#یذَره_کتاب
حسینعلیهالسّلام در راه بینالنهرین 13
🏳
🍃اولین کسی که در اسلام کتاب نوشت
📖🖋
درقرنسومهجری، شش جغرافیا نویس اسلامی میزیستند که کتب آنها برای پی بردن به وضع جغرافیایی عربستان و همچنین منازلی که حسینع از مکه تا #بین_النهرین طی کرد بسیار نافع است.
گو اینکهبعضیاز کتابهایآنها ناقص میباشد. یعنی قسمتهایی از کتاب آنها از بین رفته و به ما نرسیده و نویسندهی این سطور، وقوف بر آن کتب جغرافیایی را بیشتر مدیون کسانی هستم که آنها را به زبانهای اروپایی ترجمه کردند و با متن اصلی یا بدون متن اصلی در "لیدن" واقع در #کشور_هلند به چاپ رسانیدند.
📠
✍بعضی از جغرافیانویسان آنچه در کتب خود نوشتهاند به چشم دیدهاند. 👀
زیرا شغلشان طوری بود که از نقطهای به نقطه دیگر میرفتند. یا اینکه برای سیاحت از کشوری به کشور دیگر مسافرت مینمودند.
#ابنخردادبه که کتابِ او در سال ۸۶۴ میلادی، مطابق با ۲۵۰ هجری قمری نوشته شد، رئیس چاپارخانه بود و به مناسبت شغل خود به وضع راهها وقوف داشت.
و #قدامه که کتابش در سال ۸۸۰ میلادی، مطابق با ۲۶۶ هجری قمری به رشته تحریر درآمد، رئیس وصولِ مالیات بود. و از قصبهای به قصبهی دیگر میرفت و آنچه در کتب جغرافیای آنها نوشته شده چیزهایی است که خود دیدهاند...
(با احترام،چهار جغرافیانویسِ دیگر بدلیل بلندشدن مطلب در کانال، فاکتور گرفته شد.)✂️
✅...در قرن دوم هجری، نوشتنِ کتاب در دنیای اسلامی از طرفِ یک ایرانیِ معروف، شروع شد. و او مردی بود اهل #فارس که زبانهای #پهلوی_ساسانی و #سانسکریت و #عربی را میدانست.
وی در آغاز، دین#زرتشتی داشت و بعد مسلمان شد قبل از اینکه مسلمان شود "روزبه" نام داشت و بعد از اینکه مسلمان شد موسوم به #ابن_مقفع گردید.
ابنمقفع که در سال ۱۰۹ هجری قمری در فارس متولد شد، نویسنده بود و هم مترجمِ.
کتابِ معروفِ #خدای_نامه که ماخذِ #فردوسی برای سراییدنِ #شاهنامه بوده، نوشتهی ابنمقفّع است.
و همچنین کتاب #کلیله_و_دمنه به وسیلهی ابنمقفع از زبان سانسکریت به زبان عربی ترجمه شد. و چندین کتاب دیگر را هم که کتب فلسفی و طبّ یونانیان بود از زبان پهلوی ساسانی به زبان عربی ترجمه کرد.
قبلاز اینکهاعرابوارد ایرانشوند ایرانیانبعضیاز کتابهایفلسفی و طبّی یونان را به زبان فارسی (پهلویساسانی) ترجمه کرده بودند و ابنمقفع آن کتب را به زبان عربی ترجمه کرد.
📝
#ابنالندیم، صحاف معروف، آن مردِ ایرانی را سرآمد تمام فصحای عرب و عجم تا زمان خود میداند و میگوید که:
"روزبه (ابنمقفّع) از لحاظ فصاحت در عرب و عجم بینظیر است."
👳♂ابنالندیم که روزبه (ابنمقفع) را سرآمد فصحای عرب و عجم میداند کتب متعدد را ذکر مینماید که از طرف ابنمقفع نوشته یا ترجمه شد. ولی ما امروز از آن کتابها غیر از کلیله و دمنه را در دست نداریم و سایر کتب ابنمقفع از بین رفته است.
🌬📚
🌤بهراه افتادن کاروانِ حسین علیهالسّلام بسمتِ نینوا
🐫🐪
بعد از اینکه حسینع با همراهان از مکه خارج شد تصمیم گرفت که بین خود و کسانی که در مکه مامور بودند تا او را به قتل برسانند، فاصله به وجود بیاورد. و #ذات_عرق را منزل اول قرار داد و از قصبه #عمره گذشت و به ذاتعرق رسید.
ذاتعرق مانند عمره یک #واحه نبود بلکه یک شهر اما کوچک به شمار میآمد. و تمام وسایل زندگی در آن وجود داشت.🏕
《به نقطهای سرسبز در میان صحرا، "واحه" گفته میشود. واحهها معمولاً در پیرامون یک چشمه یا یک چاه پدید میآیند.》
"همامبنغالب" معروف به #فرزدق که از شعرای برجستهی عرب بود و در ذیالحجه سال شصتم هجری به اتفاق مادرش برای شرکت در مراسم حج مکه میرفت در روز هفتم ذیالحجه به ذاتعرق رسید.
✍گفتیم که راجع به تاریخ حرکت حسین از مکه به سوی کوفه چند روایت است.
#همام_بن_غالب معروف به فرزدق میگوید که: روز هفتم ذیحجّه که به ذاتعرق رسیدم حسینع را در آنجا دیدم.
اگر اینطور باشد حسینع قبل از هشتم ذیالحجه و همچنین قبل از هفتمِ آنماه، از مکه حرکت کرده که همامبنغالب، او را در هفتم ذیحجه در ذاتعرق دیده است.
حسینع بعد از اینکه وارد ذاتعرق شد در آبادی منزل نکرده بلکه دستور داد که خیمههای او و همراهان را کنارِ آبادی افراشتند. و همامبنغالب وقتی آن خیمهها را دید از یکی از سکنه محل پرسید:
این خیمهها از کیست؟ و جواب شنید که از #حسین_بن_علی (ع)و همراهانش میباشد.
☀️
【برای مطالعه مطالبِ قبلی "امامحسین(ع) و ایران"
لطفاً روی گزینهی #امام_حسین_و_ایران بزنید】
برگرفته از کتاب:
#امام_حسین_و_ایران
کورت فریشلر
ترجمه و اقتباس:
ذبیحالله منصوری
کلبه عشاق
https://eitaa.com/joinchat/1612055109C9004ffddfc
کتاب و کتابخوانی
📒
▫️وضع خوب #حکیم_فردوسی
بزرگی، حکیمابوالقاسمفردوسی را در خواب دید و مشاهده کرد که وضعش خیلی خوب است.
لذا علّت را از او سوال نمود!
حکیم فردوسی جواب داد:
اینحال بخاطر شعری است که در #شاهنامه گفتهام و آن اینست که:
🔹خداوندِ بالا و پستی تویی/
🔹ندانم چهای هرچه هستی تویی/
📚برگرفته از کتاب:
خِرمن_معرفت
حکایات از درسهای عرفانی اخلاقی حضرت استاد حاج شیخ عبدالقائم #شوشتری
کلبه عشاق
https://eitaa.com/babarokn
#بزرگداشت
حکیم
#ابوالقاسم_فردوسی
👳♂
در سال ۳۲۹ هجری قمری در توس به دنیا آمد.
ذوق و علاقهی او به شعر و شاعری و تمدن ایرانی، او را بر آن داشت تا شاهکار ادبی ارزشمندی بنام #شاهنامه خلق کند.
او نزدیک سی سال از عمر و جوانیاش و همچنین همه داراییاش را در این راه صرف کرد تا توانست فرهنگ و تمدن پُربار ایرانی را زنده کند.
خود در این باره میگوید:
🔹بسی رنج بُردم در این سال سی
🔹 عجَم زنده کردم بدین پارسی
این شاهکار ادبیِ ارزشمند، مجموعهای از آرزوها و افکار ملّتی است که پیوسته نیکی و روشنایی را ستوده و با بدی و ظلمت در ستیز بوده است. که در چند بخش اساطیری، پهلوی و تاریخی به آن پرداخته شده است.
سرانجام، حکیم ابوالقاسم فردوسی در سال ۴۱۱ هجری قمری از دنیا رفت و پیکرش در توس به خاک سپرده شد.
کلبه عشاق
https://eitaa.com/babarokn
#شاهنامه
قسمت یازدهم
🔸کیکاووس
🤴
کیکاووس پادشاهی کمخِرد و خودپسند بود. و ارزش آرامش و آسایشی را که بر کشور حکمفرما بود، ندانست و دل به پایداری آن نبَست.
مدتی گذشت روزی نوازندهی خوش صدایی از #مازندران به دربار کیکاووس آمد و با زیبایی تمام در توصیف مازندران آوازی خواند. کیکاووس وقتی شرح این زیباییها را شنید تصمیم گرفت به مازندران لشکرکشی کند.
او برای اینکار با بزرگان کشور گفتگو کرد آنها اینکار را اشتباه دانستند. زیرا مازندران سرزمینی ناشناس بود و مردمانی دلاور و پهلوان داشت.
🤼
کیکاووس نصیحت آنها را نپذیرفت و خود را قدرتمندتر از پادشاهان گذشته دانست و به مازندران لشکر کشید.
او در کنار شهر ارود زد. بعد به فرماندهی سپاه، گیو دستور داد با گروهی از سپاهیان به شهر حمله کنند. گیو هم دستور او را اجرا و آنجا را غارت کرد.
کیکاووس که از این پیروزی بسیار خوشحال بود وارد مازندران شد و مدتی را با شادی سپری کرد.
شاه مازندران فرستادهای را پیش دیو سفید روانه کرد و کمک خواست. دیو سفید با تعداد زیادی از دیوها به لشکریان ایران حمله کرد. کیکاووس و سرداران سپاه به اسارت درآمدند در غار تاریک به بند کشیده شدند و چشمانشان هم توسط دیو سفید نابینا شد. کیکاووس به اشتباهش پیبرد و افسوس خورد.
ناامید و دردمند به یاد زال و رستم افتاد و کسی را بسوی آنها فرستاد و کمک خواست.
🕊
خبر به زابلستان رسید. زال از رستم خواست تا به کمک آنها برود. رستم آمادهی سفر شد اما گفت: راه طولانی و ترس گم شدن در آن بسیار زیاد است.
زال جواب داد:
از دو راه میتوانی به مقصد برسی. راهی که کیکاووس انتخاب کرد که طولانی و بیخطر است. و راه دیگری که کوتاه ولی خطرناک است؛
در این مسیر باید با دیو بجنگی و روح و روان خود را پرورش دهی. رستم راه دوم را انتخاب کرد.
ادامه دارد...انشاءالله👋
قسمتبعد: هفتخان رستم
⭕️ لطفاً روی هشتک
👈 #شاهنامه_فردوسی بزنید.
و با فلشِ پایین، به داستانهای قبلی دسترسی پیدا کنید.⭕️🍃
📚برگرفته از کتاب:
داستانهای #شاهنامه_فردوسی
👀 کلبه عشاق
https://eitaa.com/babarokn
#شاهنامه
قسمت دوازدهم
⛔️ هفت_خان_رستم
🏋♂
رستم قدم در راه گذاشته و از هفت خان عبور میکند و در جریان آن از جهات مختلف رشد کرده و اوج میگیرد.
او هر دو روز راه را در یکروز طی میکرد و برایش شب و روز تفاوتی نداشت. تا اینکه به دشتی پُر از گورخر رسید.
🦓
کمندش را انداخت، گورخری شکار کرد. بعد آنرا روی آتش بریان کرد و خورد. سپس رَخش را در چمنزار رها کرد و خوابید.
خان اول:
رستم در خواب بود که شیری به او نزدیک شد رخش با دیدن شیر با خشم به او حمله کرد و شیر را کُشت.
🐎
در همین هنگام رستم از خواب بیدار شد و وقتی شیری را بالای سرش کشته دید بطرف رَخش رفت دستی بر سرش کشید و گفت: بهتر بود مرا بیدار میکردی اگر تو کشته میشدی من چگونه با پای پیاده میتوانستم به #مازندران بروم.
خان دوم:
رستم در ادامهی راه به بیابانِ خشک و سوزانی رسید. که از شدّت گرما، توان حرکت را از او و رخش گرفت.
رستم در اینحال دست بسوی آسمان بلند کرد و از خداوند یاری خواست.🙏 در همین لحظه گوسفندی را دید و با خوشحالی از جا بلند شد. بدنبال گوسفند براه افتاد. و چشمهی آبی یافت و نجات پیدا کرد.
⭕️ لطفاً روی هشتک
👈 #شاهنامه_فردوسی بزنید.
و با فلشِ پایین، به داستانهای قبلی دسترسی پیدا کنید.⭕️🍃
📚برگرفته از کتاب:
داستانهای #شاهنامه_فردوسی
👀 کلبه عشاق
https://eitaa.com/babarokn
🔰 #شاهنامه
➖قسمت شانزدهم
ادامهی
⛔️ #هفت_خان رستم
🏋♂
🔹خان هفتم:
در خانِ پایانی رستم دیو سفید را درون غاری یافت و به او حمله کرد. هردو ساعتها با یکدیگر نبرد کردند و سرانجام رستم با قدرتی که داشت دیو را بالا بُرد و او را بر زمین زد.
دیو مُرد و رستم با خنجری سینهی او را شکافت و جگرش را بیرون کشید. سپس بسرعت نزد کیکاووس و سردارانِ ایرانی رفت و از خون جگرِ دیو، مرهمی ساخت و بر چشمهای شاه و سرداران مالید. و در همان لحظه آنها بینا شدند.
⭕️ لطفاً روی هشتک
👈 #شاهنامه_فردوسی بزنید.
و با فلشِ پایین، به داستانهای قبلی دسترسی پیدا کنید.⭕️🍃
📚برگرفته از کتاب: #شاهنامه_فردوسی
👀 کلبه عشاق
https://eitaa.com/babarokn