کلبه عُشاق
https://eitaa.com/babarokn
#ملا_محمّد_حسن_نائینی_آرندی
----------------------------------
مدفون در تخت فولاد، ایوان ورودی بابارُکن الدین
---------------------------------
#مشاهیرتخت_فولاد
🔸🔸🔸
#قسمت_اول
📿حاج ملا محمّد حسن نایینی آرندی از #سالکانِ واصل و عالمانِ کامل قرن ۱۳ هجری قمری در آبادی کوچک و فقیرِ آرند که در ۶ فرسنگی غربِ نایینِ اصفهان است، متولد شد.
وی بعلت بیماری #استسقاء در سال ۱۲۷۰ قمری(تقریبا ۱۲۲۷ شمسی)در سن تقریبا ۸۰ سالگی درگذشت.ملا محمّد حسن را به #وصیت خودش، دَم ایوانِ آستانه بقعه بابارکن الدین به خاک سپردند.
تا تربتِ پاکِ او، پی سپر زائران مزار کثیرالانوار آن عارف نامدار باشد.✨✨✨
پدرِ ملا محمد حسن، کشاورز بوده و وی از کودکی به #چوپانی به صحرا میرفت.
روزی در ۱۶ سالگی که مشغول چوپانی بود. #عارفِ_ربانی و مقرب بارگاهِ سبحان، حاج محمد حسن نایینی کوزه کنانی در #بیابان بدو برخورد و چون وی را مستعد یافت، به چشمِ عنایت در او نگریست و به تحصیلِ علم و تکمیل و #تزکیه نفس به او امر فرمود برو به اصفهان و درس بخوان.
او از همان ساعت چنان شوری در دلش افتاد که به هیچ نوع آرام و قرار نگرفت و روی به شهر اصفهان آورد.و در #مدرسه_نیماورد واقع در خیابان عبدالرّزاق به تصفیه و تزکیهِ ظاهر و باطن و کسب علومِ صوری و معنوی مشغول گردید.🎓
#ملا_محمد_حسن_نایینی_آرندی از اَکابر علما و دانشمندان و زُهّاد و اَبدالِ مستجابُ الدعوه بود.
وی سالها در مدرسه نیماورد قسمت فوقانی ضلع شرقی مقابل حجره #مدرس حجرهای داشت. و در علومِ عقلی(فلسفی) و نَقلی (فقاهت)مخصوصاً در علومِ حکمت و #عرفان و ریاضی تبحّری خاص و به سزا داشت.
کتابهای او، فقط منحصر به دو جلد #مثنوی و #قرآن مجید بود.
با این حال گاهی که طلّابِ مستعد از وی خواهشِ تدریس میکردهاند، کتبِ عقلی و نقلی را چنان با ملاحظه و تحقیق درس میگفته که پنداشتی همه کتب اهل فن در لوح ضمیر و تقریر او حاضر و مشهود است.
با وجود ارادتمندان بسیار که از همه طبقات، مخصوصاً عُلما و #حُکّام و اعیان رجال داشت به هیچ وجه اعتنا نمی کرد و با احدی از آن طبقات معاشرت و رفت و آمد نمیکرد.
هم صحبت خلوتش به ۲ یا ۳ نفر از فقرای عارفِ گمنام منحصر بود. که گاه و بیگاه به دیدار یکدیگر میرفتند و هیچکس نمیدانست که با هم چه میگفتند.
یکی از آنها، جدّ ِاستاد جلال الدین همایی، #همای_شیرازی بود.که با وی اخوّت و مصاحبت صمیمانه داشت.
هُمای شیرازی همان شخصی بود که وقتی جهانگیرخان قشقایی برای تعمیر ساز تار به اصفهان آمده بود، و از قضا همای شیرازی بر سر راهش قرار گرفته بود و آدرس مغازه تعمیر ساز را می خواست.هُمای شیرازی به جهانگیرخان فرمود:
جوان تارِ دلت را کجا تعمیر میکنی؟ و این نفَس مسیحایی، باعث شد جهانگیرخان قشقایی ایلات و قوم خود را ترک کرده و در اصفهان در مدرسه طلّاب، به مقامات و درجات بالایی برسد.
در صورت تمایل روی عبارتِ #جهانگیرخان_قشقایی بزنید تا ...
ادامه دارد... انشاالله🔜
برگرفته از:
#کتاب_مردان_خدا
#تخت_فولاد
https://eitaa.com/babarokn