرق میخوره وواقعا از این موضوع زجر میکشم تو این چند سال پدر ومادرم توانایی دادن جهزیه به من رو نداشتن ومن از وسایل مادر شوهرم استفاده میکردم هیچ وقت هم جرات نمیکردم به شوهرم بگم جدا بشیم چون جهیزیه نداشتم الان هم اینو میزارم گروه وعاجزانه تقاضای کمک دارم تو رو خدا هر کی میتونه کمکم کنه تا بتونم چند تا وسیله بگیرم جدا بشم چون پسرم الان ده سالشه وواقعا خیلی سخته از همتون التماس دعا دارم انشالله که سالم وتندرست باشید در ضمن من شیراز زندگی میکنم اگر کسی میشماسید که خیر هست به من معرفی کنید ممنون میشم یک دنیا سپاس 👇❤️ @adminam1400
و ❤️ هیچ وقت به گوشی عباس دست نمیزدم ولی اون روز بلافاصله بعد از رفتنش موبایلش رو که هنوز توی بازی بود رو برداشتم و رفتم توی پیامهاش .. اسم نرگس رو مامان پسرم سیو کرده بود .. دستهام میلرزید .. پیامهای اخیرشون رو خوندم .. نرگس تو همه ی پیامهاش عباس رو عباس جونم خطاب کرده بود و دلم میخواست الان نزدیکم بود و تکه تکه اش میکردم .. آخرین گفتگوشون همین یک ساعت پیش بوده که نرگس گفته بود نگرانم بچه به دنیا بیاد و یک دونه لباس نداره تنش کنیم .. عباس جواب داده بود نگران نباش نرگس گلی فردا میریم هر چی لازمه میخریم .. دیگه چیزی نمیدیدم .. عباس .. عباس من .. به کسی غیر از من هم گفته بود گلی ... مگه من فقط گل عباس نبودم .. دیگه حتی یک ثانیه نمیتونستم و نمیخواستم عباس رو ببینم .. سریع ساک کوچکی برداشتم و وسایل شخصیم رو جمع کردم .. در تمام این مدت اشکهام بی اختیار میریخت و باعث کند شدن کارم شده بود .. وسط سالن مانتو میپوشیدم که عباس برگشت .. با تعجب نگاهم کرد و پرسید مریم .. چی شده .. چرا گریه میکنی .. قدمی به سمتم برداشت که بلند داد زدم سمت من نیا .. عباس هم با صدای بلند پرسید چی شده؟ کی بهت حرفی زده؟ با دست اشاره ای به موبایلش کردم و گفتم اون ... حرفهای خصوصیت با نرگسسس گلییی جونت رو بهم گفت .. ساکم رو برداشتم و دیگه منتظر یک کلمه حرف از جانب عباس نشدم و از خونه زدم بیرون .. 👇👇👇 ادامه 👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2674983167C1a6cf754d5 داستان عباس و مریمه ها😍🙈👆🏻 ترکونده کل رو💪🏻 از دستش نده این داستان 😍🔞👆🏻👆🏻
💰🔴دعای معجزه آسای ثروت 🔴💰 اگر کسی این دعا را بر روی مشتی خاک از لانه مورچه هفت بار بخواند و در چهار گوشه ی محل کارخود پخش کند در آن جا مثل مورچہ مشتری پیدا خواهد شد ورزق و روزی اش فراوان میشود👇😍 https://eitaa.com/joinchat/1319240024C241ce5aee0 بفرستید برای شوهرتون کار و کاسبیش سکه بشه🤩خیلیا حاجت گرفتن باهاش👆💯
🟪یک بار برای همیشه سلامتی خود و رابطه خود را تضمین کنید🟪 ✅.بهبود گیاهی و صددرصدی مسائل ... آقایان به صورت تضمینی💯🌱 🔻با داروهای 💯٪ گیاهی 🔻مشاوره ی رایگان 🟪برای ارتباط با ما و درمان مشکل خود به کانال زیر مراجعه کنید👇🏻 🟣 https://eitaa.com/joinchat/3634823547C7c1ef8227d 🟣
🥀 | سلام‌الله علیها 🥀 ای معجرت نجابت و ای چادرت حجاب در پرده مانده از رخ ماه تو آفتاب ای محور "لِیُذهِبَ عَنکُم " وضو بگیر! دستی ببر به آب و ببخش آبرو به آب بی پرده رو به آینه کن قبله را ببین هرچند نیست آینه را تابِ بازتاب لبریزِ مهربانی تو می شود پدر وقتی تو را به "ام ابیها" کند خطاب از صبر توست عزت اسلام و اهل بیت از اشک توست آبروی عترت و کتاب گرچه شکست بازوی انسیه باغلاف با آنکه بسته بود ید الله با طناب کی فاطمه سکوت کند در خروش ظلم؟ کی موج خسته می شود از قهر پیچ و تاب؟ وقتی ز آه فاطمه لرزید عرش و فرش در حیرتم چه شد، که نشد آسمان خراب؟ مولا سوال کرد که ای محرم علی آخر چرا برابر من میزنی نقاب؟ مولا سوال کرد و در آن غسلِ نیمه شب معلوم شد سوال علی نیست بی جواب! ▫️سید روح‌الله موید اللهم_عجل_لولیک_الفرج ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
❤️🍃 سلام خدمت همه ی عزیزان وتشکر از گروه خوب وخودمونی حبیبه خانم در جواب اون عزیزی که گفتن دوستشون در خانه‌ی مادر شوهر هستن و از اون کار میگشن وعروس رو اذیت میکنن والا ما هم عروس داریم هر هفته میان خونه ما شام اماده میکنم بهترینها رو که دوست دارن میپزم گاهی همسرم اعتراض میکنه که چقدر خرج کردم چرا بچه هاشونو اینقدر ازاد میگذارن چرا اسراف میکنن میگم عیب نداره بچه ی خودمون هستن تا زنده هستیم بگذار بیان در حالیکه حتی عروسم یک کمکم نمیده میوه جلوش میگذاریم بعدشم باید بشقابشو تمیز کنیم تشریف بیاره شام بخوره و بگه چقدر خوشمزس بعدشم تشریف ببره رو مبل ماهم جمع جور وظرفارو بشوریم حتی خدا میدونه تعارف نمیکنه یکبار اوایل پسرم گفت بیا کمک ناراحت شد جلوی من و خانواده رفت با پسرم پچ پچ کرد و اونم دیگه هیچی نمیگه منم میگم حالا دوتا ظرف منو نگشته خودم میکنم اونوقت بعصیها چه عروسهایی دارن وهنوزم طلبکارن خدا شانس بده در ضمن اصلا مارو هم دعوت نمیکنه پسرم میگه من غذا بگیرم بیارم خونه ی شما وهمسرم نفهمه منم گفتم ممنون خودمون غذا داریم چون پسرم خجالت میگشه اما خانمش راضی نیست که مهمون خونشون بره با وقاحت تموم میگه ما باید خونه ی بزرگترها بریم الان عید که یک بازدید یک ساعته رفتیم همون بوده اصلا تعارفم نکرد که حالا شام بمونید ابدا 🍃🔹🍃🔹🍃🔹🍃🔹🍃🔹 سلام خدمت حبیبه خانم وهم گروهی های عزیز چقدرازخوندن داستان مریم اندوهگین وناراحت شدم باهرخط ازداستان که میخوندم درذهنم از بی محبتی هایی که درحقش شده بودبی مهری ازسمت خانواده وبعدهم شوهرناراحتم چقدرآدمای دورواطراف مریم دراین منجلابی که این دختربینواافتاده سهیمن وخودش که یک لحظه درورطه نابودی وگناه افتاده که دعای هرلحظه مون بایداین باشه که خدایاماراآنی به حال خودمون وانگذارقضاوت همچین آدمایی سخته که خودحضرت یوسف هم گفته که اگریاری خدانبودشایدمن هم درگناه زلیخاشریک می شدم اماازهمه بدترچقدرازکارنرگس خواهرشوهرش دلچرکین شدم که درجایی که خداآبروی بنده شونبرده اون آبروی مریم روبردمیتونست راه های دیگه ای انتخاب کنه امانکرد حالانمیدونم عاقبت مریم چه خواهدشداماکاش زمانی که دلی میشکنیم کاش زمانی که بی حرمتیی میکنیم وهزاران کاش دیگربدونیم چه بلایی میتونیم سراطرافیانمون بیاریم وهرکسی قدرت اینونداره که تحمل کنه ویکی مثل مریم راه کج میره خداعاقبت هممون روبخیرکنه عذرمیخام اگرطولانی شد😔😔😔 🍃🔹🍃🔹🍃🔹🍃🔹🍃🔹 سلام عزیزان داستان مریم رو دارم میخونم و کلی غصه میخورم چندتا نکته به ذهنم میاد اول اینکه حتما مریم نماز نمیخونده چون اگه نماز میخوند حتما نماز از اینقدر غرق شدن نگهش میداشت و ای کاش مریم بجای راه گناه یه جوری با کتاب سرخودشو گرم میکرد حتی با کتابهای اموزشی یه هنر یا علم یاد میگرفت و فهم خودشو بالا میبرد یا به قران و مسجد رو میاورد و از تنهایی درمیومد و نکته دیگه اینکه مریم اشتباه بزرگی کرد که گناهاشو مکتوب کرد و یه سند برا گناه بزرگش بجا گذاشت اخه چرا ادم باید گناهشو بنویسه و تو خونش نگه داره و اشتباه بزرگتر اینکه چرا به نرگس و ندا وقتی گفتن دفعه اولت بوده تایید نکرد و گفت نه از اول زندگیش بوده و تازه تو دفترم نوشته و ادرس دفتر رو هم داد خودش برای خودش هی مسئله رو بزرگتر و بزرگتر کرد میگن خداوند گناهی رو که هیچ کس ندونه میبخشه و نباید انسان گناهشو جار بزنه و به کسی بگه و یه نکته دیگه که نرگس باید رعایت میکرد یه کم خودداری و رحم و مروت میداشت و اینکه باز ما تو دینمون داریم که ابروی کسی رو نبرید حتی برای ابروی افراد دروغ گفتن رو اجازه دادن و گفتن دید رو نادید کنید نرگس وقتی دید محمد حاضره بخاطر بچه اش تحمل کنه و کوتاه بیاد چرا اینقدر اصرار که حتما باید طلاق بگیرند و واقعیت رو برملا کنه اینجاست که باز میفهمیم چرا اسلام میگه مدارا کنید و سخت نگیرید هر چند که همه ما میدونیم بعضی مسائل واقعا سختند ولی باید انسان تحملش رو بالا ببره و این مدارا خیلی تو زندگیهای ما الان کاربرد داره تو برخورد با بچه ها همسر و کل خانواده مون و به نظرم نشانه درجه ایمان هر فرد هست البته من مریم رو قضاوت نمیکنم چون ظرفیت مریم اون زمان همونقدر بوده ولی برای خودم و کسانی که میخونند میگم که ما باید ظرفیت مون تحمل مون مدارامونو بالا ببریم با عبادت و توکل و مطالعه و تجربیات دیگران که این داستانها هم یه تجربه است خدا عاقبت همه مونو ختم بخیر کنه ان شاءالله ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
🍏 نسخه سلام علیکم اصلاحات مشترک کل خانواده‌ها👇 اصلاح غذایی اصلاح کبدی اصلاح آب نان نمک روغن قند و شکر و لباس و رختخواب و ظرف احیای وعده شام ترک نهار ترک حجیم خواری ترک محصولات تراریخته و فروریخته و شیمیایی و مواد افزودنی و رنگ های صنعتی و بستنی و پالم و چای و مرغ و مواد نگهدارنده و لباس های سبک غربی و پلاستیکی و چسبان و ظروف یکبار مصرف و پلاستیکی و فلزات مضر نوره کشی کل بدن ماهی یکبار نوره کشی منطقه درگیر هر دو روز یکبار شستشوی سر با ختمی شستشوی بدن با سرکه خانگی انگوری استحمام استجمام استنشاق استشمام استراحت استفراغ استملاح و نمک در رختخواب داشتن حجامت ساقین جهت نظافت اندام‌های جنسی داروی مشترک خانم و آقا👇 قرص خون (اگر صفرا غالب است اول صفرابر مصرف شود سپس قرص خون) تقویت عصب عقل قطره مرزنجوش جامع کاسنی مرکب چهار سویق گندم ژل رویال و عسل و سیاهدانه 👇داروی اختصاصی خانم مصرف شاهی و گل سرخ فقط در روز باز کننده عروق باه زنان آمادگی رحم اگر چسبندگی بود داروی چسبندگی اگر مشکلات کیست بود داروی کیست اگر مشکلات ماورا بود تدابیر ماورا اگر عفونت بود داروی عفونت اگر مشکلات میوم بود داروی میوم داروی اختصاصی آقا👇 اگه واریکوسل بود داروی واریکوسل اگر مشکلات ماورا بود تدابیر ماورا تین فیل کور جزر کراویا با آب مرزنجوش کفش زرد تخم مرغ خروس دیده و پیاز سفید و روغن زیتون هر صبح ۷ عدد تخم مرغ خروس دیده و نطفه دارد رو با سویق نخود خمیر کنید و با روغن زیتون مخلوط کنید و یک نان بپزید و هر صبح ناشتا یک تکه از آن بخورید تا ۷ صبح اگر پروستات بود داروی پروستات کارهای مشترک خانم و آقا👇 بادکشی گرم و ماساژ ناحیه شکم و کمر و پهلو استغفار ۷۰ بند یا ۳۵ بند امیرالمومنین اذان گفتن در منزل دعای فرزند آوری مصرف آب باران آب نیسان در مفاتیح الجنان قسمت ماه های رومی همراه داشتن خاک قبر سید محمد در سامراء (مجرب است) همراه داشتن یک نخود مشک آهوی خُتَن (مجرب است) شیرگوشت عصاره گوشت گوشت در روغن زیتون سرخ شود و با بادمجان و تخم مرغ و پیاز پخته شود میل کنید قربانی کردن یک گوسفند به نیت سلامتی امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف(سفارش اساتید اخلاق) راضی کردن والدین(سفارش ائمه) استغفار منسوب به امیرالمومنین (۷۰بند) دعای ۲۵ صحیفه سجادیه ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#پرسش_اعضا 🌻🍃 سلام حبیبه جان این یکی سوالم را هم بزار تو گروه ممنونم :چند سال دوست دارم یکی از کر
❤️🍃 سلام وخسته نباشید خدمت دوستان و اعضای کانال در مورد خانمی که گفتن پسر ده سالشون آسم کودکان داره ،پسر من هم از یازده روز ه بود که سرما خورد و آسمش شروع شد خیلی عذاب کشیدم وقتی سرما می خورد تا ده روز فقط سرفه می کرد حدود ۵ ثانیه سرفه هایش فاصله داشتند شب ها که اصلا نمی خوابید فقط سرفه می کرد و نمی تونستم بخوابم ،می نشستم و بعضی وقتها گریه می کردم به دکتر ریه هم می بردیم زیاد تاثیر نداشت ،بعد ۱۲ سالگی خوب شد تو هم اصلا نگران نباش خوب میشه ،صبور باش بعد ۲ سال صد در صد خوب میشه 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 سلام دست به دست براش پودر بچه بزن اگه خدایی نکرده زخم شد سریع زردجوبه ای که جلوی خودت اسیاب شده با عسل مرغوب یه قاشق زردچوبه سه قاشق عسل قاطی کن بزن روش باند بزار زود خوب میشه .خدا کمکش کنه 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 سلام عزیزم خوبی گفتی ک همسرت سیگار میکشه و شما با این موضوع مشکل داری عزیزم اگر شوهرت کنار شما راحت نباشد ناخداگاه ب سمت خیلی چیز ها کشایش دارد نزارید ک شوهرتان ب سمت بیرون کشیده شود چون در بیرون ازادی دارد و هیچ کسی نمیتواند جلویش را بگیرد پس لطفا بزارید ک شوهرتان در خونه کنار شما ازادی داشته باشد تا هرکاری ک خواست بکنه بکنه اونم در کنار شما شما ب شوهرتان بگید ک همسرم تو هرچقدر ک میخوای سیگار بکش اونم کنار من ن پیش یک زن دیگ یا بیرون تو هرکاری میکنی بکن ولی پیش من اینجوزی بهتر نیست😊😊 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 سلام خدمت همه اعصا وخصوصا حبیبه خانم عزیز جواب خانمی که دستشون در خواب بی حس میشه منم همینطور بودم طوری که از خواب بیدار میشدم وگاهی پاهام هم میشد در حالیکه پاهام جم نبود وخیلی اذیت بودم اما با تجربه میخک خوردم وگرمیجات وخدا رو شکر دیگه اینطور نمیشم مگر دوغ و ماست زیاد بخورم ورعایت نکنم انشالله شما عزیز هم گرمی بخورید ونتیجه بگیرید وبرایم دعا کنید 🌸🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 سلام وقتتون بخیرونیکی ب حبیبه خانم ودوستای گل مجازی درموردخانمی ک فرزندشون سرماخوردگی داره وابریزش بینی توفصل پاییزوزمستان خرمالو زیادبهش بدن وقسمت بالاخرما دم سبزخرمالوباچایی دم کنن بدن ب فرزند گلشون عالیه وخانمی گفتن برای زانوهاشون خیلی صدامیده قرص ویتامین , E300 از داروخانه تهیه کنن شبی یک عددمصرف کنن خیلی عالیه برای خانمای بالا ۳۵سال بایدمصرف شه برای سلامتی وظهورامام عصرصلوات برای حل مسئله من ۵تا صلوات ممنون میشم دعاگومنم 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 سلام خدمت خواهری که پیشنهاد دادن به مادری که شاهدونه بخوره شیرش زیادمیشه و بچه سیر میشه و میخوابه عزیزم شاهدونه حالت منگی به ادم بزرگ دست میده حتما تحت نظر طب سنتی اگه تایید کردن مصرف کنید 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 سلام برای خانمی که بینی عمل کردن و کنار لبشان سیاه شده عزیزم داخل خیار چنبر ۲۰ تا ۳۰ عدد میخک بزارید بعداز ۱۰ ساعت آسیاب کنید از صافی رد کنید بخورید حداقل باید یک ماه انجام دهید و اینکه هر روز لازم نیست یک روز در میان برای منم دعا کنید 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 سلام برای خانمی که نوه ی ۵ ساله دارند اگر عسل به کودک داده باشن به خاطر همین هست پیش عطاری بروند راهنمایی تون میکند 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 سلام وعرض ادب مادری که پسرشان در فصل پاییز و بهار آبریزش بینی دارن احتمالا حساسیت فصلی هست ویا سینوسهاشون حساس شده من برای پسرم وقتی کلاه میزارم سرش ویا حداقل هد می بندم به سرش خوب میشه شما هم امتحان کن 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 سلام به خواهر عزیزی که نوشتن ۳۸ ساله هستند و خواستگار ۴۸ ساله دارند و شک دارند که آیا بددل هستند.... خواهر عزیز شما شک دارید بد دل هستند ولی مطمئن نیستید شما چند ماه با این آقا رفت و آمد داشته باشید با هم صحبت کنید ببینید آیا بددل هستند یا نه... خواهر عزیز با شک و شبهه که نمی توان به کسی جواب رد داد شاید هم پسر خوبی باشه..... در مورد مال و ثروت هم بسیاری از پسرها تا ازدواج نکنند نمی توانند خانه و ملک بخرند.... شوهر من ۴۰ ساله بود با من ازدواج کرد با این که هم معلم بود و هم زمین کشاورزی از پدرش به ارث رسیده بود و رو زمین ها هم کار می کرد ولی خانه و ملک نداشت، بعد ازدواج خیلی سریع جمع و جور کردیم خریدیم... ولی در مورد خواستگار شما، به نطر من مشکل اساسی ش اینه که چرا تا ۵۰ سالگی ازدواج نکرده؟؟؟؟ و این که تا ۵۰ سالگی مجرد بوده خدایی نکرده تو بادی ها دیگه مثل ارتباط نامشروع با زن ها نشده باشه خانم عزیز چند ماه با ایشون رقت و آمد کنید اگر همه ی این موارد را حل کردید و دیدید همه چیز اکیه ازدواج کنید... و اگر حل نشده و دیدید مشکل داره جواب رد بدید... مجرد ماندن بهتر از بعصی ازدواج هاست... 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 سلام حبیبه جان خانمی که دکتر میخواست برای لکنت زبان دخترش دکترناهیدبلدی مقدم سرچ کنند گوگل آدرس وتلفنش میاد
🌸🍃 نسترن✅ ترم اخر دانشگاه بود من تونسته بودم ۷ترمه تموم کنم ..درسم خوب بود .. ترم اخری خیلی سرم شلوغ بود .. اونقدری که نمیتونستم از خونه بیرون برم .. اخ که چقد این روزا دیر میگذره .. راستش به بعد دانشگاه فکر نمیکنم  به این فکر میکنم که فقط تمومش کنم .. اصلا دوران بدی نبودا نه اما خب سختیای خودش رو هم داشت .. اون روز از درس خوندن خسته شده بودم و رو پنجره وایساده بودم و به بقیه نگاه میکردم  مامان با ذوق اومد تو اتاقم گفت :نسترن کجایی هر چی صدات میکنم پیدات نیست .. نگاش کردم و گفتم :نشنیدم صدات رو .. گفت:بشین بهت بگم امروز کی رو دیدم  با اخم نگاش کردم و گفتم:امروز مگه کجا بودی؟! گفت:مراسم یکی از فامیلای دورمون بود اونجا عموم رو دیدم .. چشمام رو ریز کردم و گفتم :کدوم عموت؟! گفت:همون کوچیکه  گفتم خب؟! گفت:بهم گفت چند تا بچه داری؟!گفتم:دوتا دختر دارم ..گفت منم یه نوه دارم که از همه نوه هام یه سر گردن بالاتره ..اون موقع ها دوست داشتم تورو عروس بگیرم نشد و الان میخوام دخترت رو عروس بگیرم ..البته اگه عین تو قشنگ باشه ..گفتم دختر من مثلش رو زمین و آسمون نیست  همینجوری داشتم نگاش میکردم هیچ وقت از این طرز ازدواج خوشم نمیومد.. گفت:چرا حرف نمیزنی؟! گفتم؛چون اصلا به مزاجم خوش نمیاد این حرفا ..بعدشم مامان تو که میدونی من و امید .. حرفم رو قط کرد و گفت:خودتم میدونی امید به درد تو نمیخوره  با اخم نگاش کردم و گفتم :توکه میکفتی امید خوبه الان چی شد؟! اخم کرد و گفت:الانم میگم خوبه اما خانوادش به ما نمیخورن  خندم گرفت و گفتم:مگه چشونه؟!اصلا مگه ما کی هستیم؟! گفت:ببین تو الان باید به فکر زندگیت باشی با عقلت جلو برو ..اون نوه عموم که میگه ..نوه دختریشه..اون دختر عموم میلیاردره ..خوشبخت میشی  رفتم سمت کتابم و گفتم :حرفات برام جذاب نیست مامان ..لطفا تمومش کن گفت:واقعا احمقی.. دید ناراحت شدم از اتاق رفت بیرون .. من و امید یک سال بود باهم اشنا شده بودیم اما قصدمون از همون اول ازدواج بود  امید هم دانشگاهیم بود و پسر خوبی بود اما از خانواده ضعیفی بود ..این برای من اصلا مهم نبود چون بخاطر خودش دوسش داشتم اما الان با وجود این خواستگاری که نمیشناختمش کارم برای رسیدن به امید سخت شده بود. ادامه دارد... ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
🌿 🔸10 فرمان برای فیصله دعوا در 1 ـ خودتان را جای همسر تان بگذارید: وسط داد و بیداد‌‌هایی که می‌کنید، یک لحظه خودتان را جای همسرتان بگذارید و سعی کنید تا جایی که می‌توانید مشکلاتش، استرس‌‌هایی که دارد و احساسات فعلی‌اش را درک کنید. 2 ـ باورهای غیر واقع‌بینانه را تغییر دهید: «یک دعوا یعنی خراب کردن هر چی تا حالا ساخته‌ایم»، «همسرم باید همیشه مرا بفهمد چون همسرم است دیگر!»، «همسرم هیچ‌وقت خودش را عوض نمی‌کند»، «نیازهای همسرم، زمین تا آسمان با نیازهای من فرق می‌کند» و... این باورها ممکن است با قیافه‌ای حق به جانب ته ذهن شما نشسته باشند. کاری نداریم که کی و کجا آمده‌اند توی ذهن شما؛ ولی حاصلش این است که اگر تغییرشان ندهید، «این فکر‌‌های سمی‌ می‌تواند شما را دیوانه کند». واقعیت این است که «همیشه و در همه روابط زناشویی، اختلاف‌‌هایی پیش می‌آید»، «همسران نمی‌توانند همیشه ذهن طرف مقابلشان را بخوانند»، «همه تا حدی تغییرپذیرند» و «افرادی که دو طرف یک رابطه طولانی مدت قرار می‌گیرند، معمولا نیاز‌‌های مشابه هم دارند». 3 ـ‌ دعوا را به شخصیت همسرتان ربط ندهید: اگر بعد از دعوا فکر کنید که دعوا به این خاطر بوده که همسرتان اصولا خودخواه است، دیگر جایی برای صلح نمی‌ماند. شخصیت دعوایی ممکن است وجود داشته باشد اما غالبا رفتار همسران موقع دعوا تحت‌تأثیر موقعیت است. اگر بیشتر تأمل کنید می‌بینید که «همسرتان همیشه این‌طور عمل نمی‌کند» و«با اینکه رفتارش خوب نبوده اما می‌دانید که به شما علاقه‌مند است». 4 ـ دعوا را به قسمت‌‌های عمیق رابطه نکشانید: اگر همیشه توی دعوایتان به اصطلاح «رو» دعوا کنید، در «عمق» همیشه یک وفاداری همیشگی پنهان وجود خواهد داشت. دعوایتان را به این جاها ربط ندهید. 5 ـ احساساتتان را با صراحت بیان کنید: به جای اینکه بگویید «حس سینما رفتن داری؟»، بگویید «دوست دارم برم سینما». 6 ـ درباره همسرتان کلی‌گویی نکنید: اینکه بگویید «تو آدم بی‌ملاحظه‌ای هستی» چیزی را عوض نمی‌کند. دقیقا به همسرتان بگویید که چه چیزی باید در رفتارش تغییر کند. 7 ـ جایگزین بگذارید: اینکه داد و بیداد کنید که از رنگ‌‌های صورتی و کرم ‌و قهوه‌ای و آبی و زرشکی برای پرده خانه آینده خوشتان نمی‌آید، چیزی را درست نمی‌کند؛ به جای اینها ـ البته اگر رنگی باقی‌مانده بود ـ بگویید از کدام رنگ خوشتان می‌آید. 8 ـ خوب گوش کنید: بله، خوب گوش نمی‌دهید! به قول قدما با گوش دل حرف‌‌های طرف مقابل را نمی‌شنوید. تا همسرتان حرف می‌زند در مقابلش توی ذهنتان یک جمله آماده می‌کنید. اینکه نشد گوش دادن! فیدبک بدهید ببینید اصلا آن‌جوری که شما فهمیده‌اید، همسرتان حرف زده است یا نه. 9 ـ ببخشید: بعضی وقت‌‌ها واقعا همسرتان مقصر بوده و اشتباه کرده است. شما بهتر است در این مواقع، لذت توفیق اجباری بخشش را بچشید. 10 ـ تمرین «روزهای صمیمانه» را انجام دهید: شاید به نظرتان خنده‌دار باشد اما گاهی چاره‌ای جز این نمی‌ماند که یک تمرین مکانیکی انجام دهید. می‌توانید یک تعداد روز متوالی را مشخص کنید و در این روزها توافق کنید که هر روز حداقل پنج مورد از فهرست کارهایی را که همسرتان می‌خواهد انجام دهید. البته او هم باید متقابلا کارهایی که شما می‌خواهید را انجام دهد. این کارها اول باید امری باشند؛ یعنی طرف را از کاری نهی نکنند، دوم باید عملیاتی باشند؛ مثلاسه بار نوازش کردن به جای امر کلی «مهربان بودن». سوم آن‌قدر کوچک باشند که بتوان هر روز انجامشان داد و چهارم مربوط به دعوای اخیر نباشند. ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
❤️🍃 سلام وقت بخیر من موردم اورژانسیه از لحاظ روحی بدجور بهم ریختم هرروزم شده گریه،وقتی که همسرم خونه نیس!😭 ببخشین من ۴ساله ازدواج کردم که ۲سال هس اومدم سر خونمون خودشم با محبت و عشق ازدواج کردیم از زمان عقدم تا الان اگه بشمارم شاید ۱۵ الی ۲۰ بار من با همسرم دوتایی بیرون رفتیم اونم به اجباره من همش با جمع میخواد بره مسافرت،یا هم باید مامانشم باهامون بره خودشم ۳تا برادره دیگه هم داره همسرم. حتی بخوام بگم بریم بیرون،به من نکفته،زود به مادرش زنگ میزنه میگه حاضرشو و نظرمو نمیپرسه چندبارم سر این جریان با ملایمت باهاش حرف زدم ولی اصلا قبول نمیکنه شغل همسرم تولیدی هس جوری که صبح ۸میره شب ۱۱ یا بعضی وقتا ۱۲ میاد تو فصل پاییز و زمستون!اما تو بهار و تابستون نهایتش ۹نیم اینا میاد و ناهارو هم میاد خونه ولی بازم بخوایم بیرون بریم بازم مامانش! یعنی کلا از اول هفته تا آخر هفته ما وقتی برا دوتایی بیرون رفتن یا به کارای خونه برسه رو نداریم! ۵شنبه هم شب ۹میاد میریم خونه مامانم جمعه هم اختصاص داده مامانش به خودش که بریم از ناهار اونجا تا آخر شب یعنی برای ما وقتی نیس چندبار به همسرم گفتم حرف بزن با مامانت که وسط هفته بیایم،جمعه هم گهگاه خودمون بریم بیرون،گهگاه با مامانت آخه منم احتیاج دارم بعضی وقتا خودمون بریم ولی میگه نه نمیشه اما وقتیکه با مامانش قهر بود،باهام میرفت بیرون هروقتم میگم،یکمم بدترش میکنه لج میکنه حتی به مادرشوهرمم یه جوری حرفمو رسونده بودم کا اونم ناراحت نشه ولی اونم انگار نه انگار! فقط میخواد پسرش در خدمتش باشه بخدا نمیدونم چیکارش کرده همسرمو که ۱ماهه همسرم هی میگه بیچاره مامانم الان دلش گرفته خمش فکرش پیشه مامانشه اما به خواسته های من اصلا توجه نداره،نمیگه آخه خانومم دلش میخواد فلان چیزو کلا همسرم غیرعادی شده اینجوری نبود من باید چیکار کنم که همسرم روزای تعطیلو برا خودمون دوتا وقت بذاره و اینجور وابستگیش کم بشه و اولویتش رو برا من و خونمون بذاره و به من توجه کنه به خوشیام و ناراحتیام و خواسته هام😭😭 واقعا خسته شدم هرراه هرجور مشاوره امتحان کردم هرجوره راه اومدم باهاش حتی مادرشوهرم هم نمیگه نه من نمیام پایه همه مسافرتا و بیرون رفتنامونه! یه بار با جدیت نگفت که من نمیام ۱بار با تعارف گفت جمعه نیاین چون بقیه پسرا هم جمعه نمیان ولی یه جوری گفت که وجدان همسرمو به درد آورد خیلی حسودی میکنه حتی همسرم اوایل نامزدی باهام خوب بود،بعد یهو سرد شد من اول زندگیمه ولی تو حسرتم همش لطفا کمکم کنین 👇❤️ @adminam1400 ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
🕊 وصیت نامه شهید عبدالحسین برونسی بسم رب الشهدا و الصدیقین  درود همه شهدا و درود همه خانواده شهدا و درود همه انسانهای محروم در سرتاسر عالم به رهبر انقلاب این امام عزیزمان این فرزند فاطمه سلام‌الله علیها و این امام نائب بر حق امام زمان عجل‌الله تعالی فرجه الشریف و این یادگار رسول گرامی اسلام صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلم و این یادگار همه انبیا واین عزیزی که همه ما را از بدبختی و بی‌چارگی نجات داد و به راه راست هدایت کرد و درود همه انسان‌ها و درود همه ملائکه‌های مقرب خدا بر این چنین رهبری و این چنین معلمی و نائب برحق امام زمان یعنی حضرت امام خمینی. وصیتی است که به خانواده عزیزم و به رهروان راه حق و حقیقت و آنچه که می‌گویم از صمیم قلب و با چشم باز این راه را پیموده‌ام و ثابت قدم مانده‌ام و امیدوارم که این قدم‌هایی که در راه خدا برداشته‌ام خدا آنها را قبول درگاه خودش قرار بدهد و ما را از آتش جهنم نجات بدهد.  فرزندانم خوب به قرآن گوش کنید و خودتان را به قرآن متصل کنید و این کتاب آسمانی را سرمشق زندگیتان قرار بدهید. باید از قرآن استمداد کنید و باید از قرآن مدد بگیرید و متوسل به امام زمان باشید ولی فرزندان من، باید به اینهایی که می‌گویم شما خوب عمل کنید این تکلیفی است برعهده شما.  نگویید آنان را که کشته می‌شوند در راه خدا مردگانند بلکه زنده‌اند ایشان، ولی شما در نمی‌یابید... و هر آینه فرزندانم خدا شما را به این آیات قرآن آزمایش می‌کند حواستان جمع باشد، خیلی خوب جمع باشد و همیشه آیات قرآن را زمزمه بکنید تا شیطان به شما رسوخ پنهانی نکند. (همسرم) از وقتی من با این فرزند فاطمه سلام‌الله علیها نائب بر حق امام زمان آشنا شدم و بخصوص از وقتی که با شاگرد ایشان آقای [آیت‌الله] خامنه‌ای عزیز آشنا شدم هدف من عوض شد.  ... اینها هستند که استقامت کردند در راه خدا، ‌و ثابت کردند که دین خدا را باید یاری کرد و به آنها، ملائکه‌های آسمان و ملائکه‌های مقرب خدا و فرشتگان خدا نازل شده.  آنها را بشارت دادند، به کجا بشارت دادند؟ به همانجایی که انبیا خدا یعنی به بهشت بشارت دادند. این بشارتی است که از طرف خدا مأموریت پیدا می‌کند به وسیله فرشتگان که به این شهیدان راه خدا موقعی که از مرکبشان می‌افتند و در راه خدا شهید می‌شوند، می گویند دیگر از گذشته خود هیچ حزن و اندوهی نداشته باشید. شما را به همان بهشت انبیاء وعده می‌دهیم.  پس فرزندانم، تلاش بکنید این فرزندان اسلام ای همه انسان‌ها تلاش کنید تا مشمول صلوات و رحمت خدا قرار بگیرید. اگر شما مشمول رحمت و صلوات خدا قرار بگیرید. به هیچ بن‌بست و گمراهی برنخواهید خورد.  حق را دریابید و پیش بروید این قرآن است. این پیام خدا است. و این رسالت خداست و این رسالت همه انبیا خداست باید هجرت کنیم.  رسول هدا می‌فرماید: این زندگی دنیا به منزله این است که انسان انگشت خودش را به آب دریا بیندازد و بالا بکشد چقدر از آب دریا برداشته‌اید؟ شما آیا به این رسیده‌ای که چقدر از آب دریا برداشته‌ای؟ باید شما خوب توجه کنید دنیا به منزله آخرت این جور است.  ... انسان باید بفهمد که عالم آخرت چقدر بزرگ است و نعمت‌هایی که در آنجا برای رهروان راه انبیا هست و به حرف و به زبان و به گفته،‌ هیچ‌کسی نمی‌تواند توصیف آن‌ها را بکند. این چند روزه دنیا، قابل آن نیست که شما به گمراهی بروید و به این طرف و آن طرف بزنید.  فرزندانم شما را به نماز و شما را به اقامه نماز سفارش می‌کنم همان سفارشی که لقمان به فرزندش کرد که نماز را به پا دارید امر به معروف و نهی از منکر کنید.  فرزندان عزیزم، از قرآن مدد بجویید و از قرآن سرمشق بگیرید تا به گمراهی کشیده نشوید، این هدف قرآن است و این هدف همه انبیاء خداست. من که این آیات را برای شما می‌خوانم از صمیم قلب می‌خوانم. چند شب دیگر به طرف دشمن روانه می‌شوم و اگر برنگشتم امیدوارم که شما به قرآن بپیوندید و به این وصیت‌هایی که من کردم عمل کنید و من هنوز هم صحبت دارم. باید به شما تذکر بدهم. ای فرزندانم، باز شما را به قرآن توصیه می‌کنم، هیچ راهی بهتر از راه قرآن نیست. ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
🌸🍃 مریم اما وسط راه ایستاد و زد کنار.پیاده شد و گفت:برید نمیریم آزمایش....گفتم: چرا؟؟گفت: اگه گفتند بچم نیست!!؟؟؟اگه واقعا بچم نبود اونوقت من چی میشم....امیر چی میشه؟؟؟نمیخوام بدونم بچه من نباشه.ترجیح میدم تو این برزخ باشم اما نفهمم بچم نیست.امیر همه زندگی منه..ازت متنفرم مریم...گمشید برید از زندگیم کثافتا.امیر رو بغل کردم و رفتم.محمد حتی حاضر نشد بریم آزمایش حق داشت.نمیخواست حتی یک درصدم به این اطمینان برسه که امیر بچش نیست.من و امیر خونه بابا بودیم.خواهرم بهم نگاه نمیکرد میگفت شوهرم بهم بدبین شده میگه نکنه توام مثل خواهرتی.داداشم میگفت تو فامیل زنش بی آبروش کردم.زنعمو از غصه محمد سکته کرده بود و تو خونه افتاده بود.خونه من و محمد خالی بود. بعضی وقتا محمد من و امیر رو میبرد اونجا و بعدم من رو با کتک بیرون میکرد.کاراش دست خودش نبود.روزهام سخت نبود وحشتناک بود.انگار هر روز کا میگذشت میمردم و زنده میشدم.بابام از غم آبروش زندگی و حیثیتش هزار بار راهی بیمارستان شد.زمان گذشت اما اون اتفاق نه کهنه شد نه فراموش شد.محمد اول گفت طلاقت نمیدم برو یک گوشه با امیر زندگی کن.توی یک خونه تنها اما دو ماه بیشتر نتونست تحمل کنه.حرف مردم و درد خودش و آبروی رفتش و ننگ هرزگی که به پیشونی من خورده بود باعث شد شش ماه بعد از اون اتفاق طلاقم بده اما من بعد از طلاقم محمد قبول نکرد امیر رو نگه داره.حتی عمو و زنعمو قبول نکردند امیر رو نگه دارن.هیچکس زیر بار نگهداریش نمیرفت.همه میگفتند بچت باباش معلوم نیست.محمد گفت همه هزینه هاشو میده و تنهاش نمیگذاره آخه عاشقش بود.مامان و بابا گفتند اگه از زندگیشون برم بیرون امیر رو نگه میدارند و نمیگدارند خم به ابرو بیاره.یادم نمیره روز آخری که بوییدمش و بوسیدمش و دیدمش میدونستم دلم از دوریش میترکه.اما باید میرفتم بهش گفتم شاید یه روزی برگردم پیشت اما معلوم نیست کی!!!؟چقدر اشک ریختم و چقدر اشک ریخت.چقدر التماس کرد که نرم کلی من مجبور بودم که برم و چقدر پای رفتن نداشتم.دوری ازم به نفعش بود در صورتی که من رو از پا در میاورد.سپردمش به مامانم. چون میدونستم ازش محافظت میکنه و نمیزاره کسی آزارش بده.از تهران اومدم شهرستان اطرافش و توی خونه یک پیرزن که نیاز به پرستار داشت ناشناس مشغول به کار شدم.یک سال بعد فهمیدم بخاطر روابط پر خطرم هپاتیت گرفتم و مریضم  .محمد دیگه . هیچوقت دیگه ندیدمش اما هربار که به مامان زنگ میزدم بهم میگفت که یک مدت تو بیمارستان روانی بستری بود و الانم تعادل روحی و روانی نداره و دیگه حالش خوب نشده.امیرم رو بعضی وقتا میرم و از دور میبینم پسرم مردی شده و مامان میگه پسر خوبیه اما هنوز چشم به راه برگشتن منه.محمد هراز گاهی میره و میبرتش بیرون و باهم وقت میگذرونند.من مریمم دختری که با تصور آینده ای قشنگ زندگی میکرد و قربانی زیاده خواهی پدرش و خود خواهی عموش شد.بجای اینکه سرنوشتم رو بپذیرم و سعی کنم حلش کنم و به نفع خودم تغییرش بدم باهاش جنگیدم.بجای اینکه محمدی که مثل من از درد بی کسی و تنهایی سرد و بی روح شده بود محبت کردن رو یاد بدمو به هردومون فرصت بدم برای زندگی و عاشقی خیانت کردن رو انتخاب کردم من انتقام رو انتخاب کردم اما تو این بازی روحم رو شرافتم رو باختم و همه رو از بین بردم.من رو قضاوت کردن آسونه اما شما مثل من نباشید و قشنگ زندگی کنید.خیانت راه نیست چاهه پایان ✅ ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
🌸🍃 باسلام دوستان من یه خانم ۳۷ساله هستم چهاربچه دارم شوهرموخیلی خیلی دوست دارم اماازموقع عقدمتوجه شدم محتاده شیره مصرف می‌کنه بعدنزدیکهای عروسی متوجه شدم شیشه هم می‌کشه اماقصم خورددیگه شیشه نمی‌کشه یه بچه آوردم دیدم شیشه کشیده یعنی وسایل دیدم انکارکرددیگه خبری ازشیشه نبودتاالان همش توهم میزنه میگه کی امدخانه کی رفت چراتوزیادباگوشی صحبت می‌کنی چراخانه بابات زیادرفته که من دوهفته نرفتم فقط یه ساعت رفتموبرگشتم تادیشب دیدم خیلی توهم زده رفتم وسایلهای نشه شونگاه کردم دیدم بازپمپ شیشه شوداره چیکار کنم باشیرگیش میتونم تحملش کنم اماشیشه رونه ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام حبیبه خانم من پادرد دارم باروماتیسم مفصل دکتر روماتولژ میرم الان مچم باپام رم کرده شاید بلقم باشد چه راه درمانی دارین ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام خدمت حبیبه خانم ودوستان گل من دخترم ۱۲ سالش هست موهاش از موقع تولد تا الان ده سانت بیشتر رشد نکردن خواهش میکنم ازتون که ی راهکار شیمیایی که مثل دارو ای باشه که زود حداقل طی سه ماهی رشد کنن یه چند سانت لطفا اگه تجربه ای دارید بگید الان دوستاش که همسن خودش هستن موهاشون انقدر بلنده که دخترم حسرت میخوره با تشکر ازشما دوستان عزیز ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام ببخشید اگه میتونید راهنمایی کنید من در تهران دکتر خوب میخام کسی میشناسه ادرس یاشماره تلفن بده از دکتر و اگه مشکل من را داشتید راهنمایید کتید چکار کنم من فیبروم و چسبندگی داشتم عمل لاپاراسکوپی کردم الان رفتم عکس رنگی رحم انداختم میگن لوله هات بستست چندسال پیش عمل ابدو گردم نمیدونم ازونموفع بسته شده یا نه نمیدونم الان ی دکتر جراح خوب میخوام لوله هام باز کنه ممنون میشم راهنماییم کنید ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام. ببخشید ی واحد دامداری صنعتی مجوزدار دارم که همه جور امکانات و سند تک برگ داره، توش ۳ طبقه ویلایی ساخت داره که با بنای ۱۵۰ متر،کلی مزایای دیگه داره که ۵ میلیارد زیر قیمت بازار گذاشتم، متأسفانه همسایه های نامردی که چشمشون دنبال زمین زدن این مال و من هست نمیزارن بفروشم، اگه کمک و راهنمایی میتونید کنید ممنون میشم. 😭😭😭😭 خدا شر هر چه نامردو از زندگی دیگران دور کنه 🤲🤲🤲🤲 .باتشکر ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ ❌❌❌❌❌سلام خسته نباشید من هرسوالی میفرستم در گروه نمیزارین امیدوارم این پیام رو هر چی زود به طور اورژانسی بزارین من دست درد شدید دارم دکتر رفتم نوار عصب گرفتم دکتر گفتن گرفتگی رگ دست داری واینم بگم هر دودستمه با کوچکترین کار خونه دست درد شدی میگیریم وشبها تا صبح دستم وانگشتام مخصوصا بیحس هس انگار خاب رفتن دوبارم دکتر تزریق امپول تو رگ دستم انجام دادن البته مسکن بود وفقط تا ۶ ماه اثر داشت گفتن باید عمل کنی وهر کس عمل کرده جواب نگرفته تو رو خدا ابجیای گلم کسی مثل من بوده وبدون عمل خوب شده باشه ویا دکتر خوب شیراز سراغ ندارن اگه کسی راهکاری برای درمان من بلدن منو راهنمایی کنن خدا خیرتون بده خواهرای دلسوز بخدا فلجم😭😭خیلی اذیت میشم .دعاگوی خواهرای مهربونم هستم🙏🙏❌❌❌ ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام خسته نباشیدمن بهم گفتن تیروئیددارم ولی نمیدونم کم کاره یاپرکارفقط دارم چاق میشم چکارکنم که چاق نشم درمانش چیه ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ دوستان کسی بوده که کبدچرب گرید ۳ را درمان کرده باشه ؟خواهش میکنم اگه موردی بوده جواب بدید ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام و عرض ادب درباره مایع گوش یا همون منییردوستان میشه بگن بیشترین زمان چه مدت طول می‌کشه خواهرزاده من دوماه مدام افتاده طفلی هممون استرس داریم اعصابمون خورده وقتی سرگیجه میگیرش چشماش با نمیشه تهوع وسردردوگردن دردم میگیرش ممنون از کمکتون. ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام عزیزم برای عدم اعتیادازدواج چی خوبه مردبخوره ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام بنده قبلا مشگل معده ورده داشتم با دارو درمان شدم ولی جدیدا صبح ها بیشتر بیدار که میشم دل درد دارم داخل نافم دل میزنه در طول روز بالایی نافم درد داره ورم میکنه نمیدونم چیکار کنم 🙏🙏🙏 👇❤️ @adminam1400
🌱 یكی از اصحاب امام صادق (ع ) بنام عمار بن حیان می گوید: فرزندم اسماعیل نام دارد و نسبت به من خوش رفتاری می كند، به حضور امام صادق (ع ) رفتم ، گفتم : پسرم ، اسماعیل نسبت به من خوش رفتار است . فرمود: من او (اسماعیل پسرت ) را دوست داشتم ، اینك (بخاطر اینكه نسبت به پدر، خوش رفتاری می كند) دوستی من نسبت به او، بیشتر شد. سپس فرمود: خواهر رضاعی رسول خدا (ص )، نزد آن حضرت آمد، پیامبر (ص ) وقتی كه او را دید، بسیار شاد شد، و روپوش خود را، به زمین ، گسترد، و او را روی آن نشانید، سپس به او رو كرد، و در حالی كه لبخند بر لب داشت با او گفتگو كرد، و احترام شایانی به او كرد، تا او برخاست و رفت . سپس برادر رضاعی آن حضرت آمد، نسبت به او نیز احترام كرد، ولی نه آن گونه كه احترام به خواهر رضاعی خود نمود. شخصی از آن حضرت پرسید: چرا آن گونه كه خواهر رضاعی خود را احترام كردی ، به برادر رضاعی خود، آن گونه احترام نكردی ؟!. پیامبر در پاسخ فرمود: لانها كانت ابر بوالدیها منه : زیرا آن خواهر، بیش از آن برادر، به پدر و مادر، نیكی می كند(اصول كافی ج 2 ص 161). به این ترتیب ، پیامبر مهربان (ص ) به ما آموخت ، كه هر كس به پدر و مادر بیشتر احترام كند، در پیشگاه خدا ارجمندتر است ، و من او را بیشتر دوست دارم ، و امام صادق (ع ) نیز به پیروی از پیامبر (ص )، به ابن حیان فرمود: بر دوستیم نسبت به فرزندت ، به این خاطر افزودی. داستان دوستان / محمد محمدي اشتهاردي 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 حسن بن جهم می گوید: امام هفتم حضرت كاظم (ع ) را دیدم ، محاسن خود را رنگ كرده بود، و بسیار پاكیزه و تمیز عبور می كرد، به حضورش رفتم و پس از سلام عرض كردم : محاسن خود را رنگ كرده ای ؟ فرمود: هر گاه شوهر خود را تمیز و زیبا كند موجب حفظ عفت همسرش ‍ خواهد گردید، چه بسا زنانی بر اثر اینكه شوهرشان رعایت نظافت و پاكیزگی نمی كنند، به بی عفتی كشانده شده اند، از تو می پرسم : آیا دوست داری همسرت را مثل خودت در آن وقت كه رعایت نظافت و زیبائی ، نمی كنی بنگری ؟ عرض كردم : نه . فرمود: او نیز دوست ندارد كه تو را كثیف و ژولیده بنگرد. سپس فرمود: من اخلاق الانبیاء االتنظف و التطیب و حلق الشعر و كثره الطروقه . :نظافت كردن ،و استعمال بوی خوش ، و زودون موهای زائد بدن ، و توجه بسیار به مساءله زناشوئی ، از اخلاق پیامبران است .. داستان دوستان / محمد محمدي اشتهاردي
❌❌مهم حتما بخونید لطفا❌❌❌ سلام خدمت دوستان عزیز و اعضای بزرگوار کانال ایام به کام دوستان گلم به دلیل حجم بالای پاسخ اعضا و محدودیت در ارسال روزانه یه تصمیمی گرفتیم 👇 پاسخ هایی که شما به سوالات میدین ممکنه چند روز طول بکشه که در کانال ارسال بشه چون باید به جز پاسخ اعضا مطالب دیگه ای هم در کانال بزاریم و به این خاطر که اعضای محترممون زودتر به پاسخشون برسن تصمیم گرفتیم یه کانال دیگه اختصاص بدیم به این قضیه یعنی اونجا فقط مختص پاسخ اعضا باشه پاسخ هایی که توی کانال اصلیمون جا نداریم بزاریم رو اونجا قرار میدیم یعنی یه بخشیش در همین کانال و تعدادی دیگه ش در کانال دیگه ای قرار میگیره فقط دقت کنید عزیزان هردو کانال رو چک کنید حتما ❌❌❌👆👆چون در هر دوکانال پاسخها تکراری نیستند ممنون میشم همگی اون کانال هم عضو باشید برای دسترسی بهتر به پاسخها✅✅✅👇👇👇👇 در ضمن اینجا مخزن میشه برای دسترسی بهتر به مطالبی که میخواید بعدا پیداشون کنید😍✅ https://eitaa.com/joinchat/3518169438Cd5294f4139 عضو بشید همگی🙏👆 کانال خصوصیه دوستان و مختص اعضای خودمونه🌸 🙏🌸
⛔هشدار جدی برای تمام آقایان ایران⛔ 🚧مشکلات جنسی آقایان زمینه ساز 80% طلاق ها در ایران🚧 ✅آقایون برای درمان بیماری‌های جنسی حتما لینک پایین را مشاهده نمایید 👇👇👇🔞 https://eitaa.com/joinchat/948372071Cb1ffd6b53d ✅️معتبر ترین کانال ایتا در زمینه طب سنتی
💠 صلوات خاصه سلام‌الله علیها 💠 اللّهُمَّ صَلِّ عَلَى الصِّدّیقَةِ فاطِمَةَ الزَّکِیَّةِ حَبیبَةِ حَبیبِکَ وَنَبِیِّکَ وَاُمِّ اَحِبّآئِکَ وَاَصْفِیآئِکَ الَّتِى انْتَجَبْتَها وَفَضَّلْتَها وَاخْتَرْتَها عَلى نِسآءِ الْعالَمینَ اللّهُمَّ کُنِ الطّالِبَ لَها مِمَّنْ ظَلَمَها وَاسْتَخَفَّ بِحَقِّها وَکُنِ الثّائِرَ اَللّهُمَّ بِدَمِ اَوْلادِها اللّهُمَّ وَکَما جَعَلْتَها اُمَّ اَئِمَّةِ الْهُدى وَحَلیلَةَ صاحِبِ اللِّوآءِ وَالْکَریمَةَ عِنْدَ الْمَلاَءِ الاَْعْلى فَصَلِّ عَلَیْها وَعَلى اُمِّها صَلوةً تُکْرِمُ بِها وَجْهَ اَبیها مُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ وَتُقِرُّ بِها اَعْیُنَ ذُرِّیَّتِها وَاَبْلِغْهُمْ عَنّى فى هذِهِ السّاعَةِ اَفْضَلَ التَّحِیَّةِ وَالسَّلامِ.
🌞روزی یک صفحه قران بخوانیم🌞 سوره ❤️ جزء 🍃 صفحه ی ۴۴۳🌼 @azsargozashteha💜
2720838.mp3
3.64M
🌞روزی یک صفحه قران بخوانیم🌞 سوره ❤️ جزء 🍃 صفحه ی ۴۴۳🌼 @azsargozashteha💜
🌱 در خواص السور از مولایمان حضرت امام رضا ع روایت است که فرمودند چون شیر زنی کم باشد اسم «الرَّقیبُ» را بر کاسه چینی بنویسد و به آب نیسان که بر ان دعا خوانده باشند بشوید و به ان زن بدهد که بخورد شیرش زیاد می گردد. در طبّ الائمه اورده که برای کم بودن شیر این را می نویسی و در اب انداخته و به او می نوشانی: « فیها انهار من ماء غیرآسن و انهار من لبن لم یتغیّر طعمه و انهار من خمر لذّة للشار بین و انهار من عسل مصفّیٖ»(محمد ۱۵). صاحب جامع الادعیه اورده که از مولایمان حضرت امام ابی عبدالله جعفربن محمد الصادق ع منقول است که سوره مبارکه «حجر» را به زعفران بنویسد و به زنی دهد که شیر او کم باشد پس شیر او زیاد می گردد انشاالله. منابع: خواص الایات و السور ( عبدالعلی بن محمد بیرجندی) طب الائمه ( عبدالله بن بسطام نیشابوری) ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
❤️🍃 🍃🌻 شهید مصطفی رضایی ☀️🍃 ذکر صد صلوات و قرائت زیارت عاشورا هدیه به روح بلند و جاودانه ی این شهید عزیز🌱 کسانی که در چله شرکت کردند لطفا تا شب انجام بدن 🙏 به امید حاجت روایی ان شالله🤲💜 ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#چله_شهدا ❤️🍃 #شهید_دوم 🍃🌻 شهید مصطفی رضایی ☀️🍃 ذکر صد صلوات و قرائت زیارت عاشورا هدیه به ر
🌸🍃 زندگینامه شهید مصطفی رضایی شهید مدافع امنیت، مهندس مصطفی رضایی یکی از کارکنان شهرداری ملارد بود که در درگیری با اشراری که قصد ایجاد آشوب و ناامنی در منطقه داشتند بر اثر اصابت گلوله به شهادت رسید. این شهید بسیجی متولد 1365 و اصالتاً اهل شهر رشت بود و در زمان شهادت 33 سال داشت. فرشته رضایی، خواهر شهید مصطفی رضایی در گفتگو با تسنیم با اشاره به شهادت برادرش می‌گوید: باورم نمی‌شد برادر کوچکترم شهید شود و امروز من خواهر شهید بشوم. من لیاقت خواهر شهید شدن را ندارم. نزدیک سه سال بود که ازدواج کرده بود. همیشه می‌خندیدند و می‌گفتند ما می‌خواهیم 1400 بچه‌دار بشویم. و الان که شهید شده هیچ فرزندی ندارد. اخیراً خانه خریده بودند و زندگی خوبی در اندیشه شهریار داشتند. کارمند شهرداری ملارد بود. او ادامه می‌دهد: برادرم چهار سال از دوران مجردی‌اش را در خانه من با ما زندگی کرد. از شهرستان برای کار به تهران آمده بود. من از او خواستم این مدت را در خانه ما بماند. می‌گفت: «مزاحم خانواده شما می‌شوم. خانه شما کوچک است و من معذب می‌شوم.»، من گفتم: «تو که به ما محرمی، نگران نباش و همین‌جا با ما بمان». بیشتر اوقات را در اتاقش می‌ماند تا به قول خودش مزاحم خانواده ما نباشد. به هیچ کدام از وسایل ما دست نمی‌زد. وقتی خانواده همسرم به خانه ما می‌آمد، یک سلام و احوالپرسی می‌کرد و بلند می‌شد و می‌گفت این‌ها برای دیدن برادرشان به اینجا آمده‌اند، من نباید مزاحم این دیدار خانوادگی باشم. خواهر شهید رضایی با اشاره به منصف بودن برادرش و رعایت حال کم بضاعت‌ها می‌گوید: مصطفی می‌گفت: «هیچ‌وقت از نانوا و راننده تاکسی که در سرما و گرما زحمت می‌کشند تا لقمه حلالی در بیاورند نزنید. این‌ها دستشان تنگ و بودجه شان کم است. من هر وقت به این‌ها پولی بدهم باقی پولم را پس نمی‌گیرم. نباید سر مقداری پول خرد آبرویشان را برد.» می‌گفتم: «داداش اربابی رفتار می‌کنی.» می‌گفت: «نه؛ باید با زیردست‌ خودم مدارا و صبوری کنم و این باعث می‌شود برکتش به خودم بازگردد.» او از برجسته‌ترین خصوصیت اخلاقی برادرش چنین می‌گوید: من نمی‌گویم برادرم نماز شب می‌خواند یا مستحبات را کامل انجام می‌داد اما اهل انصاف بود. به پدر و مادرش هم احترام می‌گذاشت و این رفتارهایش در تمامی مراحل زندگی کاملاً برای ما اطرافیان مشهود بود. ضمناً خیلی کارمند منظم و منصفی بود. زمان کار برایش خیلی مهم بود. می‌گفت مردم از شهرهای مختلف مرخصی می‌گیرند و دنبال پرونده‌هایشان می‌آیند و به موقع باید حاضر شوم. به من می‌گفت ما حقوق خوبی می‌گیریم و من راضی‌ام. در حالیکه همکارانش از موقعیت اقتصادی‌شان گلایه می‌کردند. نگاه برادرم در این موضوع نشانه شکرگزار بودن و قانع بودنش بود. همیشه می‌گفت من چون راضی و شکرگزارم، پولم برکت دارد. برکت مالش را ما خوب دیدیم و درک کردیم. فرشته رضایی با اشاره به حادثه شهادت برادرش می‌گوید: طبق معمول تا ساعت 3 می‌بایست سرکار باشد که آن روز حادثه ملارد شلوغ می‌شود. خیلی از ادارات و فرمانداری و بانک‌ها را آتش زده بودند. رئیسش به کارمندان گفته بود هر کسی می‌تواند بماند و مواظب اداره باشد، اموال اینجا متعلق به بیت‌المال است. اگر همه برویم، اینجا خالی می‌شود و اشرار به اینجا هم حمله می‌کنند. برادرم قبول می‌کند که بماند. ساعت 8 شب می‌رود سوپری محل که طرف دیگر خیابان بود تا برای خودش و همکارانش تغذیه‌ای بگیرد. در همین مسیر به اشرار محل برخورد می‌کند و گفت‌وگوی کوتاهی میان آن‌ها در می‌گیرد. بعد آن‌ها به سمت مصطفی شلیک می‌کنند و تیر به شاهرگ پایش اصابت کرده و از خونریزی زیاد به شهادت می‌رسد. امامزاده هاشم گیلان میزبان پیکر برادرم است. یکی از همکاران شهید مصطفی رضایی که شاهد حادثه‌ای بود که منجر به شهادت او شد نیز می‌گوید: اشرار به سمت اداره عمران ملارد نزدیک می‌شدند. مهندس شهید مصطفی رضایی برای کاری از محل کار بیرون آمد و رو به این آشوبگران با زبان خوش صحبت کرد و گفت: «عزیزان من این سمت نیایید. اینجا که چیزی برای غارت کردن و آتش زدن ندارد. مردم در این محل زندگی می‌کنند و از سر و صدای شما وحشت زده شده‌اند...» هنوز صحبتش تمام نشده بود که او را با گلوله هدف قرار دادند. ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
حرف_اعضا 🌸🍃 سلام وقتتون بخیر در جواب اون مادر بزرگی که نگران نوه سه ماهه اش بود که شیر نمی خوره پسر من هم دقیقا وقتی سه ماهش بود سینه ام رو ول کرد این قدر گریه میکرد ولی شیر نمی خورد فقط وقتی تو خواب بود سینه ام رو تو دهنش میزاشتم تا سینه ام رو بگیره تا بیدار میشد باز ولش میکرد به زور با قاشق یه ذره میدادم چند تا دکتر هم بردم همه م میگفتن شیر خشک بده یاشیرت رو بدوش با شیشه شیر بده تا اینکه رفتم پیش یه دکتر فوق تخصص دکتر ایرانپور اصفهان میشینه گفت به هیچ عنوان نه با قاشق بده نه شیر خشک بده نه شیرت رو بدوش و شیشه شیر به هیچ وجه نده هر طور که شده بزار سینه ات رو بگیره وقتی خوابه بزار تو دهنش شیرت چربه با همون یه ذره هم سیر میشه بچه وقتی گرسنه بشه مجبور میشه بگیره یا بازی بازی بهش بده فقط صبر و حوصله میخواد بچه من به زور میگرفت خیلی هم طول کشید تا خوب شد شاید چند ماه من بچه ام رو بغل میکردم و راه میرفتم بچه رو تکون میدادم و خودم تکون میخوردم به زور بهش شیر میدادم با اینکه سخت بود ولی مجبور بودم وقتی هم خواب بود میگرفت نگران نباش سخته ولی تحمل کن وقتی که دیگه داره خوابش میبره سینه رو بزار دهنش یا وقتی که از خواب بیدار شد. و در جواب اون خانمی که گفت شیرم کمه عزیزم از کجا میدونی شیرت کمه هر چی بیشتر سینه ات رو تو دهن بچه بزاری شیر بیشتر میشه منم همش میگفتم شیرم کمه و شیر ندارم یکی از سینه هام بزرگ بود یکی کوچیک بیشتر از بزرگه میدادم میگفتم تا بچه سیر بشه بعد یه بار رفتم خونه خواهرم بچه ام بزارم پیشش برم دکتر اون شیر دوش برقی داشت شیرم رو دوشیدم دوتا سینه ام رو سینه کوچیکه دو برابر سینه بزرگه شیر داشت دیگه همیشه دوتا رو میدادم آب هویج خیلی خوبه قرص و قطره شیر افزا هم از دارو خونه بگیر حبوبات و شیر هم برا افزایش شیر خوبه. 🍃🔹🍃🔹🍃🔹🍃🔹🍃🔹 سلام به مدیر خوب و زحمتکش گروه و همه اعضای کانال .حبیبه خانم خواهش میکنم این دردودل منم بذارید . تو جواب مادری که گفتن شیر خشک به بچه شون میدن .من الان نزدیک ۱سال و ۲ ماه به دخترم شیر میدم .مثلا شیر میدم اما اصلا شیرم قوت نداره دخترم چاق نمیشه واسه غذا خوردن هم اشتها نداره .مدام هم بهش شیر میدم .منم کلی حرف شنیدم از خانواده ام مادر شوهرم که شیرت آبکی قوت نداره خیلی حرف های دیگه که دلم میشکنه .مثلا مادرم میگه من تا وقتی شماها رو از شیر گرفتم شیرم مدام می‌ریخت خواهرم میگه بچه های من چاق بودن بچه تو ضعيف و لاغر. منتهی آدم چه میتونه بهشون بگه وقتی بچه ات تو نوزادی زردی بگیره و بخاطر زردی اش شوهرت مدام بهت سرکوفت حرف بزنه کتکت بزنه .مدام تحقیرت کنه تهدید کنه منو از دخترم جدا میکنه .من تو این یکسال مدام شوهرم کتک زده منو از دخترم جدا کرده همش میگه بچه منه تو حقی نداری .جدا از اینا بخاطر مشکل مالی هم که داریم هیچوقت تغذیه خوبی نداشتیم یا خیلی کم بوده.و خیلی های چیزی دیگه ...😔😔همش حرص ناراحتی غم غصه .یه شوهر بیکار که ادعای دوس داشتن دخترم داره اما دریغ از اینکه ۲ دست لباس براش بخره .یا برای خوردخوراکش چیزی فراهم کنه .حالا شما بگید اینا تاثیر نداره تو شیر یه مادر .چه توقعی باید از مادر و بچه داشته باشید که چاق بشه یا تا الان راه افتاده باشه .😔😔ممنون از همه التماس دعا ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#داستان_زندگی 🌸🍃 مریم اما وسط راه ایستاد و زد کنار.پیاده شد و گفت:برید نمیریم آزمایش....گفتم: چر
🌸🍃 نسترن چند روز گذشت ..امید رو تو دانشگاه دیدم  با لبخند بهم نزدیک میشد  رفتم جلو و سلام علیک کردم  گفت:امتحانت رو خوب دادی،؟ گفتم:اره خوب بود  گفت:چند روزه پشت گوشی هم دمقی..چیزی شده؟! با لبخند گفتم:نه اوکیه همه چیز  دوست نداشتم تا اتفاقی نیوفتاده نگرانش کنم  خودم میتونستم حلش کنم ..میتونستم مامان رو قانع کنم  با امید رفتم کافه و شیک خوردیم  مامان همون لحظه زنگ زد ا گفت:کجایی؟! گفتم:با امید اومدم کافه  تا اینو گفتم چند دقیقه سکوت کرد و گفت:زود برگرد  تلفن رو قط کرد  به روی امید نیاوردم اما فکرم درگیر شد .. زود رفتم خونه..به محض اینکه خونه رسیدم مامان اومد جلو در و با توپ و تشر گفت:دیگه بی صاحاب شدی نه؟میدونی بابات بدونه چی میشه؟! اعصابم خورد شد گفتم :مامان خوبی؟تو که با امید حرف زدی..اوکی بود همه چیز الان چی شده این همه گیر میدی  گفت:از همون اولم خوشم نیومده بود ازش..اما نگفتم دلت نشکنه  گفتم :مامان دست انداختی منو؟!چه خبرته؟!من واقعا تعجب میکنم  همونجوری که غر میزدم رفتم تو اتاق.. دنبالم اومد ول کن نبود  اومد با زیون نرم قانعم کنه  گفت:دخترم یه بار با این نوه عموی من حرف بزن شاید خوشت اومد  مقنعه م رو دراوردم و گفتم :چی میگی مامان؟!من و امید قول و قرار دادیم به هم ..الان بزنم زیر همه چی؟!من نمیتونم نامرد باشم گفت؛این نامردی نیست دخترم .تو حق انتخاب داری  گفتم این همه مدت فکرم رو کردم و امید رو با همه شرایطش قبول کردم و بهش اوکی دادم و زیر نظر خودت باهاش درارتباط بودم ..غیر اینه؟!الان برم چی بگم؟!بگم بهتر از تو پیدا کردم یا مامانم بهتر از تو پیدا کرده ؟! مامان یه جوری حرف میزنی حس میکنم اصلا نمیشناسمت  مامان زد زیر گریه و گفت:چرا منو درک نمیکنی من مادرم ..نمیخوام زندگی سختی داشته باشی  اعصابم خورد شد و گفتم :مامان بزار خودم تصمیم بگیرم ..نمیخوام آه کسی پشتم باشه نمیخوام یه عمر با ترس و لرز زندگی کنم .. گفت:یه بار فقط ببینش  گفتم نمیخوام مامان نزار تو روت وایسم  گفت:چون میدونی از امید بهتره میترسی ببینیش ادامه دارد... ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽