eitaa logo
کانال ‌متن روضه
77.4هزار دنبال‌کننده
779 عکس
462 ویدیو
60 فایل
👈ارتباط با ما: @babolharam_admin سایت: www.babolharam.net #شماره_کارت جهت مشارکت در #نذر_فرهنگی شامل تامین هزینه‌های جاری کانال، تایپ مطالب ، حفظ و نگهداری سایت و .. :👇 6273817010150831 به نام گروه جهادی بابُ‌الحَرَم
مشاهده در ایتا
دانلود
991005-Babolharam-poyanfar-roze2.mp3
5.94M
|⇦•می نویسم به چشم تر مادر .. و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها ویژۀ ایام فاطمیه _ محمد حسین پویانفر •ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄•● مشکل نانجیب‌هایی مثل اشک های جریان سازی هست که فتنه‌ها خاموش کرده !!! ۸۸ 🆔 @babolharam_net 🖥 www.babolharam.net
/ میزان مشارکت ۱۹ میلیون تومان خیرتان قبول و دعایِ این دو نوعروس در حق همه کسانی که به هر نحوی واسطه خیر شدند مستجاب باد ان‌شالله🤲 🆔 @babolharam_net 🖥 www.babolharam.net
┈•‌‌‌‌‌‌꧁بٰابُ༼﷽༽الْحَرَم꧂•┈ |⇦•كبوديِ بدنِ مادرم مرا كشته... و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها ویژۀ ایام فاطمیه _ حاج حیدرخمسه •ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄•● كبوديِ بدنِ مادرم مرا كشته سياه كرده جهان را سفيديِ مويش فدايِ چادرِ آتش گرفته ات زهرا درونِ شعله چه آمد به روزِ گيسويش *روضه بخوانم: هيزم رو ريختن پايِ در، در شعله ور شد، با همه ي زورش فاطمه، در رو گرفت، شعله بالا رفت، يه صدايي مدينه رو پُر كرد: سوختم…* چه ضربه اي، چه صدايي، چه دستِ سنگيني سه ماه فاطمه پوشيه بسته بر رويش شبيه كِشتيِ پهلو گرفته مي ماند شكسته شد به لگد، دنده ها و پهلويش “رويِ گُل كه با پا نميزنن چهل نفري يك زن رو تنها نميزنن اي قنفذ! بس كن، با تهِ غلاف اينجوري رويِ بازويِ زنها نميزنن مادرم رو كُشتيد، ولش كنيد اي حروميا چي سرش آوُرديد، كه يهو داد زد: فضه بيا با چه دستي زده كه جايِ كبودي از گوش يكسره تا به لبِ توست، خدا رحم كند” و يك غلاف كه دستِ چهل نفر چرخيد همين غلاف گرفته توانِ بازويش فدايِ دخترِ مادر، گريزِ روضه زدم ببين به دستِ زنِ حرمله، النگويش   *با اسب رفتن تو خيمه ي زنها، زنها مي دويدن، با اسب دنبالِ دختر سه ساله كرد، گوشواره ي بچه رو كشيد، حسين…* ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net ✓اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam__net
roze - fatemie 1399.khamse.mp3
2.59M
|⇦•كبوديِ بدنِ مادرم مرا كشته... و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها ویژۀ ایام فاطمیه _ حاج حیدرخمسه•ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄•● آیت الله شیخ جعفر توسلی(ره): دشمنان سلام الله به این عبارت: «لَعنَ اللهُ قَاتلِیکِ وَ ضَارِبیِکِ و ظَالِمِیکِ وَ غَاصِبی حقِّکِ یا مُولاتِی یا فاطمَة الزهراء»، از هم بالاتر است، خیلی راهگشا و پر برکت است. 🆔 @babolharam_net 🖥 www.babolharam.net
┈•‌‌‌‌‌‌꧁بٰابُ༼﷽༽الْحَرَم꧂•┈ |⇦•مادر اَزم راضی هستی یا نه .. روضه و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها ویژۀ ایام فاطمیه _ حاج مهدی سلحشور •ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄● مادر اَزم راضی هستی یا نه ؟ آیا بَرات فرزند خوبی بودم ؟ اصلاً تا حالا ،کاری واسَت کردم؟ یا بيهوده ام...؟ اگه غلام خوبی بودم ، الحمدلله اگه به دَردت نمی خورم، استغفرالله اگه بگی راضی ام اَزت ،الحمدلله اگه بگی از تو دلخورم ،استغفرالله تو راضی باشی خدا هم راضیِ تو راضی باشی پیمبر راضیِ تو راضی باشی علی هم راضیِ این اوج سرفرازیِ... هر چی بگی حق داری ، حق داری اونجور نبودم که تو میخواستی اما حالا میخوام که برگردم راستی راستی اگه قبولم می کنی که الحمدلله اگه اَزم دلخوری هنوز استغفرالله اگه بازم می زاری بیام الحمدلله اگه بگی اَز دوری بسوز استغفرالله تو راضی باشی مَنم آروم میشم تو راضی باشی دلم روشن میشه تو راضی باشی اَزم دیگه چی بهتر از این بَرا من میشه خانم جان ، خانم جان .... سُفرَت چقدر برکت داشته واسَم عمری نمک گیرت بودم مادر مدیونتم، هستم ارادتمندِ آلِ حیدر بَرا حسن گریه می کنم الحمدلله اگه یه روز گریه نکنم استغفرالله بَرا حسین سینه می زنم الحمدلله اگه یه روز سینه نزنم استغفرالله تو راضی باشی حسنم راضیِ تو راضی باشی حسینت راضیِ تو راضی باشی عقیله راضیِ این اوج سرفَرازی...... *گفت:..* هلالِ یک شبِ زینب! فدایت چرا دیگر نمی آید صدایت؟ اگر کنجِ تنور جایِ تو بوده زِ تو خولی پذیرایی نموده صدورِ انقلابت ببین چِها کرد تَنم با تازیانه آشنا کرد *بِاَبی اَنتَ وَ اُمی یا اَبا عبدالله ....* ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net ✓اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam__net
991024-Babolharam-salahshor-roze.mp3
2.69M
|⇦•مادر اَزم راضی هستی یا نه .. روضه و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها ویژۀ ایام فاطمیه _ حاج مهدی سلحشور •ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄● به فرزندان خود؛ و را بیاموزیم!! اسب‌ سواری و شنا را خودشان یاد خواهند گرفت .. 🆔 @babolharam_net 🖥 www.babolharam.net
|⇦•نظر نما که گرفتاری‌ام .. / و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها ویژۀ ایام فاطمیه _ حاج مهدی سلحشور •ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄•● نظر نما که گرفتاری‌ام زیاد شده زِ دست تو طلبِ یاری ام زیاد شده چقدر واسطه گشتی خدا مَرا بخشد ببخش توبه ی تکراری ام زیاد شده بزرگواری و نگذاشتی زمین بخورم به رحمت تو بدهکاری ام زیاد شده به چشم خلق گناه است گریه کردن ما چه خوب شد که گنهکاری ام زیاد شده زِ درد روضه دِگر شب نمی برد خوابم شبیه فاطمه بیداری ام زیاد شده قسم به غربت حیدر زدند فاطمه را به این دلیل عزاداری ام زیاد شده مرو که کوچه برای پَرت خطر دارد مرو که رد شدن امروز دردسر دارد مگر نگفت خداوندِ خلقتت، حتی برای صورت تو، برگ گُل ضرر دارد گمان نمی کنم این مرد بی حیا اینجا بدونِ حادثه دست از سر تو بردارد زِ روی پوشیه زد اینچنین شده ای که چشمهات فقط دید مختصر دارد بزرگ بانوی این شهر باورت میشد زِ خاک کوچه حسن گوشواره بردارد؟ ماه خوابیده، ولی خورشید بیداره ابر دلگیره، ولی چشمام میباره از روزی که مادر رو زدن شب و روز خونه معلوم نیست از روزی که مادر رو زدن دیگه دلِ زینب آروم نیست با چشم خودش دیده درِ چوبی با لگد وا شد الفِ قَدِّ مادر تا شد هی زمین خورد، دوباره پا شد *خدا غرورِ هیچ مردی رو جلو زن و بچه اش نشکنه، دو جا بَرا علی خیلی سخت گذشت، یه جا وقتی داشتن از خونه کشون کشون می بردنش، نگاه کرد دید خانومش بین در و دیوار رو زمین افتاده، یه جا هم تو مسجد وقتی شمشیر برهنه رو سر فاتح بدر و خیبر نگه داشتن، نگاه کرد دید خانومش جلو در ایستاده داره نگاه میکنه، وقتی اومد از مسجد بره بیرون، فاطمه که بدون علی بر نگشت، چشمش به چشم فاطمه افتاد، سرش رو انداخت پایین... خجالت زده شد، فاطمه این صحنه رو دید فهمید علی خجالت کشیده ... گفت: آقا جان "روحی لِروحِکَ الفِداء، نَفسی لِنَفسِکَ الوِقاء..." آقاجان! خجالت نکشید...نکنه ببینم سرت رو پایین انداختی... خدا هیچ مردی رو خجالت زده ی زن و بچه اش نکنه، بدون مقدمه روضه بخونم، گفت عمه جان! چرا سر عمو میاد بالای نیزه کنارِ محملِ ما چشماش رو می‌بنده...؟ گفت: عزیزِ دلم عموت هنوز خجالت زده است. ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net ✓اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam__net
991024-Babolharam-salahshor-roze2.mp3
4.17M
|⇦•نظر نما که گرفتاری‌ام .. و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها ویژۀ ایام فاطمیه _ حاج مهدی سلحشور •ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄•● به فرزندان خود؛ و را بیاموزیم!! اسب‌ سواری و شنا را خودشان یاد خواهند گرفت .. 🆔 @babolharam_net 🖥 www.babolharam.net
|⇦•غروب جمعه‌ها، که اشکا جاریه.. / و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها ویژۀ ایام فاطمیه _ سید رضا نریمانی •ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄•● غروب جمعه‌ها، که اشکا جاریه تموم لحظه‌هاش، که بی‌قراریه کار دلم فقط، لحظه شماریه آخه یکی بگه که این، چه روزگاریه؟ کجاست، پناه بی‌کسی ما ؟ کجاست، همون غریبه‌ی آشنا ؟ کجاست، توو این شبا صاحب عزا ؟ کجاست، پناه ما ؟ شاید نمیرسه، به تو صدای ما توو سینه حبس شده، شاید دعای ما آقا بیا دعایی کن، خودت برای ما بیا، ببین که غرق آهم و بیا، ببین که بی‌پناهم و بیا، به روم نیار گناهم و آقای مهربون این روزا روزای، غربت حیدره این شبا رو لبت، روضۀ مادره شاید نگاه‌تو، هنوز به اون دره کدوم دلی از اون کوچه، میتونه بگذره؟ بیا، برا دلای بی‌قرار بیا، آوای مرهمی بیار بیا، همین روزا با ذوالفقار یاابن الحسن بیا! این روزای غریب، عجب روزاییه مدینه این روزا، برو بیاییه میون کوچه‌ها، سر و صداییه نکنه باز حکایتی، از بی‌وفاییه میان، آتیش بیاره فتنه‌ها میان، بازم یه عده بی‌حیاء میان، سمت بهشت مصطفی با تازیونه‌ها... ــــــــــــــــــــــ یار ما هرشب که بر سجاده است آنقدر آقاست یاد قوم نوکر زاده است گر گدا کاهل بود تقصیر صاحبخانه نیست ما نمی‌خواهیم ور نه لطف او آماده است گریه‌هایم کم شده یعنی که بی‌برکت شدم بی‌حیاییِ من آخر کار دستم داده است به دل‌سنگی من این حرف‌ها سودی نکرد حل کار سنگ کی در طاقت سمباده است ؟ امر مولا روی چشم و نهی مولا روی چشم کار سختی نیست اصلا عبد بودن ساده است در تمام سال‌ها من فکر خود بودم ولی او دم خیمه به شوق دیدنم اِستاده است فاطمیه جمع را یک کربلا مهمان کنید قلب ما سینه‌زنان دربه‌درِ آن جاده است شاعر: ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net
باب الحرم _ نریمانی.mp3
11.66M
|⇦•غروب جمعه‌ها، که اشکا جاریه.. / و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها ویژۀ ایام فاطمیه _ سید رضا نریمانی •ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄•● من برایِ آن پدر و جدی که اول بار مذهب تشیع را پذیرفته‌اند هر روز فاتحه می‌خوانم و به این وسیله از آنان قدردانی می‌کنم چرا که زحمت ما را از این جهت کم کرده‌اند.. «آیت‌اللّٰه کوهستانی» 🆔 @babolharam_net 🖥 www.babolharam.net
|⇦•بوی دود از خانۀمولا به.. / و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها ویژۀ ایام فاطمیه _ سید رضا نریمانی •ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄•● «بوی دود از خانۀ مولا به عالم می رسد بوی دود از چادر آن بانوی آزاده است» پشت در خونه صدای ناله‌ش بلند شد، دو سه‌تا ناله زده همه رو بیچاره کرده... اول ناله‌ش بلند شد صدا زد:« بابا! بیا ببین با دخترت دارند چه می‌کنند؟!» نالۀ آخر صداش بلند شد:« مهدی جان پسرم!...» اما نالۀ دوم، یه مرتبه همه دیدن صدای ناله‌ش بلند شد:« یافضّه! بیا محسنم و کشتن...» دیدی یه نفر پهلوش درد می‌کنه یا بازوش درد می‌کنه، یا سرش درد می‌کنه؛ میخواد به رو خودش نیاره؛ همه می‌بینند هی لبش و می‌گزه. یه وقت نکنه یه آهی بکشه کسی متوجه بشه... حالا امیرالمومنین داره به زهراش میگه: زهرا جان! « با گزیدن‌های لب این درد را پنهان مکن هرچه خواهی کُن ولی این خانه را ویران مکن یا که جارو می‌زنی یا که غذا را می‌پزی جانِ زینب این مکن، جان حسینت آن مکن من‌ که می‌دانم که از این زخم می‌پیچی به خود تا که می‌آیم به زور این چهره را خندان مکن» تا منو می‌بینی می‌خندی. یه وقت نکنه به چهره‌ی علی اخمی بیاد. یه‌وقت علی نفهمه... سلمان اومده عیادت این خانم؛ عرضه داشت:« بی‌بی‌جان حالتون چه طوره؟!» تا این حرف و زد شاید بی‌بی دورش و نگاه کرد ببینه کسی توو حجره نباشه. میخواد یه حرف خصوصی به سلمان بزنه تا دید بچه‌ها نیستند، علی نیست صدا زد:« سلمان چی داری میگی؟! شبا از درد پهلو خوابم نمیبره. سلمان شبا این پهلو به اون پهلو میشم. اما نکنه یه وقت علی بفهمه، یه وقت بچه‌هام نفهمند.» « زینبت را می‌کُشی وقتی که خود را می‌کِشی مردِ خود را بیش از این شرمنده از طفلان مکن سرفه‌هایت را رها کُن لااقل آهی بکش شیشه‌ام می‌پاشی از هَم سینه‌را زندان مکن بر تَرک‌هایت ضرر دارد بغل وا می‌کنی با بغل واکردنت این جمع را گریان مکن بشکند دستِ کسی که‌دستِ او دستت شکست هیچ‌کس آنجا نگفت اینگونه با قرآن مکن چهره پنهان‌کن وصیت کن شکایت‌کن ولی با فشردن‌های دندان درد را پنهان مکن» شاعر: ـــــــــــــــــــ تو را فاطمه‌ بی‌هوا می‌زنند برای رضای خدا می‌زنند اگر مرد خانه غرورش شکست زنش را همه مردها می‌زنند مرا چندتایی کشیدند و بعد بمیرم تو را چندتا می‌زنند صدا گم شده در صدا همهمه‌ست تو را بین این سرصدا می‌زنند تو را در مدینه زدند این همه حسین تو را کربلا می‌زنند گروهی زدند و گروهی دگر فُرادیٰ، فُرادیٰ جدا می‌زدنند تو را با غلاف پُری کشته‌اند حسین تو را با عصا می‌زنند همان آتشی که به در گُر گرفت پس از ظهر بر خیمه‌ها می‌زنند اگر نیزه‌ها مانده در قتلگاه سپر‌ها همه عمه را می‌زنند ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net
باب الحرم _ سید رضا نریمانی.mp3
20.25M
|⇦•بوی دود از خانۀمولا به.. / و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها ویژۀ ایام فاطمیه _ سید رضا نریمانی •ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄•● من برایِ آن پدر و جدی که اول بار مذهب تشیع را پذیرفته‌اند هر روز فاتحه می‌خوانم و به این وسیله از آنان قدردانی می‌کنم چرا که زحمت ما را از این جهت کم کرده‌اند.. «آیت‌اللّٰه کوهستانی» 🆔 @babolharam_net 🖥 www.babolharam.net
|⇦•نفس ها ناله های زار شد.. و توسل به امام زمان روحی له الفدا _ حاج حسن شالبافان •ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄•● اَللهُّمَ صَلِّ عَلی مُحَّمد وَ آلِ مُحَّمد وَ عَجِّل فَرَجَهُم اَستغفِرُاللهَ الذی لا ِالهَ اِلّا هُو، اَلحُی القیّوم اَلرحمنُ الَرحیم، ذوالجلالِ وَ اِلاکرام، بَدیعُ السَماواتِ وَ الاَرض، مِن جَمیعِ ظُلمی وَ جُرمی وَ اِسرافی عَلی ََنَفسی وَ اَتوبُ اِلیه .. «اللَّهُمَّ كُنْ لِوَلِیِّكَ الحُجَةِ بنِ الحَسَن صَلَواتُکَ علَیهِ،و عَلی آبائِهِ فِی هَذِهِ السَّاعَةِ وَ فِی كُلِّ سَاعَةٍ،وَلِیّاً وَ حَافِظاً وَ قَائِداً وَ نَاصِراً وَ دَلِیلًا وَ عَیْناً،حَتَّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَ تُمَتعَهُ فِیهَا طَوِیلا» نفس ها ناله های زار شد، آقا نمی آیی؟ جگرها شعله های نار شد، آقا نمی آیی؟ پناهِ مؤمنین! از مؤمنین حالی نمی پرسی؟ به شیعه زندگی دشوار شد آقا نمی آیی؟ به جرم شیعه بودن، ای بسا بی پا و دست و سر هزاران میثم تمّار شد، آقا نمی آیی؟ جهانّ کفر از بابی و از صهیون و وهّابی فقط با شیعه در پیکار شد، آقا نمی آیی؟ چه سرها که یزیدی ها بریدند از حسینی ها دوباره کربلا تکرار شد، آقا نمی آیی؟ به شیعه چارده قرن آنچه شد تا دامن محشر میان آن در و دیوار شد، آقا نمی آیی؟ فزون از برگ های نخل ها و ریگ صحراها ستم با حیدر کرّار شد، آقا نمی آیی؟ تو می دانی چرا در روز روشن بین آن کوچه جهان در چشم زهرا تار شد، آقا نمی آیی؟ پس از قتل شه آزاد مردان، عمّه ات زینب اسیر کوچه و بازار شد، آقا نمی آیی؟ به دشواری غم های علی از فتنة امّت به شیعه زندگی دشوار شد، آقا نمی آیی؟ به قرآن چارده قرن است از آل ابوسفیان به آل فاطمه آزار شد، آقا نمی آیی؟ شُریحانی دگر، فتوای قتل شیعه را دادند قلم ها، چوبه های دار شد، آقا نمی آیی؟ شرار آه "میثم" از دل ابیات جانسوزش به پا تا گنبد دوّار شد، آقا نمی آیی؟ شاعر: استاد غلامرضا سازگار @hasanshalbafan ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net
باب الحرم _ حسن شالبافان.mp3
4.46M
|⇦•نفس ها ناله های زار شد.. و توسل به امام زمان روحی له الفدا _ حاج حسن شالبافان •ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄•● [یا صاحِبَ كُلِّ مُسافِرٍ يا حافِظَ كُلِّ غَرِيبٍ ..] چه جوان هایی که پیر شدن و چه پیرهایی که از دنیا رفتن و شما رو ندیدن !!! «دعای شب عرفه» 🆔 @babolharam_net 🖥 www.babolharam.net
|⇦•همین که بهتری الحمدلله... و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها ویژۀ ایام فاطمیه _ حاج میثم مطیعی•ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄•● همینکه بهتری الحمدلله جدا از بستری الحمدلله همین که در زدم دیدم دوباره خودت پشت دری الحمدلله شنیدم بسترت را جمع کردی و با سختی پرت را جمع کردی شنیدم آب دادی به حسینم حواس دخترت را جمع کردی تو دیگر با حجابت خو گرفتی به چندین علت از من رو گرفتی گمان کردی ندیدم زیر چادر چطوری دست بر پهلو گرفتی؟! جواب حرف هایم شد همین!«نه؟!» غریبه بودم اما اینچنین نه! ببینم!قصد رفتن که نداری؟ نرو!جان امیرالمومنین،نه! حسین رستمی ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net ✓اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam__net
Shab1Fatemieh1-1399[03].mp3
4.17M
|⇦•همین که بهتری الحمدلله... و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها ویژۀ ایام فاطمیه _ حاج میثم مطیعی•ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄•● شب هایِ هجر را گذراندیم و زنده ایم ما را به سخت جانی خود این گمان نبود !! 🆔 @babolharam_net 🖥 www.babolharam.net
|⇦•ای شفایت آرزوی مرتضی.. و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها ویژۀ ایام فاطمیه _ حاج میثم مطیعی•ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄•● ای شفایت آرزوی مرتضی اشک تو آب وضوی مرتضی داغت ای بانوی خانه سوخته آتشی در جان من افروخته با فراق خود سیه پوشم مکن بی تو تنهایم فراموشم مکن ای بهشتِ آرزو لبخند زن چینیِ قلب علی را بند زن داغِ تو چشمِ مرا چون نیل کرد خانه ام را بی پرِ جبریل کرد ای تو را بالش ز بالِ جبرئیل بسته ام بر گوشه ی چشمت دخیل یا به خنده لب گشا یا اخم کن کم دلِ زار علی را زخم کن *الان زهراش هست،داره با زهراش حرف می زنه...یه شبی رسید،علی داشت غسل می داد...اسماء آب می ریخت...به بچه هاش گفته بود آروم گریه کنند...بچه ها مردمِ مدینه بیدار نشن...آروم گریه کنید...حرفاشُ با عزیزش زد،اما زهرا عمرش به دنیا نبود...یه وقت دست از غسل کشید...سر به دیوار گذاشت...شروع کرد بلند بلند گریه کردن...علی مگه نگفتی بچه هات آروم گریه کنند،چرا خودت بلندبلند گریه می کنی؟!...* دل بریدن از تو دیگر مشکل است این جدایی از پیمبر مشکل است ای شب قدرم، سحر را دور کن ناله را در نامه ام منظور کن سهم من جان کندن و جا ماندن است بر سر قبر تو قرآن خواندن است خیز و شب را راهی از این خانه کن گیسویِ طفلانِ غم را شانه کن اندکی آهسته پَر زن از کویر مرغکانت را به زیرِ پر بگیر *من همیشه فکر می کنم اون موقعی که زهرا رو دفن کرد، وقتی کارِ دفن تمام شد، گفت: حسنم بلند شو .. حسینم دیگه گریه نکن .. یه مرد تنها .. با چند تا بچه کوچیک حرکت کرد .. ‌آرام آرام .. من میگم وقتی به کوچه بنی هاشم رسید،چه حالی پیدا کرد علی .. وقتی درِ نیم سوخته رو باز کرد ..* وایِ من! با دست زخمی و کبود شوقِ طبخِ نان تو دیگر چه بود؟ آخر ای زهرا پس از تو صبح و شب کِی خورند این کودکان نان و رطب؟! کی پذیرد قلبِ پُر احساس تو دختر و چرخاندن دستاسِ تو.... *سلمان میگه رفتم محضر بی بی، دَرِ خانه؛ با امیرالمومنین کاری داشتم .. امیرالمومنین خانه نبود .. دیدم صدای گریه بچه هاش از خانه بلنده .. در زدم .. دیدم بچه هاش دارند گریه می کنند..‌ زهرا خودش نشسته یه گوشه؛داره دستاس می چرخونه ..‌ قطراتِ خونِ دستش روی دستاس می چکه .. اومدم مسجد،به علی گفتم .. علی شروع کرد بلند بلند گریه کردن...* جانِ زهرا روز من را شب مکن چادرت را بر سر زینب مکن کاش در پیشت بمیرم فاطمه تا عزایت را نگیرم فاطمه رزم تو در را به پهلو راندن است سهم من پهلوی این در ماندن است کشتیِ صبر علی پهلو مگیر محرمِ دل، باز از من رو مگیر غرقِ در امّن یجیبم، فاطمه.. تازه دانستم غریبم، فاطمه.. نیست وقتِ پر زدن در آسمان آسمان ابری شده، لَختی بمان جواد محمد زمانی *زهرای من! اگه تو بری،این بچه هات از همیشه تنهاتر میشن.. زینبِ من هنوز کوچیکه.. چقدر کنار بسترش نشست با زهرا دردِ دل کرد .. امیرالمؤمنین آرام آرام گریه می کرد،کنار بسترِ زهرا... اما یه اتفاقی افتاد اون روزی که زهرا به شهادت رسید پسراش اومدن نزدیک مسجد؛"وَ رَفَعَ اَصواتَهُما بِالبُکاء .."شروع کردند بلندبلند گریه کردن.. امیرالمؤمنین تا شنید صدای گریۀ بچه ها رو که اصحاب دارند صدا می کنند: "یَاابْنَیْ رسولِ الله" چی شده؟! اینا صدا زدند: "ماتَت اُمُّنا فاطِمَة... فَوَقَعَ عَلیٌّ،عَلی وَجهِه..‌" (1) امیرالمؤمنین تا شنید، با صورت به زمین افتاد .. امیرالمؤمنین اینجا با صورت به زمین افتاد.. چرخ روزگار چرخید... یه روز هم پسرش، عباسش .. بالای اسب .. بدون دست .. مشک به دندان .. چنان عمودِ آهن به سرش زدند،عباس با صورت به زمین افتاد .. منبع: 1- بحار الأنوار،علامه مجلسی، ج‏43، ص 186-187 ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net ✓اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam__net
Shab3Fatemieh1-1399[03].mp3
9.24M
|⇦•ای شفایت آرزوی مرتضی.. و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها ویژۀ ایام فاطمیه _ حاج میثم مطیعی•ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄•● می‌گفت هر وقت یادم می اُفته قراره به طولِ تاریخ تو خونۀ قبرم بخوابم !! خواب از سرم می پره .. 🆔 @babolharam_net 🖥 www.babolharam.net
|⇦•نبینم علی جان که‌ غمگین.. / و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها ویژۀ ایام فاطمیه _ سیدمجید بنی فاطمه •ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄•● نبینم علی جان که‌ غمگین نشستی بگو‌ تا بدونم‌ ازم راضی هستی؟ برات زخم دارم به پهلو به سینه اینارو‌ قبول کن‌،که وسعم‌ همینه ببخشم که واسه تو کم‌ زخم خوردم ببخش تا الانم برا تو‌ نمردم میخواستم برا تو‌ بسوزه وجودم که یار تو باشم به روی کبودم خداحافظِ تو، دارم میرم امشب همه‌چیز و دیگه سپردم به زینب حلالم‌ کن آقا، که بی یار میشی سَرِ کفن و دفنم گرفتار میشی از این‌ خونه‌ جمع کن لباسای من رو‌ نذار بشکِنه باز غرور حسن رو‌ علی جان تو یادت، بمونه همیشه حسینِ غریبم شبا تشنه میشه *علی خیبر شکنه، همه عالم میدونن علی خیبر شکنِ، اما یه صحنه ای مردم از علی دیدن تا به حال ندیده بودن، همۀ مدینه شاهد بودن هی زمین میخورد بلند میشد، میگفت: فاطمه.‌!.. کار علی به جایی رسیده حالا میخواد با خانمش حرف بزنه* بگو فاطمه جان نمیشه بمونی کجا داری میری تو‌ خیلی جوونی *(زبان حال) فاطمه جان! بچه های قد و نیم قدت رو‌ کجا میخوای بذاری بری عزیز دلم؟... الهی برات بمیرم که تو هیجده سالگی مثل پیر زنها راه میرفتی مادرجان!.. راحت بگم .. آخه بین در و دیوار چنان لگد زد، گفت: صدای شکستن استخوان هاش به گوشم رسید * ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net ✓اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam__net
991028-Babolharam-banifatemeh-roze.mp3
3.06M
|⇦•نبینم علی جان که‌ غمگین.. / و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها ویژۀ ایام فاطمیه _ سیدمجید بنی فاطمه •ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄•● به عیسی‌بن‌مریم (ع) عرض شد: چه‌ کسی‌ تو را ادب آموخت؟ فرمود: هیچ‌ کس‌ ادبم‌ نیاموخت‌، بلکه زشتی نادانی را دیدم و از آن‌ دوری‌ گزیدم .. ❤️ 🆔 @babolharam_net 🖥 www.babolharam.net
|⇦• / و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها ویژۀ ایام فاطمیه _سید مجید بنی فاطمه•ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄•● (بچه هر چقدر بهترین غذارو‌ جلوش بذارن میگه هیچ‌ دست پختی، دست پخت مادرم نمیشه، اگه مادر سفر بخواد بره برا بچه اش غذا درست میکنه ..) امروز فاطمه وقتی از بستر بلند شد بچه ها خوشحال شدن .. مادر خونه رو آب و جارو میکرد .. همچین که‌ جارو‌ میزد گاهی میگفت: آخ پهلوم .. گفت: امروز خودم‌ میخوام برا بچه هام‌ نان‌ درست کنم .. خیلی وقته برا بچه هام نان‌ درست نکردم، امروز گفت: میخوام‌ خودم بچه هامُ شستشو بدم .. موهای زینب رو‌ هی شونه میکرد، نگاه میکرد به صورتش .. زیر لب شاید میگفت: مادر الهی هیچ‌ وقت این موهارو پریشون نبینم .. حسنش رو حمام‌ کرد لباس تنش کرد، هی لبای حسنش رو‌ میبوسه .. کنایه از اینکه میبینی یه روزی این لبا در اثر زهر سبز میشه .. همه یه طرف،حسین یه طرف .. همچین‌ که به حسین رسید، شروع کرد بدنش رو بوسیدن .. الهی هیچ‌ وقت این سینه ات سنگین نشه مادر .. هی دست به موهاش میکشه .. الهی مادر .. هیچ‌وقت این موها پریشون نشه .. الهی سرت دست به دست نگرده .. بچه ها رو‌ که‌ حمام‌کرد فرستاد برن بیرون، خودش غروبی غسل کرد رفت تو‌ حجره رو به قبله دراز کشید، یه روپوشی رو ‌صورتش کشید، صدا زد: اسما تا چند لحظه دیگه منو صدا کن، اگه دیدی جواب نمیدم‌ زود برو‌ مسجد علی رو خبرکن ..(1) اسما میگه چند لحظه ای گذشت دل تو دلم نبود یه مرتبه گفتم یا فاطمه! .. دیدم جواب نمیده .. یا بنت محمدالمصطفی! دیدم‌جواب نمیده .. یا زوجة ولی الله! .. یا اُم‌الحسنین والزینبین! به سروصورتم زدم دیدم دیگه دستاش جون نداره .. اومدم برم مسجد علی رو‌خبر کنم .. دیدم دو تا آقازاده وارد شدن اسما چه خبرت شده؟بگو‌ مادرمون‌کجاست ؟ گفتم بچه هارو سرگرم‌کنم، گفتم بیاین برید غذاتون رو بخورید .. یه وقت دیدم آقا زاده امیرالمؤمنین فرمود: تا به حال کی دیدی ما بی مادر غذا بخوریم؟گفتم بچه ها از حالا به بعد باید بی مادر غذا بخورید. یکی میگه مادر من حسنم، مادر بلند شد مادر، پایبن پا یکی میگه مادر من حسینم... مگه‌ میشه حسین مادر رو صدا بزنه مادر جواب نده .. میدونی کجا جواب داد گفت: تو‌گودی روی سینه اش نشستم، خنجر رو کشیدم هر چه کردم‌ دیدم نمیبره .. عاقبت بدن رو برگردوندم ، شنیدم‌ گوشه‌ گودال یکی میگه: غریب مادر حسین ..‌.* منبع: 1- بحار الأنوار،علامه مجلسی، ج‏43، ص 186-187 ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net ✓اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam__net
991028-Babolharam-banifatemeh-roze2.mp3
2.87M
|⇦• / و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها ویژۀ ایام فاطمیه _سید مجید بنی فاطمه•ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄•● حضرتِ مسیح (ع) فرمودند: «اِستَحيُوا اللّه َ في سَرائِرِكُم كَما تَستَحيُونَ النّاسَ في عَلانِيَتِكُم» / تحف العقول همچنان كه از مردم در عيان شرم داريد، از خداوند در نهان شرم بداريد! ❤️ 🆔 @babolharam_net 🖥 www.babolharam.net
. امیرالمومنین عليه السلام: «ما اَكَلْتَهُ راحَ، وَ ما اَطْعَمْتَهُ فاحَ» [آنچه خورده اى، از دست رفته و آنچه به ديگران خورانده اى براى آخرتت مى مانَد]. رفقا؛ از اطعام نیابتی دی‌ماه جانمونیم .. 🕰 [مهلت مشارکت تا امشب] شادی روح بانیان این ماه و ای محبت فرمایید.. راه‌های مشارکت: https://idpay.ir/babolharam
6273817010150831

↜به نام گروه جهادی بابُ الحَرَم 🆔 @babolharam_net 🖥 www.babolharam.net
|⇦• و توسل به حضرت زهرا (س) فاطمیه ۱۴۰۰ _حاج محمود کریمی •ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄•● تاب رفتن نداشت پای علی شاهد ماجرا خدای علی جامه در پای مرتضی پیچید کوچه افتادن علی را دید راز چشمش به آستین می‌گفت کوچه با خانه‌ها چنین می‌گفت: راه مسجد به خانه طولانی‌ست یا علی را توان رفتن نیست؟ راه می‌رفت و بال در بالش مردم و جبرئیل دنبالش تا به درگاه خانه رفت، ولی ماند در نیمه‌راه جانِ علی کسی اینگونه مبتلا نشود مردی از همسرش جدا نشود گر رود همسری چنین از دست ماندن مرد خانه دشوار است گاه اشکی به چشم می‌آورد گاه زانوی غم بغل می‌کرد مرتضی بود و باوری خاموش بستری بود و همسری خاموش قفل صندوق راز خود وا کرد زیر لب قطعه قطعه نجوا کرد: فاطمه، همسرم، ببین که منم همسر خسته‌ات، ابوالحسنم منم آن قهرمانِ بدر و احد که سر افکنده نزد همسر شد نه اسیر غمم اسیر تو ام شاه مردانم و فقیر تو ام ای که تاب و توان من بودی گرمیِ آشیان‌ِمن بودی حسرت من نگاه دیگر توست چشم تو قفل بخت همسر توست ای که تنها سفر نمی‌کردی کاش می‌شد دوباره برگردی چشم خیسش پر از نگاه و دریغ حیدر از پا نشست، آه و دریغ همه نجوا کنان، علی خاموش آب می‌شد علی، ولی خاموش مردم شهر بی‌وفا رفتند همگی سوی خانه‌ها رفتند ماند در شامگاه سرد و سیاه تن بی جان و اهل خانه و ماه هق‌هق بی‌امانِ عزرائیل! بال در بال ناله جبرائیل آمد از دور و خیمه زد بر شهر باز پیچید بوی غم در شهر باز گسترده بود دامان شب گفت با لحن فاطمی زینب ای که ناخواسته امیر شدی شهریاری و گوشه‌گیر شدی پدر ای افتخار خانۀ ما یاور تو نشد زمانۀ ما مادر ما اگر که دیگر نیست خانۀ چشم‌های ما ابریست باز بخت تو یار خواهد شد عشقتان ماندگار خواهد شد ماند بر لوح خاطر دنیا شوخی ریسمان و دست خدا قصۀ ظهر گرم و کوچۀ سرد قصۀ حیدر و چهل نامرد قصۀ مردمان فتنه‌پرست فصل تارِ کتابِ تاریخ است صبر اگر صبر مرتضی، سر کَش خشم اگر خشم حیدری، آتش ای حضور تو، عدل پاینده قاضی عادلی‌ست آینده اشک چشم تو، روشنایی‌ ماست تو فقط نیستی، خدا تنهاست گرچه این رسم شهریاری نیست چاره‌ای جز سوگواری نیست از غمی عاشقانه لبریزی باید اما دوباره برخیزی شمع را مخفیانه دفن کنید بدنش را شبانه دفن کنید ماه از پشت ابر پیدا شد نیمه‌شب گاه غسل زهرا شد مرتضی بود و غرق خون دل او قامتی منحنی، مقابل او روحی آزرده، قامتی بی‌روح پیروهن پوش و لاغر و مجروح شعله با آب شست و شو می‌شد زخم‌هاب نهفته، رو می‌شد لحظۀ تلخ عمر مولا شد غنچۀ زخم پهلویش وا شد قلب او طاقت ادامه نداشت دست از غسل فاطمه برداشت روی زانو نشست تلخ گریست جز خدا با خبر ز حالش نیست بغض گرم امیر خانه شکفت نرم و آرام به زهرا گفت: مهربانم چرا چنان کردی !؟ از من این زخم را نهان کردی؟ بعد از این سال‌های صبر و تلاش بیم از صبر من نداشته باش مانده بغض تو در گلوی علی پیش تو رفت، آبروی علی باید اما که صبر پیشه کنم فکر غنچه نه، فکر ریشه کنم که حبیبم، وصیتم کرده‌ست می‌رود دین مصطفی از دست عطر او در کفن نمی‌گنجد غنچه در پیروهن نمی‌گنجد تن سبک بود و روح او سرشار عمر او کم، جراحتش بسیار شعلۀ آهِ آستانۀ وحی سر از بام شمع خانۀ وحی مردمان را که وقت خواب رسید وقت تشییع آفتاب رسید کاروانی شکسته و کوچک آمدند آسمانیان تک تک یار مجروح مرتضی می‌رفت هم‌رهش روح مرتضی می‌رفت بخت شب را سیاه می‌کردن قصد تدفین ماه می‌کردن چهره‌ای پشتِ اشک پنهان بود پسری آستین به دندان بود آسمان دل ز فاطمه برداشت خاک اما نشاط دیگر داشت خاک میزبان‌وار و ساکت و مغرور کاروان را نگاه کرد از دور گرد ابروی خویش را می‌رُفت با دل سرد خود چنین می‌گفت: در دلم قبر مادری دارم یادگار از پیمبری دارم در دل خاک ابوتراب نشست سر تکان داد و چشم‌ها را بست گفت: ای مهربان ترین بستر این تو و این امانت حیدر زندگی گرچه رنج او افزود خانۀ من که بود می‌آسود می‌توانی به رسم غم‌خواری تکیه‌گاهِ مرا نگه‌داری؟ آه را خاک می‌کنم امّا: باز هم شعله می‌کشد فردا خواست تا شمع خویش خاک کند ختمِ تشییع سوزناک کند ناگهان بین هاله‌های سپید دست‌های پیامبر را دید از دل شامگاه قیر اندود از کجا؟ کیِ؟ چگونه آمده بود؟ می‌شنید از هوا صدای نبی! ای که تنهای نیمه‌های شبی جانشین منی و خانه‌نشین که گناه تو عدل توست، همین این همان نو عروس خانۀ توست یادگارش ز آشیانۀ توست غم نخور از برادر جانی غافل از تو نبوده‌ام آنی سایۀ لالۀ چمن بودی باغبانِ نهال من بودی ای که از رنج تنگ حوصله‌ای از تو هرگز نمی‌کنم گله‌ای آمدم تا که یاورت باشم یاور دفن همسرت باشم بیرق مهر او خدا افراخت غیر من و او کسی تو را نشناخت ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net
باب الحرم _ محمود کریمی.mp3
16.59M
|⇦•تاب رفتن نداشت پای .. و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده فاطمیه ۱۴۰۰ _حاج محمود کریمی •ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄•● +چه چيز شما را در آتش درآورد؟! _ از نمازگزاران نبوديم _ بينوايان را غذا نمى‏ داديم _ با اهل باطل به بطالت پرداختيم _ روز جزا را دروغ مى ‏شمرديم خدا |قرآن |المدثر | ۴۲-۴۶ 🆔 @babolharam_net 🖥 www.babolharam.net