eitaa logo
کلبه عُشاق
3.1هزار دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
670 ویدیو
2 فایل
با دوقبله در ره توحید نتوان رفت راست یا رضای دوست باید، یا هوای خویشتن (سنایی) ⚘️کپی حلال ⛔تبلیغ نداریم #بابارکن_الدین شیرازی،بابایی که دستِ فرزندِ ناخَلفش را گرفتو..ادامه👇 https://eitaa.com/babarokn/2600 💌کانال احراز هویت شد @babaroknodin1400
مشاهده در ایتا
دانلود
*زیبا و خواندنی* قسمت اول خلاصه داستان ازین قرارست که روزی پادشاهی به عزم شکار بیرون میرود و در بین راه، کنیزکی را دیده و دلش گرفتار او شده و او را خریداری میکند. اما چون او را به قصر میبرد، کنیزک بیمار میشود و.... که به امید خدا بتدریج نقل خواهد شد. .....چون موقعیتِ روح و نفس و جسم را فهمیدی و وظیفه ی هر یک را متوجه شدی و دیدی ما روح و نفس و جسم را بترتیب به ، و مثال زدیم و اینکه ولیّ خدا می آید و نفس را از توجه بدنیا باز می دارد و عشق دنیا را از او می زُداید و او را در خدمتِ روح در میاورد، اما حضرت مولانا در اولین داستانِ مثنویِ شریف از سه شخصیتِ ، ، و طبیب مثال میاورد. پادشاه در جای روح است، کنیز در جای نفس ، مرد زرگر که معشوقِ کنیز است در جای جسم است که معشوقِ نفس(کنیزک) است،و طبیب در جای ولیّ خداست که عشقِ کنیز را از زرگر باز گردانده و متوجه شاه میکند. (توجه اینکه؛ مردِ زرگر معشوقِ کنیز است نه عاشقِ کنیز) ما این داستان را میاوریم و به خواست خدای متعال به تفسیر آن میپردازیم و البته با مطالبِ مفصّلی که تاکنون برایت گفته ام معنای این داستان را بخوبی میفهمی. بشنوید ای دوستان این داستان/ خود حقیقت نقدِ حال ماست آن/ نقدِ حالِ خویش را گر پی بریم/ هم ز دنیا هم ز عُقبی برخوریم/ میگوید این داستان، نقدِ حالِ ماست. یعنی شرح سه مرتبه از مراتبِ وجود آدمی است. مرتبه ی روح ، مرتبه ی نفس و مرتبه ی جسم ویا طبیعت. بود شاهی در زمانی پیش ازین/ مُلکِ دنیا بودش و هم مُلکِ دین/ اتفاقا شاه روزی شد سوار/ با خواصِ خویش از بهرِ شکار/ بهرِ صیدی می شد او بر کوه و دشت/ ناگهان در دامِ عشق او صید گشت/ یک کنیزک دید او در شاهراه/ شد غلامِ آن کنیزک جان شاه/ مرغِ جانش در قفس چون می طپید/ داد مال و آن کنیزک را خرید/ چون خرید اورا و برخوردار شد/ آن کنیزک از قضا بیمار شد/ در اینجا حضرت مولانا حکایت عشقِ..... ادامه دارد انشاللّه... برگرفته از شرح داستان اول مثنوی کلبه عشاق https://eitaa.com/joinchat/1612055109C9004ffddfc
حسین‌علیه‌السّلام در راه بین‌النهرین 6 🏳 سواربن‌همدانی که یکی از مستحفظینِ نماینده‌ی امام حسین (ع) بود. اجازه‌ی صحبت کردن خواست و گفت: قبل از اینکه من صحبت کنم، تمام ایرانیانی که در این مجمع حضور دارند به من اجازه دادند که به وکالت از طرف آنها صحبت کنم. من تصور می‌کنم که در این مجمع و در خارج از اینجا همه می‌دانند که: ما ایرانیان طرفدار علی(ع) و فرزندانش هستیم و نیز می‌دانند که یکی از ارکان قواعد اخلاقیِ ما، است. 💗 من می‌گویم که: ما حسین‌بن علی علیه السّلام را امامِ خود می‌دانیم و حاضریم که او را خود بدانیم تا اینکه حسین بینِ ما، پیشوای مذهبی باشد و هم پیشوای کشوری. 👑 و اگر بگویم که ما ایرانیان حاضریم که در راهِ موفقیتِ حسین، مال و جان خود را فدا کنیم اغراق نگفته‌ایم. 💘 اما نماینده‌ی امام چیزی می‌گوید که به تصورِ من و سایر طرفدارانِ امام، غیرعملی است. و آن اینکه خون بر زمین ریخته نشود. چگونه ممکن است که و حُکام او، بدون پایداری و مقاومت، امامتِ حسین را بپذیرند؟ هر یک از حُکام یزید می‌دانند که وقتی حسین شروع به امامت کرد آنها معزول می‌شوند و از درآمدِ گزاف که امروزه از راه بدست می‌آورند، محروم خواهند گردید. و بین ما که طرفدار حسین هستیم و آنها که مخالفِ حسین هستند جنگ در خواهد گرفت و بر زمین ریخته خواهد شد. ⚔ نماینده امام گفت: حسین نمی‌خواهد که جنگ‌های داخلی طولانی دوره‌ی امامتِ پدرش، علی بن ابیطالب علیه‌السّلام، تجدید شود. گفت: از قول ما به حسین بگو که اگر موافقت نکند که ما خود را برای جنگ آماده کنیم بیم آن می‌رود که خود او کشته شود. ، پسر رستمِ فرخزاد، اجازه‌ی صحبت کردن خواست و گفت: چون من از تا اینجا با نماینده امام بودم فرصت کافی داشتم که با وی راجع به حسین صحبت کنم و به او گفتم که: مردی چون حسین که فرزند علی بن ابیطالب است نباید از جنگ بپرهیزد. من می‌دانم که پرهیزِ حسین از جنگ ناشی از ترس نیست، بلکه ناشی از و ترحم است و نمی‌خواهد که مسلمین کشته شوند. ولی آیا می‌توان بدون‌جنگ دستگاه ظلم و فسادِ یزید را از بین برد؟ ما در ضمنِ مشورت به فکر افتادیم که یک قشون بسیج کنیم و تا اینجا با آن ارتش به استقبالِ حسین بیاییم و اگر دستور بدهد با همان قشون تا حجاز برویم. 🪖 اما نماینده‌ی امام با مجهز کردن یک مخالفت کرد و گفت: که حسین اجازه نداده که قشون بسیج کنیم زیرا قصد ندارد که بجنگد. نماینده‌ی امام گفت: حسین بعد از مرگِ برادرِ خود، حَسن‌بن علی، ده سال شکیبایی را پیشه ساخت. در آن مدت بارها به او گفتند که از طرفداران خود یک ارتش بسیج کند و با بجنگد و آنها را از پا درآورد و امام نپذیرفت. سوار بن همدانی گفت: آن زمان، دوره خلافت معاویه بود و معاویه برای حسین تولید مزاحمت نمی‌کرد. و قصد کشتنِ او را نداشت. ولی پسرش که امروز به جای پدر نشسته به طوری که خود تو گفتی قصد دارد حسین را به قتل برساند و امروز وضع وی وخیم است. 🥷 【برای‌ مطالعه‌ مطلب‌های‌قبلی "امام‌حسین(ع) و ایران" لطفاً روی گزینه‌ی بزنید】 《بِینُ‌النَهرِینْ میانِ دو رود و جای گرفته و محدودهٔ آن در کشورهای عراق، سوریه، ترکیه، ایران و کویت امروزی است. مهد تمدن‌های کهن بوده و پیامبران بزرگی در این منطقه به دنیا آمده یا در آن زیسته‌اند.》 برگرفته از کتاب: کورت فریشلر ترجمه‌ و اقتباس: ذبیح‌الله منصوری کلبه عشاق https://eitaa.com/joinchat/1612055109C9004ffddfc