eitaa logo
کتیبه و پرچم باب الحرم
10.2هزار دنبال‌کننده
3.3هزار عکس
35 ویدیو
568 فایل
🔸کانال فروشگاه محصولات فرهنگی↶ @babolharam_shop ثبت سفارش 👇 @babolharam_shop_admin شماره تماس: 09052226697 02155970902 02155970903 آدرس: شهرری خیابان آستانه نبش کوچه شهید رجبی پلاک ۵۰ فروشگاه بابُ الحَرَم
مشاهده در ایتا
دانلود
حال و هوای چشم ترت جور دیگری ست ذکر قنوت هر سحرت جور دیگری ست وقتی میان سجده به معراج می پَری پِی می برم که جنس پرت جور دیگری ست حتّی نسیم کویِ تو هم اعتراف کرد عطر بهشتی گذرت جور دیگری ست در سامرا همیشه زیارت لذیذ هست طعم زیارت سحرت جور دیگری ست هادی ترین چراغ هدایت کلام توست. نور چراغ شعله ورت جور دیگری ست این جامعه ز "جامعه" ات رُشد کرده است محصول کِشت پر ثمرت جور دیگری ست درندگان کنار تو آرام می شوند بر روی قلب ها اثرت جور دیگری ست ارباب های ما همگی با سخاوتند امّا عنایت پدرت جور دیگری ست کشکول چشم های مرا پر ز اشک کن حال گدای پُشت درت جور دیگری ست زهری رسید و شمع وجود تو آب شد سوسوی نور مختصرت جور دیگری ست دیگر گُمان کنم جگری هم نمانده چون خون لخته های دور و برت جور دیگری ست او دیده دست و پا زدنت کنج حجره را... آه دمادم پسرت جور دیگری ست شُکر خدا سر از بدن تو جدا نشد شُکر خدا کفن به تنت "بوریا" نشد شکر خدا به پیرهنت نیزه ای نخورد شکر خدا که بر بدنت نیزه ای نخورد پیشانی تو سنگ و عصایی ندیده است آقا!دو پلک شب شکنت نیزه ای نخورد تو دست و پا زدی نه ولی زیر دست و پا بال تو وقت پر زدنت نیزه ای نخورد شکر خدا که دور و بر تو سنان نبود شکر خدا که بر دهنت نیزه ای نخورد عمامه و عبای تو سهم عدو نشد با سُمِّ اسب پیکر تو زیر و رو نشد شاعر:
تمام اهل نظر بر تو التجا بکنند به نام پاک نقی خاک را طلا بکنند هنوز بردن نامت کمال بی‌ادبی است به لفظ "حضرت آقا" تو را صدا بکنند فرشته‌ها همه هنگام سجده حیرانند که رو به قبله و یا رو به سامرا بکنند چقدر روی دلت زخم کهنه بسیار است به زهر زخم دلت را چرا دوا بکنند دوباره یک دو نفر را به کربلا بفرست که زیر قبه برایت کمی دعا بکنند خدا کند که شبانه تو را دگر نبرند ز نام مادرتان لااقل حیا بکنند خدا کند که غریبانه دست و پا نزنی ملائک از پرشان فرش دست و پا بکنند دوباره از لب خشکت سلام می‌ریزد همین‌که روی تو رو سوی کربلا بکنند... سلام بر بدنی که سه روز بعد آن را ز دست نیزه گرفته که بوریا بکنند... شاعر: حجت الاسلام
امامی که از انوارش قیامت می‌شود معنا اگر هادی‌ست از اسمش هدایت می‌شود معنا صبوری جلوه می‌گیرد اگر یک گوشه بنشیند اگر برخیزد از جایش شجاعت می‌شود معنا عرق از روی پیشانیش اگر بر روی آب افتد از آن یک قطره دریای طهارت می‌شود معنا کسی که حلقه‌ی وصل محمد با محمد شد علی هم گر شود با او رسالت می‌شود معنا علیِّ چارمین وقتی که خود جد محمد شد برای شیعه‌اش قطعا ولایت می‌شود معنا علیِّ آخرین یعنی که بعد از حیدر کرّار امامت در امامت در امامت می‌شود معنا نه اینکه کور بینا گردد و از جا به پا خیزد فقط با بردن نامش شفاعت می‌شود معنا برای جامعه از یک فراز «جامعه» بی‌شک؛ دیانت می‌شود پیدا، سیاست می‌شود معنا علیِّ دیگری هم برده شد در بزم«مِی» این بار؛ به سامرّا به جای شام غربت می‌شود معنا گریز روضه دارد می‌رود در بزم «مِی» وقتی؛ میان تشت، خورشید قیامت می‌شود معنا حسابش را بکن مستی بگیرد چوب در دستی دراین حالت برای ضربه سرعت می‌شود معنا دوچندان می‌شود در حالت مستی توان فرد بدین ترتیب دربرخورد شدت می‌شود معنا وَ دربرخوردها یک روز هم آیینه بر در خورد شکستن بعد از آن برخورد راحت می‌شود معنا یکی از دست،آن یک از در و آن دیگر از دیوار فقط سیلی براین صورت سه صورت می‌شود معنا شاعر:
باز هم آیه بخوان راه به ما یاد بده راه نزدیک به درگاه به ما یاد بده عشق بازیِ سحرگاه به ما یاد بده وَ بِکُم عَلَّمَنَا الله به ما یاد بده بهترین نسخه ی هر غصه و هر دردی تو جامعه خواندی و ما را علوی کردی تو کاش نوری سوی قلبم برسد، محتاجم آخر سال، گره باز شود... محتاجم نظری کن به منِ خسته که بد محتاجم من به الطاف شما تا به ابد محتاجم تا که چرخید زبانم همه اش مدح تو شد خواستم روضه بخوانم همه اش مدح تو شد راه این روضه ی غمناک، مسیری سخت است دور از خانه غریبانه اسیری سخت است این همه جام بلا را بپذیری سخت است یادِ تخریب حرم روضه بگیری سخت است آب بستند به صحن و حرم جدت آه سال ها سوختی از داغ اباعبدالله رتبه ی فاطمی ات قابل تشکیک نبود این همه اذیت معصوم خدا، نیک نبود حق تو دیدن ویرانه ی تاریک نبود جایگاهت به خدا "خان صعالیک" نبود کنج ویرانه دلت سوخت و در تب بودی مطمئنم که به یاد دل زینب بودی حمله بر حصن حصین؟! بر متوکل لعنت طعنه بر هادی دین؟! بر متوکل لعنت خوردی آقا به زمین؟! بر متوکل لعنت آه از کوچه، همین... بر متوکل لعنت این زنا زاده چرا حمله به یوسف کرده؟! به چه رویی به شما باده تعارف کرده؟! خوب شد پاره، گریبان کسی این جا نیست خوب شد دختر حیران کسی این جا نیست خوب شد چوب به دستان کسی این جا نیست خواهری بی سر و سامان کسی این جا نیست تا ز حلقوم حسین آیه به لب هاش نشست خیزران زود به دندان ثنایاش نشست شاعر:
یا بقیة الله ، از دیده میباری ، امشب اشگِ خون با پای برهنه ، جدَّت را کشیدن ، از خانه بیرون سر بی عما....مِه بی عبا میبردنَش...در کوچه ها وا هادیا... ____ یا بقیة الله ، میکشی هر دم از ، سوز سینه آه آقا رو جا دادن ، در خانُ الصَّعالیک ، آجَرَکَ الله ای بر سرم....خاک عزا شاه کجا....ویرانه ها وا هادیا... ____ نیمه شب آمد با ، ناسزا دشمن زد ، آتش به جانش بشکند دستی که ، در صحن خانه زد ، بر گریبانش شرم از رخِ...آقا نکرد پیراهنش...را پاره کرد وا هادیا... ____ قرآن ناطق را ، بردن شبانه در ، بزم شرابش آتش گرفته از ، جور متوکل ، قلب کبابش شد تعارفِ...جام شراب با طعنه شد....شاعر خطاب وا هادیا... ____ بزم مِی و مستی ، رفته ولی با خود ، خواهر نبرده پیش چشم خواهر ، چوب خیزران بر ، دندان نخورده طشت طلا...بود و یزید در هلهله...زینب رسید وا هادیا...
4_6046345450527656295.mp3
1.14M
«کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم» @babollharam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
یه مرد پیدا نشد/ بگه بسه دیگه جسارت یه مرد پیدا نشد/ بگه بسه این همه غارت یه مرد پیدا نشد/ بگه که دستاشو نبندین میون کوچه ها / به اشکای چشاش نخندین چی بگم از داغ دلش/ چی بگم از تاب و تبش کشوندنش بزم شراب /شبیه عمه زینبش حرمتش شکست کشیدن از سرش عباشو همهمه بر پاس توی کوچه نمی شنوه کسی صداشو حرمتش شکست دیگه رمق براش نمونده بمیرم از این همه غربت دلش رو طعنه ها سوزونده ایها الغریب یا هادی النقی مولا به یاد کربلا / می باره چشمای تر تو خدا رو شکر اقا/ نرفت اسیری خواهر تو خدا رو شکر اقا /لب تو خیزرون نخورده پیش چشم کسی/ نرفت روی نیزه ها سر تو خدا رو شکر که کفنت/ یه تیکه بوریا نشد نیفتادی توو قتلگاه /  سر از تنت جدا نشد توی کربلا دل رقیه غرق خون شد انگشتر جد غریبت غنیمت یه ساربون شد توی کربلا خیمه هارو آتیش کشیدن سر حسینتو توو گودال یه عده از قفا بربدن ایها الغریب یا هادی النقی مولا
4_6046345450527656296.mp3
2.74M
«کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم» @babollharam
‍ هدیه به روح امام هادی صلوات اللهم و صل علی محمد وال محمد و عجل فرجهم زمینه و شور احساسی امام هادی ع شعر رضا نصابی به نفس کربلایی مصطفی روحانی به عشق تو من مبتلام از راه دور اقا سلام اسلام اسلام سلام به توای با وفا سلام غریبه سامرا اسلام اسلام سلام به نوکرای تو سلام به زائرای تو از راه دور سلام می دم به سمت سامرای تو غریب امام هادیه تو ذکر لبهای منی دوای دردای منی ای اقا ای اقا تو بخواهی می شم منم کربلایی می شم منم ای اقا ای اقا با نگاه تو وا می شه قفل تمام مشکلام از تو می خوام ابن و جواد تذکره ی کربو بلام غریب امام هادیه 3 به نگاه تو مدیونم واسه غمه تو گریونم ای اقا ای اقا تو لحظه های اخرت بودی به یاد مادرت ای اقا ای اقا به یاد مادرت بودی به یاد مسمارو سینه تنت بودش تو سامرا اما دلت تو مدینه غریب امام هادیه 3 رضا نصابی
4_5983264484167254019.mp3
17.26M
«کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم» @babollharam
سامره ماتم سراست هر کجا بزم عزاست هادی دین رفته امشب سوی عقبا از این مصیبت‌ها حسن شده تنها واویلا واویلا (۲) معتزِ بی دین پست قلب هادی را شکست زهرش اثر کرده بر جگر هادی چه ها گذشت زین غم بر پسر هادی واویلا واویلا دومین ابن الرضا در ره دین شد فدا هادی دین گشته شهید زهر کین از داغ او گردید دوم حسن غمگین واویلا واویلا تا که هادی شد کفن خون شده قلب حسن آتش به جانش زد سوز غم بابا گرید ز داغ او اندر جنان زهرا واویلا واویلا سامرا هادی دین شد شهید ظلم و کین سوی جنان امشب او رهسپر گشته روان ز هر دیده اشک بصر گشته واویلا واویلا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4_6048874971516636146.mp3
1.4M
«کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم» @babollharam
س دل تنگ سامرا نغمه چاووش آهنگ سامرا میزنم به سینه سنگ سامرا دل تنگ سامرا بی تاب سامرا خاک ماه عالمتابه سامرا محشریه تو سرداب سامرا بی تاب سامرا حجت بن الحسن غریبونه با گریه روضه می خونه۲ برا امام هادی محزونه با گریه روضه می خونه۲ یا امام هادی یابن الزهرا ای کشته ی زهر جفا ..... شبونه اومدن نانجیبا وحشیونه اومدن بی اجازه توی خونه اومدن شبونه اومدن ای وای از غربتش اونیکه لطف و احسان بود عادتش توی کوچه شکسته شد حرمتش ای وای از غربتش باز شرر توی سینه افتادو یاد مدینه افتادو۲ مادرش رو غریب گیر آوردن با تازیونه آزردن۲ آه و واویلتا مادر مادر ای کشته ی دیوار و در ...... آه غم شد بی حساب قلب زهرا از این غصه شد کباب به آقامون تعارف کردن شراب آه غم شد بی حساب چه سخته باورش ولی بازم شکر حق که دخترش توی بزم می نبود باخواهرش چه سخته باورش خیزرونو جلو چشم زینب می برد بالا میزد رو لب۲ هی رقیه میرفت روی پنجه فریاد میزد بابام عمه۲ یا اباعبدالله مظلوم آقا ای کشته ی بغض اعدا
بسم‌الله الرحمن الرحیم چشمه عشق که جوشید خدا لب تر کرد با نی خلق جهان را نفس کوثر کرد هرچه جوشید علی بود علی بود و خدا نمک سفره این طایفه را حیدر کرد جاری از دامن این چشمه فقط چشمه شده چشمه هایی که زمین را زفلک برتر کرد وخدا هرچه که جوشید از آن خیر کثیر صورت و سیرت او را علی دیگر کرد عالمی تشنه این طایفه چشمه شدند کاش میشد زغبار رهشان لب تر کرد بازهم هردوجهان نیز گرفتار شده دومین چشمه از آن چشمه پسر دار شده پسری که رخ او جلوه مولا دارد پسری که نمک حضرت زهرا دارد چوب گهواره چنان دست گرفته است ببین به کفش باز عصا حضرت موسی دارد به تماشای قدش زنده شود گورستان این که در مهد قدی محشر کبری دارد به غبار قدم پیر غلامش سوگند نفس نوکر او بوی مسیحا دارد آنچنان آینه حیدر کرار شده کعبه بردارد اگر باز ترک جادارد نام توشد علی ویاد پدر بود حسین نام تو نام پدر بود پسربود حسین خنده روی لبت زندگی مادر شد لای لایی شبت هر نفس خواهر شد هرکه پرسیدکه دختر شده یا اینکه پسر همه گفتند که شیری چو یل خیبر شد سیب سرخی و پدر هرچه تو را وصف نمود نیمه ای حیدر یک نیمه تو کوثر شد همه از هیبت عباسی تو میگویند باز فرزند علی صاحب یک لشگر شد زینت دوش ابالفضل رقیه است اگر تن تو زینت آغوش علی اکبر شد توفقط گریه نکن هرچه که شد باز بخند در غم را به دل مادر غمدیده ببند چه قدر رخت برای تو خریدم پسرم چه قدر نقشه برای تو کشیدم پسرم رخت میلاد تورا تا به شب دامادی... چه قدر پارچه پای تو برید م پسرم لای لایی ششم خواب تورا می گیرد اینقدر خفتن با ناز ندیدم پسرم کاش می شد که کمی زود زبان باز کنی چه قدر کاش از این سینه شنیدم پسرم نذر کردم که علمدار پدر باشی تو علم و مشک برای تو خریدم پسرم آن همه نقشه کشید و همگی رفت به باد تا گذار پدرت بر گذر غم افتاد هرچه کردند نشد قطره آبی برسد قطره آبی به لب خشک وکبابی برسد هرچه کردند نشد گریه تو بند شود کاش می شد که به چشمان تو خوابی برسد پدرت برد که تا منت دشمن بکشد خواست تا یک نفر از شر به ثوابی برسد آنچنان دست پرش کرد عدو, هیچکسی اینچنین حدس نمی زد که جوابی برسد خون او را به فلک داد مبادا مردم به سرلشگر نامرد عذابی برسد چشمه عشق که جوشید خدا لب ترکرد بانی مجلس ما را علی اصغر کرد
بسم‌الله الرحمن الرحیم هرکس که تاج مهر تو بر سر ندارد از سجده ی گمراهی اش سر بر ندارد سرمایه ی عشق شما راه نجات است بیچاره هر کس عشق تان در سر ندارد لازم نکرده که مرا فردا بخوانند جنت اگر از نامتان سردر ندارد گشتم ولی دنیای شیعه از تو آقا مولود پر خیر و مبارک تر ندارد کوری چشم دشمنان إبنُ الرضایی کی گفته سلطانم علی اکبر ندارد؟ دردانه ی سلطان طوسی یا محمد والیِ ما غیر از شما دلبر ندارد عطری که از ذکر لبت در شهر پیچید عود و گلاب و نافه و عنبر ندارد در کودکی در قله های علم بودی علم تو را عیسای پیغمبر ندارد هم ارزش خاک عبایت را یقینا در ارض و در افلاک سرتاسر ندارد فهمیده ام از نامه ی سلطان، که عالم کُنْیه نکوتر از اباجعفر ندارد در کاظمینت هر کسی آمد دلش ماند راهی بجز این راه تا آخر ندارد "وَ انْظُرْ إِلَیْنَا نَظْرَهً ..." عیدی همین بس عالم بجز چشم شما محور ندارد می دوزد آخر چشم خود را بر دو دستت مرغی که در وقت پریدن پر ندارد محشر بفهمد جایگاهِ عصمتت را هرکس تو را در این جهان باور ندارد
بسم‌ الله الرحمن الرحیم اگر دست و بالت کمی خالی است اگر حال و روز تو بی حالی است اگر آسمان در قفس میکشی اگر قسمتت بی پَر و بالی است اگر کار و بار تو پیچیده و... اگر چند وقتی بد اقبالی است اگر تار و پودت گره خورده است اگر غصه‌ها نقشِ این قالی است اگر رنگ و روی تو زرد است و سرد اگر مثل پاییز یک شالی است علاجش فقط یک نفس یا علیست خدا هست با آنکه او با علیست خدا در شکوهِ جلال علیست خدا در ظهورِ جمال علیست خدا در نزولش علی می‌شود خدا در مقامش کمالِ علیست حرام خدا و حلال خدا حرام علی و حلال علیست پیمبر پس از سِیرِ معراج گفت که ما هرچه دیدیم مال علیست علی چارده مرتبه آمده علی عین میلادِ آل علیست علی گفته و غرق عین اش شدیم همه راهیِ کاظمینش شدیم مرا فارغ از قیل و قالم کنید مرا راحت از خشکسالم کنید محال است لب را به مِی تر کنم مرا تشنه‌ی این محالم کنید مرا بشکنید و بسازید باز تَرَکهای روی سفالم کنید فقط روی چشمان خود میکشم از این خانه هرچه"حوالم"کنید مرا می‌کشاند دو گنبد طلا شب رفتنم شد حلالم کنید ببینید رویای جبریل را مبارکترین کودک ایل را شلوغ است اگر آستانِ جواد پُر از برکت است آسمان جواد گدایی به شاهی مقابل نشست چه ها می‌کند تکه نان جواد پیمبر پدر با خدیجه شد و... رضا نیز با خیزران جواد علی‌اکبرش را ببین بعد از این رضا می شود میهمان جواد شبیه نماز حسین و علی است نماز رضا با اذان جواد فقط شانه‌ات را به دیوار نِه فقط زیرِ لب گو به جانِ جواد تو را می‌دهد تا قیامتِ مراد گره وا کُنَد خاکِ باب الجواد خدا خواست تا بی کرانش دهند و در یک افق سه جوانش دهند علی جان آقای کرببلاست حسین آمده تا سه جانش دهند فقط دوست دارد ببیند علی فقط دوست دارد همانش دهند علی در سه صورت تماشایی است علی را سه جلوه نشانش دهند علی اصغرش هم علی‌اکبر است اگر فرصت امتحانش دهند به صف فطرس و جبرئیل و رباب که نوبت به نوبت تکانش دهند زمین خوردها را که جان می‌دهند به باب الحوائج نشان می‌دهند اگر بارِ ما از کَرَم می‌کشد برای پدر بارِ غم می‌کشد رسیده بگوید اگر قد کِشَد شبیهِ عمویش عَلَم می‌کشد غریبی ببین تشنگی‌اش ببین که کارِ پدر بر قسم می‌کشد گمانم به دنبال گهواره است کسی که به آتش حرم می‌کشد فقط مادرش آه دنبال او در آن راهِ پُر پیچ و خَم می‌کشد بِبَر نامِ او را خدا بعد آن به حجم گناهت قلم می‌کشد رباب است یک فاصله تا حسین چه‌ها کرده این حرمله با حسین
بسم‌الله الرحمن الرحیم آمدی و غصه ها از خانۂ دل جمع شد وقتِ آسانی رسید و هرچه مشکل جمع شد از کنارت هر که رد شد حاجتش شد مستجاب صد بلا از پیش رو و از مقابل جمع شد سفره های وصله دار و خالی از یک لقمه نان با دو دست مهربانت رفت و کامل جمع شد شاعران دیوانۂ عطر گریبانت شدند آنچنان که دیگر از دور تو عاقل جمع شد حضرت إبن الرضا(ع)! با هر حدیثِ نافذت پهن شد حق و بساط کفر و باطل جمع شد علم تو خورشید بود و کاملا ظلمت شکن خوش درخشیدی اگر که شمع محفل جمع شد مرجع تقلیدهامان پیش تو زانو زدند صد رساله گفتی و حلّ المسائل جمع شد هر کجا با هر زبانِ حال، سمتِ مرقدت- عرض شد تا که سلامی؛ بُعد منزل جمع شد ضامن آهو پدر شد! تا که پیچید این خبر... سردرِ باب الجوادش خیل سائل جمع شد بی سر و پا آمدیم و بعدِ یک إذن دخول برگۂ حاجاتمان با دستِ دعبل جمع شد صف کشیدیم و شفاعت را تمنّا میکنیم گفت می آیم سه جا و خاطرِ دل جمع شد!
بسم‌الله الرحمن الرحیم به یک علت ادامه می دهد آفاق راهش را که قربانی کند در پایت آخر مهر و ماهش را خدایت آفرینش را به تسخیرت در آورده و در دست شما داده است افسار سپاهش را تو را از اول خلقت به روی دست می بردند بشر می دید در تو آن نگار دلبخواهش را چه دارد سفره ات ؟ جنت دهانش آب افتاده سلیمان می دهد بر کاسه لیسیِ تو جاهش را از آن وقتی که تابیدی ، طوافت می کند عالم دمی منظومه از تو برنمی دارد نگاهش را نیازِ موعظه بر بت پرستان نیست وقتی که کنارت با عصا انداخته کافر اِلٰه ش را هم اول کس ، هم آخر کس در این دعوی من هستی تو در کعبه ، کسِ دیگر بیارد زادگاهش را که مانند تو در نسل مخالف دوست می بیند به بدخواهش که مانند تو پس داده سلاحش را به محشر هم به فکر دوستدار بی نوا هستی به روی دوش خواهی برد کوهی از گناهش را
بسم الله الرحمن الرحيم شاعر: یک ذره از نگاه علی آفتاب شد انگور بوسه زد به ضریح و شراب شد مارا ز خاک پای علی آفریده اند پس با همین حساب علی بوتراب شد سجاده ی نماز شبش بال جبرئیل گل بود و اشکهای دو چشمش گلاب شد هر حاجتی که پیش خداوند برده ام گفتم خدا به حق علی مستجاب شد باید غلام قنبر او شد که از ازل هر کس غلام او شده عالیجناب شد گفتیم یاعلی و شعف آفریده شد با خنده هاش دُرّ نجف آفریده شد ما در تو دیده ایم صفات امیر را طی کرده ایم با تو تمام مسیر را با لطف فاطمه ست به عالم علم نمود علامه ی امینی اگر الغدیر را باید اضافه کرد به القابت ای علی جای امیر ، لفظ امیرِ کبیر را آنکه سروده تو اسدالله غالبی تشبیه کرده است به چشم تو شیر را این جذبه ی نگاه تو مارا گرفته است یعنی اسیر کرده نگاهت ، اسیر را یا قاهر العدو و یا والی الولی یا مظهر العجایب و یا مرتضی علی جایی که آب هست تیمم مجاز نیست وقتی امام هست خلیفه نیاز نیست سوگند میخورم به تمام مقدسات بی حُبِّ او نماز شما هم نماز نیست مبهوتم از زیارت ایوان طلای تو کعبه گمان کنم نجف است و حجاز نیست بر سردر بهشت نوشتند یاعلی یعنی به جز لوای تو در اهتزاز نیست اصلاً قیام کرده قیامت برای تو آنجا که غیر حُبّ علی چاره ساز نیست حتما علی کنار خدا ایستاده است حتما علی بخاطر ما ایستاده است هوهوی ذوالفقار علی اسم اعظم است حیدر خودش تجلی آیات محکم است حیدر بشر نبود اگر چه خدا نبود اما برای بنده خدای مجسم است آیینه ی تمام نمای خدا علیست هر چه نوشته اند ز اوصاف او کم است گفتیم‌ یا علی و شنیدیم فاطمه زهراست جان حیدر و او جان فاطمه ست ساقی علی ، پیاله علی ، باده هم علی امشب بساط مستی ما هم فراهم است با یاعلی ، علی و علی مست میشویم ما می نخورده ایم ولی مست میشویم حیدر اگر نبود صفایی نداشتیم شبهای جمعه حال دعایی نداشتیم بیچاره میشدیم اگر روز اربعین راه نجف به کرببلایی نداشتیم پابند صحن حضرت زهرا شدیم که وابستگی به هیچ کجایی نداشتیم یادش بخیر جز دم لبیک یاحسین در کاروان خسته صدایی نداشتیم دلتنگ لحظه های زیارت که میشویم ای وای اگر امام رضایی نداشتیم عمریست ما گدای همین خانواده ایم مدیون بچه های همین خانواده ایم
. 🌷🌷358🌷🌷 ✅بنداول شد ماه رجب ماه رخت یارعیان شد شور دگری از قدمت در دوجهان شد تو نور دل حضرت سلطان رضایی بر درد دل عاشق و بیچاره دوایی تفسیر همه سوره ی قران تویی ارباب در روز جزا کفه ی میزان تویی ارباب شاهان جهان همچو گدایان سر راهت صد یوسف مصری همگی دیده به راهت 🌷 ریزه خور خوان توام عبد دربار توام باکلاف دل خود من خریدارتوام من گرفتار توام 🌷 یابن زهرا مددی 〰〰〰〰〰〰〰〰〰 ✅بنددوم تو امدی و خنده به لبهای رضا شد از قلب رئوف پدرت غصه جدا شد پیش رخ توسجده گرند ماه و ستاره صدحاتمیان عبد در تو به اشاره هر جا که روم نام تو بر روی لبم ارم جز نوکری درگهتان کار ندارم افتاده گذار دل عاشق به مسیرت تو یک نظر انداز به این عبدو فقیرت 🌷 ریزه خور خوان توام عبد دربار توام باکلاف دل خود من خریدارتوام من گرفتار توام 🌷 یابن زهرا مددی 〰〰〰〰〰〰〰〰〰 ✅بندسوم علی اصغر(ع) مستی من امشب شده چندین برابر چون آمده بر عالم گیتی علی اصغر (ع) شب های غم و غصه ی ارباب سر امد هم نام علی باز دوباره پسر امد جانم که حسین بن علی گردیده بابا بح بح به ربابه پسر آورده به دنیا به به به صفاوبه کمالات و جلالش رفته به علی حیدرکرار جمالش 🌷 ریزه خور خوان توام عبددربارتوام با کلاف دل خود برسر بازار توام من گرفتار توام 🌷 یابن زهرا مددی 〰〰〰〰〰〰〰〰〰