💌 کلام_شهید
💖بدون چشم داشت محبت ڪنید.
بارانے ازعشق باشید...
ڪہ بارش آن دلهاے غمگین راشاد مے گرداند.
شهید_سیدجواد_اسدی💐
شهادت آرزومه🖤🌷💚🕊
🕊🥀🕊🥀🕊🥀🕊
@baShoohada
سلام دوستان
مهمون امروزمون داداش حسین هست🥰✋
*از مداحی تا شهادت در سوریه*🕊️
*شهید حسین معز غلامی*🌹
تاریخ تولد: ۶ / ۱ / ۱۳۷۳
تاریخ شهادت: ۴ / ۱ / ۱۳۹۶
محل تولد: اهواز
محل شهادت: سوریه
🌹 *او از مداحان و ذاکران اباعبدالله الحسین(ع) بود🏴 و همواره برای مصائب اهلبیت(ع) مداحی و نوحهخوانی میکرد*🎤 همرزم← دفعه دوم که رفته بود سوریه *یک ترکش در دستش خورده بود🥀همه طبق معمول تو این فکر بودن که الآن حسین با یه ماشین برمیگرده عقب🥀که به دستش رسیدگی کنه و خون ازش نره*🩸ولی دیدیم خیلی آرام و بدون هیچ ترسی🌷و بدون اینکه درد را در چهرهاش نشان بده🍂 *رفت یکگوشه نشست و شروع کرد به بیرون آوردن ترکش با ناخونگیر!*🥀میگفت نمیتونم برم عقب کار روی زمینه🥀 *بعد هم خودش دستش رو پانسمان کرد و بلند شد🥀* چون فرمانده بود تمام تلاشش رو میکرد *که حتی یکذره هم احساس درد و ضعف در چهرهاش معلوم نباشه🥀تا روحیه بقیه تضعیف نشه🍂 حسین ۲ روز مونده بود به تولد ۲۳ سالگیاش🎊 که فروردین ماه سال ۱۳۹۶ به شهادت رسید🕊️* به دلیل موقعیت بد حضور او در سنگلاخ🍂 *دندانها و استخوان پایش نیز هنگام افتادن به زمین شکسته🥀و پیکرش چند ساعتی تا برگشت به نیروهای جبهه مقاومت، بر زمین مانده بود🍂در نهایت او با اصابت تیر به چشم چپ🥀🖤 گونه راست🥀 و کتفش🥀به شهادت رسید*🕊️🕋
*شهید حسین مُعِز غلامی*
*شادی روحش صلوات*💙🌹
Zeynab:Roos..🖤💔
#یادگاری!
🌷لباسش خیلی وصله و پینه داشت. گفتم: "عمو! چرا نمیری لباس نو بگیری؟” گفت: "اینو شهید همت بهم داده. یادگاریه"....
🌹خاطره ای به یاد شهید حـسـن امـیـریفـر، عمو حسن معروف جبههها و سردار خیبر شهید محمدابراهیم همت
❌❌ وطن بدون اینکه وجبی ازش کم بشه یادگار رسید دستمون....
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات
🕊🥀🕊🥀🕊🥀🕊
@baShoohada
هدایت شده از #رمان های جذاب و واقعی📚
tanha_masir_3.mp3
15.84M
#تنها مسیر
#جلسه سوم
#واعظ استاد پناهیان
#پیشنهاد ویژه دنبال کردن جلسات 👌👇
💦⛈💦⛈💦⛈
https://eitaa.com/joinchat/1758068790Cb493204a3a
🕊 #دوستان_شهدا 🕊
#شهـــید_حمید_باکری🌷
(فرزندانم) یقین بدانید تنها اعمال شما که مورد رضایت خداوند متعال قرار خواهد گرفت، اعمالی است که تحت ولایت الهی و رسولش و امامش باشد؛ بنابراین در هر زمان و هر موقعیت، همت به اعمالی بگمارید که مورد تأیید رهبری و امامت باشد.
🕊🥀🕊🥀🕊🥀🕊
@baShoohada
🖌 #شهید_حاج_محمد_ابراهیم_همت
اگر انسان در هر ۲۴ساعت
یک تذکر به خودش بدهد بد نیست...
بهترین موقع برای چنین تذکری
لحظههای بعد از پایان نماز و وقتیست که
سر به سجده میگذارید...
همان وقت اعمال خودتان طی صبح تا شب آن روز را مرور کنید.
از خودمان بپرسیم، در این ۲۴ساعتی که بر ما گذشت، آیا کارهایمان برای رضای خدا بود..؟!
#سیره_شهدا
#از_شهدا_بیاموزیم
🕊🥀🕊🥀🕊🥀🕊
@baShoohada
نعمت فقط برف و باران نیست
گاهی خدا "رفیقی" نازل میکند
زلال تر از باران...
و گاهی دلگرمی یک دوست آسمانی
آنقدر معجزه میکند که
انگار خدا در زمین کنار توست
#شهید_وحید_زمانی_نیا
#ما_ملت_شهادتیم
#ما_ملت_امام_حسینیم
🕊🥀🕊🥀🕊🥀🕊
@aShoohada
💌 #سیره_شهدا | #خاطرات_شهدا
آب خیلی کم بود حتی تقسیم و جیره بندی آب برای بچهها کار سختی بود .
در این هنگام ابراهیم بین اسرای عراقی چند قمقمه تقسیم کرد به هر سه اسیر زخمی یک قمقمه و هر شش اسیر سالم یک قمقمه !
بعضی از بچهها به این کار ابراهیم اعتراض کردند اما ابراهیم با صلابت گفت ما شیعه مولا امیرالمومنین هستیم و باید مثل مولا عمل کنیم
بعد بقیه قمقمه ها را بین بچهها تقسیم کرد دیگر هیچکس ناراحت و ناراضی نبود.....
شهیدابراهیم_هادی
گمنام_کمیل
سلام_بر_ابراهیم
🕊🥀🕊🥀🕊🥀🕊
@baShoohada
سلام دوستان
مهمون امروزمون حاج مهدی هست🥰✋
*سردار بی سرِ تیپ امام موسی کاظم(ع)*🥀
*شهید مهدی میرزایی*🌹
تاریخ تولد: ۱۹ / ۶ / ۱۳۴۱
تاریخ شهادت: ۲۹ / ۷ / ۱۳۶۳
محل تولد: مشهد
محل شهادت: میمک
*🌹همرزم← شب قبل از عملیات عاشورای 3✨در منطقه میمک به من گفت: «فلانی من شهید میشوم🕊️ و دوست دارم وقتی شهید می شوم سر نداشته باشم.»🥀به شوخی به او گفتم: «اگر دوست داری سر نداشته باشی الان می گیرمت سرت رو میبریم.»🍃 همرزم← به دنبال برادر شهیدم بودم🥀 به معراج رفتم و سوال کردم، مسئول معراج گفت: یک شهیدی هست که شناسایی نشده🍂 اگر می خواهی این شهید را ببین شاید برادرت باشد.»🥀دیدم شهیدی را در پارچه پیچیدهاند🥀پارچه را باز کردم دیدم شهید سر ندارد🥀مسئول معراج گفت: فقط یک عکس همراه شهید بوده است»❗نگاه کردم عکس بچه های تخریب بود🍂 که شهید میرزایی هم بین آنها دیده میشد🍂 ناخودآگاه یاد حرفهای شهید میرزایی در چند روز قبل افتادم‼️ که دستش را نشان داد و گفت اگر من شهید شدم✨ و قابل شناسایی نبودم از آثار ترکشهای دستم مرا شناسایی کنید‼️ دست شهید را نگاه کردم، خودش بود مهدی بود🍃 آنجا بود که به مسئول معراج گفتم: «روی بدن مطهر این شهید بنویس✍🏻 سردار عزیز، مهدی میرزایی، فرمانده شجاع تیپ امام موسی کاظم(ع)✨ از لشکر پنج نصر*🕊️🕋
*سردار شهید مهدی میرزایی*
*شادی روحش صلوات*💙🌹
*zeynab_roos_313*
هدایت شده از #رمان های جذاب و واقعی📚
tanha_masir_6.mp3
13.88M
#تنها مسیر
#جلسه چهارم
#واعظ استاد پناهیان
#پیشنهاد ویژه دنبال کردن جلسات 👌👇
💦⛈💦⛈💦⛈
https://eitaa.com/joinchat/1758068790Cb493204a3a
#چشمکی_برای_خدا...!
🌷نیمه شبی از خواب برخواستم و نماز شب خواندم. صبح شهید رفیعی به من گفت: «اگر میخواهی با ما باشی، از خدا شهادت نخواسته باش زیر ما فعلاً کار داریم و تا جولان میخواهیم برویم، ما را که میبینی، کافی است، یک چشمک به خدا بزنیم.»
🌷مدتی بعد در عملیات خیبر حدود ده کیلومتر با الغدیر فاصله داشتیم. شهید رفیعی قدمهای بلندی برمیداشت. خودم را به او رساندم و گفتم: «یعنی ممکن است اسیر شویم؟» نگاهی به من کرد و لبخندی زد که تیری به سرش اصابت کرد و با گفتن «یا حسین» به زمین افتاد. تیر به کلاه خورد، طرف دیگرش مثل یک غنچه باز شده بود.
🌷کنارش دراز کشیدم و صورت به صورتش چسباندم. با او حرف میزدم، خون داغ سرش حباب میشد و به صورتم میپاشید. حس کردم کالک عملیات را همراه دارد. آن را درآوردم. آرم سپاه را از روی سینهاش کندم. همه مدارک خود و او را چند متر آن طرفتر با نارنجک منفجر کردم. پی.ام.پی عراقی نزدیک شد و مرا اسیر کرد اما او چشمک را زده بود.
🌹خاطره ای به یاد شهید معزز ابوالفضل رفیعی سیج
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات
🥀🕊🥀🕊🥀🕊🥀
@baShoohada