#شرح_داستان_پادشاه_و_کنیزک
*زیبا و خواندنی*
#داستانهای_زیبای_مثنوی
قسمت اول
خلاصه داستان ازین قرارست که روزی پادشاهی به عزم شکار بیرون میرود و در بین راه، کنیزکی را دیده و دلش گرفتار او شده و او را خریداری میکند.
اما چون او را به قصر میبرد، کنیزک بیمار میشود و....
که به امید خدا بتدریج نقل خواهد شد.
.....چون موقعیتِ روح و نفس و جسم را فهمیدی و وظیفه ی هر یک را متوجه شدی و دیدی ما روح و نفس و جسم را بترتیب به #پدر ، #مادر و #فرزند مثال زدیم و اینکه ولیّ خدا می آید و نفس را از توجه بدنیا باز می دارد و عشق دنیا را از او می زُداید و او را در خدمتِ روح در میاورد، اما حضرت مولانا در اولین داستانِ مثنویِ شریف از سه شخصیتِ #پادشاه ، #کنیز ، #مردِزرگر و طبیب مثال میاورد.
پادشاه در جای روح است، کنیز در جای نفس ، مرد زرگر که معشوقِ کنیز است در جای جسم است که معشوقِ نفس(کنیزک) است،و طبیب در جای ولیّ خداست که عشقِ کنیز را از زرگر باز گردانده و متوجه شاه میکند.
(توجه اینکه؛ مردِ زرگر معشوقِ کنیز است نه عاشقِ کنیز)
ما این داستان را میاوریم و به خواست خدای متعال به تفسیر آن میپردازیم و البته با مطالبِ مفصّلی که تاکنون برایت گفته ام معنای این داستان را بخوبی میفهمی.
بشنوید ای دوستان این داستان/
خود حقیقت نقدِ حال ماست آن/
نقدِ حالِ خویش را گر پی بریم/
هم ز دنیا هم ز عُقبی برخوریم/
میگوید این داستان، نقدِ حالِ ماست. یعنی شرح سه مرتبه از مراتبِ وجود آدمی است. مرتبه ی روح ، مرتبه ی نفس و مرتبه ی جسم ویا طبیعت.
بود شاهی در زمانی پیش ازین/
مُلکِ دنیا بودش و هم مُلکِ دین/
اتفاقا شاه روزی شد سوار/
با خواصِ خویش از بهرِ شکار/
بهرِ صیدی می شد او بر کوه و دشت/
ناگهان در دامِ عشق او صید گشت/
یک کنیزک دید او در شاهراه/
شد غلامِ آن کنیزک جان شاه/
مرغِ جانش در قفس چون می طپید/
داد مال و آن کنیزک را خرید/
چون خرید اورا و برخوردار شد/
آن کنیزک از قضا بیمار شد/
در اینجا حضرت مولانا حکایت عشقِ.....
ادامه دارد انشاللّه...
#علامه_مروجی_سبزواری
برگرفته از
#کتاب_حکمت_پهلوانی
شرح داستان اول مثنوی
کلبه عشاق
https://eitaa.com/joinchat/1612055109C9004ffddfc
#یذَره_کتاب
حسینعلیهالسّلام در راه بینالنهرین 6
🏳
#بین_النهرین
✍سواربنهمدانی که یکی از مستحفظینِ نمایندهی امام حسین (ع) بود. اجازهی صحبت کردن خواست و گفت:
قبل از اینکه من صحبت کنم، تمام ایرانیانی که در این مجمع حضور دارند به من اجازه دادند که به وکالت از طرف آنها صحبت کنم.
من تصور میکنم که در این مجمع و در خارج از اینجا همه میدانند که: ما ایرانیان طرفدار علی(ع) و فرزندانش هستیم و نیز میدانند که یکی از ارکان قواعد اخلاقیِ ما، #راستگویی است.
💗
من میگویم که: ما حسینبن علی علیه السّلام را امامِ خود میدانیم و حاضریم که او را #پادشاهِ خود بدانیم تا اینکه حسین بینِ ما، پیشوای مذهبی باشد و هم پیشوای کشوری.
👑
و اگر بگویم که ما ایرانیان حاضریم که در راهِ موفقیتِ حسین، مال و جان خود را فدا کنیم اغراق نگفتهایم.
💘
اما نمایندهی امام چیزی میگوید که به تصورِ من و سایر طرفدارانِ امام، غیرعملی است. و آن اینکه خون بر زمین ریخته نشود.
چگونه ممکن است که #یزید و حُکام او، بدون پایداری و مقاومت، امامتِ حسین را بپذیرند؟
هر یک از حُکام یزید میدانند که وقتی حسین شروع به امامت کرد آنها معزول میشوند و از درآمدِ گزاف که امروزه از راه #رشوه بدست میآورند، محروم خواهند گردید. و بین ما که طرفدار حسین هستیم و آنها که مخالفِ حسین هستند جنگ در خواهد گرفت و #خون بر زمین ریخته خواهد شد.
⚔
نماینده امام گفت: حسین نمیخواهد که جنگهای داخلی طولانی دورهی امامتِ پدرش، علی بن ابیطالب علیهالسّلام، تجدید شود.
#سوار_بن_همدانی گفت: از قول ما به حسین بگو که اگر موافقت نکند که ما خود را برای جنگ آماده کنیم بیم آن میرود که خود او کشته شود.
#گیو، پسر رستمِ فرخزاد، اجازهی صحبت کردن خواست و گفت: چون من از #ری تا اینجا با نماینده امام بودم فرصت کافی داشتم که با وی راجع به حسین صحبت کنم و به او گفتم که:
مردی چون حسین که فرزند علی بن ابیطالب است نباید از جنگ بپرهیزد. من میدانم که پرهیزِ حسین از جنگ ناشی از ترس نیست، بلکه ناشی از #فتوّت و ترحم است و نمیخواهد که مسلمین کشته شوند.
ولی آیا میتوان بدونجنگ دستگاه ظلم و فسادِ یزید را از بین برد؟
ما در #ری ضمنِ مشورت به فکر افتادیم که یک قشون بسیج کنیم و تا اینجا با آن ارتش به استقبالِ حسین بیاییم و اگر دستور بدهد با همان قشون تا حجاز برویم.
🪖
اما نمایندهی امام با مجهز کردن یک #قشون مخالفت کرد و گفت:
که حسین اجازه نداده که قشون بسیج کنیم زیرا قصد ندارد که بجنگد.
نمایندهی امام گفت: حسین بعد از مرگِ برادرِ خود، حَسنبن علی، ده سال شکیبایی را پیشه ساخت. در آن مدت بارها به او گفتند که از طرفداران خود یک ارتش بسیج کند و با #اُمویان بجنگد و آنها را از پا درآورد و امام نپذیرفت.
سوار بن همدانی گفت: آن زمان، دوره خلافت معاویه بود و معاویه برای حسین تولید مزاحمت نمیکرد. و قصد کشتنِ او را نداشت.
ولی پسرش که امروز به جای پدر نشسته به طوری که خود تو گفتی قصد دارد حسین را به قتل برساند و امروز وضع وی وخیم است.
🥷
【برای مطالعه مطلبهایقبلی "امامحسین(ع) و ایران"
لطفاً روی گزینهی #امام_حسین_و_ایران بزنید】
《بِینُالنَهرِینْ میانِ دو رود #دجله و #فرات جای گرفته و محدودهٔ آن در کشورهای عراق، سوریه، ترکیه، ایران و کویت امروزی است.
#بینالنهرین مهد تمدنهای کهن بوده و پیامبران بزرگی در این منطقه به دنیا آمده یا در آن زیستهاند.》
برگرفته از کتاب:
#امام_حسین_و_ایران
کورت فریشلر
ترجمه و اقتباس:
ذبیحالله منصوری
کلبه عشاق
https://eitaa.com/joinchat/1612055109C9004ffddfc