📚 ۱۰ دلیل که باید عاشق شکست باشید
در درازمدت از شکست بیشتر از موفقیت نفع میبرید ، موفقیت بینظیر است، اما شکست هم فواید قابل توجهی دارد. فهرست زیر بر اساس گفتوگو با یکی از برترین سخنرانهای انگیزشی و نویسندهی شهامت شکست تهیه شدهاست.
۱.شکست بیشتر از موفقیت به شما درس میدهد، به ویژه دربارهی خودتان.
۲.شکست فروتنی شما را تجدید میکند و هدفمندیتان را تقویت میکند.
۳.شکست بهترین فرصت را فراهم میکند تا ایدههای جدید را امتحان کنید.
۴.شکست کمک میکند اصلاحاتی انجام دهید تا در مسیر هدفتان باقی بمانید.
۵.شکست شما را پختهتر و انعطافپذیرتر میکند.
۶.شکست به شما یادآوری میکند نسبت به خودتان و اطرافیانتان مهربانتر باشید.
۷.شکست مدال شهامت است، چون شما جرأت داشتید ریسک کنید.
۸.شکست حس بسیار مهم صبوری را تقویت میکند.
۹.شکست به شما هشدار میدهد مسائل را به خودتان نگیرید (یا بیش از حد جدی نگیرید).
۱۰.شکست عزت نفستان را بر پایهی شخصیتتان میسازد، نه کاری که انجام میدهید.
••-••-••-••-••-••-••-••
~JOIN↴🌸{ @azsargozashteha}
••-••-••-••-••-••-••-••
#پاسخ_اعضا ❤️
سلام ادمین جان من میخوام به اون خانمی که گفت شوهرش برای پدرشوهرشیناکمک میکنه ووضع خودشونم اصلاخوب نیس کمک کنم ازریشه مشکلش حل بشه ولی لطفاآیدیموبدین خودم باهاش حرف بزنم منم خانمم ودرک میکنم این مسایل خیلی آزاردهندس آخه پدرخودمم اینجوری بودخداازشون نگذره لطفاآیدیموبدین مطمئنم خدااجرعظینی بهتون میده که یه زندگی رونجات دادین
❤️❤️❤️❤️❤️
سلام در رابطه با خانمی که با خانواده شوهرش روستا هستن و ... عزیزم من دعا بلد نیستم ولی دو تا خانم از اقوام نزدیکم مشکل شما رو داشتن ، تا این که بعد از مدتی کار پیدا کردن شوهراشون تو یه شهر دیگه ، بهتر شدن فهمیدن باید به زندگشیون برسن ، ولی دوباره یادم نیست چطور شد که هر دو باز مجبور شدن برگشتن روستا ، اما الان سه سالی میشه شوهراشون به واسطه فامیل ها و آشنا ها تونستن تو یه شهر دور تر کار پیدا کنن و خداروشکر وضعشون خوبه ، خواستم بگم این دو تا دختر میگن اگه اینجا میموندیم هنوز باید سر هیچ و پوچ و دستمزد با خانواده شوهر بحث میکردیم ( خداروشکر رابطشون خوبه و فامیل هم هستن) به نظرم اگه میتونی شهر دیگه کار پیدا کن براش و باهاش خیلی صحبت کن و به قولی مخ شوهرت رو بزن 😁 که اونجا حقوق خوب داره و بعد ها که پیشرفت کردیم باز برمیگردیم و ...
❤️❤️❤️❤️
خانمی که راجع به حسرتشون از نامزدی
گفتن.
عزیزم این چیزها آدم را ناراحت میکنه
ولی چندسال که بگذره همه چیز بنظرت بی اهمیت و بی معنی میاد.
اگر خیلی اذیت میشی ازهمسرت بخواه برای سالگرد ازدواجتون تمام اون حسرتها را جبران کنه.
انشالله به آرامش برسی
❤️❤️❤️❤️❤️
دخترخانمی که خواهراش توی کارهاش دخالت میکنن
عزیزم بایک مشاور مشورت کن و ازشون راه حل بگیر.انشالله خدا کمکت کنه.
❤️❤️❤️❤️
سلام خدمت خانومی که ۱۹ سالشونه گفتن برای عقد و عروسی کم گذاشتن براشون . عزیزم الان دو سال از ازدواج شما گذشته ، دیگه شرایط رو که نمیشه تغییر داد . درکتون می کنم الان سخته اطرافیان رو ببینین و خودتون این کارا رو انجام نداده باشین . ولی عزیزم شما هنوز جوون جوونی . از همین الان خودتون باید به فکر خودتون باشین . از این به بعد میتونین با در نظر گرفتن بودجه تون یه سری کارا انجام بدین ، مثلا به خودتون و زندگیتون برسین ، برین آتلیه با شوهر و بچه تون عکس بگیرین چون چند سال دیگه حداقل عکسا رو دارین ، چند وقت یه بار هر وقت مقدره برین خرید ، سعی کنین یه سری مباحث روانشناسی خانواده رو استفاده کنین برای حس خوب تو زندگیتون . الان به بعد هم که نمی تونین خونواده شوهرو وادار کنین که کادویی چیزی بدن 😊 پس خودتون برا خودتون ارزش قائل شین قطعا تو رفتار بقیه با شما هم تاثیر میذاره 👌
❤️❤️❤️❤️
سلام عزیزی که 19 سال شونه ونی نی ناز دارند اصلا اهمیت ندن مثلا چی می شه وقتی عصبانی می شن و گریه حاصلش چیه جز ناآرامی بیخیال همین اینکه در کنار شوهرشون آرامش دارند شاکر خدا باشند و آرامششون رو از دست ندن . برای کار شوهرشون چه کاری ازشون بر میاد برادارم شرکت کامپیوتری دارند می تونم بهشون بگم برن مشغول شن آموزش هم می دن
❤️❤️❤️❤️
وای وای با پیام این خانم یاد زندگی خودم افتادم
حالا دعا و اینا بلد نیستم اما همسر من دقیقا ۱۴ سال طول کشید تا فهمید که خانوادش نه تنها پشتش نیستن بلکه مثل دشمن هستن براش 😔
امیدوارم شوهر شما زودتر متوجه بشه ما که خیلی خیلی سر این مساله باختیم
❤️❤️❤️❤️
سلام در رابطه با اون خانم ۱۹ ساله ای که میگن من حسرت عروسی رو میخورم باید بهتون بگم عزیزم درسته که هر دختری دوست داره که توی لباس عروس خودش رو ببینه ولی گلم اینا جزئیات هستن شما میگین که همسرم انسان درستی هست خیلی ادمها بودن که ۷ شبانه روز براشون جشن گرفتن و مراسم پر زرق و برقی داشتن ولی کادشون به جدایی کشیده و بهم حسشون رو از دست دادن اگه خیلی دوست داری میتونی بری لباس عروس کرایه کنی و ارایشگاه بری و توی اتلیه با شوهرت چند تا عکس بگیری وای اینکه خوشبختی الانت رو به روز های گذشته بفروشی اشتباه هست با این اعصاب خوردی های که گفتی و گریه ها و حسرت ها ففط خودت و بچه ی ۱۰ ماهت و شوهرت رو اذیت میکنی بهتره که بیشتر به خوشبختی و بچه ی سالمت فکر کنی تا روز هایی که گذشته عروسی مقدمه ی خوشبختی هست نه همه ی خوشبختی شما بدون عروسی تونستی خوشبخت باشی پس بهتره نا شکری تکی و خودت رو برای این مسائل ازار ندای امید وارم موفق باشی 🌼❤️❤️ یاعلی ✋🏻
❤️❤️❤️❤️
سلام خدمت دوستان خانمی که شوهرت برای پدرش کارمیکنه شما مگه جهازنداشتی که انقد ناله میکنی که حتی چیزای کوچیک توزندگیت نداری از خانواده شوهرت توقع داری
❤️❤️❤️❤️
#پاسخ_اعضا ❤️
سلام عزیزی که دنبال کار هستند برا همسرشون تو اصفهان
عزیزم فولاد مبارکه اطلاعیه زده کلی نیروهای مختلف میخاد فقط شرایط داره
زیر 35 سال. دیپلم. زود پیگیری کنید
❤️❤️❤️❤️❤️❤️
سلام به اون خانم 19 ساله که الان بچه 10 ماهه داره بگید یه کارخونه یخچال سازی هست که نزدیکای مورچه خورت هست فک کنم اسنوا باشه اون ها کارگر میخواستن تقریبا 8 صبح تا 8 شب و گاهی بر عکس مدرک هم سیکل به بالا و فقط آقا میخوان معافیت پزشکی نداشته باشه منطقه فلاورجان و زرین شهر هم سرویس نداره فقط ساکن اصفهان باشد سوء پیشینه و عدم اعتیاد گرفته میشه اتباع استخدام ندارد . کسی هم که بخواد بده برای ثبت نام کارت ملی و کارت پایان خدمت و خودکار آبی از شنبه تا پنج شنبه از ساعت 8الی 16 و اگه آدرس خواستن ازم بگیرن که داخل شهرک صنعتی مورچه خورت هست .
و بهتره خانم های خونه هم برای خودشون تو خونه درآمدی پیدا کنن . مثلا کسایی که خیاطی بلدن یکم با خیاطی کردن در آمد زایی کنن مثل دوخت لباس بچه دوخت سرویس آشپز خانه اینو اگه به درستی بدوزید حتی تیکه ای هم میتوانید فروش بدهید و حتی کسایی که گلدوزی بلد هست مثل دندون موشی ساقه دوزی و گره فرانسوی و غیره میتوانید کار های نمدی درست کنی اعم از تل گیره بند انگشتی عروسک دستی عروسک پر کن برای بچه ها . با خز یا پولیش عروسک های خزی پرکن . با چرم کیف پول و کیف دستی کیف آرایشی ببینید خانم ها این ها ایده های من درباره درآمد زایی در خانه هست که میتوانید انجام بدید حتی خودتون روی پارچه .نمد .چرم و... میتوانید از خودتون ایده در بیارید شاید چیزی جالب بتوانید بپردازید اما فقط دنبال این که کسانی براتون ایده پیدا کنند نباشید حتی با وسایل اضافی میتوانید حتی برای بچه ها کلاژ درست کنید یا بافتنی با میل یا قلاب داشته باشید بینید فقط کافی داخل خونه یه نگاه کلی بندازید بعد یه نگاه به مغزتون و فکر کنید که چی میتوانید درست کنید . این ها هم ایده های من ستاره دختر اصفهان است برای شما هم جنس لطیف میهنم دوستتان دارم خواهرای عزیزم
❤️❤️❤️❤️
سلام ادمین عزیز، برای اون دسته از اعضای کانال، که مشکلات مالی شونو بیان میکنن، قرائت روزانه سوره مبارکه واقعه توصیه میکنم، فوق العادس برای رزق و روزی و برکت و حتی بدست آوردن مال،
❤️❤️❤️❤️
سلام
اون خانمی که در روستا زندگی میکردن و گفته بودن همسرشون همش به فکر کار برای پدر و مادرشون هستن و اصلا به همسر و بچه شون اهمیت نمیدن ، لطفا از این ذکر استفاده کنن 👇من تضمین نمیکنم چون خودم تا به حال این دعا رو نخوندم و همینجوری از یه کانال برداشتمش ولی امیدوارم هر چی که خدا صلاح میدونه براتون اتفاق بیفته
#دعــــــــــــــاےگشـایــــش_کـ🔐ـار
✨✍شیخ بهایی فرموده هر ڪس به مدت 10 روز ، هر روز صد مرتبه این دعا را بخواند به حاجت خود می رسد
✨«بسم الله الرحمن الرحیم: یا مُفَتِّحَ الاَبواب ،یا مُقَلِّبَ القُلوبِ وَالاَبصار، یا دَلیلَ المُتَحَیِّرین، یا غِیاثَ المُستَغیثین، تَوَکَّلتُ عَلَیک، یا رَبِّ اِقضِ حاجَتی وَلاحَولَ وَلاقُوَّةَ اِلّآ بِاللهِ العَلِیِّ العَظیم، وَصَلَّی اللهُ عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِهِ اَجمَعین.»✨
✨✍همچنین
هر ڪس با طهارت وحضور قلب بمدت هفت روز ، هر روز دوهزار مرتبه(2000) بگوید(یا هادے) حاجت روا گردد ودر ڪارهایش گشایش ایجاد می گردد✨
❤️❤️❤️❤️
برای خانمی که شوهرش به فرمانش نیس وبرا پدر و مادر کار میکنه ۳بار آیه رو میخونی و به صورت نامحسوس ها میکنی به اون طرف .حسبی من سوالی علمه بحالی
••-••-••-••-••-••-••-••
~JOIN↴🌸{ @azsargozashteha}
••-••-••-••-••-••-••-••
#نکته_ی_روز 🌱🌷
••-••-••-••-••-••-••-••
~JOIN↴🌸{ @azsargozashteha}
••-••-••-••-••-••-••-••
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#قسمت_شصتو_یک ساکت شدم .. چند دقیقه بعد صمد اشاره کرد کدوم سمت بپیچم ... تو ذهنم هزارتا فکرهای مخت
#قسمت_شصتو_دو
ترس از یک طرف و مستی هم از یک طرف باعث شده بود صمد کارها و حرفهای نامربوط میزد ..
هنوز چشمهاش اشکی بود .. خیره شد بهم و گفت چطور کمکم میکنی ؟
دستم رو چند بار به پشتش کشیدم و گفتم مگه کسی دیده که تو این کار رو کردی؟
صمد سرش رو تکون داد و گفت نه.. نمیدونم .. نصف شب بود .. از رو دیوار پریدم تو خونش.. متکا رو گذاشتم رو صورتش فشار دادم تا تموم کرد ..
+کسی ندیده و کسی هم به تو شک نمیکنه..
_کسی هم نفهمه خودم که میدونم .. تو رو هم میکشم و میرم به آژان خودم رو تحویل میدم ..
+صمد احمق نشو .. من پول دیه اش رو بهشون میدم .. اون مرد عوضی حقش مردن بود ... تو زنده بودنش به درد زن و بچه اش نخورد بزار مردنش یه سودی واسشون داشته باشه...
کمی سکوت کردم و گفتم اگه گم و گور نمیشدید الان وضع هممون یه جور دیگه بود ..
صمد تو فکر رفته بود .. کاملا مشخص بود که سردرگمه .. نمیدونه چه کار کنه و چه تصمیمی بگیره...
با صدای آروم گفتم صمد بگو کدوم طرف برم .. صنم نگرانت میشه، تک و تنها...
صمد بدون این که نگاهم کنه گفت تنها نیست .. بی بی کنارشه..
نپرسیدم بی بی کیه؟ آرومتر از قبل گفتم باشه .. کدوم سمت برم ؟
صمد با دست اشاره کرد و حرکت کردم ..
به محله ای تو شرقی ترین قسمت شهر رسیدیم .. داخل کوچه ی باریکی پیچیدیم و صمد به خونه ای اشاره کرد و گفت همین جاست ..
پیاده شدیم .. صمد هنوز مست بود .. دستش رو گرفتم و گفتم صنم میدونه یعقوب رو کشتی؟
_نه... میخواستم تو رو هم بکشم بعد بهش بگم که از شر دوتاتون راحت شده ...
نگاهم به خریدهایی که کرده بودم افتاد .. همه اش رو برداشتم و پشت سر صمد وارد خونه شدیم ..
حیاط بزرگی بود ، پر از درخت... شبیه باغ کوچیکی بود .. صمد بلند بلند صنم رو صدا کرد .. از پیرهنش گرفتم و عصبی گفتم وایسا .. آب کجاست ..
حوض کوچیکی به چشمم خورد .. وسایل رو زمین گذاشتم و صورت صمد رو تو آب فرو بردم .. چند بار تکرار کردم تا مستی از سرش بپره..
گفتم دیگه نجسی بخوری حسابت با منه
قهر خدا میگیرتمون
با شنیدن صدای صنم ، تمام تنم خشک شد ..
_صمد .. تویی؟.. با کی اومدی؟...
هیچ کدوم جوابی ندادیم ..
صمد انگار تازه به خودش اومده بود و پشیمون بود از اینکه منو همراهش آورده ..
صنم نزدیکتر شد و گفت صمد ..؟؟
صمد دستی به صورتش کشید و قطره های آب رو پاک کرد و گفت منم صنم .. نترس .. برو تو .. الان میام ....
••-••-••-••-••-••-••-••
~JOIN↴🌸{ @azsargozashteha}
••-••-••-••-••-••-••-••
#پرسش_اعضا ❤️
سلام امیدوارم جواب هاتون باعث آرامشم بشه
من 6ساله ازدواج کردم و یه فرشته 2ساله دارم
تو زندگیم خیلی پستی بلندی داشتم از هر چی که بگید
شوهرم بینهایت بیرون از خونست
یکسره دنبال کار جهادی مسجد دنبال کار خیر و...
منم به شوهر نیاز دارم به همدم نیاز دارم خسته شدم از تنهایی خودم بارها و بارها جنگ و دعوا داشتیم بخاطر دیر اومدنشون نیومدنشون..
بارها شکایت کردم بهشون که من همسر میخوام نه یه آدمی که 24ساعت بیرونه
ایشون از سر کار میاد سرپا لباس عوض میکنه و میره دنبال کار خودش
ساعت 10 شب 11شب میاد ما تازه اون موقع یه یه لقمه باید غذا بخوریم تازه مشترک زندگی میکنیم با خانواده شوهر
خیلی موقع ها میام میگن بریم پایین همونم
ما اصلا وقتی برای هم نداریم من اصلا کسی رو ندارم حرف دلمو باهاش بزنم تا میام بزنم میشه دعوا جنگ و جدل
بعد چندین سال تحمل حالا تصمیم به جدا شدن دارم
نمیتونم اینجوری ادامه بدم من 20سال بیشتر ندارم ولی از الان عصبی شدم دست خودم نیس
نمیدونم دیگه چیکار کنم چجوری جدا شم
فامیل هستیم و خانواده هامون کلا همیشه باهمن
اگه جدا بشم کلخانواده ها بهم میریزن
ولی دیگه خودمم نمیتونم تحمل کنم
هر کاری رو بگید امتحان کردم جواب نداد
........
آقایون محترم روی صحبتم با شماست
خواهشا خواهشا بیشتر واسه خانوادتون وقت بزارید
یه روزی میفهمید بیشترین کسی که به دردتون میخوره خانواده هست که اون موقع خیلی دیره
❤️❤️❤️❤️❤️
سلام. اول از ادمین عزیز تشکر میکنم بخاطر زحمتهای فراوانشون وهمچنین ممبر های عزیز. خداقوت
سال96که برای کنکور درس میخوندم خیلی روی خودم فشار آوردم بعداز مدتی متوجه شدم که به سرم فشار وارد میشه من پیگیر نشدم گفتم شاید بخاطر فشاری که روی خودم میارم اینجوری شدم بیشتر در ناحیه ی سمت راست سرم اینجور میشم یعنی مثل اینکه یکی از تو، سرم را فشار میده. الان دیگه واقعا خسته شدم میترسم به دکتر مراجعه کنم😔اگه بگه مشکلی چیزی دارم دنیا روی سرم خراب میشه😔مثلا وقتی فکر میکنم یا مطالعه میکنم خیلی روش فشار میاد دیگه علائم دیگری ندارم. الان حساب کنیم 4ساله اینجوریم ودکتر نرفته ولی دیگه دلمو میخوام بزنم به دریا. آیا کسی بوده مثل من باشه؟ اول باید چکار کنیم باید نوار مغز بگیرم؟ ویه دکتر خوب برا مشکلم سراغ ندارین.؟ من کرمان زندگی میکنم توروخدا برام دعا کنید😔 الهی به حق پهلوی شکسته بی بی فاطمه س همه شما عزیزان حاجت روا شید 🤲
اگه براتون مقدور بود یه حمد شفا برام قرائت کنید. ممنون🌹🖤
ایدی ادمین 👇🏻🌹
@habibam1399
••-••-••-••-••-••-••-••
~JOIN↴🌸{ @azsargozashteha}
••-••-••-••-••-••-••-••
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#پرسش_اعضا ❤️ سلام امیدوارم جواب هاتون باعث آرامشم بشه من 6ساله ازدواج کردم و یه فرشته 2ساله دارم
#پاسخ_اعضا ❤️
سلام میخواستم از تجربیات و در مورد خانمایی که شوهرشون غیر از کار برنامه های فرهنگی دیگه هم دارن مثل فوتبال قرآن جهاد و یا هرچیزی که دلی هست و شغل محسوب نمیشه، صحبت کنم خانما منم شوهرم مداحه خیلی فرصت باهم بودن نداریم .حتی فرصت جواب دادن تماسامو ندارن .یا داره شعر مینویسه یا هیئت دارن یا داره برا مراسمات چراغونی و پرچم میزنه یا داره نذری درست میکنه .خلاصه من با دو تا بچه همه کارام رو هواست عقب میافته .همیشه برا من خسته و شبا بعد هیئت که میشه ساعت یک صبح بعدش تازه میشینه پای تی وی یا تا ۳شعر مینویسه .مریض بشم لباس بخوام فروشگاه بخوام برم خانه تکونی داشته باشم مهمونی داشته باشم هیچ کدوما نیست دیگه با دو تا بچه چیکار کنم بخدا باید تحمل کنم .خانوادشم پر جمعیت همینه ی فرصتم پیش بیاد باید بریم با خانوادش .نه پارکی نه سینمای نه خونه مامانی هیچی هیچی چارش فقط صبره یا جدایی چون مطمئن باشید کنار نمیزارن کمم نمیکنن که مسئولیتاشون بیشترین میشه.
تازه پولم نمیگیره . شغلش ی چیز دیگری همه فکرش همین هیتشونه .و نمیتونه فکرش پی من و بچه ها باشه.
❤️❤️❤️❤️❤️
سلام به همه دوستان ، خانمی که شوهرتون کار جهادی بهتره شما باهاشون تو این مسیر همراهی کنید بعد غیر مستقیم ( از طریق کسی که شوهرتون قبولش داره) بفهمونید که مهمترین کار در اسلام محبت و احترام در خانواده هست .
دوست خوبم صبوری کن شما سنت کمه همه ی زندگی ها مشکل داره مطمئن نباش که همه ی راهها رو امتحان کردی توکل کن به خدا و محکمباش تا جایی که پیش خدا و وجدانت یقین داشتی تمام تلاشت رو برای زندگی کردی بعد فکر جدایی باش و جدایی هم شروع مشکلات بعدی هست
خوشبختی خودت و فرشته ۲ سالت😍 اینقدر ارزش داره که به خاطر کوتاه نیای وتسلیم نشی؛ آدمهایی مثل شوهر شما قلب مهربونی دارن باید ببینید مشکلشون چیه؟ حتما حتماکلاس هنر زن بودن رو گوش بده ( کانال همسران خوب ایتا)
شوهرت هم به یه طریقی کلاس هنر مرد بودن رو میتونه گوش بده عالیه
انشالله که با تلاش میتونی زندگیت رو بسازی ، برات دعا میکنم
❤️❤️❤️❤️❤️
سلام راجع به خانمی که ۲۰ سالشه و آقاش همیشه بیرونه و پی کار جهادی.اگه تو مسجدتون و جای که همسرت میره شماره از روحانی یا بزرگتری که حرفش رو همسرت اثر داره داری تماس بگیر یا رو درو برو مشکلتو بگو و ازشون بخواه به طور نامحسوس با همسرت حرف بزنن و نصیحت کنن انشاالله مشکلت حل شه
❤️❤️❤️❤️
سلام وقتتون بخیر.میخواستم درجواب اون خانومی که همسرشون کارای جهادی میکنن بگم عزیزم من ۱۲ساله ازدواج کردم همسرم مداح بودن وکارای جهادی زیاد انجام میدادن والان طوری مشغولن که خیلی کم میبینمش.اما تنها دلخوشیم همینه که کاربراخداست.شمابازم تنهانیستی امامن تنها هم زندگی میکردم باکلی محدودیت.من واقعادرکت میکنم چون خیلی خیلی سخته مخصوصااگر احساسی وعاطفی هم باشی.منم به فکر جدایی افتادم وچندماه فکر وتحقیق کردم ولی به این نتیجه رسیدم که هدف زندگیم چیه فقط یک مردی بنام شوهر میخوام یااینکه میخوام بشم انسان.فقط میتونم بهت بگم باجدایی خیلی زندگی خوشی منتظرت نیست مخصوصااینکه بچه داری.به خنده بچت وقتی پیش پدرشه نگاه کن ارزش داره.مردم مشکلات زیادی دارن توهمین کانال رو ببین شوهرت خیلی ازاین مشکلاتو نداره.بازم میگم خیلی سخته چون زنهانیازبه همراهی وهمدلی دارن که متاسفانه ماخانومابااینکه ازهمسرامون بدمیبینیم اماپسرامونو همونجوربارمیاریم.سعی کن باهاش حرف بزنی یانامه بنویس براش بگو تابدونه.یابه کسی که ازش حرف شنوی داره بگو غیرمستقیم باهاش حرف بزنه.برات دعامیکنم تااروم بشی🌷
❤️❤️❤️❤️
سلام
روی صحبتم با خانم بیست ساله ای هست که شش ساله ازدواج کرده
یک فرشته دو ساله داره
عزیزم منم موقعیت شما رو داشتم و دارم یعنی کلا ازواجمون تو موقعیت جهادی و بسیجی بود
اصلا به طلاق و جدایی فکر نکن همون دو لقمه غذایی که میخوره آخر شب موقع پخت حدیث کسا بهش بخون خانوادگی بخورید بعد از صرف با شوهرت صحبت کن شما به فاطمه زهرا قسم خوردی خودشم دست شما رو میگیره سعی کنید حدیث کسا تو خونتون چه صوتی چه اینکه خودتون بخونید رواج بدید امیدوارم مشکلتون حل بشه
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#قسمت_شصتو_دو ترس از یک طرف و مستی هم از یک طرف باعث شده بود صمد کارها و حرفهای نامربوط میزد .. هنو
#قسمت_شصتو_سه
با صدایی که از هیجان میلرزید گفتم صمد .. بزار بیاد ..
صمد که معلوم بود مستی از سرش پریده، ابروهاش رو گره داد بیاد که چی بشه؟؟ اصلا واسه چی تا اینجا اومدی؟ بزار برو ..
اشاره کرد به پاکتهای خوراکی و گفت اونها رو هم بردار ببر...
عمدا کمی صدام رو بالاتر بردم و گفتم صمد چرا لجبازی میکنی؟ من باید با صنم حرف بزنم ...
صمد مچ دستم رو گرفت و گفت تو زن داری و صنم هم تازه بیوه ی شوهرش شده ...
با صدای صنم دست صمد شل شد و هر دو به سمت صدا برگشتیم .. صنم دقیقا پشت صمد ایستاده بود و با تعجب گفت صمد... یوسف ... اینجا چیکار میکنه؟؟؟
معطل نکردم و یک قدم به سمتش برداشتم و گفتم صنم ..
لاغر شده بود .. نور زرد فانوس روی صورتش افتاده بود ..
فانوس رو نزدیک صورتم آورد و گفت اینجارو از کجا پیدا کردی؟؟واسه چی اومدی؟
صداش دیگه اون شیطنت رو نداشت .. آروم شده بود .. با حزن گفتم صنم چرا بی خبر رفتید؟ چرا سراغم نیومدی؟
صمد بازوم رو گرفت و گفت به سلامت ..
صنم با صدای لرزون گفت بزار بمونه .. این باز هم طوری رفتار میکنه که انگار من تقصیر کارم ... بزار حرفهاش رو بشنوم ...
با تمام تلاشی که میکرد بی تفاوت رفتار کنه ولی من عشق رو تو چشمهاش میدیدم .. با این حرفش هم فهمیدم اونم حرف واسه گفتن داره..
کنار حوض نشستم و گفتم صمد .. اجازه بده .. یکساعت ما حرف بزنیم ..
صمد پوفی کشید و رو به صنم پرسید بی بی کجاست؟
_تو اتاقش .. شامش رو دادم ... تو برو پیشش منم الان میام ..
صمد دو سه قدم رفت و دوباره برگشت سرش رو آورد کنار گوشم و آروم گفت دقیق یادم نیست چی گفتم ولی نمیخوام صنم چیزی بفهمه .. مخصوصا از زبون تو ..
سرم رو تکون دادم ..
صمد از کنار صنم گذشتنی گفت حرفهاش رو گوش کن و زود برگرد ..
صنم هنوز همونجا ایستاده بود ..
با دست به کنارم زدم و گفتم بیا بشین ببینم کجا رفتی دختر بی وفا...
صنم جا خورد و گفت چی؟ بعد از اینهمه وقت اومدی به من میگی بی وفا ..
نمیخواستم با لج و لجبازی زمان رو از دست بدم .. گفتم باشه .. دختر خوب .. بیا بهم بگو کجا رفتی؟ چرا رفتی؟
صنم روبه روم ، روی زمین نشست و گفت من رفتم چون تو دیگه منو نخواستی.. چون من کاری کردم که از چشمت افتادم .. من .. من شوهر داشتم ، نباید اون روز محلت میدادم .. ولی ..
صداش از بغض لرزید و ادامه داد ولی دلم برات تنگ شده بود .. تو فکر کردی که من زن ناپاکی هستم .. گذاشتی رفتی دیگه به دیدنم نیومدی....
••-••-••-••-••-••-••-••
~JOIN↴🌸{ @azsargozashteha}
••-••-••-••-••-••-••-••
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#پرسش_اعضا ❤️ سلام امیدوارم جواب هاتون باعث آرامشم بشه من 6ساله ازدواج کردم و یه فرشته 2ساله دارم
#پاسخ_اعضا ❤️
سلام در جواب خانمی که گفتن از کرمان هستن وقسمت چپ مغزشون احساس فشار میکنن عزیزم من فکر میکنم شما دچار میگرن شدید ترس به خودتون راه ندید افکار مزاحم را از خودتان دور کنید با روغن بادام تلخ با روغن سیاهدانه سر خودتان را ماشاژدهیدید شبی یک قطره روغن بادام شیرین در بینی بچکانید وسرخود را شبها با کلاه بپوشانید از
سردیجات مثل لبنیات وغذاهای کنسروی شورو پرهیز کنیدهر روز یک قاشق مربا خوری شیره انگور استفاده کنید انشاءالله که هر چه زودتر سلامتی خود را بدست آورید
❤️❤️❤️❤️❤️
سلام
برای اون دخترخانم ک ۹۶ کنکور داشتن
عزیزم حتما و سریع برای معالجه اقدام کنید
ن اینکه بترسید، گاهی درد و ناراحتی با ی قرص رفع میشه ولی نباید صبر کنیم ک دور از جون ریشه کنه
کرمان دکترای مغز و اعصاب زیادن
ولی اون ک من خودم ازشون نتیجه گرفتم و واقعا پزشک دلسوزی هستند خانم دکتر مریم عابدینی مطبشونم کلینیک بعثته
خودشونم بیمارستان شفا نوار مغز میگیرن اگه نیاز باشه
انشاالله ک چیز خاصی نیس و خیلی زود حالتون خوب میشه با توکل ب خدا
ب امید شفای همه بیماران صلوات
❤️❤️❤️❤️❤️❤️
زهرا000:
سلام در رابطه با اون دوستمون که گفتن چند سال سردرد دارن ،،حتما به دکتر مراجعه کنید و ام آر آی بدین حتما نمیخوام شمارو بترسونم اصلا ولی خواهر منم همین سردرد داشت سه سال ،وشوهرش که فامیل هم بود خسیس بود پول نمیداد بره دکتر بعد سه سال وقتی سر دردش شروع میشد چشم چپش قرمز میشد وانحراف پیدا میکرد وبعد چندروز خوب میشد تا اینکه مامانم متوجه شد که شوهرش نمیبردش دکتر وبا پدرم بردنش دکتر وقتی ام آر آی داد یه تومور بزرگ تو سرش بود و دکتر خیلی اعصبانی شد که چرا گذاشتین اینقدر تومور بزرگ شده حالا آوردینش ،،منم تو بیمارستان کار میکردم ام آر آی شو پیش بهترین دکترا بردم ولی همه میگفتن ما عمل نمیکنیم تومور تو نقاط حساس سر نفوذ کرده ممکنه بعد عمل دیگه به هوش نیاد تا اینکه یه دکتر قبول کرد عملش کرد بعد عمل طرف چپ بدن کاملا بی حس شد وچشم خواهرم هم دیگه دید نداشت بماند که چقدر خانواده شوهرش به من حرف زدن که دکتر خوب نبود تقصیر توعه که اینجوری شد ولی من اهمیت ندادم چون همه دکترا ناامید بودن از عمل میگفتن همین جور باشه تا مغزش از کار بیفته بهتر که زیر عمل خدایی ناکرده تموم کنه خواهرم همش ۲۲سالش بود ،،بعد چند ماه شوهرش ولش کرد رفت دیگه بهش سر نزد وخرجی نداد وتقاضا طلاق کرد و گفت بااین نمیتونم زندگی کنم خدا ازش نگذره خواهرم افسردگی گرفت ولی بازم تلاش کردیم خودمون ،،از همکارام سراغ گرفتیم یه بازتوانی خوب پیدا کردیم وبا خواهر بزرگم ودوتا داداشام تقسیم کردیم روزهای هفته رو وبردیمش بازتوانی خدارو شکر راه افتاد الان کارای شخصی خودشو انجام میده وخیلی بهتر ولی افسردگی هنوز باهاش وقتی اسم شوهرش میاد حالش بد میشه ،،،ببخشید طولانی شد ولی دوست عزیز حتما به خودتون برسید برید دکتر تا دیر نشده خدای ناکرده ،،
❤️❤️❤️❤️
سلام عزیزی که در قسمت سرش فشار احساس میکنه، منم چند وقت پیش کرونا گرفتم البته خانوادگی اول همسرم گرفت من خیلی نگران شدم و فشار روم بود بعداز مدتی احساس کردم فشار زیادی تو سر هست طوری که شبا نمیتونستم درست بخوابم فکر میکردم الان سکته مغزی میکنم بعداز مدتی رفتم دکتر تمام آزمایشات قند و چربی دادم گفت مشکلی نداری و نرماله اما همچنان فشار سرم بود خیلی نگران بودم گفتم نکنه طوموری چیزی تو سرمه رفتم متخصص مغز و اعصاب همونجا ازم نوار مغز گرفت و سی تی اسکن کردن ،گفت همه چی خوبه فقط عصبیه...فشار عصبی باعث این فشارهاست. الان بهترم اما وقتی عصبی میشم دوباره به سرم فشار میاد اما دیگه استرس ندارم که مشکل خاصی باشه . شماهم برو بررسی کن خیالت راحت شه. انشاالله که چیزی نیست ☺️
❤️❤️❤️❤️❤️
سلام در رابطه بامادرشوهری ک عروسشون بهشون زنگ نمیزنه.عزیزم شما خیلی مهربون ودوست داشتنی هستی ولی(با توجه ب تجربه خودم میگم)شاید عروست فک میکنه بخاطر نوت داری این کارارومیکنی مثلا میخاد ب اصطلاح شماروازسرش واکنه پیش خودش میگه(معذرت میخام)عجب سیریشیه توچکارداری بچم چطوره من چطورم یامثلا میگین خریدمیکنم میبرم شاید دوس داره خودشون ب انتخاب خودشون برن خرید درکل باشمادشمنی نداره شمابهش زنگ نزن اون فک میکنه اگه کم محلی هم بکنه میری سراغش خودتا کوچیک نکن عزیزم ولی بخاطر پسرتم باهاش لج نکن تازه زایمان کرده حس جدیدپیداکرده عادی ک شد میاد سراغت ی چیز دیه هم این ک شاید شیرش کمه یا مشکلات بعدزایمان نمیخاد شمابفهمی بالاخره باخودشـمیگه مادرشوهر دیه ی چی میگه مادرشوهرمن این طوربود آخه هی میگف شیرت کمه شیرخشک میخریوپد ازرومحبت البته ولی نمیفهمید من چ حالی میشم وقتی این کارومیکنه دلم میشکست یکم بهش فرصت بده خودشاپیداکنه
البته سوء تفاهم نشه منم مادرشوهرم باهم زندگی میکردیم اینطور بود هی میومد درمیزد نمیزاشت توحال خودم باشم
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#بخش_نهم شیرین کمی سکوت کرد و رفت تو فکر، بعد از چند دقیقه سکوتو شکوند و گفت باشه پس فردا بریم دنب
#بخش_دهم
زود سوار ماشین شدم و با سرعت از اونجا دور شدم حتی خودمم خودمو نمیشناختم
انقدر خودمو غرق عشق و خوشبختی میدیدم که پدر و مادر و تمام کسمو به همین زودی فراموش کردم.
چند متر بیشتر نرفته بودم که پامو رو پدال ترمز گذاشتم و وایسادم، انقدر سرعت داشتم که با ترمز گرفتن ماشین بوی لاستیک به هوا پیچید..
چند دقیقه همونجا وایسادم، کمی که آرومتر شدم به ساعت نگاه کردم.. باید زودتر میرفتم محضر، دوباره حرکت کردم
به محضر که رسیدم شیرین با صدای بلند گفت تو کدوم گوری بودی؟ من اینجا منتظر تو نشستم..
من این اخلاقشو به حساب انتظار گذاشتم و به دل نگرفتم، با خنده دسته گل و تقدیمش کردم و با خوشرویی گفتم چقدر خوشگل شدی خانمی..
شیرین بدون خنده دسته گل و با حرص از دستم گرفت و دوشادوش هم راه افتادیم رفتیم نشستیم.
دوستامون با دیدنمون شروع به دست زدن کردن، قبل از خطبه عقد شیرین مهریه شو بازگو کرد، یه مهریه سنگین تعیین کرده بود
آروم بغل گوشش گفتم عشقم چه خبره؟
با خنده گفت حالا کی داده کی گرفته؟ مگه قراره منو طلاق بدی که انقدر از مهریه ترسیدی؟!
گفتم نه زبونتو گاز بگیر.. طلاق چیه..
لباشو برای من آویزون کرد و گفت حالا اگه ناراحتی کمترش کنم؟
با غرور گفتم نه چرا کمتر کنی.. مام که قرار نیست از هم جدا بشیم و به قول خودت کی داده کی گرفته..
رو کردم به عاقد و گفتم آقا لطفا خطبه عقد و بخون.
بعد از خطبه عقد من و شیرین زن و شوهر شدیم... از خوشحالی تو پوست خودم نمیگنجیدم.
بعد از محضر برگشتیم خونه، دیگه زندگیمون باهم شروع شد.
چند وقت که گذشت انگار عشق شیرین نسبت به من کم و کمرنگتر شد، من فکر میکردم شیرین منو تو اولویت اول زندگیش بزاره ولی متاسفانه برعکس شد...
قبل از ازدواج شیرین منو معاون خودش کرده بود ولی بعد از عقد گفت بهتره معاون نباشم تا باهم دچار مشکل نشیم، منو گذاشت تو همون سمت حسابدار ساده..
چند ماه از عروسیمون گذشته بود که یه روز شیرین با ناراحتی یه برگه روبروم انداخت و گفت: تحویل بگیر آقا... از چیزی که میترسیدم به سرم اومد..
با تعجب گفتم این چیه؟ از چی میترسیدی؟
با صدای بلند گفت ثمره کار توعه..
دهن به دهن نشدم و برگه رو از رو زمین برداشتم با دقت خط به خط خوندم، از ته دل خندیدم ولی بلند شدم و گفتم مرسی عشقم مرسی که این خبر خوبو برام آوردی..
گفت چی مرسی پرسی... من این بچه رو نمیخوام و باید سقط بشه..
گفتم مگه الکیه سقط بشه... من این بچه رو میخوام...
برای اولین بار با شیرین با صدای بلند حرف زدم با عصبانیت گفتم ببین شیرین.. تا حالا هرچی گفتی گفتم چشم ولی از این بچه نمیگذرم و باید نگهش داری.. فهمیدی چی گفتم؟
شیرین روبروم وایساد و گفت تو صداتو برام بالا نبر!
گفتم باشه بالا نمیبرم ولی دارم میگم من این بچه رو میخوام...
صدامو آرومتر کردم و گفتم عشقم این بچه ثمره عشقمونه...
گفت کدوم عشق...؟ از چه عشقی حرف میزنی؟!
باز هم این حرفو به حساب عصبانیتش گذاشتم ولی نمیخواستم بیشتر از این عصبانی بشه و دست به کاری بزنه که نباید بزنه، بخاطر همین چیزی نگفتم.
از اون روز تقریبا هرشب میگفت باید بچه رو بندازیم منم هربار سعی میکردم آرومش کنم....
••-••-••-••-••-••-••-••
~JOIN↴🌸{ @azsargozashteha}
••-••-••-••-••-••-••-••
#پرسش_اعضا ❤️
سلام به همگی یه سوال داشتم میخواستم ببینم برای خوب شدن افتادگی رحم باید چکار کرد اخه من یه دختر ۸ ساله دارم و میخوام دوباره باردار شم اما هم کیست دارم و هم افتادگی رحم که دو سه ماهه متوجه شدم کسی هست که با وجود این مشکلات باردار شده باشه و ایا افتادگی رحمم که شدتش تقریبا زیاده قابل درمانه و برای بارداریم ممکنه باعث مشکل بشه یا نه؟کسی دکتر طب سنتی خانم که واقعا کارش خوب باشه تو مشهد میشناسه بهم معرفی کنه؟
❤️❤️❤️❤️
سلام و خسته نباشید
لطفا سوال منم بذارید 🙏🙏
من یه لباسی خریدم که زود لکه میگیره حتی یک قطره اب هم میریزه رو لباس لکه میشه کلافه شدم دیگه
لکه ها اصلا پاک هم نمیشن ماشین لباسشویی هم میندازم با دست هم میشورم اصلا لکه ها ازبین نمیره تازه هم هست حیفم میاد دور بندازم تو گوگل هم هرچقد سرچ کردم چیزی نیاورد لطفا خواهشا اگر کسی چیزی میدونه راهنماییم بکنه
یه چیزی بگید که بزنم لکه هاش بره و زود به زود لکه نگیره لکه هم لکه چرب یا خون و ....نیست یکی دو قطره اب چکیده رو لباسم دیگه هرچقد میشورم نمیره 😬😬😬😬رنگ لباس داره میره از بس شستم ولی لکه نهههه
اگر کسی چیزی میدونه ممنون میشم اگه راهنماییم بکنه
❤️❤️❤️❤️❤️
سلام خانم ها کار در منزل در قم سراغ ندارین . گرفتاری ها زیاده . بگین شاید مشکل منم حل بشه . موقعیت کار در بیرون ندارم.
خانمی که گفتی تیشرت اتو میکنین در کجا هستین توی بقیه شهرها هم شعبه داره ؟
❤️❤️❤️❤️❤️
شهید محمد دلجو:
سلام اگه امکان داره مطالب منم داخل گروه بگذارید
ممنون بابت این گروه. برادری دارم الان 12 سال بیماری عصبی داره خیلی اذیت می کنه پدر ومادرم هر دفعه بردیم بیمارستان بستری کردی خوب شده دوباره داروها تغییر می ده دکتر دوباره بیماریش بر می گره الان 10 روز هست بردیم بیمارستان ابن سینا شیراز بستری کردیم گفتن بیمارستان خوبیه دکتر گفتند دو قطبی داره هیچ اطلاعاتی در مورد این بیماری ندارم برادرم ی دختر داره خیلی بی قرار پدرش هست اگه دوستان اطلاعاتی در مورد این بیماری و بیمارستان دارم برام بفرستید
ایدی ادمین 👇🏻🌹
@habibam1399
••-••-••-••-••-••-••-••
~JOIN↴🌸{ @azsargozashteha}
••-••-••-••-••-••-••-••
#نکته 🌹✅
همیشه همه چیز رو نمیشه فریاد زد! ماشین جلویی خیلی آهسته میرفت، و با اینکه مدام بوق میزدم، به من راه نمیداد.
کم کم داشتم خونسردیم رو از دست میدادم که ناگهان چشمم به نوشته کوچیک روی شیشه عقبش افتاد: "راننده ناشنواست، لطفا صبور باشید!" دیدن این نوشته همه چیز رو تغییر داد. بلافاصله آروم گرفتم، سرعتم رو کم کردم و چند دقیقه با تاخیر به خونه رسیدم، اما مشکلی نبود.
توی بقیه راه با خودم فکر کردم اگر اون نوشته پشت شیشه نبود، من باز هم صبوری به خرج میدادم؟
راستی چرا برای صبوری و بردباری در برابر مردم به یه نوشته نیاز داریم؟ اگر مردم نوشتههایی روی پیشونی خودشون بچسبونن، با اونها صبورتر و مهربون خواهیم بود؟
نوشتههایی مثل کارم رو از دست دادم، در حال مبارزه با یه بیماری سخت هستم، توی خونه با همسرم مشکل دارم، عزیزی رو از دست دادم، احساس غم و افسردگی میکنم، در شرایط مالی خیلی بدی قرار دارم، بعد از سالها درس خوندن هنوز بیکارم و شغل درست و حسابی ندارم، توی خونه از بیماری نگهداری میکنم، و صدها نوشته دیگه شبیه همینا.
باید قبول کنیم که همه، درگیر مشکلاتی هستن که ما چیزی ازشون نمیدونیم. بیایم نوشتههای نامرئی همدیگه رو خوب درک کنیم، و با مهربونی به هم احترام بذاریم. همیشه همه چیز رو نمیشه فریاد زد …
••-••-••-••-••-••-••-••
~JOIN↴🌸{ @azsargozashteha}
••-••-••-••-••-••-••-••
#قسمت_پنجاه
"عباس"
از مریم که خداحافظی کردم دلم میخواست برگردم پیشش ولی کاری بود که شروع کرده بودیم .. میدونستم از پنجره نگاهم میکنه ولی شرم کردم برگردم و نگاهش کنم .. ماشین رو روشن کردم و با سرعت دور شدم ..
جلوی خونه ی نرگس نگه داشتم .. چهره ی مریم برای یک ثانیه هم از جلوی چشمهام کنار نمی رفت.. نرگس با چادر جلوی در بود.. تعارفم کرد که بنشینم .. یک لحظه نگاهش کردم .. زشت نبود ولی مریم نبود.. هیچ کس به نظر من ، به زیبایی مریم نبود .. از فشار ناراحتی سبیلهام رو میجویدم .. اگر همینطور کنار هم مینشستیم تا صبح هم کاری نمیتونستم انجام بدم ..
بهش گفتم چادرش رو برداره و...
حس بدی تمام وجودم رو گرفت .. لحظه به لحظه با مریم مقایسه اش میکردم .. دیگه نمیتونستم بمونم .. سریع دوش گرفتم .. دعا کردم همین ماه باردار بشه .. یک لحظه فکر کردم مبادا تو تنهایی بترسه و اگه حامله بشه ، بچه ام رو سقط کنه .. بهش گفتم در رو ببنده و از خونه زدم بیرون ..
نمیدونستم وقتی با مریم رو در رو شدم چکار کنم و چه حرفی بزنم ..
در رو که باز کردم ، مریم روی کاناپه دراز کشیده بود .. بدون اینکه برق رو روشن کنم نزدیکش شدم .. چشمهاش بسته بود ولی از طرز نفس کشیدنش فهمیدم بیداره...
کنارش رو زانو نشستم و سرم رو نزدیک گوشش بردم و گفتم مریم گلی .. اینجا نخواب بدن درد میگیری ، بلند شو بریم روی تخت بخواب ..
دستم رو بردم سمت موهاش که یهو از جا پرید و گفت بهم دست نزن ..
دستم رو بردم عقب و گفتم باشه .. باشه چشم ..
مریم با صدای لرزون گفت عباس.. تا وقتی که .. اون زن تو زندگیت هست و کنارش میمونی حق نداری به من دست بزنی .. به هیچ عنوان ...
میدونستم الان حالش خوب نیست و بهش حق میدادم .. بلند شدم کمی عقب رفتم و گفتم اون زن تو زندگی من نیست فقط یه وظیفه داره ، انجام که داد میره پی زندگیش ولی تو نفس منی مریم.. تا هر وقت که بگی نزدیکت نمیشم ..
به سمت اتاق خواب میرفتم که دوباره برگشتم و از پشت از سرش بوسیدم و گفتم فقط یه بوس رو اجازه بده که اگه اونم بگیری عباس میمیره ..
صدای آهسته ی گریه اش ، خنجری بود توی دلم ...
از همون شب ، مریم تمام سعی اش رو میکرد که بامن هم صحبت نشه .. قبل از آمدن من غذاش رو میخورد و صبحها تا من از خونه خارج نمیشدم از خواب بیدار نمیشد ..
طبق قراری که داشتیم یک روز در میان پیش نرگس میرفتم ..
.. تو این مدت نرگس از بدبختیهایی که تو زندگیش دیده بود برام تعریف میکرد و منم هر از گاهی براش دردودل میکردم ....
https://eitaa.com/joinchat/1073086497C706b877c24
داستان زندگی مریم و عباس👆🏻🙈😍
جنجال کرده تو کل ایتا😍
فقط در کانال سوم ما💪🏻😍👆🏻
#تموم_شده 😌برید کامل بخونیدش❤️
#پاسخ_اعضا ❤️
سلام درجواب خانمی که گفتن کیست دارن وافتادگی رحم من خودم 10سال پیش برای افتادگی عمل کردم
اما الان با طب اسلامی راحتتر میشه درمانش کرد
با ژل رحمی آنیتا که هم از بین برنده ی کیست هست هم برای افتادگی رحم کلا مشکلات رحمی خوب هست اگه تونستن اینو تهیه کنن خوب میشه، این دارو پاکسازی رحم انجام میده عالیه
❤️❤️❤️❤️
سلام تو کانال بعضی خانوما از همسراشون گله مند بودن به خاطر کار جهادی ومداحی و...نمیدونم چرا انسا ن نعمتی خدا بهش میده به چشمش نمیاد چرا به این فکر نمی کنید خدایی نکرده اگر همسرتون دچار بیماری بشه مجبور باشه یک سر خونه باشه شما به خانوم هایی فکر کنید این مشکلات رو دارن همسر شما خدای ناکرده جای بدی نمی ره این خودش یه نعمت من خودم آرزو داشتم همسر سالم بو د شب ها فقط برمیگشت همه اش استرس دارم اگه امشب دیگه داروس جواب نده دیگه نتونه رو پای خودش باشه چه خیلی عذاب میکشم همسرم هنوز جوان هستن پنج ساله که بیمار شدن هرروز هم یه توانایی شو از دست میده بعضی روز ها حتی نماز هم نمی خونه تورو خدا همه برای پیداشدن یه راه علاج یه صلوات بفرستین وهرکس من به یادش اومد برام دعا کنه چون واقعا کم آوردم 🙏🙏🙏
❤️❤️❤️❤️❤️
خدمت اون آقایی که برادرشون رو توی بیمارستان ابن سینا شیراز بستری بوده...
آقای عزیز شما به مطب خصوصی روانپزشک ویا متخصص اعصاب مراجعه کنید هر چند هزینهاش خیلی بیشتره ولی قطعا بیماری برادرتون رو با دارو کنترل میکنه اگر که هزینه براتون مهم نیست
میتونید
دکتر رابرت فرنام که از روانپزشکای معروف شیراز هستن مطبشون هم زند ساختمان پزشکی کیمیا طبقه چهار واحد پنج هستش مراجعه کنید که اگر اینترنت بزنی متوجه میشید از عملکردشون
❤️❤️❤️❤️❤️
سلام خدمت اون عزیزی که گفتن لباس خریدن و زود لکه میشه
صابون رو رنده کنن با اب جوش و لباس رو بزاربد تو این مخلوط
یه نیم ساعت باشه و بعد با صابون بشورید پاک میشه
❤️❤️❤️❤️
باسلام وخداقوت
از صمیم دل ازتون ممنونم .انسان عاقل کسیه که از تجربه دیگران استفاده کنه ما فرصتی برا تجربه کردن نداریم خدا بهتون خیر بده انشالله که زمینه رو هموار کردید تا از تجربه دیگران بهره ببریم .
در مورد خانمی که همسرشون مداح وفرصتی ندارن برا خانواده ش .ای کاش همسر بنده هم در راه خدا بود واصلا فرصت نداشت برا ما مثل شهدا (البته همسر ایشون اولویت بندی ندارند وگرنه خانواده در راس قرار داره )
خدا رو شاکر باشید همسر بنده اعتیاد دارن سه تا بچه کوچیک دارم یه اتاق جدا داره که حتی گاه ماهی یکبار هم پیش ما نمیان .
خییلی از نظر عاطفی اذیتم وحس خلا دارم
دوستان اگه برای این حس کمبود عاطفه راهکار دارن ممنون میشم راهنمایی کنن
❤️❤️❤️❤️❤️
سلام برای اون خانمی که رو لباسشون لکه داره و پاک نمیشه بگین سیف قرمز بگیرن بزنن روی لکه چند ساعتی باشه بندازن تو ماشین لباسشویی با آب صابون بشورن انشالله لکه از بین میره 🌹🌹
❤️❤️❤️❤️
سلام،برا خواهری که برادرش بیماری عصبی داره،یه دکتر هست بنام عتیق،خیلی دکتر خوبیه چن نفرو،میشناسم دو قطبی بودن با داروهای این دکتر خوب شدن،مطبش چار راه گمرک،باسکول نادر،شماره مطب همعتیق
071 3232 3468 تلفن همراه
❤️❤️❤️❤️
سلام در مورد این خانمی که سردرد دارن تو شهر کرمان هستن خانم دکتر صدیقی متخصص مغز و اعصاب خیلی تو کرمان کارش خوبه البته نوبت دهیش خیلی سخته چون مریض زیاد دارن و البته راضی . ادرسشون هم بلوار کوثر خیابان شفا مجتمع شفا . میتونن تو اینترنت سرچ کنن در موردشون
❤️❤️❤️
سلام
اون شخصی که گفتن کار در منزل که در قم هم باشه سراغ ندارین
من یه کانال دارم
معرفی میکنم همه کار هایی هم که داخل این کانال قرار میدن در قم هست امیدوارم براشون مفید باشه 👇👇👇
کار در منزل شماره 5 :
ثبت نام محدود از عزیزانی که توانایی تولید آویشن و نعنای ارگانیک و تمیز در منزل دارند،اولویت با افرادی که زودتر ثبت نام کنند.
مکان ثبت نام : قم پردیسان، مرکز خدمات حوزه، معیشت، حاج آقای بهمن
لطفا فرم ثبت نام را گرفته و در اسرع وقت ثبت نام خود را قطعی کنید.
گروه کارآفرینی شهیدین :
https://eitaa.com/joinchat/516620291C831af744d4
❤️❤️❤️❤️❤️
سلام درباره خانمی که افتادگی رحم دارن،من خودم با وجود افتادگی رحم بچه ی دوم رو بدنیا آوردم،درد داشتم وکمی سخت بود
بخصوص نشستن و پاشدن،من تمام کارهای خونم و رسیدگی به پسر چهارساله رو خودم انجام میدادم،البته کار سنگین مثل خونه تکوني عید انجام ندادم،ولی خواهرم هم کیست داشت هم افتادگی رحم ناخواسته باردار شد،بيشتر دراز کشیده بود و نمی تونست کار کنه
شما هم حتما تحت نظر دکتر باش
❤️❤️❤️❤️
سلام خدمت همه دوستان وادمین محترم ، در جواب عزیزی که برادرشون مشکل عصبی به نام دوقطبی دارن وشماره تلفن خواسته بودن توگوگل سرچ کنید واسم بیماریتون رو بنویسید ، اطلاعات خوبی بهتون میده وبااین شماره تماس بگیرید (۲۶۱۵۹۴۸۳-۰۲۱)
#پرسش_اعضا ❤️
سلام چند روزه چالش بزرگی برای من پیش اومده که واقعا نمیدونم چیکار کنم
ماه پیش آقایی با پسر و دختر دوقلو حدودا هشت ساله همسایه ما شدن
این آقا شغل رده بالایی داشتن و ظاهر و رفتار بسیار بسیار موجه!
یه روز اومدن جلوی در و شروع کرد به تعریف از زندگیش که همسرشو از دست داده و نگهداری از بچه ها براش سخته و هیچ دوست و آشنایی نداره و از پرستار خاطره بدی داره و نمیتونه اعتماد کنه و این مدل صحبت ها
که منو همسرم به ایشون پیشنهاد دادیم زمانی که سرکاره و بچه ها خونه تنهان میتونن بیان خونه ما یا ما هرازگاهی بهشون سر میزنیم که چیزی نیاز نداشته باشن و ایشون هم قبول کردن
این ارتباط کم کم قوی تر شد طوری که روتین زندگی من شده بود صبح بعد از بلند شدن برم بچه هارو بیدار کنم و بیارم پایین صبحانه بدم و به درس و مشقشون رسیدگی کنم و بعد هم ناهار تا وقتی پدرشون بیاد
اما دقیق بخوام بگم صبح دوازده روز پیش این آقا با همسرم تماس گرفت که من امشب خونه نمیام و اگر اشکالی نداره مراقب بچه ها باشید و ما هم قبول کردیم اما شب پیام داد که ممکنه کارش دو شب یا بیشتر طول بکشه و بعد هم گوشی رو خاموش کرد و تا امروز جواب نداده
ناگفته نمونه بچه ها، بچه های مستقل و خوبی هستن و اذیتی برای من ندارن ولی به هر حال مسئولیت داره و از طرفی نگران پدرشون هستیم.
چندین بار خواستم با پلیس تماس بگیرم اما همسرم منصرفم کرد و الان شدیدا نیاز به همفکری بقیه داریم چون هیچ فکری به ذهن ما نمیرسه و واقعا نمیدونیم باید چیکار کنیم و از کجا شروع کنیم
و اینکه خودشون به احتمال زیاد صاحبخونه هستن چون خودشون گفتن ممکنه کارش بیشتر طول بکشه همسرم مخالفه به پلیس زنگ بزنیم
این طفلکی ها فقط یه مادربزرگ پیر دارن که هوش و حواس درست حسابی نداره.
ایدی ادمین👇🏻🌹
@habibam1399
••-••-••-••-••-••-••-••
~JOIN↴🌸{ @azsargozashteha}
••-••-••-••-••-••-••-••
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#قسمت_شصتو_سه با صدایی که از هیجان میلرزید گفتم صمد .. بزار بیاد .. صمد که معلوم بود مستی از سرش پر
#قسمت_شصتو_چهار
از تعجب حرفهایی که میزد چشمهام گرد شده بود گفتم صنم .. من نیومدم چون نمیخواستم باز گناه کنم .. چون وقتی تو رو میدیدم اختیار عقلم رو از دست میدادم .. قسم خوردم نیام تا روزی که طلاقت رو بگیری .. اومدم .. اومدم بهت مشتولوق بدم که یعقوب راضی شده ولی تو نبودی .. همه جا رو گشتم .. حتی به روستاتون هم رفتم .. کوچه به کوچه ی محله رو میگشتم بلکه یه نشونی ازت پیدا کنم ... تو چطور تونستی .. این فکر رو در موردم بکنی ؟ فکر نکردی شاید برای من اتفاقی افتاده .. میومدی حجره یا خونه ... خبر میدادی کجایی لعنتی .. میدونی من چه عذابی کشیدم تو این مدت ...
صنم با پشت دست اشکهاشو پاک کرد و گفت اومدم .. وقتی دو هفته ازت بی خبر موندم به بهانه ی حموم از خونه زدم بیرون و اومدم خونتون...
از لبه ی حوض بلند شدم و دقیقا روبه روی صنم روی زمین نشستم و گفتم اومدی خونه ی ما؟؟ یعنی رفتی داخل خونه ؟؟
صنم آب بینیش رو بالا کشید و گفت جمعه اومدم که خونه باشی .. در زدم .. سلطانعلی در رو باز کرد .. گفتم آقا یوسف رو خبر کن .. رفت و چند دقیقه بعد با مادرت برگشت ..
مادرت به من گفت زن هرزه ی بی اصل و نسب .. گورت رو گم کن .. چرا دست از سر زندگی پسرم برنمیداری ..
خواستم برگردم و روز دیگه به حجره بیام .. ولی لحظه ی آخر مادرت دستم رو گرفت و گفت یوسف داره زن میگیره ، یه دختر خوشگل و با خانواده .. اگه دوسش داری برو گم و گور شو بزار یوسف هم خوشبخت بشه .. به این دختر دل داده .. حرفهامون رو زدیم و نشون کرده ی هم هستند .. نیا و فکرش رو بهم نریز...
+مادرم گفت .. گفت من نشون کردم ؟؟
باورم نمیشد مادرم باعث این همه عذاب من شده ..
صنم چشمهاش روی هم گذاشت و گفت دروغ که نگفته .. مگه زن نگرفتی بی وفا؟؟
اشکهام روی صورتم ریخت و با شرمندگی گفتم صنم .. اونموقع نگرفته بودم .. سه ماهه زن گرفتم چون .. از تو عصبانی بودم .. از اینکه خبری بهم نداده رفته بودی..
صنم آه بلندی کشید و گفت دیگه تقدیرمون این بوده.. تو زن گرفتی و منم گرفتار یعقوب شدم ...
بلند شد و گفت زودتر برو که اینجا موندنت گناهه.
از پایین دامنش گرفتم و گفتم یعقوب مرده... چهار ماه دیگه تو میتونی شوهر کنی .
منم زن دارم ولی تو قلبم فقط تو هستی صنم.. تو فکرم فقط تویی صنم .. حتی اگر بزرگترین گناه دنیا هم باشه.. دیگه نمیزارم بینمون فاصله بیفته..
صنم با تعجب پرسید یعقوب مرده؟؟ کی مرده؟؟ دو روز پیش ، صمد رفت سراغش تا طلاقم رو بگیره.. میگفت که حالش خوبه.
وقتی دیدم صنم نمیشینه ، منم بلند شدم وگفتم عمرش تموم شده بود حتما، چه بدونم مرد مرتیکه عوضی..
صنم موهاش رو زیر روسریش فرستاد و گفت خب یعقوب مرده ، که مرده، تو زن داری چشم براهته....
••-••-••-••-••-••-••-••
~JOIN↴🌸{ @azsargozashteha}
••-••-••-••-••-••-••-••
#نکته_ی_روز 🌱🌷
••-••-••-••-••-••-••-••
~JOIN↴🌸{ @azsargozashteha}
••-••-••-••-••-••-••-••
#دردو_دل_اعضا ❤️
سلام
در جواب خانومی که همسرشان اهل کارهای جهادی هستن.
بنده هم همسرم در همچین فضائیه و هر روز تقریبا. آخرین باری که دو سه روز وقت ایشون برای خونواده باشه برمی گرده به روزای اولی که کرونا اومده بود و همه چیز تعطیل بود که خیلی زود وضعیت تغییر کرد و دنبال کمک به کادر درمان در شرایط کرونا بودن.
ضمنا ما ۸ساله ازدواج کردیم و منم دو تا بچه دارم.
اذیت شدم. از بارداری اولم فشار کاری همسرم شروع شد و ادامه داره. توی بارداریم خیلی حالم بد بود و تنها هم بودم. توی شهر غریب کسی رو نداشتم. همسرم برام زحمت می کشید مراقبت بود اما تا حالم از وضعیت بحرانی در میومد و می تونستم از پس خودم بر بیام می رفت. توی دلم میگفتم آخه من فقط یه کم بهترم، و از لحاظ روحی واقعا احتیاج داشتم که باشه.
بعد از به دنیا اومدن بچه هم شرایط جسمی واقعا سخت، در کنار سختی بچه اول، در کنارش نی نی پر زحمت من و همچنان حجم کاری بالای همسرم. شبا خونه بودن که بخش زیادیش با تلفن و تماس کاری می گذشت. (هنوزم که هنوزه نسبت به تماس تلفنی و رابطه شون با یکی از دوستان شون توی دلم اکراه دارم آنقدر که این تماس ها زیاد اذیتم می کرد)
به حدی خود داری می کردم که تا چند ماه بعد زایمان هم ایشون متوجه اذیت شدن من نبودن . من دچار افسردگی بعد زایمان شدم به همراه یک سری مشکلات جسمی. طول کشید تا وضعیت جدیدم و ریشه اش رو بفهمم اما با ایشون صحبت کردم.
خیلی مهمه که توی صحبت کردن همراهی کنید با علایق و خواسته های طرف مقابل تون و موجه صحبت کنید و انتظار نداشته باشید حساسیت های شما حساسیت های ایشون هم باشه, اما این حق رو برای خودتون بدونید و بیانش هم کنید که اگه از من توقع همراهی در فعالیت هات رو داری منم توقع همراهی در نیازهام رو دارم.
مهمه به هم نریزید(به معنای بحث و دعوا کردن) اما مهمه بدونن به هم ریختید(از جهت نیاز شما به حضور و توجه ایشون). مهمه همسرتون بدونه برای اینکه به کارهاش برسه شما دارید از خود گذشتگی میکنید. مهمه بدونن مثلاً دست تنها فلان کار رو کردن براتون سخته یا تنها فلان مهمونی رو رفتن رو دوست ندارید و به خاطر اون کوتاه میآید اما اصصصلا منت نذارید سرش و بفهمه اینا از محبت شما بهش و از خود گذشتگی شماست.
الان همچنان فعالیت های همسرم بالاست و بلکه بیشتر شده اما حمایت هاش توی وقت هایی که میتونن بذاره و کیفت شون به شدت بالا رفته. از فعالیت های فرهنگیش کم نکرده اما من رو و توجه و کمک به من رو به شدت در زندگیمون پررنگ کرده. نمیگم خیلی رویایی هستیم. هنوزم دلگیر میشم و یه جاهایی به مشکل می خورم. کم میارم ولی دوسش دارم ازش راضی ام و خدا رو به خاطر همچین همسری شکر می کنم چون اول از همه راه و فعالیتش رو قبول دارم و امیدوارم تحمل این سختی ها مورد توجه امام زمانم باشه(جدی و بدون شعار میگم. این برام یه دلگرمیه) و دوم اینکه میدونم که دوسم داره و من براش مهم هستم ( حالا هرچقدر هم که غر میزنم پیش خودم و گاهی خودش).
یه چیز دیگه که به تحمل من کمک میکنه یادآوری زندگی بزرگانی چون شهید بهشتی و شهدای دفاع مقدس و شهید عزیز سردار سلیمانیه. اگه ما گلایه کنیم پس همسران اونا چی بگن؟ یا اشخاص نظامی و بعضی شغل های دیگه که ماه به ماه همسرشان رو نمی بینن. خلاصه یه سری باید توی این عرصه ها حضور داشته باشن. البته تا جایی که می تونن و مقدوره باید متوجه خانواده هم باشند. قطعا خانواده از اولویتهاست.
از دعاهای افزایش محبت بین زن و مرد حتتتتما استفاده کنید.
خدا یارتون.
••-••-••-••-••-••-••-••
~JOIN↴🌸{ @azsargozashteha}
••-••-••-••-••-••-••-••
#پرسش_اعضا ❤️
سلام و وقت بخیر به دوستان گلم❤️
من میخواستم روسری بیارم و از طریق کانال مجازی بفروشم ولی تجربه ندارم و طریقه تبادل و این جور چیز ها رو نمیدونم , دوستانی که در این مورد تجربه ای داشتن و یا چیزی میدونن خواهشا خواهرانه کمکم کنند.
ممنون🌹❤️🤗
❤️❤️❤️❤️❤️
سلام وقت بخیر لطفا سوال منو هم تو کانالتون بزارید ، خانم ۱۹ ساله هستم یه مدتی هست موهام شوره چرب می دن شدیدن هم پوست سرم خارش داره و موهام هم کمی ریزش داره ،دکتر هم بردم شامپو ضد شوره داد ولی فایده نداره،واقعا دیگه خسته شدم دوستانی که تجربه دارن لطفا راهنمایی کنن که چیکار کنم خوب شم.ممنون از لطفتون
❤️❤️❤️❤️❤️❤️
سلام میشه از اعضای خوبتون بپرسید که آیا تا حالا سابلیمینال گوش کردن و ازش نتیجه گرفتن؟و بهش اعتقاد دارن؟ چون من یک آزمون مهم دارم با این حال که خیلی خوندم میخواستم سابلیمینال گوش کنم اما ترسیدم بر عکس جواب بده
❤️❤️❤️❤️❤️❤️
سلام مادرشوهر من چند سالیه مدام افت دهان میزنه خیلی دکتر رفته فایده نداشته میبینی یهو چند تا با هم میزنه چیز گرمی هم اصلا نمیخوره اگه کسی راه حلی میدونه بگه خیلی براش ناراحتم
❤️❤️❤️❤️❤️❤️
سلام ادمین جان توروخدا سوال منم برارپسرم سه سال وهفت ماهشه هیچی نمیخوره دکترم بردم زیاد فایده نداشت یعنی درطول روزشاید دویا سه قاشق غذاش باشه خیلی هم لجبازه یه سره بهانه میگیره قبلا خیلی خوب بود الان حتی میوه هم نمیخوره اوایل پاییز چکاپم ازش گرفتم خدارو شکر مشکلی نداشت لطفاً کمکم کنید ممنون
ایدی ادمین 👇🏻🌹
@habibam1399
باتجربه ها لطفا راهنمایی کنید🙏🏻🌹
••-••-••-••-••-••-••-••
~JOIN↴🌸{ @azsargozashteha}
••-••-••-••-••-••-••-••
#دردو_دل_اعضا ❤️
سلام
من دلم خونه چند ساله که آتیش تو جونمه آروم نمیگیرم
منو خانومم با هزار بدبختی که بود بعد ۸ سال بچه دار شدیم انگار دنیا رو بهم داده بودن
همسرم آدم پرانرژی مهربونی بود
زمانی که باردار شد دیگه از زندگیمون نگم براتون
ما بچه که نداشتیم حسادت میکردن وقتی فهمیدن زنم باردار شده از حسادت منفجر میشدن چون من تو فامیل دشمن زیاد دارم
همیشه بقیه رو مسخره میکردم که آدم عشق داره چرا خیانت میکنه قضاوت میکردم تا گریبان خودمو گرفت
منشی دفترم خیلی بهم ابراز علاقه میکرد اما من انقد زنمو دوس داشتم که توجه نمیکردم تا اینکه یه روز ازم مشورت خواست گفت میخوام یه کاری کنم که اگه بشه راجبش صحبت کنیم
اون کاملا در جریان عشق من به همسرم بود. بحث که تموم شد قرار شد فایل ها و برنامه هاشو بررسی کنم و بهش کمک کنم همینجوری قرارهامون بیشتر شد. بخدا قسم فکرشم نمیکردم ولی انگار بهش علاقه مند شده بودم جوری بود که اگه کارم نداشت بازم به دیدنش میرفتم
دخترم به دنیا اومد و من خواستم تمومش کنم بخاطر دخترم اما دست بردار نبود و تهدید کرد که به زنم همه چیو میگه و باعث شد که چهارسال رابطمون ادامه پیدا کنه. زنم کم کم داشت متوجه میشد اما انقد عاشقش بودم و باهاش مهربون بودم که به فکرشم نمیرسید برای همین گفتم تا متوجه نشده دیگه باید تمومش کنم و کلا اخراجش کردم و از همه جا بلاکش کردم.
اما اون روز شوم با دخترم رفته بودیم خرید جیگرم داره میسوزه اینهارو میگم
دیدم اون خانوم نزدیک خونمونه ..👇
https://eitaa.com/joinchat/2729115697Ca1050d30df
لطفا بدون توهین و قضاوت🙏🏻👆🏻❌
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#پرسش_اعضا ❤️ سلام و وقت بخیر به دوستان گلم❤️ من میخواستم روسری بیارم و از طریق کانال مجازی بفروش
#پاسخ_اعضا ❤️
باسلام یک جواب کلی برای اعضاء عزیز کانال بزرگواران مشکلاتتان را اولویت بندی کنید وخصوصا به عزیزانی که مشکلات زندگی متاهلی را فورا با طلاق میخواهند .رفع وختم کنند .نه دوستان تازه شروع مشکلات بامدلهای دیگر است. هر کجا بروید آسمان همین رنگ است شما با طلاق صورت مسئله پاک می کنید.مشکل سرجایش گذاشته است پیشنهاد میدهم سلسله مباحث سخنرانیهای آقای پناهیان (تنها مسیر) را گوش کنید بسیار زیاد چاره ساز است.درگروه خودمان که ابن سلسله مباحث را به صورت آموزشی گذاشتیم خیلی خیلی کمک کرد. در این دنیای پر از مشکلات واسترس ، آرامش واحساس خوشبختی را به همه آموزش میدهد.
بزنید درانیترنت سلسله سخنرانیهای آقای پناهیان تنها مسیر از شماره 1 تا 30دارد برای سی شب ماه های رمضان است. لطفا حتما از جلسه اول گوش بدهید.
❤️❤️❤️
سلام برای اون خانمی که مو هاشون چرب شده بگبن شامپویی به نام سبغ از داروگیاهی تهیه کنن بزنن به سرشون انشالله بر طرف میشه ممنون از کانال خوبتون 🌹🌹
❤️❤️❤️❤️❤️
سلام.در جواب اون خانم ۱۹ساله ای که سرشون شوره داره و خارش،خواستم بگم حجامت عام بکنید.منم این مشکل روداشتم حجامت کردم خوب شدم.
❤️❤️❤️❤️
سلام میخواستم واسه دخترخانوم ۱۹ ساله ای که شوره دارن یه پیشنهادی بدم.
دختر عزیز شما کافیه ژل آلوورا و آب لیمو ترش و آب پود شنبلیله(که جوشوندین و از صافی رد کردین)به همراه کمی آب پیاز واسه ریزش موتون..قاطی کنین و بمالین به موهاتون..قبل حموم رفتن انجام بدین ک کلاه بزارین سرتون..۳۰ دیقه بمونه و بعد با شامپویی که از قبل بهش آب لیمو اضافه کردین(به این شکل که شامپورو تو یه ظرفی میریزین و بهش آبلیمو اضافه میکنین میزارین دو ساعت بمونه)بشورین..هم شوره مو از بین میره..هم رشد میکنه..هم براق و لخت میشه موهاتون...ایشالا جواب بده🌹
❤️❤️❤️❤️
سلام
درمورد اون خانمی که سرشون شوره داره
بتادین با شامپو
هر شامپویی که باشه اشکالی نداره
توی یه ظرف قاطی کن بعد بریز رو سرت وکامل بشور
تجربه خودمه☺️
❤️❤️❤️
سلام خانمی که سرشون چرب و شوره میزند دچار غلبه صفرا شدن ده دقیقه قبل از حمام به سرشون سرکه بمانند بعد برن حموم ، یا از لعاب گل استفاده کنید،غذاهای گرم و خشک ادویه جات کمتر استفاده کنند
❤️❤️❤️❤️
سلام درموردخانمی که موهاشون شوره میزنه ،درحمام بعدازشستن موهاشون نمک وآبلیمو رومخلوط کنن وبه موهاشون بزنن وآب بکشن،باآب سردهم باشه حتماوحتماهم از شامپوبرای موهای چرب تهیه کنندوسرشون روهم نخارونن چون باعث تحریک پوست میشه.
❤️❤️❤️❤️
سلام خدمت همه عزیزان
خانمی که گفتند سرشون شوره داره من چند سال پیش شامپو موبان برای شوره خریدم جواب داد، برای خارش سر یک ساعت قبل از حمام کف سرم راسرکه سیب میزنم البته باید خونگی باشه. امیدوارم جواب بگیرید
❤️❤️❤️❤️
سلام
خانمی که از فعالیت و کار زیاد همسرشون شاکی هستن.
عزیزم خیلی سخته که همسرتون کم کنارتون هستن.ولی خدا را شکر که دنبال
خلاف و رفیق بازی نیستن.
بنظرم شما از همسرتون بخواهید که توی کارهای جهادی و خیر شما را هم وارد کنه.اینجوری هم دوستان خوبی پیدا میکنید وهم زمان بیشتری با همسرتون هستین.ضمنا باهم حرف مشترک بیشتری
پیدا می کنید.توی این کارها، خیردنیا و آخرت هست که انشالله شامل حال زندگیتون میشه.
❤️🌹❤️❤️
سلام.درمورد خانمی که همسرش بیش.از حد به کارهای جهادی میرسه.منم مثل شما بودم.با همسرم صحبت کردم.وقتی با احادیث وروایات.ائمه علیه السلام.اثبات کردم که حضور ایشان در کنار همسر از جهاد بالاتر است دیگر بدون رضایت من نمیرود.البته ما خانمها باید بدانیم که آقایان احتیاج به زمانهایی دارند که با رفقایشان وقت بگذرانند.پس بهتر است خیلی محدود نشوند.
••-••-••-••-••-••-••-••
~JOIN↴🌸{ @azsargozashteha}
••-••-••-••-••-••-••-••
#پاسخ_اعضا ❤️
سلام برای اون عزیزی که میخواستن سابلیمینال گوش بدن
گلم از نظر من گوش بده چون مثه این می مونه که تو موقع درس خوندن هی به خودت بگی من میتونم من این مطالبو حفظ کردم :)
من هم گوش دادم هم نتیجه داده هم اعتقاد دارم:)
و اینکه شنیدی که میگن هر چی بگی سرت میاد یا مثلا به دنیا بخند تا دنیا بروت بخنده؟!
اینم دقیقا همونه :)
به عنوان کسی که تو این کارای ساب و اسپل هستش باید بگم رفع انسداد و بوستر هم باید گوش بدی
و در اخر تا خدا نخواد هیچ برگی از درخت نمیوفته :))
موفق باشی:)
❤️❤️❤️❤️
سلام
اون عزیزی که گفتن میخوان سابنیمینال
انجام بدن
میخوام خدمتشون بگم که این فایل ها طی یک زمان طولانی، هم به ضمیرناخودآگاه شما وهم میتونه به عصب شنوایی تون آسیب برسونه مگر اینکه از یه جای معتبر اونارو پیدا کنید
به جای این کارها که هم خودتون و هم به مغزتون آسیب میزنه میتونید قرآن گوش کنین فایل صوتی خواندن قرآن رو از نت دان کنین و گوش بدین خیلی راهگشاست از صدتا سابنیمینال هم بهتر و کارامد تر هستش
انشاﷲ که در ازمونتون موفق و سربلند بشین💐
❤️❤️❤️❤️❤️
و در رابطه با اون خانمی هم که مادر شوهرش دهنش زیاد اف میزنه یک داروی هست به نام آفتین ژل هست اون رو روی هرکدوم بزارن بعد از ۱الی۲ ساعت خوب میشه😊
مادر خود منم اینطور بود دکتر این دارو رو معرفی کردن
❤️❤️❤️❤️❤️
سلام
خانومی که مادر شوهرشون افت دهان میزنه بهشون بگین ظرف و لیوانی که ازش استفاده میکنن رو از بقیه اعضای خانواده جدا کنن
پدر و خواهر منم همین مشکل رو داشتن که از وقتی ظرف های شخصی شونو جدا کردن دیگه رنگ آفت رو ندیدن😊
آب نمک قرقره کردن هم تاثیر داره👌
❤️❤️❤️❤️
سلام عزیزجان راجع به خانومی که مشکل آفت دهان مادر همسرشون رو مطرح کردن
بهشون لطفآ بگین که من هم همینطور بودم گاهی شش هفت تا با هم توی مناطق 😂 مختلف دهانم میزدن که کلآ غذا و میوه و چای کوفتم میشد.
از بیرون که نیگاه میکردم لبام انگاری پروتز شده بود
تا اینکه به یکی از دوستانم گفتم ایشون هم همین مشکل رو آقا پسرش داشت گفت که واسش قطره ی گیاهی ریوکس RIVAX خریدم از داروخانه مشکلش برطرف شد منو هم تشویق کردن که بخرم و استفاده کنم
از همون موقع که خریدم یکی دو مرحله که دهانم آفت زد استفاده کردم دیگهآفت نزدم شاید بزنم شالی یکبار اونم یه دونه که باز همین قطره رو استفاده میکنم برطرف میشه.
باید این مدلی استفاده کنن :
یه کم پنبه رو بردارن چند قطره از این دارو رو روش بچکونن و روی نقاطی 😂 از دهان که آفت داره بذارن به مدت ده یا بیست ثانیه یه کم میسوزونه اما بعدش اون نقاط 😂 رو بی حس میکنه و بعد از چند روز انگار آفت ها رو فلج میکنه که اصلآ متوجه دردشون نمیشی و تموم میشن ان شاءالله.
اسم نقاط رو میارم یاده ترامپ میفتم که گفته بود 52 نقطه ی حیاتی ایران رو میرنه عکسه بنده خدا حیاتی رو گذاشته بودن روش هم 52 نقطه رو علامت زده بودن😆
❤️❤️❤️❤️
در جواب خانمی که مدام دهانش افت میزنه،مصرف رب انار معجزه میکنه،حتما استفاده کنه
❤️❤️❤️❤️❤️
درمورد اون خانمی که مادرشوهرشون دهنش آفت میزنه
من چند سال پیش پسر خودم دهنش آفت زد
دکتر دارو داد اما خوب نشد
رفتم داروخانه یه دوای آبی هست
محلول هست
زدم تو دهن بچم خوب شد
با پنبه
سرشو بگیره پایین بماله تو تمام دهنش
قورت نده
❤️❤️❤️
سلام خانمی که گفتن مادرشوهرشون افت دهان میزنن میخواستم بگم ایشون سیستم ایمنی بدنشون ضعیف شده بنظرم داروی امام کاظم علیه السلام بخورن برای تقویت سیستم ایمنی خوبه (مواد تشکیل دهنده ی داروی امام کاظم علیه السلام شکرسرخ وهلیله ی سیاه ومصطکی (زمستانه) هست که باید ازهرسه تاش بطورمساوی بریزیم وباهم مخلوط کنیم وهفته ی یک شب به اندازه ی نوک قاشق چایخوری بخورین ان شاء الله جواب میده البته کسی بخواد تابستانه ی این دارو رو استفاده کنه بجای مصطکی از رازیانه ی آسیاب شده استفاده کنه برای درمان سرماخوردگی وآنفولانزا ویا خدای نکرده کروناهم عالیه
به مادرشوهر تون قرص ویتامین دی هم خوبه که بدین
❤️❤️❤️❤️
سلام .خانمی که گفتن مادرشوهرشون آفت میزنه چن تا باهم ..میخواستم بگم عزیزم منم یه زن پنجاه ساله هستم .سالها مرتب و همیشه آفت میزدم کلافه شدم بارها دکتر رفتم .فایده نداشت ...قطره های گیاهی مصرف کردم فایده نداشت گاهی از شدت ناراحتی و اذیت گریه میکردم ...بلاخره متوجه شدم که علتش کمبود B 12 هست ...شاید باورتون نشه اما هفته ای یک آمپول استفاده کردم و فورا خوب خوب شدم دیگه اصلا آفت نمیزنم ..گاهی آمپول ب کمپلکس هم همراهش استفاده میکنم .مشگل من حل شد .حتی خرما که ب ۱۲ داره زیاد میخورم ..و اصلا آفت نمیزنم .اگه انشالله مادر شوهرتون با این راه حل خوب شدن برا آرزوی دل من مادر دعا کنن ...این آمپول هیچ ضرری نداره و اکثر خانم ها کمبود آهن دارن و این آمپول باعث جدب آهن میشه و آفت ایشون درمان میشه مطمعن باشید .
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#قسمت_شصتو_چهار از تعجب حرفهایی که میزد چشمهام گرد شده بود گفتم صنم .. من نیومدم چون نمیخواستم باز
#قسمت_شصتو_پنج
صنم موهاش رو زیر روسریش فرستاد و گفت خب یعقوب مرده که مرده.. تو زن داری.. الانم تو خونت چشم به راهته.. برگرد پیشش و برای همیشه منو و گذشتمون رو فراموش کن ...
گوشه ی روسریش رو گرفتم و گفتم صنم این دفعه نمیزارم از دستم بری.. تو باید برگردی به زندگیم .. تو مال خودمی ..
صنم تو چشمهام زل زد و گفت نمیشه.. نمیتونم تو رو با کس دیگه شریک بشم ..
روسریش رو از دستم کشید و در حالیکه به طرف ساختمون میرفت گفت برو زندگیت رو بکن .. خدای منم بزرگه...
ایستادم تا وارد اتاق شد.. حتی از پشت سر هم نگاهش میکردم دلتنگش بودم و من چه احمق بودم که به راحتی از دستش دادم...
نمیدونم چقدر گذشت و به خودم اومدم ..
علیرغم میل قلبیم ، باید میرفتم .. تک تک کلمات و حالات صورتش ، رو تو ذهنم مرور میکردم ..
وقتی به عمارت رسیدم سلطانعلی در رو باز کرد و گفت آقا دیر کردید؟ خانم نگران شدند...
بازوش رو گرفتم و گفتم مواجب تو رو کی میده؟؟
سلطانعلی جا خورد و گفت چی شده آقا؟؟
با حرص گفتم یک عمر کجا زندگی کردی ؟ خونه ی من ... تو خونه ی خودم، به خودم نارو میزنی؟؟پنهون کاری میکنی؟؟
سلطانعلی که ترسیده بود گفت آقا بگو من چه غلطی کردم ؟
+چرا وقتی صنم اومد اینجا ، دیدن من ، بهم خبر ندادی؟ هااان....
سلطانعلی به تته پته افتاد و گفت آقا به خدا .. میخواستم بهتون بگم ولی خانم بزرگ اجازه نداد... من اگر حرفی به شما میگفتم خانم دمار از روزگارم در می آورد...
میدونستم که از مادر ، خیلی حساب میبرن و بدون اجازه اش آب نمیخورند..
کمی دستش رو فشار دادم و گفتم فقط یک بار... یک باره دیگه چیزی رو از من پنهون کنی خودت و زنت بار و بندیلتون رو جمع میکنید و واسه همیشه از اینجا میرید ..
دستش رو رها کردم و به طرف ساختمون رفتم ..
مرضیه به سمتم اومد و دستش رو دراز کرد که کت و کلاهم رو بگیره ..
کتم رو عقب کشیدم و گفتم ول کن ..
خودم آویزون کردم ..
مرضیه گفت دیر کردید نگران شدم ..
بدون این که نگاهش کنم گفتم مگه بچه ام که نگرانم بشی .. بگو شامم رو بیاره..
مرضیه از اتاق بیرون رفت .. مادر که به پشتی تکیه داده بود گفت چه خبره یوسف .. عصبانی هستی...
پوزخندی زدم و گفتم خبرا که دست شماست همیشه ... من خبری واسه پنهون کردن ندارم ..
مامان چشمهاش رو ریز کرد و گفت با من، با کنایه صحبت نکن .. بگو چی شده..
تمام حرص و غم و غصه ای که تو این یکسال خورده بودم تبدیل شد به صدا و فریاد زدم دیگه چی قراره بشه ... چی بشه که تو خیالت راحت بشه.. با خبرچینی باعث شدی زنم رو طلاق بدم .. تو که میدونستی اخلاق گوهه منو ، تو که میدونستی وقتی عصبانی میشم هیچی دست خودم نیست .. چرا خبر دادی ؟.. چرا ؟؟؟
••-••-••-••-••-••-••-••
~JOIN↴🌸{ @azsargozashteha}
••-••-••-••-••-••-••-••