eitaa logo
کتیبه و پرچم باب الحرم
10.2هزار دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
34 ویدیو
568 فایل
🔸کانال فروشگاه محصولات فرهنگی↶ @babolharam_shop ثبت سفارش 👇 @babolharam_shop_admin شماره تماس: 09052226697 02155970902 02155970903 آدرس: شهرری خیابان آستانه نبش کوچه شهید رجبی پلاک ۵۰ فروشگاه بابُ الحَرَم
مشاهده در ایتا
دانلود
بار دیگر عزای عاشوراست از غمی بی قرینه باید گفت دو سه خط سوگواره ی غربت در عزای سکینه باید گفت قطره از وصف بحر درمانده من کجا، مدح دختر ارباب ای که بوده حسین مداحت السلام ای سکینه بنت رباب در کرامات حضرتش کافیست شیر او را رباب داده، همین در غریبی او فقط بنویس به عمو مشک آب داده، همین کربلا بود دشتی از روضه او بلاهای خویش را دیده در عبایی پر از علی اکبر روح بابای خویش را دیده روضه می خواند دور دارالحرب نعش ها را یکی یکی که شمرد دید بابا علیِ اصغر را به امیدی گرفت و با خود برد پدر آمد ولی چه آمدنی! غرق خون کرد چشم قافله را دید دور جنازه ی اصغر همه گفتند لعن حرمله را از وداع سکینه و ارباب جگر کائنات خون شده بود آه از آن دم که دید این دختر زین باباش واژگون شده بود با تنی خون گرفته از گودال آمدی ذوالجناح بی بابا کاش می شد رها نمی کردی وسط تیر و نیزه ها او را پدرم را غریب بین دو نهر نحر کردند با لب عطشان السلام علیک ای بی سر السلام علیک ای عریان
🏴سبک زمینه یا شور شهادت امام حسن عسکری علیه السلام و توسل به امام زمان (عج) و روضه ی کربلا 🏴بند اول واویلا،واویلا،شده سامرا کرب و بلا نصیب،عسکری،شده از کینه زهر جفا نداره،توونی،افتاده کنج حجره از پا با ناله،میخونه،مهدی ای نور عینم بیا پاره جگر لخته ی خونه حاصله غم های آقامون این دم آخری وصیت میکنه از مهدی برامون آی شیعه ها اینو بدونید مهدی من غریب و تنهاست اینم بدونید یه ودیعه بین شما از طرف ماست 《واویلتا عسکری مولا》 🏴بند دوم تسلیت،تسلیت،حجت بن الحسن یا مولا تعزیت،تعزیت،بر تو از این مصیبت آقا امشبی،در کجا،قطعاً هستی تو در سامرا میزنی،بر سر و،سینه ات از فراق بابا ای به فدای قطره اشکی که میچکه از اون چشاتون چی میشی ماهم ببریم فیض لحظه به لحظه از دعاتون بیا که بی قراره جونم آخه میخواد بشه فداتون بیا که از کنار کعبه یه روزی بشنویم صداتون 《بیا بیا یوسف زهرا》 🏴بند سوم کجایی،کجایی،ای که از مدینه دلخونی بیا از،مزاره،مادرت بده یه نشونی کجایی،کجایی،ای که از کربلا جاموندی که هر روز،میریزی،اشک و آه میکِشی،میخونی اگه برا جد غریبم اشک چشای من تموم شه خون گریه میکنم برای غربت کربلاش همیشه بین دو نهر آب و تشنه سرش رو از قفا بریدن از روی پیکرش نامردا با نعل تازه میدویدن 《واویلتا حسین واویلا》 🙏التماس دعای فرج ✍️🎵کربلایی امیرحسین سلطانی
🏴سبک زمینه یا شور شهادت حضرت امام حسن عسکری علیه السلام و روضه کربلا و توسل به امام زمان (عج) 🏴بند اول میسوزه از پا تا سرم (بیا بیا ای پسرم)۲ بیا ببین خون جگرم (بیا بیا ای پسرم)۲ بیا ببین ای پسرم که جون نداره پیکرم بیا که زهر کینه زد آتیششو به جگرم پریشونه حال و هوام غریب شهر سامرام حسن غریب سامرا 🏴بند دوم بیا بگیر رو پات سرم (بیا بیا ای پسرم)۲ این دم آخر مضطرم (بیا بیا ای پسرم)۲ بیا ببین تو حالم و... ببین شکسته بالم و... این دم آخر تشنه لب به یاد اون گودالم و... میسوزه از عطش لبام یاد حسین و کربلام حسین غریب کربلا 🏴بند سوم چشم انتظارتیم آقا (قائم آل مصطفی)۲ تا کی باشیم ازت جدا (قائم آل مصطفی)۲ بیا ای آرزوی ما بده به این دنیا صفا منتظره مادر تو دیگه ظهور کن و بیا ای آخرین مولا بیا منتقم زهرا بیا یابن الحسن آقا بیا ۱۴۰۰/۰۷/۱۷ 🙏التماس دعای فرج ✍♩کربلایی امیرحسین سلطانی
‍ 🏴سبک زمینه یا شور توسلی شهادت امام حسن عسکری علیه السلام و توسل به امام زمان (عج) 🏴بند اول غریب سامرا،امیر و مقتدا،(ابالمهدی آقا)۲ عزیز مرتضی،گل خیرالنسا،(ابالمهدی آقا)۲ کرم تو بی حد،یا امام عسکری تو خوبی و من بد،یا امام عسکری گدا تو نکن رد،یا امام عسکری تشنه ی نگاهتم من غلام سیاهتم عبد درگاهم و در پناهتم 《یا امام عسکری》 🏴بند دوم الا نور هدا،تویی تو رهنما،(ابالمهدی آقا)۲ ولی اللهِ ما،فدایت جان ما،(ابالمهدی آقا)۲ به هوای تو دل،پر زده تا سامرا دلی که با حاجت،اومده سمت شما بیا جون مهدی،حاجتش رو کن روا کفتر رو بامتم من اسیر دامتم دلخوشم که عمریه من بنامتم 《یا امام عسکری》 🏴بند سوم بیا ای منتظَر،شب غم کن سحر،(اباصالح مدد)۲ دمی از کوچه ی،دل من کن گذر،(اباصالح مدد)۲ بیا که ببینم،من جمال دلربات تو بیا که جونم،بشه آقاجون فدات الهی که باشم،یار و یاور من برات تشنه ی دیدارتم من آقا سربارتم تو طبیبی و منم بیمارتم 《العجل صاحب زمان》 ✍️🎵کربلایی امیرحسین سلطانی
دوبیتی سکینه دخت شاه عالمین است سفیر کربلا چون زینبین است ز نسل احمد و زهرا و حیدر گلی از گلشن مولا حسین است ▪️ سکینه دختر خون خدایی به رنج و درد و غم ها آشنایی گلی از گلشن مظلوم عالم چنان زینب سفیر کربلایی
۳۰ (حضرت سکینه س) گلی ز گلشن دین(از نسل مصطفایی)۲ همسنگر حسین و(سفیر کربلایی)۲ سکینه نور عینی همسنگر حسینی یا حضرت سکینه۲ همراه عمه هایت(کرب و بلا بدیدی)۲ بر دوش خود سکینه(کوه بلا کشیدی)۲ سکینه نور عینی همسنگر حسینی یا حضرت سکینه۲ دیدی علی اکبر(گردیده اربا اربا)۲ دیدی کنار جسمش(قامت خمیده بابا)۲ سکینه نور عینی همسنگر حسینی یا حضرت سکینه۲ به روی دست بابا(دیدی علی اصغر)۲ با تیر کین دشمن(گردیده پاره حنجر)۲ سکینه نور عینی همسنگر حسینی یا حضرت سکینه۲ همراه عمه هایت(غربت نمودی احساس)۲ تا بر زمین بدیدی(افتاده دست عباس)۲ سکینه نور عینی همسنگر حسینی یا حضرت سکینه۲ ای نور چشم زینب(دیدی وداع آخر)۲ غریبی حسین را(با ناله های خواهر)۲ سکینه نور عینی همسنگر حسینی یا حضرت سکینه۲ دیدی میان میدان(حسین بگشته تنها)۲ به گرد پیکر او(آمده جمع اعدا)۲ سکینه نور عینی همسنگر حسینی یا حضرت سکینه۲ دیدی حسین زهرا(از روی زین فتاده)۲ با حق نموده نجوا(سر بر زمین نهاده)۲ سکینه نور عینی همسنگر حسینی یا حضرت سکینه۲ دیدی که شمر بی دین(سوی حسین دویده)۲ خنجر خود کشیده(سر حسین بریده)۲ سکینه نور عینی همسنگر حسینی یا حضرت سکینه۲ بعد از پدر تو دیدی(زخم همه نمک خورد)۲ کنار عمه زینب(رقیه جان کتک خورد)۲ سکینه نور عینی همسنگر حسینی یا حضرت سکینه۲ ای نور چشم مولی(راحت شدی ز دنیا)۲ از این جهان فانی(رفتی به سوی عقبی)۲ سکینه نور عینی همسنگر حسینی یا حضرت سکینه۲ (سبک: ای باغبان برایت گل با گلاب آوردم )
بسم الله الرحمن الرحیم پدری در دم مرگ است و به بالین پسرش  پسری اشک فشان است به حال پدرش  پدری جام شهادت به لبش بوسه زده پسری سوخته از داغ مصیبت جگرش پسری را که بود نبض دو عالم در دست شاهد داغ پدر آه و دل و چشم ترش حسن العسکری از زهر جفا می سوزد حجةابن الحسن از غم شده گریان به برش چار ساله پسری مانده و صد ها دشمن که خداوند نگه دارد و از هر خطرش دشمن افکنده زپا نخل امامت را باز کند اندیشه به نابودی یکتا ثمرش خانه را که عدو دست به غارت زده است اتش ظلم بر افروخته از بام و درش آه از آن روز که شد غیبت مهدی آغاز غیبتی را که بود خون شهیدان اثرش آنکه امروز جهان زنده و قائم از اوست بار الها که مؤید نفتد از نظرش سید رضا مؤید
خوشبخت آنکس که گدای عسگری شد یا آن سری که خاک پای عسگری شد مدیون به اشک چشم زهراگشت هرجا چشمی که گریان عزای عسگری شد افتاده در زندان غم آن شاه عشاق محشر به پا از ناله های عسگری شد درسامرا ای دل تو با دقت نظر کن عالم اسیر آن سرای عسگری شد مهدی و این بار فراق و بی کسی ها هم پایه ی درد و بلای عسگری شد از زهر آن نامرد در بستر فتاده مهدی عزادارعزای عسگری شد از زهر کین دیگر توان در دست و پانیست عالم اسیر ناله های عسگری شد. ای اهل عالم من گدای این سرایم من خاک پای عسگری و سامرایم دیدم حسن بال و پرت افتاده اینجا درگوشه ایی از بستر ت افتاده اینجا آقا تو در مابین زندان باشی اما مانند برگی پیکرت افتاده اینجا مهدی ببین درلحظه های آخرینش چشمش به چشم مادرت افتاده اینجا من شک ندارم او عروس فاطمه بود دیدی تو نرکس همسرت افتاده اینجا ای عسگری درسامرابی یار هستی بنگر که مهدی لشکرت افتاده اینجا مجنون امام عسگری در شور و شین است او گریه کن بربی کسی های حسین است شاعر..آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی)
دل من هوای سامراداره هوای دیدن او ن سرا داره چش خسته ام دیگه سو نداره هوای دیدن عسگری داره اقاجون می شه گداتوبخری من می خوام بشم گدای عسگری می شه ماروتاحرم راهی کنی می شه بر گدای خود شاهی کنی تابیام میون صحن عسگری با نگاهت دل و دین و می بری شنیدم که عسگری حرم داره به تموم زائراش حرم داره منم اون گدای صحن عسگری می کنه اون حرمت چه دلبری شنیدم که صحن تو خراب شده دل شیعه ها برات کباب شده یا امام عسگری فدات بشم من می خوام که سائل سرات بشم شعر..آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی)
امشب شروع گریه ی اولادآدم است گویا که موقع طپش نبض عالم است ماتم سراشده همه عالم دراین عزا عمری بود که این دل من زیر پرچم است امشب شب عزای امام عسگری است مهدی به بزم روضه ی بابا پراز غم است مهدی بیا که بزم عزای پدرشده آقا بساط گریه برایت فراهم است از زهر معتمد جگرش پاره پاره شد امشب چه نوحه و چه عزاو چه ماتم است مجنون ببین چه کس به سر و سینه می زند زهرارسید و قدش از روضه ها خم است شاعر..آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی)
آقازمان روضه ات آغاز گشته است تاوسعت بهشت تودل باز گشته است امشب دلم به اشک عزاشستشو کنم چشمان من بدست شما نازگشته است امشب تمام سامره از غم لبالب است با لحظه لحظه ذکر تودمسازگشته است اززهر معتمد به جوانی شدی فدا درهای آسمان به رویت باز گشته است دربستری و دیده ی تو تار گشته است دیدار روی مهدی توراز گشته است وقت وداع مهدی و باباچه دیدنی است آنجا خداهم از تو سرافراز گشته است دربستری و لرزش دستت عجیب بود آبی نخورده ای و چه دمسازگشته است دیگرامام عسگری از هوش رفته است آنجا خودش طبیب شفاساز گشته است شاعر..آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی)
‍ . (ع) اثر حاج مجتبي صمدي شهاب✍ داره از فرق سرش ميسوزه تا پاش آقايي كه زهر آورده جون رو لبهاش زود بريد خبر بديد مهدي ش بياد و بده آب بهش آخه ميلرزه دستاش دنيا بازم وفا نكرد به بچه هاي فاطمه بازم خزوني شد يه گل از نوگلاي فاطمه نور چشاي فاطمه غريب شهر سامرا شبيه مادرش حالا ميشه جوونمرگ بخدا واويلتا ......…… صداي زمزمه ء صاحب زمونه بالاي سر بابا روضه ميخونه گريه هاش بند نمياد شبيه بارون اول آواره گي ه آقامونه سر بابا رو پاش ه و داره شهادتين ميگه امام حسن بالباي خوني حسين حسين ميگه از شاه عالمين ميگه محشري بود تو كربلا آقاي تشنه لب ما عريان رها شد رو خاكا واويلتا ......…… اين روزها امام زمان چه بيقراره اشكايي به رنگ خون داره ميباره جز غم بابا و كربلا و گودال داغ محسن و ميون سينه داره آخه توي همين روزها در به سر فاطمه خورد محسنش افتاد با لگد نيومده به دنيا مرد هجوم غم حيدر و برد ميخ و لگد به سينه دوخت دشمن تا شعله بر فروخت جنين شيش ماه رو سوخت واويلتا ......…
. ▪️ (عامیانه) برای شهادت امام حسن عسکری علیه السلام ▪️ عاشقا بیائید با هم پر بزنیم حرم سامرا رو در بزنیم کاش بریم ساکن اونجا بمونیم تو حرم یه گوشه روضه بخونیم چند روزی تو حرم اعتکاف کنیم همه دور اون ضریح طواف کنیم مثل شمع از غم مهدی بسوزیم چشم به اون گنبد زیبا بدوزیم سامرا بگو چقد بلا دیدی سامرا بگو چقد غم کشیدی بگو از کینه و بد عهدی بگو بگو از یتیمی مهدی بگو بگو از لحظه ای که مهدی میدید که باباش نالهء محزون میکشید سقف عمر زندگیش ویرونه شد از لبش خون دلش روونه شد روی خاک حجره دست و پا میزد دم آخر مهدی شو صدا میزد از عطش میگفت خدایا جیگرم گاهی هم صدا میزد ای پسرم سامرا بگو میون اون بلا گاهی هم صدا میزد مادر بیا میسوزه از نوک پا تا به سرش طلب آب میکنه از پسرش شاید آب بنوشه و آروم بشه تا دیگه نالهء جانسوز نکشه گریه کن آهای زمین سامرا بیاد شهید خاک کربلا کربلا قحطی آب رسیده بود کربلا حسین لباش خشکیده بود کربلا پیش چشای خواهرش با همون تشنگی شد جدا سرش مجتبی صمدی شهاب
. جرعه اي از يك زبانحال امام عسکری عليه السلام اثر حاج مجتبي صمدي شهاب قسمت این بود که من هم به جوانی بروم با دلی سوخته زین وادی فانی بروم آنچنان زهر بهم ریخته ارکان مرا نفسی نیست که با آه و فغانی بروم پسرم کاش بیاید به سرم یک لحظه تا برم توشه از آن گنج نهانی بروم مادرم سوخت در این ماه از آن شعله در سوخته از غم آن یاس خزانی بروم یا حسین اشهد موتم شده و از داغش با دو چشمی شده خون زاشک فشانی بروم دست وپا می زنم اما بخدا با یاد آن تن له شده از اسب دوانی بروم زیر لب گفت به عباس پریشان زینب بی تو تا شام بلا با چه امانی بروم زینب آن عمه مظلومه من گفت به شام کاش از این معرکه چشم چرانی بروم مجتبي صمدي شهاب✍ .
◾️ نوحه شهادت امام عسگري(ع)◾️ اثر حاج مجتبي صمدي شهاب غريبانه ميروم از دار دنيا بيا مهدي اي نور ديده ء بابا تو اي نورچشمانم بببين چشم گريانم رسيده بر لب جانم واويلا ترك خورده از زهركينه لبهايم جوان مرده ميروم مثل زهرايم دم آخر اي دلبر تسلاي اين مضطر بخوان روضه از مادر واويلا بيار آب و يادي كن از تشنه كامان بياد آن گودال و شاه مظلومان به موج خون غوغا شد زخون مقتل دريا شد سر نعشش دعوا شد واويلا يل خيبر تنها و بي سپر مانده بيا مهدي كه زهرا پشت در مانده به اين در آذر افتاد كه زهرا با سر افتاد روي جسمش در افتاد واويلا.
▪️واحد شهادت امام حسن عسکری علیه السلام و احراق باب بیت مولا ▪️ گرچه امامم وجوانم کشته زهر دشمنانم من مظلوم من مسموم غریب و زارم باشد من را مهدی تنها دارو ندارم مهدی صاحب الزمان آجرک الله تو آخرین نور امیدی وارث خون هر شهیدی در کربلا ای مه سیما رفع بلا کن ای ماه شب قلب زینب ز غم رها کن مهدی صاحب الزمان آجرک الله داده مرا غصه وآزار یاد غلاف و درب و دیوار ای نیکونام گیر انتقام ای دل و دلبر ای گلعذار مرهم بگذار به زخم مادر مهدی صاحب الزمان آجرک الله نبی سفر کرده زدنیا علی شده غریب و تنها حال عالم گشته در هم دل بی شکیب است سوزد سینه در مدینه علی غریب است امان ز غربت علی الله الله دیده ءدل وا کن و بنگر فاطمه را به پشت آن در شد حمله ور آن خیره سر به بیت حیدر در پشت در بیند دختر فتاده مادر امان ز غربت علی الله الله شهر مدینه بی حیا شد محسن شش ماهه فدا شد نامردی ها دلسردی ها چه شعله ور شد از آن لگد دخت احمد چه بی پسر شد امان غربت الی الله الله دست علی بسته و زهرا دوان دوان به سوی مولا پیش حسن آن چهل تن جفا نمودند دست زهرا را از مولا جدا نمودند اما غربت علی الله الله امان ز دشمنان بسیار امان زمیخ و در و دیوار شد شد آن بانو زخمی پهلو وای از مدینه در کوچه ها خون زهراچکد ز سینه امان ز غربت علی الله الله
خدا کند که کسی بی هوا زمین نخورد به ضرب پا وسط شعله ها زمین نخورد هزار مرد بیفتد به پیش چشم همه ولی زنی وسط کوچه ها زمین نخورد در ازدحام هجوم ستم ، در خانه خدا کند که زنی (پا به ما) زمین نخورد.... به آن عبا که علی روی همسرش انداخت زنی مقابل نامردها زمین نخورد به اشک چشم حسینش خدا کند دیگر که مادری جلوی بچه ها زمین نخورد زدند فاطمه را هر چه ، باز هم میگفت که من زمین بخورم ، مرتضی زمین نخورد پس از مدینه و این مادر و زمین خوردن خدا کند پسرش کربلا زمین نخورد خدا کند که کسی نیزه بی هوا نزند خدا کند که دگر بی هوا زمین نخورد خدا کند که دگر پیش خواهری مضطر سر برادری از نیزه ها زمین نخورد سر بریده به نیزه خدا خدا میکرد رقیه ام زروی ناقه ها زمین نخورد رباب هم به روی ناقه ها دعا میکرد علی اصغرم از نیزه ها زمین نخورد عبدالحسین میرزایی ◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️