eitaa logo
کلبه عُشاق
3.6هزار دنبال‌کننده
910 عکس
510 ویدیو
1 فایل
با دو قبله در ره توحید نتوان رفت راست یا رضای دوست باید، یا هوای خویشتن (سنایی) 💪...خودمونا بسازیم؛ #بابارکن_الدین شیرازی، بابایی که دستِ فرزندِ ناخَلفش را گرفتو... ادامه 👇 https://eitaa.com/babarokn/2600 💌کانال احراز هویت شد @babaroknodin1400
مشاهده در ایتا
دانلود
اصفهان، تخت فولاد ولادت: ۱۲۹۰ شمسی وفات: ۱۳۵۹ شمسی 🍃گوشه‌هایی از زندگی سیّدمحمّدصمصام 👳‍♂ ارّه را گرفته بود دستش و مشغول بُریدن دو طرف اَلوار بود. 🪚 _مشهدی عباس سهم فقرا یادت رفته. با شنیدن این حرف از جناب صمصام دستی کرد توی جیبش و وقتی مطمئن شد پولی ندارد از شاگردش مقداری قرض گرفت و با بی‌حوصلگی داد به سیّد. پیش خودش فکر کرد مگر چند نفر فقیرتر از او هستند؟ همان موقع صدای سیّد، او را به خودش آورد. _فردا ظهر بیا خانه‌ی ما، باهات کار دارم. فردا رفت محله صراف‌ها به در خانه سیّد که رسید، دید آقا تعداد زیادی گوشتِ تکه‌شده، بسته‌بندی کرده است و یکی یکی توی خورجین اسب می‌گذارد. 🥩 بار کردنِ گوشت‌ها که تمام شد به مشهدی عباس گفت: دنبال این است برو، و اسب درِ هر خانه‌ای ایستاد، تو در بزن و یک بسته از این‌ها را بده به اهل آن خانه. مشهدی با وحشت گفت: دنبال اسب؟ نه من چنین کاری نمی‌کنم. 🐴👨‍🦯 _شما برو مطمئن باش مشکلی پیش نمی‌آید. مشهدی دنبال اسب به محله‌های فقیرنشینِ اصفهان رسیدند. درِ هر خانه‌ای که اسب می‌ایستاد را می‌زد و قطعه‌ای گوشت می‌داد. بسته‌بندی‌ها که تموم شد برگشتند خانه. هنوز اسب را داخل اصطبل نبرده بود که سیّد از داخلِ اتاق با صدای بلند گفت: سهم خودت را هم از توی خورجین بردار. مشهدی گفت: همه را تقسیم کردیم چیزی نمانده. _به شما می‌گویم سهم شما داخل خورجین است، بردار و برگرد خانه. مشهدی عباس دست کرد توی خورجین با دیدن یک بسته گوشتِ دیگر، برای همیشه مُرید جناب صمصام شد. 🧎‍♂ ⭕️ برای‌دسترسی به‌حکایتهای قبلی سیّد، لطفاً روی هشتک 👉 بزنید. و با فلش‌های پایینِ صفحه، به داستانهای قبلی دسترسی پیدا کنید.⭕️ برگرفته از کتاب: 👀 کلبه عشاق 🌱 @babarokn https://eitaa.com/babarokn