#مناجات
#مرضیه_عاطفی
دچار نفسم و دیریست که درگیر تغییرم
چه می شدباخداادغام می شد کلّ تقدیرم
تمام عمر در ذهنم تب ابلیس میجوشد
خدایا تا به کی در فتنه ها درگیر زنجیرم؟
به لب قرآن و امادرعمل هرطور میخواهم
چه کردم باخودم ای دل؟کجا رفتهست تأثیرم؟
تمام حُسن خلقم را سپردم به فراموشی
پر اززخم زبانم!خسته ازاین کهنه شمشیرم
تمام عمر دستم را گرفتی ای خدا اما
چرا گرمای دستان تو را نادیده میگیرم
بلندم کردی ازجا،هرکجایی که زمین خوردم
پر پرواز دادی و چه بد شد که زمینگیرم
شدم شرمندهٔ آقای غایب از نظر! دارم-
خجالت میکشم از او! چرا گردن نمیگیرم-
که برچشمان محزونش هوای گریه رادادم
پشیمانم پشیمانم؛ چه بیتابم چه دلگیرم!
بسمالله الرحمن الرحیم
#امیر_المومنین_ع_ضربت_خوردن
#قاسم_صرافان
می روی با فرق خونین پیش بازوی کبود
شهر بی زهرا که مولا! قابل ماندن نبود
با وضو آمد به قصد لیلة الفرقت، علی!
ابن ملجم در شب احیاء چه قرآنی گشود
مسجد کوفه کجا، پشت در کوچه کجا
ضربت کاری که خوردی، یا علی! آن ضربه بود
دور محرابت نمیبیند ملائک را مگر؟
با چه رویی دارد این شمشیر میآید فرود
ساقیا در سجده هم جام شهادت میزنی
اولین مستی که میخوانی تشهد در سجود
کینهای از ذوالفقارت داشت گویی در دلش
تا چنین فرق تو را وا کرد شمشیرِ حسود
رسم شد شق القمر کردن میان کوفیان
از همین شمشیر درس آموخت عاشورا، عمود
در وداعت با حسین اشک تو جاری میشود
دیدهای گویا از اینجا خیمهها را بین دود
بین فرزندانی اما این حسینت را غریب
میکشندش با لبان تشنه در بین دو رود
با یتیمان آمدم پشت سرای زینبت
شیر آوردم پدر جان! دیر آوردم، چه سود؟
بسمالله الرحمن الرحیم
#امیر_المومنین_ع_مدح
#علی_اکبر_لطیفیان
▶️
وا نشد جبریل اگر سمت نجف بال و پرش
بهتر آنکه بر زمین جاری شود خاکسترش
خوش به حال آن کبوتر بچه ای که تا سحر
میپرد از صحن ایوانش به صحن دیگرش
داستان سنگ و زر يعنى که ما و فضه اش
قصه شاه و گدا يعنى که ما و قنبرش
در مقام آخريت بود ، ديدند اولش
در مقام اوليت بود ، ديدند آخرش
خاک را گل ميکند گل را خلائق ميکند
نيست هرکه خلق مولا خاک عالم برسرش
اينهم از ظرفيت دنياى بى ظرفيت است
هرکه او را ميپرستد مينويسد کافرش
با على يکتاپرستم, ورنه ميخواهم چکار
آن خدايى را که اين آقا نباشد مظهرش
آرزوى مرگ کردن چاره ى کارش بود
سائلی که دست خالى ميرود از محضرش
چهارده قرن است دارد رزق ما را ميدهد
با همان يک مرتبه بخشيدن انگشترش
آه...ظلمت آه...ظلمت آه..ظلمت ميشود
واى اگر خورشيد را روزى براند از درش
مرتضى يعنى قسيم النار والجنة ، ولى
هست معيارش در اين تقسيم حب همسرش
تازه کعبه آبرویی یافت و قیمت گرفت
همچنانی که صدف قیمت گرفت از گوهرش
از در کعبه نرفت و بر در کعبه نرفت
چونکه باید بعد ازین کعبه بیاید بر درش
خاک یا خاکسترش کن مصحفی را که در آن
آیه ی"الیوم اکملت"نباشد محورش
*مبعث ختم رسل ترویج حب حیدر است
تا دهد نشر ولایت حق کند پیغمبرش*
به خودش كه جای خود ، حتي به خاك پاش هم
هر کسی شک میکند شک میکنم به مادرش
کور دلها احمقند ، احمق چه میفهمد علی
جان احمد بود که خوابید بین بسترش
**
جز علی و فاطمه دیگر ندیده روزگار
اینقدر شرمنده باشد همسری از همسرش
#امام_علی #مرثیه_امام_علی
☑️ ضربت خوردن حضرت امیر (ع)
با گریه ایستاد، دوباره نگاش کرد
تسبیح را بدست گرفت و دعاش کرد
معلوم می شود که نمک گیر زینب است
وقتى بجاى شیر نمک را غذاش کرد
افتاد یاد کوچه و پاى برهنه اش
وقتى مقابلش پدرش گیوه پاش کرد
از بس به وصل فاطمه اش اشتیاق داشت
در خواب بود قاتلش اما صداش کرد
بین دو سجده بود که فرق سر على
مانند ذوالفقار دودم شد...دوتاش کرد
شمشیر تا میان دو ابروى صورتش
طورى نشسته بود نمی شد جداش کرد
می خواست دست و پا زدنش بیشتر شود
شمشیر را میان سرش جابجاش کرد
اى روزگار! آخر على را زمین زدند
باید ازین به بعد جگر را فداش کرد
وقت وصال بود، دوباره خضاب کرد
وقت خضاب خون سرش را حناش کرد
بین حصیر پاره پدر را حسین برد
تا اینکه از قضا پسرش بوریاش کرد
🔸شاعر:
#علی_اکبر_لطيفيان
____________________________
#امام_علی #مرثیه_امام_علی
☑️ شب 19 رمضان ضربت خوردن مولا
«درد دل با حضرت زهرا (س)»
سفره دار قديمي ام امشب
شده ام ميهمان دخترمان
شده سي سال كار من يادِ
سفره ي روزهاي آخرمان
سفره دار قديمي ام سي سال
تكه نان و نمك مرا بس بود
جاي نان جاي آب هر افطار
غصه هاي فد مرا بس بود
يادِ آن روزها كه تا دم صبح
چادرت عطر و نور مي آورد
گرچه دستت شكسته بود اما
نان گرم از تنور مي آورد
گندمي آرد ميشد و بعدش
دسته ي آسياب خوني بود
تا كه آبي به درد ميخوردي
لبه ي ظرفِ آب خوني بود
سفره اي پهن ميشد و طفلان
غيره نانِ تو را نمي خوردند
بعد روزي كه پشت در ماندي
كودكانم غذا نميخوردند
بعد روزي كه پشت در ماندي
ميشنيدم صداي شيشه ي خُرد
ميشد از لكه هاي پيرُهنت
زخمهاي تو را نديده شمرد
شعله روزي كه پشت در ماندي
حلقه زد معجر تو را سوزاند
زينبم خواست تا كه فضه شود
آتشي دختر تو را سوزاند
وقتِ افطار ِ من شده اما
باز هم روضه خوان تو شده ام
بعد سي سال نانِ تازه بپز
سحري ميهمان تو شده ام
🔸شاعر: ؟؟؟
___________________________
#امام_علی #مرثیه_امام_علی
☑️ شب 19 رمضان ضربت خوردن مولا
«درد دل با حضرت زهرا (س)»
سفره دار قديمي ام امشب
شده ام ميهمان دخترمان
شده سي سال كار من يادِ
سفره ي روزهاي آخرمان
سفره دار قديمي ام سي سال
تكه نان و نمك مرا بس بود
جاي نان جاي آب هر افطار
غصه هاي فد مرا بس بود
يادِ آن روزها كه تا دم صبح
چادرت عطر و نور مي آورد
گرچه دستت شكسته بود اما
نان گرم از تنور مي آورد
گندمي آرد ميشد و بعدش
دسته ي آسياب خوني بود
تا كه آبي به درد ميخوردي
لبه ي ظرفِ آب خوني بود
سفره اي پهن ميشد و طفلان
غيره نانِ تو را نمي خوردند
بعد روزي كه پشت در ماندي
كودكانم غذا نميخوردند
بعد روزي كه پشت در ماندي
ميشنيدم صداي شيشه ي خُرد
ميشد از لكه هاي پيرُهنت
زخمهاي تو را نديده شمرد
شعله روزي كه پشت در ماندي
حلقه زد معجر تو را سوزاند
زينبم خواست تا كه فضه شود
آتشي دختر تو را سوزاند
وقتِ افطار ِ من شده اما
باز هم روضه خوان تو شده ام
بعد سي سال نانِ تازه بپز
سحري ميهمان تو شده ام
🔸شاعر: ؟؟؟
___________________________
#زمینه
#ضربت_خوردن_امیرالمومنین_ع
#شب_نوزدهم
#مهمان_خانه_ام_کلثوم_س
#زمین_خوردن_محراب_کوچه
#محراب_شق_القمر
بند اول:
راه رفتنش چه آرومه
چقد غریب و مظلومه
روزس٬برای افطاری
خونه ی ام کلثومه
میندازه سفره واسه بابا/سفره ای ساده و بی ریا/نون و نمک ُ و یکم شیر
دونوع طعام نخورده پدر/نمک نه٫ بابا شیر ُ ببر/ تا که ازت نشم دلگیر
اگرچه شاهه و امیره
به فکر مردم فقیره
خدا تو رو ازم نگیره
علی علی بابای خوبم
➖➖➖➖➖➖➖
بند دوم:
غم تو چشاشه دلگیره
یه ذکری میگه راه میره
بابا چقد پریشونی
شدی به آسمون خیره
نگاش به سمت آسمونو/منتظره بگن اذونو/مسجد باید برم بابا
انداخته روی دوش عباشو/یه دنیا حرفه تو چشاشو/میره به سمت در تنها
در مانع تو میشه بابا
امشب نری نمیشه بابا؟!
توی دلم آتیشه بابا
نرو نرو بابای خوبم
➖➖➖➖➖➖➖
بند سوم:
بارونی توی چشماشه
میره شاید دلش واشه
باهر قدم توی کوچه
فکر غمای زهراشه
یه محشری به پا میشه و ُ / فرق علی دوتا میشه و ُ/ شق القمر توی محراب
با ضربه ی یه پست ِ لعین/ شبیه زهرا خوردی زمین/ حسین برات شده بی تاب
تو علقمه شبیه اینجا
عمود آهنین و سقا
به سر زنان دوباره زهرا
علی علی... علی ِ مظلوم
✍ #س_مهدی_۱۳۱۱۰
-----------------------------------
🍇🍇🍇🍇🍇🍇🍇🍇🍇🍇🍇🍇🍇
═══✼🍃🌹🍃✼═══
#سنگین
#شب_نوزدهم
#ضربت_خوردن_امیرالمومنین_ع
#شهید_محراب
بند اول:
نگاهه پر شرارش ٬ خیره به آسمونه
خسته شده دلش از٬ نامردیه زمونه
اروم اروم رولبهاش٬ یه اسمی و میخونه
فاطمه
تنگه دلم برای تو
علی بشه فدای تو
تو گوشمه صدای تو یازهرا
سی سال گذشته_ رفتی عزیزم
از غم دوریت _ بهم میریزم
مظلوم ِ عالم / علی علی جان...
➖➖➖➖➖➖➖
بند دوم:
میره به سمت مسجد٬وقت سحر رسیده
تو کوچه یاد زهرا٬ میباره اشک دیده
یه پیر مرد خستهش چه غصه ها کشیده
دخترش
می گفت بیا پدر نرو
تو رو جون مادر نرو
ببین که میگه در نرو یازهرا
با زهرا امشب من وعده دارم
ببخش عزیزم دل تنگه یارم
مظلوم عالم... علی علی جان
➖➖➖➖➖➖➖
بندسوم:
مسجدرسیده مولا ٬ میره به سوی محراب
امشب شمیم زهرا ٬ گرفته بوی محراب
خون سره تو مولا ٬ میریزه توی محراب
بی حیا
تیغشو میبره بالا
چشماشو میبنده زهرا
واشده فرق مرتضی یا مولا
فزت و رب _ الکعبه میخونه
راحت شدم از _ دسته زمونه
✍ س_مهدی_۱۳۱۱۰
🏴نوحه سنتی شب نوزدهم ضربت خوردن امیرالمومنین علی علیه السلام
#شد_غرق_خون_روی_علی
#نوحه
#حضرت_علی
شد غرق خون روی علی،وای از این مصیبت
بشکسته ابروی علی،وای از این مصیبت
افتاده در محراب مسجد،شیر خدا،ساقی کوثر
شد کشته مولای دو عالم،با ضربته،شقی کافر
ای وای،شد دوتا فرق،حضرت حیدر،آه و واویلا
ای وای،زینب از این غم،میزند بر سر،آه و واویلا
(ای وای،آه و واویلا آه و واویلا،آه و واویلا)
🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴
گوید منادی در جنان،وای از این مصیبت
بشکسته فرق آسمان،وای از این مصیبت
فزت و رب الکعبه خوانَد،میگرید عالم از برایش
مظلوم عالم شد فدایی،شد مستجاب آخر دعایش
ای وای،شد عزادارش،عالم بالا،آه و واویلا
ای وای،دیده گریانش،حضرت زهرا،آه و واویلا
(ای وای،آه و واویلا آه و واویلا،آه و واویلا)
🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴
آمد ندا از ماسوا،وای از این مصیبت
بشکسته ارکان الهدا،وای از این مصیبت
یارب نبیند زینب امشب،آن روی گلگون پدر را
یارب چه سازد بعد از این با،زردیه رنگ روی بابا
ای وای،از غم مادر،چشم تر دارد،آه و واویلا
ای وای،کربلا را او،پشت سر دارد،آه و واویلا
(ای وای،آه و واویلا آه و واویلا،آه و واویلا)
🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴
۱۳۹۶/۳/۱۹
رمضان المبارک ۱۴۳۸
#امیر_حسین_سلطانی
═══✼🍃🌹🍃✼═══
#امام_علی #مدح_امام_علی
دم به دم دم از ولای مرتضی باید زدن
دست دل در دامن آل عبا باید زدن
نقش حُب خاندان بر لوح جان باید نگاشت
مُهر مِهر حیدری بر دل چو ما باید زدن
دم مزن با هر که او بیگانه باشد از علی
گر نفس خواهی زدن با آشنا باید زدن
روبروی دوستان مرتضی باید نهاد
مدعی را تیغ غیرت بر قفا باید زدن
لافتی الا علی لاسیف الا ذوالفقار
این نفس را از سر صدق و صفا باید زدن
در دو عالم چارده معصوم را باید گزید
پنج نوبت بر در دولت سرا باید زدن
پیشوائی بایدت جستن ز اولاد رسول
پس قدم مردانه در راه خدا باید زدن
گر بلائی آید از عشق شهید کربلا
عاشقانه آن بلا را مرحبا باید زدن
هر درختی کو ندارد میوهٔ حب علی
اصل و فرعش چون قلم سر تا به پا باید زدن
دوستان خاندان را دوست باید داشت دوست
بعد از آن دم از وفای مصطفی باید زدن
سرخی روی موالی سکه نام علی است
بر رخ دنیا و دین چون پادشا باید زدن
بی ولای آن ولی لاف از ولایت می زنی
لاف را باید که دانی از کجا باید زدن
ما لوائی از ولای آن ولی افراشتیم
طبل در زیر گلیم آخر چرا باید زدن
بر در شهر ولایت خانه ای باید گزید
خیمه در دارالسلام اولیا باید زدن
🔸شاعر:
#شاه_نعمت_الله_ولی
_____________________
#نوحه
#شام_غریبان
#پس_از_شهادت
#امام_علی_علیه_السلام
ذکر اهل سما . یا علی یا علی
نغمه ی اولیا . یا علی یا علی
در عزای علی همه نالان
زینب و مجتبی حسین گریان
یا علی . یا علی . یا مظلوم
فاطمه در جنان . میزبانش شده
شاهد غربت . بی امانش شده
این بپرسد ز فرق بشکسته
آن ز پهلوی از جفا خسته
شاید از این خجل شده حیدر
شد مدینه دو دست او بسته
یا علی . یا علی . یا مظلوم
کنج خانه شده . دل غمین زینبش
مجتبی از فراق . جان شده بر لبش
قبر مخفی مرتضی گویا
گشته همچون مزار تو زهرا
قتل زهرا شهادت مولا
اجر و مزد رسالت طاها
یا علی . یا علی . یا مظلوم
#محمد_مبشری
═══✼🍃🌹🍃✼═══
#سبک_زمینه_شهادت_حضرت_علی_ع
#غریب_عالم_منم
🌷🌷140🌷🌷
بند اول✍
یه پهلوون تو غربت و غم
بار سفر رو بسته
میخاد بره پیش حبیبش
شد از زمونه خسته
🌹
زیر لبش اینو میخونه
زهرا ببین علی چگونه
غصه قلبشو می سوزونه
🌹
با درد و غم همدمه
روگونه هاش شبنمه
لحظه به لحظه شده
ذکر لبش فاطمه
غریب عالم منم
_____________________
بند دوم✍
✔️زبانحال مولا
باضربه ای که زد به سرم
فرق سرم دوتا شد
دارم میشم مهمون تو
حاجت من روا شد
🌹
زهرا دنیا با ما چه کرده
زهرا دل پر آه و درده
زهرا این اشکای یه مرده
🌹
داغ تو شد قاتلم
ای همه ی حاصلم
یاد تو و گریه هات
آخ میسوزنه دلم
غریب عالم منم
_____________________
بند سوم✍
تو لحظه های آخر من
دلم چه بی قراره
برا حسینه بی کفنم
ابر چشام می باره
🌹
زینب نکن تو گریه زاری
بابا باید دوام بیاری
گودال لحظه ی سختی داری
🌹
تو و یه دشت بلا
حسین و تیغ جفا
می رسه اونروزی که
میبینی راس جدا
غریب عالم منم
💠💠💠
#امام_علی #مرثیه_امام_علی
دختر کنار بستر بابا دلش گرفت
افتاد یاد حضرت زهرا، دلش گرفت
خون دید و زخم و بستر و یادمدینه کرد
اندازه ی تمامیِ دنیا دلش گرفت
بابای پهلوان تب و لرزش گرفته بود
دختر برای حالت مولا دلش گرفت
روزی تمام خیبر و خندق اسیربود ،
در دستهای او ولی حالا... ، دلش گرفت!
بغضی غریب بین گلویش نشست و او
ناچار خنده زد به لب اما، دلش گرفت
بابا سپرد گریه نکن دخترم و بعد
تا روضه خواند از سر و سقا،دلش گرفت
حالا دل دوتایی آنها گرفته بود
همپای آن دو،تشنه لب آقا،دلش گرفت
وقتش رسیده بود خداحافظی کند
وقتش رسیده بود خدایا دلش گرفت
بغضش شکست و حضرت مهتاب گریه کرد
طوفان غم به پا شد و دریا دلش گرفت
بابا پرید و دختر او ماند و اشکهاش
بابا پرید و شهر سراپا دلش گرفت
🔸شاعر:
#محمد_کابلی
_____________________
#امام_علی #مرثیه_امام_علی
#مناجات_باخدا
بساط عشق مهیاست لیلة القدر است
نوای ادعیه بر پاست لیلة القدر است
مفسران چه نکو گفته اند ، آن شب که
وجود حضرت زهراست لیلة القدر است
سلام بر تو ألا تشنه ی شهید ، حسین
شب زیارت آقاست لیلة القدر است
پی بهانه بود حق که خود جواب دهد
به استجابت درخواست ، لیلة القدر است
شبی که از برکات و فضائل و قدرش
بدون گونه و همتاست لیلة القدر است
بیا و بر در معبود مسئلت بنما
شب گدائی ماهاست لیلة القدر است
خدا به عشق علی بندگان خود بخشد
شب شهادت مولاست لیلة القدر است
امیر عالم امکان به بستر افتاده
به کوفه ماتم عظماست لیلة القدراست
کننده ی در خیبر دگر فتاده ز پا
قد حسن ز غمش تاست لیلة القدر است
حسین غرق عزا و مصیبت مولاست
ولی نگاه علی گریه دار کرببلاست
🔸شاعر:
#مرتضی_مظاهری
___________________________
#امام_علی #مرثیه_امام_علی
☑️ ضربت خوردن حضرت امیر (ع)
با کولهبار نان ، شبِ آخر قیام کرد
مردی که هرچه داشت به کف وقف عام کرد
یک در میان جواب سلامش نمی رسید
آن که خدا به هر قدم او سلام کرد
هم جود کرد و هم به خودش ناسزا شنید
او باز هم مقابلشان احترام کرد
از غربتش به قول خودش بس ، که روزگار
با مرتضی معاویه را هم کلام کرد
بر دوش اوست چرخش دنیا ولی بر آن
طفلی نشست وحس نشستن به بام کرد
بعد از نماز نافلۀ شب بلند شد
سمت مدینه فاطمه اش را سلام کرد
با این سلام روضۀ آخر شروع شد
با خاکهای چادر زهرا تمام کرد
غمگین ترین امیر ۀ الهی که بشکند
دستی که خنده را به لب تو حرام کرد
هفت آسمان به جوش خروش آمده مرو
آن را علی به گوشه ای از چشم رام کرد
جای صلات ماذنه باصوت مرتضی
حی العزای علی را پیام کرد
بیدار کرد قاتل خود را که حاضرم...
با شوق خویش خون خودش را به جام کرد
تا ضربه خورد عالم آدم به سر زدند
در عرش و فرش گریۀ خواص و عوام کرد
تا ضربه خورد خنده به لبهای او نشست
گویا به زهر تیغ عسل را به کام کرد
دستی به روی دوش حسن تا به خانه اش
هر کوچه را به خون سرش سرخ فام کرد
درخانه زینب است رهایم دگر کنید
آری رعایت دل او را امام کرد
زهراست کعبه و حجرش زینب است و بس
روی جبین دختر خود استلام کرد
آری رعایت دل زینب سفارش است
وای از دمی که بنت علی رو به شام کرد
آن دختری که سایۀ او هم ندیدنی است
چشمان بد به دور و برش ازدحام کرد
یک بی حیا که دید کنیزی نمیبرد
از آل مرتضی طلب یک غلام کرد
🔸شاعر:
#موسی_علیمرادی
__________________________
#امام_علی_علیه_السلام
#مرثیه
#غلامرضا_سازگار
نه فقط مسجدیان سر به گریبان تو اند
نخل وچاه وشب وصحراهمه گریان تو اند
دامنت با چه گنه سرخ شد از خون سرت
ای که خلق دوجهان دست به دامان تو اند
ای به خون خفته بگوکیسهءخرمات کجاست
فقرا منتظر سفره ی احسان تواند
کودکانی که گرسنه همه رفتند به خواب
به عزیزان تو سوگند عزیزان تواند
نخل ها در عطش اشک تو بردند به سر
چاه ها منتظر ناله ی پنهان تواند
اختران شیفتة حال نماز شب تو
کوه ها منتظرنغمه ی قرآن تواند
اشک مظلومی تو می چکد از دیده ما
پاره های دل ما برگ گلستان تواند
آسمان ها همه گریند به مظلومی تو
عرشیان سوخته ی سینه ی سوزان تواند
گیسوی حور پریشان شده در باغ بهشت
نه فقط زینب و کلثوم پریشان تواند
نه دل "میثم" دلسوخته ای جان جهان
هر چه دل هست همه زائر ایوان تواند
#امام_علی_علیه_السلام
#محمد_جواد_غفورزاده
دوش بر فرق تو شمشیر فرود آمده بود
سنگ بر آینۀ اصل وجود آمده بود
شب تودیع تو از جوش ملک غوغا شد
وحی نازل شده و روح فرود آمده بود
به تمنّای حضور تو ز بام ملکوت
پیک قدسی به سلام و به درود آمده بود
آن شب از سرخی خون تو شفق رنگین شد
فجر حیرت زده با روی کبود آمده بود
جان ما بودی و بدرود جهان می گفتی
آن شب قدر که مسجد به سجود آمده بود
به امید کرمی پیک اجل این همه راه
به گدائی به در خانۀ جود آمده بود
ای گره خورده حیات دو جهان با نفَسَت
مرگ آن شب به سراغ تو چه زود آمده بود
غمت این بود که در خانۀ بی فاطمه باز
محشر تازه ای آن شب به وجود آمده بود
می شنید از گل لب های تو الله الله
شاهد غیب که از بزم شهود آمده بود
ای نماد حرم عشق و محبّت، نجفت
ازتوشعر"شفق"آن جابه نمود آمده بود
🌸🍀🌸🍀🌸🍀🌸🍀🌸
💠 #مناجات_شبهای_قدر
باز کن در که گدای سحرت برگشته
عبد عصیان زده و در به درت برگشته
بنده ی بی خرد و خیره سرت برگشته
سفره را چیدی و دیدم نظرت برگشته
اصلا انگار نه انگار گنه کارم من
به تو اندازه ی یک عمر بدهکارم من
گرچه آلوده ام و خار ولی برگشتم
طبق آن فطرت پاک ازلی برگشتم
دیدم از غیر درت بی محلی، برگشتم
دستِ پر هستم و با نام علی برگشتم
از عقوبات من غم زده تعجیل بگیر
عبد آلوده پشیمان شده تحویل بگیر
بنده وقتی که فرو رفت به مرداب گناه
خواست از چاله در آید ولی افتاد به چاه
وای از دست رفیقی که مرا برد ز راه
من زمین خوردم و او جای دعا کرد نگاه
حرف پرواز زد اما همه طنازی بود
دوستت دارمِ آن دوست ،دغل بازی بود
هیچ کس با دل من هم دل و همراز نشد
این در آن زدم اما گره ام باز نشد
این پر سوخته وقتی پرِ پرواز نشد
سدّ راه گنه خانه برانداز نشد
ناگهان هاتفی از سوی خدا گفت بیا
گفتم آلوده ام و پر ز خطا گفت بیا
حال من آمده ام حالِ مرا بهتر کن
دیگر از دست خودم خسته شدم باور کن
با چنین بنده که داری به مدارا سر کن
دم افطارم و مست می کوثر کن
کوثر از اشک حسین است خدا میداند
که علی ریخته و فاطمه میگریاند
گرچه اندازه ی یک کوه گنه سنگین است
آشتی با تو همیشه مزه اش شیرین است
سفره ای را که تو چیدی چقدر رنگین است
آخر کار هر آن کس که بیاید این است
اولین قطره ی اشکی که ز چشمت ریزد
بهر امداد به او فاطمه بر میخیزد