Panahiyan _ babolharam.ir.mp3
1.86M
⇦🕊*ذکر توسل _ شب هشتم محرم 95 _حضرت علی اکبر علیه السلام _حجتالاسلام استاد پناهیان *↯
┄┅═══••↭••═══┅┄
✘ایتا JOin↶
@babolharam_ir
⇦🕊*ذکر توسل _ شب تاسوعا محرم 95 _حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام _حجتالاسلام استاد پناهیان *↯
┄┅═══••↭••═══┅┄
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
┄┅═══••↭••═══┅┄
امام حسین تو مسیرکربلا که میومد رسید به یه روستایی دید قحطی زده ، مسیحی بودن، گفت چرا این گونه هست وضع شما؟! مادری پیرزنی اومد جلو گفت شما احتمالا از اولیای خدا هستی ، شما رو آدم میبینه به این مضامین یاد حضرت مسیح میفته ...
فرمود من حسینم پسر آخرین پیامبر دلش روشن شد گفت ما چشمه یمان خشک شده است کجاست چشمه ی شما کنار این سنگ بود نشست لطف کرد چشمه جاری شد آب گوارا روستا رو آباد کرد مهمان بودن برای اونها مدتی این مادر اسمش ام وهب بود پسر تازه ازدواج کرده ای داشت با همسری که عاشق هم بودن ، همچین که خواست از روستا بره آی شبیه مسیح ابن مریم کجا میری با خانواده؟ میشه ما از شما جدا نشیم با شما باشیم ؟
نه ما به نبردی خواهیم رفت، کی با شما میخواهد بجنگد؟ ..کی باشما میخواهد بجنگد ..
خب حالا داستان داره پسر و مادر بهم نگاه کردن پسر و همسر بهم نگاه کردن با این مرد برویم ؟برویم ؛ اگر پاش افتاد از این مرد دفاع بکنیم آقا چشمتون و ما آباد کردیم بنشینید زندگی کنید ...
چه مسیحیان نازنین و خوبی بودن که وقتی بوی حسین را چشیدند و حس کردن دیگه ازش جدا نشدند بچه ها دیگه بعد از عاشورا دیگه از حسین جدا نشیدا ... ببین حسین چشمه ی اشک تورا جوشان کرده است ...
خب من میخوام روضه بخوانم اما با اشاره شما عکس العملتون چگونه خواهد بود نمیدونم ، یا اباعبدالله، بچه ها تشنه اند میشه یه چشمه ای هم اینجا برای بچه های خودت ....
شما نه؛قمربنی هاشم ابالفضل العباس لااقل به کنار نهر علقمه نرود میشود ... نه ما برای خودمون نه صدای العطش بچه ها کشت ابالفضل العباس ... این حرف من نیستای جوری اگر میشد ابالفضل العباس نره یه زبانحال هایی که من شان داره یعنی درستم هست برای بچه های حسین درست کردن وقتی امام حسین از کنار نهر علقمه برگشت این بچه ها اومدن دور امام حسین یجوری با زبان بی زبانی بابا ما آب نمیخوایم میشه عمو برگرده .... میشه شما اینقدر گریه نکنی ... میشه عمو برگرده ...
آب به خیمه نرسید فدای سرت ... فدای سرت برای آب حسین درمانده دستور گوش میکند شب دستور گوش کردن میشه شب ابالفضل نباشه ؟! میدونید اباالفضل چرا اینقدر مقامش بالاست همه شهدا به حال او غبطه میخورن؟من میخوام یه روضه های دیگه الان بخونن نه براب برای خون جگرهایی که اباالفضل خوردنه برای شهادت اباالفضل وخون جگرهایی که به اهل خیام دادنه برای خون جگرهای ابالفضل العباس میدونیدابالفضل چرامقامش بالاست ؟! برای اینکه اباالفضل هرگز راضی نبود هرگز نمیتوانست تحمل کند جلوی چشم های او علی اکبر به میدان برود شمشیرها بالا برود و بر بدن او اصابت کند و عباس ایستاده باشد مرد وزنده شدبعدازهرشهیدی میومدجلو آقا اجازه ی میدان بده نه عباسم أَنْتَ صَاحِبُ لِوَائِی ... چشم تو رو خدا یک فاجعه بزرگ در راه است قاسم ابن الحسن جلوی عمو با یه لاپیراهن عمو خداحافظ حسین به عباس رحم کن نه عباس تو بایست ...
فجایع بزرگی رخ داد شهدا یک به یک فهمید اباالفضل العباس فهمید باید این زجر رو بکشه امام حسین آخرین فردش میخواد عباس باشه با برادرها اومدن اجازه گرفتن تا اجازه گرفتن آقا اجازه داد ماجرایی که میدانید بعد اومدن کنار فرمود برادران من اول شما به میدان بروید میخواهم قبل از اینکه رفتنم به میدان اجازه پیدا کنم داغ برادر بر دلم بنشینه چهار تا برادرای عباس رفتن یکی یکی شهید شدن ابالفضل میرفت خم میشد داغ برادر نمیدونم یه چیزایی در موردش میگن در مورد ناتوانی که برای انسان فراهم میکنه آدم حس میکنه که کمرش شکست خم میشد برادر و برمیداشت زیر لب میگفت آخ کمرم به خیمه می آورد داغ برادر دید او همه ی عمر اطاعت میکرد سابقه نداره حرفی به مولای خودش بزنه اما تا حسین اومد بدن عباس و برداره گفت حسین میتونم یه خواهشی ازت بکنم ؟! منو برندار من میدونم تو داری چی میکشی منو برندار ...
﴿بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه﴾
JOin 🔜 @babolharam_ir ™
________________
‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال #جایز نبوده و حق الناس محسوب میشود.
#حجت_الاسلام_پناهیان
#شب_تاسوعا
#روضه_حضرت_ابوالفضل_علیه_السلام
#ویژه_ایام_محرم
╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯
☑️ وبلاگ↶
babolharam.mihanblog.com
✘سروش JOin↶
http://sapp.ir/babolharam.ir
✘ایتا JOin↶
@babolharam_ir
Panahiyan _ babolharam.ir.mp3
1.89M
⇦🕊*ذکر توسل _ شب تاسوعا محرم 95 _حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام _حجتالاسلام استاد پناهیان *↯
┄┅═══••↭••═══┅┄
✘ایتا JOin↶
@babolharam_ir
⇦🕊*ذکر توسل و روضه جانسوز ویژۀ ایامِ محرم_ شب اول محرم 95_ حاج حسن خلج*↯
┄┅═══••↭••═══┅┄
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
┄┅═══••↭••═══┅┄
خوب نیگا کن،که داره بارون می باره
آقایِ من مهدی دیگه خواب نداره ...
آسمون و زمینُ غصه می گیره
مادرشم پیرهَنِ خونی میاره ...
دنیا پُر از غم شد
پشتِ فلک خم شد
ماهِ محرم شد ....
همه امیدم همین چِشایِ تَرمه
سایۀ این نور یه عمرِ رویِ سرمه
لباس مشکی هدیۀ مادرمه ...
*رفقا ، اومد فصصلِ عاشقی ... روزا و شبایی که منتظرش بودید رسید ... دیگه ان شالله تو این دهه براش بمیریم ...*
همین که روضۀ عطش رسید به سر
انگار یه خانوم ایستاده پهلویِ در
تا بوده رسم روضه ها این بوده که
مادر بیاد برایِ مجلس پسر ...
روضه بخون مادر
از بوسۀ حَنجر
از پیکرِ بی سر ...
راسته میگن تو قتلگاه رسیدیُ و ...
با قامتِ خَمت همش دویدیُ و ...
جسارتِ شمر و سنان و دیدیُ و ...
*شبِ اولیِ بریم مدینه ببینیم چه خبره ... بشینیم پایِ حرفایِ امیرالمومنین ... *
یه عده بی حیا با هیزم اومدن
نامردما خونَمونُ و آتیش زدن ...
مثلِ در خونه دلم شعله ورِ
تمومِ زندگیِ من پشتِ درِ ....
سوخته همه خونه م
ابریه بارونَم
ماتُ و پریشونم ...
آتیش گرفتم از سوزِ آهت فاطمه
داری میسوزی تو قتلگاهِت فاطمه
خانوم خونه م چی بود گناهت فاطمه
*ایشاالله هیچ مادری رو جلو بچه هاش نزنن .... *
تو ازدحام جلو چشام تو رو زدن
پیشِ نگاهِ بچه هام تو رو زدن ...
میریزه لاله از کنارِ معجرت
ردِ غلاف خنجرِ رویِ پرت ...
بازوت و شکستن (الله اکبر ...)
جلو چشای تو
دست من و بستن ...
*صحبتِ یه خانومِ هجده ساله هستا ... صحبت از یه پیرِ زنِ نود ساله نیستا ...*
میلرزه دستات تو موجِ سرد دلهوره
خاکایِ کوچه نقشِ غریبه چادرِ ....
*رسیمان بستن ... دارن علی رو میکِشن ، میبرن ...فاطمه بینِ در و دیوار پشتِ در افتاده ...به قول بعضی ها نه بینِ در ، در کنده شده .... در نیمه سوخته رو پا بند نبوده ... بی ادبِ بی تربیت چنان به در کوبیده ، در کنده شده رو بی بی افتاده ... علی رو دارن میبرن .... صحنه یه صحنه ای بود علی رسید عبا از دوش برداشت .....
وای ... مادرم ... وای ... مادرم ...
چه کنم دهۀ عاشوراست ، فصلِ مردنِ عاشقاس ، الان نگم کِی بگم ..."
خوش به حالت علی ، یه عبایی داشتی رو ناموسِت انداختی .... زینب اومد تو گودال ... گفت حسین جانم ....
ندارم معجری ......*
حسین ....
حسین جانم،حسین جانم،حسین جانم جانم جانم ...
﴿بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه﴾
JOin 🔜 @babolharam_ir ™
________________
‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال #جایز نبوده و حق الناس محسوب میشود.
#حاج_حسن_خلج
#شب_اول_محرم
#روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#فاطمیه
#ویژه_ایام_محرم
╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯
☑️ وبلاگ↶
babolharam.mihanblog.com
✘سروش JOin↶
http://sapp.ir/babolharam.ir
✘ایتا JOin↶
@babolharam_ir
Khalaj _babolharam.ir.mp3
4.46M
⇦🕊*ذکر توسل و روضه جانسوز ویژۀ ایامِ محرم_ شب اول محرم 95_ حاج حسن خلج*↯
┄┅═══••↭••═══┅┄
✘ایتا JOin↶
@babolharam_ir
⇦🕊*بحر طویل و روضه جانسوز _ شب دوم محرم 95 _ ورود کاروانِ اباعبدالله الحسین علیه السلام به کربلا _حاج حسن خلج*↯
┄┅═══••↭••═══┅┄
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
┄┅═══••↭••═══┅┄
کاروان آمده از راه ، پُر از ماه
چونان که طرفی در قُرقِ جون و حبیب است و بریر است
و در آن سو طرفی هم قرقِ نافعُ و سعد است و زهیر است
نفَسِ کرب و بلا زیرِ قدم هایِ علی اکبر و عباس فرو رفت
که حرف از زدن تیر و گلو رفت
مبادا که مبادا دو شب بعد بگویند عمو رفت ...
نفس کرب و بلا رفت فرو دم نزد این خاک
و با سینۀ صد چاک،فقط دید و فقط دید
فقط زرد شدُ سرخ شدُ سرخ شد
از آخرِ این حادثه ترسید ...
بگذارید که این بار روایت کنم از زاویۀ دیدِ صحابه،جریان را
بگذارید که عابس که خودش هست بهم ریختۀ حضرت عباس
روایت بکند صحنۀ جانسوز ورودیۀ هفتاد و دو جان را
بگذارید که در پایِ حبیبِ ابن مظاهر بکنم ذبح زمان را
بگذارید که این بار نگویم که وزید آه نسیمیُ و دلِ خواهرِ ارباب بهم ریخت
بگذارید نگویم که همان بدو ورودیه هم از گریۀ یک طفل دلِ آب بهم ریخت
بگذارید نگویم زِصدایِ نفسُ شیحۀ ده اسب،رقیه وسطِ خواب بهم ریخت
بگذارید شبی در وسطِ ظهر بگوید که چنان شد
بگذارید غلامی که سیاه است و مثلِ شب چارده دارندۀ ماه است
و بالقوۀ عون است که بالفعلِ همان عاشق بی واهمه جون است
بگوید که حسین ابن علی،کرد نگاهی به علی اکبر خویشُ
نگران شد که همان لحظۀ اول قدِ ارباب کمان شد
بگذارید که امسال حبیب ابن مظاهر بدهد شرحِ ورودیۀ اربابِ خودش را
و به تصویر کشد غصۀ اصحابِ خودش را
که پریشانیِ ارباب پریشان بکند نوکرِ خود را
و در آن لحظه حبیب ابن مظاهر برَد از شرم به پایین سر خود را
که به یک دست حسین ابن علی در بغل آرام کشد دختر خود را
و با دستِ دگر یک سره آرام کند خواهر خود را
و نگاهش بکند بدرقه کم کم علیِ اکبر خود را
نگذارید که امسال ورودیه شود مَدخَل آن روضۀ بی پردۀ گودال
نگذارید که امسال ورودیه شود روضۀ باز دو عدد گوش
و غم آن دو سه مثقال ....
*خیمه ها به پا شد ، آقا نگاه کرد این طرف و ان طرف دید زینب نیست ... سراغِ زینبُ گرفت ... بچه رفتن عمه رو پیدا کنن ... یه وقت دید علی اکبر سراسیمه آمد ، بابا عمه رفته پشتِ خیمه زانوهاشو بغل گرفته ، چی شده؟ چی میگه ؟؟... هی زیرِ لب میگه:حسین جانم،حسین جانم ... حسین جانم جانم جانم جانم ... سایۀ ابی عبدالله رو ، رو صورتش احساس کرد،سرش بالا کرد یه نگا به قدُ بالایِ حسین گفت الهی خدا سایه ت رو از سرم کم نکنه ....(زبانِ حال)
نگذارید که بر تل برود خواهری از حال
نگذارید که آن چکمه به هر جا بنشیند ...
نگذارید که این مرتبه بالا بنشیند
نگذارید که با پا بنشیند
نگذارید که بر سینۀ آقا بنشیند ...
نگذارید که خواهر همۀ فاجعه را آه ببیند
و پس از شمر سنان را وسطِ راه ببیند
و سکینه بغلش گاه نبیند چه شد و گاه ببیند
نگذارید که امسال ببرد زِ قفا شمر گلو را
نگذارید که امسال ورودیه فقط شمر بگیرد سَر مو را
و سنان بر سر سرنیزه نشاند سر او را ....
حسین جانم،حسین جانم،حسین جانم جانم جانم جانم ...
﴿بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه﴾
JOin 🔜 @babolharam_ir ™
________________
‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال #جایز نبوده و حق الناس محسوب میشود.
#حاج_حسن_خلج
#شب_دوم_محرم
#روضه_ورود_به_کربلا
#ویژه_ایام_محرم
╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯
☑️ وبلاگ↶
babolharam.mihanblog.com
✘سروش JOin↶
http://sapp.ir/babolharam.ir
✘ایتا JOin↶
@babolharam_ir
Khalaj _babolharam.ir.mp3
4.56M
⇦🕊*بحر طویل و روضه جانسوز _ شب دوم محرم 95 _ ورود کاروانِ اباعبدالله الحسین علیه السلام به کربلا _حاج حسن خلج*↯
┄┅═══••↭••═══┅┄
✘ایتا JOin↶
@babolharam_ir
⇦🕊*روضه و مصیبت جانسوز_حضرت رقیه سلام الله علیها_ شب سوم محرم 95_حاج حسن خلج*↯
┄┅═══••↭••═══┅┄
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
┄┅═══••↭••═══┅┄
دلم گرفته از خرابه
خرابه زندون عذابه
برس به داد من بابایی
دیگه نجات من ثوابه .....
بیا که ... توونی .... نمونده به تنم
*بدجوری میزدن ...*
خون گریه میکنه برا من پیرهنم
*گرفتی چی شد یا نه ؟!*
قد کوچیکم از غمت تا شد
دخترت حالا مثل زهرا شد ...
*فقط میشه شعر خوند دیگه ،جای هیچ حرفی باقی نمونده*
دوستت دارم خودت می دونی ....
لبات چرا اینجور شده؟
میشه با این لبای خونی
اگه دلت به حال من سوخت
یه کم برام قرآن بخونی ) 2
*اومدم بگم مواظب باش جا نمونی دیدم اصلا کسی نیست که گریه نکنه*
چندوقته ... نشنیدم ... صدای زیباتو
بذار تا ببوسم بابایی لبهاتو
جون بده ای کاش دخترت بابا
(چی شده مگه قربونت برم؟!)
داره خون میره از سرت بابا
*تا حالا از من زیاد شنیدید این عبارت و این کلمه رو این جمله رو ؛ زیاد گفتم بذار تیر خلاص بزنم اما تیر خلاص نشد اما امشب میشه ...*
چه ماجرایی شد اسیریم
شبا همه عزا میگیریم
آخه بابایی ریخته دیگه
تموم دندونای شیریم .....
*بابا یه دستایی بزرگی داشت ... هرچی بهش گفتم من گم شدم ... خواب بودم افتادم ....*
باور کن رقیه ... رو خاکا میخوابه
النگوی دستم ... بابا یه طنابه
*یه بیت بگم و بشینم دیگه صبر میکنم تا تو آروم بشی....*
از وَرَم بسته ... شد بابا پلکم
چی بگم من از ... سیلی محکم
خودت روضه خوان خودت باش دیگه از من بیشتر از این برنمیاد ...
این ناله ها برسه کربلا ... تانفس داری ...
حسین جانم جانم جانم ....
﴿بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه﴾
JOin 🔜 @babolharam_ir ™
________________
‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال #جایز نبوده و حق الناس محسوب میشود.
#حاج_حسن_خلج
#شب_سوم_محرم
#روضه_حضرت_رقیه_سلام_الله
#ویژه_ایام_محرم
╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯
☑️ وبلاگ↶
babolharam.mihanblog.com
✘سروش JOin↶
http://sapp.ir/babolharam.ir
✘ایتا JOin↶
@babolharam_ir
Khalaj _babolharam.ir.mp3
1.6M
⇦🕊*روضه و مصیبت جانسوز_حضرت رقیه سلام الله علیها_ شب سوم محرم 95_حاج حسن خلج*↯
┄┅═══••↭••═══┅┄
✘ایتا JOin↶
@babolharam_ir
⇦🕊*بحر طویل و روضه جانسوز _ شب چهارم محرم 95 _ویژۀ شهادت و روضه امام سجاد علیه السلام _حاج حسن خلج*↯
┄┅═══••↭••═══┅┄
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
┄┅═══••↭••═══┅┄
منم قاهر ، منم والی ، منم غالب
منم لحظه به لحظه درد را طالب
حسین ابن علی را اولین نائب
علی ابن حسین ابن علی ابن ابیطالب ...
منم دریایِ بی ساحل
منم پیغمبری که کربلا بر او شده نازل
نه یک بخشش!تمام بخش هایش کاملاً کامل
تمام کربلا با سوره های قاسم و عون و علی اکبرو
آیات کوتاه علی اصغر و آیات مکی ابوفاضل
منم آنکه سنان و ازرق و خولی و شمر و حرمله
با هم مرا گشتند هی قاتل
همین که چشم وا کردم خودم دیدیم علی اکبر ارباب پیش چشم بابایم قدم میزد
قدم میزد دل بابا و نظم شانه های محکم عباس و سقف آسمان را با قدم هایش بهم میزد
برای قد بابایم خمیدن را رقم میزد ...
همین که چشم بستم در میان دشت غوغا شد
همین که چشم وا کردم بمیرم قاتلش از پیکرش پا شد
نفهمیدم چه شد از حال رفتم
تا صدایی آمد از دشمن چرا ساکت نشستید؟..آی فرزند رشیدش در میان خاک صحرا اربا اربا شد ...
*بازم بگم چی دیدم ؟!!...*
هراسان نجمه را دیدم که بالای سر نعشی کشیده ...
گوییا داغ امام مجتبی دیده
که قاسم هست اگر چون آن جگر گوشه برایش مثل آن روزی که می امد
جگر های حسن در تشت حالا پیکر قاسم میان دشت روی خاک پاشیده ...
*آخ نمی دونید چه روزی بود اون روز ... چشمم و باز میکردم یه غمِ تازه ...*
دوباره چشم بستم ناگهان تسبیح خاک کربلا افتاد از دستم
صدای داغ هل من ناصرا در گوش من پیچید
پدر بر روی دستش برد اصغر را ...
دل خانم رباب آشوب شد ترسید،گمانم قاتلش را که کمان برداشت بین آن جماعت دید
نمی گویم چه شد اما پدر خون علی اصغرش را در هوا پاشید ...
نمی گویم چه شد اما پدر در موقع برگشت می لرزید
نمی گویم چه شد اما پدر گم کرد دست و پای خود را و عبایش را به سرعت دور او پیچید ...
همین که رفت پشت خیمه من هم رفتم از حال و
همین که حال من آمد به جایش،خودم دیدم که دارد میرود با چکمه شمر آنجا توی گودال ...
دوباره رفتم از هوش و صدای شیحه اسبی که خون میریخت از زین و تن و سم و سر و یال و دهانش ....
*حسین ......
اگر این است تاثیر شنیدن
شنیدن کی بود مانند دیدن ...*
باعثِ این شد،بفهمم که پدر هم بی گمان رفته
و با علم امامت خود ببینم که پس از شمر لعین در گودی گودال
با نیزه سنان رفته و از بس لطمه دیده سر به نوک نیزه،با زحمت ... نه ! با یک تکان رفته ...
وزینب بعد از آنی که نیزه و شمشیرها را پس زده ، سمت حرم لطمه زنان ....
منم من حضرت سجاد راوی هزاران روضۀ مکشوف
آنجا که خودم دیدم سر بابا ز روی نیزه اش افتاد
منم اصلا خوده روضه که هی مجلس به مجلس میرود از کربلا تا شام
منم آن مجلسی که سوخته زیر آتشی که ریخته از بام ...
منم آن مجلسی که آخرش از اول لبریز اشکش میشود پیدا
منم آن مجلس کنج خرابه ، آه ،وقتی روضه خوانی میکند طفل سه ساله با سر بابا
منم آن مجلسی که روضه اش پایان نمی گیرد
در این مجلس رقیه تشنه است اما نمی دانم چرا باران نمیگیرد ...
منم آن مجلسی که دعوتی هایم برای خواندن روضه،سر بر روی نی ماندست
منم بی تاب،منم خسته،منم غمگین،منم والی
منم قالب علی ابن حسین ابن علی ابن ابیطالب ...
حسین جانم ... حسین جانم ...
حسین جانم جانم جانم ....
﴿بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه﴾
JOin 🔜 @babolharam_ir ™
________________
‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال #جایز نبوده و حق الناس محسوب میشود.
#حاج_حسن_خلج
#شب_چهارم_محرم
#روضه_امام_سجاد_علیه_السلام
#ویژه_ایام_محرم
╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯
☑️ وبلاگ↶
babolharam.mihanblog.com
✘سروش JOin↶
http://sapp.ir/babolharam.ir
✘ایتا JOin↶
@babolharam_ir
Khalaj _ babolharam.ir.mp3
5.86M
⇦🕊*بحر طویل و روضه جانسوز _ شب چهارم محرم 95 _ویژۀ شهادت و روضه امام سجاد علیه السلام _حاج حسن خلج*↯
┄┅═══••↭••═══┅┄
✘ایتا JOin↶
@babolharam_ir
⇦🕊*روضه وتوسل جانسوز _ شب پنجم محرم 95 _دو طفلانِ حضرتِ زینب سلام الله علیها _حاج حسن خلج *↯
┄┅═══••↭••═══┅┄
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
┄┅═══••↭••═══┅┄
قسم به این دلی که خون شد
به مادری که قد کمون شد
تو دست رد مزن به سینم
ببین که اشکِ من روون شد ....
تو چشمام زمزم ... اشکایِ مادرِ
همه هستیِ من این دو تا نوکرِ ....
غم تو رو تو سینه دارم
ببین که سر به پات میذارم
فدایِ زلف تو دو عالم
اینا که قیمتی ندارن ...
نباید سهم من از کسی کمتر شه
نذار زینب خجل از روی مادر شه
آبرو داری کن برای من
تا برن میدون لاله های من
بذار برای تو سپر شن
تو قتلگاه بدونِ سر شن ...
میخوام که هدیه هایِ زینب
رو نیزه با تو همسفر شن
میخرن دردایِ تو شامِ بلا رو
میگیرن تو کوفه جلویِ سنگا رو ....
عمریه دارم تو دلم امید
تا منم باشم مادر شهید
*یه وقت عباس دید خانم ام کلثوم رفت تو خیمه تنها نشست *
﴿بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه﴾
JOin 🔜 @babolharam_ir ™
________________
‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال #جایز نبوده و حق الناس محسوب میشود.
#حاج_حسن_خلج
#شب_چهارم_محرم
#شب_پنجم_محرم
#روضه_دوطفلان_حضرت_زینب
#ویژه_ایام_محرم
╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯
☑️ وبلاگ↶
babolharam.mihanblog.com
✘سروش JOin↶
http://sapp.ir/babolharam.ir
✘ایتا JOin↶
@babolharam_ir