eitaa logo
کانال ‌متن روضه
70.1هزار دنبال‌کننده
721 عکس
388 ویدیو
50 فایل
رهبر انقلاب: ما به‌ همه میگوییم‌ که از روی متن،روضه بخوانید 🎤بابُ‌الحَرَم«پایگاه متن روضه» 👈راه ارتباطی @OnlySeydALi ☝️تبادل و تبلیغ نداریم 🔸فروشگاه باب‌الحرم↶ @babolharam_shop 🔸کانال کتیبه ↶ @babolharam_katibe 🔸سایت↶ www.babolharam.net
مشاهده در ایتا
دانلود
|⇦•کاروان سلاله های خدا... و توسل ویژۀ ورود خاندان آل الله به سرزمین کربلا اجرا شده شبِ دوم محرم۱۴۰۰به نفس سیدمجید بنی فاطمه •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ کاروان سلاله های خدا کاروان امام عاشورا کاروان بهشتیان زمین کاروان فرشتگان سماء یکی از نوکرانشان جبریل یکی از چاکرانشان حوا گوشه ای از صدایشان داوود نفسی از دعایشان عیسی نوجوانانشان چو اسماعیل پیرمردانشان خلیل آسا زائر اشک هایشان باران تشنه ی مَشک هایشان دریا یوسفان عشیره ی حیدر مریمان قبیله ی زهرا تا به حالا ندیده هیچ کسی این همه آفتاب در یک جا همه با احترام و با معجر همه در پرده های حجب و حیا پرده را از مقابل محمل باد حتی نمی برد بالا دور تا دورشان بنی هاشم تحت فرمان حضرت سقا پای اولیا مخدره زینب روی زانوی اکبر لیلا از غروب مدینه می آیند در زمینی به نام کرب و بلا میرسیدند و یاد می کردند از سر و تشت و حضرت یحیی حق نگهداره این همه مجنون حق نگهداره این همه لیلا *هر چه کرد دید ذوالجناح حرکت نمی کنه، یه نگاه به زن و بچه اش کرد شروع کرد گریه کردن، فرمود: پیرمردِ کاروان رو بگید بیاد، تا اومد، بله آقاجان!؟ بگو ببینم این سرزمین رو میشناسی یا نه؟ بله آقا جان! نام این سرزمین چیست؟ عرض کرد: آقاجان! به این سرزمین نینوا میگویند، چندتا اسم گفت، حضرت فرمود: آیا نام دیگری هم دارد یا نه؟ عرض کرد: بله آقا جان! به اینجا کربلا هم میگویند، گریه‌ی حسین بیشتر شد، فرمود: بار بگشایید اینجا کربلاست..اینجا همون جایی است که جدم رسول خدا فرمودن، بابام علی مرتضی فرمود، اینجا همون جایی است که با اسمش مادرم صدیقه کبری گریه کرد... فرمود: خیمه هارو عَلَم کنید، شروع کردن خیمه هارو زدن، من یه سوال دارم میدونی زینب چطور از محمل پایین اومد؟ خبر داری چه دلشوره ای تو دل بچه های حسین اومد؟ صدای ناله‌ی زینب بلند شد: حسین جان! بیا برگردیم داداش، از اون ساعتی که پامون رو توی این سرزمین گذاشتیم غم عالم روی دلم اومده، داداش سن و سالی نداشتم بین و در دیوار مادرمون رو کشتن، گفتم: سایه‌ی سرم حسینِ، بابامون رو کشتن، گفتم: الحمدلله برادر دارم، پاره های جگر حسن بالا اومد، اما گفتم: حسین رو دارم، حسین جان من میترسم این سرزمین تو رو از من بگیره... با احترام جوانان هاشمی اومدن جلوی محمل عمه جانشون، بی بی حضرت زینب میخواد پایین بیاد، علی اکبر یه دست زینب رو گرفته، یه دستش رو قاسم گرفته، عباس زانو زده، جوانان هاشمی کوچه باز کردن میدونی چرا؟ بخاطر اینکه مبادا از دور چشمی بخواد قد و بالای عمه شون رو ببینه، زینب با احترام اومد کربلا... من ادامه نمیدم روضه رو، فقط یه جمله میگم میخوام خودت باخودت روضه بخونی، اصلاً من از شما یه سوال دارم، زینب چطور برگشت از کربلا،چطور خارج شد؟ همچین که همه رو سوار کرد، سکینه رو سوار کرد، رقیه رو سوار کرد، رباب رو سوار کرد، اما یه وقت نگاه کرد دید کسی نیست کمک خودش کنه، صدا زد: کجایی عباس ببینی خواهرت تک و تنها شده؟ ای حسین...* ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net
|⇦•دل شورمو ببین تورو خدا... و توسل ویژۀ ورود خاندان آل الله به سرزمین کربلا اجرا شده شبِ دوم محرم۱۴۰۰به نفس سیدمجید بنی فاطمه •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ بیا بریم بیا باهم از این بیابونا بریم دل شورمو ببین تورو خدا بریم بعد تو ما کجا و با کیا بریم؟ اینها فکر سَرِ تواَند فکر انگشترِ تواَند حتی تو فکر غارت از گوش های دختر تواَند قلب زینب و غرق غم نکن دور زینب و بی مَحرم نکن *حسین جان بیا برگردیم داداش* همه کَسَم دق می کنم داداش به جون تو قسم وقتی که بالایِ تَنِ تو می رسم مثل سرت بریده میشه نفسم داداش! می کُشنت چه کارها که نمی کنند با بدنت یه جای سالم نمیذارن رو تنت دعوا میشه حتی سر پیروهنت ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net
|⇦• و توسل ویژۀ ورود خاندان آل الله به سرزمین کربلا اجرا شده شبِ دوم محرم ۱۴۰۰به نفس حاج میثم مطیعی •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ چشاشو بسته رو ذوالجناح بین راه بلند شد از خواب، میخونه إنا لله میگه دیدم تو دشت سرخی مرگ از راه اومده استقبال راه معراجم و می‌دیدم میون گودال خدا میخواد بریزه خونم آخر با خنجری بریده شه این حنجر، خدای خوبم هرچی که اون اراده کرده خوبه که خیر من توو خواسته‌ی محبوبه،خدای خوبم «حسین حسین حسین حسین آقاجان» اعوذ بالله از غربت این صحرا *آخه وقتی رسید کربلا، پرسید اسم این سرزمین چیه؟ آقا به اینجا غاضریه میگن. اسم دیگه م داره یا نه؟! به اینجا نینوا میگن... اسم دیگه چیه؟ آقا به اینجا میگن:کربلا... یه وقت صدا زد: "اللهم انی اعوذ بک من الکرب والبلاء..." "اِنزِلوا..."پیاده بشید... هاهُنا وَاللهِ مَحَطُ رِحالِنا..." اینجا بار به زمین بگذارید... وَ مُناخُ رِکابِنا... و مَسفَکُ دِمائِنا... اینجا خون ما رو به زمین می ریزند... وَ مَذبحُ اطفالِنا... اینجا سر از بدن شیرخواره ها جدا می کنند...* اعوذ بالله از غربت این صحرا پناه بر قرآن از گریه‌های بابا تا برداشت مشتی از خاکش رو گف وعده‌گاهِ ما همین جاس گفت ده روزِ دیگه روی نیزه سرِ ما بالاس... عمو برا عمه رکاب می گیره ولی شده عمّه به چشماش خیره *آخه مثل فردایی عباس اومد برای زینب رکاب بگیره...علی اکبر آمد...قاسم آمد...زینب با احترام پیاده بشه ولی یه دلهره ای زینب رو اذیت می کنه... یادش آمد اون روزی که از مدینه بیرون آمد؛وقتی مردم مدینه جمع شده بودند؛عباس از دهلیز خانه بیرون آمد؛شمشیر رو از نیام بیرون کشید؛صدا زد: "یا ایهاالناس! غُضّوا ابصارَکم! " آی مردم! چشماتون رو ببندید...زینب میخواد سوار ناقه بشه.‌‌‌.. خدا رحمت کنه...حاج آقامجتبی می فرمود:مردایی که دو طرف کوچه ایستاده بودند؛برگشتند سمت دیوار و سرها رو پایین انداختند... علیامخدره سوار ناقه بشه... فردا هم با احترام پیاده شد اما بمیرم عصر روز یازدهم..." اعوذ بالله از غربت این صحرا پناه بر قرآن از گریه‌های بابا تا برداشت مشتی از خاکش رو گف وعده‌گاهِ ما همین جاس گفت ده روزِ دیگه روی نیزه سرِ ما بالاس... عمو برا عمه رکاب می گیره ولی شده عمّه به چشماش خیره امون ای دنیا... رباب علی رو دست بابا میده طفلی توو این شلوغیا ترسیده امون ای دنیا... «حسین حسین حسین حسین آقاجان» *حالا گذشت...روز دوم محرم رسید روز عاشورا...میخواد بره میدان...دخترش آمد باهاش حرف بزنه...* بیا برگردیم سمت مدینه بابا *دیروز چی گفتیم؟ مسلم گفت: برگرد... فِداکَ بابی و امی... پدر و مادرم به فدات؛ برگرد...* بیا برگردیم سمت مدینه بابا بیا برگردیم جون سکینه بابا *کجا گفت؟! چطور گفت؟! ان الحسین علیه السلام لما نظر الی اِثنین وَ سبعینَ رَجُلاََ مِن اهلبیته صَرعی..." وقتی دید ۷۲نفر روی خاک صحرا ایستادند.. "التفت إلى الخيمة..." اومد کنار خیمه... " وَ نادى: يا سُكَينة يا فاطمة يا زينب يا أمَّ كلثوم عليكن مني السلام.... خداحافظ... فنادته سكينة: يا أبه استسلمت للموت؟ آیا تسلیم مرگ شدی؟ چه جوابی داد؟ "فقال: كيف لا يستسلم للموت من لا ناصر له و لا معين...." کسی که یار و یاوری نداره چه کنه؟! یه حرفی زد دل آقا رو سوزوند... فقالت: يا أبه ردنا إلى حرم جدنا. ما رو برگردون مدینه... صدا زد: " هيهات لو ترك القطا لنام..." اگر مرغ قطا رو به حال خودش میگذاشتند از خوشی می خوابید... " فَتَصارَخنَ النِّساء ..." زن ها شروع کردن ناله زدن... "فَسَكَُتهُنَّ الحسين عليه السلام‏...." حسین زن ها رو ساکت کرد...* بیا برگردیم سمت مدینه بابا بیا برگردیم جون سکینه بابا من دوس دارم توو خونه بازم دور هم جمعمون جمع باشه اما این صحرا جمع مارو از هم می‌پاشه... هر چی گلِ تو باغمون پرپر شه... حتی علیِ اصغرم بی سر شه... بمیرم واسش... دست عمو می‌افته روی خاکا میشه علیِّ اکبر إربا إربا بمیرم واسش «حسین حسین حسین حسین آقاجان» شاعر: سید مهدی سرخان ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net
🔖باتایپ عبارت مورد نظر در جستجو یا کلیک بر عبارات پایین علامتی(↑ و ↓)شکل در پایین صفحه می آید که با ضربه برآن مطالب مرتبط در اختیار شما قرار میگیرد: یا: 👌واعظ و مداح: 👌مناسبت ها: 👌جشن ها: 👌مناجات دعا: ‼️ از استفاده مطالب تا کسب تسلطِ کافی خودداری شود.
|⇦•شد ماه عزا میکشی از... مناجات و توسل به امام زمان روحی له الفدا ویژۀ ورود خاندان آل الله به سرزمین کربلا اجرا شده شبِ دوم محرم ۱۴۰۱به نفس حاج محمدرضا طاهری •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ شد ماه عزا میکشی از عمق دلت آه شرمنده که از داغ دلت نیستم آگاه می آمدی ایکاش به همراهِ محرّم در بزم غریبانهٔ عشّاق؛ شبانگاه حسرت به دلم مانده که یکروز بخوانم در محضر تو یک دو سه خط روضهٔ کوتاه *همه گریه کن های عالم رو جمع کنی به اندازه ی یه صبحِ امام زمان نمیتونن گریه کنن... صبح و شب گریه میکنه برا ابی عبدالله* هستی و نمی بینمت و کاش ببینم آن لحظه که با شال عزا میرسی از راه *اعتقاد ما اینه هر جایی خیمه ی ابی عبدالله برپا بشه قبل از ماها خودِ امام زمان حضور پیدا میکنه، نه تنها خودشون، فرمودن: مادرم زهرا میاد، بابام علی میاد،ملائکة الله میآن...* میسوزی و پا تا به سرت می‌شود آتش می نوشی اگر جرعه ای از آب در این ماه *هر جرعهٔ آبی که نوشِ جان میکنه، میگه: بمیرم برا لبای خشکیده ات یا اباعبدالله، هی میگفتی: آه! جگرم داره از تشنگی میسوزه...* از جدّ غریبت به دلت مانده چه داغی از مقتل و از خنجر و از ضربهٔ جانکاه *اما اونی که امام زمان رو بی تاب میکنه اینه:...* بر صورتِ خود میزنی از داغ اسارت از عمه که شد همسفرِ خولیِ گمراه جانم به فدای تو صباحاً وَ مساعا ای منتقمِ خون خدا آجرک الله! مرضیه عاطفی *یا صاحب الزمان!....* ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در و هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ روبیکا ↶ https://rubika.ir/www_babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net 🛒 فروشگاه فرهنگی↶ https://eitaa.com/babolharam_shop
|⇦•آب زنید راه را... و توسل ویژۀ ورود خاندان آل الله به سرزمین کربلا اجرا شده شبِ دوم محرم ۱۴۰۱به نفس حاج محمدرضا طاهری •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ آب زنید راه را هین که نگار می‌رسد دختر مرتضی علی، فاطمه وار می رسد زانوي شاهزاده ها هست ركاب محملش با چه شكوه و شوکتی کوه وقار می رسد هاشمیان به گِرد او، فاطمیات پشت سر قامت عصمتش در این حصن و حصار می رسد دار و ندار فاطمه ، گوهر ناب مصطفي به كربلا حسين، با دار و ندار می رسد خامس آلِ پنج تن همره طفل شیرخوار زودتر از روزِ دهم سر قرار می رسد شانه‌ی آسمانیان، محمل دختران شده چه نازدانه دختری به این دیار می رسد *همش رو شونه ی عمو جانشه، جانم رقیه!...* گرد و غبار این زمین تا نرسد به معجری بال فرشته از یمین یا که یسار می رسد رونق کار ماذنه، رکن شباب هاشمی وارث هیبت نبی، یکّه‌سوار می رسد رونق باغ مي رسد چشم و چراغ می رسد عنبر و مُشک می دمد، دولت يار می رسد وزيرِ اعظم حسين، آيه ي محكم حسين صاحبِ پرچم حسین، آن جلودار می رسد آن سوی دیگر از زمین، نیزه و تیغِ آبدار ارتش زمهریرها چند هزار می رسد *ابی عبدالله دید اسبش حرکت نمیکنه، نوشتن: چند تا اسب عوض کرد، دید هیچ کدوم حرکت نمیکنه، از یکی سئول کرد: اسمِ این سرزمین چیه؟ یه پیرمردی گفت: آقا به اینجا نینوا میگن، اسم دیگه اش؟ قاضریه هم میگن، شاطئُ الفرات هم میگن، آیا اسم دیگه ای هم داره؟ گفت: آقاجان! اینجارو کربلا هم میگن... یه مرتبه حضرت فرمود: "اَعوذُ بالله مِنَ الکَرب وَ البَلاء" تا حسین گفت:"کَرب وَ البَلاء" دیدن صدای آه و زاریِ زینب از تویِ محل بلند شد، این چه اسمی بود داداش!؟ دلم رو زیر و رو کرد...* رفت قرار ناگهان از دل خواهرِ حسین در نظرش همه جهان تیره و تار می رسد پرده کنار می رود، واقعه‌ی روز دهم صحنه به صحنه از دلِ گرد و غبار می رسد چاک شده است آسمان، غلغله ای ست در جهان ديد ز هر طرف غمی همچو شرار مي رسد ديد كه از جورِ فرس، چه استخوان ها كه شكست ناله و بانگِ قاسمِ لاله عُذار می رسد حلقه زدند کوفیان دور حسین و اکبرش صداي طبل شادی و داد و هوار می رسد طفل به دست آسمان، بود و صدای خنده از لشكر شاميان بر اين طرزِ شكار مي رسد لحظه ي تلخِ حادثه، چکمه‌ی نونوار شمر همره کهنه خنجری، سرکش و هار می رسد گوشه به گوشه آسمان سرخ تر از خونِ گلو پنجه‌ی شمر و زلف او! آخرِکار می رسد وقت نفس نفس زدن، زمان دست و پا زدن ناله ی یا بُنَیَّ از، گوشه کنار می رسد آب زنيد راه را، مادر او به قتلگاه با پر و بال زخمی و حالتِ زار می رسد گوش زمین و آسمان می شنود در آن زمان آه! صدایِ پای آن چند سوار می رسد چشمِ حسین بسته شد، قوم هراس شد جسور موقع غارت از حرم، وقت فرار می رسد *با چه عزت و جلالی عمه ی سادات رو از محل پایین آوُردن، اکبر دستش رو گرفت، عمه جان مواظب باش قربونت برم، عباس دوید زانوش رو رکاب کرد، سیدتی و مولاتی!، بنی هاشم کوچه باز کردن، عمه ی سادات رو با جلال و شکوه زیاد از محل پیاده کردن، اما مثل برق گذشت، مثل چند روزه دیگه، وقتی میخواستن از این سرزمین ببرنش، همه رو خودش سوارِ بر ناقه های عریان کرد، یه نگاه کرد دید خودش تنهاست، صدا زد: حسین! ای غیرت الله! پاشو ببین دارن خواهرت رو به اسارت میبرن... ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در و هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ روبیکا ↶ https://rubika.ir/www_babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net 🛒 فروشگاه فرهنگی↶ https://eitaa.com/babolharam_shop
|⇦•با صد جلالت وشرف... اول وتوسل ویژهٔ ورود خاندان آل الله به سرزمین کربلا اجرا شده شبِ دوم محرم ۱۴۰۱ به نفس سیدمهدی میرداماد •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ يا ربَّ الحُسَين بِظُهورِ الحُجَّة،یا ربِّ الحُجَّة بِحَقِّ الحُجَّة اِشفِ صَدرِ الحُسَين بِظُهورِ الحُجَّة "اَللّهُمَّ الْعَنْ اَوَّلَ ظالِمٍ ظَلَمَ حَقَّ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ، وَآخِرَ تابِعٍ لَهُ عَلى ذلِكَ، اَللّهُمَّ الْعَنِ الْعِصابَةَ الَّتى جاهَدَتِ الْحُسَيْنَ، وَشٰايَعَتْ وَبٰايَعَتْ وَتٰابَعَتْ عَلىٰ قَتْلِهِ، اَللّٰهُمَّ الْعَنْهُمْ جَميعاً اَلسَّلٰامُ عَلَيْكَ يٰا اَبٰا عَبْدِ اللهِ، وَعَلَى الْاَرْوٰاحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِنٰائِكَ، عَلَيْكَ مِنّى سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقيتُ وَبَقِىَ اللَّيْلُ وَ النَّهٰارُ، وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِيٰارَتِكُمْ، اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ، وَعَلٰى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَيْنِ، وَعَلىٰ اَوْلادِ الْحُسَيْنِ، وَعَلىٰ اَصْحٰابِ الْحُسَيْن." «کربلا کربلا کربلا این دل تنگم عقده ها دارد گویا میل کربلا دارد یا حسین ما را کربلایی کن بعد از آن ما را نینوایی کن » "سَلامٌ عَلی قَلبِ زینبِ صَبور". فردا ناموس علی میرسه وسط بیابان..اینا بیابان نیشین نبودن اینا پرده نشین بودن..* با صد جلالت و شرف و عزت و وقار آمد به دشت ماریه(کربلا) ناموسِ کِردگار چه ناقه‌ ای، چه ناقه نشینی، چه مَحملی مریم رکاب گیر و خدیجه است پرده‌ دار حتی حسین تکیه به این شانه می‌ زند خِلقت زنی ندیده بدین گونه استوار کوهی اگر مقابل او قد عَلم کند مانند کاه می‌ شود و می‌ رود کنار *چرا کوه در مقابل زینب سلام الله کاهه؟چون خودش کوهه، السَّلام عَلیک یا جَبَلَ الصَّبر....* با چَشم خویش میمنه را می‌ زند، زمین با خَشم خویش مِیسره را می‌کند شکار آن گونه که علی به نجف اعتبار داد زینب به دشت کرب و بلا داد اعتبار *از اون روزی که باباش مادرش رو‌گذاشت زیر خاک‌ زینب شد یه فاطمه ی دیگه... خدا این قابلیت رو داد که نائبةُ الزهرا بشه..* پنجاه سال فاطمه ی اهل بیت بود زینب که هست فاطمه هم هست ماندگار حتی هزار بار بیاید به کربلا زینب پی حسین می‌‌ آید هزار بار «زینب یه لحظه حسینش رو رها نمیکنه.. حسین‌ِ من! بی همگان به سر شود بی تو به سر نمی شود داغِ تو‌ دارد این دلم جای دگر نمی رود» روزِ دهم قرار خدا با حسین بود امّا حسین زودتر آمد سر قرار مَحمل که ایستاد جوانان هاشمی زانو زدند یک به یک آن هم به افتخار افتاد سایه ی قد‌ و بالاش روی خاک رفتند از کنارِ همین سایه هم‌ کنار *گفتن‌حتی سایه اش رو‌هم‌ نامحرم نبینه، آخه این‌خانم‌ هر وقت میرفت سر قبر جدش کوچه رو براش تاریک‌ می کردن...* طفلان کاروان همه وَالشّمسِ وَالقَمر مردان کاروان همه وَاللَیلِ وَالنَّهار عبدند، عبد گوش به فرمان زینبند از پیرمردِ قافله تا طفلِ شیرخوار رفتند زیر سایه ی عباس یک به یک با آفتاب، غنچه ی گل نیست سازگار ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در و هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ روبیکا ↶ https://rubika.ir/www_babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net 🛒 فروشگاه فرهنگی↶ https://eitaa.com/babolharam_shop
|⇦•رفتند زیر سایه ی... وتوسل ویژهٔ ورود آل الله به سرزمین کربلا اجرا شده شبِ دوم محرم ۱۴۰۱ به نفس سیدمهدی میرداماد •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ *چهارتا ورود مهم‌ تو‌ تاریخ اسلام هست یکی از مهمترین ورودها، ورود پیغمبر به مدینه است یکی از نکات بارز و قشنگش اینه نوشتن پانزده روز رسول خدا پشت دروازه ی مدینه ایستاد و منتظر بود وارد مدینه نشد میگفتن‌ مردم منتظرن، می فرمود: باید برادرم علی بیاد تا علی نیاد من‌ وارد مدینه نمیشم. دومین ورود معروف، ورود پیغمبر سال هشتم هجری به‌ مکه و فتح‌ مکه است. امیرالمؤمنین‌فرمود: پیغمبر کنار کعبه زانو زد به‌ من دستور داد برو بالا کعبه رو از وجود بُتان پاک‌ کن. با دست پیغمبر بالا رفت و بت ها رو شکست. سومین ورود معروف، ورود امام رضا به ایران بود وقتی حضرت به مَرو‌ رسید چه استقبالی، چه عظمتی، چه شکوهی. وچهارمین ورود، ورود حضرت معصومه به شهر قم بود. وقتی حضرت معصومه میخواست وارد قم بشه مردم کیلومترها، فرسخ ها بیرون شهر رفتن، چه استقبالی، چه تکبیری، چه تجلیلی، اینقدر روی ناقه اش گل ریختن. نوشتن بی بی رو آوردن تو‌ بهترین جای شهر، وسط باغ زیر سایه ی درخت کنار جوی آب، گفتن این دختر موسی ابن جعفره حق داره.. تو‌ این‌ چهار تا ورود چند تا وجهه شِباهت هست. ورود پیغمبر به مکه و مدینه وامام‌ رضا به ایران و حضرت معصومه به قم. این سه تا وجه شباهت استقبال، فَرح، شادی بود. اما یه ورود هم سراغ دارم کسی اومد استقبال حسین. بچه ها نگاه کردن دیدن یه عده نیزه دار ایستادن، حُر با لشکرش اومده استقبال... دومین وجه شَباهت احترام بود. نوشتن وقتی حُر راه امام رو‌ بست دستور دادن حسین رو متوقف کن نه بذار برگرده نه بذار بره. نامه نوشت عُبیدالله ملعون یه‌ جایی متوقفش کن نه آب باشه، نه سایه باشه، نه درخت باشه، وسط بیابون زیرِ آفتاب نگهش دار.... سومین وجه شباهت شادی بود. وقتی خانم‌ حضرت معصومه اومد قم مردم‌ چقدر شاد بودند.وقتی امام رضا اومد ایران چه خبر بود. اما مثل فردا همه غمای عالم اومد رو دل بی بی زینب.. امان از دل زینب... از هشتم ذی حجه تا دوم محرم این زن و بچه تو راه بودن. یه وقتی آدم میره سفر میدونه آخر سفر زیارته، دیدن اقوامه، اربعین کربلا میریم‌ چقدر اذیت میشیم اما میدونیم تهش این که یه سلام بدی خستگیت بره برسی جلو‌ در بابُ القبله همه سختیات میره. میدونی تهش زیارته. اما من برا این زن و بچه بمیرم وقتی بین راه خبر شهادت مسلم رو‌ دادن، بچه ها دیدن باباشون هی میگه "أِنّا لِلّه وَ أِنّا أِلیهِ راجِعون "فهمیدن این سفر چه سفریه، لذا همه ی راه غم‌ و اندوه داشتن و غصه داشتن...* 《رفتند زیر سایه ی عباس یک به یک با آفتاب، غنچۀ گل نیست سازگار》 تو همه ی راه هر وقت نگاه به عمو‌ می کردن دلشون آروم میگرفت. میدونستن تا عمو‌ هست باباشون هم هست داغ بابا نمیبینن. میدونستن عمو باشه همه چی حلّه. الهی برات بمیرم .. وقتی عباس اومد بچه ها رو‌ پیاده کرد خواهرش رو‌ پیاده کرد، نگاهش می کردن. یه عبارتی هست "یا کاشِفَ الکَرب" فقط "عَن‌ وَجهِ الحُسین" نبوده، فقط حسین نگاه میکرد غمش نمی رفت بلکه بچه ها هم نگاهِ عباس می کردن آروم‌ میشدن... تا عباس بود این بچه ها غم‌ و غصه ای نداشتن. ناراحتی نداشتن اما ... آه از آن ساعتی که دیدند بابا، با کمر خم داره برمی گرده محاسنش غرق خاک دیدند رفت سراغ خیمه ی عمو ..عمود خیمه رو‌کشید. شیخ مفید میگه تا عمود خیمه رو کشید زینب دو دستی زد تو صورتش... نشست رو‌خاک.. نوشتن ابی عبدالله اومد جلو دستِ خواهرش رو‌ گرفت گفت: الان سیلی نزن گریه هات مونده سیلی زدنا مونده، سیلی نزن .کجا توصورتت بزن؟ اون ساعتی که میای بالای تل زینبیه میبینی یه نفر با چکمه رو سینه ی برادره... لذا عصر روز یازدهم همه رو که سوار کرد نذاشت نامحرما جلو‌ بیان رو‌کرد به طرف علقمه صدا زد: یا غیرت الله پاشو‌ داداش، پاشو یادته من رو‌ چه جوری پیاده کردی؟ پاشو‌کسی نیست زینب رو سوار ناقه کنه، پاشو ببین شمر یه طرف، حرمله یه طرف، حسین....... هرکسی را بَهر کاری ساختن کار ما گریه برای زینب است ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در و هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ روبیکا ↶ https://rubika.ir/www_babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net 🛒 فروشگاه فرهنگی↶ https://eitaa.com/babolharam_shop
|⇦•شکر خدا دیدم دوباره ... / و توسل ویژۀ ورود خاندان آل الله به سرزمین کربلا اجرا شده شبِ دوم محرم۱۴۰۱به نفس کربلایی سید رضا نریمانی•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یَابْنَ رَسُولِ اللَّهِ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یَابْنَ اَمیرِالْمُؤْمِنینَ و َابْنَ سَیِّدِ الْوَصِیّینَاَلسَّلامُ عَلَیْکَ یَابْنَ فاطِمَةَ..‌‌ شکرِ خدا دیدم دوباره پرچمت را شکرِ خدا دیدم سیاهیِ غمت را دیدم دوباره روضه‌های ماتَمَت را دیدم دوباره نوحه و شور و دَمَت ‌را باور نمی‌کردم مُحرم را ببینم بر سَر دَرِ این خانه پرچم را ببینم ما را همین شورِ عزایت زنده کرده ما را نوای نینوایت زنده کرده ما را هوای روضه‌هایت زنده کرده ما را نسیمِ کربلایت زنده کرده ما در میان روضه‌ی تو قد کشیدیم از لطف تو امروز ما اینجا رسیدیم امسال اگرکه باز هم این روضه برپاست ما که یقین داریم از الطاف زهراست بی بی دعایش تا اَبد پشتِ سر ماست زهرا نِگهدارِ تمام سینه زن‌هاست دستِ شکسته، اسم ما را هم نوشته خوب و بدِ ما را همه با هم نوشته یادم نخواهد رفت لطفِ مادرت را او لطف کرده راه داده نوکرت را او جمع کرده خادمانِ محضرت را پس گرم کرده او تنور منبرت را از سوزِ آهش قلب این عالم گرفته ذکرِ بُنَیَ یا بُنَیَ دم گرفته هم ماهیِ دریا برایت گریه کرده هم مادرت زهرا برایت گریه کرده هم زینبِ کبری برایت گریه کرده دنیا و مافیها برایت گریه کرده جان عزیزت اشک را ازما نگیری این اشک را از چشم نوکرها نگیری من آمدم امشب بسوزم پا به پایت تا چند خطی روضه بنویسم برایت روضه بخوانم از تنِ در خون رهایت یادی کنم از ماجرای بوریایت خورشید بودی بر نوکِ نِی‌ها نشستی ای جان زینب، پشت زینب را شکستی ای حضرت غریبِ من ای آشنای من ای کعبه‌ی معظمه‌ی کربلای من زانو بگیر تا به زمین نازِلم کنی رَحلی گذار تا برسد آیه‌های من هرجا تویی بهشتِ مُعَلّای زینب است صحرا و خانه فرق ندارد برای من خونِ تو با اسارت من جلوه می‌کند پس انتهای توست همان ابتدای من تا شیرهای آلِ علی دورِ زینب‌اند کرب و بلاست مرکزِ دولت‌ سرای من *کاروان‌ که به سرزمین کربلا رسید. ابی عبدالله سؤال کرد اینجا کجاست؟هرچی نهیب به اسب میزنم حرکت نمیکنه.صدازد: غاضریه، نینوا، و...حضرت فرمود: غیر اینایی که گفتی این سرزمین اسم دیگه ای هم داره؟ گفت: بله آقا! قدیمی ها بهش میگن کربلا ...بی بی زینب سر رو از محمل بیرون کرد فرمود: داداش! درست شنیدم، اینجا کربلاست؟ ابی عبدالله یه نگاهی به خواهرش کرد. فرمود:آره، اینجا همون جاییه که بابام‌ میگفت، مادرم‌میگفت، زینب جان!خوش اومدی. جوانان بنی هاشم بدوید زینب میخواد پیاده بشه.. علی اکبر! جونم بابا، برو رکاب بگیر. کوچه باز کنید بی بی میخواد پیاده بشه. کسی قد و بالای زینب رو‌ نبینه.....* حالا نبین برای تو فریاد می‌کنم همسایه لحظه‌ای نَشِنیده صدای من گفتی قرارِ گریه کنان است این زمین خرج تمام گریه کنانت به پای من عباس!خیمه را بغلِ خیمه‌ام بزن هرجا که می‌روم تو بیا از قفای من زینب، علی‌ست هیچ نمی‌ترسد از بلا گیرم به کوچه‌ها برسد ماجرای من امروز که به شانه‌ی تو تکیه می‌کنم روز دهم چه می‌شود اینجا خدای من؟! وقتی که نیزه‌ها به تنت سجده می‌کنند تا عرش می‌رود شَررِ وای وایِ من بگذار تا که ذبح شوم من به جای تو با بچه‌ها برو به مدینه به جای من عالَم اسیرِ سفره‌ی خیرات زینب است نانِ بیات کوفه نباشد غذای من لعنت به نیزه‌های میان گلوی تو لعنت به خنده‌ها وسط گریه‌های من ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در و هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ روبیکا ↶ https://rubika.ir/www_babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net 🛒 فروشگاه فرهنگی↶ https://eitaa.com/babolharam_shop
|⇦•تشنه بود و خاک‌ها ..... مناجات و توسل ویژۀ ورود خاندان آل الله به سرزمین کربلا اجرا شده شبِ دوم محرم ۱۴۰۱به نفس کربلایی سید رضا نریمانی •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ تشنه بود و خاک‌ها خونَش از رخ و گونه و جبین می‌ریخت یک نفر خنده کرد به تشنگی‌اش پیش او آب بر زمین می‌ریخت نیمه جان بود و پشت مرکب خود بوسه‌ای سنگ بر جبینش زد نوبتِ تیر حرمله شد آه، از پُشت زین زمینش زد فاصله کم شده کمانداری تیرها را دقیق‌تر می‌زد یک نفر برآن تنِ زخمی نیزه‌اش را عمیق‌تر می‌زد آن وسط چندتا حرام‌زاده بدنی ریز ریز می‌کردند با لباسی که از تنش کندند تیغشان را تمیز می‌کردند صَلَّ اللهُ عَلَیکَ یا عطشان مَقتل میگه افتادی آقاجان مَقتل میگه، از مادر آب خواستی آب آوردن، پیرهنت رو راستی تنها نگذار، اُمُ المصائب رو خیمه نفرست، اسبِ بی صاحب رو خواهرت به، نفس نفس افتاد خیمه دستِ، شِمر و شَبَعث افتاد رباب آمده با اصغرش، خوش آمده است رقیه آمده با اکبرش، خوش آمده است چقدر خوب که جمع بزرگ‌ها جمع است تمام قافله پروانه، عمه هم شمع است چه با شکوه می‌آید ز محملش پایین سرِ تمامیِ مردان مقابلش پایین «چرا کسی نمی‌آید سلامشان بُکند» *دختر ابی عبدالله اومد جلو‌ گفت‌:بابا!مگه مارو مهمونی دعوت نکردن؟ مدینه گفتی میخوایم بریم سفر، میخوایم بریم‌ مهمونی، این‌ چه مهمونیه؟!....* سفارش‌ها مادر کرده به من بهم داده یه کهنه پیرُهن شنیدم اینجا میشی بی کفن بمیرم من آه ای جانم! وای از اون لحظه که دورت حلقه‌ی دشمن باشه زینبت جون میده وقتی که سرِ تو دعوا باشه وای اگر به خیمه‌ی ما پای دشمن‌ها واشه نباشی خیمه، میره به غارت نباشی زینب، میره اسارت دور از چای، تو و اباالفضل به دخترات هم، میشه جسارت منم زینب ناموسِ مرتضی ندیدن سایه‌م رو هیچ کجا الهی اینجا بین دشمنا نمونم من آه ای جونم، آه و حسرت داغِ غربت، میشینه روی قلبم تو بگو که، من چه جوری سر کنم با این ماتم میشه ناموسِ تو داداش همسفر با نامحرم از کوفه تا شام، نگاه اغیار سیلی و دشنام، کوچه و بازار سه ساله داره، قافله‌ی ما نداره انقدر، طاقت آزار ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در و هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ روبیکا ↶ https://rubika.ir/www_babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net 🛒 فروشگاه فرهنگی↶ https://eitaa.com/babolharam_shop
|⇦•شاید امسال به این بادیه... و توسل ویژهٔ ورود خاندان آل الله به سرزمین کربلا اجرا شده شبِ دوم محرم ۱۴۰۱به نفس حاج میثم مطیعی •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ شاید امسال به این بادیه باران برود شاید امسال به این دشت، بهاران برود شاید امسال خدا را تو چه دیدی، شاید یوسف گمشده ای نبار به کنعان برود مسلم ای کاش قیامش به ثمر بنشیند کوفه ای کاش دلش بر سر پیمان برود شاید امسال حسین از سفر کرب‌وبلا منصرف گردد و شاید به خراسان برود *ابی عبدالله گفت:شما نامه نوشتید!سردار توبه کار گفت:من نامه ای ننوشتم. گفت اگر من رو خوش ندارید من بر می گردم گفت:اجازه نمیدم.ابی عبدالله فرمود:میرم جاهای دیگه...حر گفت اجازه نمیدم..یه وقت نگاه کرد فرمود:"ثَکَلَتکَ اُمُّک؛ما تُرید مِنّی..."مادرت به عزات بنشینه.از من چی میخوای؟! یه لحظه صبر کرد گفت یا ابا عبدالله اگه از عرب کسی اسم مادر من رو می برد همون جور جوابش رو میدادم...چه کنم مادرت،زهراست...یعنی من هنوز اینقدر بی ادب نشدم... حر جنگ نمایانی کردبه زمین افتادروش نشد آقا رو صدا بزنه...من کجا پسر فاطمه کجا؟ابی عبدالله سر رو بلند کرد روی دامن گذاشت."فَجَعَلَ یَمْسَحُ التُّرَابَ عَنْ وَجْهِهِ"خاکا رو کنار زد...صدا زد :"أَنْتَ الْحُرُّ کَمَا سَمَّتْکَ أُمُّکَ.."عجب مادر خوبی داشتی... عجب اسم قشنگی برات انتخاب کرد... امام زمان (عج) تو‌ زیارت ناحیه فرمود :اگه اشک چشمم خشک بشه،من برات "بَدَلَ الدُّموعِ دَما..."خون گریه می کنم.همه ش صدا می زنم:حسین....* شاید امسال کسی آب نبندد به کسی یا اگر بست، از این کرده پشیمان برود *آخه اینا پشیمون نبودند...هلهله می کردند شاید امسال علی‌ اصغرِ آغوشِ حسین سوی گهواره‌ی خود با لبِ خندان برود *علی لای لای آب آزاد شده..مادرت شیر داره بچه نداره...* شاید امسال حبیب و وَهب و جُون و زُهیر نگُذارند که آتش سوی طفلان برود *عمه! دامنم آتش گرفته بگو‌ چه کنم؟من فقط به ذهنم رسیده بدوم اما آتش شعله می کشید...مثل مادرت زهرا که فرمود:"والنّارُ تَسعُر وَ تَسفَعُ وجهی..."آتش زبانه می کشید صورتم می سوخت...* شاید امسال نه از گوش کسی خون آید و نه در پایِ کسی خارِ مغیلان برود خیزران شرم کند از همه شاید امسال چه رسد اینکه به سوی لب و دندان برود باید امسال به خون خواهی او برخیزم چون بنا نیست که این قصّه به پایان برود : مهدی جهاندار *یه وقت زینب صدا زد:دست نگه دار! "مهلاً یا یزیدمُنتَحیاََ عَن ثَنایا ابی عبدالله" دختراش دارند نگاه می کننداینقدر به این سر و دهان نزن... رسید کربلا"مَااسْمُ هذِه الاَرض ؟"اسم این سرزمین چیه؟آقا اینجا غاضریه است اسم دیگه رو بگید...اینجا نینواست...اسم دیگه چیه؟به اینجا کربلا میگن..."فَبَکَت حسین"شروع کرد گریه کردن"اللّهُمَّ إنِّی اأَعوذُ بِک مِنَ الْکَربِ وَ البَلاء"پیاده بشید...هَاهُنَا مَحَطُّ رِحَالِنَا وَ مَسْفَكُ دِمَائِنَا وَ مُذْبَحُ أَطْفالِنا" اینجا بچه هامو سر می برند... ابی عبدالله گریه کردیه جای دیگه هم تو این سرزمین آقای ما گریه کرد.از کنار خیمه ها آرام آرام بیرون اومد دختراش نبیننش رفت سمت علقمه "فَلَمُا رَآهُ الحُسين علیه‌السلام مَصْروعا عَلى شَطِّ الفُرات، فَبَکی"دید برادر افتاده بلند بلند گریه می کرد...چهارهزار نفر"کانوا مُوَکَّلینَ بِالفُرات " چهارهزار نفر موکل فرات ایستادند،به اشکش خندیدند...* ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در و هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ روبیکا ↶ https://rubika.ir/www_babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net 🛒 فروشگاه فرهنگی↶ https://eitaa.com/babolharam_shop