eitaa logo
کتیبه و پرچم باب الحرم
10.1هزار دنبال‌کننده
4.1هزار عکس
66 ویدیو
568 فایل
فروشگاه باب الحرم↶ @babolharam_shop ثبت سفارش👇 @babolharam_shop_admin شماره تماس: 📞09052226697 ☎️ 02155970902 ☎️ 02155970903 آدرس:شهرری خیابان آستانه نبش کوچه شهید رجبی سایت فروشگاه↶ 🌐 shop.babolharam.net زیر نظر کانال متن روضه👇 @babolharam_net
مشاهده در ایتا
دانلود
‍ . علیه السلام بند1⃣ آسمون سیاهه سینه‌ی زمین پُر آهه بیقراره اونکه قرار دلهای بی پناهه از داغ حیدر بی‌تابه کوفه دلتنگ یاره مهتاب کوفه محراب و منبر روضه خون عمامه و سر غرق خون شیر خدا در زمزمه انّا الیه الراجعون انّا الیه الراجعون بند2⃣ لحظه‌ی سفر شد کهکشون دیگه بی قمر شد سهم یتیمای علی از امشب خون جگر شد رو دست مردم ظرفای شیره اما چه فایده که خیلی دیره اشک چشای خسته‌شون داره میباره بی امون اما میخونه مرتضی انّا الیه الراجعون انّا الیه الراجعون بند3⃣ با یه قلب مضطر روضه خونه چشمای حیدر خیره شده باز این دمای آخر به دیوار و در امشب تو بستر احیا گرفته رو لب دم یا زهرا گرفته میخونه از یار جوون از بانوی قامت کمون میگه شده وقت سفر انّا الیه الراجعون إنّا الیه الراجعون شعر‌وسبک:محمدجواد ابوتراب‌زاده .ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ .
بیتی های شب ضربت خوردن حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام همین که تیغ بَر سر  بر جبین خورد میانِ خانه‌اش زینب زمین خورد نه  تیغ اینقدر‌ها زوری ندارد غلط گفتم که میخی آتشین خورد علی را عاقبت از پا درآورد که با خود تیغ یادِ مادر آورد چنان زد تیغ هم نالید از درد چنان زد دادِ زهرا را درآورد سرِسفره دلِ دختر تَرَک خورد فقط سه لقمه امشب با نمک خورد علی امشب هوایِ روضه‌ها داشت فقط میگفت بودم او کتک خورد همان‌هایی که بانو را شکستند خدایا بِینِ اَبرو را شکستند چنان زد فاطمه اُفتاد از پا گمانم باز پهلو را شکستند چه با این مَرد این شمشیر کرده چه با این فرق این تقدیر کرده چنان بد زد نشد بیرون کشانَد گمانم تیغ در سر گیر کرده حسن با داغِ خود درگیرتر شد  تمامِ مسجد از شمشیر تر شد علی اُفتاد رویِ دامنِ او حسن پیر است حالا پیرتر شد نه مرحم نه دوا آورده بودند فقط آه و نوا آورده بودند فقط یک ضربه خورده بود اما برای او عبا آورده بودند زمین اُفتاد و می‌نالید بابا که هر گوشه علی می‌دید بابا عبا آورده بودند و کمش بود علی را روی هم میچید بابا علی جانش علی جانش زمین ریخت که حتی آه مژگانش زمین ریخت کشیدش در بغل این بارِ آخر ولی از بین دستانش زمین ریخت صدا زد آتشِ دل را نشانید مرا بر شانه‌های خود کشانید جوانان بنی هاشم بیایید علی را بر درِ خیمه رسانید لطفی 🥀🥀🥀🥀
علیه السلام 🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 🏴بند اول: شب آه و گریه و شب هق هق بارونه سرِ مرتضی شکسته و دل همه خونه رنگ صورتش شده مثه غروب خورشید و جبرئیل تو آسمون داره، روضشو میخونه امشب توی دل بچه ها شده غوغا😭 افتاده توی بستر غریبونه مولا میره با روی خونی زیارتِ زهرا سی سال هر شب، مرگش، رو خواست از خدا اما امشب، حیدر، شد حاجت روا تَهَدَّمَتْ، وَ اللهْ، اَرْکانُ الْهُدَیٰ تَهَدَّمَتْ، وَ اللهْ، اَرْکانُ الْهُدَیٰ 🏴بند دوم: حانَ في سَمائِنَا الْغُروبْ، يَسْطُو بِنَا الْآهُ غابَ شَمسُنا مِنَ الْوُجودْ، نَضيعُ لَوْلاهُ بَعدَ ما بَكىٰ حَياتَهُ، يَنْعَىٰ عَلَى الزّهراءْ قَدْ مَضىٰ اِلىٰ زَكيَّتَهْ، وَ الْكَوْنُ يَنعاهُ يَرْوي لَنا الْحُسَينُ، وَ دَمْعَهُ الْحَمْراء مُصيبَةَ الجَبينِ، بِفَجْرِهِ الْغَبْراء وَ سَقْطَةَ الْجَنينِ، وَ لَطمَةَ الزّهراء ماتَ الْقرآن، وَ الدّين، وَ الْجَوْرُ بَدَىٰ ماتَ الْاِسلام، وَ الْعَدلْ، مَخْنوقَ الصَّدَىٰ تَهَدَّمَتْ، وَ اللهْ، اَرْکانُ الْهُدَیٰ تَهَدَّمَتْ، وَ اللهْ، اَرْکانُ الْهُدَیٰ 🏴بند سوم: لحظه ی وداع شده ولی، انگاری معلومه که دلش پر از تلاطمه، با اینکه آرومه افتاده یادِ وصیت و سفارش زهرا که میگفت حسین من توی کربلا مظلومه میگفت که زخمیِ تیر و نیزه ها میشه میگفت اسیرِ درد و غم و بلا میشه میگفت جلوی چشمام سرش جدا میشه جسمش بی سر، روی، خاک کربلا اِرْباً اِرْبا، عریان، زیرِ دست و پا تَهَدَّمَتْ، وَ اللهْ، اَرْکانُ الْهُدَیٰ تَهَدَّمَتْ، وَ اللهْ، اَرْکانُ الْهُدَیٰ شعر‌: (بند عربی) سبک: 🔰 : غروب در آسمان ما آشكار شد و آه بر ماحمله‌ور شد خورشيد ما از هستى نا پديد شد و ما بدون او گمراه مى شويم بعد از آنكه زندگيش را با نوحه بر زهرا گريست به سوى زهراى خود شتافت و جهان به سوگواريش پرداخت حسين با اشكهاى سرخش روايت مى كند مصيبت پيشانى در صبحگاه شومش را و همچنين سقط جنين و لطمه بر گونه زهرا را قرآن و دين مردند و ستم آشكار شد اسلام و عدالت مُرد و فرياد خفقان شد بخدا قسم اركان هدايت ويران شدند
خیره به اسمان شده این دیده ی ترم من بی کس همیشه تاریخ حیدرم.. یک روز آب خوش به گلویم نرفته ست از ابتدا غریب مرا زاد مادرم امشب فقط به فاطمه ام فکر میکنم آغوش باز کرده در این شام آخرم افطار تلخ من به نمک باز میشود خرما چرا گذاشته زینب برابرم ای کوفه خوش بخواب علی رفتنی شده راحت شدید از من و فریاد منبرم وقت اذان شدست مهیای رفتنم شمشیرتان کجاست بکوبید بر سرم الله اکبر! اشهد حیدر بلند شد... یارب گواه باش که پر گشته ساغرم فزت و رب کعبه!سرم غرق خون شده این را برای فاطمه سوغات میبرم من را رها کنید خودم راه میروم حالا که ایستاده دم خانه دخترم زینب بمان به خانه که خانه ست جای تو.. این کوچه نیست جای تو ای بانوی حرم از کوچه رد شدن به تو یکروز میرسد از حال و روز کوفه ی آنروز مضطرم فریاد میزنند ببینید اسیر را فریاد میزنی که خدا نیست معجرم فریاد میزنند که خیراتشان دهید فریاد میزنی که زنسل پیمبرم فریاد میزنند که زینب حسین کو؟ فریاد میزنی که به نیزه است دلبرم
میان قبله محراب ناله ها کردم به هرقنوت برای همه دعا کردم برای اینکه به وصل حبیبه ام برسم به قلب سوخته هر شب خداخدا کردم گرفته مسجد کوفه شمیم تو زهرا ببین چه محشری از عاشقی به پا کردم میان گودی محراب تا زمین خوردم عجیب یاد تو و داغ کوچه را کردم تو گیر کردی و نام مرا صدا کردی ببین به صورت خونین تورا صدا کردم عزیز من به تو گفتم که بی تو می میرم ببین به عهد چهل ساله ام وفا کردم دلم زبس نگران نگاه زینب بود دوشانه حسینین خودم رها کردم محارمند کنون دور دخترم اما اشاره جانب گودال کربلا کردم تمام شاخه گلانش به نیزه چیده شود به پیش دیده زینب گلو بریده شود
همین که تیغ بَر سر  بر جبین خورد میانِ خانه‌اش زینب زمین خورد نه  تیغ اینقدر‌ها زوری ندارد غلط گفتم که میخی آتشین خورد - - - علی را عاقبت از پا درآورد که با خود تیغ یادِ مادر آورد چنان زد تیغ هم نالید از درد چنان زد دادِ زهرا را درآورد - - - سرِسفره دلِ دختر تَرَک خورد فقط سه لقمه امشب با نمک خورد علی امشب هوایِ روضه‌ها داشت فقط میگفت بودم او کتک خورد - - - همان‌هایی که بانو را شکستند خدایا بِینِ اَبرو را شکستند چنان زد فاطمه اُفتاد از پا گمانم باز پهلو را شکستند - - - چه با این مَرد این شمشیر کرده چه با این فرق این تقدیر کرده چنان بد زد نشد بیرون کشانَد گمانم تیغ در سر گیر کرده - - - حسن با داغِ خود درگیرتر شد  تمامِ مسجد از شمشیر تر شد علی اُفتاد رویِ دامنِ او حسن پیر است حالا پیرتر شد - - - نه مرحم نه دوا آورده بودند فقط آه و نوا آورده بودند فقط یک ضربه خورده بود اما برای او عبا آورده بودند - - - زمین اُفتاد و می‌نالید بابا که هر گوشه علی می‌دید بابا عبا آورده بودند و کمش بود علی را روی هم میچید بابا - - - علی جانش علی جانش زمین ریخت که حتی آه مژگانش زمین ریخت کشیدش در بغل این بارِ آخر ولی از بین دستانش زمین ریخت - - - صدا زد آتشِ دل را نشانید مرا بر شانه‌های خود کشانید جوانان بنی هاشم بیایید علی را بر درِ خیمه رسانید
872400339 (7).mp3
1.15M
◾زمزمه‌ی و نوحه‌ی ◾شب نوزدهم ◾بنداول به سوی مسجد از خانه دویدم من سرت ز کین بشکست دیر رسیدم من نماز و محرابت غرقه بخون دیدم ز غربتت بابا ناله کشیدم من واعلیا واعلیا واعلیا واعلیا(۳) ◾بنددوم بخون سر بابا دیده‌ام افطارت به سوز دل گفتم خدانگهدارت تازه شده داغ مادر مظلومه کجاست تا گردد باز جلودارت واعلیا واعلیا واعلیا واعلیا(۳) ◾بندسوم سرت‌شکسته‌شد و دلم‌شده‌چاک‌چاک ببین‌حسینم ز غم فتاده بر روی خاک حسن صدایت زند ز سوز سینه پدر چونکه رسیده برت مادرم ای روح پاک واعلیا واعلیا واعلیا واعلیا(۳) سمت گودال
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دیده بگشا منبر و سجاده ی خود را ببین یا امیرالمؤمنین همچو زهرای جوان هستی چرا نقش زمین یا امیرالمؤمنین اللهم عجل لولیک الفرج فرق حیدر دگر از تیغ جفا گشته دو تا کوفه شد غرق عزا وا علیا شده ذکر همه ی آل عبا کوفه شد غرق عزا اللهم عجل لولیک الفرج... مرتضی در سجده اش افتاده از جوش و خروش زینبش رفته ز هوش ناله ی فزت و رب الکعبه اش آید به گوش زینبش رفته ز هوش اللهم عجل لولیک الفرج... قد قتل آید به گوش از سوی جبریل امین یا إله العالمین از جبین مرتضی خون می چکد روی زمین یا إله العالمین اللهم عجل لولیک الفرج...
واحد جفت مدح مولا و کربلا از روز اول من گدای آل زهرایم‌ من ادّعای بندگی دارم به مولایم من بنده ام من عبد آن صاحب لوا هستم من بنده ام من بَردهء شیر خدا هستم درسینه تارم نور جلی دارم من سرفرازم چون عشق علی دارم یا مرتضی حیدر از برکت شیرحلال و لقمهء بابا شد قسمتم باشم گدای حضرت مولا عمری درِ این خانه کشکولی به کف دارم عمری بود که سر به ایوانِ نجف دارم من روزیِ خود را زین خانه میگیرم بی حیدر و زهرا واللهِ می میرم یا مرتضی حیدر صحرا به صحرا بیقرار و مست و مجنونم من پای پیمان غدیر خم دهم خونم لعنت به هر کس که ولایت را شده منکر باشد ولیِ مطلق حق حیدر و لاغیر نفرین و لعنت بر هرکس که غاصب شد رُکنِ ولایت را با حیله صاحب شد یا مرتضی حیدر ای کربلا ای قبله گاهم آرزو دارم تا که دوباره سر رویِ خاک تو بگذارم مجنون شدم با دیدن گنبد طلاهایت با دیدن سرخیِ پرچم های زیبایت دیوانه شد قلبم مجنون صحرا شد پایم که به خاک کربُ بلا وا شد یا اباعبدالله یا حسین ثارالله شبهای جمعه کربلا غوغا وطوفانی است در قتلگاه شاه بی سر بزم مهمانی است مادر بدیدار حریم پسرش آید زهرا بدیدار حسین بی سرش آید گوید به صد ناله شیب الخضیب من بهر تو میمیرد مادر غریب من یا اباعبدالله یا حسین ثارالله