eitaa logo
کتیبه و پرچم باب الحرم
10.1هزار دنبال‌کننده
3.5هزار عکس
48 ویدیو
568 فایل
🔸فروشگاه باب الحرم↶ @babolharam_shop ثبت سفارش 👇 @babolharam_shop_admin شماره تماس: 📞09052226697 ☎️ 02155970902 ☎️ 02155970903 👈زیر نظر گروه جهادی باب الحرم و کانال متن روضه 🆔 @babolharam_net آدرس: شهرری خیابان آستانه نبش کوچه شهید رجبی پلاک 50
مشاهده در ایتا
دانلود
قرار شدکه مجال سخن نداشته باشی قرارشدکه سری دربدن نداشته باشی تَقاصِ چوب و لَبَت را طَلب کن ازعُشّاق درست نیست "اویس قَرن" نداشته باشی تو پادشاهی و زیبنده نیست در گودال به دستِ خویش عقیقِ یَمن نداشته باشی هزار و نُهصد و پنجاه زخم داشته باشی عباو خاتم و خُود و کفن نداشته باشی هجوم نیزه و شمشیر ها تو را چرخاند که فکرِ سر به بَدن داشتن نداشته باشی رباب آمده، زینب رسیده، مادر هست که لحظه ای غمِ تنها شدن نداشته باشی همین که دید سَنان آفتاب سوزان ست تلاش کرد که تو پیرُهن نداشته باشی قتیل باشی و روی زمین رها شده باشی غریب باشی و جا در وطن نداشته باشی
مناجات با امام زمان عجل الله فرجه الشریف شکسته بال و پرم، وا نمی شود بالم از این خراب تر آقا نمی شود حالم هنوز هم که هنوز است در مسیر جنون به پختگی نرسیدم، چو میوه ای کالم گذشت فرصت عمرم، سپید شد مویم بدون رؤیت رویت گذشت هر سالم مرا ببخش که کمتر به یادتان بودم ببخش، رنگ شما نیست رنگ اعمالم فدای تار عبایت، بگیر دستم را بگیر دست دلم را، مریض احوالم به غیر روضه و گریه، به غیر نور شما که هیچ نور امیدی نمانده در عالم میان روضه ی گودال این دلم گیر است شبیه جد غریبت اسیر گودالم هنوز هم که هنوز است دل پریشان صدای نعل جدید و شروع جنجالم هنوز هم که هنوز است در تب و تابم هنوز گریه کن روضه های خلخالم وحید محمدی ۱۴۰۰/۸/۲۸ (عج) @babollharam
علامه امینی در شب و روز عاشورا ؛ برای امام زمان عج صدقه کنار می‌گذاشتند و میفرمودند: "امشب قلب امام عصر عج ، در فشار ست."
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‍ . ‍ بساط عزا گشته بر پا ز داغ عزیزان طاها خزان شد گلستان حیدر ز جور و ستمهای اعدا تنِ کودکان ،، سوزد از تب شده روزشان تیره چون شب امان از دل ،، عمه زینب امان از دل ،، عمه زینب واویلا ، واغربتا ، یابن الزهرا یابن الزهرا ز آه و فغان یتیمان بود حال زینب پریشان شده روی نیزه نمایان سر بی تن جان نثاران رباب از غم ،، داغ اصغر کند شیون و ،، می زند سر رقیه ز هجران بابا توانی ندارد به پیکر واویلا ، واغربتا ، یابن الزهرا یابن الزهرا شده کاروان اسیران روان جانب شام ویران رود دخت حیدر رساند به عالم پیام شهیدان دلش پر ز خون ،، گشته از غم بود دیده تر،، قامتش خم ز بعد حسین و ،، ابوالفضل شده خسته و سیر از عالم واویلا ، واغربتا ، یابن الزهرا یابن الزهرا ز لبهای محبوب یزدان رسد صوت آیات قرآن غبار غریبی و ماتم نشسته به رخسار طفلان بود روی نی ،، ماه زینب چراغ شب ،، راه زینب شده «سیدش» دیده گریان ز درد و غم و آه زینب واویلا، واغربتا ، یابن الزهرا یابن الزهرا مشابه سبک زیر خوانده می‌شود .
۹۹ 🔘🔘🔘73🔘🔘🔘 بند1⃣ یک سپاه و بدنی پر از خون امان از گودال ته گودالِ حسینم بی جون امان از گودال روی ماهش شده از خون گلگون امان از گودال نیزه زد تو دهنش یک ملعون امان از گودال شمر لعین؛ تا که رسید با خنده هاش؛ قلبم درید رو سینه ی؛ آقام نشست چَن ضربه زد؛ سر رو برید صلو علیک ملیک السماء ای کشته یِ فتاده به هامون صلو علیک ملیک السماء زخم از ستاره بر تنش افزون 😔ای وااای حسین😔 •┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈• بند2⃣ مبر آب به سمتِ گودال هِلال امان از گودال که شکسته اند از او پر و بال امان از گودال آخ حسینم داره میره از حال امان از گودال الفِ قامتِ زینب شد دال امان از گودال راس تو رفت؛ بر نیزه ها جسمت زیرِ ؛ آفتاب رها یه عده پست؛ با مرکبا بر پیکرت؛ کردن جفا صلو علیک ملیک السماء ای صیدِ دست و پا زده در خون صلو علیک ملیک السماء از خونِ تو زمین شده جیحون 😔ای واااای حسین😔 💠💠💠7⃣3⃣💠💠💠 •┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈•
هدیه به قلب حضرت زینب صلوات اللهم صل علی محمد وال محمد و عجل فرجهم روضه رسیده به گودیه قتگاه می خونه خواهری با سوز و اشک اه دیدم با نیزه اش بر سینه ات نشست انقدر تکیه داد تا نیزه اش شکست ای حسینم. ای حسینم. ای ضیا هر دو عینم هر کس یه قطعه ای از این تنت رو برد گرگی رسید حسین پیروهنت رو برد دیدم مقابلم بر سینه ات نشست موی تورا گرفت ای وای میون‌ دست ای. حسینم. ای حسینم. ای ضیا هر دوعینم دستامو بستنش بعد از تو با طناب بردن من و حسین در مجلس شراب دور و برم حسین یک مشت حرامی بود کی جای خواهرت بازار شامی بود رضا نصابی
چنین نوشته به مقتل .حسین راکشتند فغان وناله بر آن روزگارتان میرفت نوشته ظهر دهم شدشروع آه و نوا مصیبت توچنین بود بر زبان میرفت برای کشتن اصغر.سه تیر ه زهر آلود سه بار حرمله هربار با کمان میرفت ز صدر زین به گمانم که شاه افتاده اگر غلط نکنم عرش در فغان  میرفت لهوف گفته که درعصر روزه عاشورا بلند مرتبه ای خسته ، نیمه جان میرفت چنین نوشته مقاتل ! همین که افتادی برای کشتن تو گوییا سنان میرفت چنین نوشته مقاتل ! همین که افتادی به قصد حنجره ات شمر بی امان میرفت چنین نوشته مقاتل ! همین که افتادی میان هروله خواهر دوان دوان میرفت به جسم پاره ی تو تیغ ونیزه ها میخورد یکی به قصد تنت با عصازنان میرفت چنین نوشته مقاتل. تنت به خاک افتاد رسیدخولی و برکشتنت دوان میرفت برای غارت انگشتر غنیمتی ات چنان که غائله خوابید ساربان میرفت.. آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی)
بنویسیدتنى زيرلگدپیدابود شمرملعون به روی سینه ی اوبا پا بود بنویسید نگاه حرمله خيره بر اوست که نگاه خسته اش به آسمان هاوا بود بنویسیدميان لشكری بلوا شد سره پیراهن كهنه بخدا دعوا بود بنویسیدبراى ذبح سر آمده اند شمر ملعون و سنان مقصدشان اینجا بود بنویسیدکه غارت شده پیراهن او مادری شاهداین واقعه در آنجا بود به سرنعش حسین بود که آمدمادر ناله زدفاطمه ،غش کردبه جسمی بی سر _آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی)
-گودال قتلگاه در زیر پای مرکب اعدا بهم مریز خورشید خانواده‏ ی زهرا، بهم مریز چشم‏ انتظاری من ه خواهر کفایت است تنهاترین مسافر دنیا بهم مریز شمروسنان سرازتن نازت ربوده اند ای سربریده ی دل صحرابهم مریز گویاکه چشم ودست وسرت جابجاشده من که نمرده ام زبلایا بهم مریز خاکی به سر کنم که تنت راکشیده اند جسمی نمانده برتنت آقا بهم مریز شال تورا ز گو دی گودال برده اند غارت نموده پیکرت اعدا بهم مریز حال وهوای خواهرتو دیدنی شده ازمردنم میانه ی صحرا بهم مریز آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی)
حسین جان.. سرتوبرفرازنیزه هابود لبانت قاری طشت بود سرت زخمی زسنگ کوفیان شد سرت مجروح چوب خیزران بود سرت از بهرمن دریای نور استسرتو سرتوسوخته ی کنج تنوراست لبانت بوسه گاه بوتراب است سر توشاهدبزم شراب است چودیدم نیزه ی روزخیانت بدیدم جای چوبی برلبانت عدومیزدمراباصدجسارت ببین اموال مارا کرده غارت تنت راپیش مامسلوب کردند سرت آویزه بریک چوب کردند طلای دختران غارت نمودند ببین(مجنون)که معجر می ربودند 📝شعر.آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی).
اشعار جانسوزمقتلی.. سروده ی جدید۳/۸/۹۴___۱۱محرم ________________________ دم گودال سری را مثله کردند پی غارت پری رامثله کردند برای کشتنش شرمی نکردند شه جان پروری رامثله کردند فرو اندر گلویش رفت نیزه که قلب خواهری رامثله کردند سر ساقی عالم رابریدند تن آب آوری رامثله کردند جنایت رابه حدخود رساندند گلوی اصغری رامثله کردند سکینه داد می زندبین خیمه که عمه چادری رامثله کردند کجایی ای تمام هست زینب لباس دختری رامثله کردند ز شرم ناله هل من معینت صدایی، حنجری رامثله کردند. اگر(مجنون )برایت اشگ دارد دلیلش! پیکری رامثله کردند 📝.شعر.آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی).  
✍از کتاب سرور المومنین نقل شده است : حضرت رقیه سلام اللّه علیها هر بار هنگام نماز ، سجاده پدر را پهن می کرد ، و آن حضرت بر روی آن نماز می خواند . ظهر عاشورا نیز ، طبق عادت ، سجاده پدر را پهن کرد و به انتظار نشست . ولی پس از مدتی ، ناگهان دید شمر وارد خیمه شد . حضرت رقیه سلام اللّه علیها به او گفت : آیا پدرم را ندیدی ؟ شمر بعد از آنکه آن کودک را در کنار سجاده ، چشم به راه پدر دید ، به غلام خود گفت : این دختر را بزن . غلام به این دستور عمل نکرد . شمر خود پیش آمد و چنان سیلی به صورت آن نازدانه زد که عرش خداوند به لرزه در آمد . 📚منبع: حضرت رقیه سلام اللّه علیها( تالیف علی فلسفی) ص7
یک روح واحدند، ولی از بدن، جدا در اتحاد نیست “تو” از “او” و “من” جدا این دو، دو نیستند، تجلی وحدتند پس باطناً یک اند ولی ظاهراً جدا جسمش کنار خیمه و روحش کنار عرش این گونه هیچ کس نشد از خویشتن جدا می برد با خودش همه اهل بیت را پس داشت می شد از همه پنج تن، جدا حال غریب بهتر ازین که نمی شود این است آخر عاقبت از وطن جدا از نیزه ها بپرس چرا هر چه می کشید اصلاً نمی شد از بدنش پیرهن جدا در غارتش کسی به کسی پا نمی دهد یا می شود لباس جدا، یا بدن جدا افتاده است گوشه ی گودال سر جدا افتاده است گوشه ی گودال تن جدا این کشته هم حسین هم انگار زینب است این دو، دو نیستند، ولو ظاهراً جدا «علی اکبر لطیفیان»
غریب مادر حسین مظلوم چگونه بر تو عزا بگیرم توفقی کن کـه جای اکبر رکاب اسب تو را بگیرم دلـم می‌کشد پـر بـه سویت برادر مرو مرو مرو تا ببوسم گلویت برادر حسینم، حسینم، حسینم، حسینم مـرو بـرادر کـه بــار دیگـر به قـامت تو کنم نظاره بـده اجـازه ز اشـک دیـده نثار راهت کنم ستاره دعا کن دعا کن که زینب نباشد ز هجر تو صورت به ناخن خراشد حسینم، حسینم، حسینم، حسینم مـرو بـه سـرعت کـه همرهت من دویـدم و از نفس فتادم بـرس بـه دادم ز پـا فتـادم دو دست خـود را به سر نهادم به دنبــال اسبت دویدم برادر فتادم شکستم خمیدم برادر حسینم، حسینم، حسینم، حسینم اجــازه‌ام ده کـه پیـش رویــت روان بکــام خطــر شــوم من به حفظ جانت به پیش شمشیر و تیر و نیزه سپر شوم من دعا می‌کنم از دل پرشراره الهی به خیمه بیایی دوباره حسینم، حسینم، حسینم، حسینم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4_5814281753275139111.mp3
256.8K
نوحه شام غریبان مادر بیا در کربلا پرپر شده گل های ما آتش گرفته خیمه ها مادر بیا، مادر بیا جانم از سوز غم رسیده بر لب برس ای مادرم به داد زینب (۲) حسین جان، حسین جان، جانم حسین جان(۲) خونین بدن ها را ببین افتاده بر روی زمین سرها شده از تن جدا مادر بیا، مادر بیا جانم از سوز غم رسیده بر لب برس ای مادرم به داد زینب (۲) حسین جان، حسین جان، جانم حسین جان(۲) مادر ببین گل های من افتاده بی غسل و کفن در سرزمین کربلا مادر بیا، مادر بیا جانم از سوز غم رسیده بر لب برس ای مادرم به داد زینب (۲) حسین جان، حسین جان، جانم حسین جان(۲) حاج مهدی خرازی شب یازدهم محرم شام غریبان
روز عاشورا دیدم به روی نیزه ها بال و پرت را  دیدم به حرا اربا اربا پیکرت را  دیدم به سرعت آمدند و دوره کردند  دیدم گرفتند اشقیا دور و برت را  دیدم نشسته شمر روی سینه ی تو  دیدم تمام لحظه های آخرت را  بالا سرت بودم - گریبان می دریدم  وقتی که با پا بر زمین میزد سرت را  آقای من هرکار می کردم نمی شد  بیرون کشم از بین مقتل مادرت را  سر را برید و برد و ... من ماندم همان جا  زانو زدم بوسه بگیرم حنجرت را علیرضا خاکساری
روز عاشورا تير از بس كه خورده بود حسين بر تنش مثل پيرهن شده بود نيزه هاشان تمام شد كم كم موقع سنگ ريختن شده بود نفسش بين راه بر ميگشت موقع دست و پا زدن شده بود بودم اما جلو نمي رفتم شمر آنقدر بد دهن شده بود تكه اي را ربود هر كس كه روبه رو با حسين ِمن شده بود  هرچه كردند رو به قبله نشد يعني آنقدر پاره تن شده بود زير انداز خانه هاي دهات كفن شاه بي كفن شده بود علی اکبر لطیفیان
روضۀ گودال قتلگاه غرق خون وقت صحنه ی آخر بین گودال داشت جان می داد با نفس های گرم و بی رمقش دل حضار را تکان می داد مادری در میان هق هق و اشک مشت بر سینه می زد و با درد یک نگاهش به سمت مقتل بود یک نگاهش به چهره هایی زرد آتش از خیمه ها که بالا رفت روضه خوان داشت نغمه سر می داد گفت:او می دوید و من...انگار از غمی بی امان خبر می داد دانه های سفید برف آرام... مثل یک دسته ی عزا از راه... آمدند و شدند تسکین... عطش کودکان ثارالله! آتش خیمه ها فروکش کرد دل ولی همچنان تلاطم داشت مرد قصه میان خون ،اما گوشه چشمی به سمت مردم داشت بوق شیپور و طبل ماتم را هرکسی می شنید می لرزید شمر آمد ...ولی همه دیدند دست هایش شدید می لرزید شمر تعزیه بغض کرد و گریست گفت : لعنت به من اگر که تورا.... خنجر از دست او زمین افتاد گفت دستم بریده باد آقا تعزیه ختم شدهمه رفتند باز اوماند و صحنه ی گودال بعداز آنکه سکوت جاری شد ساربان آمد و زبانم لال محمدجواد الهی پور
گودال قتلگاه كمتر بر اين غريب بدون كفن بزن اين ضربه ي دوازدهم را به من بزن هر آنچه داشت رفت دگر جستجو نكن اينقدر اين شهيد مرا زير و رو نكن قبول كن كه شبيه حصير افتادي قبول كن ته گودال گير افتادي مخواه تا كه سر من به گريه بند شود بگو چكار كنم از تنت بلند شود بگو چه كار كنم آب را صدا نزني بگو چه كار كنم تا كه دست و پا نزني بگو چكار كنم از تو دست بردارند براي پيكر تو يك لباس بگذارند بگو چكار كنم بيش از اين تكان نخوري بگو چكار مكنم از سنان،سنان نخوري  بگو چكار كنم من؟ بگو چكار كنم؟ كنار شمر بمانم و يا فرار كنم؟ ميان گريه ي من اين سنان چه ميخندد دهان باز تو را نيزه دار ميبندد آهاي شمر عبا را كسي ربود برو بيا النگوي من را بگير و زود برو براي غارت پيراهنت بميرم من چرا لباس ندارد تنت بميرم من قرار نبود بيفتي و من نگاه كنم و يا كه گريه به كوپال ذوالجناح كنم مگر نبود مسلمان كه اينچنين زده اند بلند مرتبه شاهِ مرا زمين زده اند علی اکبر لطیفیان
گودال قتلگاه روضه باز نیمه جان بود و پشتِ مركبِ خود بوسه ای سنگ ، بر جبینش زد نوبت تیر ِحرمله شده بود آه، از پشت زین زمینش زد ناله ای میرسد به هركس كه به تنش تیغ میكشد... نزنید مادرش چنگ میزند به رخش دخترش جیغ میشكد... نزنید نوبت یك حرامزاده شد و نوك سر نیزه اش به سینه نشست وزن خود را به روی نیزه نهاد آنقدر تكیه داد نیزه شكست داس هایی بلند را میدید بین دستِ جماعتی خوشحال از سرِ شیب پیكری را ، وای میكشیدند تا ته گودال تبر و داس و دشنه و شمشیر با تنی خُرد جور می آیند تا بدوزند بر زمین ، از راه نیزه های قطور می آیند شمر دستش پُر است و با پایش بدنش را به پشت میچرخاند نیزه ای را حرامزاده زد و نیزه را بین مشت میچرخاند این وسط چندتا حرامزاده بدنی ریز ریز میكردند با لباسی كه از تنش كَندند تیغشان را تمیز میكردند علی اکبر لطیفیان
روز عاشورا از تماس تازیانه هر تنی آزرده بود صحنه را عباس اگر می دید بی‌شک مُرده بود تا غروب روز عاشورا خدا خود شاهد است عمه‌ی سادات را کوچک کسی نشمرده بود از همان ساعت که سقا رفت سوی علقمه حال زینب مثل زن‌های «برادر‌مرده» بود خواست در آغوش خود گیرد حسینش را نشد بسکه تیر و نیزه بر نعش برادر خورده بود فکر می‌کردند نفرین کرده در حالی که او دست هایش را برای شکر بالا برده بود کاظم بهمنی
🤔علیست بابایش يك نفر روى خاك ها بود و صدنفر فكر غارت از اويند چيست جرمش؟عليست بابايش همه فكر غرامت از اويند راويان گفته اند مولارا با كف پاش پشت رو كرده خنجر كند او نمى برّد شمر را بى آبرو كرده خواهرش هم رسيد درگودال ديد اورا كه دست و پا مى زد ديد ارباب نيمه جان بود و مادرش را همش صدا مى زد يك نفرگفت ذبح سر با من بين لشكر دوباره دعوا بود شمر و خولى حريص تر بودند حرف آنها به هم بفرما بود عده اى بر نگاه بى رمقش مثل خولى بلند مى خندند آن طرف تر هم عده اى نامرد سر اعضاش شرط مى بندند آرمان صائمى
بسم الله الرحمن الرحیم ۱۴۰۱ 🎤 🖊 ◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️ میدونم آخرش ، می مونی تو برام تویی که میخری ، منو با گریه هام دلم تنگِ برات ، برا ایوون طلات زیارت پای شیش گوشه ت شده تنها دعام خاطره هامو که مرور میکنم قشنگترین خاطره یادم میاد میون بین الحرمین یه روزی گریه برات کردم آقا خیلی زیاد آقاجون ، بزار اربعین تو کربلات بشم مهمون آقاجون ، منو قلب بیقرار و بارش بارون ، آقاجون "ثارالله ، آقام آقام ای حسین جانم" ◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️ تو اربابی و من ، همیشه نوکرم الهی سایه تون ، بمونه رو سرم کلام اولم ، دعای آخرم شب جمعه قرار ما یه گوشه تو حرم عکس حرم رو هرکجا می بینم دلم برای کربلات میگیره شبیه ماهیِ ام که بیقراره اگه به دریا نرسه میمیره ثارالله ، منو راه بده که از همه دلم سیره ثارالله ، آخه زندگی بدون ارباب دلگیره ، ثارالله "ثارالله ، آقام آقام ای حسین جانم" ◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️ اشعار امیر قربانی فر