eitaa logo
کانال ‌متن روضه
78.6هزار دنبال‌کننده
780 عکس
462 ویدیو
62 فایل
👈ارتباط با ما: @babolharam_admin سایت: www.babolharam.net #شماره_کارت جهت مشارکت در #نذر_فرهنگی شامل تامین هزینه‌های جاری کانال، تایپ مطالب ، حفظ و نگهداری سایت و .. :👇 6273817010150831 به نام گروه جهادی بابُ‌الحَرَم
مشاهده در ایتا
دانلود
|⇦•دل شورمو ببین تورو خدا... و توسل ویژۀ ورود خاندان آل الله به سرزمین کربلا اجرا شده شبِ دوم محرم۱۴۰۰به نفس سیدمجید بنی فاطمه •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ بیا بریم بیا باهم از این بیابونا بریم دل شورمو ببین تورو خدا بریم بعد تو ما کجا و با کیا بریم؟ اینها فکر سَرِ تواَند فکر انگشترِ تواَند حتی تو فکر غارت از گوش های دختر تواَند قلب زینب و غرق غم نکن دور زینب و بی مَحرم نکن *حسین جان بیا برگردیم داداش* همه کَسَم دق می کنم داداش به جون تو قسم وقتی که بالایِ تَنِ تو می رسم مثل سرت بریده میشه نفسم داداش! می کُشنت چه کارها که نمی کنند با بدنت یه جای سالم نمیذارن رو تنت دعوا میشه حتی سر پیروهنت ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net
|⇦• و توسل ویژۀ ورود خاندان آل الله به سرزمین کربلا اجرا شده شبِ دوم محرم ۱۴۰۰به نفس حاج میثم مطیعی •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ چشاشو بسته رو ذوالجناح بین راه بلند شد از خواب، میخونه إنا لله میگه دیدم تو دشت سرخی مرگ از راه اومده استقبال راه معراجم و می‌دیدم میون گودال خدا میخواد بریزه خونم آخر با خنجری بریده شه این حنجر، خدای خوبم هرچی که اون اراده کرده خوبه که خیر من توو خواسته‌ی محبوبه،خدای خوبم «حسین حسین حسین حسین آقاجان» اعوذ بالله از غربت این صحرا *آخه وقتی رسید کربلا، پرسید اسم این سرزمین چیه؟ آقا به اینجا غاضریه میگن. اسم دیگه م داره یا نه؟! به اینجا نینوا میگن... اسم دیگه چیه؟ آقا به اینجا میگن:کربلا... یه وقت صدا زد: "اللهم انی اعوذ بک من الکرب والبلاء..." "اِنزِلوا..."پیاده بشید... هاهُنا وَاللهِ مَحَطُ رِحالِنا..." اینجا بار به زمین بگذارید... وَ مُناخُ رِکابِنا... و مَسفَکُ دِمائِنا... اینجا خون ما رو به زمین می ریزند... وَ مَذبحُ اطفالِنا... اینجا سر از بدن شیرخواره ها جدا می کنند...* اعوذ بالله از غربت این صحرا پناه بر قرآن از گریه‌های بابا تا برداشت مشتی از خاکش رو گف وعده‌گاهِ ما همین جاس گفت ده روزِ دیگه روی نیزه سرِ ما بالاس... عمو برا عمه رکاب می گیره ولی شده عمّه به چشماش خیره *آخه مثل فردایی عباس اومد برای زینب رکاب بگیره...علی اکبر آمد...قاسم آمد...زینب با احترام پیاده بشه ولی یه دلهره ای زینب رو اذیت می کنه... یادش آمد اون روزی که از مدینه بیرون آمد؛وقتی مردم مدینه جمع شده بودند؛عباس از دهلیز خانه بیرون آمد؛شمشیر رو از نیام بیرون کشید؛صدا زد: "یا ایهاالناس! غُضّوا ابصارَکم! " آی مردم! چشماتون رو ببندید...زینب میخواد سوار ناقه بشه.‌‌‌.. خدا رحمت کنه...حاج آقامجتبی می فرمود:مردایی که دو طرف کوچه ایستاده بودند؛برگشتند سمت دیوار و سرها رو پایین انداختند... علیامخدره سوار ناقه بشه... فردا هم با احترام پیاده شد اما بمیرم عصر روز یازدهم..." اعوذ بالله از غربت این صحرا پناه بر قرآن از گریه‌های بابا تا برداشت مشتی از خاکش رو گف وعده‌گاهِ ما همین جاس گفت ده روزِ دیگه روی نیزه سرِ ما بالاس... عمو برا عمه رکاب می گیره ولی شده عمّه به چشماش خیره امون ای دنیا... رباب علی رو دست بابا میده طفلی توو این شلوغیا ترسیده امون ای دنیا... «حسین حسین حسین حسین آقاجان» *حالا گذشت...روز دوم محرم رسید روز عاشورا...میخواد بره میدان...دخترش آمد باهاش حرف بزنه...* بیا برگردیم سمت مدینه بابا *دیروز چی گفتیم؟ مسلم گفت: برگرد... فِداکَ بابی و امی... پدر و مادرم به فدات؛ برگرد...* بیا برگردیم سمت مدینه بابا بیا برگردیم جون سکینه بابا *کجا گفت؟! چطور گفت؟! ان الحسین علیه السلام لما نظر الی اِثنین وَ سبعینَ رَجُلاََ مِن اهلبیته صَرعی..." وقتی دید ۷۲نفر روی خاک صحرا ایستادند.. "التفت إلى الخيمة..." اومد کنار خیمه... " وَ نادى: يا سُكَينة يا فاطمة يا زينب يا أمَّ كلثوم عليكن مني السلام.... خداحافظ... فنادته سكينة: يا أبه استسلمت للموت؟ آیا تسلیم مرگ شدی؟ چه جوابی داد؟ "فقال: كيف لا يستسلم للموت من لا ناصر له و لا معين...." کسی که یار و یاوری نداره چه کنه؟! یه حرفی زد دل آقا رو سوزوند... فقالت: يا أبه ردنا إلى حرم جدنا. ما رو برگردون مدینه... صدا زد: " هيهات لو ترك القطا لنام..." اگر مرغ قطا رو به حال خودش میگذاشتند از خوشی می خوابید... " فَتَصارَخنَ النِّساء ..." زن ها شروع کردن ناله زدن... "فَسَكَُتهُنَّ الحسين عليه السلام‏...." حسین زن ها رو ساکت کرد...* بیا برگردیم سمت مدینه بابا بیا برگردیم جون سکینه بابا من دوس دارم توو خونه بازم دور هم جمعمون جمع باشه اما این صحرا جمع مارو از هم می‌پاشه... هر چی گلِ تو باغمون پرپر شه... حتی علیِ اصغرم بی سر شه... بمیرم واسش... دست عمو می‌افته روی خاکا میشه علیِّ اکبر إربا إربا بمیرم واسش «حسین حسین حسین حسین آقاجان» شاعر: سید مهدی سرخان ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net
|⇦•شد ماه عزا میکشی از... مناجات و توسل به امام زمان روحی له الفدا ویژۀ ورود خاندان آل الله به سرزمین کربلا اجرا شده شبِ دوم محرم ۱۴۰۱به نفس حاج محمدرضا طاهری •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ شد ماه عزا میکشی از عمق دلت آه شرمنده که از داغ دلت نیستم آگاه می آمدی ایکاش به همراهِ محرّم در بزم غریبانهٔ عشّاق؛ شبانگاه حسرت به دلم مانده که یکروز بخوانم در محضر تو یک دو سه خط روضهٔ کوتاه *همه گریه کن های عالم رو جمع کنی به اندازه ی یه صبحِ امام زمان نمیتونن گریه کنن... صبح و شب گریه میکنه برا ابی عبدالله* هستی و نمی بینمت و کاش ببینم آن لحظه که با شال عزا میرسی از راه *اعتقاد ما اینه هر جایی خیمه ی ابی عبدالله برپا بشه قبل از ماها خودِ امام زمان حضور پیدا میکنه، نه تنها خودشون، فرمودن: مادرم زهرا میاد، بابام علی میاد،ملائکة الله میآن...* میسوزی و پا تا به سرت می‌شود آتش می نوشی اگر جرعه ای از آب در این ماه *هر جرعهٔ آبی که نوشِ جان میکنه، میگه: بمیرم برا لبای خشکیده ات یا اباعبدالله، هی میگفتی: آه! جگرم داره از تشنگی میسوزه...* از جدّ غریبت به دلت مانده چه داغی از مقتل و از خنجر و از ضربهٔ جانکاه *اما اونی که امام زمان رو بی تاب میکنه اینه:...* بر صورتِ خود میزنی از داغ اسارت از عمه که شد همسفرِ خولیِ گمراه جانم به فدای تو صباحاً وَ مساعا ای منتقمِ خون خدا آجرک الله! مرضیه عاطفی *یا صاحب الزمان!....* ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در و هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ روبیکا ↶ https://rubika.ir/www_babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net 🛒 فروشگاه فرهنگی↶ https://eitaa.com/babolharam_shop
|⇦•آب زنید راه را... و توسل ویژۀ ورود خاندان آل الله به سرزمین کربلا اجرا شده شبِ دوم محرم ۱۴۰۱به نفس حاج محمدرضا طاهری •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ آب زنید راه را هین که نگار می‌رسد دختر مرتضی علی، فاطمه وار می رسد زانوي شاهزاده ها هست ركاب محملش با چه شكوه و شوکتی کوه وقار می رسد هاشمیان به گِرد او، فاطمیات پشت سر قامت عصمتش در این حصن و حصار می رسد دار و ندار فاطمه ، گوهر ناب مصطفي به كربلا حسين، با دار و ندار می رسد خامس آلِ پنج تن همره طفل شیرخوار زودتر از روزِ دهم سر قرار می رسد شانه‌ی آسمانیان، محمل دختران شده چه نازدانه دختری به این دیار می رسد *همش رو شونه ی عمو جانشه، جانم رقیه!...* گرد و غبار این زمین تا نرسد به معجری بال فرشته از یمین یا که یسار می رسد رونق کار ماذنه، رکن شباب هاشمی وارث هیبت نبی، یکّه‌سوار می رسد رونق باغ مي رسد چشم و چراغ می رسد عنبر و مُشک می دمد، دولت يار می رسد وزيرِ اعظم حسين، آيه ي محكم حسين صاحبِ پرچم حسین، آن جلودار می رسد آن سوی دیگر از زمین، نیزه و تیغِ آبدار ارتش زمهریرها چند هزار می رسد *ابی عبدالله دید اسبش حرکت نمیکنه، نوشتن: چند تا اسب عوض کرد، دید هیچ کدوم حرکت نمیکنه، از یکی سئول کرد: اسمِ این سرزمین چیه؟ یه پیرمردی گفت: آقا به اینجا نینوا میگن، اسم دیگه اش؟ قاضریه هم میگن، شاطئُ الفرات هم میگن، آیا اسم دیگه ای هم داره؟ گفت: آقاجان! اینجارو کربلا هم میگن... یه مرتبه حضرت فرمود: "اَعوذُ بالله مِنَ الکَرب وَ البَلاء" تا حسین گفت:"کَرب وَ البَلاء" دیدن صدای آه و زاریِ زینب از تویِ محل بلند شد، این چه اسمی بود داداش!؟ دلم رو زیر و رو کرد...* رفت قرار ناگهان از دل خواهرِ حسین در نظرش همه جهان تیره و تار می رسد پرده کنار می رود، واقعه‌ی روز دهم صحنه به صحنه از دلِ گرد و غبار می رسد چاک شده است آسمان، غلغله ای ست در جهان ديد ز هر طرف غمی همچو شرار مي رسد ديد كه از جورِ فرس، چه استخوان ها كه شكست ناله و بانگِ قاسمِ لاله عُذار می رسد حلقه زدند کوفیان دور حسین و اکبرش صداي طبل شادی و داد و هوار می رسد طفل به دست آسمان، بود و صدای خنده از لشكر شاميان بر اين طرزِ شكار مي رسد لحظه ي تلخِ حادثه، چکمه‌ی نونوار شمر همره کهنه خنجری، سرکش و هار می رسد گوشه به گوشه آسمان سرخ تر از خونِ گلو پنجه‌ی شمر و زلف او! آخرِکار می رسد وقت نفس نفس زدن، زمان دست و پا زدن ناله ی یا بُنَیَّ از، گوشه کنار می رسد آب زنيد راه را، مادر او به قتلگاه با پر و بال زخمی و حالتِ زار می رسد گوش زمین و آسمان می شنود در آن زمان آه! صدایِ پای آن چند سوار می رسد چشمِ حسین بسته شد، قوم هراس شد جسور موقع غارت از حرم، وقت فرار می رسد *با چه عزت و جلالی عمه ی سادات رو از محل پایین آوُردن، اکبر دستش رو گرفت، عمه جان مواظب باش قربونت برم، عباس دوید زانوش رو رکاب کرد، سیدتی و مولاتی!، بنی هاشم کوچه باز کردن، عمه ی سادات رو با جلال و شکوه زیاد از محل پیاده کردن، اما مثل برق گذشت، مثل چند روزه دیگه، وقتی میخواستن از این سرزمین ببرنش، همه رو خودش سوارِ بر ناقه های عریان کرد، یه نگاه کرد دید خودش تنهاست، صدا زد: حسین! ای غیرت الله! پاشو ببین دارن خواهرت رو به اسارت میبرن... ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در و هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ روبیکا ↶ https://rubika.ir/www_babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net 🛒 فروشگاه فرهنگی↶ https://eitaa.com/babolharam_shop
|⇦•با صد جلالت وشرف... اول وتوسل ویژهٔ ورود خاندان آل الله به سرزمین کربلا اجرا شده شبِ دوم محرم ۱۴۰۱ به نفس سیدمهدی میرداماد •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ يا ربَّ الحُسَين بِظُهورِ الحُجَّة،یا ربِّ الحُجَّة بِحَقِّ الحُجَّة اِشفِ صَدرِ الحُسَين بِظُهورِ الحُجَّة "اَللّهُمَّ الْعَنْ اَوَّلَ ظالِمٍ ظَلَمَ حَقَّ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ، وَآخِرَ تابِعٍ لَهُ عَلى ذلِكَ، اَللّهُمَّ الْعَنِ الْعِصابَةَ الَّتى جاهَدَتِ الْحُسَيْنَ، وَشٰايَعَتْ وَبٰايَعَتْ وَتٰابَعَتْ عَلىٰ قَتْلِهِ، اَللّٰهُمَّ الْعَنْهُمْ جَميعاً اَلسَّلٰامُ عَلَيْكَ يٰا اَبٰا عَبْدِ اللهِ، وَعَلَى الْاَرْوٰاحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِنٰائِكَ، عَلَيْكَ مِنّى سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقيتُ وَبَقِىَ اللَّيْلُ وَ النَّهٰارُ، وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِيٰارَتِكُمْ، اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ، وَعَلٰى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَيْنِ، وَعَلىٰ اَوْلادِ الْحُسَيْنِ، وَعَلىٰ اَصْحٰابِ الْحُسَيْن." «کربلا کربلا کربلا این دل تنگم عقده ها دارد گویا میل کربلا دارد یا حسین ما را کربلایی کن بعد از آن ما را نینوایی کن » "سَلامٌ عَلی قَلبِ زینبِ صَبور". فردا ناموس علی میرسه وسط بیابان..اینا بیابان نیشین نبودن اینا پرده نشین بودن..* با صد جلالت و شرف و عزت و وقار آمد به دشت ماریه(کربلا) ناموسِ کِردگار چه ناقه‌ ای، چه ناقه نشینی، چه مَحملی مریم رکاب گیر و خدیجه است پرده‌ دار حتی حسین تکیه به این شانه می‌ زند خِلقت زنی ندیده بدین گونه استوار کوهی اگر مقابل او قد عَلم کند مانند کاه می‌ شود و می‌ رود کنار *چرا کوه در مقابل زینب سلام الله کاهه؟چون خودش کوهه، السَّلام عَلیک یا جَبَلَ الصَّبر....* با چَشم خویش میمنه را می‌ زند، زمین با خَشم خویش مِیسره را می‌کند شکار آن گونه که علی به نجف اعتبار داد زینب به دشت کرب و بلا داد اعتبار *از اون روزی که باباش مادرش رو‌گذاشت زیر خاک‌ زینب شد یه فاطمه ی دیگه... خدا این قابلیت رو داد که نائبةُ الزهرا بشه..* پنجاه سال فاطمه ی اهل بیت بود زینب که هست فاطمه هم هست ماندگار حتی هزار بار بیاید به کربلا زینب پی حسین می‌‌ آید هزار بار «زینب یه لحظه حسینش رو رها نمیکنه.. حسین‌ِ من! بی همگان به سر شود بی تو به سر نمی شود داغِ تو‌ دارد این دلم جای دگر نمی رود» روزِ دهم قرار خدا با حسین بود امّا حسین زودتر آمد سر قرار مَحمل که ایستاد جوانان هاشمی زانو زدند یک به یک آن هم به افتخار افتاد سایه ی قد‌ و بالاش روی خاک رفتند از کنارِ همین سایه هم‌ کنار *گفتن‌حتی سایه اش رو‌هم‌ نامحرم نبینه، آخه این‌خانم‌ هر وقت میرفت سر قبر جدش کوچه رو براش تاریک‌ می کردن...* طفلان کاروان همه وَالشّمسِ وَالقَمر مردان کاروان همه وَاللَیلِ وَالنَّهار عبدند، عبد گوش به فرمان زینبند از پیرمردِ قافله تا طفلِ شیرخوار رفتند زیر سایه ی عباس یک به یک با آفتاب، غنچه ی گل نیست سازگار ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در و هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ روبیکا ↶ https://rubika.ir/www_babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net 🛒 فروشگاه فرهنگی↶ https://eitaa.com/babolharam_shop
|⇦•رفتند زیر سایه ی... وتوسل ویژهٔ ورود آل الله به سرزمین کربلا اجرا شده شبِ دوم محرم ۱۴۰۱ به نفس سیدمهدی میرداماد •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ *چهارتا ورود مهم‌ تو‌ تاریخ اسلام هست یکی از مهمترین ورودها، ورود پیغمبر به مدینه است یکی از نکات بارز و قشنگش اینه نوشتن پانزده روز رسول خدا پشت دروازه ی مدینه ایستاد و منتظر بود وارد مدینه نشد میگفتن‌ مردم منتظرن، می فرمود: باید برادرم علی بیاد تا علی نیاد من‌ وارد مدینه نمیشم. دومین ورود معروف، ورود پیغمبر سال هشتم هجری به‌ مکه و فتح‌ مکه است. امیرالمؤمنین‌فرمود: پیغمبر کنار کعبه زانو زد به‌ من دستور داد برو بالا کعبه رو از وجود بُتان پاک‌ کن. با دست پیغمبر بالا رفت و بت ها رو شکست. سومین ورود معروف، ورود امام رضا به ایران بود وقتی حضرت به مَرو‌ رسید چه استقبالی، چه عظمتی، چه شکوهی. وچهارمین ورود، ورود حضرت معصومه به شهر قم بود. وقتی حضرت معصومه میخواست وارد قم بشه مردم کیلومترها، فرسخ ها بیرون شهر رفتن، چه استقبالی، چه تکبیری، چه تجلیلی، اینقدر روی ناقه اش گل ریختن. نوشتن بی بی رو آوردن تو‌ بهترین جای شهر، وسط باغ زیر سایه ی درخت کنار جوی آب، گفتن این دختر موسی ابن جعفره حق داره.. تو‌ این‌ چهار تا ورود چند تا وجهه شِباهت هست. ورود پیغمبر به مکه و مدینه وامام‌ رضا به ایران و حضرت معصومه به قم. این سه تا وجه شباهت استقبال، فَرح، شادی بود. اما یه ورود هم سراغ دارم کسی اومد استقبال حسین. بچه ها نگاه کردن دیدن یه عده نیزه دار ایستادن، حُر با لشکرش اومده استقبال... دومین وجه شَباهت احترام بود. نوشتن وقتی حُر راه امام رو‌ بست دستور دادن حسین رو متوقف کن نه بذار برگرده نه بذار بره. نامه نوشت عُبیدالله ملعون یه‌ جایی متوقفش کن نه آب باشه، نه سایه باشه، نه درخت باشه، وسط بیابون زیرِ آفتاب نگهش دار.... سومین وجه شباهت شادی بود. وقتی خانم‌ حضرت معصومه اومد قم مردم‌ چقدر شاد بودند.وقتی امام رضا اومد ایران چه خبر بود. اما مثل فردا همه غمای عالم اومد رو دل بی بی زینب.. امان از دل زینب... از هشتم ذی حجه تا دوم محرم این زن و بچه تو راه بودن. یه وقتی آدم میره سفر میدونه آخر سفر زیارته، دیدن اقوامه، اربعین کربلا میریم‌ چقدر اذیت میشیم اما میدونیم تهش این که یه سلام بدی خستگیت بره برسی جلو‌ در بابُ القبله همه سختیات میره. میدونی تهش زیارته. اما من برا این زن و بچه بمیرم وقتی بین راه خبر شهادت مسلم رو‌ دادن، بچه ها دیدن باباشون هی میگه "أِنّا لِلّه وَ أِنّا أِلیهِ راجِعون "فهمیدن این سفر چه سفریه، لذا همه ی راه غم‌ و اندوه داشتن و غصه داشتن...* 《رفتند زیر سایه ی عباس یک به یک با آفتاب، غنچۀ گل نیست سازگار》 تو همه ی راه هر وقت نگاه به عمو‌ می کردن دلشون آروم میگرفت. میدونستن تا عمو‌ هست باباشون هم هست داغ بابا نمیبینن. میدونستن عمو باشه همه چی حلّه. الهی برات بمیرم .. وقتی عباس اومد بچه ها رو‌ پیاده کرد خواهرش رو‌ پیاده کرد، نگاهش می کردن. یه عبارتی هست "یا کاشِفَ الکَرب" فقط "عَن‌ وَجهِ الحُسین" نبوده، فقط حسین نگاه میکرد غمش نمی رفت بلکه بچه ها هم نگاهِ عباس می کردن آروم‌ میشدن... تا عباس بود این بچه ها غم‌ و غصه ای نداشتن. ناراحتی نداشتن اما ... آه از آن ساعتی که دیدند بابا، با کمر خم داره برمی گرده محاسنش غرق خاک دیدند رفت سراغ خیمه ی عمو ..عمود خیمه رو‌کشید. شیخ مفید میگه تا عمود خیمه رو کشید زینب دو دستی زد تو صورتش... نشست رو‌خاک.. نوشتن ابی عبدالله اومد جلو دستِ خواهرش رو‌ گرفت گفت: الان سیلی نزن گریه هات مونده سیلی زدنا مونده، سیلی نزن .کجا توصورتت بزن؟ اون ساعتی که میای بالای تل زینبیه میبینی یه نفر با چکمه رو سینه ی برادره... لذا عصر روز یازدهم همه رو که سوار کرد نذاشت نامحرما جلو‌ بیان رو‌کرد به طرف علقمه صدا زد: یا غیرت الله پاشو‌ داداش، پاشو یادته من رو‌ چه جوری پیاده کردی؟ پاشو‌کسی نیست زینب رو سوار ناقه کنه، پاشو ببین شمر یه طرف، حرمله یه طرف، حسین....... هرکسی را بَهر کاری ساختن کار ما گریه برای زینب است ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در و هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ روبیکا ↶ https://rubika.ir/www_babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net 🛒 فروشگاه فرهنگی↶ https://eitaa.com/babolharam_shop
|⇦•شکر خدا دیدم دوباره ... / و توسل ویژۀ ورود خاندان آل الله به سرزمین کربلا اجرا شده شبِ دوم محرم۱۴۰۱به نفس کربلایی سید رضا نریمانی•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یَابْنَ رَسُولِ اللَّهِ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یَابْنَ اَمیرِالْمُؤْمِنینَ و َابْنَ سَیِّدِ الْوَصِیّینَاَلسَّلامُ عَلَیْکَ یَابْنَ فاطِمَةَ..‌‌ شکرِ خدا دیدم دوباره پرچمت را شکرِ خدا دیدم سیاهیِ غمت را دیدم دوباره روضه‌های ماتَمَت را دیدم دوباره نوحه و شور و دَمَت ‌را باور نمی‌کردم مُحرم را ببینم بر سَر دَرِ این خانه پرچم را ببینم ما را همین شورِ عزایت زنده کرده ما را نوای نینوایت زنده کرده ما را هوای روضه‌هایت زنده کرده ما را نسیمِ کربلایت زنده کرده ما در میان روضه‌ی تو قد کشیدیم از لطف تو امروز ما اینجا رسیدیم امسال اگرکه باز هم این روضه برپاست ما که یقین داریم از الطاف زهراست بی بی دعایش تا اَبد پشتِ سر ماست زهرا نِگهدارِ تمام سینه زن‌هاست دستِ شکسته، اسم ما را هم نوشته خوب و بدِ ما را همه با هم نوشته یادم نخواهد رفت لطفِ مادرت را او لطف کرده راه داده نوکرت را او جمع کرده خادمانِ محضرت را پس گرم کرده او تنور منبرت را از سوزِ آهش قلب این عالم گرفته ذکرِ بُنَیَ یا بُنَیَ دم گرفته هم ماهیِ دریا برایت گریه کرده هم مادرت زهرا برایت گریه کرده هم زینبِ کبری برایت گریه کرده دنیا و مافیها برایت گریه کرده جان عزیزت اشک را ازما نگیری این اشک را از چشم نوکرها نگیری من آمدم امشب بسوزم پا به پایت تا چند خطی روضه بنویسم برایت روضه بخوانم از تنِ در خون رهایت یادی کنم از ماجرای بوریایت خورشید بودی بر نوکِ نِی‌ها نشستی ای جان زینب، پشت زینب را شکستی ای حضرت غریبِ من ای آشنای من ای کعبه‌ی معظمه‌ی کربلای من زانو بگیر تا به زمین نازِلم کنی رَحلی گذار تا برسد آیه‌های من هرجا تویی بهشتِ مُعَلّای زینب است صحرا و خانه فرق ندارد برای من خونِ تو با اسارت من جلوه می‌کند پس انتهای توست همان ابتدای من تا شیرهای آلِ علی دورِ زینب‌اند کرب و بلاست مرکزِ دولت‌ سرای من *کاروان‌ که به سرزمین کربلا رسید. ابی عبدالله سؤال کرد اینجا کجاست؟هرچی نهیب به اسب میزنم حرکت نمیکنه.صدازد: غاضریه، نینوا، و...حضرت فرمود: غیر اینایی که گفتی این سرزمین اسم دیگه ای هم داره؟ گفت: بله آقا! قدیمی ها بهش میگن کربلا ...بی بی زینب سر رو از محمل بیرون کرد فرمود: داداش! درست شنیدم، اینجا کربلاست؟ ابی عبدالله یه نگاهی به خواهرش کرد. فرمود:آره، اینجا همون جاییه که بابام‌ میگفت، مادرم‌میگفت، زینب جان!خوش اومدی. جوانان بنی هاشم بدوید زینب میخواد پیاده بشه.. علی اکبر! جونم بابا، برو رکاب بگیر. کوچه باز کنید بی بی میخواد پیاده بشه. کسی قد و بالای زینب رو‌ نبینه.....* حالا نبین برای تو فریاد می‌کنم همسایه لحظه‌ای نَشِنیده صدای من گفتی قرارِ گریه کنان است این زمین خرج تمام گریه کنانت به پای من عباس!خیمه را بغلِ خیمه‌ام بزن هرجا که می‌روم تو بیا از قفای من زینب، علی‌ست هیچ نمی‌ترسد از بلا گیرم به کوچه‌ها برسد ماجرای من امروز که به شانه‌ی تو تکیه می‌کنم روز دهم چه می‌شود اینجا خدای من؟! وقتی که نیزه‌ها به تنت سجده می‌کنند تا عرش می‌رود شَررِ وای وایِ من بگذار تا که ذبح شوم من به جای تو با بچه‌ها برو به مدینه به جای من عالَم اسیرِ سفره‌ی خیرات زینب است نانِ بیات کوفه نباشد غذای من لعنت به نیزه‌های میان گلوی تو لعنت به خنده‌ها وسط گریه‌های من ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در و هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ روبیکا ↶ https://rubika.ir/www_babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net 🛒 فروشگاه فرهنگی↶ https://eitaa.com/babolharam_shop
|⇦•تشنه بود و خاک‌ها ..... مناجات و توسل ویژۀ ورود خاندان آل الله به سرزمین کربلا اجرا شده شبِ دوم محرم ۱۴۰۱به نفس کربلایی سید رضا نریمانی •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ تشنه بود و خاک‌ها خونَش از رخ و گونه و جبین می‌ریخت یک نفر خنده کرد به تشنگی‌اش پیش او آب بر زمین می‌ریخت نیمه جان بود و پشت مرکب خود بوسه‌ای سنگ بر جبینش زد نوبتِ تیر حرمله شد آه، از پُشت زین زمینش زد فاصله کم شده کمانداری تیرها را دقیق‌تر می‌زد یک نفر برآن تنِ زخمی نیزه‌اش را عمیق‌تر می‌زد آن وسط چندتا حرام‌زاده بدنی ریز ریز می‌کردند با لباسی که از تنش کندند تیغشان را تمیز می‌کردند صَلَّ اللهُ عَلَیکَ یا عطشان مَقتل میگه افتادی آقاجان مَقتل میگه، از مادر آب خواستی آب آوردن، پیرهنت رو راستی تنها نگذار، اُمُ المصائب رو خیمه نفرست، اسبِ بی صاحب رو خواهرت به، نفس نفس افتاد خیمه دستِ، شِمر و شَبَعث افتاد رباب آمده با اصغرش، خوش آمده است رقیه آمده با اکبرش، خوش آمده است چقدر خوب که جمع بزرگ‌ها جمع است تمام قافله پروانه، عمه هم شمع است چه با شکوه می‌آید ز محملش پایین سرِ تمامیِ مردان مقابلش پایین «چرا کسی نمی‌آید سلامشان بُکند» *دختر ابی عبدالله اومد جلو‌ گفت‌:بابا!مگه مارو مهمونی دعوت نکردن؟ مدینه گفتی میخوایم بریم سفر، میخوایم بریم‌ مهمونی، این‌ چه مهمونیه؟!....* سفارش‌ها مادر کرده به من بهم داده یه کهنه پیرُهن شنیدم اینجا میشی بی کفن بمیرم من آه ای جانم! وای از اون لحظه که دورت حلقه‌ی دشمن باشه زینبت جون میده وقتی که سرِ تو دعوا باشه وای اگر به خیمه‌ی ما پای دشمن‌ها واشه نباشی خیمه، میره به غارت نباشی زینب، میره اسارت دور از چای، تو و اباالفضل به دخترات هم، میشه جسارت منم زینب ناموسِ مرتضی ندیدن سایه‌م رو هیچ کجا الهی اینجا بین دشمنا نمونم من آه ای جونم، آه و حسرت داغِ غربت، میشینه روی قلبم تو بگو که، من چه جوری سر کنم با این ماتم میشه ناموسِ تو داداش همسفر با نامحرم از کوفه تا شام، نگاه اغیار سیلی و دشنام، کوچه و بازار سه ساله داره، قافله‌ی ما نداره انقدر، طاقت آزار ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در و هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ روبیکا ↶ https://rubika.ir/www_babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net 🛒 فروشگاه فرهنگی↶ https://eitaa.com/babolharam_shop
|⇦•شاید امسال به این بادیه... و توسل ویژهٔ ورود خاندان آل الله به سرزمین کربلا اجرا شده شبِ دوم محرم ۱۴۰۱به نفس حاج میثم مطیعی •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ شاید امسال به این بادیه باران برود شاید امسال به این دشت، بهاران برود شاید امسال خدا را تو چه دیدی، شاید یوسف گمشده ای نبار به کنعان برود مسلم ای کاش قیامش به ثمر بنشیند کوفه ای کاش دلش بر سر پیمان برود شاید امسال حسین از سفر کرب‌وبلا منصرف گردد و شاید به خراسان برود *ابی عبدالله گفت:شما نامه نوشتید!سردار توبه کار گفت:من نامه ای ننوشتم. گفت اگر من رو خوش ندارید من بر می گردم گفت:اجازه نمیدم.ابی عبدالله فرمود:میرم جاهای دیگه...حر گفت اجازه نمیدم..یه وقت نگاه کرد فرمود:"ثَکَلَتکَ اُمُّک؛ما تُرید مِنّی..."مادرت به عزات بنشینه.از من چی میخوای؟! یه لحظه صبر کرد گفت یا ابا عبدالله اگه از عرب کسی اسم مادر من رو می برد همون جور جوابش رو میدادم...چه کنم مادرت،زهراست...یعنی من هنوز اینقدر بی ادب نشدم... حر جنگ نمایانی کردبه زمین افتادروش نشد آقا رو صدا بزنه...من کجا پسر فاطمه کجا؟ابی عبدالله سر رو بلند کرد روی دامن گذاشت."فَجَعَلَ یَمْسَحُ التُّرَابَ عَنْ وَجْهِهِ"خاکا رو کنار زد...صدا زد :"أَنْتَ الْحُرُّ کَمَا سَمَّتْکَ أُمُّکَ.."عجب مادر خوبی داشتی... عجب اسم قشنگی برات انتخاب کرد... امام زمان (عج) تو‌ زیارت ناحیه فرمود :اگه اشک چشمم خشک بشه،من برات "بَدَلَ الدُّموعِ دَما..."خون گریه می کنم.همه ش صدا می زنم:حسین....* شاید امسال کسی آب نبندد به کسی یا اگر بست، از این کرده پشیمان برود *آخه اینا پشیمون نبودند...هلهله می کردند شاید امسال علی‌ اصغرِ آغوشِ حسین سوی گهواره‌ی خود با لبِ خندان برود *علی لای لای آب آزاد شده..مادرت شیر داره بچه نداره...* شاید امسال حبیب و وَهب و جُون و زُهیر نگُذارند که آتش سوی طفلان برود *عمه! دامنم آتش گرفته بگو‌ چه کنم؟من فقط به ذهنم رسیده بدوم اما آتش شعله می کشید...مثل مادرت زهرا که فرمود:"والنّارُ تَسعُر وَ تَسفَعُ وجهی..."آتش زبانه می کشید صورتم می سوخت...* شاید امسال نه از گوش کسی خون آید و نه در پایِ کسی خارِ مغیلان برود خیزران شرم کند از همه شاید امسال چه رسد اینکه به سوی لب و دندان برود باید امسال به خون خواهی او برخیزم چون بنا نیست که این قصّه به پایان برود : مهدی جهاندار *یه وقت زینب صدا زد:دست نگه دار! "مهلاً یا یزیدمُنتَحیاََ عَن ثَنایا ابی عبدالله" دختراش دارند نگاه می کننداینقدر به این سر و دهان نزن... رسید کربلا"مَااسْمُ هذِه الاَرض ؟"اسم این سرزمین چیه؟آقا اینجا غاضریه است اسم دیگه رو بگید...اینجا نینواست...اسم دیگه چیه؟به اینجا کربلا میگن..."فَبَکَت حسین"شروع کرد گریه کردن"اللّهُمَّ إنِّی اأَعوذُ بِک مِنَ الْکَربِ وَ البَلاء"پیاده بشید...هَاهُنَا مَحَطُّ رِحَالِنَا وَ مَسْفَكُ دِمَائِنَا وَ مُذْبَحُ أَطْفالِنا" اینجا بچه هامو سر می برند... ابی عبدالله گریه کردیه جای دیگه هم تو این سرزمین آقای ما گریه کرد.از کنار خیمه ها آرام آرام بیرون اومد دختراش نبیننش رفت سمت علقمه "فَلَمُا رَآهُ الحُسين علیه‌السلام مَصْروعا عَلى شَطِّ الفُرات، فَبَکی"دید برادر افتاده بلند بلند گریه می کرد...چهارهزار نفر"کانوا مُوَکَّلینَ بِالفُرات " چهارهزار نفر موکل فرات ایستادند،به اشکش خندیدند...* ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در و هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ روبیکا ↶ https://rubika.ir/www_babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net 🛒 فروشگاه فرهنگی↶ https://eitaa.com/babolharam_shop
|⇦•کم کم صدای.... و توسل ویژهٔ ورود خاندان آل الله به سرزمین کربلا اجرا شده به نفس سید رضا نریمانی •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ کم‌کم صدای قافله دارد میاید از این طرف هم هلهله دارد میاید آقا سنان بهر صله دارد میاید آه ای ربابه حرمله دارد میاید خیری ندیدی ای رباب از زندگانی شیرش بده این بچه را تا میتوانی اینجا جوانان پاسبان زینب هستند خیلی بنی هاشم میان زینب هستند این‌ها مراقب‌های جان زینب هستند عباس و اکبر محرمان زینب هستند وای از غروب کربلا و عمه زینب شلاق شمر بی‌حیا و عمه زینب من را برم گردان عزیزم جان مادر بوی جدایی میدهد اینجا برادر ای زینت دوش نبی جان پیمبر پس لااقل انگشترت را در بیاور چشمش گرفته ساربان انگشترت را حتی النگو و طلای دخترت را میترسم اینکه پیش من از پا بیوفتی با زور تیغ و سنگ و نیزه‌ها بیوفتی تشنه کنار موج این دریا بیوفتی یا گوشه‌ی گودال این صحرا بیوفتی دیدم خودم که کربلا گودال دارد اینجا که آوردی مرا گودال دارد طفل سه ساله جا در این صحرا ندارد باور بکن که طاقت گرما ندارد یا طاقت آزار این‌ها را ندارد طفل یتیمی که اگر بابا ندارد باشد اگر آن دخترک یک نازدانه اصلا نباید زد به رویش تازیانه : حامد جولازاده ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست... به ساحت مقدس روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://splus.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ روبیکا ↶ https://rubika.ir/www_babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net 🛒 فروشگاه فرهنگی↶ https://eitaa.com/babolharam_shop
وتوسل ویژهٔ ورود خاندان آل الله به سرزمین کربلا اجرا شده به نفس سید رضا نریمانی •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ روایت میگه ابی عبدالله همچین که رسید کربلا، اول خودش روضه خوند."فَجَمَعَ الْحُسَيْنُ عليه السّلام وُلْدَهُ وَ إِخْوَتَهُ‏ وَ أَهْلَ‏ بَيْتِهِ‏"، همه رو جمع کرد دور خودش؛ بچه‌هاش، اهل بیتش، برادراش "ثُمَّ نَظَرَ إِلَيْهِمْ" یه نگاهی بهشون کرد، یکی یکی قد و بالای همشون و نگاه کرد، آخ بابا دورت بگرده علی‌اصغر، بابا فدات شه رقیه جونم، عمو دورت بگرده قاسمم، عبداللهم، آی قربونش قد و بالات برم علی‌اکبرم "فَبَكَى سَاعَةً" فقط با همین نگاه ساعتها گریه کرد. "ثُمَّ قَالَ اللَّهُمَّ إِنَّا عِتْرَةُ نَبِيِّكَ مُحَمَّدٍ" خدایا ما عترت نبی تو هستیم، "وَ قَدْ أُخْرِجْنَا وَ طُرِدْنَا وَ أُزْعِجْنَا عَنْ حَرَمِ جَدِّنَا" می‌بینی ما رو از حرم جدمون طردمون کردند، بیرونمون کردند. بعد شروع کرد روضه بخونه. صدا زد:" أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الْكَرْبِ وَ الْبَلَاءِ" بار بگشای اینجا کرب و بلاست."وَ هَاهُنَا وَ اللَّهِ مَسْفَكُ دِمَائِنَا" اینجا جایی که خون ما ریخته میشه،"وَ هَاهُنَا وَ اللَّه قُتِلَ رِجَالِنَا" اینجا جایی که مردای ما رو همشون و می‌کُشند."وَ هَاهُنَا وَ اللَّه ذُبِحَت اَطْفالِنا" یهو رباب بچه رو توو بغلش محکم‌تر گرفت. "وَ هَاهُنَا وَ اللَّه سَبیِ نسائنا" اینجا جایی که همه‌ی زنای ما روبه اسارت می‌برند...* آشوبی توو دلم به پاست گفتم که این زمین کجاست تا گفتی اینجا کربلاست دلتنگه مادر شدم برادر کاش بود کنارمون و، آروم میشد دلِ من توو این غریبی دیگه، تو هم نگو از رفتن تو هم که بری چی واسه‌م میمونه غیر از غم زمونه، غیر از دلی که خونه می‌دونم بی‌تو میمیره دخترِ تو از غصه‌ی سرِ تو، از داغِ حنجر تو غم داره اینجا بی‌امون دور و بر زینب بمون چرا شدی به سمت اون گودال خیره، دلم میگیره نگو که قتلگاهه، دق میکنم از این غم آخه چه جور سرت رو توو دست شمر ببینم بین خاک و خون افتاده پیکرِ تو میبینه دختر تو، رو نی می‌ره سر تو زیر دست و پا تن برادرِ من قرآن مادرِ من، پناه آخرِ من ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست... به ساحت مقدس روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://splus.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ روبیکا ↶ https://rubika.ir/www_babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net 🛒 فروشگاه فرهنگی↶ https://eitaa.com/babolharam_shop
|⇦•پرده ی خیمه را ..... و توسل ویژهٔ ورود خاندان آل الله به سرزمین کربلا اجرا شده به نفسِ حاج‌ محمود کریمی•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ پرده ی خیمه را کنار زد و قحطیِ آب را تماشا کرد چشم تا کار می‌کند صحراست عزم رفتن به سوی دریا کرد رفت تا مَشک را کند پر آب ماند در خیمه مادرش تنها بین دستان مادرش انجیل داشت بر لب دعای استسقا در میان توسلش به مسیح زنگ یک قافله به گوشش خورد با خودش گفت کیست این موقع پسرم زود آمده لابد پرده ی خیمه را کنار زد و پیرزن دید کاروانی را کاروانی پر از گلِ لاله هم قطاران آسمانی را سیّد قافله جلو آمد گفت مادر چه میکنی اینجا گفت زن، با عروس و با پسرم گذر عمر میکنیم آقا پیرزن گفت قحطیِ آب است مَرد، تنها عصا زمین کوبید برکت ضربه ی عصای مَرد چشمه ی آب از زمین جوشید قبل رفتن به سمت قافله اش قبل اینکه به اسب هی بزند گفت آقا بگو به فرزندت من حسینم به من بپیوندد کاروان رفت و آن پسر برگشت چشمه ای دید غرق آب زلال با خودش گفت هست کار مسیح کار عیساست کارهای محال ماجرا را شنید از مادر گفت باید رَوَم به قربانش اسم ارباب تا به گوشش خورد غمِ عالم نشست در جانش جمع کردند خیمه ی خود را عزم رفتن نمود سوی حسین هر چه نزدیکتر به او میشد مست میشد وهب ز بوی حسین نزد ارباب تا رسید وهب خم شد و دست شاه را بوسید گفت کیستی که با اشاره ی تو از دل سنگ آب میجوشید نوه ی ختم الانبیا هستم پسر مرتضی و زهرایم من حسینم، حسینِ فاطمه ام شافع خلق در دو دنیایم با نگاهی وهب مسلمان شد عشق ارباب کرد مجنونش گفت سر میدهم به پای شما با حسین عهد بست با خونش با زن و مادرش به قافله ی نور و شور و امید پیوستند دلشان گرمِ بودنِ ارباب چشم بر اهل کاروان بستند دختری روی شانه های عمو عشق و شیرین زبان قافله است گرم بازی که می‌شود دختر همه هستی و جان قافله است شیرخواری درون گهواره گرمیِ زندگی ارباب است تا که لبخند می‌زند به پدر شور و سرزندگیِ ارباب است تحت امرِ حسین، علی اکبر پاسدار و مراقب همه است ماه، مشغول پاسداری از محمل دختران فاطمه است دلِ ارباب گرم عباس و بازویش تکیه گاه زینب بود پسر مرتضی و ام بنین سایه اش سرپناه زینب بود دخت حیدر امانت زهراست غم نباید رَوَد سوی زینب همگی فکر عصمت الله اند خم نیاید به ابروی زینب عصر ده روز بعد اما آه آتشی می‌دمد درون خیام بی حیاها رَوَند سوی حرم بی پناهند اهل بیت امام عصر ده روز بعد پیکر شاه می‌شود پای مال و صدپاره دختر مرتضی و فاطمه هم می‌شود بی پناه و آواره چادر دختر سه ساله اش از آتش اهل شام می‌سوزد سر ارباب می‌رود بر نِی خواهرش در خیام می‌سوزد پیکر قد کشیده ی قاسم تکه های تن گل لیلا بین گودال دست عبدالله دست های بریده ی سقا *همه خیمه ها عَلم شد، دست زینبشو گرفت، فرمود: همونجاست، این همه ازش گفتیم و شنیدیم با بابام مادرم داداشم خودت جدّمون، رفتند یه گشتی توی این دشت زدن هی موقف به موقف حسین می ایستاد با خواهر، یه جمله ای می‌گفت: زینب دست رو سر میذاشت، می‌فرمود: اینجا علی اکبرمو پاره پاره میکنن، از دور نگاه میکرد به علی اکبر، از دور نگاه میکرد به قاسم، شاید یه جایی رو اشاره کرد دیدن داره از دور نگاه میکنه به رباب..* عصر ده روز بعد پشت خیام سر سرنيزه هاست رو به زمین در پی جستجوی شش ماهه می‌رود نیزه ها فرو به زمین *یه مرتبه مادر دید یه بدن به پنج تا نیزه چسبیده با هم بالا اومدن، شش ماهه رو ارباً اربا کردن، حسین..* ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست... به ساحت مقدس روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://splus.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ روبیکا ↶ https://rubika.ir/www_babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net 🛒 فروشگاه فرهنگی↶ https://eitaa.com/babolharam_shop
|⇦•بیابان با وجود تو.‌.. و توسل ویژهٔ ورود خاندان آل الله به سرزمین کربلا اجرا شده به نفسِ کربلایی سید امیر حسینی•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ بیابان با وجود تو برای ما بیابان نیست کسی که با تو می آید سفر دیگر پریشان نیست کنار تو کسی دلواپس خار مغیلان نیست بیابان گردمان کردی ولی زینب پشیمان نیست اگر دربدر کوه و بیابانم کنی عشق است اگر زخمی صد خار مغیلانم کنی عشق است پریشانم کنی عشق است،حیرانم کنی عشق است اگر دنبال معشوق است دل،دنبال سامان نیست بپرسی جای جای کربلا را شرح خواهم داد بپرسی مو به موی ماجرا را شرح خواهم داد مسیر کوفه تا شام بلا را شرح خواهم داد هر آنچه از تو پنهان نیست از من نیز پنهان نیست برادر جان تو ثارالله و ثارالله دیگر من حسینِ قبل خنجر تو،حسینِ بعد خنجر من تجلی میکنم در تو تجلی میکنی در من شهادت یا اسارت هر دو آغاز است پایان نیست بِنه پا بر زمین این خاکها مشتاق و لبریز تمام دختران یک یک مژه بر پات میریزند نباید هم به مهمان داریت این قوم برخیزند چرا که خلق می دانند صاحبخانه مهمان نیست میان کاروان تو ندیدم غیر زیبایی جوانان رشید و نونهالان تماشایی به همره بار گل آوردند آن هم چه گلهایی غلط گفته هر آنکس که گفته این صحرا گلستان نیست نقاب افکن مرا با مظهر حق روبرو گردان طنابی گردن زینب ببند و کوه به کوه گردان همان گونه که مردی از شهادت نیست رو گردان به پای تو زنی هم از اسارت رو گردان نیست محال است از میان خیمه آه سرد برخیزد ز کوه صبر من حتی نشان درد برخیزد اگر زن، شیر زن باشد به جنگ مرد برخیزد بجنگم با سنان، هرگز ،سنان که جزو مردان نیست تا خود حشر بر سنان لعنت که فرو کرده است نیزه در دهنت چه خوش بخت است طفلی که به حلقومش نگات افتد چه خوش بخت است آن کس که روی نعشش عبات افتد یکی با لب یکی با دل یکی با سر به پات افتد دلِ سلطان عالم را به دست آوردن آسان نیست به طفلان تو گریه بر پدر کردن نمی آید به زینب معجر پاره به سر کردن نمی آید برادر جان به ما اصلاّ سفر کردن نمی آید کسی در خیمه های ما به جز شش ماهه خندان نیست صدا زد آی مردم این شهید ما مسلمان است بزرگ خاندانم را نمی بینید عریان است لبان قاری قرآن‌ زینب بوسه باران است جواب قاری قرآن ِزینب سنگ باران است ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست... به ساحت مقدس روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://splus.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ روبیکا ↶ https://rubika.ir/www_babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net 🛒 فروشگاه فرهنگی↶ https://eitaa.com/babolharam_shop
|⇦•از وقتی اومدیم... و توسل ویژهٔ ورود خاندان آل الله به سرزمین کربلا اجرا شده به نفسِ کربلایی سید امیر حسینی•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ از وقتی اومدیم ،شدم کلافه تر کاش ور میداشتی تو اشک اضافه تر انشاءالله که کسی، سمت حرم نیاد انشاءالله هیچ موقع، روسری کم نیاد بیا بریم داداش، دیگه یواش يواش داره غروب میشه،نمیدونم چرا این خاک رو میبینم،دلم آشوب میشه ببین چه جوری بدنم می لرزه، ببین که از غصه دلم کبابه پاشو بریم تا، آب تو خیمه داریم بریم تا بچهٔ ربابه خوابه *تا اومدن پیاده شدن نگاه خانم به یک جایی افتاد تا اونجا رو دید خوابی که تو بچگی دید..یادش افتاد، میگن از خواب پرید صورت خانم زینب تبخال زد.اینجا همونجاست من یادمه..* یکم برام بگو از حالِ کربلا ریخته به هم منو گودال کربلا تو این سرازیری نرو که پیر میشم نگو شهید میشی، نگو اسیر میشم دوری ازم نکن، به دوری تو من،عادت نمیکنم حتی میون تشت، حتی رو نیزه هم ،ولت نمیکنم بهم بگو که دور نمیشی از من یه نیزه هم بین من و تو دوره نگو شبی که معجرم میسوزه سرت میون آتیشِ تنوره *با احترام پیاده شد همه بنی هاشمی ها حلقه زدن سایه ی عمه ما رو نباید کسی ببینه ..آره روز یازدهم شد! شد غروب روز یازدهم همه رو دونه دونه سوار کرد..موقع سوار کردن زین العابدین عمه ما بیچاره شد...هی سوار می کرد آقا از بالا میوفتاد مریض بود تب داشت...پاهای زین العابدین رو از زیر شتر بستن که دیگه از بالا نیفته.. دونه دونه رو سوار کرد موندن خودش و رباب ،رباب عروس مادرم سوار شو..نه عزیزم!من به حسینم قول دادم هوای همه رو زینبت داره ..رباب هم سوار کرد.. عمه ی سادات، عصمت الله یه نگاه کرد دید دورش نامحرمان منتظرند ببینن زینب چکار میکنه..رو کرد سمت علقمه چشت روشن اباالفضل.. مگه تو من و پیاده نکردی اینجا.. نگاه کن دوره ام کردن کجایی علمدارم؟ کجایی ابالفضلم؟ *راوی قسم میخوره میگه دیدم شتر زانو زد گردنش رو کج کرد عمه ما سوار شه..* حسم اینه کربلا میخواد ازم این جلال و جبروت رو بگیره من چه خاکی به سرم کنم اگه نیزه گودی گلوت رو بگیره چشمهای خونَم و دیگه زار نکن بسه اینقدر من و بی قرار نکن سخته شش تا برادر داشته باشی شمر بگه چیکار بکن چیکار نکن تو کس و کار منی شمر جلو دار شده «حسین ،حسین ...» تا حالا از این خونواده زنی را نبردن اسارت الهی میمردم نمیدیدم اینقدر جسارت،واویلا به آتیش کشیدن حرم رو یا مظلوم نبودی شکستن سرم رو یا مظلوم ندیدی چشای ترم رو با غیرت شلوغی دور و برم رو یا مظلوم «حسین ،حسین،...» ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست... به ساحت مقدس روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://splus.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ روبیکا ↶ https://rubika.ir/www_babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net 🛒 فروشگاه فرهنگی↶ https://eitaa.com/babolharam_shop
|⇦•تا که فرمود رسیدیم... و توسل ویژهٔ ورود خاندان آل الله به سرزمین کربلا اجرا شده به نفسِ کربلایی سید امیر حسینی•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ تا که فرمود رسیدیم علم را کوبید یک علمدار بر این خاک قدم را کوبید بر روی سینه ی خود تیغ دودم راکوبید بین این دشت ستونهای حرم را کوبید بیرق افراشته شد باد تکانش میداد کیست این مرد که یک دشت نشانش میداد زانویش خم شده و هست مهیا خانم با ادب گفت علمدار بفرما خانم آمد از محمل خود حضرت زهرا خانم دست بگذاشت روی شانه ی سقا خانم گرد او پنج برادر همه میچرخیدن پنج تن دور سر فاطمه میچرخیدن *این خانم رو کسی ندیده بیاد از خونه بیرون. شبها که میخواست بره سر قبر پیغمبر مولا جلو جلو امام حسن دست راست ،امام حسین دست چپ، قمر بنی هاشم از پشت سر می آمد.حتی جای پای زینب رو پاک میکرد. کسی حتی نباید نگاش به جای پای قدمهای زینب بیوفته.همچین که اومد از محمل پیاده بشه دست انداخت گردن علمدار رشیدش پا رو زانوی علمدار،صورت به صورت فرمود:خدا تو را برا من نگه داره عزیز دلم.. همیشه سایه ات بالا سرم باشه اباالفضلم...* ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست... به ساحت مقدس روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://splus.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ روبیکا ↶ https://rubika.ir/www_babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net 🛒 فروشگاه فرهنگی↶ https://eitaa.com/babolharam_shop
|⇦•برخیز مرکبت را.. و توسل ویژهٔ ورود خاندان آل الله به سرزمین کربلا اجرا شده به نفسِ سید مهدی حسینی •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ انگار سرنوشت ما را جدا نوشته اند یا آرزوی من را بر بادها نوشته اند امروز بین این دشت مرگ مرا نوشته اند آنان‌ که مقتلت را در کربلا نوشته اند ای هستی ام! بگو که هستی بخواب زینب برخیز مرکبت را از کربلا بگردان بگذار یا بمیرم یا راه را بگردان هجران بلای ما شد، یا رب بلا بگردان حسین جانم خیمه مزن به صحرا حکم قضا بگردان، تا جان نداده پیشت از اضطراب زینب فهمیده ام کجایی،از ناله های زهرا من های های گریم،با وای وای زهرا فهمیده ام کجایی، از جای پای زهرا آنجاست جای گودال، آنجاست جای زهرا نگذار تا گذارد پا بر تراب زینب! از حال برده ما را، هول سپاه دشمن ترسیده اند طفلان ،پیش نگاه دشمن جمع حرامزاده ،حجم صلاح دشمن پیداست خیمه ی ما، از خیمه گاه دشمن میخواهد از لبانت تنها جواب، زینب ! میترسم ای برادر، از چشم آن کمانگیر از شومی حرامی،از شعبه های آن تیر از خنجران عریان،از تشنگی شمشیر بی اختیار خوردم،بر خاک دست من گیر عباس جان نخواهد اینجا رکاب،زینب! حسین جانم ...! ای کاش مینوشتی ما شیر خواره داریم یا دختران کوچک در این اماره داریم در محملی عروسی با گاهواره داریم نه پای راهِ رفتن نه راه چاره داریم اینجا نمان، نگردد رویش خضاب، زینب! لبهای ما از امروز از آفتاب‌ خشکید هر قدر آب آمد مثل سراب خشکید تا دید حجم لشگر،از اضطراب خشکید برگرد ای برادر شیر رباب خشکید دل شوره دارد از او از قحط آب زینب! این سو دهان تشنه آن سو فرات جاری این سو گلوی خشک و آن سو سه تیر کاری یک مرد باشد ای کاش در قحط یار و یاری از حرمله بپرسد، نامرد بچه داری؟ میترسد از شکار طفل رباب، زینب! من که نرفته بودم جز مجلس زنانه برگرد تا نبینم دشنام و تازیانه بگذار تا گلویت بوسم به این بهانه سر ميبرند اینجا از پشت ناشیانه خانه خراب زینب!خانه خراب زینب! برگرد ور نه دیدم اینجا غبار گردد کوچه به کوچه این سر با نیزه دار صندوقچهٔ سر تو میز قمار گردد جای شرابخوار و بی بند و بار گردد تو گیرِ نیزه دار و گیر طناب زینب! ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست... به ساحت مقدس روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://splus.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ روبیکا ↶ https://rubika.ir/www_babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net 🛒 فروشگاه فرهنگی↶ https://eitaa.com/babolharam_shop
|⇦•إِذا وَصَل الحُسین... و توسل ویژهٔ ورود خاندان آل الله به سرزمین کربلا اجرا شده به نفسِ سید مهدی حسینی •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ "إِذا وَصَل الحُسین، بِکربلا فَرِحَ بِلِقاءالله" وقتی رسید به کربلا میگن از شدت اینکه به لقاء خدا میخواد برسه خوشحال شد.. "وَ خافَ لِاهله وَ عَیاله" اما خیلی برا زن و بچه اش میترسید.. کاروان که رسید کربلا، زیر چشمی محمل رباب رو نگاه میکرد.عباس و علی اکبر حواستون باشه..این بیابان خیلی آب و هوای گرمی داره...یه عده میخوان بیان بغض علی رو تو این صحرا پیاده کنن.. فرمود:"اللهمّ انّی اعوذ بِک مِنَ الکربِ و البَلا.."تا رسیدن گفتن مخدره زینب کبری سلام الله علیها میخوان نزول اجلال کنن.. سیدالشهدا وقمر بنی هاشم دویدند سمت محمل زینب کبری سلام الله ابی عبدالله امر کرد خیمه خواهر رو کنار خیمه خودش بزنن.. مقتل نوشته: اباالفضل چنان با غیرت وتعصب اومد کنار خیمه وایستاد تا این خیمه رو بر پا کنن..یه جوری ایستاد هیشکی نگاهش به سمت خیمه ی زینب نیوفته. حتی یه نگاهه از دور به سمت خیمه زینب نیفته ..خیمه ی خانم رو با احترام زدن.. بنی هاشم همه مراقب بودن، خانم دلش گرم بود.. بنی هاشم حواسشون جمع بود به خیمه ..گذشت و گذشت.. شب یازدهم رسید. زمین داشت می لرزید، آسمان سرخ شده بود.حوالی مغرب شده بود. اومدن اسرا رو از کنار این بدنها رد کنن.. سر امام جدا شده بود اما شمر اینقدر کینه داشت هنوز از قتلگاه بیرون نیومده بود... خانم همه رو با احترام سوار محمل کرد یک نفر جانمونه..همه سوار شدن فقط دختر علی موند... بی بی بین یه مشت حرامی تنها موند دید این مردها دارن نزدیک میشن به دختر علی... بی بی زینب دستاشو‌ گذاشت روی سرش دیدن دختر علی دستهاش داره میلرزه.. یه نگاه به فرات کرد یا عباس یه نگاه کرد به گودال "وَ قالَت یا حُسینا" ..تا صدا زد واحسینا شمر میگه دیدم بدن حسین داره می لرزه..تن و بدن حسین تو‌ قتلگاه لرزید.. شمر میگه دیدم حسین تو‌ گودال صدا میزنه ..أُخَیَّ أُخَیَّ.. این جوری به راحتی نگفت أُخَیَّ ..امام رضا فرمود: صدای خس خسش رو همه انبیا شنیدن...میگن از اون شب دیگه رقیه تب کرد سکینه به لکنت افتاد دید بدن تو قتلگاه می لرزه ..ای حسین... قربون صدا زدنت ،خیلی بی هوا زدنت حالا روی چادرمه خاک دست و پا زدنت ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست... به ساحت مقدس روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://splus.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ روبیکا ↶ https://rubika.ir/www_babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net 🛒 فروشگاه فرهنگی↶ https://eitaa.com/babolharam_shop
|⇦•صدای گریه میرسه... و توسل ویژهٔ ورود خان ان آل الله به سرزمین کربلا اجرا شده به نفسِ سید مهدی حسینی •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ عصیان مرا به پای طغیان ننویس ما را جزو گناهکاران ننویس هم گریه و هم گناه کردم، اما از این بنویس و هیچ از آن ننویس «یا ابا عبدالله، یا اباعبدالله» آنچه گفتی به زُهیر به ما نیز با من از آن حادثهٔ دل انگیز بگو عشق به آن دلبریش دل آشوب تو شد حر ز نگاه تو چه دید ،که مجذوب تو شد *هر چقدر بد باشم، دیگه دل زن و بچه هاتو نلرزوندم آقا جان! اندازه همون حر هم من و تحویل بگیر ی تا قیامت برام بسه آقا جان!* صدای گریه می رسه، اینجا که وایسادیم کجاست! نگو که اینجا کربلاس،نگو که اینجا قتلهگاس حسین ما رو برگردون ای همه دارو ندارم ای همه ی کس و کارم من کی و غیر تو دارم حسین بیا برگردیم ای همه دارو ندارم ای همه دارو ندارم کی و غیر تو دارم ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست... به ساحت مقدس روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://splus.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ روبیکا ↶ https://rubika.ir/www_babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net 🛒 فروشگاه فرهنگی↶ https://eitaa.com/babolharam_shop
|⇦•آخ چه صحراییه.... و توسل ویژهٔ ورورد خاندان آل الله به سرزمین کربلا اجرا شده به نفسِ حاج‌محمد رضا طاهری•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ آخ چه صحراییه تماشاییه که مشک ها تو خیمه پر آبه هنوز عجب جاییه تماشاییه تو گهواره شش‌ ماهه خوابه هنوز عجب قافله داره دل میبره که اینجا موذن علی اکبره به وقت فرود از روی ناقه ها رکاب، پای عباس برا خواهره عجب محشره،چه دل میبره دل زینبه، به تاب و تبه الهی نباشه جدا از حسین آخ دل زینبه که جون بر لبه جدایی نیاره خدا از حسین به تاب وتبه.. بمیرم که فردا نداری پناه نداری به جز اهل خیمه سپاه چجوری ببینم که افتاده ای تو عریان و بی سر توی قتلگاه نداری پناه توی قتلگاه *ابی عبدالله همه رو آروم کرد صدا زد.. زینبم این وعده گاهه ما به خداست دورت بگردم."هاهُنا وَاللّهِ مَناخُ رِکابِنا، وَ هاهُنا وَاللّهِ سَفْکُ دِمائِنا" اینجاست مه خون‌ما ریخته میشه.. "وَ هاهُنا وَاللّهِ هَتْکُ حَریمِنا، وَ هاهُنا وَاللّهِ قَتْلُ رِجالِنا، وَ هاهُنا وَاللّهِ ذِبْحُ اَطْفالِنا، َو ها هُنا سَبی نسا" اینجا زنامون رو‌ اسیر می کنند. همه یک به یک از محمل ها پیاده شدند نوبت رسید به محمل های بنی هاشم جوونهای بنی هاشم همه صف کشیدند دیدند قمر بنی هاشم روحی فداه جلو اومد همه رو کنار زد. من باید نوکریشو بکنم پاشو رکاب قرار داد دست خواهر رو گرفت دست رو بوسه زد با احترام پیاده اش کردند همه دور و برشند برادرا هستند برادرزاده ها هستند. همه میگن سرت سلامت عمه جان سایه ا ت رو سرمون باشه اما چند روز بیشتر طول نکشید وقتی میخوان از این سرزمین ببرن این زن وبچه رو یه وقت دیدند زینب اومد کنار گودال صدا زد آی غیرت الله پاشو ببین خواهرتو دارن به اسیری می‌برند عباس! کجایی داداش؟ *دست گدایی رو بالا ببر هر کجا نشستی صدای ناله ت همین الآن به حرم ابی عبدالله برسه یکصدا بگو... یا حسین* ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست... به ساحت مقدس روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://splus.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ روبیکا ↶ https://rubika.ir/www_babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net 🛒 فروشگاه فرهنگی↶ https://eitaa.com/babolharam_shop
|⇦•اینجا که ذوالجناح.... و توسل ویژهٔ ورود خاندان آل الله به سرزمین کربلا اجرا شده به نفسِ حاج‌محمد رضا طاهری•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ اینجا که ذوالجناح زمین گیر می‌شود در خون غروب واقعه تصویر میشود یا رب! پناه میبرم به کرب والبلا یا خواب علی هر آینه تصویر میشود *تا رسیدند به سرزمین کربلا یه وقت دیدند ذوالجناح دیگه حرکت نمیکنه روایت میگه چند تا اسب آوردن عوض کردند هیچکدوم حرکت نکردند. طوفانی به پا شد خاکهای داغ کربلا رو صورت اربابتون نشست اولین جایی که خدالتریب شد اینجا بود..اما الهی بمیرم برا اون لحظه ای که از روی اسب رو زمین افتاد برا اون لحظه امام زمان هر روز ناله میزنه.. "السَّلامُ عَلی الخَدِّالتَریب.." السَّلامُ عَلی الشَیب الخَضیب".. حضرت دور و برو نگاه کرد چند نفر اونجا بودند از یه پیر مردی سوال کرد نام این سرزمین چیه؟ گفت: آقاجان ! اینجا رو نینوا میگن،گفت نام دیگه اش ؟گفت آقاجان اینجا رو غاضریه هم میگن نام دیگه اش طف هم میگن جات میگن فرات میگن.حضرت فرمود: نام دیگه اش رو بگو گفت: آقاجان! اینجا رو کرب وبلا هم میگن یه وقت دیدن ابی عبدالله یه آهی کشید صدا زد.. اعوذ با الله من الکربِ والبلا و فرمود: "إِنَّا لِلَّٰهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ" ...* هنوز کسی ازمحمل ها پایین نیومده یه وقت دیدند داخل محمل زینب غوغاییه هی صدا میزنه آه دلم، حسین این چه سرزمینیه،عزیز دل مادرم* روزی برای گفتن منزل مبارکی این دشت پر ز نیزه و شمشیر میشود *ابی عبدالله خودش یک به یک داره میگه بعضیها رو حسین میگه بعضیها رو زینب میگه..* اینجا گلوی تشنه ی تیر سه شعبه هم از جام چشم ساقی من سیر میشود اینجا که حکم قحطی یک قطره شبنم است هم بازی گلوی گُلم تیر میشود *آه.. آه.. آه.. حسین !وقتی تو روضه ی ابی عبدالله آه میکشی، ثواب تسبیح بهت میدن. دیگه اگر ازت سوال کردند چرا آه میکشی؟ بگو وقتی مادرش آه میکشه منم به تأسی از مادرش میگم آه حسین..* باران سنگ منتظر ابر کینه است اینجا حسین فاطمه تکفیر میشود *ناله ات رو خرج نکنی برا هیچ چیزی به اندازه ی این حسرت نمیخوری یوم الحسره روز قیامت وقتی مادرش زهرا ناله میزنه صدا ناله های گریه کنا اونجا به گوش میرسه جلو حضرت زهرا شرمنده میشی* اینجا سرِ حقیقت الله و اکبری بر روی نی به گفتن تکبیر می‌شود در این دیار غم زده کمتر ز نصف روز از فرط غصه خواهرتو پیر میشود جز زیر سم اسب شکستن در این زمین از نفس مطمئنه چه تفسیر می‌شود هر کس که زَهره اش ز علمدار رفته است اینجا سر سه ساله ی من شیر می‌شود *لذا هر نانجیبی که سیلی میزد میگفت: حالا بگو عموت بیاد بگو بیاد ازت حفاظت کنه...* زینب که شرم می‌کند از رویش آفتاب اینجا اسیر حلقه ی زنجیر می شود ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست... به ساحت مقدس روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://splus.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ روبیکا ↶ https://rubika.ir/www_babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net 🛒 فروشگاه فرهنگی↶ https://eitaa.com/babolharam_shop
|⇦•بنگر به بیابان.. و توسل ویژهٔ ورود خاندان اهل بیت به سرزمین کربلا اجرا شده به نفسِ حاج‌محمد رضا طاهری•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ بنگر به بیابان بلا غربت شه را امان ازدل زهرا مظلوم ترین خیمه زده در دل صحرا امان از دل زهرا حسین سرت آقا سلامت حسین شده امشب قیامت حسین تا برپا شده خیامت حسین ز غمت دل لبالب حسین چه غمی دارد امشب حسین رحمی کن به قلب زینب «و َصلی الله علی قلبِ زینب» پنجاه‌ بهار است، به تو داشتم الفت امان از دل زینب در پنجه ی قاتل ،که بیفتد سر زلفت امان از دل زینب حسین چه شود پیکرِ تو بگو چه کند خواهرِ تو اگر بر نیزه رود سرِ تو حسین منو قوم حرامی حسین منو بی احترامی شود در خیمه چه ازدحامی «وَ صلی الله علی قلبِ زینب» ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست... به ساحت مقدس روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://splus.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ روبیکا ↶ https://rubika.ir/www_babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net 🛒 فروشگاه فرهنگی↶ https://eitaa.com/babolharam_shop
روضه و توسل ویژهٔ ورود خاندان آل الله به سرزمین کربلا اجرا شده به نفسِ حاج محمد رضا بذری•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ وقتی ابی عبدالله خواست راه بیفته این ندای ابی عبدالله نه فقط برای مردم اون زمان بوده در کل تاریخ این جمله ثبت شده برای همه آزادگان عالمه.. فرمود: "مَنْ کَانَ بَاذِلًا فِینَا مُهْجَتَهُ، وَ مُوَطِّناً عَلَى لِقَاءِ اللَّهِ نَفْسَهُ، فَلْیَرْحَلْ مَعَنَا" فرمود:هر کس می‌خواد جانشو در راه ما بده آماده ی لقاءُ الله است. این ندای امام حسین همه ی تاریخ تحت تاثیر این ندای ابی عبدالله است. همه با امام حسین راه افتادن،عاشقان فی سبیل الله راه افتادند اما عجیب اینجاست..ابن هیثم میگه با پدرم رفتیم کربلا خار جمع کنیم، هیزم جمع کنیم، خیمه ای رو دیدم تعجب کردم رفتم تو خیمه دیدم یه پیرمرده ابزار جنگ همراشه اسبی هم دم خیمه آماده است. گفتم خودت رو معرفی کن گفت :من انس بن حارث کاهلی از صحابه رسول خدا هستم. از پیغمبر شنیدم حسین بن علی تو این وادی جان میده من سال‌هاست که تو کربلا خیمه زدم. که اگر عمرم کفاف کرد با ابی عبدالله در مسیر ابی عبدالله و با حسین باشم و جان بدم . اگر عمرم کفاف نکرد تو زمینی جان بدم که حسین بناست جان بده. روز دوم وقتی ابی عبدالله رسید کربلا، انس به استقبالش اومد. گفت:آقا سال‌ها چشم به راهتان بودم. راه امام حسین تحریم داره.. آب و به روت میبندن.. شهادت داره ..گاهی باید آبروت رو تو راه حسین بدی.. گاهی زن و بچه ات رو باید فدا کنی..راه ابی عبدالله سختی داره. اون‌هایی که راحت طلبن عافیت طلبن نمی‌تونن مسیر حسین رو طی کنن. انس تا روز عاشورا همراه حضرت بودموقع رفتنش که شد.. نوشتن این عمامه‌اش را آورد به کمر خودش بست تا این کمر خمش یکم راست بشه..یه دستاری هم به پیشانی بست. این ابرویش را زیر اون پنهان کرد.. اومد محضر سیدالشهداشمشیر به دست گرفت. آقا تا انس رو دید انقدر گریه کرد. رفت جان داد.. ابی عبدالله رسید به کربلا، نوشتن اسب آقا حرکت نکرد.ابی عبدالله هفت تا اسب عوض کرد حرکت نمی‌کنه. سوال کرد نام این سرزمین چیست؟ گفتن: آقا! غاضریه..نام دیگه اش؟ شاطی الفرات..نام دیگه اش؟ نینوا..نام دیگه اش؟ کربلا ..تا شنید کربلا..این کلمه رو "تنفّس الصُّعداء" هم برای زینب کبری آوردن هم برا ابی عبدالله آقا نفس بلند می‌کشید.. نفس‌، یعنی به شماره افتاده بود.. این کلمه رو دو جا برا ابی عبدالله آوردن زمانی که به کربلا رسید. یه جاییم تا رسید بالا سر علی اکبر.. نوشتند "تنفّس الصُّعداء" هی پشت هم می‌گفت: ولدی علی... ولدی علی ولدی علی.... ابی عبدالله تا رسید به کربلا تا گفتن اینجا کربلاست. صدا زدن"اللهمّ انّی اعوذ بِک مِنَ الکربِ و البَلا" بعد فرمود:"هاهُنا والله مناخ ركابنا، هاهُنا والله محط رحالنا، ها هُنا والله مقتل رجالنا، هاهُنا مَسفَکُ دِمائِنا "خون ما رو می‌ریزن بعد فرمود:"ها هنا والله ترمل النساء" اینجا زنها تنها میشن. "ها هُنا والله تذبحُ الاطفال"اینجا بچه ها رو ذبح میکنن."ها هُنا والله تُهتَکُ الحَریم" اینجا حرمت‌ها دریده میشه و بی‌احترام میشه. خیلی سخته فکر کن ابی عبدالله داره ها هنا رو‌ میگه این دور وبر زن وبچه میشنون چی میگن ..خیلی سخته رباب بشنوه میگه تذبحُ الاطفال... مثلا اباالفضل بشنوه میگه اینجا زن‌ها رو به اسارت میبرن.. چقدر کلام ابی عبدالله مهمه..امام‌حسین وقتی بچه بود دیر زبانش وا شد .پیغمبر دست حسینو گرفت آورد تو مسجد گفت الله اکبر، دید نمی‌تونه بگه.. تکبیر هفتم ابی عبدالله تونست بگه الله اکبر.. انقدر حرف حسین بن علی مهمه.. همه احترام میگذارن. پیغمبر تا دید حسین اولین الله اکبر را گفت پیغمبر سنت رو گذاشت بر اینکه.. مستحبه تو نمازمیخونی هفت تا الله اکبر بگی..* ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست... به ساحت مقدس روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://splus.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ روبیکا ↶ https://rubika.ir/www_babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net 🛒 فروشگاه فرهنگی↶ https://eitaa.com/babolharam_shop
و توسل ویژهٔ ورود آل الله به سرزمین کربلا اجرا شده به نفسِ حاج محمد رضا بذری•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ ابی عبدالله از مرکب پیاده شد فرمود عباس جان بگو خیمه‌ها رو برپا کنند. خیمه‌ها برپا شد، اهل بیت تو خیمه بزرگی جمع شدند.. ابی عبدالله یک ساعت به هم نگاه کرد..میدید و گریه می‌کرد. اون‌ها هم میدیدن حسین رو گریه می‌کردن‌.اما یه کلمه حرف نمی‌زدند وسطش.. ببینن امام رفتارش چیه؟ چیکار میخواد بکنه...ابی عبدالله اکبرش رو دید، اصغرش رو دید،عباسش رو دید، رقیه رو‌ دید، سکینه اشم‌ دید.. زینب، رباب، این زن و بچه همه رو‌ میدید یه ساعت همه رو دید و گریه کرد. بعد یه ساعت دست به آسمان بلند کرد. صدا زد.. "اللهم إنّا عِترتِ نبیک" خدا ما رو آواره کردن، آوردن اینجا..خدا حرمت ما را نگه نداشتن.. اهل بیت تو خیمه یکی یک‌ کلمه حرف نزد تا ببینن ابی عبدالله چی میگه..اما نوشتن حسین رو به روی این‌ها خطبه می‌خوند هی می‌خندیدند.. نوشتن ابی عبدالله خطبه میخوند سر و صدا می‌کردند.. کسی صدای حسین رو نشنوه... نوشتن ابی عبدالله اصغر رو روی دست بلند کرد داشت حرف می‌زد همینجور وسط کلامش "فَذُبِحَ الطِفل من الاُذن إلی الاُذن" آقا داشت حرف می‌زد این بچه رو ذبح کردن.. نوشتن شمرم رو سینهٔ آقا نشست، آقا داشت با شمر حرف میزد.. آقا رو به رو خوابوند آقا داشت حرف می‌زد میون کلام حسین...* مظلوم بودی و از آب فرات محروم بودی و تشنه بودی و زیر حجمه ی دشنه بودی و تنها بودی و فکر خیمه وزنها بودی و عالم و بی‌قرار کنم خیمه‌هاتو چیکار کنم خودم پناه عالمم کدوم طرف فرار کنم *ابی عبدالله داشت حرف می‌زد وسط کلامش سر از بدنش جدا کردن ...* وقت جدا شدن که نیست میری و دست من که نیست اشاره می‌کنی نیا قتلگاه جای زن که نیست *تا ابی عبدالله رسیدکربلا تا پاش به زمین کربلا رسید..نوشتن این خاک کربلا رنگ عوض کرد رنگ باخت.. بادی وزید این گرد و غبار کربلا رو محاسن حسین نشست.. فقط روز دوم نبود خاک کربلا به محاسن حسین نشست یه روزیم نوشتن ابی عبدالله با گونه ی راست از مرکب به زمین افتاد.. حسین....* من خودم یک تنه از کرب و بلا میبرمت چه کسی گفته که پاشیده شده لشگر تو لحظه ای فکر کنی پیر شدم مدیونی در سرم هست همان شوق علی اکبر تو سعیم این است ببینم بدنت را، اما چه کنم! شمر نشسته جلوی خواهر تو ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست... به ساحت مقدس روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://splus.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ روبیکا ↶ https://rubika.ir/www_babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net 🛒 فروشگاه فرهنگی↶ https://eitaa.com/babolharam_shop
|⇦•چه بیرقی که تا ابد.... و توسل ویژهٔ ورود خاندان آل الله به سرزمین کربلا اجرا شده به نفسِ حاج میثم مطیعی•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ حسینیا! به پا شده بازم دوباره محشری حسین حسین حسین حسین" چه اسمِ گریه آوری حسینه، عزیزم چه کشته‌ای که تا هنوز، تنهاست چه بِیرقی که تا ابد، بالاست صدا‌‌ صدایِ گریه‌ی، زهراست حسین حسین حسین حسین، مظلوم حسین حسین حسین حسین، عطشان حسین حسین حسین حسین، بی سر *به خدا اگه بدونی روضه خوندن چقدر خوبه،خودتو محروم نمی کنی، میگی منم روضه خونش باشم.مادرش روضه خونای پسرش رو نگاه می کنه.روضه بخون مادرش میشنوه...میگه جانم حسینم...* حسین حسین حسین حسین، مظلوم حسین حسین حسین حسین، عطشان حسین حسین حسین حسین، بی سر *همه محرمت یه طرف! اون لحظه ای که میوندار دستشو بلند می کنه،میگه: مظلوم...حسین... غریب...حسین... عطشان...حسین... حسین حسین... فریاد یا محمدا ! حسین رسید به کربلا... *یه بانوی پهلوشکسته ای در آستانه مجلس ایستاده:صلی الله علیکِ یا سیدتی و یا مولاتی یا فاطمه الزهراء.لعن الله قاتلیکِ و ظالمیکِ و ضاربیکِ و غاصبی حقکِ یا سیدتی یا زهراء...* فردا میرسه کربلا میفرماید:همه پیاده بشید.روضه هم از طرف مادرشه هم بابای غریبش... " اَخبَرُ رسولَ الله،فاطمَة بقتل الحسین" یه روز پیغمبر و فاطمه زهرا نشسته بودند؛فرمود:دخترم! تقدیر خداوند اینه:پسرت رو می کشند،حرفی نزد. فاطمه زهرا شروع کرد گریه کردن...پیغمبر اکرم فرمود:"یا فاطِمَة! اِصبِری و سَلِّمی..."دخترم صبر کن...دخترم تسلیم باش." قالَت:صَبَرتُ و سَلَّمتُ یا رسول الله..."سریع تسلیم امر خدا شد.صبر جزیل کرد. فقط یه سوال کرد آخه مادره... " فَاَینَ یکون قَتلُه ؟ " بابا پسرمو کجا می کشن...؟ فرمود:"یُقتَلَ بِارضِِ یقولُ لها کربلاء‌‌‌..." یه جایی میکشنش،بهش میگن کربلا..." فی غربةٍ مِنَ الاهلِ والعشیرة "پسرتو غریب میکشن... بعد یه جمله ای گفت بی بی خوشحال شد. یا فاطمه غصه نخور! یه عده ای میان همه نگرانیشون اینه اربعین کربلا میرن یا نه یه عده میان زیارتش...* «پشت سر مرقد مولا روبه رو جاده و صحرا بدرقه با خودِ حیدر... پیش رو حضرت زهرا...» *تو برای زائراش دعا می کنی...این حرفی که زدم در روایت نیستش...ولی مگه میشه زائر بره کربلا، فاطمه زهرا براش دعا نکنه؟* کنار قدم های جابر، سوی نینوا رهسپاریم ستون های این جاده را ما، به شوق حرم می شماریم شبیه رباب و سکینه، برای شما بی قراریم از این سختی و دوری راه، به شوق تو باکی نداریم فدایی زینب، پر از شور و عشقیم اگر که خدا خواست، بزودی دمشقیم «لبیک یابن الزهرا...یابن الزهرا...یابن الزهرا...» دلم هوای تو کرده،بگو چه چاره کنم...؟! حالا باباش علی رو بگم.فردا که امام حسین،رسید کربلا.میدونید،بار چهارمی بود که رسید کربلا. سه بار همراه پدرش علی، برادرش امام حسن،اومده بود کربلا...یه بار در مسیر رفت به صفین...یه بار مسیر برگشت...یه بار هم رفتن به نهروان‌‌‌... نصربن مزاحم،کتاب "وَقْعَةُ صِفّین" داره؛از علمای قرن دومه متوفی ۲۱۲ است.بهترین کتاب در مورد جنگ صفین رو نوشته. هرثمة بن سُلَیم میگه: همراه امیرالمومنین بودم از صفین برگشتیم .رسیدیم به یه سرزمینی آقا برامون نماز خوند...وقتی نمازش رو سلام داد"رَفَعَ الیه من تربَتَها..." یه مشت خاک برداشت"فَشَمَّها..." شروع کرد این خاک رو بوییدن..."ثُمَّ قالَ:واهنَّک ایَّتُهاالتُّربَه ! " ای خاک! خوش به حالت! "لَيُحشَرَنَّ مِنكِ قَومٌ يَدخُلُونَ الجَنَّةَ بغيرِ حِسابٍ ."از تو خاک اقوامی محشور میشن، بدون حساب وارد بهشت میشن...* ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست... به ساحت مقدس روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://splus.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ روبیکا ↶ https://rubika.ir/www_babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net 🛒 فروشگاه فرهنگی↶ https://eitaa.com/babolharam_shop
و توسل ویژهٔ ورود خاندان آل الله به سرزمین کربلا اجرا شده به نفسِ حاج میثم مطیعی•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ *میگه این جریان به یادم بود. برگشتم از صفین همسرم محب امیرالمومنین بود،شیعه بود. برا همسرم جریان رو تعریف کردم...گفتم مگه علی علم غیب میدونه؟میگه همسرم صدا زد: علی جز حق نمیگه. دیگه این جریان یادم رفت.یه روزی رسید،کوفه شلوغ شد،همه سپاه آماده شد، یه عده رفتند شمشیرا و نیزه هاشون رو تیز کردند. یه عده نعل تازه به اسباشون زدند سپاه کرور کرور می آمد سمت کربلا.منم روانه شدم‌‌‌. آمدم مقابل حسین بن علی، باهاش بجنگم...همچین که رسیدم، یاد امیرالمومنین افتادم‌..."فَکَرِهتُ مسیری..."میگه دلم نخواست ادامه بدم.به نهیبی به اسبم زدم آمدم مقابل امام حسین، گفتم: آقا یه روز همراه پدرت بودم...پدرت این خاک رو برداشت،بویید.آقا فقط یه سوال ازش کرد...تو با مایی یا علیه مایی؟ گفتم:نه با توام نه علیه توام...زن و بچه دارم. اگر بیام سراغت،عبیدالله بهشون رحم نمیکنه‌‌‌‌. آقا فرمود:حالا که این جوریه تا میتونی فرار کن، به تاخت برو دور شو،یه وقت صدای غریبی من رو نشنوی،اگر کسی صدای مظلومیت من رو بشنوه و من رو یاری نکنه،مستقیم وارد جهنم میشه.. فقط برو، منو تنها بذار...* *فردا رسید کربلا...پیاده بشید...اینجا زن هامون رو به اسیری می برند....اینجا دستای برادرمو جدا می کنند...آقا نگو دخترا دلشون خون شد...* نگاه کنید! این کربلاست اینجا قراره کشته شیم مردا همه بی سر بشن زن‌ها... خدایا... بگذریم بمیرم، براتون نگاه کنید! این کربلاست آه ای غریبی السلام اینجا قراره خیره شن نامحرما به دخترام بمیرم، براتون ده روزِ بعد اینجا میشه، محشر ای کاش بذارن واسه‌تون، معجر ده روزِ بعد میشه حسین، بی‌سر "آه از زمین کربلا، ای وای از نیزه‌های بی‌هوا، ای‌ وای از پیرمردا، از عصا، ای وای " نگاه کنید! این کربلاست اون گوشه رو زینب! ببین اونجا علی اکبرم با سر میفته رو زمین جوونِ، رشیدم زینب ببین زینب ببین چیزی به عباسم‌ نگو اونجا بهم سنگ میزنن از پشت سر از روبه رو.... اینها اگه سنگت زدن، صبر کن با تازیانه اومدن، صبر کن این کوفیا خیلی بدن، صبر کن "آه از زمین کربلا، ای وای از نیزه‌های بی‌هوا، ای‌ وای از پیرمردا، از عصا، ای وای" حسین حسین حسین حسین، مظلوم حسین حسین حسین حسین، عطشان حسین حسین حسین حسین، بی سر : رضا یزدانی ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست... به ساحت مقدس روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://splus.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ روبیکا ↶ https://rubika.ir/www_babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net 🛒 فروشگاه فرهنگی↶ https://eitaa.com/babolharam_shop