eitaa logo
کتیبه و پرچم باب الحرم
10.2هزار دنبال‌کننده
4.2هزار عکس
74 ویدیو
568 فایل
فروشگاه باب الحرم↶ @babolharam_shop ثبت سفارش👇 @babolharam_shop_admin شماره تماس: 📞09052226697 ☎️ 02155970902 ☎️ 02155970903 آدرس:شهرری خیابان آستانه نبش کوچه شهید رجبی سایت فروشگاه↶ 🌐 shop.babolharam.net زیر نظر کانال متن روضه👇 @babolharam_net
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم ‌الله الرحمن الرحیم اشکی مرا به شام مصیبت نمانده است چشمی تو را در این شبِ غربت نمانده است ما را به سخت جانیِ خود این گمان نبود هرچند جانِ عرض ارادت نمانده است ما را ببخش زنده اگر مانده ایم باز گرچه نفس گرفته و طاقت نمانده است ما خسته ایم خسته تر از ماست دخترت حالا که خیمه ای شبِ غارت نمانده است ما خسته ایم خسته تر از ماست خواهرت او مانده است حیف که قوت نمانده است ما خسته و رباب ولی خسته تر ز ما عباس کو که یک رگِ غیرت نمانده است در علقمه سپاه حرم مانده روی خاک چیزی چرا از آنهمه قامت نمانده است من کربلا رسیدم و دیدم غروب شد چیزی به غیر رخت اسارت نمانده است
4_6032699927111402880.mp3
824.2K
🔘🔘🔘🔘 ✅بنداول چیکار کنم آه ای خدا خیمه هادارن میسوزن دارن حرومیا همه ش به خیمه ها چشم میدوزن به جای تسلیت دارن هی دلا رو میسوزونن باتازیونه ماهارو روی خارا می دُوونن 🔘 یکی میادبه سمت ما مارو باسیلی میزنه یکی دیگه با خشونت گوشواره ها رو میکَنه 🔘 هرکی رسید مارو میزد میون اون اتیش ودود اهل حرم گریه کنون باتن مجروح وکبود حسین من ضیاء هردوعین من 🔘➖➖➖➖➖➖🔘 ✅بنددوم داروندارخیمه رو دارن به غارت میبرن عباس کجایی ببینی مارو اسارت میبرن 🔘 اون روز اول یادمه تا اومدیم این سرزمین زانو رکاب کردی داداش ازمرکب اومدم پایین 🔘 حالا کجایی ببینی خیلی میدن ماروعذاب ببین که چه جوری دست ما ها رو باطناب 🔘 کجایی تاکه ببینی اسیره قومه بی حیام بااین دله زاروحزین توجمع این نامحرمام حسین من ضیاء هردوعین من 🔘➖➖➖➖➖🔘 ✅بندسوم از بعد گودال بلا یکسره دارم اضطراب غش میکنه رقیه و بندنمیاد اشک رباب 🔘 قلب مارو شیکوندن به زخم ما نمک زدن جلوسر بریدتون خیلی به ماکتک زدن 🔘 دنبال ما دویدن و امون مون و بریدن بی حیا های لعنتی معجرامون و کشیدن 🔘 باید که آماده بشیم برای رفتن به شام برای شلاق و لگد خاکستر وسنگ از رو بام حسین من ضیاء هردوعین من 🔘➖➖➖➖➖🔘 . @babollharam
4_6032623931960067501.mp3
1.4M
🔘🔘9⃣1⃣1⃣🔘🔘 ☑️بنداول دوباره روضه روضه ی اسارته دوباره روضه از وقوع غارته دوباره روضه روضه ی جسارته دوباره روضه .... ببخشن سادات نا نجیبا رسیدن ببخشن سادات خلخالارو دزدیدن ببخشن سادات گوشا رو می دریدن ببخشن سادات ..... اجرک الله صاحب الزمان برا مصیبتای عمه جان وقتی رو نیزه رفت سر حسین رفتن به سمت خیمه زنان آه و واویلا من الکرببلا ┄•┄┅═══••↭••═══┅┄• ☑️بند دوم دارم می سوزم با دله غرقه به خون دارم می سوزم توی شام غریبون دارم می سوزم از آتیش و تازیون .... دارم می سوزم شده سهم ما رنج و داغه کربلا شده سهم ما سوختنه تو خیمه ها شده سهم ما سیلی های بی هوا شده سهم ما ..... شد تن بچه ها پر آبله از خار و شلاقا و سلسله شدیم اسیر این حرومیا سنان و ضجر و شمرو حرمله 😭 آه و واویلا مِن الکرببلا ┄•┄┅═══••↭••═══┅┄• ☑️بند سوم دارم می سوزم بی قرارو مضطرم دارم می سوزم غرق خون برادرم دارم می سوزم افتادی برابرم دارم می سوزم پناهه خواهر ببین دسته بستم و پناهه خواهر ببین حاله خستم و پناهه خواهر بازوی شکستم و پناهه خواهر حرمله پیشه چشمای رباب«س» می خنده رو زمین می ریزه آب قاتل تو رسیده رو به روم دست من و می بنده با طناب آه و واویلا مِن الکرببلا ┄•┄┅═══••↭••═══┅┄• .@babollharam
4_5935808772038461729.mp3
994.3K
😭 ☑️بند اول چقد سخته بین دشمنا و نامردا مابین گرگای یک صحرا پا برهنه باشی و تنها ..... سخته که کبوتر باشی ولی بسوزه بالت توی آشیون سخته که به جای آب و غذا بخوری سیلی و یا تازیون سلامٌ قلبِ الزِّینبِ الصَّبور ─┅═ঊঈঊঈ═┅┅═ঊঈঊঈ═┅─ ☑️بنددوم این نامردا چشم عباس و که دور دیدن تا به بچه ها میرسیدن زر و زیورا رو دزدیدن ..... غارت شد النگوی بچه‌ها گوشواره ی گوش دخترتو می بردن جلوی چشم رباب(س) گهواره ی علی اصغر تو سلامٌ قلبِ الزِّینبِ الصَّبور ─┅═ঊঈঊঈ═┅┅═ঊঈঊঈ═┅─ ☑️بند سوم این نامردا خیلی قلب مارو خون کردن بچه هاتو نیمه جون کردن با سنگ رأس تو نشون کردن لعنتِ خدا بر کعب و سنان لعنت به شمر و ضجر و حرمله خیلی بچه‌ها تو دادن عذاب وقتی جا می موندن از قافله سلامٌ قلبِ الزِّینبِ الصَّبور ─┅═ঊঈঊঈ═┅┅═ঊঈঊঈ═┅─ @babollharam
چقدر نیزه کشیده میان دشت دویده چقدر خورده زمین و  گمان کنم که بُریده و خیره مانده به جایی نگاهِ آخر زینب دوید شیرزن آمد به جنگ تن به تن آمد رسید موقعِ غارت  برای پیرهن آمد ولی چه دیر رسید و شکست پیکر زینب میان آنهمه دشمن صدا زد ای سرِ بی تن حرامی است و حرامی   حسین چشم تو روشن هزار دشمن و یک زن  همه برابر زینب به ناله گفت نخندید  به خاک و خون ننشانید به داد گفت نَدُزدید به هر طرف نکشانید زد آنقدر زِ جگر داد  سوخت حنجرِ زینب "سری به نیزه بلنداست در برابر زینب خداکند که نباشد سر برادر زینب" رسیده ناقه* کجایی  امیر لشکرِ زینب
❣﷽❣ 🍁 ▪️ ▪️ 🍁 فلک سر در گریبان حسین است شب شـام غریبـان حسین است 🍁حسین جانم حسین .. جانم حسین جانم جانم حسین جانم ..جانم حسین جان زمیـن و آسمــان را غــم گرفتــه بــه مقتـل فاطمــه ماتـم گرفتـه همـه امشب نماز شب بخوانیـد ولـی پشت ســر زینــب بخوانیـد 🍁حسین جانم حسین .. جانم حسین جانم جانم حسین جانم ..جانم حسین جان بگــرد ای آسمــان بـا آه و نالـــه به صحراگم شده طفل سه ساله ز اشک دیـده صحـرا را بشوییـد گــــل خو نیــن زهــــرا را بجوییــد 🍁حسین جانم حسین .. جانم حسین جانم جانم حسین جانم ..جانم حسین جان همه گل های زهــرا گشته پرپر ز تیــر و نیـزه و شمشیر و خنجـر زنـد مـرغ دلـم امشب پـر و بــال گهی در علقمه،گاهی به گودال 🍁حسین جانم حسین .. جانم حسین جانم جانم حسین جانم ..جانم حسین جان شب فریاد وسوز واشک وآه است محمّـــد در کنـــار قتلگــاه است 🍁حسین جانم حسین .. جانم حسین جانم جانم حسین جانم ..جانم حسین جان 🌹هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)🌹 ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
گریز به روضه ی صبح یازدهم السلام علیک یا صاحب الزمان عجل الله۰ تعالی فرجه الشریف آمدی در بین ما ، امّا تو را نشناختم هی زدی من را صدا امّا تو را نشناختم ای غریب فاطمه دائم کنارم بوده ای موقع درد و بلا امّا تو را نشناختم گر سراغم آمده ،بیماری صعب العلاج داده ای من را شفا امّا تو را نشناختم آمدم با صد امید و آرزوی وصل تو زیر خیمه ی عزا اما تو را نشناختم گاه بین گریه کن ها گاه با هر سینه زن خواندمت با هر نوا اما تو را نشناختم در شب جمعه برای دیدنت یابن الحسن آمدم کرب وبلا اما تو را نشناختم تا بیایی بزم ما خواندم کنار علقمه روضه ی دست جدا اما تو را نشناختم ..... گفت زینب: ای حسینم، آمدم در قتلگاه در میان‌ کشته ها امّا تو را نشناختم آمدم با آه بین لاله های پرپرت پرپر از دست جفا ،امّا تو را نشناختم دفن بودی زیر سنگ و خنجر و سرنیزه ها بود جسمت آشنا اما تو را نشناختم رأس تو بر نیزه ها رفت و تن صد چاک تو بین مقتل شد رها اما تو را نشناختم ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) @babollharam
شد دلخوشی برای سرم سایه ی سرت آرامش دو چشم ترم روی اطهرت آیات سجده دار بخوان روی نی که من با دست بسته سجده کنم در برابرت بهر گریز روضه ی روز و شبم بس است آن بوسه ای که من زده ام روی حنجرت از بعد ِظهر ِ روز دهم قامتم خمید سروم شده ست خم ز غم یاس پرپرت لیلا دراین میان شده مجنون چو دیده است صدها هلال شد قمر روی اکبرت سرتاسر مسیر ِ سرت سرخ گشته است از قطره های خون ِ کف پای دخترت دارد همیشه روی لبانش دعا رباب تا که نیفتد از سر ِ نی رأس اصغرت قلبت هزار مرتبه در کربلا شکست یک مرتبه فقط شده رأسم مکسّرت بهر تداعی شرر کوچه کافی است فکر طناب بسته به دستان خواهرت 📝علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
با غصه های آل عبا گریه می کنی در اوج روضه های عزا گریه می کنی ما با گناه اشک تو را در می آوریم از سوز بی وفایی ما گریه می کنی ای صاحب عزا، تو به این روضه های ما می آیی و بدون صدا گریه می کنی «گاهی نجف، مدینه، گهی کربلا و گاه» در مشهد امام رضا گریه می کنی بر کشته ی فتاده به هامونِ کربلا بر داغ سید الشهدا گریه می کنی این روزها به حال دل زینب اسیر در ماجرای شام بلا گریه می کنی بر رأس های رفته به بالای نیزه ها با خیزران و طشت طلا گریه می کنی حالا دوباره چشم تو را خون گرفته است با غصه های آل عبا گریه می کنی
شیب الخضیب بر سر نی ها،حسین من قرآن آیه آیه ی زهرا ،حسین من بنگر که قلب خواهر تو بی قرار شد با قاتلت به شام بلا رهسپار شد از کربلا به کوفه و از کوفه تا به شام دارم به گونه از غم تو اشک مستدام من بین سلسله، تو سر ِ نیزه ی عدو از عمد می شوم همه دم با تو روبه رو گل زخم های روی سرت می کشد مرا زنجیر گردن پسرت می کشد مرا ما را سوار ناقه ی عریان نموده اند با قصد طعنه ،شعر شهامت سروده اند هر کودکی که ناقه نشین شد در این مسیر از اوج ناقه نقش زمین شد در این مسیر بنگر که با شکنجه ی اعداء روانه ایم در اضطراب ِ کعب نی و تازیانه ایم هرجا بهانه ی تو گرفته سه ساله ات نیلی شده ز دست جفا روی لاله ات از لحظه ای که رأس تو را روی نیزه دید گیسوی شانه خورده ی دستت شده سپید از بس که داغ دیده دگر نیمه جان شده یک کودک سه ساله چگونه کمان شده یادم نرفته عصر دهم ،گوش پاره اش سوقات کربلا شدن ِ گوشواره اش وقتی شنید با لب تشنه شدی شهید گویی حیات دختر پاکت به سر رسید ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
گریز به کاروان اسرا السلام علیک یا صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف عاقبت می رسد آن روز که مولا برسد منجی کلّ جهان ،یوسف طاها برسد وارث کلّ مناقب، صاحب خُلق نکو مظهر هر صفت خالق یکتا برسد سیزده نور ِخلاصه شده در یک خورشید سحر ِ خاتمه بر هر شب یلدا برسد پا‌ گذارد به روی دیده ی ما حضرت عشق دلبر اصلی هر دیده ی شیدا برسد ناخدای دل ما می رسد از راه و سپس کشتی گمشده بر ساحل دریا برسد با معزّالمؤمنین،یک سو شود شیعه عزیز سوی دیگر موسم خواری اعدا برسد او چو آید بکشد تیغ علی را ز نیام وقت آتش زدن قاتل زهرا برسد مادرش بین شرار در و دیوار هنوز منتظر مانده که از جانب صحرا برسد منتظر مانده حسین بن علی در یم خون منتقم ، با عَلَم حضرت سقا برسد تازه مانده ست هزار و نهصد وپنجاه زخم بر تنش تا سحری اصل مداوا برسد زمزمه شد به لب رأس بریده، سر ِ نی عاقبت منتقم ِ زینب کبری' برسد ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
درددل حضرت زینب علیهاالسلام با پدر گرامی اش آقاامیرالمؤمنین علیه السلام (کاروان اسرا به سوی کوفه وشام) (به سبک قدم قدم) جواب: واویلتا،واویلتا،قرار من جامونده توی نینواس واویلتا، واویلتا، سر برادرم به روی نیزه هاس واغربتا،واغربتا.. 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 بی تابم،چشم من غم باره چندروزه درتب دلداره سرگردون وغریب صحرا یه کاروون بی سرداره نگاه کن دختره تو پیره از غصه ها داره می میره هرلحظه روی لبها ذکر ِ روضه ی قتلگاه می گیره بابا ببین ، زینب تو ، داره میره با غصه های کربلا باناله ی حسین حسین،باشمر وحرمله سوی شام بلا 🌸🌸🌸🌸🌸 سکینه مثل ابر می باره از زندگی دیگه بی زاره نشسته روی پای نازش جای صدزخم سنگ وخاره رقیه چند شبه بیماره خدا کنه دووم بیاره کی رباب دیگه آروم میشه از فکر اصغرو گهواره بابا ببین ،نمونده تاب ،نشسته می خونم نماز نافله چشای من،نداره خواب،یادم نمیره خنده هاوهلهله 📝علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)