eitaa logo
کلبه عُشاق
4.8هزار دنبال‌کننده
798 عکس
452 ویدیو
1 فایل
با دو قبله در ره توحید نتوان رفت راست یا رضای دوست باید، یا هوای خویشتن (سنایی) 💪...خودمونا بسازیم؛ #بابارکن_الدین شیرازی، بابایی که دستِ فرزندِ ناخَلفش را گرفتو... ادامه 👇 https://eitaa.com/babarokn/2600 💌کانال احراز هویت شد @babaroknodin1400
مشاهده در ایتا
دانلود
کلبه عُشاق
https://eitaa.com/babarokn
---------------------------------- مدفون در تخت فولاد، ایوان ورودی بابارُکن الدین --------------------------------- 🔸🔸🔸 📿حاج ملا محمّد حسن نایینی آرندی از واصل و عالمانِ کامل قرن ۱۳ هجری قمری در آبادی کوچک و فقیرِ آرند که در ۶ فرسنگی غربِ نایینِ اصفهان است، متولد شد. وی بعلت بیماری در سال ۱۲۷۰ قمری(تقریبا ۱۲۲۷ شمسی)در سن تقریبا ۸۰ سالگی درگذشت.ملا محمّد حسن را به خودش، دَم ایوانِ آستانه بقعه بابارکن الدین به خاک سپردند. تا تربتِ پاکِ او، پی سپر زائران مزار کثیرالانوار آن عارف نامدار باشد.✨✨✨ پدرِ ملا محمد حسن، کشاورز بوده و وی از کودکی به به صحرا می‌رفت. روزی در ۱۶ سالگی که مشغول چوپانی بود. و مقرب بارگاهِ سبحان، حاج محمد حسن نایینی کوزه کنانی در بدو برخورد و چون وی را مستعد یافت، به چشمِ عنایت در او نگریست و به تحصیلِ علم و تکمیل و نفس به او امر فرمود برو به اصفهان و درس بخوان. او از همان ساعت چنان شوری در دلش افتاد که به هیچ نوع آرام و قرار نگرفت و روی به شهر اصفهان آورد.و در واقع در خیابان عبدالرّزاق به تصفیه و تزکیهِ ظاهر و باطن و کسب علومِ صوری و معنوی مشغول گردید.🎓 از اَکابر علما و دانشمندان و زُهّاد و اَبدالِ مستجابُ الدعوه بود. وی سال‌ها در مدرسه نیماورد قسمت فوقانی ضلع شرقی مقابل حجره حجره‌ای داشت. و در علومِ عقلی(فلسفی) و نَقلی (فقاهت)مخصوصاً در علومِ حکمت و و ریاضی تبحّری خاص و به سزا داشت. کتابهای او، فقط منحصر به دو جلد و مجید بود. با این حال گاهی که طلّابِ مستعد از وی خواهشِ تدریس می‌کرده‌اند، کتبِ عقلی و نقلی را چنان با ملاحظه و تحقیق درس می‌گفته که پنداشتی همه کتب اهل فن در لوح ضمیر و تقریر او حاضر و مشهود است. با وجود ارادتمندان بسیار که از همه طبقات، مخصوصاً عُلما و و اعیان رجال داشت به هیچ وجه اعتنا ‌نمی کرد و با احدی از آن طبقات معاشرت و رفت و آمد نمی‌کرد. هم صحبت خلوتش به ۲ یا ۳ نفر از فقرای عارفِ گمنام منحصر بود. که گاه و بیگاه به دیدار یکدیگر می‌رفتند و هیچکس نمی‌دانست که با هم چه می‌گفتند. یکی از آنها، جدّ ِاستاد جلال الدین همایی، بود.که با وی اخوّت و مصاحبت صمیمانه داشت. هُمای شیرازی همان شخصی بود که وقتی جهانگیرخان قشقایی برای تعمیر ساز تار به اصفهان آمده بود، و از قضا همای شیرازی بر سر راهش قرار گرفته بود و آدرس مغازه تعمیر ساز را می خواست.هُمای شیرازی به جهانگیرخان فرمود: جوان تارِ دلت را کجا تعمیر میکنی؟ و این نفَس مسیحایی، باعث شد جهانگیرخان قشقایی ایلات و قوم خود را ترک کرده و در اصفهان در مدرسه طلّاب، به مقامات و درجات بالایی برسد. در صورت تمایل روی عبارتِ بزنید تا ... ادامه دارد... انشاالله🔜 برگرفته از: https://eitaa.com/babarokn